۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!
کالوکیشنها: کلید روانتر صحبت کردن در زبان انگلیسی
وقتی شروع به یادگیری زبان انگلیسی میکنیم، معمولاً بر روی گرامر و واژگان تمرکز داریم. اما یکی از مهمترین عواملی که باعث میشه صحبتهای ما طبیعیتر و نزدیکتر به زبان مادری باشه، استفاده از کالوکیشنهاست (همنشینیهای واژگانی).
کالوکیشنها عباراتی هستند که در زبان انگلیسی به طور طبیعی در کنار هم قرار میگیرند و توسط بومی های انگلیسی زبان به کار میروند. برای مثال، ما به جای “make a mistake” نمیگیم “do a mistake”، یا به جای “heavy rain” نمیگیم “strong rain”.
کالوکیشنها علاوه بر اینکه صحبتهای ما را روانتر و طبیعیتر میکنن، به ما کمک میکنن تا بهتر متوجه بشیم که بومی های انگلیسی زبان چی می گن.
درک و استفاده صحیح از این ترکیبهای واژگانی، یکی از گامهای مهم در تسلط بر زبان انگلیسی است. در این مقاله، به بررسی کالوکیشنهای رایج در زبان انگلیسی میپردازیم تا به شما کمک کنیم زبان خود را بهبود بخشید و به سطح بالاتری از تسلط زبانی دست یابید.
High (زیاد):
1. High school: A period in education between middle school and university.
دورهای از تحصیل بین راهنمایی و دانشگاه.
She graduated from high school last year and is now applying to universities.
او سال گذشته از دبیرستان فارغالتحصیل شد و اکنون در حال اقدام برای دانشگاهها است.
2. High ground: Elevated land, often used when seeking safety.
زمین مرتفع، معمولاً وقتی که دنبال امنیت هستید استفاده میشه.
They climbed to the high ground to get a better view of the valley.
آنها به زمین بلندتری رفتند تا دید بهتری از دره داشته باشند.
3. High tech: Advanced technology.
تکنولوژی پیشرفته.
This new smartphone is really high tech, with features I’ve never seen before.
این گوشی هوشمند جدید واقعاً پیشرفته است و قابلیتهایی دارد که قبلاً ندیده بودم.
4. High standards: The expectation of the best quality.
انتظار بهترین کیفیت.
She has high standards when it comes to choosing her friends.
او در انتخاب دوستانش استانداردهای بالایی دارد.
Big (بزرگ):
5. Big mistake: A significant error.
اشتباه بزرگ.
Forgetting her birthday was a big mistake.
فراموش کردن تولد او یک اشتباه بزرگ بود.
6. Big surprise: An unexpected event of large significance.
سورپرایز بزرگ.
They threw a big surprise party for his 30th birthday.
آنها برای تولد ۳۰ سالگی او یک مهمانی بزرگ و غافلگیرکننده برگزار کردند.
7. Big deal: Something very important.
موضوع خیلی مهم.
Getting the promotion was a big deal for him.
ارتقاء گرفتن برای او یک مسئله بزرگ بود.
8. Big decision: An important choice.
تصمیم مهم.
Moving to another country is a big decision that requires careful thought.
مهاجرت به کشور دیگر تصمیم بزرگی است که نیاز به فکر دقیق دارد.
Little (کم یا کوچک):
9. Little boy/girl: Refers to a young child, but be cautious as it can be considered impolite depending on the context.
اشاره به یه بچه کوچیک داره، ولی باید مراقب باشید چون بسته به موقعیت ممکنه بیادبانه باشه.
The little boy was excited to see the circus for the first time.
پسر کوچولو از دیدن سیرک برای اولین بار هیجانزده بود.
10. Little thought: Minimal consideration.
کمترین فکر.
He gave little thought to the consequences of his actions.
او خیلی کم به عواقب کارهایش فکر کرد.
11. Little bit: A small amount.
یه ذره.
Could you add a little bit of sugar to my tea?
میتونی یکم شکر به چای من اضافه کنی؟
12. Little time: Not much time available.
زمان کم.
We have very little time left to finish the project.
زمان بسیار کمی برای اتمام پروژه باقیمانده است.
Heavy (سنگین یا زیاد):
13. Heavy drinker/smoker: Someone who drinks or smokes a lot.
کسی که زیاد مشروب میخوره یا سیگار میکشه.
He’s a heavy smoker, going through a pack of cigarettes a day.
او خیلی سیگار میکشد و روزی یک پاکت سیگار مصرف میکند.
14. Heavy traffic: Many cars on the road, leading to congestion.
ترافیک سنگین.
We were stuck in heavy traffic for over an hour.
ما بیش از یک ساعت در ترافیک سنگین گیر کرده بودیم.
15. Heavy rain: Intense rainfall.
باران شدید.
The heavy rain caused flooding in several areas.
باران شدید باعث سیلاب در چندین منطقه شد.
16. Heavy sleeper: A person who doesn’t wake up easily.
کسی که به سختی از خواب بیدار میشه.
She’s such a heavy sleeper that even the alarm clock doesn’t wake her up.
او آنقدر خواب سنگینی دارد که حتی صدای ساعت زنگدار هم او را بیدار نمیکند.
17. Heavy heart:
دلی پر از غم و اندوه.
She left with a heavy heart, knowing she might never return.
او با دلی پر از غم رفت، چون میدانست ممکن است هرگز برنگردد.
18. Heavy workload:
حجم زیادی از کار که به عهده فرد قرار دارد.
This week, I have a heavy workload and might need to work overtime.
این هفته حجم کاری سنگینی دارم و ممکن است مجبور باشم اضافهکاری کنم.
Light (سبک یا کم):
19. Light drinker/smoker: Someone who drinks or smokes only a little.
کسی که فقط کمی مشروب میخوره یا سیگار میکشه.
He’s a light drinker, usually just having one glass of wine with dinner.
او کم مشروب میخورد، معمولاً فقط یک لیوان شراب با شام مینوشد.
20. Light sleeper: A person who wakes up easily.
کسی که به راحتی از خواب بیدار میشه.
I’m a light sleeper, so any noise wakes me up.
من خواب سبکی دارم و هر صدایی من را بیدار میکند.
21. Light rain: Gentle rainfall.
باران سبک.
There was only a light rain this morning, so I didn’t need an umbrella.
امروز صبح فقط یک باران سبک بارید، بنابراین نیازی به چتر نداشتم.
22. Light breeze: A soft wind.
نسیم ملایم.
A light breeze was blowing, making it a perfect day for a walk.
یک نسیم ملایم میوزید که روزی عالی برای پیادهروی ایجاد کرده بود.
23. Light shade: A pale color.
رنگ روشن.
She painted the walls in a light shade of blue.
او دیوارها را با سایه روشنی از رنگ آبی رنگ کرد.
Strong (قوی):
24. Strong argument: A well-founded point in a debate.
استدلال قوی.
He presented a strong argument in favor of the new policy.
او یک استدلال قوی در حمایت از سیاست جدید ارائه داد.
25. Strong feeling: A powerful emotion.
احساس قوی.
I have a strong feeling that we’re going to win this game.
احساس قوی دارم که این بازی را خواهیم برد.
26. Strong desire: An intense want.
خواسته شدید.
She has a strong desire to travel the world.
او میل شدیدی به سفر به سراسر جهان دارد.
27. Strong evidence: Convincing proof.
مدرک قوی.
The police have strong evidence linking him to the crime.
پلیس مدارک قویای دارد که او را به جرم مرتبط میکند.
28. Strong relationship: A stable and trusting connection with someone.
رابطه محکم.
They have a strong relationship based on trust and mutual respect.
آنها رابطه قویای دارند که بر اساس اعتماد و احترام متقابل بنا شده است.
29. Strong possibility:
احتمال قوی وقوع یک رویداد.
There’s a strong possibility of rain tomorrow.
احتمال قویای برای بارش باران فردا وجود دارد.
Deep (عمیق):
30. Deep thought: Serious consideration.
فکر عمیق.
He was lost in deep thought, trying to solve the problem.
او در فکر عمیقی فرو رفته بود و تلاش میکرد مشکل را حل کند.
31. Deep voice: A low-pitched voice.
صدای عمیق.
His deep voice made him a perfect choice for the role of the narrator.
صدای عمیق او باعث شد که انتخاب مناسبی برای نقش راوی باشد.
32. Deep sleep: Restful and uninterrupted sleep.
خواب عمیق.
She finally fell into a deep sleep after a long, stressful day.
او بالاخره پس از یک روز طولانی و پر استرس، به خوابی عمیق فرو رفت.
33. Deep breath: Taking a long, full breath.
نفس عمیق.
Take a deep breath and try to relax before the exam.
یک نفس عمیق بکش و سعی کن قبل از امتحان آرام شوی.
34. Deep depression: Severe sadness.
افسردگی عمیق.
After losing his job, he fell into a deep depression.
پس از از دست دادن شغلش، به افسردگی عمیقی دچار شد.
35. Deep understanding:
درک عمیق و کامل از یک موضوع.
She has a deep understanding of the subject, which makes her an excellent teacher.
او درک عمیقی از این موضوع دارد که او را به یک معلم عالی تبدیل میکند.
Fast (سریع):
36. Fast start: A quick beginning.
شروع سریع.
The team got off to a fast start, scoring two goals in the first five minutes.
تیم با شروع سریعی کار را آغاز کرد و در پنج دقیقه اول دو گل زد.
37. Fast talker: Someone who speaks quickly.
کسی که سریع حرف میزنه.
Be careful, she’s a fast talker and might try to trick you.
مواظب باش، او خیلی سریع صحبت میکند و ممکن است سعی کند تو را فریب دهد.
38. Fast asleep: Sleeping soundly.
در خواب عمیق.
The baby was fast asleep by the time we got home.
تا زمانی که به خانه رسیدیم، نوزاد عمیقاً خوابیده بود.
39. Fast pace: Moving quickly and continuously.
سرعت سریع.
The fast pace of city life can be overwhelming at times.
سرعت سریع زندگی شهری گاهی میتواند طاقتفرسا باشد.
40. Fast food: Quickly prepared food, often from a restaurant.
فست فود.
We grabbed some fast food on our way to the movie.
در راه رفتن به سینما، مقداری فست فود خریدیم.
41. Fast learner: Someone who learns quickly.
کسی که سریع یاد میگیره.
She’s a fast learner, quickly picking up new skills.
او خیلی سریع یاد میگیرد و به سرعت مهارتهای جدید را میآموزد.
Quick (سریع):
42. Quick glance: A very brief look.
نگاه سریع.
He gave the report a quick glance before the meeting.
او قبل از جلسه یک نگاه سریع به گزارش انداخت.
43. Quick bite: A fast meal.
یه لقمه سریع.
Let’s grab a quick bite before the show starts.
بیا قبل از شروع نمایش یک لقمه سریع بخوریم.
44. Quick shower: A short shower.
دوش سریع.
I’ll take a quick shower before heading out.
قبل از بیرون رفتن یک دوش سریع میگیرم.
45. Quick recap: A brief review.
مرور سریع.
Here’s a quick recap of what we discussed in the meeting.
اینجا یک مرور سریع از آنچه در جلسه بحث کردیم آمده است.
46. Quick decision: A decision made rapidly.
تصمیم سریع.
We had to make a quick decision to avoid missing the opportunity.
ما مجبور بودیم یک تصمیم سریع بگیریم تا فرصت را از دست ندهیم.
Slow (آهسته):
47. Slow growth/progress: Development happening at a gradual pace.
رشد/پیشرفت کند.
The project has seen slow progress due to a lack of resources.
این پروژه به دلیل کمبود منابع پیشرفت آهستهای داشته است.
48. Slow motion: Movement at a reduced speed.
حرکت آهسته.
They watched the replay of the goal in slow motion.
آنها بازپخش گل را به صورت حرکت آهسته تماشا کردند.
49. Slow day: A day with little activity, often at work.
روزی که فعالیت کمی داره، اغلب توی محل کار.
It was a slow day at the office, with very few customers coming in.
روز آرامی در دفتر بود و مشتریان بسیار کمی مراجعه کردند.
50. Slow learner: Someone who takes more time to learn.
کسی که برای یادگیری بیشتر وقت میگیره.
He’s a slow learner, but with patience, he can grasp the concepts.
او آهسته یاد میگیرد، اما با صبر، میتواند مفاهیم را درک کند.
اگه مطمئنی خوب یاد گرفتی بیا تست پایین رو جواب بده حتما نتیجه رو برام این زیر کامنت کن!
1. Which of the following is a correct collocation?
a) Strong mistake
b) High desire
c) Big decision
d) Little evidence
2. Which adjective best completes the collocation: “______ rain”?
a) Fast
b) Heavy
c) Strong
d) Slow
3. “Light sleeper” refers to someone who:
a) Sleeps for a long time
b) Wakes up easily
c) Snores loudly
d) Has a deep voice
4. What is the correct collocation for a person who drinks a lot?
a) Big drinker
b) Heavy drinker
c) Strong drinker
d) Light drinker
5. Which phrase is correct for describing a quick meal?
a) Fast food
b) Slow bite
c) High snack
d) Little bite
6. Which of the following collocations is correct?
a) Strong rain
b) High standards
c) Deep mistake
d) Quick growth
7. What is a “deep thought”?
a) A quick decision
b) A sudden surprise
c) Serious consideration
d) A big mistake
8. “High school” refers to:
a) Advanced technology
b) A period in education between middle school and university
c) An important decision
d) A small child
9. “Slow motion” refers to:
a) Fast movement
b) Gradual movement
c) Heavy movement
d) Quick movement
10. Which collocation best describes a well-founded point in a debate?
a) Fast argument
b) Strong argument
c) High argument
d) Light argument
پاسخها:
1. c) Big decision
2. b) Heavy
3. b) Wakes up easily
4. b) Heavy drinker
5. a) Fast food
6. b) High standards
7. c) Serious consideration
8. b) A period in education between middle school and university
9. b) Gradual movement
10. b) Strong argument
برای شرکت در دوره های مکالمه تضمینی ما – دوره 3 ماهه کمربند مشکی و دوره مکالمه آنلاین فرمول یک می تونید با شماره زیر تماس بگیرید یا بهمون ایمیل بزنید:
شماره تماس: 02188487845
ایمیل: drzaban@gmail.com