درس ششم: English Grammar in Use

Unit 6: Past Continuous (I was doing)

گذشته استمراری (من داشتم انجام می‌دادم)

 

سلام دوستان! توی این درس می‌خوایم درباره‌ی گذشته استمراری حرف بزنیم. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته، برای یه مدت در حال انجام بوده. مثلا وقتی می‌گیم: “من داشتم درس می‌خوندم” یعنی یه بازه‌ای از زمان رو داریم که توش مشغول انجام اون کار بودیم.

 

این زمان کمک می‌کنه بهتر بتونیم توضیح بدیم که یه کار دقیقا کی و چطور در گذشته اتفاق افتاده و چقدر طول کشیده. تو این درس با مثال‌ها و تمرین‌ها یاد می‌گیریم چطور این زمان رو به درستی استفاده کنیم.

 A)

 

Yesterday Karen and Joe played tennis. They started at 10 o’clock and finished at 11:30. So, at 10:30 they were playing tennis.

دیروز کارن و جو تنیس بازی کردن. اونا ساعت 10 شروع کردن و ساعت 11:30 تمام کردن. پس، ساعت 10:30 اونا داشتن تنیس بازی میکردن.

 

 

They were playing = They were in the middle of playing, they had not finished

آن‌ها داشتند بازی می‌کردند = آن‌ها وسط بازی کردن بودند، هنوز بازی‌شان تمام نشده بود.

 

ساختار زمان گذشته استمراری : was/were + -ing

 

B)

I was doing something  = من وسط انجام اون کار توی یه زمان مشخص بودم. یه اتفاق یا شرایط خاصی که توی گذشته شروع شده ، اما هنوز ادامه داره و کامل نشده .

 

This time last year I was living in Hong Kong.

پارسال این موقع، من توی هنگ کنگ زندگی می‌کردم.

 

What were you doing at 10 o’clock last night?

دیشب ساعت 10 چیکار می‌کردی؟

 

I waved to Helen, but she wasn’t looking.

به هلن دست تکان دادم، اما اون نگاه نمی‌کرد.

 

C)

مقایسه I was doing  زمان ماضی استمراری  و I did  زمان ماضی ساده 

I did   عمل انجام شده

We walked home after the party last night. (= all the way, completely):

ما بعد از مهمونی دیشب کل راه رو تا خونه پیاده اومدیم

 

Kate watched TV a lot when she was ill last year.

کیت پارسال وقتی مریض بود خیلی تلویزیون نگاه میکرد

I was doing  در میانه‌ی یک عمل

We were walking home when I met Dan. (in the middle of walking home)

ما داشتیم برمیگشتیم به خونه وقتی من دان رو دیدم. (وسط راه برگشت به خونه)

Kate was watching TV when we arrived.

.کیت داشت تلویزیون نگاه که میکرد که ما رسیدیم

 

C)

 

می تونیم  بگیم که یه اتفاق (گذشته ساده) در وسط اتفاق دیگه (گذشته استمراری) رخ داده.

 

Matt phoned while we were having dinner.

مت زنگ زد وقتی ما داشتیم شام می‌خوردیم .

 

It was raining when I got up.

وقتی از خواب بیدار شدم بارون می‌بارید.

 

I saw you in the park yesterday. You were sitting on the grass and reading a book.

دیروز توب پارک دیدمت. روی چمن نشسته بودی داشتی کتاب میخوندی

 

 

I hurt my back while I was working in the garden.

در حین کار توی باغ، کمرم  آسیب دید.

 

اما از گذشته ساده برای بیان اینکه یه چیز بعد از یه چیز دیگه اتفاق افتاده استفاده می‌کنیم.

 

I was walking along the road when I saw Dan. So I stopped and we talked for a while.

من داشتم کنار جاده پیاده‌ می رفتم که جان رو دیدم. بنابراین ایستادم و کمی با هم صحبت کردیم.

 

مقایسه کنید:

When Karen arrived, we had dinner. (= Karen arrived, and then we had dinner):

وقتی کارن رسید، شام خوردیم. (یعنی کارن رسید و بعد شام خوردیم.)

When Karen arrived, we were having dinner. (= we had already started before she arrived):

وقتی کارن رسید، داشتیم شام می‌خوردیم. (یعنی قبل از رسیدن کارن، شروع کرده بودیم.)

 

E)

بعضی از فعل ها مثل know (دانستن) و want (خواستن) به‌طور معمول فرم استمراری استفاده نمیشن. مثلا:

 

We were good friends. We knew each other well. (not we were knowing)

ما دوستان خوبی بودیم. ما همدیگه رو خوب می‌شناختیم.

 

I was enjoying the party, but Chris wanted to go home. (not was wanting)

من از مهمانی لذت می‌بردم، اما کریس می‌خواست به خونه بره.

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

پاسخنامه درس ششم

 

6.1

2. wasn’t listening

3. were sitting

4. was working

5. weren’t looking

6. was snowing

7. were you going

8. was looking

 

6.2

2. e      3. a

4. g      5. c

6. d      7. b

 

6.3

1. didn’t see … was looking

2. was cycling … stepped …

was going … managed …

didn’t hit

 

6.4

2. were you doing

3. Did you go

4. were you driving … happened

5. took … wasn’t looking

6. didn’t know … did

7. saw … was trying

8. was walking … heard … was

following … started

9. wanted … changed

10. dropped … was doing … didn’t break

 

درس پنجم: English Grammar in Use

Past Simple (I did)

گذشته ساده (من انجام دادم)

 

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهم‌ترین زمان‌های گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ داده‌اند و حالا تمام شده‌اند، به کار می‌رود. مثلا:

 

I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)

چرا Past Simple مهمه؟

 

بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple می‌تونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستان‌ها: برای تعریف داستان‌ها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.

نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتن‌های رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک می‌کنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.

 

A)

 

Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.

 

ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سال‌های ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی  پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.

 

افعال lived، started، wrote، was و died  همگی در زمان گذشته ساده هستن.

 

B)

 

خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed  ختم میشن .

 

I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.

من الان توی یه آژانس مسافرتی کار می‌کنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار می‌کردم.

 

They invited us to their party, but we decided not to go.

اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.

 

 

The police stopped me on my way home last night.

دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.

 

Laura passed her exam because she studied very hard.

لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.

 

اما خیلی از فعل ها بی‌قاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:

 

Write → wrote

نوشتن ← نوشت

 

Mozart wrote more than 600 pieces of music.

موتسارت  بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.

 

See → saw

دیدن ← دید

 

We saw Alice in town a few days ago.

چند  روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم

 

Go → went

رفتن ← رفت

 

I went to the cinema three times last week.

هفته گذشته سه بار به سینما رفتم

 

Shut → shut

بستن ← بست

 

It was cold, so I shut the window.

هوا  سرد بود، پس پنجره رو بستم.

 

 C)

 

توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده می‌کنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)

 

I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?

از مهمونی خیلی لذت بردم.  تو از اون لذت بردی؟

 

How many people did they invite to the wedding?

چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟

 

I didn’t buy anything because I didn’t have any money.

من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.

 

Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’

« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»

 

گاهی اوقات “do”  فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)

 

What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)

آخر هفته چیکار کردی ؟

 

I didn’t do anything. (not I didn’t anything)

من هیچ کاری نکردم .

 

D)

 

گذشته be(am/is/are) میشه was/were

 

I was annoyed because they were late.

من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.

 

 

Was the weather good when you were on holiday?

هوا خوب بود وقتی  توی تعطیلات بودید؟

 

They weren’t able to come because they were so busy.

اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.

 

I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.

من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.

 

Did you go out last night or were you too tired?

دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟

 

 

خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.

 

خسته شدی از اینکه انگلیسی‌ت خوب نیست؟

می‌خوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟

دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!

با این دوره فوق‌العاده، تو فقط ۳ ماه می‌تونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفه‌ای تمام‌عیار!

با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟

  • انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جمله‌ت رو چطوری بگی.
  • اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف می‌زنی.
  • درهای جدید به روت باز میشه: فرصت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا می‌کنی.

 

برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.

پاسخنامه

 

5.1

2. had

3. She walked to work

4. It took her (about) half an hour

5. She started work

6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.

7. She finished work

8. She was tired when she got home.

9. She cooked / She made

10. She didn’t go

11. She went to bed

12. She slept

 

5.2

2. taught

3. sold

4. fell … hurt

5. threw … caught

6. spent … bought … cost

 

5.3

2. did you travel / did you go

3. did it take (you) / was your trip / were you there

4. did you stay

5. Was the weather

6. Did you go to / Did you see / Did you visit

5.4

3. didn’t disturb

4. left

5. were

6. didn’t sleep

7. didn’t cost

8. flew

9. didn’t have

10. wasn’t

 

 

درس چهارم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت دوم

 

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمان‌های حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس می‌خوایم با مثال‌های جدید و موقعیت‌های مختلف، درک‌مون رو از این دو زمان کامل‌تر کنیم. مثلاً یاد می‌گیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادت‌ها و حقایق. آماده‌اید تا زبان انگلیسی‌تون رو قوی‌تر کنیم؟

 

A)

از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.

 

بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».

 

فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:

 

Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem

 

 

I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)

من گرسنمه . یه چیزی  میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»

 

 

Do you understand what I mean?

فهمیدی چی میگم؟

 

Anna doesn’t seem very happy right now.

آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمی‌رسه.

 

B) Think=فکر کردن

 

نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمی‌کنیم:

 

I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)

فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.

 

What do you think of my idea?(= what is your opinion?)

نظر  شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)

 

نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده می‌شود، می‌توان از زمان‌های استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.

 

I’m thinking about what happened. I often think about It.

دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر می‌کنم.

 

Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)

نیکی  داره به ترک کردن شغلش فکر می‌کنه ( اون داره اونو بررسی می‌کنه )

 

C :  See / hear / smell / taste / look / feel

 

معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده می‌کنیم

 

Do you see that man over there?(not are you seeing)

اون مرد رو اونجا میبینی ؟

 

The room smells. Let’s open a window.

اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.

 

This soup doesn’t taste very good.

این  سوپ خیلی خوش‌طعم نیست.

 

میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:

 

You look well today.

Or

You’re looking well today.

امروز خوب بنظر میرسی

 

How do you feel now?

Or

How are you feeling now?

چجوری حس میکنی؟

 

But = اما

 

I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)

من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .

 

D: Am/is/are being

 

می تونید  بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:

 

I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.

(being selfish = behaving selfishly now)

نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.

 

‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’

«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»

 

Compare: مقایسه کنید

 

He never thinks about other people. He’s very selfish.

(= he is selfish generally, not only now)

اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)

 

I don’t like to take risks. I’m a very careful person.

من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.

 

ما  از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده می‌کنیم. این حالت معمولاً توی موقعیت‌های دیگه ممکن نیست:

 

Sam is ill. (not is being ill)

سم  بیماره.

 

Are you tired? (not are you being tired)

خسته‌ای؟

 

خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.

پاسخنامه

 4.1

2. believes             

3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember

4. I’m using / I am using

5. I need

6. consists

7. does he want

8. is he looking

9. Do you recognise

10. I’m thinking / I am thinking

11. do you think

12. he seems

 

4.2

2. I’m thinking.

3. Who does this umbrella belong to?

4. This smells good.

5. Is anybody sitting there?

6. These gloves don’t fit me.

 

4.3

3. OK (I feel is also correct)           4. does it taste

5. OK                                         6. do you see

7. OK

 

4.4

2. ’s / is               3. ’s being / is being

4. ’re / are          5. are you being

6. Are you

درس سوم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت اول

 

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی می‌گیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه می‌خورم، یه عادت روزمره. یا وقتی می‌گیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.

حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی می‌گیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه می‌کنم، یه کار موقت. یا وقتی می‌گیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره می‌افته.

A) Compare:

مقایسه کنید:

Present continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک  اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .

 

 

The water is boiling. Be careful.

آب داره می جوشه. مراقب باش.

 

Listen to those people. What language are they speaking?

به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟

 

Let’s go out. It isn’t raining now.

بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.

 

‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’

“مشغولم.” “چیکار می‌کنی ؟”

 

I’m getting hungry. Let’s go and eat.

داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.

کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .

 

برای موقعیت‌های موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم:

 

I’m living with some friends until I find a place of my own.

من با چندتا دوست زندگی می‌کنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.

 

A: You’re working hard today.

الف: امروز داری حسابی کار می‌کنی.

 

B: Yes, I have a lot to do.

ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .

 

Present simple (I do)

زمان حال ساده

 

 

برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.

 

 

 

 

Water boils at 100 degrees Celsius.

آب توی دمای 100 درجه سانتی‌گراد میجوشه.

 

Excuse me, do you speak English?

ببخشید،  انگلیسی صحبت می‌کنید؟

 

It doesn’t rain very much in summer.

تابستونا بارون زیاد نمی باره.

 

What do you usually do at weekends?

معمولاً آخر هفته‌ها چیکار می‌کنید؟

 

I always get hungry in the afternoon.

همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.

 

Most people learn to swim when they are children.

بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.

 

Every day the population of the world increases by about 200,000 people.

هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .

 

برای موقعیت‌های دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم:

 

My parents live in London. They have lived there all their lives.

پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو  آنجا زندگی کردن.

 

Joe isn’t lazy. He works hard most of the time.

جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.

 

B)

 

I always do and I’m always doing

همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم

 

I always do something = I do it every time:

من همیشه این کار رو انجام میدم:

 

I always go to work by car. (not I’m always going)

همیشه با ماشین میرم  سر کار.

 

I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.

همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.

 

I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .

دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون می‌کنم .

 

I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.

من همیشه اونا رو گم می‌کنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم می‌کنم.)

 

Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)

پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)

 

 

You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?

همیشه به گوشیت نگاه می‌کنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟

 

خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

پاسخنامه درس سوم

 

3.1

3. is trying        4. phones

5. OK               6. are they talking

7. OK               8. Ok

9. It’s getting / It is getting

10. I’m coming / I am coming

11. He always starts

12. OK

3.2

2. a Are you listening

    b Do you listen

3. a flows

    b is flowing / ’s flowing

4. a I don’t do

    b do you usually do

5. a She’s staying / She is staying

   b She always stays

3.3

2. She speaks

3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting

4. do you pronounce

5. isn’t working / is not working / ’s not working

6. is improving

7. lives

8. I’m starting / I am starting

9. They’re visiting / They are visiting

10. does your father do

11. it doesn’t take

12. I’m learning / I am learning …

     Is teaching / ’s teaching

3.4

2. It’s always breaking down.

3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.

4. You’re always leaving your phone at home.

درس دوم: English Grammar in Use

Unit 2: Present Simple (I do)

زمان حال ساده (انجام می‌دهم)

 

سلام بچه ها! بیایید با هم زمان حال ساده رو فتح کنیم!

 

خب بچه‌ها، آماده‌اید که یکی از ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین زمان‌های فعل در انگلیسی رو یاد بگیریم؟ زمان حال ساده یه جور عکس فوری از کارهایی که ما هر روز انجام می‌دیم، عادت‌هامون و چیزهایی که همیشه صادقه، می‌گیره.

 

مثلاً می‌تونی بگی: “من هر روز صبح قهوه می‌خورم.” یا “آسمان آبی است.”

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

تو این درس یاد بگیریم:

  • چطور جمله‌های ساده با زمان حال بسازیم.
  • چه وقت از زمان حال ساده استفاده کنیم.
  • چه کلماتی بهمون کمک می‌کنن تا بفهمیم که باید از زمان حال ساده استفاده کنیم.

 

پس آماده باشید تا با هم این زمان رو کامل یاد بگیریم و جمله‌های انگلیسی‌مون رو روان‌تر و طبیعی‌تر کنیم.

A)

این مثال رو ببینید:

Alex is a bus driver, but now he is in bed asleep.

الکس یک راننده اتوبوسه، اما الان در تخت خوابیده.

 

He is not driving a bus. (He is asleep.)

او الان اتوبوس نمی‌رونه (او خوابه).

 

but he drives a bus. He is a bus driver.

اما او اتوبوس می رونه. او راننده اتوبوسه.

 

B)

 

از زمان حال ساده برای صحبت درباره چیزهای کلی استفاده می‌کنیم. از این زمان برای گفتن اینکه چیزی همیشه یا مکرراً اتفاق می‌افته یا به طور کلی درسته، استفاده می‌کنیم. مثلا:

 

 

Nurses look after patients in hospitals.

پرستارها از بیماران در بیمارستان مراقبت می‌کنند.

 

I usually go away at weekends.

من معمولاً آخر هفته‌ها به سفر می‌رم.

 

The earth goes round the sun.

زمین به دور خورشید می‌چرخه.

 

The café opens at 7:30 in the morning.

کافه ساعت ۷:۳۰ صبح باز می‌شه.

 

نکته مهم: در زمان حال ساده، وقتی فاعل جمله آقا، خانم یا یک غیر انسان است به فعل جمله s یا es اضافه می کنیم. به مثالهای زیر دقت کن!

I work, but he works.

من کار می‌کنم، او کار می‌کند.

You go, but it goes.

تو می‌روی،  آن می‌رود.

They teach, but my sister teaches.

آن‌ها تدریس می‌کنند،  خواهرم تدریس می‌کند.

I have, but he has.

من دارم،  او دارد.

 

C)

از دو فعل کمکی do/does  برای ساختن جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

Do I/we/you/they work?

آیا من/ما/شما/آن‌ها کار می‌کنیم؟

 

Does he/she/it work?

آیا او کار می‌کند؟

 

I/we/you/they don’t work.

من/ما/شما/آن‌ها کار نمی‌کنیم.

 

He/she/it doesn’t work.

او کار نمی‌کند.

 

به این مثالها دقت کن!

 

I come from Canada. Where do you come from?

من اهل کانادا هستم. شما اهل کجا هستید؟

 

 

 

I don’t go away very often.

من زیاد سفر نمی‌کنم.

 

What does this word mean? (Not “What means this word?”)

معنی این کلمه چیست؟

 

Rice doesn’t grow in cold climates.

برنج در آب و هوای سرد رشد نمی‌کند.

 

در مثال‌های زیر، do  فعل اصلی هم هست.

 

What do you do? (I work in a shop.)

شما چه کار می‌کنید؟ (من در یک مغازه کار می‌کنم.)

 

He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.

او همیشه خیلی تنبله. او هیچ کمکی نمی کنه.

 

D)

از زمان حال ساده برای بیان گفتن میزان دفعات انجام یک کار استفاده می‌کنیم.

 

I get up at 8 o’clock every morning.

من هر روز صبح ساعت ۸ بیدار می‌شوم.

 

How often do you go to the dentist?

چند وقت یک بار به دندان‌پزشک می‌روی؟

 

Julie doesn’t drink tea very often.

جولی خیلی زیاد چای نمی‌نوشد.

 

Robert usually goes away two or three times a year.

رابرت معمولاً دو یا سه بار در سال به سفر می‌ره.

 

E)

I promise / I apologize etc.

از زمان حال ساده برای قول دادن، عذرخواهی کردن، پیشنهاد دادن و … استفاده میشه.

 

I promise I won’t be late. (not I’m promising)

قول میدم دیر نیام.

 

‘What do you suggest I do?’ ‘I suggest that you …’

پیشنهاد می‌دی چکار کنم؟ پیشنهاد میدم که…

 

به چند نمونه دیگه دقت کنید:

I apologize

عذرخواهی می‌کنم…

 

I advise

…، توصیه می‌کنم…

 

I insist …

اصرار می کنم…

 

I agree …

موافقم…

 

I refuse …

قبول نمی‌کنم…

 

 

امروز با هم زمان حال ساده رو یاد گرفتیم. یادمون باشه که زمان حال ساده برای بیان عادت‌ها، حقایق و اتفاقات همیشگی استفاده میشه. برای ساختن جمله در زمان حال ساده، معمولاً فعل رو به شکل ساده میاریم، اما در سوم شخص مفرد “s” یا “es” به فعل اضافه می‌کنیم.

 

حالا نوبت شماست. از دکمه زیر سوالات درس رو دانلود کن بهشون جواب بده و بعد با پاسخنامه چک کن. هرچی بیشتر تمرین کنید، به این زمان مسلط‌ تر می‌شید. اگه سوالی داشتید، حتما زیر همین مقاله بپرسید. موفق باشید!”

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

 

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

پاسخنامه درس دوم

 

2.1

2. go       3. causes

4. closes   5. live

6. take       7. connects

 

2.2

2. do the banks close

3. don’t use

4. does Maria come

5. do you do

6. does this word mean

7. doesn’t do

8. takes … does it take

 

2.3

3. rises         4. make

5. don’t eat    6. doesn’t believe

7. translates   8. don’t tell

9. flows

 

2.4

2. Does your sister play tennis?

3. How often do you go to the cinema?

4. What does your brother do?

5. Do you speak Spanish?

6. Where do your grandparents live?

 

2.5

2. I promise      3. I insist

4. I apologise     5. I recommend

6. I agree

درس اول: English Grammar in Use

Unit 1: Present Continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

 

چرا باید گرامر رو توی دل مکالمه یاد بگیریم؟

یاد گرفتن گرامر انگلیسی فقط حفظ کردن چندتا قاعده سخت نیست. گرامر چیزی نیست که فقط تو کتاب بمونه؛ بلکه باید تو مکالمات واقعی به کار بره. تو دنیای امروز، انگلیسی یه ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباطه و اگه نتونیم گرامر رو توی حرف زدن استفاده کنیم، دانسته‌هامون بی‌فایده می‌شه.

 

مثلاً تو درس اول کتاب English Grammar in Use، با زمان حال استمراری آشنا می‌شیم که خیلی تو مکالمات روزانه استفاده می‌شه. فرض کن می‌خوای به کسی بگی “دارم درس می‌خونم” یا “دارم روی پروژه‌م کار می‌کنم”، از همین زمان استفاده می‌کنی. اگه نتونی درست از این زمان استفاده کنی، حرف‌هات ممکنه عجیب به نظر برسه.

 

اما این فقط یه مثاله. یادگیری گرامر باید تو دل مکالمه باشه و با تمرین مداوم. فقط اینجوریه که می‌تونی سریع و با اعتماد به نفس مکالمه‌ت رو قوی کنی و تو موقعیت‌های واقعی بهتر عمل کنی.

 

Sarah is in her car. She is on her way to work.

سارا سوار ماشینشه و داره میره سر کار.

She’s driving to work.

داره با ماشین میره سر کار.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

این به این معناست که او همین الان در حال رانندگیه، در لحظه‌ای که ما صحبت می‌کنیم. این عمل هنوز تمام نشده است.

 

ساختار زمان حال استمراری:

am/is/are + -ing + فاعل 

 

I am (= I’m) driving.

من دارم رانندگی می‌کنم.

 

He/She/It (= he’s etc.) is working.

او (مذکر/مونث) داره کار می‌کنه.

 

We/You/They (= we’re etc.) are doing.

ما/شما/آنها دارند کاری انجام می‌دهند.

 

دارم کاری انجام می‌دهم = اون کار رو شروع کرده‌ام و هنوز تمام نشده. وسط انجام اون کارم.

 

Please don’t make so much noise. I’m trying to work. (not “I try”)

لطفاً اینقدر سر و صدا نکن. دارم سعی می‌کنم کار کنم.

 

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’ (not “He has a shower”)

«مارک کجاست؟» «داره دوش می‌گیره.»

 

Let’s go out now. It isn’t raining any more. (not “It doesn’t rain”)

بیا الان بریم بیرون. دیگه باران نمیاد.

 

How’s your new job? Are you enjoying it?

کار جدیدت چطوره؟ ازش لذت می‌بری؟

 

What’s all that noise? What’s happening?

این همه سر و صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره می‌افته؟

 

گاهی اوقات عمل در لحظه صحبت کردن رخ نمی‌ده. مثلا:

 

Steve is talking to a friend on the phone. He says: “I’m reading a really good book at the moment. It’s about a man who … “

استیو داره با تلفنی با یک دوستش صجبت می کنه. او می گه: «الان دارم یک کتاب خیلی خوب می‌خونم. کتاب درباره مردیه که …

 

استیو می‌گه “در حال خوندنم”، اما در زمان صحبت کردن، کتاب رو نمی‌خونه. منظورش اینه که خوندن کتاب رو شروع کرده.،اما هنوز اون رو تموم نکرده. او در حال خوندن کتابه.

 

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
(but perhaps she isn’t learning Italian at the time of speaking)

کیت می‌خواد در ایتالیا کار کنه، بنابراین داره ایتالیایی یاد می‌گیره.
(اما شاید در لحظه صحبت کردن او مشغول یادگیری ایتالیایی نیست.)

 

He is not reading the book at the time of speaking. He means that he has started it, but has not finished it yet.

او در لحظه صحبت کردن، در حال خواندن کتاب نیست. منظورش اینه که کتاب را شروع کرده، اما هنوز تمام نکرده.

 

Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer.

چند تا از دوستانم دارند خانه خودشون رو می‌سازند. اونا امیدوارند که تابستان آینده خونه رو تمام کنند.

 

می‌تونیم از زمان حال استمراری همراه با today امروز / this week (این هفته) / this year (امسال) و غیره استفاده کنید:

 

You’re working hard today.

امروز داری خیلی سخت کار می‌کنی.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

Yes, I have a lot to do.

بله، خیلی کار دارم.

 

The company I work for isn’t doing so well this year.

شرکتی که براش کار می‌کنم امسال خوب عمل نمی کنه

 

وقتی درباره تغییری صحبت می‌کنیم که شروع به اتفاق افتادن کرده از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم. در این حالت معمولا از این افعال به این شکل استفاده می‌کنیم:

getting: گرفتن، بدست آوردن، رسیدن به، دریافت کردن

becoming: شدن، تبدیل شدن، گردیدن

changing: تغییر کردن، دگرگون شدن

improving: بهبود یافتن، پیشرفت کردن

starting: شروع کردن، آغاز کردن

increasing: افزایش یافتن، زیاد شدن

rising: بالا رفتن، افزایش یافتن، طلوع کردن

falling: افتادن، کاهش یافتن

growing: رشد کردن، بزرگ شدن

 

Is your English getting better?

انگلیسیت داره بهتر می‌شه؟

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایشه.

 

At first I didn’t like my job, but I’m starting to enjoy it now.

در ابتدا از شغلم خوشم نمی‌اومد، اما الان دارم ازش لذت می‌برم.

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

 

پاسخنامه درس اول

1.1

2.  He’s tying / He is tying         3. They’re crossing / They are crossing

4. He’s scratching / He is scratching    5. She’s hiding / She is hiding

6. They’re waving / They are waving

1.2

2. e    3. g    4. a    5. d    6. h   7. b   8. c

1.3

2. Why are you crying?            3. Is she working today?

4. What are you doing these days?      5. What is she studying? / What’s she studying?

6. What are they doing?                     7. Are you enjoying it?

8. Why are you walking so fast?

1.4

3. I’m not listening / I am not listening

4. She’s having / She is having

5. He’s learning / He is learning

6. they aren’t speaking / they’re not speaking / they are not speaking

7. it’s getting / it is getting

8. isn’t working / ’s not working / is not working

9. I’m looking / I am looking

10. It’s working / It is working

11. They’re building / They are building

12. He’s not enjoying / He is not enjoying

13. The weather’s changing / The weather is changing

14. He’s starting / He is starting 

درس بعدی

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

کالوکیشن‌ها: کلید روان‌تر صحبت کردن در زبان انگلیسی

وقتی شروع به یادگیری زبان انگلیسی می‌کنیم، معمولاً بر روی گرامر و واژگان تمرکز داریم. اما یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث می‌شه صحبت‌های ما طبیعی‌تر و نزدیک‌تر به زبان مادری باشه، استفاده از کالوکیشن‌هاست (هم‌نشینی‌های واژگانی).

 

کالوکیشن‌ها عباراتی هستند که در زبان انگلیسی به طور طبیعی در کنار هم قرار می‌گیرند و توسط بومی های انگلیسی زبان به کار می‌روند. برای مثال، ما به جای “make a mistake” نمی‌گیم “do a mistake”، یا به جای “heavy rain” نمی‌گیم “strong rain”.

 

کالوکیشن‌ها علاوه بر این‌که صحبت‌های ما را روان‌تر و طبیعی‌تر می‌کنن، به ما کمک می‌کنن تا بهتر متوجه بشیم که بومی های انگلیسی زبان  چی می گن.

 

درک و استفاده صحیح از این ترکیب‌های واژگانی، یکی از گام‌های مهم در تسلط بر زبان انگلیسی است. در این مقاله، به بررسی کالوکیشن‌های رایج در زبان انگلیسی می‌پردازیم تا به شما کمک کنیم زبان خود را بهبود بخشید و به سطح بالاتری از تسلط زبانی دست یابید.

 

High (زیاد):

 

1. High school: A period in education between middle school and university.

 دوره‌ای از تحصیل بین راهنمایی و دانشگاه.

 

She graduated from high school last year and is now applying to universities.

او سال گذشته از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد و اکنون در حال اقدام برای دانشگاه‌ها است.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

2. High ground: Elevated land, often used when seeking safety.

 زمین مرتفع، معمولاً وقتی که دنبال امنیت هستید استفاده می‌شه.

 

They climbed to the high ground to get a better view of the valley.

آن‌ها به زمین بلندتری رفتند تا دید بهتری از دره داشته باشند.

3. High tech: Advanced technology.

تکنولوژی پیشرفته.

 

This new smartphone is really high tech, with features I’ve never seen before.

این گوشی هوشمند جدید واقعاً پیشرفته است و قابلیت‌هایی دارد که قبلاً ندیده بودم.

 

4. High standards: The expectation of the best quality.

 انتظار بهترین کیفیت.

 

She has high standards when it comes to choosing her friends.

او در انتخاب دوستانش استانداردهای بالایی دارد.

 

Big (بزرگ):

 

5. Big mistake: A significant error.

 اشتباه بزرگ.

 

Forgetting her birthday was a big mistake.

فراموش کردن تولد او یک اشتباه بزرگ بود.

 

6. Big surprise: An unexpected event of large significance.

 سورپرایز بزرگ.

 

They threw a big surprise party for his 30th birthday.

آن‌ها برای تولد ۳۰ سالگی او یک مهمانی بزرگ و غافلگیرکننده برگزار کردند.

 

7. Big deal: Something very important.

موضوع خیلی مهم.

 

Getting the promotion was a big deal for him.

ارتقاء گرفتن برای او یک مسئله بزرگ بود.

 

8. Big decision: An important choice.

تصمیم مهم.

 

Moving to another country is a big decision that requires careful thought.

مهاجرت به کشور دیگر تصمیم بزرگی است که نیاز به فکر دقیق دارد.

 

Little (کم یا کوچک):

 

9. Little boy/girl: Refers to a young child, but be cautious as it can be considered impolite depending on the context.

 اشاره به یه بچه کوچیک داره، ولی باید مراقب باشید چون بسته به موقعیت ممکنه بی‌ادبانه باشه.

 

The little boy was excited to see the circus for the first time.

پسر کوچولو از دیدن سیرک برای اولین بار هیجان‌زده بود.

 

10. Little thought: Minimal consideration.

 کمترین فکر.

 

He gave little thought to the consequences of his actions.

او خیلی کم به عواقب کارهایش فکر کرد.

 

11. Little bit: A small amount.

 یه ذره.

 

 

Could you add a little bit of sugar to my tea?

می‌تونی یکم شکر به چای من اضافه کنی؟

 

12. Little time: Not much time available.

 زمان کم.

 

We have very little time left to finish the project.

زمان بسیار کمی برای اتمام پروژه باقی‌مانده است.

 

Heavy (سنگین یا زیاد):

 

13. Heavy drinker/smoker: Someone who drinks or smokes a lot.

کسی که زیاد مشروب می‌خوره یا سیگار می‌کشه.

 

He’s a heavy smoker, going through a pack of cigarettes a day.

او خیلی سیگار می‌کشد و روزی یک پاکت سیگار مصرف می‌کند.

 

14. Heavy traffic: Many cars on the road, leading to congestion.

ترافیک سنگین.

 

We were stuck in heavy traffic for over an hour.

ما بیش از یک ساعت در ترافیک سنگین گیر کرده بودیم.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

 

15. Heavy rain: Intense rainfall.

باران شدید.

 

The heavy rain caused flooding in several areas.

باران شدید باعث سیلاب در چندین منطقه شد.

 

16. Heavy sleeper: A person who doesn’t wake up easily.

کسی که به سختی از خواب بیدار می‌شه.

 

She’s such a heavy sleeper that even the alarm clock doesn’t wake her up.

او آنقدر خواب سنگینی دارد که حتی صدای ساعت زنگ‌دار هم او را بیدار نمی‌کند.

 

17. Heavy heart:

دلی پر از غم و اندوه.

 

She left with a heavy heart, knowing she might never return.

او با دلی پر از غم رفت، چون می‌دانست ممکن است هرگز برنگردد.

 

18. Heavy workload:

حجم زیادی از کار که به عهده فرد قرار دارد.

 

This week, I have a heavy workload and might need to work overtime.

این هفته حجم کاری سنگینی دارم و ممکن است مجبور باشم اضافه‌کاری کنم.

 

 Light (سبک یا کم):

 

19. Light drinker/smoker: Someone who drinks or smokes only a little.

 کسی که فقط کمی مشروب می‌خوره یا سیگار می‌کشه.

 

He’s a light drinker, usually just having one glass of wine with dinner.

او کم مشروب می‌خورد، معمولاً فقط یک لیوان شراب با شام می‌نوشد.

 

20. Light sleeper: A person who wakes up easily.

کسی که به راحتی از خواب بیدار می‌شه.

 

I’m a light sleeper, so any noise wakes me up.

من خواب سبکی دارم و هر صدایی من را بیدار می‌کند.

 

21. Light rain: Gentle rainfall.

باران سبک.

 

There was only a light rain this morning, so I didn’t need an umbrella.

امروز صبح فقط یک باران سبک بارید، بنابراین نیازی به چتر نداشتم.

 

22. Light breeze: A soft wind.

نسیم ملایم.

 

A light breeze was blowing, making it a perfect day for a walk.

یک نسیم ملایم می‌وزید که روزی عالی برای پیاده‌روی ایجاد کرده بود.

 

23. Light shade: A pale color.

 رنگ روشن.

 

She painted the walls in a light shade of blue.

او دیوارها را با سایه روشنی از رنگ آبی رنگ کرد.

Strong (قوی):

24. Strong argument: A well-founded point in a debate.

 استدلال قوی.

 

He presented a strong argument in favor of the new policy.

او یک استدلال قوی در حمایت از سیاست جدید ارائه داد.

 

25. Strong feeling: A powerful emotion.

 احساس قوی.

 

I have a strong feeling that we’re going to win this game.

احساس قوی دارم که این بازی را خواهیم برد.

 

26. Strong desire: An intense want.

 خواسته شدید.

 

She has a strong desire to travel the world.

او میل شدیدی به سفر به سراسر جهان دارد.

 

27. Strong evidence: Convincing proof.

 مدرک قوی.

 

The police have strong evidence linking him to the crime.

پلیس مدارک قوی‌ای دارد که او را به جرم مرتبط می‌کند.

 

28. Strong relationship: A stable and trusting connection with someone.

رابطه محکم.

 

They have a strong relationship based on trust and mutual respect.

آن‌ها رابطه قوی‌ای دارند که بر اساس اعتماد و احترام متقابل بنا شده است.

 

29. Strong possibility:

احتمال قوی وقوع یک رویداد.

 

There’s a strong possibility of rain tomorrow.

احتمال قوی‌ای برای بارش باران فردا وجود دارد.

 

Deep (عمیق):

 

30. Deep thought: Serious consideration.

فکر عمیق.

 

He was lost in deep thought, trying to solve the problem.

او در فکر عمیقی فرو رفته بود و تلاش می‌کرد مشکل را حل کند.

31. Deep voice: A low-pitched voice.

صدای عمیق.

 

His deep voice made him a perfect choice for the role of the narrator.

صدای عمیق او باعث شد که انتخاب مناسبی برای نقش راوی باشد.

 

32. Deep sleep: Restful and uninterrupted sleep.

 خواب عمیق.

 

She finally fell into a deep sleep after a long, stressful day.

او بالاخره پس از یک روز طولانی و پر استرس، به خوابی عمیق فرو رفت.

 

33. Deep breath: Taking a long, full breath.

 نفس عمیق.

 

Take a deep breath and try to relax before the exam.

یک نفس عمیق بکش و سعی کن قبل از امتحان آرام شوی.

 

34. Deep depression: Severe sadness.

 افسردگی عمیق.

 

After losing his job, he fell into a deep depression.

پس از از دست دادن شغلش، به افسردگی عمیقی دچار شد.

 

35. Deep understanding:

درک عمیق و کامل از یک موضوع.

 

She has a deep understanding of the subject, which makes her an excellent teacher.

او درک عمیقی از این موضوع دارد که او را به یک معلم عالی تبدیل می‌کند.

 

Fast (سریع):

 

36. Fast start: A quick beginning.

شروع سریع.

 

The team got off to a fast start, scoring two goals in the first five minutes.

تیم با شروع سریعی کار را آغاز کرد و در پنج دقیقه اول دو گل زد.

 

37. Fast talker: Someone who speaks quickly.

کسی که سریع حرف می‌زنه.

 

Be careful, she’s a fast talker and might try to trick you.

مواظب باش، او خیلی سریع صحبت می‌کند و ممکن است سعی کند تو را فریب دهد.

 

۵۰ کالوکیشن که دایره لغاتت رو می ترکونه!

 

38. Fast asleep: Sleeping soundly.

 در خواب عمیق.

 

The baby was fast asleep by the time we got home.

تا زمانی که به خانه رسیدیم، نوزاد عمیقاً خوابیده بود.

 

 

39. Fast pace: Moving quickly and continuously.

سرعت سریع.

 

The fast pace of city life can be overwhelming at times.

سرعت سریع زندگی شهری گاهی می‌تواند طاقت‌فرسا باشد.

 

40. Fast food: Quickly prepared food, often from a restaurant.

فست فود.

 

We grabbed some fast food on our way to the movie.

در راه رفتن به سینما، مقداری فست فود خریدیم.

 

41. Fast learner: Someone who learns quickly.

 کسی که سریع یاد می‌گیره.

 

She’s a fast learner, quickly picking up new skills.

او خیلی سریع یاد می‌گیرد و به سرعت مهارت‌های جدید را می‌آموزد.

 

Quick (سریع):

 

42. Quick glance: A very brief look.

 نگاه سریع.

 

He gave the report a quick glance before the meeting.

او قبل از جلسه یک نگاه سریع به گزارش انداخت.

 

43. Quick bite: A fast meal.

یه لقمه سریع.

 

Let’s grab a quick bite before the show starts.

بیا قبل از شروع نمایش یک لقمه سریع بخوریم.

 

44. Quick shower: A short shower.

 دوش سریع.

 

I’ll take a quick shower before heading out.

قبل از بیرون رفتن یک دوش سریع می‌گیرم.

 

45. Quick recap: A brief review.

 مرور سریع.

 

Here’s a quick recap of what we discussed in the meeting.

اینجا یک مرور سریع از آنچه در جلسه بحث کردیم آمده است.

 

46. Quick decision: A decision made rapidly.

تصمیم سریع.

 

We had to make a quick decision to avoid missing the opportunity.

ما مجبور بودیم یک تصمیم سریع بگیریم تا فرصت را از دست ندهیم.

 

Slow (آهسته):

 

47. Slow growth/progress: Development happening at a gradual pace.

رشد/پیشرفت کند.

 

The project has seen slow progress due to a lack of resources.

این پروژه به دلیل کمبود منابع پیشرفت آهسته‌ای داشته است.

 

48. Slow motion: Movement at a reduced speed.

حرکت آهسته.

 

They watched the replay of the goal in slow motion.

آن‌ها بازپخش گل را به صورت حرکت آهسته تماشا کردند.

 

49. Slow day: A day with little activity, often at work.

روزی که فعالیت کمی داره، اغلب توی محل کار.

 

It was a slow day at the office, with very few customers coming in.

روز آرامی در دفتر بود و مشتریان بسیار کمی مراجعه کردند.

 

50. Slow learner: Someone who takes more time to learn.

کسی که برای یادگیری بیشتر وقت می‌گیره.

 

He’s a slow learner, but with patience, he can grasp the concepts.

او آهسته یاد می‌گیرد، اما با صبر، می‌تواند مفاهیم را درک کند.

 

 

اگه مطمئنی خوب یاد گرفتی بیا تست پایین رو جواب بده حتما نتیجه رو برام این زیر کامنت کن!

 

1. Which of the following is a correct collocation?
a) Strong mistake
b) High desire
c) Big decision
d) Little evidence

 

2. Which adjective best completes the collocation: “______ rain”?
a) Fast
b) Heavy
c) Strong
d) Slow

 

3. “Light sleeper” refers to someone who:
a) Sleeps for a long time
b) Wakes up easily
c) Snores loudly
d) Has a deep voice

4. What is the correct collocation for a person who drinks a lot?
a) Big drinker
b) Heavy drinker
c) Strong drinker
d) Light drinker

 

5. Which phrase is correct for describing a quick meal?
a) Fast food
b) Slow bite
c) High snack
d) Little bite

 

6. Which of the following collocations is correct?
a) Strong rain
b) High standards
c) Deep mistake
d) Quick growth

 

7. What is a “deep thought”?
a) A quick decision
b) A sudden surprise
c) Serious consideration
d) A big mistake

 

8. “High school” refers to:
a) Advanced technology
b) A period in education between middle school and university
c) An important decision
d) A small child

 

9. “Slow motion” refers to:
a) Fast movement
b) Gradual movement
c) Heavy movement
d) Quick movement

 

10. Which collocation best describes a well-founded point in a debate?
a) Fast argument
b) Strong argument
c) High argument
d) Light argument

 

 

پاسخ‌ها:

 

1. c) Big decision

2. b) Heavy

3. b) Wakes up easily

4. b) Heavy drinker

5. a) Fast food

6. b) High standards

7. c) Serious consideration

8. b) A period in education between middle school and university

9. b) Gradual movement

10. b) Strong argument

 

 

برای شرکت در دوره های مکالمه تضمینی ما – دوره 3 ماهه کمربند مشکی و دوره مکالمه آنلاین فرمول یک می تونید با شماره زیر تماس بگیرید یا بهمون ایمیل بزنید:

شماره تماس: 02188487845

ایمیل: drzaban@gmail.com

 

تقویت گرامر با 10 نکته طلایی

می خوام تو این مقاله 10 نکته طلایی برای بهبود دستور زبان انگلیسی رو بهت بگم جتما اول جواب رو خودت حدس بزن و بعد با پاسخ چک کن!

 

پس اگه فکر می‌کنی گرامر انگلیسیت خوبه اول به این آزمون رو بده!  اگه بتونی به این 10 سوال گرامری پاسخ بدی، مشخصا سطح گرامر انگلیسیت واقعاً عالیه! البته فراموش نکن که حتما باید روی مکالمت وقت بزاری که خیلی خیلی مهمه.

 

خب اگه آماده ای شروع کنیم!

 

1. جمله شرطی نوع دوم با ساختار معکوس (inversion)

سوال: جای خالی رو با کلمه مناسب پر کن؟

__________  he to win the lottery, what would he do with the money?

پاسخ: کلمه صحیح “were” است و در جملات شرطی نوع دوم، می‌توانیم «If» را حذف کنیم و از ساختار were + subject + to استفاده کنیم. این ساختار رو اغلب در نوشتار و گفتار رسمی می‌شنوید.

 

این نوع جمله‌ها معمولاً برای بیان شرایط غیرواقعی، فرضی یا بسیار غیرمحتمل در زمان حال یا آینده به کار می‌روند.

 

If he were to win the lottery, what would he do with the money?

مثال:

 

If the project were to fail, what would be the consequences? (formal)

If the company were to expand, how would it impact the market? (formal)

 

2. ضمیر فاعلی: اشتباه رایج

سوال: اشتباه این جمله کجاست؟

Sarah or myself will handle the presentation tomorrow.

پاسخ: اشتباه “myself” است. به جای استفاده از ضمیر انعکاسی “myself”  در این جمله باید از ضمیر فاعلی “I” استفاده کنید. پس جمله صحیح اینطوریه:

 

Sarah or I will handle the presentation tomorrow.

این یک اشتباه بسیار رایج است، حتی در بین زبان مادری.

 

3. استفاده نادرست از “not only” و “but also”

 

 

سوال: با استفاده از کلمات “not only” و “but also” دو جمله زیر را با هم ترکیب کنید.

They didn’t only skip breakfast. They also left their homework at home.

پاسخ: جمله صحیح این است

“Not only did they skip breakfast, but they also left their homework at home.

وقتی قید منفی  “not only” در ابتدای جمله قرار می گیرد ترتیب معمول فاعل و فعل کمکی تغییر میکند. این ساختار اغلب در نوشتار رسمی انجام می شود تا جمله دراماتیک‌تر شده و تأکیدی‌ بیشتری را نشان دهیم. ساختار به این صورت است:

adverbial + auxiliary verb + subject

 

4. اسم‌های جمع: مفرد یا جمع؟

 

سوال: فعل is یا are کدومش؟

The team ______   preparing for the big game.

پاسخ: هر دو درسته! در انگلیسی بریتانیایی، اسم‌های جمعی مانند “team”  هم مفرد محسوب می شوند هم جمع. اما در انگلیسی آمریکن، این اسم‌ها معمولاً به صورت مفرد به کار می روند و بنابراین کاربرد “is” رایج‌تره.

 

5. افعال مشابه Lay و Lie

سوال: در جمله زیر دو فعل “lay” یا “lie” را جایگزین کنید:

After I —— the blanket on the grass, I like to —— down and read a book.

جواب درست به ترتیب “lie” و “lay” هستند “Lie” به معنای دراز کشیدنه، و “lay” به معنای گذاشتن یک چیز است. بعد از “Lie” مفعول نیاز نیست، اما بعد از به مفعول “lay” نیاز داریم.

حتما این آموزش رو ببین تقاوتش رو کامل برات گفتم

 

A .6یا An: تلفظ مهم است!

سوال: جمله را با  “a” یا “an” کامل کنید:

It was ____ honor to meet her.

He gave _____  honest answer.

باید از “an” استفاده کنیم چون دو کلمه honor و honest هر دو با حرف صدا دار (صدای مصوت) شروع می‌شوند، پس از “an” استفاده می‌کنیم.

 

Who .7 یا Whom

سوال: کدام جمله درست است؟

“To whom should I address the letter?”
“Who should I address the letter to?”

پاسخ:  هر دو جمله صحیح هستند.

 

“To whom should I address the letter?”

این جمله رسمی‌تر است و در موقعیت‌های رسمی‌تر استفاده می‌شود.

“Who should I address the letter to?”

این جمله غیررسمی‌تر است و در موقعیت‌های روزمره استفاده می‌شود.

 

در زبان انگلیسی، می‌توان از هر دو ساختار برای پرسیدن این سوال استفاده کرد. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به موقعیت و سبک نوشتاری شما دارد.

 

8. استفاده از قید تکرار برای بیان عادات

 

سوال: کدام کلمه را می‌توانید اضافه کنید تا نشان دهید که این یک عادت است

The teacher _____ gives us a test.

پاسخ: کلمه‌ای که می‌توان اضافه کرد تا نشان دهد این جمله به یک عادت اشاره دارد، “always” است!

 

9. عبارات فعلی جدا نشدنی

 

سوال: کدام جمله درست است؟

She found it hard to put the project off.

She found it hard to put off the project.

پاسخ: هر دو جمله صحیح هستند. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به سبک نوشتاری و ترجیح شخصی شما دارد.

 

10- کاما

 

سوال: کدام یک از این دو جمله به درستی علامت‌گذاری شده؟

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs and orange juice.

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs, and orange juice.

پاسخ: جمله دوم به درستی علامت‌گذاری شده است.

 

در جمله اول، بعد از “eggs” باید از علامت ویرگول استفاده شود تا سه مورد “a slice of toast”، “scrambled eggs” و “orange juice” به درستی از هم جدا شوند. این سه مورد، اجزای یک فهرست همگن (هم‌نوع) هستند که با ویرگول از هم جدا می‌شوند.

 

بنابراین، جمله صحیح به این شکل است:

 

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs, and orange juice.

 

حتما پیشنهاد می کنم مطالب بخش گرامر به روایت دکتر زبان رو مطالعه کنید و در آزمونهای رایگانش هم شرکت کنید. اگر این مقاله رو مفید دیدی برای دوستانت هم بفرست!

 

حرف زدن به انگلیسی، دیگه سخت نیست!

سلام بچه ها! امروز میخوام در مورد حرف زدن به انگلیسی صحبت کنم.

 

شروع یه حرف زدن، مخصوصا به زبونی که زبون مادریت نیست، می تونه خیلی ترسناک باشه. ولی نترس!

 

من اومدم تا کمکت کنم با یه سری راهکار خوب که اعتماد به نفس تو بالا میبره و می تونی با هر کسی، هر جایی حرف بزنی.

 

1. ساده باش اگه حرفای الکی زدن اذیتت می کنه، خودتو تحت فشار نزار که خیلی خلاق باشی. یه سلام ساده و از ته دل می تونه معجزه کنه. مثلا می تونی بگی

 

Hello, my name is Lisa. It’s a pleasure to meet you.

سلام، من لیسا هستم. خوشبختم.

 

حرف زدن به انگلیسی، دیگه سخت نیست!

 

این برای مهمونیایی که خیلی آدم نمی شناسی عالیه. تو محیط کار هم می تونی بگی

 

 My name is Alex. I’m new to the sales team and wanted to say hello.

اسم من الکسه. من تازه به تیم فروش پیوسته‌ام و خواستم سلام کنم.

 

.” اینجوری نشون میدی که واقعا دوست داری با آدمای جدید آشنا بشی و کمک می کنه راحت تر با بقیه ارتباط برقرار کنی.

 

یا می تونی جمله های زیر رو استفاده کنی:

What do you do for a living/work?

شغل شما چیه؟

 

Have you seen any good movies lately?

اخیرا فیلم خوبی دیدی؟

 

What have you been up to today?

امروز چه کار می‌کردی؟

 

What’s the last book you devoured?

آخرین کتابی که خوندیش چی بود؟

 

Do you have any travel plans coming up?

برنامه سفر برای آینده نزدیک دارید؟

 

2. تعریف کن، ولی از ته دل تعریف کردن یه راه خوبیه که آدمو خوب و مهم نشون میده.

می تونه بهت کمک کنه یه تاثیر خوب بذاری. لازم نیست خیلی اغراق کنی، یه تعریف ساده و واقعی کافیه. مثلا تو مهمونی می تونی بگی

I love how you’ve decorated your house! It feels so cosy.

من عاشق اینم که چطور خونه‌تو تزئین کردی! خیلی دنجه.

یا

I’m obsessed with your earrings!

من عاشق گوشواره‌های توام!

 

Wow, your shoes are gorgeous! Where’d you get them?

واو، کفش‌هایت خیلی قشنگه! از کجا خریدیشون؟

 

تو محیط کار هم می تونی بگی

 

Your work always shows such attention to detail. How do you do it?

کار شما همیشه دقت زیادی رو نشون می‌ده. چطور این کار رو می‌کنید؟

 

That was a great question you brought up in the meeting today.

سوالی که شما امروز در جلسه مطرح کردید، بسیار خوب بود.

 

حرف زدن به انگلیسی، دیگه سخت نیست!

 

You have an excellent way with words; it was a pleasure to hear you speak.

شما استعداد فوق‌العاده‌ای در سخنرانی دارید؛ شنیدن صحبت‌های شما لذت‌بخش بود.

 

اینم می تونه تاثیر خوبی بذاره.

 

3. در مورد غذا حرف بزن غذا یه موضوعیه که همه باهاش ارتباط برقرار می کنن.

چه تو مهمونی، سر کار یا قرار، حرف زدن در مورد غذا همیشه خوبه. می تونی بپرسی

 

Where did you get that drink? It looks amazing!

این نوشیدنی رو از کجا گرفتی؟ خیلی عالی به نظر می رسه!

یا

You have to try the spinach dip. It’s delicious — definitely my favourite so far.

باید دیپ اسفناج رو امتحان کنی. خیلی خوشمزه‌ست – تا حالا بهترینش بوده.

 

Have you tried any of the appetizers? Any recommendations?

آیا پیش غذاها رو امتحان کردید؟ پیشنهاد خاصی دارید؟

 

Do you know a good place to grab a bite to eat around here?

آيا جاي خوبي براي غذا خوردن توي اين اطراف مي‌شناسی؟

 

So, I’m a bit of a foodie; how about you? Do you have a favourite type of cuisine or any must-try restaurants in town?

خب، من عاشق غذا هستم؛ شما چطور؟ غذای مورد علاقه‌تون چیه یا رستوران خاصی رو پیشنهاد می‌کنید؟

 

اینجور سوالا ساده ان ولی می تونن به حرف زدن های طولانی تر هم منجر بشن.

 

4. یه چیزی از خودت بگو برای اینکه ارتباط بهتری برقرار کنی، یه چیزی از خودت بگو. می تونه یه خاطره خنده دار، یه داستان شخصی یا حتی یه شوخی کوچیک باشه

 

Speaking of biking, I went biking near here last weekend. The views were incredible. Where do you usually go?

حالا که صحبت از دوچرخه‌سواری شد، من آخر هفته گذشته اطراف اینجا دوچرخه‌سواری کردم. منظره‌ها فوق‌العاده بود. شما معمولا کجا می‌روید؟

 

I heard you’ve just been to Costa Rica. I actually lived there for 5 years! How was it?

شنیدم که تازه از کاستاریکا برگشتی. من درواقع ۵ سال اونجا زندگی کردم! چطور بود؟

 

با گفتن اینجور چیزا نشون میدی که آدم واقعی هستی و بقیه رو هم تشویق می کنی که همین کارو کنن.

 

5. دنبال نقطه مشترک باش علاقه های مشترک یه پایه خوب برای حرف زدنای خوبن. چه تو دفتر کار باشی، مهمونی یا حتی هواپیما، پیدا کردن یه چیز مشترک می تونه باعث بشه راحت تر حرف بزنید. مثلا اگه دیدی یکی داره کتاب همینگوی می خونه، می تونی بگی

 

I see you’re reading Hemingway. He’s my favourite author. Have you read any of his other books?

می‌بینم که دارید همینگوی می‌خوانید. او نویسنده مورد علاقه من است. آیا کتاب‌های دیگری از او خوانده‌اید؟

 

What programs do you recommend for continuing education in software engineering?

چه برنامه‌هایی را برای ادامه تحصیل در مهندسی نرم‌افزار پیشنهاد می‌کنید؟

 

6. سوالای باز بپرس سوال پرسیدن کلید ادامه دادن حرف زدنه. تمرکز کن رو سوالایی که جوابشون فقط “بله” یا “نه” نیست. اینجوری می تونی ادامه بدی و حرف رو باز کنی. سوالایی مثل

 

 What programs do you recommend for continuing education in software engineering?

چه برنامه‌هایی را برای ادامه تحصیل در مهندسی نرم‌افزار پیشنهاد می‌کنید؟

 

Do you have any plans for the weekend?

برای آخر هفته برنامه‌ای داری؟

 

What is the best part of your job?

بهترین قسمت کار شما چیست؟

 

Did you always want to work in this field?

همیشه می‌خواستید در این زمینه کار کنید؟

 

Are you working on any exciting projects right now?

الان روی پروژه هیجان‌انگیزی کار می‌کنید؟

 

How has AI been impacting your job?

هوش مصنوعی چه تاثیری بر کار شما داشته؟

 

Do you come from a big family?

شما از یک خانواده بزرگ می آیید؟

 

Have you always lived in this area?

شما همیشه در این منطقه زندگی کرده‌اید؟

 

What helps you relax after a long day?

چه چیزی به شما کمک می‌کند بعد از یک روز طولانی آروم شوید؟

 

What is your biggest pet peeve?

بزرگترین چیز آزاردهنده تو چیه؟

 

What is the craziest thing you’ve ever done?

دیوانه‌وارترین کاری که تا حالا انجام دادی چی بوده؟

 

Which presentations have you enjoyed so far?

تا حالا از کدام ارائه‌ها لذت بردید؟

 

Why did you sign up for this conference?

چرا برای این کنفرانس ثبت‌نام کردید؟

 

حرف زدن به انگلیسی، دیگه سخت نیست!

 

 

If you had to give a talk here, what would your topic be?

اگر مجبور بودی اینجا سخنرانی کنی، موضوعت چه می‌بود؟

 

Have you attended any other workshops? Any that you recommend?

آیا شما در کارگاه‌های دیگری شرکت کرده‌اید؟ آیا کارگاهی را توصیه می‌کنید؟

 

7. بیشتر گوش کن تا حرف بزنی یکی از اشتباهات بزرگ در مورد حرف زدن اینه که فکر می کنیم باید همه حرف رو خودمون بزنیم. اما واقعیت اینه که گوش کردن هم به اندازه حرف زدن مهمه.

 

بعد از اینکه یخ رو شکستی، تمرکز رو بذار روی طرف مقابلت و سوالای خوب بپرس. نشون بده که واقعا به حرفاش علاقه داری، اینجوری می تونی یه حرف زدن جذاب تر داشته باشی.

 

این تکنیک های ساده می تونن کمکت کنن که ارتباط های بهتری با بقیه برقرار کنی.

 

خب حالا بیا 2- تا جمله دیگه رو هم یاد بگیر که بتونی مکالمه خوبی داشته باشی

 

1. Isn’t the weather beautiful today?

امروز هوا قشنگ نیست؟

 

2. How are you doing today?

امروز حالت چطوره؟

 

3. Have you been up to anything exciting lately?

این روزا کار هیجان‌انگیزی کردی؟

 

4. What do you do to relax and unwind?

چیکار می‌کنی تا ریلکس کنی و آرامش پیدا کنی؟

 

5. Where would you most like to travel?

دوست داری کجا سفر کنی؟

 

6. Have you tried any new and interesting restaurants lately?

جدیدا رستوران جدید و جالبی امتحان کردی؟

 

7. What are you passionate about?

به چی علاقه داری؟

 

8. Do you have a favorite movie?

فیلم مورد علاقت چیه؟

 

9. Are you a sports fan?

طرفدار ورزش هستی؟

10. What’s the most unforgettable place you’ve visited?

جالب‌ترین جایی که رفتی کجا بود؟

 

Personal Questions

 

11. What made you laugh out loud recently?

چی باعث شد جدیدا خیلی بخندی؟

 

12. Are you an early bird or a night owl?

زود بیداری یا دیر خواب؟

 

13. If you could have any superpower, what would it be and why?

اگه هر توانایی‌ای می‌تونستی داشته باشی چی بود و چرا؟

 

14. What’s your personal life philosophy?

فلسفه زندگی تو چیه؟

 

15. How do you imagine your perfect day would be?

فکر می‌کنی روز ایده‌آلت چه‌جوریه؟

 

Fun and Lighthearted

 

16. Tell me your funniest joke.

بهترین لطیفه تو چیه؟

 

17. If you were an animal, what would you be and why?

اگه حیوون بودی چی بودی و چرا؟

 

18. What makes you unique?

چی تورو خاص می‌کنه؟

 

19. Are you more of an introvert or an extrovert?

درون‌گرا هستی یا برون‌گرا؟

 

20. What’s the best thing to do in this city?

بهترین کار برای انجام دادن تو این شهر چیه؟

 

اگه می خوای تو 3 ماه به کل مکالمات عمومی و روزمره مسلط بشی این دوره برای شماست!

 

 

 

 

 

 

 

 

انگلیسیت رو پرواز بده: ۱۵ لغت جدید که باید بشناسی

 

 

 

 

 

 

 

بریم سراغ یه عالمه کلمه قشنگ!

 

میخوای لغات خفن یاد بگیری؟ تو این مقاله میخوام ۱۵ تا کلمه رو باهم مرور کنیم، از اونایی که همه میشناسن تا کلمه های پیچیده که حتی حرفه ایا هم شاید ندونن. ببینیم چندتاشو بلدی!

 

برای ارزیابی در پایان این مقاله براتون یک آزمون گذاشتم. حتما آزمون رو جواب بدین و پاسخ های خودتون رو با پاسخ نامه چک کنید!

 

خب بریم سراغ کلمه ها!

 

 

1. Reckon  

یعنی فکر کردن یا باورش داشتن. تو انگلیسی بریتانیایی خیلی استفاده میشه

 

I reckon it’s going to be a sunny day.

فکر می‌کنم هوا آفتابی بشه.

 

Do you reckon we should go to the party?

فکر می‌کنی باید بریم مهمونی؟

 

2. Core 

یعنی اصلی ترین یا مهم ترین قسمت چیزی

 

The core of the apple is rotten.

هسته سیب خراب شده.

 

Mathematics is at the core of many scientific fields.

 ریاضیات هسته اصلی بسیاری از رشته‌های علمی است.

 

3. Deliberate

یعنی عمدی، برعکس اتفاقی. میتونی به عنوان فعل هم استفاده کنی، یعنی خوب فکر کردن

 

She made a deliberate mistake to test him.

او عمداً اشتباه کرد تا او را امتحان کند.

 

They deliberated for hours before making a decision.

آن‌ها ساعت‌ها فکر کردند قبل از تصمیم‌گیری.

 

4. Elsewhere

یعنی یه جای دیگه، معمولا بعد از فعل میاد

 

I can’t find my keys. They must be elsewhere.

کلیدهایم را پیدا نمی‌کنم. باید جایی دیگر باشند.

 

If you don’t like this restaurant, we can go elsewhere.

 اگر این رستوران را دوست نداری، می‌توانیم به جای دیگری برویم.

 

5. Grab

یعنی سریع چیزی رو گرفتن، معمولا با زور. ولی معمولا برای گرفتن سریع یه چیزی هم استفاده میشه، مثلا یه لقمه غذا

 

Grab your coat and let’s go.

 کتت را بردار و بریم.

 

I’ll grab a quick bite to eat before the meeting.

 قبل از جلسه یه لقمه چیزی می‌خورم.

 

6. Urge

یعنی به شدت توصیه کردن یا تشویق کردن کسی برای انجام کاری

 

I urge you to reconsider your decision.

من شما را تشویق می‌کنم که تصمیم خود را دوباره بررسی کنید.

 

The feeling of hunger urged him to eat.

 احساس گرسنگی او را به خوردن ترغیب کرد.

 

7. Gig

یعنی کنسرت، معمولا برای موسیقی پاپ استفاده میشه

 

They’re playing at a gig in London next week.

 هفته‌ی آینده در لندن کنسرت دارند.

 

I’m looking for a part-time gig to earn some extra money.

 دنبال یه کار پاره وقت می‌گردم تا کمی پول اضافه دربیارم.

 

8. Cling

یعنی محکم چسبیدن، معمولا از ترس. آدم چسبناک یعنی کسی که خیلی به بقیه وابسته ست، جوری که انگار خیلی دوست داره

 

The baby clung to its mother.

 بچه به مادرش چسبیده بود.

 

She clung to the hope that he would return.

 او به امید بازگشت او چسبیده بود.

 

9. Gabble

یعنی سریع و نامفهوم حرف زدن، معمولا از استرس

 

He was so nervous that he started to gabble.

 آنقدر عصبی بود که شروع کرد به پچ پچ کردن.

 

Stop gabbling and tell me what happened.

دیگه پچ پچ نکن و بگو چه اتفاقی افتاد.

 

10. Gaslight

یعنی کسی رو طوری دستکاری کردن که شک کنه به واقعیت یا حافظه خودش، معمولا یه جور کنترل ذهنیه

 

He was gaslighting her into thinking she was crazy.

او داشت او را فریب می‌داد تا فکر کند دیوانه است.

 

Gaslighting is a form of emotional abuse.

 گازلایتینگ نوعی سوءاستفاده عاطفی است.

 

11. Ghost

یعنی یهو بدون توضیح قطع ارتباط کردن، معمولا تو دوستی یا رابطه عاطفی

 

She ghosted him after their first date.

بعد از اولین قرار، اون دختر پسر رو ول کرد.

 

My friend ghosted me for months and then suddenly messaged me.

 دوستم چند ماه من رو ول کرد و بعد یهو بهم پیام داد.

 

12. Finicky

یعنی خیلی سختگیر یا بد غذا بودن، معمولا خیلی نگران جزئیات. میتونی برای چیزایی که نیاز به دقت زیاد دارن هم استفاده کنی

 

She’s so finicky about what she eats.

اون خیلی سخت‌گیره راجع به غذایی که میخوره.

 

This old car is very finicky; it needs constant attention.

این ماشین قدیمی خیلی حساسه؛ مدام نیاز به رسیدگی داره.

 

13. Situationship

ترکیبیه از “situation” و “relationship”، یعنی یه رابطه عاطفی که بیشتر از دوستیه ولی هنوز رسمی نشده

 

They’ve been in a situationship for months, but neither of them wants to define it.

اونها چند ماهه تو یه رابطه مبهمه، اما هیچکدومشون نمیخوان بهش اسم بذارن.

 

I’m tired of being in a situationship; I want a real relationship.

از این رابطه مبهم خسته شدم؛ میخوام یه رابطه واقعی داشته باشم.

 

14. Ableism

یعنی تبعیض علیه معلولین، نشون دهنده رفتارهای بد با آدمای معلول جسمی یا ذهنیه

 

Ableism is a pervasive problem in our society.

تبعیض علیه معلولین یه مشکل رایج تو جامعه ماست.

 

The building was not accessible, which is a form of ableism.

اون ساختمان قابل دسترسی نبود، که نوعی تبعیض علیه معلولینه.

 

15. Nomophobia

یعنی ترس از نبودن گوشی موبایل، یه مشکل رایج تو دنیای امروز

 

She suffers from nomophobia and can’t go anywhere without her phone.

اون از ترس اینکه از گوشی‌ش دور باشه رنج می‌بره و بدون گوشی نمیتونه جایی بره.

 

Nomophobia is a common problem among young people.

ترس از نبودن گوشی موبایل بین جوانان خیلی رایجه.

 

تموم شد! چندتا از این کلمه هارو می دونستی؟ کدومشونو بیشتر دوست داشتی؟ تو کامنتا بهم بگو. حتما تست پایین رو انجام بده ببینم چقدر یاد گرفتی و نتیجه رو برام این زیر بزار! موفق باشی!

 

آزمون

 

Choose the correct word to complete each sentence.

1. If this bookshop doesn’t have the book I need, I’ll try __________.

a. elsewhere

b. gross

c. core

2. The baby monkey __________ to its mother as they move through the trees.

a. grimaces

b. gaslights

c. clings

3. Health experts __________ people to wash their hands frequently.

a. ghost

b. urge

c. gab

4. Our new policy aims to combat __________ in the workplace.

a. cacophony

b. ableism

c. phenomenon

5. After several friendly messages, he suddenly __________ her with no explanation.

a. ghosted

b. triggered

c. gabbed

6. She __________ to become a renowned artist one day.

a. grimaces

b. aspires

c. deliberates

7. The team leaders __________ to discuss the schedule for the morning meeting.

a. grimaced

b. aspired

c. huddled

8. The orchestra’s performance ended in a __________ of applause and cheers.

a. cacophony

b. deliberate

c. gross

 

 

answer

 

1.a     2. c     3. b      4.b      5. a       6. b       7. c      8. a

 

 

اگه می خوای تو 3 ماه به کل مکالمات عمومی و روزمره مسلط بشی این دوره برای شماست!

 

 

آیا برای مهاجرت حتما باید مدرک زبان داشته باشیم؟

داشتن مدرک زبان بستگی به روشی داره که برای مهاجرت انتخاب می کنید، اما در اکثر موارد داشتن مدرک زبان مزیت بزرگی محسوب می‌شه و شانس شما رو برای پذیرش در کشور مورد نظرتان افزایش می‌ده. اما به طور کلی، می‌توان گفت که برای زندگی راحت در یک کشور انگلیسی زبان، به سطح متوسطی از مهارت زبانی در آن کشور نیاز دارید. این به معنای توانایی درک و صحبت کردن در مورد طیف گسترده‌ای از موضوعات روزمره، مانند خرید، غذا خوردن، حمل و نقل و معاشرت با دوستان و همکاران است.

در دوره کمربند مشکی مکالمه سریع در 3 ماه به تسلط بر مکالمات روزمره می رسید!

 

برای مهاجرت موارد زیر رو در نظر داشته باشید:

 

کشور مقصد: هر کشوری قوانین و الزامات خاص خود رو برای مهاجران داره. برخی از کشورها برای اکثر برنامه‌های مهاجرتی به مدرک زبان نیاز دارن، در حالی که برخی دیگر ممکنه برای موارد خاص یا روش‌های مهاجرتی خاص، مدرک زبان رو الزامی ندونن.

 

کشورهایی که به طور کلی برای اکثر روش های مهاجرتی به مدرک زبان نیاز دارند:

  • آلمان:  اکثر مشاغل در آلمان به سطح B1 یا B2 زبان آلمانی نیاز دارند. برخی از مشاغل تخصصی ممکن است به سطح C1 یا C2 نیاز داشته باشند. برای سنجش سطح زبان آلمانی خود می توانید در آزمونهای زیر شرکت کنید:

آزمون TestDaF: این آزمون برای ارزیابی مهارت‌های شما در درک مطلب، خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زبان آلمانی در سطح دانشگاهی طراحی شده است.

آزمون DSH: این آزمون مشابه TestDaF است و برای ارزیابی مهارت‌های شما در درک مطلب، خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زبان آلمانی در سطح دانشگاهی طراحی شده است.

آزمون Goethe-Zertifikat: این آزمون در سطوح مختلف از A1 (مبتدی) تا C2 (مسلط) ارائه می‌شود و می‌تواند برای اهداف مختلفی از جمله مهاجرت، تحصیل و کار استفاده شود.

 

آیا برای مهاجرت حتما باید مدرک زبان داشته باشیم؟

  • فرانسه: برای ویزای کاری و تحصیلی به مدرک زبان فرانسوی در سطح TCF B2 یا DALF C1 نیاز است.

 

  • ایتالیا: برای ویزای کاری به مدرک زبان ایتالیایی در سطح B1 و برای ویزای تحصیلی به سطح B2 نیاز است.

 

  • اسپانیا: برای ویزای کاری و تحصیلی به مدرک زبان اسپانیایی در سطح DELE B2 نیاز است.

 

  • انگلستان: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح UKVI Standard یا IELTS 5.5 نیاز است.

 

  • ایالات متحده آمریکا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح TOEFL IBT 80 یا IELTS 6.5 و برای ویزای تحصیلی به سطح TOEFL IBT 100 یا IELTS 7.0 نیاز است.

 

  • کانادا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی یا فرانسوی در سطح Canadian English Language Benchmarks (CELB) 7 یا IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح CELB 7 یا IELTS 6.5 نیاز است.

 

  • استرالیا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح IELTS 6.5 نیاز است.

 

  • نیوزیلند: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح IELTS 6.5 نیاز است.

 

کشورهای آرژانتین، برزیل، شیلی، پرتغال، یونان، ترکیه و امارات متحده عربی برای برنامه ویزای طلایی به مدرک زبان نیازی ندارند

 

روش مهاجرت: روش‌های مختلفی برای مهاجرت وجود دارد، از جمله مهاجرت تحصیلی، کاری، سرمایه‌گذاری و خانوادگی. برخی از روش‌های مهاجرت، مانند مهاجرت تحصیلی، به طور کلی به مدرک زبان قوی نیاز دارند، در حالی که برای روش‌های دیگر ممکن است الزامی نباشد.

 

با این حال، به طور کلی می‌توان گفت که روش‌های مهاجرتی که به طور کلی به قوی‌ترین مدرک زبان نیاز دارند عبارتند از:

  • مهاجرت تحصیلی: برای پذیرش در دانشگاه‌های اکثر کشورهای جهان، به مدرک زبان قوی مانند آیلتس یا تافل با نمره بالا نیاز دارید.

 

  • مهاجرت کاری: برای دریافت ویزای کار در بسیاری از کشورها، به مدرک زبان قوی در سطح حداقل B1 یا B2 نیاز دارید.

 

  • مهاجرت از طریق برنامه‌های امتیازمحور: برخی از کشورها برنامه‌های مهاجرتی امتیازمحور دارند که در آنها مدرک زبان یکی از عوامل مهم برای کسب امتیاز است. برای دریافت امتیاز بالا در این برنامه‌ها، معمولاً به مدرک زبان قوی در سطح حداقل B2 یا C1 نیاز دارید.

 

از سوی دیگر، روش‌های مهاجرتی که ممکن است به مدرک زبان قوی نیاز نداشته باشند عبارتند از:

  • مهاجرت از طریق سرمایه‌گذاری: بسیاری از کشورها برنامه‌های مهاجرتی سرمایه‌گذاری دارند که به شما امکان می‌دهد با سرمایه‌گذاری در آن کشور، اقامت دائم را دریافت کنید. این برنامه‌ها معمولاً الزامات زبانی سختی ندارند و ممکن است بتوانید با مدرک زبان در سطح پایه یا بدون مدرک زبان مهاجرت کنید.

 

  • مهاجرت از طریق تمکن مالی: برخی از کشورها به افراد ثروتمند که می‌توانند ثابت کنند می‌توانند از خود و خانواده خود حمایت مالی کنند، اقامت دائم اعطا می‌کنند. این برنامه‌ها معمولاً الزامات زبانی سختی ندارند و ممکن است بتوانید با مدرک زبان در سطح پایه یا بدون مدرک زبان مهاجرت کنید.

 

  • مهاجرت از طریق پیوستن به خانواده: اگر یکی از اعضای خانواده شما در حال حاضر تابعیت کشور مورد نظر را داشته باشد، ممکن است بتوانید از طریق پیوستن به خانواده به آن کشور مهاجرت کنید. این روش معمولاً به مدرک زبان قوی نیاز ندارد، به خصوص اگر قبلاً با عضو خانواده خود به زبان مشترکی صحبت می‌کردید.

 

  • مهارت‌ها و شرایط شما: علاوه بر مدرک زبان، عوامل دیگری نیز وجود دارند که بر شانس شما برای مهاجرت تأثیر می‌گذارند، مانند مهارت‌ها، تحصیلات، تجربه کاری و سابقه شغلی شما.

آیا برای مهاجرت حتما باید مدرک زبان داشته باشیم؟در اینجا چند نمونه از روش‌های مهاجرت بدون نیاز به مدرک زبان آورده شده است:

  • مهاجرت از طریق کارآفرینی: برخی از کشورها برنامه‌هایی برای کارآفرینان دارند که به آنها اجازه می‌دهد با سرمایه‌گذاری در آن کشور، اقامت دائم را دریافت کنند. این برنامه‌ها معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارند.

 

مراحل کلی مهاجرت از طریق کارآفرینی به شرح زیر است:

  1. کشور مورد نظر خود را انتخاب کنید: اولین قدم انتخاب کشوری است که می‌خواهید به آن مهاجرت کنید. هر کشوری قوانین و الزامات خاص خود را برای برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی دارد، بنابراین مهم است که کشوری را انتخاب کنید که برنامه آن با شرایط و اهداف شما مطابقت داشته باشد.

 

موارد زیر را هنگام انتخاب کشور در نظر بگیرید:

  • شرایط اقتصادی: ثبات اقتصادی، نرخ رشد و فرصت‌های تجاری در کشور را بررسی کنید.
  • محیط کسب و کار: قوانین و مقررات مربوط به راه اندازی و اداره کسب و کار را بررسی کنید.
  • حمایت از کارآفرینان: برنامه‌های حمایتی دولت برای کارآفرینان، مانند مشوق‌های مالی و کمک‌های مالی را بررسی کنید.
  • هزینه زندگی: هزینه زندگی در کشور را بررسی کنید و مطمئن شوید که می‌توانید از پس آن بربیایید.
  • زبان: اگر به زبان رسمی کشور تسلط ندارید، در نظر بگیرید که آیا یادگیری آن برای شما امکان‌پذیر است یا خیر.

برخی از کشورهایی که برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی محبوبی دارند عبارتند از:

  • کانادا: کانادا به دلیل داشتن اقتصاد قوی، محیط کسب و کار پایدار و برنامه‌های حمایتی متعدد از کارآفرینان، کشوری محبوب برای مهاجران کارآفرین است.

 

  • استرالیا: استرالیا کشوری دیگر با اقتصاد قوی و فرصت‌های تجاری فراوان است. برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی استرالیا امتیازات مختلفی را به کارآفرینان با تجربه و ایده‌های تجاری نوآورانه ارائه می‌دهد.

 

  • ایالات متحده آمریکا: ایالات متحده آمریکا به دلیل داشتن اقتصاد بزرگ و متنوع و همچنین مراکز متعدد استارتاپی، کشوری محبوب برای کارآفرینان است. با این حال، برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی ایالات متحده می‌تواند پیچیده و رقابتی باشد.

 

  • آلمان: آلمان کشوری با اقتصاد قوی و محیط کسب و کار پایدار است. برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی آلمان به کارآفرینانی که می‌توانند ثابت کنند ایده‌های تجاری آن‌ها پتانسیل ایجاد شغل و رشد اقتصادی را دارد، اقامت اعطا می‌کند.

 

  • انگلستان: انگلستان کشوری با اقتصاد متنوع و مرکز مهم تجارت بین‌المللی است. برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی انگلستان به کارآفرینانی که می‌توانند ثابت کنند سرمایه کافی برای سرمایه‌گذاری در یک کسب و کار در انگلستان را دارند، اقامت اعطا می‌کند.

 

  1. تحقیق در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی: پس از انتخاب کشور مورد نظر، باید در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی آن کشور به طور کامل تحقیق کنید. وب سایت دولت مربوطه را بررسی کنید و با یک وکیل مهاجرت یا مشاور باتجربه مشورت کنید تا مطمئن شوید که تمام الزامات را برآورده می‌کنید.

 

موارد زیر را هنگام تحقیق در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی در نظر بگیرید:

  • شرایط واجد شرایط بودن: چه شرایطی را باید برای واجد شرایط بودن برای برنامه داشته باشید؟ این شرایط ممکن است شامل سن، تحصیلات، تجربه کاری، سابقه شغلی و منابع مالی شما باشد.
  • فرآیند درخواست: فرآیند درخواست چگونه است؟ چه مدارکی باید ارائه دهید؟
  • هزینه‌ها: هزینه‌های مربوط به درخواست و دریافت ویزا چقدر است؟
  • شرایط اقامت: پس از دریافت ویزا، چه شرایطی را باید برای حفظ اقامت خود در کشور برآورده کنید؟

 

  1. طرح کسب و کار خود را تهیه کنید: برای موفقیت در برنامه مهاجرت کارآفرینی، به یک طرح تجاری قوی نیاز دارید. طرح تجاری شما باید ایده کسب و کار شما، نحوه کسب درآمد، بازار هدف شما، برنامه‌های بازاریابی شما و پیش‌بینی‌های مالی شما را شرح دهد.

 

طرح تجاری شما باید متقاعد کننده و به خوبی نوشته شده باشد و نشان دهد که ایده شما viable و دارای پتانسیل موفقیت در کشور مورد نظر است.

 

  1. تأمین مالی کسب و کار خود: بسیاری از برنامه‌های مهاجرت کارآفرینی نیاز به اثبات تمکن مالی شما دارند. این به این معنی است که باید

 

  • مهاجرت از طریق تمکن مالی: برخی از کشورها به افراد ثروتمند که می‌توانند ثابت کنند می‌توانند از خود و خانواده خود حمایت مالی کنند، اقامت دائم اعطا می‌کنند. این برنامه‌ها معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارند.

 

شرایط مهاجرت از طریق تمکن مالی (که به آن اقامت سرمایه‌گذاری، اقامت خودحمایتی یا ویزای ثروتمندان نیز گفته می‌شود) در هر کشور متفاوت است، اما به طور کلی، متقاضیان باید شرایط زیر را داشته باشند:

 

  • اثبات تمکن مالی: شما باید ثابت کنید که از نظر مالی توانایی حمایت از خود و خانواده خود را در کشور جدید دارید. این اثبات معمولاً از طریق ارائه صورت‌حساب‌های بانکی، اسناد مالکیت املاک و مستغلات یا سایر مدارک مربوط به دارایی‌های شما انجام می‌شود.
  • سرمایه‌گذاری: در برخی از کشورها، شما باید مبلغ مشخصی را در آن کشور سرمایه‌گذاری کنید. این سرمایه‌گذاری می‌تواند در قالب خرید ملک، راه‌اندازی کسب و کار، اوراق قرضه دولتی یا سایر ابزارهای سرمایه‌گذاری باشد.
  • سابقه شغلی تمیز: برخی از کشورها ممکن است سابقه شغلی شما را بررسی کنند تا مطمئن شوند که در فعالیت‌های غیرقانونی یا مجرمانه شرکت نداشته‌اید.
  • سلامت: شما باید از نظر جسمی و روحی سالم باشید و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر بگذارید.
  • عدم سوء پیشینه: شما باید سابقه کیفری پاک داشته باشید.
  • سن: برخی از کشورها برای متقاضیان برنامه‌های تمکن مالی محدودیت سنی قائل می‌شوند.

موارد زیر نمونه‌هایی از الزامات تمکن مالی در برخی از کشورها است:

  • پرتغال: متقاضیان باید 1 میلیون یورو در املاک و مستغلات، اوراق قرضه دولتی یا صندوق‌های سرمایه‌گذاری پرتغالی سرمایه‌گذاری کنند.

 

  • اسپانیا: متقاضیان باید 500000 یورو در املاک و مستغلات اسپانیا سرمایه‌گذاری کنند یا 2 میلیون یورو اوراق قرضه دولتی اسپانیا را خریداری کنند یا 1 میلیون یورو در یک شرکت اسپانیایی سرمایه‌گذاری کنند.

 

  • یونان: متقاضیان باید 250000 یورو در املاک و مستغلات یونان سرمایه‌گذاری کنند یا 300000 یورو اوراق قرضه دولتی یونان را خریداری کنند.

 

  • ایرلند: متقاضیان باید 2 میلیون یورو سرمایه‌گذاری واجد شرایط در ایرلند انجام دهند.

 

  • امارات متحده عربی: متقاضیان باید 5 میلیون درهم (معادل 1.36 میلیون دلار آمریکا) در املاک و مستغلات دبی سرمایه‌گذاری کنند یا 10 میلیون درهم (معادل 2.72 میلیون دلار آمریکا) در اوراق قرضه دولتی امارات متحده عربی سرمایه‌گذاری کنند یا در یک کسب و کاری در امارات متحده عربی سرمایه‌گذاری کنند.

 

موارد ذکر شده فقط اطلاعات کلی هستند و ممکن است در شرایط خاص استثناهایی وجود داشته باشد. برای اطلاعات دقیق و به روز در مورد الزامات برنامه تمکن مالی در هر کشور خاص، همیشه باید با مقامات دولتی مربوطه یا یک وکیل مهاجرت مشورت کنید.

 

مزایای مهاجرت از طریق تمکن مالی:

  • فرآیند نسبتاً سریع: برنامه‌های تمکن مالی معمولاً سریع‌تر از سایر روش‌های مهاجرت مانند مهاجرت از طریق کار یا تحصیل پردازش می‌شوند.
  • عدم نیاز به سابقه کار یا تحصیلات: برخلاف برنامه‌های مهاجرت مبتنی بر کار یا تحصیلات، برنامه‌های تمکن مالی نیازی به سابقه کار یا تحصیلات مرتبط ندارند.
  • ثبات و امنیت: اقامت در یک کشور جدید از طریق برنامه تمکن مالی می‌تواند ثبات و امنیت بیشتری را برای شما و خانواده‌تان به ارمغان بیاورد.
  • دسترسی به آموزش و مراقبت‌های بهداشتی: شما و خانواده‌تان معمولاً به آموزش و مراقبت‌های بهداشتی با کیفیت بالا در کشور جدید دسترسی خواهید داشت.
  • فرصت‌های تجاری: اقامت در یک کشور جدید می‌تواند فرصت‌های تجاری جدیدی را برای شما باز کند.

 

معایب مهاجرت از طریق تمکن مالی:

  • سرمایه‌گذاری اولیه بالا: برنامه‌های تمکن مالی معمولاً نیاز به سرمایه‌گذاری اولیه قابل توجهی دارند.
  • عدم ضمانت موفقیت: هیچ تضمینی برای موفقیت در برنامه تمکن مالی وجود ندارد و ممکن است درخواست شما رد شود.

 

  • مهاجرت از طریق پیوستن به خانواده: اگر یکی از اعضای خانواده شما در حال حاضر تابعیت کشور مورد نظر را داشته باشد، ممکن است بتوانید از طریق پیوستن به خانواده به آن کشور مهاجرت کنید. این روش معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارد.

شرایط پیوستن به خانواده در برنامه‌های مهاجرت به کشور مقصد و وضعیت اقامتی حامی شما (فردی که در آن کشور زندگی می‌کند) بستگی دارد.

 

به طور کلی، الزامات کلی برای پیوستن به خانواده عبارتند از:

  • رابطه خانوادگی: شما باید با حامی خود رابطه خانوادگی قانونی مانند همسر، فرزند، والدین یا در برخی موارد، پدربزرگ و مادربزرگ یا نوه داشته باشید.
  • حمایت مالی: حامی شما باید ثابت کند که از نظر مالی توانایی حمایت از شما و هر یک از اعضای خانواده‌تان که با شما زندگی می‌کنند را دارد.
  • سلامت: شما و هر یک از اعضای خانواده‌تان که با شما زندگی می‌کنند باید از نظر جسمی و روحی سالم باشید و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر بگذارید.
  • عدم سوء پیشینه: شما و هر یک از اعضای خانواده‌تان که با شما زندگی می‌کنند باید سابقه کیفری پاک داشته باشید.
  • اقامت: حامی شما باید اقامت دائم یا موقت در کشور مقصد داشته باشد.

 

مراحل کلی درخواست پیوستن به خانواده به شرح زیر است:

  • حامی شما باید برای شما و هر یک از اعضای خانواده‌تان که با شما زندگی می‌کنند، اسپانسر شود. این شامل تکمیل فرم‌های درخواست، ارائه مدارک اثبات رابطه خانوادگی، ارائه مدارک اثبات توانایی مالی و پرداخت هزینه‌های مربوطه می‌شود.
  • پس از تأیید درخواست شما، از شما خواسته می‌شود که برای ویزا یا مجوز اقامت اقدام کنید. این فرآیند ممکن است شامل مصاحبه با مقامات مهاجرت و ارائه مدارک اضافی باشد.

پس از دریافت ویزا یا مجوز اقامت، می‌توانید به کشور مقصد سفر کنید و به حامی خود بپیوندید.

 

آیا برای مهاجرت حتما باید مدرک زبان داشته باشیم؟

 

موارد زیر نمونه‌هایی از الزامات خاص برای پیوستن به خانواده در برخی از کشورها است:

  • کانادا: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته و والدین واجد شرایط می‌توانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم کانادا درخواست دهند.
  • استرالیا: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته، والدین و در برخی موارد، پدربزرگ و مادربزرگ و نوه‌ها می‌توانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم استرالیا درخواست دهند.
  • ایالات متحده آمریکا: همسران، فرزندان مجرد زیر 21 سال، و در برخی موارد، والدین می‌توانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم ایالات متحده آمریکا درخواست دهند.
  • انگلستان: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته و در برخی موارد، والدین و پدربزرگ و مادربزرگ می‌توانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم انگلستان درخواست دهند.
  • آلمان: همسران، فرزندان وابسته و در برخی موارد، والدین می‌توانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم آلمان درخواست دهند.

 

اگه قصدت رفتنه با تمام وجود کمکتون می کنیم تا در بهترین شرایط و در کمترین زمان مهاجرت کنید. کافیه فرم زیر رو پر کنی!

مهاجرت

 

منابع مفید:

 

زیباترین جملات برای روز ولنتاین

 

 

تاریخچه روز ولنتاین

 

ریشه روز ولنتاین به جشن باستانی لوپرکالیا در روم باستان باز می‌گردد. این جشن در 15 فوریه برگزار می‌شد و به باروری و عشق تعلق داشت. در قرن پنجم میلادی، پاپ گلاسیوس اول این جشن را با روز ولنتاین، قدیسی که به خاطر عشاق جان خود را فدا کرده بود، جایگزین کرد.

 

کپی‌برداری روز ولنتاین از سپندارمزگان ایرانی

 

روز ولنتاین، که به عنوان روز عشق یا روز عشاق نیز شناخته می‌شود، در ۱۴ فوریه هر سال (۲۵ بهمن) در سراسر جهان گرامی داشته می‌شود. این روز ریشه در تاریخ روم باستان دارد و به نام سنت ولنتاین، قدیسی که به خاطر عشاق جان خود را فدا کرد، نامگذاری شده است.

 

اما جالب است بدانید که جشنی مشابه روز ولنتاین با قدمتی بسیار بیشتر در فرهنگ ایرانی وجود دارد. این جشن “سپندارمزگان” نام دارد و در پنجم اسفند هر سال برگزار می‌شود. سپندارمزگان در واقع روز عشق و زمین در ایران باستان بوده است.

 

شباهت‌های سپندارمزگان و روز ولنتاین

 

شباهت‌های بسیاری بین سپندارمزگان و روز ولنتاین وجود دارد. در هر دو جشن، مردم به یکدیگر هدیه می‌دهند، ابراز عشق و محبت می‌کنند و از بودن با یکدیگر لذت می‌برند.

 

تفاوت‌های سپندارمزگان و روز ولنتاین

 

با وجود شباهت‌های بسیاری که بین سپندارمزگان و روز ولنتاین وجود دارد، تفاوت‌هایی نیز بین این دو جشن دیده می‌شود. سپندارمزگان ریشه در فرهنگ و تاریخ ایران باستان دارد، در حالی که روز ولنتاین ریشه در تاریخ روم باستان دارد.

 

همچنین، در سپندارمزگان، علاوه بر عشق و محبت، به زمین و باروری نیز توجه می‌شود. در حالی که در روز ولنتاین، تمرکز بیشتر بر روی عشق و محبت بین زوج‌ها است.

 

اهمیت سپندارمزگان

 

سپندارمزگان به عنوان یک جشن باستانی ایرانی، از اهمیت فرهنگی و تاریخی بسیاری برخوردار است. این جشن فرصتی برای یادآوری و گرامی داشتن عشق، محبت، زمین و باروری در فرهنگ ایرانی است.

 

نتیجه‌گیری

 

صرف نظر از اینکه روز ولنتاین از سپندارمزگان کپی‌برداری شده باشد یا نه، هر دو جشن فرصتی برای یادآوری و گرامی داشتن عشق و محبت در زندگی ما هستند.

 

 

1. You are the love of my life, and I can’t imagine my life without you.

تو عشق زندگی منی.، و نمیتونم تصور کنم که یه روز بدون تو چیکار میکردم.

 

2. You make me feel like I can do anything.

تو بهم این حس رو میدی که میتونم هر کاری انجام بدم.

 

3. I love the way you make me laugh.

عاشق روشی ام که منو میخندونی.

 

4. You are my best friend, my lover, and my soulmate.

تو بهترین دوست، بهترین همسر، و بهترین همسفر منی.

 

5. I am so grateful to have you in my life.

خیلی سپاسگزارم که تو رو توی زندگیم دارم.

 

6. You are my everything.

تو همه ی دنیای منی.

 

 

7. I love you more than words can say.

بیشتر از چیزی که کلمات میتونن بیان کنن دوستت دارم.

 

8. You are my dream come true.

تو رویای منی که به حقیقت پیوسته.

 

9. I can’t wait to spend the rest of my life with you.

می خوام هر چه زودتر بقیه ی عمرم رو با تو بگذرونم.

 

10. You are the love of my life, and I will love you forever.

تو عشق زندگی منی، و تا ابد دوستت خواهم داشت.

 

11. You are my sunshine on a cloudy day.

تو آفتاب من توی یه روز ابری هستی.

 

12. You are my knight in shining armor.

تو شوالیه ی من توی یه زره ی درخشان هستی.

 

13. You are my everything and my only.

تو همه ی دنیای من و تنها عشق منی.

 

14. You are my happily ever after.

تو خوشبختی ابدی منی.

 

15. I love you more than words can say, and I will love you forever and always.

بیشتر از چیزی که کلمات میتونن بیان کنن دوستت دارم، و تا ابد و همیشه دوستت خواهم داشت.

 

16. You are my everything, my soulmate, my best friend, and the love of my life.

تو همه ی دنیای من، همسفرم، بهترین دوستم، و عشق زندگی منی.

 

17. I can’t imagine my life without you. You are my everything.

نمیتونم تصور کنم که یه روز بدون تو چیکار میکردم. تو همه ی دنیای منی.

 

18. You are my everything, and I will love you forever and always.

تو همه ی دنیای منی، و تا ابد و همیشه دوستت خواهم داشت.

 

19. You are the reason I smile every day.

تو دلیل لبخند هر روز منی.

 

20. I love you more than anything in the world.

بیشتر از هر چیزی توی دنیا دوستت دارم.

 

21. Our love is like a hot coffee on a cold winter day, warm and comforting.”

عشق ما مثل یه قهوه داغ توی یه روز سرد زمستونه، گرم و دلچسب.

 

22. You are like a piece of the moon in the dark night, my heart fills with light every time I see you.

تو مثل یه تیکه از ماه توی شب تاریکی، با هر بار دیدنت دلم غرق نور میشه.

 

23. You are like a beautiful painting, every day that passes I fall more in love with your colors.

تو مثل یه نقاشی قشنگی، هر روز که میگذره بیشتر عاشق رنگ و لعابت میشم.

 

24. My heart is like a shelf full of beautiful memories, and you are my most beautiful memory.

قلب من مثل یه قفسه پر از خاطرات قشنگه، و تو قشنگ ترین خاطره من هستی.

 

25. The world is more beautiful with you in it, like a garden full of flowers and you are the most beautiful flower of all.

دنیا با وجود تو قشنگ تر شده، مثل یه باغ پر از گل که تو گل سرسبدش هستی.

 

این جملات عاشقانه را به عزیزانتان در روز ولنتاین هدیه دهید و عشق و محبت خود را به آنها نشان دهید.

لغات تخصصی و حرفه ای ولنتاین رو حتما در مقاله 36 لغت انگلیسی روز ولنتاین بخونید!

 

 

 

 

صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial