یادگیری زبان انگلیسی: از گرامر شروع کنیم یا لغات؟ راهنمای جامع

بسیاری از زبان‌آموزان با این سوال روبه‌رو می‌شوند که کدام بخش از زبان باید ابتدا مورد توجه قرار گیرد: گرامر یا لغات؟ هر دو این جنبه‌ها نقش حیاتی در تسلط بر زبان انگلیسی دارند، اما انتخاب اولویت بین آن‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر روند یادگیری شما بگذارد.

یادگیری زبان انگلیسی: از گرامر شروع کنیم یا لغات؟ راهنمای جامع

یادگیری زبان انگلیسی یکی از اهداف مشترک بسیاری از افراد در سراسر جهان است. با این حال، هنگام شروع این سفر، بسیاری از زبان‌آموزان با این سوال روبه‌رو می‌شوند که کدام بخش از زبان باید ابتدا مورد توجه قرار گیرد: گرامر یا لغات؟

 

هر دو این جنبه‌ها نقش حیاتی در تسلط بر زبان انگلیسی دارند، اما انتخاب اولویت بین آن‌ها می‌تواند تأثیر زیادی بر روند یادگیری شما بگذارد. در این مقاله، به بررسی مزایا و چالش‌های هر یک از این رویکردها خواهیم پرداخت و به شما کمک خواهیم کرد تا بهترین روش مناسب خود را برای شروع یادگیری زبان انگلیسی انتخاب کنید.

 

لغات و گرامر؛ کدام اولویت دارد؟

بیایید این مسئله را با یک مثال ساده بررسی کنیم. فرض کنید که قصد دارید یک خانه بسازید. آیا ابتدا دیوارها را می‌سازید یا ابتدا مصالح موردنیاز را تهیه می‌کنید؟

 

لغات همان آجرهای زبان هستند و گرامر مانند نقشه‌ی معماری آن. بدون لغات، ساختن جمله ممکن نیست و بدون گرامر، جملات نامفهوم خواهند بود. بنابراین یادگیری این دو باید همزمان و در کنار یکدیگر انجام شود.

 

چرا یادگیری لغات اهمیت بیشتری دارد؟

اگر قرار باشد یادگیری زبان را از یکی از این دو بخش شروع کنید، تمرکز روی لغات می‌تواند گزینه‌ی بهتری باشد. دلایل این موضوع عبارتند از:

 

1. برقراری ارتباط سریع‌تر: با یادگیری لغات، حتی بدون گرامر صحیح، می‌توانید منظور خود را به دیگران برسانید.

 

2. یادگیری طبیعی گرامر از طریق استفاده‌ی مداوم: همان‌طور که کودکان بدون آگاهی از قوانین دستوری، زبان مادری را یاد می‌گیرند، شما هم می‌توانید گرامر را از طریق جملات کاربردی بیاموزید.

 

3. افزایش انگیزه و اعتماد به نفس: یادگیری سریع لغات و توانایی بیان جملات ساده باعث حفظ انگیزه‌ی شما در مسیر یادگیری زبان می‌شود.

 

چرا یادگیری گرامر هم مهم است؟

 

اگرچه تمرکز اولیه روی لغات مهم است، اما بدون گرامر، جملات شما ممکن است مبهم و نادرست باشند. گرامر به شما کمک می‌کند:

  • جملات خود را ساختاریافته و قابل فهم بیان کنید.
  • در آزمون‌های بین‌المللی مانند آیلتس و تافل نمره‌ی بهتری کسب کنید.
  • حرفه‌ای‌تر و روان‌تر صحبت کنید.

 

بهترین روش برای یادگیری زبان انگلیسی

 

حال که متوجه شدیم لغات و گرامر هر دو مهم هستند، بهترین روش برای یادگیری زبان چیست؟

 

1. یادگیری لغات در قالب جملات: به جای حفظ کردن لیست‌های بلند از کلمات، سعی کنید آن‌ها را درون جملات کاربردی به خاطر بسپارید.

 

2. استفاده از منابع واقعی: فیلم، پادکست و کتاب‌های ساده به شما کمک می‌کنند تا گرامر را به‌صورت طبیعی و در قالب متن یاد بگیرید.

 

3. مکالمه روزانه: صحبت کردن حتی با جملات اشتباه، شما را به اصلاح تدریجی اشتباهات و تسلط بیشتر بر زبان تشویق می‌کند.

 

4. غوطه‌ور شدن در زبان: خود را در معرض محتوای انگلیسی قرار دهید، یادداشت‌های روزانه بنویسید و حتی در ذهن خود به انگلیسی فکر کنید.

 

نتیجه‌گیری

 

یادگیری زبان انگلیسی یک فرآیند تدریجی است که نیاز به ترکیب لغات و گرامر دارد. بهتر است ابتدا روی لغات تمرکز کنید اما آن‌ها را در جملات یاد بگیرید تا گرامر را نیز به‌طور ناخودآگاه بیاموزید.

 

اگر به دنبال یک روش اصولی و علمی برای یادگیری مکالمه‌ی انگلیسی هستید، پیشنهاد می‌کنم دوره‌های مکالمه دکتر زبان را از دست ندهید. در این دوره‌ها، لغات و گرامر به‌صورت ترکیبی و کاربردی آموزش داده می‌شوند تا شما بتوانید زبان انگلیسی را با اعتماد به نفس و بدون استرس صحبت کنید.

 

همین امروز شروع کنید و از یادگیری زبان انگلیسی لذت ببرید!

 

 

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

could (do) and could have (done)

 

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوت‌ها رو بررسی می‌کنیم.

 

به‌طور ساده، “could” رو وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که می‌خوایم بگیم یه کاری رو می‌شد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.

 

با یاد گرفتن این مباحث، می‌تونیم تو صحبت‌ کردن و نوشتن جمله‌های دقیق‌تر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوت‌های ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.

 

 

Part A :

“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشته‌ی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):

 

 

الان: گوش کن، دارم صدایی می‌شنوم.

Listen, I can hear a noise.

 

گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.

Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.

 

اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه می‌توان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:

 

مثال:
امشب چیکار کنیم؟ می‌تونیم بریم پارک قدم بزنیم.

We could go for a walk in the park.

 

وقتی به لندن سفر می‌کنی، می‌تونی پیش دوستت بمونی.

When you go to London, you could stay with your friend.

 

نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون می‌ده.

Part B:

 

ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیت‌هایی استفاده می‌کنیم که غیرواقعی یا کمی اغراق‌شده هستند:

 

انقدر خسته‌ام که می‌تونم یک هفته بخوابم.

I’m so tired, I could sleep for a whole week.

 

مقایسه:

 

من می‌تونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).

I can stay with my friend when I go to Tehran.

شاید بتونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (احتمالی).

Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.

 

Part C:

 

از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:

 

داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید می‌دونم.

The story could be true, but I doubt it.

 

نمی‌دونم سارا کی می‌رسه، ممکنه هر لحظه بیاد.

I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.

 

مقایسه:

هوای شمال خیلی زود تغییر می‌کنه (به‌طور کلی).

The weather can change quickly in the north.

الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.

The weather is nice now, but it could change later.

 

Part D:

 

از “could have” استفاده می‌کنیم وقتی می‌خواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:

 

من دیروز انقدر خسته بودم که می‌تونستم تا ظهر بخوابم.

I was so tired yesterday, I could have slept until noon.

 

چرا توی هتل موندی؟ می‌تونستی بیای پیش من بمونی.

Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.

 

Part E:

 

وقتی از “couldn’t” استفاده می‌کنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:

من نمی‌تونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت می‌شدم.

I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.

 

الان همه چیز خوبه. اوضاع نمی‌تونست بهتر از این باشه.

Everything is perfect now; it couldn’t be better.

 

برای گذشته:

ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمی‌تونست بهتر از این باشه.

We had a great holiday; it couldn’t have been better.

 

مقایسه:

من الان نمی‌تونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.

I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.

دیروز نمی‌تونستم بدوم چون پام درد می‌کرد.

I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.

 

 

اگه می‌خواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلط‌تر بشید، پیشنهاد می‌کنیم تو دوره‌های مکالمه ما شرکت کنید. تو این دوره‌ها، نه‌تنها این گرامرها رو یاد می‌گیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث می‌شه بتونید سریع‌تر پیشرفت کنید و تو صحبت‌ کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊

 

پاسخنامه تمرین درس 27

 

27.1

 

2. e          3. b

 

4. f           5. a

 

6. d

 

27.2

 

2. could          3. can

 

4. could          5. can

 

6. can            7. could

 

8. can            9. could

 

10. could

 

27.3

 

2. could have come

 

3. could be

 

4. could have been

 

5. could have

 

6. could come

 

7. have moved

 

8. gone

 

27.4

 

3. couldn’t wear

 

4. couldn’t have managed

 

5. couldn’t have been

 

6. couldn’t afford (or couldn’t manage)

 

7. couldn’t have studied

 

8. couldn’t stand

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

can, could and (be) able to

 

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده می‌کنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.

 

این درس کمک می‌کنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعی‌تر و درست‌تر باشه.

 

Part A:

“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده می‌شود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

می‌تونم اینجا پارک کنم؟

Can I park here?

علی می‌تونه پیانو بزنه.

Ali can play the piano.

 

اگر بخوای، می‌تونم فردا بهت سر بزنم.

I can visit you tomorrow if you like.

 

تو می‌تونی از لپ‌تاپ من استفاده کنی.

You can use my laptop.

 

 

Part B:

 

وقتی می‌خواهیم بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده می‌کنیم.

 

متأسفم، ولی نمی‌تونم امشب بیام مهمونی.

Sorry, I can’t come to the party tonight.

 

اون نمی‌تونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.

She can’t drive; she doesn’t have a license yet.

 

Part C:

 

بعضی وقتا “could” حالت گذشته‌ی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده می‌کنیم:

 see, hear, smell, taste, feel, remember, understand

 

وقتی بچه بودم، می‌تونستم خیلی سریع بدوم.

When I was a kid, I could run very fast.

 

همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.

As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.

 

دیشب نمی‌تونستم بخوابم.

I couldn’t sleep last night.

 

 

Part D:

از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده می‌کنیم.

 

وقتی بچه بود، سارا می‌تونست سه تا زبان یاد بگیره.

Sara could learn three languages when she was a child.

 

آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.

The fire spread quickly, but everyone was able to escape.

 

دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.

I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.

از “couldn’t” در تمام موقعیت‌ها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده می‌کنیم.

 

پدرم نمی‌تونست شنا کنه.

My father couldn’t swim.

 

اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.

Andy tried, but he couldn’t win the match.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم می‌کنیم.

 

اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دوره‌های ما، هم اصول پایه‌ای زبان رو یاد می‌گیرین و هم مهارت‌های کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا می‌خواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!

 

 

پاسخنامه تمرین درس 26ام

 

26.1

 

3. can

 

4. be able to

 

5. been able to

 

6. can (or will be able to)

 

7. be able to

 

8. can

 

9. be able to

 

26.2

 

Example answers:

 

2. I used to be able to run fast.

 

3. I’d like to be able to play the piano.

 

4. I’ve never been able to get up early.

 

26.3

 

2. could run

 

3. can wait

 

4. couldn’t sleep

 

5. can’t hear

 

6. couldn’t believe

 

26.4

 

2. was able to finish it

 

3. were able to solve it

 

4. was able to get away

 

26.5

 

4. couldn’t

 

5. managed to

 

6. could

 

7. managed to

 

8. could

 

9. couldn’t

 

10. managed to

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

I will and I’m going to

 

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

 

وقتی از “I will” استفاده می‌کنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف می‌زنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که می‌گیم: «اوه، در رو باز می‌کنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده می‌شه که از قبل برای یه کاری برنامه‌ریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».

 

این درس به شما کمک می‌کنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.

 

Part A:

 

تفاوت بین “”will و “be going to”

 

Will (We’ll invite …)

 

Let’s have a party

بیا یه مهمونی بگیریم

 

That’s a great idea. We’ll invite lots of people.

فکر خوبیه. خیلی‌ها رو دعوت می‌کنیم.

 

از “Will” (… We’ll invite ما دعوت می‌کنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده می‌کنیم. مهمونی یه فکر جدیده.

 

بعد همون روز، هلن مکس رو می‌بینه:

 

Sarah and I have decided to have a party.

من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.

 

We’re going to invite lots of people.

می‌خوایم خیلی‌ها رو دعوت کنیم.

ما از “(be) going to” استفاده می‌کنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلی‌ها رو دعوت کنه.

 

مقایسه کن:

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ می‌زنم.»

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، می‌دونم. قراره بهش زنگ بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’

آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمی‌دونستم. می‌رم بهش سر بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’

آنا بیمارستانه. – «آره، می‌دونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»

 

Part B :

 

اتفاقات و وضعیت‌های آینده (پیش‌بینی آینده)

 

از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیت‌های آینده استفاده می‌کنیم. پس می‌تونی بگی:

 

I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.

فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.

 

Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.

اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.

 

وقتی می‌گیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق می‌افته، نشون می‌ده یه اتفاقی تو آینده می‌افته. مثلاً:

 

Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)

اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.

(می‌تونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)

 

مقایسه کن:

 

We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.

قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع می‌شه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول می‌کشه.

(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)

 

Jane will be late for the meeting. She’s always late.

جین دیر می‌رسه به جلسه. همیشه دیر میاد.

(این رو می‌گم چون می‌دونم جین چه جوریه)

 

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه درس 23

 

23.1

 

2. I’ll lend

 

3. I’m going to wash

 

4. I’ll show

 

5. are you going to paint

 

6. I’m going to buy

 

7. I’ll have

 

8. I’m not going to finish

 

9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study

 

10. I’ll call

 

11. he’s going to have … he’s going to do

 

23.2

 

2. I’ll see

 

3. I’m going to sell

 

4. you’ll find (you’re going to find is also possible)

 

5. a I’m going to throw 

5. b I’ll have it.

 

6. a I’ll take

 

6. b Amy is going to take (or Amy is taking)

 

23.3

 

2. d

 

3. h

 

4. g

 

5. c

 

6. a

 

7. e

 

8. b

 

درس نهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.

درس نهم: English Grammar in Use

Present perfect continuous (I have been doing)

زمان حال کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس می‌خونی، می‌تونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس می‌خونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد می‌گیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوت‌هایی با زمان‌های دیگه داره.”

 

Part A :

 

It’s been raining.

داره بارون میاد.

Is it raining?

الان داره بارون میاد؟

 

No, but the ground is wet.

نه، ولی زمین خیسه.

 

It’s been raining. (= It has been …)

بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)

 

ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing

 

ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده می‌کنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:

 

Why are you out of breath? Have you been running?

چرا نفست بند اومده؟ داشتی می‌دویدی؟

 

Paul is very tired. He’s been working hard.

پل خیلی خسته‌ست. سخت کار کرده.

 

Why are you so tired? What have you been doing?

چرا اینقدر خسته‌ای؟ داشتی چیکار می‌کردی؟

 

I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.

داشتم با آماندا حرف می‌زدم و اونم با من موافقه.

 

Where have you been? I’ve been looking for you.

کجا بودی؟ داشتم دنبالت می‌گشتم.

 

Part B :

 

 It began raining two hours ago and it is still raining.

دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.

 

How long has it been raining?

چقدر وقته داره بارون میاد؟

 

It’s been raining for two hours. (= It has been …)

دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)

 

ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده می‌کنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since  ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.

 

How long have you been learning English? (= you’re still learning English)

چقدر وقته داری انگلیسی یاد می‌گیری؟ (= هنوزم داری یاد می‌گیری)

Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.

بن داره تلویزیون می‌بینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.

 

Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.

کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت می‌گردم.

 

Chris hasn’t been feeling well recently.

کریس تازگیا حالش خوب نبوده.

 

می‌تونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:

 

Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.

سیلویا یه تنیس‌باز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی می‌کرده.

 

Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.

هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو می‌بینن. سال‌هاست دارن اونجا می‌رن.

 

Part C :

 

 

مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری (  have been doing ) :

 

I’ve been working hard. Now I’m going to have a break.

سخت کار کردم. حالا می‌خوام استراحت کنم.

 

The ground is wet. It’s been raining.

زمین خیسه، بارون اومده.

 

We’ve been waiting for an hour.

یه ساعته منتظریم.

 

Don’t disturb me now. I’m working.

الان مزاحمم نشو، دارم کار می‌کنم.

 

We need an umbrella. It’s raining.

باید چتر بیاریم، بارون میاد.

 

Hurry up! We’re waiting.

بدو! منتظریم.

 

 

“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسی‌تون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما می‌تونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمی‌مون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درس‌ها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید می‌تونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبت‌نام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیک‌تر بشید!”

 

پاسخنامه درس 9

 

9.1

 

2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television

 

3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis

 

4. ’s been running / has been running 

 

9.2

 

2. Have you been waiting long?

 

3. What have you been doing?

 

4. How long have you been working here?

 

5. How long have you been doing that?

 

9.3

 

2. ’ve been waiting / have been waiting

 

3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese

 

4. She’s been working there / She has been working there

 

5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy

 

9.4

 

2. I’ve been looking / I have been looking

 

3. are you looking

 

4. She’s been teaching / She has been teaching

 

5. I’ve been thinking / I have been thinking

 

6. he’s working / he is working

 

7. She’s been working / She has been working

 

8. you’re driving / you are driving

 

9. has been travelling

 

درس هشتم: English Grammar in Use

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

درس هشتم: English Grammar in Use

Present perfect 2

حال کامل (ماضی نقلی) – قسمت دوم

 

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

با این زمان می‌تونیم در مورد کارهایی حرف بزنیم که تو گذشته انجام شده، ولی نتیجه یا اثرش تا الان مونده. مثلا وقتی می‌خوایم بگیم: “من تا حالا این فیلم رو دیدم” یا “اون تا حالا به لندن رفته”، از همین زمان استفاده می‌کنیم.

حالا با هم چند تا مثال می‌زنیم و قدم به قدم این زمان رو یاد می‌گیریم. آماده‌اید؟ بزن بریم!

 

Part A :

 

Dave: Have you travelled a lot, Jane?

دیو: جین، زیاد سفر کردی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to lots of places.

جین: آره، به جاهای زیادی رفتم.

 

Dave: Really? Have you ever been to China?

دیو: واقعاً؟ تا حالا  چین رفتی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to China twice.

جین: آره، دوبار چین رفتم.

 

Dave: What about India?

دیو: هند چطور؟

 

Jane: No, I haven’t been to India.

جین: نه،  هند نرفتم .

 

 

وقتی درباره دوره زمانی صحبت می‌کنیم که از گذشته تا الان ادامه داره، از حال کامل استفاده می‌کنیم (have been / have travelled). تو اینجا، دیو و جین درباره مکان‌هایی که جین در طول زندگیش رفته، صحبت می‌کنن که دوره‌ایه که تا الان ادامه داره.

 

به همین شکل میگیم:

 

Have you ever eaten caviar?

تا به حالا خاویار خوردی؟

 

We’ve never had a car.

ما تا به حالا ماشین نداشتیم.

 

I don’t know what the film is about. I haven’t seen it.

نمیدونم فیلم درباره چیه. اونو ندیدم.

 

Susan really loves that book. She’s read it three times. (She’s = She has) 

سوزان واقعاً عاشق اون کتابه. اون سه بار اونو خونده.

 

It’s a really boring movie. It’s the most boring movie I’ve ever seen.

این فیلم واقعاً خسته‌کننده است. خسته‌کننده‌ترین فیلمیه که تا حالا دیدم.

 

Been (to) = visited:  بازدید کرده

 

I’ve never been to Canada. Have you been there?

 

من اصلا به کانادا نرفتم. تو اونجا رفتی؟

 

Part B :

توی  مثالای زیر هم، گوینده ها درباره دوره‌ای صحبت می‌کنن که تا الان ادامه داره (اخیراً  recently، توی چند روز گذشته in the last few days، تا حالا so far، از وقتی که رسیدم since I arrived و غیره):

 

 

Have you heard anything from Ben recently?

اخیراً از بن خبری داشتی؟

 

I’ve met a lot of people in the last few days.

من توی چند روز گذشته با آدمای زیادی ملاقات کردم.

 

Everything is going well. There haven’t been any problems so far.

همه چی خوب پیش میره. تا الان هیچ مشکلی نبوده .

 

The weather is bad here. It’s (= It has ) rained every day since I arrived. (= from when I arrived until now) 

اینجا هوا بده. از وقتی که رسیدم، هر روز بارون باریده .

 

It’s good to see you again. We haven’t seen each other for a long time.

دیدن دوباره‌ات خوبه. ما خیلی وقته که همدیگه رو ندیدیم.

 

به همین شکل، از حال کامل با today، this evening، this year و غیره استفاده می‌کنیم، وقتی این دوره‌ها تو زمان صحبت کردن هنوز تموم نشده:

I’ve drunk four cups of coffee today.

امروز چهار فنجان قهوه خوردم.

 

Have you had a holiday this year?

امسال تعطیلات داشتی؟

 

I haven’t seen Tom this morning. Have you?

امروز صبح تام رو ندیدم. تو دیدی؟

 

Part C :

 

ما میگیم: «این اولین باریه که یه چیزی اتفاق افتاده ». به عنوان مثال:

 

 

 

Don is having a driving lesson. It’s his first lesson.

دان در حال آموزش رانندگیه. این اولین درس اونه.

ما میتونیم بگیم:

 

It’s the first time he has driven a car. (not drives)

این اولین باریه که اون ماشین رونده .

 

Or He hasn’t driven a car before.

یا اون قبلاً ماشین نرونده .

 

Or He has never driven a car before.

یا اون اصلا ماشین نرونده.

 

به همین شکل میگیم:

 

Sarah has lost her passport again. This is the second time this has happened. (not happens)

سارا دوباره پاسپورتش رو گم کرده . این دومین باریه که این اتفاق افتاده .

 

Andy is phoning his girlfriend again. It’s the third time he’s phoned her this evening.

اندی دوباره داره به دوست دخترش زنگ میزنه. این سومین باریه که امشب به اون زنگ زده .

 

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

پاسخنامه 

 

8.1

 

2. Have you ever been to California?

3. Have you ever run a marathon?

4. Have you ever spoken to a famous person?

5. What’s the most beautiful place you’ve ever visited? / … you have ever visited?

 

8.2

 

3. haven’t eaten

4. I haven’t played (it)

5. I’ve had / I have had

6. I haven’t read

7. I’ve never been / I haven’t been

8. it’s happened / it has happened or that’s happened / that has happened

9. I’ve never tried / I haven’t tried or I’ve never eaten / I haven’t eaten

10. ’s been / has been

11. I’ve never seen / I haven’t seen

 

8.3

 

Example answers:

2 I. haven’t travelled by bus this week.

3. I haven’t been to the cinema recently.

4. I haven’t read a book for ages.

5. I haven’t lost anything today.

 

8.4

 

2. It’s the first time they’ve seen a giraffe. / … they have seen …

3. She’s / She has never ridden a horse before.

4. This is the second time they’ve been to Japan. / … they have been to Japan.

5. It’s not the first time she’s / she has / Emily has stayed at this hotel.

6. He’s / He has / Ben has never played tennis before. or He/Ben hasn’t played tennis before.

 

 

درس چهارم: English Grammar in Use

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمان‌های حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس می‌خوایم با مثال‌های جدید و موقعیت‌های مختلف، درک‌مون رو از این دو زمان کامل‌تر کنیم.

درس چهارم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت دوم

 

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمان‌های حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس می‌خوایم با مثال‌های جدید و موقعیت‌های مختلف، درک‌مون رو از این دو زمان کامل‌تر کنیم. مثلاً یاد می‌گیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادت‌ها و حقایق. آماده‌اید تا زبان انگلیسی‌تون رو قوی‌تر کنیم؟

 

A)

از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.

 

بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».

 

فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:

 

Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem

 

 

I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)

من گرسنمه . یه چیزی  میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»

 

 

Do you understand what I mean?

فهمیدی چی میگم؟

 

Anna doesn’t seem very happy right now.

آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمی‌رسه.

 

B) Think=فکر کردن

 

نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمی‌کنیم:

 

I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)

فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.

 

What do you think of my idea?(= what is your opinion?)

نظر  شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)

 

نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده می‌شود، می‌توان از زمان‌های استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.

 

I’m thinking about what happened. I often think about It.

دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر می‌کنم.

 

Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)

نیکی  داره به ترک کردن شغلش فکر می‌کنه ( اون داره اونو بررسی می‌کنه )

 

C :  See / hear / smell / taste / look / feel

 

معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده می‌کنیم

 

Do you see that man over there?(not are you seeing)

اون مرد رو اونجا میبینی ؟

 

The room smells. Let’s open a window.

اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.

 

This soup doesn’t taste very good.

این  سوپ خیلی خوش‌طعم نیست.

 

میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:

 

You look well today.

Or

You’re looking well today.

امروز خوب بنظر میرسی

 

How do you feel now?

Or

How are you feeling now?

چجوری حس میکنی؟

 

But = اما

 

I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)

من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .

 

D: Am/is/are being

 

می تونید  بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:

 

I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.

(being selfish = behaving selfishly now)

نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.

 

‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’

«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»

 

Compare: مقایسه کنید

 

He never thinks about other people. He’s very selfish.

(= he is selfish generally, not only now)

اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)

 

I don’t like to take risks. I’m a very careful person.

من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.

 

ما  از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده می‌کنیم. این حالت معمولاً توی موقعیت‌های دیگه ممکن نیست:

 

Sam is ill. (not is being ill)

سم  بیماره.

 

Are you tired? (not are you being tired)

خسته‌ای؟

 

خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.

پاسخنامه

 4.1

2. believes             

3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember

4. I’m using / I am using

5. I need

6. consists

7. does he want

8. is he looking

9. Do you recognise

10. I’m thinking / I am thinking

11. do you think

12. he seems

 

4.2

2. I’m thinking.

3. Who does this umbrella belong to?

4. This smells good.

5. Is anybody sitting there?

6. These gloves don’t fit me.

 

4.3

3. OK (I feel is also correct)           4. does it taste

5. OK                                         6. do you see

7. OK

 

4.4

2. ’s / is               3. ’s being / is being

4. ’re / are          5. are you being

6. Are you

درس سوم: English Grammar in Use

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

درس سوم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت اول

 

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی می‌گیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه می‌خورم، یه عادت روزمره. یا وقتی می‌گیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.

حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی می‌گیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه می‌کنم، یه کار موقت. یا وقتی می‌گیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره می‌افته.

A) Compare:

مقایسه کنید:

Present continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک  اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .

 

 

The water is boiling. Be careful.

آب داره می جوشه. مراقب باش.

 

Listen to those people. What language are they speaking?

به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟

 

Let’s go out. It isn’t raining now.

بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.

 

‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’

“مشغولم.” “چیکار می‌کنی ؟”

 

I’m getting hungry. Let’s go and eat.

داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.

کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .

 

برای موقعیت‌های موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم:

 

I’m living with some friends until I find a place of my own.

من با چندتا دوست زندگی می‌کنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.

 

A: You’re working hard today.

الف: امروز داری حسابی کار می‌کنی.

 

B: Yes, I have a lot to do.

ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .

 

Present simple (I do)

زمان حال ساده

 

 

برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.

 

 

 

 

Water boils at 100 degrees Celsius.

آب توی دمای 100 درجه سانتی‌گراد میجوشه.

 

Excuse me, do you speak English?

ببخشید،  انگلیسی صحبت می‌کنید؟

 

It doesn’t rain very much in summer.

تابستونا بارون زیاد نمی باره.

 

What do you usually do at weekends?

معمولاً آخر هفته‌ها چیکار می‌کنید؟

 

I always get hungry in the afternoon.

همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.

 

Most people learn to swim when they are children.

بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.

 

Every day the population of the world increases by about 200,000 people.

هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .

 

برای موقعیت‌های دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم:

 

My parents live in London. They have lived there all their lives.

پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو  آنجا زندگی کردن.

 

Joe isn’t lazy. He works hard most of the time.

جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.

 

B)

 

I always do and I’m always doing

همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم

 

I always do something = I do it every time:

من همیشه این کار رو انجام میدم:

 

I always go to work by car. (not I’m always going)

همیشه با ماشین میرم  سر کار.

 

I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.

همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.

 

I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .

دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون می‌کنم .

 

I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.

من همیشه اونا رو گم می‌کنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم می‌کنم.)

 

Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)

پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)

 

 

You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?

همیشه به گوشیت نگاه می‌کنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟

 

خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

پاسخنامه درس سوم

 

3.1

3. is trying        4. phones

5. OK               6. are they talking

7. OK               8. Ok

9. It’s getting / It is getting

10. I’m coming / I am coming

11. He always starts

12. OK

3.2

2. a Are you listening

    b Do you listen

3. a flows

    b is flowing / ’s flowing

4. a I don’t do

    b do you usually do

5. a She’s staying / She is staying

   b She always stays

3.3

2. She speaks

3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting

4. do you pronounce

5. isn’t working / is not working / ’s not working

6. is improving

7. lives

8. I’m starting / I am starting

9. They’re visiting / They are visiting

10. does your father do

11. it doesn’t take

12. I’m learning / I am learning …

     Is teaching / ’s teaching

3.4

2. It’s always breaking down.

3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.

4. You’re always leaving your phone at home.

درس دوم: English Grammar in Use

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

درس دوم: English Grammar in Use

Unit 2: Present Simple (I do)

زمان حال ساده (انجام می‌دهم)

 

سلام بچه ها! بیایید با هم زمان حال ساده رو فتح کنیم!

 

خب بچه‌ها، آماده‌اید که یکی از ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین زمان‌های فعل در انگلیسی رو یاد بگیریم؟ زمان حال ساده یه جور عکس فوری از کارهایی که ما هر روز انجام می‌دیم، عادت‌هامون و چیزهایی که همیشه صادقه، می‌گیره.

 

مثلاً می‌تونی بگی: “من هر روز صبح قهوه می‌خورم.” یا “آسمان آبی است.”

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

تو این درس یاد بگیریم:

  • چطور جمله‌های ساده با زمان حال بسازیم.
  • چه وقت از زمان حال ساده استفاده کنیم.
  • چه کلماتی بهمون کمک می‌کنن تا بفهمیم که باید از زمان حال ساده استفاده کنیم.

 

پس آماده باشید تا با هم این زمان رو کامل یاد بگیریم و جمله‌های انگلیسی‌مون رو روان‌تر و طبیعی‌تر کنیم.

A)

این مثال رو ببینید:

Alex is a bus driver, but now he is in bed asleep.

الکس یک راننده اتوبوسه، اما الان در تخت خوابیده.

 

He is not driving a bus. (He is asleep.)

او الان اتوبوس نمی‌رونه (او خوابه).

 

but he drives a bus. He is a bus driver.

اما او اتوبوس می رونه. او راننده اتوبوسه.

 

B)

 

از زمان حال ساده برای صحبت درباره چیزهای کلی استفاده می‌کنیم. از این زمان برای گفتن اینکه چیزی همیشه یا مکرراً اتفاق می‌افته یا به طور کلی درسته، استفاده می‌کنیم. مثلا:

 

 

Nurses look after patients in hospitals.

پرستارها از بیماران در بیمارستان مراقبت می‌کنند.

 

I usually go away at weekends.

من معمولاً آخر هفته‌ها به سفر می‌رم.

 

The earth goes round the sun.

زمین به دور خورشید می‌چرخه.

 

The café opens at 7:30 in the morning.

کافه ساعت ۷:۳۰ صبح باز می‌شه.

 

نکته مهم: در زمان حال ساده، وقتی فاعل جمله آقا، خانم یا یک غیر انسان است به فعل جمله s یا es اضافه می کنیم. به مثالهای زیر دقت کن!

I work, but he works.

من کار می‌کنم، او کار می‌کند.

You go, but it goes.

تو می‌روی،  آن می‌رود.

They teach, but my sister teaches.

آن‌ها تدریس می‌کنند،  خواهرم تدریس می‌کند.

I have, but he has.

من دارم،  او دارد.

 

C)

از دو فعل کمکی do/does  برای ساختن جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

Do I/we/you/they work?

آیا من/ما/شما/آن‌ها کار می‌کنیم؟

 

Does he/she/it work?

آیا او کار می‌کند؟

 

I/we/you/they don’t work.

من/ما/شما/آن‌ها کار نمی‌کنیم.

 

He/she/it doesn’t work.

او کار نمی‌کند.

 

به این مثالها دقت کن!

 

I come from Canada. Where do you come from?

من اهل کانادا هستم. شما اهل کجا هستید؟

 

 

 

I don’t go away very often.

من زیاد سفر نمی‌کنم.

 

What does this word mean? (Not “What means this word?”)

معنی این کلمه چیست؟

 

Rice doesn’t grow in cold climates.

برنج در آب و هوای سرد رشد نمی‌کند.

 

در مثال‌های زیر، do  فعل اصلی هم هست.

 

What do you do? (I work in a shop.)

شما چه کار می‌کنید؟ (من در یک مغازه کار می‌کنم.)

 

He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.

او همیشه خیلی تنبله. او هیچ کمکی نمی کنه.

 

D)

از زمان حال ساده برای بیان گفتن میزان دفعات انجام یک کار استفاده می‌کنیم.

 

I get up at 8 o’clock every morning.

من هر روز صبح ساعت ۸ بیدار می‌شوم.

 

How often do you go to the dentist?

چند وقت یک بار به دندان‌پزشک می‌روی؟

 

Julie doesn’t drink tea very often.

جولی خیلی زیاد چای نمی‌نوشد.

 

Robert usually goes away two or three times a year.

رابرت معمولاً دو یا سه بار در سال به سفر می‌ره.

 

E)

I promise / I apologize etc.

از زمان حال ساده برای قول دادن، عذرخواهی کردن، پیشنهاد دادن و … استفاده میشه.

 

I promise I won’t be late. (not I’m promising)

قول میدم دیر نیام.

 

‘What do you suggest I do?’ ‘I suggest that you …’

پیشنهاد می‌دی چکار کنم؟ پیشنهاد میدم که…

 

به چند نمونه دیگه دقت کنید:

I apologize

عذرخواهی می‌کنم…

 

I advise

…، توصیه می‌کنم…

 

I insist …

اصرار می کنم…

 

I agree …

موافقم…

 

I refuse …

قبول نمی‌کنم…

 

 

امروز با هم زمان حال ساده رو یاد گرفتیم. یادمون باشه که زمان حال ساده برای بیان عادت‌ها، حقایق و اتفاقات همیشگی استفاده میشه. برای ساختن جمله در زمان حال ساده، معمولاً فعل رو به شکل ساده میاریم، اما در سوم شخص مفرد “s” یا “es” به فعل اضافه می‌کنیم.

 

حالا نوبت شماست. از دکمه زیر سوالات درس رو دانلود کن بهشون جواب بده و بعد با پاسخنامه چک کن. هرچی بیشتر تمرین کنید، به این زمان مسلط‌ تر می‌شید. اگه سوالی داشتید، حتما زیر همین مقاله بپرسید. موفق باشید!”

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

 

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

پاسخنامه درس دوم

 

2.1

2. go       3. causes

4. closes   5. live

6. take       7. connects

 

2.2

2. do the banks close

3. don’t use

4. does Maria come

5. do you do

6. does this word mean

7. doesn’t do

8. takes … does it take

 

2.3

3. rises         4. make

5. don’t eat    6. doesn’t believe

7. translates   8. don’t tell

9. flows

 

2.4

2. Does your sister play tennis?

3. How often do you go to the cinema?

4. What does your brother do?

5. Do you speak Spanish?

6. Where do your grandparents live?

 

2.5

2. I promise      3. I insist

4. I apologise     5. I recommend

6. I agree

تقویت گرامر با 10 نکته طلایی

می خوام تو این مقاله 10 نکته طلایی برای بهبود دستور زبان انگلیسی رو بهت بگم جتما اول جواب رو خودت حدس بزن و بعد با پاسخ چک کن!

تقویت گرامر با 10 نکته طلایی

می خوام تو این مقاله 10 نکته طلایی برای بهبود دستور زبان انگلیسی رو بهت بگم جتما اول جواب رو خودت حدس بزن و بعد با پاسخ چک کن!

 

پس اگه فکر می‌کنی گرامر انگلیسیت خوبه اول به این آزمون رو بده!  اگه بتونی به این 10 سوال گرامری پاسخ بدی، مشخصا سطح گرامر انگلیسیت واقعاً عالیه! البته فراموش نکن که حتما باید روی مکالمت وقت بزاری که خیلی خیلی مهمه.

 

خب اگه آماده ای شروع کنیم!

 

1. جمله شرطی نوع دوم با ساختار معکوس (inversion)

سوال: جای خالی رو با کلمه مناسب پر کن؟

__________  he to win the lottery, what would he do with the money?

پاسخ: کلمه صحیح “were” است و در جملات شرطی نوع دوم، می‌توانیم «If» را حذف کنیم و از ساختار were + subject + to استفاده کنیم. این ساختار رو اغلب در نوشتار و گفتار رسمی می‌شنوید.

 

این نوع جمله‌ها معمولاً برای بیان شرایط غیرواقعی، فرضی یا بسیار غیرمحتمل در زمان حال یا آینده به کار می‌روند.

 

If he were to win the lottery, what would he do with the money?

مثال:

 

If the project were to fail, what would be the consequences? (formal)

If the company were to expand, how would it impact the market? (formal)

 

2. ضمیر فاعلی: اشتباه رایج

سوال: اشتباه این جمله کجاست؟

Sarah or myself will handle the presentation tomorrow.

پاسخ: اشتباه “myself” است. به جای استفاده از ضمیر انعکاسی “myself”  در این جمله باید از ضمیر فاعلی “I” استفاده کنید. پس جمله صحیح اینطوریه:

 

Sarah or I will handle the presentation tomorrow.

این یک اشتباه بسیار رایج است، حتی در بین زبان مادری.

 

3. استفاده نادرست از “not only” و “but also”

 

 

سوال: با استفاده از کلمات “not only” و “but also” دو جمله زیر را با هم ترکیب کنید.

They didn’t only skip breakfast. They also left their homework at home.

پاسخ: جمله صحیح این است

“Not only did they skip breakfast, but they also left their homework at home.

وقتی قید منفی  “not only” در ابتدای جمله قرار می گیرد ترتیب معمول فاعل و فعل کمکی تغییر میکند. این ساختار اغلب در نوشتار رسمی انجام می شود تا جمله دراماتیک‌تر شده و تأکیدی‌ بیشتری را نشان دهیم. ساختار به این صورت است:

adverbial + auxiliary verb + subject

 

4. اسم‌های جمع: مفرد یا جمع؟

 

سوال: فعل is یا are کدومش؟

The team ______   preparing for the big game.

پاسخ: هر دو درسته! در انگلیسی بریتانیایی، اسم‌های جمعی مانند “team”  هم مفرد محسوب می شوند هم جمع. اما در انگلیسی آمریکن، این اسم‌ها معمولاً به صورت مفرد به کار می روند و بنابراین کاربرد “is” رایج‌تره.

 

5. افعال مشابه Lay و Lie

سوال: در جمله زیر دو فعل “lay” یا “lie” را جایگزین کنید:

After I —— the blanket on the grass, I like to —— down and read a book.

جواب درست به ترتیب “lie” و “lay” هستند “Lie” به معنای دراز کشیدنه، و “lay” به معنای گذاشتن یک چیز است. بعد از “Lie” مفعول نیاز نیست، اما بعد از به مفعول “lay” نیاز داریم.

حتما این آموزش رو ببین تقاوتش رو کامل برات گفتم

 

A .6یا An: تلفظ مهم است!

سوال: جمله را با  “a” یا “an” کامل کنید:

It was ____ honor to meet her.

He gave _____  honest answer.

باید از “an” استفاده کنیم چون دو کلمه honor و honest هر دو با حرف صدا دار (صدای مصوت) شروع می‌شوند، پس از “an” استفاده می‌کنیم.

 

Who .7 یا Whom

سوال: کدام جمله درست است؟

“To whom should I address the letter?”
“Who should I address the letter to?”

پاسخ:  هر دو جمله صحیح هستند.

 

“To whom should I address the letter?”

این جمله رسمی‌تر است و در موقعیت‌های رسمی‌تر استفاده می‌شود.

“Who should I address the letter to?”

این جمله غیررسمی‌تر است و در موقعیت‌های روزمره استفاده می‌شود.

 

در زبان انگلیسی، می‌توان از هر دو ساختار برای پرسیدن این سوال استفاده کرد. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به موقعیت و سبک نوشتاری شما دارد.

 

8. استفاده از قید تکرار برای بیان عادات

 

سوال: کدام کلمه را می‌توانید اضافه کنید تا نشان دهید که این یک عادت است

The teacher _____ gives us a test.

پاسخ: کلمه‌ای که می‌توان اضافه کرد تا نشان دهد این جمله به یک عادت اشاره دارد، “always” است!

 

9. عبارات فعلی جدا نشدنی

 

سوال: کدام جمله درست است؟

She found it hard to put the project off.

She found it hard to put off the project.

پاسخ: هر دو جمله صحیح هستند. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به سبک نوشتاری و ترجیح شخصی شما دارد.

 

10- کاما

 

سوال: کدام یک از این دو جمله به درستی علامت‌گذاری شده؟

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs and orange juice.

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs, and orange juice.

پاسخ: جمله دوم به درستی علامت‌گذاری شده است.

 

در جمله اول، بعد از “eggs” باید از علامت ویرگول استفاده شود تا سه مورد “a slice of toast”، “scrambled eggs” و “orange juice” به درستی از هم جدا شوند. این سه مورد، اجزای یک فهرست همگن (هم‌نوع) هستند که با ویرگول از هم جدا می‌شوند.

 

بنابراین، جمله صحیح به این شکل است:

 

For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs, and orange juice.

 

حتما پیشنهاد می کنم مطالب بخش گرامر به روایت دکتر زبان رو مطالعه کنید و در آزمونهای رایگانش هم شرکت کنید. اگر این مقاله رو مفید دیدی برای دوستانت هم بفرست!

 

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی

در این مقاله قصد دارم در مورد کاربردهای need و نکات مهم اون براتون بگم. فعل Need یک فعل نیمه مداله. به این معنا که هم نقش فعل اصلی رو داره هم نقش فعل کمکی.

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی

در این مقاله قصد دارم در مورد فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی براتون بگم. فعل Need یک فعل نیمه مداله. به این معنا که هم نقش فعل اصلی رو داره هم نقش فعل کمکی.

در نقش فعل اصلی

در نقش فعل اصلی به معنای نیاز داشتن هست. و بعد از اون سه ساختار داریم:

۱. اسم

۲. مصدر با to

۳. فعل ing- دار

 

Do you need any help?

کمکی نیاز دارید؟

 

He needs our help.

اون به کمک ما نیاز داره.

 

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی

You don’t really need a car.

واقعا به ماشین نیازی نداری.

 

Most people need to feel loved.

اغلب افراد نیاز به دوست داشته شدن دارند.

 

This room needs cleaning.

این اتاق به نظافت احتیاج داره.

 

 

نکته: وجود فعل ing- دار بعد از need مفهوم مجهول به جمله می دهد.

 

This room needs to be cleaned.

 این اتاق نیاز به تمیز کازی داره.

 

 

در نقش فعل کمکی

 

فعل need در نقش فعل ناقص به معنای “لازم بودن” ضرورت داشتن” هست و در زمانهای حال و آینده بکار می رود.

 

نکته 1: need در جملات مثبت و سوالی کمتر استفاده میشه. در عوض از need to استفاده می شود. مثال:

 

Does she need to go out for a walk?

آیا اون واقعا نیاز داره برای قدم زدن بیرون بره ؟

 

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی

Mary needs you to help her with the cooking.

مری برای آشپزی به کمکت نیاز داره.

 

فرم منفی:

 

کاربرد need در جملات منفی خیلی متداول هست. در این جملات:

Needn’t = don’t/ doesn’t need to

 

You needn’t take off your shoes. (don’t need to)

نیازی نیست کفشهاتونو در بیارید.

 

He needn’t ask my permission. (doesn’t need to)

اون نیازی به اجازه من نداره.

 

They needn’t make such a fuss over it. (don’t need to)

نیازی نیست سر این موضوع این قدر قشقرق راه بندازن.

 

نکته 2: فعل Need بعد از فاعل سوم شخص به s- نیاز ندارد.

 

نکته 3: گاهی اوقات کلمه Need در نقش فعل کمکی همراه با hardly (به ندرت) به کار می رود. که معنای اون میشه “نیازی نیست که.

 

We need hardly say that we are very grateful.

نیازی نیست بگم که چقدر سپاسگزاریم.

 

I need hardly remind you that this information is confidential.

نیازی نیست بگم که این اطلاعات محرمانه است.

 

کلمه Need با only هم به کار میره. که معنیش میشه “فقط کافیه که.

 

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی

You need only sign this paper and I’ll do the rest.

کافیه این برگه رو امضا کنی من خودم بقیه اش رو انجام میدم.

 

 

در اغلب موارد در ابتدای جمله یکی از این عبارتهای منفی وجود دارد:

no one, nobody, nothing

 

Nobody need know the name of the person who made the complaint.

نیازی نیست کسی نام شخصی که شکایت کرده رو بدونه.

 

فرم سوالی:

 

در فرم رسمی Need در نقش فعل کمکی در ابتدای جمله قرار می گیرد و نیازی به افعال کمکی do/does/did نیست.

 

Need we wait any longer?

نیازی هست بیشتر از این منتظر بمونیم؟

 

نکته 4: در پاسخ مثبت  باید از must استفاده کنیم.

 

No, you needn’t.

Yes, you must.

 

البته اگر از need در نقش فعل اصلی استفاده کنیم در ابتدای جمله از افعال کمکی do/does/did استفاده می کنیم.

 

Need it be so dark in here? (formal)

آیا نیازه اینجا اینقدر تاریک باشه؟ (رسمی)

 

Does it need to be so dark in here? (Informal)

آیا نیازه اینجا اینقدر تاریک باشه؟ (غیر رسمی)

 

Need she go? (Formal)

نیازه که اون بره.

 

Does she need to go? (Informal)

نیازه که اون بره.

 

عدم اجبار در گذشته:

 

وقتی می خواهیم بگوییم برای انجام کاری در زمان گذشته اجبار نداشتیم از needed استفاده نمی کنیم. به جای آن از دو عبارت didn’t have to یا didn’t need to  استفاده می کنیم. مثلا:

 

فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی 

I didn’t need to buy any books. They were all in the library.

مجبور نبودم هیچ کتابی بخرم. کتابخانه همه شو داشت.

 

I didn’t have to buy any books. They were all in the library.

مجبور نبودم هیچ کتابی بخرم. کتابخانه همه شو داشت.

 

نکته 5: برای بیان کاری در گذشته که لزومی نداشته انجام شود اما انجام شده از ساختار زیر استفاده می کنیم.

 

Needn’t have +p.p

این دو جمله را با هم مقایسه کنید:

 

You needn’t have lost your temper (but you did).

نیازی نبود از کوره در بروی (ولی در رفتی).

 

You didn’t need to lose your temper (so you didn’t).

نیازی نبود از کوره در بروی (پس در نرفتی).

 

 

We needn’t have wasted our time and energy on that project. (but we did).

نیازی نبود وقت و انرژی مون رو روی اون پروژه هدر بدهیم (اما دادیم).

 

We didn’t need to waste our time and energy on that project (so we didn’t).

نیازی نبود وقت و انرژی مون رو روی اون پروژه هدر بدهیم (پس ندادیم).

 

 

Can I ask why you’ve changed your mind please?

میشه لطفا بپرسم چرا نظرتون عوض شد؟

 

The customers started pouring in, as soon as the doors opened!

به محض این که درها باز شد، مشتریها یهو ریختن داخل.

 

I couldn’t decide which one to buy, so I ended up buying both of them.

نمی تونستم تصمیم بگیرم کدوم رو بخرم. بلاخره تصمیم گرفتم هر دو را بخرم.

 

I need to buy a gift for my friend, his birthday is coming up.

باید برای دوستم یک کادو بخرم، تولدش نزدیکه.

 

 

امیدوارم از مقاله فعل need و کاربردهای آن در زبان انگلیسی لذت بده باشید. مطالب بیشتر گرامر رو از این قسمت ببینید. لطفا نظرتون رو در بخش نظرات برای من بنوییسد!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انگلیسی روان، فقط با 3 ساختار گرامری!

                  من خود شخصاً سال‌ها قبل یادگیری گرامر به روش سنتی را کنار گذاشتم. اکنون هم اغلب آن فرمول‌هایی را که به‌سختی وارد مغز خودکرده بودم از یاد برده‌ام و البته زهی سعادت!   چرا که همین ساختارهای دست‌وپا گیر دائماً مانع از آن می‌شدند بتوانم به‌راحتی صحبت کنم. شاید بپرسید چه ارتباطی دارد؟ پاسخ ساده است. من در تجزیه‌وتحلیل ساختارها بیش‌ازحد مته به خشخاش می‌گذاشتم که این امر خود سد روان […]

انگلیسی روان، فقط با 3 ساختار گرامری!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

من خود شخصاً سال‌ها قبل یادگیری گرامر به روش سنتی را کنار گذاشتم. اکنون هم اغلب آن فرمول‌هایی را که به‌سختی وارد مغز خودکرده بودم از یاد برده‌ام و البته زهی سعادت!

 

چرا که همین ساختارهای دست‌وپا گیر دائماً مانع از آن می‌شدند بتوانم به‌راحتی صحبت کنم. شاید بپرسید چه ارتباطی دارد؟ پاسخ ساده است. من در تجزیه‌وتحلیل ساختارها بیش‌ازحد مته به خشخاش می‌گذاشتم که این امر خود سد روان صحبت کردن بود.

 

سال‌ها طول کشید تا واقعیت مهمی را دریابم و آن اینکه عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) دربرگیرنده تمامی نکات گرامری موردنیاز برای مکالمه کردن هستند. حالا دیگر هنگامی‌که انگلیسی صحبت می‌کنم به گرامر فکر نمی‌کنم. بلکه به حس ششم خودم اعتماد می‌کنم. مثلاً دو کلمه “occasion” و “situation” هر دو به معنای “موقعیت” بوده اما هرکدام با حروف اضافه خاص خود بکار می‌روند. به‌این‌ترتیب: “on the ocassio” و   in the situation”.

 

هنگامی‌که این نوع عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) را فرامی‌گیرید به‌مرور در ذهن شما حک‌ شده و دیگر هنگام صحبت کردن نیازی به فکر کردن ندارید. با این‌ وجود تعدادی ساختار گرامری وجود دارد که مقدم بر این نوع عبارات و اصطلاحات انگلیسی (collocations) هستند. و البته قصد نداریم بگوییم این ساختارها تمام آن چیزی است که در حوزه قواعد به آن نیازمندید.

 

این ساختارها نیز به درد کسانی می‌خورد که سطح انگلیسی‌شان متوسط به بالا باشد. و اما سه ساختاری که به‌شدت به روان صحبت کردن شما کمک می‌کنند عبارت‌اند از:

 

۱- زمان گذشته کامل( ماضی بعید)

کاربرد: برای بیان فعلی که قبل از یک فعل دیگر انجام‌شده باشد.
ساختار:  had+p.p + فاعل + (گذشته ساده)
مثال:

Someone drove into my front yard and completely destroyed the lawn!

یک نفر با ماشین وارد حیاط  ما شد و تمام چمن‌ها را خراب کرد! ( گذشته ساده)

 

حال اگر بخواهیم به عملی اشاره‌کنیم که پیش از تخریب چمن‌ها رخ‌داده اینجاست که به زمان ماضی بعید نیاز داریم.

Thank God I had taken little Eric inside- who knows what might have happened if he’d been there!

خدا را شکر که اریک کوچولو را داخل برده بودم- خدا می‌داند اگر آنجا بود چه اتفاقی می‌افتاد!

 

۲- جمله شرطی نوع اول

تعریف: جمله‌ای است که انجام کاری را مشروط به کار دیگر می‌داند.
ساختار:   جواب شرط + جمله شرط ( جمله ifدار)
مثال:

 

If I am sick tomorrow, I won’t come to work.

اگر فردا مریض باشم،  سرکار نمی‌آیم.

 

۳- زمان آینده

این زمان را با یکی از سه ساختار زیر نشان می‌دهیم:
الف) حال استمراری

فاعل  + am/is/are + فعل + ing

مثال) I’m fixing my car tomorrow so I’m not sure if I can go to the mall with you.

فردا اتومبیلم را تعمیر می‌کنم بنابراین مطمئن نیستم که بنوا نم با شما به بازار بیایم.

 

ب) آینده نزدیک

 

فاعل  + am/is/are + going to + فعل ساده

مثال) We are going to rearrange our office next week.

قصد داریم هفته آینده دفتر کارمان را مجدداً بچینیم.

 

ج) آینده ساده

فاعل   + will + فعل ساده

مثال) I will carry this box down the hall for you, no problem.

مسئله‌ای نیست من خودم این جعبه را برایتان تا انتهای سالن خواهم آورد.

 

اگر به نکات گرامری علاقه مند هستید حتما بخش “گرامر زبان انگلیسی به روایت دکتر زبان” را از دست ندهید.

 

 

 

banner Traffic English

 

 

 

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری