100 کلمه ربط مهم انگلیسی برای آیلتس و مکالمه

وقتی می‌خواهیم به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا بنویسیم، فقط بلد بودن کلمات و قواعد کافی نیست. یکی از مهم‌ترین بخش‌ها برای طبیعی و روان شدن گفتار و نوشتار، استفاده درست از کلمات ربط (linking words) است. این واژه‌ها مثل چسبی هستند که جملات و ایده‌ها را به هم وصل می‌کنند و باعث می‌شوند صحبت ما قابل‌فهم‌تر و منسجم‌تر باشد.

 

چه بخواهید در آزمون‌هایی مثل آیلتس نمره بالاتری بگیرید، چه فقط بخواهید در مکالمات روزمره بهتر ارتباط برقرار کنید، یادگیری و به کار بردن این واژه‌ها ضروری است. در این مقاله، ما به شما پرکاربردترین و مهم‌ترین واژه‌های ربط را معرفی می‌کنیم و با مثال‌های ساده و ترجمه فارسی، به شما کمک می‌کنیم تا از آنها راحت‌تر استفاده کنید.

 

چرا باید یادشون بگیری؟

 

چون اگه نخوای بری سراغشون، جمله‌هات می‌شن مثه GPS خراب:

«من رفتم فروشگاه. من تخم‌مرغ خریدم. دوستم رو دیدم. سلام کردم.»

 

حالا ببین با یه‌کم چسب زبونی چه فرقی می‌کنه:

«من رفتم فروشگاه و تخم‌مرغ خریدم. در همین حین دوستم رو دیدم و سلام کردم.»

 

دیدی؟ مثل موسیقی شد.

 

مهم‌ترین واژه‌های ربط برای آیلتس و مکالمه

 

۱. واژه‌های ربط برای اضافه کردن اطلاعات (Addition)

 

1. And – و

I like apples and bananas.

 

من سیب و موز دوست دارم.

 

2. Also – همچنین

She also speaks French.

او همچنین فرانسوی صحبت می‌کند.

 

3. Moreover – علاوه بر این

Moreover, he’s a great teacher.

علاوه بر این، او معلم فوق‌العاده‌ای‌ست.

 

4. In addition – به‌علاوه

In addition, I’d like to thank my parents.

به‌علاوه، می‌خواهم از والدینم تشکر کنم.

 

5. Furthermore – همچنین / از طرفی

Furthermore, the plan is cost-effective.

همچنین این برنامه مقرون‌به‌صرفه است.

 

6. Not only… but also – نه تنها… بلکه

She is not only talented but also

او نه تنها با استعداد بلکه سخت‌کوش هم هست.

 

7. As well as – و همچنین

He enjoys swimming as well as

او از شنا و همچنین دوچرخه‌سواری لذت می‌برد.

 

 ۲. واژه‌های ربط برای تضاد (Contrast)

 

8. But – اما

I like tea, but not coffee.

من چای دوست دارم، اما قهوه نه.

 

9. However – با این حال

She was tired. However, she finished the job.

او خسته بود، با این حال کار را تمام کرد.

 

10. Although / Though – اگرچه

Although it rained, we went out.

اگرچه باران می‌بارید، بیرون رفتیم.

 

11. Even though – با اینکه

Even though he studied, he failed.

با اینکه درس خوانده بود، مردود شد.

 

12. Nevertheless / Nonetheless – با این وجود

He’s very young. Nevertheless, he’s mature.

او خیلی جوان است. با این وجود، پخته است.

 

13. On the other hand – از طرف دیگر

I love big cities. On the other hand, they can be stressful.

شهرهای بزرگ را دوست دارم. از طرف دیگر، ممکن است پراسترس باشند.

 

14. Whereas / While – در حالی که

Whereas John is quiet, Mike is talkative.

در حالی که جان ساکت است، مایک پرحرف است.

 

۳. واژه‌های ربط برای نتیجه (Result)

 

15. So – بنابراین

It was cold, so we stayed inside.

هوا سرد بود، بنابراین داخل ماندیم.

 

16. Therefore – در نتیجه

He didn’t eat. Therefore, he felt weak.

او غذا نخورد. در نتیجه احساس ضعف داشت.

 

17. As a result – در نتیجه

He lost his job. As a result, he moved.

شغلش را از دست داد. در نتیجه نقل مکان کرد.

 

18. Thus – بنابراین

The theory was incorrect. Thus, it was rejected.

این نظریه نادرست بود. بنابراین رد شد.

 

19. Hence – از این رو

He was the eldest; hence, the leader.

او بزرگ‌تر بود؛ از این رو، رهبر شد.

 

20. Consequently – در نتیجه

He missed class. Consequently, he failed the test.

او کلاس را از دست داد. در نتیجه در امتحان رد شد.

 

۴. واژه‌های ربط برای هدف (Purpose)

 

21. To – برای

She worked hard to achieve her dream.

او سخت کار کرد تا به رؤیایش برسد.

 

22. So that – تا اینکه

I’ll explain it clearly so that everyone understands.

واضح توضیح می‌دهم تا همه بفهمند.

 

23. In order to – برای اینکه

He exercises in order to stay healthy.

او ورزش می‌کند تا سالم بماند.

 

24. For the purpose of – به منظور

The rules exist for the purpose of

قوانین به منظور ایمنی وجود دارند.

 

۵. واژه‌های ربط برای مثال (Example)

 

25. For example – برای مثال

Many fruits are rich in vitamins, for example, oranges.

بسیاری از میوه‌ها سرشار از ویتامین هستند، مثلاً پرتقال.

 

26. For instance – برای نمونه

For instance, bees help pollinate flowers.

برای نمونه، زنبورها در گرده‌افشانی گل‌ها کمک می‌کنند.

 

27. Such as – مانند

I like sports such as football and basketball.

ورزش‌هایی مانند فوتبال و بسکتبال را دوست دارم.

 

28. In particular – به‌ویژه

I enjoy classical music, in particular, Mozart.

موسیقی کلاسیک را دوست دارم، به‌ویژه موتزارت.

 

29. Namely – یعنی / به‌طور مشخص

Three students were late, namely, Tom, Joe, and Sam.

سه دانش‌آموز دیر کردند، یعنی تام، جو و سم.

 

۶. واژه‌های ربط برای توضیح و شفاف‌سازی (Clarification)

 

30. In other words – به عبارت دیگر

He’s frugal. In other words, he doesn’t spend much.

او صرفه‌جو است. به عبارت دیگر زیاد خرج نمی‌کند.

 

31. That is (i.e.) – یعنی

He’s a centenarian, that is, 100 years old.

او صد ساله است، یعنی ۱۰۰ سال دارد.

 

32. To put it differently – به بیانی دیگر

He’s inexperienced. To put it differently, he’s a newbie.

او بی‌تجربه است. به بیانی دیگر، تازه‌کار است.

 

۷. واژه‌های ربط برای مقایسه (Comparison)

 

33. Like – مثل

He sings like a professional.

او مثل یک حرفه‌ای آواز می‌خواند.

 

34. Similarly – به‌طور مشابه

Tom loves pizza. Similarly, his brother does too.

تام پیتزا را دوست دارد. به‌طور مشابه، برادرش هم همین‌طور.

 

35. Likewise – به همین ترتیب

He is kind. Likewise, his sister is generous.

او مهربان است. به همین ترتیب، خواهرش بخشنده است.

 

36. Just as – درست همانطور که

Just as I expected, he was late.

درست همانطور که انتظار داشتم، دیر کرد.

 

۸. واژه‌های ربط برای ترتیب و زمان (Time/Sequence)

 

37. First / Firstly – ابتدا

Firstly, let me introduce myself.

ابتدا اجازه بدهید خودم را معرفی کنم.

 

38. Then – سپس

We ate dinner, then watched TV.

شام خوردیم، سپس تلویزیون دیدیم.

 

39. After that – بعد از آن

I took a shower. After that, I went to bed.

دوش گرفتم. بعد از آن به تخت رفتم.

 

40. Next – بعدی

Next, we’ll discuss the solution.

بعدی، درباره راه‌حل صحبت خواهیم کرد.

 

41. Finally / Lastly – در نهایت

Finally, thank you all for coming.

در نهایت از همه برای آمدن تشکر می‌کنم.

 

42. Meanwhile – در همین حین

She cooked. Meanwhile, he cleaned.

او آشپزی کرد. در همین حین، او تمیز کرد.

 

۹. واژه‌های ربط برای شرط (Condition)

 

43. If – اگر

If you study, you’ll pass.

اگر درس بخوانی، قبول می‌شی.

 

44. Unless – مگر اینکه

I won’t go unless you come.

نمی‌رم مگر اینکه تو بیای.

 

45. Provided that – به شرط اینکه

You can join provided that you register.

می‌تونی شرکت کنی به شرط اینکه ثبت‌نام کنی.

 

46. As long as – تا وقتی که

I’ll help you as long as I can.

تا وقتی که بتونم کمکت می‌کنم.

 

47. In case – در صورت

Take an umbrella in case it rains.

چتر بردار در صورت باران.

 

۱۰. واژه‌های ربط برای تأکید (Emphasis)

 

48. Indeed – واقعاً

She is indeed a talented artist.

او واقعاً یک هنرمند بااستعداد است.

 

49. In fact – در واقع

In fact, I’ve already done it.

در واقع من قبلاً این کار را کرده‌ام.

 

50. Certainly – مطمئناً

He is certainly the best candidate.

او قطعاً بهترین گزینه است.

 

11. عبارات اضافه کردن و تقویت مطلب

 

51. As well as – به‌علاوه / همچنین

She speaks French as well as English.

او فرانسوی هم بلد است، علاوه بر انگلیسی.

 

52. In addition – علاوه بر این

In addition, we need more people on the team.

علاوه بر این، به افراد بیشتری در تیم نیاز داریم.

 

53. Furthermore – علاوه بر این

Furthermore, the data supports our theory.

علاوه بر این، داده‌ها نظریه‌مون رو پشتیبانی می‌کنن.

 

54. Not only… but also – نه فقط… بلکه همچنین


She’s not only smart but also funny.

او نه‌فقط باهوشه، بلکه بامزه هم هست.

 

55. Above all – از همه مهم‌تر


Above all, stay calm.

از همه مهم‌تر، آروم بمون.

56. Not to mention – چه برسه به


He’s lazy, not to mention rude.

تنبله، چه برسه به بی‌ادب بودنش.

 

12. عبارات مقایسه و تضاد

 

57. In contrast – در مقابل

In contrast to his brother, he’s very quiet.

در مقابلِ برادرش، خیلی ساکته.

 

58. Whereas – در حالی که (برای مقایسه)

He loves sports, whereas I prefer books.

او عاشق ورزشه، در حالی که من کتاب رو ترجیح می‌دم.

 

59. By contrast – در تضاد با

By contrast, his brother is calm.

بر خلاف او، برادرش آرومه.

 

60. As opposed to – برخلاف

We prefer tea as opposed to coffee.

ما چای رو ترجیح می‌دیم برخلاف قهوه.

 

61. Nonetheless / Still – با این حال


It’s raining. Nonetheless, they’re playing outside.

بارون میاد، با این حال دارن بیرون بازی می‌کنن.


She said she was fine. Still, I was worried.

گفت حالش خوبه، با این حال من نگران بودم.

 

62. Otherwise speaking – از جنبه‌ی دیگه


Otherwise speaking, he’s not very reliable.

از جنبه‌ی دیگه، اون خیلی قابل‌اعتماد نیست.

63. Then again – البته / از طرف دیگه


He seems friendly. Then again, you never know.

ظاهراً صمیمیه. البته، هیچ‌وقت معلوم نیست.

 

13. عبارات شرطی و محدودکننده

 

64. As long as / Provided that – به شرطی که


You can go out as long as you finish your homework.

می‌تونی بری بیرون، به شرطی که تکالیفت رو تموم کرده باشی.


You can borrow my car provided that you drive carefully.

می‌تونی ماشینم رو قرض بگیری، به شرطی که با احتیاط برونی.

65. Even if / Even though – حتی اگر / حتی با اینکه


I’ll go out even if it rains.

حتی اگه بارون بیاد، می‌رم بیرون.


Even though it’s late, I’m not tired.

حتی با اینکه دیره، خسته نیستم.

66. Whether… or not – چه … چه نه


I’ll go whether you come or not.

