

اگرمدتی را صرف یادگیری یک زبان خارجی نموده باشید یقینا تجارب مختلفی از مدرسین گوناگون با قیافه ها، سن، اندازه و قومیت های مختلف داشته اید. و اینکه هر کدام از این معلمین در شیوه ای خاص از تدریس دارای تبحری خاص بوده اند. عموما افراد نسبت به معلمین گوناگون واکنشهایی متفاوت از خود بروز داده و میزاان مقبولیت معلمین را بر اساس معیارهایی چون جنسیت، سن و سابقه تدریس آنها می سنجند. بی شک شما نیز بی آنکه […]
بهترین مدرس زبان کیست؟ (قسمت اول)
اگرمدتی را صرف یادگیری یک زبان خارجی نموده باشید یقینا تجارب مختلفی از مدرسین گوناگون با قیافه ها، سن، اندازه و قومیت های مختلف داشته اید. و اینکه هر کدام از این معلمین در شیوه ای خاص از تدریس دارای تبحری خاص بوده اند.
عموما افراد نسبت به معلمین گوناگون واکنشهایی متفاوت از خود بروز داده و میزاان مقبولیت معلمین را بر اساس معیارهایی چون جنسیت، سن و سابقه تدریس آنها می سنجند.
بی شک شما نیز بی آنکه بدانید معلمین خود را بر اساس برخی معیارهای ناخودآگاه انتخاب می کنید. در ادامه معیارهای دانش آموزان را در سنجش یک معلم ایده آل بررسی می کنیم.
۱- آقا در مقابل خانم
در حرفه تدریس هنوز تعصب جنسیتی به شدت موج می زند. تمایل دانش آموزان به معلمین خانم در سنین پایین تر بیشتر است . خوشبختانه هر چه سن دانش آموزان بالاتر می رود این تعصب در آنها کم رنگ تر می شود. تا جایی که در بزرگسالی تقریبا محو می شود.
کارشناسان معتقدند فراگیران نوجوان پسرو نیز مردان به منظور الگو برداری از معلمین خود تمایل بیشتری به معلمین مرد دارند.
۲- معلمین بومی زبان در مقابل معلمین غیر بومی زبان
از دیگر مواردی که در محافل آموزش زبان موجی تازه ایجاد کرده بحث برسر این است که کدام گروه برترند: مدرسین بومی زبان یا مدرسین غیربومی زبان؟ غالب دانش آموزان ابراز می دارند که با معلمین بومی زبان احساس راحتی بیشتری دارند تا با معلمین غیر بومی زبان.
و البته سر منشا این استدلال نیز آن است که معلمین بومی زبان درک بهتری از آن زبان دارد و علاوه بر لهجه اصیل تر درک عمیق تری از مفاهیم فرهنگی آن زبان دارند.
طی تحقیقات انجام شده مشخص شده که بومی بودن یا غیر بودن معلمین به هیچ عنوان معیار برتری به حساب نمی آید. شاید معلمین بومی زبان نسبت به معلمین غیر بومی از سیالی کلام بهتری برخوردار باشند. لیکن باید در نظر داشت که معلمین غیر بومی نیز امتیاز منحصر به فرد خود را دارا هستند و آن اینکه آنها خود پروسه یادگیری یک زبان خارجی را شخصا تجربه نموده و بر اساس تجربه، می توانند مسایل را راحت تر تشریح نموده. و مشکلاتی را که فراگیران در یادگیری زبان با آن مواجه خواهند شد را پیش بینی و به آنان یاد آوری کنند. نتیجه آن که ملیت مدرسین لزوما دلیلی بر توانمند تر بودنشان نیست.
۳- معلم جوان در مقابل معلم مسن سال
بحث دیگری که درزمینهٔ آموزش زبان وجود دارد این است که سن مدرسین را نباید معیار برتری یا پایینتر بودنشان تلقی نمود. به این دلیل که افراد در تمام گروههای سنی دارای ویژگیهای شخصیتی منحصربهفردی هستند که این ویژگیها هر یک درروند آموزش تأثیرات متمایز به خود را ایفا میکنند.
معلمین جوانتر از انرژی بیشتری برخوردارند از دیگر سو بسیاری از کارفرمایان از استخدام مدرسین جوان بهویژه فارغالتحصیلان تازهکار هراس دارند.
مدرسین جوان بهسرعت بادانش آموزان طرح دوستی میریزند که خود موضوعی است که چندان به مذاق مؤسسات آموزشی خوش درنمیآید. مدرسین مسن سال دارای تجربه بیشتری هستند و عموماً باسوادتر و در کلاس داری توانمندی بیشتری از خود نشان میدهند. لیکن این دیدگاه نیز وجود دارد که مدرسین پیر دارای متدهای آموزشی قدیمی و کسالتبار هستند.
که البته هردو این استنباطها اشتباه هستند. بر اساس آمار اینترنتی ۸۴% افراد معتقدند که سنجش توانمندی معلمین بر اساس معیار سن آنها بسیار مخرب نادرست است. ادامه این مطلب را در قسمت دوم این مقاله با همین عنوان مطالعه کنید.

در این مقاله می خواهیم به نکات مهم درباره آموزش کودک دو زبانه بپردازیم.
اگر هنوز فرزند شما به دنیا نیامده است و می خواهید در خصوص آموزش زبان مطالب مهمی بدانید پیشنهاد می کنم مقاله “جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟” را مطالعه کنید. اما اگر فرزند دلبند شما دیده به جهان گشوده است به خواندن این مقاله ادامه دهید.
چگونه فرزندی دو زبانه پرورش دهیم؟
در این مقاله می خواهیم به نکات مهم درباره آموزش کودک دو زبانه بپردازیم.
اگر هنوز فرزند شما به دنیا نیامده است و می خواهید در خصوص آموزش زبان مطالب مهمی بدانید پیشنهاد می کنم مقاله “جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟” را مطالعه کنید. اما اگر فرزند دلبند شما دیده به جهان گشوده است به خواندن این مقاله ادامه دهید.
شاید بگویید اصلا مزایای کودک دو زبانه چیست؟
بدیهی است که خواسته هر پدر و مادر متعهدی آنست که برای موفقیت فرزند خود بهترین موقعیت ها رافراهم سازد. در دنیای پر رقابت امروز که با شتاب هر چه تمام تر به سمت جهانی شدن پیش می رود، یکی از بزرگترین امتیازات برای فرزندان دو زبانه بودن است.
این امر نه تنها در دوران مدرسه و هنگام کاریابی امتیازی بزرگ به حساب می آید، بلکه در امر مهارتهای شناختی و حل مسله نیز به شدت اثر گذار است. هر چند پیمودن این راه برای اولیا خالی از نگرانی نیست لیکن روشهای فراوانی وجود دارند که با بکار گیری آنها مطمئنا فرزند شما می تواند در دوران کودکی بیشترین بهره را از یادگیری یک زبان داشته باشد.
شاید بپرسید چگونه کودک خود را دو زبانه کنیم؟ در پاسخ باید بگویم روشها و منابع معرفی شده در این مقاله در خصوص پرورش کودک دو زبانه روشهایی تست شده و موثر هستند. شما می توانید از یک یا چند مورد از این روشها استفاده کنید و شاهد نتایج شگفت انگیز آن باشید!
منابع:
وبسایت و اپلیکیشن PBS Kids
سایت learnenglishkids.britishcouncil.org
وبسایت ESL Games Plus
اپلیکیشن داستان:
راهکارها:
1. این اصل مهم را فراموش نکنید: یکی از والدین فقط باید به یک زبان با کودک صحبت کند.
شما همیشه باید موقع صحبت کردن با کودک خود از یک زبان استفاده کنید و هیچ گاه زبان خود را تغییر ندهید! کودکان موجودات باهوشی هستند و به احتمال زیاد برای رسیدن به چیزی که نیاز دارند ساده ترین و کارآمد ترین روش را انتخاب می کنند. بنابراین اگر صحبت کردن به یک زبان برای آنها ساده تر از زبان دیگری باشد، برای یافتن کلمه ای که فراموش کرده اند چندان تلاش نخواهند کرد.
کودکان هر کلمه ای که برای اولین بار به ذهنشان می آید را استفاده می کنند و اگر شما با زبان دیگری به آنها پاسخ دهید خواهید دید، آنها متوجه می شوند که بدون اینکه تلاش کنند به زبان شما صحبت کنند، می توانند آنچه را که نیاز دارند بدست آورند. بنابراین موقع صحبت کردن با کودک فقط از یک زبان استفاده کنید!
2. مدام صحبت کنید، آنچه را انجام می دهید توصیف کنید.
هر اتفاقی پیرامون شما رخ می دهد، در مورد کارهای کودکان نظر بدهید و نام احساسات آنها را بیان کنید. مثل خوشحال، گریان، و …
بچه ها با گوش کردن به مکالمات به عنوان یکی از طرفین مکالمه یاد می گیرند که صحبت کنند. اگر در اطراف بچه ها مکالمات چندانی صورت نمی گیرد،خودتان یک مکالمه بسازید! شاید کلافه شوید و در پایان روز صدایتان بگیرد، اما همچنان به صحبت کردن ادامه دهید!
3. آواز بخوانید!
آواز خواندن کمک می کند تا کودکان ساختار گرامری و همینطور واژگان را بخاطر بسپارند، بنابراین موقع لباس پوشاندن به کودک، موقع بیرون رفتن، تمیز کاری و حمام کردن بچه آواز بخوانید! اگر از آهنگهایی که می دانید خسته شده اید خودتان شعر و ریتم بسازید، از ملودی های ساده استفاده کنید و آواز بخوانید!
4. از گرامر به شکلی خلاق استفاده کنید!
دایما ساختار جملات را عوض کنید. مثلا:
I do. .من انجام می دهم
Mommy is doing. .مامان داره انجام می ده
You are doing. .تو انجام می دهی
He is doing. .اون آقا انجام می ده
We are doing. .ما انجام می دهیم
اگر فرزند شما مکالمات واقعی را به وفور نشنود، در نتیجه نحوه استفاده صحیح از گرامر را یاد نخواهد گرفت. بنابراین نه تنها باید مداوم صحبت کنید، بلکه باید به وفور نیز نقش بازی کنید!
5. زیاد کتاب بخوانید. تقریبا هر روز!
پس از آنکه تعیین کردید که به چه زبانی می خواهید با فرزند خود تکلم کنید مهمترین کاری که باید انجام دهید این است که با صدای بلند برایش کتاب بخوانید. اگر روزانه فقط پانزده دقیقه یا کمتر برای فرزند خود کتاب بخوانید نه تنها وی رابه کتاب خوانی عادت می دهید بلکه مهارت های اسپیکینگ و لیسنینگ او را به طور چشمگیری تقویت خواهید نمود.
برای این منظور کتابهای مصور، داستان، قصه و شعر و خلاصه هر چیزی که “شوق مطالعه” را در فرزندان ایجاد می کند گزینه هایی بسیار مناسب به حساب می آیند.
کتابها و شعرهای زیادی هست که می توانید در سایتهای اینترنتی برای بچه ها تهیه کنید!
از دیگر اقداماتی که در راستای دو زبانه شدن فرزندتان می توانید انجام دهید عبارتند از بازیهای صفحه دار، دیدن آلبوم عکسهای خانوادگی، بازدید از باغ وحش و آکواریوم ( که بهترین مکان برای تمرین لغات مربوط به حیوانات هستند)، رفتن به پارکها و موزه ها، داستان نویسی، نمایش عروسکی و اساسا هر چیزی که به مهارت اسپیکینگ و تمرین زبان دوم منجر می شود.
6. به محض اینکه کودک شروع به صحبت کرد، تنها در صورتی به درخواستها و پرسشهای آنها پاسخ دهید که به زبان شما آن مطالب را بیان کنند.
این کار چندان ساده نیست و باید بسیار صبور باشید، اما تنها راهی است که به کودک خود یاد بدهید که هنگام صحبت کردن با مادر خود تنها باید از این زبان استفاده کنند. البته اگر فرزندتان نیمه شب گریه کرد، منتظر نمانید تا از کلمات درست استفاده کند!
اما وقتی فرزندتان به زبان انگلیسی از شما درخواست آب میوه می کند، از او بخواهید تا جمله اش را تکرار کند. بگویید خیلی خوب متوجه نمی شوم که چه میخواهی. ابتدا ممکن است به آهستگی درخواستش را به زبان انگلیسی تکرار کند. پس از آن بخواهید آن کلمه را دو یا سه بار برای شما به انگلیسی هجی کند. وقتی می بینید فرزندتان فکر می کند که نادان هستید سخت می شود جلوی خنده خود را بگیرید، اما باید آرام باشید و تسلیم نشوید.
7. در خانه قوانین مشخصی برای کودک وضع کنید که به تماشای کارتون بپردازد.
توجه کنید فقط متناسب با زبانی که می خواهید کودک در آن تقویت شود کارتونها را انتخاب کنید. می توانید در یوتیوب انواع بسیاری از برنامه های تلویزیونی و کارتونی را به همه زبان ها دانلود کنید.
8. بگذارید فرزندتان به مکالمات واقعی گوش کند.
اگر در یک کلاس آنلاین مکالمه شرکت می کنید یا از طریق اسکایپ با افراد انگلیسی زبان صحبت می کنید، بگذارید فرزندتان به مکالمات شما گوش کند.
یادتان باشد هر چه بیشتر فرزند خود را در زبان دوم فرو ببرید بهتر است. لذا اگر برایتان امکان پذیر است برای فرزند خود موقعیتی فراهم سازید تا با افراد دیگر در تعامل باشد. مثلا فرستادن او به مهد ها و مدارس دو زبانه یا استخدام مستخدم خارجی زبان در منزل.
از آنجاییکه این روشها بسیارگران تمام می شوند می توانید گزینه مناسبت دیگری را برگزینید و آن عبارت است از استخدام یک دانشجوی مسلط به آن زبان تا با فرزندتان صحبت کند. یا ارزانتر از همه اینکه از طریق سایتهای زیر با افراد خارجی زبان در سراسر دنیا ارتباط ایجاد کنید:
http://www.mylanguageexchange.com/penpals.asp
سخن آخر اینکه پرورش فرزند دو زبانه امری است دشوار و به پشتکار فراوان نیازمند است. سعی کنید اهدافی واقعگرایانه برای خود تعیین کنید و نیز انعطافپذیری را فراموش نکنید. بچهها در یادگیری دارای سرعتهای مختلف هستند. پس اگر فرزندتان در سنی که شما انتظار دارید توان خواندن و نوشتن را ندارد هرگز ناامید نشوید.
دائماً او را تشویق کنید و به خاطر داشته باشید هراندازه برای رشد فرزند خود هزینه کنید، در آینده هزاران برابر آن بهسوی او باز خواهد گشت و آن روز فرزند شما عمیقاً از شما سپاسگزار خواهد بود.

تحقیقات نشان می دهد که بچه ها در یادگیری یک زبان خارجی بهتر از بزرگسالان عمل می کنند. مزایای یادگیری زبان از نگاه علوم شناختی و زبانشناسی، کشورهای سراسر جهان را بر آن داشته که یادگیری زبان را در سیاستهای آموزشی خود لحاظ کنند. کارشناسان و مربیان آموزشی در سراسر دنیا بر این امر متفق القول هستند که یادگیری زبان دوم برای تمامی فراگیران در تمام سنین مفید است. چرا که یادگیری یک زبان جدید افق های جدیدی به […]
یادگیری زبان دوم را از چه سنی آغاز کنیم؟
تحقیقات نشان می دهد که بچه ها در یادگیری یک زبان خارجی بهتر از بزرگسالان عمل می کنند. مزایای یادگیری زبان از نگاه علوم شناختی و زبانشناسی، کشورهای سراسر جهان را بر آن داشته که یادگیری زبان را در سیاستهای آموزشی خود لحاظ کنند.
کارشناسان و مربیان آموزشی در سراسر دنیا بر این امر متفق القول هستند که یادگیری زبان دوم برای تمامی فراگیران در تمام سنین مفید است. چرا که یادگیری یک زبان جدید افق های جدیدی به روی فراگیران گشوده و ذهن آنها را توسعه می بخشد. حال نکته این است که آیا یادگیری یک زبان خارجی در سنین پایین “آسان تر” است یا “بهتر”؟
تقریبا همه انسان های روی زمین از سن کودکی زبان به سخن گفتن باز می کنند . فراگیری مهارت های پایه ای در هر زبان برای هر کودک خواه کند ذهن خواه باهوش، فقط چند ماه طول می کشد. کودکان به طور بالقوه با توانایی تولید چهل صدا متولد می شوند. و به همین دلیل است که بسیاری از کودکان کلمات مشابهی را بیان می کنند مثلا مامان، بابا و… . از همین زمان بچه ها به والدین و دوستان خود گوش می کنند و صداهایی که نمی شناسند را فرا می گیرند تا اینکه در نهایت قادر خواهند بود کلمات را به طور کامل بیان کنند.
هر چند این پروسه چند سالی طول می کشد اما سریع ترین راه برای یادگیری کامل یک زبان است. تحقیقات نشان می دهد که کودکان به دو دلیل از بدو تولد تا سن ۷ سالگی دارای بهترین شرایط برای یادگیری زبان هستند. نخست آن که در این دوره سنی کودکان دارای بیشترین قدرت جذب و یادگیری زبان هستند. دوم آن که هنگامی که کودکان وارد دبستان می شوند که غالبا زبان رایج در آن مدرسه زبان مادری است پس از آن برای حفظ توازن بین زبان مادری و یک زبان خارجی به مراتب با مشکل مواجه می گردند.
چرا کودکان به طور طبیعی بهترین زبان شناسان جهان هستند؟
مطالعات علمی نشان داده است که برای یادگیری یک زبان از سن کودکی تا بلوغ یک “دوره حیاتی” وجود دارد. طی این دوره کودکان به سرعت قواعد یک زبان را فرا می گیرند و صداهایی را که می شنوند به بهترین شکل ممکن تقلید می کنند به نحوی که به همان گونه ایی که زبان مادری خود را فرا گرفته اند زبان دوم را نیز فرا می گیرند.
تبدیل یادگیری زبان به سیاستی ملی
برخی کارشناسان معتقدند که بچه های زیر ۱۲ سال بهترین مهارتهای یادگیری را دارا هستند. هر چقدر سن آنها بیشتر می شود توانایی شان در تقلید اصوات خارجی کمتر می شود.
یادگیری زبان از سنین اولیه به فراگیران کمکی شایان می کند به این مفهوم که کودکان برای یادگیری زبان دارای مهارتهای طبیعی هستند و تمرینات موجود در پروسه یادگیری زبان آن ها را در تفکر خلاق و حل مسئله بسیار توانمند می سازد. این واقعیات، والدین و مربیان آموزشی را در سراسر دنیا بر آن داشته تا نسبت به گنجاندن زبان در برنامه های آموزشی برای سنین اولیه کودکان اشتیاقی وافر نشان دهند. برخی از کشورهای اروپایی و آسیایی به طور ویژه ایی شروع به آموزش زیان انگلیسی به کودکان سنین ۵ سال و حتی پایین تر نموده اند و این فراگیران به راحتی می توانند به چند زبان مکالمه کنند.
یادگیری زبان در مدارس اروپا
آموزش زبان در سراسر اروپا با روشهایی کاملا متفاوت صورت می گیرد که البته جای تعجب نیست. در این قاره که به نسبت مساحت خود بیشترین تعداد کشورهای جهان را در خود جای داده است، قوانین هر کشور با کشور دیگر متفاوت است و بالطبع نتایج حاصله در این راستا کاملا متفاوت می باشند.
انگلیس- تا اواخر قرن بیستم یادگیری زبان خارجی بخشی از برنامه آموزشی این کشور برای سنین ۱۲ تا ۱۴ سال بود. در سال ۱۹۰۴ وزارت آموزش و پرورش این کشور قانونی را تصویب کرد که به موجب آن دانش آموزان ملزم می شدند به مدت چهار سال یک زبان خارجی را یاد بگیرند. البته این کشور پس از مدتی این قانون را ملغی نمود. پس از آن تحقیقات انجام شده نشان داد که دانش آموزان در مدارس انگلیس از پایین ترین مهارت های زبان برخوردارند. امروزه دولت انگلیس برای حل این معضل گامهایی را برداشته که طبق آن بچه ها در سنین هفت سالگی مجبور به یادگیری یک زبان می شوند.
آلمان- دانش آموزان در این کشور در سن ۱۲ سالگی بایدیک زبان خارجی را فرا بگیرند و غالبا این زبان انگلیسی است. زبانهای انتخابی در هر استان متفاوت است، اما علاوه بر انگلیسی زبانها فرانسه، اسپانیایی، یونانی و لاتین بسیار پرطرفدارند.
ایتالیا- دانش آموزان از سن ۶ سالگی یادگیری زبان خارجی را شروع می کنند و تا سنین ۱۱ تا ۱۴ سالگی این آموزش ادامه می یابد در این نقطه دانش آموزان به اوج تسلط به آن زبان رسیده اند.
اسپانیا- در این کشور دانش آموزان از مقطع دبستان (سن ۶ سالگی) شروع به فراگیری زبان خارجی می کنند. این سیستم آموزشی در طول دوره تحصیلی همچنان ادامه دارد و در سن ۱۶ سالگی دانش آموزان این اختیار را خواهند داشت تا یک زبان دوم را انتخاب کنند.
فرانسه- دانش آموزان تا پایان مقطع دبیرستان دو تا سه زبان خارجی را فرا می گیرند. آنها در سن ۱۱ سالگی اولین زبان خود را انتخاب می کنند که یا زبان آلمانی یا انگلیسی است و دو سال بعد در صورت تمایل زبان دوم را انتخاب کرده که زبان اسپانیایی به این مجموعه اضافه می شود.
سوئد- بچه ها در سن دو سالگی یادگیری زبان را آغاز می کنند و تا پایان دوران تحصیل این پروسه ادامه دارد. در این کشور تا سن ۱۵ سالگی یادگیری زبان دوم اجباری است و بچه ها می توانند بین زبانهای آلمانی – فرانسه – اسپانیایی و روسی یک زبان را انتخاب کنند.
آیا دانش آموزان در مدارس آمریکای شمالی زبان فرا می گیرند؟
در ایالات متحده آمریکا هر ایالتی به طور مجزا در مورد نحوه آموزش زبان تصمیم گیری می کند و تعجبی ندارد اگر به دانش آموزانی برخورد کنیم که هیچ بهره ایی از آموزش زبان خارجی ندارند. با این حال اغلب ایالتها در مقاطع راهنمایی دو تا سه سال آموزش زبان دارند و از آنجایی که قانون هر ایالتی بر اساس تصمیمات آن ایالت تعیین می شود لذا تعداد زبان هایی که آموزش داده می شود نیز متفاوت است.
جالب است بدانید بر اساس تحقیقی که در سال ۲۰۰۶ انجام شد تنها ۲۶% آمریکایی ها دو زبان می دانستند در حالی که این رقم در اروپا ۵۶% بود. کشور کانادا به عنوان یک کشور دو زبانه، مدارس خود را ملزم به آموزش دو زبان انگلیسی و فرانسه نموده است. یادگیری زبان دوم برای کلیه دانش آموزان کلاسهای پنجم تا هشتم (۱۰ تا ۱۴ سال) اجباری است.
بچه ها در آمریکای جنوبی از چه سنی یادگیری زبان را آغاز می کنند؟
در سال ۱۹۹۶ کشور برزیل قانونی را تصویب نمود که به موجب آن دانش آموزان ملزم هستند به مدت ۸ سال و به طور میانگین هر هفته سه ساعت زبان بخوانند. متداول ترین زبان دوم در این کشور زبان انگلیسی است. البته هر منطقه ایی می تواند دو زبان را به انتخاب خود برگزیند. در کشور مکزیک بعضی از مدارس ابتدایی نیمی از دروس خود را به اسپانیایی و نیم دیگر را بر اساس زبان دیگری که توسط هر منطقه تعیین می شود تدریس می کنند. بچه ها از سن ۶ سالگی یکی از زبانهای انگلیسی، فرانسه یا سوتسیل را فرا می گیرند. تا سال ۲۰۱۸ زبان انگلیسی به طور اجباری در کلیه مدارس ابتدایی مکزیک تدریس خواهد شد.
نتیجه گیری
تعداد کشورهایی که در برنامه آموزشی خود بر آموزش زبان دوم تأکید میورزند حاکی از روند رو به رشد جهانیشدن دارد. کشورهای انگلیسیزبان مثل آمریکا و انگلیس از اجبار مدارس به آموزش زبانهای اضافه امتناع میورزند و کشورها دائماً دانش آموزان خود را به چندزبانه شدن ترغیب میکنند.

یادگیری یک زبان کار دشواری است لیکن اگر فواید اقتصادی حاصل از دانستن یک زبان را در جهان تجارت در نظر بگیرید ، هیچگاه بابت هزینه هایی که برای یادگیری آن زبان پرداخته اید احساس ندامت نخواهید کرد. در یادگیری یک زبان پنج عامل نقش کلیدی ایفا می کنند. این عوامل عبارتند از: ۱- استعداد ۲- زمان صرف شده در یادگیری ۳- کیفیت مطالعه ۴- سن ۵- میزان دشواری آن زبان حال شاید بپرسید کدام زبان نسبت به زمانی […]
یادگیری یک زبان چه مدتی طول می کشد؟
یادگیری یک زبان کار دشواری است لیکن اگر فواید اقتصادی حاصل از دانستن یک زبان را در جهان تجارت در نظر بگیرید ، هیچگاه بابت هزینه هایی که برای یادگیری آن زبان پرداخته اید احساس ندامت نخواهید کرد.
در یادگیری یک زبان پنج عامل نقش کلیدی ایفا می کنند. این عوامل عبارتند از: ۱- استعداد ۲- زمان صرف شده در یادگیری ۳- کیفیت مطالعه ۴- سن ۵- میزان دشواری آن زبان
حال شاید بپرسید کدام زبان نسبت به زمانی که برای یادگیری آن صرف می شود بیشترین بازدهی را دارد؟ پاسخ این سوال نیز بستگی به چهار عامل دارد: ۱- مکان زندگی ۲- همکاران ۳- کشوری که قصد سفر به آن را دارید و ۴- تعداد گویشوران آن زبان.
یادگیری زبانهای رومیایی
سه زبان انگلیسی، اسپانیایی و فرانسه در بیشتر نقاط جهان تکلم می شوند.زبان مندرین ( زبان رسمی چین) دارای بیشترین تعداد گویشور در جهان است که تقریبا همه آنها در چین ساکن بوده و همین امر کاربرد و استفاده از این زبان را در کشورهای مختلف با محدودیت روبرو ساخته است.
به طور کلی می توان گفت ساده ترین زبان برای انگلیسی زبانها زبانهایی هستند که به انگلیسی نزدیک ترند. این زبانها عبارتند از: اسپانیایی، فرانسه، پرتغالی و ایتالیایی. یادگیری هر کدام از این زبانها به طور تقریبی به ۶۰۰ ساعت آموزشی نیاز دارد. از طرفی عربی، چینی، کره ای و ژاپنی دشوارترین زبانها برای این گروه افراد محسوب می شوند و برای یادگرفتن هر کدام از این زبانها به طور میانگین به ۲۲۰۰ ساعت آموزشی نیاز است والبته این این اختلاف فاحش صرفا بخاطر تفاوت عمده این دسته زبانها با زبان انگلیسی است.
دشوارترین زبانهای دنیا
دولت آمریکا زبانها را بر اساس میزان دشواری هر کدام برای فراگیران انگلیسی زبان به چهار دسته زیر تقسیم کرده است:
دسته اول: اسپانیایی، فرانسه، ایتالیایی و پرتغالی
دسته دوم: آلمانی،اندونزیایی
دسته سوم: عبری، روسی ، فارسی و تاگالوگ ( زبان رایج در فیلیپین)
دسته چهارم: عربی مدرن، چینی، کره ای و ژاپنی
زبانهای چینی و ژاپنی دارای هزاران الفبای منحصر به فرد هستند که حفظ کردن این تعداد حروف بسیار دشواراست. ذکر این نکته نیز لازم است که در بعضی از زبانها یادگیری یکسری مهارتها نسبت به مهارتهای دیگر در همان زبان دشوارتر است. مثلا در زبان ژاپنی تسلط به مهارت اسپیکینگ از مهارتهای خواندن و نوشتن به مراتب ساده تر است.
نکته پایانی آنکه یادگیری یک زبان به زمان و حوصله کافی نیاز دارد و متأسفانه نمیتوان با سه ساعت کار به یک مترجم حرفهای تبدیل شد.

هر ساله افراد زیادی به قصد گذراندن تعطیلات راهی کشورهای خارجی زبان میشوند. هستند بسیار کسانی که پس از بازگشت از سفر از ندانستن زبان مردم آن کشور احساس تأسف میکنند. غافل از آنکه هزینه بهترین کلاس و موقعیت یادگیری را پرداختهاند و بجای آنکه رهاوردشان از این سفر تسلط به زبان مردم آن کشور باشد صرفاً به خریدهای که ازآنجا داشتهاند دلخوش میکنند! اگر میخواهید ارمغان شما از یک سفر خارجی بیشترین تسلط به زبان آن کشور باشد […]
7 اقدام زیرکانه برای ارتقا اسپیکینگ هنگام سفر به یک کشور خارجی زبان
هر ساله افراد زیادی به قصد گذراندن تعطیلات راهی کشورهای خارجی زبان میشوند. هستند بسیار کسانی که پس از بازگشت از سفر از ندانستن زبان مردم آن کشور احساس تأسف میکنند. غافل از آنکه هزینه بهترین کلاس و موقعیت یادگیری را پرداختهاند و بجای آنکه رهاوردشان از این سفر تسلط به زبان مردم آن کشور باشد صرفاً به خریدهای که ازآنجا داشتهاند دلخوش میکنند!
اگر میخواهید ارمغان شما از یک سفر خارجی بیشترین تسلط به زبان آن کشور باشد بهترین روش آن است که از صبح که چشمان خود را میگشایید تا زمانی که به رختخواب میروید خودتان را با انگلیسی بمباران کنید.سرعت یادگیری یکزبان خارجی بهواسطه حضور در یک کشور خارجی زبان را هرگز نمیتوان با سرعت یادگیری روشها و منابع خودآموز و محصولات گرانقیمت و نیز رسانههای اجتماعی مقایسه نمود و دلیل آنیک چیز بیش نیست: تفاوت بین “خواستن” و ” نیاز”. حتماً افراد بسیاری را میشناسید که علیرغم سالها زندگی در یک کشور خارجی هنوز چندان به زبان آن کشور تسلط ندارند . حال سؤال این است که چرا؟ آیا این افراد از هوش لازم برخوردار نیستند؟ یا ریشه این مشکل را باید درجایی دیگر جستجو نمود؟
پاسخ آنستکه تا زمانی که یادگیری یک زبان به درجهای از “ضرورت” نرسیده باشد و به قولی بهمنزله حکم مرگ و زندگی برای فرد در نیاید نتایج چندان چشمگیری نخواهد شد. لابد این ضربالمثل را شنیدهاید که: “necessity is the mother of invention” – ضرورت مادر اختراع است.
حال میپردازیم به هفت اقدام هوشمندانه که هنگام سفر به یک کشور خارجی میتوانید انجام دهید.
۱- موقعیت خود را از وضعیت “خواستن” به وضعیت ” نیاز” تغییر دهید.
برنامه سفر خود را بهگونهای تنظیم کنید که بهاندازه کافی در مکانهایی حضور یابید که به آن زبان “نیاز” پیدا کنید. مثلاً نرفتن به رستورانهای مکدونالد، استارباکس، انجمن ویژه مهاجرین و نیز استفاده از تابلوها و منوهای دوزبانه ازجمله مصداقهای “نیاز” محسوب میشوند.
۲- مطالعه زبان را به حداقل ممکن برسانید.
هیچیک از کتابهای آموزش زبان مثل کتابهای انگلیسی در سفر و… را همراه خود نبرید. یکلحظه با خود بیندیشید زمانی که بهترین فرصت برای یادگیری یکزبان پیشآمده چه نیازی دارید که وقت گرانمایه خود را با سر کردن لابهلای کتابها تلف کنید؟! خلاصه از هر موقعیتی برای یادگیری زبان آن کشور استفاده کنید و تا جایی که میتوانید به تمرین ادامه دهید و مطالعه کتب زبان را بگذارید برای زمان بازگشت به کشور.
هرروز قبل از خروج از اقامتگاه خود کافی است به مدت ۱۵- ۳۰ دقیقه بهمرور لغات و یا گوش کردن به یک فایل صوتی بپردازید. کافی است هر روز فقط به آمادهسازی همان تعداد لغاتی بپردازید که در آن روز خاص قرار است با آنها سروکار داشته باشید. همچنین هر لغت جدید را که میبینید یا میشنوید یادداشت کنید و یا آن را با موبایل یا هر دستگاه ضبط صدا ضبط کنید. محیط اطراف خود را چون کلاس بزرگی ببینید و مدام در حال نتبرداری از مطالب جدید باشید.
۳- همنشینی با فارسیزبانها را به حداقل ممکن برسانید.
در یک کشور غریب طبیعی است که همه انسانها -بهویژه ما ایرانیهای عاطفی- همواره گرایش به سمت هموطنان عزیز خود داشته باشیم. بخصوص که پای مسائلی مثل شوک فرهنگی و یا دلتنگی ناشی از دوری از وطن هم در میان باشد! هر چند گفتن این امر به زبان ساده است اما باید سعی کنید از مصاحبت با فارسی زبانها خودداری کنید. یا اگر امکانش نیست برای آنانی که زبان نمیدانند نقش مترجم را ایفا کنید.
۴- با اقامت در منازلی که همه ساکنان آن خارجی هستند تجربه یادگیری زبان را به اوج برسانید.
بهتر است محل اقامت خود را از بین مکانهایی انتخاب کنید که خانوادههای خارجی زبان- بهویژه خانوادههایی که کودکان خردسال دارند – در آنجا سکونت دارند. شاید تعجب کنید لیکن کودکان بهترین معلمین هستند حداقل برای خود من که اینطور بوده!
اگر به هر دلیلی امکان ایجاد ارتباط با اهالی آن مکان را ندارید به سمت همسایگان آنها بروید. احتمالاً بتوانید یک یا چند نفر را پیدا کنید. البته باید توجه داشته باشید که میزان صمیمیت خارجیها با افراد دیگر کشورها بستگی به فرهنگ آن افراد نیز دارد. و خیلی در اولین یا حتی چندمین برخورد انتظار دعوت شدن به چای و نسکافه را نداشته باشید.
۵- به مکانهای عجیب غریب بروید.
اگر به مناطق بالا شهر سری بزنید احتمالاً در پیدا کردن افرادی که تمایل به گفتگو و ایجاد ارتباط با شما داشته باشند توفیق چندانی نخواهید داشت چراکه این عده به لحاظ سطح مالی و تحصیلات از سطح بسیار خوبی برخوردارند و غالباً یک یا چند زبان هم بلد هستند. درنتیجه تمایلی به صحبت کردن با شما ندارند. در مقابل افراد ساکن در مناطق فقیرتر اشتیاق و تمایل بیشتری برای ایجاد ارتباط با خارجیها دارند.
۶- همیشه همراه خود یک خودکار و دفترچه و یا یک دستگاه ضبط صدا همراه داشته باشید.
هرکجا به لغت یا اصطلاح جدیدی برخورد میکنید فوراً آن را یادداشت کنید تا بعداً بتوانید هنگام صحبت با دوستان و افراد مختلف از آنها استفاده کنید. همچنین امکانات ویژه گوشی آیفون مثل voice memo امکان ضبط صدا را در اختیار شما قرار میدهد.
۷- از هر فرصتی برای صحبت کردن استفاده کنید. اصلاً مهم نیست تا چه اندازه مبتدی و با اشتباه صحبت میکنید.
تنها فردی که شمارا یک احمق تمامعیار فرض میکند خود شما هستید نه کس دیگر! افراد برای تلاش شما احترام قایلند. حتی اگر جملهبندیهای شما توأم با غلطهای دستوری فراوان باشد، تلفظی بهشدت نادرست داشته باشید و من و من کنان صحبت کنید بازهم هیچکس شمارا قضاوت نخواهد کرد. یادتان باشد اگر حتی تمام این مشکلات در صحبت کردنتان وجود داشته باشد اما فقط جسارت صحبت کردن را داشته باشید بهمراتب سریعتر از فردی که سواد بیشتری دارد اما جرئت حضور در مکالمات را ندارد در این مسیر رشد خواهید نمود.

دیکشنریها از ابزارهای مهم یادگیری در هر زبانی محسوب میشوند. تعدد این دسته از دیکشنریها در بازار و دنیای وب آن چنان است که گاه فراگیران زبان انگلیسی دچار سردرگمی می شوند. همانگونه که در مقالات قبلی گفته ایم یادگیری لغات از طریق متن انگلیسی موثرترین شیوه یادگیری است. بنابراین استفاده از دیکشنری های انگلیسی – فارسی را فراموش کنید. این دسته از دیکشنری ها توانایی شما در فکر کردن به انگلیسی را کاهش می دهند و می دانیم […]
5 دیکشنری برتر از نگاه دکتر زبان
دیکشنریها از ابزارهای مهم یادگیری در هر زبانی محسوب میشوند. تعدد این دسته از دیکشنریها در بازار و دنیای وب آن چنان است که گاه فراگیران زبان انگلیسی دچار سردرگمی می شوند.
همانگونه که در مقالات قبلی گفته ایم یادگیری لغات از طریق متن انگلیسی موثرترین شیوه یادگیری است. بنابراین استفاده از دیکشنری های انگلیسی – فارسی را فراموش کنید.
این دسته از دیکشنری ها توانایی شما در فکر کردن به انگلیسی را کاهش می دهند و می دانیم که برای روان شدن در اسپیکینگ به شدت نیاز داریم که به انگلیسی فکر کنیم نه فارسی!
وجه تمایز دیگر دیکشنریهای انگلیسی به انگلیسی آنست که این نوع دیکشنری ها بر اساس نیاز فراگیران غیر انگلیسیزبان تنظیمشدهاند و ازاین رو مواردی چون شیوه تلفظ کلمات، نوع افعال، ساختارهای گرامری و … را در اختیار کاربران قرار میدهند. و بلاخره آخرین نکته اینکه این گروه از دیکشنریها بر اساس سیلابس آزمونهای استاندارد طراحیشدهاند تا فراگیران به سمت آزمونهایی مانند TOEFL, IELTS و نیز آزمونهای بین المللی کمبریج (KET, PET, FCE, CAE) هدایت شوند.
این دیکشنری با بیانی ساده به ارایه معانی لغات همراه با مثالهای متعدد می پردازد. وجود دیکشنری های تخصصی در زمینه پزشکی، حسابداری و حقوق در منوی بالای سایت نشان از مزایای دیگر این دیکشنری قدرتمند محسوب می شود . در همان منوی بالا نیز با کلیک روی گزینه idioms می توانید به انبوهی از اصطلاحات انگلیسی دسترسی داشته باشید.
این دیکشنری و خواهر آن یعنی دیکشنری شماره ۳ تمام چیزی را که برای ساخت واژگان انگلیسی نیاز دارید به شما ارایه می دهند.
اگر لغت خاصی مد نظر شماست اما فعلا به ذهنتان خطور نمی کند با مراجعه به این دیکشنری می توانید پاسخ خود را پیدا کنید. فرض کنید می خواهید کلمه ای با مفهوم (complex and beautiful) پیدا کنید. کافی است کلمه complex را در این دیکشنری تایپ کنید تا به پیشنهادات فراوان برخورد کنید و در این میان کلمه elaborate را پیدا کنید که دقیقا همان کلمه ای است که به دنبالش بودید.
یک دیکشنری جامع با بیش از سه هزار عبارات فعلی (Phrasal Verbs) که لغات را بر اساس الفبای انگلیسی ارایه میدهد. از مزایای دیگر این دیکشنری می توان به وجود گزینه Forums در منوی بالای این دیکشنری برای شرکت در بحثهای انگلیسی از طریق چت روم اشاره کرد.
این دیکشنری به معرفی واژههای تخصصی درزمینهٔ مدیریت و کسبوکار میپردازد. وجود مقالات و ویدیوهای مربوط به این حوزهها از دیگر امکانات ارزشمند این دیکشنری برای آن دسته از افرادی است که در این زمینهها به دنبال ایدههای ناب هستند.

شرکت در کلاسهای مکالمه، فقط بخشی از پروسه یادگیری زبان انگلیسی است. برای آنکه در مکالمه زبان انگلیسی به سطحی حرفهای برسید، باید مسؤولیت این هدف را شخصاً بپذیرید و به شکلی پویا این هدف را دنبال کنید. شما باید با زبان انگلیسی نفس بکشید و با آن زندگی کنید.میزان توفیق شما نیز در این خصوص مستقیماً به شخص شما بستگی دارد. در این مقاله به معرفی چهار راهکار ساده میپردازیم که با رعایت آنها میتوانید به رویای speaking […]
ساخت speaking فوقالعاده در 4 حرکت!
