20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

 

 

 

 

 

 

جملات و اصطلاحات روزمره انگلیسی از جمله مواردی هستند که در مکالمات روزمره انگلیسی کاربرد فراوانی دارند. از این رو در این مقاله سعی کردیم 20 اصطلاح انگلیسی روزمره  را به شما عزیزان معرفی کنیم که همه این موارد در مکالمات روزمره انگلیسی آمریکایی و بریتیش کاربرد زیادی دارند. و اگر دایما از این موارد در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید قطعا مهارت شما در حوزه جملات کاربردی زبان انگلیسی به شدت تقویت خواهد شد.

 

1. Hit the book

خرخوانی کردن، به شدت درس خواندن

 

 “Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week!”

“متاسفم امشب نمی تونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید بچسبم به درس (خرخونی کنم). هفته بعد یه امتحان سخت دارم.”

 

2. Hit the sack

به رختخواب رفتن، شیرجه زدن توی رختخواب

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“It’s time for me to hit the sack I’m so tired.”

“خیلی خسته ام وقتشه که توی رختخواب شیرجه بزنم.”

 

3. Twist someone’s arm

قانع کردن، مخ کسی را زدن

 

“Jake you should really come to the party, it’s going to be so much fun and there’s going to be many celebrities there.”

“جیک، واقعا باید به این مهمونی بیای، خیلی بهمون خوش میگذره و افراد معروف هم قراره اونجا باشن.”

 

“Celebrities? Okay, you’ve twisted my arm, I’ll come!”

” افراد معروف؟ قانع شدم، میام.”

 

 

4. Up in the air

بلاتکلیف بودن، معلق بودن

 

“Jane have you set a date for the wedding yet?”

“جین هنوز تاریخی برای مراسم ازدواجت تعیین نکردی؟”

 

“Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted. Hopefully we’ll know soon and we’ll let you know as soon as possible.”

“نه دقیقا، برنامه هنوز مشخص نیست مطمئن نیستیم که خانواده هامون میتونن برای اون روز آماده باشن. امیدوارم زودتر بفهمیم و زمانی که بفهمیم سریع بهت خبر میدم.”

 

 

5. Stab someone in the back

از پشت خنجر زدن، نامردی کردن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

“Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week?”

“شنیدی که سارا هفته پیش به کِیت چه نامردی کرده؟”

 

“No! I thought they were best friends, what did she do?”

“نه، فکر می کردم که اونها بهترین دوستای هم هستن، چیکار کرده؟”

 

“She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and instead Sarah got one.”

“به مدیرشون گفته کیت علاقه ای به گرفتن ترفیع درکارش نداره و سارا به جای او ترفیع گرفته!”

 

“Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re no friends anymore.”

“وای! این آخر نامردیه! تعحبی نداره که دیگه باهم دوست نیستند.”

 

 

6. Lose your touch

از دست دادن توانایی، مهارت کاری را از دست دادن

 

“I don’t understand why none of the girls here want to speak to me.”

“نمی دونم چرا هیچ کدام از دخترهای اینجا نمیخوان باهام صحبت کنن.”

 

“It looks like you’ve lost your touch with the ladies.”

“به نظر میاد مهارتت رو در ارتباط گرفتن با خانم ها از دست دادی.”

 

“Oh no, they used to love me, what happened?

“وای نه! اونها قبلا عاشقم بودن، چه اتفاقی افتاده؟”

 

 

7. Sit tight

موقعیت خود را حفظ کردن، صبور بودن

 

“Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out?”

“خانم کارتر، درباره زمان اومدن نتایج آزمون چیزی می دونید؟”

 

“Who knows Johnny, sometimes they come out quickly and other times it takes some time, you’re just going to have to sit tight and wait.”

“کسی چه میدونه جانی، گاهی اوقات نتایج خیلی زود میاد ولی بعضی وقت ها طول می کشه، باید صبور باشی و منتظر بمونی.”

 

 

8. Pitch in

همکاری کردن، سهیم شدن در هزینه

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“What are you going to buy Sally for her birthday?”

“برای تولد سالی چی می خوای بخری؟”

 

“I don’t know I don’t have much money.”

“نمی دونم، پول زیادی ندارم.”

 

“Maybe we can all pitch in and buy her something great.”

“شاید همگی بتونیم کمکت کنیم و یه چیز خیلی خوب براش بخریم.”

 

 

9. Go cold turkey

عادتی را به یکباره ترک کردن، توقف ناگهانی چیزی

 

“Shall I get your mom a glass of wine?”

“می تونم مامانت رو به یک لیوان آبجو دعوت کنم؟”

 

“No, she’s stopped drinking?”

“نه، الکل رو ترک کرده.”

 

“Really, why?”

“واقعا، چرا؟”

 

“I don’t know. A few months ago, she just announced one day she’s quitting drinking.”

“نمی دونم، چند ماه پیش یه روز یکهو گفت که الکل رو ترک کرده.”

 

“She just went cold turkey?”

“یهویی ترک کرده؟”

 

“Yes, just like that!”

“آره، اینطور به نظر میاد!”

 

 

10. Face the music

عاقبت اعمال خود را چشیدن، روبرو شدن با عواقب منفی کار

 

“I can’t understand why I failed math.”

“نمیتونم بفهمم چرا تو امتحان ریاضی رد شدم.”

 

“You know you didn’t study hard and you’re going to have to face the music and sit the exam again next semester if you really want to graduate when you do.”

“میدونی تو خیلی درس نخوندی و الان داری با عواقبش روبرو میشی و دوباره باید این امتحان رو بدی اگر واقعا دفعه بعد میخوای فارغ التحصیل بشی باید درس بخونی.”

 

 

11. (Be) On the ball

هوشیار بودن، تیز و بز بودن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“Wow, you’ve already finished your assignments? There not due till next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized.”

“وای! تو تمام تکالیفت رو انجام دادی؟ چیزی تا هفته بعد نمونده، تو واقعا تیزی. کاش منم میتونستم منظم تر باشم.”

 

 

12. Ring a bell

خاطره ای را زنده کردن، به خاطر آوردن، به نظر آشنا امدن

 

“You’ve met my friend Amy Adams, right?”

“تو دوست من ایمی آدامز رو دیدی، درسته؟”

 

“Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year?”

“امم، مطمئن نیستم ولی این اسم به نظرم آشناس، ایمی همونیه که پارسال یه پاریس رفت؟”

 

 

13. Rule of thumb

حساب سر انگشتی، قاعده تجربی

 

“As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner.”

“به عنوان یک قاعده تجربی تو باید هزینه شام دوست دخترت رو هم حساب کنی.”

 

“Why? There’s no rule stating that!”

“چرا؟ هیچ قانونی اینو نمیگه!”

 

“Yes, but it’s what all gentlemen do.”

“آره ولی همه مرد های باشخصیت این کارو انجام میدن.”

 

 

14. Under the weather

ناخوش بودن، مریض بودن

 

“What’s wrong with Katy, mom?”

“مامان کیتی چش شده؟”

 

“She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest.”

“زیاد حالش خوب نیست، واسه همین ساکت باش و بذار استراحت کنه.”

 

 

15. Blow off steam

آتش چیزی یا کسی خوابیدن

 

“Why is Nick so angry and where’s he gone?”

“چرا نیک اینقدر عصبانیه؟ کجا رفته؟”

 

“He had a fight with his brother and he’s gone for a run to blow off his steam.”

“با برادرش دعواش شده رفته بدوه تا عصبانیاش فروکش کنه.”

 

 

16. Look a million dollars (bucks)

عالی و فوق العاده به نظر رسیدن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

“Wow, Mary, you look a million dollars (bucks) this evening. I love your dress!”

“وای مری امشب فوق العاده به نظر میرسی، عاشق لباست هستم.”

 

17. Cut to the chase

سر اصل مطلب رفتن، بی مقدمه حرف زدن، صحبت را کوتاه کردن

 

“Hi guys, as we don’t have much time here, I’m going to cut to the chase and talk about the major problems we’ve been experiencing in the office lately.”

“سلام دوستان، از اونجایی که زیاد وقت نداریم می رم سر اصل مطلب و می خواهم درباره مشکلات اصلی که اخیرا در شرکت با اون مواجه شده ایم صحبت کنم.”

 

 

18. Find your feet

جای پای خود را محکم کردن، عادت کردن، جا افتادن

 

“Lee, how’s your son doing in America?”

“لی، پسرت در امریکا چیکار می کنه؟”

 

“He’s doing okay. He’s learned where the college is but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all.”

“خوبه. یاد گرفته دانشگاه کجاست ولی هنوز داره با چیزای دیگه آشنا می شه، فکر کنم زمان می بره تا کامل جا بیافته.”

 

 

19. Get over something

فراموش کردن اتفاق ناخوشایند، کنار آمدن

 

“How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet?”

“پاولا چطوره؟ تونسته با مرگ سگش کنار بیاد؟”

 

“I think so. She’s already talking about getting a new one.”

“اینطور فکر می کنم، اخیرا داره به خریدن یه سگ جدید فکر می کنه.”

 

 

20. Keep your chin up

سر خود را بالا گرفتن، نا امید نشدن، قوی بودن

 

– Hey, Karen, have you had any luck finding work yet?

– کارن، هنوز شانسی برای پیدا کردن کار نداشتی؟

– No, nothing, it’s really depressing, there’s nothing out there!

– نه، هیچی، واقعا نا امید کننده اس، اون بیرون هیچ کاری پیدا نمی شه!

– Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress!

– نگران نباش به زودی پیدا می کنی، قوی باش رفیق، نگران نباش!

 

 

 

 

 

 

10 دیدگاه برای “20 اصطلاح انگلیسی روزمره

  1. تشکر آقای دکتر زبان ازهمکاری های آموزشی شما امید وارم که بیشتر ازین همنوعان خودرا همکاری نمایئید توقع ما ازشما اینست که بندل ها ی آموزشی بصورت آسان بدون معلم بیشتر شریک بسازید .
    ازهمکاری های شما جهان سپاس

    1. سلام جواد جان
      ممنون از شما. امیدوارم از این آموزش ها نهایت استفاده را ببرید.

  2. سلام من دانشجوی مترجمی زبان انگلیسی هستم و خیلی وقت بود که دنبال این اصطلاحات بودم. مطالبتون خیلی قشنگه و حتما به دوستان دیگه سایت شما رو هم معرفی می کنم. فقط ای کاش کانال تلگرام هم داشتید که بیشتر از مطالبتون بشه استفاده کرد.

    1. سلام سلیمه جان

      ممنون از حضور گرمتان. ما کانال تلگرام هم داریم که بسیار آموزشهای متنوعی در طول روز در آن قرار داده میشه. حتما عضو بشید و مطمئنم استفاده بسیاری خواهید کرد. می تونید با لینک https://goo.gl/uwnEbK عضو کانال بشوید یا در تلگرام سرچ کنید drzaban@
      هینطور پیچ اینستاگرام ما را به آدرس drzaban دنبال کنید.

  3. با سلام وخسته نباشيد و تشکر از مطالب با ارزشي که در اختيار قرار داديد

  4. دکتر زبان عزیز

    مطالبتون بسیار کاربردی و عالی بود.سپاس

  5. سلام وقت به خیر .من تازه عضو شدم خیلی مطالب جالب و کاربردی گذاشتید من واقعا لذت بردم من امسال کنکور دارم حتما این اصطلاحات کاربردی هستن و خیلی به من کمک میکنن . سپاسگزارم اقای دکتر زبان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.