چه بیای چه نیای، من می‌رم.

67. Otherwise – وگرنه


Study hard, otherwise you’ll fail.

خوب درس بخون، وگرنه رد می‌شی.

68. So that – تا اینکه


I left early so that I could catch the train.

زود رفتم که قطار رو از دست ندم.

14. عبارات زمان و ترتیب

 

69. At the same time – در عین حال

I love my job, but at the same time, it’s very stressful.

کارم رو دوست دارم، ولی در عین حال، خیلی پر‌استرسه.

 

70. Meanwhile – در همین حین

He was cooking. Meanwhile, I was setting the table.

او داشت آشپزی می‌کرد. در همین حین من میز رو می‌چیدم.

 

71. In the meantime – در این فاصله

Dinner will be ready soon. In the meantime, set the table.

شام به‌زودی آماده‌ست. در این فاصله میز رو بچین.

 

72. Next – بعدی

Next, we’ll discuss the budget.

بعدی، درباره بودجه صحبت می‌کنیم.

 

73. Eventually – در نهایت

We eventually found the solution.

در نهایت راه‌حل رو پیدا کردیم.

 

15. عبارات نتیجه‌گیری، خلاصه و تاکید

 

74. In summary  – خلاصه اینکه / به‌طور خلاصه


In summary, we need to try harder.

خلاصه اینکه باید بیشتر تلاش کنیم.

75. To sum up / In brief – خلاصه اینکه / به‌طور خلاصه


To sum up, we need to take action.

خلاصه اینکه باید دست به کار بشیم.


In brief, the meeting was a success.

به‌طور خلاصه، جلسه موفقیت‌آمیز بود.

76. All in all – در مجموع


All in all, it was a great trip.

در مجموع، سفر خوبی بود.

16. علت و نتیجه (Cause & Effect)

 

77. As a result of – در نتیجه‌ی


The flight was delayed as a result of bad weather.

پرواز به خاطر هوای بد تأخیر داشت.

78. Due to – به خاطر / به علت


The event was canceled due to rain.

رویداد به خاطر بارون لغو شد.

79. Hence – بنابراین


It rained all day, hence the delay.

کل روز بارون اومد، بنابراین تأخیر پیش اومد.

80. After all – بالاخره / به هر حال


After all, we’re all human.

بالاخره ما همه انسان هستیم.

81. As such – به خودی خود / به همین صورت


He is a manager. As such, he makes important decisions.

او به عنوان مدیر، تصمیمات مهمی می‌گیره.

 

17. شرط و فرض (Condition & Hypothesis)

82. As long as / Provided that  – به شرطی که


You can go out as long as you finish your homework.

می‌تونی بری بیرون، به شرطی که تکالیفت رو تموم کرده باشی.

You can borrow my car provided that you drive carefully.

می‌تونی ماشینم رو قرض بگیری، به شرطی که با احتیاط برونی.

83. Even if  – حتی اگر / حتی با اینکه


I’ll go out even if it rains.

حتی اگه بارون بیاد، می‌رم بیرون.

84. Even though – حتی اگر / حتی با اینکه


Even though it’s late, I’m not tired.

حتی با اینکه دیره، خسته نیستم.

85. Whether… or not – چه … چه نه


I’ll go whether you come or not.

چه بیای چه نیای، من می‌رم.

86. Otherwise – وگرنه


Study hard, otherwise you’ll fail.

خوب درس بخون، وگرنه رد می‌شی.

87. So that – تا اینکه


I left early so that I could catch the train.

زود رفتم که قطار رو از دست ندم.

18.  توضیح و تأکید بر واقعیت (Clarification & Emphasis)

88. In fact  – در واقع / در حقیقت


In fact, I’ve already seen that movie.

در واقع، من اون فیلم رو قبلاً دیدم.

89. As a matter of fact – در واقع / در حقیقت


As a matter of fact, I do know her.

در حقیقت، من اون رو می‌شناسم.

90. As far as I know – تا جایی که من می‌دونم


As far as I know, they haven’t arrived yet.

تا جایی که من می‌دونم، هنوز نرسیدن.

91. To put it simply – ساده‌تر بگم


To put it simply, we’re broke.

ساده‌تر بگم، بی‌پولیم.

92. In other words  – به عبارتی / یعنی

In other words, we’re stuck.

به عبارتی، گیر افتادیم.

93. That is to say – به عبارتی / یعنی


That is to say, he prefers being alone.

یعنی تنهایی رو ترجیح می‌ده.

94. Per se – به خودی خود


It’s not bad per se, just not what I expected.

به خودی خود بد نیست، فقط چیزی نیست که انتظار داشتم.

19. تغییر یا معرفی موضوع (Topic Shifting & Introduction)

95. First of all – قبل از هر چیز


First of all, thank you for coming.

اول از همه، ممنون که اومدی.

96. By the way – راستی


By the way, did you talk to Sarah?

راستی، با سارا صحبت کردی؟

97. Otherwise known as – که با نام دیگری هم شناخته می‌شود


Mark Twain, otherwise known as Samuel Clemens.

مارک تواین، که با نام ساموئل کلمنز هم شناخته می‌شود.

 

20. دیدگاه‌های دوگانه (Dual Viewpoints)

98. On one hand / On the other hand – از یک طرف / از طرف دیگر


On one hand, I want to go. On the other hand, I’m tired.

از یه طرف دلم می‌خواد برم، از طرف دیگه خستم.

21.  تأیید و تعهد بدون قید و شرط (Unconditional Support)

99. No matter what – مهم نیست چی


No matter what, I’ll support you.

هر چی بشه، ازت حمایت می‌کنم.

100. More or less – کم و بیش


The plan worked, more or less.

نقشه کم و بیش جواب داد.

 

 

چطور این واژه‌ها رو تمرین کنیم؟

 

1. پاراگراف‌های کوچیک بنویس و سعی کن حداقل ۳ واژه ربط توش بیاری.

2. از ویدیوهای یوتیوب یا TED Talks استفاده کن، مکث کن، جمله رو تکرار کن و به کلمات ربط دقت کن.

3. تمرین Shadowing انجام بده؛ یعنی با صدای بلند تکرار کن، مخصوصاً جملاتی که این واژه‌ها رو دارن.

4. بازی «جملات بهم‌ریخته» راه بنداز: چند جمله ساده رو بردار و با واژه‌های ربط به‌هم وصلشون کن.

در مکالمه چی؟ چطوری ازشون استفاده کنم؟

تو مکالمه انگلیسی، این واژه‌ها باعث می‌شن طبیعی‌تر، حرفه‌ای‌تر و منسجم‌تر صحبت کنی.

مثلاً:

 

“I love my job. However, it can be very stressful sometimes.”

یا:

 

“I eat healthy food. In addition, I go to the gym three times a week.”

هم روانی گفتارت بهتر می‌شه، هم اعتماد‌به‌نفست بالا می‌ره.

 

نکات طلایی:

 

⭐ زیاد استفاده نکن؛ هر جمله رو با یه linking word شروع نکن. تعادل مهمه.
⭐ تنوع بده؛ هی فقط «but» نگو، گاهی بگو «however» یا «although».
⭐ بخون و گوش بده؛ با خوندن متن و شنیدن مکالمه، این کلمات توی ذهن تثبیت می‌شن.

 

جمع‌بندی

واژه‌های ربط، مثل ادویه‌ان؛ بدون اون‌ها، زبانت بی‌مزه می‌شه. با تمرین و تکرار، این واژه‌ها به‌مرور وارد دایره‌ی لغات فعال شما می‌شن و سطح زبانت رو چند پله بالا می‌برن.

 

گرامر را یاد گرفتی، اما چطور مطمئن باشی که درست ازش استفاده می‌کنی؟

 

اگر می‌خواهی گرامرهای کلیدی آیلتس را عمیق یاد بگیری و در مکالمه و نوشتار بدون اشتباه به کار ببری، مسترکلاس گرامر آیلتس برای تو طراحی شده!

 

 رزرو جایگاه در مسترکلاس گرامر آیلتس

 

 

 

یادتون نره این مطلب رو با دیگران به اشتراک بگذارید

https://www.youtube.com/@drzabanESL
https://www.youtube.com/@drzabanESL
https://www.instagram.com/drzaban
https://t.me/drzaban

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial