
مکالمه انگلیسی دعوت به عروسی

این ویدئو یک گفتوگوی ساده و روزمره درباره دعوت به عروسیه.
تو این مکالمه یاد میگیری چطور کسی رو به جشن دعوت کنی، دربارهی تاریخ و مکان مراسم حرف بزنی و از تم و لباس مهمونی صحبت کنی.
Hi, Evelyn. I’m glad I caught you. How have you been?
سلام، اِولین. خوشحالم که گیرت آوردم. حالت چطور بوده؟
I’m glad I caught you → یعنی خوشحالم دیدمت/پیدات کردم (گذشتهی فعل catch → caught)
نکته: catch someone در اینجا یعنی «به موقع دیدن یا رسیدن به کسی».
مترادف: I’m happy I ran into you / I’m glad I saw you.
Hi, Valentina. I’m doing great, thanks. What about you?
سلام، والنتینا. عالیم، ممنون. تو چطوری؟
I’m doing great = «خیلی خوبم»
نکته: ساختار ?What about you برای برگرداندن پرسش به طرف مقابل.
مترادف: How about you?
I’ve been busy, but for a good reason. I wanted to personally invite you to my wedding.
درگیر بودم، اما به خاطر یه دلیل خوب. میخواستم شخصاً دعوتت کنم به عروسیم.
I’ve been busy → حال کامل استمراری (نشون میده مدتی مشغول بودهای)
for a good reason = «به خاطر دلیل خوبی»
مترادف: I’ve been occupied / I’ve had a lot going on.
personally invite = «شخصاً دعوت کردن»
Oh, how exciting! Congratulations! When is the big day?
وای، چه هیجانانگیز! تبریک میگم! مراسم چه روزیه؟
how exciting! → یک ساختار تعجبی
the big day → اصطلاح برای روز عروسی
مترادف: What exciting news! / That’s thrilling!
Thank you. It’s on Saturday, the 12th of next month.
ممنون. شنبه، دوازدهم ماه آینده است.
the 12th of next month → تاریخ به شکل رسمی
مترادف: on the twelfth of next month / next month on the 12th.
The ceremony starts at 3 p.m. at St. Mary’s Church, and the reception will follow at the Grand Hotel.
مراسم ساعت ۳ بعدازظهر در کلیسای سنت مری شروع میشه و بعد جشن در هتل گرند برگزار میشه.
the ceremony = مراسم رسمی (اینجا عقد یا کلیسا)
the reception = جشن بعد از مراسم
will follow → آینده ساده، یعنی بعدش برگزار میشود
مترادف: after that, the reception will take place.
That sounds wonderful. I’d be honored to come. Do you have a theme or a dress code?
خیلی عالیه. باعث افتخارمه که بیام. تم یا لباس خاصی هم داری؟
That sounds wonderful = واکنش مثبت به خبر
I’d be honored → حالت مودبانه (شرطی)
theme = تم
dress code = قانون یا سبک لباس
مترادف: I’d love to come / Is there a particular style of clothing?
Yes, it’s semi-formal. The colors are lavender and silver, so feel free to incorporate those if you’d like.
بله، نیمهرسمیه. رنگها اسطوخودوس و نقرهای هستن، پس اگر خواستی میتونی اون رنگها رو در لباست داشته باشی.
semi-formal = نیمهرسمی
incorporate = بهکار بردن/اضافه کردن
مترادف: include / use.
Lavender and silver. Such a beautiful combination. I’ll find something that fits.
اسطوخودوس و نقرهای. چه ترکیب قشنگی. چیزی پیدا میکنم که مناسب باشه.
fits → مناسب باشه (از نظر اندازه یا هماهنگی)
مترادف: I’ll find something suitable / I’ll choose something that matches.
Great. Also, if you’d like, feel free to bring a plus one. Just let me know their name in advance for the seating arrangements.
عالیه. همینطور، اگر دوست داشتی میتونی یک همراه هم بیاری. فقط زودتر اسمش رو بهم بگو برای چیدمان صندلیها.
plus one = همراه (مهمان اضافه)
in advance = از قبل
seating arrangements = چیدمان صندلیها
مترادف: You may bring a guest / let me know beforehand.
That’s so thoughtful of you. I’ll let you know soon.
خیلی لطف داری. زود بهت خبر میدم.
thoughtful = بافکر، با ملاحظه
مترادف: considerate.
Perfect. Oh, and there will be dinner, dancing, and a photo booth at the reception. I hope you stay for all of it.
عالیه. راستی، جشن شام، رقص و غرفهی عکس هم داریم. امیدوارم تا آخرش بمونی.
photo booth = غرفه عکس
stay for all of it → تا آخر مراسم ماندن
مترادف: I hope you can join for the whole event.
I wouldn’t miss it for the world. Thanks so much for inviting me, Valentina.
به هیچوجه از دستش نمیدم. خیلی ممنون که دعوتم کردی، والنتینا.
I wouldn’t miss it for the world → اصطلاح: به هیچ قیمتی از دستش نمیدم
مترادف: I’ll definitely be there / No way I’d miss it.
Of course. It wouldn’t feel right without you there. I’m really looking forward to it.
معلومه. بدون تو صفا نداره. خیلی ذوق دارم.
wouldn’t feel right → شرطی برای بیان احساس
I’m really looking forward to it = خیلی مشتاقانه منتظرم
مترادف: I can’t wait for it.
Let me know if you need any help with the preparations.
اگر برای آماده کردن کارها کمکی از دستم بر میاد خبرم کن.
preparations = آمادهسازیها
مترادف: arrangements.
That’s so kind of you, Evelyn. I’ll keep that in mind. Thank you.
خیلی لطف داری، اِولین. حتماً یادم میمونه. ممنونم.
keep that in mind = در نظر داشتن
مترادف: I’ll remember that.
Anytime. Congratulations again.
خواهش می کنم. دوباره تبریک میگم.
Anytime → یعنی خواهش میکنم
مترادف: You’re welcome / No problem.
یادتون نره این مطلب رو با دیگران به اشتراک بگذارید