

درس بیست و نهم: English Grammar in Use
may and might – Part 1
پاسخنامه
29.1
2. might know
3. might be Brazilian
4. may not be possible
5. may be Tom’s
6. might be driving
7. might have one
8. may not be feeling well
29.2
2. have been
3. have arrived
4. be waiting
5. have told
6. have gone
7. be watching
8. have
9. have left
10. have heard
11. have forgotten
29.3
2. might not have wanted
3. couldn’t have been
4. couldn’t have tried
5. might not have been American

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
درس بیست و هشتم: English Grammar in Use
must and can’t
ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.
اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت میگی که حتماً دما بالای ۳۰ درجهس، حتی اگه دقیق نمیدونی.
حالا، وقتی از “can’t” استفاده میکنی، یعنی با اطمینان میگی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:
رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمیتونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ میخوابه!
Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!
اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت میخوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.
Part A:
گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده میکنیم:
استفاده از “must”
وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده میکنیم:
مثال:
هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.
The weather is so cold; it must be below freezing.
علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.
Ali looks so tired; he must have stayed up late.
اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.
He’s always busy; he must have a lot on his plate.
از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده میکنیم:
مثال:
تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!
You just had dinner; you can’t be hungry again!
سارا میگه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمیتونه درست باشه!
Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!
دوستت میگه که هیچوقت تلویزیون نگاه نمیکنه، ولی همیشه برنامهها رو میشناسه؛ امکان نداره!
Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!
Part B:
برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند، از must have و can’t have استفاده میکنیم.
استفاده از “must have” برای گذشته
وقتی فکر میکنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، میگیم:
من کیفم رو پیدا نمیکنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.
I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.
صدای گریه میاومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.
I heard crying; the child must have been scared.
اون همیشه کاراشو به موقع انجام میده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.
She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.
استفاده از “can’t have” برای گذشته
وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:
گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.
He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.
چراغها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.
The lights were off; they can’t have been home.
اگه واقعاً بارون میاومد، لباساش خیس میشد؛ حتماً بارونی نبوده.
If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.
ساختار جملات:
حال | فاعل + must/can’t + فعل |
گذشته | فاعل + must have/can’t have + اسم/فعل |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه
28.1
2. must
3. can’t
4. must
5. must
6. can’t
7. must
8. can’t
9. must
10. can’t
11. must
28.2
3. know
4. have left
5. be
6. have been
7. be looking
8. have heard
9. have been
10. be joking
11. get / be getting or have
28.3
3. It must have been very expensive.
4. They must have gone away.
5. I must have left it in the restaurant last night.
6. It can’t have been easy for her.
7. He must have been waiting for somebody.
8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.
9. I must have forgotten to lock it.
10. They must have been having a party.
11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …
12. He can’t have worn them much.

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.
درس بیست و هفتم: English Grammar in Use
could (do) and could have (done)
توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوتها رو بررسی میکنیم.
بهطور ساده، “could” رو وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که میخوایم بگیم یه کاری رو میشد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.
با یاد گرفتن این مباحث، میتونیم تو صحبت کردن و نوشتن جملههای دقیقتر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوتهای ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.
Part A :
“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشتهی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):
الان: گوش کن، دارم صدایی میشنوم.
Listen, I can hear a noise.
گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.
Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.
اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه میتوان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:
مثال:
امشب چیکار کنیم؟ میتونیم بریم پارک قدم بزنیم.
We could go for a walk in the park.
وقتی به لندن سفر میکنی، میتونی پیش دوستت بمونی.
When you go to London, you could stay with your friend.
نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون میده.
Part B:
ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیتهایی استفاده میکنیم که غیرواقعی یا کمی اغراقشده هستند:
انقدر خستهام که میتونم یک هفته بخوابم.
I’m so tired, I could sleep for a whole week.
مقایسه:
من میتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).
I can stay with my friend when I go to Tehran.
شاید بتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (احتمالی).
Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.
Part C:
از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:
داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید میدونم.
The story could be true, but I doubt it.
نمیدونم سارا کی میرسه، ممکنه هر لحظه بیاد.
I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.
مقایسه:
هوای شمال خیلی زود تغییر میکنه (بهطور کلی).
The weather can change quickly in the north.
الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.
The weather is nice now, but it could change later.
Part D:
از “could have” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:
من دیروز انقدر خسته بودم که میتونستم تا ظهر بخوابم.
I was so tired yesterday, I could have slept until noon.
چرا توی هتل موندی؟ میتونستی بیای پیش من بمونی.
Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.
Part E:
وقتی از “couldn’t” استفاده میکنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:
من نمیتونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت میشدم.
I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.
الان همه چیز خوبه. اوضاع نمیتونست بهتر از این باشه.
Everything is perfect now; it couldn’t be better.
برای گذشته:
ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمیتونست بهتر از این باشه.
We had a great holiday; it couldn’t have been better.
مقایسه:
من الان نمیتونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.
I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.
دیروز نمیتونستم بدوم چون پام درد میکرد.
I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.
اگه میخواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلطتر بشید، پیشنهاد میکنیم تو دورههای مکالمه ما شرکت کنید. تو این دورهها، نهتنها این گرامرها رو یاد میگیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث میشه بتونید سریعتر پیشرفت کنید و تو صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊
پاسخنامه تمرین درس 27
27.1
2. e 3. b
4. f 5. a
6. d
27.2
2. could 3. can
4. could 5. can
6. can 7. could
8. can 9. could
10. could
27.3
2. could have come
3. could be
4. could have been
5. could have
6. could come
7. have moved
8. gone
27.4
3. couldn’t wear
4. couldn’t have managed
5. couldn’t have been
6. couldn’t afford (or couldn’t manage)
7. couldn’t have studied
8. couldn’t stand

توی این درس قراره دربارهی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیتهای مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.
درس بیست و ششم: English Grammar in Use
can, could and (be) able to
توی این درس قراره دربارهی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیتهای مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده میکنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.
این درس کمک میکنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعیتر و درستتر باشه.
Part A:
“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده میشود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده میکنیم.
مثالها:
میتونم اینجا پارک کنم؟
Can I park here?
علی میتونه پیانو بزنه.
Ali can play the piano.
اگر بخوای، میتونم فردا بهت سر بزنم.
I can visit you tomorrow if you like.
تو میتونی از لپتاپ من استفاده کنی.
You can use my laptop.
Part B:
وقتی میخواهیم بگوییم نمیتوانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده میکنیم.
متأسفم، ولی نمیتونم امشب بیام مهمونی.
Sorry, I can’t come to the party tonight.
اون نمیتونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.
She can’t drive; she doesn’t have a license yet.
Part C:
بعضی وقتا “could” حالت گذشتهی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده میکنیم:
see, hear, smell, taste, feel, remember, understand
وقتی بچه بودم، میتونستم خیلی سریع بدوم.
When I was a kid, I could run very fast.
همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.
As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.
دیشب نمیتونستم بخوابم.
I couldn’t sleep last night.
Part D:
از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده میکنیم، اما وقتی میخواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده میکنیم.
وقتی بچه بود، سارا میتونست سه تا زبان یاد بگیره.
Sara could learn three languages when she was a child.
آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.
The fire spread quickly, but everyone was able to escape.
دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.
I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.
از “couldn’t” در تمام موقعیتها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده میکنیم.
پدرم نمیتونست شنا کنه.
My father couldn’t swim.
اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.
Andy tried, but he couldn’t win the match.
امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم میکنیم.
اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دورههای ما، هم اصول پایهای زبان رو یاد میگیرین و هم مهارتهای کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا میخواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!
پاسخنامه تمرین درس 26ام
26.1
3. can
4. be able to
5. been able to
6. can (or will be able to)
7. be able to
8. can
9. be able to
26.2
Example answers:
2. I used to be able to run fast.
3. I’d like to be able to play the piano.
4. I’ve never been able to get up early.
26.3
2. could run
3. can wait
4. couldn’t sleep
5. can’t hear
6. couldn’t believe
26.4
2. was able to finish it
3. were able to solve it
4. was able to get away
26.5
4. couldn’t
5. managed to
6. could
7. managed to
8. could
9. couldn’t
10. managed to

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم.
درس بیست و چهارم: English Grammar in Use
will be doing and will have done
در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم. این دو زمان هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن و در موقعیتهای متفاوتی استفاده میشن.
تو زندگی روزمره، وقتی میخوایم بگیم یه کاری در آینده در حال انجام خواهد بود (مثل «فردا این موقع دارم میرم باشگاه»)، از “will be doing” استفاده میکنیم. اما وقتی میخوایم بگیم یه کاری رو توی آینده تموم کردیم و انجام شده (مثل «تا آخر این هفته این پروژه رو تموم کردهام»)، از “will have done” استفاده میکنیم.
این درس کمک میکنه بتونیم این دو زمان رو از هم تشخیص بدیم و راحتتر بگیم توی آینده دقیقاً چه اتفاقی میافته یا چه چیزی به نتیجه رسیده.
Part A:
این مثال رو ببین:
These people are standing in a queue to get into the cinema.
این آدما تو صف ایستادن که برن داخل سینما.
Half an hour from now, the cinema will be full. Everyone will be watching the film.
نیم ساعت دیگه سینما پر میشه. همه دارن فیلم رو تماشا میکنن.
Three hours from now, the cinema will be empty. The film will have finished.
سه ساعت دیگه سینما خالی میشه. فیلم تموم شده.
Everyone will have gone home.
همه رفتن خونه.
Part B:
آینده استمراری، یعنی من وسط انجام کاری هستم.
This time next week I’ll be on holiday. I’ll be lying on the beach or swimming in the sea.
این موقع هفته دیگه من تو تعطیلاتم. دارم کنار ساحل دراز کشیدم یا تو دریا شنا میکنم.
You have no chance of getting the job. You’ll be wasting your time if you apply.
هیچ شانسی برای گرفتن این کار نداری. اگه درخواست بدی، وقتتو هدر میدی.
مقایسه آینده استمراری با آینده ساده:
Don’t phone between 7 and 8. We’ll be eating.
بین ساعت ۷ تا ۸ زنگ نزن. داریم شام میخوریم.
Let’s wait for Liz to arrive and then we’ll eat.
بذار منتظر بمونیم تا لیز برسه و بعد شام میخوریم.
مقایسه کن:
At 10 o’clock yesterday, Tina was in her office. She was working. (past continuous)
ساعت ۱۰ دیروز، تینا تو دفترش بود. داشت کار میکرد. (گذشته استمراری)
It’s 10 o’clock now. She is in her office. She is working. (present continuous)
الان ساعت ۱۰ه. تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (حال استمراری)
At 10 o’clock tomorrow, she will be in her office. She will be working. (future continuous)
فردا ساعت ۱۰، تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (آینده استمراری)
Part C:
از “آینده استمراری” برای کارهایی که قراره تو آینده کامل بشن هم استفاده میکنیم.
مثلاً:
The government will be making a statement about the crisis later today.
دولت امروز بعداً یه بیانیه درباره بحران میده.
Later in the programme, I’ll be talking to the Minister of Education.
بعداً تو برنامه، با وزیر آموزش صحبت میکنم.
The team’s star player is injured and won’t be playing in the game on Saturday.
ستاره تیم مصدوم شده و شنبه تو بازی حضور نداره.
وقتی از فرم will be (doing) استفاده میکنیم، will (do) “آینده استمراری” شبیه going to (do) آینده ساده عمل می کنه.
Part D:
“آینده کامل” یعنی کاری تا یه زمانی تو آینده کامل میشه.
مثلاً:
Sally always leaves for work at 8.30 in the morning. She won’t be at home at 9 o’clock – she’ll have gone to work.
سالی همیشه ساعت ۸:۳۰ صبح میره سر کار. ساعت ۹ خونه نیست – رفته سر کار.
We’re late. The film will already have started by the time we get to the cinema.
ما دیر کردیم. وقتی برسیم سینما، فیلم شروع شده.
مقایسه کن:
Ted and Amy have been married for 24 years. (present perfect)
تد و امی ۲۴ ساله که ازدواج کردن. (حال کامل)
Next year they will have been married for 25 years. (future perfect)
سال دیگه ۲۵ سال از ازدواجشون گذشته. (آینده کامل)
When their son was born, they had been married for three years. (past perfect)
وقتی پسرشون به دنیا اومد، سه سال از ازدواجشون گذشته بود. (گذشته کامل)
تا حالا چند بار شده که توی مسافرت، کار، یا حتی اینترنت با انگلیسی مواجه شدید و حس کردید که کاش میتونستید راحتتر مکالمه کنید؟ انگلیسی فقط یه زبان نیست؛ یه کلید برای دنیای بزرگتره!
ما توی دورههای مکالمه انگلیسیمون، بهت کمک میکنیم که بدون استرس، راحت و روان صحبت کنی. تمرینات کاملاً عملی و کاربردی هستن، یعنی از همون جلسات اول میتونی جملات ساده بسازی و توی موقعیتهای مختلف ازشون استفاده کنی. هر چی زودتر شروع کنی، زودتر نتیجه میبینی!
پس اگه میخوای بدون دردسر، انگلیسی رو مثل یه دوست یاد بگیری و توی موقعیتهای مختلف ازش استفاده کنی، دورههای مکالمه ما دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. بیا و با ما همراه شو!
پاسخنامه تمرین درس 24ام
24.1
2. b is true
3. a and c are true
4. b and d are true
5. c and d are true
6. c is true
24.2
2. be going
3. won’t be playing
4. will be starting
5. be watching
6. will you be doing
7. won’t be going
8. will be landing
24.3
2. we’ll be playing / we will be playing
3. She’ll be waiting / She will be waiting
4. it will have finished (or it will be finished)
5. you’ll still be living / you will still be living
6. she’ll have travelled / she will have travelled
7. I’ll be staying / I will be staying
8. he’ll have spent / he will have spent
9. I won’t be doing / I will not be doing

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
درس بیست و سوم: English Grammar in Use
I will and I’m going to
درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
وقتی از “I will” استفاده میکنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف میزنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که میگیم: «اوه، در رو باز میکنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده میشه که از قبل برای یه کاری برنامهریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».
این درس به شما کمک میکنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.
Part A:
تفاوت بین “”will و “be going to”
Will (We’ll invite …)
Let’s have a party
بیا یه مهمونی بگیریم
That’s a great idea. We’ll invite lots of people.
فکر خوبیه. خیلیها رو دعوت میکنیم.
از “Will” (… We’ll invite ما دعوت میکنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده میکنیم. مهمونی یه فکر جدیده.
بعد همون روز، هلن مکس رو میبینه:
Sarah and I have decided to have a party.
من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.
We’re going to invite lots of people.
میخوایم خیلیها رو دعوت کنیم.
ما از “(be) going to” استفاده میکنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلیها رو دعوت کنه.
مقایسه کن:
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ میزنم.»
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، میدونم. قراره بهش زنگ بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’
آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمیدونستم. میرم بهش سر بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’
آنا بیمارستانه. – «آره، میدونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»
Part B :
اتفاقات و وضعیتهای آینده (پیشبینی آینده)
از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیتهای آینده استفاده میکنیم. پس میتونی بگی:
I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.
فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.
Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.
اون کفشها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفشها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.
وقتی میگیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق میافته، نشون میده یه اتفاقی تو آینده میافته. مثلاً:
Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)
اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.
(میتونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)
مقایسه کن:
We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.
قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع میشه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول میکشه.
(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)
Jane will be late for the meeting. She’s always late.
جین دیر میرسه به جلسه. همیشه دیر میاد.
(این رو میگم چون میدونم جین چه جوریه)
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه درس 23
23.1
2. I’ll lend
3. I’m going to wash
4. I’ll show
5. are you going to paint
6. I’m going to buy
7. I’ll have
8. I’m not going to finish
9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study
10. I’ll call
11. he’s going to have … he’s going to do
23.2
2. I’ll see
3. I’m going to sell
4. you’ll find (you’re going to find is also possible)
5. a I’m going to throw
5. b I’ll have it.
6. a I’ll take
6. b Amy is going to take (or Amy is taking)
23.3
2. d
3. h
4. g
5. c
6. a
7. e
8. b

درس بیست و یکم: English Grammar in Use
will and shall – part 1
درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی میپردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده میشوند، هرچند با تفاوتهایی که در کاربرد آنها وجود دارد.
“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیمگیری فوری استفاده میشود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.
“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده میشود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.
در این درس، ما به تفاوتها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونههایی از استفادههای آنها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.
Part A:
ما از “I’ll” وقتی استفاده میکنیم که تازه تصمیم گرفتهایم کاری انجام بدیم.
“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”
“اوه، در رو باز گذاشتم. میرم و میبندمش.”
“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”
“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”
“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”
“به مکس زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ میزنم.”
ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جملهها استفاده نمیکنیم:
“I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)
الان بهش زنگ میزنم.
ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده میکنیم:
I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.
یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.
I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.
فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خستهام.
توی انگلیسی محاورهای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل میشه:
I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)
میبینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمیمونم.
Part B :
ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیتها استفاده میکنیم:
پیشنهاد دادن برای انجام کاری
That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)
به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت میکنم.
قبول کردن انجام کاری
A: Can you give Tom this book?
میتونی این کتاب رو به تام بدی؟
B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.
حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش میدم.
قول دادن برای انجام کاری
Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.
مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس میدم.
I won’t tell anyone what happened. I promise.
قول میدم به کسی نگم چی شده.
ما از “won’t” استفاده میکنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع میکنه:
I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.
سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمیکنه.
The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)
ماشین روشن نمیشه. (یعنی ماشین “نمیخواد” روشن بشه)
“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:
Will you please turn the music down? It’s too loud.
میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.
Part C:
ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیمگیری یا برنامهریزی شدن استفاده نمیکنیم:
I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)
شنبهی آینده میرم تعطیلات.
مقایسه کن:
I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)
من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیمگیری شده)
A: I’ll meet you at half past ten, OK?
ساعت ۱۰:۳۰ میبینمت، اوکی؟
B: Fine. See you then. (decided now)
خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)
Part D:
ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we” استفاده میکنیم.
ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده میکنیم:
Shall I open the window? (= do you want me to open it?)
پنجره رو باز کنم؟ (یعنی میخوای پنجره رو باز کنم؟)
I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)
من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)
‘Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’
«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»
‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’
«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»
“ ?… shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:
Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)
در رو ببندم؟ (یعنی میخوای من در رو ببندم؟)
Will you shut the door? (= I want you to shut it)
در رو میبندی؟ (یعنی میخوام تو در رو ببندی)
ما با استفاده از روشهای نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد میگیرید، بلکه مهارتهای مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت میکنید.
پاسخنامه
21.1
2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put
3. I’ll check
4. I’ll do
5. I’ll show
6. I’ll have
7. I’ll stay / I’ll wait
8. I’ll try
21.2
2. I think I’ll go to bed.
3. I think I’ll go for a walk.
4. I don’t think I’ll have (any) lunch.
5. I don’t think I’ll go swimming today.
21.3
3. I’ll meet
4. I’ll stay
5. I’m having
6. I won’t forget
7. we’re going
8. Are you doing
9. Will you do
10. Do you go
11. won’t tell
12. I’ll do
21.4
2. Where shall we go (on holiday)?
3. Shall I buy it?
4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?
5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?
6. What time shall we meet?

خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
درس نوزدهم: English Grammar in Use
Present tenses (I am doing / I do) for the future
زمانهای حال برای آینده
خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
1. حال استمراری (I am doing)
از حال استمراری استفاده میکنیم وقتی که میخوایم دربارهی برنامههای قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامهریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:
من فردا دارم میرم باشگاه.
I’m going to the gym tomorrow.
اون دوشنبه داره میره مسافرت.
She’s going on a trip on Monday.
تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف میزنیم. چون این یه کاریه که برنامهریزی شده.
2. حال ساده (I do)
ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده میکنیم که معمولاً طبق برنامه انجام میشن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلمها، یا کلاسها. مثلاً:
کلاس زبانم ساعت ۳ شروع میشه.
My English class starts at 3.
قطار ساعت ۶ حرکت میکنه.
The train leaves at 6.
اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، چون یه برنامهی مشخص و رسمی هست.
Part A:
حال استمراری (دارم انجام میدم) با معنی آینده
This is Ben’s diary for next week.
این دفترچهی برنامهی بن برای هفتهی بعده.
He is playing tennis on Monday afternoon.
اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی میکنه.
He is going to the dentist on Tuesday morning.
اون سهشنبه صبح میره دندونپزشکی.
He is meeting Kate on Friday.
اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.
تو همهی این مثالها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامهریزی کرده که این کارا رو انجام بده.
I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:
دارم یه کاری رو انجام میدم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامهریزی کردم که انجامش بدم:
A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)
الف: شنبه شب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چیکار میکنی”)
B: I’m going to the cinema. (not I go)
ب: میخوام برم سینما. (نه اینکه “میرم سینما”)
A: What time is Katherine arriving tomorrow?
الف: کاترین فردا چه ساعتی میرسه؟
B: Half past ten. We’re meeting her at the station.
ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.
I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.
فردا کار نمیکنم، پس میتونیم بریم یه جایی بیرون.
Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.
استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمیکنه. پاش آسیب دیده.
معمولاً برای صحبت کردن دربارهی کارهایی که برنامهریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمیکنیم:
What are you doing tonight? (not What will you do)
امشب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)
Alex is getting married next month. (not will get)
الکس ماه بعد ازدواج میکنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)
ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده میکنیم. این مخصوصاً برای فعلهای حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده میشه.
I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)
خستهام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “میرم بخوابم”)
‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)
تینا، آمادهای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)
Part B:
حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده
ما از حال ساده وقتی درباره برنامههای زمانبندی شده مثل زمانهای حمل و نقل یا سینما صحبت میکنیم، استفاده میکنیم .
I have to go. My train leaves at 11.30.
من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت میکنه.
What time does the film start tonight?
فیلم امشب چه ساعتی شروع میشه؟
The meeting is at nine o’clock tomorrow.
جلسه فردا ساعت 9 هست.
میتونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت میکنی که برنامههاشون مثل یک جدول زمانبندی ثابت شده است استفاده کنی.
I start my new job on Monday.
من دوشنبه کار جدیدم رو شروع میکنم.
What time do you finish work tomorrow?
چه ساعتی فردا کارت تموم میشه؟
اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده میشه.
What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)
فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟
مقایسه کن:
Present simple زمان حال ساده What time does the train arrive? قطار چه ساعتی میرسه؟ The film starts at 8.15. فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع میشه. | Present continuous زمان حال استمراری What time are you arriving? کی میرسی؟ I’m going to the cinema this evening امشب دارم میرم سینما. |
وقتی در مورد قرارها، کلاسها، امتحانها و غیره صحبت میکنی، میتونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.
I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.
من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
19.1
2. How long are you going for?
3. When are you leaving?
4. Are you going alone?
5. Are you travelling by car?
6. Where are you staying?
19.2
2. We’re having
3. I’m not working
4. I’m leaving
5. are you going
6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming
7. I’m going
8. He’s working / He is working
19.3
Example answers:
2. I’m working tomorrow morning.
3. I’m not doing anything tomorrow evening.
4. I’m going swimming next Sunday.
5. I’m going to a party this evening.
19.4
2. Are you going
3. he’s moving / he is moving
4. I’m going / I am going … does it start
5. we’re meeting / we are meeting
6. Are you doing
7. does this term end … starts
8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting
9. Are you watching
10. leaves … arrives
11. It finishes
12. I’m not using / I am not using

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
درس هجدهم: English Grammar in Use
used to (do)
درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
نکات کلیدی:
1. “used to” برای توصیف عادات و رویدادهای گذشته: این ساختار برای بیان کارهایی است که در گذشته بهطور مرتب انجام میگرفت ولی دیگر تکرار نمیشوند.
مثال:
I used to play football every weekend when I was younger.
(من در جوانی هر آخر هفته فوتبال بازی میکردم، ولی حالا دیگر این کار را نمیکنم.)
2. “used to” برای توصیف حالتهای گذشته: همچنین از این ساختار میتوان برای توصیف وضعیتها یا شرایطی که در گذشته وجود داشته و اکنون تغییر کردهاند، استفاده کرد.
مثال:
There used to be a cinema in this town, but it closed down a few years ago.
(قبلاً در این شهر یک سینما وجود داشت، ولی چند سال پیش تعطیل شد.)
Part A:
Nicola doesn’t travel much these days.
نیکولا این روزا زیاد سفر نمیکنه.
She prefers to stay at home.
ترجیح میده خونه بمونه.
But she used to travel a lot.
ولی قبلا زیاد سفر میکرد.
She used to go away two or three times a year.
قبلا سالی دو سه بار میرفت سفر.
She used to travel a lot = she travelled often in the past, but she doesn’t do this any more.
قبلا زیاد سفر میکرد = قبلا زیاد سفر میرفت، ولی دیگه این کارو نمیکنه.
Part B :
I used to do something = I did it often in the past, but not any more:
من قبلا یه کاری رو انجام میدادم = قبلا زیاد انجامش میدادم، ولی دیگه نه:
I used to play tennis a lot, but I don’t play very much now.
من قبلا خیلی تنیس بازی میکردم، ولی الان زیاد بازی نمیکنم.
David used to spend a lot of money on clothes. These days he can’t afford it.
دیوید قبلا خیلی پول لباس میداد. این روزا دیگه نمیتونه از پسش بربیاد.
‘Do you go to the cinema much?’ ‘Not now, but I used to.’ (= I used to go)
“زیاد سینما میری؟” “الان نه، ولی قبلا میرفتم.”
ما همچنین از used to برای چیزایی استفاده میکنیم که قبلا درست بودن، ولی الان دیگه نیستن:
This building is now a furniture shop. It used to be a cinema.
این ساختمون الان یه مغازه مبلمانه. قبلا یه سینما بود.
I used to think Mark was unfriendly, but now I realise he’s a very nice person.
من قبلا فکر میکردم مارک آدم سردیه، ولی الان فهمیدم آدم خیلی خوبیه.
I’ve started drinking coffee recently. I never used to like it before.
من تازگیا شروع کردم به قهوه خوردن. قبلا اصلا دوست نداشتم.
Lisa used to have very long hair when she was a child.
لیزا وقتی بچه بود موهاش خیلی بلند بود.
Part C:
‘I used to do something’ is past. There is no present. You cannot say ‘I use to do’.
“قبلا یه کاری رو انجام میدادم” برای گذشتهست. برای زمان حال نیست. نمیتونی بگی “من عادت دارم یه کاری رو انجام بدم.”
برای حرف زدن درباره حال، از زمان حال ساده استفاده میکنیم (مثلا: I do).
We used to live in a small village, but now we live in a city.
ما قبلا تو یه دهکده کوچیک زندگی میکردیم، ولی الان تو شهر زندگی میکنیم.
There used to be four cinemas in the town. Now there is only one.
قبلا تو شهر چهار تا سینما بود. الان فقط یه دونه مونده.
Part D:
فرم سوالی معمولی اینه: ? …did (you) use to
Did you use to eat a lot of sweets when you were a child? (= did you do this often?)
وقتی بچه بودی زیاد شیرینی میخوردی؟ (= آیا این کارو زیاد میکردی؟)
فرم منفی به صورت … didn’t use to هست (used not to … هم ممکنه):
I didn’t use to like him. (or I used not to like him.)
من قبلا ازش خوشم نمیاومد. (یا: من قبلا ازش خوشم نمیاومد.)
Part E:
مقایسه کن I used to do و I was doing:
I used to watch TV a lot. (= I watched TV often in the past, but I don’t do this any more)
من قبلا زیاد تلویزیون تماشا میکردم. (= تو گذشته زیاد تلویزیون میدیدم، ولی دیگه این کارو نمیکنم)
I was watching TV when Rob called. (= I was in the middle of watching TV)
داشتم تلویزیون میدیدم که راب زنگ زد. (= وسط تماشای تلویزیون بودم)
Part F:
I used to do و I am used to doing رو با هم قاطی نکن (به درس ۶۱ نگاه کن). ساختار و معانیشون فرق داره:
I used to live alone. (= I lived alone in the past, but I no longer live alone.)
من قبلا تنها زندگی میکردم. (= قبلا تنها زندگی میکردم، ولی دیگه تنها زندگی نمیکنم.)
I am used to living alone. (= I live alone, and it’s not a problem for me because I’ve lived alone for some time.)
من به تنها زندگی کردن عادت دارم. (= الان تنها زندگی میکنم و برام مشکلی نیست چون مدتیه اینطوری زندگی میکنم.)
یادگیری زبان جدید مثل باز کردن دری به روی یه دنیای تازهست! با دونستن یه زبان دیگه، میتونی راحتتر با آدمای جدید ارتباط بگیری، سفر کنی، شغلهای بهتر پیدا کنی، و حتی فیلمها و کتابهای زیان اصلی رو بدون زیرنویس و ترجمه بخونی.
حالا اگه بخوای به هدفت برسی و یه زبان رو سریع و راحت یاد بگیری، دورههای ما دقیقاً همون چیزیه که نیاز داری! با ما یادگیری زبان رو قدم به قدم و تو فضای دوستانهای تجربه میکنی. فرقی نداره از کجا شروع کنی، ما اینجاییم تا کمکت کنیم تا به نتیجهای که میخوای برسی.
پاسخنامه تمرین های درس هجدهم
18.1
2. used to have/ride
3. used to live
4. used to be
5. used to eat/like/love
6. used to take
7. used to be
8. used to work
18.2
2. used
3. used to be
4. did
5. used to
6. use
7. to
8. be able
9. didn’t
18.3
2–6
• She used to be very lazy, but she works very hard these days.
• She didn’t use to like cheese, but she eats lots of cheese now. or She used not to like cheese, but …
• She used to play the piano, but she hasn’t played the piano for a long time. / … played it for a long time.
• She didn’t use to drink tea, but she likes it now. or She used not to drink tea, but …
• She used to have a dog, but it died two years ago
18.4
Example answers:
3. I used to be a vegetarian, but now I eat meat sometimes.
4. I used to watch TV a lot, but I don’t watch it much now.
5. I used to hate getting up early, but now it’s no problem.
7. I didn’t use to drink coffee, but I drink it every day now.
8. I didn’t use to like hot weather, but now I love it

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند.
درس هفدهم: English Grammar in Use
have and have got
داشتن
در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند، اما در موقعیتها و سبکهای مختلفی کاربرد دارند.
در این درس، تفاوتهای اصلی بین این دو روش را بررسی میکنیم و یاد میگیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.
Part A:
Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماریها، قرارها و .. استفاده می شوند!)
میتونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. میتونید بگید:
They have a new car. Or They’ve got a new car.
اونا یه ماشین جدید دارن.
Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.
لیزا دوتا برادر داره.
I have a headache. Or I’ve got a headache.
من سردرد دارم.
Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.
خونهمون یه باغچه کوچیک داره.
He has a few problems. Or He’s got a few problems.
اون یه سری مشکل داره.
I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.
من فردا کلاس رانندگی دارم.
اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرمهای استمراری استفاده نمیکنیم. مثلا: I’m having
We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)
داریم از تعطیلاتمون لذت میبریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.
برای گذشته از had استفاده میکنیم (معمولا بدون got )
Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)
لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.
Part B:
تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:
I don’t have any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t got any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t any questions. (less usual) من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)
She doesn’t have a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t got a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t a car. (less usual) اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)
| Do you have any questions? سوالی داری؟ Or Have you got any questions? سوالی داری؟ Or Have you any questions? (less usual) سوالی داری؟ (کمتر رایجه)
Does she have a car? اون ماشین داره؟ Or Has she got a car? اون ماشین داره؟ Or Has she a car? (less usual) اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه) |
تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده میکنیم:
Did you have a car when you were living in Paris?
وقتی پاریس زندگی میکردی ماشین داشتی؟
I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.
تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.
Lisa had long hair, didn’t she?
لیزا موهاش بلند بود، نه؟
Part C:
Have breakfast / have a shower / have a good time etc.
صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره
ما همچنین از have ( نه have got ) برای کارهایی که انجام میدیم یا تجربه میکنیم استفاده میکنیم.
Have got تو این عبارات ممکن نیست.
مقایسه کن:
Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)
بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ میخورم.
But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?
ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی میخوای؟
میتونی از فرمهای استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:
We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.
داریم از تعطیلات لذت میبریم. خیلی خوش میگذره.
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’
مارک کجاست؟ داره دوش میگیره.
تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده میکنیم:
I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)
من معمولا صبحونه مفصل نمیخورم.
Where does Chris usually have lunch?
کریس معمولا کجا ناهار میخوره؟
Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)
مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه تمرین 17
17.1
2. h
3. c
4. g
5. b
6. a
7. e
8. f
17.2
3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)
4. didn’t have
5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)
6. do you have / have you got (have you is less usual)
7. didn’t have
8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)
9. did you have
10. don’t have / haven’t got
11. had … didn’t
17.3
3. I didn’t have / hadn’t got my phone
4. I have a cold or I’ve got a cold
5. OK
6. I didn’t have any energy
7. OK (or It hasn’t got many shops.)
8. Did you have (Had you is unusual)
9. OK
10. he had a beard
11. OK (or We’ve got plenty of time.)
12. do you have a shower
17.4
2. has a break
3. had a party
4. have a look
5 ’s having / is having a nice time
6. had a chat
7. Did you have trouble
8. had a baby
9. was having a shower
10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
درس پانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect (I had done)
گذشته کامل (ماضی بعید)
“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اونجایی که میخوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده میکنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستانهامون رو دقیقتر بگیم.”
Part A:
Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.
هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.
Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.
پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.
So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.
پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.
گذشته کامل ساده به این صورت ساخته میشه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).
بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت میکنیم:
Sarah arrived at the party.
سارا به مهمونی رسید .
این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده میکنیم:
When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.
وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.
چندتا مثال دیگه:
When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.
دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.
Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.
کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.
At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.
اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.
The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before.
آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.
Part B:
مقایسه حال کامل و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where. مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.
We weren’t hungry. We’d just had lunch. ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.
The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks. خونه کثیف بود. هفتهها بود که تمیزش نکرده بودن. | Present perfect: حال کامل:
Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where. اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.
We aren’t hungry. We’ve just had lunch. ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.
The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks. خونه کثیفه. هفتههاست تمیزش نکردن. |
Part C:
مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: No, he’d already left. نه، اون قبلاً رفته بود.
Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house. کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونهی مامانش بود. | Past simple: گذشته ساده:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: Yes, but he left soon afterwards. آره، ولی بعدش سریع رفت.
Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house. وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونهی مامانش بود. |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه درس 15
15.1
3. It had changed a lot.
4. I hadn’t heard it before.
5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …
6. The film had already started.
7. We hadn’t been there before.
8. I hadn’t seen him for five years.
9. They’d just had lunch. / They had just had …
10. He’d never played before. / He had never played …
15.2
2. there was … She’d gone / She had gone
3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked
4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)
15.3
2. I went
3. had gone
4. he’d already travelled / he had already travelled
5. broke
6. we saw … had broken … we stopped

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.
درس نهم: English Grammar in Use
Present perfect continuous (I have been doing)
زمان حال کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس میخونی، میتونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس میخونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد میگیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوتهایی با زمانهای دیگه داره.”
Part A :
It’s been raining.
داره بارون میاد.
Is it raining?
الان داره بارون میاد؟
No, but the ground is wet.
نه، ولی زمین خیسه.
It’s been raining. (= It has been …)
بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)
ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing
ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده میکنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:
Why are you out of breath? Have you been running?
چرا نفست بند اومده؟ داشتی میدویدی؟
Paul is very tired. He’s been working hard.
پل خیلی خستهست. سخت کار کرده.
Why are you so tired? What have you been doing?
چرا اینقدر خستهای؟ داشتی چیکار میکردی؟
I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.
داشتم با آماندا حرف میزدم و اونم با من موافقه.
Where have you been? I’ve been looking for you.
کجا بودی؟ داشتم دنبالت میگشتم.
Part B :
It began raining two hours ago and it is still raining.
دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.
How long has it been raining?
چقدر وقته داره بارون میاد؟
It’s been raining for two hours. (= It has been …)
دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)
ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده میکنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.
How long have you been learning English? (= you’re still learning English)
چقدر وقته داری انگلیسی یاد میگیری؟ (= هنوزم داری یاد میگیری)
Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.
بن داره تلویزیون میبینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.
Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.
کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت میگردم.
Chris hasn’t been feeling well recently.
کریس تازگیا حالش خوب نبوده.
میتونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:
Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.
سیلویا یه تنیسباز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی میکرده.
Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.
هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو میبینن. سالهاست دارن اونجا میرن.
Part C :
مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری ( have been doing ) :
![]() I’ve been working hard. Now I’m going to have a break. سخت کار کردم. حالا میخوام استراحت کنم.
The ground is wet. It’s been raining. زمین خیسه، بارون اومده.
We’ve been waiting for an hour. یه ساعته منتظریم.
| ![]() Don’t disturb me now. I’m working. الان مزاحمم نشو، دارم کار میکنم.
We need an umbrella. It’s raining. باید چتر بیاریم، بارون میاد.
Hurry up! We’re waiting. بدو! منتظریم.
|
“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسیتون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما میتونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمیمون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درسها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید میتونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبتنام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیکتر بشید!”
پاسخنامه درس 9
9.1
2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television
3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis
4. ’s been running / has been running
9.2
2. Have you been waiting long?
3. What have you been doing?
4. How long have you been working here?
5. How long have you been doing that?
9.3
2. ’ve been waiting / have been waiting
3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese
4. She’s been working there / She has been working there
5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy
9.4
2. I’ve been looking / I have been looking
3. are you looking
4. She’s been teaching / She has been teaching
5. I’ve been thinking / I have been thinking
6. he’s working / he is working
7. She’s been working / She has been working
8. you’re driving / you are driving
9. has been travelling