What are You Talking About?
What are You Talking About?
راجع به چی صحبت می کنی؟
Jane and Laura are walking to the mall. They want to buy new clothes. Jane has some money and Laura has some money.
Suddenly, Jane is calling: “Laura! Laura! Look at that dress! Isn’t it beautiful? I want that dress, but I don’t have enough money.”
Laura is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is just horrible! I don’t even want to see this dress.”
“Ok, ok…” Jane is whispering sadly.
Suddenly Laura is calling: “Oh my god! Look at this dress! It is beautiful! I want this dress. Oh, but look at the price. It is too expensive for me.”
Now Jane is calling: “What are you talking about? This is an ugly dress! It is really horrible! I don’t even want to see it.”
“Ok, ok…” Laura is whispering sadly.
Now Jane is sad, and Laura is sad. They are walking home. They have no new clothes, but they know that next time they should respect other opinions…
جین و لورا به سمت بازار میروند. آنها میخواهند لباسهای جدید بخرند. جین و لورا مقداری پول دارند.
ناگهان، جین فریاد می زند : “لورا لورا! یه نگاه به این لباس بنداز ! زیبا نیست؟ من این لباس را می خوام، اما پول کافی ندارم”.
لورا فریاد می زند : “داری چی میگی؟ این ، یک لباس بی ریخته! خیلی افتضاهه! حتی حاضر نیستم این لباس را ببینم”.
جین با ناراحتی زیر لب زمزمه می کند: “باشه، باشه …”.
ناگهان لورا فریاد میزند: “اوه خدای من! به این لباس نگاه کن! زیباست! من این لباس را می خواهم، اوه، اما قیمتش رو ببین، نمی تونم بخرمش.”
این بارجین فریاد میزند: “داری چی میگی؟ این ، یک لباس بی ریخته! خیلی افتضاهه! حتی حاضر نیستم این لباس را ببینم”.
لورا با ناراحتی زیر لب زمزمه می کند: “باشه، باشه …”.
حالا جین و لورا هر دو غمگین هستند. آنها به سوی خانه بازمی گردند. هیچ لباس جدیدی ندارند، اما این را می دانند که دفعه بعد باید به نظرات یکدیگر احترام بگذارند …
من بابت زحماتتان از شما تشکر می کنم
اما ایکاش داستان ها صوت هم میداشت این طوری عالیتر میشد