درس بیست و ششم: English Grammar in Use

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

can, could and (be) able to

 

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده می‌کنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.

 

این درس کمک می‌کنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعی‌تر و درست‌تر باشه.

 

Part A:

“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده می‌شود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

می‌تونم اینجا پارک کنم؟

Can I park here?

علی می‌تونه پیانو بزنه.

Ali can play the piano.

 

اگر بخوای، می‌تونم فردا بهت سر بزنم.

I can visit you tomorrow if you like.

 

تو می‌تونی از لپ‌تاپ من استفاده کنی.

You can use my laptop.

 

 

Part B:

 

وقتی می‌خواهیم بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده می‌کنیم.

 

متأسفم، ولی نمی‌تونم امشب بیام مهمونی.

Sorry, I can’t come to the party tonight.

 

اون نمی‌تونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.

She can’t drive; she doesn’t have a license yet.

 

Part C:

 

بعضی وقتا “could” حالت گذشته‌ی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده می‌کنیم:

 see, hear, smell, taste, feel, remember, understand

 

وقتی بچه بودم، می‌تونستم خیلی سریع بدوم.

When I was a kid, I could run very fast.

 

همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.

As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.

 

دیشب نمی‌تونستم بخوابم.

I couldn’t sleep last night.

 

 

Part D:

از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده می‌کنیم.

 

وقتی بچه بود، سارا می‌تونست سه تا زبان یاد بگیره.

Sara could learn three languages when she was a child.

 

آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.

The fire spread quickly, but everyone was able to escape.

 

دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.

I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.

از “couldn’t” در تمام موقعیت‌ها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده می‌کنیم.

 

پدرم نمی‌تونست شنا کنه.

My father couldn’t swim.

 

اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.

Andy tried, but he couldn’t win the match.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم می‌کنیم.

 

اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دوره‌های ما، هم اصول پایه‌ای زبان رو یاد می‌گیرین و هم مهارت‌های کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا می‌خواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!

 

 

پاسخنامه تمرین درس 26ام

 

26.1

 

3. can

 

4. be able to

 

5. been able to

 

6. can (or will be able to)

 

7. be able to

 

8. can

 

9. be able to

 

26.2

 

Example answers:

 

2. I used to be able to run fast.

 

3. I’d like to be able to play the piano.

 

4. I’ve never been able to get up early.

 

26.3

 

2. could run

 

3. can wait

 

4. couldn’t sleep

 

5. can’t hear

 

6. couldn’t believe

 

26.4

 

2. was able to finish it

 

3. were able to solve it

 

4. was able to get away

 

26.5

 

4. couldn’t

 

5. managed to

 

6. could

 

7. managed to

 

8. could

 

9. couldn’t

 

10. managed to

درس هفدهم: English Grammar in Use

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند.

درس هفدهم: English Grammar in Use

have and have got

داشتن

 

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند، اما در موقعیت‌ها و سبک‌های مختلفی کاربرد دارند.

 

در این درس، تفاوت‌های اصلی بین این دو روش را بررسی می‌کنیم و یاد می‌گیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.

 

Part A:

Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماری‌ها، قرارها و .. استفاده می شوند!)

می‌تونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. می‌تونید بگید:

 

They have a new car. Or They’ve got a new car.

اونا یه ماشین جدید دارن.

 

Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.

لیزا دوتا برادر داره.

 

I have a headache. Or I’ve got a headache.

من سردرد دارم.

 

Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.

خونه‌مون یه باغچه کوچیک داره.

 

He has a few problems. Or He’s got a few problems.

اون یه سری مشکل داره.

 

I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.

من فردا کلاس رانندگی دارم.

 

اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرم‌های استمراری استفاده نمی‌کنیم.  مثلا: I’m having 

 

We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)

داریم از تعطیلاتمون لذت می‌بریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.

 

برای گذشته از had استفاده می‌کنیم (معمولا بدون got )

 

Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)

لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.

 

Part B:

تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:

 

 

I don’t have any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t got any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t any questions. (less usual)

من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)

 

She doesn’t have a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t got a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t a car. (less usual)

اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)

 

Do you have any questions?

سوالی داری؟

Or Have you got any questions?

سوالی داری؟

Or Have you any questions? (less usual)

سوالی داری؟ (کمتر رایجه)

 

Does she have a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she got a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she a car? (less usual)

اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه)

 

تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده می‌کنیم:

 

Did you have a car when you were living in Paris?

وقتی پاریس زندگی می‌کردی ماشین داشتی؟

 

I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.

تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.

 

Lisa had long hair, didn’t she?

لیزا موهاش بلند بود، نه؟

 

Part C:

 

Have breakfast / have a shower / have a good time etc.

صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره

 

ما همچنین از have ( نه have got )  برای کارهایی که انجام می‌دیم یا تجربه می‌کنیم استفاده می‌کنیم.

Have got تو این عبارات ممکن نیست.

 

مقایسه کن:

 

Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)

بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ می‌خورم.

But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?

ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی می‌خوای؟

 

می‌تونی از فرم‌های استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:

 

We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.

داریم از تعطیلات لذت می‌بریم. خیلی خوش می‌گذره.

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’

مارک کجاست؟ داره دوش می‌گیره.

 

تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده می‌کنیم:

 

I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)

من معمولا صبحونه مفصل نمی‌خورم.

 

Where does Chris usually have lunch?

کریس معمولا کجا ناهار می‌خوره؟

 

Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)

مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه تمرین 17

 

17.1

 

2. h

 

3. c

 

4. g

 

5. b

 

6. a

 

7. e

 

8. f

 

17.2

 

3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)

 

4. didn’t have

 

5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)

 

6. do you have / have you got (have you is less usual)

 

7. didn’t have

 

8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)

 

9. did you have

 

10. don’t have / haven’t got

 

11. had … didn’t

 

17.3

 

3. I didn’t have / hadn’t got my phone

 

4. I have a cold or I’ve got a cold

 

5. OK

 

6. I didn’t have any energy

 

7. OK (or It hasn’t got many shops.)

 

8. Did you have (Had you is unusual)

 

9. OK

 

10. he had a beard

 

11. OK (or We’ve got plenty of time.)

 

12. do you have a shower

 

17.4

 

2. has a break

 

3. had a party

 

4. have a look

 

5 ’s having / is having a nice time

 

6. had a chat

 

7. Did you have trouble

 

8. had a baby

 

9. was having a shower

 

10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

 

درس دوازدهم: English Grammar in Use

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است.

درس دوازدهم: English Grammar in Use

for and since when ? and how long ?

 

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است. همچنین، سوالاتی مثل “?…How long” و “?…When” به ما کمک می‌کنند تا به زمان دقیق وقوع یا مدت زمان یک رویداد پی ببریم.

برای مثال:

  • از “for” برای نشان دادن مدت زمان استفاده می‌کنیم:
    I have lived here for 5 years. (من ۵ سال است که اینجا زندگی می‌کنم.)

 

  • از “since” برای اشاره به نقطه شروع زمانی استفاده می‌کنیم:
    She has been studying since 9 AM. (او از ساعت ۹ صبح در حال مطالعه است.)

 

همچنین در این درس به نحوه پرسیدن و پاسخ دادن به سوالاتی مثل “How long have you …?” و “When did you …?” نیز می‌پردازیم که در مکالمات روزمره بسیار مهم هستند.

 

Part A:

 

for و since رو زمانی استفاده می‌کنیم تا بگیم یه چیزی چه مدت زمانیه که داره اتفاق میفته.

 

از since وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم از چه زمانی یه چیزی شروع شده:

 

We’ve been waiting since 8 o’clock.

ما از ساعت ۸ منتظریم.

 

 

Sally has been working here since April. (= from April until now)

سالی از آوریل اینجا کار می‌کنه. (= از آوریل تا الان)

 

I haven’t seen Tom since Monday.

من از دوشنبه تام رو ندیدم.

از for به همراه یه بازه زمانی استفاده می‌کنیم:

 

We’ve been waiting for two hours.

ما دو ساعته که منتظریم.

 

 

Sally has been working here for six months. (not since six months)

سالی شش ماهه که اینجا کار می‌کنه. (نه “از شش ماه پیش”)

 

I haven’t seen Tom for three days.

من سه روزه که تام رو ندیدم.

Part B:

ما اغلب for رو حذف می‌کنیم (اما معمولاً تو جمله‌های منفی این کار رو نمی‌کنیم):

 

They’ve been married for ten years. Or They’ve been married ten years.

اونا ده ساله که ازدواج کردن. یا اونا ده ساله ازدواج کردن.

 

They haven’t had a holiday for ten years. (you need for)

اونا ده ساله که تعطیلات نداشتن. (اینجا نیاز به for داریم)

 

تو جمله‌های منفی می‌تونی از in به جای for استفاده کنی (مثل “من … نیستم” و غیره):

 

They haven’t had a holiday in ten years. (= for ten years)

اونا ده ساله که تعطیلات نرفتن. (= برای ده سال)

 

ما از for به همراه “همه‌ی …” (مثل “همه روز” یا “تمام عمرم”) استفاده نمی‌کنیم:

 

I’ve lived here all my life. (not for all my life)

من تمام عمرم اینجا زندگی کردم.

 

Part C :

 

مقایسه کن: when…؟ (گذشته ساده) با how long…؟ (حال کامل):

 

A: When did it start raining?

کی بارون شروع شد؟

 

B: It started raining an hour ago / at 1 o’clock.

بارون یه ساعت پیش / ساعت ۱ شروع شد.

 

A: How long has it been raining?

چه مدت بارون میاد؟

 

B: It’s been raining for an hour / since 1 o’clock.

یه ساعته که بارون میاد / از ساعت ۱ بارون میاد.

 

A: When did Joe and Kate first meet?

جو و کیت کی اولین بار همدیگه رو دیدن؟

 

B: They first met when they were at school/ a long time ago .

اونا اولین بار تو مدرسه همدیگه رو دیدن.

 

A: How long have they known each other?

اونا چه مدت همدیگه رو می‌شناسن؟

 

B: They’ve known each other for a long time / since they were at school.

اونا خیلی وقته همدیگه رو می‌شناسن / از وقتی تو مدرسه بودن همدیگه رو می‌شناسن.

 

Part D:

 

It’s two years since I last saw Joe. Or It’s been two years since… (= I haven’t seen Joe for two years)

دو ساله که جو رو آخرین بار دیدم. یا دو ساله که … (= من جو رو دو ساله ندیدم)

 

It’s ages since we went to the cinema. Or It’s been ages since… (= We haven’t been to the cinema for ages)

خیلی وقته که سینما نرفتیم. یا خیلی وقته که … (= مدت‌هاست نرفتیم سینما)

 

How long is it since Mrs Hill died? Or How long has it been since

چقدر از فوت خانم هیل می‌گذره؟ یا چقدر از وقتی که …؟

 

اگر دوست دارید این مباحث و دیگر نکات مهم گرامری را در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید و مهارت‌های مکالمه‌تان را به سطح بالاتری برسانید، دوره‌ی ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع ما دقیقاً برای شما طراحی شده است. این دوره، مکالمات روزمره شما را دگرگون خواهد کرد و با پشتیبانی مستمر، شما را در مسیر یادگیری همراهی می‌کنیم.
برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر، روی این لینک کلیک کنید.

