ورود/عضویت
How to Stop Suffering in Life
!How to Stop Suffering in Life
چگونه به رنج کشیدن در زندگی پایان دهیم؟
This is the story of a little bird who lived in a hot desert.
این داستان یک پرنده‌ی کوچک است که در یک بیابان گرم زندگی می‌کرد.
Her life was full of pain.
زندگی‌اش پر از درد و رنج بود.
She was always sick.
او همیشه بیمار بود.
Her feathers had fallen off.
پرهایش ریخته بود.
She could not fly.
نمی‌توانست پرواز کند.
And she had no permanent home.
و خانه‌ای دائمی نداشت.
There was no food, no water, just loneliness, struggle, and sadness.
نه غذایی بود، نه آبی؛ فقط تنهایی، سختی و غم.
One day, a white pigeon was passing by.
روزی، یک کبوتر سفید از آن نزدیکی می‌گذشت.
The weak bird called him, “Brother, please stop.”
پرنده‌ی ضعیف صدایش زد: «برادر، لطفاً صبر کن.»
The pigeon stopped and asked, “What happened, sister? Why do you look so sad?”
کبوتر ایستاد و گفت: «چی شده خواهرم؟ چرا انقدر ناراحتی؟»
The little bird asked, “Where are you going?”
پرنده کوچک پرسید: «کجا می‌ری؟»
The pigeon replied, “I am going to heaven.”
کبوتر پاسخ داد: «دارم می‌رم به بهشت.»
Hearing this, a small hope appeared in the bird’s eyes.
با شنیدن این حرف، نوری از امید در چشمان پرنده ظاهر شد.
She folded her hands and said, “Brother, please ask God about me in heaven.
او دستانش را به دعا بلند کرد و گفت: «برادر، لطفاً از خدا درباره من بپرس.»
When will my pain end? When will my bad days turn into good days?”
«کی درد من تموم می‌شه؟ کی روزهای بدم تبدیل به روزهای خوب می‌شن؟»
The pigeon promised. “I will surely ask about you.”
کبوتر قول داد: «حتماً درباره‌ات می‌پرسم.»
When the pigeon reached heaven, he met an angel at the entrance.
وقتی کبوتر به بهشت رسید، فرشته‌ای را در ورودی دید.
The pigeon told the angel about the suffering bird and asked about her fate.
او به فرشته درباره‌ی پرنده‌ی رنج‌دیده گفت و درباره‌ی سرنوشتش پرسید.
The angel replied, “God has written 10 more years of sorrow in her life.”
فرشته پاسخ داد: «خدا برایش ۱۰ سال دیگر غم و رنج نوشته.»
“She will have no happiness until then.”
«تا آن زمان هیچ شادی‌ای نخواهد داشت.»
The pigeon felt very sad.
کبوتر خیلی ناراحت شد.
He asked, “If I tell her this, she will lose all hope and break completely.
گفت: «اگه اینو بهش بگم، همه امیدشو از دست می‌ده و می‌شکنه.»
Isn’t there any way to help her?”
«هیچ راهی برای کمک نیست؟»
The angel thought for a moment and said,
فرشته کمی فکر کرد و گفت:
“Tell her to keep saying this in every situation: ‘Thank you, God, for everything.’
«بهش بگو توی هر شرایطی فقط اینو بگه: “خدایا شکرت برای همه‌چیز.”
This is her real test.”
این آزمون واقعی اوست.
The pigeon returned and told the bird this message.
کبوتر برگشت و این پیام رو به پرنده داد.
At first, the bird did not understand,
در ابتدا پرنده حرف را درک نکرد،
but she made a promise to herself that no matter what happens,
اما به خودش قول داد که هر اتفاقی افتاد،
she would always say, “Thank you, God, for everything.”
همیشه بگوید: «خدایا شکرت برای همه‌چیز.»
When she fell on the hot sand, she said, “Thank you, God, for everything.”
وقتی روی شن‌های داغ افتاد، گفت: «خدایا شکرت برای همه‌چیز.»
When she was thirsty and couldn’t find water, she said it.
وقتی تشنه بود و آب پیدا نمی‌کرد، باز هم گفت.
When her feathers fell due to sickness, she still said it.
وقتی به خاطر بیماری پرهایش می‌ریخت، باز هم گفت.
Slowly, something magical started to happen.
کم‌کم، اتفاقی جادویی افتاد.
Her old weak feathers were replaced by strong new ones.
پرهای ضعیف و کهنه‌اش با پرهایی نو و قوی جایگزین شدند.
One day, when she was weak and walking in the desert,
روزی، وقتی که ضعیف بود و در بیابان راه می‌رفت،
black clouds started gathering, strong winds blew, and suddenly heavy rain started falling.
ابرهای سیاه جمع شدند، بادهای شدید وزید و ناگهان باران شدیدی بارید.
In the desert, green plants started growing around her.
در بیابان، گیاهان سبز اطرافش شروع به رشد کردند.
A small water pond appeared nearby.
یک آبگیر کوچک در نزدیکی‌اش پیدا شد.
She became healthy again. She could fly. She became happy.
او دوباره سالم شد. توانست پرواز کند. شاد شد.
After 10 days, the pigeon passed by again.
پس از ۱۰ روز، کبوتر دوباره از آنجا عبور کرد.
He was shocked to see the bird happy, flying, and laughing.
از دیدن پرنده‌ی خوشحال، در حال پرواز و خندان، شوکه شد.
The once dry place now had life and greenery.
جایی که زمانی خشک بود، حالا پر از زندگی و سرسبزی شده بود.
The pigeon thought, “How is this possible?”
کبوتر با خود گفت: «چطور ممکنه؟»
The angel said her life would be full of pain for 10 more years.
فرشته گفته بود که او ده سال دیگر رنج خواهد کشید.
The pigeon quickly flew back to heaven and asked the angel, “What happened?”
کبوتر سریع به بهشت برگشت و از فرشته پرسید: «چی شد؟»
“You said she would suffer for 10 years, but her life changed in just 10 days.”
«تو گفتی ده سال رنج می‌بره، اما زندگیش تو ده روز عوض شد!»
The angel smiled and said,
فرشته لبخند زد و گفت:
“Yes, her fate was written with 10 years of sorrow. But she changed it.”
«درسته، سرنوشتش با ۱۰ سال غم نوشته شده بود. اما خودش تغییرش داد.»
“When someone honestly says, ‘Thank you, God, for everything’ in every situation,
«وقتی کسی با تمام دل در هر شرایطی بگه: “خدایا شکرت برای همه‌چیز”،
they burn their past karma.
کرمای گذشته‌شون پاک می‌شه.
Her test was over. Her 10 years of sorrow were reduced to just 10 days because of her pure gratitude.”
آزمونش تموم شد. اون ده سال غم، فقط توی ده روز خلاصه شد چون شکرگزاریش خالص بود.
پیام نهایی داستان:
Most of us start complaining the moment small problems come into our lives.
اکثر ما وقتی با یه مشکل کوچیک روبرو می‌شیم، سریع شروع می‌کنیم به شکایت کردن.
We ask, “Why me?”
می‌پرسیم: «چرا من؟»
But we forget that gratitude has the power to change our lives.
اما یادمون می‌ره که شکرگزاری قدرت تغییر زندگی رو داره.
When we truly say “Thank you, God, for everything” in every situation, whether it is painful or beautiful,
وقتی واقعاً در هر شرایطی — چه دردناک، چه زیبا — بگیم «خدایا شکرت برای همه‌چیز»،
we start changing our destiny.
ما شروع به تغییر سرنوشتمون می‌کنیم.
Complaining makes life heavier. Gratitude makes life lighter.
شکایت زندگی رو سنگین‌تر می‌کنه. شکرگزاری سبک‌ترش می‌کنه.
From today, promise yourself:
از امروز به خودت قول بده:
“Whatever situation God keeps me in, I will always thank Him with all my heart.”
«در هر شرایطی که خدا منو قرار بده، با تمام دلم ازش تشکر می‌کنم.»
Sometimes just this one small change can transform your entire life.
گاهی فقط همین یه تغییر کوچیک، می‌تونه کل زندگی‌تو دگرگون کنه.
🕊️ Let’s all say together:
“Thank you, God, for everything.”
خدایا، شکرت برای همه‌چیز.
صفحه اصلی 
محصولات
دوره ها
حساب کاربری