50 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی برای مکالمات روزمره + نکات طلایی یادگیری

آیا می‌خواهید مکالمات روزمره خود به زبان انگلیسی را روان‌تر و طبیعی‌تر کنید؟ یادگیری اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی، کلیدی برای درک بهتر زبان و صحبت کردن مانند یک فرد بومی است. اصطلاحات (Idioms) و عبارات رایج انگلیسی به شما کمک می‌کنند تا گفتار خود را جذاب‌تر و حرفه‌ای‌تر جلوه دهید.

 

در این مقاله، 50 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی را با معنی و مثال یاد خواهید گرفت که می‌توانید در موقعیت‌های روزمره از آنها استفاده کنید. چه برای سفر، کار یا صحبت‌های دوستانه، این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند ارتباط بهتری برقرار کنید. پس با ما همراه باشید و این عبارات کاربردی را به دایره لغات خود اضافه کنید!

 

اهمیت یادگیری اصطلاحات روزمره

 

اصطلاحات (Idioms) و عبارات رایج، بخشی از زبان زنده و پویا هستند. این اصطلاحات به شما کمک می‌کنند تا مانند یک انگلیسی‌زبان بومی صحبت کنید. علاوه بر این، درک اصطلاحات باعث می‌شود فیلم‌ها، سریال‌ها و مکالمات واقعی را بهتر بفهمید. بنابراین، یادگیری اصطلاحات پرکاربرد یک گام ضروری در مسیر تسلط بر زبان انگلیسی است.

 

دسته‌بندی اصطلاحات پرکاربرد

 

1. اصطلاحات مربوط به احوال‌پرسی

 

What’s up?

این عبارت به معنای “چه خبر؟” است و یکی از محبوب‌ترین روش‌های دوستانه‌ی شروع مکالمه است.

 

Long time no see!

وقتی کسی را پس از مدت طولانی می‌بینید، می‌توانید بگویید: “خیلی وقته ندیدمت!”

 

Take care!

عبارتی مناسب برای خداحافظی که به معنای “مواظب خودت باش” است.

 

How’s it going?

یکی دیگر از روش‌های دوستانه‌ی پرسیدن حال و احوال که معادل فارسی آن می‌تواند “اوضاع چطوره؟” باشد.

 

2. اصطلاحات برای بیان احساسات

 

Over the moon

به معنای “خیلی خوشحال بودن” است.

I’m over the moon about my new job.

از شغل جدیدم خیلی خوشحالم.

 

Under the weather

وقتی احساس مریضی یا کسالت می‌کنید.

I’m feeling under the weather today.

امروز احساس خوبی ندارم.

 

Break a leg!

اصطلاحی برای آرزوی موفقیت، به ویژه قبل از شروع یک اجرا یا امتحان.

 

Feeling blue

وقتی ناراحت یا افسرده هستید.

“She’s been feeling blue since her cat passed away.”

او از وقتی گربه‌اش مرده، احساس غم و ناراحتی می‌کند.

 

On cloud nine

به معنای “خیلی خوشحال و هیجان‌زده بودن” است.

 

3. اصطلاحات مربوط به زمان و برنامه‌ریزی

In no time

به معنای “خیلی سریع”.

I’ll be there in no time.

فوراً اونجا می‌رسم.

 

Call it a day

وقتی می‌خواهید کار روزانه را تمام کنید.

Let’s call it a day and go home.

بیایید کار را تمام کنیم و برویم خانه.

 

Around the corner

به معنای “نزدیک بودن”.

The holidays are just around the corner.

تعطیلات در راه است.

 

The eleventh hour

اصطلاحی برای “لحظه آخر”.

They submitted their project at the eleventh hour.

آن‌ها پروژه‌شان را در آخرین لحظه تحویل دادند.

 

Better late than never

به معنای “دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.”

 

4. اصطلاحات مربوط به مشکلات و راه‌حل‌ها

 

Hit the nail on the head

وقتی کسی دقیقاً موضوع اصلی را بیان می‌کند.

 

You hit the nail on the head with your suggestion.

با پیشنهادت دقیقاً به هدف زدی.

 

Bite the bullet

به معنای “مواجه شدن با چیزی سخت یا ناخوشایند.”

I had to bite the bullet and go to the dentist.

مجبور شدم سختی را تحمل کنم و به دندان‌پزشک بروم.

 

Cut corners

وقتی کسی تلاش می‌کند در کاری تقلب کند یا سریع‌تر انجام دهد.

 

Don’t cut corners on this project.

نباید برای صرفه‌جویی در وقت یا هزینه کیفیت کار را کاهش دهید.

 

Back to square one

به معنای “بازگشت به نقطه شروع”.

 

The new plan failed, so we’re back to square one.

طرح جدید شکست خورد، پس دوباره به نقطه شروع برگشتیم.

Burn the midnight oil

وقتی شب‌ها تا دیر وقت کار می‌کنید.

 

She’s been burning the midnight oil to finish her thesis.

او تا دیروقت بیدار مانده و سخت کار کرده تا پایان‌نامه‌اش را تمام کند.

 

5. اصطلاحات مرتبط با غذا و نوشیدنی

 

Spill the beans

به معنای “لو دادن راز”.

 

Who spilled the beans about the surprise party?

کی قضیه مهمونی سورپرایز رو لو داد؟

 

 

Piece of cake

وقتی کاری خیلی آسان است.

 

Learning to drive was a piece of cake for him.

یادگیری رانندگی برای او مثل آب خوردن بود.

Not my cup of tea

وقتی چیزی مورد علاقه‌تان نیست.

 

Rock music is not my cup of tea.

موسیقی راک باب میل من نیست.

 

Butter someone up

به معنای “چاپلوسی کردن”.

He’s trying to butter up his boss to get a promotion.

او سعی می‌کند رئیسش را چاپلوسی کند تا ترفیع بگیرد.

 

Take it with a grain of salt

به معنای “با کمی تردید قبول کردن”.

 

Take his advice with a grain of salt.

نصیحتش را با کمی تردید بپذیر.

 

The icing on the cake

قشنگیِ کار، نکته مثبت اضافه.

The view from the hotel room was amazing, and the free breakfast was the icing on the cake.

منظره اتاق هتل فوق‌العاده بود و صبحانه رایگان هم قشنگی کار بود.

 

6. اصطلاحات مربوط به سلامتی و بیماری

 

Head over heels

عاشق کسی شدن.

He’s head over heels in love with her.

او دیوانه‌وار عاشق اوست.

 

 Put a sock in it

ساکت شو!

Put a sock in it, I’m trying to concentrate!

ساکت شو، دارم تلاش می‌کنم تمرکز کنم!

 

Feel under the weather

حال بد داشتن، مریض بودن.

 

I’m feeling under the weather today, I think I have a cold.

امروز حالم بد است، فکر می‌کنم سرما خورده‌ام.

 

Catch someone’s eye

توجه کسی را جلب کردن.

Her new outfit really caught my eye.

لباس جدید او واقعاً توجه مرا جلب کرد.

 

A pain in the neck

دردسرساز یا اذیت‌کننده بودن.

 

My little brother is a pain in the neck sometimes.

برادر کوچکم بعضی اوقات دردسرساز است.

 

7. اصطلاحات مربوط به موفقیت و شکست

 

Jump on the bandwagon

به روند یا مد جدید پیوستن.

 

Everyone’s jumping on the bandwagon and using social media.

همه دارن به روند استفاده از رسانه‌های اجتماعی می‌پیوندند.

 

Burn the candle at both ends

کار کردن زیاد و خسته‌کننده.

 

She’s been burning the candle at both ends, working day and night.

او در حال سوختن شمع از هر دو طرف است، شبانه‌روز کار می‌کند.

 

The ball is in your court

نوبت شماست.

I’ve done my part, now the ball is in your court.

من سهم خودم را انجام دادم، حالا نوبت شماست.

 

Hit the ground running

از همان ابتدا موفق بودن.

She hit the ground running at her new job and impressed everyone.

او از همان ابتدا در شغل جدیدش موفق بود و همه را تحت تأثیر قرار داد.

 

Sink or swim

یا موفق می‌شوی یا شکست می‌خوری.

Starting a new business is sink or swim.

شروع یک کسب و کار جدید یا موفقیت است یا شکست.

 

8. اصطلاحات مربوط به خوش‌گذرانی و سرگرمی

 

Let your hair down

راحت بودن، استراحت کردن.

After the exam, I’m going to let my hair down and relax.

بعد از امتحان، می‌خواهم راحت باشم و استراحت کنم.

 

 Paint the town red

شب‌نشینی کردن، خوش‌گذرانی کردن.

 

Let’s paint the town red tonight to celebrate your birthday!

بیا امشب به مناسبت تولدت خوش‌گذرانی کنیم!

 

Blow off steam

عصبانیت خود را تخلیه کردن.

 

I need to blow off some steam after a long week of work.

بعد از یک هفته طولانی کار، باید کمی عصبانیت خود را تخلیه کنم.

 

Kick back

استراحت کردن، راحت نشستن.

 

After the long trip, I just want to kick back and watch TV.

بعد از سفر طولانی، فقط می‌خواهم استراحت کنم و تلویزیون تماشا کنم.

 

Take the plunge

ریسک کردن، اقدام کردن.

 

I decided to take the plunge and start my own business.

من تصمیم گرفتم ریسک کنم و کسب و کار خودم را راه‌اندازی کنم.

 

9. اصطلاحات مربوط به پول و خرید

 

Break the bank

پول زیادی خرج کردن.

 

Buying that car really broke the bank.

خرید آن ماشین واقعاً پول زیادی از من برد.

 

Tighten your belt

صرفه‌جویی کردن.

 

We need to tighten our belts this month due to the economy.

ما باید این ماه به‌دلیل وضعیت اقتصادی صرفه‌جویی کنیم.

 

On a shoestring budget

با بودجه محدود.

We traveled across Europe on a shoestring budget.

ما با بودجه محدود در سراسر اروپا سفر کردیم.

 

Cut your losses

ضرر را کم کردن.

 

It’s time to cut our losses and move on.

وقت آن رسیده که ضررها را کم کنیم و ادامه دهیم.

 

Pay through the nose

خیلی پول دادن، زیاد خرج کردن.

 

I had to pay through the nose for this new phone!

باید پول زیادی برای این گوشی جدید بدهم!

 

10. اصطلاحات مربوط به روابط و دوستی

 

Two peas in a pod

مثل دو قطره آب شبیه هم بودن.

 

They are like two peas in a pod, always together.

آن‌ها مثل دو قطره آب شبیه هم هستند، همیشه با هم‌اند.

 

Cry over spilled milk

از چیزی که گذشته است، ناراحت بودن.

 

Don’t cry over spilled milk. Let’s move forward.

ناراحت نباش از چیزی که گذشته است. بیایید به جلو حرکت کنیم.

 

On the same page

هم‌نظر بودن.

 

We need to make sure we’re all on the same page before we start.

باید مطمئن شویم که همه هم‌نظر هستیم قبل از شروع.

 

A shoulder to cry on

شانه‌ای برای گریه کردن.

She’s always been a shoulder to cry on.

او همیشه شانه‌ای برای گریه کردن بوده است.

 

 Hit it off

با کسی رابطه خوبی برقرار کردن.

 

We really hit it off at the party last night.

ما واقعاً شب گذشته در مهمانی رابطه خوبی برقرار کردیم.

 

نکات یادگیری اصطلاحات

 

1. استفاده مداوم در مکالمات روزمره:
سعی کنید اصطلاحات را در مکالمات روزانه خود به کار ببرید تا در ذهن‌تان نهادینه شوند.

 

2. دیدن فیلم و سریال:
فیلم‌ها و سریال‌های انگلیسی مثل Friends و The Office بهترین منابع برای یادگیری اصطلاحات هستند.

 

3. شرکت در دوره‌های آموزشی تخصصی:
با شرکت در دوره‌های مکالمه، می‌توانید این اصطلاحات را به صورت هدفمند یاد بگیرید.

 

پیشنهاد ویژه: دوره‌های مکالمه دکتر زبان

اگر به دنبال روشی سریع و مؤثر برای یادگیری اصطلاحات انگلیسی و تقویت مکالمه خود هستید، پیشنهاد ما شرکت در دوره‌های مکالمه دکتر زبان است. این دوره‌ها:

 

  • شامل آموزش اصطلاحات کاربردی و تکنیک‌های مکالمه است.
  • روی تلفظ و روان صحبت کردن تمرکز دارد.
  • دارای تمرین‌های تعاملی و جذاب است.

همین حالا ثبت‌نام کنید و یک قدم بزرگ به سمت تسلط بر زبان انگلیسی بردارید.

 

نتیجه‌گیری

یادگیری اصطلاحات پرکاربرد انگلیسی می‌تواند مکالمات شما را جذاب‌تر و حرفه‌ای‌تر کند. پس با تمرین و استفاده مداوم، این مهارت را تقویت کنید. به یاد داشته باشید، مسیر یادگیری زبان یک سفر هیجان‌انگیز است، پس از آن لذت ببرید!

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.