انگلیسی واقعی روزانه – شماره 7

به روز هفتم انگلیسی واقعی روزانه خوش اومدی!

 

امروز هم قراره با هم بریم سراغ چند تا اصطلاح کاربردی و بامزه‌ی انگلیسی که توی مکالمه‌های واقعی خیلی به کارت میان و کمک می‌کنن مثل یه نیتیو، طبیعی و روان حرف بزنی.

 

این اصطلاحات رو توی جمله‌های واقعی و موقعیت‌های روزمره یاد می‌گیری، دقیقاً همونجوری که توی مکالمه‌های واقعی استفاده می‌شن.

 

پس مثل همیشه آماده باش، تمرکز کن و با انرژی شروع کن!

 

راستی! ممنون می‌شم اگه توی کامنت‌ها نظرت رو بنویسی و بهم بگی کدوم اصطلاح امروز بیشتر به دلت نشست یا فکر می‌کنی کجا می‌تونی ازش استفاده کنی.

 

 

چطوری بگیم شما به گردن من خيلى حق داريد یا مدیون شما هستم

1. I owe you a lot.

خیلی به شما مدیونم

 

2. I’m deeply indebted to you.

به‌شدت به شما مدیونم.

 

3. I can’t thank you enough.

قدردانتم و نمی‌تونم به‌اندازه کافی تشکر کنم.

 

4. I’m forever grateful to you.

برای همیشه قدردان شما هستم.

 

5. I owe you big time.

خیلی بهت بدهکارم / خیلی به گردنت حق دارم.

 

امروز چند تا جمله خیلی کاربردی یاد گرفتیم که می‌تونی توی مکالمه‌های روزمره استفاده‌شون کنی.

 

حالا بیایید همین آموزش‌ها رو توی ویدئوی پایین ببینید تا بهتر توی ذهنتون بمونه.

 

خیلی خوشحال می‌شم نظرتون رو هم توی کامنت‌ها بگید و بگید کدوم جمله براتون جالب‌تر بود!

 

اینجوری بگو به کی رفتی

 

I take after ……….

به ……. رفتم.

 

Ali takes after his mom.

علی به مامانش رفته.

 

My friend takes after her father.

دوستم به باباش رفته.

 

Your daughter doesn’t take after you at all.

دخترت اصلاً به تو نرفته‌است.

 

🔹 حالا تو بگو ” به کی رفتی؟”

کاربرد آموزش بالا رو تو فیلمها هم ببین

I take after my daughter.

من به دخترم رفته‌ام.

 

قانعم کردی به انگلیسی چی میشه؟

 

“you sold me”

قانعم کردی / قبول کردم پیشنهادتو

 

At first I wasn’t sure about the trip, but you sold me.

اولش مطمئن نبودم که برم سفر، ولی تو قانعم کردی.

 

می‌دونی وقتی می‌خوای ویزا بگیری، اولین جایی که باید بری کجاست؟

 

embassy
سفارت!

 

I need to go to the embassy to apply for a visa.

باید برم سفارت برای درخواست ویزا.

 

The embassy issued a statement about the incident.

سفارت درباره‌ی اون حادثه بیانیه داد.

 

این فقط یه کلمه‌ست از صدها واژه‌ای که باید برای مکالمه و آزمون آیلتس بلد باشی! می‌خوای واژگان مهم رو با مثال واقعی، تلفظ درست، و نکات کاربردی یاد بگیری؟

 

همین حالا اینجا کلیک کن و بخش بعدی آموزش رو از دست نده!

کاربردشم ببین

 

The embassy issued a statement saying no comment.

سفارت بیانیه‌ای صادر کرد و گفت که نظری ندارد.

انگلیسی واقعی روزانه – شماره 6

به روز ششم انگلیسی واقعی روزانه خوش اومدی!

امروز قراره چند تا اصطلاح پرکاربرد انگلیسی رو یاد بگیری که توی مکالمه‌های روزمره خیلی به کارت میاد و باعث می‌شه طبیعی‌تر و روان‌تر انگلیسی صحبت کنی.

 

این اصطلاحات رو توی جمله‌ها و موقعیت‌های واقعی می‌بینی و یاد می‌گیری چطور توی گفت‌وگوهای روزانه ازشون استفاده کنی.

پس از دستش نده و همین حالا شروع کن!

 

راستی! خیلی خوشحال می‌شم نظرت رو درباره این درس توی کامنت‌ها بنویسی و بگی کدوم اصطلاح بیشتر به دلت نشست.

 

تفاوت Get, Give و Take

راز درک درست این سه فعل پرکاربرد!🔥👀

 

 

Give

وقتی چیزی از خودت به کسی دیگه منتقل می‌کنی

 

She gave me a gift.

او بهم یه هدیه داد.

 

Can you give me some advice?

می‌تونی یه کم راهنماییم کنی؟

 Take

گرفتن (برداشتن از جایی یا کسی) → وقتی چیزی رو از جایی یا کسی برمی‌داری یا در اختیار می‌گیری

He took my book without asking.

او بی اجازه کتابم رو برداشت.

 

Don’t take my phone!

گوشیم رو برندار!

Get

دریافت کردن، به دست آوردن
وقتی چیزی رو دریافت می‌کنی یا به دست میاری

I got a new job!

یه شغل جدید گرفتم!

 

Did you get my email?

ایمیلم رو گرفتی؟

چطور راحت‌تر یاد بگیری؟

یه تصویر ذهنی بساز! Give مثل یه فلشه که چیزی رو از تو به سمت یکی دیگه می‌بره، Take برعکسه و چیزی رو برای خودت برمی‌داری، و Get یعنی اون چیز به دستت می‌رسه👍
اینجوری دیگه هیچ‌وقت اشتباه نمی‌کنی😉💗

 

10 تا اصطلاح پرکاربرد با “I am”

 

1. I’m broke.

پولم ته کشیده / بی‌پولم.

 

2. I’m starving.

از گرسنگی مردم.

 

3. I’m beat.

کامل خسته‌ام / له شدم.

 

4. I’m in.

من هستم / پایه‌ام (برای انجام کاری).

 

5. I’m out.

من نیستم / بی‌خیال شدم.

 

6. I’m down.

پایم / موافقم (گاهی هم: حالم گرفته‌اس).

 

7. I’m up for it.

پایم / مایلم این کار رو انجام بدم.

 

8. I’m all ears.

سراپا گوشم.

 

9. I’m on it.

دارم انجامش می‌دم / رسیدگی می‌کنم.

 

10. I’m all in.

کامل پای این کارم / صد در صد متعهد.

بین چند بار فیلم رو نگاه کن!

 

این دفعه فقط تماشا نکن؛ روی تلفظ‌ها دقیق شو و خودت معنی رو حدس بزن. بعد با آموزشی که بالا گذاشتم چک کن ببین درست گفتی یا نه.

و یادت نره: حتماً با بازیگرها تکرار کن تا تلفظت روزبه‌روز بهتر بشه!

چطوری بگیم یک لطفی در حق من بکن؟

 

 

1. Do me a favor

یه لطفی در حقم بکن.
(رایج‌ترین و استانداردترین روش برای درخواست کمک.)

 

Do me a favor and pass me the salt.

یه لطفی کن نمک رو بده.

 

Can you do me a favor?

می‌تونی یه لطفی در حقم بکنی؟

2. Do me a solid

یه حال اساسی بهم بده.
(خیلی غیررسمی و محاوره‌ای. معمولاً بین دوست‌ها استفاده می‌شه.)

Come on, do me a solid and help me move this table.

بابا یه حال بده، کمک کن این میز رو جابه‌جا کنیم.

 

Can you do me a solid and cover my shift tomorrow?

میشه لطفاً یه حال بدی و فردا شیفتم رو بگیری؟

کاربردشم ببین😄

Will you please just do me a solid and stay with Vanessa?

می‌شه لطفاً یه حال اساسی بدی و پیش ونسا بمونی؟

چطوری بگیم برات جبران می کنم

 

 

“I’ll make it up to you”
برات جبران می‌کنم

 

Sorry for being late. I’ll make it up to you.

ببخشید دیر کردم. برات جبران می‌کنم.

 

I forgot your birthday, but I’ll make it up to you next week.

تولدت رو فراموش کردم، ولی هفته بعدش جبران می‌کنم.

 

⭐ترجمه کن ببینم بلدی😄👇 برام کامنت کن

 

Thanks for helping me. I’ll make it up to you soon.

اول چند بار ببین و تکرار کن تا مثل خودش تلفظ کنی

 

I’ll make it up to you, Kay.

کِی، برات جبران می‌کنم.

 

5 جمله‌ی خیلی ضروری برای موقعیت رستوران

 

1. Can I see the menu, please?

میشه منو رو بیارید لطفاً؟

 

2. What do you recommend?

چی پیشنهاد می‌کنید؟
(وقتی نمی‌دونی چی سفارش بدی.)

 

3. I’ll have the … , please.

… رو می‌گیرم لطفاً.
(برای سفارش: I’ll have the chicken, please)

 

4. Could I have some water, please?

میشه کمی آب بیارید لطفاً؟

 

5. Can we have the bill, please?

میشه صورتحساب رو بیارید لطفاً؟

 

انگلیسی واقعی روزانه – شماره 5

سلام! به پنجمین درس از سری «انگلیسی واقعی روزانه» خوش اومدی!

 

تو این مسیر یادگیری، هر روز داریم یه قدم مهم برای بهتر حرف زدن به انگلیسی برمی‌داریم؛ قدم‌هایی کوچیک ولی تأثیرگذار که کم‌کم تو رو به حرف زدن مثل یه نیتیو نزدیک می‌کنه.

 

اینجا خبری از درس‌های طولانی و خسته‌کننده نیست.

هر روز فقط یه اصطلاح یا کلمه پرکاربرد انگلیسی یاد می‌گیری؛ همونایی که توی فیلم‌ها و مکالمه‌های واقعی زیاد می‌شنوی، اما همیشه معنیشون برات مبهم بوده.

 

این اصطلاح تو فیلم‌ها خیلی به درد می‌خوره!

یادداشتش کن و برای دوستات بفرست تا اونا هم تو یادگیری سریع انگلیسی کنارت باشن.

 

 

بیا ۷ مدل هوای کسی رو داشتن رو یاد بگیر

 

1. I’m with you

همراهتم / درکت می‌کنم / کنارتم (بیشتر احساسی و حمایتی)

 

Don’t worry, I’m with you all the way.

نگران نباش، تا آخرش کنارت هستم.

 

2. I’ve got your back.

پشتتم / مراقبت هستم (حمایت عملی)

 

Don’t be scared. I’ve got your back.

نترس، پشتتم.

 

3. I’m here for you.

هر وقت نیاز داشتی هستم (حمایت دوستانه و احساسی)

 

If you need anything, I’m here for you.

هرچی خواستی، من اینجام.

 

4. I’ll stand by you.

کنارت می‌ایستم / ترک نمی‌کنم (حمایت وفادارانه)

 

No matter what happens, I’ll stand by you.

هرچی بشه، کنارت می‌مونم.

 

5. You can count on me

می‌تونی رو من حساب کنی (قابل اعتماد بودن)

 

Whenever you need help, you can count on me.

هر وقت کمک خواستی، می‌تونی رو من حساب کنی.

 

6. I’m on your side.

طرف توام / طرف تو رو می‌گیرم (در بحث یا مشکل)

 

Don’t worry about what they say. I’m on your side.

مهم نیست چی می‌گن، طرف توام.

 

7. I’ve got you covered.

خیالت راحت، من حواسم به همه‌چی هست (برطرف کردن نیازها)

 

You don’t need to bring anything. I’ve got you covered.

لازم نیست چیزی بیاری، همه‌چی رو من ردیف کردم.

 

همه این 7 تا جمله‌ای که بالا یاد گرفتید دقیقاً هموناییه که توی فیلم‌ها و سریال‌های معروف هالیوودی هم می‌شنوید.

 

پس اگه اینا رو خوب یاد بگیرید، وقتی فیلم می‌بینید یا حتی با یه دوست انگلیسی‌زبان حرف می‌زنید، دقیقاً متوجه خواهید شد.🌸❤️

 

چند تا جمله ساده که تو محیط کار می تونی ازش استفاده‌ کنی

 

1. I need your help with this.

برای این کار به کمکت نیاز دارم.

 

2. Can you show me how to do this?

می‌تونی نشونم بدی این کار رو چطوری انجام بدم؟

 

3. Let’s take a short break.

بیا یه استراحت کوتاه کنیم.

 

4. I’ll do it right now.

همین الان انجامش می‌دم.

 

5. That’s a good idea.

این فکر خوبیه.

 

 

 

اصطلاحات رنگی در زبان انگلیسی

 

🔴 I’m in red

بدهکارم، تو ضررم

 

After paying all the bills, I’m in red again!

بعد از پرداخت همه قبضا، دوباره رفتم تو ضرر!

 

🟣 I’m in pink / in the pink

سرحال و سالمم

 

After a week of rest, I’m in the pink again.

یه هفته استراحت کردم و دوباره سرحالم.

 

🔵 I feel blue

پکر و ناراحتم

 

I’ve been feeling blue since the trip got canceled.

از وقتی سفر کنسل شد، دلم گرفته.

 

🔴 Catch someone red-handed

مچ کسی رو گرفتن

 

He was caught red-handed stealing the phone.

موقع دزدیدن گوشی، مچشو گرفتن.

 

🟢 Green with envy

از حسادت سبز شدن 😅

 

She was green with envy when she saw my new car.

وقتی ماشین جدیدمو دید، از حسادت سبز شد!

 

 

اگه دوست داشتی بزن روی لینک  و کلی اصطلاح با رنگها یاد بگیر!

 

وارد فروشگاه شدی و فروشنده می‌پرسه

می تونه کمکی بهت کنه یا محصول خاصی مد نظر داری

 

Hi, can I help you? Are you looking for something specific?

سلام، می‌تونم کمکتون کنم؟ دنبال محصول خاصی هستید؟

 

1️⃣I’m just looking.

 

2️⃣I’m just browsing.

فقط دارم نگاه می کنم.

 

🔹اگر نیاز به کمک داری یا می خوای درخواستت رو بیان کنی:

 

3️⃣Excuse me, do you have this in a different size?

ببخشید، این رو سایز دیگه‌ای هم دارین؟

 

4️⃣Can you help me find the milk, please?

لطفاً می‌تونید کمکم کنید شیر رو پیدا کنم؟

 

5️⃣Can you help me find some toothpaste?

می‌تونید کمکم کنید خمیردندان پیدا کنم؟

 

6️⃣Can you help me find the canned food section?

می‌تونید کمکم کنید قسمت کنسروها رو پیدا کنم؟

 

اگر درباره قیمت و پرداخت می خوای صحبت کنی:

 

7️⃣The price tag says $20, but I was charged $25.

روی برچسب قیمت ۲۰ دلار نوشته، ولی ۲۵ دلار از من کم شده.

 

8️⃣Do you accept credit cards?

کارت اعتباری قبول می‌کنین؟

 

وقتی که می خوای محصول رو پس بدی
یا تعویض کنی چون مشکلی داشته:

 

9️⃣I’d like to return this. I have the receipt.

می‌خوام این رو پس بدم. رسیدش رو دارم.

 

1️⃣0️⃣This item is damaged. Can I get a refund or exchange?

این کالا خراب شده. می‌تونم پولم رو پس بگیرم یا تعویضش کنم؟

 

بچه ها اگه این جملات کاربردی رو به صورت کامل می خواین داشته باشید حتما کتاب اسپیکینگ تیک آف رو تهیه کنید

He said, never cry wolf.

او گفت: هیچ‌وقت مثل چوپان دروغگو الکی فریاد نزن (کمک نخواه).

انگلیسی واقعی روزانه – شماره 3

به سومین درس از سری “انگلیسی واقعی روزانه” خوش اومدی!

قراره با هم هر روز یه کمکی دیگه به انگلیسی راحت و واقعی نزدیک‌تر بشیم.

 

اینجا نه خبری از گرامرهای سنگین و کتابای قطوره، نه درس‌های خسته‌کننده!

هر روز فقط با یه اصطلاح یا کلمه‌ی کاربردی آشنا می‌شی؛ همونایی که توی مکالمه‌ها و فیلم‌ها هی می‌شنوی، اما دقیق نمی‌دونی چی می‌گن.

 

اصطلاح خیلی کاربردی

 

 Out of sight, out of mind
از دل برود هر آنکس که از دیده برفت

 

Since he moved to another city, I hardly think about him. Out of sight, out of mind.

از وقتی به شهر دیگه رفت، خیلی کم بهش فکر می‌کنم. از دل برود هر آنکس که از دیده برفت

 

این اصطلاحات كاربردی رو یاد بگیر❕

 

out of sight,out of mind

ازدل برود ،هرآنكه ازديده رود.

 

God helps those who help themselves

ازتو حركت ازخدا بركت

 

good for you
خوش به حالت

 

keep me posted

منو درجريان بزار

 

کدومش برات جالب بود؟ کامنت کن

 

دوستان این اصطلاح هم خیلی کاربردیه

 

 Don’t talk rubbish
«چرت نگو» یا «مزخرف نگو».

 

Don’t talk rubbish, man! I know what I’m doing.

چرت نگو مرد، من می‌دونم دارم چی کار می‌کنم.

 

You can’t be serious. Don’t talk rubbish!

شوخی می کنی. مزخرف نگو

 

این ضرب المثل رو یاد بگیر

 

What goes around, comes around
از هر دست بدهی، از همان دست می‌گیری

 

You shouldn’t be rude to others. Remember, what goes around, comes around.

نباید با دیگران بی‌ادبی کنی. یادت باشه، از هر دست بدهی، از همان دست می‌گیری.

 

می تونی این جمله رو ترجمه کنی؟ برام کامنت کن

 

If you help people, good things will happen to you. What goes around, comes around.

انگلیسی واقعی روزانه – شماره ۲

سلام به تو زبان‌باز باانگیزه! 😎

این دومین درس از سری انگلیسی واقعی روزانه است. قراره هر روز با هم چند قدم به انگلیسی واقعی و روان نزدیک‌تر بشیم.

اینجا خبری از درس‌های طولانی و کسل‌کننده نیست.

هر روز با یک اصطلاح پرکاربرد یا کلمه‌ای که واقعاً توی مکالمه‌ها استفاده می‌شه آشنا می‌شی؛ همون‌هایی که وقتی فیلم و سریال می‌بینی، دائم به گوشت می‌خوره اما معنی دقیقشون رو نمی‌دونی.

 

چرا این درس‌ها مهمن؟
چون با همین نکات کوتاه و کاربردی می‌تونی توی چند هفته تفاوت بزرگی توی مکالمه‌هات ایجاد کنی و مثل یک انگلیسی‌زبان واقعی حرف بزنی.

 

خب، آماده‌ای برای یاد گرفتن اصطلاح امروز؟
بریم ببینیم انگلیسی‌زبان‌ها امروز چه کلمه یا اصطلاحی رو توی حرف‌هاشون زیاد استفاده می‌کنن.

 

Keep an eye on
مراقب چیزی بودن، زیر نظر داشتن، حواس‌جمع بودن نسبت به چیزی یا کسی

 

Can you keep an eye on my bag while I go to the restroom?

می‌تونی مواظب کیف من باشی تا برم دستشویی؟

 

Keep an eye on the kids when they’re playing outside.

وقتی بچه‌ها بیرون بازی می‌کنن، مواظبشون باش.

 

به نظرت ترجمه اش چی میشه؟👇 کامنت کن برام

 

I’ll keep an eye on the prices and let you know if they go down.

اصطلاح

hell no
به هیچ وجه! یا اصلاً محاله!

 

Are you going to work on Sunday? Hell no!

یکشنبه میری سرکار؟ به هیچ وجه!

 

این اصطلاح مثل معنیش بی نظبره یادش بگیر

 

second to none
بی‌نظیر، همتا نداشتن، یکی یکدونه

 

She is second to none in teaching.

اون تو تدریس بی‌نظیره.

 

His skills are second to none.

مهارت‌هاش بی‌نظیره.

 

Her dedication to her students is second to none.

تعهدش به دانش‌آموزها بی‌نظیره.

 

The view from this mountain is second to none.

منظره‌ی این کوه حرف نداره (بی‌نظیره).

 

Our customer service is second to none.

خدمات مشتری ما بی‌رقیبه.

ببین تو این کلیپ هم این اصطلاح رو میگه💯

🤝قول بده چند بار گوش کنی و بعد تکرار کنی. ببین چقدرش رو می تونی بدون نکاه کردن به زیرنویس متوجه بشی✅

 

I’ll read this slowly and distinctly because I want the court to know that you are second to none, that you are an expert in palmistry.

من این را آرام و واضح می‌خوانم چون می‌خواهم دادگاه بداند که تو بی‌نظیری، یعنی یک کارشناس در کف‌بینی هستی.

 

 

🌟اینم چندتا معادل محاوره‌ای و باحال برای second to none (بی‌نظیر بودن):

 

1️⃣the best of the best
بهترینِ بهترین‌ها

 

2️⃣top-notch
درجه یک

 

3️⃣one of a kind
تک و بی‌همتا

 

4️⃣unmatched / unbeatable
بی‌رقیب

 

5️⃣cream of the crop
گلِ سرسبد

 

.I’m up for it
من پایه‌ام! / من آمادم! / من موافقم!

 

.I’m up for it
پایه‌ام (برای اون کاری که گفتی).

 

.I’m up for a game
پایه یه بازی‌ام.

 

.I’m up for trying something new
پایه‌ام یه چیز جدید رو امتحان کنم.

ببینیم کی می تونه مثال پایین رو ترجمه کنه👇

.How about trying that new sushi place? Sure, I’m up for it

 

انگلیسی واقعی روزانه – شماره ۱

به «انگلیسی واقعی روزانه» خوش اومدی!

از امروز، هر روز با یک درس کوتاه و کاربردی همراهت هستیم تا بتونی راحت‌تر، طبیعی‌تر و روان‌تر انگلیسی صحبت کنی.

اینجا قراره اصطلاحات واقعی، کلمات پرکاربرد و نکات ساده‌ای رو یاد بگیری که توی مکالمه‌های روزمره انگلیسی‌زبان‌ها زیاد استفاده می‌شه – نه چیزهای خشک و کتابی!

 

 You stay out of it
«تو توی این قضیه دخالت نکن»

 

This is between me and him. You stay out of it.

این موضوع بین من و اوست. تو دخالت نکن.

 

I told her to stay out of it because it’s none of her business.

بهش گفتم وارد این موضوع نشه چون به او مربوط نمی‌شه.

 

می تونی ترجمه کنی؟ برام کامنت کن

 

If you want to avoid trouble, you should stay out of it.

بچه ها این اصطلاح هم واقعا کاربردیه😄

 

You piss me off
«تو اعصابم رو خورد می‌کنی / تو خیلی حرصم می‌دی.

 

You always piss me off when you talk like that.

تو همیشه وقتی اینجوری حرف می‌زنی اعصابمو خرد می‌کنی.

 

That noise really pisses me off.

اون صدا واقعاً حرصمو درمیاره.

 

حالا نوبت تو که ترجمه کنی و برام کامنت کنی!

Stop doing that, it pisses me off!

ببین تو این فیلم هم همین اصطلاح رو استفاده کرده پس حتما یاد بگیر👌

 

Which means I can rip your throat out if you piss me off, so don’t.

که یعنی اگه عصبانیم کنی می‌تونم گلوتو پاره کنم، پس این کارو نکن

تو کلیپ بالا می گه🎬

 

“Don’t flatter yourself”

«خودت را زیاد دست بالا نگیر» / «خودت را گول نزن»

 

I think she likes me.

Don’t flatter yourself, she barely talks to you.

فکر کنم از من خوشش می‌آید.

خودشیرینی نکن، او به‌زور با تو حرف می‌زند.

 

I’m sure I’m the best player on the team.

Don’t flatter yourself, there are others who play better.

مطمئنم بهترین بازیکن تیمم.

خودت رو گول نزن، بازیکن‌های بهتری هم هستن.

 

این قالب خوشگل رو یاد بگیر

 

“As much as you can”
 تا جایی که می‌توانی / به اندازه‌ی توانت

 

Study as much as you can before the exam.

قبل از امتحان تا جایی که می‌توانی مطالعه کن.

 

Save as much money as you can for your trip.

تا جایی که می‌توانی پول جمع کن برای سفرت.

 

اگه می خوای قالبها رو حرفه ای یاد بگیری کتاب 101 کلید مکالمه آسان انگلیسی برای یادگیری مکالمه عالیه😀❤️‍🔥

کلیپ رو چند بار ببین و تکرار کن

 

I was the first to memorize Itsy Bitsy Spider.

من اولین کسی بودم که شعر (یا ترانه) عنکبوت کوچولو موچولو را حفظ کردم.

که چند تا دیگه از این اصطلاحات گوگولی یاد بگیر😄

 

1️⃣ Holy moly : جَلل خالق

2️⃣ Itsy bitsy : کوچولو موچولو

3️⃣ Roly poly : تپلی مپلی

4️⃣ Hocus pocus : جادو و جنبل

5️⃣ Willy nilly :  چه بخوایی چه نخوایی

 

مکالمه انگلیسی در اتوبوس

در این مکالمه واقعی و کاربردی، با جملات و اصطلاحاتی آشنا می‌شوید که هنگام سوار شدن به اتوبوس، پرسیدن مسیر، پرداخت کرایه و گفت‌وگوی کوتاه با مسافران دیگر به کارتون می‌آید.

توجه کنید که  خانم با اکسنت شیرین بریتیش و آقا با اکسنت امریکن صحبت می کنن!😁

 

 

Excuse me, is this the bus that goes to the city center?

ببخشید، آیا این اتوبوس به مرکز شهر می‌رود؟

Yes, it is.

بله، همین‌طور است.

It should stop at the main square in about 15 minutes.

این اتوبوس باید حدود ۱۵ دقیقه دیگر در میدان اصلی توقف کند.

Great, thank you.

عالیه، ممنونم.

Do you know if I need to change buses to get to the central station?

می‌دونید که آیا باید برای رسیدن به ایستگاه مرکزی اتوبوسم رو عوض کنم؟

No, you don’t.

نه، لازم نیست.

This bus passes right by the central station after the main square.

این اتوبوس درست بعد از میدان اصلی از کنار ایستگاه مرکزی عبور می‌کنه.

Just stay on until you hear the announcement.

فقط سوار بمون تا اعلام مقصد رو بشنوی.

That’s helpful.

این خیلی کمک‌کننده‌ست.

Is it usually this crowded at this time?

معمولاً این موقع‌ها انقدر شلوغه؟

Yeah, it’s rush hour, so it’s usually packed.

آره، ساعت شلوغیه، برای همین معمولاً پره.

If you take an earlier bus, it’s much quieter.

اگه زودتر سوار شی، خیلی خلوت‌تره.

I see. Do you take this bus often?

متوجه شدم. شما زیاد از این اتوبوس استفاده می‌کنید؟

Almost every day.

تقریباً هر روز.

It’s the easiest way to get around,

این راحت‌ترین راه برای رفت‌و‌آمده،

and the route is pretty reliable.

و مسیرش هم نسبتاً قابل اعتماده.

That’s good to know.

خوبه که اینو بدونم.

Do you happen to know the fare? I didn’t see the sign.

شما قیمت بلیط رو می‌دونید؟ تابلوی قیمت رو ندیدم.

It’s $2.50 for a single ride.

برای یک سفر، ۲ دلار و ۵۰ سنته.

You can pay with cash,

می‌تونی با پول نقد پرداخت کنی،

or use the contactless card reader near the driver.

یا از دستگاه کارت‌خوان بدون تماس نزدیک راننده استفاده کنی.

Got it. Thank you so much for your help.

فهمیدم. خیلی ممنون بابت کمکتون.

No problem.

خواهش می‌کنم.

Just make sure to press the stop button when you’re near your destination.

فقط حواست باشه دکمه توقف رو بزنی وقتی نزدیک مقصدت شدی.

Thanks again. Have a great day.

باز هم ممنون. روز خوبی داشته باشید.

You too.

شما هم همین‌طور.

 

 

100 کلمه ربط مهم انگلیسی برای آیلتس و مکالمه

وقتی می‌خواهیم به زبان انگلیسی صحبت کنیم یا بنویسیم، فقط بلد بودن کلمات و قواعد کافی نیست. یکی از مهم‌ترین بخش‌ها برای طبیعی و روان شدن گفتار و نوشتار، استفاده درست از کلمات ربط (linking words) است. این واژه‌ها مثل چسبی هستند که جملات و ایده‌ها را به هم وصل می‌کنند و باعث می‌شوند صحبت ما قابل‌فهم‌تر و منسجم‌تر باشد.

 

چه بخواهید در آزمون‌هایی مثل آیلتس نمره بالاتری بگیرید، چه فقط بخواهید در مکالمات روزمره بهتر ارتباط برقرار کنید، یادگیری و به کار بردن این واژه‌ها ضروری است. در این مقاله، ما به شما پرکاربردترین و مهم‌ترین واژه‌های ربط را معرفی می‌کنیم و با مثال‌های ساده و ترجمه فارسی، به شما کمک می‌کنیم تا از آنها راحت‌تر استفاده کنید.

 

چرا باید یادشون بگیری؟

 

چون اگه نخوای بری سراغشون، جمله‌هات می‌شن مثه GPS خراب:

«من رفتم فروشگاه. من تخم‌مرغ خریدم. دوستم رو دیدم. سلام کردم.»

 

حالا ببین با یه‌کم چسب زبونی چه فرقی می‌کنه:

«من رفتم فروشگاه و تخم‌مرغ خریدم. در همین حین دوستم رو دیدم و سلام کردم.»

 

دیدی؟ مثل موسیقی شد.

 

مهم‌ترین واژه‌های ربط برای آیلتس و مکالمه

 

۱. واژه‌های ربط برای اضافه کردن اطلاعات (Addition)

 

1. And – و

I like apples and bananas.

 

من سیب و موز دوست دارم.

 

2. Also – همچنین

She also speaks French.

او همچنین فرانسوی صحبت می‌کند.

 

3. Moreover – علاوه بر این

Moreover, he’s a great teacher.

علاوه بر این، او معلم فوق‌العاده‌ای‌ست.

 

4. In addition – به‌علاوه

In addition, I’d like to thank my parents.

به‌علاوه، می‌خواهم از والدینم تشکر کنم.

 

5. Furthermore – همچنین / از طرفی

Furthermore, the plan is cost-effective.

همچنین این برنامه مقرون‌به‌صرفه است.

 

6. Not only… but also – نه تنها… بلکه

She is not only talented but also

او نه تنها با استعداد بلکه سخت‌کوش هم هست.

 

7. As well as – و همچنین

He enjoys swimming as well as

او از شنا و همچنین دوچرخه‌سواری لذت می‌برد.

 

 ۲. واژه‌های ربط برای تضاد (Contrast)

 

8. But – اما

I like tea, but not coffee.

من چای دوست دارم، اما قهوه نه.

 

9. However – با این حال

She was tired. However, she finished the job.

او خسته بود، با این حال کار را تمام کرد.

 

10. Although / Though – اگرچه

Although it rained, we went out.

اگرچه باران می‌بارید، بیرون رفتیم.

 

11. Even though – با اینکه

Even though he studied, he failed.

با اینکه درس خوانده بود، مردود شد.

 

12. Nevertheless / Nonetheless – با این وجود

He’s very young. Nevertheless, he’s mature.

او خیلی جوان است. با این وجود، پخته است.

 

13. On the other hand – از طرف دیگر

I love big cities. On the other hand, they can be stressful.

شهرهای بزرگ را دوست دارم. از طرف دیگر، ممکن است پراسترس باشند.

 

14. Whereas / While – در حالی که

Whereas John is quiet, Mike is talkative.

در حالی که جان ساکت است، مایک پرحرف است.

 

۳. واژه‌های ربط برای نتیجه (Result)

 

15. So – بنابراین

It was cold, so we stayed inside.

هوا سرد بود، بنابراین داخل ماندیم.

 

16. Therefore – در نتیجه

He didn’t eat. Therefore, he felt weak.

او غذا نخورد. در نتیجه احساس ضعف داشت.

 

17. As a result – در نتیجه

He lost his job. As a result, he moved.

شغلش را از دست داد. در نتیجه نقل مکان کرد.

 

18. Thus – بنابراین

The theory was incorrect. Thus, it was rejected.

این نظریه نادرست بود. بنابراین رد شد.

 

19. Hence – از این رو

He was the eldest; hence, the leader.

او بزرگ‌تر بود؛ از این رو، رهبر شد.

 

20. Consequently – در نتیجه

He missed class. Consequently, he failed the test.

او کلاس را از دست داد. در نتیجه در امتحان رد شد.

 

۴. واژه‌های ربط برای هدف (Purpose)

 

21. To – برای

She worked hard to achieve her dream.

او سخت کار کرد تا به رؤیایش برسد.

 

22. So that – تا اینکه

I’ll explain it clearly so that everyone understands.

واضح توضیح می‌دهم تا همه بفهمند.

 

23. In order to – برای اینکه

He exercises in order to stay healthy.

او ورزش می‌کند تا سالم بماند.

 

24. For the purpose of – به منظور

The rules exist for the purpose of

قوانین به منظور ایمنی وجود دارند.

 

۵. واژه‌های ربط برای مثال (Example)

 

25. For example – برای مثال

Many fruits are rich in vitamins, for example, oranges.

بسیاری از میوه‌ها سرشار از ویتامین هستند، مثلاً پرتقال.

 

26. For instance – برای نمونه

For instance, bees help pollinate flowers.

برای نمونه، زنبورها در گرده‌افشانی گل‌ها کمک می‌کنند.

 

27. Such as – مانند

I like sports such as football and basketball.

ورزش‌هایی مانند فوتبال و بسکتبال را دوست دارم.

 

28. In particular – به‌ویژه

I enjoy classical music, in particular, Mozart.

موسیقی کلاسیک را دوست دارم، به‌ویژه موتزارت.

 

29. Namely – یعنی / به‌طور مشخص

Three students were late, namely, Tom, Joe, and Sam.

سه دانش‌آموز دیر کردند، یعنی تام، جو و سم.

 

۶. واژه‌های ربط برای توضیح و شفاف‌سازی (Clarification)

 

30. In other words – به عبارت دیگر

He’s frugal. In other words, he doesn’t spend much.

او صرفه‌جو است. به عبارت دیگر زیاد خرج نمی‌کند.

 

31. That is (i.e.) – یعنی

He’s a centenarian, that is, 100 years old.

او صد ساله است، یعنی ۱۰۰ سال دارد.

 

32. To put it differently – به بیانی دیگر

He’s inexperienced. To put it differently, he’s a newbie.

او بی‌تجربه است. به بیانی دیگر، تازه‌کار است.

 

۷. واژه‌های ربط برای مقایسه (Comparison)

 

33. Like – مثل

He sings like a professional.

او مثل یک حرفه‌ای آواز می‌خواند.

 

34. Similarly – به‌طور مشابه

Tom loves pizza. Similarly, his brother does too.

تام پیتزا را دوست دارد. به‌طور مشابه، برادرش هم همین‌طور.

 

35. Likewise – به همین ترتیب

He is kind. Likewise, his sister is generous.

او مهربان است. به همین ترتیب، خواهرش بخشنده است.

 

36. Just as – درست همانطور که

Just as I expected, he was late.

درست همانطور که انتظار داشتم، دیر کرد.

 

۸. واژه‌های ربط برای ترتیب و زمان (Time/Sequence)

 

37. First / Firstly – ابتدا

Firstly, let me introduce myself.

ابتدا اجازه بدهید خودم را معرفی کنم.

 

38. Then – سپس

We ate dinner, then watched TV.

شام خوردیم، سپس تلویزیون دیدیم.

 

39. After that – بعد از آن

I took a shower. After that, I went to bed.

دوش گرفتم. بعد از آن به تخت رفتم.

 

40. Next – بعدی

Next, we’ll discuss the solution.

بعدی، درباره راه‌حل صحبت خواهیم کرد.

 

41. Finally / Lastly – در نهایت

Finally, thank you all for coming.

در نهایت از همه برای آمدن تشکر می‌کنم.

 

42. Meanwhile – در همین حین

She cooked. Meanwhile, he cleaned.

او آشپزی کرد. در همین حین، او تمیز کرد.

 

۹. واژه‌های ربط برای شرط (Condition)

 

43. If – اگر

If you study, you’ll pass.

اگر درس بخوانی، قبول می‌شی.

 

44. Unless – مگر اینکه

I won’t go unless you come.

نمی‌رم مگر اینکه تو بیای.

 

45. Provided that – به شرط اینکه

You can join provided that you register.

می‌تونی شرکت کنی به شرط اینکه ثبت‌نام کنی.

 

46. As long as – تا وقتی که

I’ll help you as long as I can.

تا وقتی که بتونم کمکت می‌کنم.

 

47. In case – در صورت

Take an umbrella in case it rains.

چتر بردار در صورت باران.

 

۱۰. واژه‌های ربط برای تأکید (Emphasis)

 

48. Indeed – واقعاً

She is indeed a talented artist.

او واقعاً یک هنرمند بااستعداد است.

 

49. In fact – در واقع

In fact, I’ve already done it.

در واقع من قبلاً این کار را کرده‌ام.

 

50. Certainly – مطمئناً

He is certainly the best candidate.

او قطعاً بهترین گزینه است.

 

11. عبارات اضافه کردن و تقویت مطلب

 

51. As well as – به‌علاوه / همچنین

She speaks French as well as English.

او فرانسوی هم بلد است، علاوه بر انگلیسی.

 

52. In addition – علاوه بر این

In addition, we need more people on the team.

علاوه بر این، به افراد بیشتری در تیم نیاز داریم.

 

53. Furthermore – علاوه بر این

Furthermore, the data supports our theory.

علاوه بر این، داده‌ها نظریه‌مون رو پشتیبانی می‌کنن.

 

54. Not only… but also – نه فقط… بلکه همچنین


She’s not only smart but also funny.

او نه‌فقط باهوشه، بلکه بامزه هم هست.

 

55. Above all – از همه مهم‌تر


Above all, stay calm.

از همه مهم‌تر، آروم بمون.

56. Not to mention – چه برسه به


He’s lazy, not to mention rude.

تنبله، چه برسه به بی‌ادب بودنش.

 

12. عبارات مقایسه و تضاد

 

57. In contrast – در مقابل

In contrast to his brother, he’s very quiet.

در مقابلِ برادرش، خیلی ساکته.

 

58. Whereas – در حالی که (برای مقایسه)

He loves sports, whereas I prefer books.

او عاشق ورزشه، در حالی که من کتاب رو ترجیح می‌دم.

 

59. By contrast – در تضاد با

By contrast, his brother is calm.

بر خلاف او، برادرش آرومه.

 

60. As opposed to – برخلاف

We prefer tea as opposed to coffee.

ما چای رو ترجیح می‌دیم برخلاف قهوه.

 

61. Nonetheless / Still – با این حال


It’s raining. Nonetheless, they’re playing outside.

بارون میاد، با این حال دارن بیرون بازی می‌کنن.


She said she was fine. Still, I was worried.

گفت حالش خوبه، با این حال من نگران بودم.

 

62. Otherwise speaking – از جنبه‌ی دیگه


Otherwise speaking, he’s not very reliable.

از جنبه‌ی دیگه، اون خیلی قابل‌اعتماد نیست.

63. Then again – البته / از طرف دیگه


He seems friendly. Then again, you never know.

ظاهراً صمیمیه. البته، هیچ‌وقت معلوم نیست.

 

13. عبارات شرطی و محدودکننده

 

64. As long as / Provided that – به شرطی که


You can go out as long as you finish your homework.

می‌تونی بری بیرون، به شرطی که تکالیفت رو تموم کرده باشی.


You can borrow my car provided that you drive carefully.

می‌تونی ماشینم رو قرض بگیری، به شرطی که با احتیاط برونی.

65. Even if / Even though – حتی اگر / حتی با اینکه


I’ll go out even if it rains.

حتی اگه بارون بیاد، می‌رم بیرون.


Even though it’s late, I’m not tired.

حتی با اینکه دیره، خسته نیستم.

66. Whether… or not – چه … چه نه


I’ll go whether you come or not.

چه بیای چه نیای، من می‌رم.

67. Otherwise – وگرنه


Study hard, otherwise you’ll fail.

خوب درس بخون، وگرنه رد می‌شی.

68. So that – تا اینکه


I left early so that I could catch the train.

زود رفتم که قطار رو از دست ندم.

14. عبارات زمان و ترتیب

 

69. At the same time – در عین حال

I love my job, but at the same time, it’s very stressful.

کارم رو دوست دارم، ولی در عین حال، خیلی پر‌استرسه.

 

70. Meanwhile – در همین حین

He was cooking. Meanwhile, I was setting the table.

او داشت آشپزی می‌کرد. در همین حین من میز رو می‌چیدم.

 

71. In the meantime – در این فاصله

Dinner will be ready soon. In the meantime, set the table.

شام به‌زودی آماده‌ست. در این فاصله میز رو بچین.

 

72. Next – بعدی

Next, we’ll discuss the budget.

بعدی، درباره بودجه صحبت می‌کنیم.

 

73. Eventually – در نهایت

We eventually found the solution.

در نهایت راه‌حل رو پیدا کردیم.

 

15. عبارات نتیجه‌گیری، خلاصه و تاکید

 

74. In summary  – خلاصه اینکه / به‌طور خلاصه


In summary, we need to try harder.

خلاصه اینکه باید بیشتر تلاش کنیم.

75. To sum up / In brief – خلاصه اینکه / به‌طور خلاصه


To sum up, we need to take action.

خلاصه اینکه باید دست به کار بشیم.


In brief, the meeting was a success.

به‌طور خلاصه، جلسه موفقیت‌آمیز بود.

76. All in all – در مجموع


All in all, it was a great trip.

در مجموع، سفر خوبی بود.

16. علت و نتیجه (Cause & Effect)

 

77. As a result of – در نتیجه‌ی


The flight was delayed as a result of bad weather.

پرواز به خاطر هوای بد تأخیر داشت.

78. Due to – به خاطر / به علت


The event was canceled due to rain.

رویداد به خاطر بارون لغو شد.

79. Hence – بنابراین


It rained all day, hence the delay.

کل روز بارون اومد، بنابراین تأخیر پیش اومد.

80. After all – بالاخره / به هر حال


After all, we’re all human.

بالاخره ما همه انسان هستیم.

81. As such – به خودی خود / به همین صورت


He is a manager. As such, he makes important decisions.

او به عنوان مدیر، تصمیمات مهمی می‌گیره.

 

17. شرط و فرض (Condition & Hypothesis)

82. As long as / Provided that  – به شرطی که


You can go out as long as you finish your homework.

می‌تونی بری بیرون، به شرطی که تکالیفت رو تموم کرده باشی.

You can borrow my car provided that you drive carefully.

می‌تونی ماشینم رو قرض بگیری، به شرطی که با احتیاط برونی.

83. Even if  – حتی اگر / حتی با اینکه


I’ll go out even if it rains.

حتی اگه بارون بیاد، می‌رم بیرون.

84. Even though – حتی اگر / حتی با اینکه


Even though it’s late, I’m not tired.

حتی با اینکه دیره، خسته نیستم.

85. Whether… or not – چه … چه نه


I’ll go whether you come or not.

چه بیای چه نیای، من می‌رم.

86. Otherwise – وگرنه


Study hard, otherwise you’ll fail.

خوب درس بخون، وگرنه رد می‌شی.

87. So that – تا اینکه


I left early so that I could catch the train.

زود رفتم که قطار رو از دست ندم.

18.  توضیح و تأکید بر واقعیت (Clarification & Emphasis)

88. In fact  – در واقع / در حقیقت


In fact, I’ve already seen that movie.

در واقع، من اون فیلم رو قبلاً دیدم.

89. As a matter of fact – در واقع / در حقیقت


As a matter of fact, I do know her.

در حقیقت، من اون رو می‌شناسم.

90. As far as I know – تا جایی که من می‌دونم


As far as I know, they haven’t arrived yet.

تا جایی که من می‌دونم، هنوز نرسیدن.

91. To put it simply – ساده‌تر بگم


To put it simply, we’re broke.

ساده‌تر بگم، بی‌پولیم.

92. In other words  – به عبارتی / یعنی

In other words, we’re stuck.

به عبارتی، گیر افتادیم.

93. That is to say – به عبارتی / یعنی


That is to say, he prefers being alone.

یعنی تنهایی رو ترجیح می‌ده.

94. Per se – به خودی خود


It’s not bad per se, just not what I expected.

به خودی خود بد نیست، فقط چیزی نیست که انتظار داشتم.

19. تغییر یا معرفی موضوع (Topic Shifting & Introduction)

95. First of all – قبل از هر چیز


First of all, thank you for coming.

اول از همه، ممنون که اومدی.

96. By the way – راستی


By the way, did you talk to Sarah?

راستی، با سارا صحبت کردی؟

97. Otherwise known as – که با نام دیگری هم شناخته می‌شود


Mark Twain, otherwise known as Samuel Clemens.

مارک تواین، که با نام ساموئل کلمنز هم شناخته می‌شود.

 

20. دیدگاه‌های دوگانه (Dual Viewpoints)

98. On one hand / On the other hand – از یک طرف / از طرف دیگر


On one hand, I want to go. On the other hand, I’m tired.

از یه طرف دلم می‌خواد برم، از طرف دیگه خستم.

21.  تأیید و تعهد بدون قید و شرط (Unconditional Support)

99. No matter what – مهم نیست چی


No matter what, I’ll support you.

هر چی بشه، ازت حمایت می‌کنم.

100. More or less – کم و بیش


The plan worked, more or less.

نقشه کم و بیش جواب داد.

 

 

چطور این واژه‌ها رو تمرین کنیم؟

 

1. پاراگراف‌های کوچیک بنویس و سعی کن حداقل ۳ واژه ربط توش بیاری.

2. از ویدیوهای یوتیوب یا TED Talks استفاده کن، مکث کن، جمله رو تکرار کن و به کلمات ربط دقت کن.

3. تمرین Shadowing انجام بده؛ یعنی با صدای بلند تکرار کن، مخصوصاً جملاتی که این واژه‌ها رو دارن.

4. بازی «جملات بهم‌ریخته» راه بنداز: چند جمله ساده رو بردار و با واژه‌های ربط به‌هم وصلشون کن.

در مکالمه چی؟ چطوری ازشون استفاده کنم؟

تو مکالمه انگلیسی، این واژه‌ها باعث می‌شن طبیعی‌تر، حرفه‌ای‌تر و منسجم‌تر صحبت کنی.

مثلاً:

 

“I love my job. However, it can be very stressful sometimes.”

یا:

 

“I eat healthy food. In addition, I go to the gym three times a week.”

هم روانی گفتارت بهتر می‌شه، هم اعتماد‌به‌نفست بالا می‌ره.

 

نکات طلایی:

 

⭐ زیاد استفاده نکن؛ هر جمله رو با یه linking word شروع نکن. تعادل مهمه.
⭐ تنوع بده؛ هی فقط «but» نگو، گاهی بگو «however» یا «although».
⭐ بخون و گوش بده؛ با خوندن متن و شنیدن مکالمه، این کلمات توی ذهن تثبیت می‌شن.

 

جمع‌بندی

واژه‌های ربط، مثل ادویه‌ان؛ بدون اون‌ها، زبانت بی‌مزه می‌شه. با تمرین و تکرار، این واژه‌ها به‌مرور وارد دایره‌ی لغات فعال شما می‌شن و سطح زبانت رو چند پله بالا می‌برن.

 

گرامر را یاد گرفتی، اما چطور مطمئن باشی که درست ازش استفاده می‌کنی؟

 

اگر می‌خواهی گرامرهای کلیدی آیلتس را عمیق یاد بگیری و در مکالمه و نوشتار بدون اشتباه به کار ببری، مسترکلاس گرامر آیلتس برای تو طراحی شده!

 

 رزرو جایگاه در مسترکلاس گرامر آیلتس

 

 

 

۵۰ جمله‌ی ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی فقط حفظ لغات و گرامر نیست؛

اگر می‌خواهید در موقعیت‌های واقعی مثل سفر، کار، آزمون آیلتس یا مکالمات روزمره موفق باشید، باید جملات پرکاربرد و آماده را بلد باشید؛ جمله‌هایی که بومی‌زبان‌ها هر روز استفاده می‌کنند.

 

در این مقاله، با ۵۰ جمله ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی آشنا می‌شوید که به شما کمک می‌کنند راحت‌تر و روان‌تر انگلیسی صحبت کنید؛

از سلام و احوال‌پرسی گرفته تا درخواست کمک، خرید، نظر دادن و خداحافظی.

 

این جملات کوتاه و کاربردی، رمز موفقیت در یادگیری سریع زبان و مکالمه طبیعی هستند.

 

1. Hi there! — !سلام

2. How’s it going? — اوضاع چطوره؟

3. What have you been up to? — چه خبر؟ چه کارا می‌کنی؟

4. Long time no see! — ! خیلی وقته ندیدمت

5. Nice to meet you. — خوش‌وقتم

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Hi there!    !سلام

B: Long time no see!  !خیلی وقته ندیدمت

A: How’s it going?    اوضاع چطوره؟

B: Pretty good! What have you been up to?  عالیم! چه کارا می‌کنی؟

A: Not much, just working. Nice to meet you again!

هیچی، فقط درگیر کار بودم. از اینکه دوباره دیدمت خوشحال شدم!

 

 

6. Really? That’s interesting. —      .واقعا؟ جالبه

7. I see what you mean. —         .  می‌فهمم چی می گی

8. That makes sense. —                .منطقیه / درسته

9. Can you tell me more about that? —      میشه بیشتر توضیح بدی؟

10. What do you mean exactly? —               دقیقا منظورت چیه؟

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: I started waking up at 5 a.m. every day. It’s been life-changing.

من هر روز ساعت ۵ صبح بیدار می‌شم. زندگیمو زیر و رو کرده.

 

B: Really? That’s interesting.

واقعاً؟ جالبه.

 

A: Yeah, I get more done before 9 than I used to all day.

آره، قبل از ساعت ۹ بیشتر از کل روزهای قبلم کار انجام می‌دم.

 

B: Can you tell me more about that?

میشه بیشتر در موردش بگی؟

 

A: Sure. I meditate, read, and plan my day — all before breakfast.

حتماً. قبل از صبحونه مدیتیشن می‌کنم، کتاب می‌خونم و برنامه‌ریزی می‌کنم.

 

B: I see what you mean. That makes sense.

متوجه منظورت میشم. منطقیه.

 

 

11. I totally agree with you. —          .کاملا باهات موافقم

12. I’m not so sure about that. —     .در این مورد مطمئن نییستم

13. That’s a good point. —                 .نکته‌ی خوبی گفتی

14. I feel the same way. —                 .منم همین حس رو دارم

15. That’s not how I see it. —            .از دید من اینطور نیست

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: I think working from home makes people more productive.

فکر می‌کنم کار کردن از خونه باعث می‌شه آدم‌ها پربازده‌تر باشن.

 

B: I’m not so sure about that. Some people get easily distracted at home.

در این خصوص مطمئن نیستم. بعضیا توی خونه حواسشون به راحتی پرت می‌شه.

 

A: That’s a good point. But I feel the same way — I work better without office noise.

نکته‌ی خوبی گفتی. ولی منم همین حس رو دارم – بدون سر و صدای اداره بهتر کار می‌کنم.

 

B: That’s not how I see it. I need the structure of an office to stay focused.

نظر من فرق داره. برای اینکه تمرکزم حفظ بشه به ساختار محیط اداره نیاز دارم.

 

A: Fair enough. I totally agree with you on needing structure, though.

حق با توست. اما کاملا باهات موافقم که داشتن ساختار لازمه.

 

16. Could you help me, please? —                میشه لطفاً کمکم کنی؟

17. Would you mind repeating that? —        میشه تکرارش کنی؟

18. Can I ask you something? —                   می‌تونم یه چیزی بپرسم؟

19. Do you have a minute? —                        یه دقیقه وقت داری؟

20. Can I get back to you on that? —        می‌تونم بعداً برگردم سر این موضوع بهت اطلاع بدم؟

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Could you help me, please?

میشه لطفاً کمکم کنی؟

 

B: Sure! What do you need?

البته! چی لازم داری؟

 

A: I didn’t catch that last part. Would you mind repeating that?

اون قسمت آخر رو متوجه نشدم. میشه تکرارش کنی؟

 

B: No problem! I said the deadline is next Monday.

خواهش می کنم! گفتم مهلت تحویل، دوشنبه هفته‌ی آینده است.

 

A: Thanks a lot! Can I get back to you on that after I check my schedule?

خیلی ممنون! می‌تونم بعد از بررسی برنامه‌ام بهت خبر بدم؟

 

 

21. No way! —                         !جدی؟ باورم نمیشه

22. You’re kidding! —              !شوخی می‌کنی

23. That’s awesome! —            !عالیه

24. That sucks. —                     !افتضاحه! / چه بد

25. I’m so happy for you! —     !خیلی خوشحال شدم برات

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Guess what? I got promoted at work!

حدس بزن چی شده! تو کارم ترفیع گرفتم!

 

B: No way! That’s amazing!

جدی؟ باورم نمیشه! این فوق‌العاده‌ست!

 

A: Yeah, I’m so happy about it!

آره، خیلی خوشحالم!

 

B: You’re kidding! You totally deserve it.

شوخی می‌کنی! کاملاً لایقش بودی.

 

A: Thanks! But my friend didn’t get the promotion, and that sucks.

مرسی! ولی دوستم ترفیع نگرفت، که خیلی بد شد.

 

 

26. Well, let me think… —                     …خب، بذار فکر کنم

27. That’s a tough question. —                 .سوال سختیه

28. Give me a second. —                       .یه لحظه بهم فرصت بده

29. I haven’t thought about that. —       .بهش فکر نکرده بودم

30. It depends. —                                         .بستگی داره

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: What do you think about moving to a new city?

نظرت درباره‌ی رفتن به یه شهر جدید چیه؟

 

B: Well, let me think…

خب، بذار فکر کنم…

 

A: Take your time. It’s not an easy decision.

عجله نکن. تصمیم آسونی نیست.

 

B: That’s a tough question. I haven’t thought about that much.

سوال سختیه. اونقدرها بهش فکر نکرده بودم.

 

A: So, what’s your answer?

خب، جوابت چیه؟

 

B: It depends. I need more time to decide.

بستگی داره. باید بیشتر وقت بزارم تا تصمیم بگیرم.

 

 

31. Anyway, I should get going. —                  .خب، باید برم دیگه

32. Let’s catch up soon! —                  !بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم

33. Talk to you later. —                                     .بعداً حرف می‌زنیم

34. It was nice talking to you. —                .خوشحال شدم باهات حرف زدم

35. Take care! —                                                   !مواظب خودت باش

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Anyway, I should get going.

خب، باید برم دیگه.

 

B: Yeah, me too. Let’s catch up soon!

آره، منم همینطور. بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم!

 

A: Definitely! Talk to you later.

حتما! بعداً حرف می‌زنیم.

 

B: It was nice talking to you.

خوشحال شدم باهات حرف زدم.

 

A: Take care!

مواظب خودت باش!

 

 

36. Where’s the nearest bathroom? —             نزدیک‌ترین دستشویی کجاست؟

37. How much does it cost? —                         قیمتش چنده؟

38. Can I try this on? —                                   می‌تونم اینو پرو کنم؟

39. I don’t speak English very well. —          .خیلی خوب انگلیسی صحبت نمی‌کنم

40. Could you speak more slowly, please? —     میشه آهسته‌تر صحبت کنی لطفاً؟

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Anyway, I should get going.

خب، باید برم دیگه.

 

B: Yeah, me too. Let’s catch up soon!

آره، منم همینطور. بیا زودتر دوباره صحبت کنیم!

 

A: Definitely. Talk to you later.

حتما. بعداً حرف می‌زنیم.

 

B: It was nice talking to you.

خوشحال شدم باهات حرف زدم.

 

A: Take care!

مواظب خودت باش!

 

 

41. I’m originally from Iran. —                               .اصالتاً ایرانی‌ام

42. I live in Tehran now. —                             .الان تهران زندگی می‌کنم

43. I’m studying English online. —              .دارم آنلاین انگلیسی می‌خونم

44. He’s my colleague. —                                         .اون همکارمه

45. We’ve been friends for years. —                 .سال‌هاست با هم دوستیم

 

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: Anyway, I should get going. 

خب، باید برم دیگه.

 

B: Let’s catch up soon!

بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم!

 

A: Talk to you later.

بعداً حرف می‌زنیم.

 

B: It was nice talking to you.

خوشحال شدم باهات حرف زدم.

 

A: Take care!

مواظب خودت باش!

 

 

46. I’m lost. Can you help me? —          گم شدم. می‌تونی کمکم کنی؟

47. I need a doctor. —                                        .به دکتر نیاز دارم

48. Call the police! —                                           !پلیس رو خبر کن

49. I don’t feel well. —                                        .حالم خوب نیست

50. I think there’s a mistake. —                  .فکر کنم اشتباهی پیش اومده

این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:

 

A: I’m lost. Can you help me?

گم شدم. می‌تونی کمکم کنی؟

 

B: Sure! Are you okay? You don’t look well.

حتماً! حالت خوبه؟ زیاد سرحال به نظر نمیای.

 

A: I don’t feel well. I think there’s a mistake with the address.

حالم خوب نیست. فکر کنم آدرس رو اشتباه اومدم.

 

B: Do you need a doctor?

به دکتر نیاز داری؟

 

A: Maybe… Or please just call the police. I’m not sure where I am.

شاید… یا لطفاً پلیس رو خبر کن. مطمئن نیستم کجام.

 

خب، حالا که با ۵۰ جمله ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی آشنا شدی، وقتشه ازشون توی زندگی واقعی استفاده کنی!

 

یادت باشه: فقط حفظ کردن جمله‌ها کافی نیست؛ سعی کن اون‌ها رو در موقعیت‌های واقعی تمرین کنی، با صدای بلند تکرار کنی، و توی ذهن‌ت جا بندازی.

 

این جمله‌ها مثل آچار فرانسه‌ان؛

کمکت می‌کنن توی موقعیت‌های مختلف، مثل سلام‌و‌احوال‌پرسی، خرید، سفر، درخواست کمک یا حتی شروع دوستی، با اعتماد به‌نفس انگلیسی صحبت کنی.

 

اگر این مقاله برات مفید بود، حتماً ذخیره‌اش کن، برای دوستات بفرست و توی بخش نظرات بهم بگو:
تا حالا چند تا از این جمله‌ها رو استفاده کردی؟ یا دوست داری دسته‌بندی بعدی چی باشه؟

 

 

کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی

 

 

هوش مصنوعی در خدمت یادگیری زبان انگلیسی

 

در دنیایی که سرعت تغییرات تکنولوژی سرسام‌آور است، هیچ حوزه‌ای از این تغییرات در امان نمانده — از پزشکی گرفته تا کشاورزی و البته آموزش. یکی از جالب‌ترین تحولات این روزها، ورود هوش مصنوعی (Artificial Intelligence یا همان AI) به آموزش زبان‌های خارجی به‌ویژه زبان انگلیسی است.

اما سؤال اصلی این است:
آیا هوش مصنوعی می‌تواند یادگیری زبان را سریع‌تر، جذاب‌تر و شخصی‌سازی‌شده‌تر کند؟

بله! در این مقاله، با هم بررسی می‌کنیم که هوش مصنوعی چگونه فرآیند یادگیری زبان انگلیسی را متحول کرده و خواهد کرد.

 

هوش مصنوعی چیست؟ 

 

هوش مصنوعی یعنی ماشین‌ها و نرم‌افزارهایی که مثل انسان فکر می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و حتی یاد می‌گیرند. وقتی چت‌باتی مثل ChatGPT با شما مکالمه می‌کند، یا یک اپلیکیشن تشخیص می‌دهد که در تلفظ کلمه‌ای اشتباه دارید، در واقع دارید با یک نوع هوش مصنوعی تعامل می‌کنید.

 

کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش زبان انگلیسی

 

1. چت‌بات‌های مکالمه (مثل ChatGPT، Elsa Speak)

 

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زبان‌آموزان، نداشتن پارتنر برای تمرین مکالمه است. اما حالا چت‌بات‌های مبتنی بر AI می‌توانند به‌صورت ۲۴ ساعته نقش پارتنر را بازی کنند و با شما مکالمه داشته باشند.

مثال‌ها:

  • ChatGPT برای تمرین مکالمه روزمره
  • Replika برای مکالمه احساسی و طبیعی
  • AI Talk برای تمرین موضوعات آیلتس و تافل

 

2. تصحیح تلفظ با دقت بالا

 

برنامه‌هایی مثل Elsa Speak یا Speechling با استفاده از هوش مصنوعی، تلفظ شما را با نیتیو‌ها مقایسه کرده و به شما بازخورد لحظه‌ای می‌دهند. این یعنی معلم خصوصی تلفظ همیشه در جیب شماست.

 

3. تضحیح گرامر و رایتینگ

 

برای گرامر Grammarly API و برای رایتبنگ Write & Improve by Cambridge در اختیار شماست

 

4. طراحی مسیر یادگیری شخصی‌سازی‌شده

 

AI می‌تواند:

  • سطح زبان شما را تشخیص دهد
  • علایق شما را بفهمد (مثلاً فیلم دوست دارید یا مقاله علمی؟)
  • و بر اساس آن، یک برنامه آموزشی مخصوص خود شما طراحی کند.

 

مثلاً:

اگر شما عاشق فوتبال هستید، هوش مصنوعی برایتان مقاله‌ها، ویدیوها و تمرین‌هایی با موضوع فوتبال پیشنهاد می‌دهد — همه در سطح زبان خودتان.

 

5. تولید خودکار تمرین‌های تعاملی

 

هوش مصنوعی می‌تواند از یک متن ساده، تمرین‌های مختلفی تولید کند:

  • جای‌خالی (Fill in the blanks)
  • تست‌های چهارگزینه‌ای
  • سوالات درک مطلب

 

و حتی تمرین‌های گرامر و لغت شخصی‌سازی‌شده بر اساس اشتباهات قبلی شما.

 

6. ترجمه و زیرنویس هوشمند

 

با ابزارهایی مثل DeepL یا Google Translate AI-powered، دیگر ترجمه ماشینی مثل قبل نیست. الان ترجمه‌ها دقیق‌تر، روان‌تر و شبیه ترجمه انسانی شده‌اند.

 

همچنین ابزارهایی مثل Subly.ai به‌صورت خودکار برای ویدیوهای آموزشی شما زیرنویس انگلیسی با ترجمه فارسی تولید می‌کنند — عالی برای زبان‌آموزان تصویری.

 

مزایای استفاده از هوش مصنوعی در یادگیری زبان

 

مزیتتوضیح
شخصی‌سازییادگیری مخصوص خود شما با توجه به سطح، علایق و هدف
صرفه‌جویی در زمان و هزینهنیازی به کلاس حضوری یا معلم خصوصی نیست
یادگیری تعاملی و سرگرم‌کنندهتمرین با چت‌بات‌ها، بازی‌های تعاملی و داستان‌های هوشمند
تصحیح لحظه‌ایدر تلفظ، گرامر و نگارش فوراً بازخورد می‌گیرید
در دسترس بودن ۲۴/۷حتی نیمه‌شب می‌توانید با AI تمرین کنید

 

معایب یا چالش‌های هوش مصنوعی در آموزش زبان

 

1. نبود احساس انسانی: هوش مصنوعی هرچقدر هم قوی باشد، هنوز نمی‌تواند احساسات انسانی را مثل یک معلم واقعی درک کند.

 

2. وابستگی بیش از حد به تکنولوژی: ممکن است زبان‌آموز فقط به ابزارهای AI تکیه کند و تعامل واقعی را فراموش کند.

 

3. نیاز به اینترنت و گوشی یا کامپیوتر قوی: برای بسیاری از ابزارهای هوش مصنوعی، اتصال پایدار اینترنت و دستگاه مناسب نیاز است.

 

4. اشتباهات گاه‌به‌گاه AI: حتی بهترین هوش‌های مصنوعی هم گاهی اشتباه می‌کنند، مثلاً در ترجمه اصطلاحات یا تلفظ‌های خاص.

 

بهترین ابزارهای هوش مصنوعی برای آموزش زبان انگلیسی (پیشنهاد ویژه)

 

ابزارکاربرد
ChatGPTمکالمه، تصحیح متن، تمرین گرامر، پرسش و پاسخ
Elsa Speakتلفظ دقیق و بازخورد لحظه‌ای
Grammarly AIتصحیح نوشتار و گرامر
Duolingo Max (با GPT-4)یادگیری با هوش مصنوعی و تمرین تعاملی
LingQیادگیری با متون و ویدیوهای واقعی همراه با ترجمه
Quizlet AIساخت فلش‌کارت و آزمون‌های شخصی‌شده

 

آینده آموزش زبان با هوش مصنوعی چگونه خواهد بود؟

 

به‌نظر می‌رسد در چند سال آینده:

  • معلم‌ها با کمک AI برنامه‌ریزی درسی خواهند کرد
  • زبان‌آموزان از واقعیت افزوده (AR) و واقعیت مجازی (VR) استفاده خواهند کرد تا در فضای مجازی واقعی زبان تمرین کنند
  • آزمون‌های تعیین سطح کاملاً اتوماتیک و دقیق خواهند شد
  • و یادگیری زبان از “حفظ کردن” به “زندگی کردن با زبان” تبدیل خواهد شد.

 

جمع‌بندی

 

هوش مصنوعی نه‌تنها یک ابزار کمکی، بلکه یک شریک یادگیری واقعی است. اگر درست استفاده شود، می‌تواند مسیر یادگیری زبان انگلیسی را برای همه هموارتر، لذت‌بخش‌تر و سریع‌تر کند.

 

پس اگر هنوز از یک دفتر ۴۰ برگ و جزوه‌های قدیمی استفاده می‌کنید، شاید وقتش رسیده که هوش مصنوعی را هم وارد کلاس درس خودتان کنید!

 

سوالات متداول (FAQ)

 

آیا هوش مصنوعی می‌تواند جایگزین معلم زبان شود؟

خیر، اما می‌تواند مکملی قوی و کم‌هزینه باشد که فرآیند یادگیری را تسریع و تقویت کند.

 

آیا برای استفاده از ابزارهای AI نیاز به دانش فنی دارم؟

در اکثر موارد خیر. ابزارهایی مثل ChatGPT یا Duolingo رابط کاربری ساده‌ای دارند و استفاده از آن‌ها بسیار آسان است.

 

چطور بفهمم کدام ابزار AI برای من مناسب است؟

بسته به هدفتان (مکالمه، نوشتار، تلفظ، گرامر…) می‌توانید ابزار مناسب را انتخاب کنید. اگر می‌خواهید همه‌چیز را یک‌جا داشته باشید، ChatGPT گزینه خوبی است.

 

 

 

۵۰ جمله ضروری و حرفه‌ای انگلیسی برای مکالمه تلفنی منشی‌ها + ترجمه فارسی

 

اگر منشی، دستیار اداری یا مسئول دفتر هستید و روزانه با تماس‌های تلفنی متعددی به زبان انگلیسی سروکار دارید، این مقاله دقیقاً برای شماست!

 

در اینجا ۵۰ جمله بسیار پرکاربرد، مودبانه و حرفه‌ای برای مکالمات تلفنی به زبان انگلیسی آورده‌ایم که به شما کمک می‌کند با اعتماد به نفس پاسخ دهید، تماس‌ها را مدیریت کنید و تصویر حرفه‌ای‌تری از خود و سازمانتان ارائه دهید. هر جمله همراه با ترجمه فارسی است تا یادگیری برای شما سریع و آسان باشد.

 

اگر به دنبال جملات آماده برای موقعیت‌های مختلف کاری مثل وصل کردن تماس، دریافت پیام یا تنظیم وقت هستید، این راهنمای جامع را از دست ندهید.

 

 

1. Good morning, [Company Name], how may I help you?

صبح بخیر، [نام شرکت] در خدمتم. چطور می‌تونم کمک‌تون کنم؟

 

2. [Company Name], this is [Your Name] speaking.

[نام شرکت]، [نام شما] در خدمتم.

 

3. May I ask who’s calling, please?

میشه بپرسم چه کسی تماس گرفته؟

 

4. Could you please hold for a moment?

ممکنه لطفاً چند لحظه پشت خط بمونید؟

 

5. I’ll put you through now.

الان شما رو وصل‌ می‌کنم.

 

 

6. I’m afraid he/she is not available at the moment.

متأسفم، ایشون الان نیستند.

 

نکته:

عبارت “I’m afraid” در انگلیسی همیشه به معنی “ترسیدن” نیست؛ بلکه کاربردهای مودبانه و رایجی در مکالمه داره.

 

۱. معنی مودبانه برای دادن خبر بد یا مخالفت

در این کاربرد، “I’m afraid” یعنی:

«متأسفم، ولی…» یا «راستش…»

I’m afraid the meeting has been canceled.

متأسفم، جلسه لغو شده.

 

۲. معنی واقعی «می‌ترسم»

 

I’m afraid of snakes.

من از مار می‌ترسم.

 

I’m afraid of speaking in public.

من از صحبت کردن در جمع می‌ترسم.

 

7. Would you like to leave a message?

مایلید پیام بذارید؟

 

8. Can I take a message for you?

می‌ تونم پیامتون رو یادداشت کنم؟

 

9. I’ll make sure he/she gets your message.

خودم حتما پیامتون رو بهشون میرسونم.

 

10. Could you please spell your name for me?

ممکنه اسمتون رو برام هجی کنید؟

 

 

11. May I ask what this is in regard to?

می‌تونم بپرسم این تماس در چه موردیه؟

 

12. He/She will get back to you as soon as possible.

ایشون در اولین فرصت باهاتون تماس می‌گیرن.

 

13. I’m transferring your call now.

الان تماس‌تون رو منتقل می‌کنم.

 

14. I’m sorry, the line is busy.

متأسفم، خط اشغاله.

 

15. Would you prefer to call back later?

ترجیح می‌دید بعداً تماس بگیرید؟

 

 

16. What number can he/she reach you at?

با چه شماره‌ای می‌تونن باهاتون تماس بگیرن؟

 

17. I’ll let him/her know you called.

بهشون اطلاع می‌دم که تماس گرفتید.

 

18. One moment, please. I’ll check.

یک لحظه لطفاً. بررسی می‌کنم.

 

19. I’m connecting you now.

الان وصل‌تون می‌کنم.

 

20. I’m afraid the line is engaged right now.

متأسفم، الان خط اشغاله.

 

نکته:

 

نامزد بودن (برای ازدواج):

engaged to someone

 

Sarah is engaged to Mike.

سارا با مایک نامزد کرده.

 

 

21. Would you mind holding for a minute?

مشکلی نیست یک دقیقه پشت خط بمونید؟

 

22. I’ll transfer you to his/her voicemail.

تماس‌تون رو به پیام‌گیر صوتیش منتقل می‌کنم.

 

23. Sorry, I didn’t catch that. Could you repeat it, please?

ببخشید، متوجه نشدم. می‌شه لطفاً تکرار کنید؟

 

24. Let me repeat that back to you.

اجازه بدید براتون تکرارش کنم.

 

25. He/She is currently in a meeting.

ایشون الان توی جلسه هستند.

 

 

26. Can I schedule a call back for you?

می‌خواید براتون یه تماس برگشتی تنظیم کنم؟

 

27. Thank you for holding.

ممنون که پشت خط موندید.

 

28. Could you speak a little more slowly, please?

ممکنه کمی آهسته‌تر صحبت کنید لطفاً؟

 

29. I’m writing that down.

دارم یادداشت می‌کنم.

 

30. Would you like to set up an appointment?

مایلید یه قرار ملاقات تنظیم کنیم؟

 

 

31. The person you are trying to reach is not available right now.

فردی که می‌خواید باهاش صحبت کنید الان در دسترس نیست.

 

32. Can I help you with anything else?

کار دیگه‌ای هست که بتونم انجام بدم؟

 

33. I’ll make a note of that.

این رو یادداشت می‌کنم.

 

34. Could you please repeat your phone number?

ممکنه شماره‌تونو دوباره بگید؟

 

35. Please hold while I connect your call.

لطفاً پشت خط بمونید تا تماس‌تون رو وصل کنم.

 

 

36. He/She stepped out of the office for a moment.

ایشون برای لحظه‌ای از دفتر خارج شدند.

 

37. He/She is on another call right now.

ایشون الان روی خط دیگه‌ای هستن.

 

38. Would you like to send an email instead?

مایلید به‌جاش ایمیل بفرستید؟

 

39. Let me check his/her availability.

اجازه بدید ببینم وقت دارن یا نه.

 

40. I’ll have him/her call you back.

می‌گم باهاتون تماس بگیره.

 

 

 

41. Thank you for calling [Company Name].

ممنون بابت تماس با [نام شرکت].

 

42. Is there anything else I can help you with?

چیز دیگه‌ای هست که بتونم کمک‌تون کنم؟

 

43. I’m sorry, could you repeat that?

ببخشید، می‌تونید تکرار کنید؟

 

44. Please hold, I’m transferring you now.

لطفاً پشت خط بمانید، در حال انتقال تماس‌تان هستم.

 

45. I’ll get back to you as soon as I can.

در اولین فرصت باهاتون تماس می‌گیرم.

 

 

 

46. Let me take down your details.

اجازه بدید اطلاعات‌تون رو یادداشت کنم.

 

47. The office is currently closed.

دفتر الان تعطیله.

 

48. Our working hours are from 9 a.m. to 5 p.m.

ساعات کاری ما از ۹ صبح تا ۵ عصر هست.

 

49. Please call again during business hours.

لطفاً در ساعات کاری مجدداً تماس بگیرید.

 

50. Have a great day. Goodbye!

روز خوبی داشته باشید. خداحافظ!

 

 

کتاب اسپیکینگ تیک‌آف یک راهنمای کاربردی برای تقویت مهارت مکالمه است که به شما کمک می‌کند جملات درست را در لحظه بسازید، بدون تپق زدن صحبت کنید و به انگلیسی فکر کنید! این کتاب شامل تمرینات تعاملی، تکنیک‌های مؤثر یادگیری و مثال‌های واقعی است که شما را برای مکالمات روزمره و حرفه‌ای آماده می‌کند.

همین حالا این کتاب را تهیه کنید و مکالمه انگلیسی خود را متحول کنید!

 

صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial