

تو این مقاله قراره با هم بریم سراغ ۱۰۰ واژه کاربردی انگلیسی در دنیای بیزنس—از واژههایی که توی جلسات کاری استفاده میشن تا اونایی که تو ایمیلها، قراردادها و شبکهسازی خیلی کاربرد دارن.
100 واژه ضروری بیزنسی
در دنیای امروز، دانستن زبان انگلیسی فقط یک مهارت نیست؛ یک سرمایه است— مخصوصاً وقتی پای بیزنس در میون باشه! چه یه فریلنسر باشی، چه صاحب کسبوکار، چه یه زبانآموز عاشق پیشرفت، بدون واژگان بیزنسی نمیتونی راحت ارتباط برقرار کنی، مذاکره کنی یا حتی ایمیل بنویسی!
تو این مقاله قراره با هم بریم سراغ ۱۰۰ واژه کاربردی انگلیسی در دنیای بیزنس—از واژههایی که توی جلسات کاری استفاده میشن تا اونایی که تو ایمیلها، قراردادها و شبکهسازی خیلی کاربرد دارن.
اگه دنبال تقویت مکالمه انگلیسی در محیط کار یا آمادگی برای IELTS Speaking هستی، این لیست یه گنج واقعیه برات!
دسته ۱: شروع کار (Startups & Launch)
1. Startup استارتاپ
We launched our startup last year to solve delivery issues in small towns.
ما استارتاپمون رو پارسال راه انداختیم تا مشکلات ارسال کالا تو شهرهای کوچیک رو حل کنیم.
2. Pitch ارائه ایده
He gave a 2-minute pitch that impressed all the investors.
یه ارائهی دو دقیقهای داد که همهی سرمایهگذارها رو تحت تأثیر قرار داد.
3. Investor سرمایهگذار
We’re meeting with three potential investors next week.
هفتهی دیگه قراره با سه سرمایهگذار احتمالی جلسه داشته باشیم.
4. Funding تأمین مالی
They raised $500k in seed funding.
اونا ۵۰۰ هزار دلار سرمایه اولیه جذب کردن.
5. Launch راهاندازی
We’re planning to launch the app in June.
قراره اپلیکیشن رو تو ماه ژوئن لانچ کنیم (راه بندازیم).
6. Prototype نمونه اولیه
The prototype helped us spot major design issues.
نمونهی اولیه کمکمون کرد اشکالات اصلی طراحی رو پیدا کنیم.
7. Scalability قابلیت مقیاسپذیری
Our platform was built with scalability in mind.
پلتفرم ما طوری طراحی شده که به راحتی بتونه رشد کنه.
8. Incubator مرکز رشد
Our startup joined a tech incubator in Berlin.
استارتاپ ما به یه مرکز رشد فناوری تو برلین ملحق شد.
9. Accelerator شتابدهنده
They graduated from a top accelerator in Silicon Valley.
اونا از یه شتابدهندهی تاپ تو سیلیکونولی فارغالتحصیل شدن.
10. Burn rate نرخ مصرف سرمایه
Their burn rate is too high—they’ll run out of cash in 3 months!
نرخ مصرف سرمایهشون خیلی بالاست—تا سه ماه دیگه پولشون تموم میشه!
دسته ۲: ارتباطات و جلسات (Meetings & Communication)
11. Agenda دستور جلسه
Let’s stick to the agenda so we can finish on time.
بیایید طبق دستور جلسه پیش بریم تا به موقع تموم کنیم.
12. Minutes صورتجلسه
She was assigned to take the meeting minutes.
بهش مسئولیت دادن که صورتجلسه رو بنویسه.
13. Brainstorm ایدهپردازی گروهی
Let’s brainstorm some names for the new product.
بیایید چند تا اسم برای محصول جدید ایدهپردازی کنیم.
14. Consensus – توافق جمعی
After a long discussion, we finally reached a consensus.
بعد از کلی بحث، بالاخره به یه توافق جمعی رسیدیم.
15. Follow-up پیگیری
I’ll send a follow-up email tomorrow morning.
فردا صبح یه ایمیل پیگیری میفرستم.
16. Action items کارهای عملیاتی
Let’s review the action items before we end the meeting.
قبل از اینکه جلسه رو تموم کنیم، بیایید کارهای عملیاتی رو مرور کنیم.
17. Takeaway نکته یا نتیجهی اصلی
The main takeaway is that we need to improve communication.
مهمترین نتیجه اینه که باید ارتباطمون رو بهتر کنیم.
18. Feedback بازخورد
Thanks for the feedback—it really helped me improve.
ممنون از بازخوردت—واقعاً کمکم کرد بهتر بشم.
19. Clarify روشنسازی
Can you clarify what you meant by “next phase”?
میتونی توضیح بدی منظورت از “مرحلهی بعد” چی بود؟
20. Wrap-up جمعبندی
Let’s wrap up and continue tomorrow.
بیایید جمعبندی کنیم و فردا ادامه بدیم.
دسته ۳: تیم و منابع انسانی (HR & Teamwork)
21. Onboarding فرایند آشنایی کارمند جدید
The HR team organized a full onboarding session for new hires.
تیم منابع انسانی یه جلسه کامل آشنایی برای کارمندهای جدید برگزار کرد.
22. Recruitment جذب نیرو
We’re focusing on recruitment to expand our marketing team.
تمرکزمون روی جذب نیروئه تا تیم مارکتینگمون رو گسترش بدیم.
23. Job description شرح شغلی
Make sure the job description is clear and specific.
مطمئن شو که شرح شغل واضح و دقیق باشه.
24. Salary حقوق
She negotiated a higher salary before signing the contract.
قبل از امضای قرارداد، حقوق بالاتری مذاکره کرد.
25. Bonus پاداش
The team received a bonus for reaching the quarterly target.
تیم بابت رسیدن به هدف سهماهه پاداش گرفت.
26. Deadline مهلت نهایی
We need to meet the deadline or risk losing the client.
باید به مهلت مقرر برسیم، وگرنه ممکنه مشتری رو از دست بدیم.
27. Remote work کار از راه دور
Remote work has become more common after the pandemic.
بعد از پاندمی، کار از راه دور خیلی رایجتر شده.
28. Teamwork کار تیمی
Good teamwork can make even tough projects enjoyable.
کار تیمی خوب میتونه حتی پروژههای سخت رو هم لذتبخش کنه.
29. Promotion ارتقاء شغلی
He got a promotion after two years of consistent performance.
بعد از دو سال عملکرد ثابت، ترفیع گرفت.
30. Resignation استعفا
She submitted her resignation to pursue other opportunities.
استعفاش رو داد تا دنبال فرصتهای دیگه بره.
دسته ۴: بازاریابی و فروش (Marketing & Sales)
31. Lead مشتری بالقوه
We generated 50 new leads from our latest campaign.
از آخرین کمپینمون ۵۰ تا مشتری بالقوه جذب کردیم.
32. Conversion تبدیل به مشتری
Our conversion rate improved after we changed the CTA.
نرخ تبدیلمون بهتر شد بعد از اینکه دکمه اقدام (CTA) رو عوض کردیم.
33. Funnel قیف فروش
We need to optimize our sales funnel to reduce drop-offs.
باید قیف فروشمون رو بهینه کنیم تا ریزش کاربر کمتر بشه.
34. Call to Action (CTA) دعوت به اقدام
Add a strong CTA like “Get Started Now” on the homepage.
یه CTA قوی مثل «همین حالا شروع کن» به صفحه اصلی اضافه کن.
35. Landing page صفحه فرود
The landing page should clearly show the benefits of the product.
صفحه فرود باید مزایای محصول رو واضح نشون بده.
36. Retention حفظ مشتری
Customer retention is more cost-effective than acquisition.
حفظ مشتری بهصرفهتر از جذب مشتری جدیده.
37. Upsell فروش بیشتر از همون محصول
They tried to upsell me the premium version of the software.
تلاش کردن نسخه پریمیوم نرمافزار رو بهم بفروشن.
38. Cross-sell فروش محصول مکمل
Amazon is great at cross-selling similar products.
آمازون تو فروش محصولات مکمل واقعاً حرفهایه.
39. Target audience مخاطب هدف
We need to define our target audience more clearly.
باید مخاطب هدفمون رو دقیقتر مشخص کنیم.
40. Brand awareness آگاهی از برند
Our social media campaign boosted brand awareness significantly.
کمپین شبکههای اجتماعیمون آگاهی از برند رو بهشدت بالا برد.
دسته ۵: مالی و حسابداری (Finance & Accounting)
41. Revenue درآمد کل
Our monthly revenue has increased by 20% this quarter.
درآمد ماهیانهمون تو این سهماهه ۲۰٪ افزایش داشته.
42. Profit سود خالص
The company finally made a profit after two years.
شرکت بعد از دو سال بالاخره به سود رسید.
43. Expense هزینه
Marketing expenses were higher than expected.
هزینههای بازاریابی بیشتر از چیزی بود که انتظار داشتیم.
44. Invoice فاکتور
I sent the invoice yesterday, but they haven’t paid yet.
دیروز فاکتور رو فرستادم، ولی هنوز پرداخت نکردن.
45. Budget بودجه
We need to stick to the budget or we’ll run out of funds.
باید به بودجه پایبند باشیم وگرنه پولمون تموم میشه.
46. Break-even نقطه سر به سر
We expect to break even by the end of the year.
انتظار داریم تا آخر سال به نقطهی سر به سر برسیم.
47. ROI (Return on Investment) بازگشت سرمایه
We need to calculate the ROI before launching this campaign.
باید بازگشت سرمایه رو حساب کنیم قبل از اینکه این کمپین رو اجرا کنیم.
48. Assets داراییها
The company’s assets include buildings, equipment, and vehicles.
داراییهای شرکت شامل ساختمانها، تجهیزات و وسایل نقلیه میشن.
49. Liabilities بدهیها
Their liabilities exceeded their assets last year.
بدهیهاشون پارسال بیشتر از داراییهاشون بود.
50. Cash flow جریان نقدی
Poor cash flow can lead to serious financial problems.
جریان نقدی ضعیف میتونه باعث مشکلات مالی جدی بشه.
دسته ۶: استراتژی و مدیریت (Strategy & Management)
51. Vision چشمانداز
Our vision is to make clean energy accessible to everyone.
چشماندازمون اینه که انرژی پاک رو برای همه در دسترس کنیم.
52. Mission ماموریت
Our mission is to improve people’s lives through technology.
مأموریت ما اینه که با فناوری، زندگی مردم رو بهتر کنیم.
53. KPI (Key Performance Indicator) شاخص کلیدی عملکرد
Monthly active users is a key KPI for our app.
تعداد کاربران فعال ماهانه یه KPI مهم برای اپلیکیشن ماست.
54. Milestone نقطه عطف / مرحله کلیدی
Launching the beta version was a major milestone.
راهاندازی نسخه بتا یه نقطه عطف بزرگ بود.
55. Strategy استراتژی
We need a solid strategy to enter the international market.
یه استراتژی محکم لازم داریم برای ورود به بازار جهانی.
56. Tactics تاکتیکها
Our tactic was to offer discounts to attract new users.
تاکتیکمون این بود که با تخفیف، کاربرای جدید جذب کنیم.
57. Visionary آیندهنگر
Steve Jobs was a true visionary in the tech industry.
استیو جابز یه آیندهنگر واقعی تو صنعت تکنولوژی بود.
58. Decision-making تصمیمگیری
Effective decision-making requires good data and clear thinking.
تصمیمگیری مؤثر نیاز به دادهی خوب و فکر شفاف داره.
59. Risk management مدیریت ریسک
We developed a risk management plan before launching the product.
قبل از لانچ محصول، یه برنامهی مدیریت ریسک نوشتیم.
60. Delegation واگذاری وظایف
Good managers know how to delegate effectively.
مدیرای خوب میدونن چطور مؤثر کارها رو واگذار کنن.
دسته ۷: تکنولوژی و نوآوری (Tech & Innovation)
61. Innovation نوآوری
Innovation is at the heart of our business strategy.
نوآوری توی مرکز استراتژی کسبوکار ماست.
62. Disruptive مختلکننده
Uber was a disruptive force in the taxi industry.
اوبر صنعت تاکسی رو زیر و رو کرد.
63. Digital transformation تحول دیجیتال
Digital transformation helped the company stay competitive.
تحول دیجیتال باعث شد شرکت رقابتی بمونه.
64. AI (Artificial Intelligence) هوش مصنوعی
AI is changing the way we work and live.
هوش مصنوعی داره روش زندگی و کار ما رو عوض میکنه.
65. Cloud computing رایانش ابری
We moved all our data to the cloud for better security.
همهی دادههامون رو منتقل کردیم به فضای ابری برای امنیت بهتر.
66. Blockchain زنجیره بلوکی
Blockchain ensures transparency in financial transactions.
بلاکچین شفافیت تو تراکنشهای مالی رو تضمین میکنه.
67. SaaS (Software as a Service) نرمافزار به عنوان سرویس
SaaS products like Zoom and Dropbox are widely used.
محصولاتی مثل زوم و دراپباکس مثالهای معروف SaaS هستن.
68. API (Application Programming Interface) رابط برنامهنویسی
The app uses an API to connect with the payment gateway.
اپلیکیشن از یه API استفاده میکنه تا به درگاه پرداخت وصل شه.
69. Big data دادههای حجیم
Big data helps companies understand customer behavior.
دادههای حجیم کمک میکنن شرکتها رفتار مشتری رو بهتر بفهمن.
70. Cybersecurity امنیت سایبری
Cybersecurity is a top priority for tech companies.
امنیت سایبری اولویت اصلی شرکتهای تکنولوژیه.
دسته ۸: خدمات مشتری (Customer Service)
71. Customer satisfaction رضایت مشتری
Customer satisfaction is our top priority.
رضایت مشتری اولویت شماره یک ماست.
72. Support ticket تیکت پشتیبانی
I submitted a support ticket for my login issue.
یه تیکت زدم برای مشکل ورودم.
73. Live chat چت زنده
Our live chat team is available 24/7.
تیم چت زندهمون ۲۴ ساعته در دسترسه.
74. Complaint شکایت
We received a complaint about delayed delivery.
یه شکایت درباره تأخیر در تحویل گرفتیم.
75. Resolution حل مشکل
The resolution of the issue took less than 2 hours.
حل مشکل کمتر از دو ساعت طول کشید.
76. Loyalty وفاداری مشتری
Customer loyalty increases through great service.
وفاداری مشتری با خدمات خوب بیشتر میشه.
77. Refund بازپرداخت
I asked for a refund because the product was damaged.
چون محصول آسیبدیده بود، درخواست بازپرداخت دادم.
78. Guarantee تضمین
This product comes with a one-year guarantee.
این محصول یک سال ضمانت داره.
79. Customer journey سفر مشتری
We’re optimizing the customer journey to improve engagement.
داریم سفر مشتری رو بهینه میکنیم تا تعاملش بیشتر شه.
80. Touchpoint نقطه تماس
Every touchpoint matters in creating a great customer experience.
هر نقطه تماس مهمه توی ساختن تجربه خوب برای مشتری.
دسته ۹: صادرات، واردات و بینالملل (International Business)
81. Import واردات
The company imports electronics from Japan.
این شرکت لوازم الکترونیکی از ژاپن وارد میکنه.
82. Export صادرات
We export textiles to the European market.
ما پارچه به بازار اروپا صادر میکنیم.
83. Tariff تعرفه
The government imposed a high tariff on imported cars.
دولت تعرفه بالایی روی واردات خودرو اعمال کرد.
84. Logistics لجستیک
Efficient logistics is key to customer satisfaction.
لجستیک کارآمد کلید رضایت مشتریه.
85. Freight باربری
The freight charges for shipping overseas are high.
هزینههای حملونقل برای ارسال به خارج از کشور بالاست.
86. Invoice value ارزش فاکتور
The invoice value was used to calculate the customs duties.
ارزش فاکتور برای محاسبه هزینههای گمرکی استفاده شد.
87. Customs گمرک
Customs checks all incoming packages for prohibited items.
گمرک همه بستههای ورودی رو برای اقلام ممنوعه بررسی میکنه.
88. Trade agreement توافق تجاری
The two countries signed a trade agreement to increase exports.
دو کشور یه توافق تجاری امضا کردن تا صادراتشون رو بیشتر کنن.
89. Multinational چندملیتی
Apple is a multinational company with stores worldwide.
اپل یه شرکت چندملیتی با فروشگاههایی در سراسر جهانه.
90. Globalization جهانیسازی
Globalization has increased cultural exchange around the world.
جهانیسازی باعث شده تبادل فرهنگی در سراسر دنیا بیشتر بشه.
دسته ۱۰: واژگان روزمرهی بیزنسی (Everyday Buzzwords)
91. Synergy همافزایی
The partnership between the two companies created a great synergy.
همکاری بین دو شرکت همافزایی فوقالعادهای ایجاد کرد.
92. Benchmark معیار مقایسه
We need to set a benchmark to evaluate our progress.
باید یه معیار مقایسه بذاریم تا پیشرفتمون رو بسنجیم.
93. Networking شبکهسازی
Networking is essential for growing your business connections.
شبکهسازی برای رشد ارتباطات تجاریت ضروریه.
94. Engagement تعامل
Higher engagement means stronger relationships with customers.
تعامل بیشتر یعنی ارتباط قویتر با مشتریها.
95. Value proposition پیشنهاد ارزش
Our value proposition is that we provide the best service at the lowest cost.
پیشنهاد ارزش ما اینه که بهترین خدمات رو با کمترین هزینه ارائه میدیم.
96. Scalable قابل توسعه
The business model is scalable, allowing for rapid expansion.
مدل کسبوکار قابل توسعه است و اجازه میده سریعاً گسترش پیدا کنه.
97. Business model مدل کسبوکار
We need to revise our business model to increase profitability.
باید مدل کسبوکارمون رو بازبینی کنیم تا سودآوری بیشتر بشه.
98. Niche market بازار هدف خاص
We target a niche market that specializes in luxury footwear.
ما بازار هدف خاصی داریم که تخصصش توی کفشهای لوکسه.
99. Pain point نقطه درد مشتری
Our product solves a major pain point in the industry.
محصول ما یه نقطه درد بزرگ در صنعت رو حل میکنه.
100. Disrupt مختل کردن بازار
The new technology disrupted the traditional way of doing business.
تکنولوژی جدید روش سنتی کسبوکار رو مختل کرد.
به یاد داشته باش…
زبان فقط ابزار ارتباط نیست؛ پلیست بین تو و فرصتهای بزرگتر. هر واژهای که یاد میگیری، تو رو یه قدم به هدفت نزدیکتر میکنه. پس با قدرت ادامه بده و دنیای بیزینس رو با زبان خودت فتح کن!
کتاب اسپیکینگ تیکآف یک راهنمای کاربردی برای تقویت مهارت مکالمه است که به شما کمک میکند جملات درست را در لحظه بسازید، بدون تپق زدن صحبت کنید و به انگلیسی فکر کنید! این کتاب شامل تمرینات تعاملی، تکنیکهای مؤثر یادگیری و مثالهای واقعی است که شما را برای مکالمات روزمره و حرفهای آماده میکند.
همین حالا این کتاب را تهیه کنید و مکالمه انگلیسی خود را متحول کنید!

در مقالهی قبلی بهطور کامل با حروف اضافه در زبان انگلیسی آشنا شدیم؛ از تعریف و کاربردهای اصلی گرفته تا مثالهای متنوع و نکات کلیدی برای استفاده درست از آنها. اما یادگیری حروف اضافه فقط به دانستن قواعد ختم نمیشود! بسیاری از زبانآموزان در سطحهای بالاتر در استفاده از این بخش ظاهراً ساده اما حساس، دچار اشتباه میشوند.
۱۰ اشتباه رایج در استفاده از حروف اضافه در زبان انگلیسی
در مقالهی قبلی بهطور کامل با حروف اضافه در زبان انگلیسی آشنا شدیم؛ از تعریف و کاربردهای اصلی گرفته تا مثالهای متنوع و نکات کلیدی برای استفاده درست از آنها. اما یادگیری حروف اضافه فقط به دانستن قواعد ختم نمیشود! بسیاری از زبانآموزان در سطحهای بالاتر در استفاده از این بخش ظاهراً ساده اما حساس، دچار اشتباه میشوند.
در این مقاله، میخواهیم به سراغ اشتباهات رایج زبانآموزان در استفاده از حروف اضافه برویم و برای هر کدام، راهکارهای ساده و کاربردی ارائه بدهیم تا بتوانید این خطاها را برای همیشه از بین ببرید. اگر میخواهید حرفزدن و نوشتنتان طبیعیتر و درستتر به نظر برسد، تا انتهای این مطلب با ما همراه باشید!
حروف اضافه: این موجودات سرکش!
حروف اضافه (Prepositions) مانند پلهایی هستند که اجزای جمله را به هم وصل میکنند و روابط بین کلمات را مشخص میکنند. اما مشکل از کجا شروع میشود؟ مشکل اصلی این است که در زبان انگلیسی، کاربرد حروف اضافه همیشه منطقی نیست! شما نمیتوانید همیشه از قواعد مشخصی پیروی کنید و انتظار داشته باشید که جواب بگیرید.
برای مثال، اگر بخواهید بگویید “من روی اتوبوس هستم”، نباید بگویید: “I am on the bus” بله، درسته. اما چرا وقتی در ماشین هستید، نمیگویید “I am on the car” و بهجای آن باید بگویید “I am in the car”؟
اینجا همان جایی است که زبان انگلیسی میگوید: “قواعد؟ کدوم قواعد؟” و شما را با یک لبخند شیطنتآمیز تنها میگذارد!
خطاهای رایج در استفاده از حروف اضافه
1. اشتباه در تفاوت بین in و on
درون یا روی؟
در اتاق → In the room چون احاطه شدهاید
روی میز → On the table چون چیزی روی سطحی قرار دارد
اما صبر کنید! چرا میگوییم “on the phone”؟ آیا ما واقعاً “روی” تلفن هستیم؟ نه! اینجا، “on” در واقع به معنی “با استفاده از” است. این همان چیزی است که زبان انگلیسی را غیرقابل پیشبینی میکند.
2. اشتباهات در استفاده از at، in و on برای مکانها
در مدرسه → At school تمرکز روی مکان بهعنوان یک نقطه مشخص
در شهر → In the city چون شما داخل آن هستید
در خیابان → On the street چون خیابان یک سطح است
اما چرا میگوییم “at the airport” ولی “in the airport” هم ممکن است؟ چون “at” بیشتر درباره موقعیت کلی است ولی “in” یعنی داخل ساختمان فرودگاه.
3. ترکیبهای گیجکنندهی افعال با حروف اضافه
Depend همیشه با on میآید → I depend on you (نه “depend of you” یا “depend from you”)
Listen همیشه با to است → Listen to music نه “listen music”
Married to نه “married with”
She is married to John.
4. اشتباه در استفاده از ‘Of’, ‘For’ و ‘About’
Afraid of (نه “afraid from”)
I am afraid of spiders.
من از عنکبوتها میترسم.
Responsible for (نه “responsible of”)
She is responsible for the project.
او مسئول این پروژه است.
Worried about (نه “worried for”)
He is worried about his exam.
او نگران امتحانش است.
5. اشتباهات در حروف اضافه زمان (‘At’, ‘On’, ‘In’)
At night (نه “in night”)
On Monday (نه “in Monday”)
In April (نه “on April”)
In 2020 (نه “on 2020”)
6. اشتباه در ‘By’, ‘With’ و ‘From’
Made by someone → This book was written by Shakespeare.
Made from materials → Plastic is made from oil.
Made with ingredients → The cake was made with flour and eggs.
7. اشتباهات رایج در حروف اضافه حرکت (‘To’, ‘Into’, ‘Onto’)
Go to a place (نه “go in a place”) → I am going to school.
Put something into a container (نه “put in”) → He put the coins into his pocket.
Jump onto the bed (نه “jump in the bed”) → The cat jumped onto the bed.
8. اشتباهات در حروف اضافه بعد از صفتها
Good at (نه “good in”) → She is good at math.
Interested in (نه “interested on”) → I am interested in learning English.
Angry with someone / Angry about something (نه “angry on someone”) → She is angry with her friend.
9. اشتباهات رایج در ترکیبات اسمی با حروف اضافه
A reason for something (نه “a reason of”) → The reason for the delay was the weather.
A solution to a problem (نه “a solution for a problem”) → We need a solution to this issue.
An increase in something (نه “an increase of something”) → There was an increase in sales.
10. اشتباه در استفاده از حروف اضافه بعد از افعال (Prepositions after Verbs)
یکی از اشتباهات رایج زبانآموزها اینه که بعد از افعال، بهاشتباه از حروف اضافهای استفاده میکنن که در انگلیسی نیازی به اونها نیست، یا حرف اضافهی اشتباهی رو انتخاب میکنن چون تحتتأثیر ترجمهی فارسی یا زبان مادری هستن.
Discuss the problem
Discuss about the problem
«Discuss» به تنهایی میاد و نیازی به about نداره.
Enter the room
Enter into the room
فعل enter خودش به معنای «وارد شدن به» هست، پس نیازی به into نداره.
Consider the idea
Consider about the idea
مثل مورد بالا، consider هم نیازی به حرف اضافه نداره.
Reach the station
Reach to the station
Reach با to نمیاد؛ خودش به تنهایی معنی «رسیدن به» میده.
چگونه از این مشکلات جلوگیری کنیم؟
حالا که فهمیدیم حروف اضافه قابل پیشبینی نیستند، پس چه کار کنیم؟
- یادگیری از طریق عبارات رایج (Collocations)
حروف اضافه معمولاً همراه با برخی از کلمات خاص تکرار میشوند. به جای حفظ کردن قواعد خشک، این عبارات را یاد بگیرید:
Interested in (نه “interested about”)
Good at (نه “good in”)
Afraid of (نه “afraid from”)
- استفاده از تکنیک Shadowing
یکی از بهترین روشها برای یادگیری درست استفاده از حروف اضافه این است که آنها را در جملات واقعی بشنوید و تقلید کنید. تکنیک Shadowing یعنی تکرار همزمان جملات بومیان انگلیسیزبان. اگر بارها بشنوید که کسی میگوید “I’m interested in learning English”، مغز شما بهطور ناخودآگاه این ترکیب را ثبت میکند.
- یادگیری از طریق داستانها و مثالهای واقعی
خواندن داستانها و مقالات به شما کمک میکند ببینید که چگونه حروف اضافه در دنیای واقعی استفاده میشوند. در ضمن، وقتی آنها را در متنهای جذاب ببینید، راحتتر به یاد خواهید آورد.
حروف اضافه در آزمونهای بینالمللی زبان
اگر قصد شرکت در آزمونهایی مانند IELTS یا TOEFL را دارید، باید به حروف اضافه توجه ویژهای داشته باشید. این کلمات کوچک میتوانند در بخشهای گرامر، ریدینگ و حتی رایتینگ تأثیر زیادی روی نمره شما داشته باشند.
نتیجهگیری: چرا باید عاشق این چالش شویم؟
بله، حروف اضافه ممکن است شما را ناامید کنند. اما اگر به آنها بهعنوان یک چالش جذاب نگاه کنید، یادگیریشان میتواند لذتبخش شود. زبان چیزی نیست که همیشه از قواعد مشخصی پیروی کند، بلکه یک سیستم زنده و پویا است که از کاربرد واقعی مردم شکل میگیرد.
پس به جای نگرانی درباره اشتباهات، خودتان را در دنیای انگلیسی غرق کنید، گوش دهید، تقلید کنید و با لذت یاد بگیرید. اگر هم اشتباه کردید، نگران نباشید! حتی بومیان انگلیسیزبان هم گاهی در استفاده از حروف اضافه مشکل دارند.

در این آموزش میخواهیم درباره یکی از بخشهای بهظاهر ساده اما در واقع شگفتانگیز و گاهی دیوانهکنندهی زبان انگلیسی صحبت کنیم: حروف اضافه (Prepositions).
آموزش کامل حروف اضافه در انگلیسی
اگر تا حالا هنگام یادگیری زبان انگلیسی با کلماتی مثل in، on، at، for، by و سایر حروف اضافه انگلیسی (Prepositions) سردرگم شدین، بدونید که تنها نیستید! حروف اضافه جزو بخشهایی از گرامر انگلیسی هستن که خیلی از زبانآموزها باهاش مشکل دارن. چون این کلمات کوچیک، با وجود ظاهر سادهشون، نقش بزرگی توی ساختار جمله دارن و معنی اون رو تغییر میدن.
در این مقاله، به صورت کامل و مرحلهبهمرحله به آموزش حروف اضافه در انگلیسی میپردازیم. از تعریف و انواع حروف اضافه گرفته تا کاربردهای رایج، مثالهای متنوع، تفاوتهای ظریف بین اونها و نکات پرتکرار در آزمونهای زبان مثل آیلتس و تافل.
اگه دنبال یک منبع جامع برای یادگیری حروف اضافه انگلیسی هستید که هم ساده توضیح داده شده باشه و هم برای سطوح مختلف زبانآموزان مناسب باشه، این مطلب دقیقاً همون چیزیه که لازم دارید. تا پایان این مقاله همراه ما باشید و استفاده درست از حروف اضافه رو برای همیشه یاد بگیرید.
چرا حروف اضافه اینقدر مهماند؟
حروف اضافه معمولاً کوتاهاند: in, on, at, by, with, about, for و… اما تأثیر بزرگی روی جمله دارند. این واژههای کوچک روابط بین کلمات را مشخص میکنند و بدون آنها، زبان ما مثل ماشینی بدون روغنکاری خواهد شد: خشک و نامفهوم!
مثلاً ببینید این دو جمله چه تفاوتی دارند:
I am at the school.
من در مدرسه هستم.
I am in the school.
من داخل ساختمان مدرسه هستم.
بهنظر ساده میرسد، اما این تفاوتهای جزئی میتوانند باعث سوءتفاهمهای بزرگی شوند!
دستهبندیهای رایج حروف اضافه
1. حروف اضافه مکان (Prepositions of Place)
in: داخل یک فضا
She is in the room.
او داخل اتاق است.
on: روی یک سطح
The book is on the table.
کتاب روی میز است
at: یک نقطهی خاص
We are at the bus stop.
ما در ایستگاه اتوبوس هستیم.
تفاوت جالب بین in, on, at:
I am in the car.
داخل ماشین هستم.
I am on the bus.
درون اتوبوس هستم اما از “on” استفاده میکنم چون مثل یک فضای باز است!
I am at the airport.
در فرودگاه هستم، بدون اشاره به داخل یا بیرون.
خلاصه این که:
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
in | داخل یک فضا یا مکان بسته |
She is in the room. |
on | روی یک سطح |
The phone is on the table. |
at | یک نقطه خاص |
We are at the bus stop. |
under | زیر چیزی |
The keys are under the sofa. |
between | بین دو چیز |
The shop is between the bank and the library. |
next to | کنار چیزی |
The school is next to the park. |
2. حروف اضافه زمان (Prepositions of Time)
at: برای ساعتها و لحظات خاص
at 5 o’clock, at noon
on: برای روزها و تاریخها
on Monday, on my birthday
in: برای ماهها، سالها و دورههای طولانیتر
in 2023, in winter, in the morning
یک قانون طلایی: هر وقت شک داشتید، اول به اندازهی بازهی زمانی فکر کنید. هرچه بازهی زمانی طولانیتر باشد، احتمالاً از in استفاده میکنیم!
خلاصه این که:
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
in | برای ماهها، سالها، دورههای زمانی طولانی |
In 2023, in summer, in the morning |
on | برای روزهای هفته و تاریخها |
On Monday, on my birthday, on July 4th |
at | برای ساعتها و لحظات خاص |
at 5 o’clock, at noon |
3. حروف اضافه حرکت (Prepositions of Movement)
to: برای نشان دادن مقصد
I go to school.
من به مدرسه میروم.
into: نشان دادن حرکت به داخل جایی
She walked into the room.
او وارد اتاق شد (با راه رفتن وارد اتاق شد).
onto: حرکت به سطحی
The cat jumped onto the table.
گربه روی میز پرید.
out of: خارج شدن
He ran out of the house.
او از خانه بیرون دوید.
این دسته از حروف اضافه حرکت را از یک نقطه به نقطه دیگر نشان میدهند.
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
to | نشاندهنده مقصد |
He went to school. |
into | ورود به داخل چیزی |
She walked into the room. |
onto | حرکت روی یک سطح |
The cat jumped onto the table. |
out of | خروج از یک مکان |
He ran out of the house. |
from | مبدا حرکت |
She came from Paris. |
4. حروف اضافه سببی و شیوهای (Prepositions of Reason & Manner)
این حروف اضافه نشان میدهند که چرا یا چگونه چیزی اتفاق افتاده است.
حروف اضافه سببی (Prepositions of Reason)
because of: به دلیلِ
The match was canceled because of the rain.
مسابقه به دلیل باران لغو شد.
due to: به خاطرِ (رسمیتر از because of)
The flight was delayed due to fog.
پرواز به دلیل مه تأخیر داشت.
thanks to: به لطفِ
Thanks to your help, we finished on time.
به لطف کمک تو، ما به موقع کار را تمام کردیم.
حروف اضافه شیوهای (Prepositions of Manner)
by: با استفاده از، به وسیلهی
She traveled by car.
او با ماشین سفر کرد.
with: با
He wrote with a pen.
او با خودکار نوشت.
like: شبیه به
She runs like a pro.
او مثل یک حرفهای میدود.
as: به عنوانِ
He works as a teacher.
او به عنوان یک معلم کار میکند.
خلاصه این که:
حرف اضافه | کاربرد | مثال |
because of | علت وقوع چیزی |
The match was canceled because of the rain. |
due to | مشابه because of (رسمیتر) |
The delay was due to traffic. |
with | وسیله انجام کار |
He wrote with a pen. |
by | وسیله یا روش انجام کار |
She traveled by car. |
نکته مهم
چرا در انگلیسی میگوییم “interested in” و نه “interested on”؟
در زبان انگلیسی، بعضی از صفتها (adjectives) همیشه با حروف اضافه خاصی بهکار میرن، و این موضوع بیشتر به کاربرد رایج و طبیعی زبان مربوطه تا منطق گرامری سفت و سخت.
مهمترین این صفات با حروف اضافه رو یاد بگیرید که در آزمونهای بین المللی خیلی کاربرد دارن:
interested in علاقهمند به
I’m interested in music.
من به موسیقی علاقهمندم.
fond of علاقمند / دلبسته به
She’s fond of animals.
او حیوانات را دوست دارد.
crazy about دیوانهوار علاقهمند به
He’s crazy about football.
او عاشق فوتبال است.
afraid of ترسیده از
She’s afraid of spiders.
او از عنکبوت میترسد.
angry about عصبانی از (موضوع)
I’m angry about the delay.
از تأخیر عصبانیام.
angry with عصبانی از (شخص)
He’s angry with his friend.
او از دوستش عصبانی است.
upset about ناراحت از
They’re upset about the news.
آنها از خبر ناراحت هستند.
good at خوب در
He’s good at drawing.
او در نقاشی مهارت دارد.
bad at ضعیف در
I’m bad at math.
من در ریاضی ضعیف هستم.
terrible at افتضاح در
She’s terrible at driving.
او در رانندگی خیلی بد است.
proud of مفتخر به
They’re proud of their son.
آنها به پسرشان افتخار میکنند.
jealous of حسود نسبت به
She’s jealous of her sister.
او به خواهرش حسادت میکند.
kind to مهربان با
He was kind to the children.
او با بچهها مهربان بود.
rude to بیادب با
Don’t be rude to the waiter.
با گارسون بیادب نباش.
similar to مشابه با
Your bag is similar to mine.
کیف تو شبیه مال من است.
different from متفاوت از
This movie is different from the book.
این فیلم با کتاب فرق دارد.
aware of آگاه از
Are you aware of the risks?
آیا از خطرات آگاه هستی؟
familiar with آشنا با
I’m familiar with this topic.
من با این موضوع آشنا هستم.
ترفندهای یادگیری حروف اضافه
- با عبارات یاد بگیرید، نه تکتک کلمات! مثلاً، به جای اینکه حفظ کنید “interested + in”، چند جمله با آن بسازید:
I am interested in learning English.
She is interested in science.
- از تکنیک تصویرسازی استفاده کنید. وقتی میخواهید “on the table” را یاد بگیرید، تصویری از یک کتاب روی میز را در ذهن بیاورید. این تکنیک، یادگیری را سریعتر میکند.
- تمرین، تمرین، تمرین! یک راه خوب، تقلید و تکرار (shadowing) است. جملات واقعی را گوش کنید، تقلید کنید و حروف اضافه را در جملات به کار ببرید.
جمعبندی: کلید موفقیت در یادگیری حروف اضافه
- با دستهبندیها یاد بگیرید: مکان، زمان، حرکت.
- عبارات پرکاربرد را حفظ کنید.
- از روشهای بصری و تمرینی استفاده کنید.
- به اشتباهات نترسید! اشتباه کردن، بخشی از فرآیند یادگیری است.
پس دوستان، بیایید از این حروف اضافهی کوچک اما تأثیرگذار نترسیم و آنها را مثل یک دوست بامزه در زبان انگلیسی بپذیریم. به قولی:
“When in doubt, just listen and learn!”
گرامر را یاد گرفتی، اما چطور مطمئن باشی که درست ازش استفاده میکنی؟
اگر میخواهی گرامرهای کلیدی آیلتس را عمیق یاد بگیری و در مکالمه و نوشتار بدون اشتباه به کار ببری، مسترکلاس گرامر آیلتس برای تو طراحی شده!
- هر هفته درسهای جدید + تمرین + بازخورد
- بدون پرداخت یکجا – فقط یک اشتراک ماهیانه برای دسترسی به همه آموزشها
- پیشثبتنام رایگان – جایگاهت را رزرو کن، بعداً تصمیم بگیر!
رزرو جایگاه در مسترکلاس گرامر آیلتس
با شرکت در آزمون زیر، میزان یادگیری خود را از این مبحث بسنجید!

در این مقاله، رایجترین اشتباهات مربوط به زمانهای انگلیسی را بررسی کرده و روشهای درست استفاده از آنها را توضیح میدهیم.
7 اشتباه رایج در زمانهای انگلیسی
یکی از بزرگترین چالشهایی که زبانآموزان انگلیسی با آن مواجه میشوند، انتخاب صحیح زمانهای گرامری است. حتی اگر دایره واژگان گستردهای داشته باشید، اما زمانها را اشتباه به کار ببرید، ممکن است مکالمه یا متن شما برای دیگران نامفهوم یا گیجکننده شود.
مثلاً گفتن “I go to the party yesterday” به جای “I went to the party yesterday” باعث سوءتفاهم میشود.
در این مقاله، 7 اشتباه پرتکرار در زمانهای انگلیسی را بررسی کرده و راهکارهایی برای جلوگیری از آنها ارائه میدهیم. با رعایت این نکات، میتوانید مکالمات و نوشتههای خود را طبیعیتر و حرفهایتر کنید.
۱. اشتباه در استفاده از گذشتهی ساده و حال کامل (Past Simple vs. Present Perfect)
اشتباه رایج:
She has seen him last week. ❌
She saw him last week. ✅
چرا اشتباه است؟
Present Perfect (حال کامل) برای اشاره به تجربیات کلی یا اتفاقاتی که زمان مشخصی ندارند بهکار میرود.
Past Simple (گذشتهی ساده) برای بیان اتفاقی که در زمان مشخصی رخ داده استفاده میشود.
وقتی زمان مشخصی مانند last week (هفتهی گذشته) در جمله وجود دارد، نباید از حال کامل استفاده کنیم.
فرمول صحیح:
گذشتهی ساده: فاعل + فعل گذشته (گذشتهی ساده) + مفعول/جزئیات
I visited Paris last year.
حال کامل: فاعل + have/has + قسمت سوم فعل
I have visited Paris.
نمونههای دیگر:
I have finished my homework two hours ago. ❌
I finished my homework two hours ago.✅
They have gone to the cinema last night. ❌
They went to the cinema last night. ✅
۲. اشتباه در استفاده از آینده ساده
اشتباه رایج:
When I will see you, I will tell you the news. ❌
When I see you, I will tell you the news. ✅
چرا اشتباه است؟
در جملات شرطی و زمانی (که با when, if, after, before و غیره شروع میشوند)، فعل بعد از این کلمات باید در حال ساده باشد، نه آینده.
فرمول صحیح:
When + حال ساده, آیندهی ساده
When I arrive, I will call you.
نمونههای دیگر:
If you will study hard, you will pass the exam. ❌
If you study hard, you will pass the exam. ✅
After she will finish her work, we will go out. ❌
After she finishes her work, we will go out. ✅
۳. اشتباه در استفاده از گذشتهی ساده و گذشتهی استمراری
اشتباه رایج:
While I was cooking, my phone rang and I was answering it. ❌
While I was cooking, my phone rang and I answered it. ✅
چرا اشتباه است؟
اگر یک اتفاق ناگهانی در وسط یک عمل در حال انجام رخ دهد، باید آن عمل در گذشتهی استمراری (Past Continuous) باشد و اتفاق ناگهانی در گذشتهی ساده (Past Simple).
فرمول صحیح:
While + گذشتهی استمراری, گذشتهی ساده
While I was sleeping, the phone rang.
نمونههای دیگر:
I was watching TV when my mother was calling me. ❌
I was watching TV when my mother called me. ✅
They were walking when it was raining. ❌
They were walking when it started raining. ✅
۴. اشتباه در استفاده از حال ساده و حال استمراری
اشتباه رایج:
I am usually waking up early. ❌
I usually wake up early. ✅
چرا اشتباه است؟
حال ساده (Present Simple) برای بیان عادتهای روزمره استفاده میشود، نه حال استمراری.
فرمول صحیح:
فاعل + فعل در حال ساده + قید تکرار
I always drink coffee in the morning.
نمونههای دیگر:
She is going to school every day. ❌
She goes to school every day. ✅
We are always playing football on Sundays. ❌
We always play football on Sundays. ✅
۵. اشتباه در استفاده از آیندهی نزدیک و آیندهی ساده
اشتباه رایج:
I will go to the party tonight because I already bought a ticket. ❌
I am going to the party tonight because I already bought a ticket. ✅
چرا اشتباه است؟
اگر دربارهی برنامهای که از قبل تصمیمگیری شده صحبت کنیم، از be going to استفاده میکنیم، نه will.
فرمول صحیح:
فاعل + be + going to + فعل
I am going to travel next month.
نمونههای دیگر:
She will visit her grandmother this evening (she already planned it). ❌
She is going to visit her grandmother this evening. ✅
They will move to a new house next week (they have already signed the contract). ❌
They are going to move to a new house next week. ✅
۶. اشتباه در استفاده از گذشتهی کامل و گذشتهی ساده
اشتباه رایج:
When I arrived at the station, the train left. ❌
When I arrived at the station, the train had left. ✅
چرا اشتباه است؟
گذشتهی کامل (Past Perfect) برای بیان اتفاقی که قبل از یک اتفاق دیگر در گذشته رخ داده استفاده میشود.
فرمول صحیح:
فاعل + had + قسمت سوم فعل
I had finished my work before they arrived.
نمونههای دیگر:
She was tired because she didn’t sleep well. ❌
She was tired because she hadn’t slept well. ✅
۷. اشتباه در استفاده از حال کامل استمراری و حال کامل
اشتباه رایج:
I have studied English for two hours. ❌
I have been studying English for two hours. ✅
چرا اشتباه است؟
حال کامل استمراری (Present Perfect Continuous) برای بیان عملی که در گذشته شروع شده و هنوز ادامه دارد، بهکار میرود.
فرمول صحیح:
فاعل + have/has + been + فعل ing
I have been working all day.
جمعبندی و نکات مهم
برای اجتناب از این اشتباهات:
- قواعد زمانها را بهخوبی یاد بگیرید و با تمرین آنها را در ذهن خود نهادینه کنید.
- به انگلیسی گوش دهید و بخوانید تا زمانهای مختلف را در بافتهای طبیعی ببینید و بشنوید.
- در مکالمه و نوشتار از خودتان بازخورد بگیرید و از معلم یا دوست مسلط کمک بگیرید.
- از تکنیک Shadowing (همراهی و تقلید) استفاده کنید تا بهطور طبیعی زمانها را یاد بگیرید.
با رعایت این نکات، میتوانید اشتباهات رایج در زمانها را اصلاح کنید و جملات خود را بهدرستی بیان کنید. امیدوارم این مقاله به شما در درک بهتر زمانهای انگلیسی کمک کند!
گرامر را یاد گرفتی، اما چطور مطمئن باشی که درست ازش استفاده میکنی؟
اگر میخواهی گرامرهای کلیدی آیلتس را عمیق یاد بگیری و در مکالمه و نوشتار بدون اشتباه به کار ببری، مسترکلاس گرامر آیلتس برای تو طراحی شده!
- هر هفته درسهای جدید + تمرین + بازخورد
- بدون پرداخت یکجا – فقط یک اشتراک ماهیانه برای دسترسی به همه آموزشها
- پیشثبتنام رایگان – جایگاهت را رزرو کن، بعداً تصمیم بگیر!
رزرو جایگاه در مسترکلاس گرامر آیلتس

اگر قصد دارید به یک کشور انگلیسیزبان سفر کنید یا در رستورانی بینالمللی غذا سفارش دهید، دانستن اصطلاحات پرکاربرد رستورانی به انگلیسی میتواند تجربه شما را بسیار راحتتر و لذتبخشتر کند. از رزرو میز گرفته تا سفارش غذا و پرداخت صورتحساب، درک و استفاده از این اصطلاحات به شما کمک میکند که بدون نگرانی با پیشخدمتها و کارکنان رستوران ارتباط برقرار کنید. در این مقاله، 100 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی در رستوران را همراه با توضیحات و مثالهای […]
100 اصطلاح پرکاربرد رستورانی به انگلیسی
اگر قصد دارید به یک کشور انگلیسیزبان سفر کنید یا در رستورانی بینالمللی غذا سفارش دهید، دانستن اصطلاحات پرکاربرد رستورانی به انگلیسی میتواند تجربه شما را بسیار راحتتر و لذتبخشتر کند.
از رزرو میز گرفته تا سفارش غذا و پرداخت صورتحساب، درک و استفاده از این اصطلاحات به شما کمک میکند که بدون نگرانی با پیشخدمتها و کارکنان رستوران ارتباط برقرار کنید.
در این مقاله، 100 اصطلاح پرکاربرد انگلیسی در رستوران را همراه با توضیحات و مثالهای کاربردی معرفی میکنیم تا بتوانید مکالمات خود را طبیعیتر و روانتر کنید.
انواع رستوران و غذاها
1. Restaurant – رستوران
2. Café – کافه
3. Diner – رستوران ساده
4. Buffet – سلفسرویس
5. Fast food – فستفود
6. Fine dining – رستوران لوکس
7. Takeaway (Takeout) – غذای بیرونبر
8. Street food – غذای خیابانی
9. Seafood – غذای دریایی
10. Vegan – گیاهخواری
11. Vegetarian – گیاهخوار
12. Halal food – غذای حلال
13. Kosher food – غذای کوشر (مطابق قوانین یهودی)
افراد در رستوران
14. Waiter – گارسون (مرد)
15. Waitress – گارسون (زن)
16. Chef – سرآشپز
17. Host/Hostess – میزبان (کسی که شما را به میزتان راهنمایی میکند)
18. Customer – مشتری
19. Bartender – متصدی بار
20. Cashier – صندوقدار
21. Manager – مدیر
22. Busboy/Busgirl – فردی که میزها را تمیز میکند
منو و سفارش غذا
23. Menu – منو
24. Appetizer – پیشغذا
25. Main course – غذای اصلی
26. Dessert – دسر
27. Side dish – مخلفات (چیزی که کنار غذا سرو میشود)
28. Beverages/Drinks – نوشیدنیها
29. Special of the day – غذای ویژه روز
30. Set menu – منوی انتخابی با قیمت مشخص
31. All-you-can-eat – بوفه آزاد (هرچقدر که بخورید)
32. Kids’ menu – منوی مخصوص کودکان
33. Gluten-free – بدون گلوتن
34. Dairy-free – بدون لبنیات
35. Nut-free – بدون آجیل
36. Spicy – تند
37. Mild – ملایم
38. Sweet – شیرین
39. Sour – ترش
40. Salty – شور
نحوه سفارش دادن
41. I’d like to order… – میخواهم سفارش بدهم…
42. What do you recommend? – چه چیزی پیشنهاد میکنید؟
43. Can I see the menu, please? – میتوانم منو را ببینم؟
44. I’ll have… – من … را میگیرم.
45. I’d like it medium/well-done/rare. – استیک را نیمپز/کاملاً پخته/آبدار میخواهم.
46. Can I have this without…? – میتوانم این را بدون … داشته باشم؟
47. Is this dish spicy? – این غذا تند است؟
48. Can I get a refill, please? – میتوانم دوباره از این نوشیدنی داشته باشم؟
49. I have a food allergy. – من حساسیت غذایی دارم.
50. Do you have any vegetarian options? – آیا غذای گیاهی دارید؟
سوالات متداول در رستوران
51. Is this gluten-free? – این بدون گلوتن است؟
52. Does this contain nuts? – آیا این حاوی آجیل است؟
53. What ingredients are in this dish? – مواد تشکیلدهنده این غذا چیست؟
54. Can I get this to-go? – میتوانم این را برای بیرون ببرم؟
55. What’s today’s special? – غذای ویژه امروز چیست؟
56. Do you have a kids’ menu? – آیا منوی کودک دارید؟
57. Can I have some extra sauce? – میتوانم سس اضافی داشته باشم؟
پرداخت صورتحساب
58. Check/Bill, please. – لطفاً صورتحساب را بیاورید.
59. Can I pay by card/cash? – میتوانم با کارت/نقد پرداخت کنم؟
60. Do you accept credit cards? – آیا کارت اعتباری قبول میکنید؟
61. Can we split the bill? – میتوانیم صورتحساب را تقسیم کنیم؟
62. Keep the change. – بقیه پول را برای خود نگه دارید.
63. How much is the tip? – انعام چقدر است؟
64. It’s on me. – حساب با من است.
65. I think there’s a mistake on the bill. – فکر میکنم در صورتحساب اشتباهی وجود دارد.
66. Service charge included? – آیا هزینه سرویس در صورتحساب لحاظ شده است؟
انواع سرویسدهی و نظرات
67. Self-service – سرویسدهی سلفسرویس
68. Table service – سرویسدهی در میز
69. Buffet style – سبک بوفه
70. Fast service – سرویس سریع
71. Friendly staff – کارکنان خوشبرخورد
72. Excellent food – غذای عالی
73. Overpriced – بیش از حد گران
74. Undercooked – نپخته
75. Overcooked – زیادی پختهشده
76. Too salty – خیلی شور
77. Too spicy – خیلی تند
78. Delicious – خوشمزه
79. Tasteless – بیمزه
80. Highly recommended – شدیداً پیشنهاد میشود
درخواستهای ویژه در رستوران
81. Can I have a table for two? – میتوانم یک میز برای دو نفر داشته باشم؟
82. Can I move to another table? – میتوانم به میز دیگری بروم؟
83. Can we sit outside? – میتوانیم بیرون بنشینیم؟
84. Could you bring some extra napkins? – میتوانید دستمال اضافی بیاورید؟
85. Can I have a glass of water, please? – میتوانم یک لیوان آب داشته باشم؟
86. Do you have any specials today? – امروز غذای ویژهای دارید؟
87. We are ready to order. – ما آماده سفارش هستیم.
88. This is not what I ordered. – این چیزی نیست که من سفارش دادم.
89. Can I speak to the manager? – میتوانم با مدیر صحبت کنم؟
اصطلاحات پرکاربرد دیگر
90. Bon appétit! – نوش جان!
91. To-go box – جعبه برای غذای باقیمانده
92. Doggy bag – ظرف غذای باقیمانده برای بردن به خانه
93. Crispy – ترد
94. Tender – نرم و لطیف
95. Juicy – آبدار
96. Greasy – چرب
97. Light meal – وعده غذایی سبک
98. Heavy meal – وعده غذایی سنگین
99. House special – غذای ویژه رستوران
100. Complimentary – رایگان (مثلاً نان یا آب رایگان)
حالا که با 100 اصطلاح پرکاربرد رستورانی در انگلیسی آشنا شدید، میتوانید با اعتمادبهنفس بیشتری در رستورانهای بینالمللی غذا سفارش دهید و مکالمات طبیعیتری داشته باشید.
کتاب اسپیکینگ تیکآف یک راهنمای کاربردی برای تقویت مهارت مکالمه است که به شما کمک میکند جملات درست را در لحظه بسازید، بدون تپق زدن صحبت کنید و به انگلیسی فکر کنید! این کتاب شامل تمرینات تعاملی، تکنیکهای مؤثر یادگیری و مثالهای واقعی است که شما را برای مکالمات روزمره و حرفهای آماده میکند.
همین حالا این کتاب را تهیه کنید و مکالمه انگلیسی خود را متحول کنید!

آیا تا به حال شده کسی شما را مجبور به انجام کاری کند، اما خودش هیچ کاری انجام ندهد؟ این همان قدرت افعال سببی (Causative Verbs) در زبان انگلیسی است!
افعال سببی در انگلیسی | آموزش کامل با مثال و نکات مهم
آیا تا به حال شده کسی شما را مجبور به انجام کاری کند، اما خودش هیچ کاری انجام ندهد؟ این همان قدرت افعال سببی (Causative Verbs) در زبان انگلیسی است!
در این مقاله، شما یاد خواهید گرفت که چگونه از این افعال برای روانتر و طبیعیتر صحبت کردن به زبان انگلیسی استفاده کنید.
افعال سببی چیست؟
افعال سببی افعالی هستند که باعث میشوند شخص دیگری یک کار را انجام دهد. این افعال به شما امکان میدهند جملات حرفهایتر و طبیعیتری در مکالمات روزمره و رسمی بسازید.
افعال سببی پرکاربرد در زبان انگلیسی:
Make وادار کردن
Let اجازه دادن
Have وادار کردن به انجام کاری بهصورت غیرمستقیم
Get قانع کردن یا ترتیب دادن انجام یک کار
Help کمک کردن
کاربرد افعال سببی در جملات انگلیسی
1. Make: اجبار و فشار در انجام یک کار
My teacher made me rewrite my essay.
معلمم من را مجبور کرد مقالهام را بازنویسی کنم.
The movie made her cry.
آن فیلم باعث شد او گریه کند.
ساختار: Subject + make + object + base verb
2. Let: اجازه دادن به کسی برای انجام کاری
My parents let me stay up late.
پدر و مادرم به من اجازه دادند تا دیر وقت بیدار بمانم.
She wouldn’t let me borrow her car.
او اجازه نداد که من ماشینش را قرض بگیرم.
ساختار: Subject + let + object + base verb
3. Have: سپردن انجام کار به شخص دیگر
I had my assistant book the tickets.
من از دستیارم خواستم که بلیطها را رزرو کند.
She had the plumber fix the sink.
او از لولهکش خواست که سینک را تعمیر کند.
ساختار: Subject + have + object + base verb
4. Get: متقاعد کردن یا ترتیب دادن انجام یک کار
I got my brother to help me with my homework.
من برادرم را قانع کردم که در تکالیفم کمکم کند.
She got her hair cut yesterday.
او دیروز موهایش را کوتاه کرد.
ساختار: Subject + get + object + to + base verb
5. Help: کمک کردن به انجام یک کار
Can you help me carry these boxes?
میتوانی کمکم کنی این جعبهها را حمل کنم؟
She helped her son do his homework.
او به پسرش کمک کرد تکالیفش را انجام دهد.
ساختار: Subject + help + object + (to) base verb
تفاوتهای مهم بین افعال سببی
Make به معنای اجبار است، اما Have بیشتر جنبهی درخواست دارد.
Get برای متقاعد کردن استفاده میشود، در حالی که Let فقط اجازه دادن است.
Help میتواند با to یا بدون آن بیاید.
چرا یادگیری افعال سببی در انگلیسی مهم است؟
مکالمات شما را طبیعیتر و حرفهایتر میکند.
در آزمونهای بینالمللی مثل IELTS و TOEFL کاربرد دارند.
برای مکالمات روزمره و کسبوکار ضروری هستند.
چگونه مکالمه انگلیسی خود را تقویت کنیم؟
اگر میخواهید انگلیسی را روان و بدون مشکل صحبت کنید، پیشنهاد ویژهای برای شما داریم!
دورههای مکالمه دکتر زبان
✔ یادگیری مکالمه با روشهای تعاملی و کاربردی
✔ شبیهسازی مکالمات واقعی
✔ تحلیل پیشرفت شخصی
همین حالا برای شرکت در دورههای مکالمه دکتر زبان اقدام کنید و سطح زبان خود را متحول کنید!
با شرکت در آزمون زیر، میزان یادگیری خود را از این مبحث بسنجید!
گرامر را یاد گرفتی، اما چطور مطمئن باشی که درست ازش استفاده میکنی؟
اگر میخواهی گرامرهای کلیدی آیلتس را عمیق یاد بگیری و در مکالمه و نوشتار بدون اشتباه به کار ببری، مسترکلاس گرامر آیلتس برای تو طراحی شده!
- هر هفته درسهای جدید + تمرین + بازخورد
- بدون پرداخت یکجا – فقط یک اشتراک ماهیانه برای دسترسی به همه آموزشها
- پیشثبتنام رایگان – جایگاهت را رزرو کن، بعداً تصمیم بگیر!
رزرو جایگاه در مسترکلاس گرامر آیلتس

یکی از رایجترین اشتباهاتی که زبانآموزان هنگام صحبت درباره آینده مرتکب میشوند، استفاده نادرست از “will” و “be going to” است.
Be Going To یا Will؟ کدام را انتخاب کنیم؟
یکی از رایجترین اشتباهاتی که زبانآموزان هنگام صحبت درباره آینده مرتکب میشوند، استفاده نادرست از “will” و “be going to” است.
این دو ساختار هر دو برای بیان آینده به کار میروند، اما تفاوتهای مهمی در کاربرد آنها وجود دارد. بسیاری از زبانآموزان به اشتباه این دو را به جای یکدیگر استفاده میکنند و همین موضوع میتواند باعث ابهام یا عدم طبیعی بودن جملاتشان شود.
در این مقاله، تفاوتهای کلیدی این دو ساختار را بررسی میکنیم تا بتوانید به درستی انتخاب کنید که در چه موقعیتی از کدام یک استفاده کنید.
چرا تفاوت بین “be going to” و “will” مهم است؟
برای اینکه بتوانید جملات انگلیسی صحیح و روان بسازید، باید بدانید چه زمانی از “will” و چه زمانی از “be going to” استفاده کنید. در ادامه، با مثالهای واقعی و کاربردی، این موضوع را بررسی میکنیم.
“Will” چیست و چه زمانی استفاده میشود؟
Will در موارد زیر استفاده میشود:
تصمیمات لحظهای (Spontaneous Decisions)
Oh! I forgot my phone! I will go back and get it.
اوه! گوشیم رو فراموش کردم! برمیگردم و برش میدارم.
This bag is too heavy! Don’t worry, I will carry it for you.
این کیف خیلی سنگینه! نگران نباش، برات میارمش.
وعده و تعهد (Promises & Offers)
I will always support you.
همیشه ازت حمایت خواهم کرد.
I will help you with your homework.
بهت توی تکالیفت کمک میکنم.
پیشبینی بدون شواهد قطعی (Predictions without Evidence)
I think it will rain tomorrow.
فکر کنم فردا بارون بیاد.
One day, you will speak English fluently.
یک روزی، تو انگلیسی رو روان صحبت خواهی کرد.
“Be going to” چیست و چه زمانی استفاده میشود؟
Be going to در دو حالت به کار میرود:
برنامهریزی و قصد قبلی (Plans & Intentions)
I am going to visit my grandmother this weekend.
این آخر هفته میخوام برم پیش مادربزرگم.
She is going to start a new job next month.
ماه آینده قراره یه کار جدید شروع کنه.
پیشبینی با شواهد (Prediction with Evidence)
Look at those dark clouds! It is going to rain.
به اون ابرهای تیره نگاه کن! بارون میاد.
He’s driving too fast. He is going to crash!
خیلی تند میره، تصادف میکنه!
“Will” یا “Be going to”؟ چطور انتخاب کنیم؟
Will | Be Going To | |
تصمیم لحظهای | ✅ بله | ❌ نه |
برنامهریزی قبلی | ❌ نه | ✅ بله |
وعده و تعهد | ✅ بله | ❌ نه |
پیشبینی بدون شواهد | ✅ بله | ❌ نه |
پیشبینی با شواهد | ❌ نه | ✅ بله |
تمرین برای تسلط بیشتر
برای درک بهتر این تفاوتها، جملات زیر را کامل کنید:
1. Oh no! I forgot my wallet. Don’t worry, I ___ pay for you.
2. She has already packed her bags. She ___ travel to Spain next week.
3. I’m so tired. I think I ___ go to bed early tonight.
4. Watch out! That ladder is shaking! You ___ fall!
پاسخ:
1. will
2. is going to
3. will
4. are going to
نتیجهگیری و پیشنهاد ویژه
تفاوت “will” و “be going to” یکی از مهمترین نکات در آموزش زبان انگلیسی است. اگر میخواهید مکالمات طبیعی و روانی داشته باشید، باید بدانید که در چه شرایطی از هرکدام استفاده کنید. اما چگونه این نکات را در مکالمات واقعی به کار ببریم؟
دورههای مکالمه دکتر زبان به شما کمک میکند تا بهصورت عملی و در محیطی تعاملی، مهارت مکالمه خود را تقویت کنید. با استفاده از روشهای نوین، گرامر، واژگان و مهارتهای مکالمه را در قالب موقعیتهای واقعی یاد بگیرید و اعتمادبهنفس خود را در صحبت کردن بالا ببرید.
همین حالا ثبتنام کنید و مکالمه انگلیسی خود را متحول کنید!

آمادهسازی غذا (Food Preparation) یکی از مراحل اساسی در فرآیند آشپزی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت، طعم و ارزش غذایی غذاها دارد. این فرآیند شامل شستشو، برش، ترکیب، پخت و نگهداری مواد غذایی میشود. در این مقاله، این مراحل رو به انگلیسی یاد می گیریم. 1. شستشو و آمادهسازی مواد اولیه قبل از هرگونه فرآیند پخت، مواد غذایی باید به درستی شسته و آماده شوند تا از آلودگیهای احتمالی پاک شوند. Washing (شستشو): شستن سبزیجات، میوهها، […]
اصطلاحات و تکنیکهای آمادهسازی غذا به انگلیسی
آمادهسازی غذا (Food Preparation) یکی از مراحل اساسی در فرآیند آشپزی است که تأثیر مستقیمی بر کیفیت، طعم و ارزش غذایی غذاها دارد.
این فرآیند شامل شستشو، برش، ترکیب، پخت و نگهداری مواد غذایی میشود. در این مقاله، این مراحل رو به انگلیسی یاد می گیریم.
1. شستشو و آمادهسازی مواد اولیه
قبل از هرگونه فرآیند پخت، مواد غذایی باید به درستی شسته و آماده شوند تا از آلودگیهای احتمالی پاک شوند.
Washing (شستشو):
شستن سبزیجات، میوهها، گوشت و غلات برای حذف آلودگیها
Peeling (پوستگیری):
جدا کردن پوست مواد غذایی مانند سیبزمینی، هویج و خیار
Soaking (خیساندن):
خیساندن مواد غذایی مانند برنج، حبوبات و مغزها برای بهبود بافت و کاهش زمان پخت
Thawing (یخزدایی):
خارج کردن مواد منجمد از فریزر و آمادهسازی آنها برای پخت
Emma wanted to cook a delicious vegetable soup. She washed the carrots and potatoes carefully, peeled them, and soaked some lentils. After thawing the frozen chicken, she was ready to start cooking.
اِما میخواست یک سوپ سبزیجات خوشمزه درست کند. او هویج و سیبزمینیها را با دقت شست، آنها را پوست گرفت و مقداری عدس خیساند. پس از یخزدایی مرغ منجمد، آمادهی شروع پخت شد.
2. روشهای برش و خرد کردن (Cutting & Chopping)
خرد کردن و برش مواد غذایی یکی از مهمترین مراحل آمادهسازی است که به روشهای مختلفی انجام میشود:
Chopping (خرد کردن معمولی):
قطعهقطعه کردن مواد مانند پیاز یا سبزیجات
Dicing (مکعبی خرد کردن):
خرد کردن مواد به قطعات مکعبی کوچک
Mincing (ریز کردن):
خرد کردن مواد به قطعات بسیار کوچک، مانند سیر یا گوشت
Slicing (برش نازک):
ایجاد برشهای نازک در موادی مانند گوجهفرنگی و نان
Julienning (خلالی کردن):
برش مواد به شکل خلالهای باریک، مانند سیبزمینی
Grating (رنده کردن):
رنده کردن مواد غذایی مانند پنیر یا هویج برای استفاده در غذاهای مختلف
Jack was making a fresh salad. He chopped the cucumbers, diced the tomatoes, and sliced the onions thinly. Finally, he grated some cheese and mixed everything together.
جک در حال درست کردن یک سالاد تازه بود. او خیارها را خرد کرد، گوجهها را مکعبی برید و پیازها را نازک برش داد. در نهایت، کمی پنیر رنده کرد و همه چیز را با هم مخلوط کرد.
3. آمادهسازی گوشت و پروتئینها
گوشت و سایر منابع پروتئینی قبل از پخت نیاز به آمادهسازی دارند تا طعم و کیفیت بهتری داشته باشند.
Marinating (مرینیت کردن):
خواباندن گوشت در ترکیبی از ادویهها، سسها و آبلیمو برای افزایش طعم
Tenderizing (نرم کردن گوشت):
کوبیدن یا استفاده از آنزیمهای طبیعی برای لطیف کردن بافت گوشت
Trimming (بریدن چربیهای اضافه):
حذف قسمتهای چربی اضافی گوشت برای کاهش میزان چربی در غذا
Filleting (فیله کردن):
جدا کردن قسمتهای گوشتی از استخوان، مانند فیله ماهی
Sara wanted to grill some chicken. She marinated the pieces with lemon juice and spices, trimmed the extra fat, and let them sit for an hour. When she grilled them, they were juicy and delicious.
سارا میخواست مرغ کباب کند. او تکههای مرغ را با آبلیمو و ادویه مرینیت کرد، چربیهای اضافه را برید و آنها را برای یک ساعت کنار گذاشت. وقتی آنها را گریل کرد، آبدار و خوشمزه شدند.
4. روشهای ترکیب و مخلوط کردن (Mixing & Combining)
برخی از غذاها نیاز به ترکیب چندین ماده برای ایجاد بافت و طعم مناسب دارند.
Stirring (هم زدن معمولی):
ترکیب مواد به صورت ملایم با قاشق
Beating (هم زدن سریع):
افزایش هوا در ترکیب با هم زدن سریع، مانند تخممرغ
Whisking (هم زدن با همزن دستی یا برقی):
ترکیب مواد با همزن برای ایجاد بافت نرم و یکدست
Tom was making pancakes. He whisked the eggs, stirred in the milk, and carefully folded in the flour. The batter was smooth, and the pancakes turned out perfect.
تام در حال درست کردن پنکیک بود. او تخممرغها را هم زد، شیر را اضافه کرد و بهآرامی آرد را ترکیب کرد. خمیر نرم و یکدست شد و پنکیکها عالی از آب درآمدند.
5. روشهای پخت و گرمایی (Cooking Methods)
پخت مواد غذایی به روشهای مختلفی انجام میشود که هرکدام ویژگی خاص خود را دارند.
Boiling (جوشاندن):
پخت مواد غذایی در آب جوش، مانند ماکارونی و تخممرغ
Steaming (بخارپز کردن):
پخت مواد با بخار آب، مناسب برای سبزیجات و ماهی
Grilling (گریل کردن):
پخت مستقیم مواد روی حرارت، مانند استیک
Lisa wanted a healthy dinner. She steamed some broccoli, grilled a salmon fillet, and boiled some rice. It was a nutritious and delicious meal.
لیزا یک شام سالم میخواست. او مقداری کلم بروکلی را بخارپز کرد، یک فیله سالمون را گریل کرد و مقداری برنج جوشاند. این یک وعدهی مغذی و خوشمزه بود.
نتیجهگیری
آمادهسازی غذا تنها یک مهارت آشپزی نیست، بلکه فرصتی عالی برای یادگیری و تمرین زبان انگلیسی نیز محسوب میشود. بسیاری از اصطلاحات مربوط به آشپزی و آمادهسازی مواد غذایی در مکالمات روزمره، کتابهای آشپزی و حتی برنامههای تلویزیونی کاربرد دارند. یادگیری این اصطلاحات به شما کمک میکند که هنگام سفر، مطالعه دستورهای غذایی و حتی مکالمه با افراد انگلیسیزبان، راحتتر و روانتر صحبت کنید.
بهعلاوه، تمرین عملی مانند خواندن دستور پختها، تماشای ویدئوهای آشپزی به زبان انگلیسی و حتی نوشتن تجربیات آشپزی خود به انگلیسی، میتواند دایرهی واژگان شما را گسترش داده و مهارتهای زبانیتان را تقویت کند. پس دفعه بعد که در آشپزخانه مشغول آمادهسازی غذا هستید، به واژگان و اصطلاحات انگلیسی مربوط به هر مرحله توجه کنید و آنها را در مکالمات خود به کار ببرید!
دورههای مکالمه دکتر زبان: سریعترین راه برای تقویت انگلیسی شما
اگر میخواهید مهارت مکالمهی خود را تقویت کنید و از پسوندها بهطور طبیعی در صحبت کردن استفاده کنید، پیشنهاد میکنیم در دورههای مکالمه دکتر زبان شرکت کنید. این دورهها به شما کمک میکنند که روان و بدون ترس انگلیسی صحبت کنید.
همین حالا ثبتنام کنید و یک قدم به مکالمه حرفهای نزدیکتر شوید!

اصطلاحات عامیانه یکی از چالشهای بزرگ برای زبانآموزان است، اما اگر آنها را یاد بگیرید، نه تنها درک فیلمها برایتان راحتتر میشود، بلکه مکالمههای شما هم طبیعیتر و روانتر خواهد شد. پس بیایید با هم ۶۰ اصطلاح پرکاربرد در فیلمها را بررسی کنیم.
60 اصطلاح عامیانه انگلیسی که در فیلمها می شنوید!
سلام دوستان! امروز میخواهیم به دنیای شگفتانگیز اصطلاحات عامیانه (slang) در زبان انگلیسی بپردازیم؛ چیزی که باعث میشه فیلم ها رو راحتتر متوجه بشید و مکالمه واقعی رو یاد بگیرید.
اگر تا به حال فیلمی را تماشا کردهاید و از خودتان پرسیدهاید، “این جمله یعنی چی؟” همین آموزش خیلی می تونه بهتون کمک کنه!
اصطلاحات عامیانه همیشه یکی از چالشهای بزرگ برای زبانآموزان بوده، اما اگر آنها را یاد بگیرید، نه تنها درک فیلمها برایتان راحتتر میشود، بلکه مکالمههای شما هم طبیعیتر و روانتر خواهد شد. پس بیایید با هم ۶۰ اصطلاح پرکاربرد در فیلمها را بررسی کنیم.
اصطلاحات دوستانه و محاورهای
What’s up? چه خبر؟
Hey, what’s up?
هی، چه خبر؟
No biggie مهم نیست
Sorry for being late. – No biggie!
ببخشید که دیر کردم.” – “مهم نیست!
Bummer !چه بد
I lost my wallet. – That’s a bummer!
کیف پولم رو گم کردم.” – “چه بد!
Dude رفیق
Dude, that was awesome!
رفیق، عالی بود!
Chill out آروم باش
Chill out! Everything’s under control.
آروم باش! همه چیز تحت کنترله.
Piece of cake خیلی آسونه
The test was a piece of cake.
امتحان خیلی آسون بود.
Hang out وقت گذروندن
Let’s hang out this weekend!
آخر هفته بریم دورهمی!
Hit me up بهم پیام بده
Hit me up when you’re free.
وقتی وقت داشتی، بهم پیام بده.
Couch potato کسی که زیاد تلویزیون میبینه
He’s such a couch potato, always watching TV.
اون خیلی تنبله، همش پای تلویزیونه.
Take it easy آروم باش / سخت نگیر
Take it easy! No need to stress out.
آروم باش! نیازی نیست استرس داشته باشی.
اصطلاحات پرکاربرد در فیلمهای اکشن و جنایی
Let’s roll بزن بریم
Let’s roll before it’s too late!
بزن بریم قبل از اینکه دیر بشه!
He’s loaded خیلی پولداره
Did you know he’s loaded?
میدونستی اون خیلی پولداره؟
Drop the ball خرابش کردی
You really dropped the ball on this project.
تو واقعاً این پروژه رو خراب کردی.
Play it cool طبیعی رفتار کن
Just play it cool and act normal.
فقط طبیعی رفتار کن و عادی باش.
Give me a break! !بس کن دیگه
Oh, give me a break! You’re exaggerating.
بس کن دیگه! داری اغراق میکنی.
Bite the bullet شرایط سخت رو تحمل کردن
Sometimes you just have to bite the bullet.
گاهی باید شرایط سخت رو تحمل کنی.
Blow off steam خالی کردن عصبانیت
Go for a run to blow off some steam.
برو بدو تا عصبانیتت رو خالی کنی.
Go off the rails دیوانه شدن
He totally went off the rails after the breakup.
بعد از جدایی کاملاً دیوانه شد.
Keep it under wraps محرمانه نگه داشتن
Keep this information under wraps for now.
فعلاً این اطلاعات رو محرمانه نگه دار.
Behind bars در زندان بودن
He’s behind bars for robbery.
او به خاطر دزدی در زندانه.
Crack up از خنده ترکیدن
That joke really cracked me up!
اون جوک واقعاً منو از خنده ترکوند!
Goof around لوسبازی درآوردن
Stop goofing around and get to work!
لوسبازی رو کنار بذار و برو سر کار!
Cheesy – «سطحی و بیمزه»
That movie was so cheesy!
اون فیلم خیلی سطحی و بیمزه بود!
Pull someone’s leg سر به سر گذاشتن
Are you pulling my leg?
داری منو سر کار میذاری؟
Lighten up بیخیال شو / سخت نگیر
Come on, lighten up! It was just a joke.
بیخیال شو! فقط یه شوخی بود.
Corny خیلی کلیشهای
That joke was so corny!
اون جوک خیلی کلیشهای بود!
Dork آدم دست و پا چلفتی
He’s such a dork, but we love him anyway.
اون خیلی دست و پا چلفتیه، ولی ما دوستش داریم!
Ditch پیچوندن
Let’s ditch school and go to the mall!
بیا مدرسه رو بپیچونیم و بریم مرکز خرید!
Flake out قول دادن و عمل نکردن
She always flakes out at the last minute.
اون همیشه دقیقه نود جا میزنه.
Throw shade طعنه زدن
She was totally throwing shade at her ex-boyfriend.
اون کاملاً داشت به دوستپسر سابقش طعنه میزد.
Head over heels دیوانهوار عاشق شدن
He’s head over heels in love with her.
اون دیوانهوار عاشقشه.
Break a heart دل کسی را شکستن
He broke her heart when he left.
وقتی رفت، دلشو شکست.
Hit it off خیلی زود با کسی صمیمی شدن
They hit it off right away.
اونا فوراً با هم صمیمی شدن.
Tie the knot ازدواج کردن
They finally tied the knot last summer.
اونا بالاخره تابستون گذشته ازدواج کردن.
Call it quits به رابطه پایان دادن
They decided to call it quits after five years.
اونا بعد از پنج سال تصمیم گرفتن رابطهشونو تموم کنن.
On the rocks رابطه در حال فروپاشی
Their marriage is on the rocks.
ازدواجشون در حال فروپاشیه.
Have a crush on someone علاقه داشتن به کسی
She has a huge crush on her coworker.
اون علاقه زیادی به همکارش داره.
Lovebirds دو نفر که خیلی عاشق هم هستند
Look at those two lovebirds!
به اون دوتا عاشق نگاه کن!
Old flame عشق قدیمی
I ran into an old flame yesterday.
دیروز به یه عشق قدیمی برخوردم.
Cold feet دودل شدن قبل از ازدواج یا تصمیم بزرگ
He got cold feet before the wedding.
قبل از عروسی دودل شد.
Jump scare ترس ناگهانی
That horror movie had so many jump scares!
اون فیلم ترسناک پر از صحنههای ترس ناگهانی بود!
Scare the pants off someone کسی را خیلی ترساندن
That ghost story scared the pants off me!
اون داستان روح خیلی منو ترسوند!
Bone-chilling وحشتناک
The wind outside is bone-chilling tonight.
امشب باد بیرون خیلی سوزناکه.
Creep out ترسیدن
That abandoned house really creeps me out.
اون خونه متروکه واقعاً منو میترسونه.
Haunted تسخیر شده
That hotel is rumored to be haunted.
میگن اون هتل تسخیر شده است.
Gory خونین و وحشتناک
That horror movie was way too gory for me.
اون فیلم ترسناک خیلی خونین و وحشتناک بود.
Nail-biter فیلم یا صحنهای که آدم را در استرس نگه میدارد
That game was a real nail-biter!
اون بازی واقعاً هیجانانگیز بود!
Spooky ترسناک
The fog made everything look spooky.
مه باعث شده بود همهچیز ترسناک به نظر بیاد.
Eerie مرموز و وهمآلود
The silence in the house was eerie.
سکوت داخل خونه وهمآلود بود.
Ghost town جایی که خالی و متروکه به نظر میرسد
This place is like a ghost town at night.
این مکان شبها مثل یه شهر ارواح میشه.
Hyped خیلی هیجانزده
I’m so hyped for the concert tonight!
برای کنسرت امشب خیلی هیجانزدهام!
Dope خیلی عالی
That new song is dope!
اون آهنگ جدید خیلی عالیه!
Lit باحال و هیجانانگیز
The party last night was lit!
مهمونی دیشب خیلی باحال بود!
Savage خیلی خفن و بیرحمانه
He made a savage comeback!
اون یه جواب خیلی خفن داد!
Salty حسودی کردن یا ناراحت بودن
She got salty after losing the game.
بعد از باخت توی بازی ناراحت شد.
Throwback یادآوری گذشته
Here’s a throwback to our trip last summer!
اینم یه یادآوری از سفر تابستونی پارسال!
Squad گروه دوستان
Hanging out with my squad tonight!
امشب با گروهم میچرخم!
Flex پز دادن
He’s always flexing his new car.
اون همیشه داره با ماشین جدیدش پز میده.
Ghost someone یهویی ناپدید شدن از رابطه
I can’t believe he ghosted me after our date.
باورم نمیشه بعد از قرارمون یهویی غیبش زد!
Clap back جواب محکم و تلافی دادن
She clapped back at the rude comment with a witty reply.
اون با یه جواب زیرکانه به نظر بیادبانه پاسخ داد.
نتیجهگیری
خب دوستان، این ۶۰ اصطلاح عامیانهای بود که در فیلمهای زبان اصلی خیلی کاربرد داره. اگر میخواهید مهارتهای مکالمه خود را تقویت کنید و مثل بومیهای انگلیسی صحبت کنید، پیشنهاد میکنم که فیلم ببینید، به این اصطلاحات دقت کنید و آنها را در مکالمات روزمرهتان به کار ببرید.
و اگر میخواهید مکالمه انگلیسی خود را به سطح بالاتری ببرید، دورههای مکالمه دکتر زبان بهترین گزینه برای شما هستند! در این دورهها، یاد میگیرید که چگونه روان، طبیعی و با اعتماد به نفس صحبت کنید. پس معطل نکنید و همین امروز اقدام کنید!

پسوندها (Suffixes) گروهی از حروفند که به انتهای کلمات اضافه میشوند و کارشون اینه که معنی و نقش دستوری اون کلمات را تغییر می دهند.
کاربرد پسوندها در زبان انگلیسی: راهی ساده برای گسترش دایره واژگان
پسوند در زبان انگلیسی چیست و چه اهمیتی دارد؟
پسوندها (Suffixes) گروهی از حروفند که به انتهای کلمات اضافه میشوند و کارشون اینه که معنی و نقش دستوری اون کلمات را تغییر می دهند.
حالا چه کمکی به ما می کنن؟ با کمک پسوندها میتوان از یک فعل، اسم یا صفت جدید بسازیم و جملههای متنوعتری ایجاد کنیم. با یادگیری پسوندها دایره لغاتتون افزایش پیدا می کنه و در تقویت مهارتهای مکالمه و نوشتاری کمک می کند.
انواع پسوندها در زبان انگلیسی
1. پسوندهایی که اسم میسازند (Noun Suffixes)
این نوع پسوندها به انتهای فعل، صفت یا حتی یک اسم دیگر اضافه میشوند تا یک اسم (Noun) جدید ایجاد کنند:
-er / -or → کسی که کاری را انجام میدهد
Teach → Teacher (معلم)
Act → Actor (بازیگر)
-tion / -sion → تبدیل فعل به اسم
Communicate → Communication (ارتباط)
Decide → Decision (تصمیم)
-ment → بیان یک وضعیت یا فرآیند
Enjoy → Enjoyment (لذت)
Achieve → Achievement (دستاورد)
2. پسوندهایی که فعل میسازند (Verb Suffixes)
با اضافه کردن این پسوندها به اسم یا صفت، یک فعل (Verb) ساخته میشود:
-ize / -ise → تبدیل کردن یا تغییر دادن چیزی
Modern → Modernize (مدرن کردن)
Real → Realize (درک کردن)
-ify → ایجاد یک حالت یا کیفیت
Simple → Simplify (ساده کردن)
Beauty → Beautify (زیبا کردن)
3. پسوندهایی که صفت میسازند (Adjective Suffixes)
برای ساختن صفت (Adjective) از اسم یا فعل، از این پسوندها استفاده میشود:
-ful → پر از چیزی
Hope → Hopeful (پر از امید)
Joy → Joyful (شاد)
-less → بدون چیزی
Care → Careless (بیدقت)
Home → Homeless (بیخانمان)
-able / -ible → قابل انجام بودن چیزی
Understand → Understandable (قابل فهم)
Access → Accessible (قابل دسترس)
4. پسوندهایی که قید میسازند (Adverb Suffixes)
این پسوندها معمولاً به انتهای صفات اضافه شده و یک قید (Adverb) ایجاد میکنند:
Quick → Quickly (به سرعت)
Happy → Happily (با خوشحالی)
Easy → Easily (به راحتی)
چگونه پسوندها را در مکالمه و نوشتار استفاده کنیم؟
یادگیری پسوندها به شما کمک میکند:
- کلمات بیشتری بسازید
- جملات طبیعیتر و حرفهایتر بنویسید
- در مکالمه انگلیسی روانتر صحبت کنید
به این مثالها توجه کنید ببینید چقدر یادگیری این پسوندها تفاوت ایجاد می کنه:
بدون پسوند: “I don’t understand this.”
با پسوند: “This is not understandable.”
بدون پسوند: “She sings with beauty.”
با پسوند: “She sings beautifully.”
پسوندها، شاهکلید گسترش دایره لغات
پسوندها یکی از مهمترین ابزارهای یادگیری زبان انگلیسی هستند. استفاده از آنها در مکالمه و نوشتار باعث میشود زبان شما حرفهایتر شود. پیشنهاد میکنیم هر روز چند کلمه جدید با پسوندها یاد بگیرید و در جملات خود از آنها استفاده کنید.
دورههای مکالمه دکتر زبان: سریعترین راه برای تقویت انگلیسی شما
اگر میخواهید مهارت مکالمهی خود را تقویت کنید و از پسوندها بهطور طبیعی در صحبت کردن استفاده کنید، پیشنهاد میکنیم در دورههای مکالمه دکتر زبان شرکت کنید. این دورهها به شما کمک میکنند که روان و بدون ترس انگلیسی صحبت کنید.
همین حالا ثبتنام کنید و یک قدم به مکالمه حرفهای نزدیکتر شوید!

اگر میخواهید مانند یک بومی انگلیسی زبان صحبت کنید، یادگیری اصطلاحات عامیانه انگلیسی (Slang) یکی از مهمترین مهارتهایی است که باید به آن مسلط شوید.
اصطلاحات عامیانه انگلیسی: ضروریترین Slangها برای مکالمه
اگر میخواهید مانند یک بومی انگلیسی زبان صحبت کنید، یادگیری اصطلاحات عامیانه انگلیسی (Slang) یکی از مهمترین مهارتهایی است که باید به آن مسلط شوید.
اسلنگها بخشی جداییناپذیر از مکالمات روزمره، فیلمها، سریالها و شبکههای اجتماعی هستند و استفاده درست از آنها میتواند مکالمه شما را طبیعیتر و روانتر کند. اما آیا تا به حال شده که در یک گفتوگوی انگلیسی یا فیلمهای زبان اصلی عبارتی بشنوید و متوجه منظور آن نشوید؟
قبل از اینکه شروع کنیم، بگذارید روشن کنیم که اصطلاحات عامیانه فقط مجموعهای از کلمات غیررسمی نیستند. اینها روح مکالمه هستند، همان چاشنی که زبان انگلیسی را جذاب، بیانگر و البته گاهی گیجکننده میکند. اگر میخواهید در مکالمات روزمره مهارت پیدا کنید، باید با این اصطلاحات آشنا باشید؛ در غیر این صورت، ممکن است کسی بگوید: “این مهمانی خیلی لِیت (lit) است!” و حیران بمانید که چرا هیچ چیزی آتش نگرفته است!
در این مقاله، لیستی از پرکاربردترین اصطلاحات عامیانه انگلیسی را بررسی میکنیم که به شما کمک میکند بهتر بتونید ازتباط برقرار کنید، طبیعیتر صحبت کنید و مهارت مکالمه انگلیسی خود را به سطح بالاتری ببرید. پس اگر به دنبال یادگیری Slangهای ضروری انگلیسی هستید، تا پایان این مقاله با ما همراه باشید!
اصطلاحات رایج و ضروری روزمره
برخی از اصطلاحات تقریباً در تمام مکالمات روزانه، فیلمها، سریالها و شبکههای اجتماعی شنیده میشوند. بیایید چند نمونه را بررسی کنیم:
What’s up?
یک روش غیررسمی برای احوالپرسی. به جای “?How are you” بگویید “?What’s up” و طبیعیتر به نظر برسید.
Dude/Bro
برای خطاب کردن یک دوست. “?Hey, bro! What’s up”
No worries
راهی راحت برای گفتن “اشکالی ندارد” یا “نیازی به تشکر نیست.”
Chill
میتواند به معنی “ریلکس کردن” باشد (“Let’s chill this weekend”) یا کسی را توصیف کند که آرام و خونسرد است (“He’s so chill”).
Wanna/Gonna
مخفف “want to” و “going to”. “I wanna grab some coffee. You gonna join”
Awesome / Dope محشر، خفن
OMG! (Oh My God!) وای خدای من! (تعجب)
Damn! وای! / لعنتی! (بسته به لحن، تعجب، ناراحتی یا تحسین)
Yeah, totally! آره کاملاً
Nah, I’m good. نه، ممنونم (یک روش غیررسمی برای رد کردن چیزی)
For real? جدی؟
You bet! قطعاً
No biggie! چیز مهمی نیست!
Broke بیپول
I can’t go out, I’m broke.
من نمیتوانم بیرون بروم، بیپولم.
Rip-off خیلی گرون و ناعادلانه
That’s a rip-off!
این خیلی گرونه!
Ballin’ خیلی پولدار و ولخرج
He’s ballin’ with his new car.
او با ماشین جدیدش حسابی پُز میدهد و ولخرجی میکند.
Cash out همه پولتو خرج کردن
اصطلاحات شبکههای اجتماعی
اگر زمان زیادی را در فضای آنلاین میگذرانید (و بیایید واقعبین باشیم، همه ما این کار را میکنیم)، احتمالاً با برخی اختصارات و اصطلاحات عجیب روبهرو شدهاید. اینها معنی آنها هستند:
GOAT – Greatest of All Time بهترین در تمام دوران
Messi is the GOAT.
مسی بهترینِ تمام دوران است.
Flex پُز دادن
He’s always flexing his new car.
او همیشه دارد با ماشین جدیدش پُز میدهد.
Lowkey/Highkey – Lowkey مخفیانه یا تا حدی
Highkey کاملاً یا قطعاً
I lowkey love this song.
یک کمی (یه جورایی) عاشق این آهنگم.
I highkey need coffee right now.
شدیداً الان به قهوه نیاز دارم.
Slay فوقالعاده انجام دادن
She slayed that presentation!
او توی اون ارائه ترکوند!
Sus – مخفف “suspicious” مشکوک
That deal sounds sus.
اون معامله مشکوک به نظر میرسه.
تفاوت اصطلاحات آمریکایی و بریتانیایی
دقت کنید که اصطلاحات عامیانه انگلیسی بسته به کشور متفاوت هستند. بیاید چند اصطلاح پرکاربرد آمریکایی و بریتانیایی رو یاد بگیریم:
معنی بریتیش امریکن
Trash Rubbish زباله
Cookie Biscuit بیسکویت
Fries Chips سیبزمینی سرخکرده
Gas Petrol بنزین
Elevator Lift آسانسور
Soccer Football فوتبال (ورزش)
اگر به سفر میروید یا با یک فرد انگلیسی یا آمریکایی چت میکنید، دانستن این تفاوتها میتواند از سوءتفاهمهای خندهدار جلوگیری کند!
استفاده از اصطلاحات در مکالمات روزمره
درست است که اصطلاحات عامیانه باعث روانتر شدن مکالمه شما میشوند، اما باید بدانید کجا و چگونه از آنها استفاده کنید. گفتن “?Yo, what’s up” در یک جلسه کاری؟ شاید انتخاب خوبی نباشد. اما گفتن آن به یک دوست؟ عالی است! در اینجا چند نکته آورده شده است:
- مخاطب خود را بشناسید – در موقعیتهای غیررسمی از اصطلاحات استفاده کنید، اما در محیطهای کاری یا رسمی، زبان رسمیتری را به کار بگیرید.
- گوش دهید و یاد بگیرید – به نحوه استفاده از اصطلاحات در فیلمها، یوتیوب و مکالمات روزمره توجه کنید.
- تمرین کنید، اما زیادهروی نکنید – استفاده بیش از حد از اصطلاحات میتواند غیرطبیعی به نظر برسد. تعادل بین زبان رسمی و غیررسمی مهم است.
چگونه اصطلاحات را یاد بگیریم و به خاطر بسپاریم؟
از آنجایی که اصطلاحات عامیانه دائماً در حال تغییر هستند، بهروز ماندن بسیار مهم است. این روشها میتوانند به شما کمک کنند:
- تماشای فیلم و سریالهای انگلیسیزبان – سریالهایی مانند Friends، Brooklyn Nine-Nine و The Office منابع عالی برای یادگیری اصطلاحات هستند.
- دنبال کردن اینفلوئنسرهای انگلیسیزبان – گوش دادن به مکالمات واقعی در اینستاگرام، تیکتاک و یوتیوب به شما کمک میکند اصطلاحات را به طور طبیعی یاد بگیرید.
- صحبت با افراد بومی – در گروههای تبادل زبان شرکت کنید یا در کلاسهای انگلیسی شرکت کنید که روی مکالمه واقعی تمرکز دارند.
سخن پایانی: مانند یک حرفهای انگلیسی صحبت کنید
تسلط بر اصطلاحات عامیانه فقط به معنای یادگیری چند کلمه نیست، بلکه به معنای درک فرهنگ، طنز و ارتباطات واقعی است. اگر میخواهید با اعتمادبهنفس صحبت کنید، طبیعی به نظر برسید و از یادگیری زبان لذت ببرید، اصطلاحات عامیانه بهترین دوست شما هستند.
و اگر جدی به دنبال تقویت مهارتهای مکالمه انگلیسی هستید، حتماً دورههای دکتر زبان را بررسی کنید. این دورهها به شما کمک میکنند فراتر از انگلیسی کتاب درسی حرکت کنید و مانند یک انگلیسیزبان واقعی مکالمه کنید. چه مبتدی باشید و چه بخواهید سطح مکالمه خود را بهبود دهید، این دورهها راهگشای شما خواهند بود!
پس ادامه دهید، تمرین کنید و در مسیر یادگیری زبان بدرخشید! 😉

بسیاری از زبانآموزان با این سوال روبهرو میشوند که کدام بخش از زبان باید ابتدا مورد توجه قرار گیرد: گرامر یا لغات؟ هر دو این جنبهها نقش حیاتی در تسلط بر زبان انگلیسی دارند، اما انتخاب اولویت بین آنها میتواند تأثیر زیادی بر روند یادگیری شما بگذارد.
یادگیری زبان انگلیسی: از گرامر شروع کنیم یا لغات؟ راهنمای جامع
یادگیری زبان انگلیسی یکی از اهداف مشترک بسیاری از افراد در سراسر جهان است. با این حال، هنگام شروع این سفر، بسیاری از زبانآموزان با این سوال روبهرو میشوند که کدام بخش از زبان باید ابتدا مورد توجه قرار گیرد: گرامر یا لغات؟
هر دو این جنبهها نقش حیاتی در تسلط بر زبان انگلیسی دارند، اما انتخاب اولویت بین آنها میتواند تأثیر زیادی بر روند یادگیری شما بگذارد. در این مقاله، به بررسی مزایا و چالشهای هر یک از این رویکردها خواهیم پرداخت و به شما کمک خواهیم کرد تا بهترین روش مناسب خود را برای شروع یادگیری زبان انگلیسی انتخاب کنید.
لغات و گرامر؛ کدام اولویت دارد؟
بیایید این مسئله را با یک مثال ساده بررسی کنیم. فرض کنید که قصد دارید یک خانه بسازید. آیا ابتدا دیوارها را میسازید یا ابتدا مصالح موردنیاز را تهیه میکنید؟
لغات همان آجرهای زبان هستند و گرامر مانند نقشهی معماری آن. بدون لغات، ساختن جمله ممکن نیست و بدون گرامر، جملات نامفهوم خواهند بود. بنابراین یادگیری این دو باید همزمان و در کنار یکدیگر انجام شود.
چرا یادگیری لغات اهمیت بیشتری دارد؟
اگر قرار باشد یادگیری زبان را از یکی از این دو بخش شروع کنید، تمرکز روی لغات میتواند گزینهی بهتری باشد. دلایل این موضوع عبارتند از:
1. برقراری ارتباط سریعتر: با یادگیری لغات، حتی بدون گرامر صحیح، میتوانید منظور خود را به دیگران برسانید.
2. یادگیری طبیعی گرامر از طریق استفادهی مداوم: همانطور که کودکان بدون آگاهی از قوانین دستوری، زبان مادری را یاد میگیرند، شما هم میتوانید گرامر را از طریق جملات کاربردی بیاموزید.
3. افزایش انگیزه و اعتماد به نفس: یادگیری سریع لغات و توانایی بیان جملات ساده باعث حفظ انگیزهی شما در مسیر یادگیری زبان میشود.
چرا یادگیری گرامر هم مهم است؟
اگرچه تمرکز اولیه روی لغات مهم است، اما بدون گرامر، جملات شما ممکن است مبهم و نادرست باشند. گرامر به شما کمک میکند:
- جملات خود را ساختاریافته و قابل فهم بیان کنید.
- در آزمونهای بینالمللی مانند آیلتس و تافل نمرهی بهتری کسب کنید.
- حرفهایتر و روانتر صحبت کنید.
بهترین روش برای یادگیری زبان انگلیسی
حال که متوجه شدیم لغات و گرامر هر دو مهم هستند، بهترین روش برای یادگیری زبان چیست؟
1. یادگیری لغات در قالب جملات: به جای حفظ کردن لیستهای بلند از کلمات، سعی کنید آنها را درون جملات کاربردی به خاطر بسپارید.
2. استفاده از منابع واقعی: فیلم، پادکست و کتابهای ساده به شما کمک میکنند تا گرامر را بهصورت طبیعی و در قالب متن یاد بگیرید.
3. مکالمه روزانه: صحبت کردن حتی با جملات اشتباه، شما را به اصلاح تدریجی اشتباهات و تسلط بیشتر بر زبان تشویق میکند.
4. غوطهور شدن در زبان: خود را در معرض محتوای انگلیسی قرار دهید، یادداشتهای روزانه بنویسید و حتی در ذهن خود به انگلیسی فکر کنید.
نتیجهگیری
یادگیری زبان انگلیسی یک فرآیند تدریجی است که نیاز به ترکیب لغات و گرامر دارد. بهتر است ابتدا روی لغات تمرکز کنید اما آنها را در جملات یاد بگیرید تا گرامر را نیز بهطور ناخودآگاه بیاموزید.
اگر به دنبال یک روش اصولی و علمی برای یادگیری مکالمهی انگلیسی هستید، پیشنهاد میکنم دورههای مکالمه دکتر زبان را از دست ندهید. در این دورهها، لغات و گرامر بهصورت ترکیبی و کاربردی آموزش داده میشوند تا شما بتوانید زبان انگلیسی را با اعتماد به نفس و بدون استرس صحبت کنید.
همین امروز شروع کنید و از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید!