درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

must and can’t

 

ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:

 

هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.

اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت می‌گی که حتماً دما بالای ۳۰ درجه‌س، حتی اگه دقیق نمی‌دونی.

 

حالا، وقتی از “can’t” استفاده می‌کنی، یعنی با اطمینان می‌گی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:

 

رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمی‌تونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ می‌خوابه!

Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!

 

اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت می‌خوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.

 

Part A:

 

گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده می‌کنیم:

 

استفاده از “must”

وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده می‌کنیم:

مثال‌:

هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.

The weather is so cold; it must be below freezing.

علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.

 

Ali looks so tired; he must have stayed up late.

اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.

He’s always busy; he must have a lot on his plate.

از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده می‌کنیم:

 

مثال‌:

تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!

You just had dinner; you can’t be hungry again!

 

سارا می‌گه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمی‌تونه درست باشه!

Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!

 

دوستت می‌گه که هیچ‌وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنه، ولی همیشه برنامه‌ها رو می‌شناسه؛ امکان نداره!

Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!

 

Part B:

 

برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده‌اند، از must have و can’t have استفاده می‌کنیم.

 

استفاده از “must have” برای گذشته

 

وقتی فکر می‌کنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، می‌گیم:

 

من کیفم رو پیدا نمی‌کنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.

I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.

 

صدای گریه می‌اومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.

I heard crying; the child must have been scared.

 

اون همیشه کاراشو به موقع انجام می‌ده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.

She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.

 

استفاده از “can’t have” برای گذشته

وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:

 

گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.

He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.

 

چراغ‌ها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.

The lights were off; they can’t have been home.

 

اگه واقعاً بارون می‌اومد، لباساش خیس می‌شد؛ حتماً بارونی نبوده.

If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.

 

ساختار جملات:

 

حالفاعل + must/can’t + فعل
گذشتهفاعل + must have/can’t have + اسم/فعل

 

 

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه

 

28.1

 

2. must

 

3. can’t

 

4. must

 

5. must

 

6. can’t

 

7. must

 

8. can’t

 

9. must

 

10. can’t

 

11. must

 

28.2

 

3. know

 

4. have left

 

5. be

 

6. have been

 

7. be looking

 

8. have heard

 

9. have been

 

10. be joking

 

11. get / be getting or have

 

28.3

 

3. It must have been very expensive.

 

4. They must have gone away.

 

5. I must have left it in the restaurant last night.

 

6. It can’t have been easy for her.

 

7. He must have been waiting for somebody.

 

8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.

 

9. I must have forgotten to lock it.

 

10. They must have been having a party.

 

11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …

 

12. He can’t have worn them much.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

could (do) and could have (done)

 

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوت‌ها رو بررسی می‌کنیم.

 

به‌طور ساده، “could” رو وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که می‌خوایم بگیم یه کاری رو می‌شد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.

 

با یاد گرفتن این مباحث، می‌تونیم تو صحبت‌ کردن و نوشتن جمله‌های دقیق‌تر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوت‌های ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.

 

 

Part A :

“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشته‌ی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):

 

 

الان: گوش کن، دارم صدایی می‌شنوم.

Listen, I can hear a noise.

 

گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.

Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.

 

اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه می‌توان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:

 

مثال:
امشب چیکار کنیم؟ می‌تونیم بریم پارک قدم بزنیم.

We could go for a walk in the park.

 

وقتی به لندن سفر می‌کنی، می‌تونی پیش دوستت بمونی.

When you go to London, you could stay with your friend.

 

نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون می‌ده.

Part B:

 

ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیت‌هایی استفاده می‌کنیم که غیرواقعی یا کمی اغراق‌شده هستند:

 

انقدر خسته‌ام که می‌تونم یک هفته بخوابم.

I’m so tired, I could sleep for a whole week.

 

مقایسه:

 

من می‌تونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).

I can stay with my friend when I go to Tehran.

شاید بتونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (احتمالی).

Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.

 

Part C:

 

از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:

 

داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید می‌دونم.

The story could be true, but I doubt it.

 

نمی‌دونم سارا کی می‌رسه، ممکنه هر لحظه بیاد.

I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.

 

مقایسه:

هوای شمال خیلی زود تغییر می‌کنه (به‌طور کلی).

The weather can change quickly in the north.

الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.

The weather is nice now, but it could change later.

 

Part D:

 

از “could have” استفاده می‌کنیم وقتی می‌خواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:

 

من دیروز انقدر خسته بودم که می‌تونستم تا ظهر بخوابم.

I was so tired yesterday, I could have slept until noon.

 

چرا توی هتل موندی؟ می‌تونستی بیای پیش من بمونی.

Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.

 

Part E:

 

وقتی از “couldn’t” استفاده می‌کنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:

من نمی‌تونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت می‌شدم.

I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.

 

الان همه چیز خوبه. اوضاع نمی‌تونست بهتر از این باشه.

Everything is perfect now; it couldn’t be better.

 

برای گذشته:

ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمی‌تونست بهتر از این باشه.

We had a great holiday; it couldn’t have been better.

 

مقایسه:

من الان نمی‌تونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.

I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.

دیروز نمی‌تونستم بدوم چون پام درد می‌کرد.

I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.

 

 

اگه می‌خواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلط‌تر بشید، پیشنهاد می‌کنیم تو دوره‌های مکالمه ما شرکت کنید. تو این دوره‌ها، نه‌تنها این گرامرها رو یاد می‌گیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث می‌شه بتونید سریع‌تر پیشرفت کنید و تو صحبت‌ کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊

 

پاسخنامه تمرین درس 27

 

27.1

 

2. e          3. b

 

4. f           5. a

 

6. d

 

27.2

 

2. could          3. can

 

4. could          5. can

 

6. can            7. could

 

8. can            9. could

 

10. could

 

27.3

 

2. could have come

 

3. could be

 

4. could have been

 

5. could have

 

6. could come

 

7. have moved

 

8. gone

 

27.4

 

3. couldn’t wear

 

4. couldn’t have managed

 

5. couldn’t have been

 

6. couldn’t afford (or couldn’t manage)

 

7. couldn’t have studied

 

8. couldn’t stand

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن.

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

when I do and when I’ve done if and when

 

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن. این فصل بهتون یاد می‌ده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.

 

این موضوع به‌ویژه توی مکالمه‌های روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارت‌ها باعث می‌شه صحبت‌هاتون طبیعی‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک می‌کنه تا بتونید وقتی دارید درباره‌ی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت می‌کنید، دقیق‌تر و واضح‌تر منظور خودتون رو برسونید.

 

Part A:

 

Amy is on a train. She’s calling a friend

امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ می‌زنه.

 

‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:

«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ می‌زنم» یه جمله‌ است که از دو قسمت تشکیل شده:

 

The main part: I’ll call you again later

قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ می‌زنم»

 

And when … : when I arrive

و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»

 

زمان جمله  آینده‌ست، ولی امی می‌گه:

 

when I arrive (not when I will arrive)

«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)

 

ما می‌گیم

 

When I do something (not will do)

وقتی که کاری رو انجام می‌دم (نه انجام خواهم داد)

 

When something happens (not will happen)

وقتی که اتفاقی می‌افته (نه اتفاق خواهد افتاد)

 

چندتا مثال دیگه:

 

We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)

می‌ریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)

 

When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)

وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)

 

Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)

فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی می‌ری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)

 

همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق می‌کنه:

 

What are you going to do while I’m away? (not while I will be)

می‌خوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)

 

Before you go, there’s something I want to ask you.

قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که می‌خوام ازت بپرسم.

 

Wait here until I come back. Or … till I come back.

اینجا منتظر بمون تا برگردم.

 

Part B :

 

می‌تونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:

 

Can I have the newspaper when you’ve finished with it?

میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟

 

Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.

وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.

 

از حال کامل زمانی استفاده می‌کنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگه‌ای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمی‌افتن:

 

When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)

وقتی به کیت زنگ زدم، می‌تونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ می‌زنم و بعدش می‌تونیم بریم بیرون)

 

اگه دوتا کار همزمان اتفاق می‌افتن از حال کامل استفاده نکن :

 

When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)

وقتی به کیت زنگ می‌زنم، درباره مهمونی ازش می‌پرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)

 

خیلی وقتا می‌تونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :

 

I’ll come as soon as I finish.

میام همین که تموم کنم.

یا

I’ll come as soon as I’ve finished.

میام همین که تموم کرده باشم.

 

You’ll feel better after you have something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.

یا

You’ll feel better after you’ve had something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.

 

Part C :

 

If و when

 

بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده می‌کنیم:

 

I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)

اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی می‌شم.

 

Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.

عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر می‌رسیم.

 

از if (نه when) برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):

 

If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)

اگه امشب بارون بیاد، نمی‌رم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)

 

Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)

نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر می‌کنم»)

 

If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.

اگه زود نیان، منتظرشون نمی‌مونم.

 

از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق می‌افتن استفاده می‌کنیم. مقایسه کن:

 

I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.

ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.

قطعاً بعداً می‌رم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی می‌رم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه تمرین درس 25 ام

 

25.1

 

2. we’ll let

 

3. starts

 

4. it changes

 

5. I’ll make

 

6. I’m 40

 

7. I’ll wait

 

8. he grows up

 

9. you’re

 

10. is

 

11. will be

 

12. you’ve had

 

25.2

 

2. she goes

 

3. you know

 

4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are

 

5. Will you still be … I get

 

6. there are … I’ll let / I will let

 

7. You won’t recognise / You will not recognise … you see

 

8. you need … I’m / I am

 

25.3

 

2. it gets dark

 

3. you decide or you’ve decided / you have decided

 

4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong

 

5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road

 

6. she apologises or she’s apologised / she has apologised

 

25.4

 

2. if              3. If

 

4. when       5. If

 

6. When       7. if

 

8. if

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

I will and I’m going to

 

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

 

وقتی از “I will” استفاده می‌کنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف می‌زنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که می‌گیم: «اوه، در رو باز می‌کنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده می‌شه که از قبل برای یه کاری برنامه‌ریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».

 

این درس به شما کمک می‌کنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.

 

Part A:

 

تفاوت بین “”will و “be going to”

 

Will (We’ll invite …)

 

Let’s have a party

بیا یه مهمونی بگیریم

 

That’s a great idea. We’ll invite lots of people.

فکر خوبیه. خیلی‌ها رو دعوت می‌کنیم.

 

از “Will” (… We’ll invite ما دعوت می‌کنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده می‌کنیم. مهمونی یه فکر جدیده.

 

بعد همون روز، هلن مکس رو می‌بینه:

 

Sarah and I have decided to have a party.

من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.

 

We’re going to invite lots of people.

می‌خوایم خیلی‌ها رو دعوت کنیم.

ما از “(be) going to” استفاده می‌کنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلی‌ها رو دعوت کنه.

 

مقایسه کن:

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ می‌زنم.»

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، می‌دونم. قراره بهش زنگ بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’

آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمی‌دونستم. می‌رم بهش سر بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’

آنا بیمارستانه. – «آره، می‌دونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»

 

Part B :

 

اتفاقات و وضعیت‌های آینده (پیش‌بینی آینده)

 

از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیت‌های آینده استفاده می‌کنیم. پس می‌تونی بگی:

 

I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.

فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.

 

Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.

اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.

 

وقتی می‌گیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق می‌افته، نشون می‌ده یه اتفاقی تو آینده می‌افته. مثلاً:

 

Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)

اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.

(می‌تونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)

 

مقایسه کن:

 

We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.

قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع می‌شه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول می‌کشه.

(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)

 

Jane will be late for the meeting. She’s always late.

جین دیر می‌رسه به جلسه. همیشه دیر میاد.

(این رو می‌گم چون می‌دونم جین چه جوریه)

 

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه درس 23

 

23.1

 

2. I’ll lend

 

3. I’m going to wash

 

4. I’ll show

 

5. are you going to paint

 

6. I’m going to buy

 

7. I’ll have

 

8. I’m not going to finish

 

9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study

 

10. I’ll call

 

11. he’s going to have … he’s going to do

 

23.2

 

2. I’ll see

 

3. I’m going to sell

 

4. you’ll find (you’re going to find is also possible)

 

5. a I’m going to throw 

5. b I’ll have it.

 

6. a I’ll take

 

6. b Amy is going to take (or Amy is taking)

 

23.3

 

2. d

 

3. h

 

4. g

 

5. c

 

6. a

 

7. e

 

8. b

 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم. 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

will and shall – Part 2

 

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.

 

Part A:

 

 

وقتی که کسی قبلاً برنامه‌ریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

Lisa is working next week. (not Lisa will work)

لیزا هفته بعد کار می‌کنه.

 

Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)

امشب می‌خوای تلویزیون نگاه کنی؟

 

وقتی می‌خوایم بگیم که چیزی رو می‌دونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق می‌افته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده می‌کنیم. مثلاً:

 

Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.

کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت می‌کنن.

 

 

Joe believes that Kate will pass the driving test.

جو فکر می‌کنه کیت امتحان رانندگی رو قبول می‌شه.

 

He is predicting the future.

اون داره آینده رو پیش‌بینی می‌کنه.

 

وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیش‌بینی می‌کنیم، از “will” یا “won’t” استفاده می‌کنیم. چندتا مثال دیگه:

 

They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.

اونا خیلی وقته که رفته‌ان. وقتی برگردن، می‌بینن که اینجا خیلی تغییر کرده.

 

‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’

“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”

 

That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.

اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو می‌سوزونی.

 

Anna looks completely different now. You won’t recognise her.

آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمی‌تونید بشناسیدش.

 

When will you get your exam results?

کی نتایج امتحانتو می‌گیری؟

 

مقایسه کن:

 

I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی می‌ره. (یعنی فکر می‌کنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)

 

I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر می‌کنم اون تصمیم می‌گیره که بره)

 

Part B:

 

ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده می‌کنیم:

 

Probably

احتمالاً

 

I’ll probably be home late tonight.

احتمالاً امشب دیر می‌رسم خونه.

 

I’m sure

مطمئنم

 

Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.

نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول می‌شی.

 

I think

فکر می‌کنم

 

 

Do you think Sarah will like the present we bought her?

فکر می‌کنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟

 

I don’t think

فکر نمی‌کنم

 

I don’t think the exam will be very difficult.

فکر نمی‌کنم امتحان خیلی سخت باشه.

 

I wonder

با خودم می‌گم / نمی‌دونم

 

I wonder what will happen.

نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته.

 

بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم. 

I hope Kate passes the driving test.

امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.

 

I hope it doesn’t rain tomorrow.

امیدوارم فردا بارون نیاد.

 

Part C:

معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، اما بعضی وقت‌ها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده می‌کنیم:

 

Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)

الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)

 

 

Part D:

 

معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده می‌کنیم. می‌تونی بگی:

 

I shall or I will (I’ll)  / We shall or we will (we’ll)

من خواهم / ما خواهیم 

 

I shall be late this evening. (or I will be)

من امشب دیر می‌رسم. (یا من خواهم رسید)

 

We shall probably go to France in June. (or We will probably go)

احتمالاً ماه ژوئن می‌ریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)

 

توی انگلیسی محاوره‌ای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده می‌کنیم:

 

We’ll probably go to France.

احتمالاً می‌ریم فرانسه.

 

منفی “shall” می‌شه “shall not” یا “shan’t”:

 

I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)

من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)

 

معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمی‌کنیم:

 

She will be very angry. (not She shall be)

اون خیلی عصبانی می‌شه. (نه “اون خواهد شد”)

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

 

پاسخنامه

 

22.1

 

2. won’t

 

3. ’ll / will

 

4. won’t

 

5. ’ll / will

 

6. won’t

 

22.2

 

2. It will look

 

3. you’ll like / you will like

 

4. You’ll enjoy / You will enjoy

 

5. You’ll get / You will get

 

6. people will live

 

7. we’ll meet / we will meet

 

8. she’ll come / she will come

 

9. she’ll mind

 

10. it will be

 

22.3

 

2. Do you think it will rain?

 

3. When do you think it will end?

 

4. How much do you think it will cost?

 

5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?

 

6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?

 

7. What do you think will happen?

 

22.4

 

Example answers:

 

2. I’ll be in bed.

 

3. I’ll be at work.

 

4. I’ll probably be at home.

 

5. I don’t know where I’ll be.

 

22.5

 

2. I’ll never forget it.

 

3. You’ll laugh

 

4. I’m going

 

5. will win

 

6. is coming

 

7. It won’t hurt

 

8. What will happen

 

9. we’re going

 

 

درس بیست و یکم: English Grammar in Usewill and shall - part 1   درس بیست و یکم از کتاب "English Grammar in Use" به بررسی استفاده از "will" و "shall" در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.   "Will" به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.   "Shall" به [...]

درس بیست و یکم: English Grammar in Use

will and shall – part 1

 

درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.

 

“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.

 

“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده می‌شود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.

 

در این درس، ما به تفاوت‌ها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونه‌هایی از استفاده‌های آن‌ها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.

 

Part A:

 

ما از “I’ll” وقتی استفاده می‌کنیم که تازه تصمیم گرفته‌ایم کاری انجام بدیم.

 

“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”

“اوه، در رو باز گذاشتم. می‌رم و می‌بندمش.”

 

“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”

“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”

 

“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”

“به مکس  زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ می‌زنم.”

 

ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جمله‌ها استفاده نمی‌کنیم:

 

 

I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)

الان بهش زنگ می‌زنم.

 

ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده می‌کنیم:

 

I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.

یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.

 

I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.

فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خسته‌ام.

 

توی انگلیسی محاوره‌ای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل می‌شه:

 

I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)

می‌بینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمی‌مونم.

 

Part B :

 

ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیت‌ها استفاده می‌کنیم:

 

پیشنهاد دادن برای انجام کاری

 

That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)

به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت می‌کنم.

 

قبول کردن انجام کاری

 

A: Can you give Tom this book?

می‌تونی این کتاب رو به تام بدی؟

 

B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.

حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش می‌دم.

 

قول دادن برای انجام کاری

 

Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.

مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس می‌دم.

 

I won’t tell anyone what happened. I promise.

قول می‌دم به کسی نگم چی شده.

 

ما از “won’t” استفاده می‌کنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع می‌کنه:

 

I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.

سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمی‌کنه.

 

The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)

ماشین روشن نمی‌شه. (یعنی ماشین “نمی‌خواد” روشن بشه)

 

“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:

 

Will you please turn the music down? It’s too loud.

میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.

 

Part C:

 

ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیم‌گیری یا برنامه‌ریزی شدن استفاده نمی‌کنیم:

 

I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)

شنبه‌ی آینده می‌رم تعطیلات.

 

مقایسه کن:

 

I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)

من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیم‌گیری شده)

 

A: I’ll meet you at half past ten, OK?

ساعت ۱۰:۳۰ می‌بینمت، اوکی؟

 

B: Fine. See you then. (decided now)

خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)

 

Part D:

 

ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we”  استفاده می‌کنیم.

ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده می‌کنیم:

 

Shall I open the window? (= do you want me to open it?)

پنجره رو باز کنم؟ (یعنی می‌خوای پنجره رو باز کنم؟)

 

I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)

من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)

 

Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’

«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»

 

‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’

«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»

 

 

“ ?…  shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:

 

 

Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)

در رو ببندم؟ (یعنی می‌خوای من در رو ببندم؟)

 

Will you shut the door? (= I want you to shut it)

در رو می‌بندی؟ (یعنی می‌خوام تو در رو ببندی)

 

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

 

پاسخنامه

 

21.1

 

2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put

 

3. I’ll check

 

4. I’ll do

 

5. I’ll show

 

6. I’ll have

 

7. I’ll stay / I’ll wait

 

8. I’ll try

 

21.2

 

2. I think I’ll go to bed.

 

3. I think I’ll go for a walk.

 

4. I don’t think I’ll have (any) lunch.

 

5. I don’t think I’ll go swimming today.

 

21.3

 

3. I’ll meet

 

4. I’ll stay

 

5. I’m having

 

6. I won’t forget

 

7. we’re going

 

8. Are you doing

 

9. Will you do

 

10. Do you go

 

11. won’t tell

 

12. I’ll do

 

21.4

 

2. Where shall we go (on holiday)?

 

3. Shall I buy it?

 

4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?

 

5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?

 

6. What time shall we meet?

 

درس بیستم: English Grammar in Use

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

درس بیستم: English Grammar in Use

I’m going to (do)

 

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

 

در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیم‌ها و برنامه‌های شخصی که قبلاً در موردشان فکر کرده‌اند، آشنا می‌شوند. این ساختار به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا موقعیت‌هایی که تصمیم‌گیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوت‌های ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمان‌های آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره می‌کند.

 

 

Part A:

 

I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:

 

Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’

«می‌خوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»

 

A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?

الف: شنیدم سارا تو قرعه‌کشی برنده شده. با پولش می‌خواد چیکار کنه؟

 

 

B: She’s going to buy a new car.

ب: می‌خواد یه ماشین نو بخره.

 

I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?

فقط می‌خوام یه تماس سریع بگیرم. می‌تونی منتظر من بمونی؟

 

This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.

این پنیر بوی بدی می‌ده. من نمی‌خوام بخورمش.

 

Part B:

 

I am doing and I am going to do

من دارم انجام می‌دم و من قراره انجام بدم

 

I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش  داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:

 

I’m leaving next week. I’ve booked my flight.

من هفته دیگه دارم می‌رم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.

 

What time are you meeting Emily this evening?

امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟

 

 I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.

 

A: Your shoes are dirty.

الف: کفش‌هات کثیفه.

 

B: Yes, I know. I’m going to clean them.  (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)

ب: آره، می‌دونم. می‌خوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)

 

I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.

نمی‌خوام اینجا بمونم. فردا می‌خوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.

 

مقایسه کن:

 

I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)

نمی‌دونم فردا چی کار دارم می‌کنم. (یعنی نمی‌دونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)

 

I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)

نمی‌دونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)

 

اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.

 

Part C:

 

همچنین می‌تونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:

 

The man isn’t looking where he is going.

اون مرد حواسش نیست داره کجا می‌ره.

 

He is going to walk into the wall.

اون داره می‌ره بخوره به دیوار.

 

When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.

وقتی می‌گیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح می‌کنه.

 

The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.

اون مرد الان داره به سمت دیوار می‌ره، پس می‌تونیم ببینیم که داره می‌ره بخوره بهش.

 

چند تا مثال دیگه:

 

Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)

به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (می‌تونیم الان ابرها رو ببینیم)

 

I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)

حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)

 

The economic situation is bad now and things are going to get worse.

وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم می‌شه.

 

Part D:

من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:

 

We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.

ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.

 

I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’

من فقط داشتم می‌رفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»

 

می‌تونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):

 

I thought it was going to rain, but it didn’t.

فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.

 

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

 

 

پاسخنامه تمرین درس بیستم

 

20.1

 

2. What are you going to wear?

 

3. Where are you going to put it?

 

4. Who are you going to invite?

 

5. How are you going to cook it?

 

20.2

 

2. I’m going to try

 

3. I’m going to say

 

4. I’m going to wash

 

5. I’m not going to accept

 

6. I’m going to learn

 

7. I’m going to run

 

8. I’m going to complain

 

9. I’m not going to tell

 

20.3

 

2. He’s going to be late.

 

3. The boat is going to sink.

 

4. They’re going to run out of petrol.

 

5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.

 

20.4

 

2. was going to buy

 

3. were going to play

 

4. was going to phone

 

5. was going to be

 

6. was going to give up

 

7. were you going to say

درس نوزدهم: English Grammar in Use

خیلی وقت‌ها ما از زمان حال استفاده می‌کنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام می‌دیم، حال استمراری و حال ساده هستن.

درس نوزدهم: English Grammar in Use

Present tenses (I am doing / I do) for the future

زمان‌های حال برای آینده

 

خیلی وقت‌ها ما از زمان حال استفاده می‌کنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام می‌دیم، حال استمراری و حال ساده هستن.

 

1. حال استمراری (I am doing)

 

از حال استمراری استفاده می‌کنیم وقتی که می‌خوایم درباره‌ی برنامه‌های قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامه‌ریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:

من فردا دارم میرم باشگاه.

I’m going to the gym tomorrow.

اون دوشنبه داره می‌ره مسافرت.

She’s going on a trip on Monday.

تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف می‌زنیم. چون این یه کاریه که برنامه‌ریزی شده.

 

2. حال ساده (I do)

ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که معمولاً طبق برنامه انجام می‌شن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلم‌ها، یا کلاس‌ها. مثلاً:

کلاس زبانم ساعت ۳ شروع می‌شه.

My English class starts at 3.

قطار ساعت ۶ حرکت می‌کنه.

The train leaves at 6.

اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، چون یه برنامه‌ی مشخص و رسمی هست.

 

Part A:

 

حال استمراری (دارم انجام می‌دم) با معنی آینده

 

This is Ben’s diary for next week.

این دفترچه‌ی برنامه‌ی بن برای هفته‌ی بعده.

 

He is playing tennis on Monday afternoon.

اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی می‌کنه.

 

He is going to the dentist on Tuesday morning.

اون سه‌شنبه صبح می‌ره دندون‌پزشکی.

 

He is meeting Kate on Friday.

اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.

 

تو همه‌ی این مثال‌ها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامه‌ریزی کرده که این کارا رو انجام بده.

 

I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:

دارم یه کاری رو انجام می‌دم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامه‌ریزی کردم که انجامش بدم:

 

A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)

الف: شنبه شب داری چیکار می‌کنی؟ (نه اینکه “چیکار می‌کنی”)

 

B: I’m going to the cinema. (not I go)

ب: می‌خوام برم سینما. (نه اینکه “می‌رم سینما”)

 

A: What time is Katherine arriving tomorrow?

الف: کاترین فردا چه ساعتی می‌رسه؟

 

B: Half past ten. We’re meeting her at the station.

ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.

 

I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.

فردا کار نمی‌کنم، پس می‌تونیم بریم یه جایی بیرون.

 

Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.

استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمی‌کنه. پاش آسیب دیده.

 

معمولاً برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی که برنامه‌ریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

What are you doing tonight? (not What will you do)

امشب داری چیکار می‌کنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)

 

Alex is getting married next month. (not will get)

الکس ماه بعد ازدواج می‌کنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)

 

ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده می‌کنیم. این مخصوصاً برای فعل‌های حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده می‌شه.

 

I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)

خسته‌ام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “می‌رم بخوابم”)

 

‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)

تینا، آماده‌ای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)

 

Part B:

حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده

 

ما از حال ساده وقتی درباره برنامه‌های زمان‌بندی شده مثل زمان‌های حمل و نقل یا سینما صحبت می‌کنیم، استفاده می‌کنیم .

 

I have to go. My train leaves at 11.30.

من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت می‌کنه.

 

What time does the film start tonight?

فیلم امشب چه ساعتی شروع می‌شه؟

 

The meeting is at nine o’clock tomorrow.

جلسه فردا ساعت 9 هست.

 

می‌تونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت می‌کنی که برنامه‌هاشون مثل یک جدول زمان‌بندی ثابت شده است استفاده کنی.

 

I start my new job on Monday.

من دوشنبه کار جدیدم رو شروع می‌کنم.

 

What time do you finish work tomorrow?

چه ساعتی فردا کارت تموم می‌شه؟

 

اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده می‌شه.

 

What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)

فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟

 

مقایسه کن:

 

Present simple

زمان حال ساده

What time does the train arrive?

قطار چه ساعتی می‌رسه؟

The film starts at 8.15.

فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع می‌شه.

Present continuous

زمان حال استمراری

What time are you arriving?

کی می‌رسی؟

I’m going to the cinema this evening

امشب دارم می‌رم سینما.

 

وقتی در مورد قرارها، کلاس‌ها، امتحان‌ها و غیره صحبت می‌کنی، می‌تونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.

 

I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.

من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)

 

خسته شدی از اینکه انگلیسی‌ت خوب نیست؟

می‌خوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟

دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!

با این دوره فوق‌العاده، تو فقط ۳ ماه می‌تونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفه‌ای تمام‌عیار!

با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟

  • انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جمله‌ت رو چطوری بگی.
  • اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف می‌زنی.
  • درهای جدید به روت باز میشه: فرصت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا می‌کنی.

 

برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.

 

 

19.1

 

2. How long are you going for?

 

3. When are you leaving?

 

4. Are you going alone?

 

5. Are you travelling by car?

 

6. Where are you staying?

 

19.2

 

2. We’re having

 

3. I’m not working

 

4. I’m leaving

 

5. are you going

 

6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming

 

7. I’m going

 

8. He’s working / He is working

 

19.3

 

Example answers:

 

2. I’m working tomorrow morning.

 

3. I’m not doing anything tomorrow evening.

 

4. I’m going swimming next Sunday.

 

5. I’m going to a party this evening.

 

19.4

 

2. Are you going

 

3. he’s moving / he is moving

 

4. I’m going / I am going … does it start

 

5. we’re meeting / we are meeting

 

6. Are you doing

 

7. does this term end … starts

 

8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting

 

9. Are you watching

 

10. leaves … arrives

 

11. It finishes

 

12. I’m not using / I am not using

 

درس هفدهم: English Grammar in Use

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند.

درس هفدهم: English Grammar in Use

have and have got

داشتن

 

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند، اما در موقعیت‌ها و سبک‌های مختلفی کاربرد دارند.

 

در این درس، تفاوت‌های اصلی بین این دو روش را بررسی می‌کنیم و یاد می‌گیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.

 

Part A:

Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماری‌ها، قرارها و .. استفاده می شوند!)

می‌تونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. می‌تونید بگید:

 

They have a new car. Or They’ve got a new car.

اونا یه ماشین جدید دارن.

 

Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.

لیزا دوتا برادر داره.

 

I have a headache. Or I’ve got a headache.

من سردرد دارم.

 

Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.

خونه‌مون یه باغچه کوچیک داره.

 

He has a few problems. Or He’s got a few problems.

اون یه سری مشکل داره.

 

I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.

من فردا کلاس رانندگی دارم.

 

اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرم‌های استمراری استفاده نمی‌کنیم.  مثلا: I’m having 

 

We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)

داریم از تعطیلاتمون لذت می‌بریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.

 

برای گذشته از had استفاده می‌کنیم (معمولا بدون got )

 

Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)

لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.

 

Part B:

تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:

 

 

I don’t have any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t got any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t any questions. (less usual)

من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)

 

She doesn’t have a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t got a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t a car. (less usual)

اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)

 

Do you have any questions?

سوالی داری؟

Or Have you got any questions?

سوالی داری؟

Or Have you any questions? (less usual)

سوالی داری؟ (کمتر رایجه)

 

Does she have a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she got a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she a car? (less usual)

اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه)

 

تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده می‌کنیم:

 

Did you have a car when you were living in Paris?

وقتی پاریس زندگی می‌کردی ماشین داشتی؟

 

I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.

تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.

 

Lisa had long hair, didn’t she?

لیزا موهاش بلند بود، نه؟

 

Part C:

 

Have breakfast / have a shower / have a good time etc.

صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره

 

ما همچنین از have ( نه have got )  برای کارهایی که انجام می‌دیم یا تجربه می‌کنیم استفاده می‌کنیم.

Have got تو این عبارات ممکن نیست.

 

مقایسه کن:

 

Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)

بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ می‌خورم.

But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?

ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی می‌خوای؟

 

می‌تونی از فرم‌های استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:

 

We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.

داریم از تعطیلات لذت می‌بریم. خیلی خوش می‌گذره.

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’

مارک کجاست؟ داره دوش می‌گیره.

 

تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده می‌کنیم:

 

I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)

من معمولا صبحونه مفصل نمی‌خورم.

 

Where does Chris usually have lunch?

کریس معمولا کجا ناهار می‌خوره؟

 

Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)

مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه تمرین 17

 

17.1

 

2. h

 

3. c

 

4. g

 

5. b

 

6. a

 

7. e

 

8. f

 

17.2

 

3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)

 

4. didn’t have

 

5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)

 

6. do you have / have you got (have you is less usual)

 

7. didn’t have

 

8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)

 

9. did you have

 

10. don’t have / haven’t got

 

11. had … didn’t

 

17.3

 

3. I didn’t have / hadn’t got my phone

 

4. I have a cold or I’ve got a cold

 

5. OK

 

6. I didn’t have any energy

 

7. OK (or It hasn’t got many shops.)

 

8. Did you have (Had you is unusual)

 

9. OK

 

10. he had a beard

 

11. OK (or We’ve got plenty of time.)

 

12. do you have a shower

 

17.4

 

2. has a break

 

3. had a party

 

4. have a look

 

5 ’s having / is having a nice time

 

6. had a chat

 

7. Did you have trouble

 

8. had a baby

 

9. was having a shower

 

10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

 

درس شانزدهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.

درس شانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect continuous (I had been doing)

گذشته کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی می‌خوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس می‌خوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون می‌دیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.

 

حالا با هم تمرین می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.

 

Part A:

 

Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.

دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید می‌تابید، اما زمین خیلی خیس بود.

 

It had been raining.

بارون اومده بود.

 

It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.

وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود.

 

مثالهای بیشتر:

My hands were dirty because I’d been repairing my bike.

دست‌هام کثیف بودند چون داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم

 

Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.

تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود

 

I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.

من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی می‌کرد، ولی شهر رو خیلی خوب می‌شناخت.

 

می‌تونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.

We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.

حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی می‌کردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.

 

Part B:

مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

Past perfect continuous

گذشته کامل استمراری

 

At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came)

بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)

 

James was out of breath. He’d been running. (= he had been …)

جیمز نفسش بریده بود. داشت می‌دوید. (= اون داشت می‌دوید)

 

Present perfect continuous

حال کامل استمراری

 

 

I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now)

امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقه‌ست که منتظرم. (قبل از الآن)

 

James is out of breath. He’s been running. (= he has been …)

جیمز نفسش بریده. داشته می‌دویده. (= اون در حال دویدن بوده)

 

Part C:

 

مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.

وقتی رفتیم بیرون بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.

 

Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.

کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.

 

Part D:

 

بعضی از فعل‌ها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)

ما دوستای خوبی بودیم. سال‌ها بود که همدیگه رو می‌شناختیم. (نه had been knowing)

 

A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)

چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه درس 16

 

16.1

 

2. They’d been playing football. / They had been playing …

 

3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …

 

4. She’d been having a bad dream. / She had been having …

 

5. He’d been watching a film. / He had been watching …

 

6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …

 

16.2

 

2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)

 

3. went … had been working or had worked

 

4. had been playing … started

 

5. Example answerI’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.

 

16.3

 

2. We’d been travelling

 

3. He was looking

 

4. She’d been running

 

5. He was walking

 

6. I’d had it

 

7. I’d been going

 

8. I’ve been training

 

9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)

 

10. a) he was already working  b) had already been working  c) He’s been working

درس پانزدهم: English Grammar in Use

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

درس پانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect (I had done)

گذشته کامل (ماضی بعید)

 

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

 

مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اون‌جایی که می‌خوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده می‌کنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستان‌هامون رو دقیق‌تر بگیم.”

 

Part A:

 

 

Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.

هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.

 

Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.

پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.

 

So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.

پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.

 

گذشته کامل ساده به این صورت ساخته می‌شه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).

 

بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت می‌کنیم:

 

Sarah arrived at the party.

سارا به مهمونی رسید .

 

این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده می‌کنیم:

 

When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.

وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.

 

چندتا مثال دیگه:

 

When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.

دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.

 

Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.

کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.

 

At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.

اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.

 

The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before. 

آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.

 

Part B:

 

مقایسه حال کامل و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where.

مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.

 

We weren’t hungry. We’d just had lunch.

ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.

 

The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks.

خونه کثیف بود. هفته‌ها بود که تمیزش نکرده بودن.

Present perfect:

حال کامل:

 

Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where.

اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.

 

We aren’t hungry. We’ve just had lunch.

ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.

 

The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks.

خونه کثیفه. هفته‌هاست تمیزش نکردن.

Part C:

 

مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: No, he’d already left.

نه، اون قبلاً رفته بود.

 

Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house.

کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونه‌ی مامانش بود.

Past simple:

گذشته ساده:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: Yes, but he left soon afterwards.

آره، ولی بعدش سریع رفت.

 

Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house.

وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونه‌ی مامانش بود.

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه درس 15

 

15.1

 

3. It had changed a lot.

 

4. I hadn’t heard it before.

 

5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …

 

6. The film had already started.

 

7. We hadn’t been there before.

 

8. I hadn’t seen him for five years.

 

9. They’d just had lunch. / They had just had …

 

10. He’d never played before. / He had never played …

 

15.2

 

2. there was … She’d gone / She had gone

 

3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked

 

4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)

 

15.3

 

2. I went

 

3. had gone

 

4. he’d already travelled / he had already travelled

 

5. broke

 

6. we saw … had broken … we stopped

 

 

 

درس دوازدهم: English Grammar in Use

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است.

درس دوازدهم: English Grammar in Use

for and since when ? and how long ?

 

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است. همچنین، سوالاتی مثل “?…How long” و “?…When” به ما کمک می‌کنند تا به زمان دقیق وقوع یا مدت زمان یک رویداد پی ببریم.

برای مثال:

  • از “for” برای نشان دادن مدت زمان استفاده می‌کنیم:
    I have lived here for 5 years. (من ۵ سال است که اینجا زندگی می‌کنم.)

 

  • از “since” برای اشاره به نقطه شروع زمانی استفاده می‌کنیم:
    She has been studying since 9 AM. (او از ساعت ۹ صبح در حال مطالعه است.)

 

همچنین در این درس به نحوه پرسیدن و پاسخ دادن به سوالاتی مثل “How long have you …?” و “When did you …?” نیز می‌پردازیم که در مکالمات روزمره بسیار مهم هستند.

 

Part A:

 

for و since رو زمانی استفاده می‌کنیم تا بگیم یه چیزی چه مدت زمانیه که داره اتفاق میفته.

 

از since وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم از چه زمانی یه چیزی شروع شده:

 

We’ve been waiting since 8 o’clock.

ما از ساعت ۸ منتظریم.

 

 

Sally has been working here since April. (= from April until now)

سالی از آوریل اینجا کار می‌کنه. (= از آوریل تا الان)

 

I haven’t seen Tom since Monday.

من از دوشنبه تام رو ندیدم.

از for به همراه یه بازه زمانی استفاده می‌کنیم:

 

We’ve been waiting for two hours.

ما دو ساعته که منتظریم.

 

 

Sally has been working here for six months. (not since six months)

سالی شش ماهه که اینجا کار می‌کنه. (نه “از شش ماه پیش”)

 

I haven’t seen Tom for three days.

من سه روزه که تام رو ندیدم.

Part B:

ما اغلب for رو حذف می‌کنیم (اما معمولاً تو جمله‌های منفی این کار رو نمی‌کنیم):

 

They’ve been married for ten years. Or They’ve been married ten years.

اونا ده ساله که ازدواج کردن. یا اونا ده ساله ازدواج کردن.

 

They haven’t had a holiday for ten years. (you need for)

اونا ده ساله که تعطیلات نداشتن. (اینجا نیاز به for داریم)

 

تو جمله‌های منفی می‌تونی از in به جای for استفاده کنی (مثل “من … نیستم” و غیره):

 

They haven’t had a holiday in ten years. (= for ten years)

اونا ده ساله که تعطیلات نرفتن. (= برای ده سال)

 

ما از for به همراه “همه‌ی …” (مثل “همه روز” یا “تمام عمرم”) استفاده نمی‌کنیم:

 

I’ve lived here all my life. (not for all my life)

من تمام عمرم اینجا زندگی کردم.

 

Part C :

 

مقایسه کن: when…؟ (گذشته ساده) با how long…؟ (حال کامل):

 

A: When did it start raining?

کی بارون شروع شد؟

 

B: It started raining an hour ago / at 1 o’clock.

بارون یه ساعت پیش / ساعت ۱ شروع شد.

 

A: How long has it been raining?

چه مدت بارون میاد؟

 

B: It’s been raining for an hour / since 1 o’clock.

یه ساعته که بارون میاد / از ساعت ۱ بارون میاد.

 

A: When did Joe and Kate first meet?

جو و کیت کی اولین بار همدیگه رو دیدن؟

 

B: They first met when they were at school/ a long time ago .

اونا اولین بار تو مدرسه همدیگه رو دیدن.

 

A: How long have they known each other?

اونا چه مدت همدیگه رو می‌شناسن؟

 

B: They’ve known each other for a long time / since they were at school.

اونا خیلی وقته همدیگه رو می‌شناسن / از وقتی تو مدرسه بودن همدیگه رو می‌شناسن.

 

Part D:

 

It’s two years since I last saw Joe. Or It’s been two years since… (= I haven’t seen Joe for two years)

دو ساله که جو رو آخرین بار دیدم. یا دو ساله که … (= من جو رو دو ساله ندیدم)

 

It’s ages since we went to the cinema. Or It’s been ages since… (= We haven’t been to the cinema for ages)

خیلی وقته که سینما نرفتیم. یا خیلی وقته که … (= مدت‌هاست نرفتیم سینما)

 

How long is it since Mrs Hill died? Or How long has it been since

چقدر از فوت خانم هیل می‌گذره؟ یا چقدر از وقتی که …؟

 

اگر دوست دارید این مباحث و دیگر نکات مهم گرامری را در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید و مهارت‌های مکالمه‌تان را به سطح بالاتری برسانید، دوره‌ی ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع ما دقیقاً برای شما طراحی شده است. این دوره، مکالمات روزمره شما را دگرگون خواهد کرد و با پشتیبانی مستمر، شما را در مسیر یادگیری همراهی می‌کنیم.
برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر، روی این لینک کلیک کنید.

 

پاسخنامه

 

12.1

 

2. for (also correct without for)

 

3. for (also correct without for) 

 

4. since

 

5. for

 

6. since

 

7. since

 

8. for

 

12.2

 

2. How long have you had this car?

 

3. How long have you been waiting?

 

4. When did your course start?

 

5. When did Anna arrive in London?

 

6. How long have you known each other?

 

12.3

 

3. He has been ill/unwell since Sunday.

 

4. She got married a year ago.

 

5. I’ve had a headache since I woke up.

 

6. The meeting started/began at 9 o’clock.

 

7. I’ve been working in a hotel for six months. / I’ve been working there …

 

8. Kate started learning Japanese a long time ago.

 

12.4

 

2. No, I haven’t seen Lisa/her for about a month.

 

3. No, I haven’t been swimming for a long time.

 

4. No, I haven’t ridden a bike for ages.

 

6. No, it’s about a month since I (last) saw Lisa/her. or No, it’s been about a month since …

 

7. No, it’s a long time since I (last) went swimming. or No, it’s been a long time since …

 

8. No, it’s ages since I (last) rode a bike. or No, it’s been ages since …

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری