21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

 

 

1. Hit the woodwork: 

خوردن به تیر دروازه

He almost had it, but unfortunately it hit the woodwork.

نزدیک بود گُل بزنه اما متاسفانه توپ به تیرک دروازه اصابت کرد.

 

2. They got stuck in:  

با اشتیاق و حرارت بازی کردن

 


They got stuck in right from kick-off and truly deserved to win.

اونها از شروع بازی خیلی با حرارت بازی کردند و به حق شایسته بودند بازی را ببرند.

 

3. The goalkeeper made a howler:  

دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد

 

They were in the lead, but then the goalkeeper made a howler and the other team scored.

اونها جلو بودند،اما بعد دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد و تیم حریف گُل زد.

 

 

4. It’s a game of two halves:  

هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

Well, they may be losing now, but it’s a game of two halves!

خب شاید اونها الان بازنده باشند، اما هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

 

5. Ran the defense ragged:  

خط دفاع را از پا در آوردن

 

He deserves to be Man of the Match. He scored a hat-trick and ran the defence ragged!

اون لیاقت عنوان “قهرمان مسابقه” را داره. اون سه گُل پیاپی زد و خط دفاع را از پا درآورد.

 

 

 

اصطلاحات مرتبط با فوتبال

در ادامه این مقاله اصطلاحاتی را معرفی می کنیم که با عبارات بالا متفاوت هستند. چرا که از این دسته اصطلاحات می توان در مکالمات مختلف و نه فقط فوتبال استفاده کرد.

6. Get the ball rolling:  

کاری را شروع کردن

We need to have everything ready for the party by next week, so if you could please get the ball rolling by inviting everyone, that would be really helpful.

ما باید همه چیز را برای مهمانی هفته آینده آماده کنیم، بنابراین اگه بتونی بی زحمت از دعوت کردن همه شروع کنی، واقعا کمک بزرگی کردی.

 

 

7. Get a kick out of something:  

کیف کردن از تماشا یا انجام چیزی

She really gets a kick out of doing wheelies on her motorcycle in front of an audience.

او از تک چرخ زدن با موتور مقابل یک دسته تماشاچی لذت میبره.

 

 

8. To kick something off, to kick-start something:  

شروع کردن

We’re going to kick-start the summer with a lovely weekend trip to the countryside.

خیال داریم تابستان رو با یک سفر فوق العاده به حومه شهر شروع کنیم.

 

 

9. To keep one’s eye on the ball:  

شش دانگ حواس را جمع کردن

If you want to be a successful businessman, you need to keep your eye on the ball all the time.

اگر می خوای یک تاجر موفق بشی باید همیشه شش دانگ حواست رو جمع کنی.

 

 

10. take one’s eye off the ball:  

گیج بازی در آوردن و توجه نداشتن

He took his eye off the ball when he shouldn’t have done, and the rival company managed to snatch the deal from him.

اون موقعی که نباید بی دقتی می کرد بی دقتی کرد و شرکت رقیب موفق شد معامله رو از چنگ اون در بیاره.

 

 

11. To watch from the sidelines:  

ایستادن و از بیرون گود تماشا کردن

You never supported me when I needed you. You just watched from the sidelines!

وقتی بهت نیاز داشتم هرگز از من حمایت نکردی. فقط ایستادی و از بیرون گود تماشا کردی.

 

 

12. To move the goalposts:  

ناجوانمردانه شرایط را تغییر دادن

Jessica quit her job because her boss kept moving the goalposts about her promotion prospects.

جسیکا کارش رو ترک کرد چون مدیرش دایما شرایط ارتقای شغلی او را به طور غیر منصفانه ای تغییر می داد.

 

 

13. To be on the ball:  

بر اوضاع مسلط بودن

 

What’s wrong with you? You used to be on the ball with your work all the time.

چت شده؟ قبلا همیشه در کارِت به اوضاع مسلط بودی.

 

 

14. A political football:  

موضوع جنجالی

Retirement age is a big political football in the European Union’

سن دوره بازنشستگی در اتحادیه اروپا یک موضوع بحث برانگیزه.

 

 

15. At this (late) stage in the game:  

در این نقطه

There’s nothing we can do at this stage in the game. You should’ve told me earlier.

در این شرایط کاری از دست ما بر نمیاد. باید زودتر به من می گفتی.

 

 

16. To kick someone around:  

با خشونت و بی رحمی با کسی رفتار کردن

I don’t think it’s fair the way you kick him around all the time. He deserves some respect.

فکر می کنم منصفانه نیست که همیشه با اون با خشونت رفتار می کنی. اون شایسته کمی احترامه.

 

 

17. To score an own goal:  

تیشه به ریشه خود زدن

Unfortunately, Sarah scored an own goal by quitting her job before signing her new contract.

متاسفانه، سارا قبل از امضای قرارداد جدیدش، با دست کشیدن از کارش تیشه به ریشه خودش زد.

 

 

18. To take sides:  

طرف کسی را گرفتن

I’m not taking sides. I think you’re both wrong, so I’m not getting involved!

من طرف کسی را نمی گیرم. فکر می کنم هردوی شما اشتباه می کنید، برای همین مداخله نمی کنم.

 

 

 

19. To blow the whistle on someone:  

لو دادن

 


She was offered a lot of money as a bribe, because she threatened to blow the whistle on the company’s illegal activities.

به اون پول زیادی به عنوان رشوه پیشنهاد شد، چون اون تهدید کرد که فعالیتهای غیرقانونی شرکت رو لو میده.

 

 

20. A game plan:  

اسراتژی تست شده

 

We need to come up with a better game plan; this idea will never work!

باید یک استراتژی که قبلا تست شده پیدا کنیم، این ایده جواب نمی ده.

 

 

21. Know the score:  

اوضاع دستِ کسی بودن

 

I don’t need to explain anything else to my boss, he knows the score.

لازم نیست چیز دیگه ای رو برای مدیرم توضیح بدم، اون اوضاع دستشه.

 

 

اولین کسی باشید که نظر خود را در پایین این صفحه درج می کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالیفوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود. به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، [...]

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالی

فوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود.

به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، در این مقاله به آموزش اصطلاحات پرکاربرد  مربوط به جام جهانی فیفا و لغات مرتبط با فوتبال می پردازیم. اگر دوست دارید در مورد جام جهانی و لغات و اصطلاحات مربوط به فوتبال با جزئیات بیشتری با دوستان خود صحبت کنید این مقاله را از دست ندهید!

 

Broadcast: 

پخش

 

Were you able to watch the live broadcast of the match between Brazil and Spain?

 تونستی پخش زنده بازی بین برزیل و اسپانیا رو تماشا کنی؟

 

 

Fever pitch: 

هیجان بیش از حد جمعیت

 

The Real Madrid fans reached fever pitch as they scored the equalizing goal in the last few seconds of the match.

 وقتی رئال مادرید در دقایق پایانی مسابقه گُل تساوی را به ثمر رساند، هواداران رئال مادرید به اوج هیجان رسیدند.

 

Group stage:    

 

گروه بندی

 

Croatia, Cameroon, Brazil and Mexico make up group A of the FIFA world cup 2014. I predict Brazil will be the winner of the group.

 کرواسی، کامرون، برزیل و مکزیک گروه A از جام جهانی 2014 را تشکیل می دهند. پیش بینی می کنم برزیل برنده این گروه بشه.

 

 

Host country: 

کشور میزبان

 

The host country for the 2018 World Cup is Russia.

 کشور میزبان جام جهانی 2018 روسیه است.

 

National anthem:  

سرود ملی

 

All players proudly sing their national anthem before playing an international match.

 همه بازیکنان قبل از بازی بین المللی با افتخار سرود ملی خود را می خوانند.

 

National team:  

تیم ملی

 

Spain has one of the strongest National teams in the world.

 اسپانیا دارای یکی از قوی ترین تیم های ملی در جهان است.

 

Knockout stage: 

مرحله حذفی

 

They can’t lose a game in the knockout stage. This is too important!

 اونها نمی توانند بازی را در مرحله حذفی ببازند. این خیلی مهم است!

 

Qualify: 

واجد شرایط بودن

 

This year Albania did not qualify to take part in the 2014 games.

 امسال آلبانی برای شرکت در بازی های 2014 واجد شرایط نبود.

 

Quarter-finals: 

یک چهارم نهایی

 

There are some strong teams in this year’s quarter-final.

در مسابقات یک چهارم نهایی امسال چند تیم پر قدرت حضور دارند.

 

Runners-up: 

نایب قهرمان

 

Atletico Madrid were runners-up in the 2014 Champions League.

اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانی 2014 نایب قهرمان بود.

 

Semi-finals: 

نیمه نهایی

 

Every team plays their hardest in the semi-finals because it’s a great honor to reach the finals.

 هر تیم در مرحله نیمه نهایی خود سخت ترین بازی خود را انجام میدهد، چون راه یابی به فینال افتخار بزرگی است.

 

Sponsor: 

حامی

 

One of the official sponsors of the 2014 FIFA World Cup is Coca-Cola.

 کوکا کولا، یکی از حامیان رسمی جام جهانی 2014 است.

 

The finals: 

مراحل نهایی

 

The finals of the 2014 Champions League were dominated by Spain and England.

در مرحله نهایی لیگ قهرمانی 2014  برتری با دو تیم اسپانیا و انگلیس بود.

 

The final:  

مرحله پایانی

 

The Champions League final between Real Madrid and Atletico Madrid was a very exciting match.

 فینال لیگ قهرمانانی بین رئال مادرید و اتلتیکو مادرید بازی بسیار هیجان انگیزی بود.

 

Trophy:  

جام

 

The team held up the trophy excitedly to show appreciation to their fans.

 اون تیم به منظور نشان دادن قدردانی از هوادارنش با هیجان کاپ قهرمانی را بالا برد.

 

  

واژگان غیر رسمی انگلیسی بین فوتبال دوستان

در ادامه این مقاله به معرفی واژگان غیر رسمی انگلیسی می پردازیم تا بتوانید حین تماشا یا بازی فوتبال با دوستان خود از این دسته کلمات و اسلنگهای جالب استفاده کنید.

Get stuck in:  

با تمام توان بازی کردن

 

Look at those guys play! They’re really getting stuck in!

 به اون بچه ها نگاه کن! آنها واقعا با تمام توانشون بازی می کنن!

 

Have a lot of pace:  

سرعت زیادی داشتن

 

Look at Jane go!

 طرز رفتن جین را نگاه کن!

Wow, she’s got a lot of pace, I’m impressed!

وای! اون خیلی سریعه، تحت تأثیر قرار گرفتم!

 Yes, she sure is fast!

 بله، واقعا تند و تیزه!

Stunning nutmeg: 

لایی محشر

Vahid Amiri made a stunning nutmeg on Pique!

وحید امیری یه لایی محشر به پیکه زد.

 Have a sweet left foot: 

چپ پا

 

Man, did see that goal of Paul’s?

 پسر، گُل پال رو دیدی؟

Yeah, he’s got a sweet left foot. I can’t even kick with my right foot like that!

 بله، او با پای چپ خیلی قشنگ بازی می کنه. من حتی نمی تونم  مثل اون با  پای راستم ضربه بزنم.

 

Man on! 

پشت سرت!

 

Jose screamed “man on” when he saw a player from the opposition behind Marcello.

 وقتی خوزه یکی از بازیکنان تیم حریف را پشت سر مارسلو دید فریاد زد “پشت سرت”

 

Pull off a great/amazing save:  

گرفتن گُل حتمی

 

Peter’s one of the best goalkeepers ever. He’s always able to pull of great saves.

پیتر یکی از بهترین دروازه بانانی بوده که تا بحال وجود داشتن. اون همیشه می تونه گلهای حتمی را بگیره.

Put it in the back of the net: 

گُل زدن

 

Sam is always able to put the ball in the back of the net.

 سام همیشه می تواند توپ رو داخل تور دروازه بکنه.

 

We were robbed! 

حق کشی کردند!

 

The referee was totally biased and sided with the other team. We should have won, we were robbed!

داور کاملا متعصب بود و طرف اون یکی تیم رو گرفت. ما باید برنده می شدیم، اما حق کشی کردند!

 

و اما در قسمت پایانی این مقاله چند لغت دیگر را بررسی می کنیم.

 

Assistant referee:  

کمک داور

 

Assistant referees used to be called ‘linesmen’, but the term was changed in 1996.

قبلا به کمک داورها ،”داور کنار” می گفتند. اما در سال 1996 این واژه تغییر کرد.

 

Corner kick: 

ضربه کُرنر

 

The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar.

بعداز اینکه دروازه بان توپ رو از بالای دروازه به بیرون هدایت کرد، داور یک ضربه کُرنر اعلام کرد.

 

Defender: 

مُدافع

 

Defenders include left backs, right backs and central defenders.

مدافعین شامل دفاع چپ،راست و دفاع وسط می شوند.

 

Dive: 

شیرجه زدن

 

Many people see diving as a form of cheating and think players who dive should be sent off.

به نظر بسیاری از افراد شیرجه زدن نوعی تقلبه و فکر می کنند که بازیکنانی که شیرجه میزنند باید از بازی اخراج بشن.

 

Draw: 

تساوی

 

The game ended in a draw/ tie,with each team having scored two goals.

بازی با یک تساوی به پایان رسید، هر تیم  دو گل به ثمر رساند.

 

Extra time:  

وقت اضافه

 

We won the game by scoring the only goal in extra time.

ما با امتیاز تنها یک گل در وقت اضافه بازی را بردیم.

 

Foul: 

خطا

 

The referee blew his whistle and gave a penalty kick for a foul in the penalty area.

داور سوت خودش را به صدا در آورد و یک ضربه پنالتی بخاطر خطا در محوطه جریمه گرفت.

 

Goal: 

گُل

 

Manchester United beat Chelsea by three goals to one.

منچستر یونایتد سه  به یک چلسی را شکست داد.

 

Goalkeeper: 

دروازه بان

 

The goalkeeper tried to stop the penalty kick by diving to his left, but the penalty taker kicked the ball past him and scored.

دروازه بان با شیرجه از سمت چپ سعی کرد ضربه پنالتی رو بگیره،اما……و گل را به ثمر رساند.

 

Goal line: 

خط گُل

 

The referee thought a defender was the last player to touch the ball before it went over the goal line, and awarded a corner kick.

داور فکر کرد یکی از مدافعین آخرین بازیکنی بوده که پیش از اینکه توپ به خط گُل برسه توپ را لمس کرده،و یک ضربه کُرنر  اعلام کرد.

 

Handball: 

هَند

 

The ball hit Mark on the arm and the referee awarded a free kick to his opponents for handball.

توپ به بازوی مارک اصابت کرد و داور به نفع حریفش یک ضربه آزاد گرفت.

 

League: 

لیگ

 

The Spanish Football League, known as ‘La Liga’, includes famous clubs like Real Madrid and Barcelona.

لیگ فوتبال اسپانیا، به نام “لالیگا”، شامل باشگاه های معروفی مانند رئال مادرید و بارسلونا می شود.

 

Offside: 

آفساید

 

The assistant referee raised his flag to indicate to the referee that one of the forward players was in an offside position.

کمک داور پرچمش رو بالا برد تا به داور نشان بده که یکی از بازیکنان فوروارد در موقعیت آفساید بود.

 

Pass: 

پاس دادن

 

David saw a teammate and passed the ball to him.

دیوید هم تیمی اش رو دید و توپ را بهش پاس داد.

 

 

Penalty: 

پنالتی

 

Our defender tackled their striker in the penalty box, but the referee thought it was a foul and gave them a penalty.

مدفع ما روی مهاجم در محوطه پنالتی تکل رفت، اما داور فکر کرد خطاست و برای آنها پنالتی گرفت.

 

Penalty area: 

محوطه جریمه

 

The tackle was just outside the penalty area, but the referee thought it was inside the area and gave them a penalty.

تکل بیرون از محوطه جریمه بود اما داور  فکر کرد داخل محوطه بود و برای اونها پنالتی گرفت.

 

Penalty kick: 

ضربه پنالتی

 

Their best striker took the penalty kick, but our goalkeeper blocked his shot and they didn’t score the goal.

بهترین مهاجم آنها ضربه پنالتی رو  گرفت، اما دروازه بان ما جلوی شوتش رو گرفت و آنها توپ رو گل نکردند.

 

Penalty shootout: 

ضربات پنالتی

 

Our team won the penalty shootout by four goals to three, and we were the new champions.

تیم ما در ضربات پنالتی چهار به سه برنده شد و ما قهرمان جدید این دوره از مسابقات شدیم.

 

Penalty spot: 

نقطه پنالتی

 

I felt very nervous as I put the ball on the penalty spot and stepped back to take the kick.

درحالیکه توپ را روی نقطه پنالتی قرار دادم و برای زدن ضربه به عقب رفتم، احساس کردم خیلی مضطرب هستم.

 

Pitch: 

زمین

 

It had rained all morning, so the pitch was soft and muddy and difficult to run on.

تمام صبح باران بارید، به همین خاطر زمین نرم و گِل آلود بود و دویدن روی اون سخت بود.

 

Professional: 

حرفه ای

 

David Beckham became a professional player at 17 when he signed a contract with Manchester United.

دیوید بکهام در سن 17 سالگی زمانی که با تیم منچستر یونایتد قرارداد بست یک بازیکن حرفه ای شد.

 

Red card:  

کارت قرمز

 

The referee had already given Lee a yellow card, so when he committed another foul he was given a red card and sent off.

داور به لی یک کارت زرد داد، برای همین وقتی او مرتکب خطای دیگری شد به او کارت قرمز داد و اون رو اخراج کرد.

 

Shoot: 

پرتاب کردن

 

Ronaldo took the free kick and scored a great goal by shooting over the wall.

رونالدو ضربه آزاد را گرفت و با پرتاب توپ از روی دیوار دفاعی یک گل عالی به ثمر رسوند.

 

Striker: 

مهاجم

 

We’re not scoring enough goals, so our manager wants to get a new striker.

ما به اندازه کافی گُل نزدیم، بنابراین مدیر ما میخواد یک مهاجم جدید بگیره.

 

Substitute: 

تعویض

 

They were losing by a goal with ten minutes to go, so the manager decided to substitute one of his defenders with a forward.

از اونجاییکه اونها یک گُل خورده بودند و ده دقیقه از بازی باقی مانده بود، به همین دلیل مربی تصمیم گرفت تا یکی از مدافعانش را با یک یک بازیکن فوروارد تعویض کند.

 

Tackle: 

تکل زدن

 

One of the defenders tackled David and kicked the ball out of play.

یکی از مدافعان به پای دیوید تکل رفت و توپ را به خارج از زمین ارسال کرد.

 

Tactical: 

تاکتیکی

 

They were losing, so the manager made tactical substitutions and replaced two defenders with more attacking players.

آنها داشتند می باختند  به همین دلیل مربی یک تعویض تاکتیکی انجام داد و دو مدافع   را  با دو بازیکن مهاجم جایگزین کرد.

 

Throw in: 

پرتاب کردن

 

After Joe kicked the ball out, one of the other team’s players threw it in with a long throw into the penalty box.

بعد از اینکه جو توپ را بیرون انداخت، یکی از بازیکنان تیم دیگر آن را با یک پرتاب بلند به محوطه جریمه پرتاب کرد.

 

Touchline: 

خط کنار زمین

 

The manager stood on the touchline shouting instructions to his players.

مربی روی خط کناری زمین ایستاد و درحالیکه فریاد میزد به بازیکناش دستور می داد.

 

Wall: 

دیوار دفاعی

 

The defenders formed a wall to block the free kick, and the referee pushed them back ten metres.

مدافعان برای مسدود کردن ضربه آزاد یک دیوار دفاعی درست کردند و داور آنها را ده متر به عقب برگرداند.

 

Yellow card: 

کارت زرد

 

If Jose gets another yellow card, he’ll miss the next match.

اگر خوزه یک کارت زرد دیگه بگیره، بازی بعدی را از دست خواهد داد.

 

Spectator: 

تماشاچی

 

There weren’t many spectators at the game because of the rain.

به دلیل باران، تعداد تماشاچیان خیلی نبود.

 

Stands: 

سکو

 

There was a lot of excitement in the stands as the fans cheered for their teams.

درحالیکه تماشاچیان تیمشان را تشویق میکردند هیجان زیادی در سکوها برپا بود.

 

Striker: 

مهاجم گُلزن

 

Lionel Messi is one of the best strikers in the world. He has scored the most goals ever for Barcelona.

لیونل مسی یکی از بهترین مهاجمان دنیاست. او بیشترین گل را برای بارسلونا به ثمر رسانده است.

 

 

اگر به موضوع این مقاله علاقه مندید حتما مقاله “کالوکیشن های مربوط به کلمه Goal” را از دست ندهید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کالوکیشن های مربوط به کلمه GOALکالوکیشن ترکیب رایج کلمات با همدیگر است.   کلمه goal در دو معنای ورزشی و غیر ورزشی بکار می رود.   Goal در مفهوم ورزش در فوتبال کلمه goal به معنای دروازه و تور  و یا قرار دادن توپ در دروازه است.   برخی اصطلاحات مربوط به goal در ورزش به شرح زیر هستند: score a goal = put the ball into the net                                گل زدن [...]

کالوکیشن های مربوط به کلمه GOAL

کالوکیشن ترکیب رایج کلمات با همدیگر است.

 

کلمه goal در دو معنای ورزشی و غیر ورزشی بکار می رود.

 

Goal در مفهوم ورزش
در فوتبال کلمه goal به معنای دروازه و تور  و یا قرار دادن توپ در دروازه است.

 

برخی اصطلاحات مربوط به goal در ورزش به شرح زیر هستند:

score a goal = put the ball into the net                                گل زدن

Soccer Ball in Net

goalkeeper = the player who defends the goal; the only player on the field who can use the hands

دروازه بان

goalposts = the two posts on the sides of the net

تیر دروازه

crossbar = the horizontal bar between the two upright posts of a goal in football, rugby, hockey, etc.

تیر عرضی دروازه

let in a goal = when the goalkeeper fails to prevent the ball from entering the goal

گل زدن

making a save = When the goalkeeper stops the ball from entering.

گرفتن توپ (توسط دروازه بان)

 

spectacular goal = a goal that was especially impressive

گُل محشر، معرکه

the winning goal / the decisive goal = the goal that won the game

گُل سرنوشت ساز

tying goal = a goal that made the score equal

گُل مساوی

an own goal = when a player accidentally puts the ball into their own team’s goal

گُل به خودی

 

 disallow a goal = when the referee cancels a goal because of some illegal play before the goal

گُل رد شده (توسط داور)

 

کلمه goal در ورزشهایی مثل فوتبال، هاکی، لِکراس، چوگان و واترپلو استفاده می شود.

 

کلمه goal در مفاهیم غیر ورزشی 
کلمه goal به غیر از مفهوم ورزش به معنای هدف نیز هست. در اینجا به معرفی چند کالوکیشن پرکاربرد با goal می پردازیم:

establish / set a goal                     هدفگذاری کردن           

 
به دو روش می توانیم اهداف را بیان کنیم:

goal of + gerund(اسم مصدر)
goal + ( “to be”) + infinitive (مصدر)  

My goal is to visit every country in the world.                  . هدفم این است که همه کشورهای دنیا را ببینم

I have a goal of visiting every country in the world.          .هدفم این است که همه کشورهای دنیا را ببینم

Our goals are to reduce pollution and preserve the environment.

هدف ما کاهش آلودگی و حفظ محیط زیست است.

Our work is focused on the goals of reducing pollution and preserving the environment.

کار ما تمرکز بر اهداف مربوط به کاهش آلودگی و حفظ محیط زیست است.

 

pursue a goal / work towards a goal                     دنبال کردن یک هدف    

achieve / attain / reach a goal                                رسیدن به یک هدف       

short-term goal / long-term goal                      اهداف کوتاه مدت/ بلند مدت     

common goal                                                                    هدف مشترک                

ambitious goal / modest goal                              هدف خیلی سخت/ هدف آسان     

attainable / achievable / realistic goals                    اهداف قابل دسترسی

unattainable / unachievable / unrealistic goals         اهداف غیر قابل دستیابی

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری