

اصطلاحات عامیانه یکی از چالشهای بزرگ برای زبانآموزان است، اما اگر آنها را یاد بگیرید، نه تنها درک فیلمها برایتان راحتتر میشود، بلکه مکالمههای شما هم طبیعیتر و روانتر خواهد شد. پس بیایید با هم ۶۰ اصطلاح پرکاربرد در فیلمها را بررسی کنیم.
60 اصطلاح عامیانه انگلیسی که در فیلمها می شنوید!
سلام دوستان! امروز میخواهیم به دنیای شگفتانگیز اصطلاحات عامیانه (slang) در زبان انگلیسی بپردازیم؛ چیزی که باعث میشه فیلم ها رو راحتتر متوجه بشید و مکالمه واقعی رو یاد بگیرید.
اگر تا به حال فیلمی را تماشا کردهاید و از خودتان پرسیدهاید، “این جمله یعنی چی؟” همین آموزش خیلی می تونه بهتون کمک کنه!
اصطلاحات عامیانه همیشه یکی از چالشهای بزرگ برای زبانآموزان بوده، اما اگر آنها را یاد بگیرید، نه تنها درک فیلمها برایتان راحتتر میشود، بلکه مکالمههای شما هم طبیعیتر و روانتر خواهد شد. پس بیایید با هم ۶۰ اصطلاح پرکاربرد در فیلمها را بررسی کنیم.
اصطلاحات دوستانه و محاورهای
What’s up? چه خبر؟
Hey, what’s up?
هی، چه خبر؟
No biggie مهم نیست
Sorry for being late. – No biggie!
ببخشید که دیر کردم.” – “مهم نیست!
Bummer !چه بد
I lost my wallet. – That’s a bummer!
کیف پولم رو گم کردم.” – “چه بد!
Dude رفیق
Dude, that was awesome!
رفیق، عالی بود!
Chill out آروم باش
Chill out! Everything’s under control.
آروم باش! همه چیز تحت کنترله.
Piece of cake خیلی آسونه
The test was a piece of cake.
امتحان خیلی آسون بود.
Hang out وقت گذروندن
Let’s hang out this weekend!
آخر هفته بریم دورهمی!
Hit me up بهم پیام بده
Hit me up when you’re free.
وقتی وقت داشتی، بهم پیام بده.
Couch potato کسی که زیاد تلویزیون میبینه
He’s such a couch potato, always watching TV.
اون خیلی تنبله، همش پای تلویزیونه.
Take it easy آروم باش / سخت نگیر
Take it easy! No need to stress out.
آروم باش! نیازی نیست استرس داشته باشی.
اصطلاحات پرکاربرد در فیلمهای اکشن و جنایی
Let’s roll بزن بریم
Let’s roll before it’s too late!
بزن بریم قبل از اینکه دیر بشه!
He’s loaded خیلی پولداره
Did you know he’s loaded?
میدونستی اون خیلی پولداره؟
Drop the ball خرابش کردی
You really dropped the ball on this project.
تو واقعاً این پروژه رو خراب کردی.
Play it cool طبیعی رفتار کن
Just play it cool and act normal.
فقط طبیعی رفتار کن و عادی باش.
Give me a break! !بس کن دیگه
Oh, give me a break! You’re exaggerating.
بس کن دیگه! داری اغراق میکنی.
Bite the bullet شرایط سخت رو تحمل کردن
Sometimes you just have to bite the bullet.
گاهی باید شرایط سخت رو تحمل کنی.
Blow off steam خالی کردن عصبانیت
Go for a run to blow off some steam.
برو بدو تا عصبانیتت رو خالی کنی.
Go off the rails دیوانه شدن
He totally went off the rails after the breakup.
بعد از جدایی کاملاً دیوانه شد.
Keep it under wraps محرمانه نگه داشتن
Keep this information under wraps for now.
فعلاً این اطلاعات رو محرمانه نگه دار.
Behind bars در زندان بودن
He’s behind bars for robbery.
او به خاطر دزدی در زندانه.
Crack up از خنده ترکیدن
That joke really cracked me up!
اون جوک واقعاً منو از خنده ترکوند!
Goof around لوسبازی درآوردن
Stop goofing around and get to work!
لوسبازی رو کنار بذار و برو سر کار!
Cheesy – «سطحی و بیمزه»
That movie was so cheesy!
اون فیلم خیلی سطحی و بیمزه بود!
Pull someone’s leg سر به سر گذاشتن
Are you pulling my leg?
داری منو سر کار میذاری؟
Lighten up بیخیال شو / سخت نگیر
Come on, lighten up! It was just a joke.
بیخیال شو! فقط یه شوخی بود.
Corny خیلی کلیشهای
That joke was so corny!
اون جوک خیلی کلیشهای بود!
Dork آدم دست و پا چلفتی
He’s such a dork, but we love him anyway.
اون خیلی دست و پا چلفتیه، ولی ما دوستش داریم!
Ditch پیچوندن
Let’s ditch school and go to the mall!
بیا مدرسه رو بپیچونیم و بریم مرکز خرید!
Flake out قول دادن و عمل نکردن
She always flakes out at the last minute.
اون همیشه دقیقه نود جا میزنه.
Throw shade طعنه زدن
She was totally throwing shade at her ex-boyfriend.
اون کاملاً داشت به دوستپسر سابقش طعنه میزد.
Head over heels دیوانهوار عاشق شدن
He’s head over heels in love with her.
اون دیوانهوار عاشقشه.
Break a heart دل کسی را شکستن
He broke her heart when he left.
وقتی رفت، دلشو شکست.
Hit it off خیلی زود با کسی صمیمی شدن
They hit it off right away.
اونا فوراً با هم صمیمی شدن.
Tie the knot ازدواج کردن
They finally tied the knot last summer.
اونا بالاخره تابستون گذشته ازدواج کردن.
Call it quits به رابطه پایان دادن
They decided to call it quits after five years.
اونا بعد از پنج سال تصمیم گرفتن رابطهشونو تموم کنن.
On the rocks رابطه در حال فروپاشی
Their marriage is on the rocks.
ازدواجشون در حال فروپاشیه.
Have a crush on someone علاقه داشتن به کسی
She has a huge crush on her coworker.
اون علاقه زیادی به همکارش داره.
Lovebirds دو نفر که خیلی عاشق هم هستند
Look at those two lovebirds!
به اون دوتا عاشق نگاه کن!
Old flame عشق قدیمی
I ran into an old flame yesterday.
دیروز به یه عشق قدیمی برخوردم.
Cold feet دودل شدن قبل از ازدواج یا تصمیم بزرگ
He got cold feet before the wedding.
قبل از عروسی دودل شد.
Jump scare ترس ناگهانی
That horror movie had so many jump scares!
اون فیلم ترسناک پر از صحنههای ترس ناگهانی بود!
Scare the pants off someone کسی را خیلی ترساندن
That ghost story scared the pants off me!
اون داستان روح خیلی منو ترسوند!
Bone-chilling وحشتناک
The wind outside is bone-chilling tonight.
امشب باد بیرون خیلی سوزناکه.
Creep out ترسیدن
That abandoned house really creeps me out.
اون خونه متروکه واقعاً منو میترسونه.
Haunted تسخیر شده
That hotel is rumored to be haunted.
میگن اون هتل تسخیر شده است.
Gory خونین و وحشتناک
That horror movie was way too gory for me.
اون فیلم ترسناک خیلی خونین و وحشتناک بود.
Nail-biter فیلم یا صحنهای که آدم را در استرس نگه میدارد
That game was a real nail-biter!
اون بازی واقعاً هیجانانگیز بود!
Spooky ترسناک
The fog made everything look spooky.
مه باعث شده بود همهچیز ترسناک به نظر بیاد.
Eerie مرموز و وهمآلود
The silence in the house was eerie.
سکوت داخل خونه وهمآلود بود.
Ghost town جایی که خالی و متروکه به نظر میرسد
This place is like a ghost town at night.
این مکان شبها مثل یه شهر ارواح میشه.
Hyped خیلی هیجانزده
I’m so hyped for the concert tonight!
برای کنسرت امشب خیلی هیجانزدهام!
Dope خیلی عالی
That new song is dope!
اون آهنگ جدید خیلی عالیه!
Lit باحال و هیجانانگیز
The party last night was lit!
مهمونی دیشب خیلی باحال بود!
Savage خیلی خفن و بیرحمانه
He made a savage comeback!
اون یه جواب خیلی خفن داد!
Salty حسودی کردن یا ناراحت بودن
She got salty after losing the game.
بعد از باخت توی بازی ناراحت شد.
Throwback یادآوری گذشته
Here’s a throwback to our trip last summer!
اینم یه یادآوری از سفر تابستونی پارسال!
Squad گروه دوستان
Hanging out with my squad tonight!
امشب با گروهم میچرخم!
Flex پز دادن
He’s always flexing his new car.
اون همیشه داره با ماشین جدیدش پز میده.
Ghost someone یهویی ناپدید شدن از رابطه
I can’t believe he ghosted me after our date.
باورم نمیشه بعد از قرارمون یهویی غیبش زد!
Clap back جواب محکم و تلافی دادن
She clapped back at the rude comment with a witty reply.
اون با یه جواب زیرکانه به نظر بیادبانه پاسخ داد.
نتیجهگیری
خب دوستان، این ۶۰ اصطلاح عامیانهای بود که در فیلمهای زبان اصلی خیلی کاربرد داره. اگر میخواهید مهارتهای مکالمه خود را تقویت کنید و مثل بومیهای انگلیسی صحبت کنید، پیشنهاد میکنم که فیلم ببینید، به این اصطلاحات دقت کنید و آنها را در مکالمات روزمرهتان به کار ببرید.
و اگر میخواهید مکالمه انگلیسی خود را به سطح بالاتری ببرید، دورههای مکالمه دکتر زبان بهترین گزینه برای شما هستند! در این دورهها، یاد میگیرید که چگونه روان، طبیعی و با اعتماد به نفس صحبت کنید. پس معطل نکنید و همین امروز اقدام کنید!

سلام به همه ی دوستداران زبان انگلیسی! مسعود اکبری هستم و خیلی خوشحالم که امروز با شما هستم. همه ما یه روزی با این ترس دست و پنجه نرم کردیم: ترس از صحبت کردن به زبان انگلیسی.قلبمون تند تند میزنه و دستانمون عرق می کنه. انگار یه دیوار بزرگ جلوی دهنمونو گرفته و اجازه نمیده که آزادانه به این زبان حرف بزنیم. اما نگران نباشید، من اینجا هستم تا با سالها تجربه در حوزه یادگیری و آموزش زبان انگلیسی […]
از ترس صحبت کردن تا تسلط بر انگلیسی
سلام به همه ی دوستداران زبان انگلیسی! مسعود اکبری هستم و خیلی خوشحالم که امروز با شما هستم.
همه ما یه روزی با این ترس دست و پنجه نرم کردیم: ترس از صحبت کردن به زبان انگلیسی.قلبمون تند تند میزنه و دستانمون عرق می کنه. انگار یه دیوار بزرگ جلوی دهنمونو گرفته و اجازه نمیده که آزادانه به این زبان حرف بزنیم. اما نگران نباشید، من اینجا هستم تا با سالها تجربه در حوزه یادگیری و آموزش زبان انگلیسی بهتون بگم که این ترس قابل غلبه است و شما هم می تونید به راحتی به زبان انگلیسی صحبت کنید.
چرا از صحبت کردن به زبان انگلیسی می ترسیم؟
دلایل این ترس خیلی متنوعه. رایج ترین این دلایل اینهاست:
1. نگرانی از قضاوت: بسیاری از ما نگران این هستیم که دیگران درباره ما چه فکری میکنند. ممکن است فکر کنید اگر اشتباه کنید یا خوب صحبت نکنید، مردم شما را مسخره میکنند. اما حقیقت این است که همه ما اشتباه میکنیم و این جزئی از یادگیری است.
2. عدم اعتماد به نفس: اگر به تازگی زبان را شروع کردهاید یا به اندازه کافی تجربه ندارید، ممکن است احساس کنید از بقیه عقب هستید. اما شما باید به خودتان اعتماد کنید! یادگیری زبان یک سفر است و هرکس با سرعت خود پیش میرود.
3. فشار اجتماعی: در جمعهای بزرگ، ممکن است احساس کنید تحت فشار هستید تا به سرعت صحبت کنید و این میتواند به ترس شما اضافه کند. به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید آرامش خود را حفظ کنید و با آرامش صحبت کنید.
4. نگرانی از لهجه و تلفظ: بسیاری از افراد نگران لهجه یا نحوهی تلفظ خود هستند. اما باید بدانید که لهجه بخشی از هویت شماست و هیچ کس از شما انتظار ندارد که مانند یک سخنران بومی صحبت کنید.
بعضی ها فکر میکنن لهجه شون خوب نیست و بعضی ها هم احساس میکنن که لغات کافی رو بلد نیستن. اما مهمترین دلیل این ترس، کمبود اعتماد به نفس هست. وقتی به توانایی های خودمون ایمان نداشته باشیم، طبیعی است که از صحبت کردن بترسیم.
راهکارهایی برای غلبه بر ترس از صحبت کردن
- نقشآفرینی: یکی از بهترین روشها برای غلبه بر ترس از صحبت کردن، نقشآفرینی هست. جلوی آینه بایستید و با خودتون به انگلیسی صحبت کنید. انگار که دارید با یه دوستتون صحبت میکنید.
- مکالمه با خود: در طول روز، سعی کنید با خودتون به انگلیسی فکر کنید و با صدای بلند صحبت کنید. این کار به شما کمک میکنه تا به زبان انگلیسی عادت کنید و از آن راحتتر استفاده کنید.
- استفاده از اپلیکیشنهای زبانآموزی: اپلیکیشنهای زیادی وجود دارن که به شما کمک میکنن تا مهارتهای مکالمه خودتون رو تقویت کنید. این اپلیکیشنها معمولاً تمرینهای شنیداری و گفتاری متنوعی رو ارائه میدهند.
- پیوستن به گروههای گفتگو: شرکت در گروههای گفتگوی آنلاین یا حضوری، فرصت خوبی برای تمرین صحبت کردن با افراد دیگه است.
- کلاسهای آنلاین: کلاسهای آنلاین زبان انگلیسی، یک روش عالی برای یادگیری سریع و موثر هستند. در این کلاسها، شما میتوانید با مدرس و سایر دانشجوها به صورت تعاملی صحبت کنید.
چرا باید بر ترس از صحبت کردن غلبه کنیم؟
صحبت کردن به زبان انگلیسی، فقط یه مهارت نیست، بلکه یه ابزار قدرتمند برای ارتباط برقرار کردن با افراد از سراسر دنیاست. با غلبه بر ترس از صحبت کردن، شما میتونید:
- مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید: صحبت کردن به زبان انگلیسی به شما کمک میکند تا ایدههای خود را به روشنی بیان کنید و با دیگران به طور موثر ارتباط برقرار کنید.
- فرصتهای شغلی بیشتری داشته باشید: بسیاری از شرکتها به دنبال افرادی هستند که به چند زبان مسلط باشند.
- سفرهای لذتبخشتری را تجربه کنید: با مسلط بودن به زبان انگلیسی، میتوانید به راحتی در سفرهای خارجی ارتباط برقرار کنید و از فرهنگهای مختلف لذت ببرید.
- دانش خود را افزایش دهید: شما میتوانید به منابع اطلاعاتی بیشتری دسترسی پیدا کنید و دانش خود را در زمینههای مختلف گسترش دهید.
- هر روز تمرین کنید: حتی اگر فقط ۱۰ دقیقه در روز به صحبت کردن اختصاص دهید، تأثیر بزرگی بر روی مهارتهای شما خواهد داشت. میتوانید یک موضوع انتخاب کنید و در مورد آن صحبت کنید.
- فقط صحبت کنید: وقتی که با دیگران صحبت میکنید، سعی کنید به جای اینکه نگران اشتباهاتتان باشید، فقط صحبت کنید. تمرکز بر روی محتوا مهمتر از نحوهی بیان است.
- اشتباه کنید: فراموش نکنید که اشتباه کردن یک بخش طبیعی از یادگیری است. اگر اشتباه کنید، فقط بخندید و ادامه دهید. هیچکس کامل نیست!
اگر به دنبال یک راهکار سریع و موثر برای تقویت مهارتهای مکالمه خود هستید، دورههای مکالمه دکتر زبان بهترین گزینه برای شماست. ما دو دوره اصلی داریم:
- دوره کمربند مشکی مکالمه سریع: این دوره برای افرادی مناسب است که میخواهند در کوتاهترین زمان ممکن، مهارتهای مکالمه خود را به سطح خوبی برسانند. این دوره بر روی تقویت مهارتهای شنیداری (listening) و گفتاری (speaking) تمرکز دارد و از تکنیکهای یادگیری فعال مانند تمرینهای مکالمه، نقشآفرینی و بازخورد فوری استفاده میکند.
- دوره مکالمه آنلاین فرمول یک: این دوره برای افرادی طراحی شده که میخواهند برای آزمون آیلتس آماده شوند. در این دوره، تمام مهارتهای زبانی شامل خواندن (reading)، نوشتن (writing)، گوش دادن (listening) و صحبت کردن (speaking) به طور کامل آموزش داده میشود.
چرا دورههای دکتر زبان؟
- تدریس توسط استاد مجرب: مسعود اکبری با تالیف بیش از 12 کتاب چاپ شده و نوزده سال سابقه تدریس تخصص و صلاحیت کافی را در زمینه آموزش زبان انگلیسی دارد.
- تمرکز بر روی مکالمه: در دورههای ما، شما فرصت زیادی برای صحبت کردن خواهید داشت.
- استفاده از متدهای آموزشی نوین: ما از جدیدترین متدهای آموزشی برای آموزش زبان انگلیسی استفاده میکنیم.
- گارانتی رضایت مشتری: اگر از دورههای ما راضی نباشید، هزینه شما را برمیگردانیم.
نتیجه گیری
غلبه بر ترس از صحبت کردن، یک چالش بزرگ نیست، بلکه یک سفر هیجانانگیز است. با کمی تلاش و تمرین، شما میتوانید به رویاهای خود برسید و به زبان انگلیسی مسلط شوید. پس همین الان دست به کار شوید و اولین قدم را بردارید.
برای ثبتنام در دورههای مکالمه دکتر زبان، به وبسایت ما مراجعه کنید.
موفق و پیروز باشید!
مسعود اکبری

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.
درس نهم: English Grammar in Use
Present perfect continuous (I have been doing)
زمان حال کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس میخونی، میتونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس میخونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد میگیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوتهایی با زمانهای دیگه داره.”
Part A :
It’s been raining.
داره بارون میاد.
Is it raining?
الان داره بارون میاد؟
No, but the ground is wet.
نه، ولی زمین خیسه.
It’s been raining. (= It has been …)
بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)
ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing
ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده میکنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:
Why are you out of breath? Have you been running?
چرا نفست بند اومده؟ داشتی میدویدی؟
Paul is very tired. He’s been working hard.
پل خیلی خستهست. سخت کار کرده.
Why are you so tired? What have you been doing?
چرا اینقدر خستهای؟ داشتی چیکار میکردی؟
I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.
داشتم با آماندا حرف میزدم و اونم با من موافقه.
Where have you been? I’ve been looking for you.
کجا بودی؟ داشتم دنبالت میگشتم.
Part B :
It began raining two hours ago and it is still raining.
دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.
How long has it been raining?
چقدر وقته داره بارون میاد؟
It’s been raining for two hours. (= It has been …)
دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)
ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده میکنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.
How long have you been learning English? (= you’re still learning English)
چقدر وقته داری انگلیسی یاد میگیری؟ (= هنوزم داری یاد میگیری)
Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.
بن داره تلویزیون میبینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.
Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.
کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت میگردم.
Chris hasn’t been feeling well recently.
کریس تازگیا حالش خوب نبوده.
میتونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:
Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.
سیلویا یه تنیسباز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی میکرده.
Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.
هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو میبینن. سالهاست دارن اونجا میرن.
Part C :
مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری ( have been doing ) :
![]() I’ve been working hard. Now I’m going to have a break. سخت کار کردم. حالا میخوام استراحت کنم.
The ground is wet. It’s been raining. زمین خیسه، بارون اومده.
We’ve been waiting for an hour. یه ساعته منتظریم.
| ![]() Don’t disturb me now. I’m working. الان مزاحمم نشو، دارم کار میکنم.
We need an umbrella. It’s raining. باید چتر بیاریم، بارون میاد.
Hurry up! We’re waiting. بدو! منتظریم.
|
“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسیتون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما میتونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمیمون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درسها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید میتونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبتنام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیکتر بشید!”
پاسخنامه درس 9
9.1
2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television
3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis
4. ’s been running / has been running
9.2
2. Have you been waiting long?
3. What have you been doing?
4. How long have you been working here?
5. How long have you been doing that?
9.3
2. ’ve been waiting / have been waiting
3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese
4. She’s been working there / She has been working there
5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy
9.4
2. I’ve been looking / I have been looking
3. are you looking
4. She’s been teaching / She has been teaching
5. I’ve been thinking / I have been thinking
6. he’s working / he is working
7. She’s been working / She has been working
8. you’re driving / you are driving
9. has been travelling

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.
درس پنجم: English Grammar in Use
Past Simple (I did)
گذشته ساده (من انجام دادم)
در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند و حالا تمام شدهاند، به کار میرود. مثلا:
I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)
چرا Past Simple مهمه؟
بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple میتونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستانها: برای تعریف داستانها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.
نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتنهای رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک میکنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.
A)
Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.
ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.
افعال lived، started، wrote، was و died همگی در زمان گذشته ساده هستن.
B)
خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed ختم میشن .
I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.
من الان توی یه آژانس مسافرتی کار میکنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار میکردم.
They invited us to their party, but we decided not to go.
اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.
The police stopped me on my way home last night.
دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.
Laura passed her exam because she studied very hard.
لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.
اما خیلی از فعل ها بیقاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:
Write → wrote
نوشتن ← نوشت
Mozart wrote more than 600 pieces of music.
موتسارت بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.
See → saw
دیدن ← دید
We saw Alice in town a few days ago.
چند روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم
Go → went
رفتن ← رفت
I went to the cinema three times last week.
هفته گذشته سه بار به سینما رفتم
Shut → shut
بستن ← بست
It was cold, so I shut the window.
