

در این مقاله، با ۵۰ جمله ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی آشنا میشوید که به شما کمک میکنند راحتتر و روانتر انگلیسی صحبت کنید؛ از سلام و احوالپرسی گرفته تا درخواست کمک، خرید، نظر دادن و خداحافظی.
۵۰ جملهی ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی
یادگیری زبان انگلیسی فقط حفظ لغات و گرامر نیست؛
اگر میخواهید در موقعیتهای واقعی مثل سفر، کار، آزمون آیلتس یا مکالمات روزمره موفق باشید، باید جملات پرکاربرد و آماده را بلد باشید؛ جملههایی که بومیزبانها هر روز استفاده میکنند.
در این مقاله، با ۵۰ جمله ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی آشنا میشوید که به شما کمک میکنند راحتتر و روانتر انگلیسی صحبت کنید؛
از سلام و احوالپرسی گرفته تا درخواست کمک، خرید، نظر دادن و خداحافظی.
این جملات کوتاه و کاربردی، رمز موفقیت در یادگیری سریع زبان و مکالمه طبیعی هستند.
1. Hi there! — !سلام
2. How’s it going? — اوضاع چطوره؟
3. What have you been up to? — چه خبر؟ چه کارا میکنی؟
4. Long time no see! — ! خیلی وقته ندیدمت
5. Nice to meet you. — خوشوقتم
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Hi there! !سلام
B: Long time no see! !خیلی وقته ندیدمت
A: How’s it going? اوضاع چطوره؟
B: Pretty good! What have you been up to? عالیم! چه کارا میکنی؟
A: Not much, just working. Nice to meet you again!
هیچی، فقط درگیر کار بودم. از اینکه دوباره دیدمت خوشحال شدم!
6. Really? That’s interesting. — .واقعا؟ جالبه
7. I see what you mean. — . میفهمم چی می گی
8. That makes sense. — .منطقیه / درسته
9. Can you tell me more about that? — میشه بیشتر توضیح بدی؟
10. What do you mean exactly? — دقیقا منظورت چیه؟
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: I started waking up at 5 a.m. every day. It’s been life-changing.
من هر روز ساعت ۵ صبح بیدار میشم. زندگیمو زیر و رو کرده.
B: Really? That’s interesting.
واقعاً؟ جالبه.
A: Yeah, I get more done before 9 than I used to all day.
آره، قبل از ساعت ۹ بیشتر از کل روزهای قبلم کار انجام میدم.
B: Can you tell me more about that?
میشه بیشتر در موردش بگی؟
A: Sure. I meditate, read, and plan my day — all before breakfast.
حتماً. قبل از صبحونه مدیتیشن میکنم، کتاب میخونم و برنامهریزی میکنم.
B: I see what you mean. That makes sense.
متوجه منظورت میشم. منطقیه.
11. I totally agree with you. — .کاملا باهات موافقم
12. I’m not so sure about that. — .در این مورد مطمئن نییستم
13. That’s a good point. — .نکتهی خوبی گفتی
14. I feel the same way. — .منم همین حس رو دارم
15. That’s not how I see it. — .از دید من اینطور نیست
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: I think working from home makes people more productive.
فکر میکنم کار کردن از خونه باعث میشه آدمها پربازدهتر باشن.
B: I’m not so sure about that. Some people get easily distracted at home.
در این خصوص مطمئن نیستم. بعضیا توی خونه حواسشون به راحتی پرت میشه.
A: That’s a good point. But I feel the same way — I work better without office noise.
نکتهی خوبی گفتی. ولی منم همین حس رو دارم – بدون سر و صدای اداره بهتر کار میکنم.
B: That’s not how I see it. I need the structure of an office to stay focused.
نظر من فرق داره. برای اینکه تمرکزم حفظ بشه به ساختار محیط اداره نیاز دارم.
A: Fair enough. I totally agree with you on needing structure, though.
حق با توست. اما کاملا باهات موافقم که داشتن ساختار لازمه.
16. Could you help me, please? — میشه لطفاً کمکم کنی؟
17. Would you mind repeating that? — میشه تکرارش کنی؟
18. Can I ask you something? — میتونم یه چیزی بپرسم؟
19. Do you have a minute? — یه دقیقه وقت داری؟
20. Can I get back to you on that? — میتونم بعداً برگردم سر این موضوع بهت اطلاع بدم؟
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Could you help me, please?
میشه لطفاً کمکم کنی؟
B: Sure! What do you need?
البته! چی لازم داری؟
A: I didn’t catch that last part. Would you mind repeating that?
اون قسمت آخر رو متوجه نشدم. میشه تکرارش کنی؟
B: No problem! I said the deadline is next Monday.
خواهش می کنم! گفتم مهلت تحویل، دوشنبه هفتهی آینده است.
A: Thanks a lot! Can I get back to you on that after I check my schedule?
خیلی ممنون! میتونم بعد از بررسی برنامهام بهت خبر بدم؟
21. No way! — !جدی؟ باورم نمیشه
22. You’re kidding! — !شوخی میکنی
23. That’s awesome! — !عالیه
24. That sucks. — !افتضاحه! / چه بد
25. I’m so happy for you! — !خیلی خوشحال شدم برات
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Guess what? I got promoted at work!
حدس بزن چی شده! تو کارم ترفیع گرفتم!
B: No way! That’s amazing!
جدی؟ باورم نمیشه! این فوقالعادهست!
A: Yeah, I’m so happy about it!
آره، خیلی خوشحالم!
B: You’re kidding! You totally deserve it.
شوخی میکنی! کاملاً لایقش بودی.
A: Thanks! But my friend didn’t get the promotion, and that sucks.
مرسی! ولی دوستم ترفیع نگرفت، که خیلی بد شد.
26. Well, let me think… — …خب، بذار فکر کنم
27. That’s a tough question. — .سوال سختیه
28. Give me a second. — .یه لحظه بهم فرصت بده
29. I haven’t thought about that. — .بهش فکر نکرده بودم
30. It depends. — .بستگی داره
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: What do you think about moving to a new city?
نظرت دربارهی رفتن به یه شهر جدید چیه؟
B: Well, let me think…
خب، بذار فکر کنم…
A: Take your time. It’s not an easy decision.
عجله نکن. تصمیم آسونی نیست.
B: That’s a tough question. I haven’t thought about that much.
سوال سختیه. اونقدرها بهش فکر نکرده بودم.
A: So, what’s your answer?
خب، جوابت چیه؟
B: It depends. I need more time to decide.
بستگی داره. باید بیشتر وقت بزارم تا تصمیم بگیرم.
31. Anyway, I should get going. — .خب، باید برم دیگه
32. Let’s catch up soon! — !بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم
33. Talk to you later. — .بعداً حرف میزنیم
34. It was nice talking to you. — .خوشحال شدم باهات حرف زدم
35. Take care! — !مواظب خودت باش
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Anyway, I should get going.
خب، باید برم دیگه.
B: Yeah, me too. Let’s catch up soon!
آره، منم همینطور. بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم!
A: Definitely! Talk to you later.
حتما! بعداً حرف میزنیم.
B: It was nice talking to you.
خوشحال شدم باهات حرف زدم.
A: Take care!
مواظب خودت باش!
36. Where’s the nearest bathroom? — نزدیکترین دستشویی کجاست؟
37. How much does it cost? — قیمتش چنده؟
38. Can I try this on? — میتونم اینو پرو کنم؟
39. I don’t speak English very well. — .خیلی خوب انگلیسی صحبت نمیکنم
40. Could you speak more slowly, please? — میشه آهستهتر صحبت کنی لطفاً؟
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Anyway, I should get going.
خب، باید برم دیگه.
B: Yeah, me too. Let’s catch up soon!
آره، منم همینطور. بیا زودتر دوباره صحبت کنیم!
A: Definitely. Talk to you later.
حتما. بعداً حرف میزنیم.
B: It was nice talking to you.
خوشحال شدم باهات حرف زدم.
A: Take care!
مواظب خودت باش!
41. I’m originally from Iran. — .اصالتاً ایرانیام
42. I live in Tehran now. — .الان تهران زندگی میکنم
43. I’m studying English online. — .دارم آنلاین انگلیسی میخونم
44. He’s my colleague. — .اون همکارمه
45. We’ve been friends for years. — .سالهاست با هم دوستیم
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: Anyway, I should get going.
خب، باید برم دیگه.
B: Let’s catch up soon!
بیایم به زودی همدیگه رو ببینیم و حرف بزنیم!
A: Talk to you later.
بعداً حرف میزنیم.
B: It was nice talking to you.
خوشحال شدم باهات حرف زدم.
A: Take care!
مواظب خودت باش!
46. I’m lost. Can you help me? — گم شدم. میتونی کمکم کنی؟
47. I need a doctor. — .به دکتر نیاز دارم
48. Call the police! — !پلیس رو خبر کن
49. I don’t feel well. — .حالم خوب نیست
50. I think there’s a mistake. — .فکر کنم اشتباهی پیش اومده
این مکالمه واقعی رو با 5 جمله بالا یاد بگیر:
A: I’m lost. Can you help me?
گم شدم. میتونی کمکم کنی؟
B: Sure! Are you okay? You don’t look well.
حتماً! حالت خوبه؟ زیاد سرحال به نظر نمیای.
A: I don’t feel well. I think there’s a mistake with the address.
حالم خوب نیست. فکر کنم آدرس رو اشتباه اومدم.
B: Do you need a doctor?
به دکتر نیاز داری؟
A: Maybe… Or please just call the police. I’m not sure where I am.
شاید… یا لطفاً پلیس رو خبر کن. مطمئن نیستم کجام.
خب، حالا که با ۵۰ جمله ضروری در مکالمات واقعی انگلیسی آشنا شدی، وقتشه ازشون توی زندگی واقعی استفاده کنی!
یادت باشه: فقط حفظ کردن جملهها کافی نیست؛ سعی کن اونها رو در موقعیتهای واقعی تمرین کنی، با صدای بلند تکرار کنی، و توی ذهنت جا بندازی.
این جملهها مثل آچار فرانسهان؛
کمکت میکنن توی موقعیتهای مختلف، مثل سلامواحوالپرسی، خرید، سفر، درخواست کمک یا حتی شروع دوستی، با اعتماد بهنفس انگلیسی صحبت کنی.
اگر این مقاله برات مفید بود، حتماً ذخیرهاش کن، برای دوستات بفرست و توی بخش نظرات بهم بگو:
تا حالا چند تا از این جملهها رو استفاده کردی؟ یا دوست داری دستهبندی بعدی چی باشه؟

انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی؟ اگر هدف شما این است که اسپیکینگ مدرن را به صورت فلوئنت (روان) یاد بگیرید باید به تمرین مکالماتی بپردازید که توسط بومی های انگلیسی زبان هر روز استفاده می شوند. این منطقی ترین راه برای تقویت مهارت اسپیکینگ است.
انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی؟
این مقاله برگرفته از کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی است. استفاده از این مقاله با ذکر منبع بلامانع است!
انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی؟ چرا باید انگلیسی واقعی را یاد بگیریم؟
ما در دوره های انگلیسی محاوره ای بیشتر بر یادگیری انگلیسی واقعی تاکید می کنیم نه انگلیسی کتابی. حالا ببینیم منظور از انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی دقیقا چیست و چرا یادگیری انگلیسی واقعی موثرتر از یادگیری انگلیسی کتابی است؟
به چند دلیل کلیدی می توان گفت که انگلیسی واقعی به خصوص در زمینه اسپیکینگ موثرتر از انگلیسی کتابی است.
1. بومی های انگلیسی زبان هیچ گاه با انگلیسی کتابی صحبت نمی کنند.
اگر کتاب های انگلیسی را خوانده باشید حتما اصطلاح “It is raining cats and dogs” (باران به شدت در حال باریدن است) را دیده اید. راستش هیچ یک از بومی های انگلیسی زبان در مکالمات واقعی چنین اصطلاحی را به کار نمی برند.
اگر هدف شما این است که اسپیکینگ مدرن را به صورت فلوئنت (روان) یاد بگیرید باید به تمرین مکالماتی بپردازید که توسط بومی های انگلیسی زبان هر روز استفاده می شوند. این منطقی ترین راه برای تقویت مهارت اسپیکینگ است.
2. اصطلاحات و اسلنگهای موجود در کتاب های انگلیسی غالبا قدیمی هستند.
به جز گرامر اغلب اصطلاحات، اسلنگ ها، عبارات فعلی و غیره که در کتاب های انگلیسی وجود دارند عموما در مکالمات روزمره توسط بومی های انگلیسی زبان استفاده نمی شوند و خارج از رده هستند. پس چرا باید مطالبی را یاد بگیریم که قدیمی هستند و کاربردی هم ندارند. زبان یک موجود زنده است پس باید جدیدترین مطالب را در هر زبان یاد گرفت.
3. اغلب کتاب های انگلیسی بر گرامر تاکید می کنند.
اغلب کتاب های انگلیسی با ذهنیت گرامر و لغت نوشته می شوند به همین دلیل در هر بخش از این کتاب ها دایما با گرامر و لغت رو به رو هستیم.
واقعیت یادگیری انگلیسی یا هر زبان دیگر این است که اگر بخواهید فلوئنت (روان) به آن زبان صحبت کنید، هر چقدر هم که گرامر بخوانید باز هم کافی نیست. شما می توانید قواعد گرامر را یاد بگیرید اما اگر از آن ها استفاده نکنید به سرعت از ذهنتان پاک خواهند شد. برای تسلط به یک زبان باید گرامر، لغت، تلفظ، اصطلاحات و مهارت های مکالمه ای را با همدیگر ترکیب کرد. دوره مکالمه آنلاین فرمول 1 نیز بر همین مبنا طراحی شده است.
4. اغلب کتاب های انگلیسی از متدهای حفظ کردن استفاده می کنند.
نمی توان مهارت اسپیکینگ را با حفظ کردن هزاران قاعده یاد گرفت. مهارت اسپیکینگ در بهترین شکل خود از طریق مکالمات واقعی آموخته می شود. به همین ترتیب فقط از طریق گوش کردن دقیق به بومی های انگلیسی زبان و تکرار اصوات و کلمات دشوار می توان مهارت تلفظ را تقویت کرد.
کتاب های انگلیسی در این خصوص بسیار محدود هستند. زیرا این کتاب ها قادر نیستند مغز را به گونه ای تربیت کنند که به طور طبیعی صحبت کند. این کتاب ها با مجبور کردن مغز به حفظ کردن مطالب، سرعت آن را کاهش می دهد. در نتیجه کتاب های انگلیسی سرعت زبان آموزان را بسیار کند می کنند.
تفاوت انگلیسی کتابی و انگلیسی گفتاری چیست؟
بسیاری از زبان آموزان قادرند به راحتی بنویسند و بخوانند، اما در مهارت لیسنینگ و بویژه اسپیکینگ با مشکل روبرو هستند. بخشی از این مشکل به این علت است که ما هنگام لیسنینگ و اسپیکینگ، زمان خیلی کمی برای فکر کردن و تحلیل جملات فرد مقابل در اختیار داریم.
دانستن تفاوتهای انگلیسی گفتاری و انگلیسی نوشتاری به شما کمک می کند تا درک مطلب شنیداری خود را بهبود داده و اسپیکینگ خود را به بومی های انگلیسی زبان نزدیک تر سازید!
در اینجا به ذکر چهار مورد از تفاوتهای انگلیسی کتابی با انگلیسی گفتاری می پردازیم.
1. در انگلیسی گفتاری تقریبا همیشه از فرمهای مخفف استفاده می شود. (لیست کامل را در بخش ضمائم تلفظ ببینید.)
بومی های انگلیسی زبان هیچ گاه در محاورات روزمره فرم کامل جملات را به کار نمی برند. مثال:
I do not like it. = I don’t like it.
He is really smart. = He’s really smart.
I will call you. = I’ll call you.
What time is the party? = What time’s the party?
You would love this book. = You’d love this book.
We have already seen that movie. = We’ve already seen that movie.
They are not happy. = They’re not happy (or: They aren’t happy.)
I could not access the website. = I couldn’t access the website.
علاوه بر فرمهای بالا بومی های انگلیسی زبان، افعالی مثل is, are, has, have, had, did, will, would را نیز مخفف می کنند.
How did you do that? = How’d you do that?
They might have gone out. = They might’ve gone out.
You should have called me. = You should’ve called me
That would be great! = That’d be great!
The road was closed because there had been an accident. = The road was closed because there’d been an accident.
What are you thinking about? = What’re you thinking about?
Where did she go? = Where’d she go?
Why is he angry? = Why’s he angry?
The food is delicious! = The food’s delicious!
My husband has been traveling a lot lately. = My husband’s been traveling a lot lately.
2. در انگلیسی گفتاری از عبارات فعلی به میزان فراوان استفاده می شود.
عبارات فعلی بخش اعظمی از انگلیسی محاوره ای را تشکیل می دهند. عبارات فعلی متشکل از دو یا سه بخش بوده و مرکب از یک فعل و معمولا یک حرف اضافه هستند. از آنجایی که عبارات فعلی معمولا بیش از یک معنی دارند لذا یادگیری آنها برای زبان آموزان تا حدی دشوار است. مثال:
to get off: to dismount پیاده شدن
He got off the horse/bicycle/motorcycle.
او از اسب، دوچرخه، موتور سیکلت پیاده شد.
to make out: to kiss passionately بوسیدن
The newlyweds made out for two straight hours.
اون نو عروس و داماد دو ساعت مدام همدیگه را بوسیدند.
to tune out: to ignore توجه نکردن به
The boy tunes out his mom when she tells him to do his homework.
وقتی مادر اون پسر بهش گفت تکالیفتو انجام بده اون پسر توجه نکرد.
“The price increased.” = “The price went up.”
“I won’t tolerate this!” = “I won’t put up with this!”
“He contracted pneumonia.” = “He came down with pneumonia.”
“Can you discover the hotel’s phone number?” = “Can you find out the hotel’s phone number?”
“He removed his jacket.” = “He took off his jacket.”
“She understood quickly.” = “She caught on quickly.”
3. در انگلیسی گفتاری گرامر چندان دقیق رعایت نمی شود.
نگرانی بسیاری از زبان در اسپیکینگ این است که مبادا اشتباه گرامری داشته باشند. اما حقیقت این است که گرامر در انگلیسی گفتاری نسبت به انگلیسی نوشتاری از اهمیت کمتری برخوردار است. پس لزومی ندارد بی عیب و نقص صحبت کنید … زیرا خود بومی های انگلیسی زبان نیز در محاورات روزمره چندان گرامر را به صورت دقیق رعایت نمی کنند!
به چند نمونه از اشتباهات گرامری که در اسپیکینگ چندان رعایت نمی شوند توجه کنید.
- شروع جمله با “but” یا “and”و اتمام جمله با یک حرف اضافه. مثلا:
“To whom did you talk?” → “And who did you talk to?”
“I don’t know what purpose that machine serves” → “But I don’t know what that machine’s used for.”
- استفاده از جملات ناقص و جملات پشت سرهم
در انگلیسی نوشتاری یک جمله حداقل باید دارای فاعل و فعل باشد. جمله ای که یکی از این دو مورد را نداشته باشد را جمله ناقص می گویند. استفاده از جملات ناقص در رایتینگ غیر قابل قبول است اما در انگلیسی گفتاری به هیچ وجه مشکل محسوب نمی شود. مثال:
“You did a nice job on your presentation!” → “Nice job on your presentation!”
“I’m gonna buy a new dress. And maybe I’ll buy a new pair of shoes, too.” → “ … And maybe a new pair of shoes, too.”
در انگلیسی گفتاری استفاده از جملات طولانی همراه با وقفه های متعدد بسیار متداول است. اما در انگلیسی نوشتاری این گونه جملات با نقطه گذاری دقیقا از هم دیگر تفکیک می شوند. مثال:
“The first time I took an art class was in college, and I decided to try it because I felt like I was more of a… I dunno, I’d always been more interested in science, like, the more “practical” and analytical stuff, and I never had any interest in art – so I wanted to develop my creative side, because I think it’s important to be a well-rounded person, you know what I mean?”
- در مکالمات دوستانه جملات سوالی کوتاه می شوند.
به این مثالها دقت کنید:
“Are you hungry?” → “You hungry?” “Hungry?”
“Did you sleep well?” → “Sleep well?”
“Have you finished your work?” → “Finished your work?”
“Have you been waiting long?” → “Been waiting long?”
“Is it OK if I make a quick phone call?” → “OK if I make a quick phone call?”
- قیدحالت
قید حالت کلمه ای است که حالت انجام فعل را نشان داده و اغلب در پایان آن “ly” وجود دارد. مثال:
“He walked (verb) quickly (adverb).”
اما در اغلب موارد در انگلیسی گفتاری قید حالت استفاده نمی شود یا “ly” حذف می شود. مثال:
انگلیسی کتابی:
“She ate her lunch quickly.”
انگلیسی واقعی:
“The rabbit ran away quick.”
انگلیسی کتابی:
“That necklace is really pretty.”
انگلیسی واقعی:
“But it is real expensive.”
یکی از رایج ترین اشتباهات در انگلیسی گفتاری استفاده از کلمه “good” بجای قید حالت “well” می باشد. مثال:
“He draws very good.”
بجای
“He draws very well.”
انگلیسی کتابی:
“She isn’t feeling well.”
انگلیسی واقعی:
“She isn’t feeling good.”
- استفاده از دو کلمه منفی ساز:
“I didn’t say nothing”
انگلیسی کتابی:
“I don’t have any complaints.”
انگلیسی واقعی:
“I don’t have no complaints.”
انگلیسی کتابی:
“He is not an idiot.”
انگلیسی واقعی:
“He ain’t no idiot.”
توضیح: کلمه “ain’t” یک اسلنگ بوده و به عنوان مخفف برای این کلمات استفاده می شود:
“am not”; “are not”; “is not”; “has not”; “have not”
- کاربرد نادرست جمع و مفرد
انگلیسی کتابی:
“How many puppies can we see?”
انگلیسی واقعی:
“How much puppies can we see?”
انگلیسی کتابی:
“He does not have many friends.”
انگلیسی واقعی:
“He does not have much friends.”
انگلیسی کتابی:
“The toddlers have a lot of toys.”
انگلیسی واقعی:
“The toddlers has a lot of toys.”
انگلیسی کتابی:
“The workers concentrate on their job.”
انگلیسی واقعی:
“The workers concentrates on their job.”
- صفات تفضیلی
انگلیسی کتابی:
“I liked the ending of this movie better than the ending of the other movie.”
انگلیسی واقعی:
“I liked the ending of this movie better than the other movie.”
انگلیسی کتابی:
“Jimmy’s handwriting is much neater than Edwardo’s handwriting.”
انگلیسی واقعی:
“Jimmy’s handwriting is much neater than Edwardo.”
4. در انگلیسی گفتاری از اسلنگهای و اصطلاحات متعدد استفاده می شود.
اسلنگ ها عبارتند از کلمات و یا عباراتی که معنای آنها با آنچه در دیکشنری وجود دارد کاملا متفاوت است. استفاده از اسلنگ ها در انگلیسی محاوره ای بسیار رایج است. مثال:
beat: really tired خسته، کوفته
I’ve been working all day so I’m beat.
تمام روز را کار کرده ام بنابراین خیلی خسته ام.
cut: well-muscled خوش اندام، خوش تراش
That guy spent the summer at the gym getting cut.
اون تمام تابستون رو در باشگاه گذروند تا بدنش خوش اندام بشه.
laid back: relaxed آروم، بیخیال
My boss never yells at anyone because he’s really laid back.
رئیس ام هیچ وقت سر کسی داد نمی زنه چون خیلی آرومه.
توجه کنید که معانی اصطلاحات و اسلنگها را نمی توان از ظاهر کلمات تشخیص داد. مثال:
at the drop of a hat : instantly فورا، بلافاصله
Don’t expect me to appear at the drop of a hat when you call me.
انتظار نداشته باش تا بهم زنگ میزنی یهو ظاهر بشم.
for a song: very inexpensive خیلی ارزون، مفت
I got this car for a song because it was 10 years old.
این ماشین رو مفت خریدم چون 10 سال کار کرده بود.
به نمونه های بیشتری از این اصطلاحات توجه کنید.
go-to (مورد علاقه)
انگلیسی کتابی:
“What are your favorite places to visit around New York City?”
انگلیسی واقعی:
“What are your go-to spots around New York City?”
انگلیسی کتابی:
“When I visit that French cafe, I like to order a black coffee and banana muffin.”
انگلیسی واقعی:
“My go-to order at that French cafe is a black coffee and a banana muffin.”
What’s up? (چه خبر؟)
انگلیسی کتابی:
“Why are you feeling sad today? Did something happen at school?”
انگلیسی واقعی:
“What’s up? Did something happen at school?”
hit the (رفتن به یک مکان)
انگلیسی کتابی:
“After work today I am going to the store, the gym, and the post office.”
انگلیسی واقعی:
“After work today I’m gonna hit the store, the gym, and the post office.”
close (صمیمی)
انگلیسی کتابی:
“My sister and I have a strong emotional connection.”
انگلیسی واقعی:
“My sister and I are close.”
What in the World? (این دیگه چیه؟! آخه چطور ممکنه؟!!)
انگلیسی کتابی:
“Why did you get a tattoo of your dog’s face on your arm?”
انگلیسی واقعی:
“What in the world? *points to arm with tattoo*”
انگلیسی کتابی:
“This is all very curious and frightening, how did all the snakes escape?”
انگلیسی واقعی:
“What in the world! How did all the snakes escape?”
I’m (name) (نام من … است.)
انگلیسی کتابی:
“Hello. My name is Clara.”
انگلیسی واقعی:
“Hey. I’m Clara.”
looking to (قصد داشتن، خواستن)
انگلیسی کتابی:
“I want to sell my house, so I will put it on the market.”
انگلیسی واقعی:
“I’m looking to put my house on the market.”
انگلیسی واقعی:
“I’m looking into taking classes at my local university.”
on edge (کلافه و ناراحت)
انگلیسی کتابی:
“Being at this party with my enemies makes me feel uncomfortable and uneasy.”
انگلیسی واقعی:
“Being at this party is making me on edge.”
نکته ای که مهم است این است که نگذارید ترس از اشتباهات گرامری مانع صحبت کردن شما شود! با خیال راحت صحبت کنید! حالا شما به من بگید انگلیسی واقعی یا انگلیسی کتابی؟
بهترین کتاب آموزش زبان انگلیسی برای بزرگسالان