شرکت در کلاسهای مکالمه، فقط بخشی از پروسه یادگیری زبان انگلیسی است. برای آنکه در مکالمه زبان انگلیسی به سطحی حرفهای برسید، باید مسؤولیت این هدف را شخصاً بپذیرید و به شکلی پویا این هدف را دنبال کنید.
شما باید با زبان انگلیسی نفس بکشید و با آن زندگی کنید.میزان توفیق شما نیز در این خصوص مستقیماً به شخص شما بستگی دارد. در این مقاله به معرفی چهار راهکار ساده میپردازیم که با رعایت آنها میتوانید به رویای speaking فوقالعاده دست یابید.
۱- به زبان انگلیسی بهعنوان یک هنر نگاه کنید نه یک علم.
نگاه بسیاری از فراگیران نسبت به زبان انگلیسی همان نگاهی است که به دروسی چون ریاضیات یا علوم دارند. این افراد غالباً در حال مطالعه گرامر بوده و تصور میکنند انگلیسی را نیز بایستی با حل فرمول و مسئله فراگرفت.
هرچند نمیتوان ادعا کرد که یادگیری گرامر هیچ لزومی ندارد لیکن توجه داشته باشید که زبان اساساً یک موجود زنده است که نفس میکشد، حرکت میکند، رشد میکند و دائماً در حال تغییر و تحول است. شما باید با زبان زندگی کنید و آن را در اعماق وجودتان احساس کنید. انگلیسی یا هر زبان دیگری باید جزئی از وجودتان شود.
۲- اینقدر محکم به دیکشنریتان نچسبید.
برای یادگیری انگلیسی اولویت اول شما باید ” فکر کردن به انگلیسی” باشد. هنگامیکه دائماً در حال ترجمه کلمات از فارسی به انگلیسی یا بالعکس هستید، سرعت عملکرد مغز شما به شدت پایین میآید.
نخستین کاری که باید انجام دهید این است که هنگام مواجهه با لغات جدید از ترجمه مستقیم آنها به فارسی دستبردارید. اغلب فراگیران انگلیسی عادت دارند به محض برخورد با کلمات جدید فوراً سراغ دیکشنریهای الکترونیکی بروند که عادتی است بس نادرست! بجای این کار باید:
الف) سعی کنید معنای کلمه یا عبارت جدید را از داخل متن بفهمید. معمولاً در اطراف کلمه موردنظر کلمات یا عباراتی وجود دارند که در حدس معنای آن کلمه کمک بسیاری میکنند. اگر با این روش به نتیجه نرسیدید…
ب) از فردی بخواهید تا معنای آن کلمه را برایتان به انگلیسی توضیح دهد. اگر این بار هم متوجه نشدید…
ج) به دیکشنریهای معتبر انگلیسی به انگلیسی مثل Oxford Learner’s Advanced Dictionary یا Longman Dictionary of Contemporary English مراجعه کنید.
تجربه به ما نشان داده که استفاده از دیکشنریهای کاغذی به دو دلیل نسبت به دیکشنریهای الکترونیکی بهتر است.
اولاً بر اساس قانون یادگیری هنگامیکه معنای یک کلمه را در دیکشنری جستجو میکنید ناچارید زمان بیشتری را به این کار اختصاص دهید و درنتیجه میزان ماندگاری آن کلمه در ذهن شما بیشتر میشود.
ثانیاً بعد از پیدا کردن کلمه این امکان رادارید تا آن را علامت بزنید و دفعات بعد هنگام مراجعه به همان صفحه آن کلمه یا عبارت را مرور کنید. ضمناً در دیکشنریهای کاغذی میتوانید مثالهای جزئیتر بیشتری پیدا کنید.
۳- در دفتر لغت لیستی از لغات و عبارات را یادداشت کنید.
یک بانک واژگان اختصاصی (Vocabulary Bank) درست کنید و دائماً آن را مرور کنید. سعی کنید برای هر کله یک یا چند مثال انگلیسی بنویسید. ضمناً از هر فرصتی استفاده کنید و این کلمات و اصطلاحات را در مکالمات یا نوشتههای خود استفاده کنید.هر چقدر بیشتر از کلمات استفاده کنید بهتر در ذهن شما حک میشوند.
۴- خود را در انگلیسی غوطهور کنید.
سعی کنید اخبار را از شبکههای انگلیسیزبان دنبال کنید. فیلمهای موردعلاقه خود را تا حد ممکن به زباناصلی تماشا کنید. از خواندن روزنامهها، کتابها و مجلات انگلیسی غافل نشوید. به آهنگهای انگلیسی گوش کنید.
در دورههای آموزش مکالمه انگلیسی یا انجمنهای انگلیسیزبان شرکت کنید. و بهطورکلی تا جایی که میتوانید اطرافتان را با انگلیسی پرکنید- یادتان که هست گفتیم با زبان باید زندگی کنید.
با اجرای این موارد انگلیسی یا هر زبان دیگر را مانند یک کودک و بهطور طبیعی فرامیگیرید و بهاینترتیب ابتدا باعث شگفتی خود و سپس اطرافیان خودخواهید شد.

من خود شخصاً سالها قبل یادگیری گرامر به روش سنتی را کنار گذاشتم. اکنون هم اغلب آن فرمولهایی را که بهسختی وارد مغز خودکرده بودم از یاد بردهام و البته زهی سعادت! چرا که همین ساختارهای دستوپا گیر دائماً مانع از آن میشدند بتوانم بهراحتی صحبت کنم. شاید بپرسید چه ارتباطی دارد؟ پاسخ ساده است. من در تجزیهوتحلیل ساختارها بیشازحد مته به خشخاش میگذاشتم که این امر خود سد روان […]
انگلیسی روان، فقط با 3 ساختار گرامری!
من خود شخصاً سالها قبل یادگیری گرامر به روش سنتی را کنار گذاشتم. اکنون هم اغلب آن فرمولهایی را که بهسختی وارد مغز خودکرده بودم از یاد بردهام و البته زهی سعادت!
چرا که همین ساختارهای دستوپا گیر دائماً مانع از آن میشدند بتوانم بهراحتی صحبت کنم. شاید بپرسید چه ارتباطی دارد؟ پاسخ ساده است. من در تجزیهوتحلیل ساختارها بیشازحد مته به خشخاش میگذاشتم که این امر خود سد روان صحبت کردن بود.
سالها طول کشید تا واقعیت مهمی را دریابم و آن اینکه عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) دربرگیرنده تمامی نکات گرامری موردنیاز برای مکالمه کردن هستند. حالا دیگر هنگامیکه انگلیسی صحبت میکنم به گرامر فکر نمیکنم. بلکه به حس ششم خودم اعتماد میکنم. مثلاً دو کلمه “occasion” و “situation” هر دو به معنای “موقعیت” بوده اما هرکدام با حروف اضافه خاص خود بکار میروند. بهاینترتیب: “on the ocassio” و in the situation”.
هنگامیکه این نوع عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) را فرامیگیرید بهمرور در ذهن شما حک شده و دیگر هنگام صحبت کردن نیازی به فکر کردن ندارید. با این وجود تعدادی ساختار گرامری وجود دارد که مقدم بر این نوع عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) هستند. و البته قصد نداریم بگوییم این ساختارها تمام آن چیزی است که در حوزه قواعد به آن نیازمندید.
این ساختارها نیز به درد کسانی میخورد که سطح انگلیسیشان متوسط به بالا باشد. و اما سه ساختاری که بهشدت به روان صحبت کردن شما کمک میکنند عبارتاند از:
۱- زمان گذشته کامل( ماضی بعید)
کاربرد: برای بیان فعلی که قبل از یک فعل دیگر انجامشده باشد.
ساختار: had+p.p + فاعل + (گذشته ساده)
مثال:
Someone drove into my front yard and completely destroyed the lawn!
یک نفر با ماشین وارد حیاط ما شد و تمام چمنها را خراب کرد! ( گذشته ساده)
حال اگر بخواهیم به عملی اشارهکنیم که پیش از تخریب چمنها رخداده اینجاست که به زمان ماضی بعید نیاز داریم.
Thank God I had taken little Eric inside- who knows what might have happened if he’d been there!
خدا را شکر که اریک کوچولو را داخل برده بودم- خدا میداند اگر آنجا بود چه اتفاقی میافتاد!
۲- جمله شرطی نوع اول
تعریف: جملهای است که انجام کاری را مشروط به کار دیگر میداند.
ساختار: جواب شرط + جمله شرط ( جمله ifدار)
مثال:
If I am sick tomorrow, I won’t come to work.
اگر فردا مریض باشم، سرکار نمیآیم.
۳- زمان آینده
این زمان را با یکی از سه ساختار زیر نشان میدهیم:
الف) حال استمراری
فاعل + am/is/are + فعل + ing
مثال) I’m fixing my car tomorrow so I’m not sure if I can go to the mall with you.
فردا اتومبیلم را تعمیر میکنم بنابراین مطمئن نیستم که بنوا نم با شما به بازار بیایم.
ب) آینده نزدیک
فاعل + am/is/are + going to + فعل ساده
مثال) We are going to rearrange our office next week.
قصد داریم هفته آینده دفتر کارمان را مجدداً بچینیم.
ج) آینده ساده
فاعل + will + فعل ساده
مثال) I will carry this box down the hall for you, no problem.
مسئلهای نیست من خودم این جعبه را برایتان تا انتهای سالن خواهم آورد.
اگر به نکات گرامری علاقه مند هستید حتما بخش “گرامر زبان انگلیسی به روایت دکتر زبان” را از دست ندهید.

عبارات فعلی معمولاً از دو قسمت “فعل + قید” یا “فعل+ حرفاضافه” تشکیل میشوند. البته تعداد محدودی از عبارات فعلی نیز وجود دارند که از سه قسمت تشکیل شدهاند. بهترین راه برای یادگیری لغات و اصطلاحات عبارت است از یادگیری آنها در متن نه بهصورت مجزا. این عبارات را هرگز نمیتوان بهصورت مجزا ترجمه کرد زیرا در این صورت معنی آن بهکلی دگرگون میشود. این عبارات به قرار زیر می باشند: break in on = interrupt (a conversation): […]
عبارات فعلی سه کلمهای
عبارات فعلی معمولاً از دو قسمت “فعل + قید” یا “فعل+ حرفاضافه” تشکیل میشوند. البته تعداد محدودی از عبارات فعلی نیز وجود دارند که از سه قسمت تشکیل شدهاند. بهترین راه برای یادگیری لغات و اصطلاحات عبارت است از یادگیری آنها در متن نه بهصورت مجزا.
این عبارات را هرگز نمیتوان بهصورت مجزا ترجمه کرد زیرا در این صورت معنی آن بهکلی دگرگون میشود. این عبارات به قرار زیر می باشند:
break in on = interrupt (a conversation): قطع کردن صحبت کسی
I was talking to Mom on the phone when the operator broke in on our call.
داشتم با مادرم تلفنی صحبت میکردم که اپراتور مکالمه ما را قطع کرد.
catch up with = become current with the latest information: در جریان آخرین اخبار قرار گرفتن
After our trip, it was time to catch up with the neighbors and the news around town.
بعد از سفر، وقت آن بود که در مورد همسایگان و اخبار شهر خبری کسب کنم.
check up on = examine, investigate: بررسی کردن، سرکشی کردن به
The boys promised to check up on the condition of the summer house from time to time.
پسرها قول دادند که هرچند از گاهی به خانه تابستانی سرکشی کنند.
come up with = to contribute (suggestion, money): همکاری کردن، کمک کردن
Claudia’s class came up with a theme for the spring concert.
کلاس کلودیا برای کنسرت بهار کمک کرد.
cut down on = reduce, decrease: کاهش دادن، کم کردن
We tried to cut down on the money we were spending on entertainment.
سعی کردیم میزان پولی را که برای تفریح خرج میکردیم کاهش دهیم.
drop out of = withdraw from participation: انصراف زدن
I hope none of my students drop out of school this semester.
امیدوارم در این ترم هیچکدام از دانش آموزان از مدرسه انصراف نزنند.
get along with = have a good relationship with: کنار آمدن با
I found it very hard to get along with my brother when we were young.
وقتی بچه بودیم من خیلی سخت با برادرم کنار میآمدم.
get away with = escape blame: قسر دررفتن
Carlo cheated on the exam and then tried to get away with it.
کارلو در آزمون تقلب کرد و بعد سعی کرد قسر در برود.
get rid of = eliminate: خلاص شدن از
The citizens tried to get rid of their corrupt mayor in the recent election.
شهروندان سعی کردند در انتخابات اخیر از شر شهردار فاسدشان خلاص شوند.
get through with = finish: تمام کردن
When will you ever get through with that book?
پس اون کتاب را کی تمام میکنید؟
keep up with = maintain pace with: پا بهپای.. آمدن
Kim couldn’t keep up with the other runners in the marathon.
کیم نتوانست در مسابقه ماراتن پا بهپای دیگر دوندگان پیش برود.
look forward to = anticipate with pleasure: بیصبرانه منتظر چیزی بودن
I always look forward to my summer vacation.
همیشه بیصبرانه منتظر تعطیلات تابستان هستم.
look down on = consider inferior: با دیده تحقیر نگریستن
Chris looks down on Charlie’s car because it’s an older model.
کریس با دیده تحقیر به اتومبیل کهنه چارلی نگاه کرد .
look in on = visit (somebody): دیدن کردن از
We were going to look in on my brother-in-law, but he wasn’t home.
به دیدن برادرشوهرم رفتیم اما خانه نبود.
look out for = be careful, anticipate: مراقب بودن، پیشبینی کردن
Good instructors will look out for early signs of failure in their students.
مدرسین خوب مراقب علائم ناکامی در دانش آموزان خود هستند.
look up to = respect: احترام گذاشتن به
First-graders really look up to their teachers.
دانش آموزان ابتدایی خیلی به معلمین خود احترام میگذارند.
make sure of = verify: تائید کردن
Make sure of the student’s identity before you let him into the classroom.
قبل از اجازه ورود به دانش آموزان به کلاس هویت آنها را تائید کنید.
put up with = tolerate: تحمل کردن
We must put up with high humidity in the summer.
ناچاریم در تابستان رطوبت بالای هوا را تحملکنیم.
run out of = have no more of something: تمام کردن
The runners ran out of energy before the end of the race.
قبل از رسیدن به خط پایان مسابقه، انرژی دوندگان تمام شد.
take care of = be responsible for: مراقبت کردن از
It requires a lot of money and time to take care of a horse.
مراقبت کردن از یک اسب، وقت و پول خیلی زیادی میخواهد.
talk back to = answer impolitely: تو روی کسی ایستادن
The star player talked back to the coach and was thrown off the team.
بازیکن ستاره تو روی مربی ایستاد و از تیم اخراج شد.
think back on = recall: به یادآوردن
I often think back on my childhood with great pleasure.
اغلب دوران کودکیام را با لذتی فراوان یادآوری میکنم.
walk out on = abandon: ترک کردن، رها کردن
Her husband walked out on her and their three children.
شوهرش او را همراه با سه فرزندش رها کرد.
برای آشنایی بیشتر با اصطلاحات بر روی لینک زیر کلیک کنید:
http://www.usingenglish.com/reference/phvc rasal-verbs

اگر جز کسانی هستید که مایلید سطح زبان انگلیسی خود را در زمانی کوتاه به یک یا چند سطح بالاتر ارتقا دهید، به خواندن مقاله ارتقا سطح زبان انگلیسی در 5 مرحله! ادامه دهید تا ببینید چگونه با رعایت پنج قانون ساده میتوانید به این مهم دستیافت. این قوانین بر اساس اهمیت از انتها به ابتدا معرفی میشوند. ۵- انگلیسی را به سرگرمی تبدیل کنید و از آن لذت ببرید! […]
ارتقا سطح زبان انگلیسی در 5 مرحله!
اگر جز کسانی هستید که مایلید سطح زبان انگلیسی خود را در زمانی کوتاه به یک یا چند سطح بالاتر ارتقا دهید، به خواندن مقاله ارتقا سطح زبان انگلیسی در 5 مرحله! ادامه دهید تا ببینید چگونه با رعایت پنج قانون ساده میتوانید به این مهم دستیافت. این قوانین بر اساس اهمیت از انتها به ابتدا معرفی میشوند.
۵- انگلیسی را به سرگرمی تبدیل کنید و از آن لذت ببرید!
خودتان را با محتوای انگلیسی احاطه کنید. هر هفته حداقل دو تا سه ساعت از طرق زیر به یادگیری انگلیسی بپردازید:
- کتاب خواندن – کتابهای داستان بسیاری به صورت سطحبندی شده در بازار موجود است که میتوانید آنها را تهیه کنید.
- اینترنت – استفاده از منابع مختلف آموزش زبان انگلیسی در اینترنت
- آهنگهای انگلیسی – آهنگ موردعلاقه خود را انتخاب کنید و متن آن (lyrics) را از سایت Google دانلود کنید و آنقدر آن آهنگ را بخوانید تا کفر همه دربیاید و فریاد بزنند : “بس کن!!!”
- فیلمهای زبان اصلی – تا میتوانید فیلمهای زباناصلی موردعلاقه خود را تماشا کنید.
- مجلات انگلیسی – بسته به علاقه و سطح خود مجلاتی مانند لدِر، وی وا و ریدرزدایجست یا تایمز را انتخاب کنید.
- سفر – مسافرت به کشورهای انگلیسی زبان انگیزه یادگیری را در شما بالا می برد زیرا در سفر دایم به استفاده از زبان انگلیسی نیازمند می شوید.
۴- ثبات و پشتکار داشته باشید.
هیچگاه برای مدتی طولانی یادگیری را متوقف نکنید. خیلی مهم است که هر هفته حداقل سه ساعت انگلیسی بخوانید. برای کسب نتیجه بهتر این زمان را به پنج ساعت برسانید.
۳- تا میتوانید بهطور منظم در کلاس حاضر شوید.
حضور منظم در کلاس همراه با انجام تکالیف محوله بسیار لازم و ضروری است.
۲- معلم خصوصی بگیرید یا در کلاسهای گروهی شرکت کنید.
حسن داشتن معلم آن است که حضور منظم شمارا در کلاس آسانتر میکند. یادگیری زبان همواره بهصورت انفرادی و خودآموز مشکلات خاص خود را به همراه دارد. از طرفی با نداشتن معلم الگوی مناسب یادگیری شیوه تلفظ و صحبت کردن را در اختیار ندارید.
۱- مسئولیت یادگیری انگلیسی مستقیماً به عهده شماست نه معلمتان.
ابتکار به خرج دادن در یادگیری به عهده شماست. معلم نمیتواند بهجای شما انگلیسی بخواند و یاد بگیرد. این شما هستید که باید بیشتر اوقات و بهتنهایی در حال یادگیری و مطالعه لغت و اصطلاحات باشید. اگر گام اول را رعایت کنید، خودبهخود بقیه گامها هم انجام خواهند شد. درنتیجه با دنبال کردن این پنج نکته همراه باانگیزه قوی قادر خواهید بود زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگر را سریعتر ازآنچه تصور میکنید فرابگیرید.

دوستم دیپلم گرفته و همچنان قادر به گفتن چند جمله ساده انگلیسی نیست. حتی افراد دیگری را میشناسم که لیسانس و فوقلیسانس و حتی مدرک دکتری گرفتهاند اما آنها نیز با این همه درس خواندن قادر به صحبت کردن و فهمیدن اخبار و فیلمهای زباناصلی نیستند. کافی است با یک فرد انگلیسی زبان رو به رو شوند تا برای گفتن چند جمله ساده رنگ از رخسارشان بپرد! و نفسشان به شماره […]
4 نکتهای که معلمین انگلیسی به شما نگفتهاند!
دوستم دیپلم گرفته و همچنان قادر به گفتن چند جمله ساده انگلیسی نیست. حتی افراد دیگری را میشناسم که لیسانس و فوقلیسانس و حتی مدرک دکتری گرفتهاند اما آنها نیز با این همه درس خواندن قادر به صحبت کردن و فهمیدن اخبار و فیلمهای زباناصلی نیستند. کافی است با یک فرد انگلیسی زبان رو به رو شوند تا برای گفتن چند جمله ساده رنگ از رخسارشان بپرد! و نفسشان به شماره بیفتد. راستی شما چطور؟!
آیا خودتان جز این افراد هستید یا لااقل کسی را میشناسید که با چنین وضعیتی روبرو باشد؟
شاید بپرسید راستی مشکل کجاست؟ آیا ایراد از هوش این افراد است یا جای دیگر کار میلنگد؟ چطور می توانم زبان انگلیسی را با بیشترین سرعت ممکن یاد بگیرم؟ در این مقاله دلیل این مشکل را در ۴ علت بررسی میکنیم.
۱- ابتدا باید انگلیسی گفتاری را آموخت و سپس به یادگیری مهارتهای خواندن و نوشتن پرداخت.
اگر دائما ذهن خود را با الگوهای محاورات گفتاری در انگلیسی واقعی آشنا کنید، بهتدریج خواندن و نوشتن هم برایتان آسان میشود. بسیاری از افراد در صحبت کردن بسیار کند هستند و در گزینش کلمات وسواس داشته و دائماً سعی در تصحیح جملات خود دارند. انگار که در حال نوشتن یک مقاله هستند.
به یاد داشته باشید در تمامی زبانها مهارت speaking (صحبت کردن) در مقایسه با دو مهارت خواندن و نوشتن در الویت اول قرار دارد. مثلاً همین زبان فارسی را در نظر بگیرید.
همه ما قبل از آن که خواندن و نوشتن را بیاموزیم میتوانستیم نسبتاً خوب صحبت کنیم. و این توانایی به این دلیل نبوده که دوازده سال از عمرمان را پشت نیمکت مدارس آموزش دیده باشیم. بلکه به این خاطر بوده که خیلی پیش از شروع مدرسه از این زبان به عنوان ابزاری جهت ایجاد ارتباط بهره میجستهایم.
حال سؤال من از شما این است: ” آیا یادگیری زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگر مستثنی از این قاعده است؟” البته که نه!
۲- بانک واژگان هر فرد از دو بخش واژگان فعال و واژگان غیرفعال تشکیل میگردد.
لزومی ندارد ناتوانی خود در صحبت کردن به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر را به مواردی مثل ژنتیک، آب و هوا، کمبود وقت و … نسبت دهید. موضوع به واژگان فعال و واژگان غیر فعال بازمیگردد.
واژگان فعال واژگان و اصطلاحاتی را شامل میشوند که ما به راحتی آنها را حین صحبت کردن به کار میبریم و واژگان غیر فعال که انبوه فراوانی از لغات را شامل میشوند واژگانی هستند که به راحتی بر زبان جاری نمیشوند و ناچاریم برای به خاطر آوردن آنها به مغزمان فشار بیاوریم.
راز تقویت تعداد لغات فعال آن است که تا جایی که برایتان امکان دارد به انگلیسی یا هر زبان دیگری که قصد یادگیری آن را دارید صحبت کنید. سیستم آموزش سنتی زبان انگلیسی که تا یکی دو سال قبل در مدارس ما حاکم بوده دو ارمغان با خود به همراه داشته است.
اول آنکه با تأکید بیش از حد بر تمرینات لغت و درک مطلب، دامنه واژگان غیر فعال را تعمیق بخشیده که عملاً هیچ کمکی به تقویت مهارت speaking (صحبت کردن) دانش آموزان نکرده است.
دوم آنکه بازاری پر منفعت برای برخی ناشرین فراهم نموده تا با چاپ کتابهای تحت عناوین کمک درسی، دروس، شب امتحان، گام آخر و … سودهایی چند میلیاردی به جیب بزنند. راستی شما برای خرید این دست کتابها تاکنون چقدر هزینه کردهاید؟ با این همه آیا قادرید به راحتی به انگلیسی صحبت کنید؟
۳- دستور زبان انگلیسی جزو طبیعی و لاینفک انگلیسی محاورهای است. بنابراین نیازی نیست که قواعد را به صورت مجزا بیاموزید.
لیست افعال بیقاعده، جدول زمانها، جملات شرطی، …. همه و همه را دور بریزید! بله، تعجب نکنید همین قدر که چینش کلمات را در کنار هم بدانید کافی است. البته اگر قصد دارید یک زبانشناس شوید موضوع فرق میکند. اکثر افراد نیازی به این ندارند که بدانند مثلاً فرم آینده کامل فعل “to understand” میشود .I will have understood
جالب اینجاست که بومی زبانها خود چنین ساختارهایی را در محاورات روزمره به کار نمیبرند حال چرا ما باید وقت گرانبهایمان را در صرف کنیم و این مطالب کم کاربرد یا بعضاً بی مصرف را به زور وارد مغزمان کنیم؟
مؤثرترین کاری که میتوان انجام داد آن است که بر یادگیری دستور زبان کاربردی از طریق مهارت speaking (صحبت کردن) تمرکز کنید. به این ترتیب الگوهای واقعی انگلیسی گفتاری در ذهن حک میگردند.
بنابراین هرگاه از این به بعد به کتابفروشی میروید به جای انتخاب کتابهایی با عناوین خوش آب و رنگی چون “گرامر پیشرفته انگلیسی” و چیزهایی از این دست یک رمان یا داستان انگلیسی بخرید. به این شکل چشمان خود را در معرض انگلیسی قرار دادهاید و به علاوه نکات ضروری دستور زبان انگلیسی را نیز یاد میگیرید.
۴- تقلید کردن لحن گفتاری انگلیسیزبانها و یادگیری کلمات در داخل متن پروسه طبیعی فراگیری زبان انگلیسی محسوب میشوند. حال آنکه ترجمه کلمه به کلمه جملات و عبارات و جفت و جور ساختن آنها مطابق با زبان فارسی نقطه مقابل این پروسه به حساب میآیند.
حتماً زنگهای انگلیسی را در مدارس خود به یاد دارید. “…. خب بچههای عزیز از روی کلماتی درس سه بار بامعنی فارسی بنویسید.” یا “… کتابهای کار را باز کنید و تمرینات این درس را پاسخ دهید. ما با این سبک آموزش ترغیب میشدیم تا بیشتر به زبان فارسی فکر کنیم تا انگلیس رو مثلاً وقتی میخواستیم صفت را در جمله به کار ببریم بر اساس قواعد دستور زبان فارسی میگفتیم: !It is a flower beautiful
میبینید که در آموزش به این روش هیچ اثری از روال طبیعی یادگیری زبان انگلیسی که در بالا گفتیم نیست که نیست! خلاصه آن که روش سنتی حاکم بر آموزشهای سنتی انگلیسی که هنوز در دانشگاهها به چشم میخورند قادر نیستند به دانشآموختگان خود کمترین کمکی درزمینهٔ روان صحبت کردن نمایند. تنها و تنها یک عامل به این مهم میانجامد و آن عبارت است از صحبت کردن به انگلیسی در یک محیط انگلیسیزبان. نقطه سر سطر!
دوره مکالمه آنلاین فرمول 1 بر خلاف متدهای سنتی بر اساس جدیدترین متدهای روز دنیا طراحی شده است. میزان مطالبی که زبان آموزان فقط در سطح متوسط این دوره می آموزند به مراتب بیشتر از همه مطالبی است که در طول دوران مدرسه و دانشگاه آموخته اند. بد نیست نگاهی به نظرات شرکت کنندگان این دوره نیز بیندازید. برای کسب اطلاعات بیشتر این دوره کافی است روی عکس زیر کلیک کنید.

گام سوم: لغتهای جدید را داخل متن بیاموزید. لطفاً یک کاغذ و خودکار بردارید و پیش از دنبال کردن این مقاله در یک تست کوچک شرکت کنید. میخواهم نشان دهم که یادگیری لغتها در متن چقدر اهمیت دارد و با حفظ لغتها بهصورت جداگانه یا حتی بدتر از آن، یادگیری لغات انگلیسی از طریق معنای فارسی آنها تا چه حد وقت خود را هدر میدهید. با انجام آزمون زیر […]
روغن کاری چرخ دنده های زنگ خورده ذهن (قسمت دوم)
گام سوم: لغتهای جدید را داخل متن بیاموزید.
لطفاً یک کاغذ و خودکار بردارید و پیش از دنبال کردن این مقاله در یک تست کوچک شرکت کنید.
میخواهم نشان دهم که یادگیری لغتها در متن چقدر اهمیت دارد و با حفظ لغتها بهصورت جداگانه یا حتی بدتر از آن، یادگیری لغات انگلیسی از طریق معنای فارسی آنها تا چه حد وقت خود را هدر میدهید.
با انجام آزمون زیر متوجه تفاوت یادگیری لغتها بهصورت انفرادی و یادگیری کلمهها به صورت یک مجموعه خواهید شد.
در این آزمون باید چند صفت دشوار را حفظ کنید. حتی اگر معانی برخی کلمهها یا همه آنها را میدانید، ایرادی ندارد. کلمههایی که در این آزمون آمدهاند، چندان در مکالمههای روزمره و مطبوعات کاربرد ندارند. کلمههای زیر را همراه با معانی هرکدام بخوانید و سعی کنید آن ها را همراه با معانی شان به خاطر بسپارید:
Detrimental – causing damage, harm or injury. مخرب
Untenable – being such that defense or maintenance is impossible. غیرقابلدفاع
Precarious – dangerously lacking in security or stability. پرمخاطره
Impertinent – rude, lacking good manners. گستاخ
Adverse – opposite to one’s interests or welfare; harmful or unfavorable مغایر – مضر
تمام این صفات دارای مفهوم منفی بوده و به خاطر سپاری آنها تا حدی دشوار است. اما با یادگیری آنها بهصورت متن خواهید دید که تا چه میزان به خاطر سپاری آنها راحت است.
توضیح هر کلمه را بخوانید و سعی کنید صفت مربوط به هر یک را به خاطر آورید. پاسخهای خود را روی یک برگ کاغذ نوشته و آنها را از ۱ تا ۵ شمارهگذاری کنید.
1. Rude, lacking good manners – …
2. Causing damage, harm or injury – …
3. Opposite to one’s interests or welfare; harmful or unfavorable – …
4. Being such that defense or maintenance is impossible – …
5. Dangerously lacking in security or stability – …
حالا پاسخهای خود را با فهرست مقایسه کنید و ببینید چند کلمه را درست نوشتهاید.
1. Impertinent
2. Detrimental
3. Adverse
4. Untenable
5. Precarious
خب، چطور بودید؟ امیدوارم تعدادی از آنها را درست نوشته باشید و البته اگر تمامی پاسخهایتان درست بوده، آفرین بر شما…!
سعیام بر این است که به شما نشان دهم؛ یادگیری لغتهای جدید در متن بسیار سادهتر است. و بهراحتی با روشی ساده و آسان میتوانید این کلمهها را در گفتار و نوشتار خود استفاده کنید.
حالا فکر میکنید بتوانید این کلمهها را حین صحبت کردن باهم ترکیب کرده و با آنها جملههای جدیدی بسازید؟
قصد ناامید ساختن شما را ندارم اما بعید می دانم بتوانید و احتمالاخودتان نیز موافقید.
سؤال: مشکل کجاست؟ چرا هنگامیکه ما فارسیزبانها یک کلمه انگلیسی را با شیوه سنتی یاد میگیریم. بهکار بردن آن کلمه در متن برایمان تا این حد دشوار است؟ و چرا هنگام به کار بردن آنها صحبت کردنمان با مکث روبهرو میشود و هنگام توصیف مفهوم یک کلمه یا یک رویداد یا یک فرد مدام فکر میکنیم؟
پاسخ : دلایل آن بسیار ساده است. وقتی معنای یک لغت جدید انگلیسی را بهتنهایی یاد میگیرید. ذهن شما نمیتواند بین آن کلمه و کلمههای دیگری که در ذهن دارید، رابطه برقرار کند.
احتمالا لغتهای مشابه انگلیسی فراوانی را میشناسید و مهمتر از همه اینکه در موقعیتها و متنهای خاص آنها را بهکاربردهاید. بنابراین، برای ذهن شما به کار بردن آموختههای قبلی بسیار آسانتر از به کار بردن کلمههای جدید است.
از سوی دیگر، هنگام بهکارگیری لغتهای جدید حین صحبت کردن با مشکل مواجه میشوید، زیرا ناچارید زمان زیادی را برای تجزیهوتحلیل آن لغت صرف کنید و ببینید که چگونه باید یک لغت خاص را در یک موقعیت خاص استفاده کرد. این یعنی همان کار کردن ذهن به «شیوه نگارش».
مشکل عمده دیگر این است که چگونه باید بفهمیم. یک کلمه خاص را در کجا استفاده کنیم احتمالا میدانید که نمیتوان کلمههای انگلیسی را آنگونه که معادل فارسی آنها کاربرد دارند، استفاده کرد. زیرا هر زبان شیوه منحصربهفرد خود را در استفاده از کلمههای خاص دارد. و اگر با ترجمه کلمهها از فارسی به انگلیسی زنجیرهای از کلمهها را ایجاد کنیم. آنگاه جملههایی که میسازیم در انگلیسی بسیار مضحک خواهند بود.
حال میرسیم به این سؤال بسیار مهم: چگونه میتوانیم کلمههای جدید را مؤثرتر حفظ کنیم و آنها را دقیقا مثل یک انگلیسیزبان بهکارگیریم؟
پیش از پاسخ به این سؤال میخواهم شمارا با مفهومی جدید آشنا کنم. فرض کنید به هر کلمه انگلیسی از هر طرف یک قلاب چسبیده و هنگامیکه یک جمله میسازید، این کلمهها به یکدیگر قلاب میشوند.
حالا در نظر بگیرید که برخی کلمههای خاص با یک سری کلمهها بیشتر و با گروهی دیگر از کلمهها کمتر قلاب میشوند. مثلاً ترکیب ‘keep in touch’ (در تماس بودن) توسط انگلیسیزبانها بسیار استفاده میشود. این سه کلمه اصولاً به همدیگر چسبیدهاند.
حال اگر بخواهیم بهجای فعل‘keep’ از معادلهای آن مانند‘stay’ یا ‘remain’ استفاده کنیم، اصطلاحی قابلفهم بهدست میآید، چندان درست به نظر نمیرسد. برمیگردیم به سؤال اول که چگونه میتوان لغتهای جدید را به شکلی مؤثر حفظ کرد و مانند خارجی زبانها آنها را در جای درست به کار برد؟
راز کار این است که کلماتی را که به کلمه اصلی قلاب شدهاند حفظ کنید. به این طریق حفظ کردن کلمات برایتان بهشدت آسان میشود! و دیگر نیازی نیست برای استفاده از آن کلمه در ذهن خود به دنبال معنای آن بچرخید زیرا حالا دیگر میدانید که آن کلمه با چه کلمات دیگری به کار میرود.
میخواهیم یکبار دیگر آزمون قبل را انجام دهیم. اما این بار بهجای تعریف کلمهها، ترکیب کلمهها را به شما میدهم تا ببینید با استفاده از این روش تا چه حد حفظ کردن لغتهای جدید سادهتر است.
Detrimental effect – a negative effect.
Adverse weather conditions – bad weather conditions.
Precarious work – part-time, temporary and fixed term employment where there’s
less certainty and stability for the employee.
Untenable position – a position you can no longer hold.
Impertinent behavior – rude behavior.
اکنون هنگامیکه ترکیبات اسم و صفت را میخوانید بین صفاتی که قبلاً با آنها آشنا نبودید و اسامی که برای شما بسیار آشنا هستند، نوعی ارتباط ایجادشده است.
البته برای آنکه این کلمهها در ذهن شما خوب نقش ببندند باید چندین بار آنها را تکرار کنید. اما امیدوارم اکنون تفاوت سرعت به یادآوردن کلمهها را نسبت به قبل متوجه شده باشید. اکنون آزمون حافظه را یکبار دیگر انجام میدهیم با این تفاوت که این بار باید ترکیبات هر کلمه را بنویسید.
1. Negative effect – …
2. Bad weather conditions – …
3. Part-time, temporary and fixed term employment where there’s less certainty and stability for the employee – …
4. A position you can no longer hold – …
5. Rude behavior – …
پاسخها را با مجموعه پاسخهای خود مقایسه کنید.
1. Detrimental effect
2. Adverse weather conditions
3. Precarious work
4. Untenable position
5. Impertinent behavior
این مرحله را چگونه پاسخ دادید؟ آیا متوجه تفاوت این دو روش شدید؟ البته که متوجه شدید. بنابراین، از این به بعد برای به خاطر سپاری لغتها سعی کنید آنها را در متن بیاموزید.
پس دیگر هیچگاه سعی نکنید لغتها را بهزور به ذهن خود بسپارید. زیرا هرگز نمیتوانید بهراحتی از آنها در حین صحبت کردن استفاده کنید. از این پس سعی کنید هر کلمه جدیدی را که میبینید یا میشنوید، همراه با متن یاد بگیرید.
دستورالعمل اجرایی:
شروع کنید عبارتها و اصطلاحهای معروف انگلیسی را بیاموزید. با استفاده از این روش، الگوهای گفتاری انگلیسی را یاد میگیرید و خواهید دید که چقدر صحبت کردن با این روش نسبت به اینکه بخواهید تکتک کلمهها را به هم بچسبانید، آسانتر خواهد شد.
گام چهارم: تا جایی که میتوانید انگلیسی صحبت کنید
تنها دلیل پیدایش زبانها طی دوران تکامل انسان این بوده که انسانها بتوانند با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. انتقال دانش با فرمت نوشتاری هدف ثانویه یادگیری زبان است. اما در صدر همه مهارتها «صحبت کردن» قرار دارد.
آری، روان صحبت کردن، دیگر مهارتهای زبان یعنی خواندن، نوشتن و شنیدن را تقویت میکند. بهاحتمال تاکنون متوجه شدهاید که شیوههای سنتی آموزش زبان انگلیسی نتایج چندان چشمگیری به بار نمیآورد. زیرا تأکید اصلی این روشها بر مهارتهای نوشتن و خواندن است. و باور کنید اگر بتوانید خوب صحبت کنید، میتوانید خوب بخوانید و خوب بنویسید،
درحالیکه عکس این حالت هیچگاه اتفاق نمیافتد. از هر فرصت برای صحبت با انگلیسیزبانها و صحبت با خودتان استفاده کنید. آری، تعجب کردید با خودتان صحبت کنید!
شیوههای آموزش سنتی زبان هماه با مقادیر زیادیتمرینهای شنیداری معتقدند که، برای روان شدن در صحبت کردن تنها چیزی که نیازمندید، این است که تا میتوانید به مطالب انگلیسی گوش کنید.
همچنین مدعی هستند، بچهها برای یادگیری زبان ابتدا مهارت گوش کردن را تمرین میکنند. برخلاف ادعای بسیاری از مدعیان آموزش زبان این ادعا کاملاً نادرست است!
شاید بپرسید، مگر جز این است که کودکان در یک سال اول فقط گوش میکنند، زیرا قادر به صحبت کردن نیستند؟
کاملاً بدیهی است که یادگیری زبان اول در سنین کودکی، تفاوتی فاحش با یادگیری زبان در سنین نوجوانی دارد. من و شما برخلاف یک کودک قادر به صحبت کردن هستیم، درحالیکه یک کودک در یک سال اول فقط گوش میکند، زیرا نیاز دارد مهارتهای درک مطلب خود را بسازد، زیرا مغز او نمیتواند مثل مغز یک بزرگسال اطلاعات را پردازش کند.
وقتی میگوییم باید روی شنیدن مکالمهها و داستانهای انگلیسی تمرکز کنیم مثل این است که بگوییم مغز و دهان ما نمیتواند بهطور هماهنگ با همدیگر کار کند. بنابراین باید مانند یک کودک هنگامیکه خود را برای صحبت کردن آماده میسازد، مغزمان را طبقهبندی کنیم.
درواقع اکنون مغز ما برای پردازش مفاهیم انتزاعی و استدلالهای منطقی سیمکشی شده، پس چرا باید بامغزمان مانند مغز یک کودک برخورد کنیم؟
البته شکی نیست که در یادگیری زبان دوم، تمرینهای شنیداری نقش بسیار عمدهای ایفا میکند.
اما آنچه در اینجا سعی دارم نشان دهم این است که اگر میخواهید در صحبت کردن و توانایی ارتباط با دیگران پیشرفت کنید باید دائم درگیر تمرینهای مربوط به صحبت کردن باشید.
شما نمیتوانید فقط با خواندن و گوش کردن، صحبت کردن روان را بیاموزید. بلکه باید همانگونه که بدن خود را در باشگاه میسازید، دهان خود را نیز برای صحبت کردن تمرین دهید. شما با خواندن انبوهی از مطالب ادبی توانمندتر نمیشوید و بدون انجام مکالمه زیاد نباید انتظار داشته باشید که در مهارت صحبت کردن پیشرفت چشمگیری داشته باشید.
دستورالعمل اجرایی:
از هر فرصتی برای صحبت با انگلیسیزبانها استفاده کنید و هرگز از اشتباه کردن نترسید. اگر امکان صحبت کردن با دیگران برایتان فراهم نیست، با خودتان به انگلیسی صحبت کنید. این تمرینی است که من دائم انجام میدهم و بهیقین تا حد زیادی صحبت کردن شما را نیز بهبود میبخشد.
اگر واقعا مصمم به یادگیری مکالمه انگلیسی هستید، اینجا کلیک کنید!