 

پاسخنامه

 

12.1

 

2. for (also correct without for)

 

3. for (also correct without for) 

 

4. since

 

5. for

 

6. since

 

7. since

 

8. for

 

12.2

 

2. How long have you had this car?

 

3. How long have you been waiting?

 

4. When did your course start?

 

5. When did Anna arrive in London?

 

6. How long have you known each other?

 

12.3

 

3. He has been ill/unwell since Sunday.

 

4. She got married a year ago.

 

5. I’ve had a headache since I woke up.

 

6. The meeting started/began at 9 o’clock.

 

7. I’ve been working in a hotel for six months. / I’ve been working there …

 

8. Kate started learning Japanese a long time ago.

 

12.4

 

2. No, I haven’t seen Lisa/her for about a month.

 

3. No, I haven’t been swimming for a long time.

 

4. No, I haven’t ridden a bike for ages.

 

6. No, it’s about a month since I (last) saw Lisa/her. or No, it’s been about a month since …

 

7. No, it’s a long time since I (last) went swimming. or No, it’s been a long time since …

 

8. No, it’s ages since I (last) rode a bike. or No, it’s been ages since …

درس یازدهم: English Grammar in Use

تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

درس یازدهم: English Grammar in Use

how long have you (been) … ?

جند وقته که … بوده ای؟

 

“تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

 

این ساختارها خیلی توی مکالمه‌های روزمره استفاده می‌شن و کمک می‌کنن که بفهمیم یه نفر از چه زمانی کاری رو شروع کرده و همچنان داره انجامش می‌ده یا نه.”

 

Part A :

 

Dan and Kate are married. They got married exactly 20 years ago, so today is their 20th wedding anniversary.

دن و کیت زن و شوهرن. اونا دقیقا ۲۰ سال پیش ازدواج کردن، پس امروز بیستمین سالگرد ازدواجشونه.

 

They have been married for 20 years.

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن.

 

We say: They are married. (present)

ما می‌گیم: اونا زن و شوهرن. (زمان حال)

 

But How long have they been married? (not How long are they married?)

ولی می‌پرسیم: چند وقته ازدواج کردن؟ (نگیم: چند وقته زن و شوهرن؟)

 

They have been married for 20 years. (not They are married for 20 years)

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن. (نگیم: اونا ۲۰ ساله زن و شوهرن)

 

 

از زمان حال کامل (present perfect)  برای صحبت درباره چیزی که در گذشته شروع شده و همچنان ادامه داره استفاده می‌کنیم.

 

مقایسه زمان حال و زمان حال کامل:

Paul is in hospital.

پُل توی بیمارستانه.

 

He’s been in hospital since Monday. (= He has been …) (not Paul is in hospital since Monday)

اون از دوشنبه توی بیمارستانه.

 

We know each other very well.

ما همدیگه رو خیلی خوب می‌شناسیم.

 

We’ve known each other for a long time. (not We know)

ما مدت زیادیه که همدیگه رو می‌شناسیم.

 

Do they have a car?

اونا ماشین دارن؟

 

How long have they had their car?

چقدر وقت میشه که ماشین دارن؟

 

She’s waiting for somebody.

اون منتظر کسیه.

 

She hasn’t been waiting very long.

زیاد منتظر نبوده.

 

Part B :

.I’ve known / I’ve had / I’ve lived etc.  حال کامل یا ماضی نقلی هستند.

I’ve been learning / I’ve been waiting حال کامل استمراری هستند.

 

وقتی از ” how long’” استفاده می‌کنیم، بیشتر حالت استمراری رو استفاده می کنیم:

 

 I’ve been learning English since January.

من از ژانویه دارم انگلیسی یاد می‌گیرم.

 

It’s been raining all morning.

از صبح تا حالا داره بارون میاد.

 

Richard has been doing the same job for 20 years.

ریچارد ۲۰ ساله که داره همین کار رو می‌کنه.

 

How long have you been driving?’ ‘Since I was 17.’

“چقدر وقت میشه رانندگی می‌کنی؟” “از وقتی ۱۷ سالم بود.”

 

بعضی از افعال مثل know و like به طور معمول در حالت استمراری استفاده نمی‌شن:

 

How long have you known Jane?(not have you been knowing)

چقدر وقت می‌شه که جین رو می‌شناسی؟

 

 

I’ve had these shoes for ages. (not I’ve been having)

مدت‌هاست که این کفش‌ها رو دارم.

 

Part C:

برای فعل‌های ” live” و ” work”، می‌تونی هم از حال کامل استمراری استفاده کنی هم از حال کامل ساده:

 

Julia has been living in this house for a long time. Or Julia has lived

جولیا مدت زیادیه که تو این خونه زندگی می‌کنه.

 

How long have you been working here? Or How long have you worked here?

چقدر وقته اینجا داری کار می‌کنی؟ یا چقدر وقته اینجا کار کردی؟

 

ولی با “همیشه”، از حالت ساده استفاده می‌کنیم.

 

I’ve always lived in the country. (not always been living)

من همیشه تو روستا زندگی کردم. (نه “همیشه زندگی می‌کردم”)

 

Part D:

 

می‌گیم «… I haven’t (done something) since/for » (زمان حال کامل ساده):

 

I haven’t seen Tom since Monday. (= Monday was the last time I saw him)

من از دوشنبه تام رو ندیدم. (یعنی آخرین باری که دیدمش دوشنبه بود)

 

Sarah hasn’t phoned for ages. (= the last time she phoned was ages ago)

سارا مدت‌هاست زنگ نزده. (یعنی آخرین باری که زنگ زد خیلی وقت پیش بود)

 

“تو دوره مکالمه 3 ماهه‌ کمربند مشکی مکالمه سریع، ما 4 زمان اصلی رو با تمرینات کامل آموزش دادیم تا شما بتونید به راحتی تو مکالمه‌های روزمره ازشون استفاده کنید. اگه دوست دارید تو این دوره شرکت کنید، از اینجا ثبت‌نام کنید!”

 

پاسخنامه 

 

11.1

 

2. have you lived

 

3. It’s raining

 

4. has been

 

5. Have you been waiting

 

6. We’re living

 

7. I haven’t known

 

8. She’s

 

9. have you had

 

10. I’ve been feeling

 

11.2

 

2. How long have you known Katherine?

 

3. How long has your sister been in Australia?

 

4. How long have you been teaching English? / How long have you taught English?

 

5. How long have you had that jacket?

 

6. How long has Joe been working at the airport? / How long has Joe worked at the airport?

 

7. Have you always lived in Chicago?

 

11.3

 

3. ’s been / has been

 

4. ’s / is

 

5. haven’t played

 

6. ’ve been waiting / have been waiting

 

7. ’ve known / have known

 

8. hasn’t been

 

9. lives or ’s living / is living

 

10. ’s lived / has lived or ’s been living / has been living

 

11. ’s been watching / has been watching

 

12. haven’t watched

 

13. ’ve had / have had

 

14. haven’t been

 

15. ’ve always wanted / have always wanted

درس دهم: English Grammar in Use

در این درس می‌خواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا به‌تازگی تموم شده‌اند، استفاده می‌شوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.

درس دهم: English Grammar in Use

Present perfect continuous and simple

(I have been doing and I have done)

زمان حال کامل استمراری و حال ساده

در این درس می‌خواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا به‌تازگی تموم شده‌اند، استفاده می‌شوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.

 

حال کامل استمراری بیشتر روی طول مدت یک فعالیت تمرکز داره. مثلاً:

  • دارم میگم: «چند ساعت که دارم کار می‌کنم.» (I’ve been working for hours.) اینجا مهمه که مدت زمان انجام کار چقدر بوده.

 

اما حال کامل ساده برای وقتی هست که می‌خوایم نتیجه یک کار رو بگیم، نه خود فرآیند رو. مثلاً:

  • «کارمو تموم کردم.» (I’ve finished my work.) تو این جمله نتیجه مهمه، نه اینکه چقدر طول کشیده.

حالا تو این درس می‌خوایم یاد بگیریم که چطور بین این دوتا انتخاب کنیم و ازشون به درستی استفاده کنیم.

 

Part A :

 

The bedroom was green. Now it is yellow.

اتاق خواب قبلاً سبز بود. الان زرد شده .

 

She has painted her bedroom.

اون اتاق خوابش رو رنگ کرده.

 

has painted به زمان حال کامل ساده اشاره داره. اینجا مهم اینه که کاری تموم شده. ‘She has painted یه عمل کامل شده است.

ما در مورد نتیجه فعالیت (the painted bedroom) فکر می‌کنیم، نه خود فعالیت.

 

There is paint on Kate’s clothes.

روی لباس‌های کیت رنگه.

 

She has been painting her bedroom.

اون داشته اتاق خوابش رو رنگ میکرده .

 

has been painting’ به زمان حال کامل استمراری اشاره داره. ما در مورد انجام یه فعالیت فکر می‌کنیم. مهم نیست که  این فعالیت تموم شده یا نه. توی این مثال، فعالیت (painting the bedroom) هنوز تموم نشده.

Part B:

 

مقایسه این مثالها

 

My bike is OK again now. I’ve repaired it. (= I’ve finished repairing it.)

دوچرخه‌ام الان دوباره درست شده. تعمیرش کردم. (= تعمیرش رو تموم کردم.)

 

Somebody has eaten all the chocolates. The box is empty.

یه نفر همه شکلات‌ها رو خورده. جعبه خالیه.

 

Where’s the book I gave you? What have you done with it?

کتابی که بهت دادم کجاست؟ باهاش چیکار کردی؟

 

Have you ever played tennis?

تا حالا تنیس بازی کردی؟

My hands are very dirty. I’ve been repairing my bike.

دستام خیلی کثیفن. داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم.

 

Joe has been eating too much recently. He should eat less.

جو اخیراً خیلی زیاد غذا می‌خوره. باید کمتر بخوره.

 

It’s nice to see you again. What have you been doing since we last met?

خوشحالم دوباره می‌بینمت. از آخرین باری که دیدیمت چیکارا کردی؟

 

Where have you been? Have you been playing tennis?

کجا بودی؟ داشتی تنیس بازی می‌کردی؟

 

Part C:

ما از حالت ساده استفاده می‌کنیم تا بگیم چقدر، چند تا یا چند بار (برای کارهایی که تموم شدن).

 

How many pages of that book have you read?

چند صفحه از اون کتاب رو خوندی؟

 

Amy has sent lots of emails this morning.

اِمی امروز صبح کلی ایمیل فرستاده.

 

They’ve played tennis three times this week.

اونا این هفته سه بار تنیس بازی کردن.

 

I’m learning Arabic, but I haven’t learnt very much yet.

دارم عربی یاد می‌گیرم، اما هنوز خیلی چیزا یاد نگرفتم.

 

ما از حالت استمراری استفاده می‌کنیم تا بگیم چقدر طول کشیده (برای چیزی که هنوز در حال انجامه).

 

How long have you been reading that book?

چند وقته داری اون کتاب رو می‌خونی؟

 

Amy is writing emails. She’s been writing emails all morning.

اِمی داره ایمیل می‌نویسه. کل صبح ایمیل می‌نوشت.

 

They’ve been playing tennis since 2 o’clock.

اونا از ساعت ۲ دارن تنیس بازی می‌کنن.

 

I’m learning Arabic, but I haven’t been learning it very long.

دارم عربی یاد می‌گیرم، اما خیلی وقت نیست که شروع کردم.

 

Part D :

 

بعضی از فعل‌ها (مثل know) معمولا به شکل استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

I’ve known about the problem for a long time. (not I’ve been knowing)

من مدت زیادیه که از این مشکل خبر دارم.

 

How long have you had that camera? (not have you been having)

چند وقته که اون دوربین رو داری؟

 

اما توجه داشته باشید که میتونید از want و mean توی حال کامل استمراری (have/has been + -ing) استفاده کنید:

 

I’ve been meaning to phone Anna, but I keep forgetting 

من میخواستم به آنا زنگ بزنم، اما مدام فراموش می‌کنم.

 

 

در این درس یاد گرفتیم که چطور از حال کامل استمراری و حال کامل ساده استفاده کنیم و تفاوت‌های مهم این دو رو فهمیدیم. برای درک بهتر و تمرین بیشتر، بهترین راه اینه که ازشون در مکالمه‌های روزمره استفاده کنید. اگر به دنبال بهبود مهارت‌های مکالمه خودتون هستید،

 

ما دوره‌های مکالمه‌ ی بسیار کاربردی داریم که به شما کمک می‌کنه راحت‌تر و طبیعی‌تر انگلیسی صحبت کنید. برای مشاوره یا اطلاعات بیشتر می‌تونید به آیدی dr_zaban  در تلگرام به ما پیام بدید تا راهنماییتون کنیم.

پاسخنامه درس دهم

 

10.1

 

2. She’s been travelling / She has been travelling … She’s visited / She has visited …

 

3. He’s won / He has won … He’s been playing tennis / He has been playing …

 

4. They’ve been making / They have been making … They’ve made / They have made …

 

10.2

 

2. Have you been waiting long?

 

3. Have you caught any fish?

 

4. How many people have you invited?

 

5. How long have you been teaching?

 

6.  How many books have you written? How long have you been writing books?

 

7. How long have you been saving (money)? How much money have you saved?

 

10.3

 

2. Somebody’s broken / Somebody has broken

 

3. Have you been working

 

4. Have you ever worked

 

5. has she gone

 

6. I’ve had / I have had

 

7. I’ve been watching / I have been watching

 

8. He’s appeared / He has appeared

 

9. I haven’t been waiting

 

10. you’ve been crying / you have been crying

 

11. it’s stopped / it has stopped

 

12. They’ve been playing / They have been playing

 

13. I’ve lost / I have lost … Have you seen

 

14. I’ve been reading / I have been reading … I haven’t finished

 

15. I’ve read / I have read

 

درس هشتم: English Grammar in Use

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

درس هشتم: English Grammar in Use

Present perfect 2

حال کامل (ماضی نقلی) – قسمت دوم

 

سلام بچه‌ها! امروز می‌خوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحت‌تر از چیزیه که فکر می‌کنین.

با این زمان می‌تونیم در مورد کارهایی حرف بزنیم که تو گذشته انجام شده، ولی نتیجه یا اثرش تا الان مونده. مثلا وقتی می‌خوایم بگیم: “من تا حالا این فیلم رو دیدم” یا “اون تا حالا به لندن رفته”، از همین زمان استفاده می‌کنیم.

حالا با هم چند تا مثال می‌زنیم و قدم به قدم این زمان رو یاد می‌گیریم. آماده‌اید؟ بزن بریم!

 

Part A :

 

Dave: Have you travelled a lot, Jane?

دیو: جین، زیاد سفر کردی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to lots of places.

جین: آره، به جاهای زیادی رفتم.

 

Dave: Really? Have you ever been to China?

دیو: واقعاً؟ تا حالا  چین رفتی؟

 

Jane: Yes, I’ve been to China twice.

جین: آره، دوبار چین رفتم.

 

Dave: What about India?

دیو: هند چطور؟

 

Jane: No, I haven’t been to India.

جین: نه،  هند نرفتم .

 

 

وقتی درباره دوره زمانی صحبت می‌کنیم که از گذشته تا الان ادامه داره، از حال کامل استفاده می‌کنیم (have been / have travelled). تو اینجا، دیو و جین درباره مکان‌هایی که جین در طول زندگیش رفته، صحبت می‌کنن که دوره‌ایه که تا الان ادامه داره.

 

به همین شکل میگیم:

 

Have you ever eaten caviar?

تا به حالا خاویار خوردی؟

 

We’ve never had a car.

ما تا به حالا ماشین نداشتیم.

 

I don’t know what the film is about. I haven’t seen it.

نمیدونم فیلم درباره چیه. اونو ندیدم.

 

Susan really loves that book. She’s read it three times. (She’s = She has) 

سوزان واقعاً عاشق اون کتابه. اون سه بار اونو خونده.

 

It’s a really boring movie. It’s the most boring movie I’ve ever seen.

این فیلم واقعاً خسته‌کننده است. خسته‌کننده‌ترین فیلمیه که تا حالا دیدم.

 

Been (to) = visited:  بازدید کرده

 

I’ve never been to Canada. Have you been there?

 

من اصلا به کانادا نرفتم. تو اونجا رفتی؟

 

Part B :

توی  مثالای زیر هم، گوینده ها درباره دوره‌ای صحبت می‌کنن که تا الان ادامه داره (اخیراً  recently، توی چند روز گذشته in the last few days، تا حالا so far، از وقتی که رسیدم since I arrived و غیره):

 

 

Have you heard anything from Ben recently?

اخیراً از بن خبری داشتی؟

 

I’ve met a lot of people in the last few days.

من توی چند روز گذشته با آدمای زیادی ملاقات کردم.

 

Everything is going well. There haven’t been any problems so far.

همه چی خوب پیش میره. تا الان هیچ مشکلی نبوده .

 

The weather is bad here. It’s (= It has ) rained every day since I arrived. (= from when I arrived until now) 

اینجا هوا بده. از وقتی که رسیدم، هر روز بارون باریده .

 

It’s good to see you again. We haven’t seen each other for a long time.

دیدن دوباره‌ات خوبه. ما خیلی وقته که همدیگه رو ندیدیم.

 

به همین شکل، از حال کامل با today، this evening، this year و غیره استفاده می‌کنیم، وقتی این دوره‌ها تو زمان صحبت کردن هنوز تموم نشده:

I’ve drunk four cups of coffee today.

امروز چهار فنجان قهوه خوردم.

 

Have you had a holiday this year?

امسال تعطیلات داشتی؟

 

I haven’t seen Tom this morning. Have you?

امروز صبح تام رو ندیدم. تو دیدی؟

 

Part C :

 

ما میگیم: «این اولین باریه که یه چیزی اتفاق افتاده ». به عنوان مثال:

 

 

 

Don is having a driving lesson. It’s his first lesson.

دان در حال آموزش رانندگیه. این اولین درس اونه.

ما میتونیم بگیم:

 

It’s the first time he has driven a car. (not drives)

این اولین باریه که اون ماشین رونده .

 

Or He hasn’t driven a car before.

یا اون قبلاً ماشین نرونده .

 

Or He has never driven a car before.

یا اون اصلا ماشین نرونده.

 

به همین شکل میگیم:

 

Sarah has lost her passport again. This is the second time this has happened. (not happens)

سارا دوباره پاسپورتش رو گم کرده . این دومین باریه که این اتفاق افتاده .

 

Andy is phoning his girlfriend again. It’s the third time he’s phoned her this evening.

اندی دوباره داره به دوست دخترش زنگ میزنه. این سومین باریه که امشب به اون زنگ زده .

 

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

پاسخنامه 

 

8.1

 

2. Have you ever been to California?

3. Have you ever run a marathon?

4. Have you ever spoken to a famous person?

5. What’s the most beautiful place you’ve ever visited? / … you have ever visited?

 

8.2

 

3. haven’t eaten

4. I haven’t played (it)

5. I’ve had / I have had

6. I haven’t read

7. I’ve never been / I haven’t been

8. it’s happened / it has happened or that’s happened / that has happened

9. I’ve never tried / I haven’t tried or I’ve never eaten / I haven’t eaten

10. ’s been / has been

11. I’ve never seen / I haven’t seen

 

8.3

 

Example answers:

2 I. haven’t travelled by bus this week.

3. I haven’t been to the cinema recently.

4. I haven’t read a book for ages.

5. I haven’t lost anything today.

 

8.4

 

2. It’s the first time they’ve seen a giraffe. / … they have seen …

3. She’s / She has never ridden a horse before.

4. This is the second time they’ve been to Japan. / … they have been to Japan.

5. It’s not the first time she’s / she has / Emily has stayed at this hotel.

6. He’s / He has / Ben has never played tennis before. or He/Ben hasn’t played tennis before.

 

 

درس هفتم: English Grammar in Use

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمان‌های زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) می‌پردازیم.

درس هفتم: English Grammar in Use

Present perfect 1 (I have done)

حال کامل (ماضی نقلی)

 

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمان‌های زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) می‌پردازیم.

 

این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ داده‌اند اما تأثیر آن‌ها تا کنون ادامه دارد، بسیار مفید است. در این درس، ساختار، کاربردها و تفاوت‌های زمان حال کامل با سایر زمان‌ها را بررسی خواهیم کرد.”

 

Part A :

به این مثال دقت کن:

 

 

Tom can’t find his key. He’s lost his key. (= He has lost …)

He has lost his key = He lost it and he doesn’t have it now.

تام نمیتونه کلیدش رو پیدا کنه. اون کلیدش رو گم کرده . (= اون کلیدش رو گم کرده و هنوز هم اونو نداره.)

 

Have lost / has lost  ساختار زمان حال کامل ساده است.

 

زمان حال ساده به شکل have/has  + قسمت سوم فعل (past participle) )  ساخته میشه . قسمت سوم فعل معمولا به ed- ختم میشه ( مثل finished/decided ) ، اما خیلی از فعل ها بی قاعده هستن ( مثل lost/done/written )

 

Part B :

برای بیان یک چیز ی که به تازگی اتفاق افتاده:

 

Ow! I’ve cut my finger.

آخ! انگشتم رو بریدم.

 

The road is closed. There’s been an accident. (= There has been …)

جاده بسته است. یه تصادف اتفاق افتاده.

 

Police have arrested two men in connection with the robbery.

پلیس دو مرد رو در ارتباط با سرقت دستگیر کرده .

 

وقتی از زمان حال کامل استفاده می‌کنیم، ارتباطی با زمان حال وجود داره. عملی که توی گذشته انجام شده، الان نتیجه داره:

 

Tom has lost his key. (= he doesn’t have it now)

تام کلیدش رو گم کرده . (= اون هنوز کلیدش رو نداره.)

 

He told me his name, but I’ve forgotten it. (= I can’t remember it now)

اون اسمش رو به من گفت، اما من اونو فراموش کردم. (= الان نمیتونم اونو به یاد بیارم.)

 

Sally is still here. She hasn’t gone out. (= she is here now)

سالی هنوز اینجاست. اون بیرون نرفته . (= اون الان اینجاست.)

 

I can’t find my bag. Have you seen it? (= do you know where it is now?)

من نمیتونم کیفم رو پیدا کنم. اونو دیدی؟ (=  میدونی الان کجاست؟)

 

مقایسه Gone  و been:

 

James is on holiday. He has gone to Italy. (= he is there now or on his way there)

جیمز توی تعطیلاته. اون به ایتالیا رفته . (= او الان اونجاست یا تو راهه.)

 

Amy is back home now. She has been to Italy. (= she has now come back)

امی الان به خونه برگشته . اون به ایتالیا رفته بود. (= او الان بازگشته .)

 

Part C :

 

شما میتونید از زمان حال کامل با کلمه های just، already و yet استفاده کنید.

 

just  = کمی قبل (مدت کوتاهی پیش)

 

‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’

«گشنه‌ای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»

 

Hello. Have you just arrived?

«سلام. تازه رسیدی؟»

 

 Already  = زودتر از انتظار

 

‘Don’t forget to pay the bill.’ ‘I’ve already paid it.’

«فراموش نکن که صورت‌حساب رو پرداخت کنی.» «من قبلاً اونو پرداخت کردم.»

 

‘What time is Mark leaving?’ ‘He’s already left .’

«مارک کی می‌ره؟» «اون قبلاً رفته .»

 

Yet  = تا حالا.

 

از yet استفاده می‌کنیم تا نشون بدیم انتظار داریم چیزی اتفاق بیوفته. از yet توی جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

 

Has it stopped raining yet?

« آیا بارون بند اومده؟»

 

I’ve written the email, but I haven’t sent it yet.

«من ایمیل رو نوشتم، اما هنوز اونو ارسال نکردم.»

 

Part D :

می تونید از گذشته ساده (did, went, had و غیره) هم توی مثال‌های این صفحه استفاده کنید. پس میتونید بگید:

 

Ben isn’t here. He’s gone out. or He went out. 

بن اینجا نیست. اون بیرون رفته .

 

‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’ or ‘No, I just had lunch.’ 

«گشنه‌ای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»

 

“با یادگیری زمان حال کامل، گام مهمی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشته‌اید. اما یادگیری زبان یک سفر بی‌پایان است.

 

برای اینکه بتوانید به طور روان و سیال به زبان انگلیسی صحبت کنید، نیاز به تمرین مداوم و تعامل با زبان دارید. به شما پیشنهاد می‌کنیم در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنید تا بتوانید گرامر را در قالب مکالمه‌های واقعی تمرین کرده و مهارت‌های گفتاری خود را تقویت کنید. این دوره تاکنون به بسیاری از زبان‌آموزان کمک کرده است تا به اهداف زبانی خود برسند.”

 

پاسخنامه درس هفتم

 

7.1

 

2. Her English has improved.

3. My bag has disappeared.

4. Lisa has broken her leg.

5. The bus fare has gone up.

6. Dan has grown a beard.

7. It’s stopped raining. / It has stopped raining.

8. My sweater has shrunk. / My sweater’s shrunk.

 

7.2

 

2. been

3. gone

4. gone

5. been

 

7.3

 

2. Have you seen it

3. I’ve forgotten / I have forgotten

4. he hasn’t replied

5. has it finished

6. The weather has changed

7. You haven’t signed

8. have they gone

9. He hasn’t decided yet

10. I’ve just seen her / I have just seen her

11. He’s already gone / He has already gone

12. Has your course started yet

You can also use the past simple (Did you see, he didn’t reply etc.) in this exercise.

 

7.4

 

2. he’s just gone out / he has just gone out or he just went out

3. I haven’t finished yet. or I didn’t finish yet.

4. I’ve already done it. / I have already done it. or I already did it. / I did it already.

5. Have you found a place to live yet? or Did you find a place …?

6. I haven’t decided yet. or I didn’t decide yet.

7. she’s just come back / she has just come back or she just came back

درس سوم: English Grammar in Use

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

درس سوم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت اول

 

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی می‌گیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه می‌خورم، یه عادت روزمره. یا وقتی می‌گیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.

حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی می‌گیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه می‌کنم، یه کار موقت. یا وقتی می‌گیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره می‌افته.

A) Compare:

مقایسه کنید:

Present continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک  اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .

 

 

The water is boiling. Be careful.

آب داره می جوشه. مراقب باش.

 

Listen to those people. What language are they speaking?

به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟

 

Let’s go out. It isn’t raining now.

بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.

 

‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’

“مشغولم.” “چیکار می‌کنی ؟”

 

I’m getting hungry. Let’s go and eat.

داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.

کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .

 

برای موقعیت‌های موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم:

 

I’m living with some friends until I find a place of my own.

من با چندتا دوست زندگی می‌کنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.

 

A: You’re working hard today.

الف: امروز داری حسابی کار می‌کنی.

 

B: Yes, I have a lot to do.

ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .

 

Present simple (I do)

زمان حال ساده

 

 

برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.

 

 

 

 

Water boils at 100 degrees Celsius.

آب توی دمای 100 درجه سانتی‌گراد میجوشه.

 

Excuse me, do you speak English?

ببخشید،  انگلیسی صحبت می‌کنید؟

 

It doesn’t rain very much in summer.

تابستونا بارون زیاد نمی باره.

 

What do you usually do at weekends?

معمولاً آخر هفته‌ها چیکار می‌کنید؟

 

I always get hungry in the afternoon.

همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.

 

Most people learn to swim when they are children.

بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.

 

Every day the population of the world increases by about 200,000 people.

هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .

 

برای موقعیت‌های دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم:

 

My parents live in London. They have lived there all their lives.

پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو  آنجا زندگی کردن.

 

Joe isn’t lazy. He works hard most of the time.

جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.

 

B)

 

I always do and I’m always doing

همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم

 

I always do something = I do it every time:

من همیشه این کار رو انجام میدم:

 

I always go to work by car. (not I’m always going)

همیشه با ماشین میرم  سر کار.

 

I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.

همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.

 

I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .

دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون می‌کنم .

 

I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.

من همیشه اونا رو گم می‌کنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم می‌کنم.)

 

Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)

پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)

 

 

You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?

همیشه به گوشیت نگاه می‌کنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟

 

خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

پاسخنامه درس سوم

 

3.1

3. is trying        4. phones

5. OK               6. are they talking

7. OK               8. Ok

9. It’s getting / It is getting

10. I’m coming / I am coming

11. He always starts

12. OK

3.2

2. a Are you listening

    b Do you listen

3. a flows

    b is flowing / ’s flowing

4. a I don’t do

    b do you usually do

5. a She’s staying / She is staying

   b She always stays

3.3

2. She speaks

3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting

4. do you pronounce

5. isn’t working / is not working / ’s not working

6. is improving

7. lives

8. I’m starting / I am starting

9. They’re visiting / They are visiting

10. does your father do

11. it doesn’t take

12. I’m learning / I am learning …

     Is teaching / ’s teaching

3.4

2. It’s always breaking down.

3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.

4. You’re always leaving your phone at home.

درس اول: English Grammar in Useدرس اول: English Grammar in Use

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

درس اول: English Grammar in Use

Unit 1: Present Continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

 

چرا باید گرامر رو توی دل مکالمه یاد بگیریم؟

یاد گرفتن گرامر انگلیسی فقط حفظ کردن چندتا قاعده سخت نیست. گرامر چیزی نیست که فقط تو کتاب بمونه؛ بلکه باید تو مکالمات واقعی به کار بره. تو دنیای امروز، انگلیسی یه ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباطه و اگه نتونیم گرامر رو توی حرف زدن استفاده کنیم، دانسته‌هامون بی‌فایده می‌شه.

 

مثلاً تو درس اول کتاب English Grammar in Use، با زمان حال استمراری آشنا می‌شیم که خیلی تو مکالمات روزانه استفاده می‌شه. فرض کن می‌خوای به کسی بگی “دارم درس می‌خونم” یا “دارم روی پروژه‌م کار می‌کنم”، از همین زمان استفاده می‌کنی. اگه نتونی درست از این زمان استفاده کنی، حرف‌هات ممکنه عجیب به نظر برسه.

 

اما این فقط یه مثاله. یادگیری گرامر باید تو دل مکالمه باشه و با تمرین مداوم. فقط اینجوریه که می‌تونی سریع و با اعتماد به نفس مکالمه‌ت رو قوی کنی و تو موقعیت‌های واقعی بهتر عمل کنی.

 

Sarah is in her car. She is on her way to work.

سارا سوار ماشینشه و داره میره سر کار.

She’s driving to work.

داره با ماشین میره سر کار.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

این به این معناست که او همین الان در حال رانندگیه، در لحظه‌ای که ما صحبت می‌کنیم. این عمل هنوز تمام نشده است.

 

ساختار زمان حال استمراری:

am/is/are + -ing + فاعل 

 

I am (= I’m) driving.

من دارم رانندگی می‌کنم.

 

He/She/It (= he’s etc.) is working.

او (مذکر/مونث) داره کار می‌کنه.

 

We/You/They (= we’re etc.) are doing.

ما/شما/آنها دارند کاری انجام می‌دهند.

 

دارم کاری انجام می‌دهم = اون کار رو شروع کرده‌ام و هنوز تمام نشده. وسط انجام اون کارم.

 

Please don’t make so much noise. I’m trying to work. (not “I try”)

لطفاً اینقدر سر و صدا نکن. دارم سعی می‌کنم کار کنم.

 

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’ (not “He has a shower”)

«مارک کجاست؟» «داره دوش می‌گیره.»

 

Let’s go out now. It isn’t raining any more. (not “It doesn’t rain”)

بیا الان بریم بیرون. دیگه باران نمیاد.

 

How’s your new job? Are you enjoying it?

کار جدیدت چطوره؟ ازش لذت می‌بری؟

 

What’s all that noise? What’s happening?

این همه سر و صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره می‌افته؟

 

گاهی اوقات عمل در لحظه صحبت کردن رخ نمی‌ده. مثلا:

 

Steve is talking to a friend on the phone. He says: “I’m reading a really good book at the moment. It’s about a man who … “

استیو داره با تلفنی با یک دوستش صجبت می کنه. او می گه: «الان دارم یک کتاب خیلی خوب می‌خونم. کتاب درباره مردیه که …

 

استیو می‌گه “در حال خوندنم”، اما در زمان صحبت کردن، کتاب رو نمی‌خونه. منظورش اینه که خوندن کتاب رو شروع کرده.،اما هنوز اون رو تموم نکرده. او در حال خوندن کتابه.

 

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
(but perhaps she isn’t learning Italian at the time of speaking)

کیت می‌خواد در ایتالیا کار کنه، بنابراین داره ایتالیایی یاد می‌گیره.
(اما شاید در لحظه صحبت کردن او مشغول یادگیری ایتالیایی نیست.)

 

He is not reading the book at the time of speaking. He means that he has started it, but has not finished it yet.

او در لحظه صحبت کردن، در حال خواندن کتاب نیست. منظورش اینه که کتاب را شروع کرده، اما هنوز تمام نکرده.

 

Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer.

چند تا از دوستانم دارند خانه خودشون رو می‌سازند. اونا امیدوارند که تابستان آینده خونه رو تمام کنند.

 

می‌تونیم از زمان حال استمراری همراه با today امروز / this week (این هفته) / this year (امسال) و غیره استفاده کنید:

 

You’re working hard today.

امروز داری خیلی سخت کار می‌کنی.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

Yes, I have a lot to do.

بله، خیلی کار دارم.

 

The company I work for isn’t doing so well this year.

شرکتی که براش کار می‌کنم امسال خوب عمل نمی کنه

 

وقتی درباره تغییری صحبت می‌کنیم که شروع به اتفاق افتادن کرده از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم. در این حالت معمولا از این افعال به این شکل استفاده می‌کنیم:

getting: گرفتن، بدست آوردن، رسیدن به، دریافت کردن

becoming: شدن، تبدیل شدن، گردیدن

changing: تغییر کردن، دگرگون شدن

improving: بهبود یافتن، پیشرفت کردن

starting: شروع کردن، آغاز کردن

increasing: افزایش یافتن، زیاد شدن

rising: بالا رفتن، افزایش یافتن، طلوع کردن

falling: افتادن، کاهش یافتن

growing: رشد کردن، بزرگ شدن

 

Is your English getting better?

انگلیسیت داره بهتر می‌شه؟

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایشه.

 

At first I didn’t like my job, but I’m starting to enjoy it now.

در ابتدا از شغلم خوشم نمی‌اومد، اما الان دارم ازش لذت می‌برم.

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

 

پاسخنامه درس اول

1.1

2.  He’s tying / He is tying         3. They’re crossing / They are crossing

4. He’s scratching / He is scratching    5. She’s hiding / She is hiding

6. They’re waving / They are waving

1.2

2. e    3. g    4. a    5. d    6. h   7. b   8. c

1.3

2. Why are you crying?            3. Is she working today?

4. What are you doing these days?      5. What is she studying? / What’s she studying?

6. What are they doing?                     7. Are you enjoying it?

8. Why are you walking so fast?

1.4

3. I’m not listening / I am not listening

4. She’s having / She is having

5. He’s learning / He is learning

6. they aren’t speaking / they’re not speaking / they are not speaking

7. it’s getting / it is getting

8. isn’t working / ’s not working / is not working

9. I’m looking / I am looking

10. It’s working / It is working

11. They’re building / They are building

12. He’s not enjoying / He is not enjoying

13. The weather’s changing / The weather is changing

14. He’s starting / He is starting 

درس بعدی

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری