

می خوام در قالب یک داستان کوتاه معنای ۳۰ لغت ضروری راجع به کووید 19 رو توضیح بدم. لغاتی که بسیار یادگیری آن ها ضروری و مهم است. خب بریم و داستان رو شروع کنیم.
داستان کرونای من و ۳۰ لغت ضروری
داستان بیماری من
می خوام در قالب یک داستان کوتاه معنای ۳۰ لغت ضروری راجع به کووید 19 رو توضیح بدم. لغاتی که بسیار یادگیری آن ها ضروری و مهم است. خب بریم و داستان رو شروع کنیم.
I came down with the Covid-19 last month.
ماه قبل من به ویروس کرونا مبتلا شدم.
come down with
مبتلا شدن به …
I got the PCR test, and I tested positive for the coronavirus.
من تست PCR دادم و تست کرونای من مثبت در اومد.
I tested positive for …
تست … ام مثبت شد
I tested negative for COVID-19.
تست من منفی در اومد.
So I was hospitalized for two weeks.
برای همین دو هفته در بیمارستان بستری شدم.
be hospitalized
بستری شدن (در بیمارستان)
I also stayed in my bedroom for one week to self-isolate. I had meals cooked for me and left outside my door.
همین طور به مدت یک هفته خودم را در اتاقم قرنطینه کردم. برای من غذام رو می پختن و پشت در می گذاشتن.
self-isolate
خود را قرنطینه کردن
As my work is online I spent most of my time home working
از اونجایی که کار من به صورت آنلاینه بیشتر وقتم را به کار در خانه پرداختم.
home working
کار در خانه
What are some of the common symptoms of the coronavirus?
عوارض رایج ویروس کرونا چیه؟
I have (the novel) COVID-19.
من کرونای جدید دارم.
I don’t have (the novel) COVID-19.
من کرونای جدید ندارم.
First one I had a cough.
اول از همه سرفه داشتم.
have a cough
سرفه کردن
I was sneezing.
عطسه می کردم.
Sneeze
عطسه کردن
I had a fever/ temperature. / I was running a temperature.
تب داشتم.
run a temperature
تب داشتن
My body hurt. I had a body ache.
بدنم درد می کرد. بدن درد داشتم.
have a body ache
بدن درد داشتن
I felt fatigue.
احساس خستگی می کردم.
fatigue
خستگی، بی حالی
It was hard for me to breathe.
نفس کشیدن برام سخت بود.
I experienced difficulty breathing.
احساس نفس تنگی نفس داشتم.
Experience difficulty breathing
احساس نفس تنگی داشتن/ نفس کم آوردن
This situation is unprecedented.
این وضعیت بیسابقه است.
Unprecedented
بیسابقه
I hope the situation improves soon and I pray that everything will be alright.
امیدوارم که این وضعیت به زودی درست بشه و دعا می کنم که همه چیز به خیر و خوشی تمام بشه.
30 لغت ضروری کرونا
الف) اسامی مهم
1. Outbreak: Small, but unusual.
شیوع بیماری ( در مقیاس کم)
Coronavirus outbreak started in Wuhan, China.
شیوع ویروس کرونا در ووهان چین آغاز شد.
2. Epidemic: Bigger and spreading
بیماری همه گیر (در مقیاس بزرگتر)
After the novel coronavirus spread across China— it became an epidemic.
پس از شیوع ویروس جدید کرونا در چین، این بیماری به یک بیماری همه گیر تبدیل شد.
3. Pandemic: International and out of control
بیماری جهانگیر (در سطح جهانی و خارج از کنترل)
Then, the WHO declared COVID-19 a pandemic.
سپس سازمان بهداشت جهانی کووید 19 را به عنوان یک بیماری جهانگیر اعلام کرد.
4. Take measures
دست به اقدام زدن
Health authorities took various measures to deal with this situation.
مقامات بهداشت، اقدامات متعددی برای مقابله با این وضعیت انجام دادند.
5. Transmission
انتقال
They wanted to limit the transmission of the virus.
آنها میخواستند انتقال ویروس را محدود کنند.
6. Isolation
قرنطینه، انزوا
People who have the coronavirus must be in isolation.
افرادی که مبتلا به ویروس کرونا هستند باید قرنطینه بشن.
7. Quarantine
قرنطینه
They are asked to be in quarantine.
از آنها خواسته می شه که در قرنطینه به سر ببرند.
Quarantine is the Cambridge Dictionary’s Word of the Year 2020.
کلمه “قرنطینه” لغت سال 2020 دیکشنری کمبریجه.
8. Lockdown
کنترل آمد و شد
A lot of cities and countries right now are in / under / on lockdown.
الان بسیاری از شهرها و کشورها در قرنطینه (کنترل آمد و شد) هستند.
ب) افعال مهم
9. Declare
اعلام کردن
WHO declares the coronavirus outbreak a pandemic.
سازمان بهداشت جهانی شیوع ویروس کرونا را پاندمی ( بیماری جهانگیر – در سطح جهانی و خارج از کنترل) اعلام کرد.
10. Ban large gatherings
ممنوع کردن اجتماعات بزرگ
Large gatherings are banned and, in many countries today, international flights are also banned.
اجتماعات بزرگ ممنوع هستند و امروزه در بسیاری از کشورها پروازهای بین المللی نیز ممنوع هستند.
11. Restrict
محدود کردن
Travel is being restricted.
سفر محدود می شود.
12. Seal
مُهر و موم کردن، بستن
Many countries are sealing their borders.
بسیاری از کشورها مرزهای خود را می بندند.
13. Avoid
خودداری کردن
Avoid contact with other people, in order to keep yourself safe and to keep other people safe.
از تماس با دیگر افراد خودداری کنید تا خودتان و دیگر افراد را سالم نگه دارید.
14. Stock up
ذخیره کردن
Many people are stocking up ( getting a lot of something to use in the future) on groceries, on food and on face masks.
بسیاری از افراد مقادیر زیادی خواربار، غذا و ماسک صورت ذخیره می کنند.
15. Hoard
انبار و احتکار کردن کالا
What’s not okay is to hoard (to buy much, much more than you need ) goods.
چیزی که خوب نیست انبار کردن و احتکار کالا است.
16. Shut
تعطیل کردن، بستن
The government shut non-essential businesses.
دولت کسب و کارهای غیر ضروری را تعطیل کرد.
17. Postpone events
به تعویق انداختن رویدادها
18. Contain (control or limit) the transmission
محدود کردن و کنترل کردن انتقال
Doctors are struggling to contain the epidemic.
پزشکان در تلاش برای محدود کردن این بیماری جهانگیر هستند.
19. Develop symptoms (means to start to have symptoms.)
بُروز دادن عوارض
20. Protect the vulnerable people
محافظت از افراد آسیب پذیر و ضعیف
21. Hunker down at home
پناه گرفتن در خانه
22. livestream a press conference
برگزاری کنفرانس های مطبوعاتی زنده
ج) صفات مهم
23. Contagious
مسری
The COVID virus, is contagious.
ویروس کرونا مسری است.
24. Confirmed
تایید شده
She tested positive, it is a confirmed case.
تست اون مثبت در اومد. این مورد تایید شده است.
25. Symptomatic
حاکی از علامت بیماری
People who show signs of illness are symptomatic.
افرادی که علائم بیماری را از خود نشان می دهند حاکی از علامت بیماری هستند.
26. Asymptomatic
فاقد نشانه بیماری
People who don’t show any signs of the illness are asymptomatic. (not showing any signs of the illness.)
افرادی که هیچ نشانه ای از بیماری را نشان نمیدهند فاقد نشانه بیماری هستند.
27. Mandatory
اجباری
It’s mandatory for him to be in isolation.
اون اجبارا باید قرنطینه بشه.
28. Voluntary
اختیاری
It is voluntary to work from home.
کار کردن از خانه اختیاری است.
29. Fatal
مرگبار و کُشنده
COVID-19 can be fatal. (noun of that is fatality)
بیماری کووید میتونه مرگبار باشه. ( اسمش میشه fatality- مرگ و میر)
30. Unprecedented
بی سابقه
All these events are unprecedented (never happened before) in my lifetime.
همه این وقایع در طول عمرم بی سابقه هستند.
May you and your family stay safe, stay healthy, and stay strong!
امیدوارم که شما و خانواده تون سالم باشید، و سلامت بمونید و قوی!

در مقاله ” ۱۲ حرکت فیزیکی مهم به انگلیسی” این عبارت های فعلی را به شما معرفی می کنم. این عبارت ها در انگلیسی واقعی کاربرد های فراوانی دارند.
12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی
حرکات فیزیکی مهم در زبان انگلیسی کدامند؟ اگر مفاهیمی مثل جمع کردن، بالا کشیدن زیپ، به خود پیچیدن، پخش کردن و مانند اینها را بخواهیم در زبان انگلیسی بیان کنیم از چه عبارت های فعلی باید استفاده کنیم؟
در مقاله “ ۱۲ حرکت فیزیکی مهم به انگلیسی” این عبارت های فعلی را به شما معرفی می کنم. این عبارت ها در انگلیسی واقعی کاربرد های فراوانی دارند. پس لطفاً تا انتهای این مطلب با من همراه باشید!
1. roll up
لوله کردن، جمع کردن
She rolled the mat up.
اون حصیر را لوله کرد.
2. deal out
ورق دادن، پخش کردن
He dealt the cards out.
اون کارتها را پخش کرد.
3. stick out
بیرون آوردن
She stuck her tongue out.
اون زبونش رو بیرون آورد.
4. zip up
بستن زیپ
He zipped his jacket up.
اون زیپ کاپشنش رو بست.
double up = double over
دولا شدن
He doubled up in pain.
اون از درد دولا شد.
6. take up # let sth down
(لباس) تو گرفتن، کوتاه کردن
She took the skirt up.
اون دامن را تو گرفت.
7. prop up
پایه زدن زیرِ، با شمع راست نگه داشتن
We propped the tree up.
ما زیر درخت پایه زدیم.
8. screw up
مچاله کردن (کاغذ، …)
I screwed the letter up.
من نامه را مچاله کردم.
9. curl up
خود را جمع کردن
She curled up on the sofa.
اون روی کاناپه خودش رو جمع کرد.
10. mop up
(آب و غیره) پاک کردن
I mopped up the spilt milk.
من شیر ریخته شده را پاک کردم.
11. chuck away = chuck sth out
دور انداختن
I chucked the packet away.
من پاکت را دور انداختم.
12. spread out
پهن کردن (سفره، فرش، نقشه و …)
She spread the map out on the desk.
اون روی میز نقشه را پهن کرد.
We spread out the tablecloths and set the tables.
ما سفره ها رو پهن کردیم و میزها رو چیدیم.

در این مقاله سعی می کنم آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی رو برای کسانی که در حال یادگیری زبان هستند یا تازه قصد دارن یادگیری زبان رو شروع کنن ارائه کنم. در واقع من در این مقاله به سوالات و یا ابهامات شما در زمینه یادگیری سریع زبان انگلیسی پاسخ داده ام.
آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی
در این مقاله سعی می کنم آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی رو برای کسانی که در حال یادگیری زبان هستند یا تازه قصد دارن یادگیری زبان رو شروع کنن ارائه کنم.
در واقع من در این مقاله به سوالات و یا ابهامات شما در زمینه یادگیری سریع زبان انگلیسی پاسخ داده ام.
خیلی از زبان آموزان می پرسند:
بالاخره می تونم به راحتی و بدون مکث به زبان انگلیسی صحبت کنم؟
پاسخ: بله. حتما می تونید. اما به شرط رعایت کردن چندین نکته مهم و کلیدی.
آیا رسیدن به این هدف آسونه؟
پاسخ:خیر ،اما غیر ممکن هم نیست!
یادگیری زبان انگلیسی هم مثل یادگیری هر مهارت دیگه، شیوه و تکنیک های خاص خودش رو داره. البته که مسیر یادگیری یک زبان خارجی دشوار و ناهمواره، فراز و نشیب داره، در میانه راه گاهی خسته و ناامید می شی. گاهی با رغبت در این مسیر گام بر میداری و دوباره فرایند یادگیری برات کسالت آور می شه و در نهایت شاید برخلاف میل باطنی و اشتیاق به یادگیری،در میانه راه تسلیم بشی و از تلاش برای یادگیری دست بکشی.
در مقاله آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی می خوام بهتون 9 تا نکته کلیدی بگم که اگه در مسیر یادگیری زبان انگلیسی این نکات کلیدی رو رعایت کنید حتما می تونید مثل یک فرد انگلیسی زبان به راحتی به انگلیسی صحبت کنید.
نکته کلیدی شماره 1: هدفگذاری و تمرکز بر تصویر بزرگتر
در این خصوص دو نکته رو مد نظر داشته باشید.
- اهداف خودتون رو دقیقا مشخص کنید.
این، مهمترین اصل یادگیری یک زبان خارجیه. یعنی اول از همه باید ببینید واقعا به دنبال یادگرفتن چه نوع انگلیسی هستید. انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی؟
اگر هدف شما فقط شرکت در یک آزمون خاصه، در این صورت باید انگلیسی کتابی رو یاد بگیرید. مثلا اگه می خواید در آزمون تافل یا آیلتس شرکت کنید باید انگلیسی کتابی رو یاد بگیرید که شامل یادگیری نکات گرامری ، اصطلاحات، کلمات و عباراتیه که بتونید با استفاده از آنها در این آزمونها قبول بشید.
اما اگر هدف شما سفر کردن و صحبت کردن با افراد بومی زبانه در این صورت باید انگلیسی واقعی رو یاد بگیرید. یعنی کتاب های گرامر و کتاب های لغت و غیره رو بگذاری کنار و انگلیسی ای رو یاد بگیری که افراد بومی زبان در یک کشور خارجی صحبت می کنن.
- روی تصویر بزرگتر تمرکز کنید.
تصویر بزرگتر یعنی چی؟
یعنی با اعتماد به نفس و روان صحبت کردن! یعنی اینکه بدون توجه به گرامر و قواعد زبان صرفا روی دو مهارت لیسینیگ و اسپیکینگ تمرکز کنیم.
اشکال کار خیلی از زبان آموزها اینه که با تمرکز کردن روی یادگیری گرامر و رعایت قواعد گرامری هنگام صحبت کردن، فرصت تمرکز روی تصویر بزرگتر رو از دست میدن.
(که همان مهارتهای لیسنینگ و اسپیکینگ هستند)
البته دونستن مبانی لغت و گرامر در هر زبانی ضروریه. اما تمرکز اصلی شما باید روی Fluency باشه. Fluency یعنی توانایی فهمیدن مطالب انگلیسی و صحبت کردن بدون تلاش و بدون فکر.
این دو تکنیک به شما کمک می کنند تا به راحتی به زبان انگلیسی صحبت کنید.
نکته کلیدی شماره 2: زیاد گوش کنید و تکرار کنید.
در نکته کلیدی شماره 1 گفتیم که گرامر و لغت به تنهایی فایده ای ندارند و باید روی تصویر بزرگتر یعنی fluency تمرکز کنید. برای تمرکز روی تصویر بزرگتر باید دو کار انجام بدید:
۱) تمرکز روی لیسنینگ
۲) استمرار در تکرار کردن
اما برای اینکه روی لیسنینگ تمرکز کنید، باید خودتون رو در زبان انگلیسی غرق کنید. این اولین گام در یادگیری یک زبان جدیده. و برای رسیدن به توانایی بالا در مهارت اسپیکینگ، این قدم خیلی خیلی ضروریه . هر چه بیشتر گوش کنید زودتر می تونید به زبان انگلیسی صحبت کنید و مثل یک فرد انگلیسی زبان سلیس و روان مکالمه کنید.
اگه می خواید خودتون رو در انگلیسی غرق کنید و در نتیجه صحبت کنید، باید سه کار رو انجام بدید:
گوش کنید، گوش کنید و گوش کنید!
و اما دو نکته ای که باید برای لیسنینگ لحاظ کنید:
اول اینکه باید بتونید بیش از 75 درصد آنچه رو می شنوید بفهمید. اگر کمتر از این میزان می فهمید یعنی اینکه این مطلب برای شما سنگینه.
دومین نکته اینه که باید مطلبی که انتخاب می کنید جالب و جذاب باشه تا مغز شما به ادامه مطلب ترغیب بشه.
مثلا گوش کردن به یک موضوع در مورد مهندسی برق در حالیکه هیچ علاقه یا تخصصی به این موضوع ندارید، کاملا بی فایده است. چون این موضوع برای شما جذاب نیست.
و اما یک سوال که برای خیلی از زبان آموزان مطرحه اینه که:
چرا لیسنینگ اینقدر مهمه و لیسنینگ چطوری به اونها کمک می کنه تا به یک اسپیکر بهتر تبدیل بشن؟
پاسخ اینه که چون ما از طریق گوشهامون زبان رو یاد می گیریم. پس یادتون باشه دائما به محتواهای انگلیسی گوش کنید.
برای درک بهتر موضوع یک مثال می زنم.
کودک رو در نظر بگیرید، قبل از اینکه شروع به حرف زدن کند تا دو سالگی فقط به صداها و حرفهای اطرافیان گوش میدهد و بعد از دو سالگی حرف زدن رو با کلماتی ساده مثل مامان و بابا شروع میکنه تا اینکه رفته رفته می تونه جملات بهتری بسازه و نهایتا موفق میشه به راحتی صحبت کنه. یعنی در زبان فارسی غرق میشه، صحبت های پدر و مادر، عمه، خاله و همه اطرافیان رو میشنوه و اونها رو تکرار می کنه.
این متد کاملا منطقیه. بله، اول گوش می کنیم، دوم صحبت می کنیم، بعد می خونیم و در نهایت می نویسیم. این ترتیبی است که به طور طبیعی مهارت های زبانی را یاد می گیریم.
در هر سطحی که هستید یادتون باشه توانایی شما در صحبت کردن ( که هم شامل فلوئنسی است و هم تلفظ) در صورتی تقویت می شه که اون سه کاری که گفتم رو انجام بدید یعنی: گوش کنید، گوش کنید و باز هم گوش کنید!
هرچی بیشتر گوش کنید بهتره. بارها و بار ها یک فایل صوتی یا تصویری رو گوش کنید تا نتیجه بهتری بگیرید.
نکته مهم اینه که دائماً و به طور منظم باید گوش کنید. هر روز حداقل ۱۰ دقیقه گوش کنید. اگر هر روز 10 دقیقه مرتب گوش کنید بهتر از این است که هر هفته یک ساعت به فایلهای صوتی گوش کنید.
چند پیشنهاد برای تقویت لیسنینگ برای شما دارم:
- به برنامه های انگلیسی زبان گوش کنید. چشمان خودتون رو ببندید و سعی کنید به ریتم، اینتونیشن و اصطلاحات انگلیسی واقعی گوش کنید.
- فیلم های زبان اصلی ترجیحا بدون زیرنویس تماشا کنید. (برای این منظور محصول انگلیسی واقعی به سبک فرندز رو به شما پیشنهاد می کنم.)
- به پادکستها و رادیو های انگلیسی زبان گوش کنید. صدها نمونه از این پادکستها رو می تونید در سایت دکتر زبان بشنوید و دانلود کنید.
- به آهنگ های انگلیسی گوش کنید. سعی کنید همراه با آهنگ، متن آهنگ رو بخونید. برای این منظور پیشنهاد می کنم مقاله انگلیسی از طریق آهنگ با 8 راهکار عالی رو در سایت دکتر زبان بخونید.
- به کتابهای صوتی گوش کنید.
- موقع پیاده روی، توی کافی شاپ، اتوبوس، و مهمانی به مکالمات انگلیسی گوش کنید. مجددا می تونید صدها نمونه از این مکالمات رو همراه با ترجمه در سایت دکتر زبان پیدا کنید.
- هر موقع کلمه جدیدی را می شنوید، بارها و بارها اون رو تکرار کنید و باهاش جمله بسازید. ببینید آیا متوجه آن کلمه می شوید.
- از منابع عظیم اینترنت برای گوش کردن و تمرین کردن استفاده کنید. برای شروع می تونید به این سایت ها مراجعه کنید:
http://home.gwu.edu/~meloni/eslstudyhall/shlistening.htm
http://iteslj.org/links/ESL/Listening/
نکته کلیدی شماره 3: تا می توانید بخوانید.
یکی از بزرگترین مزایای ریدینگ اینه که دایره واژگان شما را تقویت می کنه. شما می تونید از طریق ریدینگ، لغات جدید زیادی رو یاد بگیرید.صحیح ترین شیوه یادگیری لغات، یادگرفتن معنای این لغات در داخل متنه. به جز این، از طریق خوندن می تونید مهارت رایتینگ رو هم تقویت کنید.
فرض کنید کلمه “shout” به معنی “فریاد زدن” رو یاد می گیرید. ولی آیا میتونید از آن استفاده کنید؟
مثلا اگر یک داستان می خونید و جمله ای به این صورت می بینید:
“He shouted so loudly, it hurt her ears.”
بعد داستان دیگری می خونید که این جمله رو نوشته است:
“Don’t shout so loud – you’ll wake the baby!”
الان می بینید که با خوندن همین دو جمله به درک بهتری از کلمه “shout” به معنی “فریاد زدن” می رسید.بنابراین ریدینگ روشی بسیار عالی برای ساختن بانک قدرتمند واژگان است.
فراموش نکنید که هنگام ریدینگ از دیکشنری استفاده نکنید. یا حداقل کمتر استفاده کنید. (لیست معروفترین دیکشنری ها رو می تونید در مقاله 66 دیکشنری آنلاین برای 25 زبان ببینید.)
دلیل دیگه در خصوص اهمیت ریدینگ اینه که این مهارت به شما کمک می کنه تا به طور کلی در معرض جملات انگلیسی قرار بگیرید (غرق شدن در انگلیسی). به عبارت دیگر از طریق ریدینگ میتونید اصطلاحات و موارد دیگه رو بیشتر یاد بگیرید.
راهکار های عالی برای انجام موثر ریدینگ:
- بدون استفاده از دیکشنری بخونید. وقتی یک متن را می خونید سعی کنید معنای کلمات ناآشنا را حدس بزنید و به آنها توجهی نکنید. نگران جزئیات نباشید. سعی کنید معنا و مفهوم کلی رو بفهمید.
- سریع بخونید. اگر ریتم طبیعی و جریان کلمات را حفظ کنید، می تونید معانی لغات رو بفهمید.
- با صدای بلند برای خودتون یا دیگران بخونید. این روش به تقویت تلفظ شما هم کمک می کنه. اگه یک کتاب، خسته کننده یا دشواره،خوندن آن رو کنار بگذارید و کتاب دیگه ای رو انتخاب کنید.
- به منظور کسب لذت و بدون اضطراب بخونید. یک فنجان چای یا قهوه کنار خودتون بگذارید و استراحت کنید. دائماً بخوانید. هر روز ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بخونید. اگه هر روز ۱۰ تا ۱۵ دقیقه بخونید بهتر از اینه که در هفته یک ساعت بخونید.
پیشنهاد می کنم به مقاله “8 کتاب فوق العاده که باید بخوانید” هم نیز مراجعه کنید.
و اما یک روش عالی برای تمرین مهارت لیسنینگ و ریدینگ:
کتابهایی رو بخوانید که دارای فایل صوتی هستند. وقتی به فایل صوتی گوش می کنید و همزمان کتاب رو می خونید در واقع دارید مهارت های دریافتی یعنی لیسنینگ و ریدینگ رو تقویت میکنید. این تمرین بسیار بسیار موثره.
تحقیقات علمی فراوان ثابت کرده اند که وقتی زبان آموزان زیاد می خوانند میزان اعتماد به نفس آنها بیشتر می شه و بنابراین سطح انگلیسی آنها هم تقویت می شه. می تونید یک وبلاگ ریدینگ راه اندازی کنید. یعنی همه آنچه رو می خونید ثبت کنید.
یادتون باشه همونطور که گفتم اگر روزانه ۱۰ دقیقه بخونید بهتر از اینه که در هفته یک ساعت بخونید.
نکته کلیدی شماره ۴: اسپیکینگ
باید تا می تونید در هر موقعیتی به انگلیسی صحبت کنید. حتی اگر خجالت می کشید یا مطمئن نیستید که بقیه متوجه صحبت های شما می شن، باز هم باید به انگلیسی صحبت کنید. شاید بگین من یک آدم کم رو و خجالتی هستم. پس خوب گوش کنید.
من همیشه به زبان آموزانم می گم: خجالتی بودن بسیار پر هزینه است. منظورم اینه که هزینه خجالتی بودن مساوی است با از دست دادن بسیاری از فرصت ها. اگه می خواید خیلی روان و سلیس و بدون مکث به زبان انگلیسی صحبت کنید باید از هر فرصتی برای صحبت کردن استفاده کنید. همیشه یادتون باشه” تمرین اسپیکینگ ” تنها چیزی است که برای تقویت مکالمه به شما کمک میکنه.
این یک حقیقت ساده است که جز با “تمرین اسپیکینگ” نمی تونید به هیچ شکل ممکن به زبان انگلیسی مسلط بشید. شما زبان مادری خودتون رو هم از طریق تمرین اسپیکینگ یاد گرفتید. تمرین اسپیکینگ تنها روشی است که هر کسی می تونه به زبان مسلط شود.
واقعیت اینه که بسیاری از زبان آموزان صحبت نمی کنند و در کلاسهای مکالمه سرشان رو پایین می اندازند و با کتاب و دیکشنری سر خودشون رو گرم می کنند. به جای سوال پرسیدن از معلم به دیکشنریهای دو زبانه مراجعه میکنند. بعضی اوقات از یک دوست یا همکلاسی میخواهند تا چیزی را به آنها به زبان فارسی توضیح دهد.
و اما چه کارهایی می تونید انجام بدید تا اسپیکینگ شما تقویت بشه؟
پاسخ به این سوال بستگی به این داره که کجا زندگی می کنید.
اگه در کشور خودتون زندگی می کنید می تونید در دوره های مکالمه شرکت کنید که صرفا بر مبنای مکالمه برنامه ریزی شده اند و صد البته نه دوره هایی که به گرامر و یادگیری لغت بپردازند.
اما اگه در یک کشور انگلیسی زبان زندگی می کنید گزینه های بیشتری دارید که توصیه می کنم حتما تا زمانی که در این کشورها زندگی می کنید، بیشترین استفاده را از این موقعیت ها ببرید.
چند نمونه از این ایده ها:
- در کلاس های مختلف شرکت کنید مثل کلاس های هنری، آشپزی، عکاسی، موسیقی و غیره.
- عضو یک گروه مکالمه بشید.
- کارهای داوطلبانه انجام بدید.
- به کلیسا برید.
- همراه با یک خانواده انگلیسی زبان زندگی کنید.(نه با دانشجویان هموطن خودتان.)
- سفر کنید.
- خرید برید و تا میتونید از فروشندگان سوالات انگلیسی بپرسید.اساساً هر جایی که انگلیسی زبان ها می روند شما هم برید.
و اما شش ایده کلی برای تقویت اسپیکینگ:
- با صدای بلند بخونید.
خوندن متن با صدای بلند روش بسیار موثری برای تقویت اسپیکینگ برای زبان آموزان مبتدی و روشی بسیار عالی برای تقویت پایه تلفظ، لحن و صدا است.
- با خودتون صحبت کنید.
یک موضوعی رو که دوست دارید انتخاب کنید و در مورد اون موضوع در مقابل آینه ۲ تا ۳ دقیقه بدون توقف صحبت کنید.بسیار مهمه که حتی اگر فکر می کنید که کلمات کافی برای صحبت کردن ندارید یا حتی نمی تونید کلمه مناسب رو پیدا کنید همچنان به صحبت کردن ادامه بدید و سعی کنید افکار خودتون رو به روش های مختلف به زبون بیارید. به مرور زمان خودتون متوجه می شید که این تمرین واقعا چقدر موثره.
- از تکنیک تقلید استفاده کنید.
یکی دیگر از تکنیک هایی که به تقویت اسپیکینگ کمک می کند گوش کردن و تکرار کردن جملاتیه که در فایل های صوتی و تصویری می شنوید. برای این منظور به گوینده گوش کنید، استاپ کنید و سعی کنید مو به مو سرعت صحبت کردن ، لهجه و اینتونیشن رو تقلید کنید.
نکته کلیدی شماره 5: هر روز بنویسید.
هر چه بیشتر بنویسید، بیشتر مسلط می شوید درست مثل هر مهارت دیگه. حتما شما هم با این گفته موافقید که practice makes perfect یعنی کار نیکو کردن از پر کردن است. (البته تمرین با متد و اصول صحیح.)
اگر روزانه ۱۰ دقیقه بنویسید پس از مدت کوتاهی مهارت نوشتن و اسپیکینگ شما تا حد زیادی بهبود پیدا می کنه.
اما ببینیم تمرین روزانه رایتینگ چطور می تونه به شما کمک کند تا به مرز تسلط به زبان انگلیسی برسید؟
اول این که اگه هر روز بنویسید کم کم زبان انگلیسی و صحبت های افراد انگلیسی زبان را بیشتر و بهتر می فهمید. چون در نوشته هاتون از ارکان زبان که شامل اسلنگها، اصطلاحات و ضرب المثل ها و غیره هستند استفاده می کنید و کم کم از این طریق هم می تونید به زبان انگلیسی مسلط بشید.
و اما دومین دلیلی که رایتینگ روزمره به شما کمک می کنه تا به مرز تسلط به زبان انگلیسی برسید اینه که اگه هر روز بنویسید، بیشتر و بیشتر با انگلیسی آشنا می شوید.
حتی اگه روزانه ۱۰ دقیقه تمرین کنید، به مرور مهارت شما در رایتینگ تقویت می شه. تمرین مهارت روزانه رایتینگ به شما کمک می کنه تا از لغات و ساختارهای گرامری استفاده کنید و اینجوری با نحوه کاربرد و استفاده از اونها در زبان انگلیسی بیشتر آشنا می شید.
بعضی اوقات زبان آموزان برای نوشتن به انگلیسی دچار اضطراب می شن یا دوست ندارن بنویسند. یا اینکه از اشتباه کردن در نوشتن می ترسند. اگر این طوره سعی کنید “خاطره نویسی” کنید. یعنی فقط برای خودتون بنویسید. پیشنهاد می کنم حتی اگه از نوشتن نمی ترسید، باز هم خاطره نویسی کنید. چون این یک روش جالب برای تسلط به زبان انگلیسیه.
حالا ببینیم چطور خاطره نویسی کنیم؟
- ابتدا یک مکان راحت پیدا کنید.
- یک موضوع انتخاب کنید. مثلا کارهایی که دیروز انجام داده اید یا ورزش، موسیقی، سفر و غیره. مثلا آخرین سفری که به یکی از شهرهای ایران داشتید.
- بی وقفه تا جایی که می تونید بنویسید.
- سعی کنید تا می تونید از کلمات عبارات و جملات مختلف استفاده کنید.
- اصلا به اشتباهات فکر نکنید و نگران اشتباهات گرامری نباشید. این موضوع رو در مورد اسپیکینگ بهتون گفتم.
- بعد از اتمام کار، نوشته خودتون رو بخونید و اون رو ادیت کنید.
یک نوع دیگه از نوشتار، نوشته هایی هستن که بر اساس یک فرمت خاص نوشته میشن. فرض کنید متقاضی کار در یک شرکت خارجی هستید. برای این منظور بایستی رزومه خودتون رو بنویسید و از طریق ایمیل برای اونها ارسال کنید. اگر رزومه شما شبیه رزومه های انگلیسی نباشد، احتمال زیاد رزومه شما رو نمی خونن. در نتیجه آن کار رو از دست می دید. چون رزومه شما با فرمت درست نوشته نشده است. فرمت یعنی قوانین مربوط به چینش کلمات در یک صفحه. مثلا فرمت رزومه با فرمت نامه متفاوت است.
فرمت شامل این دو مورد است:
الف) قواعد مربوط به فرم پاراگرافها
ب) قواعد مربوط به محل نوشتن تاریخ، نام، سلام، محتوا، اطلاعات تماس و غیره
بهترین روش برای یادگیری فرمت صحیح اینه که تا می تونید بخونید و هر روز بنویسید. برای این منظور می تونید از وبسایت ها و کتاب های مختلف استفاده کنید.
http://www.ohiou.edu/esl/english/writing/index.html
برای نوشته هایی با فرمت خاص می تونید به طریق زیر پیش برید:
- اول مشخص کنید که چه کسی قراره نوشته شما رو بخونه.
- سبک نوشتن خودتون رو انتخاب کنید.
- نمونه های از سبک نوشتاری که انتخاب کرده اید رو بخونید.
- به چیزهایی که می خواهید بگید خوب فکر کنید.
- ایده های خودتون رو در چند جمله بنویسید.
- جملات خودتون رو با فرمت درست روی کاغذ بیارید.
- نوشته خودتون رو چندین بار با دقت بخونید و ادیت کنید. ببینید آیا از فرمت صحیح استفاده کرده اید؟ آیا شبیه نمونههایی که خونده اید هست یا نه؟
- حالا به خودتان ببالید.
و اما چند راهکار دیگر که می تواند به شما کمک کند تا از طریق نوشتن به زبان انگلیسی مسلط شوید:
- یک دوست مکاتبه ای یا pen pal پیدا کنید.
- به انگلیسی ایمیل یا پیام های متنی بنویسید.
نکته کلیدی شماره 6: گرامر را فراموش کنید!
می خوام آب پاکی رو روی دستتون بریزم و خیالتون رو راحت کنم و بگم که گرامر را فراموش کنید! شاید بگین استاد اکبری بی خیال آخه چطور می شه بی خیال گرامر شد؟
راستش برای تسلط به زبان انگلیسی فراموش کردن گرامر نکته بسیار بسیار مهمیه. در واقع این رازیه که خیلی از زبان آموزان نمی دونن و خیلی از مدرسین این موضوع رو به شما نمی گن.
البته این قاعده شامل افرادی که پایه انگلیسی اونها خیلی ضعیفه نمیشه. چون این افراد قطعا باید در نخستین گام، مبانی گرامر و لغت رو یاد بگیرن. این موضوع در مورد زبان آموزانی صادقه که از دانش زبانی خوبی برخوردارند، اما نمیتونن روان و با اعتماد به نفس صحبت کنند.
چند سال در مدارس و دانشگاه انگلیسی خوندیم؟ چقدر برای کتابهای کمک آموزشی و کلاسهای کنکور و تقویتی هزینه کردیم؟ آیا بعد از این همه هزینه می تونیم به راحتی و با اعتماد به نفس به انگلیسی صحبت کنیم؟ پاسخ رو خودتون بهتر می دونید. پس زمان تغییر فرا رسیده. زمان اون رسیده که گرامر رو فراموش کنیم.
همونطور که می دونید اغلب بومی های انگلیسی زبان درک خیلی خوبی از مبحث گرامر ندارند. شاید افرادی رو بشناسید که میتونن نمرات خیلی خوبی در گرامر بگیرند اما نمی تونن به راحتی به انگلیسی صحبت کنن یا بفهمند.
شاید بگید در جمله سازی خیلی اشتباه میکنم. یا تلفظم خوب نیست. بله، البته که اشتباه می کنید.
اولا همه افراد و از جمله خود من اشتباه می کنیم. این به این معناست که همه بومی های انگلیسی زبان از جمله مدرسین زبان انگلیسی اشتباه میکنند. اشتباه کردن بخشی طبیعی از یادگیری زبانه.
دوما شما اشتباه می کنید چون در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید. اشتباه کردن بخش طبیعی از پروسه یادگیری هر مهارتیه. یادگیری و اشتباه کردن دو جزء جدایی ناپذیرند. مثل عشق و ازدواج، اسب و کالسکه. خلاصه این که اشتباه کردن بخش مهمی از فرایند یادگیریه. در واقع اگر اشتباه نکنید، هیچ وقت چیزی یاد نخواهید گرفت.
یک کودک تا قبل از اینکه بتونه درست راه بره، بارها و بارها به زمین می خوره اما باز بلند میشه.گاهی خودش گاهی به کمک اطرافیان. در یادگیری یک زبان جدید شما هم همان کودک هستید که بارها و بارها به زمین می خورید و اشتباه می کنید تا اینکه نهایتا یاد می گیرید.
نکته کلیدی شماره ۷: دایره واژگان خود را بسازید.
در این بخش می خوام بهتون در مورد اهمیت دایره واژگان و پنج روش موثر برای تقویت دایره واژگان بگم.
1) قانون ۸۰ /۲۰ را در یادگیری لغات انگلیسی اعمال کنید.
کلمات و عبارات پر تکرار را یاد بگیرید. نیاز نیست هر کلمه و عبارتی رو که می بینید یاد بگیرید.در عوض سعی کنید کلمات و عباراتی که دائم تکرار می شن و کاربرد بیشتری دارند رو یاد بگیرید و کار درست اینه که اون کلمات رو در قالب جملات و عبارت یاد بگیرید. وقتی کلمات رو در قالب عبارت یا جمله یاد می گیرید می تونید در موقعیت های مورد نیاز،بدون فکر کردن،خیلی راحت توی صحبت کردن از اون عبارت یا کلمه استفاده کنید.
2) انگلیسی رو در کانتکست (در متن و فضای مرتبط) یاد بگیرید؛ یعنی از طریق جملات.
در مورد یک موضوع مورد علاقه مطلب بخونید، فیلم های زبان اصلی رو ببینید و به اخبار مربوط به اون موضوع گوش کنید. اینجوری گرامر و لغت رو یکجا و به صورت طبیعی یاد می گیرید
۳) از اپلیکیشن آنکی استفاده کنید.
یک شیوه بسیار کاربردی برای حفظ لغت استفاده از اپپلیکیشن آنکی است. این افزونه که بر اساس سیستم تکرار با فاصله عمل می کنه بسیار موثر بوده و قابلیت نصب روی کامپیوتر، مک، لینوکس، آیفون، اندروید و هر وسیله دارای جستجوگر رو داره. این افزونه در بسیاری از پلت فرم ها به غیر از اپل استور رایگانه. بعد از نصب این افزونه می تونید هر موقع چند دقیقه فرصت داشتید مروری سریع بر لغات داشته باشید و به سرعت لغات رو به خاطر بسپارید.
4) از نمانیک ها استفاده کنید.
نمانیک یعنی از همراه کردن یک داستان یا تصویر با کلمه مربوطه به نحوی که راحت تر و سریع تر بتونیم آن لغت را به خاطر بیاریم. در مقاله “سه روش حرفه ای حفظ لغات” در سایت دکتر زبان این موضوع را توضیح داده ام.
به سایت https://www.memrise.com/ مراجعه کنید. در این سایت می تونید کلی نمانیک پیدا کنید.
5) لغات رو تحلیل کنید.
احتمالا تا به حال با لگو بازی کردهاید.زبان انگلیسی به جورایی مثل بازی لگو است. با این تفاوت که به جای قطعات مختلف کلمات رو در اختیار دارید و می تونید آنها رو سرهم کنید و چیز جدیدی بسازید.
نکته کلیدی شماره ۸: تلفظ خود را تقویت کنید.
یادگیری تلفظ صحیح کلمات خیلی مهمه. چون در فهم فیلمها، اخبار و مکالمات نیتیو ها و همینطور شبیه تر شدن لهجه شما به این افراد نقشی کلیدی ایفا می کنه. وقتی تلفظ کلمه ای رو بلد نیستید یا با چیزی که خودتون تلفظ می کنید متفاوته، اون رو یادداشت کنید و بعد به دیکشنری های آنلاین مراجعه و طریقه تلفظ اون روچک کنید.
روش تقویت تلفظ:
در مقاله “چگونه تلفظ خود را تقویت کنیم؟” در مورد تقویت تلفظ به طور کامل صحبت کرده ام. اما به طور خلاصه می تونید برای تقویت تلفظ از این چهار روش قوی استفاده کنید:
- صداهای مختلف رو تلفظ کرده و صدای خود رو ضبط کنید. در پایان با فایل اصلی مقایسه کنید. به مواردی مثل ریتم، اینتونیشن، وضوح کلام و اعتماد به نفس خود توجه کنید.تمرین کنید تمرین کنید و تمرین کنید.
- نحوه صحبت کردن افراد بومی زبان را تقلید کنید.
یک فایل صوتی متناسب با سطح خودتون رو انتخاب کنید و بهش گوش بدید و تکرارش کنید.در واقع هر چقدر بتونید نحوه صحبت کردن بومی زبانها رو کپی کنید سریعتر می تونید پیشرفت کنید.
- یک منبع دیگه فیلمهای زبان اصلی هستن که حتی موثرتر از فایلهای صوتی هم هستن. از طریق تماشای فیلمهای زبان اصلی هم اکسنت (لهجه) شما تقویت میشه و هم دایره واژگانتون به سرعت افزایش پیدا می کنه.
یکی از بهترین منابع آموزش بر اساس فیلم مجموعه انگلیسی واقعی به سبک فرندز هست که قدم به قدم توضیحات مربوط به فیلم رو به شما توضیح میده. در هر اپیزود نحوه تلفظ جملات کلیدی و همین طور صدها اصطلاح، اسلنگ، عبارت فعلی رو یاد می گیرید.
- کوتاه سازی یا ریدکشن های رایج رو یاد بگیرید.
یکی از مواردی که افراد بومی زبان در مکالمات غیر رسمی به وفور انجام می دهند، کوتاه سازی کلمات است که بهش می گیم ریداکشن. در کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی که مکمل محصول انگلیسی واقعی به سبک فرندز هست، لیست کامل این ریداکشن فرمها و همین طور کلیدهای تلفظ امریکن رو آوردم. این کتاب به شدت به شما کمک می کنه تا علاوه بر درک سریع جملات در فیلمها بتونین به اکسنت قابل قبولی در اسپیکینگ برسید. در اینجا به چهارده تا از این نمونه ریداکشن ها اشاره می کنیم.
Wanna = want to
E.g. I wanna go home.
……………………………………………..
Gotta = Got to
E.g. You’ve gotta go.
………………………………………………….
Outta = Out of
E.g. I’m outta money.
…………………………………………………
Hafta = Have to
E.g. We hafta go.
…………………………………………………….
Dunno = Don’t know
E.g. I dunno.
……………………………………………………………
Needa = Need to
E.g. You needa know about Jame.
………………………………………………………
Cos = Because
E.g. I cry cos I’m in pain.
…………………………………………………….
Kinda = Kind of
Anna’s kinda cute.
……………………………………………………
Lemme = Let me
E.g. Lemme see!
……………………………………………………
Gonna = Going to
E.g. I’m gonna tell you the truth.
……………………………………………………..
Gimme = Give me
E.g. Gimme the book!
…………………………………………………
Sorta = Sort of
E.g. She’s sorta tired.
………………………………………………..
Ya = You/ you are
I miss ya.
………………………………………………..
Dontcha = Don’t you
E.g. Dontcha see it?
نکته کلیدی شماره ۹: اصول موفقیت در یادگیری زبان انگلیسی!
می خوام پنج اصل طلایی اثبات شده رو بهتون بگم که اگر فقط همین پنج اصل مهم رو رعایت کنید، قول می دم حتما موفق بشید.
اصل اول: به خودتون ایمان داشته باشید.
هنری فورد میگه: “چه فکر کنید می توانید یا نمی توانید در هر دو حالت حق با شماست.”
باید ایمان داشته باشید که می توانید در مسیر یادگیری زبان انگلیسی موفق شوید. اگر واقعا تمرین و پشتکار داشته باشید قطعاً به هدف خود خواهید رسید. چون در مسیر یادگیری زبان گاهی اوقات دچار تردید، استرس و خستگی می شید، اما اگه به خودتون و تصمیم و هدفتون برای یادگیری زبان باور داشته باشید همه سختی ها رو پشت سر می گذارید.
اصل دوم: با خودتون مهربان باشید.
با خودتون مانند یک کودک برخورد کنید. همه ما به شیوه خودمون و در یک بازه زمانی، متناسب با شرایط خودمان راه رفتن و حرف زدن را یاد گرفتیم.این نکته خیلی مهمه.یادگیری زبان هم همینطوره. هر فرد روش یادگیری مخصوص به خودش رو داره. بعضی از ما باید برای درک بهتر اطلاعات، اونها رو ببینیم. برخی دیگه نیاز داریم تا از طریق شنیدن، اطلاعات رو جذب کنیم. این که بدونید جزء کدوم دسته از این فراگیران هستید خیلی خیلی مهمه؛ دیداری، شنیداری یا عملگرا؟ یادگیری یک زبان نیازمند زمان و تمرینه و هیچ راه میانبری وجود نداره.به خودتان ایمان داشته باشید تا از پس انجام این کار به راحتی بر بیایید.
اصل سوم: برای موفق شدن باید انگیزه و دیدگاهی مثبت نسبت به خودتون داشته باشید!
بنابراین ابتدا انگیزه و اهداف خودتون رو مورد اینکه چرا می خواهید زبان انگلیسی رو یاد بگیرید و چرا می خواهید وقت، انرژی و پول خود رو برای این منظور هزینه کنید.
مطمئنا همه توانایی هایی را که امروز در حرفه خودتون صاحب اون هستید یک شبه بدست نیاورده اید بلکه برای بدست آوردنش تلاش کرده اید و وقت و انرژی گذاشته اید. در مورد یادگیری زبان انگلیسی هم داستان به همین منوال است.
اصل چهارم چیه؟ از همین امروز خودتون رو یک بومی انگلیسی زبان تصور کنید!
شاید انگلیسی شما عالی نباشد اما شما یک فرد انگلیسی زبان هستید که مثل یک کودک در حال یادگیری زبان مادری خود یعنی زبان انگلیسی هستید. فقط مقدار کمی از این زبان رو بلدید و هر روز دارید بهتر و بهتر می شید. با صدای بلند صحبت کنید و تا می تونید اشتباه کنید و از اشتباه کردن نترسید. به قول انگلیسی ها:
Fake it until you make it.
اول وانمود کن تا از پس انجامش برآیی.
در انتهای مقاله آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی می خوام چند تا سایت رو بهتون معرفی کنم که بطور کلی برای تقویت مهارت های زبان از جمله لغت، ریدینگ، رایتینگ، اسپیکینگ، لیسنینگ و گرامر به شما خیلی کمک می کنه.
این سایتها چت روم هایی دارن که می تونید از طریق اونها به دانش زبانی خودتون رو تقویت کنید.
تقویت مهارت نوشتاری
ELanguageSchool (رایگان)
برای کسانی که قصد دارند مهارت نوشتاری خودشون رو تقویت کنن،این سایت رایگان، گزینه خوبیه.
تقویت مهارت شنیداری
- podcastsinenglish.com (رایگان)
مجموعهای آنلاین از دورههای عمومی زبان . اکثر این دورهها به صورت کلیپهای صوتی به شکل گفتگوهای کوتاه هستند. پس این دوره برای کسانی مناسبه که میخوان مهارت شنیداری خود را تقویت کنند و برای زبانآموزان تازه کار گزینه خیلی خوبیه!
از طریق این سایت می تونید در زبان انگلیسی غرق بشید
- Livemocha (رایگان تا 29 دلار در ماه)
این سایت یک انجمن بزرگ یادگیری زبانه که دستورالعمل یادگیری 38 زبان را ارائه میده.
تقویت بانک واژگان
- Memrise (رایگان)
یک دورۀ آموزشی است اما نه به شکلی که در بقیه سایت ها متداوله.یعنی این دوره شامل مجموعهای از دورههای 12 زبانه است که توسط خود کاربران تعبیه شده.با این دوره میتونید بر اساس تکنیک تکرار، لغات کلیدی و مهم رو حفظ کنید. حتی میتونید خودتون دورهای رو درست کنید و صرفا همون واژه هایی رو که همیشه یادتون میره،حفظ کنید و برای خودتون تکرار کنید.
- mylanguages.org (رایگان)
برای زبان آموزان سطح متوسط در زمینه تقویت گرامر،واژگان و عبارات کوتاه این سایت گزینه خوبیه.دروس مربوط به 95 زبان به صورت رایگان وجود دارد که می تونید سطح مهارت و اطلاعات خودتون رو ارزیابی کنید. دورههای ارائه شده در این سایت اغلب کتبی هستند که البته ویدئو و فایل صوتی هم دارند.
تقویت تمام مهارت های زبان
- Open Culture (رایگان)
این سایت شامل کلی فایل صوتی و متنی، دوره های آنلاین یادگیری زبان،دوره های آنلاین برای کسب کار و تجارت، پادکست، و کلی منبع دیگه برای تقویت تمام مهارت های زبان انگلیسیه. اگه به این سایت سری بزنید می بینید که با دنیای وسعی از منابع برای یادگیری همه مهارت های زبان روبرو هستید.
- My Language Exchange (رایگان)
برای زبان آموزانی که در میونه راه یادگیری زبان خسته و نومید میشن این سایت و روش آموزشی اون گزینه خوبیه.روش آموزشی این سایت بر اساس ارتباط با افراد در سراسر دنیاست. به کمک تعامل اجتماعی که اساس آموزشی این سایت هست می تونید در زبان پیشرفت کنید و دیگه از اون حالت خستگی و بی حوصلگی هم خبری نیست. این سایت بیش از 3 میلیون عضو داره از 175 کشور.
- LingQ (رایگان تا 39 دلار در ماه)
یک سیستم اینترنتی چند زبانه برای یادگیری زبان است که توسط “استیو کافمن” در یوتیوب راهاندازی شد. درسها در LingQ به شکل متن همراه با فایل صوتی هستن و این دروس به صورت رایگان در دسترس هستند. میتونید با گوش دادن به این فایل های صوتی مهارت شنیداری خودتون رو تقویت کنید و حتی برای تقویت اسپیکینگ می تونید خلاصه مطلب فایلهای صوتی رو برای خودتون چندین بار بگید.از متن این فایل های صوتی برای تقویت مهارت نوشتاری خودتون استفاده کنید.ساختارهای به کار رفته در اون رو یاد بگیرید و در گوشه ای یادداشت کنید و در تمرین رایتینگ خودتون از این ساختارها استفاده کنید.
خب دوستان، امیدورام از خوندن مقاله آموزش 100% رایگان و سریع زبان انگلیسی لذت برده باشید. نظرتون رو در مورد این مطلب برای ما بگین. همین طور اگه سایت مناسبی هم در زمینه تقویت انگلیسی می شناسید معرفی کنید.
برای دریافت آموزش کاملتر در دوره رایگان 9 استراتژی یادگیری سریع زبان ثبت نام کنید!
این مطلب چکیده ای از دوره 9 استراتژی یادگیری سریع زبان است و توسط تیم دکتر زبان طراحی و آماده شده است. استفاده از مطالب این مقاله با ذکر منبع بلا اشکال است.

میتونم انگلیسی صحبت کنم اما قبل از اینکه چیزی بگم ناچارم جملاتم رو به زبان فارسی بگم و بعد اون رو به انگلیسی ترجمه کنم و بگم. به همین خاطر فکر می کنم اصلا نمیتونم راحت به انگلیسی صحبت کنم.
چجوری بدون فکر کردن و ترجمه کردن به راحتی صحبت کنیم؟
چجوری بدون فکر کردن و ترجمه کردن به راحتی صحبت کنیم؟ میتونم انگلیسی صحبت کنم اما قبل از اینکه چیزی بگم ناچارم جملاتم رو به زبان فارسی بگم و بعد اون رو به انگلیسی ترجمه کنم و بگم. به همین خاطر فکر می کنم اصلا نمیتونم راحت به انگلیسی صحبت کنم. این یکی از رایج ترین مشکلاتیه که اغلب زبان آموزان دارن.
در این مقاله می خوام 10 روش کاربردی بهتون بگم که بهتون کمک می کنه تا موقع صحبت کردن، فکر کردن به فارسی رو کنار بذارید.
خب، شاید بپرسید اصلا چه اشکالی داره که اول به فارسی فکر کنیم و بعدا همان جمله رو به انگلیسی ترجمه کنیم؟ خب این روش دوتا ضرر داره. اول اینکه باعث کندی فلوئنسی و سرعت اسپیکینگ شما میشه. و دوم اینکه باعث ایجاد اضطراب و نگرانی موقع صحبت کردن میشه و خراب کردن مکالمه.
نتیجه اون هم میشه فراموش کردن کلمات و اصطلاحات.
البته ترجمه کلمات و جملات برای زبان آموزان سطح مبتدی اجتناب ناپذیره اما زبان آموزان سطح متوسط به بالا باید حتما به انگلیسی فکر کنن نه فارسی.
1. Name objects around you in English.
اشیا پیرامون خودتون رو به انگلیسی نام ببرید.
کلماتی را که بلد نیستید یادداشت کنید و بعدا آنها را در دیکشنری پیدا کنید یا از معلمتون بپرسید.
2. Make simple sentences in your head or out loud.
در ذهن خودتون یا با صدای بلند جملات ساده بسازید.
هر روز ۲ دقیقه وقت بگذارید و با خودتون یک مکالمه ساده انجام بدید. در مورد چیزهایی که پیرامون تان اتفاق میافتد صحبت کنید و جمله بسازید.
مثلاً میتوانید در مورد لباس پوشیدن صبحانه خوردن، دوش گرفتن، مسواک زدن یا هر چیزی مثل این صحبت کنید.
حتی می تونید در مورد نحوه انجام یه چیز مثل پختن یک کیک در اینترنت تحقیق کنید و مراحل آن را به انگلیسی بگید.
مثلاً فرض کنید در تاکسی هستید می تونید با خودتون بگید:
Look at that couple sitting over there.
اون زوجی که اونجا هستن رو ببین.
They are slim and tall.
لاغر و قد بلند هستن.
They have brown hair.
موهای قهوه ای دارن.
What are they wearing?
چی تنشونه؟
They are wearing green t-shirts and jeans.
تی شرت های سبز و شلوار جین پوشیدن.
They look very happy.
خیلی خوشحال به نظر میرسن.
They’re joking and laughing about something.
دارن در مورد یه چیزی جوک می گن و می خندن.
یا مثلا توی اتاقتون هستید و می گید:
This chair is comfy.
این صندلی راحته.
My desk is messy.
میزم بهم ریخته است.
شاید در ابتدا انجام این کار برایتان دشوار باشه و ناچار باشید که به زبان فارسی ترجمه کنید اما اشکالی نداره ادامه بدید تا اینکه این موضوع در شما به یک عادت تبدیل بشه.
3. Prepare sentences for conversations in advance.
از قبل برای مکالمات جمله آماده کنید.
دائماً وقت بگذارید و برای مکالمات مورد نیاز خودتون از قبل جملاتی را آماده کنید. مثلاً فرض کنید قراره که فردا یک جلسه کاری داشته باشید و شما می خواهید در جلسه یک ایده ای رو مطرح کنید میتونید بگید:
“I strongly believe this strategy will boost our sales.”
قویا معتقدم این استراتژی فروشمون رو افزایش میده.
یا فرض کنید همکاری دارید که دائما وسط حرف شما میپره و شما میتونید این جمله رو آماده کنید و بهش بگید.
“Hold on a sec John. Please don’t interrupt me while I’m talking.
یه لحظه صبر کن جان. وقتی صحبت می کنم وسط حرفم نپر.
به این ترتیب میتوانید برای مکالمات پیش رو، کلی جمله آماده کنید و همه اونها رو توی ذهن خودتون بسپارید یا حتی آنها را بنویسید و بعداً مرورشون کنید. همچنان که این تمرین را انجام بدید میتونید در مکالمات بعدی به صورت خودکار و بدون فکر کردن از این جملات استفاده کنید.
4. Change just one of your life things into English.
یکی از چیزهای زندگی تون رو به انگلیسی تغییر بدید.
مثلاً لیست برنامه روزانه (to-do lists) یا زبان کامپیوتر یا لپ تاپ یا موبایلتون و یا فیس بوک تون رو به انگلیسی تغییر بدید.
5. Listen to English as much as possible.
تا می تونید به انگلیسی گوش کنید.
حتی پیشنهاد می کنم به آهنگ مورد علاقه تون گوش کنید و متن شعرش رو بنویسید.
6. Stop using a bilingual dictionary. Use a learner’s dictionary for new words, like Merriam-Webster
استفاده از دیکشنری های فارسی-انگلیسی رو کنار بگذارید. بجای اون از دیکشنریهای معتبری مثل لانگمن، یا مریام وبستر استفاده کنید.
همینطور می تونید از یک سایت فوق العاده استفاده کنید. در این سایت می توانید هر لغتی را که مد نظر شما است تایپ کنید تا بخشی از یک فیلم رو نشونتون بده که این لغت در آن به کار رفته است. به این صورت با تلفظ صحیح و نحوه بیان بومی زبان ها بیشتر آشنا می شوید.
7. Start thinking in English with a Mantra or a motto.
هر روز یک مانترا یا شعار رو با خودتون تکرار کنید.
مثلا:
“My English is getting better each day.
هر روز انگلیسی ام بهتر میشه.
8. Memorize language chunks rather than individual words.
بجای کلمات سعی کنید قطعات زبان رو حفظ کنید.
یک سرگرمی به زبان انگلیسی انتخاب کنید و به مقدار زیاد باهاش درگیر بشید. مثل پیج های انگلیسی در اینستاگرام یا کتاب خوندن.
تا می تونید مطلب انگلیسی بخونید.
بجای این که ابتدا کلمات رو به هم بچسبونید و یک جمله بسازید، از همون ابتدا سعی کنید عبارتها و جملات رو حفظ کنید. مثلا:
How are you?
چطوری؟
What’s the weather like today?
هوا چطوره؟
How are things going at work?
اوضاع سر کار چطوره؟
I think that…
فکر می کنم که…
Could you tell me…?
میشه بهم بگی …؟
9. Watch TV and movies in English without subtitles.
تلوزیون و فیلم های انگلیسی را بدون زیر نویس ببینید.
همانطوری که در دستورالعمل مطالعه فیلم در محصول انگلیسی واقعی به سبک فرندز هم گفته ام دوستانی که سطح مقدماتی هستند برای آشنایی با موضوع فیلم اول با زیرنویس فارسی ببینند تا با موضوع داستان آشنایی پیدا کنن. در مرحله بعدی با زیرنویس انگلیسی فیلم را ببینید و در مراحله آخر زیرنویس را حذف کنن. می توانید دستورالعمل مطالعه یادگیری انگلیسی از طریق فیلم را در صفحه انگلیسی واقعی به سبک فرندز دانلود و مطالعه نمایید.
10. Recap your day in English.
این کلمه یعنی به یاد آوردن و خلاصه کردن نکات مهم یک موضوع.
پس سعی کنید در پایان روز خلاصه اتفاقات مهمی که براتون افتاده رو برای یک دوست فرضی انگلیسی زبان تعریف کنید. مثلاً:
Today was a regular day for the most part.
امروز در بیشتر موارد یک روز معمولی بود.
I got up late in the morning because it was Friday.
صبح از خواب دیر بلند شدم چون جمعه بود.
First, I had a shower and then I went to the kitchen downstairs for some breakfast.
اول، دوش گرفتم و برای صبحانه رفتم آشپزخونه طبقه پایین.
After breakfast it was time to check my email and Instagram page.
بعد از صبحانه موقع چک کردن ایمیل و پیج اینستاگرام بود.
I spent about two hours online talking with my friends in the U.S.
حدودا دو ساعت به صورت آنلاین با دوستانم در آمریکا حرف زدم.
In the afternoon I went to the cinema with a friend.
بعد از ظهر با یه دوست رفتم سینما.
We saw Toy Story 3. I thought it was fantastic.
فیلمداستان اسباب بازی 3 رو دیدیم.
I didn’t do much in the evening apart from watching TV.
بجز تماشای تلوزیون کار خاصی نکردم.
I should do some more exercise before I become a couch potato.
باید قبل از این که خوره تلوزیون بشم کمی بیشتر ورزش کنم.
استمرار کلید موفقیته. برای خودتان یک چالش ۳۰ روزه بگذارید چون تحقیقات نشون میده که برای اینکه بتوانید یک عادت جدید رو در خودتان ایجاد کنید حداقل ۳۰ روز باید این کار رو تکرار کنید.
من خودم این روشها رو امتحان کردم و مطمئن ام جواب میده. حالا به من بگید که شما برای فکر کردن به انگلیسی چه تمرینی را بهصورت منظم انجام دادید؟
لطفاً توی کامنت برای ما بنویسید تا بقیه دوستان هم بتونن استفاده کنن. ضمنا به من بگید که کدام یکی از این راهکارها برای شما جدید بوده یا از کدومش بیشتر خوشتون اومد.

آیا می دونید دونستن اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی به عنوان بخشی از حوزه واژگان یک ضرورت محسوب میشه؟ اگه بخواین به انگلیسی در مورد مد و سبک پوشش صحبت کنید چی می گین؟ از چه لغات و اصطلاحات مربوط به مد باید استفاده می کنید تا بتونید در مورد ظاهر و نحوه پوشش یک شخص صحبت کنید؟ این روزها و با توجه به تبلیغاتی که از تلویزیون و رسانه های مختلف میشه، روز به روز به […]
اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی
آیا می دونید دونستن اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی به عنوان بخشی از حوزه واژگان یک ضرورت محسوب میشه؟ اگه بخواین به انگلیسی در مورد مد و سبک پوشش صحبت کنید چی می گین؟ از چه لغات و اصطلاحات مربوط به مد باید استفاده می کنید تا بتونید در مورد ظاهر و نحوه پوشش یک شخص صحبت کنید؟
این روزها و با توجه به تبلیغاتی که از تلویزیون و رسانه های مختلف میشه، روز به روز به تعداد افراد علاقه مند به صنعت مد و پوشاک افزوده میشه و خیلی از کلمه ها و اصطلاحات انگلیسی مربوط به اون وارد زبان ما شده و به کار میره.
اگه شما از اون دسته از افرادی هستین که به این صنعت علاقه دارین و می خواین اصطلاحات خوب و خیلی کاربردی مد و استایل رو به انگلیسی بدونین و از اون ها برای توصیف ظاهر خودتون یا اطرافیانتون استفاده کنین، پس تو این مقاله با من همراه باشین. از این کلمه ها و عبارات مربوط به مد استفاده کنید و سعی کنید مترادف های دیگه ای برای سبک پوشش یاد بگیرید.
تفاوت بین مد و استایل
خیلی از ما، مد و استایل رو با هم یکی می دونیم. اما واقعیت اینه که این دوتا کلمه با هم خیلی فرق دارن. میشه گفت که فشن، مد و استایل، از کلمه های کلیدی دنیای مد هستن و قطعاً اون ها رو بارها و بارها شنیدین. اما معنای دقیق اون ها و تفاوتشون با هم رو هم می دونین؟
الآن معنی دقیق هرکدوم رو توضیح می دم.
مد (فشن) سبکیه که تو یه دوران خاصی محبوب میشه و عده ای ازش استفاده می کنن؛ اما بعد از یه مدتی از تب و تاب می افته. اما استایل (سبک پوشش) روشی هست که شما با اون، ذائقه و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو به بقیه نشون می دین.
اول چند تا کلمه مربوط به مد و استایل یاد بگیریم و ببینیم چندتاشو می دونستین یا شنیده بودین:
1. fashionable = someone who wears the newest clothes
مد روز
“That style of jeans isn’t very fashionable.” (Opposite – unfashionable / out of fashion)
“اون سبک شلوار جین خیلی مطابق مد روز نیست.”
2. in = if something is “in”, it’s fashionable
مُد روز
“Are skinny jeans still in?”
“آیا شلوار جین های تنگ و چسبان هنوز رو مد هستن؟”
3. a la mode = a French phrase to mean fashionable
مد روز (این لغت فرانسوی است.)
“Vintage fashion is very a la mode at the moment.”
“در حال حاضر سبک لباس های وینتیج خیلی رو مد هستن.”
4. trendy (noun = trend) = fashionable
شیک (اسم = باب روز)
“All her daughters are very trendy.”
“همه دخترانش خیلی شیک و روی مد هستن.”
5. the latest (from the catwalk / runway) = the most recent fashion (from the fashion shows, and modelled on the catwalk / runway)
جدیدترین مد
“I like keeping up with the latest fashions.”
“من دوست دارم طبق جدیدترین مدهای روز پیش برم.”
6. all the rage = currently very fashionable
بسیار رایج
“It’s all the rage to wear your trousers very low on your waist.”
“این که شلوارت رو خیلی پایین تر از کمرت بپوشی بسیار مد هست.”
7. fashion victim = someone who follows fashion but doesn’t think about if it looks good on them
مدپرست / مدگرا
“Why did she get those boots? They’re horrible! I think she’s a bit of a fashion victim.”
” چرا اون چکمهها رو خرید؟ خیلی زشت هستن! به نظرم اون یه جورایی مدپرسته.”
کلمات مترادف استایل (سبک لباس پوشیدن)
اگه بخواین همیشه فقط کلمه style رو تو جملاتتون به کار ببرین، صحبت هاتون خیلی ساده و تکراری به نظر می رسه. پس چند تا کلمه مترادف با اونو یاد بگیرین تا جایگزین style کنین و دیگران رو با دانش واژگانی خودتون حسابی تحت تاثیر قرار بدین.
8. stylish = with style
شیک
“He wore a very stylish waistcoat.”
“اون جلیقه بسیار شیکی پوشید.”
9. chic = elegant
زیبا و شیک
“Parisian women always look so chic.”
“زنان پاریس همیشه بسیار آراسته و شیک به نظر می رسن.”
نکته 1: برای مردان می توانید از کلمه “debonair (متمدن)” یا ” dapper (زنده دل)” استفاده کنید.
“I saw a very debonair man in the street.”
“یک مرد خیلی شیک و متمدن در خیابان دیدم.”
“Who’s that dapper gentleman over there?”
“اون جنتلمن زنده دلی که اونجاست، کیه؟”
نکته 2: (کلمه “dapper” معمولاً برای آقایون سن بالا استفاده می شه.)
10. classy = showing sophisticated taste
خیلی شیک
“She always wears classy jewellery – nothing you can find in the usual high street jewellers.”
“اون همیشه از جواهرات شیک و عالی استفاده می کنه – چیزی که توی خیابون های معمول جواهرفروشی نمی تونین پیدا کنین.”
11. snazzy = stylish
شیک و گیرا
“I like your new shoes. Very snazzy!”
“از کفش های جدیدت خوشم میاد. خیلی شیکن!”
12. a snappy dresser = a person who dresses with great attention to detail and who looks good
فرد شیک پوش
“Colin is a very snappy dresser. He always looks very well presented.”
“کالین یه آدم خیلی شیک پوشه. اون همیشه با ظاهر خیلی خوب دیده میشه.”
13. have a sense of style = know what makes you look good and stylish
داشتن درک از سلیقه و آراستگی
“Carla has such a good sense of style. She always looks fabulous.”
“کارلا درک خیلی خوبی از شیک پوشی داره. اون همیشه فوقالعاده به نظر می رسه.”
14. a style icon = someone who is well known for their sense of style (and who people want to copy)
مظهر شیک پوشی
“Audrey Hepburn is a style icon for millions of women.”
“آدری هپبورن برای میلیون ها زن، نماد و مظهر شیک پوشی است.”
15. to scrub up well = to look good when you make an effort with smart clothes
خوش ظاهر بودن
“I think we’ve scrubbed up pretty well for the wedding!”
“به نظرم به اندازه کافی برای عروسی خوش لباس شدیم!”
انواع استایل
به لباس هایی که پوشیدین نگاه کنین! می دونین تو انگلیسی به ترکیبی که الان پوشیدین چی میگن؟ این جا با چند تا کلمه و مثال براتون توضیح دادم:
16. formal / informal
رسمی / غیر رسمی
“He always wears formal clothes to work. He’s always in a suit.”
“اون همیشه لباس رسمی برای کار می پوشه و کت و شلوار به تن داره.”
17. smart casual = the clothes you can wear which are half way between formal and casual
اسمارت کژوال ( لباس هایی که بین رسمی وغیر رسمی هستند.)
“The invitation says ‘smart casual’ so you don’t need to wear a suit.”
“تو دعوتنامه نوشته که سبک لباس اسمارت کژوال است، بنابراین نیازی نیست کت و شلوار بپوشی.”
18. leisure wear = clothes like tracksuits that you wear to be comfortable at home
لباس راحتی
“We’re always in our ‘leisure wear’ on Sundays.”
“ما همیشه یکشنبه ها لباس راحتی مون رو می پوشیم.”
19. vintage = clothes from more than 30 years ago
وینتیج ( لباس های که متعلق به بیش از 30 سال پیش هستند.)
“If you keep that leather jacket for another few years, it will be vintage!”
اگه چند سال دیگه هم اون کت چرمی رو نگه داری، دوباره مد میشه!”
(به جای کلمه vintage میشه از کلمه ” retro” به معنی “باز رواجی” استفاده کرد.)
عباراتی با “rag“
کلمه “rag” هم از اون عبارت های عامیانه ای هست که برای “لباس و پوشاک” استفاده میشه. تو انگلیسی چند تا اصطلاح داریم که کلمه “rag” در اون ها به کار رفته که فارسی اون رو تا به حال خیلی شنیدین. مثل:
20. the rag trade = the clothing industry
صنعت پوشاک
“Her grandparents worked in the rag trade in East London.”
“پدربزرگ و مادربزگش در صنعت پوشاک در شرق لندن کار می کردن.”
21. from rags to riches = a type of story where someone goes from being poor to very rich
از فرش به عرش ( اشاره به یک داستان که در آن شخصی از فقر به ثروت می رسه.)
“Her new book is a typical rags to riches story.”
“کتاب جدید اون، نوعی داستان از فرش به عرش رسیدنه.”
22. glad rags = your best clothes
لباس پلوخوری
“Look at this photo of us in our glad rags!”
“به این عکس که لباس های پلوخوریمونو پوشیدیم نگاه کن!”
امیدوارم که اگه اهل مد و شیک پوشیدن هستین با استفاده از این کلمات و عبارت ها بتونین خودتون یا استایل و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو پیدا کنین و خیلی راحت اونو توصیف کنین.
راستی! استایل شما چیه؟ ویژگی های سبک پوششتون رو در بخش نظرات در همین زیر برای ما و دوستان دیگه بنویسید!

تابستان گرم از راه رسیده و بهترین فرصت مهیاست تا ضمن تفریح و مسافرت از درخشش خورشید زیبا لذت ببریم. بیایید در کنار لذت بردن از فرصت تابستان به یادگیری زبان انگلیسی نیز بپردازیم.
52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی
تابستان گرم از راه رسیده و بهترین فرصت مهیاست تا ضمن تفریح و مسافرت از درخشش خورشید زیبا لذت ببریم. “52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی” به شما این فرصت را می دهد تا در کنار لذت بردن از فرصت تابستان به یادگیری زبان انگلیسی نیز بپردازید. البته شاید بخواهید برای یادگیری انگلیسی در تابستان در کلاسهای مکالمه شرکت کنید یا به طور خودآموز به یادگیری انگلیسی بپردازید.
به هر حال هدفتان هر چه که باشد نیکوست. لابد می دانید یادگیری واژگان و اصطلاحات ضروری در مورد تابستان مانند سایر اصطلاحات ضروری در انگلیسی برای یک زبان آموز لازم و ضروری می باشند. پس، از شما دعوت می کنم وسایل خود را جمع کنید، کرم ضد آفتاب بزنید تا قبل از اتمام تابستان در این مسیر گرم و زیبا به راه بیافتیم!
قبل از هر چیز ابتدا ببینیم معنی تابستان به انگلیسی چیست؟
summer
تابستان، تابستان را در جایی گذراندن
summertime
هنگام تابستان
midsummer, dog days
وسط تابستان، چله تابستان
summery
تابستانی
1. to be off on your vacation
گذراندن تعطیلات
My friends are off on their vacation in Turkey at the moment.
دوستانم در حال گذراندن تعطیلات خود در ترکیه هستند.
2. travel on a shoestring
مسافرت کردن با حداقل بودجه ممکن / مسافرت کردن با بودجه بسیار کم
I really learned how to travel on a shoestring when I studied abroad.
وقتی در خارج تحصیل می کردم، یاد گرفتم که واقعا چطور با حداقل بودجه ممکن سفر کنم.
3. to take a shine to someone
از کسی خوش آمدن / (به کسی) علاقه مند شدن
My younger brother has really taken a shine to you.
برادر کوچکترم واقعاً به تو علاقمند شده است.
4. thrown in at the deep end
در عمل انجام شده قرار گرفتن
On my first day in this job, I was asked to give a report to the board of directors. I was really thrown in at the deep end!
در اولین روز کاری ام، از من خواستند که یک گزارش به هیئت مدیره ارائه بدم. واقعاً در عمل انجام شده قرار گرفتم.
5. to make hay while the sun shines
تا تنور داغ است نان را چسباندن / از فرصت استفاده کردن
The tourists won’t be here forever, so we’d better make hay while the sun shines.
توریست ها همیشه این جا نمیان، پس بهتره از فرصت استفاده کنیم و تا تنور داغه، نان رو بچسبونیم.
6. a drop in the ocean
بسیار اندک / خیلی کم
5,000 new schools are to be built, but this is just a drop in the ocean for such a vast country.
پنج هزار مدرسه جدید در دست احداث است، اما این تعداد مدرسه برای چنین کشور بزرگی خیلی کم است.
7. like water off a duck’s back
آب در هاون کوبیدن / بیهوده، بیاثر
Tom always criticizes Larry, but he ignores it and the criticism is like water off a duck’s back.
«تام» همیشه از « لری» انتقاد می کنه، اما او توجهی نمی کنه و این انتقاد ها بی فایده هستند.
8. like a fish out of water
معذب / غریبی کردن
I went to an office party last night, and I really felt like a fish out of water. I have nothing in common with those people.
دیشب به مهمانی شرکت رفتم و واقعاً احساس غریبی می کردم. چون هیچ وجه اشتراکی با افراد حاضر در مهمانی نداشتم.
9. Indian summer
گرمای پاییزه
Indian summer has been unexpectedly long this year.
امسال، گرمای پاییزه به طور غیر منتظره ای طولانی شده است.
10. the dog days of summer
چله تابستان
During the dog days of summer it’s too hot to work outdoors.
هوا در چله تابستان این قدر گرمه که نمیشه بیرون از خانه کار کرد.
11. the lull (or calm) before the storm
آرامش قبل از طوفان
It was like the calm before the storm, as I knew difficult times were to come.
مثل آرامش قبل از طوفان بود، چون می دونستم که دوران سختی پیش رو است.
12. full of hot air
چرت و پرت گفتن
I did not believe a word she said. She was full of hot air.
حتی یک کلمه از حرف های او را باور نمی کنم، خیلی چرت و پرت می گوید.
13. under the sun
در جهان / در دنیا
London’s Oxford Street has every shop under the sun; it is always at its busiest on a Thursday.
در خیابان آکسفورد لندن همه نوع فروشگاههای جهان را شامل میشه و همیشه روزهای پنج شنبه در اوج شلوغیه.
14. a/(one’s) place in the sun
جایگاه یا موقعیت مطلوب
He was one of those people who was always looking for his place in the sun.
او یکی از کسانی بود که همیشه دنبال موقعیتی مطلوب می گشت.
Your place in the sun will be assured when you win this match.
وقتی در این مسابقه برنده بشین، جایگاه و موقعیت مطلوبتون قطعی خواهد شد.
15. a cold day in July
یک روز سرد در جولای (مرداد)، اتفاق محال
It’ll be a cold day in July before I buy you a new car.
از محالاته که یک ماشین جدید برات بخرم.
16. stay out of the sun
خودداری از قرارگرفتن در معرض آفتاب / دور ماندن از آفتاب
Be careful when you’re on holiday. Apply lots of sun cream, keep hydrated and keep out of the midday sun if you can.
وقتی در تعطیلات هستید مراقب باشید. از کرم ضد آفتاب به مقدار زیاد استفاده کنید، پوست خود را مرطوب نگه دارید و از قرار گرفتن در معرض آفتاب نیم روزی خودداری کنید.
17. sit in the sun
نشستن زیر نور آفتاب
I can’t sit in the sun for very long with my fair skin.
من نمی تونم مدت زمان زیادی با پوست زیبا و سفیدم زیر نور آفتاب بنشینم.
18. the sun is in your eyes
تابیدن نور آفتاب در چشم ها
The sun is in my eyes, I can’t see a thing.
نور خورشید توی چشمام می تابه، نمی تونم چیزی رو ببینم.
19. shield your eyes from the sun
محافظت از چشم ها دربرابر نور آفتاب
I wear a wide hat to shield my eyes from the sun.
من یک کلاه لبه پهن روی سرم می گذارم تا از چشمانم در برابر نور خورشید محافظت کنم.
20. a drop of rain
یک قطره باران
Their simple wedding ceremony couldn’t have been more perfect, and there wasn’t a drop of rain that day.
مراسم ازدواج ساده آن ها نمی توانست بهتر از این برگزار شود، در آن روز حتی یک قطره باران هم نبارید.
21. glorious weather
هوای عالی
Yesterday’s match was played in glorious weather with plenty of warm sunshine.
مسابقه دیروز در هوایی عالی و با تابش آفتابی گرم برگزار شد.
22. the best of the weather
بهترین شرایط آب و هوایی
It got clearer as I went north, so we must have got the best of the weather.
هرچه به سمت شمال حرکت کردم، هوا صاف تر شد. پس باید با بهترین شرایط آب و هوایی مواجه شویم.
23. feel the heat
احساس گرما کردن
I could feel the heat of the sun on my back as I cycled through the park.
همان طور که در پارک می چرخیدم، می توانستم گرمای خورشید را روی پشتم احساس کنم.
24. escape from the heat
فرار کردن از گرما
In summer, many people leave the city for the seaside to escape from the heat.
بسیاری از مردم در تابستان و برای فرار از گرما، از شهر خارج می شوند و به ساحل می روند.
25. dive into water
شیرجه زدن در آب
He dove into the water and started swimming.
او در آب شیرجه زد و شروع کرد به شنا کردن.
26. get a suntan
برنزه شدن
She’s on the beach all day, trying to get a really deep suntan.
اون تمام روز توی ساحل بود و سعی می کرد تا تنش حسابی برنزه بشه.
27. cool off
خنک شدن
It can get hot in the summer so you may want to cool off with an ice dessert.
در فصل تابستان هوا بقدری داغ میشود که شاید بخواهید با یک دسر یخی خنک شوید.
28. floaties
بازوبند شنا
I used to hate wearing floaties when I was a kid. I just wanted to swim like all the adults.
وقتی بچه بودم، از پوشیدن بازوبند شنا متنفر بودم. فقط می خواستم مثل همه بزرگسالان شنا کنم.
29. life guard
غریق نجات
The life guard blew his whistle to tell the people they were swimming too far away.
غریق نجات سوت زد که به مردم بگوید آنها در فاصله خیلی دور در حال شنا کردن بودند.
30. popsicle
بستنی یخی
I have great memories of going to the beach with my grandparents when we were younger. They would always buy us popsicles.
من خاطرات بسیارخوبی از رفتن به ساحل با پدربزرگ و مادربزرگم دارم وقتی جوانتر بودیم، آنها همیشه برای ما بستنی یخی می خریدند.
31. take a dip
آب تنی کردن
I’m going to take a quick dip and then I’ll come home.
من قصد دارم یه آب تنی کنم و سپس به خانه بر گردم.
32. peak season
فصل اوج شلوغی
July and August are the peak season months. This is when everything becomes more expensive.
جولای و آگوست ماه های اوج شلوغی جمعیت هستند. این زمانی است که همه چیز گرانتر می شود.
33. rates
نرخ قیمت ها
The rates of the resort are always higher in the summer months.
نرخ اقامتگاه های تفریحی همیشه در ماه های تابستان بیشتر است.
34. sun lounger
تختخواب آفتابگیر
We had to wake up early to make sure we got the sun loungers we wanted by the pool.
برای اطمینان ازین که تخت های آفتابگیری را که در کنار استخرمیخواستیم گرفته ایم باید زود بیدار شویم.
35. flip flops
دمپایی لاشصتی
No one wears shoes when they go to the beach. You can only see people who are barefoot or wearing flip flops.
هیچ کس موقع رفتن به ساحل کفش نمی پوشه. کافیه یه نگاهی به افرادی که پابرهنه هستند یا دمپایی لاشصتی پوشیدند ببندازی.
36. tank top
تیشرت بدون آستین
When you wear a tank top, your arms get nice and brown.
وقتی تیشرت بدون آستین می پوشی بازوهای زیبا و قهوه ای ات نمایان میشن.
37. blistering heat
گرمای شدید
No one stays in the city during the summer because of the blistering heat.
هیچ کس درطول تابستان به دلیل گرمای شدید در شهر نمی ماند.
38. breeze
نسیم
I love being by the sea because there’s always a breeze and I don’t get too hot.
عاشقاین هستم که کنار دریا بمانم چون آنجا همیشه نسیمی می وزه و خیلی گرمم نمیشه.
39. humid
مرطوب
In many parts of Europe it’s very humid in the summer and it’s easy to sweat.
در بسیاری از مناطق اروپا تابستان بسیار مرطوب است و براحتی عرق می کنی.
40. scorching hot
بسیار گرم و سوزان
It’s scorching hot today and every one is swimming in the pool.
امروز هوا خیلی گرم و سوزان است و همه در استخر شنا می کنند.
41. fishing rod
چوب ماهیگیری
Tim just got a new fishing rod for his birthday and he hopes to go fishing this weekend.
تیم تازه برای جشن تولدش یک چوب ماهیگیری هدیه گرفته و امیدواره آخر این هفته به ماهیگیری برود.
42. hiking trail
مسیرپیاده روی مسیری که شما در هنگام پیاده روی بر روی آن راه میروید.
We’re going to go on an easy (hiking) trail because it is our first time.
ما قصد داریم پیاده روی را در یک مسیر آسان ادامه دهیم چون این اولین بارمان است.
43. pitch
برپا کردن، زدن
We should pitch our tent here away from the water.
ما باید چادرمان را اینجا دور از آب برپا کنیم.
44. get away
به تعطیلات رفتن
I really need to get away this year.
امسال واقعا باید به تعطیلات برم.
45. check out
رفتن و بازدید کردن از
While we were in France, we checked out some of the food markets.
وقتی فرانسه بودیم، به بازارهای اغذیه رفتیم و دیدن کردیم.
46. kick back
استراحت کردن
All I did on holiday was kick back and take it easy.
در تعطیلات فقط استراحت کردم.
47. take in
وقت اختصاص دادن برای یک فعالیت
While we were there, we took in the sights. It’s such an interesting city.
وقتی اونجا بودیم وقت گذاشتیم و از نقاط دیدنی بازدید کردیم. عجب شهر قشنگی.
48. burn up
تب بالا داشتن
I asked to see a doctor because I was burning up.
درخواست کردم که پیش دکتر بروم چون داشتم از تب می سوختم.
49. come down with / go down with
مبتلا شدن به
He came down with food poisoning on holiday, so we stayed in the hotel most of the time!
او در سفر دچار مسمومیت غذایی شد، بنابراین بیشتر اوقات رو در هتل ماندیم.
50. come out in (spots / a rash)
لکه/ کهیر زدن
“I bought a local sun cream, but I came out in a horrible rash.”
کرم ضد آفتاب محلی خریدم، اما به طور وحشتناکی کهیر زدم.
52. keep (something) down
چیزی را در معده نگه داشتن
I got terrible food poisoning and I couldn’t keep anything down.
به شدت دچار مسمومیت غذایی شدم و نمی تونستم چیزی توی معده ام نگه دارم.
52. pick up
ویروس گرفتن
I think I picked up a bug when I was on holiday.
فکر کنم وقتی در تعطیلات بودم مبتلا به ویروس شدم.
از شما سپاسگزارم که مقاله 52 لغت و اصطلاح داغ تابستانی را مطالعه نمودید. برنامه شما برای این تابستان چیست؟ قصد دارید به کجا سفر کنید؟ در چه دوره آموزشی شرکت کنید؟ لطفا اگر لغت و اصطلاح دیگری را هم لازم می دانید به ما بگویید تا به این مقاله اضافه کنیم. ممنون خواهم شد اگر نظر ارزشمند خود را در زیر همین مقاله برای ما و خوانندگان گرامی سایت درج کنید.

آشنایی با لغات و مکالمات مربوط به رستوران از جمله مواردی است که در یادگیری زبان انگلیسی برای هر زبان آموز لازم است. طبیعی است برای سفارش غذا در یک رستوران خارجی بایستی با یک دسته لغات و جملاتی آشنا باشیم.
لغات و مکالمات مربوط به رستوران
آشنایی با لغات و مکالمات مربوط به رستوران از جمله مواردی است که در یادگیری زبان انگلیسی برای هر زبان آموز لازم است. طبیعی است برای سفارش غذا در یک رستوران خارجی بایستی با یک دسته لغات و جملاتی آشنا باشیم.
بر این اساس در این مقاله با عنوان لغات و مکالمات مربوط به رستوران به معرفی گروهی از کلمات و جملات ضروری می پردازیم که برای رزرو کردن میز، منوی غذا، مشکلات مربوط به غذا و درخواست صورتحساب به آنها نیازمندیم.
ابتدا به معرفی لیست مربوط به لغات و مکالمات مربوط به رستوران می پردازیم.
اگر به مکالمه در خصوص غذا و دیگر موضوعات روزمره علاقه مند هستید پیشنهاد می کنیم حتما نگاهی به کتاب مکالمه بدون گرامر بیندازید. نتایج استفاده از این کتاب را در صفحه محصول ببینید.
Meanings | Words | Meanings | Words |
پیشغذا | appetizer | غذای رستوران که قیمت جداگانه دارد | à la carte |
نوشیدنی | beverage | مغز پخت به اندازه کافی | a point (French, pronunciation: /pwah) |
صندلی کودک | booster seat | در آب جوش فرو کردن (به منظور سفید کردن یا پوست کندن و غیره) | blanch |
ریز ریز شده | chopped | غذا شامل برش های کوچک نان (سرخ شده در روغن) | breaded |
سرخ شده با روغن زیاد | deep fried | شکایت کردن | (make a) complaint |
تزئین غذا / تزئین کردن | garnish | کف | froth |
برش لیمو | lemon wedge | پارچ | jug/ pitcher |
گوشت چرخ کرده | minced | گوشت بریده شده به شکل گرد یا بیضی (به ویژه گوشت گاو یا گوساله) | medallion |
سرخ کردن در ماهیتابه با روغن کم | pan fry | با یخ (نوشیدنی) | on the rocks |
گوشت سرخ شده در دیگ | pot-roast | آب پز کردن | poach |
تفت دادن در روغن یا کره | sauté | ساده | plain |
چاشنی / ادویه | season | خوش طعم / خوش مزه | savory |
گوشت به سیخ کشیدن و کبابی کردن | spit-roast | خوراک جانبی / مخلفات | side dish |
خورشت | stew | بخارپز کردن | steam |
پرشده (از مادهای) / شکمپر (غذا) | stuffed | نی (برای نوشیدن) | straw |
چاشنی که روی یک غذا قرار می ریزند (به عنوان مثال، قارچ و ژامبون روی پیتزا) | topping | آب شیر / آب لوله کشی | tap water |
بیش از حد پخته شده | overdone |
رزرو کردن
“I booked a table for two for … (8pm).
“من یه میز برای دو نفر برای ساعت … (8 بعدازظهر) رزرو کردم.”
“It’s under the name of …”
“A table for two please.”
“به نام …. یه میز برای دو نفر، لطفاً.”
جملاتی که کارمند رستوران می گوید:
“Of course. Please come this way.”
“البته . از این طرف لطفاً.”
Certainly. This way please. I’ll show you to your table.
حتماً. از این طرف لطفاً. من میزتون رو به شما نشون میدم.
Or…
یا
“Your table isn’t quite ready yet.”
“میزتون فعلاً آماده نیست.”
I’m afraid you’ll have to wait. There will be a table for you in ten minutes.
متأسفم باید منتظر بمونید. ظرف ده دقیقه دیگه یه میز براتون خالی میشه.
“Would you like to wait in the bar?”
“مایلید توی بار منتظر بمونید؟”
“We’re fully booked at the moment. Could you come back a bit later?”
“الان تمام میزهامون پر هستند. می تونید کمی بعد برگردید؟”
Is this table OK for you?
این میز براتون مناسبه؟
Can I take your coats?
می تونم کتتون رو بگیرم؟
Do you need a booster seat for the child?
یه صندلی کودک برای فرزندتون احتیاج دارید؟
Do you need a high chair for the baby?
یه صندلی بلند برای کودکتون نیاز دارید؟
انواع سوال درباره منو
“What’s … exactly?”
“این غذای …. دقیقاً چی هست؟”
“Is this served with … (salad)?”
“این غذا با … (سالاد) سرو میشه؟”
“Does this have any … (seafood) in it?”
“آیا داخل این غذا … (غذای دریایی) هست؟”
“What do you recommend?”
“پیشنهاد شما چیه؟”
مکالمه شماره 1
Hello. Are you ready to order?
سلام. برای سفارش آماده اید؟
We’d like a little longer, please.
کمی بعد سفارش می دیم.
OK.
بسیار خب.
مکالمه شماره 2
Can I take your order?
می تونم سفارشتون رو بگیرم؟
Is there anything you recommend?
غذایی هست که پیشنهاد بدید؟
The chef’s special is very popular.
غذای مخصوص سرآشپز خیلی طرفدار داره.
سفارش دادن
سوالاتی که ممکن است پیشخدمت از شما بپرسد:
“Are you ready to order?”
“آماده سفارش هستید؟”
What would you like to start with?
مایلید با چی شروع کنید؟
“Can I take your order?”
“می تونم سفارشتون رو دریافت کنم؟”
“Here you are. Anything to drink?”
” خدمت شما. چیزی برای نوشیدن میل دارید؟”
Can I get you a drink?
می تونم براتون یه نوشیدنی بیارم؟
“Would you like … (chips) with that?”
“آیا همراه با غذاتون … (چیپس) میل دارید؟”
Can I get you anything else?
می تونم چیز دیگه ای براتون بیارم؟
Was everything alright with your meal?
همه چیز در سفارشتون درست بود؟
Would you like some dessert?
کمی دسر میل دارید؟
جملاتی که شما به عنوان مشتری می توانید استفاده کنید:
I’d like some mineral water with a lemon wedge, please.
کمی آب معدنی به همراه یک برش لیمو، لطفاً.
Just some tap water, please.
فقط کمی آب از شیر، لطفاً.
I’ll have a Coke, please.
یه نوشابه می خواهم، لطفاً.
What non-alcoholic beverages do you have?
چه نوشیدنی های بدون الکلی دارید؟
“We’d like to order …”
“ما می خواهیم … سفارش بدیم.”
May I see the menu?
ممکنه منو رو ببینم؟
Can you recommend an appetizer?
می تونید یه پیش غذا پیشنهاد بدید؟
What’s the chef’s special?
غذای مخصوص سرآشپز چیه؟
What’s today’s special?
غذای مخصوص امروز چیه؟
Could I have the chicken à la carte?
می تونم مرغ رو جداگانه داشته باشم؟
Is there any seasoning on the chicken?
آیا به مرغ چاشنی زده اید؟
What’s in the ’Hearty Pasta Soup’?
چی داخل این سوپ پاستای خوشمزه و پر ملات هست؟
What side dishes can you recommend?
چه مخلفاتی با غذا می تونید پیشنهاد کنید؟
Is the salmon steamed or fried?
ماهی سالمون بخارپزه یا سرخ شده؟
اگر غذایی که سفارش داده اید تمام شده باشد، پیشخدمت می گوید:
“I don’t think we have any more … (lobster) left. I’ll check with the kitchen.”
“فکر می کنم … (خرچنگ دریایی) رو تموم کردیم. با آشپرخونه چک می کنم.”
“I’m sorry, but the king prawn soup is finished.”
“خیلی متأسفم، ولی سوپ شاه میگو تموم شده.”
مکالمه شماره 3- تغییر دادن سفارش
I’m sorry, but can I change my order?
عذر می خواهم، اما می تونم سفارشم رو عوض کنم؟
Of course. What would you like instead?
البته. بجاش چی میل دارید؟
The chicken salad.
سالاد مرغ
اشاره کردن به مشکلات در خصوص غذا:
مواردی که مشتری می تواند بگوید:
I’m sorry, but this isn’t what I’ve ordered.
متأسفم. اما این غذایی نیست که من سفارش دادم.
“I’m sorry, but this is cold.”
“شرمنده، اما این غذا سرده.”
This meat is overdone/ burnt.
این گوشت زیادی پخته شده / سوزانده شده.
“Can I change my order please?”
“می تونم سفارشمو عوض کنم؟”
مواردی که پیشخدمت می تواند بگوید:
“I’m so sorry about that…”
“بابت این مسأله متاسفم که ….”
“Let me take it back for you.” (take it back = return it to the kitchen)
“اجازه بدید اون رو براتون برگردونم.”
“Let me change it for you.”
“اجازه بدید براتون عوضش کنم.”
مکالمه شماره 4 – حل و فصل مشکلات
Excuse me, but this is cold.
ببخشید، اما این غذا سرده.
Let me take it back for you Madam.
اجازه بدید اون رو براتون برگردونم خانوم.
Thank you.
ممنونم.
مکالمه شماره 5 – حل و فصل مشکلات
Excuse me, but this isn’t what I ordered.
ببخشید، اما این غذایی نیست که من سفارش دادم.
Oh, I’m so sorry. I’ll change it for you straightaway.
اوه، خیلی عذر می خواهم. فوراً اون رو براتون عوض می کنم.
Thank you.
ممنونم.
درخواست صورتحساب
“Can we have the bill please?”
“می تونیم صورتحساب رو داشته باشیم؟”
“Could we get the bill?”
“میشه صورتحساب رو بگیریم؟”
“Could we pay please?”
“میشه صورتحساب رو پرداخت کنیم؟”
Is service included?
آیا شامل خدمات است؟
The rest is yours./ Keep the change.
بقیه پول برای خودتون.
I’m afraid there’s a mistake.
متأسفم اشتباهی پیش اومده.
There seems to be a mistake in the bill. We haven’t ordered any champagne.
به نظر می رسه در صورتحساب اشتباهی رخ داده باشه. ما شامپاین سفارش نداده ایم.
I’d like to speak to the manager. I want to make a complaint.
مایلم با مدیر صحبت کنم. می خواهم شکایت کنم.
نکته: کلمه صورتحساب در انگلیسی بریتانیایی bill و در انگلیسی آمریکایی chek گفته می شود.
مکالمه شماره 6 – گرفتن صورتحساب
Can I help you?
می تونم کمکتون کنم؟
Yes, could we have the bill?
بله. میشه صورتحساب رو داشته باشم؟
Of course.
البته.
در پایان مقاله لغات و مکالمات مربوط به رستوران به چند مکالمه کاربردی توجه کنید:
مکالمه شماره 7 – انتخاب یک رستوران خوب
A: Devi, have you thought about where would you like to go to dinner on Friday for your birthday?
دیو، آیا فکر کرده ای که روز جمعه برای شام جشن تولدت کجا می خواهی بری؟
B: I am not sure. I don’t know that many restaurants around here.
مطمئن نیستم. این اطراف خیلی رستوران های زیادی رو نمی شناسم.
A: You know, we could look online at the local Internet sites.
راستش، می تونیم به صورت آنلاین یه سری به سایت رستوران های محلی بزنیم.
B: Good. Let’s take a look!
خوبه. بیا یه نگاهی بندازیم!
A: What kind of food would you like for your birthday?
برای تولدت چه نوع غذایی دوست داری؟
B: I enjoy Thai or Japanese the best.
بیشتر تایوانی یا ژاپنی باب میلم هست.
A: This one, Shogun, looks good.
این یکی، رستوران شوگان، به نظر خوب میاد.
B: Oh yes, I’ve heard of that one. Everyone I’ve spoken with says that it is great!
اوه آره، قبلاً دربارش شنیده بودم. با هرکی که صحبت کردم، میگه رستوران عالی هست.
A: Would you like to go there then?
پس می خوای بری اونجا؟
B: I think that that would be a really good choice! Let’s call and make a reservation.
فکر می کنم انتخاب خیلی خوبی باشه. بیا زنگ بزنیم و یک جا رزرو کنیم.
مکالمه شماره 8 – جا رزرو کردن
A: Hello, Shogun Restaurant.
سلام، رستوران شوگان بفرمایید.
B: Hi, I would like to make a dinner reservation.
سلام. می خواهم برای شام میز رزرو کنم.
A: Of course, what evening will you be joining us on?
البته، چه شبی تشریف میارید؟
B: We will need the reservation for Tuesday night.
ما رزرو رو برای سه شنبه شب لازم داریم.
A: What time would you like the reservation for?
رزرو برای چه ساعتی هست؟
B: We would prefer 7:00 or 7:30.
ساعت 7 یا 7:30 رو ترجیح می دیم.
A: How many people will you need the reservation for?
برای چند نفر میز رزرو می کنید؟
B: There will be 4 of us.
برای 4 نفر
A: Fine, I can seat you at 7:00 on Tuesday, if you would kindly give me your name.
بسیار خُب. اگه لطف کنید و اسمتون رو بگید، می تونم برای ساعت 7 روز سه شنبه به شما صندلی بدم.
B: Thank you. The last name is Foster.
ممنونم. با فامیلی فاستر.
A: See you at 7:00 this Tuesday, Mr. Foster.
ساعت 7 همین سه شنبه می بینمتون آقای فاستر.
B: Thank you so much. I appreciate your help.
خیلی متشکر. از کمکت ممنونم.
مکالمه شماره 9 – هدایت به سمت میز
A: Good evening, sir, and welcome to Chez Attitude.
شبتون بخیر آقا، به ش اتیتود خوش آمدید.
B: We have a dinner reservation for four at 7:00 under the name of Foster.
ما یه میز شام چهار نفره برای ساعت 7 به اسم فاستر رزرو کردیم.
A: Yes, Mr. Foster, if you would please be seated over in the waiting area, our hostess will be with you in a moment.
بله آقای فاستر، اگه لطف کنید و در محوطه انتظار بنشینید، مهماندارمون به زودی پیش شما میاد.
B: Thank you. Would it be OK if we have a cocktail while we are waiting?
ممنون. اشکالی نداره اگه برای زمانی که منتظر هستیم، یه کوکتل سفارش بدیم؟
A: Of course, I will tell her.
البته. به مهماندار میگم.
B: I would really prefer an outside table. Would that be possible?
من میز بیرون رو بیشتر ترجیح میدم. امکانش هست؟
A: Sure, if you would like one of those tables, I could seat you right away.
البته. اگه یکی از اون میزهای بیرون رو میخواهید، همین الان ترتیبشو میدم.
B: Sure, that would be great! Thank you!
بله البته، عالی میشه! ممنون.
A: Here are your menus and the beverage menu, and would you like to order your drinks now?
منو غذای اصلی و منو نوشیدنی ها خدمت شما، الان چیزی برای نوشیدن میخواهید سفارش بدید؟
B: Yes, I would like a fanta, please.
بله، یه فانتا میل دارم. لطفا.ً
A: Sure, no problem, sir.
بله آقا حتماً. مشکلی نیست.
B: Thank you very much.
بسیار ممنونم.
مکالمه شماره 10 – سفارش دادن غذا و نوشیدنی
A: Can I start you off with anything to drink?
می تونم پذیراییتون رو با نوشیدنی شروع کنم؟
B: Yes, may I have some water, please?
بله، کمی آب می خواهم، لطفاً.
A: Sure, would you like any appetizers today?
البته. الان چیزی برای پیش غذا میل دارید؟
B: May I get an order of barbeque wings?
میشه سفارش بال بریانی بدم؟
A: No problem, can I get you anything else?
مشکلی نیست، چیز دیگه ای هم می خواهید براتون بیارم؟
B: No, thank you, that’ll be all for now.
نه. ممنون. فعلاً همینا کافیه.
A: Let me know when you’re ready to order your food.
اجازه بدید بدونم چه موقع برای سفارش دادن آماده اید؟
B: I’m ready.
آماده ام.
A: What can I get you?
چی می تونم براتون بیارم؟
B: May I have the fettuccine Alfredo?
ممکنه غذای فتوچینی آلفردو سفارش بدم؟ (فتوچینی آلفردو: یک غذای ایتالیایی که با پاستا درست می شود.)
A: Will that be all?
همین کافیه؟
B: Yes, that’s it.
بله. همش همین.
مکالمه شماره 11 – سفارش دادن پیش غذا
A: I am your waitress, Mary.
من مری، پیشخدمت شما هستم.
B: Hello, Mary. We are all pretty hungry tonight!
سلام مری. ما امروز خیلی گرسنه هستیم.
A: While you are looking over the menu, can I interest you in an appetizer?
تا زمانی که به منو نگاه می ندازین، می تونم با پیش غذا ازتون پذیرایی کنم؟
B: An appetizer sounds good. Do you have a special menu?
پیش غذا فکر خوبیه. منو مخصوصی داری؟
A: They are listed on the first page of the menu.
پیش غذاها در صفحه اول منو لیست شدن.
B: The coconut shrimp looks good. Have you ever had that?
میگوی نارگیلی به نظر خوبه. تاحالا امتحانش کردی؟ (یک نوع پیش غذا که با میگو و نارگیل درست میشود)
A: Yes, it is excellent!
بله. عالیه.
B: Good, I’ll take that then.
خوبه. پس همین رو سفارش میدم.
A: Would you like to split that and choose another appetizer for half price to share?
می خواهید که اون رو با یه پیش غذای دیگه و با نصف قیمت همراه کنید؟
B: Good. In that case, we’ll also take an order of onion rings. Thank you!
خوبه. پس سفارش پیاز حلقهای سوخاری هم میدیم. ممنون
مکالمه شماره 12 – سفارش دادن غذای اصلی
A: Have you had enough time to look over the menu?
وقت کافی برای نگاه کردن به منو داشتید؟
B: Yes, we are almost ready to order.
بله. تقریباً آماده سفارش دادن هستیم.
A: Let me remind you of the specials of the day, which are posted on the board.
اجازه بدید غذاهای مخصوص امروز رو بهتون یادآوری کنم؛ که روی تخته نوشته شدن.
B: Oh, that all sounds so good! Can we get the sauce on the side?
اوه، همشون خوب به نظر میان! می تونیم سس هم کنارشون داشته باشم؟
A: Yes, we would be happy to prepare the food to meet your special needs.
بله، باعث افتخاره تا غذایی رو آماده کنیم که خواسته های ویژه شما رو برآورده کنه.
B: I was wondering if you have any vegetarian choices.
می خواستم بدونم که آیا گزینه ای دیگه ای برای افراد گیاهخواری دارید؟
A: Yes, the roasted vegetable salad is good, and the portabella mushroom burger is also a good choice.
بله. سالاد سبزیجات سرخ شده خوبه، همبرگر قارچ دکمه ای هم گزینه خوبیه.
B: I think that I would like to order the broccoli noodles, please.
فکر می کنم نودل بروکلی میل داشته باشم، لطفاً.
A: That is an excellent choice, and I could bring you your salads now or bring them with your dinner.
انتخابتون عالی هست، سالادتون رو الان بیارم یا همراه با شام؟
B: Please bring our salads to us now. We are hungry!
لطفاً سالادمون رو الان بیارید. گرسنه هستیم.
حالا که با لغات و مکالمات مربوط به رستوران بیشتر آشنا شدید سعی کنید در اولین فرصت ممکن از آن ها استفاده کنید. یادتان باشد بهترین روش ماندگاری مطالب در ذهن استفاده از آن ها در نوشتار و گفتار روزمره است. پس همین امروز شروع کنید!
از اینکه نظر خود را در مورد موضوع لغات و مکالمات مربوط به رستوران برای ما درج می کنید از شما بی نهایت سپاسگزارم!
کتاب اسپیکینگ تیک آف
پرکاربردترین جملات انگلیسی در زندگی روزمره

یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟!! بله، احتمالا افراد یا سایتهایی را دیده اید که مدعی هستند که ظرف ۳۰ روز یا حتی ۱۰ روز (!!!!!) به شما زبان انگلیسی را به طور کامل آموزش میدهند!
یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟
این مقاله را در مجله موفقیت شماره 393 به چاپ رسانده ام!
یادگیری انگلیسی در 10 جلسه رویا یا واقعیت؟ بله، احتمالا افراد یا سایتهایی را دیده اید که مدعی هستند که ظرف ۳۰ روز یا حتی ۱۰ روز به شما زبان انگلیسی را به طور کامل آموزش میدهند! و چه بسا افرادی که فریب این تبلیغات دروغین را می خورند!
بله، می توان ظرف ۳۰ روز سرعت صحبت کردن را افزایش داد، اما آیا ممکن است به زبان مسلط شد؟ پاسخ: اگر سطح شما مبتدی است قطعا خیر، اما اگر در سطح متوسط به بالا هستید، بله! شما می توانید سطح زبان خود را ظرف 30 روز تقویت کنید، اما هرگز نمی توانید ظرف این مدت به مرز تسلط به یک زبان برسید!
برای اثبات این مدعا علاوه بر تجربیات چند ده ساله ای که در حوزه آموزش زبان انگلیسی داشته ام، می خواهم به اصول اساسی یادگیری یک مهارت توسط مغز نیز استناد کنم. قبل از پرداختن به این اصول ابتدا به یک اصل مهم توجه کنید.
بسیاری از سازمانها را می بینید که به استخدام افراد مسلط به زبان می پردازند و سپس ظرف دو هفته از طریق برنامه های درون سازمانی مهارت های فنی را به این افراد آموزش می دهند. سوال این است که چرا این سازمانها تسلط به زبان انگلیسی را جزو شرایط مهم استخدامی خود قرار می دهند و بیخیال این موضوع نمی شوند؟
پاسخ ساده است. زیرا مهارت های فنی را می توان ظرف دو هفته از طریق برنامه های درون سازمانی آموزش داد، اما مهارت زبان انگلیسی را خیر! به یکی از توئیت های رند فیش کین مدیر عامل شرکت اسپارک تورو توجه کنید:
حالا می پردازیم به ارایه دو دلیل تا نشان دهیم چرا نمی توان ظرف 30 روز یک زبان را در حد تسلط فرا گرفت.
1. روزانه نمی توان بین 8 تا 10 ساعت انگلیسی مطالعه کرد!
پیش فرض افرادی که مدعی می شوند می توان ظرف 30 روز یک زبان را در حد تسلط فرا گرفت این است که فراگیر روزانه بین 8 تا 10 ساعت انگلیسی بخواند!! طبیعی است که این پیش فرض فقط “سنگ بزرگ” است که علامت نزدن است! می پرسید چطور؟ بگذارید توضیح دهم.
الف) مغز انسان با بخش های کوچک یاد می گیرند نه بخش های بزرگ!
فکر می کنید اگر بخواهیم کل محتوای یک ترم دانشگاه را فقط ظرف یک ماه یاد بگیریم چه اتفاقی میافتد؟ قطعاً مغزمان هنگ خواهد کرد. زیرا برای پردازش هر ورودی به زمان نیاز داریم. تنها موقعی میتوانیم اطلاعات را پردازش کنیم که مطالب را با حجم کم دریافت کنیم نه به صورت بهمنی از اطلاعات! دکتر جان مدینا مدیر دو موسسه مطالعه مغز و نویسنده کتاب قوانین ذهن در مورد بزرگترین اشتباه یادگیری می گوید:
“بزرگترین اشتباهات یادگیری چیست؟ این که حجم زیادی از اطلاعات را در مدت زمانی اندک وارد مغز کنیم و فرصت لازم را برای اتصال بین داده ها ایجاد نکنیم. هر چه میزان داده ها بیشتر باشد، امکان هضم مطالب کمتر خواهد شد. این روش به فراگیرانی که تحت نام “سرعت یادگیری” قربانی می شوند هیچ کمکی نمی کند. اغلب متخصصان آنقدر در مورد موضوع تدریس خود مسلط اند که گاهی فراموش می کنند مطالبی که تدریس می کنند برای یک فرد تازه کار چه مفهومی دارد.”
تزریق بیش از حد مطالب بدون در نظر گرفتن زمان برای هضم آنها و اتصال داده ها، صرفا منجر به برداشت نادرست مطالب و در نتیجه هدر دادن زمان یادگیری می شود. شاید شما هم بسیاری از دانشجویان به اصطلاح شب امتحانی را دیده باشید که شب های امتحان حجم زیادی از مطالب کتاب را بخاطر می سپارند، ولی بعد از چند روز اغلب مطالب از ذهنشان پاک می شود.
جمله آخر دکتر مدینا بسیار قابل تامل است. وی معتقد است که در اغلب موارد متخصصین فراموش می کنند که خودشان را به جای فراگیران تازه کار قرار دهند. در نتیجه قادر نیستند مشکل فراگیران را برای جذب مطالب آن هم با این سرعت زیاد درک کنند.
ب) بهبود یک مهارت ذاتا خسته کننده است و بنابراین نمی توانید روزانه بیش از یک میزان خاص به خودتان فشار بیاورید.
وقتی در حال یادگیری مطالب جدید هستیم، معمولا سعی می کنیم از تمام توان خود برای یادگیری (یا پیشرفت) استفاده کنیم زیرا با بسیاری از مطالب جدید مواجه هستیم. این روش بر خلاف زمانی که بدون تلاش تمرین می کنیم، دشوار بوده و مغز را آزار می دهد. در نتیجه ادامه به این نوع تمرین در طول یک روز بسیار دشوار است. دنییل کویل در کتاب خود با عنوان ”کد استعداد” می گوید:
“به نظر می رسد در خصوص این واقعیت که انسان تا چه اندازه می تواند در یک روز تمرین عمیق (تمرین همراه با تمرکز و پیشرفت) انجام دهد در کل دنیا نوعی محدودیت وجود دارد. تحقیقات اریکسون نشان می دهد که اکثر کارشناسان در سطح جهانی – از جمله پیانیست ها، شطرنج بازها، رمان نویس ها و ورزشکاران – روزانه سه تا پنج ساعت تمرین می کنند و اصلا به این امر توجه نمی کنند که چه مهارتی را دنبال می کنند.”
من نمی گویم شما نیز مثل حرفه ای ها تمرین کنید، اما باید حداقل یکی از اصول اساسی افراد حرفه ای را مد نظر داشته باشید و آن این که مدام پیشرفت کرده و سطح فلوانسی (روان صحبت کردن) خود را افزایش دهید. تلاش برای ایجاد این پیشرفت بسیار سریعتر از زمانی که صرفا یک کار تکراری انجام می دهید شما را در مسیر پیشرفت قرار می دهد. (تجربه شما چه می گوید؟ چه موقع از لحاظ ذهنی سریع تر خسته می شوید – زمانی که در حال یادگیری چیزی جدید هستید یا زمانی که یک کار تکراری انجام می دهید؟) و البته فراموش نکنید که متخصصین در سطح جهانی یکی از با انگیزه ترین افراد برای رسیدن به اهداف خود هستند.
حتی تمرین روزانه 3 تا 5 ساعت نیز کشنده خواهد بود. به طور خلاصه اگر در حال تلاش برای بهبود یک مهارت هستید، بسیار بسیار دشوار است که بتوانید روزانه 8 تا 10 ساعت یادگیری موثر داشته باشید زیرا پیشرفت بر خلاف یک کار تکراری، ذاتا دشوار و خسته کننده است.
اگر در طول این 30 روز به مدت 8 تا 10 ساعت در روز تمرین نکنید، آنگاه این ادعا که ظرف 30 روز می توان به یک زبان مسلط شد از اعتبار ساقط می گردد. مجددا تکرار می کنم، موضوع بحث ما صرفا در مورد انجام یک کار تکراری نیست که می توان به راحتی با 10 ساعت کار یاد گرفت.
2. ساخت مسیرهای عصبی جدید در مغز – یعنی روشی که ما مهارت جدید را یاد می گیریم – نیازمند زمان است.
الف) هنگامی که یک مهارت جدید را یاد می گیریم، نورون های مغز برای ساخت مسیرهای عصبی مجددا خود را تنظیم می کنند. مغز انسان حاوی حدود 100 میلیارد نورون است، که هر کدام به حدود هزار نورون دیگر متصل است که در مجموع حدود یک تریلیون مسیر عصبی را ایجاد می کنند.
هنگامی که برای اولین بار یک فعالیت را انجام می دهیم (مثلا: صحبت کردن، راه رفتن، برنامه نویسی، یک بازی و غیره)، برخی از این نورونها برای ایجاد مجموعه ای جدید از مسیرهای عصبی که این فعالیت جدید را مدیریت می کنند، مجددا سازماندهی می شوند.
این ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید که چگونه این مرتب سازی مجدد چگونه اتفاق می افتد. (زمان 2:03 دقیقه)
ب) قدرت این مسیر ها میزان مهارت شما را در انجام یک فعالیت تعیین می کند.
در دنیای فیزیکی چگونه عمل می کنیم؟
اگر بخواهیم راه برویم، مغز ما سیگنال های الکتریکی را از طریق مسیرهای عصبی که راه رفتن را کنترل می کنند ارسال می کند. اگر بخواهیم یک فعالیت پیچیده تر مانند تنیس را انجام دهیم، مغز ما سیگنال های الکتریکی را از طریق مسیرهای عصبی که وظیفه آنها کنترل انبوهی از حرکات مورد نیاز برای بازی تنیس است، ارسال می کند.
فاصله زمانی بین ارسال این سیگنالها و انجام یک حرکت آنقدر کوتاه است که ما متوجه این فرایند نمی شویم. بعضی از این عادات مانند راه رفتن طی چندین سال آنقدر در ما به صورت خودکار در آمده اند که شاید حتی نتوانیم تصور کنیم که روش کنترل این عادات نیز مانند یادگیری یک مهارت جدید است – یعنی ارسال سیگنال های الکتریکی از طریق مسیرهای عصبی مرتبط.
به یاد دارید زمانی که کودکی نو پا بودید حتی ایستادن برایتان دشوار بود چه برسد به راه رفتن؟ علتش این بود که مسیرهای عصبی مرتبط هنوز به اندازه کافی در مغز شما رشد نکرده بودند. اگر می خواهید در یادگیری یک مهارت بهتر شوید، ناچارید مسیرهای عصبی مربوط به آن مهارت را تقویت کنید تا سیگنالهای الکتریکی که از طریق آنها عبور می کنند قوی تر شوند.
ج) چگونه می توان مسیرهای عصبی را قوی کرد؟
پاسخ: با تمرین هر چه بیشتر یک مهارت! البته به شرطی که در کنار این تمرین پیشرفت را احساس کنید! (نکته کلیدی و مهم)
برای درک بهتر این موضوع به مثالی در مورد تقویت عضلات از طریق وزنه زدن دقت کنید. اگر به تدریج وزنه ها را اضافه کنید (که البته این روش برای ساخت عضلات منطقی تر است)، سایز عضلات شما رشد می کنند. اما اگر وزنه ها را حد 30 کیلوگرم نگه دارید، عضلات شما نیز از رشد باز می مانند. اما این نکته نیز مهم است که بعد از آن باید وزنه 30 کیلوگرمی را حفظ کنید (این یعنی تمرین در یک سطح خاص) در غیر این صورت عضلات شما شروع به کوچک شدن می کنند.
حالا بر گردیم به موضوع یادگیری زبان. اگر سطح شما در انگلیسی مبتدی است، مسیرهای عصبی شما در ابتدا ضعیف هستند.
همچنان که پیشرفت می کنید، اطراف مسیرهای عصبی با ماده ای به نام میلین پوشیده می شوند. این ماده که به عنوان عایق در مسیرها عمل می کند مانع از نشت سیگنال های الکتریکی می شود. (تصور کنید میلین مثل روکش سیم های برق است که از نشت جریان برق جلوگیری می کند.)
هر چه میزان نشتی کمتر باشد، سیگنال ها قوی تر هستند. هر چقدر سیگنال ها قوی تر باشند شما می توانید آن مهارت را قوی تر و بهتر اجرا کنید. هر چه بیشتر در یک مهارت تقویت می شوید، میلین بیشتری در مسیرهای عصبی ذخیره می شود. (آیا تا بحال از خودتان پرسیده اید که چرا بسیاری از افراد با وجود این که سالها روی یک مهارت – مثل زبان انگلیسی – کار کرده اند همچنان در سطح متوسط باقی مانده اند ولی برخی دیگر درست ظرف همین بازه زمانی در همان مهارت به شکلی چشمگیر پیشرفت کرده اند؟ دلیلش این است که افراد گروه اول دایما یک سری تمرین را انجام می دهند بدون این که پیشرفت کنند. در واقع این افراد مسیرهای عصبی خود را به اندازه کافی با میلین عایق بندی نمی کنند. اما دسته دوم در مقابل، پذیرای رنج شده اند تا پیشرفت کنند.)
حالا بیایید پس از این توضیحات ببینیم که: چرا تسلط به زبان انگلیسی ظرف 30 روز واقعا دشوار است؟
د) ساخت مسیرهای عصبی به زمان نیاز دارد.
تعدیل نورون ها، ساخت مسیرهای جدید و تقویت آنها از طریق عایق بندی با میلین یک شبه اتفاق نمی افتد. این روند بسته به سطح مهارت و سطح تخصصی که می خواهید به آن برسید، به ماه ها و سال ها زمان نیاز دارد. مثلا، یادگیری رانندگی نسبت به یادگیری تنیس به زمان کمتری نیاز دارد. همین طور یادگیری اصول رانندگی در بزرگراه ها نسبت به یادگیری رانندگی در خیابانهای شلوغ شهر نیازمند زمان کمتری است.
صحبت کردن به زبان انگلیسی، با تمام ظرایف و متغیرهای آن، مهارت پیچیده ای است. مثلا دو کلمه با دو دیکته مشابه دارای تلفظی متفاوت هستند. مثل (cut vs. put) پیچیدگی های بسیار دیگری نیز در تلفظ، لغت و … وجود دارد. بعد از عبور از این سد مشکلات دیگری مانند فکر کردن به زبان مادری و سپس ترجمه به زبان انگلیسی برای زبان آموزان پیش می آید.
تسلط به زبان انگلیسی صرفا یاد گرفتن چند قاعده نیست که بتوان با یادگیری این قواعد به راحتی صحبت کرد. علاوه بر یادگیری قوانین، استثنائات و ظرایف گوناگون بایستی به اندام صوتی خود – زبان، گلو و لب ها – فرصت کافی بدهید تا به تولید صداها به زبان انگلیسی عادت کنند. به همین دلیل است که برخی افراد علیرغم این که می توانند به راحتی به انگلیسی بخوانند، بنویسند و به مطالب گوش کنند و بفهمند، ولی قادر نیستند به راحتی به انگلیسی صحبت کنند.
نتیجه:
یادگیری زبان مهارتی بسیار پیچیده است. و بی شک مغز شما برای عایق بندی مسیرهای عصبی با میلین به زمانی بسیار بسیار بیشتر از 30 روز نیاز دارد تا شما بتوانید به زبان انگلیسی مسلط شوید. باز هم اگر باور ندارید می توانید در دوره هایی که مدعی هستند ظرف 10 جلسه زبان انگلیسی را به شما به طور کامل آموزش می دهند شرکت کنید و خودتان بعد از پایان دوره نتیجه را ببینید و قضاوت کنید. انتخاب با خودتان است!

اصطلاحات فوق کاربردی مکالمات در زبان انگلیسی کدامند؟ خیلی وقتها هست که می خواهیم بدانیم معادل یک اصطلاح فارسی در انگلیسی دقیقا چیست. مثلا “گرسنه ام” به انگلیسی چی میشه؟ یا “آشتی کردن” به انگلیسی چی میشه؟
“گرسنه ام” به انگلیسی چی میشه؟
اصطلاحات فوق کاربردی مکالمات در زبان انگلیسی کدامند؟ خیلی وقتها هست که می خواهیم بدانیم معادل یک اصطلاح فارسی در انگلیسی دقیقا چیست. مثلا “گرسنه ام” به انگلیسی چی میشه؟ یا “آشتی کردن” به انگلیسی چی میشه؟
این ها دو نمونه از اصطلاحات کاربردی در زبان انگلیسی هستند و هر زبان آموز باید با این دسته از جملات و اصطلاحات رایج در زبان انگلیسی آشنایی داشته باشد. اگر به نمونه های بیشتری از این دسته اصطلاحات علاقه مند هستید، حتما به بخش اصطلاحات انگلیسی مراجعه کنید و با صدها نمونه آموزش ویدیویی رایگان که اغلب در انگلیسی واقعی کاربرد دارند آشنا شوید. ابتدا بیایید چند اسلنگ و لغت مرتبط با گرسنگی را بررسی کنیم.
وقتی می خواهیم بگوییم با حرص و ولع خوردن از سه اسلنگ زیر استفاده می کنیم:
wolf = wolf down = gobble
گرسنگی دادن
دچار سوئ تغذیه، قحطی زده
گرسنگی دیدن
گرسنگی، قحطی
به شدت گرسنه
حالا ببینیم وقتی گرسنه هستیم، از چه جملاتی می توانیم استفاده کنیم.
من غذا نیاز دارم.
کمی گرسنه ام.
خیلی گرسنه ام.
از گرسنگی دارم می میرم.
I’m so hungry I could eat a scabby horse!
اینقدر گرسنه ام که میتونم یه اسب رو درسته بخورم!
I’m so hungry I could eat an ox!
آنقدر گرسنه هستم که میتونم یک گاو نر رو بخورم.
به طور عجیبی گرسنمه.
شکمم داره باهام حرف میزنه.
I’m craving for some chocolate.
هوس شکلات کردم.
مثل یه خرس گرسنه ام.
My stomach feels like my throat’s been cut.
خیلی خیلی گرسنمه.
شکمم داره قار و قور میکنه.
از گشنگی دلم ضعف میره.
مثل یه گرگ گرسنه ام.
I could eat the north end of a south bound bear.
اونقدر گرسنه ام که حاضرم هر چیزی رو بخورم.
بشدت گرسنه ام.
شکمم چسبیده به پشتم.
امیدوارم از خواندن این مقاله حسابی گرسنه شده باشید! خوردن غذای سالم را فراموش نکنید. راستی اولین نفری باشید که نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و خوانندگان محبوبمان درج می کنید.

دانستن لغات مربوط به آب و هوا و بلایای طبیعی یکی از موضوعات کاربردی در یادگیری زبان انگلیسی است. از این رو برای تسلط بیشتر در مکالمه انگلیسی به معرفی پر کاربرد ترین لغات مربوط در این زمینه می پردازیم.
بلایای طبیعی به انگلیسی
دانستن لغات مربوط به آب و هوا و بلایای طبیعی یکی از موضوعات کاربردی در یادگیری زبان انگلیسی است. از این رو برای تسلط بیشتر در مکالمه انگلیسی به معرفی پر کاربرد ترین لغات مربوط در این زمینه می پردازیم.
هر چند حوادثی مثل سیل، طوفان و زلزله ممکن است در هر نقطه ای از دنیا رخ دهند. این وقایع بخشی از زندگی روزمره ما هستند اما مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته می توان از شدت تلفات جانی و مالی کاست و آنها را به حداقل رساند. به عنوان مثال روش ساخت خانه ها در آمریکا به گونه ای است که منازل در برابر سیل، زلزله و آتش سوزی کاملا مقاوم هستند.
کشور ژاپن طی چندین سال با انجام تحقیقات علمی موفق به ساخت یکی از پیشرفته ترین سیستم های کنترل سیل گردیده است. این سیستم تا کنون دهها سیل مهیب را به راحتی کنترل کرده و جان هزاران انسان و منازل آنها را نجات داده است.
رنگین کمان
Life is like a rainbow. You don’t always know what’s on the other side, but you know it’s there.
زندگی مانند رنگین کمان است.همیشه نمیدونی طرف دیگه چه خبره،اما میدونی یک چیزی هست.
برف
Her skin was as white as snow.
پوستش مثل برف سفید بود.
برف و بوران/کولاک
Traffic was dislocated by the snowstorm.
بخاطر برف و بوران ترافیک دچار اختلال شد.
بهمن
The avalanche struck the ski resort in the late afternoon.
در اواخر بعد از ظهر پیست اسکی دچار صانحه بهمن شد.
سیل/طوفان
The flood came about as a result of the heavy spring rains.
سیل در نتیجه بارانهای بهاری شدیدی رخ داد.
جالب است بدانید در اتریش با استفاده از دیوارهای متحرک به راحتی سیل را کنترل کرده و از ورود سیل به شهر جلوگیری می کنند!
رعد و برق
A lightening splits the dark sky.
رعد و برق آسمان تیره را شکافت.
زلزله
Thousands of buildings collapsed in the earthquake.
هزاران ساختمان در زلزله ویران شدند.
جنگل سوزی
A cigarette spark started the forest fire.
آتش سوزی جنگل با آتش یک سیگار شروع شد.
مِه
The fog was so thick that I could not see my way.
مِه آنقدر غلیظ بود که نتوانستم جایی را ببینم.
طوفان
After a storm comes a calm.
بعد از طوفان آرامش فرا می رسد.
فوران آتشفشان
The place was recently visited by a serious volcanic eruption.
اخیرا در این مکان یک فوران آتشفشانی جدی ایجاد شد.
خشکسالی
The drought did a lot of harm to the crops.
خشکسالی به محصولات کشاورزی آسیب زیادی وارد کرد.
باران
There will be heavy rain in most parts of the country.
در اغلب نقاط کشور بارش باران سنگین خواهد بود.
باران ریز/نم نم
The drizzle had now stopped and the sun was breaking through.
حالا نم نم باران متوقف شده بود وخورشید داشت از بین ابرها بیرون می آمد.
انفجار
The explosion ripped through the hotel.
انفجار، هتل را نابود کرد.
رانش زمین
The storm caused landslides and flooding in Golestan Province.
طوفان باعث رانش زمین و سیل در استان گلستان شد.
کولاک، طوفان برف
They got stuck in a blizzard.
آنها در کولاک، گیر کردند.
سونامی
In 1896, a tsunami on the Sanriku coast left 27,122 dead.
سونامی در سال 1896 در سانریکو 27122 کشته بر جای گذاشت.
گردباد شدید
The state of Florida was hit by a hurricane that did serious damage.
گردباد، ایالت فلوریدا را در نوردید که خسارات جدی به آن وارد کرد.
گردباد تورنادو، سیاه باد
At 9:45 p.m. the tornado hit the town.
ساعت 9:45 بعد از ظهر گردباد، شهر را در نوردید.
تگرگ
There was some hail during the rainstorm last night.
در طول طوفان دیشب کمی تگرگ بارید.
قحطی
The four-year drought has caused widespread famine across Kenya.
خشکسالی چهار ساله موجب قحطی گسترده در سراسر کنیا شده است.
در پایان به منظور تمرین بیشتر مکالمه انگلیسی چند سوال کاربردی برای شما در نظر گرفته ایم. لطفاً پاسخهای خود را به این سوالات در بخش نظرات برای ما بنویسید.
1. How many types of natural disaster can you name? Which is the worst?
2. What natural disasters are common in your country?
3. Have you ever been through a natural disaster? Tell your group about your experience if it isn’t too traumatic.
4. What is the best / worst natural disaster movie you have seen?
5. Think of three natural disasters. What can you do to stay safe during and after those natural disasters?
6. Do you know that difference between a hurricane, a typhoon, and a cyclone?
7. Which country has the most natural disasters?
8. Would you ever volunteer to help after a natural disaster hit? If yes, What would you like to volunteer to do? If no, why not?
9. How can technology lessen the damage caused by natural disasters?
10. Can natural disasters ever be a good thing?
11. What do you think about people who follow tornadoes around to get data, video and photographs?
12. Can you think of any country that doesn’t have natural disasters?

در این مقاله می خواهیم انواع تبریک به زبان انگلیسی را بررسی کنیم. موضوعات انتخاب شده در این مقاله عبارتند از: تبریک به مناسبت فارغ التحصیلی، پیام تبریک ازدواج، تبریک تولد، پیام تبریک به مناسبت دستاورد، آرزوی موفقیت در کار، تبریک برای موفقیت
انواع تبریک به زبان انگلیسی
در این مقاله می خواهیم انواع تبریک به زبان انگلیسی را بررسی کنیم. موضوعات انتخاب شده در این مقاله عبارتند از: تبریک به مناسبت فارغ التحصیلی، پیام تبریک ازدواج، تبریک تولد، پیام تبریک به مناسبت دستاورد، آرزوی موفقیت در کار، تبریک برای موفقیت
1. تبریک به مناسبت فارغ التحصیلی
We’re so proud of you for achieving your college degree! The best of all things is to learn: money can be stolen, strength may fail, but what you’ve learned is yours forever. Believe in yourself, in your talent and skills, that have brought you to this special day.
باعث افتخار ماست که تو مدرک دانشگاهیت را گرفتی! بهترین چیزی که باید موخت اینه که: پول میتونه سرقت بشه، مقاوت ممکنه شکسته بشه، اما چیزی که باید یاد بگیری اینه که چیزی که داری ابدیه! خودت رو، استعداد ها و توانایی هات رو که باعث رسیدن تو به این نقطه و این روز خاص شده رو باور کن.
You made it! Well done for graduating – you can take some time to relax now. You’ve taken on the most incredible, amazing journey becoming a (proffesion). Continue to climb and aspire excellence. With love and pride we send you sincere congratulations!
تو از پسش براومدی! تبریک به تو بخاطر فارغ التحصیلی! حالا میتونی زمانی رو به استراحت اختصاص بدی. تو در هیجان انگیزترین و جالب ترین سفری هستی که تبدیل به یک حرفه ای بشی. به بلند پروازی ها و بالا رفتن از سکو به سمت عالی ترین ها ادامه بده. با نهایت عشق و افتخار این پیام تبریک رو محترمانه برات میفرستیم.
A school is over! Congratulations you are an official graduate! For every ending – there is a new beginning, for every memory – there is a dream ahead. I wish you the best of luck in your college years.
دوران مدرسه تمام شد! تبریک به تو که رسما فارغ التحصیل شدی! برای هر پایانی، یک شروع دیگه وجود داره. هر چیزی که تبدیل به خاطر شده رویایی در مقابلش وجود داره. من برای تو بهترین اقبال رو در دوران دانشگاه آرزو میکنم.
Good results are attained through a hard work. There are no shortcuts to any place worth going. We are so proud that your dedication have enabled you to accomplish great things. Congratulations on getting your Bachelor (Master, Doctor) degree!
نتایج خوب محصول کار سخت است. هیچ میانبری برای رفتن به سمت ثروت وجو ندارد. افتخار می کنیم که فداکاری های تو موجب شد بتوانی کارهای عالی را به انجام برسانی.
تبریک بخاطر گرفتن مدرک لیسانس/فوق لیسانس یا دکتری!
2. پیام تبریک ازدواج
Love – There’s no better reason to celebrate! Wishing you both love and happiness every day shared together.
عشق! هیچ دلیلی بالاتر از این برای جشن گرفتن وجود ندارد! برای هر دو شما هر روزی را که باهم به سپری می کنید مملو از شادی و عشق آرزو می کنم.
Marriage is the uniting of two souls. Wishing you a lifetime of love!
ازدواج یعنی یکی شدن دو روح با همدیگر. برای تان زندگانی سرشار از عشق آرزو می کنم.
You are a wonderful couple, perfect for each other. May your life together be blessed with love and magic!
شما زوج بی نظیری هستید، که برای همدیگر عالی هستید. امیدوارم زندگی تان با خوشبختی، عشق و جادو همراه باشد.
3. تبریک تولد
Happy birthday to you! Have a great time, with memories to last you throughout the whole year.
تولدت مبارک! خوش باشی با تمام خاطره های خوبی که تا سال بعد ادامه دارد.
Even though I missed your Birthday by a mile,
Hope you’ve celebrated it with a smile!
با اینکه تولدت را به خاطر یک مایل فاصله از دست دادم، باز هم امیدوارم آن را با یک لبخند جشن بگیری.
May every glowing candle on your birthday cake turn into a wish that will come true. Wishing you a great birthday!
امیدوارم با هر یک از شمع های روی کیک تولدت یکی از آرزوهایت محقق شود. برایت جشن تولدی عالی آرزو می کنم.
Wishing your birthday
Is a super-special one,
Filled with surprises,
Happiness and fun!
امیدوارم تولدت تولدی بسیار خارق العاده و پر از غافلگیری،شادی و سرگرمی باشه!
I am thinking of you on this important day and wishing you joy and love all year through!
در این روز خاص دارم به تو فکر می کنم و برای تو عشق و خوشی در تمام طول سال آرزو می کنم.
I wish you an endless amount of quality friends, who will support and be with you always! Have a fun filled celebration.
برای تو دوست های حقیقی و بی انتها آرزو می کنم. دوستانی که همیشه در کنار تو باشند و تو را حمایت کنند. جشنی پر از لذت داشته باشی!
May you live all the days of your life in joy, and be grateful for each and every birthday!
امیدوارم تمامی روزهای زندگی ات را با لذت و خوشی سپری کنی و سپاسگزار همه روزهای تولدت باشی.
Wishing that for every extra candle on your Birthday cake you’ll receive an extra reason to smile.
آرزو می کنم که هر شمع اضافه روی کیک تولدت دلیلی برای لبخند باشد.
A very Happy Birthday to a colleague and a great friend! I’m so happy that you’re a part of our team!
تولد تو همکار و دوست عزیزم مبارک. خیلی خوشحالم که تو عضوی از تیم ما هستی!
4. پیام تبریک برای دستاورد
It’s a pleasure to work with someone who knows how to make a friendly and inspiring work environment. I’m glad that a position opened up for you that is a great next step in your career.
افتخار می کنم که با کسی کار می کنم که میداند چگونه محیط کار انگیزه بخش و دوستانه فراهم کند. خوشحالم که این موقعیت برای تو مهیا شد تا بتواند قدم بزرگی در حرفه تو باشد.
Congratulations on your success! You have made us all proud. Keep up the good work!
موفقیت شما را تبریک می گویم! شما باعث افتخار همه ما هستی! به همین منوال ادامه بده.
Your dedication, enthusiasm and insight are really inspiring. I wish you many years of great achievements!
فداکاری، جدیت و بینش شما واقعا الهام بخش است. برای تو سالهایی پر از موفقیت های بزرگ آرزو می کنم.
No matter how big a crowd may be, a person like you always stands out! There’s no one who has worked as hard as you have in the last years. Now your efforts have paid off. Congrats!
جمعیت افراد مهم نیست، مادامی که همیشه فردی مثل تو در این میان خودنمایی کند. در سالهای گذشته هیچ کسی به سختی تو کار نکرده! حالا تمام تلاش هایت به ثمر نشسته. تبریک!
5. آرزوی موفقیت در کار
First they ignore you… Then they laugh and fight against you… Then you win!
اول نادیده ات می گیرند،بعد به تو میخندند و با تو می جنگند… در اخر تو پیروز می شوی!
I knew you could do it. Congratulations for your brilliant victory!
میدانستم که از پس این کار بر می آیی. این موفقیت درخشان را به تو تبریک میگم.
You’ve worked hard to achieve this promotion, but your efforts were completely worth it. Now one of your great desires became real! Wishing you best of luck in your new capacity!
Congratulations for your fabulous victory! You deserve it every bit! Aim for the stars!
تو سخت کار کرده ای تا به این ارتقا برسی، اما تلاش هات ارزش این کار را داشت. حالا یکی از بزرگ ترین خواسته هایت به تحقق پیوسته. بهترین بخت و اقبال را در مقام جدید برایت آرزومندم. این موفقیت شگفت انگیز را به تو تبریک می گویم. تو لایق ذره ذره این موفقیت هستی! به سمت ستاره ها نشانه برو!
6. تبریک برای موفقیت
Wishing you all the very best for each and every one of your future endeavors!
برای تو بهترین ها را در هر یک از تلاش های آینده آرزو می کنم.
In this world people will always throw stones in the path of your success, it depends on you… What you make from them a wall or a bridge!
در این دنیا همیشه افراد جلوی راه موفقیت تو سنگ اندازی می کنند، این به تو بستگی دارد که از این سنگ ها چه چیزی بسازی! دیوار یا پل!
Success comes to those who strive for it. I’m sure you’ll be successful one day. Good luck!
موفقیت به سمت کسانی می رود که براش زحمت کشیده باشند. مطمئن هستم که تو روزی موفق خواهی شد! موفق باشی!
Every successful person has a painful story” “Every painful story has a successful ending” Accept the pain & get ready to success.
هر انسان موفقی یک داستان رنج آور دارد. هر داستان درد آوری هم یک پایان خوب دارد! درد و رنج را بپذیر و برای موفقیت آماده باش.
Success Formula, B sweet as honey B regular as clock B fresh as rose B soft as tissue B hard as rock & B sure as death!
فرمول موفقیت: مثل عسل شیرین باش، همچون ساعت منظم، مثل گل رز تازه و شاداب، مثل پاچه نرم و لطیف، مثل صخره محکم و مثل مرگ حتمی باش!
For fulfill your life dreams you must effort very hard and keep your eyes on your destination and not lose your hope. God Bless you. Best Wish from me.
برای محقق کردن رویاهایی که داری باید سخت تلاش کنی و چشمانت را به مقصد بدوزی و امید خود را از دست ندهی. خدا به همراهت! بهترین ها را برایت آرزومندم!
There is no perfect moment to take action for success, always strive to bring your ambition to life. Wishing you great inspiration and success.
هیچ زمان بخصوصی برای اقدام کردن برای موفقیت وجود ندارد! همیشه تلاش کن تا بلند پروازی های زندگی ات را عملی کنی! برایت بهترین الهامات و موفقیت ها را آرزو دارم.
Biggest enemy of success is “Fear of failure” So when FEAR knocks at your DOOR, send COURAGE to open the DOOR and success will wait for you.
بزرگ ترین دشمن موفقیت، ترس از شکست است! بنابراین زمانی که ترس درب خانه ات را زد، شجاعت را بفرست تا درب را باز کنه و بعد از آن موفقیت در انتظار توست.
To achieve great things in life you shouldn’t only dream or plan but also try to get it.
برای به دست آوردن چیز های بزرگ در زندگی، نباید فقط رویا پردازی و برنامه ریزی کنی، بلکه باید تلاش کنی تا به آنها برسی.
Don’t See Others Doing Better Than You. Beat Your Own Records Everyday Because Success Is a Fight Between YOU and YOURSELF!
نگاه نکن که دیگران بهتر از تو عمل می کنند. هر روز رکورد های خودت را بزن، زیرا موفقیت عبارتست از جنگ بین تو و خویشتن تو!
There is No Royal Road to Success, But after Success Every Road Becomes Royal, Best wishes for those who believe in Struggle!
هیچ جاده شاهانه ای برای رسیدن به موفقیت وجود ندارد! اما بعد از موفقیت همه جاده ها شاهانه خواهند شد، برای آن دسته افرادی که به مبارزه و تلاش ایمان دارند بهترین ها را آرزومندم.
Be strong as you fight your way to success, the difficulty you face is nothing compared to the joy of success.
هنگام نبرد در مسیر موفقیت محکم و قوی باش، آن دشواری هایی که با آنها روبرو می شوی در مقایسه با لذت موفقیت بعد از آن هیچ نیست.
May your worries end with the day and the sunrise bring in new hopes in your life. Best of luck and keep smiling always.
امیدوارم تمام نگرانی هایت با آمدن روز پایان بگیرد و طلوع آفتاب، امید های جدیدی وارد زندگی تو کند. برایت بهترین بخت و اقبال و لبانی همیشه خندان آرزومندم.
Success is a vehicle which moves on a wheel named “hard work” but the journey is impossible without the fuel named “self-confidence!!
موفقیت وسیله ای است که با چرخ هایی به نام “سختکوشی” حرکت می کند. اما این سفر بدون داشتن سوختی به نام “اعتماد به نفس” ممکن نیست.
Don’t define your failure by looking at somebody’s Success. Also don’t define your Success by looking at somebody’s failure. Set your own targets everyday to break!
شکست خودت را با نگاه کردن به موفقیت فرد دیگر تعریف نکن. همچنین موفقیت خودت را با نگاه کردن به شکست دیگران تعریف نکن! هر روز اهدافی برای شکستن آماده کن.
If you keep your eyes focused on the glow of determination and handwork, you will never see the darkness of retrogression. Good luck.
اگر چشمانت را بر نور عزم و اراده و کار سخت متمرکز کنی، هرگز تاریکی پسرفت را نخواهی دید. موفق باشی.
Never look for easy success because it never lasts long. The harder the task, sweeter is the success. Wishing you good luck always.
هیچ گاه به دنبال موفقیت های ساده نباش چون هرگز پایدار نیستند. هر چه یک کار سختر باشد، طعم آن موفقیت شیرین تر خواهد بود! آرزو می کنم همیشه موفق باشی.
Success always hugs you in private…! but failure always slaps you in the public That’s Life!
موفقیت همیشه به طور خصوصی تو را در آغوش می کشد… ولی شکست همیشه در ملا عام به تو سیلی میزند! این است زندگی!
The first step toward success is taken when you refuse to be a captive of the environment in which you first find yourself!
اولین قدم به سمت موفقیت زمانی برداشته می شود که از اسارت آن محیطی که اولین بار خودت را در آن پیدا کردی خلاص شوی!
Three ‘mantras’ of success: Always aim high, Push your limits, Never stop believing!
سه مانترا (ذکر) موفقیت: همیشه اهداف بلند درسر بپروران، محدودیت ها را کنار بزن، هرگز از باورهایت دست نکش!
Don’t read success story. Read only failure story, because, failure story you get new idea to win, from Success story you get only message.
داستان موفقیت را نخوان! فقط داستان شکست را بخوان! چون داستان شکست برای برنده شدن به تو ایده می دهد، اما از داستان موفقیت فقط پیام می گیری!

در این مقاله می خواهیم چند نمونه از جواب تبریک عید به انگلیسی را بررسی کنیم. هر چند برای گفتن جواب تبریک عید نوروز به زبان انگلیسی میتوان جملات متعددی به کار برد اما به گفتن 19 جمله بسنده می کنیم.
جواب تبریک عید به انگلیسی
در این مقاله می خواهیم چند نمونه از جواب تبریک عید به انگلیسی را بررسی کنیم. هر چند برای گفتن جواب تبریک عید نوروز به زبان انگلیسی میتوان جملات متعددی به کار برد اما به گفتن 19 جمله بسنده می کنیم. البته برای گفتن تبریک سال نو می توانید مقاله 20 جمله زیبای انگلیسی برای تبریک سال نو را مطالعه کنید.
1
Thank you for the kind New Year wishes. Knowing that you are thinking of me at this busy time of year makes me grateful that I have friends like you. Friends who remember and take the time to keep in touch. May you be blessed in the New Year. May your days be filled with joy.
بابت آرزوهای محبت آمیز سال نو سپاسگزارم.
خدا را شاکرم که می بینم در این ایام پر مشغله سال دوستایی چون شما دارم که به فکر من هستند. دوستانی که مرا بخاطر دارند و برای ارتباط با من زمان صرف می کنند
امیدوارم سال جدید برایت پر از خوشی و لذت باشد. امیدوارم روزهایت سرشار از شادی باشد.
2
At this time of new beginnings. Thank you for the songs you are singing. For the words that you sent touch my heart, It is sad we are apart. Thank you for remembering me. I would like to wish you at this time every happiness from afar, lots of love you really are a star.
در آغاز سال نو سپاسگزارم به خاطر نغماتی که خواندی، به خاطر جملاتی که برایم فرستادی، به خاطر این که احساساتم رو برانگیختی. افسوس که از همدیگر دور هستیم. ممنونم که از من یاد کردی. می خواهم در این لحظه از فرسنگها تمامی شادی ها را با تمام قلبم برایت آرزو کنم! به راستی که تو یک ستاره ای.
3
You stand in sunshine a world away and you remembered to send best wishes. Thanks for thinking of me at this special time. This time to start again write resolutions make lists have plans. May your New Year be filled with happiness. Love and joy.
از آن سوی دنیا زیر نور آفتاب می ایستی و خاطرت هست که برایم بهترین ها را آرزو کنی. از اینکه تو این زمان بخصوص با من هستی سپاسگزارم. اکنون زمان شروع دوباره است. نوشتن تصمیمات جدید، تهیه لیست و برنامه ریزی. امیدوارم که سال جدید برایت پر از شادی، عشق و خوشی باشد.
4
Thank you for sending best wishes at New Year. May your New Year be relaxing. Enjoy the present, feel secure in yourself. Do not be anxious. Live in the moment do not panic, breath. Accept yourself for who you are. You can choose you can experience you can be a star. This year is not replaceable. Live it well. Stay in the here and now and there will be no cause for anxiety or regret.
ممنون بابت ارسال بهترین آرزوها در سال نو. امیدوارم سال جدیدیت مملو از آرامش باشد. از زمان حال لذت ببر، احساس امنیت در خودت ایجاد کن. دلواپس نباش. و در لحظه زندگی کن وحشت زده نباش، نفس بکش. خودت را آنگونه که هستی بپذیر. تو می توانی انتخاب کنی،تجربه کنی و یک ستاره باشی. این سال قابل جایگزین نیست. آن را به خوبی زندگی کن. همین جا و همین الان بمان و چیزی برای دلواپسی و پشیمانی وجود نخواهد داشت.
5
Thank you. Thanks so much for thinking of me. It was so nice to hear from you.
متشکرم. ممنون از اینکه به فکرم بودی. خیلی خوشحال شدم که این خبر را از تو شنیدم.
6
I’m highly thankful to you for your kind and affectionate letter congratulating me on promotion/wedding/ having a baby.
از تو بابت پیام تبریک مهربانانه و با محبتت به مناسبت ارتقای شغلی/ ازدواج/ بچه دار شدن بسیار سپاسگزارم.
7
I felt glad to be surrounded by your love and blessings.
از اینکه محصور عشق و محبتت تو هستم خیلی خوشحال شدم.
8
I’m grateful for your wishes and greetings on the occasion of me becoming a mother.
از همه آرزوها و تبریکاتی که برای مادر شدنم داشتید سپاسگزارم.
9
Thank you for your support.
از حمایتت ممنونم.
10
Thank you for the congratulations.
از تمام تبریک تو متشکرم.
11
Thank you so much for recognizing my efforts.
به خاطر قدر شناسی از تلاش های من بسیار ممنونم.
12
It’s good to hear from you.
باعث خوشحالی است که از تو خبری دریافت کردم.
13
Thank you very much for your kind and encouraging email.
از تو بابت ایمیل محبت آمیز و انرژی بخشت ممنونم.
14
Thanks for taking the time to drop me your kind note.
از این که زمان اختصاص دادی و این نوشته محبت آمیز را برایم نوشته ای متشکرم.
15
Thanks everyone for thinking about me. I appreciate it!
از همه به خاطر این که به فکرم بودید ممنون. سپاسگزارم.
16
Thank you so much for your message. I was really surprised/pleased!
از پیامت بسیار متشکرم! واقعا غافلگیر/ خوشحال شدم!
17
Thanks. We all had a part in the results.
متشکرم، این نتایج حاصل زحمات همگی ماست.
18
Your blessings are a source of a great inspiration for me.
دعای تو منبع بزرگی از الهام برای من است.
19
We appreciate your kindness to drop us a congratulation note on our wedding day.
قدردان محبت شما هستیم که در روز ازدواجمان این پیام محبت آمیز را ارسال کردید.
لطفا اولین نفری باشید که نظر خود را در مورد این مقاله در بخش نظرات درج می کنید. اگر بخواهید می توانید متن عید نوروز به زبان انگلیسی هم برای ما و کاربرانمان بنویسید!