

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
درس بیست و هشتم: English Grammar in Use
must and can’t
ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.
اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت میگی که حتماً دما بالای ۳۰ درجهس، حتی اگه دقیق نمیدونی.
حالا، وقتی از “can’t” استفاده میکنی، یعنی با اطمینان میگی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:
رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمیتونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ میخوابه!
Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!
اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت میخوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.
Part A:
گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده میکنیم:
استفاده از “must”
وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده میکنیم:
مثال:
هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.
The weather is so cold; it must be below freezing.
علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.
Ali looks so tired; he must have stayed up late.
اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.
He’s always busy; he must have a lot on his plate.
از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده میکنیم:
مثال:
تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!
You just had dinner; you can’t be hungry again!
سارا میگه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمیتونه درست باشه!
Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!
دوستت میگه که هیچوقت تلویزیون نگاه نمیکنه، ولی همیشه برنامهها رو میشناسه؛ امکان نداره!
Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!
Part B:
برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند، از must have و can’t have استفاده میکنیم.
استفاده از “must have” برای گذشته
وقتی فکر میکنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، میگیم:
من کیفم رو پیدا نمیکنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.
I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.
صدای گریه میاومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.
I heard crying; the child must have been scared.
اون همیشه کاراشو به موقع انجام میده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.
She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.
استفاده از “can’t have” برای گذشته
وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:
گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.
He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.
چراغها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.
The lights were off; they can’t have been home.
اگه واقعاً بارون میاومد، لباساش خیس میشد؛ حتماً بارونی نبوده.
If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.
ساختار جملات:
حال | فاعل + must/can’t + فعل |
گذشته | فاعل + must have/can’t have + اسم/فعل |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه
28.1
2. must
3. can’t
4. must
5. must
6. can’t
7. must
8. can’t
9. must
10. can’t
11. must
28.2
3. know
4. have left
5. be
6. have been
7. be looking
8. have heard
9. have been
10. be joking
11. get / be getting or have
28.3
3. It must have been very expensive.
4. They must have gone away.
5. I must have left it in the restaurant last night.
6. It can’t have been easy for her.
7. He must have been waiting for somebody.
8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.
9. I must have forgotten to lock it.
10. They must have been having a party.
11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …
12. He can’t have worn them much.

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن.
درس بیست و پنجم: English Grammar in Use
when I do and when I’ve done if and when
درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن. این فصل بهتون یاد میده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.
این موضوع بهویژه توی مکالمههای روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارتها باعث میشه صحبتهاتون طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک میکنه تا بتونید وقتی دارید دربارهی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت میکنید، دقیقتر و واضحتر منظور خودتون رو برسونید.
Part A:
Amy is on a train. She’s calling a friend
امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ میزنه.
‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:
«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ میزنم» یه جمله است که از دو قسمت تشکیل شده:
The main part: I’ll call you again later
قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ میزنم»
And when … : when I arrive
و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»
زمان جمله آیندهست، ولی امی میگه:
… when I arrive (not when I will arrive)
«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)
ما میگیم
When I do something (not will do)
وقتی که کاری رو انجام میدم (نه انجام خواهم داد)
When something happens (not will happen)
وقتی که اتفاقی میافته (نه اتفاق خواهد افتاد)
چندتا مثال دیگه:
We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)
میریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)
When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)
وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)
Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)
فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی میری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)
همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق میکنه:
What are you going to do while I’m away? (not while I will be)
میخوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)
Before you go, there’s something I want to ask you.
قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که میخوام ازت بپرسم.
Wait here until I come back. Or … till I come back.
اینجا منتظر بمون تا برگردم.
Part B :
میتونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:
Can I have the newspaper when you’ve finished with it?
میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟
Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.
وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.
از حال کامل زمانی استفاده میکنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگهای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمیافتن:
When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)
وقتی به کیت زنگ زدم، میتونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ میزنم و بعدش میتونیم بریم بیرون)
اگه دوتا کار همزمان اتفاق میافتن از حال کامل استفاده نکن :
When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)
وقتی به کیت زنگ میزنم، درباره مهمونی ازش میپرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)
خیلی وقتا میتونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :
I’ll come as soon as I finish.
میام همین که تموم کنم.
یا
I’ll come as soon as I’ve finished.
میام همین که تموم کرده باشم.
You’ll feel better after you have something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.
یا
You’ll feel better after you’ve had something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.
Part C :
If و when
بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده میکنیم:
I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)
اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی میشم.
Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.
عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر میرسیم.
از if (نه when) برای چیزهایی استفاده میکنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):
If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)
اگه امشب بارون بیاد، نمیرم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)
Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)
نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر میکنم»)
If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.
اگه زود نیان، منتظرشون نمیمونم.
از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق میافتن استفاده میکنیم. مقایسه کن:
I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.
ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون میگیرم.
I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.
قطعاً بعداً میرم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی میرم بیرون، یه کم نون میگیرم.
اگه میخواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاورهای استفاده میشن.
توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار میرن و بهتون کمک میکنن مثل نیتیوها حرف بزنید.
پاسخنامه تمرین درس 25 ام
25.1
2. we’ll let
3. starts
4. it changes
5. I’ll make
6. I’m 40
7. I’ll wait
8. he grows up
9. you’re
10. is
11. will be
12. you’ve had
25.2
2. she goes
3. you know
4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are
5. Will you still be … I get
6. there are … I’ll let / I will let
7. You won’t recognise / You will not recognise … you see
8. you need … I’m / I am
25.3
2. it gets dark
3. you decide or you’ve decided / you have decided
4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong
5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road
6. she apologises or she’s apologised / she has apologised
25.4
2. if 3. If
4. when 5. If
6. When 7. if
8. if

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم.
درس بیست و چهارم: English Grammar in Use
will be doing and will have done
در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم. این دو زمان هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن و در موقعیتهای متفاوتی استفاده میشن.
تو زندگی روزمره، وقتی میخوایم بگیم یه کاری در آینده در حال انجام خواهد بود (مثل «فردا این موقع دارم میرم باشگاه»)، از “will be doing” استفاده میکنیم. اما وقتی میخوایم بگیم یه کاری رو توی آینده تموم کردیم و انجام شده (مثل «تا آخر این هفته این پروژه رو تموم کردهام»)، از “will have done” استفاده میکنیم.
این درس کمک میکنه بتونیم این دو زمان رو از هم تشخیص بدیم و راحتتر بگیم توی آینده دقیقاً چه اتفاقی میافته یا چه چیزی به نتیجه رسیده.
Part A:
این مثال رو ببین:
These people are standing in a queue to get into the cinema.
این آدما تو صف ایستادن که برن داخل سینما.
Half an hour from now, the cinema will be full. Everyone will be watching the film.
نیم ساعت دیگه سینما پر میشه. همه دارن فیلم رو تماشا میکنن.
Three hours from now, the cinema will be empty. The film will have finished.
سه ساعت دیگه سینما خالی میشه. فیلم تموم شده.
Everyone will have gone home.
همه رفتن خونه.
Part B:
آینده استمراری، یعنی من وسط انجام کاری هستم.
This time next week I’ll be on holiday. I’ll be lying on the beach or swimming in the sea.
این موقع هفته دیگه من تو تعطیلاتم. دارم کنار ساحل دراز کشیدم یا تو دریا شنا میکنم.
You have no chance of getting the job. You’ll be wasting your time if you apply.
هیچ شانسی برای گرفتن این کار نداری. اگه درخواست بدی، وقتتو هدر میدی.
مقایسه آینده استمراری با آینده ساده:
Don’t phone between 7 and 8. We’ll be eating.
بین ساعت ۷ تا ۸ زنگ نزن. داریم شام میخوریم.
Let’s wait for Liz to arrive and then we’ll eat.
بذار منتظر بمونیم تا لیز برسه و بعد شام میخوریم.
مقایسه کن:
At 10 o’clock yesterday, Tina was in her office. She was working. (past continuous)
ساعت ۱۰ دیروز، تینا تو دفترش بود. داشت کار میکرد. (گذشته استمراری)
It’s 10 o’clock now. She is in her office. She is working. (present continuous)
الان ساعت ۱۰ه. تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (حال استمراری)
At 10 o’clock tomorrow, she will be in her office. She will be working. (future continuous)
فردا ساعت ۱۰، تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (آینده استمراری)
Part C:
از “آینده استمراری” برای کارهایی که قراره تو آینده کامل بشن هم استفاده میکنیم.
مثلاً:
The government will be making a statement about the crisis later today.
دولت امروز بعداً یه بیانیه درباره بحران میده.
Later in the programme, I’ll be talking to the Minister of Education.
بعداً تو برنامه، با وزیر آموزش صحبت میکنم.
The team’s star player is injured and won’t be playing in the game on Saturday.
ستاره تیم مصدوم شده و شنبه تو بازی حضور نداره.
وقتی از فرم will be (doing) استفاده میکنیم، will (do) “آینده استمراری” شبیه going to (do) آینده ساده عمل می کنه.
Part D:
“آینده کامل” یعنی کاری تا یه زمانی تو آینده کامل میشه.
مثلاً:
Sally always leaves for work at 8.30 in the morning. She won’t be at home at 9 o’clock – she’ll have gone to work.
سالی همیشه ساعت ۸:۳۰ صبح میره سر کار. ساعت ۹ خونه نیست – رفته سر کار.
We’re late. The film will already have started by the time we get to the cinema.
ما دیر کردیم. وقتی برسیم سینما، فیلم شروع شده.
مقایسه کن:
Ted and Amy have been married for 24 years. (present perfect)
تد و امی ۲۴ ساله که ازدواج کردن. (حال کامل)
Next year they will have been married for 25 years. (future perfect)
سال دیگه ۲۵ سال از ازدواجشون گذشته. (آینده کامل)
When their son was born, they had been married for three years. (past perfect)
وقتی پسرشون به دنیا اومد، سه سال از ازدواجشون گذشته بود. (گذشته کامل)
تا حالا چند بار شده که توی مسافرت، کار، یا حتی اینترنت با انگلیسی مواجه شدید و حس کردید که کاش میتونستید راحتتر مکالمه کنید؟ انگلیسی فقط یه زبان نیست؛ یه کلید برای دنیای بزرگتره!
ما توی دورههای مکالمه انگلیسیمون، بهت کمک میکنیم که بدون استرس، راحت و روان صحبت کنی. تمرینات کاملاً عملی و کاربردی هستن، یعنی از همون جلسات اول میتونی جملات ساده بسازی و توی موقعیتهای مختلف ازشون استفاده کنی. هر چی زودتر شروع کنی، زودتر نتیجه میبینی!
پس اگه میخوای بدون دردسر، انگلیسی رو مثل یه دوست یاد بگیری و توی موقعیتهای مختلف ازش استفاده کنی، دورههای مکالمه ما دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. بیا و با ما همراه شو!
پاسخنامه تمرین درس 24ام
24.1
2. b is true
3. a and c are true
4. b and d are true
5. c and d are true
6. c is true
24.2
2. be going
3. won’t be playing
4. will be starting
5. be watching
6. will you be doing
7. won’t be going
8. will be landing
24.3
2. we’ll be playing / we will be playing
3. She’ll be waiting / She will be waiting
4. it will have finished (or it will be finished)
5. you’ll still be living / you will still be living
6. she’ll have travelled / she will have travelled
7. I’ll be staying / I will be staying
8. he’ll have spent / he will have spent
9. I won’t be doing / I will not be doing

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
درس بیست و سوم: English Grammar in Use
I will and I’m going to
درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
وقتی از “I will” استفاده میکنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف میزنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که میگیم: «اوه، در رو باز میکنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده میشه که از قبل برای یه کاری برنامهریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».
این درس به شما کمک میکنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.
Part A:
تفاوت بین “”will و “be going to”
Will (We’ll invite …)
Let’s have a party
بیا یه مهمونی بگیریم
That’s a great idea. We’ll invite lots of people.
فکر خوبیه. خیلیها رو دعوت میکنیم.
از “Will” (… We’ll invite ما دعوت میکنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده میکنیم. مهمونی یه فکر جدیده.
بعد همون روز، هلن مکس رو میبینه:
Sarah and I have decided to have a party.
من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.
We’re going to invite lots of people.
میخوایم خیلیها رو دعوت کنیم.
ما از “(be) going to” استفاده میکنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلیها رو دعوت کنه.
مقایسه کن:
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ میزنم.»
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، میدونم. قراره بهش زنگ بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’
آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمیدونستم. میرم بهش سر بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’
آنا بیمارستانه. – «آره، میدونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»
Part B :
اتفاقات و وضعیتهای آینده (پیشبینی آینده)
از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیتهای آینده استفاده میکنیم. پس میتونی بگی:
I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.
فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.
Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.
اون کفشها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفشها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.
وقتی میگیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق میافته، نشون میده یه اتفاقی تو آینده میافته. مثلاً:
Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)
اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.
(میتونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)
مقایسه کن:
We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.
قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع میشه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول میکشه.
(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)
Jane will be late for the meeting. She’s always late.
جین دیر میرسه به جلسه. همیشه دیر میاد.
(این رو میگم چون میدونم جین چه جوریه)
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه درس 23
23.1
2. I’ll lend
3. I’m going to wash
4. I’ll show
5. are you going to paint
6. I’m going to buy
7. I’ll have
8. I’m not going to finish
9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study
10. I’ll call
11. he’s going to have … he’s going to do
23.2
2. I’ll see
3. I’m going to sell
4. you’ll find (you’re going to find is also possible)
5. a I’m going to throw
5. b I’ll have it.
6. a I’ll take
6. b Amy is going to take (or Amy is taking)
23.3
2. d
3. h
4. g
5. c
6. a
7. e
8. b

خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
درس نوزدهم: English Grammar in Use
Present tenses (I am doing / I do) for the future
زمانهای حال برای آینده
خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
1. حال استمراری (I am doing)
از حال استمراری استفاده میکنیم وقتی که میخوایم دربارهی برنامههای قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامهریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:
من فردا دارم میرم باشگاه.
I’m going to the gym tomorrow.
اون دوشنبه داره میره مسافرت.
She’s going on a trip on Monday.
تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف میزنیم. چون این یه کاریه که برنامهریزی شده.
2. حال ساده (I do)
ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده میکنیم که معمولاً طبق برنامه انجام میشن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلمها، یا کلاسها. مثلاً:
کلاس زبانم ساعت ۳ شروع میشه.
My English class starts at 3.
قطار ساعت ۶ حرکت میکنه.
The train leaves at 6.
اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، چون یه برنامهی مشخص و رسمی هست.
Part A:
حال استمراری (دارم انجام میدم) با معنی آینده
This is Ben’s diary for next week.
این دفترچهی برنامهی بن برای هفتهی بعده.
He is playing tennis on Monday afternoon.
اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی میکنه.
He is going to the dentist on Tuesday morning.
اون سهشنبه صبح میره دندونپزشکی.
He is meeting Kate on Friday.
اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.
تو همهی این مثالها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامهریزی کرده که این کارا رو انجام بده.
I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:
دارم یه کاری رو انجام میدم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامهریزی کردم که انجامش بدم:
A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)
الف: شنبه شب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چیکار میکنی”)
B: I’m going to the cinema. (not I go)
ب: میخوام برم سینما. (نه اینکه “میرم سینما”)
A: What time is Katherine arriving tomorrow?
الف: کاترین فردا چه ساعتی میرسه؟
B: Half past ten. We’re meeting her at the station.
ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.
I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.
فردا کار نمیکنم، پس میتونیم بریم یه جایی بیرون.
Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.
استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمیکنه. پاش آسیب دیده.
معمولاً برای صحبت کردن دربارهی کارهایی که برنامهریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمیکنیم:
What are you doing tonight? (not What will you do)
امشب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)
Alex is getting married next month. (not will get)
الکس ماه بعد ازدواج میکنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)
ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده میکنیم. این مخصوصاً برای فعلهای حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده میشه.
I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)
خستهام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “میرم بخوابم”)
‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)
تینا، آمادهای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)
Part B:
حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده
ما از حال ساده وقتی درباره برنامههای زمانبندی شده مثل زمانهای حمل و نقل یا سینما صحبت میکنیم، استفاده میکنیم .
I have to go. My train leaves at 11.30.
من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت میکنه.
What time does the film start tonight?
فیلم امشب چه ساعتی شروع میشه؟
The meeting is at nine o’clock tomorrow.
جلسه فردا ساعت 9 هست.
میتونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت میکنی که برنامههاشون مثل یک جدول زمانبندی ثابت شده است استفاده کنی.
I start my new job on Monday.
من دوشنبه کار جدیدم رو شروع میکنم.
What time do you finish work tomorrow?
چه ساعتی فردا کارت تموم میشه؟
اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده میشه.
What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)
فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟
مقایسه کن:
Present simple زمان حال ساده What time does the train arrive? قطار چه ساعتی میرسه؟ The film starts at 8.15. فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع میشه. | Present continuous زمان حال استمراری What time are you arriving? کی میرسی؟ I’m going to the cinema this evening امشب دارم میرم سینما. |
وقتی در مورد قرارها، کلاسها، امتحانها و غیره صحبت میکنی، میتونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.
I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.
من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
19.1
2. How long are you going for?
3. When are you leaving?
4. Are you going alone?
5. Are you travelling by car?
6. Where are you staying?
19.2
2. We’re having
3. I’m not working
4. I’m leaving
5. are you going
6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming
7. I’m going
8. He’s working / He is working
19.3
Example answers:
2. I’m working tomorrow morning.
3. I’m not doing anything tomorrow evening.
4. I’m going swimming next Sunday.
5. I’m going to a party this evening.
19.4
2. Are you going
3. he’s moving / he is moving
4. I’m going / I am going … does it start
5. we’re meeting / we are meeting
6. Are you doing
7. does this term end … starts
8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting
9. Are you watching
10. leaves … arrives
11. It finishes
12. I’m not using / I am not using

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
درس هجدهم: English Grammar in Use
used to (do)
درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
نکات کلیدی:
1. “used to” برای توصیف عادات و رویدادهای گذشته: این ساختار برای بیان کارهایی است که در گذشته بهطور مرتب انجام میگرفت ولی دیگر تکرار نمیشوند.
مثال:
I used to play football every weekend when I was younger.
(من در جوانی هر آخر هفته فوتبال بازی میکردم، ولی حالا دیگر این کار را نمیکنم.)
2. “used to” برای توصیف حالتهای گذشته: همچنین از این ساختار میتوان برای توصیف وضعیتها یا شرایطی که در گذشته وجود داشته و اکنون تغییر کردهاند، استفاده کرد.
مثال:
There used to be a cinema in this town, but it closed down a few years ago.
(قبلاً در این شهر یک سینما وجود داشت، ولی چند سال پیش تعطیل شد.)
Part A:
Nicola doesn’t travel much these days.
نیکولا این روزا زیاد سفر نمیکنه.
She prefers to stay at home.
ترجیح میده خونه بمونه.
But she used to travel a lot.
ولی قبلا زیاد سفر میکرد.
She used to go away two or three times a year.
قبلا سالی دو سه بار میرفت سفر.
She used to travel a lot = she travelled often in the past, but she doesn’t do this any more.
قبلا زیاد سفر میکرد = قبلا زیاد سفر میرفت، ولی دیگه این کارو نمیکنه.
Part B :
I used to do something = I did it often in the past, but not any more:
من قبلا یه کاری رو انجام میدادم = قبلا زیاد انجامش میدادم، ولی دیگه نه:
I used to play tennis a lot, but I don’t play very much now.
من قبلا خیلی تنیس بازی میکردم، ولی الان زیاد بازی نمیکنم.
David used to spend a lot of money on clothes. These days he can’t afford it.
دیوید قبلا خیلی پول لباس میداد. این روزا دیگه نمیتونه از پسش بربیاد.
‘Do you go to the cinema much?’ ‘Not now, but I used to.’ (= I used to go)
“زیاد سینما میری؟” “الان نه، ولی قبلا میرفتم.”
ما همچنین از used to برای چیزایی استفاده میکنیم که قبلا درست بودن، ولی الان دیگه نیستن:
This building is now a furniture shop. It used to be a cinema.
این ساختمون الان یه مغازه مبلمانه. قبلا یه سینما بود.
I used to think Mark was unfriendly, but now I realise he’s a very nice person.
من قبلا فکر میکردم مارک آدم سردیه، ولی الان فهمیدم آدم خیلی خوبیه.
I’ve started drinking coffee recently. I never used to like it before.
من تازگیا شروع کردم به قهوه خوردن. قبلا اصلا دوست نداشتم.
Lisa used to have very long hair when she was a child.
لیزا وقتی بچه بود موهاش خیلی بلند بود.
Part C:
‘I used to do something’ is past. There is no present. You cannot say ‘I use to do’.
“قبلا یه کاری رو انجام میدادم” برای گذشتهست. برای زمان حال نیست. نمیتونی بگی “من عادت دارم یه کاری رو انجام بدم.”
برای حرف زدن درباره حال، از زمان حال ساده استفاده میکنیم (مثلا: I do).
We used to live in a small village, but now we live in a city.
ما قبلا تو یه دهکده کوچیک زندگی میکردیم، ولی الان تو شهر زندگی میکنیم.
There used to be four cinemas in the town. Now there is only one.
قبلا تو شهر چهار تا سینما بود. الان فقط یه دونه مونده.
Part D:
فرم سوالی معمولی اینه: ? …did (you) use to
Did you use to eat a lot of sweets when you were a child? (= did you do this often?)
وقتی بچه بودی زیاد شیرینی میخوردی؟ (= آیا این کارو زیاد میکردی؟)
فرم منفی به صورت … didn’t use to هست (used not to … هم ممکنه):
I didn’t use to like him. (or I used not to like him.)
من قبلا ازش خوشم نمیاومد. (یا: من قبلا ازش خوشم نمیاومد.)
Part E:
مقایسه کن I used to do و I was doing:
I used to watch TV a lot. (= I watched TV often in the past, but I don’t do this any more)
من قبلا زیاد تلویزیون تماشا میکردم. (= تو گذشته زیاد تلویزیون میدیدم، ولی دیگه این کارو نمیکنم)
I was watching TV when Rob called. (= I was in the middle of watching TV)
داشتم تلویزیون میدیدم که راب زنگ زد. (= وسط تماشای تلویزیون بودم)
Part F:
I used to do و I am used to doing رو با هم قاطی نکن (به درس ۶۱ نگاه کن). ساختار و معانیشون فرق داره:
I used to live alone. (= I lived alone in the past, but I no longer live alone.)
من قبلا تنها زندگی میکردم. (= قبلا تنها زندگی میکردم، ولی دیگه تنها زندگی نمیکنم.)
I am used to living alone. (= I live alone, and it’s not a problem for me because I’ve lived alone for some time.)
من به تنها زندگی کردن عادت دارم. (= الان تنها زندگی میکنم و برام مشکلی نیست چون مدتیه اینطوری زندگی میکنم.)
یادگیری زبان جدید مثل باز کردن دری به روی یه دنیای تازهست! با دونستن یه زبان دیگه، میتونی راحتتر با آدمای جدید ارتباط بگیری، سفر کنی، شغلهای بهتر پیدا کنی، و حتی فیلمها و کتابهای زیان اصلی رو بدون زیرنویس و ترجمه بخونی.
حالا اگه بخوای به هدفت برسی و یه زبان رو سریع و راحت یاد بگیری، دورههای ما دقیقاً همون چیزیه که نیاز داری! با ما یادگیری زبان رو قدم به قدم و تو فضای دوستانهای تجربه میکنی. فرقی نداره از کجا شروع کنی، ما اینجاییم تا کمکت کنیم تا به نتیجهای که میخوای برسی.
پاسخنامه تمرین های درس هجدهم
18.1
2. used to have/ride
3. used to live
4. used to be
5. used to eat/like/love
6. used to take
7. used to be
8. used to work
18.2
2. used
3. used to be
4. did
5. used to
6. use
7. to
8. be able
9. didn’t
18.3
2–6
• She used to be very lazy, but she works very hard these days.
• She didn’t use to like cheese, but she eats lots of cheese now. or She used not to like cheese, but …
• She used to play the piano, but she hasn’t played the piano for a long time. / … played it for a long time.
• She didn’t use to drink tea, but she likes it now. or She used not to drink tea, but …
• She used to have a dog, but it died two years ago
18.4
Example answers:
3. I used to be a vegetarian, but now I eat meat sometimes.
4. I used to watch TV a lot, but I don’t watch it much now.
5. I used to hate getting up early, but now it’s no problem.
7. I didn’t use to drink coffee, but I drink it every day now.
8. I didn’t use to like hot weather, but now I love it

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند.
درس هفدهم: English Grammar in Use
have and have got
داشتن
در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند، اما در موقعیتها و سبکهای مختلفی کاربرد دارند.
در این درس، تفاوتهای اصلی بین این دو روش را بررسی میکنیم و یاد میگیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.
Part A:
Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماریها، قرارها و .. استفاده می شوند!)
میتونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. میتونید بگید:
They have a new car. Or They’ve got a new car.
اونا یه ماشین جدید دارن.
Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.
لیزا دوتا برادر داره.
I have a headache. Or I’ve got a headache.
من سردرد دارم.
Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.
خونهمون یه باغچه کوچیک داره.
He has a few problems. Or He’s got a few problems.
اون یه سری مشکل داره.
I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.
من فردا کلاس رانندگی دارم.
اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرمهای استمراری استفاده نمیکنیم. مثلا: I’m having
We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)
داریم از تعطیلاتمون لذت میبریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.
برای گذشته از had استفاده میکنیم (معمولا بدون got )
Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)
لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.
Part B:
تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:
I don’t have any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t got any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t any questions. (less usual) من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)
She doesn’t have a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t got a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t a car. (less usual) اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)
| Do you have any questions? سوالی داری؟ Or Have you got any questions? سوالی داری؟ Or Have you any questions? (less usual) سوالی داری؟ (کمتر رایجه)
Does she have a car? اون ماشین داره؟ Or Has she got a car? اون ماشین داره؟ Or Has she a car? (less usual) اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه) |
تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده میکنیم:
Did you have a car when you were living in Paris?
وقتی پاریس زندگی میکردی ماشین داشتی؟
I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.
تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.
Lisa had long hair, didn’t she?
لیزا موهاش بلند بود، نه؟
Part C:
Have breakfast / have a shower / have a good time etc.
صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره
ما همچنین از have ( نه have got ) برای کارهایی که انجام میدیم یا تجربه میکنیم استفاده میکنیم.
Have got تو این عبارات ممکن نیست.
مقایسه کن:
Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)
بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ میخورم.
But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?
ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی میخوای؟
میتونی از فرمهای استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:
We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.
داریم از تعطیلات لذت میبریم. خیلی خوش میگذره.
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’
مارک کجاست؟ داره دوش میگیره.
تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده میکنیم:
I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)
من معمولا صبحونه مفصل نمیخورم.
Where does Chris usually have lunch?
کریس معمولا کجا ناهار میخوره؟
Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)
مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه تمرین 17
17.1
2. h
3. c
4. g
5. b
6. a
7. e
8. f
17.2
3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)
4. didn’t have
5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)
6. do you have / have you got (have you is less usual)
7. didn’t have
8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)
9. did you have
10. don’t have / haven’t got
11. had … didn’t
17.3
3. I didn’t have / hadn’t got my phone
4. I have a cold or I’ve got a cold
5. OK
6. I didn’t have any energy
7. OK (or It hasn’t got many shops.)
8. Did you have (Had you is unusual)
9. OK
10. he had a beard
11. OK (or We’ve got plenty of time.)
12. do you have a shower
17.4
2. has a break
3. had a party
4. have a look
5 ’s having / is having a nice time
6. had a chat
7. Did you have trouble
8. had a baby
9. was having a shower
10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده میشه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان میگیم Past Perfect Continuous.
درس شانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect continuous (I had been doing)
گذشته کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده میشه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان میگیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی میخوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس میخوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون میدیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.
حالا با هم تمرین میکنیم و یاد میگیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.
Part A:
Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.
دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید میتابید، اما زمین خیلی خیس بود.
It had been raining.
بارون اومده بود.
It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.
وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمیاومد. خورشید میتابید. ولی قبلش بارون اومده بود.
مثالهای بیشتر:
My hands were dirty because I’d been repairing my bike.
دستهام کثیف بودند چون داشتم دوچرخهام رو تعمیر میکردم
Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.
تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود
I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.
من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی میکرد، ولی شهر رو خیلی خوب میشناخت.
میتونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.
We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.
حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی میکردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.
Part B:
مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)
Past perfect continuous گذشته کامل استمراری
At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came) بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)
James was out of breath. He’d been running. (= he had been …) جیمز نفسش بریده بود. داشت میدوید. (= اون داشت میدوید)
| Present perfect continuous حال کامل استمراری
I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now) امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقهست که منتظرم. (قبل از الآن)
James is out of breath. He’s been running. (= he has been …) جیمز نفسش بریده. داشته میدویده. (= اون در حال دویدن بوده) |
Part C:
مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)
It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.
وقتی رفتیم بیرون بارون نمیاومد. خورشید میتابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.
Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.
کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.
Part D:
بعضی از فعلها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمیشن.
We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)
ما دوستای خوبی بودیم. سالها بود که همدیگه رو میشناختیم. (نه had been knowing)
A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)
چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)
اگه میخواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاورهای استفاده میشن.
توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار میرن و بهتون کمک میکنن مثل نیتیوها حرف بزنید.
پاسخنامه درس 16
16.1
2. They’d been playing football. / They had been playing …
3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …
4. She’d been having a bad dream. / She had been having …
5. He’d been watching a film. / He had been watching …
6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …
16.2
2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)
3. went … had been working or had worked
4. had been playing … started
5. Example answer: I’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.
16.3
2. We’d been travelling
3. He was looking
4. She’d been running
5. He was walking
6. I’d had it
7. I’d been going
8. I’ve been training
9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)
10. a) he was already working b) had already been working c) He’s been working

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
درس پانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect (I had done)
گذشته کامل (ماضی بعید)
“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اونجایی که میخوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده میکنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستانهامون رو دقیقتر بگیم.”
Part A:
Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.
هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.
Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.
پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.
So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.
پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.
گذشته کامل ساده به این صورت ساخته میشه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).
بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت میکنیم:
Sarah arrived at the party.
سارا به مهمونی رسید .
این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده میکنیم:
When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.
وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.
چندتا مثال دیگه:
When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.
دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.
Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.
کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.
At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.
اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.
The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before.
آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.
Part B:
مقایسه حال کامل و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where. مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.
We weren’t hungry. We’d just had lunch. ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.
The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks. خونه کثیف بود. هفتهها بود که تمیزش نکرده بودن. | Present perfect: حال کامل:
Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where. اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.
We aren’t hungry. We’ve just had lunch. ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.
The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks. خونه کثیفه. هفتههاست تمیزش نکردن. |
Part C:
مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: No, he’d already left. نه، اون قبلاً رفته بود.
Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house. کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونهی مامانش بود. | Past simple: گذشته ساده:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: Yes, but he left soon afterwards. آره، ولی بعدش سریع رفت.
Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house. وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونهی مامانش بود. |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه درس 15
15.1
3. It had changed a lot.
4. I hadn’t heard it before.
5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …
6. The film had already started.
7. We hadn’t been there before.
8. I hadn’t seen him for five years.
9. They’d just had lunch. / They had just had …
10. He’d never played before. / He had never played …
15.2
2. there was … She’d gone / She had gone
3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked
4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)
15.3
2. I went
3. had gone
4. he’d already travelled / he had already travelled
5. broke
6. we saw … had broken … we stopped

در این درس میخوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).
درس چهاردهم: English Grammar in Use
Present perfect and past 2 (I have done and I did)
حال کامل و گذشته ساده – قسمت دوم
در این درس میخوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).
خیلی وقتها ممکنه براتون سوال بشه که کی باید از حال کامل استفاده کنید و کی از گذشته ساده. مثلاً وقتی میخوایم در مورد تجربهها یا کارهایی که تا الان انجام دادیم صحبت کنیم، یا وقتی داریم درباره یه زمان مشخص در گذشته حرف میزنیم.
توی این درس قراره با مثالهای ساده و کاربردی این تفاوت رو یاد بگیریم تا بتونید توی مکالمات روزمره بهتر از این دو زمان استفاده کنید.
Part A:
وقتی درباره زمانی که تمام شده صحبت میکنید (مثلاً دیروز، ده دقیقه پیش، سال ۱۹۹۹ یا وقتی بچه بودید)، از حال کامل
(I have done) استفاده نکنید. باید از گذشته ساده استفاده کنید.
It was very cold yesterday. (not has been)
دیروز خیلی سرد بود. (نه “سرد بوده است”)
Paul and Lucy arrived ten minutes ago. (not have arrived)
پاول و لوسی ده دقیقه پیش رسیدند.
Did you eat a lot of sweets when you were a child? (not have you eaten)
وقتی بچه بودی، زیاد شیرینی میخوردی؟
I got home late last night. I was very tired and went straight to bed.
دیشب دیر به خونه رسیدم. خیلی خسته بودم و مستقیم رفتم بخوابم.
برای پرسیدن از گذشته استفاده کن “?…When کی…؟” یا ” ?…What time چه ساعتی…؟”:
When did your friends arrive? (not have … arrived)
دوستات کی رسیدن؟
What time did you finish work?
چه ساعتی کارت تموم شد؟
مقایسه کن:
Past simple گذشته ساده Tom lost his key yesterday . He couldn’t get into the house. تام دیروز کلیدشو گم کرد.نتونست وارد خونه بشه.
When did Carla leave? کارلا کی رفت؟
| Present perfect حال کامل
Tom has lost his key. He can’t get into the house. .تام کلیدشو گم کرده. نمیتونه وارد خونه بشه
Is Carla here or has she left? کارلا اینجاست یا رفته؟ |
Part B :
Past simple (did) گذشته ساده (انجام دادم)
I did a lot of work yesterday. دیروز خیلی کار کردم. از گذشته ساده برای زمان تمامشده در گذشته استفاده میکنیم. مثل: Yesterday دیروز/ last week هفته پیش / from 2010 to 2014 از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴. It didn’t rain last week. هفته پیش بارون نیومد.
Did you see Anna this morning? (it is now afternoon or evening) امروز صبح آنا رو دیدی؟ (الان دیگه بعدازظهر یا شبه)
Did you see Ben on Sunday? یکشنبه بن رو دیدی؟
I worked here from 2010 to 2014. (I don’t work here now) من از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ اینجا کار کردم. (الان دیگه اینجا کار نمیکنم)
A: Was Lisa at the party on Sunday? لیزا یکشنبه تو مهمونی بود؟ B: I don’t think so. I didn’t see her. فکر نکنم. من ندیدمش.
We waited (or were waiting) for an hour. (we are no longer waiting) ما یه ساعت منتظر موندیم. (دیگه منتظر نیستیم)
Jack lived in New York for ten years. Now he lives in Los Angeles. جک ده سال تو نیویورک زندگی کرد. الان تو لس آنجلس زندگی میکنه.
I never rode a bike when I was a child. وقتی بچه بودم، هیچ وقت دوچرخهسواری نکردم.
After you come back from holiday you say: It was a really good holiday. I really enjoyed it. بعد از اینکه از تعطیلات برمیگردی، میگی: تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً لذت بردم.
| Present perfect (have done) حال کامل (انجام دادهام)
I’ve done a lot of work today. .امروز خیلی کار انجام دادم از حال کامل برای یه دوره زمانی که تا الان ادامه داشته استفاده میکنیم. مثل Todayامروز / this week این هفته/ since 2010 از سال ۲۰۱۰
It hasn’t rained this week. .این هفته بارون نیومده Have you seen Anna this morning? (it is still morning now) امروز صبح آنا رو دیدی؟ Have you seen Ben recently? (in the last few days or weeks) تازگیها بن رو دیدی؟
I’ve been working here since 2010. (I still work here now) .من از سال ۲۰۱۰ اینجا کار میکنم
I don’t know where Lisa is. I haven’t seen her. (= I haven’t seen her recently) .نمیدونم لیزا کجاست. ندیدمش
We’ve been waiting for an hour. (we are still waiting now) .یه ساعته داریم منتظر میمونیم
Jack lives in Los Angeles. He has lived there for seven years. جک توی لس آنجلس زندگی میکنه. هفت ساله که اونجا زندگی میکنه
I’ve never ridden a horse. (in my life) .تا حالا تو عمرم اسبسواری نکردم
It’s the last day of your holiday. You say : It’s been a really good holiday. I’ve really enjoyed it. امروز آخرین روز تعطیلاتتونه. میگی : تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً ازش لذت بردم.
|
**”کتاب اسپیکینگ تیک آف“؟ چیزی فراتر از یه کتاب زبان! **
خسته شدی از کتابهای زبان خشک و خستهکننده؟ دنبال یه کتابی هستی که همهجوره به کارت بیاد و انگلیسی رو برات شیرین کنه؟ پس “اسپیکینگ تیک آف” exactly همون چیزیه که دنبالشی!
این کتاب یه همراه همیشگی برای همه زبانآموزاست، چه مبتدی باشی که تازه میخوای پا تو دنیای انگلیسی بذاری، چه حرفه ای که دنبال ارتقای سطح زبانته.
چرا این کتاب اینقدر خاصه؟
- زبان روزمره، هرجا که بخوای: از فرودگاه و هتل بگیر تا رستوران و دکتر، هرجایی که بری جملههای کاربردی و پرکاربرد این کتاب به دادت میرسه.
- سفر از مبتدی تا حرفهای: جملهها از ساده شروع میشن و کمکم سختتر میشن تا بتونی با سرعت خودت پیشرفت کنی و به یه انگلیسیزبان مسلط تبدیل بشی.
- گنجینهای برای معلمها: اگه معلم زبان هستی، این کتاب یه گنجینهست برات. با استفاده از این کتاب میتونی کلاسهای متنوع و پویایی رو برای دانشجوهات طراحی کنی.
خلاصه بگم که: “اسپیکینگ تیک آف” یه ابزار همه کاره برای یادگیری انگلیسیه. چه بخوای بری سفر، چه بخوای پیشرفت کنی، چه بخوای به بقیه درس بدی، این کتاب کمکت میکنه تا به راحتی و با لذت به هدفت برسی.
پس همین الان “کتاب اسپیکینگ تیک آف” رو تهیه کن و به دنیای انگلیسی زبانها پرواز کن! ✈️
پاسخنامه تمرین درس 14
14.1
3. OK
4. I bought
5. Where were you
6. Maria left school
7. OK
8. OK
9. OK
10. When was this bridge built?
14.2
2. The weather has been cold recently.
3. It was cold last week.
4. I didn’t eat any fruit yesterday.
5. I haven’t eaten any fruit today.
6. Emily has earned a lot of money this year.
7. She didn’t earn so much last year.
8. Have you had a holiday recently?
14.3
3. I didn’t sleep
4. There was … there were
5. worked … he gave
6. She’s lived / She has lived
7. died … I never met
8. I’ve never met / I have never met
9. I haven’t seen
10. Did you go … was
11. It’s been / It has been … it was
12. have you lived / have you been living … did you live … did you live
14.4
Example answers:
2. I haven’t bought anything today.
3. I didn’t watch TV yesterday.
4. I went out with some friends yesterday evening.
5. I haven’t been to the cinema recently.
6. I’ve read a lot of books recently

در این درس، تفاوت بین زمان حال کامل (Present Perfect) و گذشته ساده (Past Simple) را یاد میگیریم. هر دو زمان برای صحبت کردن در مورد اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده میشوند، اما کاربردهای خاص خود را دارند.
درس سیزدهم: English Grammar in Use
Present perfect and past 1 (I have done and I did)
حال کامل و گذشته ساده
در این درس، تفاوت بین زمان حال کامل (Present Perfect) و گذشته ساده (Past Simple) را یاد میگیریم. هر دو زمان برای صحبت کردن در مورد اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده میشوند، اما کاربردهای خاص خود را دارند.
Present Perfect بیشتر برای زمانی استفاده میشود که به نتیجه یا تأثیر اتفاقی که در گذشته رخ داده، توجه داریم و این اتفاق تا زمان حال مرتبط است. به عنوان مثال:
- I have lived in Tehran for 10 years. (من ۱۰ سال در تهران زندگی کردهام و هنوز هم زندگی میکنم.)
Past Simple بیشتر برای صحبت درباره اتفاقات کاملاً گذشته استفاده میشود، زمانی که آن اتفاق تمام شده و دیگر ارتباطی به زمان حال ندارد. به عنوان مثال:
- I lived in Tehran for 10 years. (من ۱۰ سال در تهران زندگی کردم، اما حالا دیگر آنجا زندگی نمیکنم.)
در طول این درس، با مثالها و تمرینها میبینیم که چگونه این دو زمان به درستی در جملات مختلف استفاده میشوند.
Part A:
این مثال رو مطالعه کنید:
Tom is looking for his key. He can’t find it.
تام دنبال کلیدش میگرده. نمیتونه پیداش کنه.
He has lost his key. (present perfect)
اون کلیدش رو گم کرده.
یعنی الان کلیدش رو نداره.
ده دقیقه بعد :
Now Tom has found his key. He has it now.
الان تام کلیدش رو پیدا کرده. الان کلیدش رو داره.
Has he lost his key? No, he has found it.
کلیدش رو گم کرده؟ نه، اون رو پیدا کرده.
Did he lose his key? Yes, he did.
آیا او کلیدش را گم کرد؟ بله، گم کرد.
He lost his key (past simple)
اون کلیدش رو گم کرد (گذشته ساده)
But now he has found it. (present perfect)
ولی الان پیداش کرده. (حال کامل)
زمان حال کامل (چیزی اتفاق افتاده است) یک زمان حال است. به ما دربارهی وضعیت فعلی میگوید.
‘Tom has lost his key’ = he doesn’t have his key now (see Unit 7).
“تام کلیدش رو گم کرده” یعنی الان کلیدش رو نداره (ببینید درس 7).
گذشته ساده (چیزی که اتفاق افتاده) فقط در مورد گذشته بهمون میگه. اگه کسی بگه “تام کلیدش رو گم کرده”، نمیدونیم که الان کلید رو داره یا نه. فقط میدونیم که اون کلیدش رو در زمانی در گذشته گم کرده.
مقایسه زمان حال کامل با گذشته ساده
They’ve gone away. They’ll be back on Friday. (they are away now)
اونا رفتن. جمعه برمیگردن. (اونا الان نیستن)
They went away, but I think they’re back at home now. (not They’ve gone away)
اونا رفتن، ولی فکر میکنم الان برگشتن خونه. (نه اینکه هنوز رفته باشن)
It has stopped raining now, so we don’t need the umbrella. (it isn’t raining now)
الان بارون قطع شده، پس نیازی به چتر نداریم. (الان بارون نمیاد)
It stopped raining for a while, but now it’s raining again. (not It has stopped)
یه مدت بارون بند اومده بود، ولی الان دوباره داره میباره. (نه اینکه هنوز متوقف شده باشه)
Part B:
میتونی از زمان حال کامل برای اتفاقات جدید یا اخیر استفاده کنی:
I’ve repaired the washing machine. It’s working OK now.
من ماشین لباسشویی رو تعمیر کردم. الان درست کار میکنه.
‘Hannah has had a baby! It’s a boy.’ ‘That’s great news.’
“هانا بچهدار شده! یه پسره.” “چه خبر خوبی!”
معمولاً میتونی از گذشته ساده هم استفاده کنی:
I repaired the washing machine. It’s working OK now.
من ماشین لباسشویی رو تعمیر کردم. الان درست کار میکنه.
برای چیزهایی که جدید یا اخیر نیستند، از گذشته ساده استفاده کن (نه حال کامل):
Mozart was a composer. He wrote more than 600 pieces of music. (not has been … has written)
موتزارت آهنگساز بود. اون بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت. (نه اینکه بگیم “بوده” یا “نوشته”)
My mother grew up in Italy. (not has grown)
مادرم تو ایتالیا بزرگ شد. (نه اینکه بگیم بزرگ شده)
مقایسه کن:
Somebody has invented a new type of washing machine.
یه نفر یه مدل جدید از ماشین لباسشویی اختراع کرده.
Who invented the telephone? (not has invented)
چه کسی تلفن رو اختراع کرد؟ (نه اینکه بگیم اختراع کرده)
Part C:
از زمان حال کامل برای دادن اطلاعات جدید استفاده میکنیم (ببینید درس 7). ولی اگه بخوایم در موردش بیشتر صحبت کنیم، معمولاً از گذشته ساده استفاده میکنیم:
A: Ow! I’ve burnt myself.
آخ! خودم رو سوزوندم.
B: How did you do that? (not have you done)
چطوری این کار رو کردی؟
A: I picked up a hot dish. (not have picked)
یه ظرف داغ برداشتم.
A: Look! Somebody has spilt something on the sofa.
نگاه کن! یه نفر یه چیزی روی مبل ریخته.
B: Well, it wasn’t me. I didn’t do it. (not hasn’t been … haven’t done)
خب، من نبودم. من این کار رو نکردم.
اگه قصد مهاجرت داری و میخوای مکالمهات رو تقویت کنی، میتونی تو دوره جامع مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنی. این دوره کمکت میکنه با اعتماد به نفس بیشتر حرف بزنی و برای مهاجرت آماده بشی. تازه، پشتیبانی هم داریم که همه سوالاتت رو جواب میدیم!
پاسخنامه درس 13
13.1
2. has gone
3. forgot
4. went
5. had
6. has broken
13.2
3. did William Shakespeare write
4. OK
5. Who invented
6. OK
7. We washed
8. Where were you born?
9. OK
10. Albert Einstein was the scientist who developed
13.3
3. I’ve forgotten / I have forgotten
4. arrested
5. it’s improved / it has improved
6. Have you finished
7. I applied
8. It was
9. There’s been / There has been
10. did you find … It was
11. He’s / He has broken … or He broke … did that happen … He fell

در این درس به دو واژهی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” میپردازیم. این دو واژه به ما کمک میکنند تا بازههای زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است.
درس دوازدهم: English Grammar in Use
for and since when … ? and how long … ?
در این درس به دو واژهی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” میپردازیم. این دو واژه به ما کمک میکنند تا بازههای زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است. همچنین، سوالاتی مثل “?…How long” و “?…When” به ما کمک میکنند تا به زمان دقیق وقوع یا مدت زمان یک رویداد پی ببریم.
برای مثال:
- از “for” برای نشان دادن مدت زمان استفاده میکنیم:
I have lived here for 5 years. (من ۵ سال است که اینجا زندگی میکنم.)
- از “since” برای اشاره به نقطه شروع زمانی استفاده میکنیم:
She has been studying since 9 AM. (او از ساعت ۹ صبح در حال مطالعه است.)
همچنین در این درس به نحوه پرسیدن و پاسخ دادن به سوالاتی مثل “How long have you …?” و “When did you …?” نیز میپردازیم که در مکالمات روزمره بسیار مهم هستند.
Part A:
for و since رو زمانی استفاده میکنیم تا بگیم یه چیزی چه مدت زمانیه که داره اتفاق میفته.
از since وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم از چه زمانی یه چیزی شروع شده:
We’ve been waiting since 8 o’clock. ما از ساعت ۸ منتظریم.
Sally has been working here since April. (= from April until now) سالی از آوریل اینجا کار میکنه. (= از آوریل تا الان)
I haven’t seen Tom since Monday. من از دوشنبه تام رو ندیدم. | از for به همراه یه بازه زمانی استفاده میکنیم:
We’ve been waiting for two hours. ما دو ساعته که منتظریم.
Sally has been working here for six months. (not since six months) سالی شش ماهه که اینجا کار میکنه. (نه “از شش ماه پیش”)
I haven’t seen Tom for three days. من سه روزه که تام رو ندیدم. |
Part B:
ما اغلب for رو حذف میکنیم (اما معمولاً تو جملههای منفی این کار رو نمیکنیم):
They’ve been married for ten years. Or They’ve been married ten years.
اونا ده ساله که ازدواج کردن. یا اونا ده ساله ازدواج کردن.
They haven’t had a holiday for ten years. (you need for)
اونا ده ساله که تعطیلات نداشتن. (اینجا نیاز به for داریم)
تو جملههای منفی میتونی از in به جای for استفاده کنی (مثل “من … نیستم” و غیره):
They haven’t had a holiday in ten years. (= for ten years)
اونا ده ساله که تعطیلات نرفتن. (= برای ده سال)
ما از for به همراه “همهی …” (مثل “همه روز” یا “تمام عمرم”) استفاده نمیکنیم:
I’ve lived here all my life. (not for all my life)
من تمام عمرم اینجا زندگی کردم.
Part C :
مقایسه کن: when…؟ (گذشته ساده) با how long…؟ (حال کامل):
A: When did it start raining?
کی بارون شروع شد؟
B: It started raining an hour ago / at 1 o’clock.
بارون یه ساعت پیش / ساعت ۱ شروع شد.
A: How long has it been raining?
چه مدت بارون میاد؟
B: It’s been raining for an hour / since 1 o’clock.
یه ساعته که بارون میاد / از ساعت ۱ بارون میاد.
A: When did Joe and Kate first meet?
جو و کیت کی اولین بار همدیگه رو دیدن؟
B: They first met when they were at school/ a long time ago .
اونا اولین بار تو مدرسه همدیگه رو دیدن.
A: How long have they known each other?
اونا چه مدت همدیگه رو میشناسن؟
B: They’ve known each other for a long time / since they were at school.
اونا خیلی وقته همدیگه رو میشناسن / از وقتی تو مدرسه بودن همدیگه رو میشناسن.
Part D:
It’s two years since I last saw Joe. Or It’s been two years since… (= I haven’t seen Joe for two years)
دو ساله که جو رو آخرین بار دیدم. یا دو ساله که … (= من جو رو دو ساله ندیدم)
It’s ages since we went to the cinema. Or It’s been ages since… (= We haven’t been to the cinema for ages)
خیلی وقته که سینما نرفتیم. یا خیلی وقته که … (= مدتهاست نرفتیم سینما)
How long is it since Mrs Hill died? Or How long has it been since…
چقدر از فوت خانم هیل میگذره؟ یا چقدر از وقتی که …؟
اگر دوست دارید این مباحث و دیگر نکات مهم گرامری را در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید و مهارتهای مکالمهتان را به سطح بالاتری برسانید، دورهی ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع ما دقیقاً برای شما طراحی شده است. این دوره، مکالمات روزمره شما را دگرگون خواهد کرد و با پشتیبانی مستمر، شما را در مسیر یادگیری همراهی میکنیم.
برای ثبتنام و اطلاعات بیشتر، روی این لینک کلیک کنید.
پاسخنامه
12.1
2. for (also correct without for)
3. for (also correct without for)
4. since
5. for
6. since
7. since
8. for
12.2
2. How long have you had this car?
3. How long have you been waiting?
4. When did your course start?
5. When did Anna arrive in London?
6. How long have you known each other?
12.3
3. He has been ill/unwell since Sunday.
4. She got married a year ago.
5. I’ve had a headache since I woke up.
6. The meeting started/began at 9 o’clock.
7. I’ve been working in a hotel for six months. / I’ve been working there …
8. Kate started learning Japanese a long time ago.
12.4
2. No, I haven’t seen Lisa/her for about a month.
3. No, I haven’t been swimming for a long time.
4. No, I haven’t ridden a bike for ages.
6. No, it’s about a month since I (last) saw Lisa/her. or No, it’s been about a month since …
7. No, it’s a long time since I (last) went swimming. or No, it’s been a long time since …
8. No, it’s ages since I (last) rode a bike. or No, it’s been ages since …