27 اصطلاح زمستانی برای گرم شدن – قسمت اول

اینجا ایران، نیمکره شمالی – زمستان است و هوا بس ناجوانمردانه سرد… مدتها بود در کشور عزیزمان شاهد بارش برف نبودیم اما الان به لطف خدا در اکثر نقاط کشور بارش سنگین برف را داشته ایم.

 

می دانیم که انگلیسی زبانها به ویژه بریتانیایی ها خیلی دوست دارند در گفتگوهای روزمره خود راجع به آب و هوا صحبت کنند. بر این اساس در این مقاله به آموزش مجموعه ای از اصطلاحات کاربردی درباره زمستان می پردازیم تا با یادگیری و کاربرد این اصطلاحات گرمای اشتیاقتان برای یادگیری بیشتر شود.

 

توجه کنید که مانند اغلب اصطلاحات انگلیسی این عبارات نیز اصلا ارتباطی به زمستان ندارند!

 

همانطور که می دانید مفهوم کلی یک اصطلاح با معنای تک تک کلمات فرق می کند. مثلا اصطلاح raining cats and dogs یعنی “مثل دم اسب باران باریدن”. که کنایه از بارش شدید باران است. اما، وقتی معنای تک تک کلمات را در این اصطلاح بررسی می کنیم ترجمه آن می شود ” باریدن گربه و سگ!  که طبیعتا بی معناست.” نمونه های خیلی بیشتر از این دسته اصطلاحات را می توانید در آموزشهای یک دقیقه ای دکتر زبان مشاهده کنید.

 

و اما می پردازیم به معرفی اصطلاحات در این آموزش:

 

خلاص شدن از شر سرما

1. break into a cold sweat= suddenly become very scared about something

(از ترس) عرق سرد به تن نشستن(زهره ترک شدن)

 

Drops in stock market prices have investors breaking out into a sweat.

افت قیمت ها در بازار سهام باعث ترس سرمایه گذاران شده است.

 

2. cold comfort= poor or inadequate consolation

دل خوش کُنَک، تسکین جزیی و کم

 

The good news about the economy is cold comfort to people who have lost their jobs.

اخبار خوب اقتصادی برای کسانی که کارشان را از دست داده اند دل خوش کنکه.

 

3. give someone the cold shoulder= be intentionally unfriendly to someone

کم محلی کردن به

 

Something’s happened and I don’t know what it is, but he’s giving me the cold shoulder.

یه چیزی شده و من نمی دونم چیه، اما اون بهم بی محلی می کنه.

 

4. go cold turkeycome off drugs abruptly rather than gradually

یکباره مواد مخدر را کنار گذاشتن

 

The addicts endanger their life if they go cold turkey. It should be done according to a schedule and under medical care.

اگر معتادان یکباره مواد مخدر را کنار بگذارند زندگیشان به خطر میافته.این کار باید بر اساس برنامه ریزی و تحت نظر پزشک انجام بشه.

 

winter idiom - drzaban

5. have (or get) cold feet= suffer loss of nerve or confidence

مردد شدن(دو به شک شدن)

 

I always have cold feet when I want to make the most important decisions so I always consult with my father.

وقتی میخواهم مهمترین تصمیمات را بگیرم، همیشه مردد میشم، بنابراین همیشه با پدرم مشورت میکنم.

 

6. in cold blood= without feeling or mercy

با بی رحمی

 

She had been murdered in cold blood.

او با بی رحمی به قتل رسیده بود.

 

7. in the cold light of daythink about something clearly, without emotions

منطقی و بدون احساسات فکر کردن

 

The next morning, in the cold light of day, Sarah realized what a complete idiot she had been.

صبح روز بعد، وقتی سارا نشست و منطقی فکر کرد فهمید که چه آدم نادانی بوده.

 

8. left out in the coldexcluded or ignored

 

محروم ، کنار گذاشته شده(طرد شده)

 

Everyone had something to do or somewhere to go. I felt left out in the cold.

هر کسی یه کاری داره انجام بده یا جایی داره که بره. من احساس می کنم طرد شدم.

 

9. out cold= completely unconscious

کاملا بیهوش

 

I was out cold when they took me to the hospital.

وقتی منو به بیمارستان رسوندن کاملا بیهوش بودم.

 

27 اصطلاح زمستانی برای گرم شدن - دکتر زبان

10. pour/throw cold water onbe discouraging or negative

 

آیه یاس خواندن

 

You’re always throwing cold water on my suggestions.

همیشه هر پیشنهادی می دم آیه یاس می خونی.

 

11. run hot and cold= be unable to make up one’s mind

سردرگم و گیج بودن

 

The boss has been running hot and cold about whether or not we’re going through with this project.

رئیس هنوز در خصوص این که آیا می تونیم این پروژه را انجام بدیم یا نه سردر گمه.

 

 

یخبندان شدید

12. a freeze on (doing something)= a temporary stop to something

به طور موقت چیزی را متوقف/ تعطیل کردن

 

The company put a freeze on hiring as soon as they took us over.

به محض این که شرکت کنترل ما را به دست گرفت استخدام را متوقف کرد.

 

13. freeze one’s blood= fill one with feelings of fear or horror

حسابی کسی را ترساندن(زهره ترک کردن)

 

When we were camping last weekend, we heard a scream in the night that froze our blood.

هفته قبل که اردو رفته بودیم، شب هنگام صدای جیغی شنیدیم که زهره ترک شدیم.

27 اصطلاح زمستانی برای گرم شدن - دکتر زبان

14. freeze someone out= isolate someone socially

 

با کسی سرد برخورد کردن، کسی را (از نظر اجتماعی) محدود کردن

 

During a banquet, she completely froze her husband out.

در طول مهمانی، اون اصلا شوهرش رو آدم حساب نمی کرد.

 

حتما قسمت دوم این مقاله را بخوانید!

 

 

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.