درس بیست و دوم: English Grammar in Use

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم. 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

will and shall – Part 2

 

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.

 

Part A:

 

 

وقتی که کسی قبلاً برنامه‌ریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

Lisa is working next week. (not Lisa will work)

لیزا هفته بعد کار می‌کنه.

 

Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)

امشب می‌خوای تلویزیون نگاه کنی؟

 

وقتی می‌خوایم بگیم که چیزی رو می‌دونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق می‌افته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده می‌کنیم. مثلاً:

 

Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.

کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت می‌کنن.

 

 

Joe believes that Kate will pass the driving test.

جو فکر می‌کنه کیت امتحان رانندگی رو قبول می‌شه.

 

He is predicting the future.

اون داره آینده رو پیش‌بینی می‌کنه.

 

وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیش‌بینی می‌کنیم، از “will” یا “won’t” استفاده می‌کنیم. چندتا مثال دیگه:

 

They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.

اونا خیلی وقته که رفته‌ان. وقتی برگردن، می‌بینن که اینجا خیلی تغییر کرده.

 

‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’

“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”

 

That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.

اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو می‌سوزونی.

 

Anna looks completely different now. You won’t recognise her.

آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمی‌تونید بشناسیدش.

 

When will you get your exam results?

کی نتایج امتحانتو می‌گیری؟

 

مقایسه کن:

 

I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی می‌ره. (یعنی فکر می‌کنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)

 

I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر می‌کنم اون تصمیم می‌گیره که بره)

 

Part B:

 

ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده می‌کنیم:

 

Probably

احتمالاً

 

I’ll probably be home late tonight.

احتمالاً امشب دیر می‌رسم خونه.

 

I’m sure

مطمئنم

 

Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.

نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول می‌شی.

 

I think

فکر می‌کنم

 

 

Do you think Sarah will like the present we bought her?

فکر می‌کنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟

 

I don’t think

فکر نمی‌کنم

 

I don’t think the exam will be very difficult.

فکر نمی‌کنم امتحان خیلی سخت باشه.

 

I wonder

با خودم می‌گم / نمی‌دونم

 

I wonder what will happen.

نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته.

 

بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم. 

I hope Kate passes the driving test.

امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.

 

I hope it doesn’t rain tomorrow.

امیدوارم فردا بارون نیاد.

 

Part C:

معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، اما بعضی وقت‌ها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده می‌کنیم:

 

Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)

الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)

 

 

Part D:

 

معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده می‌کنیم. می‌تونی بگی:

 

I shall or I will (I’ll)  / We shall or we will (we’ll)

من خواهم / ما خواهیم 

 

I shall be late this evening. (or I will be)

من امشب دیر می‌رسم. (یا من خواهم رسید)

 

We shall probably go to France in June. (or We will probably go)

احتمالاً ماه ژوئن می‌ریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)

 

توی انگلیسی محاوره‌ای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده می‌کنیم:

 

We’ll probably go to France.

احتمالاً می‌ریم فرانسه.

 

منفی “shall” می‌شه “shall not” یا “shan’t”:

 

I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)

من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)

 

معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمی‌کنیم:

 

She will be very angry. (not She shall be)

اون خیلی عصبانی می‌شه. (نه “اون خواهد شد”)

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

 

پاسخنامه

 

22.1

 

2. won’t

 

3. ’ll / will

 

4. won’t

 

5. ’ll / will

 

6. won’t

 

22.2

 

2. It will look

 

3. you’ll like / you will like

 

4. You’ll enjoy / You will enjoy

 

5. You’ll get / You will get

 

6. people will live

 

7. we’ll meet / we will meet

 

8. she’ll come / she will come

 

9. she’ll mind

 

10. it will be

 

22.3

 

2. Do you think it will rain?

 

3. When do you think it will end?

 

4. How much do you think it will cost?

 

5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?

 

6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?

 

7. What do you think will happen?

 

22.4

 

Example answers:

 

2. I’ll be in bed.

 

3. I’ll be at work.

 

4. I’ll probably be at home.

 

5. I don’t know where I’ll be.

 

22.5

 

2. I’ll never forget it.

 

3. You’ll laugh

 

4. I’m going

 

5. will win

 

6. is coming

 

7. It won’t hurt

 

8. What will happen

 

9. we’re going

 

 

درس بیست و یکم: English Grammar in Usewill and shall - part 1   درس بیست و یکم از کتاب "English Grammar in Use" به بررسی استفاده از "will" و "shall" در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.   "Will" به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.   "Shall" به [...]

درس بیست و یکم: English Grammar in Use

will and shall – part 1

 

درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.

 

“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.

 

“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده می‌شود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.

 

در این درس، ما به تفاوت‌ها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونه‌هایی از استفاده‌های آن‌ها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.

 

Part A:

 

ما از “I’ll” وقتی استفاده می‌کنیم که تازه تصمیم گرفته‌ایم کاری انجام بدیم.

 

“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”

“اوه، در رو باز گذاشتم. می‌رم و می‌بندمش.”

 

“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”

“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”

 

“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”

“به مکس  زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ می‌زنم.”

 

ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جمله‌ها استفاده نمی‌کنیم:

 

 

I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)

الان بهش زنگ می‌زنم.

 

ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده می‌کنیم:

 

I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.

یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.

 

I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.

فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خسته‌ام.

 

توی انگلیسی محاوره‌ای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل می‌شه:

 

I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)

می‌بینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمی‌مونم.

 

Part B :

 

ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیت‌ها استفاده می‌کنیم:

 

پیشنهاد دادن برای انجام کاری

 

That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)

به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت می‌کنم.

 

قبول کردن انجام کاری

 

A: Can you give Tom this book?

می‌تونی این کتاب رو به تام بدی؟

 

B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.

حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش می‌دم.

 

قول دادن برای انجام کاری

 

Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.

مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس می‌دم.

 

I won’t tell anyone what happened. I promise.

قول می‌دم به کسی نگم چی شده.

 

ما از “won’t” استفاده می‌کنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع می‌کنه:

 

I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.

سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمی‌کنه.

 

The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)

ماشین روشن نمی‌شه. (یعنی ماشین “نمی‌خواد” روشن بشه)

 

“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:

 

Will you please turn the music down? It’s too loud.

میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.

 

Part C:

 

ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیم‌گیری یا برنامه‌ریزی شدن استفاده نمی‌کنیم:

 

I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)

شنبه‌ی آینده می‌رم تعطیلات.

 

مقایسه کن:

 

I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)

من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیم‌گیری شده)

 

A: I’ll meet you at half past ten, OK?

ساعت ۱۰:۳۰ می‌بینمت، اوکی؟

 

B: Fine. See you then. (decided now)

خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)

 

Part D:

 

ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we”  استفاده می‌کنیم.

ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده می‌کنیم:

 

Shall I open the window? (= do you want me to open it?)

پنجره رو باز کنم؟ (یعنی می‌خوای پنجره رو باز کنم؟)

 

I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)

من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)

 

Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’

«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»

 

‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’

«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»

 

 

“ ?…  shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:

 

 

Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)

در رو ببندم؟ (یعنی می‌خوای من در رو ببندم؟)

 

Will you shut the door? (= I want you to shut it)

در رو می‌بندی؟ (یعنی می‌خوام تو در رو ببندی)

 

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

 

پاسخنامه

 

21.1

 

2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put

 

3. I’ll check

 

4. I’ll do

 

5. I’ll show

 

6. I’ll have

 

7. I’ll stay / I’ll wait

 

8. I’ll try

 

21.2

 

2. I think I’ll go to bed.

 

3. I think I’ll go for a walk.

 

4. I don’t think I’ll have (any) lunch.

 

5. I don’t think I’ll go swimming today.

 

21.3

 

3. I’ll meet

 

4. I’ll stay

 

5. I’m having

 

6. I won’t forget

 

7. we’re going

 

8. Are you doing

 

9. Will you do

 

10. Do you go

 

11. won’t tell

 

12. I’ll do

 

21.4

 

2. Where shall we go (on holiday)?

 

3. Shall I buy it?

 

4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?

 

5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?

 

6. What time shall we meet?

 

درس بیستم: English Grammar in Use

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

درس بیستم: English Grammar in Use

I’m going to (do)

 

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

 

در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیم‌ها و برنامه‌های شخصی که قبلاً در موردشان فکر کرده‌اند، آشنا می‌شوند. این ساختار به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا موقعیت‌هایی که تصمیم‌گیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوت‌های ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمان‌های آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره می‌کند.

 

 

Part A:

 

I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:

 

Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’

«می‌خوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»

 

A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?

الف: شنیدم سارا تو قرعه‌کشی برنده شده. با پولش می‌خواد چیکار کنه؟

 

 

B: She’s going to buy a new car.

ب: می‌خواد یه ماشین نو بخره.

 

I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?

فقط می‌خوام یه تماس سریع بگیرم. می‌تونی منتظر من بمونی؟

 

This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.

این پنیر بوی بدی می‌ده. من نمی‌خوام بخورمش.

 

Part B:

 

I am doing and I am going to do

من دارم انجام می‌دم و من قراره انجام بدم

 

I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش  داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:

 

I’m leaving next week. I’ve booked my flight.

من هفته دیگه دارم می‌رم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.

 

What time are you meeting Emily this evening?

امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟

 

 I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.

 

A: Your shoes are dirty.

الف: کفش‌هات کثیفه.

 

B: Yes, I know. I’m going to clean them.  (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)

ب: آره، می‌دونم. می‌خوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)

 

I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.

نمی‌خوام اینجا بمونم. فردا می‌خوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.

 

مقایسه کن:

 

I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)

نمی‌دونم فردا چی کار دارم می‌کنم. (یعنی نمی‌دونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)

 

I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)

نمی‌دونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)

 

اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.

 

Part C:

 

همچنین می‌تونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:

 

The man isn’t looking where he is going.

اون مرد حواسش نیست داره کجا می‌ره.

 

He is going to walk into the wall.

اون داره می‌ره بخوره به دیوار.

 

When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.

وقتی می‌گیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح می‌کنه.

 

The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.

اون مرد الان داره به سمت دیوار می‌ره، پس می‌تونیم ببینیم که داره می‌ره بخوره بهش.

 

چند تا مثال دیگه:

 

Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)

به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (می‌تونیم الان ابرها رو ببینیم)

 

I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)

حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)

 

The economic situation is bad now and things are going to get worse.

وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم می‌شه.

 

Part D:

من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:

 

We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.

ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.

 

I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’

من فقط داشتم می‌رفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»

 

می‌تونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):

 

I thought it was going to rain, but it didn’t.

فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.

 

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

 

 

پاسخنامه تمرین درس بیستم

 

20.1

 

2. What are you going to wear?

 

3. Where are you going to put it?

 

4. Who are you going to invite?

 

5. How are you going to cook it?

 

20.2

 

2. I’m going to try

 

3. I’m going to say

 

4. I’m going to wash

 

5. I’m not going to accept

 

6. I’m going to learn

 

7. I’m going to run

 

8. I’m going to complain

 

9. I’m not going to tell

 

20.3

 

2. He’s going to be late.

 

3. The boat is going to sink.

 

4. They’re going to run out of petrol.

 

5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.

 

20.4

 

2. was going to buy

 

3. were going to play

 

4. was going to phone

 

5. was going to be

 

6. was going to give up

 

7. were you going to say

درس نوزدهم: English Grammar in Use

خیلی وقت‌ها ما از زمان حال استفاده می‌کنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام می‌دیم، حال استمراری و حال ساده هستن.

درس نوزدهم: English Grammar in Use

Present tenses (I am doing / I do) for the future

زمان‌های حال برای آینده

 

خیلی وقت‌ها ما از زمان حال استفاده می‌کنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام می‌دیم، حال استمراری و حال ساده هستن.

 

1. حال استمراری (I am doing)

 

از حال استمراری استفاده می‌کنیم وقتی که می‌خوایم درباره‌ی برنامه‌های قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامه‌ریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:

من فردا دارم میرم باشگاه.

I’m going to the gym tomorrow.

اون دوشنبه داره می‌ره مسافرت.

She’s going on a trip on Monday.

تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف می‌زنیم. چون این یه کاریه که برنامه‌ریزی شده.

 

2. حال ساده (I do)

ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که معمولاً طبق برنامه انجام می‌شن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلم‌ها، یا کلاس‌ها. مثلاً:

کلاس زبانم ساعت ۳ شروع می‌شه.

My English class starts at 3.

قطار ساعت ۶ حرکت می‌کنه.

The train leaves at 6.

اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، چون یه برنامه‌ی مشخص و رسمی هست.

 

Part A:

 

حال استمراری (دارم انجام می‌دم) با معنی آینده

 

This is Ben’s diary for next week.

این دفترچه‌ی برنامه‌ی بن برای هفته‌ی بعده.

 

He is playing tennis on Monday afternoon.

اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی می‌کنه.

 

He is going to the dentist on Tuesday morning.

اون سه‌شنبه صبح می‌ره دندون‌پزشکی.

 

He is meeting Kate on Friday.

اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.

 

تو همه‌ی این مثال‌ها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامه‌ریزی کرده که این کارا رو انجام بده.

 

I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:

دارم یه کاری رو انجام می‌دم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامه‌ریزی کردم که انجامش بدم:

 

A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)

الف: شنبه شب داری چیکار می‌کنی؟ (نه اینکه “چیکار می‌کنی”)

 

B: I’m going to the cinema. (not I go)

ب: می‌خوام برم سینما. (نه اینکه “می‌رم سینما”)

 

A: What time is Katherine arriving tomorrow?

الف: کاترین فردا چه ساعتی می‌رسه؟

 

B: Half past ten. We’re meeting her at the station.

ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.

 

I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.

فردا کار نمی‌کنم، پس می‌تونیم بریم یه جایی بیرون.

 

Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.

استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمی‌کنه. پاش آسیب دیده.

 

معمولاً برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی که برنامه‌ریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

What are you doing tonight? (not What will you do)

امشب داری چیکار می‌کنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)

 

Alex is getting married next month. (not will get)

الکس ماه بعد ازدواج می‌کنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)

 

ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده می‌کنیم. این مخصوصاً برای فعل‌های حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده می‌شه.

 

I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)

خسته‌ام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “می‌رم بخوابم”)

 

‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)

تینا، آماده‌ای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)

 

Part B:

حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده

 

ما از حال ساده وقتی درباره برنامه‌های زمان‌بندی شده مثل زمان‌های حمل و نقل یا سینما صحبت می‌کنیم، استفاده می‌کنیم .

 

I have to go. My train leaves at 11.30.

من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت می‌کنه.

 

What time does the film start tonight?

فیلم امشب چه ساعتی شروع می‌شه؟

 

The meeting is at nine o’clock tomorrow.

جلسه فردا ساعت 9 هست.

 

می‌تونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت می‌کنی که برنامه‌هاشون مثل یک جدول زمان‌بندی ثابت شده است استفاده کنی.

 

I start my new job on Monday.

من دوشنبه کار جدیدم رو شروع می‌کنم.

 

What time do you finish work tomorrow?

چه ساعتی فردا کارت تموم می‌شه؟

 

اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده می‌شه.

 

What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)

فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟

 

مقایسه کن:

 

Present simple

زمان حال ساده

What time does the train arrive?

قطار چه ساعتی می‌رسه؟

The film starts at 8.15.

فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع می‌شه.

Present continuous

زمان حال استمراری

What time are you arriving?

کی می‌رسی؟

I’m going to the cinema this evening

امشب دارم می‌رم سینما.

 

وقتی در مورد قرارها، کلاس‌ها، امتحان‌ها و غیره صحبت می‌کنی، می‌تونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.

 

I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.

من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)

 

خسته شدی از اینکه انگلیسی‌ت خوب نیست؟

می‌خوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟

دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!

با این دوره فوق‌العاده، تو فقط ۳ ماه می‌تونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفه‌ای تمام‌عیار!

با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟

  • انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جمله‌ت رو چطوری بگی.
  • اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف می‌زنی.
  • درهای جدید به روت باز میشه: فرصت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا می‌کنی.

 

برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.

 

 

19.1

 

2. How long are you going for?

 

3. When are you leaving?

 

4. Are you going alone?

 

5. Are you travelling by car?

 

6. Where are you staying?

 

19.2

 

2. We’re having

 

3. I’m not working

 

4. I’m leaving

 

5. are you going

 

6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming

 

7. I’m going

 

8. He’s working / He is working

 

19.3

 

Example answers:

 

2. I’m working tomorrow morning.

 

3. I’m not doing anything tomorrow evening.

 

4. I’m going swimming next Sunday.

 

5. I’m going to a party this evening.

 

19.4

 

2. Are you going

 

3. he’s moving / he is moving

 

4. I’m going / I am going … does it start

 

5. we’re meeting / we are meeting

 

6. Are you doing

 

7. does this term end … starts

 

8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting

 

9. Are you watching

 

10. leaves … arrives

 

11. It finishes

 

12. I’m not using / I am not using

 

روش‌های نوین یادگیری زبان انگلیسی

آیا با روش‌های جدید یادگیری زبان انگلیسی آشنا هستید؟ اگر نه، خوشبختانه با سالها تجربه و تخصص در این حوزه اینجا هستم تا با هم این روش‌ها رو بررسی کنیم و ببینیم چطور می‌تونید خیلی راحت‌تر و سریع‌تر از چیزی که فکر می‌کنید، انگلیسی یاد بگیرید.

روش‌های نوین یادگیری زبان انگلیسی

یادگیری زبان انگلیسی همیشه چالشی برای خیلی‌ها بوده، و بی‌دلیل نیست که روش‌های زیادی برای یادگیری زبان معرفی شده‌اند. هر کسی دنبال سریع‌ترین، کارآمدترین و بهترین روش برای یادگیری زبان هست، خصوصاً انگلیسی، که امروزه یکی از ضروری‌ترین مهارت‌هاست.

 

حالا سؤال اینه: آیا با روش‌های جدید یادگیری زبان انگلیسی آشنا هستید؟ اگر نه، خوشبختانه با سالها تجربه و تخصص در این حوزه اینجا هستم تا با هم این روش‌ها رو بررسی کنیم و ببینیم چطور می‌تونید خیلی راحت‌تر و سریع‌تر از چیزی که فکر می‌کنید، انگلیسی یاد بگیرید.

 

روش‌های نوین یادگیری زبان انگلیسی: چیه و چرا مهمه؟

 

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که تکنولوژی و علم به طور چشمگیری بر همه جنبه‌های زندگی ما تأثیر گذاشته، از جمله آموزش زبان. اما خب، چی باعث شده که این روش‌های جدید جذاب و کارآمد باشن؟ حقیقت اینه که این روش‌ها خیلی بیشتر با سبک زندگی ما تطابق دارن. مثلا، همه‌مون با گوشی‌های هوشمندمون وقت می‌گذرونیم، درست؟ خب، حالا تصور کنید که این گوشی به یک ابزار فوق‌العاده برای یادگیری زبان تبدیل بشه.

 

 

یکی از پرطرفدارترین روش‌های جدید، یادگیری تعاملی (Interactive Learning) هست. این روش‌ها به شما اجازه می‌دن با زبان به شکل عملی ارتباط برقرار کنید، نه اینکه فقط کلمه و قواعد حفظ کنید. اپلیکیشن‌هایی مثل Duolingo یا Memrise به خوبی این روش رو به کار گرفتن. بازی‌ها و چالش‌های روزانه به زبان‌آموزها کمک می‌کنن که بدون فشار زیاد، انگلیسی رو در زندگی روزمره‌شون تمرین کنن.

 

تکنیک‌های خودآموزی: آزادی برای یادگیری در هر زمان و مکان

 

تکنیک‌های خودآموزی یا Self-Study یکی دیگه از بخش‌های کلیدی این ماجراست. امروزه دیگه نیازی نیست به کلاس‌های سنتی برید یا ساعت‌ها پای کتاب بشینید (البته اگر اون رو دوست داشته باشید، هیچ اشکالی نداره). با ابزارهای آنلاین و منابعی که در دسترسه، هر کسی می‌تونه خودش استاد خودش باشه. حتی ابزارهایی مثل یوتیوب، پادکست‌های زبان انگلیسی یا دوره‌های آنلاین به شما کمک می‌کنن تا به راحتی به منابعی با کیفیت دسترسی داشته باشید و یادگیری رو با سرعت خودتون پیش ببرید.

 

خودآموزی به شما آزادی کامل می‌ده که هر وقت خواستید و در هر جایی که بودید، شروع به یادگیری کنید. به جای محدود شدن به کلاس و ساعت خاص، می‌تونید با برنامه‌ریزی شخصی، زبان رو در روزهای شلوغ کاری یا حتی در طول سفرها هم یاد بگیرید.

 

تکنیک‌های بازی‌محور: یادگیری با سرگرمی

 

چند بار براتون پیش اومده که چیزی رو فقط به خاطر اینکه سرگرم‌کننده بوده به راحتی یاد گرفتید؟ این دقیقاً هدف تکنیک‌های یادگیری بازی‌محوره. با بازی‌های زبانی که جذابیت و چالش دارن، شما بدون اینکه متوجه بشید، در حال تقویت مهارت‌های زبانی‌تون هستید. این بازی‌ها معمولاً شامل تمرینات شنیداری، گفتاری و حتی نوشتاری هستن. پس یادگیری انگلیسی می‌تونه به نوعی سرگرمی تبدیل بشه، به جای اینکه به شکل یک وظیفه سخت بهش نگاه کنید.

 

استفاده از شبکه‌های اجتماعی: یادگیری زبان در دنیای مجازی

 

حتماً شما هم زیاد وقت‌تون رو توی اینستاگرام، تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی دیگه می‌گذرونید. چرا از این وقت‌ها برای یادگیری استفاده نکنیم؟ شبکه‌های اجتماعی نه تنها پر از محتوای آموزشی خوب هستن، بلکه شما رو با افراد بومی که زبان انگلیسی صحبت می‌کنن، ارتباط می‌دن. برای مثال، صفحات مختلفی وجود دارن که به آموزش زبان انگلیسی از طریق پست‌های کوتاه، استوری‌ها و ویدیوهای آموزشی می‌پردازن. شما می‌تونید به راحتی ویدیوهای آموزشی ببینید و با اصطلاحات جدید آشنا بشید، در چالش‌های زبانی شرکت کنید و حتی مکالمه‌های ساده رو تمرین کنید.

 

تکنولوژی‌های جدید: از هوش مصنوعی تا واقعیت مجازی

 

هوش مصنوعی (AI) امروزه به یکی از ابزارهای فوق‌العاده در یادگیری زبان تبدیل شده. اپلیکیشن‌هایی مثل ChatGPT یا Google Translate با استفاده از هوش مصنوعی به شما کمک می‌کنن تا نه تنها ترجمه کلمات و جملات رو دریافت کنید، بلکه از مکالمه با یک ربات هم بهره‌مند بشید. این نوع تعاملات به شما کمک می‌کنه تا مهارت‌های مکالمه‌ای‌تون رو بهبود بدید، بدون اینکه نگران اشتباهات یا قضاوت دیگران باشید.

 

از طرف دیگه، واقعیت مجازی (VR) به یک ابزار شگفت‌انگیز برای یادگیری زبان تبدیل شده. تصور کنید که در محیطی قرار بگیرید که کاملاً شبیه‌سازی شده، مثلاً یک کافه در نیویورک یا لندن. شما می‌تونید با آدم‌های مجازی صحبت کنید، سفارش بدید، سوال بپرسید و در واقعیت نزدیک به زندگی تمرین کنید. این تکنولوژی‌ها به شما فرصت می‌دن که در محیط‌های واقعی زبانی تمرین کنید، بدون اینکه از منزل‌تون خارج بشید.

 

مکالمه‌های مجازی و جلسات آنلاین

 

 

یکی دیگه از روش‌های محبوب و نوین یادگیری زبان انگلیسی، مکالمه‌های مجازی هست. امروزه شما می‌تونید با افرادی از سراسر دنیا از طریق پلتفرم‌های مختلف مکالمه داشته باشید. این جلسات مکالمه، فرصت عالی‌ای برای تمرین زبان با افراد بومی یا زبان‌آموزان دیگه هست. اپلیکیشن‌هایی مثل Cambly یا iTalki به شما امکان می‌دن که با معلم‌های خصوصی یا زبان‌آموزهای دیگه از طریق ویدیوچت مکالمه کنید. مزیت این روش اینه که می‌تونید تمرین‌های زبانی‌تون رو به صورت عملی و در محیط واقعی انجام بدید.

 

معرفی دوره‌های مکالمه دکتر زبان

 

حالا که از روش‌های جدید یادگیری زبان صحبت کردیم، بذارید شما رو با دوره‌های خاص و منحصربه‌فردی آشنا کنم که نتایج واقعی و فوق‌العاده‌ای رو طی سال‌ها به ارمغان آورده. اگر به دنبال یادگیری سریع و مؤثر مکالمه انگلیسی هستید، حتماً دوره‌های دکتر زبان رو بررسی کنید. این دوره ها در مقایسه با دوره های خارجی بسیار بسیار ارزان و موثرتر هستند و نتایج شرکت کنندگان موید این مدعاست!

 

1. دوره کمربند مشکی مکالمه سریع: این دوره سه ماهه که مخصوص افراد مبتدی تا سطح متوسط طراحی شده، تمرکز ویژه‌ای روی تقویت مکالمه داره. شما با فقط 45 دقیقه مطالعه روزانه، به مهارت‌های شنیداری و مکالمه عمومی مسلط می‌شید و می‌تونید خیلی راحت با دیگران صحبت کنید. این دوره به شما کمک می‌کنه تا قدم به قدم جلو برید و سریع‌تر از اون چیزی که فکر می‌کنید، به نتیجه برسید.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک: اگر به دنبال پیشرفت از سطح مبتدی تا نمره 7 آیلتس هستید، این دوره دقیقاً برای شما طراحی شده. در این دوره، هر چهار مهارت زبانی (شنیداری، گفتاری، نوشتاری و خواندن) پوشش داده می‌شه و شما رو به طور کامل برای دوره‌های آیلتس آماده می‌کنه. این دوره هم ثابت کرده که با تلاش مناسب و پیگیری، می‌تونید به راحتی به هدفتون برسید و در آزمون آیلتس عملکرد عالی داشته باشید.

 

در نهایت، یادگیری زبان انگلیسی شاید یک چالش باشه، ولی با استفاده از روش‌های نوین و دوره‌های مناسب، این مسیر خیلی هم لذت‌بخش و قابل دستیابی خواهد بود. شما با انتخاب یک روش که با سبک زندگی‌تون هماهنگ باشه، می‌تونید زبان رو سریع‌تر و بهتر یاد بگیرید.

 

 

 

درس هجدهم: English Grammar in Use

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی استفاده می‌شود که در گذشته به‌طور مداوم انجام می‌دادیم اما اکنون دیگر انجام نمی‌دهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادت‌های گذشته اشاره دارد.

درس هجدهم: English Grammar in Use

used to (do)

 

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی استفاده می‌شود که در گذشته به‌طور مداوم انجام می‌دادیم اما اکنون دیگر انجام نمی‌دهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادت‌های گذشته اشاره دارد.

نکات کلیدی:

1. “used to” برای توصیف عادات و رویدادهای گذشته: این ساختار برای بیان کارهایی است که در گذشته به‌طور مرتب انجام می‌گرفت ولی دیگر تکرار نمی‌شوند.

مثال:

I used to play football every weekend when I was younger.

(من در جوانی هر آخر هفته فوتبال بازی می‌کردم، ولی حالا دیگر این کار را نمی‌کنم.)

 

2. “used to” برای توصیف حالت‌های گذشته: همچنین از این ساختار می‌توان برای توصیف وضعیت‌ها یا شرایطی که در گذشته وجود داشته و اکنون تغییر کرده‌اند، استفاده کرد.

مثال:

There used to be a cinema in this town, but it closed down a few years ago.

(قبلاً در این شهر یک سینما وجود داشت، ولی چند سال پیش تعطیل شد.)

 

Part A:

 

Nicola doesn’t travel much these days.

نیکولا این روزا زیاد سفر نمی‌کنه.

 

She prefers to stay at home.

ترجیح می‌ده خونه بمونه.

 

But she used to travel a lot.

ولی قبلا زیاد سفر می‌کرد.

 

She used to go away two or three times a year.

قبلا سالی دو سه بار می‌رفت سفر.

 

She used to travel a lot = she travelled often in the past, but she doesn’t do this any more.

قبلا زیاد سفر می‌کرد = قبلا زیاد سفر می‌رفت، ولی دیگه این کارو نمی‌کنه.

 

Part B :

 

I used to do something = I did it often in the past, but not any more:

من قبلا یه کاری رو انجام می‌دادم = قبلا زیاد انجامش می‌دادم، ولی دیگه نه:

 

I used to play tennis a lot, but I don’t play very much now.

من قبلا خیلی تنیس بازی می‌کردم، ولی الان زیاد بازی نمی‌کنم.

 

David used to spend a lot of money on clothes. These days he can’t afford it.

دیوید قبلا خیلی پول لباس می‌داد. این روزا دیگه نمی‌تونه از پسش بربیاد.

 

‘Do you go to the cinema much?’ ‘Not now, but I used to.’ (= I used to go)

“زیاد سینما میری؟” “الان نه، ولی قبلا می‌رفتم.”

 

ما همچنین از used to برای چیزایی استفاده می‌کنیم که قبلا درست بودن، ولی الان دیگه نیستن:

 

This building is now a furniture shop. It used to be a cinema.

این ساختمون الان یه مغازه مبلمانه. قبلا یه سینما بود.

 

I used to think Mark was unfriendly, but now I realise he’s a very nice person.

من قبلا فکر می‌کردم مارک آدم سردیه، ولی الان فهمیدم آدم خیلی خوبیه.

 

I’ve started drinking coffee recently. I never used to like it before.

من تازگیا شروع کردم به قهوه خوردن. قبلا اصلا دوست نداشتم.

 

Lisa used to have very long hair when she was a child.

لیزا وقتی بچه بود موهاش خیلی بلند بود.

 

Part C:

 

‘I used to do something’ is past. There is no present. You cannot say ‘I use to do’.

“قبلا یه کاری رو انجام می‌دادم” برای گذشته‌ست. برای زمان حال نیست. نمی‌تونی بگی “من عادت دارم یه کاری رو انجام بدم.”

 

برای حرف زدن درباره حال، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم (مثلا: I do).

 

 

We used to live in a small village, but now we live in a city.

ما قبلا تو یه دهکده کوچیک زندگی می‌کردیم، ولی الان تو شهر زندگی می‌کنیم.

 

There used to be four cinemas in the town. Now there is only one.

قبلا تو شهر چهار تا سینما بود. الان فقط یه دونه مونده.

 

Part D:

 

فرم سوالی معمولی اینه: ? …did (you) use to

 

Did you use to eat a lot of sweets when you were a child? (= did you do this often?)

وقتی بچه بودی زیاد شیرینی می‌خوردی؟ (= آیا این کارو زیاد می‌کردی؟)

 

فرم منفی به صورت … didn’t use to هست (used not to … هم ممکنه):

 

I didn’t use to like him. (or I used not to like him.)

من قبلا ازش خوشم نمی‌اومد. (یا: من قبلا ازش خوشم نمی‌اومد.)

 

Part E:

 

مقایسه کن I used to do و I was doing:

 

I used to watch TV a lot. (= I watched TV often in the past, but I don’t do this any more)

من قبلا زیاد تلویزیون تماشا می‌کردم. (= تو گذشته زیاد تلویزیون می‌دیدم، ولی دیگه این کارو نمی‌کنم)

 

I was watching TV when Rob called. (= I was in the middle of watching TV)

داشتم تلویزیون می‌دیدم که راب زنگ زد. (= وسط تماشای تلویزیون بودم)

 

Part F:

 

I used to do و I am used to doing رو با هم قاطی نکن (به درس ۶۱ نگاه کن). ساختار و معانیشون فرق داره:

 

I used to live alone. (= I lived alone in the past, but I no longer live alone.)

من قبلا تنها زندگی می‌کردم. (= قبلا تنها زندگی می‌کردم، ولی دیگه تنها زندگی نمی‌کنم.)

 

I am used to living alone. (= I live alone, and it’s not a problem for me because I’ve lived alone for some time.)

من به تنها زندگی کردن عادت دارم. (= الان تنها زندگی می‌کنم و برام مشکلی نیست چون مدتیه اینطوری زندگی می‌کنم.)

 

 

یادگیری زبان جدید مثل باز کردن دری به روی یه دنیای تازه‌ست! با دونستن یه زبان دیگه، می‌تونی راحت‌تر با آدمای جدید ارتباط بگیری، سفر کنی، شغل‌های بهتر پیدا کنی، و حتی فیلم‌ها و کتاب‌های زیان اصلی رو بدون زیرنویس و ترجمه بخونی.

 

حالا اگه بخوای به هدفت برسی و یه زبان رو سریع و راحت یاد بگیری، دوره‌های ما دقیقاً همون چیزیه که نیاز داری! با ما یادگیری زبان رو قدم به قدم و تو فضای دوستانه‌ای تجربه می‌کنی. فرقی نداره از کجا شروع کنی، ما اینجاییم تا کمکت کنیم تا به نتیجه‌ای که می‌خوای برسی.

 

 

پاسخنامه تمرین های درس هجدهم

 

18.1

 

2. used to have/ride

 

3. used to live

 

4. used to be

 

5. used to eat/like/love

 

6. used to take

 

7. used to be

 

8. used to work

 

18.2

 

2. used

 

3. used to be

 

4. did

 

5. used to

 

6. use

 

7. to

 

8. be able

 

9. didn’t

 

18.3

 

2–6

 

She used to be very lazy, but she works very hard these days.

 

She didn’t use to like cheese, but she eats lots of cheese now. or She used not to like cheese, but …

 

She used to play the piano, but she hasn’t played the piano for a long time. / … played it for a long time.

 

She didn’t use to drink tea, but she likes it now. or She used not to drink tea, but …

 

She used to have a dog, but it died two years ago

18.4

 

Example answers:

 

3. I used to be a vegetarian, but now I eat meat sometimes.

 

4. I used to watch TV a lot, but I don’t watch it much now.

 

5. I used to hate getting up early, but now it’s no problem.

 

7. I didn’t use to drink coffee, but I drink it every day now.

 

8. I didn’t use to like hot weather, but now I love it

 

درس هفدهم: English Grammar in Use

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند.

درس هفدهم: English Grammar in Use

have and have got

داشتن

 

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند، اما در موقعیت‌ها و سبک‌های مختلفی کاربرد دارند.

 

در این درس، تفاوت‌های اصلی بین این دو روش را بررسی می‌کنیم و یاد می‌گیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.

 

Part A:

Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماری‌ها، قرارها و .. استفاده می شوند!)

می‌تونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. می‌تونید بگید:

 

They have a new car. Or They’ve got a new car.

اونا یه ماشین جدید دارن.

 

Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.

لیزا دوتا برادر داره.

 

I have a headache. Or I’ve got a headache.

من سردرد دارم.

 

Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.

خونه‌مون یه باغچه کوچیک داره.

 

He has a few problems. Or He’s got a few problems.

اون یه سری مشکل داره.

 

I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.

من فردا کلاس رانندگی دارم.

 

اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرم‌های استمراری استفاده نمی‌کنیم.  مثلا: I’m having 

 

We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)

داریم از تعطیلاتمون لذت می‌بریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.

 

برای گذشته از had استفاده می‌کنیم (معمولا بدون got )

 

Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)

لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.

 

Part B:

تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:

 

 

I don’t have any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t got any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t any questions. (less usual)

من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)

 

She doesn’t have a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t got a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t a car. (less usual)

اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)

 

Do you have any questions?

سوالی داری؟

Or Have you got any questions?

سوالی داری؟

Or Have you any questions? (less usual)

سوالی داری؟ (کمتر رایجه)

 

Does she have a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she got a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she a car? (less usual)

اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه)

 

تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده می‌کنیم:

 

Did you have a car when you were living in Paris?

وقتی پاریس زندگی می‌کردی ماشین داشتی؟

 

I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.

تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.

 

Lisa had long hair, didn’t she?

لیزا موهاش بلند بود، نه؟

 

Part C:

 

Have breakfast / have a shower / have a good time etc.

صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره

 

ما همچنین از have ( نه have got )  برای کارهایی که انجام می‌دیم یا تجربه می‌کنیم استفاده می‌کنیم.

Have got تو این عبارات ممکن نیست.

 

مقایسه کن:

 

Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)

بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ می‌خورم.

But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?

ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی می‌خوای؟

 

می‌تونی از فرم‌های استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:

 

We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.

داریم از تعطیلات لذت می‌بریم. خیلی خوش می‌گذره.

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’

مارک کجاست؟ داره دوش می‌گیره.

 

تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده می‌کنیم:

 

I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)

من معمولا صبحونه مفصل نمی‌خورم.

 

Where does Chris usually have lunch?

کریس معمولا کجا ناهار می‌خوره؟

 

Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)

مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه تمرین 17

 

17.1

 

2. h

 

3. c

 

4. g

 

5. b

 

6. a

 

7. e

 

8. f

 

17.2

 

3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)

 

4. didn’t have

 

5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)

 

6. do you have / have you got (have you is less usual)

 

7. didn’t have

 

8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)

 

9. did you have

 

10. don’t have / haven’t got

 

11. had … didn’t

 

17.3

 

3. I didn’t have / hadn’t got my phone

 

4. I have a cold or I’ve got a cold

 

5. OK

 

6. I didn’t have any energy

 

7. OK (or It hasn’t got many shops.)

 

8. Did you have (Had you is unusual)

 

9. OK

 

10. he had a beard

 

11. OK (or We’ve got plenty of time.)

 

12. do you have a shower

 

17.4

 

2. has a break

 

3. had a party

 

4. have a look

 

5 ’s having / is having a nice time

 

6. had a chat

 

7. Did you have trouble

 

8. had a baby

 

9. was having a shower

 

10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

 

ابراز عصبانیت به انگلیسی

سلام به همه علاقه‌مندان به زبان انگلیسی! خیلی خوشحالم که اینجا هستم و امروز می‌خوام درباره یکی از چالش‌های رایج برای زبان‌آموزان صحبت کنم: ابراز عصبانیت به زبان انگلیسی. این موضوع شاید خیلی هیجان‌انگیز نباشه، اما باور کنید که یادگیری چطور احساساتتون رو به درستی بیان کنید، مخصوصاً احساسات منفی مثل عصبانیت، می‌تونه تفاوت بزرگی در نحوه برقراری ارتباطتون ایجاد کنه.   همه ما آدمیم و گاهی اوقات احساس خشم یا ناراحتی می‌کنیم، اما اینکه چطور این احساسات رو بیان […]

ابراز عصبانیت به انگلیسی

سلام به همه علاقه‌مندان به زبان انگلیسی!

خیلی خوشحالم که اینجا هستم و امروز می‌خوام درباره یکی از چالش‌های رایج برای زبان‌آموزان صحبت کنم: ابراز عصبانیت به زبان انگلیسی. این موضوع شاید خیلی هیجان‌انگیز نباشه، اما باور کنید که یادگیری چطور احساساتتون رو به درستی بیان کنید، مخصوصاً احساسات منفی مثل عصبانیت، می‌تونه تفاوت بزرگی در نحوه برقراری ارتباطتون ایجاد کنه.

 

همه ما آدمیم و گاهی اوقات احساس خشم یا ناراحتی می‌کنیم، اما اینکه چطور این احساسات رو بیان کنیم خیلی مهمه. در فرهنگ‌های مختلف و زبان‌های مختلف، شیوه‌های مختلفی برای بیان عصبانیت وجود داره. زبان انگلیسی هم از این قاعده مستثنا نیست و پر از اصطلاحات و عبارات جالبیه که به شما کمک می‌کنه عصبانیتتون رو به روش‌های مختلف بیان کنید.

 

1. وقتی فقط یه کمی عصبانی هستید

 

اول از همه، بیایید با موقعیت‌های سبک‌تر شروع کنیم. همه‌مون می‌دونیم که همیشه وقتی عصبانی می‌شیم، فوراً از کوره در نمی‌ریم. گاهی یه چیزی کوچیک اذیتمون می‌کنه و می‌خوایم به طرف مقابل نشون بدیم که ناراحتیم، اما نه خیلی شدید. اینجا چند عبارت برای این موقعیت‌ها به درد می‌خوره:

 

 

“I’m a bit annoyed.”

این جمله به شما کمک می‌کنه تا نشون بدید که یه چیزی ناراحتتون کرده، اما هنوز اون‌قدرها هم عصبانی نیستید.

 

“That’s frustrating!”

این عبارت برای زمانی که چیزی یا کسی شما رو اذیت کرده و شما می‌خواید خیلی مودبانه بگید که از اون وضعیت خوشتون نمیاد، استفاده می‌شه.

 

“I’m a little upset about this.”

این هم یکی دیگه از راه‌های ملایم برای بیان ناراحتیه. از این عبارت برای زمانی که می‌خواید خیلی محترمانه احساسات منفی‌تون رو بگید استفاده می‌کنید.

 

2. وقتی عصبانیتتون داره بیشتر می‌شه

 

حالا فرض کنیم اوضاع بدتر شده و شما دیگه نمی‌تونید فقط به یه جمله مودبانه بسنده کنید. وقتی عصبانیت شما بیشتر می‌شه و می‌خواید جدی‌تر نشون بدید که ناراحتید، این عبارات به کار می‌آن:

 

“I’m really angry about this.”

یه راه ساده و صریح برای گفتن اینکه عصبانی هستید. این جمله نشون می‌ده که دیگه از حالت ملایم خارج شدید.

 

“This is unacceptable.”

این عبارت وقتی به کار می‌ره که کاری که کسی انجام داده، کاملاً از نظر شما غیرقابل‌قبوله و می‌خواید خیلی جدی برخورد کنید.

 

“I’m fed up with this.”

وقتی واقعاً از یه وضعیت خسته شدید و دیگه تحملش رو ندارید، این جمله رو استفاده کنید.

 

3. وقتی خیلی عصبانی هستید

 

خُب، حالا بریم سر وقت موقعیت‌هایی که واقعاً از کوره در رفتید و دیگه نمی‌تونید عصبانیتتون رو کنترل کنید. اینجا چند عبارت شدیدتر برای شما دارم:

 

“I’m furious!”

وقتی این جمله رو می‌گید، یعنی اوضاع خیلی جدیه. Furious به معنی خیلی خیلی عصبانیه و برای زمان‌هایی که واقعاً دیگه نمی‌تونید تحمل کنید، استفاده می‌شه.

 

“This is outrageous!”

این جمله برای زمانی که از یه وضعیت کاملاً شوکه و عصبانی هستید به کار می‌ره. Outrageous یعنی چیزی که کاملاً ناپسند و غیرقابل‌قبوله.

 

“I’ve had it with you!”

این یکی برای زمانی که دیگه به حد نهایی رسیده‌اید و دیگه نمی‌تونید با کسی کنار بیاید.

 

4. اصطلاحات عامیانه برای بیان عصبانیت

 

حالا بیایید کمی غیررسمی‌تر بشیم. اگه می‌خواید مثل یه انگلیسی‌زبان بومی حرف بزنید و دوست دارید با اصطلاحات عامیانه خشم و عصبانیتتون رو بیان کنید، این اصطلاحات به کارتون می‌آد:

 

“I’m pissed off!”

این یه اصطلاح عامیانه خیلی رایجه که در بریتانیا و ایالات متحده هر دو استفاده می‌شه. اگه می‌خواید بگید که خیلی عصبانی هستید، می‌تونید از این استفاده کنید، ولی مراقب باشید! این یه عبارت غیررسمی و تا حدی ناپسنده، پس توی موقعیت‌های رسمی استفاده نکنید.

 

“I’m fuming!”

Fuming یعنی از شدت عصبانیت بخار از سرتون بلند می‌شه! این عبارت رو زمانی که خیلی عصبانی هستید و تقریباً آماده‌اید که حرفتون رو بزنید، استفاده می‌کنید.

 

“He/she’s driving me up the wall!”

وقتی کسی شما رو واقعاً عصبی کرده و دیگه نمی‌تونید تحمل کنید، این اصطلاح به کار می‌آد. تصور کنید کسی شما رو تا دیوار بالا می‌بره از شدت عصبانیت!

 

5. چطور عصبانیت رو به شیوه‌ای مودبانه بیان کنیم

 

حالا که یاد گرفتیم چطور عصبانیت رو به زبان‌های مختلف بیان کنیم، بیایید یه مقدار هم درباره این صحبت کنیم که چطور می‌تونیم این احساسات رو به روش‌های مودبانه‌تر و سازنده‌تر بیان کنیم. گاهی اوقات، شما نمی‌خواید همه احساساتتون رو بیرون بریزید و نیاز دارید که کمی حرفه‌ای‌تر عمل کنید، مخصوصاً توی محیط کار یا جاهای رسمی‌تر. این عبارات رو می‌تونید توی این موقعیت‌ها استفاده کنید:

 

“I understand your perspective, but I’m not happy with this situation.”

این جمله خیلی دیپلماتیکه. شما به طرف مقابل نشون می‌دید که درکش می‌کنید، ولی در عین حال خیلی محترمانه ناراحتیتون رو ابراز می‌کنید.

 

“Could we discuss this later? I’m feeling a bit upset right now.”

این جمله به شما فرصت می‌ده که به جای اینکه فوراً واکنش نشون بدید، کمی از اوضاع فاصله بگیرید و بعداً در یک موقعیت آرام‌تر مسئله رو حل کنید.

 

“I would appreciate it if you didn’t do that again.”

خیلی مودبانه و محترمانه خواسته‌تون رو بیان می‌کنید، بدون اینکه دعوا درست کنید.

 

به این مکالمه دقت کنید. لیست اسلنگها و اصطلاحات را بخاطر بسپارید.

 

Jake: Man, I’m so pissed off right now!

دوست من، الان خیلی عصبانی‌ام!

 

Sam: Whoa, what happened? You don’t usually lose your cool.

وای، چی شده؟ تو معمولاً این‌طوری کنترل از دست نمی‌دی.

 

Jake: So, I was at work today, and my boss just threw me under the bus in front of everyone!

امروز سر کار بودم و رئیسم منو جلوی همه ضایع کرد!

(“Throw someone under the bus” means to betray someone for one’s own gain.)

(«کسی رو زیر اتوبوس انداختن» یعنی کسی رو فدا کنی یا خراب کنی تا خودت رو نجات بدی.)

 

 

Sam: No way! That’s messed up. What did he say?

امکان نداره! خیلی نامردیه. چی گفت؟

 

Jake: He blamed me for the project being late, but the truth is, he never gave me the info I needed! I mean, I was just sitting there, fuming.

اون منو مقصر تاخیر پروژه کرد، ولی حقیقت اینه که اصلاً اطلاعات لازم رو به من نداده بود! واقعاً همونجا داشتم از عصبانیت می‌جوشیدم.

(“Fuming” means to be visibly and intensely angry, like steam coming out of someone’s ears.)

(«Fuming» یعنی خیلی عصبانی بودن، طوری که انگار بخار از گوش‌های طرف بلند می‌شه.)

 

Sam: Dude, I’d be furious too. That’s total BS!

رفیق، منم بودم عصبانی می‌شدم. واقعاً چرنده!

(“BS” is short for “bullshit,” a slang term meaning nonsense or lies.)

(«BS» کوتاه شده «چرند» و به معنای حرف‌های بی‌پایه و دروغه.)

 

Jake: Exactly! And the worst part? After the meeting, he acted like nothing happened, all smiles and stuff.

دقیقاً! بدتر از همه چی؟ بعد جلسه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده، کلی لبخند زد و وانمود کرد همه‌چی عادیه.

(“All smiles and stuff” means acting happy and casual despite a situation.)

(«کلی لبخند زد و وانمود کرد» یعنی در حالی که اتفاق بدی افتاده، طوری رفتار کردن که انگار همه‌چی خوبه.)

 

Sam: What a jerk. You should definitely say something next time. Don’t let him get away with that crap.

چه آدم مزخرفی. دفعه بعد باید حتماً چیزی بگی. نذار از این چرت و پرت‌ها راحت در بره.

(“Get away with” means to do something bad without consequences.)

(«راحت در رفتن» یعنی کاری بد انجام دادن بدون اینکه عواقبی داشته باشه.)

 

Jake: Yeah, no kidding. I’m done playing nice. Next time, I’ll call him out right then and there.

آره، واقعاً. دیگه از مهربون بازی خسته شدم. دفعه بعد همونجا جلوش وایمیستم.

(“Call someone out” means to confront someone or point out their wrongdoing.)

(«کسی رو جلوی جمع گیر انداختن» یعنی رو در رو کردن و اشتباهاتش رو به روش آوردن.)

 

Sam: Good for you, man. Stand up for yourself. But seriously, let’s grab a beer or something, you need to cool off.

دمت گرم، رفیق. از خودت دفاع کن. ولی واقعاً بیا بریم یه آبجو بزنیم یا چیزی، لازمه آروم شی.

(“Cool off” means to calm down after being angry.)

(«آروم شدن» یعنی بعد از عصبانیت، خونسرد شدن.)

 

Jake: Yeah, you’re right. I could use a break. Thanks for listening, man.

آره، حق با توئه. یه استراحت لازم دارم. ممنون که گوش دادی، رفیق.

(“I could use” means something would be beneficial right now.)

(«لازم دارم» یعنی چیزی در اون لحظه به درد آدم می‌خوره.)

 

جمع‌بندی

 

ابراز عصبانیت می‌تونه خیلی سخت باشه، مخصوصاً وقتی دارید زبانی رو یاد می‌گیرید. اما با داشتن یه مجموعه عبارات و اصطلاحات مناسب، می‌تونید توی هر موقعیتی که هستید، احساساتتون رو به درستی و با توجه به فرهنگ زبانی که دارید یاد می‌گیرید، بیان کنید. فراموش نکنید که همیشه بهترین کار اینه که وقتی عصبانی هستید، قبل از اینکه صحبت کنید، یه نفس عمیق بکشید و سعی کنید عصبانیتتون رو به یه روش سازنده بروز بدید.

 

حالا که به اینجای کار رسیدیم، می‌خوام یه پیشنهاد عالی براتون داشته باشم. اگه دوست دارید مکالمه انگلیسی‌تون رو تقویت کنید و بتونید به راحتی توی هر موقعیتی، از جمله موقعیت‌های احساسی مثل عصبانیت، مکالمه کنید، حتماً به دوره‌های مکالمه دکتر زبان نگاهی بندازید.

 

ما دو تا دوره ویژه داریم که براتون عالیه:

 

1. دوره کمربند مشکی مکالمه سریع:

این دوره سه ماهه مخصوص افراد مبتدی تا سطح متوسطه. با فقط 45 دقیقه مطالعه روزانه، شما می‌تونید مکالمات عمومی رو مسلط بشید. تمرکز این دوره بیشتر روی دو مهارت اصلی یعنی لیسنینگ و اسپیکینگ هست، و به شما کمک می‌کنه خیلی سریع مکالمه‌تون رو تقویت کنید.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک:

این دوره برای کساییه که می‌خوان از سطح مبتدی تا سطح دانش عمومی نمره 7 آیلتس پیش برن. هر چهار مهارت زبانی رو به شما آموزش می‌ده و شما رو کاملاً برای آزمون آیلتس آماده می‌کنه.

 

ما توی این دوره‌ها از هر دو مسیر نتایج واقعی و عالی گرفتیم، پس اگه واقعاً به دنبال پیشرفت هستید، این فرصت رو از دست ندید!

 

با تشکر از اینکه با من همراه بودید و امیدوارم این نکات به شما کمک کنه توی بیان احساساتتون توی زبان انگلیسی، از جمله عصبانیت، موفق باشید!

 

 

 

درس شانزدهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.

درس شانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect continuous (I had been doing)

گذشته کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی می‌خوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس می‌خوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون می‌دیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.

 

حالا با هم تمرین می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.

 

Part A:

 

Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.

دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید می‌تابید، اما زمین خیلی خیس بود.

 

It had been raining.

بارون اومده بود.

 

It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.

وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود.

 

مثالهای بیشتر:

My hands were dirty because I’d been repairing my bike.

دست‌هام کثیف بودند چون داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم

 

Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.

تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود

 

I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.

من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی می‌کرد، ولی شهر رو خیلی خوب می‌شناخت.

 

می‌تونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.

We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.

حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی می‌کردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.

 

Part B:

مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

Past perfect continuous

گذشته کامل استمراری

 

At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came)

بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)

 

James was out of breath. He’d been running. (= he had been …)

جیمز نفسش بریده بود. داشت می‌دوید. (= اون داشت می‌دوید)

 

Present perfect continuous

حال کامل استمراری

 

 

I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now)

امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقه‌ست که منتظرم. (قبل از الآن)

 

James is out of breath. He’s been running. (= he has been …)

جیمز نفسش بریده. داشته می‌دویده. (= اون در حال دویدن بوده)

 

Part C:

 

مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.

وقتی رفتیم بیرون بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.

 

Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.

کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.

 

Part D:

 

بعضی از فعل‌ها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)

ما دوستای خوبی بودیم. سال‌ها بود که همدیگه رو می‌شناختیم. (نه had been knowing)

 

A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)

چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه درس 16

 

16.1

 

2. They’d been playing football. / They had been playing …

 

3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …

 

4. She’d been having a bad dream. / She had been having …

 

5. He’d been watching a film. / He had been watching …

 

6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …

 

16.2

 

2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)

 

3. went … had been working or had worked

 

4. had been playing … started

 

5. Example answerI’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.

 

16.3

 

2. We’d been travelling

 

3. He was looking

 

4. She’d been running

 

5. He was walking

 

6. I’d had it

 

7. I’d been going

 

8. I’ve been training

 

9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)

 

10. a) he was already working  b) had already been working  c) He’s been working

درس پانزدهم: English Grammar in Use

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

درس پانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect (I had done)

گذشته کامل (ماضی بعید)

 

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

 

مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اون‌جایی که می‌خوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده می‌کنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستان‌هامون رو دقیق‌تر بگیم.”

 

Part A:

 

 

Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.

هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.

 

Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.

پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.

 

So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.

پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.

 

گذشته کامل ساده به این صورت ساخته می‌شه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).

 

بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت می‌کنیم:

 

Sarah arrived at the party.

سارا به مهمونی رسید .

 

این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده می‌کنیم:

 

When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.

وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.

 

چندتا مثال دیگه:

 

When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.

دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.

 

Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.

کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.

 

At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.

اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.

 

The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before. 

آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.

 

Part B:

 

مقایسه حال کامل و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where.

مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.

 

We weren’t hungry. We’d just had lunch.

ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.

 

The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks.

خونه کثیف بود. هفته‌ها بود که تمیزش نکرده بودن.

Present perfect:

حال کامل:

 

Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where.

اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.

 

We aren’t hungry. We’ve just had lunch.

ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.

 

The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks.

خونه کثیفه. هفته‌هاست تمیزش نکردن.

Part C:

 

مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: No, he’d already left.

نه، اون قبلاً رفته بود.

 

Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house.

کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونه‌ی مامانش بود.

Past simple:

گذشته ساده:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: Yes, but he left soon afterwards.

آره، ولی بعدش سریع رفت.

 

Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house.

وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونه‌ی مامانش بود.

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه درس 15

 

15.1

 

3. It had changed a lot.

 

4. I hadn’t heard it before.

 

5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …

 

6. The film had already started.

 

7. We hadn’t been there before.

 

8. I hadn’t seen him for five years.

 

9. They’d just had lunch. / They had just had …

 

10. He’d never played before. / He had never played …

 

15.2

 

2. there was … She’d gone / She had gone

 

3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked

 

4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)

 

15.3

 

2. I went

 

3. had gone

 

4. he’d already travelled / he had already travelled

 

5. broke

 

6. we saw … had broken … we stopped

 

 

 

درس چهاردهم: English Grammar in Use

در این درس می‌خوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).

درس چهاردهم: English Grammar in Use

Present perfect and past 2 (I have done and I did) 

حال کامل و گذشته ساده – قسمت دوم

 

در این درس می‌خوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).

 

خیلی وقت‌ها ممکنه براتون سوال بشه که کی باید از حال کامل استفاده کنید و کی از گذشته ساده. مثلاً وقتی می‌خوایم در مورد تجربه‌ها یا کارهایی که تا الان انجام دادیم صحبت کنیم، یا وقتی داریم درباره یه زمان مشخص در گذشته حرف می‌زنیم.

 

توی این درس قراره با مثال‌های ساده و کاربردی این تفاوت رو یاد بگیریم تا بتونید توی مکالمات روزمره بهتر از این دو زمان استفاده کنید.

 

Part A:

وقتی درباره زمانی که تمام شده صحبت می‌کنید (مثلاً دیروز، ده دقیقه پیش، سال ۱۹۹۹ یا وقتی بچه بودید)، از حال کامل

 (I have done) استفاده نکنید. باید از گذشته ساده استفاده کنید.

 

 

It was very cold yesterday. (not has been)

دیروز خیلی سرد بود. (نه “سرد بوده است”)

 

Paul and Lucy arrived ten minutes ago. (not have arrived)

پاول و لوسی ده دقیقه پیش رسیدند.

 

Did you eat a lot of sweets when you were a child? (not have you eaten)

وقتی بچه بودی، زیاد شیرینی می‌خوردی؟

 

I got home late last night. I was very tired and went straight to bed.

دیشب دیر به خونه رسیدم. خیلی خسته بودم و مستقیم رفتم بخوابم.

 

 

برای پرسیدن از گذشته استفاده کن  “?…When کی…؟” یا ” ?…What time چه ساعتی…؟”:

 

When did your friends arrive? (not have … arrived)

دوستات کی رسیدن؟

 

What time did you finish work?

چه ساعتی کارت تموم شد؟

 

مقایسه کن:

 

Past simple

گذشته ساده

Tom lost his key yesterday . He couldn’t get into the house.

تام دیروز کلیدشو گم کرد.نتونست وارد خونه بشه.

 

When did Carla leave?

کارلا کی رفت؟

 

Present perfect

حال کامل

 

Tom has lost his key. He can’t get into the house.

.تام کلیدشو گم کرده. نمی‌تونه وارد خونه بشه

 

Is Carla here or has she left?

کارلا اینجاست یا رفته؟

 

Part B :

Past simple (did)

گذشته ساده (انجام دادم)

 

I did a lot of work yesterday.

دیروز خیلی کار کردم.

از گذشته ساده برای زمان تمام‌شده در گذشته استفاده می‌کنیم. مثل:

Yesterday دیروز/ last week هفته پیش  / from 2010 to 2014  از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴.

It didn’t rain last week.

هفته پیش بارون نیومد.

 

Did you see Anna this morning? (it is now afternoon or evening)

امروز صبح آنا رو دیدی؟ (الان دیگه بعدازظهر یا شبه)

 

Did you see Ben on Sunday?

یکشنبه بن رو دیدی؟

 

I worked here from 2010 to 2014. (I don’t work here now)

من از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ اینجا کار کردم. (الان دیگه اینجا کار نمی‌کنم)

 

A: Was Lisa at the party on Sunday?

لیزا یکشنبه تو مهمونی بود؟

B: I don’t think so. I didn’t see her.

فکر نکنم. من ندیدمش.

 

We waited (or were waiting) for an hour. (we are no longer waiting)

ما یه ساعت منتظر موندیم. (دیگه منتظر نیستیم)

 

Jack lived in New York for ten years. Now he lives in Los Angeles.

جک ده سال تو نیویورک زندگی کرد. الان تو لس آنجلس زندگی می‌کنه.

 

I never rode a bike when I was a child.

وقتی بچه بودم، هیچ وقت دوچرخه‌سواری نکردم.

 

After you come back from holiday you say: It was a really good holiday. I really enjoyed it.

بعد از اینکه از تعطیلات برمی‌گردی، می‌گی: تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً لذت بردم.

 

 

Present perfect (have done)

حال کامل (انجام داده‌ام)

 

I’ve done a lot of work today.

.امروز خیلی کار انجام دادم

از حال کامل برای یه دوره زمانی که تا الان ادامه داشته استفاده می‌کنیم. مثل

Todayامروز / this week این هفته/ since 2010  از سال ۲۰۱۰

 

 

It hasn’t rained this week.

.این هفته بارون نیومده

Have you seen Anna this morning? (it is still morning now)

  امروز صبح آنا رو دیدی؟

Have you seen Ben recently? (in the last few days or weeks)

تازگی‌ها بن رو دیدی؟

 

I’ve been working here since 2010. (I still work here now)

.من از سال ۲۰۱۰ اینجا کار می‌کنم

 

I don’t know where Lisa is. I haven’t seen her. (= I haven’t seen her recently)

.نمی‌دونم لیزا کجاست. ندیدمش

 

We’ve been waiting for an hour. (we are still waiting now)

.یه ساعته داریم منتظر می‌مونیم

 

Jack lives in Los Angeles. He has lived there for seven years.

جک توی لس آنجلس زندگی می‌کنه. هفت ساله که اونجا زندگی می‌کنه

 

I’ve never ridden a horse. (in my life)

.تا حالا تو عمرم اسب‌سواری نکردم

 

It’s the last day of your holiday. You say : It’s been a really good holiday. I’ve really enjoyed it.

امروز آخرین روز تعطیلاتتونه. می‌گی : تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً ازش لذت بردم.

 

 

 

**”کتاب اسپیکینگ تیک آف“؟ چیزی فراتر از یه کتاب زبان! **

خسته شدی از کتاب‌های زبان خشک و خسته‌کننده؟ دنبال یه کتابی هستی که همه‌جوره به کارت بیاد و انگلیسی رو برات شیرین کنه؟ پس “اسپیکینگ تیک آف” exactly همون چیزیه که دنبالشی!

این کتاب یه همراه همیشگی برای همه زبان‌آموزاست، چه مبتدی باشی که تازه میخوای پا تو دنیای انگلیسی بذاری، چه حرفه ای که دنبال ارتقای سطح زبانته.

چرا این کتاب اینقدر خاصه؟

  • زبان روزمره، هرجا که بخوای: از فرودگاه و هتل بگیر تا رستوران و دکتر، هرجایی که بری جمله‌های کاربردی و پرکاربرد این کتاب به دادت می‌رسه.

 

  • سفر از مبتدی تا حرفه‌ای: جمله‌ها از ساده شروع میشن و کم‌کم سخت‌تر میشن تا بتونی با سرعت خودت پیشرفت کنی و به یه انگلیسی‌زبان مسلط تبدیل بشی.

 

  • گنجینه‌ای برای معلم‌ها: اگه معلم زبان هستی، این کتاب یه گنجینه‌ست برات. با استفاده از این کتاب می‌تونی کلاس‌های متنوع و پویایی رو برای دانشجوهات طراحی کنی.

 

خلاصه بگم که:اسپیکینگ تیک آف” یه ابزار همه کاره برای یادگیری انگلیسیه. چه بخوای بری سفر، چه بخوای پیشرفت کنی، چه بخوای به بقیه درس بدی، این کتاب کمکت می‌کنه تا به راحتی و با لذت به هدفت برسی.

پس همین الان “کتاب اسپیکینگ تیک آف” رو تهیه کن و به دنیای انگلیسی زبان‌ها پرواز کن! ✈️

 

 

پاسخنامه تمرین درس 14

 

14.1

 

3. OK

 

4. I bought

 

5. Where were you

 

6. Maria left school

 

7. OK

 

8. OK

 

9. OK

 

10. When was this bridge built?

 

14.2

 

2. The weather has been cold recently.

 

3. It was cold last week.

 

4. I didn’t eat any fruit yesterday.

 

5. I haven’t eaten any fruit today.

 

6. Emily has earned a lot of money this year.

 

7. She didn’t earn so much last year.

 

8. Have you had a holiday recently?

 

14.3

 

3. I didn’t sleep

 

4. There was … there were

 

5. worked … he gave

 

6. She’s lived / She has lived

 

7. died … I never met

 

8. I’ve never met / I have never met

 

9. I haven’t seen

 

10. Did you go … was

 

11. It’s been / It has been … it was

 

12. have you lived / have you been living … did you live … did you live

 

14.4

 

Example answers:

 

2. I haven’t bought anything today.

 

3. I didn’t watch TV yesterday.

 

4. I went out with some friends yesterday evening.

 

5. I haven’t been to the cinema recently.

 

6. I’ve read a lot of books recently

شغلها و مهارتهای رویایی

خب دوستان، امروز می‌خواهیم درباره رویاها صحبت کنیم. البته نه اون رویاهایی که در خواب می‌بینید، بلکه رویاهای شغلی، تحصیلی و حتی سفرهای رویاگونه‌ای که ممکنه در ذهن داشته باشید.

شغلها و مهارتهای رویایی

خب دوستان، امروز می‌خواهیم درباره رویاها صحبت کنیم. البته نه اون رویاهایی که در خواب می‌بینید، بلکه رویاهای شغلی، تحصیلی و حتی سفرهای رویاگونه‌ای که ممکنه در ذهن داشته باشید. همون‌هایی که در ذهن‌تون هستند و شما را به حرکت وادار می‌کنند تا دنیای بهتری برای خودتون بسازید.

 

رویاهای شغلی: شغل‌های رویایی و مهارت‌های مورد نیاز

 

بیایید با شغل‌های رویایی شروع کنیم. همه ما در دوران کودکی یا حتی بزرگسالی شغل‌هایی داریم که آرزو داریم روزی به آن‌ها برسیم. مثلاً شاید شما بخواهید مهندس شوید، پزشک، نویسنده، یا حتی یک دیجیتال مارکتر. شغل‌های رویایی همیشه بخشی از هویت ما هستند و کمک می‌کنند که هدفمندتر در زندگی پیش برویم.

 

برای اینکه به این شغل‌ها برسید، باید یک سری مهارت‌های کلیدی را یاد بگیرید. مثلاً برای مهندس شدن، نیاز دارید تا مهارت‌های فنی، حل مسئله و کار تیمی را به خوبی بلد باشید. برای پزشک شدن، باید علاوه بر دانش پزشکی، مهارت‌های ارتباطی و مدیریتی هم داشته باشید. یا اگر رویای شما نویسنده شدن است، باید درک عمیقی از زبان و خلاقیت داشته باشید.

 

این مهارت‌ها می‌توانند فنی، شخصیتی یا حتی مهارت‌های زبانی باشند. به عنوان مثال، تسلط به زبان انگلیسی یکی از ضروری‌ترین مهارت‌هاست. در هر حوزه‌ای که وارد شوید، قطعاً دانستن زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا به منابع علمی و حرفه‌ای بیشتری دسترسی پیدا کنید.

 

نوشتن رزومه و انگیزه‌نامه برای شغل رویایی

 

یکی از قدم‌های کلیدی برای رسیدن به شغل رویایی، نوشتن یک رزومه و انگیزه‌نامه حرفه‌ای است. رزومه چیزی است که تجربه‌های کاری، مهارت‌ها و توانایی‌های شما را به کارفرمایان نشان می‌دهد. در نوشتن رزومه به نکات زیر توجه کنید:

 

  • ساده و مختصر بنویسید: کارفرماها وقت زیادی برای خواندن رزومه‌های بلندبالا ندارند.

 

  • مهارت‌ها و تجربه‌های کلیدی را برجسته کنید: مهارت‌هایی که مستقیماً با شغل مورد نظرتان مرتبط هستند.

 

  • رزومه‌تان را شخصی‌سازی کنید: هر رزومه باید متناسب با شغلی که درخواست می‌دهید، باشد.

 

نمونه رزومه

 

John Doe
1234 Elm Street, City, State, ZIP
Phone: (555) 123-4567
Email: johndoe@example.com
LinkedIn: linkedin.com/in/johndoe

Objective:
A dedicated and results-oriented marketing professional with 5+ years of experience in digital marketing, SEO, and content strategy. Seeking to leverage my skills and experience to contribute to the success of ABC Company as a Digital Marketing Manager.

Professional Experience:

Marketing Specialist | XYZ Corporation | 2019 – Present

  • Managed digital marketing campaigns, resulting in a 30% increase in web traffic within 6 months.
  • Developed and implemented SEO strategies that improved organic search rankings by 40%.
  • Collaborated with cross-functional teams to create content that boosted engagement on social media platforms by 25%.

Junior Digital Marketer | Bright Future Marketing | 2016 – 2019

  • Assisted in creating and executing email marketing campaigns that achieved a 20% increase in conversion rates.
  • Conducted market research to identify customer needs and trends, helping shape the company’s overall content strategy.

Education:
Bachelor of Science in Marketing | University of XYZ | 2015

Skills:

  • Digital Marketing Strategy
  • SEO and SEM
  • Social Media Management
  • Data Analysis and Google Analytics
  • Content Creation and Copywriting

Certifications:

  • Google Analytics Certified
  • HubSpot Content Marketing Certified

Languages:

  • English (Native)
  • Spanish (Intermediate)

 

 

انگیزه‌نامه هم اهمیت زیادی دارد. این نامه جایی است که شما باید توضیح دهید چرا به این شغل علاقه دارید و چگونه می‌توانید به شرکت کمک کنید. در اینجا می‌توانید علاقه شخصی خودتان به آن شغل و اهدافی که در ذهن دارید را با کارفرما به اشتراک بگذارید.

 

نمونه انگیزه‌نامه 

John Doe
1234 Elm Street, City, State, ZIP
Phone: (555) 123-4567
Email: johndoe@example.com
Date: [Insert Date]

Hiring Manager
ABC Company
5678 Main Street
City, State, ZIP

Dear Hiring Manager,

I am writing to express my interest in the Digital Marketing Manager position at ABC Company, as advertised on your website. With over five years of experience in digital marketing and a proven track record of driving online traffic and improving search rankings, I am excited about the opportunity to contribute my skills and expertise to your innovative team.

In my current role at XYZ Corporation, I have developed and implemented SEO strategies that have significantly increased our website’s visibility, leading to a 40% improvement in organic search results. My ability to analyze data and adjust campaigns accordingly has helped boost engagement and conversion rates across multiple platforms. I am particularly drawn to ABC Company due to your commitment to innovation and excellence, which aligns perfectly with my professional values.

I am confident that my experience in digital marketing, coupled with my passion for helping companies grow their online presence, makes me an ideal fit for this role. I look forward to the opportunity to discuss how I can contribute to the continued success of ABC Company.

Thank you for considering my application. I hope to have the opportunity to further discuss how my background and qualifications align with the needs of your team. Please feel free to contact me at (555) 123-4567 or via email at johndoe@example.com.

Sincerely,
John Doe

 

 

راهکارهایی برای ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و حرفه‌ای

 

حالا فرض کنید که شغل رویایی‌تان را پیدا کردید. قدم بعدی چیست؟ ایجاد تعادل بین زندگی شخصی و حرفه‌ای. این یکی از مهم‌ترین بخش‌های موفقیت در زندگی است. بسیاری از افراد وقتی وارد بازار کار می‌شوند، کاملاً درگیر کارشان می‌شوند و زندگی شخصی‌شان را فراموش می‌کنند. این می‌تواند باعث استرس، خستگی و حتی کاهش بازدهی شود.

 

برای اینکه تعادل خوبی بین زندگی کاری و شخصی داشته باشید، باید:

  • زمان‌های مشخصی برای استراحت و تفریح داشته باشید.

 

  • اهداف کاری و شخصی خود را اولویت‌بندی کنید.

 

  • کارهای غیرضروری را حذف کنید و روی موارد کلیدی تمرکز کنید.

 

رویاهای تحصیلی: دانشگاه‌های برتر دنیا و برنامه‌های تحصیلی

یکی از رویاهایی که بسیاری از افراد دارند، تحصیل در دانشگاه‌های برتر دنیاست. دانشگاه‌هایی مثل هاروارد، آکسفورد یا استنفورد همیشه جذابیت خاصی دارند. تحصیل در این دانشگاه‌ها نه تنها به شما کمک می‌کند که به دانش عمیقی دست پیدا کنید، بلکه فرصت‌های شغلی بیشتری هم برای شما فراهم می‌آورد.

 

هر دانشگاه برنامه‌های تحصیلی مختلفی دارد. مثلاً اگر به دنبال رشته‌های علوم انسانی هستید، آکسفورد یکی از بهترین‌هاست. یا اگر به رشته‌های فنی و مهندسی علاقه دارید، استنفورد و MIT از گزینه‌های ایده‌آل هستند.

 

نوشتن انگیزه‌نامه برای دانشگاه‌های خارج از کشور

اگر شما هم یکی از آن افرادی هستید که رویای تحصیل در خارج از کشور را دارید، نوشتن انگیزه‌نامه یکی از بخش‌های مهم درخواست شماست. این انگیزه‌نامه باید نشان دهد که چرا شما به این دانشگاه و رشته خاص علاقه‌مندید و چگونه می‌توانید به جامعه دانشگاهی آن‌ها کمک کنید.

 

برای نوشتن انگیزه‌نامه باید:

  • از اهداف بلندمدت خود بگویید و اینکه چگونه این دانشگاه به شما در رسیدن به آن اهداف کمک خواهد کرد.

 

  • اشتیاق خود را به یادگیری و چالش‌های جدید نشان دهید.

 

  • تجربیات شخصی خود را به اشتراک بگذارید و اینکه چگونه این تجربیات شما را برای تحصیل در آن دانشگاه آماده کرده است.

 

تطبیق با محیط تحصیلی جدید

تحصیل در یک کشور خارجی ممکن است چالش‌برانگیز باشد. شما با فرهنگی جدید، سیستم آموزشی متفاوت و حتی سبک زندگی جدیدی روبرو خواهید شد. برای تطبیق بهتر با این محیط‌ها، مهم است که:

 

  • از قبل تحقیق کنید: درباره فرهنگ کشور میزبان و آداب و رسوم آن‌ها یاد بگیرید.

 

  • مهارت‌های زبانی خود را تقویت کنید: تسلط به زبان انگلیسی یا زبان محلی کشور میزبان به شما کمک می‌کند تا سریع‌تر با محیط هماهنگ شوید.

 

  • ارتباطات برقرار کنید: با دانشجویان و اساتید دیگر آشنا شوید تا شبکه‌سازی بهتری داشته باشید.

 

رویاهای سفر: مقاصد گردشگری و عبارات کاربردی

و حالا برویم سراغ یکی از رویاهای شیرین و پرطرفدار: سفر. سفر کردن به کشورهای مختلف نه تنها تجربه‌های جدیدی را برای شما به ارمغان می‌آورد، بلکه به شما کمک می‌کند تا با فرهنگ‌ها و مردمان مختلف آشنا شوید. برخی از مقاصد گردشگری محبوب شامل:

 

  • پاریس برای علاقه‌مندان به هنر و فرهنگ.

 

  • نیویورک برای کسانی که به زندگی مدرن و شهری علاقه دارند.

 

  • توکیو برای عاشقان فناوری و سنت‌های ژاپنی.

 

اما برای سفر به این مقاصد، شما نیاز به یادگیری برخی عبارات کاربردی دارید.

 

عبارات و اصطلاحات کاربردی برای سفر

 

1. Where is the nearest hotel?

نزدیک‌ترین هتل کجاست؟

 

2. How much does this cost?

این چقدر قیمت دارد؟

 

3. Can I pay with a credit card?

می‌توانم با کارت اعتباری پرداخت کنم؟

 

4. Where is the train/bus station?

ایستگاه قطار/اتوبوس کجاست؟

 

5. What time does the museum open/close?

موزه چه ساعتی باز/بسته می‌شود؟

 

6. Can you help me find a taxi?

می‌توانید به من کمک کنید یک تاکسی پیدا کنم؟

 

7. How far is the airport from here?

فرودگاه چقدر از اینجا فاصله دارد؟

 

8. Do you have vegetarian options?

آیا غذاهای گیاهی دارید؟

 

9. What’s the best way to get to the city center?

بهترین راه برای رفتن به مرکز شهر چیست؟

 

10. Can you recommend a good restaurant nearby?

    • می‌توانید یک رستوران خوب نزدیک اینجا پیشنهاد دهید؟

جملات مفید در مواقع اورژانسی

 

1. I need help.

به کمک نیاز دارم.

 

2. Call the police/ambulance.

پلیس/آمبولانس را خبر کنید.

 

3. I’ve lost my passport.

پاسپورتم را گم کرده‌ام.

 

4. I don’t feel well.

حالم خوب نیست.

 

5. Is there a pharmacy nearby?

آیا نزدیک اینجا داروخانه‌ای هست؟

 

6. Where is the nearest hotel?

نزدیک‌ترین هتل کجاست؟

 

7. How much does this cost?

این چقدر قیمت دارد؟

 

8. Can you help me with directions?

می‌تونید راهنماییم کنید؟

 

برنامه‌ریزی سفر و مدیریت بودجه

قبل از هر سفری، برنامه‌ریزی مهم است. باید بدانید که به کجا می‌روید، چقدر پول نیاز دارید و چگونه قرار است هزینه‌های خود را مدیریت کنید. برای مدیریت بودجه سفر:

 

  • از قبل بودجه مشخصی برای خود تعیین کنید و سعی کنید به آن پایبند باشید.

 

  • تحقیقات کنید تا مقاصد ارزان‌تر و اقتصادی‌تر پیدا کنید.

 

  • از اپلیکیشن‌های مدیریت هزینه استفاده کنید تا مخارج خود را کنترل کنید.

 

معرفی دوره‌های مکالمه دکتر زبان

خب، حالا که درباره رویاهای شغلی، تحصیلی و سفر صحبت کردیم، بیایید کمی هم درباره یادگیری زبان انگلیسی صحبت کنیم. اگر شما هم به دنبال تسلط بر زبان انگلیسی هستید، پیشنهاد می‌کنم در دوره‌های مکالمه دکتر زبان شرکت کنید. دو دوره بسیار عالی داریم که می‌تواند به شما کمک کند تا به رویاهای زبانی خود برسید:

 

1. دوره کمربند مشکی مکالمه سریع:
این دوره مخصوص مبتدیان تا سطح متوسط است. در عرض سه ماه و با روزی ۴۵ دقیقه تمرین، شما به مکالمات عمومی انگلیسی مسلط خواهید شد. این دوره روی دو مهارت اصلی لیسنینگ و اسپیکینگ تمرکز دارد و شما را آماده می‌کند تا در مکالمات روزمره اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک:
اگر شما به دنبال رسیدن به نمره ۷ آیلتس هستید، این دوره برای شماست. در این دوره، هر چهار مهارت خواندن، نوشتن، شنیدن و صحبت کردن را به طور کامل یاد می‌گیرید و برای ورود به دوره‌های تخصصی آیلتس آماده می‌شوید.

 

ما در این دوره‌ها طی چندین سال نتایج عالی و واقعی دیده‌ایم و مطمئن هستم که شما هم می‌توانید با شرکت در این دوره‌ها به رویاهای خود نزدیک‌تر شوید.

 

جمع‌بندی

در نهایت، یادتان باشد که رویاها همیشه به عنوان یک محرک در زندگی ما حضور دارند. چه رویای شغلی، تحصیلی یا حتی سفر داشته باشید، با یادگیری مهارت‌های لازم و برنامه‌ریزی دقیق می‌توانید به آن‌ها دست پیدا کنید. و اگر رویای شما تسلط بر زبان انگلیسی است، دوره‌های مکالمه دکتر زبان می‌تواند قدم بزرگی در این مسیر باشد.

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری