

دوستم دیپلم گرفته و همچنان قادر به گفتن چند جمله ساده انگلیسی نیست. حتی افراد دیگری را میشناسم که لیسانس و فوقلیسانس و حتی مدرک دکتری گرفتهاند اما آنها نیز با این همه درس خواندن قادر به صحبت کردن و فهمیدن اخبار و فیلمهای زباناصلی نیستند. کافی است با یک فرد انگلیسی زبان رو به رو شوند تا برای گفتن چند جمله ساده رنگ از رخسارشان بپرد! و نفسشان به شماره […]
4 نکتهای که معلمین انگلیسی به شما نگفتهاند!
دوستم دیپلم گرفته و همچنان قادر به گفتن چند جمله ساده انگلیسی نیست. حتی افراد دیگری را میشناسم که لیسانس و فوقلیسانس و حتی مدرک دکتری گرفتهاند اما آنها نیز با این همه درس خواندن قادر به صحبت کردن و فهمیدن اخبار و فیلمهای زباناصلی نیستند. کافی است با یک فرد انگلیسی زبان رو به رو شوند تا برای گفتن چند جمله ساده رنگ از رخسارشان بپرد! و نفسشان به شماره بیفتد. راستی شما چطور؟!
آیا خودتان جز این افراد هستید یا لااقل کسی را میشناسید که با چنین وضعیتی روبرو باشد؟
شاید بپرسید راستی مشکل کجاست؟ آیا ایراد از هوش این افراد است یا جای دیگر کار میلنگد؟ چطور می توانم زبان انگلیسی را با بیشترین سرعت ممکن یاد بگیرم؟ در این مقاله دلیل این مشکل را در ۴ علت بررسی میکنیم.
۱- ابتدا باید انگلیسی گفتاری را آموخت و سپس به یادگیری مهارتهای خواندن و نوشتن پرداخت.
اگر دائما ذهن خود را با الگوهای محاورات گفتاری در انگلیسی واقعی آشنا کنید، بهتدریج خواندن و نوشتن هم برایتان آسان میشود. بسیاری از افراد در صحبت کردن بسیار کند هستند و در گزینش کلمات وسواس داشته و دائماً سعی در تصحیح جملات خود دارند. انگار که در حال نوشتن یک مقاله هستند.
به یاد داشته باشید در تمامی زبانها مهارت speaking (صحبت کردن) در مقایسه با دو مهارت خواندن و نوشتن در الویت اول قرار دارد. مثلاً همین زبان فارسی را در نظر بگیرید.
همه ما قبل از آن که خواندن و نوشتن را بیاموزیم میتوانستیم نسبتاً خوب صحبت کنیم. و این توانایی به این دلیل نبوده که دوازده سال از عمرمان را پشت نیمکت مدارس آموزش دیده باشیم. بلکه به این خاطر بوده که خیلی پیش از شروع مدرسه از این زبان به عنوان ابزاری جهت ایجاد ارتباط بهره میجستهایم.
حال سؤال من از شما این است: ” آیا یادگیری زبان انگلیسی و یا هر زبان دیگر مستثنی از این قاعده است؟” البته که نه!
۲- بانک واژگان هر فرد از دو بخش واژگان فعال و واژگان غیرفعال تشکیل میگردد.
لزومی ندارد ناتوانی خود در صحبت کردن به زبان انگلیسی یا هر زبان دیگر را به مواردی مثل ژنتیک، آب و هوا، کمبود وقت و … نسبت دهید. موضوع به واژگان فعال و واژگان غیر فعال بازمیگردد.
واژگان فعال واژگان و اصطلاحاتی را شامل میشوند که ما به راحتی آنها را حین صحبت کردن به کار میبریم و واژگان غیر فعال که انبوه فراوانی از لغات را شامل میشوند واژگانی هستند که به راحتی بر زبان جاری نمیشوند و ناچاریم برای به خاطر آوردن آنها به مغزمان فشار بیاوریم.
راز تقویت تعداد لغات فعال آن است که تا جایی که برایتان امکان دارد به انگلیسی یا هر زبان دیگری که قصد یادگیری آن را دارید صحبت کنید. سیستم آموزش سنتی زبان انگلیسی که تا یکی دو سال قبل در مدارس ما حاکم بوده دو ارمغان با خود به همراه داشته است.
اول آنکه با تأکید بیش از حد بر تمرینات لغت و درک مطلب، دامنه واژگان غیر فعال را تعمیق بخشیده که عملاً هیچ کمکی به تقویت مهارت speaking (صحبت کردن) دانش آموزان نکرده است.
دوم آنکه بازاری پر منفعت برای برخی ناشرین فراهم نموده تا با چاپ کتابهای تحت عناوین کمک درسی، دروس، شب امتحان، گام آخر و … سودهایی چند میلیاردی به جیب بزنند. راستی شما برای خرید این دست کتابها تاکنون چقدر هزینه کردهاید؟ با این همه آیا قادرید به راحتی به انگلیسی صحبت کنید؟
۳- دستور زبان انگلیسی جزو طبیعی و لاینفک انگلیسی محاورهای است. بنابراین نیازی نیست که قواعد را به صورت مجزا بیاموزید.
لیست افعال بیقاعده، جدول زمانها، جملات شرطی، …. همه و همه را دور بریزید! بله، تعجب نکنید همین قدر که چینش کلمات را در کنار هم بدانید کافی است. البته اگر قصد دارید یک زبانشناس شوید موضوع فرق میکند. اکثر افراد نیازی به این ندارند که بدانند مثلاً فرم آینده کامل فعل “to understand” میشود .I will have understood
جالب اینجاست که بومی زبانها خود چنین ساختارهایی را در محاورات روزمره به کار نمیبرند حال چرا ما باید وقت گرانبهایمان را در صرف کنیم و این مطالب کم کاربرد یا بعضاً بی مصرف را به زور وارد مغزمان کنیم؟
مؤثرترین کاری که میتوان انجام داد آن است که بر یادگیری دستور زبان کاربردی از طریق مهارت speaking (صحبت کردن) تمرکز کنید. به این ترتیب الگوهای واقعی انگلیسی گفتاری در ذهن حک میگردند.
بنابراین هرگاه از این به بعد به کتابفروشی میروید به جای انتخاب کتابهایی با عناوین خوش آب و رنگی چون “گرامر پیشرفته انگلیسی” و چیزهایی از این دست یک رمان یا داستان انگلیسی بخرید. به این شکل چشمان خود را در معرض انگلیسی قرار دادهاید و به علاوه نکات ضروری دستور زبان انگلیسی را نیز یاد میگیرید.
۴- تقلید کردن لحن گفتاری انگلیسیزبانها و یادگیری کلمات در داخل متن پروسه طبیعی فراگیری زبان انگلیسی محسوب میشوند. حال آنکه ترجمه کلمه به کلمه جملات و عبارات و جفت و جور ساختن آنها مطابق با زبان فارسی نقطه مقابل این پروسه به حساب میآیند.
حتماً زنگهای انگلیسی را در مدارس خود به یاد دارید. “…. خب بچههای عزیز از روی کلماتی درس سه بار بامعنی فارسی بنویسید.” یا “… کتابهای کار را باز کنید و تمرینات این درس را پاسخ دهید. ما با این سبک آموزش ترغیب میشدیم تا بیشتر به زبان فارسی فکر کنیم تا انگلیس رو مثلاً وقتی میخواستیم صفت را در جمله به کار ببریم بر اساس قواعد دستور زبان فارسی میگفتیم: !It is a flower beautiful
میبینید که در آموزش به این روش هیچ اثری از روال طبیعی یادگیری زبان انگلیسی که در بالا گفتیم نیست که نیست! خلاصه آن که روش سنتی حاکم بر آموزشهای سنتی انگلیسی که هنوز در دانشگاهها به چشم میخورند قادر نیستند به دانشآموختگان خود کمترین کمکی درزمینهٔ روان صحبت کردن نمایند. تنها و تنها یک عامل به این مهم میانجامد و آن عبارت است از صحبت کردن به انگلیسی در یک محیط انگلیسیزبان. نقطه سر سطر!
دوره مکالمه آنلاین فرمول 1 بر خلاف متدهای سنتی بر اساس جدیدترین متدهای روز دنیا طراحی شده است. میزان مطالبی که زبان آموزان فقط در سطح متوسط این دوره می آموزند به مراتب بیشتر از همه مطالبی است که در طول دوران مدرسه و دانشگاه آموخته اند. بد نیست نگاهی به نظرات شرکت کنندگان این دوره نیز بیندازید. برای کسب اطلاعات بیشتر این دوره کافی است روی عکس زیر کلیک کنید.

هدف از خواندن و یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ اگر این سؤال را از یک استاد زبان شناسی که سرگرمی اش تحقیق در مورد ریشه افعال بی قاعده است بپرسید. پاسخ وی با پاسخ فردی که کارش سفر به دور دنیاست و همواره از زبان انگلیسی به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط با افراد بی شمار بهره میبرد، کاملاً متفاوت خواهد بود. اولی به شما خواهد گفت: «باید انگلیسی بخوانید تا در مدرسه نمره های خوب بگیرید و وارد […]
هدف از خواندن و یادگیری زبان انگلیسی چیست؟
هدف از خواندن و یادگیری زبان انگلیسی چیست؟
اگر این سؤال را از یک استاد زبان شناسی که سرگرمی اش تحقیق در مورد ریشه افعال بی قاعده است بپرسید. پاسخ وی با پاسخ فردی که کارش سفر به دور دنیاست و همواره از زبان انگلیسی به عنوان ابزاری برای ایجاد ارتباط با افراد بی شمار بهره میبرد، کاملاً متفاوت خواهد بود.
اولی به شما خواهد گفت: «باید انگلیسی بخوانید تا در مدرسه نمره های خوب بگیرید و وارد دانشگاه شوید و دومی به شما خواهد گفت که کاربرد واقعی زبان انگلیسی عبارت است از ایجاد ارتباط با دیگران.»
آیا شما با این گفته موافقید؟ اندکی فکر کنید. درحالیکه زبان جویان خود را درگیر خواندن و نوشتن می کنند. آیا این مهارت ارتباط با افراد نیست که تمام جنبه های زندگی ما را تعیین میکند؟
فرض کنید می خواهید در یک شرکت بین المللی استخدام شوید. به غیر از بخش پشتیبانی که کارشان شامل مواردی مثل ارسال ایمیل و مکاتبه های اداری و … است. آیا همین مکالمه های تلفنی، ارتباط مؤثر بین شما و همکاران و مدیران نیست که قسمت اعظم برنامه روزانه شرکت را شامل میشود؟
به نظر من همه قبول دارند که با وجودی که زبان انگلیسی آکادمیک در سیستم آموزشی مدرن جایگاهی ویژه دارد. اما درنهایت میزان توانمندی فرد در زمینه مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی است که مرز توفیق یا ناکامی وی را در بهره مندی از زبان انگلیسی رقم می زند.
البته باید گفت، در سیستم آموزش مدارس، مهارت صحبت کردن به زبان انگلیسی کاملاً نادیده گرفته نمیشود. به این گونه که در درسها، تمرین های اسپیکینگ با مطالب قدیمی و سنتی گرامر، نوشتن و گوش کردن ترکیب شده اند.
اما اگر شیوه اداره کردن کلاس توسط معلمان را بررسی کنید، خواهید دید که معلم به هیچ عنوان نمی تواند به تک تک دانش آموزان توجه کافی کند تا آنها را با مکالمه های روزمره درگیر کند.
همچنین می دانیم که دانش آموزان و دانشجویان عموماً برای گرفتن بالاترین نمره حداقل تلاش را به خرج میدهند. متأسفانه اگر دانشآموزان در مهارت صحبت کردن به اندازه مهارت های شنیدن و نوشتن پیشرفت نکنند.
معلمان نیز چندان اهمیتی نمیدهند چرا که، معیار سیستم آموزشی در ارزشیابی میزان سواد دانشآموزان عبارت است از مقدار تکالیف انجام شده و نمره های کسب شده در امتحانات کتبی میان ترم و پایان ترم!
درنتیجه، هرساله با موج عظیمی از دانشجویانی مواجه ایم که از مراکز آموزشی فارغ التحصیل می شوند. بی آن که کمترین مهارتی در زمینه صحبت کردن کسب کرده باشند.
و باز هم یک مشکل دیگر – نبود ارتباط فعال با زبان انگلیسی
از آنجا که دانش آموزان در درس های انگلیسی فرصتی اندک برای صحبت کردن دارند. لذا باید تا حد ممکن خود را در معرض زبان انگلیسی قرار دهند. پس از فراگیری مقدمات زبان انگلیسی باید زبان مادری را کنار گذاشت و دانش آموزان را تشویق کرد که فقط از زبان انگلیسی استفاده کنند.
معلم باید با دانش آموزان فقط به زبان انگلیسی صحبت کند.
دانش آموزان باید با یکدیگر فقط به زبان انگلیسی صحبت کنند.
لغت های دشوار باید به زبان انگلیسی و با استفاده از لغت های ساده تر توضیح داده شود.
رعایت و اجرای موارد ذکر شده، همگی موجب می گردند تا فکر کردن به زبان انگلیسی بسیار آسان شده و در نتیجه روند صحبت کردن با ساختار های ساده تسریع گردد. اما، واقعیت آزار دهنده این است که حتی اگر معلمان زبان انگلیسی کامل انگلیسی صحبت کنند، بسیاری از دانش آموزان متوجه منظور معلم نمی شوند.
در یک کلاس ۳۰ نفره همواره کسانی وجود دارند که از بقیه ضعیف ترند و معلم ناچار است که برخی مطالب را به زبان فارسی توضیح دهد. و همین موضوع عاملی است برای این که دانش آموزان هنگام درس به جای زبان انگلیسی بیشتر زبان فارسی بشنوند. و کاربرد زبان انگلیسی در کلاس به شدت کاهش یابد.
در شیوه فعلی آموزش زبان، دانش آموزان در مقایسه با کسانی که در یک محیط انگلیسی زبان زندگی میکنند، به میزان بسیار اندکی در معرض زبان انگلیسی قرار میگیرند.
بنابراین جای تعجب نیست که ضعیف ترین دانش آموز کلاس، پس از گذشت چند ماه زندگی در یک کشور انگلیسی زبان به راحتی انگلیسی صحبت می کند. در حالی که بهترین دانش آموز در یک محیط غیر انگلیسی زبان همچنان برای صحبت کردن دچار مشکل است.
اگر کل ساعت هایی را که به طور فعال، درگیر آموختن زبان انگلیسی بوده اید، در نظر بگیرید، حتماً تعجب خواهید کرد زیرا در یک کلاس ۲۰ یا ۳۰ نفره هر دانش آموز می تواند یک یا چند جمله صحبت کند. در این گونه کلاس ها بیشتر معلم صحبت می کند، درحالیکه باید عکس این موضوع وجود داشته باشد.
و البته باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که معلمان ناچارند به این شیوه تدریس کنند، زیرا شالوده نظام آموزشی بر مبنای ارزشیابی نوشتاری است و این به آن معناست که معلم صحبت میکند و دانش آموزان گوش میکنند.
میزان دانشی که در یک محیط انگلیسی زبان طی چند روز می آموزید، به اندازه میزان مطالبی است که در طی چند سال در مدارس یاد میگیرید؛ این نکته تکان دهنده اما حقیقتی محض است! کافی است نگاهی به میزان پیشرفت زبان آموزان در محیط انگلیسی واقعی بیندازید.
چرا ذهن شما خود را با «فن نگارش در ذهن» سازگار میسازد؟
فقط به خاطر تجزیه و تحلیل بیش از اندازه ساختار های جمله ها
شیوه تفکر شما، تابع عادت های مطالعاتی شما است و تاکنون شاید دقت نکرده اید که شبیه آن استاد پیری شدهاید که کتب گرامر و سرفصل درسی مدارس را تدوین میکند. ویژگی قربانیان شیوه آموزش زبان انگلیسی به روش آکادمیک عبارتند از:
سعی دارند برای هر جمله یک توضیح خاص داشته باشند و اگر چیزی بی معنا به نظر برسد، آن را زیر سؤال می برند.
همواره در صحبت کردن و نوشتن سعی در رعایت بیش از حد دستور زبان دارند.
یادگیری گرامر طی سالیان دراز آن هم به روش ترجمه شما را دائم در معرض تجزیه و تحلیل زبان قرار داده است. یعنی همواره عادت کرده اید چینش کلمه ها، شکل های درست فعل و استفاده درست زمان ها را بررسی کنید.
هنگام صحبت کردن به زبان مادری، هیچ گاه انتخاب لغت ها، زمان و چیزهای دیگری را که در مدارس ملزم به رعایت آن بوده اید، در نظر نمیگیرید. بعید میدانم کسی وجود داشته باشد که از تجزیه و تحلیل ساختار های جمله در زبان مادری خود لذت ببرد.
سؤال: «چرا بین یادگیری زبان انگلیسی و کاربرد آن اینقدر تفاوت وجود دارد؟»
پاسخ: متصدیان تدوین برنامه های آموزش زبان انگلیسی تصمیم گرفته اند که انگلیسی را از دید قواعد و به شیوه غیرطبیعی آن فرابگیرید و این نگرش در شما شکل گرفته و نهادینه شده. بهگونه ای که جرأت شکستن این عادت را هم ندارید و امروز به جای آن که شما بتوانید سلیس و روان بدون فکر کردن به جزئیات صحبت کنید.
با توجه بیش از حد به جزئیات گرامری سخت و دشوار صحبت میکنید، فقط به این دلیل که انگلیسی صحبت کردن را این گونه آموزش دیدهاید.
عادت نادرست تجزیه و تحلیل بیش از حد جمله ها طی گذشت سال ها شکل گرفته و اکنون شما سواد انگلیسی را در مواردی چون زمان، فعل، اسم، حرف اضافه و …
میبینید نه صحبت کردن و این در عمل، یعنی همان «شیوه کهنه نوشتن».
تا زمانی که با انجام تمرین های کتاب و با استفاده از اصول گرامری دقیق می خواهید جمله سازی کنید، قادر نخواهید بود به راحتی انگلیسی صحبت کنید. صحبت کردن باید خود به خود اتفاق بیفتد و شامل مقدار زیادی بداهه گویی است.
یکی دیگر از نشانه های عادت به تجزیه و تحلیل آن است که همواره سعی دارید ساختار گرامری دقیق هر جمله را که میشنوید، بفهمید. کما اینکه بنده هم جزو افرادی بودم که در مورد گرامر مته به خشخاش میگذاشتم.
به خاطر دارم هنگام صحبت کردن با یک خارجی زبان، سعی داشتم دائم از نحوه صحبت کردنش ایراد بگیرم و همواره خودم را برتر از او بدانم. مثلاً اگر آن شخص از عبارت «.I’m good» استفاده میکرد، بهسرعت واکنش نشان میدادم و میگفتم باید بگویید: «.I’m well».
آن روز ها متوجه نبودم که انگلیسی محاوره در زندگی واقعی هیچ تطابقی با گرامر کتابی ندارد. بنابراین، همیشه عادت داشتم تقریباً هر چه را میخواندم یا میشنیدم ازنظر گرامری تجزیه و تحلیل کنم.
درحالیکه آن عده از دوستانم که انگلیسی را از طریق صحبت کردن یاد میگرفتند، هیچ اهمیتی به قواعد دستوری نمیدادند. آنچه برای آنها مهم بود این بود که انگلیسی را ابزاری میدانستند برای برقراری ارتباط نه بیشتر!
تلاش من همواره آن بود که بیعیب و نقص صحبت کنم انگار که در کلاس درس هستم و اگر چنین نکنم دیگران به من نمره بد خواهند داد، درحالیکه کاملاً اشتباه میکردم.
سعی همیشگی ام بر آن بود که روان صحبت کنم، اما مکثها و وقفه هایی که در صحبت کردن من وجود داشت باعث می شد، خارجی زبان ها فکر کنند، در انگلیسی یک مبتدی هستم و همه اینها به خاطر «شیوه نوشتاری» نادرستی بود که طی دوران مدرسه در ذهن من شکل گرفته بود.
حال میخواهید بدانید که چگونه باید از «مرحله نوشتن» در ذهن به «مرحله صحبت کردن» حرکت کنید تا بتوانید روان و به طور خودکار و بدون فکر کردن صحبت کنید؟
توصیه می کنم مقاله “روغن کاری زنجیرهای زنگ زده ذهن برای روان شدن درمکالمه” را مطالعه کنید.

آیا اغلب پیش از گفتن واژه مورد نظر ناچارید مدام برای یافتن آنها فکر کنید؟ آیا دائم کلمهها را اشتباه بیان میکنید؟ آیا تلفظ حروف در برخی کلمهها برایتان دشوار است؟ آیا این مشکلات فقط به این دلیل نیست که مدام برای گفتن یک جمله خاص به چندین شیوه فکر میکنید؟ اگر چنین است، نگران نباشید، زیرا تنها شما نیستید که با این مشکل مواجه اید. هزاران نفر وجود دارند که هنگام صحبت کردن از همین الگو پیروی میکنند […]
پاشنه آشیل آموزش سنتی زبان انگلیسی
آیا اغلب پیش از گفتن واژه مورد نظر ناچارید مدام برای یافتن آنها فکر کنید؟ آیا دائم کلمهها را اشتباه بیان میکنید؟ آیا تلفظ حروف در برخی کلمهها برایتان دشوار است؟ آیا این مشکلات فقط به این دلیل نیست که مدام برای گفتن یک جمله خاص به چندین شیوه فکر میکنید؟
اگر چنین است، نگران نباشید، زیرا تنها شما نیستید که با این مشکل مواجه اید. هزاران نفر وجود دارند که هنگام صحبت کردن از همین الگو پیروی میکنند – به این صورت که از قبل جمله را در ذهن خود آماده کرده، سپس آن را بیان میکنند. این روش، روان صحبت کردن را با مشکلات زیادی روبهرو میکند که بارزترین آنها عبارتاند از تپق زدن، مِن مِن کردن و کاربرد نادرست کلمهها و ساختارهای دستوری.
بهطور کلی تمام این موارد منجر میشود که نوع صحبت کردن شما با افراد، اینگونه به نظر برسد که از آنچه میخواهید بگویید خیلی مطمئن نیستید، درحالیکه واقعیت اینگونه نیست…
شما دقیقاً میدانید که چه میخواهید بگویید و میدانید که چگونه موضوع را با ۵ ساختار مختلف ادا کنید و تمام آن جملهها در ذهنتان وجود دارد. تنها مشکل این است که هنگام صحبت ناچارید تمامی آنچه را که میدانید، یک باره بر زبان بیاورید.
من هم همین شرایط را تجربه کردهام و دقیقاً میدانم که این حالت چه حسی دارد. همچنین دلیل اصلی این مشکل را هم میدانم. بر همین اساس با استفاده از جدیدترین متدهای روز دنیا دوره ای را طراحی کردیم تا زبان آموزان بتوانند از اولین روز به انگلیسی صحبت کنند. در ادامه این مقاله می خواهم برایتان بگویم که علت اصلی مشکل زبان آموزان برای صحبت کردن چیست و چرا همواره در این زمینه با مشکل مواجه اند.
«عادت نوشتن در ذهن»
بزرگترین دشمن شما
عادت نادرست آمادهسازی جمله در ذهن قبل از صحبت کردن به زمانی باز میگردد که یادگیری زبان را در مدرسه شروع کردید. شاید خاطرتان باشد که در زنگهای انگلیسی، عمده وقت کلاس صرف نوشتن تمرینهای کتاب، لغتهای جدید، جملهها نمونه و غیره میشد. همچنین مجبور بودیم، تکالیف را به شیوه نوشتاری انجام دهیم.
اگر منصفانه بخواهیم بگوییم حدود ۹۰ درصد از زمان کلاس صرف یادگیری بر مبنای نوشتن میشد. ما ناچار بودیم مدام بخوانیم و بنویسیم و به اینترتیب مغز خود را عادت دادهایم تا کلمهها را با وسواس انتخاب کرده و آنگاه بر اساس قواعد گرامری، آنها را بهصورت جمله مرتب کنیم.
به اعتقاد من، ریشه اصلی ناتوانی در انگلیسی صحبت کردن همینجا است! تمرین مداوم به شیوه انگلیسی به «شیوه نوشتاری» موجب شده هنگام تلاش برای صحبت کردن مغز ما کلمهها و جملهها را تصویرسازی کند. من این شیوه را «شیوه نوشتاری» ذهن مینامم.
بدیهی است مادامی که چندین سال انگلیسی را با متد نوشتن تمرین میکنید، درنهایت تاحدی در نوشتار و گفتار تبحر مییابید، زیرا از لحظهای که سعی کردهاید در مکالمهها شرکت کنید و چیزی بگویید همواره مقابل خود کتاب را دیدهاید و متن کتاب جملههای آماده را با تصویر کلمهها در اختیارتان گذاشته است.
نکته جالب توجه و مهم اینکه همزمانی جمله و تصویر یا بهعبارتی، روش تصویرسازی دائما حواس شما را پرت میکند و نمیتوانید بهطور کامل در یک مکالمه درگیر شوید در نتیجه هر زمان که میخواهید مکالمه ای را شروع کنید،
شیوههای گوناگونی برای بیان یک جمله خاص در مقابل خود میبینید، زیرا مغز شما به جملهنویسی عادت کرده و این امر موجب میشود کلمهها را با دقت گزینش کرده و در بیان ساختار گرامری و گزینش کلمهها و … بااحتیاط بیشتری عمل کنید.
اگر کاربرد زبان انگلیسی در زندگی روزمره فقط در صحبت کردن خلاصه میشود، پس چرا در مدارس، تنها بر دو مهارت خواندن و نوشتن تأکید می شود؟
برای یافتن پاسخ این سوال مقاله ای با عنوان «هدف از خواندن و یادگیری زبان انگلیسی چیست؟» را مطالعه کنید.

اگر علاقه مند به یادگیری زبان انگلیسی هستید حتما بارها برایتان پیش آمده که در حال ساختن جملهای بودهاید که ناگهان کلمهای خاص را فراموش کردهاید…! بعد بهشدت سعی میکنید آن کلمه را به خاطر بیاورید. اما حتی قادر به گفتن یک کلمه هم نیستید. در این مقاله میخواهیم علت فراموشی لغات و راه غلبه بر آن این امر را بررسی کنیم. بدین منظور، ابتدا نگاهی به ساختار مغز میاندازیم. باید بدانیم که متأسفانه مغز انسان پایگاه اطلاعات نیست…! 🙂 […]
علت فراموشی لغات و راه غلبه بر آن
اگر علاقه مند به یادگیری زبان انگلیسی هستید حتما بارها برایتان پیش آمده که در حال ساختن جملهای بودهاید که ناگهان کلمهای خاص را فراموش کردهاید…! بعد بهشدت سعی میکنید آن کلمه را به خاطر بیاورید. اما حتی قادر به گفتن یک کلمه هم نیستید.
در این مقاله میخواهیم علت فراموشی لغات و راه غلبه بر آن این امر را بررسی کنیم. بدین منظور، ابتدا نگاهی به ساختار مغز میاندازیم.
باید بدانیم که متأسفانه مغز انسان پایگاه اطلاعات نیست…! 🙂
شاید بپرسید چرا مغز ما در زمینه پردازش اطلاعات به قدرتمندی کامپیوتر نیست؟ یا اینکه چه خوب میشد اگر سرعت پردازش مغز ما برای جستجوی کلمات هماندازه موتور جستجوی گوگل بود.
در پاسخ باید گفت اگر چنین می بود، آنگاه به ندرت میتوانستیم چیزی را فراموش کنیم مگر در مواردی که تصادفات شدید منجر به تخریب آن دسته از سلولهایی میشد که حاوی آن بخش از اطلاعات بودند.
در این صورت وقتی فقط یک بار کلمهای را میخواندیم، آن را برای همیشه به خاطر می سپردیم. اما متأسفانه- یا شاید هم خوشبختانه- ساختار مغز چنین نیست. مغز لغات را نه به شیوه یک کامپیوتر که بهصورت متن به خاطر میسپارد.
یادگیری لغات در مغز بهصورت متن نتیجه میلیونها سال تکامل است.
شاید این نوع روش ذخیرهسازی اطلاعات در مغز چندان مؤثر به نظر نرسد لیکن بهترین شیوه ممکن برای حفظ بقا محسوب میگردد.
اگر یکی از دوستان شما را مار نیش بزند و آن فرد از دنیا برود، آنگاه تصویر فرد در حال جان دادن در ذهن شما نقش میبندد و در نتیجه شما یاد میگیرید که مار موجودی خطرناک بوده و بایستی از آن فاصله گرفت.
این واقعیت در مورد هر نوع اطلاعات دیگری که وارد مغز میشود صدق میکند.اطلاعاتی همچون چهره اشخاص، مناظر زیبا، لغات جدید و …
کلیه اطلاعات جدید در مغز همواره با گروه دیگری از اطلاعات پیوند دارند و ما هر نوع اطلاعات جدید را از طریق بایتهای اطلاعاتی مربوطه به خاطر میآوریم.
همکار جدیدی که بهتازگی در شرکت شما مشغول به کار شده را در نظر بگیرید. مطمنا پیوند لباسها، موها یا محیط شرکت در به خاطر آوردن چهره این فرد نقشی اساسی دارند.
به همین منوال در هر زبانی از جمله زبان انگلیسی، کلمات خاصی وجود دارند که با کلمات دیگر در ارتباط هستند.
مثلا عبارت “closely associated with” (خیلی مرتبط با) را در نظر بگیرید. وقتی کلمه “closely” را به کار میبریم خودبهخود عبارت “associated with” نیز با آن بر زبانمان جاری میگردد چرا که این دو کلمه در انگلیسی گفتاری و شنیداری همواره توأم با هم استفاده میشوند.
حال اگر این دو کلمه از پیوند چندان محکمی برخوردار نباشند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ پاسخ روشن است. شما در به یادآوردن این کلمات دچار مشکل می شوید و اینجاست که فراموشی اتفاق میافتد.
دلایل اصلی فراموش کردن لغات
۱- یادگیری لغات خارج از متن
همانطور که گفتیم اگر کلمهای خاص را با کلمات دیگر پیوند ندهید ، احتمال آنکه برای به یادآوردن آن کلمه- بهویژه هنگام اضطراب و عصبانیت- با مشکل مواجه شوید بسیار زیاد خواهد بود. فرض کنید تصویر یک منگنه کوب را در فلش کارتهای لغت میبینید و سپس کلمه منگنه کوب (stapler) را چندین بار تکرار میکنید.
در این مرحله شما این لغت را تقریباً حفظ کردهاید. میپرسید چرا تقریباً؟ زیرا تا زمانی که این لغت را با گروه دیگری از کلمات پیوند ندهید احتمال فراموش کردن این لغت بسیار بالاست. به نمونهای از پیوند کلمات دقت کنید.
لطفاً منگنه کوب را به من بده. .Pass me the stapler, please
آیا کسی می دونه منگنه کوب کجاست؟ ?Does anyone know where the stapler is
۲- یادگیری لغت در متن به صورت اشتباه
فرض کنید کلمه “stapler” را همراه بامعنای فارسی آن در دفتر لغت وارد میکنید. در این روش کاملاً نادرست شما بین کلمه “stapler” و معنای فارسی آن نوعی پیوند غلط ایجاد کردهاید که در نتیجه نه تنها نمیتوانید کلمه “stapler” را به یاد بیاورید بلکه معانی فارسی لغات را نیز باهم دیگر اشتباه میکنید. و اینجاست که رشته افکارتان از هم گسیخته شده و لغاتی را که برای صحبت کردن به آنها نیازمندید به یکباره فراموش میکنید.
برای آنکه لغات از یادمان نروند چه باید کرد؟
پاسخ بسیار ساده است. آنها را در متن یاد بگیرید. یادگیری لغات در متن ، شاهکلید یادگیری لغات به شمار میآید. وقتی شما کلمه “stapler” را در جمله به کار میبرید و همزمان آن را بارها و بارها در محل کارتان میبینید درنتیجه این کلمه در ذهن شما حک میشود.
این شیوه یادگیری واژگان را ” یادگیری لغت از طریق متن” مینامیم. حالا با این روش میتوانید هر کلمهای را به صورت مجزا و حتی در مواقع اضطراب بهراحتی به خاطر بیاورید. و در پایان بهترین توصیه ما به شما این است که …:
هیچگاه برای به خاطر آوردن کلمات خود را تحتفشار قرار ندهید.
گاهی اوقات هر چه تلاش میکنیم نمیتوانیم کلمهای خاص را به خاطر بیاوریم. انگار هر چه بیشتر به مغزمان فشار میآوریم آن کلمه خاص بیشتر از ذهنمان دور میشود و درست وقتی دست از تلاش میکشیم آن کلمه به سمت ما بازمیگردد.
نتیجه اینکه همواره کلمات را در متن بیاموزید تا شبکهای قوی از کلمات در مغز ایجاد کنید. به این طریق شاهد خواهید بود که توانایی شما مثل بومی زبانها هنگام صحبت کردن بهشدت افزایش خواهد یافت!
لغات را همراه با موسیقی بیاموزید!
یادگیری لغات همراه با ریتم و آهنگ یکی از موثرترین روشها برای ماندگار سازی لغات در حافظه بلند مدت است. حتما سوره های قرآن یا اشعاری که با ریتم و آهنگ مدت ها پیش به خاطر سپرده اید را هنوز به یاد دارید. یکی از بهترین محصولات برای یادگیری لغت همراه با آهنگ محصول Word Master می باشد.
این مجموعه با استفاده از علم ترتیب کلمات و نیز موسیقی suggestopedic و اجرای دو گوینده حرفه ای خانم و آقا به شما کمک می کند تا در کمترین زمان ممکن و با حداقل تلاش، بیشترین حجم لغت را فرا بگیرید. این مجموعه شامل 100 درس بوده و هر درس به آموزش 5 لغت می پردازد. مجموع لغات همراه با مترادف ها ی لغات به بیش از 2000 کلمه می رسد. آموزش لغات با تلفظ، دیکته ، معنا، مترادفها و مثالهای ساده و کاربردی برای هر لغت از دیگر ویژگی های این مجموعه ارزشمند است.

اصطلاحات انگلیسی یا idioms عبارتند از عبارات پرکاربردی که معنی کلی آنها با مفهوم تک تک کلمات شان فرق می کند. می توانید صدها آموزش ویدئویی رایگان که شامل اصطلاحات و اسلنگ های کاربردی در انگلیسی واقعی است را از اینجا ببینید. از آنجاییکه کاربرد اصطلاحات در انگلیسی بسیار رایج است یادگیری آنها به منظور درک بهتر منظور افراد بسیار ضروری است. در این مقاله به معرفی ۱۵ اصطلاح پر کاربرد در زبان انگلیسی می پردازیم. 1. Piece […]
۱۵ اصطلاح پرکاربرد در زبان انگلیسی
اصطلاحات انگلیسی یا idioms عبارتند از عبارات پرکاربردی که معنی کلی آنها با مفهوم تک تک کلمات شان فرق می کند. می توانید صدها آموزش ویدئویی رایگان که شامل اصطلاحات و اسلنگ های کاربردی در انگلیسی واقعی است را از اینجا ببینید.
از آنجاییکه کاربرد اصطلاحات در انگلیسی بسیار رایج است یادگیری آنها به منظور درک بهتر منظور افراد بسیار ضروری است.
در این مقاله به معرفی ۱۵ اصطلاح پر کاربرد در زبان انگلیسی می پردازیم.
1. Piece of Cake: مثل آب خوردن
“How do you do that?” “It’s a piece of cake! Watch!”
“چطوراین کار را انجام دادی؟” ” مثل آب خوردن! نگاه کن!”
2. Hit The Nail On The Head: درست حدس زدن/ به هدف زدن
You hit the nail on the nail there, David!
درست حدس زدی، دیوید!
3. Break A Leg: موفق باشید
“I hear you have a big interview for a job with Google today .Break a leg!”
شنیدم امروز در شرکت گوگل یک مصاحبه کاری داری، موفق باشی!
4. Black and White: سهل و آسان
The issue of nuclear weapons isn’t as black and white as it used to be.
موضوع سلاح های هسته ای به سادگی قبل نیست.
5. Hit The Books: درس خوندن
I can’t go out tonight. I’ve got to hit the books.
امشب نمی توانم بیرون بروم. باید درس بخوانم.
6. Scratch someone’s back: هوای کسی رو داشتن
I do have some information you might be interested in, but what can you offer me in return? You scratch my back and I’ll scratch yours.
اطلاعاتی دارم که ممکنه خوشت بیاد اما در عوض چی گیر من میاد؟ تو هوای منو داشته باش من هم هوای تو رو.
7. Let The Cat Out Of The Bag: بند آب دادن – لو دادن
I was trying to keep the party a secret, but Mary went and let the cat out of bag.
داشتم سعی می کردم که کسی از مهمونی با خبر نشه اما مری رفت و همه چیز را لو داد.
8. To chicken Out: جا زدن – ترسیدن
I was going to go bungee jumping, but I chickened out.
می خواستم برم بانجی جامپینگ اما ترسیدم.
9. Cold fish: آدم سرد و یخ
She hardly ever speaks to anyone. She’s a cold fish.
او به ندرت با کسی حرف می زنه. او آدم سرد و یخیه.
10. When it rains, it pours: .بد که میاد از همه طرف میاد
“I have a new supervisor at the office, three new assistants to train, and enough work to keep me busy for months—When It Rains It Pours.
در دفتر کار یک ناظر جدید و سه دستیار برای آموزش دادن و کلی کار که انجام دادنش چند ماه طول میکشه دارم. بد که می یاد از همه طرف می یاد.
11. The Top Dog: سر دسته – رئیس
He always wanted to be the top dog.
او همیشه می خواست که سر دسته گروه باشه.
12. Costs an arm and a leg: خیلی گران
“Our clients have gone to all other stores .” “But everything in there cost an arm and a leg.”
“همه مشتریان ما به فروشگاههای دیگه رفته اند.” “اما همه چیز در آن جا خیلی گرونه.”
13. When pigs fly: عمراً – خواب دیدی خیره – اگر پشت گوشت رو دیدی
“I’ll have finished it by tomorrow.” “When pigs fly.”
“تا فردا تمامش می کنم. ” “عمراَ”
14. To kill two birds with one stone: با یک تیر دو نشون زدن
Biking to work kills two birds with one stone. It saves money travelling and will help to lose weight.
رفتن سر کار با دوچرخه یعنی با یک تیر دو نشون زدن. چون در هزینه های سفر صرفه جویی می کنه و به کم کردن وزن کمک می کنه.
15. Once in a blue moon: خیلی به ندرت
My sister lives in Argentina, so I get to see her once in a blue moon.
خواهرم در آرژانتین زندگی می کنه بنابراین اونو خیلی به ندرت می بینم.

می دانید منظور از عبارت فعلی چیست؟ عبارات فعلی بسیارمتداول تر از آنند که به نظر می رسند هر چند در ابتدا شاید دشوار و یا حتی ساختگی به نظر بیایند. به طور کلی “عبارت فعلی” = فعل + حرف اضافه/جز قید. در یادگیری زبان انگلیسی دانستن عبارات فعلی محتلف از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد زیرا این دسته عبارات به خصوص در مکالمات واقعی بسیار استفاده می شوند. از این روز در این مقاله به معرفی ۱۰ عبارت […]
۱۰ عبارت فعلی که باید بدانید.
می دانید منظور از عبارت فعلی چیست؟
عبارات فعلی بسیارمتداول تر از آنند که به نظر می رسند هر چند در ابتدا شاید دشوار و یا حتی ساختگی به نظر بیایند. به طور کلی “عبارت فعلی” = فعل + حرف اضافه/جز قید.
در یادگیری زبان انگلیسی دانستن عبارات فعلی محتلف از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد زیرا این دسته عبارات به خصوص در مکالمات واقعی بسیار استفاده می شوند.
از این روز در این مقاله به معرفی ۱۰ عبارت فعلی پر کاربرد می پردازیم.
1. Go Ahead: اجازه- مجوز
The company has been given the go-ahead to build a new supermarket.
مجوز ساخت یک سوپرمارکت جدید به این شرکت د اده شده است.
2. Try on: (پرو کردن – امتحان کردن (لباس
The salesman gave her the yellow dress to try on.
فروشنده آن لباس زرد رنگ را به او داد تا پرو کند.
3. Carry on: ادامه دادن
The receptionist was worried about her work until the boss told her to carry on with her good work.
متصدی پذیرش نگران کارش بود تا اینکه رئیس به او گفت تا به کارش ادامه دهد.
4. Fed up: خسته شدن از – کلافه شدن از
I’m really fed up with this constant rain.
از این باران دائمی خسته شدم.
5. Top up: پر کردن
I’ll just top up the teapot.
همین الان قوری چای را پر خواهم کرد.
6. Blurt out: پراندن – لودادن
I was excited and blurted out the answer in the exam.
من در امتحان هیجان زده شدم و جواب را لو دادم.
7. Get by: سر کردن – گذراندن
I could get by on fruits everyday.
من توانستم هر روز را با خوردن میوه سر کنم.
8. Call off: کنسل کردن – لغو شدن
They have had to call off the match at the last minute.
آن ها ناچار شدن در آخرین لحظه مسابقه را کنسل کنند.
9. Get Along: روزگار گذراندن – سر کردن
How are you getting along at playing the violin?
چطور می توانی با ویولن زدن روزگار بگذرانی؟
10. Watch out: مراقب بودن
Watch out! There is a deep well behind.
مراقب باش! پشت سر یک چاه عمیق وجود دارد.
اگر به کاملترین مجموعه اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی و اصطلاحات عامیانه علاقه مند هستید می توانید این اصطلاحات را به صورت ویدئویی در سایت دکتر زبان مشاهده کنید.