Kimberly’s Acting

Kimberly’s Acting
بازیگری کیمبرلی

 

Kimberly works as a secretary. She answers phone calls and types letters. She makes coffee, and goes to the post office. She doesn’t like her work. She is bored! “I would like to do something more exciting,” she thinks, “I want an exciting job!”

 

Kimberly actually wants to be an actress. She goes to auditions, but she doesn’t pass any. She is confused. She doesn’t know what to do to solve this problem, so she decides to ask her friend Victoria.

 

Victoria is a good actress. She is not very famous, but she is more successful than Kimberly.

 

Kimberly asks Victoria to look at her acting and tell her what the problem is.

 

Victoria is happy to help. She watches Kimberly carefully. She takes notes.

 

In the end, Kimberly asks her: “Well… be honest! What is wrong with me?”

 

Victoria smiles and says: “Kimberly, you are a wonderful actress. You act very well. There is only one

problem.”

 

“What? What is the problem?” Kimberly calls.

 

“Well,” Victoria answers, “You act very well, but you speak too quietly. I can’t hear a word!”

کیمبرلی به عنوان منشی مشغول به کار است. اوبه تلفن ها پاسخ میدهد و نامه ها را تایپ میکند.قهوه درست میکند،و به دفتر پست میرود. او شغلش را دوست ندارد .او کسل و بی حوصله است! با خود فکر میکند :”دوست دارم کار هیجان انگیزتری انجام دهم ،یک شغل هیجان انگیز میخواهم.”

 

 

کیمبرلی واقعا میخواهد یک هنرپیشه بشود. او تست بازیگری میدهد، اما قبول نمی شود. او سردرگم میشود. نمی داند برای حل این مشکل باید چه کاری انجام دهد، بنابراین تصمیم می گیرد از دوستش ویکتوریا بپرسد.

 

 

ویکتوریا یک بازیگر خوب است. او خیلی مشهور نیست، اما او از کیمبرلی موفق تر است.

 

کیمبرلی از ویکتوریا میخواهد به بازی اش را نگاه کند و به او بگوید ایراد کار کجاست.

 

ویکتوریا خوشحال است که کمک کند. او با دقت کیمبرلی را تماشا می کند و یادداشت برمیدارد.

 

سرانجام ، کیمبرلی از او می پرسد: “خب … راستش رو بگو! ایراد کار من کجاست؟”

 

ویکتوریا لبخند می زند و می گوید: “کیمبرلی، تو بازیگر فوق العاده ای هستی. تو خیلی خوب نقش بازی میکنی. تنها یک مشکل وجود دارد.”

 

 

کیمبرلی میگوید: “چیه؟ مشکل چیه؟”

 

ویکتوریا پاسخ میدهد : “خب تو خیلی خوب نقش بازی میکنی، اما خیلی آهسته صحبت می کنی، من نمی توانم یک کلمه بشنوم!”

فقط یک کلیک تا کشف داستان‌های جذاب و یادگیری عبارات طلایی! همین حالا بزن روی عکس و خودت تجربه کن!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.