هوا سرد بود، پس پنجره رو بستم.
C)
توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده میکنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)
I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?
از مهمونی خیلی لذت بردم. تو از اون لذت بردی؟
How many people did they invite to the wedding?
چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟
I didn’t buy anything because I didn’t have any money.
من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.
‘Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’
« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»
گاهی اوقات “do” فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)
What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)
آخر هفته چیکار کردی ؟
I didn’t do anything. (not I didn’t anything)
من هیچ کاری نکردم .
D)
گذشته be(am/is/are) میشه was/were
I was annoyed because they were late.
من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.
Was the weather good when you were on holiday?
هوا خوب بود وقتی توی تعطیلات بودید؟
They weren’t able to come because they were so busy.
اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.
I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.
من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.
Did you go out last night or were you too tired?
دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟
خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
پاسخنامه
5.1
2. had
3. She walked to work
4. It took her (about) half an hour
5. She started work
6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.
7. She finished work
8. She was tired when she got home.
9. She cooked / She made
10. She didn’t go
11. She went to bed
12. She slept
5.2
2. taught
3. sold
4. fell … hurt
5. threw … caught
6. spent … bought … cost
5.3
2. did you travel / did you go
3. did it take (you) / was your trip / were you there
4. did you stay
5. Was the weather
6. Did you go to / Did you see / Did you visit
5.4
3. didn’t disturb
4. left
5. were
6. didn’t sleep
7. didn’t cost
8. flew
9. didn’t have
10. wasn’t

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم.
درس چهارم: English Grammar in Use
Present continuous and present simple
زمان حال استمراری و زمان حال ساده – قسمت دوم
سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم. مثلاً یاد میگیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادتها و حقایق. آمادهاید تا زبان انگلیسیتون رو قویتر کنیم؟
A)
از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.
بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».
فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:
Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem
I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)
من گرسنمه . یه چیزی میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»
Do you understand what I mean?
فهمیدی چی میگم؟
Anna doesn’t seem very happy right now.
آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمیرسه.
B) Think=فکر کردن
نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمیکنیم:
I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)
فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.
What do you think of my idea?(= what is your opinion?)
نظر شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)
نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده میشود، میتوان از زمانهای استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.
I’m thinking about what happened. I often think about It.
دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر میکنم.
Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)
نیکی داره به ترک کردن شغلش فکر میکنه ( اون داره اونو بررسی میکنه )
C : See / hear / smell / taste / look / feel
معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده میکنیم
Do you see that man over there?(not are you seeing)
اون مرد رو اونجا میبینی ؟
The room smells. Let’s open a window.
اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.
This soup doesn’t taste very good.
این سوپ خیلی خوشطعم نیست.
میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:
You look well today.
Or
You’re looking well today.
امروز خوب بنظر میرسی
How do you feel now?
Or
How are you feeling now?
چجوری حس میکنی؟
But = اما
I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)
من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .
D: Am/is/are being
می تونید بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:
I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.
(being selfish = behaving selfishly now)
نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.
‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’
«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»
Compare: مقایسه کنید
He never thinks about other people. He’s very selfish.
(= he is selfish generally, not only now)
اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)
I don’t like to take risks. I’m a very careful person.
من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.
ما از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده میکنیم. این حالت معمولاً توی موقعیتهای دیگه ممکن نیست:
Sam is ill. (not is being ill)
سم بیماره.
Are you tired? (not are you being tired)
خستهای؟
خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.
پاسخنامه
4.1
2. believes
3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember
4. I’m using / I am using
5. I need
6. consists
7. does he want
8. is he looking
9. Do you recognise
10. I’m thinking / I am thinking
11. do you think
12. he seems
4.2
2. I’m thinking.
3. Who does this umbrella belong to?
4. This smells good.
5. Is anybody sitting there?
6. These gloves don’t fit me.
4.3
3. OK (I feel is also correct) 4. does it taste
5. OK 6. do you see
7. OK
4.4
2. ’s / is 3. ’s being / is being
4. ’re / are 5. are you being
6. Are you

سلام دوستان! میخوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهمترین زمانهای فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.
درس سوم: English Grammar in Use
Present continuous and present simple
زمان حال استمراری و زمان حال ساده – قسمت اول
سلام دوستان! میخوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهمترین زمانهای فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.
حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی میگیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه میخورم، یه عادت روزمره. یا وقتی میگیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.
حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی میگیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه میکنم، یه کار موقت. یا وقتی میگیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره میافته.
A) Compare:
مقایسه کنید:
Present continuous (I am doing) زمان حال استمراری
برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .
The water is boiling. Be careful. آب داره می جوشه. مراقب باش.
Listen to those people. What language are they speaking? به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟
Let’s go out. It isn’t raining now. بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.
‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’ “مشغولم.” “چیکار میکنی ؟”
I’m getting hungry. Let’s go and eat. داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.
Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian. کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.
The population of the world is increasing very fast. جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .
برای موقعیتهای موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده میکنیم:
I’m living with some friends until I find a place of my own. من با چندتا دوست زندگی میکنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.
A: You’re working hard today. الف: امروز داری حسابی کار میکنی.
B: Yes, I have a lot to do. ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .
| Present simple (I do) زمان حال ساده
برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.
Water boils at 100 degrees Celsius. آب توی دمای 100 درجه سانتیگراد میجوشه.
Excuse me, do you speak English? ببخشید، انگلیسی صحبت میکنید؟
It doesn’t rain very much in summer. تابستونا بارون زیاد نمی باره.
What do you usually do at weekends? معمولاً آخر هفتهها چیکار میکنید؟
I always get hungry in the afternoon. همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.
Most people learn to swim when they are children. بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.
Every day the population of the world increases by about 200,000 people. هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .
برای موقعیتهای دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده میکنیم:
My parents live in London. They have lived there all their lives. پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو آنجا زندگی کردن.
Joe isn’t lazy. He works hard most of the time. جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.
|
B)
I always do and I’m always doing
همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم
I always do something = I do it every time:
من همیشه این کار رو انجام میدم:
I always go to work by car. (not I’m always going)
همیشه با ماشین میرم سر کار.
I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.
همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.
I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .
دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون میکنم .
I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.
من همیشه اونا رو گم میکنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم میکنم.)
Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)
پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)
You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?
همیشه به گوشیت نگاه میکنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟
خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.
ما با استفاده از روشهای نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد میگیرید، بلکه مهارتهای مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت میکنید.
پاسخنامه درس سوم
3.1
3. is trying 4. phones
5. OK 6. are they talking
7. OK 8. Ok
9. It’s getting / It is getting
10. I’m coming / I am coming
11. He always starts
12. OK
3.2
2. a Are you listening
b Do you listen
3. a flows
b is flowing / ’s flowing
4. a I don’t do
b do you usually do
5. a She’s staying / She is staying
b She always stays
3.3
2. She speaks
3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting
4. do you pronounce
5. isn’t working / is not working / ’s not working
6. is improving
7. lives
8. I’m starting / I am starting
9. They’re visiting / They are visiting
10. does your father do
11. it doesn’t take
12. I’m learning / I am learning …
Is teaching / ’s teaching
3.4
2. It’s always breaking down.
3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.
4. You’re always leaving your phone at home.

تو زبان انگلیسی، زمانها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمانهایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده میشه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام میشن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحتتر و با اعتماد به نفس بیشتر میتونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.
درس اول: English Grammar in Use
Unit 1: Present Continuous (I am doing)
زمان حال استمراری
تو زبان انگلیسی، زمانها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمانهایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده میشه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام میشن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحتتر و با اعتماد به نفس بیشتر میتونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.
چرا باید گرامر رو توی دل مکالمه یاد بگیریم؟
یاد گرفتن گرامر انگلیسی فقط حفظ کردن چندتا قاعده سخت نیست. گرامر چیزی نیست که فقط تو کتاب بمونه؛ بلکه باید تو مکالمات واقعی به کار بره. تو دنیای امروز، انگلیسی یه ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباطه و اگه نتونیم گرامر رو توی حرف زدن استفاده کنیم، دانستههامون بیفایده میشه.
مثلاً تو درس اول کتاب English Grammar in Use، با زمان حال استمراری آشنا میشیم که خیلی تو مکالمات روزانه استفاده میشه. فرض کن میخوای به کسی بگی “دارم درس میخونم” یا “دارم روی پروژهم کار میکنم”، از همین زمان استفاده میکنی. اگه نتونی درست از این زمان استفاده کنی، حرفهات ممکنه عجیب به نظر برسه.
اما این فقط یه مثاله. یادگیری گرامر باید تو دل مکالمه باشه و با تمرین مداوم. فقط اینجوریه که میتونی سریع و با اعتماد به نفس مکالمهت رو قوی کنی و تو موقعیتهای واقعی بهتر عمل کنی.
Sarah is in her car. She is on her way to work.
سارا سوار ماشینشه و داره میره سر کار.
She’s driving to work.
داره با ماشین میره سر کار.
این به این معناست که او همین الان در حال رانندگیه، در لحظهای که ما صحبت میکنیم. این عمل هنوز تمام نشده است.
ساختار زمان حال استمراری:
am/is/are + -ing + فاعل
I am (= I’m) driving.
من دارم رانندگی میکنم.
He/She/It (= he’s etc.) is working.
او (مذکر/مونث) داره کار میکنه.
We/You/They (= we’re etc.) are doing.
ما/شما/آنها دارند کاری انجام میدهند.
دارم کاری انجام میدهم = اون کار رو شروع کردهام و هنوز تمام نشده. وسط انجام اون کارم.
Please don’t make so much noise. I’m trying to work. (not “I try”)
لطفاً اینقدر سر و صدا نکن. دارم سعی میکنم کار کنم.
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’ (not “He has a shower”)
«مارک کجاست؟» «داره دوش میگیره.»
Let’s go out now. It isn’t raining any more. (not “It doesn’t rain”)
بیا الان بریم بیرون. دیگه باران نمیاد.
How’s your new job? Are you enjoying it?
کار جدیدت چطوره؟ ازش لذت میبری؟
What’s all that noise? What’s happening?
این همه سر و صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره میافته؟
گاهی اوقات عمل در لحظه صحبت کردن رخ نمیده. مثلا:
Steve is talking to a friend on the phone. He says: “I’m reading a really good book at the moment. It’s about a man who … “
استیو داره با تلفنی با یک دوستش صجبت می کنه. او می گه: «الان دارم یک کتاب خیلی خوب میخونم. کتاب درباره مردیه که …
استیو میگه “در حال خوندنم”، اما در زمان صحبت کردن، کتاب رو نمیخونه. منظورش اینه که خوندن کتاب رو شروع کرده.،اما هنوز اون رو تموم نکرده. او در حال خوندن کتابه.
Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
(but perhaps she isn’t learning Italian at the time of speaking)
کیت میخواد در ایتالیا کار کنه، بنابراین داره ایتالیایی یاد میگیره.
(اما شاید در لحظه صحبت کردن او مشغول یادگیری ایتالیایی نیست.)
He is not reading the book at the time of speaking. He means that he has started it, but has not finished it yet.
او در لحظه صحبت کردن، در حال خواندن کتاب نیست. منظورش اینه که کتاب را شروع کرده، اما هنوز تمام نکرده.
Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer.
چند تا از دوستانم دارند خانه خودشون رو میسازند. اونا امیدوارند که تابستان آینده خونه رو تمام کنند.
میتونیم از زمان حال استمراری همراه با today امروز / this week (این هفته) / this year (امسال) و غیره استفاده کنید:
You’re working hard today.
امروز داری خیلی سخت کار میکنی.
Yes, I have a lot to do.
بله، خیلی کار دارم.
The company I work for isn’t doing so well this year.
شرکتی که براش کار میکنم امسال خوب عمل نمی کنه
وقتی درباره تغییری صحبت میکنیم که شروع به اتفاق افتادن کرده از زمان حال استمراری استفاده میکنیم. در این حالت معمولا از این افعال به این شکل استفاده میکنیم:
getting: گرفتن، بدست آوردن، رسیدن به، دریافت کردن
becoming: شدن، تبدیل شدن، گردیدن
changing: تغییر کردن، دگرگون شدن
improving: بهبود یافتن، پیشرفت کردن
starting: شروع کردن، آغاز کردن
increasing: افزایش یافتن، زیاد شدن
rising: بالا رفتن، افزایش یافتن، طلوع کردن
falling: افتادن، کاهش یافتن
growing: رشد کردن، بزرگ شدن
Is your English getting better?
انگلیسیت داره بهتر میشه؟
The population of the world is increasing very fast.
جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایشه.
At first I didn’t like my job, but I’m starting to enjoy it now.
در ابتدا از شغلم خوشم نمیاومد، اما الان دارم ازش لذت میبرم.
دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه
اگه میخوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دورههای ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد میگیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده میکنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم میتونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.
این دورهها بر اساس تمرینهای واقعی طراحی شدن که تو کوتاهترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه میخوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دورههای ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!
پاسخنامه درس اول
1.1
2. He’s tying / He is tying 3. They’re crossing / They are crossing
4. He’s scratching / He is scratching 5. She’s hiding / She is hiding
6. They’re waving / They are waving
1.2
2. e 3. g 4. a 5. d 6. h 7. b 8. c
1.3
2. Why are you crying? 3. Is she working today?
4. What are you doing these days? 5. What is she studying? / What’s she studying?
6. What are they doing? 7. Are you enjoying it?
8. Why are you walking so fast?
1.4
3. I’m not listening / I am not listening
4. She’s having / She is having
5. He’s learning / He is learning
6. they aren’t speaking / they’re not speaking / they are not speaking
7. it’s getting / it is getting
8. isn’t working / ’s not working / is not working
9. I’m looking / I am looking
10. It’s working / It is working
11. They’re building / They are building
12. He’s not enjoying / He is not enjoying
13. The weather’s changing / The weather is changing
14. He’s starting / He is starting

می خوام تو این مقاله 10 نکته طلایی برای بهبود دستور زبان انگلیسی رو بهت بگم جتما اول جواب رو خودت حدس بزن و بعد با پاسخ چک کن!
تقویت گرامر با 10 نکته طلایی
می خوام تو این مقاله 10 نکته طلایی برای بهبود دستور زبان انگلیسی رو بهت بگم جتما اول جواب رو خودت حدس بزن و بعد با پاسخ چک کن!
پس اگه فکر میکنی گرامر انگلیسیت خوبه اول به این آزمون رو بده! اگه بتونی به این 10 سوال گرامری پاسخ بدی، مشخصا سطح گرامر انگلیسیت واقعاً عالیه! البته فراموش نکن که حتما باید روی مکالمت وقت بزاری که خیلی خیلی مهمه.
خب اگه آماده ای شروع کنیم!
1. جمله شرطی نوع دوم با ساختار معکوس (inversion)
پاسخ: کلمه صحیح “were” است و در جملات شرطی نوع دوم، میتوانیم «If» را حذف کنیم و از ساختار were + subject + to استفاده کنیم. این ساختار رو اغلب در نوشتار و گفتار رسمی میشنوید.
این نوع جملهها معمولاً برای بیان شرایط غیرواقعی، فرضی یا بسیار غیرمحتمل در زمان حال یا آینده به کار میروند.
If he were to win the lottery, what would he do with the money?
مثال:
If the project were to fail, what would be the consequences? (formal)
If the company were to expand, how would it impact the market? (formal)
2. ضمیر فاعلی: اشتباه رایج
پاسخ: اشتباه “myself” است. به جای استفاده از ضمیر انعکاسی “myself” در این جمله باید از ضمیر فاعلی “I” استفاده کنید. پس جمله صحیح اینطوریه:
Sarah or I will handle the presentation tomorrow.
این یک اشتباه بسیار رایج است، حتی در بین زبان مادری.
3. استفاده نادرست از “not only” و “but also”
پاسخ: جمله صحیح این است
“Not only did they skip breakfast, but they also left their homework at home.
وقتی قید منفی “not only” در ابتدای جمله قرار می گیرد ترتیب معمول فاعل و فعل کمکی تغییر میکند. این ساختار اغلب در نوشتار رسمی انجام می شود تا جمله دراماتیکتر شده و تأکیدی بیشتری را نشان دهیم. ساختار به این صورت است:
adverbial + auxiliary verb + subject
4. اسمهای جمع: مفرد یا جمع؟
پاسخ: هر دو درسته! در انگلیسی بریتانیایی، اسمهای جمعی مانند “team” هم مفرد محسوب می شوند هم جمع. اما در انگلیسی آمریکن، این اسمها معمولاً به صورت مفرد به کار می روند و بنابراین کاربرد “is” رایجتره.
5. افعال مشابه Lay و Lie
جواب درست به ترتیب “lie” و “lay” هستند “Lie” به معنای دراز کشیدنه، و “lay” به معنای گذاشتن یک چیز است. بعد از “Lie” مفعول نیاز نیست، اما بعد از به مفعول “lay” نیاز داریم.
حتما این آموزش رو ببین تقاوتش رو کامل برات گفتم
A .6یا An: تلفظ مهم است!
باید از “an” استفاده کنیم چون دو کلمه honor و honest هر دو با حرف صدا دار (صدای مصوت) شروع میشوند، پس از “an” استفاده میکنیم.
Who .7 یا Whom
پاسخ: هر دو جمله صحیح هستند.
“To whom should I address the letter?”
این جمله رسمیتر است و در موقعیتهای رسمیتر استفاده میشود.
“Who should I address the letter to?”
این جمله غیررسمیتر است و در موقعیتهای روزمره استفاده میشود.
در زبان انگلیسی، میتوان از هر دو ساختار برای پرسیدن این سوال استفاده کرد. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به موقعیت و سبک نوشتاری شما دارد.
8. استفاده از قید تکرار برای بیان عادات
پاسخ: کلمهای که میتوان اضافه کرد تا نشان دهد این جمله به یک عادت اشاره دارد، “always” است!
9. عبارات فعلی جدا نشدنی
پاسخ: هر دو جمله صحیح هستند. انتخاب بین این دو ساختار بستگی به سبک نوشتاری و ترجیح شخصی شما دارد.
10- کاما
پاسخ: جمله دوم به درستی علامتگذاری شده است.
در جمله اول، بعد از “eggs” باید از علامت ویرگول استفاده شود تا سه مورد “a slice of toast”، “scrambled eggs” و “orange juice” به درستی از هم جدا شوند. این سه مورد، اجزای یک فهرست همگن (همنوع) هستند که با ویرگول از هم جدا میشوند.
بنابراین، جمله صحیح به این شکل است:
For breakfast, I had a slice of toast, scrambled eggs, and orange juice.
حتما پیشنهاد می کنم مطالب بخش گرامر به روایت دکتر زبان رو مطالعه کنید و در آزمونهای رایگانش هم شرکت کنید. اگر این مقاله رو مفید دیدی برای دوستانت هم بفرست!

شروع یه حرف زدن، مخصوصا به زبونی که زبون مادریت نیست، می تونه خیلی ترسناک باشه. ولی نترس! من اومدم تا کمکت کنم با یه سری راهکار خوب که اعتماد به نفس تو بالا میبره و می تونی با هر کسی، هر جایی حرف بزنی.
حرف زدن به انگلیسی، دیگه سخت نیست!
سلام بچه ها! امروز میخوام در مورد حرف زدن به انگلیسی صحبت کنم.
شروع یه حرف زدن، مخصوصا به زبونی که زبون مادریت نیست، می تونه خیلی ترسناک باشه. ولی نترس!
من اومدم تا کمکت کنم با یه سری راهکار خوب که اعتماد به نفس تو بالا میبره و می تونی با هر کسی، هر جایی حرف بزنی.
1. ساده باش اگه حرفای الکی زدن اذیتت می کنه، خودتو تحت فشار نزار که خیلی خلاق باشی. یه سلام ساده و از ته دل می تونه معجزه کنه. مثلا می تونی بگی
Hello, my name is Lisa. It’s a pleasure to meet you.
سلام، من لیسا هستم. خوشبختم.
این برای مهمونیایی که خیلی آدم نمی شناسی عالیه. تو محیط کار هم می تونی بگی
My name is Alex. I’m new to the sales team and wanted to say hello.
اسم من الکسه. من تازه به تیم فروش پیوستهام و خواستم سلام کنم.
.” اینجوری نشون میدی که واقعا دوست داری با آدمای جدید آشنا بشی و کمک می کنه راحت تر با بقیه ارتباط برقرار کنی.
یا می تونی جمله های زیر رو استفاده کنی:
What do you do for a living/work?
شغل شما چیه؟
Have you seen any good movies lately?
اخیرا فیلم خوبی دیدی؟
What have you been up to today?
امروز چه کار میکردی؟
What’s the last book you devoured?
آخرین کتابی که خوندیش چی بود؟
Do you have any travel plans coming up?
برنامه سفر برای آینده نزدیک دارید؟
2. تعریف کن، ولی از ته دل تعریف کردن یه راه خوبیه که آدمو خوب و مهم نشون میده.
می تونه بهت کمک کنه یه تاثیر خوب بذاری. لازم نیست خیلی اغراق کنی، یه تعریف ساده و واقعی کافیه. مثلا تو مهمونی می تونی بگی
I love how you’ve decorated your house! It feels so cosy.
من عاشق اینم که چطور خونهتو تزئین کردی! خیلی دنجه.
یا
I’m obsessed with your earrings!
من عاشق گوشوارههای توام!
Wow, your shoes are gorgeous! Where’d you get them?
واو، کفشهایت خیلی قشنگه! از کجا خریدیشون؟
تو محیط کار هم می تونی بگی
Your work always shows such attention to detail. How do you do it?
کار شما همیشه دقت زیادی رو نشون میده. چطور این کار رو میکنید؟
That was a great question you brought up in the meeting today.
سوالی که شما امروز در جلسه مطرح کردید، بسیار خوب بود.
You have an excellent way with words; it was a pleasure to hear you speak.
شما استعداد فوقالعادهای در سخنرانی دارید؛ شنیدن صحبتهای شما لذتبخش بود.
اینم می تونه تاثیر خوبی بذاره.
3. در مورد غذا حرف بزن غذا یه موضوعیه که همه باهاش ارتباط برقرار می کنن.
چه تو مهمونی، سر کار یا قرار، حرف زدن در مورد غذا همیشه خوبه. می تونی بپرسی
Where did you get that drink? It looks amazing!
این نوشیدنی رو از کجا گرفتی؟ خیلی عالی به نظر می رسه!
یا
You have to try the spinach dip. It’s delicious — definitely my favourite so far.
باید دیپ اسفناج رو امتحان کنی. خیلی خوشمزهست – تا حالا بهترینش بوده.
Have you tried any of the appetizers? Any recommendations?
آیا پیش غذاها رو امتحان کردید؟ پیشنهاد خاصی دارید؟
Do you know a good place to grab a bite to eat around here?
آيا جاي خوبي براي غذا خوردن توي اين اطراف ميشناسی؟
So, I’m a bit of a foodie; how about you? Do you have a favourite type of cuisine or any must-try restaurants in town?
خب، من عاشق غذا هستم؛ شما چطور؟ غذای مورد علاقهتون چیه یا رستوران خاصی رو پیشنهاد میکنید؟
اینجور سوالا ساده ان ولی می تونن به حرف زدن های طولانی تر هم منجر بشن.
4. یه چیزی از خودت بگو برای اینکه ارتباط بهتری برقرار کنی، یه چیزی از خودت بگو. می تونه یه خاطره خنده دار، یه داستان شخصی یا حتی یه شوخی کوچیک باشه
Speaking of biking, I went biking near here last weekend. The views were incredible. Where do you usually go?
حالا که صحبت از دوچرخهسواری شد، من آخر هفته گذشته اطراف اینجا دوچرخهسواری کردم. منظرهها فوقالعاده بود. شما معمولا کجا میروید؟
I heard you’ve just been to Costa Rica. I actually lived there for 5 years! How was it?
شنیدم که تازه از کاستاریکا برگشتی. من درواقع ۵ سال اونجا زندگی کردم! چطور بود؟
با گفتن اینجور چیزا نشون میدی که آدم واقعی هستی و بقیه رو هم تشویق می کنی که همین کارو کنن.
5. دنبال نقطه مشترک باش علاقه های مشترک یه پایه خوب برای حرف زدنای خوبن. چه تو دفتر کار باشی، مهمونی یا حتی هواپیما، پیدا کردن یه چیز مشترک می تونه باعث بشه راحت تر حرف بزنید. مثلا اگه دیدی یکی داره کتاب همینگوی می خونه، می تونی بگی
I see you’re reading Hemingway. He’s my favourite author. Have you read any of his other books?
میبینم که دارید همینگوی میخوانید. او نویسنده مورد علاقه من است. آیا کتابهای دیگری از او خواندهاید؟
What programs do you recommend for continuing education in software engineering?
چه برنامههایی را برای ادامه تحصیل در مهندسی نرمافزار پیشنهاد میکنید؟
6. سوالای باز بپرس سوال پرسیدن کلید ادامه دادن حرف زدنه. تمرکز کن رو سوالایی که جوابشون فقط “بله” یا “نه” نیست. اینجوری می تونی ادامه بدی و حرف رو باز کنی. سوالایی مثل
What programs do you recommend for continuing education in software engineering?
چه برنامههایی را برای ادامه تحصیل در مهندسی نرمافزار پیشنهاد میکنید؟
Do you have any plans for the weekend?
برای آخر هفته برنامهای داری؟
What is the best part of your job?
بهترین قسمت کار شما چیست؟
Did you always want to work in this field?
همیشه میخواستید در این زمینه کار کنید؟
Are you working on any exciting projects right now?
الان روی پروژه هیجانانگیزی کار میکنید؟
How has AI been impacting your job?
هوش مصنوعی چه تاثیری بر کار شما داشته؟
Do you come from a big family?
شما از یک خانواده بزرگ می آیید؟
Have you always lived in this area?
شما همیشه در این منطقه زندگی کردهاید؟
What helps you relax after a long day?
چه چیزی به شما کمک میکند بعد از یک روز طولانی آروم شوید؟
What is your biggest pet peeve?
بزرگترین چیز آزاردهنده تو چیه؟
What is the craziest thing you’ve ever done?
دیوانهوارترین کاری که تا حالا انجام دادی چی بوده؟
Which presentations have you enjoyed so far?
تا حالا از کدام ارائهها لذت بردید؟
Why did you sign up for this conference?
چرا برای این کنفرانس ثبتنام کردید؟
If you had to give a talk here, what would your topic be?
اگر مجبور بودی اینجا سخنرانی کنی، موضوعت چه میبود؟
Have you attended any other workshops? Any that you recommend?
آیا شما در کارگاههای دیگری شرکت کردهاید؟ آیا کارگاهی را توصیه میکنید؟
7. بیشتر گوش کن تا حرف بزنی یکی از اشتباهات بزرگ در مورد حرف زدن اینه که فکر می کنیم باید همه حرف رو خودمون بزنیم. اما واقعیت اینه که گوش کردن هم به اندازه حرف زدن مهمه.
بعد از اینکه یخ رو شکستی، تمرکز رو بذار روی طرف مقابلت و سوالای خوب بپرس. نشون بده که واقعا به حرفاش علاقه داری، اینجوری می تونی یه حرف زدن جذاب تر داشته باشی.
این تکنیک های ساده می تونن کمکت کنن که ارتباط های بهتری با بقیه برقرار کنی.
خب حالا بیا 2- تا جمله دیگه رو هم یاد بگیر که بتونی مکالمه خوبی داشته باشی
1. Isn’t the weather beautiful today?
امروز هوا قشنگ نیست؟
2. How are you doing today?
امروز حالت چطوره؟
3. Have you been up to anything exciting lately?
این روزا کار هیجانانگیزی کردی؟
4. What do you do to relax and unwind? –
چیکار میکنی تا ریلکس کنی و آرامش پیدا کنی؟
5. Where would you most like to travel?
دوست داری کجا سفر کنی؟
6. Have you tried any new and interesting restaurants lately? –
جدیدا رستوران جدید و جالبی امتحان کردی؟
7. What are you passionate about?
به چی علاقه داری؟
8. Do you have a favorite movie?
فیلم مورد علاقت چیه؟
9. Are you a sports fan?
طرفدار ورزش هستی؟
10. What’s the most unforgettable place you’ve visited?
جالبترین جایی که رفتی کجا بود؟
Personal Questions
11. What made you laugh out loud recently? –
چی باعث شد جدیدا خیلی بخندی؟
12. Are you an early bird or a night owl?
زود بیداری یا دیر خواب؟
13. If you could have any superpower, what would it be and why?
اگه هر تواناییای میتونستی داشته باشی چی بود و چرا؟
14. What’s your personal life philosophy?
فلسفه زندگی تو چیه؟
15. How do you imagine your perfect day would be?
فکر میکنی روز ایدهآلت چهجوریه؟
Fun and Lighthearted
16. Tell me your funniest joke.
بهترین لطیفه تو چیه؟
17. If you were an animal, what would you be and why?
اگه حیوون بودی چی بودی و چرا؟
18. What makes you unique?
چی تورو خاص میکنه؟
19. Are you more of an introvert or an extrovert?
درونگرا هستی یا برونگرا؟
20. What’s the best thing to do in this city?
بهترین کار برای انجام دادن تو این شهر چیه؟
اگه می خوای تو 3 ماه به کل مکالمات عمومی و روزمره مسلط بشی این دوره برای شماست!

میخوای لغات خفن یاد بگیری؟ تو این مقاله میخوام ۱۵ تا کلمه رو باهم مرور کنیم، از اونایی که همه میشناسن تا کلمه های پیچیده که حتی حرفه ایا هم شاید ندونن. ببینیم چندتاشو بلدی!
انگلیسیت رو پرواز بده: ۱۵ لغت جدید که باید بشناسی
بریم سراغ یه عالمه کلمه قشنگ!
میخوای لغات خفن یاد بگیری؟ تو این مقاله میخوام ۱۵ تا کلمه رو باهم مرور کنیم، از اونایی که همه میشناسن تا کلمه های پیچیده که حتی حرفه ایا هم شاید ندونن. ببینیم چندتاشو بلدی!
برای ارزیابی در پایان این مقاله براتون یک آزمون گذاشتم. حتما آزمون رو جواب بدین و پاسخ های خودتون رو با پاسخ نامه چک کنید!
خب بریم سراغ کلمه ها!
یعنی فکر کردن یا باورش داشتن. تو انگلیسی بریتانیایی خیلی استفاده میشه
I reckon it’s going to be a sunny day.
فکر میکنم هوا آفتابی بشه.
Do you reckon we should go to the party?
فکر میکنی باید بریم مهمونی؟
یعنی اصلی ترین یا مهم ترین قسمت چیزی
The core of the apple is rotten.
هسته سیب خراب شده.
Mathematics is at the core of many scientific fields.
ریاضیات هسته اصلی بسیاری از رشتههای علمی است.
یعنی عمدی، برعکس اتفاقی. میتونی به عنوان فعل هم استفاده کنی، یعنی خوب فکر کردن
She made a deliberate mistake to test him.
او عمداً اشتباه کرد تا او را امتحان کند.
They deliberated for hours before making a decision.
آنها ساعتها فکر کردند قبل از تصمیمگیری.
یعنی یه جای دیگه، معمولا بعد از فعل میاد
I can’t find my keys. They must be elsewhere.
کلیدهایم را پیدا نمیکنم. باید جایی دیگر باشند.
If you don’t like this restaurant, we can go elsewhere.
اگر این رستوران را دوست نداری، میتوانیم به جای دیگری برویم.
یعنی سریع چیزی رو گرفتن، معمولا با زور. ولی معمولا برای گرفتن سریع یه چیزی هم استفاده میشه، مثلا یه لقمه غذا
Grab your coat and let’s go.
کتت را بردار و بریم.
I’ll grab a quick bite to eat before the meeting.
قبل از جلسه یه لقمه چیزی میخورم.
یعنی به شدت توصیه کردن یا تشویق کردن کسی برای انجام کاری
I urge you to reconsider your decision.
من شما را تشویق میکنم که تصمیم خود را دوباره بررسی کنید.
The feeling of hunger urged him to eat.
احساس گرسنگی او را به خوردن ترغیب کرد.
یعنی کنسرت، معمولا برای موسیقی پاپ استفاده میشه
They’re playing at a gig in London next week.
هفتهی آینده در لندن کنسرت دارند.
I’m looking for a part-time gig to earn some extra money.
دنبال یه کار پاره وقت میگردم تا کمی پول اضافه دربیارم.
یعنی محکم چسبیدن، معمولا از ترس. آدم چسبناک یعنی کسی که خیلی به بقیه وابسته ست، جوری که انگار خیلی دوست داره
The baby clung to its mother.
بچه به مادرش چسبیده بود.
She clung to the hope that he would return.
او به امید بازگشت او چسبیده بود.
یعنی سریع و نامفهوم حرف زدن، معمولا از استرس
He was so nervous that he started to gabble.
آنقدر عصبی بود که شروع کرد به پچ پچ کردن.
Stop gabbling and tell me what happened.
دیگه پچ پچ نکن و بگو چه اتفاقی افتاد.
یعنی کسی رو طوری دستکاری کردن که شک کنه به واقعیت یا حافظه خودش، معمولا یه جور کنترل ذهنیه
He was gaslighting her into thinking she was crazy.
او داشت او را فریب میداد تا فکر کند دیوانه است.
Gaslighting is a form of emotional abuse.
گازلایتینگ نوعی سوءاستفاده عاطفی است.
یعنی یهو بدون توضیح قطع ارتباط کردن، معمولا تو دوستی یا رابطه عاطفی
She ghosted him after their first date.
بعد از اولین قرار، اون دختر پسر رو ول کرد.
My friend ghosted me for months and then suddenly messaged me.
دوستم چند ماه من رو ول کرد و بعد یهو بهم پیام داد.
یعنی خیلی سختگیر یا بد غذا بودن، معمولا خیلی نگران جزئیات. میتونی برای چیزایی که نیاز به دقت زیاد دارن هم استفاده کنی
She’s so finicky about what she eats.
اون خیلی سختگیره راجع به غذایی که میخوره.
This old car is very finicky; it needs constant attention.
این ماشین قدیمی خیلی حساسه؛ مدام نیاز به رسیدگی داره.
ترکیبیه از “situation” و “relationship”، یعنی یه رابطه عاطفی که بیشتر از دوستیه ولی هنوز رسمی نشده
They’ve been in a situationship for months, but neither of them wants to define it.
اونها چند ماهه تو یه رابطه مبهمه، اما هیچکدومشون نمیخوان بهش اسم بذارن.
I’m tired of being in a situationship; I want a real relationship.
از این رابطه مبهم خسته شدم؛ میخوام یه رابطه واقعی داشته باشم.
یعنی تبعیض علیه معلولین، نشون دهنده رفتارهای بد با آدمای معلول جسمی یا ذهنیه
Ableism is a pervasive problem in our society.
تبعیض علیه معلولین یه مشکل رایج تو جامعه ماست.
The building was not accessible, which is a form of ableism.
اون ساختمان قابل دسترسی نبود، که نوعی تبعیض علیه معلولینه.
یعنی ترس از نبودن گوشی موبایل، یه مشکل رایج تو دنیای امروز
She suffers from nomophobia and can’t go anywhere without her phone.
اون از ترس اینکه از گوشیش دور باشه رنج میبره و بدون گوشی نمیتونه جایی بره.
Nomophobia is a common problem among young people.
ترس از نبودن گوشی موبایل بین جوانان خیلی رایجه.
تموم شد! چندتا از این کلمه هارو می دونستی؟ کدومشونو بیشتر دوست داشتی؟ تو کامنتا بهم بگو. حتما تست پایین رو انجام بده ببینم چقدر یاد گرفتی و نتیجه رو برام این زیر بزار! موفق باشی!
آزمون
Choose the correct word to complete each sentence.
1. If this bookshop doesn’t have the book I need, I’ll try __________.
a. elsewhere
b. gross
c. core
2. The baby monkey __________ to its mother as they move through the trees.
a. grimaces
b. gaslights
c. clings
3. Health experts __________ people to wash their hands frequently.
a. ghost
b. urge
c. gab
4. Our new policy aims to combat __________ in the workplace.
a. cacophony
b. ableism
c. phenomenon
5. After several friendly messages, he suddenly __________ her with no explanation.
a. ghosted
b. triggered
c. gabbed
6. She __________ to become a renowned artist one day.
a. grimaces
b. aspires
c. deliberates
7. The team leaders __________ to discuss the schedule for the morning meeting.
a. grimaced
b. aspired
c. huddled
8. The orchestra’s performance ended in a __________ of applause and cheers.
a. cacophony
b. deliberate
c. gross
answer
1.a 2. c 3. b 4.b 5. a 6. b 7. c 8. a
اگه می خوای تو 3 ماه به کل مکالمات عمومی و روزمره مسلط بشی این دوره برای شماست!

داشتن مدرک زبان بستگی به روشی داره که برای مهاجرت انتخاب می کنید، اما در اکثر موارد داشتن مدرک زبان مزیت بزرگی محسوب میشه و شانس شما رو برای پذیرش در کشور مورد نظرتان افزایش میده. اما به طور کلی، میتوان گفت که برای زندگی راحت در یک کشور انگلیسی زبان، به سطح متوسطی از مهارت زبانی در آن کشور نیاز دارید. این به معنای توانایی درک و صحبت کردن در مورد طیف گستردهای از موضوعات روزمره، مانند خرید، غذا […]
آیا برای مهاجرت حتما باید مدرک زبان داشته باشیم؟
داشتن مدرک زبان بستگی به روشی داره که برای مهاجرت انتخاب می کنید، اما در اکثر موارد داشتن مدرک زبان مزیت بزرگی محسوب میشه و شانس شما رو برای پذیرش در کشور مورد نظرتان افزایش میده. اما به طور کلی، میتوان گفت که برای زندگی راحت در یک کشور انگلیسی زبان، به سطح متوسطی از مهارت زبانی در آن کشور نیاز دارید. این به معنای توانایی درک و صحبت کردن در مورد طیف گستردهای از موضوعات روزمره، مانند خرید، غذا خوردن، حمل و نقل و معاشرت با دوستان و همکاران است.
در دوره کمربند مشکی مکالمه سریع در 3 ماه به تسلط بر مکالمات روزمره می رسید!
برای مهاجرت موارد زیر رو در نظر داشته باشید:
کشور مقصد: هر کشوری قوانین و الزامات خاص خود رو برای مهاجران داره. برخی از کشورها برای اکثر برنامههای مهاجرتی به مدرک زبان نیاز دارن، در حالی که برخی دیگر ممکنه برای موارد خاص یا روشهای مهاجرتی خاص، مدرک زبان رو الزامی ندونن.
کشورهایی که به طور کلی برای اکثر روش های مهاجرتی به مدرک زبان نیاز دارند:
- آلمان: اکثر مشاغل در آلمان به سطح B1 یا B2 زبان آلمانی نیاز دارند. برخی از مشاغل تخصصی ممکن است به سطح C1 یا C2 نیاز داشته باشند. برای سنجش سطح زبان آلمانی خود می توانید در آزمونهای زیر شرکت کنید:
آزمون TestDaF: این آزمون برای ارزیابی مهارتهای شما در درک مطلب، خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زبان آلمانی در سطح دانشگاهی طراحی شده است.
آزمون DSH: این آزمون مشابه TestDaF است و برای ارزیابی مهارتهای شما در درک مطلب، خواندن، نوشتن و صحبت کردن به زبان آلمانی در سطح دانشگاهی طراحی شده است.
آزمون Goethe-Zertifikat: این آزمون در سطوح مختلف از A1 (مبتدی) تا C2 (مسلط) ارائه میشود و میتواند برای اهداف مختلفی از جمله مهاجرت، تحصیل و کار استفاده شود.
- فرانسه: برای ویزای کاری و تحصیلی به مدرک زبان فرانسوی در سطح TCF B2 یا DALF C1 نیاز است.
- ایتالیا: برای ویزای کاری به مدرک زبان ایتالیایی در سطح B1 و برای ویزای تحصیلی به سطح B2 نیاز است.
- اسپانیا: برای ویزای کاری و تحصیلی به مدرک زبان اسپانیایی در سطح DELE B2 نیاز است.
- انگلستان: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح UKVI Standard یا IELTS 5.5 نیاز است.
- ایالات متحده آمریکا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح TOEFL IBT 80 یا IELTS 6.5 و برای ویزای تحصیلی به سطح TOEFL IBT 100 یا IELTS 7.0 نیاز است.
- کانادا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی یا فرانسوی در سطح Canadian English Language Benchmarks (CELB) 7 یا IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح CELB 7 یا IELTS 6.5 نیاز است.
- استرالیا: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح IELTS 6.5 نیاز است.
- نیوزیلند: برای ویزای کاری به مدرک زبان انگلیسی در سطح IELTS 6.0 و برای ویزای تحصیلی به سطح IELTS 6.5 نیاز است.
کشورهای آرژانتین، برزیل، شیلی، پرتغال، یونان، ترکیه و امارات متحده عربی برای برنامه ویزای طلایی به مدرک زبان نیازی ندارند
روش مهاجرت: روشهای مختلفی برای مهاجرت وجود دارد، از جمله مهاجرت تحصیلی، کاری، سرمایهگذاری و خانوادگی. برخی از روشهای مهاجرت، مانند مهاجرت تحصیلی، به طور کلی به مدرک زبان قوی نیاز دارند، در حالی که برای روشهای دیگر ممکن است الزامی نباشد.
با این حال، به طور کلی میتوان گفت که روشهای مهاجرتی که به طور کلی به قویترین مدرک زبان نیاز دارند عبارتند از:
- مهاجرت تحصیلی: برای پذیرش در دانشگاههای اکثر کشورهای جهان، به مدرک زبان قوی مانند آیلتس یا تافل با نمره بالا نیاز دارید.
- مهاجرت کاری: برای دریافت ویزای کار در بسیاری از کشورها، به مدرک زبان قوی در سطح حداقل B1 یا B2 نیاز دارید.
- مهاجرت از طریق برنامههای امتیازمحور: برخی از کشورها برنامههای مهاجرتی امتیازمحور دارند که در آنها مدرک زبان یکی از عوامل مهم برای کسب امتیاز است. برای دریافت امتیاز بالا در این برنامهها، معمولاً به مدرک زبان قوی در سطح حداقل B2 یا C1 نیاز دارید.
از سوی دیگر، روشهای مهاجرتی که ممکن است به مدرک زبان قوی نیاز نداشته باشند عبارتند از:
- مهاجرت از طریق سرمایهگذاری: بسیاری از کشورها برنامههای مهاجرتی سرمایهگذاری دارند که به شما امکان میدهد با سرمایهگذاری در آن کشور، اقامت دائم را دریافت کنید. این برنامهها معمولاً الزامات زبانی سختی ندارند و ممکن است بتوانید با مدرک زبان در سطح پایه یا بدون مدرک زبان مهاجرت کنید.
- مهاجرت از طریق تمکن مالی: برخی از کشورها به افراد ثروتمند که میتوانند ثابت کنند میتوانند از خود و خانواده خود حمایت مالی کنند، اقامت دائم اعطا میکنند. این برنامهها معمولاً الزامات زبانی سختی ندارند و ممکن است بتوانید با مدرک زبان در سطح پایه یا بدون مدرک زبان مهاجرت کنید.
- مهاجرت از طریق پیوستن به خانواده: اگر یکی از اعضای خانواده شما در حال حاضر تابعیت کشور مورد نظر را داشته باشد، ممکن است بتوانید از طریق پیوستن به خانواده به آن کشور مهاجرت کنید. این روش معمولاً به مدرک زبان قوی نیاز ندارد، به خصوص اگر قبلاً با عضو خانواده خود به زبان مشترکی صحبت میکردید.
- مهارتها و شرایط شما: علاوه بر مدرک زبان، عوامل دیگری نیز وجود دارند که بر شانس شما برای مهاجرت تأثیر میگذارند، مانند مهارتها، تحصیلات، تجربه کاری و سابقه شغلی شما.
در اینجا چند نمونه از روشهای مهاجرت بدون نیاز به مدرک زبان آورده شده است:
- مهاجرت از طریق کارآفرینی: برخی از کشورها برنامههایی برای کارآفرینان دارند که به آنها اجازه میدهد با سرمایهگذاری در آن کشور، اقامت دائم را دریافت کنند. این برنامهها معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارند.
مراحل کلی مهاجرت از طریق کارآفرینی به شرح زیر است:
- کشور مورد نظر خود را انتخاب کنید: اولین قدم انتخاب کشوری است که میخواهید به آن مهاجرت کنید. هر کشوری قوانین و الزامات خاص خود را برای برنامههای مهاجرت کارآفرینی دارد، بنابراین مهم است که کشوری را انتخاب کنید که برنامه آن با شرایط و اهداف شما مطابقت داشته باشد.
موارد زیر را هنگام انتخاب کشور در نظر بگیرید:
- شرایط اقتصادی: ثبات اقتصادی، نرخ رشد و فرصتهای تجاری در کشور را بررسی کنید.
- محیط کسب و کار: قوانین و مقررات مربوط به راه اندازی و اداره کسب و کار را بررسی کنید.
- حمایت از کارآفرینان: برنامههای حمایتی دولت برای کارآفرینان، مانند مشوقهای مالی و کمکهای مالی را بررسی کنید.
- هزینه زندگی: هزینه زندگی در کشور را بررسی کنید و مطمئن شوید که میتوانید از پس آن بربیایید.
- زبان: اگر به زبان رسمی کشور تسلط ندارید، در نظر بگیرید که آیا یادگیری آن برای شما امکانپذیر است یا خیر.
برخی از کشورهایی که برنامههای مهاجرت کارآفرینی محبوبی دارند عبارتند از:
- کانادا: کانادا به دلیل داشتن اقتصاد قوی، محیط کسب و کار پایدار و برنامههای حمایتی متعدد از کارآفرینان، کشوری محبوب برای مهاجران کارآفرین است.
- استرالیا: استرالیا کشوری دیگر با اقتصاد قوی و فرصتهای تجاری فراوان است. برنامههای مهاجرت کارآفرینی استرالیا امتیازات مختلفی را به کارآفرینان با تجربه و ایدههای تجاری نوآورانه ارائه میدهد.
- ایالات متحده آمریکا: ایالات متحده آمریکا به دلیل داشتن اقتصاد بزرگ و متنوع و همچنین مراکز متعدد استارتاپی، کشوری محبوب برای کارآفرینان است. با این حال، برنامههای مهاجرت کارآفرینی ایالات متحده میتواند پیچیده و رقابتی باشد.
- آلمان: آلمان کشوری با اقتصاد قوی و محیط کسب و کار پایدار است. برنامههای مهاجرت کارآفرینی آلمان به کارآفرینانی که میتوانند ثابت کنند ایدههای تجاری آنها پتانسیل ایجاد شغل و رشد اقتصادی را دارد، اقامت اعطا میکند.
- انگلستان: انگلستان کشوری با اقتصاد متنوع و مرکز مهم تجارت بینالمللی است. برنامههای مهاجرت کارآفرینی انگلستان به کارآفرینانی که میتوانند ثابت کنند سرمایه کافی برای سرمایهگذاری در یک کسب و کار در انگلستان را دارند، اقامت اعطا میکند.
- تحقیق در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی: پس از انتخاب کشور مورد نظر، باید در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی آن کشور به طور کامل تحقیق کنید. وب سایت دولت مربوطه را بررسی کنید و با یک وکیل مهاجرت یا مشاور باتجربه مشورت کنید تا مطمئن شوید که تمام الزامات را برآورده میکنید.
موارد زیر را هنگام تحقیق در مورد برنامه مهاجرت کارآفرینی در نظر بگیرید:
- شرایط واجد شرایط بودن: چه شرایطی را باید برای واجد شرایط بودن برای برنامه داشته باشید؟ این شرایط ممکن است شامل سن، تحصیلات، تجربه کاری، سابقه شغلی و منابع مالی شما باشد.
- فرآیند درخواست: فرآیند درخواست چگونه است؟ چه مدارکی باید ارائه دهید؟
- هزینهها: هزینههای مربوط به درخواست و دریافت ویزا چقدر است؟
- شرایط اقامت: پس از دریافت ویزا، چه شرایطی را باید برای حفظ اقامت خود در کشور برآورده کنید؟
- طرح کسب و کار خود را تهیه کنید: برای موفقیت در برنامه مهاجرت کارآفرینی، به یک طرح تجاری قوی نیاز دارید. طرح تجاری شما باید ایده کسب و کار شما، نحوه کسب درآمد، بازار هدف شما، برنامههای بازاریابی شما و پیشبینیهای مالی شما را شرح دهد.
طرح تجاری شما باید متقاعد کننده و به خوبی نوشته شده باشد و نشان دهد که ایده شما viable و دارای پتانسیل موفقیت در کشور مورد نظر است.
- تأمین مالی کسب و کار خود: بسیاری از برنامههای مهاجرت کارآفرینی نیاز به اثبات تمکن مالی شما دارند. این به این معنی است که باید
- مهاجرت از طریق تمکن مالی: برخی از کشورها به افراد ثروتمند که میتوانند ثابت کنند میتوانند از خود و خانواده خود حمایت مالی کنند، اقامت دائم اعطا میکنند. این برنامهها معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارند.
شرایط مهاجرت از طریق تمکن مالی (که به آن اقامت سرمایهگذاری، اقامت خودحمایتی یا ویزای ثروتمندان نیز گفته میشود) در هر کشور متفاوت است، اما به طور کلی، متقاضیان باید شرایط زیر را داشته باشند:
- اثبات تمکن مالی: شما باید ثابت کنید که از نظر مالی توانایی حمایت از خود و خانواده خود را در کشور جدید دارید. این اثبات معمولاً از طریق ارائه صورتحسابهای بانکی، اسناد مالکیت املاک و مستغلات یا سایر مدارک مربوط به داراییهای شما انجام میشود.
- سرمایهگذاری: در برخی از کشورها، شما باید مبلغ مشخصی را در آن کشور سرمایهگذاری کنید. این سرمایهگذاری میتواند در قالب خرید ملک، راهاندازی کسب و کار، اوراق قرضه دولتی یا سایر ابزارهای سرمایهگذاری باشد.
- سابقه شغلی تمیز: برخی از کشورها ممکن است سابقه شغلی شما را بررسی کنند تا مطمئن شوند که در فعالیتهای غیرقانونی یا مجرمانه شرکت نداشتهاید.
- سلامت: شما باید از نظر جسمی و روحی سالم باشید و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر بگذارید.
- عدم سوء پیشینه: شما باید سابقه کیفری پاک داشته باشید.
- سن: برخی از کشورها برای متقاضیان برنامههای تمکن مالی محدودیت سنی قائل میشوند.
موارد زیر نمونههایی از الزامات تمکن مالی در برخی از کشورها است:
- پرتغال: متقاضیان باید 1 میلیون یورو در املاک و مستغلات، اوراق قرضه دولتی یا صندوقهای سرمایهگذاری پرتغالی سرمایهگذاری کنند.
- اسپانیا: متقاضیان باید 500000 یورو در املاک و مستغلات اسپانیا سرمایهگذاری کنند یا 2 میلیون یورو اوراق قرضه دولتی اسپانیا را خریداری کنند یا 1 میلیون یورو در یک شرکت اسپانیایی سرمایهگذاری کنند.
- یونان: متقاضیان باید 250000 یورو در املاک و مستغلات یونان سرمایهگذاری کنند یا 300000 یورو اوراق قرضه دولتی یونان را خریداری کنند.
- ایرلند: متقاضیان باید 2 میلیون یورو سرمایهگذاری واجد شرایط در ایرلند انجام دهند.
- امارات متحده عربی: متقاضیان باید 5 میلیون درهم (معادل 1.36 میلیون دلار آمریکا) در املاک و مستغلات دبی سرمایهگذاری کنند یا 10 میلیون درهم (معادل 2.72 میلیون دلار آمریکا) در اوراق قرضه دولتی امارات متحده عربی سرمایهگذاری کنند یا در یک کسب و کاری در امارات متحده عربی سرمایهگذاری کنند.
موارد ذکر شده فقط اطلاعات کلی هستند و ممکن است در شرایط خاص استثناهایی وجود داشته باشد. برای اطلاعات دقیق و به روز در مورد الزامات برنامه تمکن مالی در هر کشور خاص، همیشه باید با مقامات دولتی مربوطه یا یک وکیل مهاجرت مشورت کنید.
مزایای مهاجرت از طریق تمکن مالی:
- فرآیند نسبتاً سریع: برنامههای تمکن مالی معمولاً سریعتر از سایر روشهای مهاجرت مانند مهاجرت از طریق کار یا تحصیل پردازش میشوند.
- عدم نیاز به سابقه کار یا تحصیلات: برخلاف برنامههای مهاجرت مبتنی بر کار یا تحصیلات، برنامههای تمکن مالی نیازی به سابقه کار یا تحصیلات مرتبط ندارند.
- ثبات و امنیت: اقامت در یک کشور جدید از طریق برنامه تمکن مالی میتواند ثبات و امنیت بیشتری را برای شما و خانوادهتان به ارمغان بیاورد.
- دسترسی به آموزش و مراقبتهای بهداشتی: شما و خانوادهتان معمولاً به آموزش و مراقبتهای بهداشتی با کیفیت بالا در کشور جدید دسترسی خواهید داشت.
- فرصتهای تجاری: اقامت در یک کشور جدید میتواند فرصتهای تجاری جدیدی را برای شما باز کند.
معایب مهاجرت از طریق تمکن مالی:
- سرمایهگذاری اولیه بالا: برنامههای تمکن مالی معمولاً نیاز به سرمایهگذاری اولیه قابل توجهی دارند.
- عدم ضمانت موفقیت: هیچ تضمینی برای موفقیت در برنامه تمکن مالی وجود ندارد و ممکن است درخواست شما رد شود.
- مهاجرت از طریق پیوستن به خانواده: اگر یکی از اعضای خانواده شما در حال حاضر تابعیت کشور مورد نظر را داشته باشد، ممکن است بتوانید از طریق پیوستن به خانواده به آن کشور مهاجرت کنید. این روش معمولاً به مدرک زبان نیاز ندارد.
شرایط پیوستن به خانواده در برنامههای مهاجرت به کشور مقصد و وضعیت اقامتی حامی شما (فردی که در آن کشور زندگی میکند) بستگی دارد.
به طور کلی، الزامات کلی برای پیوستن به خانواده عبارتند از:
- رابطه خانوادگی: شما باید با حامی خود رابطه خانوادگی قانونی مانند همسر، فرزند، والدین یا در برخی موارد، پدربزرگ و مادربزرگ یا نوه داشته باشید.
- حمایت مالی: حامی شما باید ثابت کند که از نظر مالی توانایی حمایت از شما و هر یک از اعضای خانوادهتان که با شما زندگی میکنند را دارد.
- سلامت: شما و هر یک از اعضای خانوادهتان که با شما زندگی میکنند باید از نظر جسمی و روحی سالم باشید و معاینات پزشکی را با موفقیت پشت سر بگذارید.
- عدم سوء پیشینه: شما و هر یک از اعضای خانوادهتان که با شما زندگی میکنند باید سابقه کیفری پاک داشته باشید.
- اقامت: حامی شما باید اقامت دائم یا موقت در کشور مقصد داشته باشد.
مراحل کلی درخواست پیوستن به خانواده به شرح زیر است:
- حامی شما باید برای شما و هر یک از اعضای خانوادهتان که با شما زندگی میکنند، اسپانسر شود. این شامل تکمیل فرمهای درخواست، ارائه مدارک اثبات رابطه خانوادگی، ارائه مدارک اثبات توانایی مالی و پرداخت هزینههای مربوطه میشود.
- پس از تأیید درخواست شما، از شما خواسته میشود که برای ویزا یا مجوز اقامت اقدام کنید. این فرآیند ممکن است شامل مصاحبه با مقامات مهاجرت و ارائه مدارک اضافی باشد.
پس از دریافت ویزا یا مجوز اقامت، میتوانید به کشور مقصد سفر کنید و به حامی خود بپیوندید.
موارد زیر نمونههایی از الزامات خاص برای پیوستن به خانواده در برخی از کشورها است:
- کانادا: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته و والدین واجد شرایط میتوانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم کانادا درخواست دهند.
- استرالیا: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته، والدین و در برخی موارد، پدربزرگ و مادربزرگ و نوهها میتوانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم استرالیا درخواست دهند.
- ایالات متحده آمریکا: همسران، فرزندان مجرد زیر 21 سال، و در برخی موارد، والدین میتوانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم ایالات متحده آمریکا درخواست دهند.
- انگلستان: همسران، شرکای حقوقی، فرزندان وابسته و در برخی موارد، والدین و پدربزرگ و مادربزرگ میتوانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم انگلستان درخواست دهند.
- آلمان: همسران، فرزندان وابسته و در برخی موارد، والدین میتوانند برای پیوستن به شهروندان یا دارندگان اقامت دائم آلمان درخواست دهند.
اگه قصدت رفتنه با تمام وجود کمکتون می کنیم تا در بهترین شرایط و در کمترین زمان مهاجرت کنید. کافیه فرم زیر رو پر کنی!
مهاجرت
منابع مفید:
- سازمان بینالمللی مهاجرت: https://www.iom.int/
- پناهندگان سازمان ملل: https://www.unhcr.org/
- شبکه جهانی مهاجران: https://www.globalmigrationlaw.com/

اگه تا قبل از موعد مهاجرت خود زبان انگلیسی رو کامل یاد نگیرید، میتونید از روشهای زیر برای جبران این کمبود استفاده کنید: 1. دورههای فشرده زبان انگلیسی رو بگذرانید. این دورهها معمولاً در مدتزمان کوتاهی (مثلا دو هفته الی یک ماه) برگزار میشن و به شما کمک میکنند تا مهارتهای زبان انگلیسی خودتون رو در کوتاه ترین زمان ممکن بهتر کنید. مدت زمان لازم برای یادگیری زبان با دوره های فشرده به […]
اگه تا قبل از موعد مهاجرت زبان انگلیسی را کامل یاد نگیریم چیکار کنیم؟
اگه تا قبل از موعد مهاجرت خود زبان انگلیسی رو کامل یاد نگیرید، میتونید از روشهای زیر برای جبران این کمبود استفاده کنید:
1. دورههای فشرده زبان انگلیسی رو بگذرانید.
این دورهها معمولاً در مدتزمان کوتاهی (مثلا دو هفته الی یک ماه) برگزار میشن و به شما کمک میکنند تا مهارتهای زبان انگلیسی خودتون رو در کوتاه ترین زمان ممکن بهتر کنید.
مدت زمان لازم برای یادگیری زبان با دوره های فشرده به عوامل مختلفی بستگی داره، از جمله:
- سطح زبان فعلی شما: هر چقدر سطح زبان انگلیسی شما پایین باشه، مدت زمان بیشتری برای یادگیری نیاز دارید.
- هدف شما از یادگیری زبان: اگه میخواید زبان انگلیسی رو برای اهداف خاصی مثل تحصیل، کار یا مهاجرت یاد بگیرید، ممکنه نیاز داشته باشید که مهارتهای خاصی رو هم انجام بدید .
- روش یادگیری شما: روش یادگیری توی هر فردی متفاوته و فرق داره . بعضی از آدما به روشهای یادگیری فعال مثل تمرین مکالمه یا گوش دادن به پادکستهای انگلیسی واکنش بهتری نسبت به روش های یادگیری دیگه نشان میدن.
به طور کلی، دورههای فشرده زبان انگلیسی می تونه توی مدت زمان کوتاهی مهارتهای زبان انگلیسی شما رو بهتر کنه . دورههای فشرده معمولاً توی مدت زمان دو هفته تا یک ماه برگزار میشن و به شما این امکان رو میدن تا ، هر روز چندین ساعت به یادگیری زبان انگلیسی اختصاص بدید.
با این حال، مهمه که همیشه یادتون باشه که یادگیری زبان یه فرآیند مداومه ، حتی اگه توی دورههای فشرده هم شرکت کنید، باز هم باید بعد از تموم شدن دوره، به مطالعه و تمرین زبان انگلیسی ادامه بدیم تا مهارتهای خودمون رو حفظ کنیم و اونها رو بهتر کنیم .
2. از کلاسهای خصوصی زبان انگلیسی استفاده کنید.
این کلاسها به شما این امکان رو میده تا بر اساس نیازها و نقاط ضعف خودتون، آموزش ببینید.البته یادگیری توی کلاس های خصوصی به عواملی هم بستگی داره ، از جمله :
- سطح زبان فعلی شما: اگه سطح زبان انگلیسی شما در حال حاضر پایین باشه، زمان بیشتری برای یادگیری نیاز دارید .
- تعداد جلسات کلاس خصوصی در هفته: هر چقدر تعداد جلسات کلاس های خصوصی در هفته بیشتر باشن ، می تونید توی مدت زمان کوتاه تری پیشرفت کنید.
به طور کلی، کلاسهای خصوصی زبان انگلیسی میتونن توی مدت زمان کوتاهی مهارتهای زبان انگلیسی شما رو بهتر کنن. با این حال، بازم این موضوع قابل توجه است که همیشه این موضوع رو یادتون باشه که یادگیری زبان یه فرآیند مداومه، حتی اگه توی کلاسهای خصوصی هم شرکت کنید، بازم باید بعد از تموم شدن کلاسها، به مطالعه و تمرین زبان انگلیسی ادامه بدید تا مهارتهای خودتون رو حفظ کنید و بهارش کنید .
حالا به چند تا نکته برای یادگیری زبان انگلیسی با کلاس های خصوصی بپردازیم :
- با یک استاد باتجربه و ماهر کار کنید .
یه استاد خوب می تونه به شما کمک کنه تا در کوتاه ترین زمان ممکن، پیشرفت کنید.
- روی مهارتهای ضروریتون تمرکز کنید .
برای رسیدن به سطح پیشرفته، نیاز دارید تا مهارتهای مکالمه، خواندن، نوشتن و شنیداری خودتون رو در حد بالایی یادبگیرید .
- از روشهای یادگیری فعال استفاده کنید .
سعی کنید زبان انگلیسی رو به صورت فعال یاد بگیرید. برای مثال، به جای اینکه فقط کتاب بخونید، داستانهای انگلیسی رو بلند بلند بخونید و صدای خودتون رو ضبط کنید.
- از تکرار استفاده کنید .
یکی از بهترین راهها برای یادگیری زبان جدید، تکرار است . سعی کنید هر روز یه زمانی رو به تکرار کلمات و عبارت های انگلیسی اختصاص بدید.
** با تلاش و پشتکار، می تونید حتی توی کوتاهترین زمان ممکن، زبان انگلیسی رو تا حد قابل قبولی یاد بگیرید و برای مهاجرتتون آماده بشید.
** در مورد شرایط خاصتون هم باید گفت که ، شما میتونید با یه مشاور زبان انگلیسی مشورت کنید تا با کمک اون بهترین راهکار رو برای خودتون پیدا کنید .
3. با یک زبانآموز بومی صحبت کنید .
بهترین راه برای تمرین زبان انگلیسی و تقویت مهارتهای مکالمه صحبت کردن با یه زبان آموز بومی است .
برای صحبت با بومی زبانها، می تونید از سایتهای مختلفی استفاده کنید .
دراینجا چند سایت محبوب برای صحبت با بومی زبانها آورده شده که میتونید ازشون استفاده کنید و زبانتون رو تقویت کنید :
- italki.com این سایت یه پلتفرم آنلاین برای ارتباط بین زبانآموزان و معلمان زبان است . توی این سایت زبان آموزان میتونن با معلمان بومی زبان، جلسه های مکالمه برقرار کنن.
- Hello Talk web این سایت یه شبکه اجتماعی برای زبانآموزان است . توی این سایت زبانآموزان می تونن با زبانآموز های دیگه از سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و با همدیگه صحبت کنن.
- Tandem : این سایت هم یه شبکه اجتماعی برای زبانآموزان است . توی این سایت هم مثل سایت بالا زبان آموز ها می تونن با زبانآموزهای دیگه از سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و با همدیگه صحبت کنن.
- Verbling : این سایت یه پلتفرم آنلاین برای ارتباط بین زبانآموزها و معلمان زبان است . توی این سایت زبانآموزها می تونن با معلمان بومی زبان، جلسه های مکالمه برقرار کنن.
این سایتها مزایای مختلفی دارن . برای مثال، بعضی از این سایتها به شما این امکان رو می دن تا با معلم های بومی زبان با قیمتهای مختلف ارتباط برقرار کنید و بعضی دیگه به شما این امکان رو میدن تا با زبان آموز های دیگه از سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و با همدیگه صحبت کنید.
برای انتخاب بهترین سایت و برای صحبت کردن با بومی زبانها، باید به نیازهای خودتون توجه کنید .
اگه دنبال یه معلم بومی زبان هستید که به شما کمک کنه تا مهارتهای مکالمتون رو تقویت کنید، میتونید از سایتهایی مثل italki یا Verbling استفاده کنید و یا اگه دنبال یه دوست زبان برای تمرین مکالمه هستید، میتوانید از سایتهایی مثل Hello Talk یا Tandem استفاده کنید.
حالا به چندتا نکته درباره صحبت کردن با بومی زبان ها توی این سایت ها بپردازیم :
- در مورد خوتون و اهدافتون توضیح بدید .
به زبانآموز بومی بگید که اهل کجا هستید و از کجا با اون صحبت میکنید ، چی کار میکنید و چرا دنبال صحبت کردن با یه زبانآموز بومی هستید.
- در مورد علاقهمندیهایتون صحبت کنید .
صحبت کردن در مورد موضوع هایی که به اون ها علاقه دارید، باعث میشه که مکالمتون لذتبخشتر باشه.
- از اشتباه کردن نترسید .
همه زبانآموزهت توی اول راه اشتباه می کنن . مهم اینه که از اشتباه کردن نترسید و از اون به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنید.
- از زبانآموز بومی کمک بخواهید .
اگه چیزی رو متوجه نشدید یا توی استفاده کردن از یه عبارت یا کلمه تردید و شک دارید، از زبانآموز بومی کمک بخواهید.
* با تمرین و تکرار، میتونید به راحتی با بومی زبانها صحبت کنید و مهارتهای مکالمه خودتون رو تقویت کنید.
4. از منابع آموزشی آنلاین و آفلاین استفاده کنید.
این روزا منابع آموزشی زیادی به صورت های آنلاین و آفلاین ، برای یاد گرفتن زبان انگلیسی در دسترس هست که میتونید از اونها برای تقویت مهارتهای خودتون استفاده کنید.