It’s never too late to say thank you
It’s never too late to say thank you
هیچ گاه برای سپاسگزاری دیر نیست.
Remo Pastro and Walter Fabian were schoolboys in 1978.
رومئو پاسترو و والتر فابین در سال 1978 دانش آموز بودند.
They lived in New Westminster, BC.
اونها در نیو وست مینستر زندگی می کردن.
Boys found tiny baby
پسرها یک نوزاد پیدا کردند
One day, the boys were playing outside. They heard cries.
یک روز پسرها بیرون در حال بازی کردن بودند. صدای گریه شنیدند.
They followed the cries to the porch of a vacant house.
اونها صدا رو دنبال کردند تا به ایوان یه خونه خالی رسیدن.
They found a tiny baby wrapped in a sheet under the porch.
اونها در زیر ایوان یک بچه کوچولو پیدا کردن که لای ملافه پیچیده شده بود.
Police took baby
پلیس بچه را برد
The boys carried the baby home. They called the police.
پسرها بچه را برداشتند و به خونه بردند. اونها به پلیس زنگ زدند.
The police took the baby to the hospital.
پلیس بچه را به بیمارستان برد.
Couple adopted baby
یک زوج بچه را به سرپرستی گرفتند
There were articles about the baby in the newspaper.
مقالات روزنامه ها همه در باره این بچه نوشتند.
But the police could not find the mother or father.
اما پلیس نتونست پدر و مادر این بچه را پیدا کنه.
A young couple adopted the baby.
یک زوج جوان این بچه را به سرپرستی قبول کردن.
They named him Thomas.
اونها اسم بچه را توماس گذاشتن.
An important reunion
یک دیدار مهم
Thomas Pearson contacted the police in New Westminster in 2006.
توماس پیرسون در سال 2006 در وست مینستر با پلیس تماس گرفت.
He said he wanted to find Walter and Remo.
او گفت که می خواد والتر و رومئیو را پیدا کنه.
He wanted to thank the men for rescuing him.
او می خواست از این دو مرد بابت نجات خودش تشکر کنه.
فقط یک کلیک تا کشف داستانهای جذاب و یادگیری عبارات طلایی! همین حالا بزن روی عکس و خودت تجربه کن!
Thomas met Walter and Remo in January 2007.
در ژانویه 2007 توماس با والتر و رومئیو دیدن کرد.
He finally had a chance to say thank you.
او بلاخره فرصت کرد تا تشکر کنه.
داستان خوبی بود. با اینکه فکر می کردم معانی همه واژه ها را میدانم و میتوانم بدون مراجعه به ترجمه فارسی معنای جملات را بفهمم. اما در مورد دو جمله ناچار به مراجعه شدم زیرا معنای دیگر دو واژه “Porch” و “Adopted” را نمی دانستم
من معنی جدیدی برای دو واژه یاد گرفتم. , ولی مهم تر و جالبتر از یادگیری و حفظ معنی جدید این دو واژه، نحوه یادگیری معنای آن بود که شیوه ای بسیار موثر و مااندگار بود و آن یادگیری معنای لغت در سیاق یک جمله واقعی و در قالب جذاب و فراموش نشدنی یک داستان
خواستم تجربه شیرینی که از خواندن این داستان داشتم را با بقیه دوستان انگلیسی زبانم در میان گذاشته و از دکتر زبان (جناب آقای اکبری) هم تشکر کنم
ممنون از اینکه صادقانه نظر خود را برای دوستانتان بیان کردید. ما به داشتن چنین کاربران هوشمند و فهیم افتخار می کنیم.
سلام،من راضی بودم،خیلی خوبه این روش اموزش.متشکرم.
سلام وقت بخیر بسیار عالی بود خیلی خوشحالم که عضو سایت شما شدم خیلی خوشم اومدعالی بود
درود بر شما
ممنون شقایق جان
منم از خوندن داستان به زبان انگلیسی لذت میبرم
مخصوصا که فرصت شرکت در کلاس های اموزشی رو ندارم با این روش بهتر میتونم مطالب رو یاد بگیرم
خیلی جالب بود. و متن ساده ای بود و روان ترجمه شده است . باتشکر از دکتر زبان به خاطر این سایت مفید و آموزنده .
درود بر شما
ممنون رضا جان
عالی بود کمال تشکر از شما را دارم
سلام و تشکر از دکتر زبان متن آموزنده بود
بسیار عالی بود. It’s never too late to learn English.
مرسی سجاد جان
بعضی از جملات جابه جا و بعضی ها تکراری نوشته شده اند
داستان عینا روایت شده است.
داستان ساده و بسیار عالی، کلمات جدید و مناسب. ممنون. Thank you so much. تشکر از دکتر زبان بخاطر
این سایت آموزنده و خوب. 🙏👍👏
درود بر حسین عزیزم
امیدوارم موفق باشید
داستان جالب و زیبایی بود که می تواند به خیلی از مردم بفهماند که تشکر کردن سخت نیست
ممنون اردلات جان
خيلي خوشحالم كه اين سايت رو پيدا كردم ، ممنون از مطالب مفيدتون براي تقويت زبان انگليسي
سلام ناهید جان
ممنون از لطفت
با صوت بودن داستان ان راحذاب مي كند
لذت بردم
خیلی ممنونم داستون جالبی بود و بنده چند لغت یاد گرفتم
ممنون نیما جان
سلام خیلی خوب بود ولی کاشکی یکی میخوند تا ما نوع بیان کلمات رو یاد میگرفتیم
thanks alot it was great
استاد عزیز اگر مکالمه صوتی ریدینگ های مقدماتی رو میذاشتی عالی میشد .
سلام
چشم