

درس بیست و نهم: English Grammar in Use
may and might – Part 1
پاسخنامه
29.1
2. might know
3. might be Brazilian
4. may not be possible
5. may be Tom’s
6. might be driving
7. might have one
8. may not be feeling well
29.2
2. have been
3. have arrived
4. be waiting
5. have told
6. have gone
7. be watching
8. have
9. have left
10. have heard
11. have forgotten
29.3
2. might not have wanted
3. couldn’t have been
4. couldn’t have tried
5. might not have been American

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
درس بیست و هشتم: English Grammar in Use
must and can’t
ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.
اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت میگی که حتماً دما بالای ۳۰ درجهس، حتی اگه دقیق نمیدونی.
حالا، وقتی از “can’t” استفاده میکنی، یعنی با اطمینان میگی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:
رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمیتونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ میخوابه!
Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!
اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت میخوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.
Part A:
گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده میکنیم:
استفاده از “must”
وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده میکنیم:
مثال:
هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.
The weather is so cold; it must be below freezing.
علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.
Ali looks so tired; he must have stayed up late.
اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.
He’s always busy; he must have a lot on his plate.
از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده میکنیم:
مثال:
تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!
You just had dinner; you can’t be hungry again!
سارا میگه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمیتونه درست باشه!
Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!
دوستت میگه که هیچوقت تلویزیون نگاه نمیکنه، ولی همیشه برنامهها رو میشناسه؛ امکان نداره!
Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!
Part B:
برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند، از must have و can’t have استفاده میکنیم.
استفاده از “must have” برای گذشته
وقتی فکر میکنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، میگیم:
من کیفم رو پیدا نمیکنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.
I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.
صدای گریه میاومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.
I heard crying; the child must have been scared.
اون همیشه کاراشو به موقع انجام میده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.
She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.
استفاده از “can’t have” برای گذشته
وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:
گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.
He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.
چراغها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.
The lights were off; they can’t have been home.
اگه واقعاً بارون میاومد، لباساش خیس میشد؛ حتماً بارونی نبوده.
If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.
ساختار جملات:
حال | فاعل + must/can’t + فعل |
گذشته | فاعل + must have/can’t have + اسم/فعل |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه
28.1
2. must
3. can’t
4. must
5. must
6. can’t
7. must
8. can’t
9. must
10. can’t
11. must
28.2
3. know
4. have left
5. be
6. have been
7. be looking
8. have heard
9. have been
10. be joking
11. get / be getting or have
28.3
3. It must have been very expensive.
4. They must have gone away.
5. I must have left it in the restaurant last night.
6. It can’t have been easy for her.
7. He must have been waiting for somebody.
8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.
9. I must have forgotten to lock it.
10. They must have been having a party.
11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …
12. He can’t have worn them much.

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.
درس بیست و هفتم: English Grammar in Use
could (do) and could have (done)
توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوتها رو بررسی میکنیم.
بهطور ساده، “could” رو وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که میخوایم بگیم یه کاری رو میشد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.
با یاد گرفتن این مباحث، میتونیم تو صحبت کردن و نوشتن جملههای دقیقتر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوتهای ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.
Part A :
“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشتهی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):
الان: گوش کن، دارم صدایی میشنوم.
Listen, I can hear a noise.
گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.
Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.
اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه میتوان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:
مثال:
امشب چیکار کنیم؟ میتونیم بریم پارک قدم بزنیم.
We could go for a walk in the park.
وقتی به لندن سفر میکنی، میتونی پیش دوستت بمونی.
When you go to London, you could stay with your friend.
نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون میده.
Part B:
ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیتهایی استفاده میکنیم که غیرواقعی یا کمی اغراقشده هستند:
انقدر خستهام که میتونم یک هفته بخوابم.
I’m so tired, I could sleep for a whole week.
مقایسه:
من میتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).
I can stay with my friend when I go to Tehran.
شاید بتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (احتمالی).
Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.
Part C:
از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:
داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید میدونم.
The story could be true, but I doubt it.
نمیدونم سارا کی میرسه، ممکنه هر لحظه بیاد.
I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.
مقایسه:
هوای شمال خیلی زود تغییر میکنه (بهطور کلی).
The weather can change quickly in the north.
الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.
The weather is nice now, but it could change later.
Part D:
از “could have” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:
من دیروز انقدر خسته بودم که میتونستم تا ظهر بخوابم.
I was so tired yesterday, I could have slept until noon.
چرا توی هتل موندی؟ میتونستی بیای پیش من بمونی.
Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.
Part E:
وقتی از “couldn’t” استفاده میکنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:
من نمیتونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت میشدم.
I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.
الان همه چیز خوبه. اوضاع نمیتونست بهتر از این باشه.
Everything is perfect now; it couldn’t be better.
برای گذشته:
ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمیتونست بهتر از این باشه.
We had a great holiday; it couldn’t have been better.
مقایسه:
من الان نمیتونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.
I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.
دیروز نمیتونستم بدوم چون پام درد میکرد.
I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.
اگه میخواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلطتر بشید، پیشنهاد میکنیم تو دورههای مکالمه ما شرکت کنید. تو این دورهها، نهتنها این گرامرها رو یاد میگیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث میشه بتونید سریعتر پیشرفت کنید و تو صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊
پاسخنامه تمرین درس 27
27.1
2. e 3. b
4. f 5. a
6. d
27.2
2. could 3. can
4. could 5. can
6. can 7. could
8. can 9. could
10. could
27.3
2. could have come
3. could be
4. could have been
5. could have
6. could come
7. have moved
8. gone
27.4
3. couldn’t wear
4. couldn’t have managed
5. couldn’t have been
6. couldn’t afford (or couldn’t manage)
7. couldn’t have studied
8. couldn’t stand

توی این درس قراره دربارهی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیتهای مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.
درس بیست و ششم: English Grammar in Use
can, could and (be) able to
توی این درس قراره دربارهی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیتهای مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده میکنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.
این درس کمک میکنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعیتر و درستتر باشه.
Part A:
“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده میشود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده میکنیم.
مثالها:
میتونم اینجا پارک کنم؟
Can I park here?
علی میتونه پیانو بزنه.
Ali can play the piano.
اگر بخوای، میتونم فردا بهت سر بزنم.
I can visit you tomorrow if you like.
تو میتونی از لپتاپ من استفاده کنی.
You can use my laptop.
Part B:
وقتی میخواهیم بگوییم نمیتوانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده میکنیم.
متأسفم، ولی نمیتونم امشب بیام مهمونی.
Sorry, I can’t come to the party tonight.
اون نمیتونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.
She can’t drive; she doesn’t have a license yet.
Part C:
بعضی وقتا “could” حالت گذشتهی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده میکنیم:
see, hear, smell, taste, feel, remember, understand
وقتی بچه بودم، میتونستم خیلی سریع بدوم.
When I was a kid, I could run very fast.
همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.
As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.
دیشب نمیتونستم بخوابم.
I couldn’t sleep last night.
Part D:
از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده میکنیم، اما وقتی میخواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده میکنیم.
وقتی بچه بود، سارا میتونست سه تا زبان یاد بگیره.
Sara could learn three languages when she was a child.
آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.
The fire spread quickly, but everyone was able to escape.
دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.
I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.
از “couldn’t” در تمام موقعیتها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده میکنیم.
پدرم نمیتونست شنا کنه.
My father couldn’t swim.
اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.
Andy tried, but he couldn’t win the match.
امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم میکنیم.
اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دورههای ما، هم اصول پایهای زبان رو یاد میگیرین و هم مهارتهای کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا میخواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!
پاسخنامه تمرین درس 26ام
26.1
3. can
4. be able to
5. been able to
6. can (or will be able to)
7. be able to
8. can
9. be able to
26.2
Example answers:
2. I used to be able to run fast.
3. I’d like to be able to play the piano.
4. I’ve never been able to get up early.
26.3
2. could run
3. can wait
4. couldn’t sleep
5. can’t hear
6. couldn’t believe
26.4
2. was able to finish it
3. were able to solve it
4. was able to get away
26.5
4. couldn’t
5. managed to
6. could
7. managed to
8. could
9. couldn’t
10. managed to

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن.
درس بیست و پنجم: English Grammar in Use
when I do and when I’ve done if and when
درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن. این فصل بهتون یاد میده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.
این موضوع بهویژه توی مکالمههای روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارتها باعث میشه صحبتهاتون طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک میکنه تا بتونید وقتی دارید دربارهی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت میکنید، دقیقتر و واضحتر منظور خودتون رو برسونید.
Part A:
Amy is on a train. She’s calling a friend
امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ میزنه.
‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:
«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ میزنم» یه جمله است که از دو قسمت تشکیل شده:
The main part: I’ll call you again later
قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ میزنم»
And when … : when I arrive
و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»
زمان جمله آیندهست، ولی امی میگه:
… when I arrive (not when I will arrive)
«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)
ما میگیم
When I do something (not will do)
وقتی که کاری رو انجام میدم (نه انجام خواهم داد)
When something happens (not will happen)
وقتی که اتفاقی میافته (نه اتفاق خواهد افتاد)
چندتا مثال دیگه:
We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)
میریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)
When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)
وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)
Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)
فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی میری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)
همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق میکنه:
What are you going to do while I’m away? (not while I will be)
میخوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)
Before you go, there’s something I want to ask you.
قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که میخوام ازت بپرسم.
Wait here until I come back. Or … till I come back.
اینجا منتظر بمون تا برگردم.
Part B :
میتونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:
Can I have the newspaper when you’ve finished with it?
میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟
Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.
وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.
از حال کامل زمانی استفاده میکنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگهای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمیافتن:
When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)
وقتی به کیت زنگ زدم، میتونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ میزنم و بعدش میتونیم بریم بیرون)
اگه دوتا کار همزمان اتفاق میافتن از حال کامل استفاده نکن :
When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)
وقتی به کیت زنگ میزنم، درباره مهمونی ازش میپرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)
خیلی وقتا میتونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :
I’ll come as soon as I finish.
میام همین که تموم کنم.
یا
I’ll come as soon as I’ve finished.
میام همین که تموم کرده باشم.
You’ll feel better after you have something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.
یا
You’ll feel better after you’ve had something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.
Part C :
If و when
بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده میکنیم:
I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)
اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی میشم.
Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.
عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر میرسیم.
از if (نه when) برای چیزهایی استفاده میکنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):
If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)
اگه امشب بارون بیاد، نمیرم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)
Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)
نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر میکنم»)
If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.
اگه زود نیان، منتظرشون نمیمونم.
از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق میافتن استفاده میکنیم. مقایسه کن:
I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.
ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون میگیرم.
I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.
قطعاً بعداً میرم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی میرم بیرون، یه کم نون میگیرم.
اگه میخواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاورهای استفاده میشن.
توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار میرن و بهتون کمک میکنن مثل نیتیوها حرف بزنید.
پاسخنامه تمرین درس 25 ام
25.1
2. we’ll let
3. starts
4. it changes
5. I’ll make
6. I’m 40
7. I’ll wait
8. he grows up
9. you’re
10. is
11. will be
12. you’ve had
25.2
2. she goes
3. you know
4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are
5. Will you still be … I get
6. there are … I’ll let / I will let
7. You won’t recognise / You will not recognise … you see
8. you need … I’m / I am
25.3
2. it gets dark
3. you decide or you’ve decided / you have decided
4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong
5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road
6. she apologises or she’s apologised / she has apologised
25.4
2. if 3. If
4. when 5. If
6. When 7. if
8. if

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم.
درس بیست و چهارم: English Grammar in Use
will be doing and will have done
در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم. این دو زمان هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن و در موقعیتهای متفاوتی استفاده میشن.
تو زندگی روزمره، وقتی میخوایم بگیم یه کاری در آینده در حال انجام خواهد بود (مثل «فردا این موقع دارم میرم باشگاه»)، از “will be doing” استفاده میکنیم. اما وقتی میخوایم بگیم یه کاری رو توی آینده تموم کردیم و انجام شده (مثل «تا آخر این هفته این پروژه رو تموم کردهام»)، از “will have done” استفاده میکنیم.
این درس کمک میکنه بتونیم این دو زمان رو از هم تشخیص بدیم و راحتتر بگیم توی آینده دقیقاً چه اتفاقی میافته یا چه چیزی به نتیجه رسیده.
Part A:
این مثال رو ببین:
These people are standing in a queue to get into the cinema.
این آدما تو صف ایستادن که برن داخل سینما.
Half an hour from now, the cinema will be full. Everyone will be watching the film.
نیم ساعت دیگه سینما پر میشه. همه دارن فیلم رو تماشا میکنن.
Three hours from now, the cinema will be empty. The film will have finished.
سه ساعت دیگه سینما خالی میشه. فیلم تموم شده.
Everyone will have gone home.
همه رفتن خونه.
Part B:
آینده استمراری، یعنی من وسط انجام کاری هستم.
This time next week I’ll be on holiday. I’ll be lying on the beach or swimming in the sea.
این موقع هفته دیگه من تو تعطیلاتم. دارم کنار ساحل دراز کشیدم یا تو دریا شنا میکنم.
You have no chance of getting the job. You’ll be wasting your time if you apply.
هیچ شانسی برای گرفتن این کار نداری. اگه درخواست بدی، وقتتو هدر میدی.
مقایسه آینده استمراری با آینده ساده:
Don’t phone between 7 and 8. We’ll be eating.
بین ساعت ۷ تا ۸ زنگ نزن. داریم شام میخوریم.
Let’s wait for Liz to arrive and then we’ll eat.
بذار منتظر بمونیم تا لیز برسه و بعد شام میخوریم.
مقایسه کن:
At 10 o’clock yesterday, Tina was in her office. She was working. (past continuous)
ساعت ۱۰ دیروز، تینا تو دفترش بود. داشت کار میکرد. (گذشته استمراری)
It’s 10 o’clock now. She is in her office. She is working. (present continuous)
الان ساعت ۱۰ه. تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (حال استمراری)
At 10 o’clock tomorrow, she will be in her office. She will be working. (future continuous)
فردا ساعت ۱۰، تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (آینده استمراری)
Part C:
از “آینده استمراری” برای کارهایی که قراره تو آینده کامل بشن هم استفاده میکنیم.
مثلاً:
The government will be making a statement about the crisis later today.
دولت امروز بعداً یه بیانیه درباره بحران میده.
Later in the programme, I’ll be talking to the Minister of Education.
بعداً تو برنامه، با وزیر آموزش صحبت میکنم.
The team’s star player is injured and won’t be playing in the game on Saturday.
ستاره تیم مصدوم شده و شنبه تو بازی حضور نداره.
وقتی از فرم will be (doing) استفاده میکنیم، will (do) “آینده استمراری” شبیه going to (do) آینده ساده عمل می کنه.
Part D:
“آینده کامل” یعنی کاری تا یه زمانی تو آینده کامل میشه.
مثلاً:
Sally always leaves for work at 8.30 in the morning. She won’t be at home at 9 o’clock – she’ll have gone to work.
سالی همیشه ساعت ۸:۳۰ صبح میره سر کار. ساعت ۹ خونه نیست – رفته سر کار.
We’re late. The film will already have started by the time we get to the cinema.
ما دیر کردیم. وقتی برسیم سینما، فیلم شروع شده.
مقایسه کن:
Ted and Amy have been married for 24 years. (present perfect)
تد و امی ۲۴ ساله که ازدواج کردن. (حال کامل)
Next year they will have been married for 25 years. (future perfect)
سال دیگه ۲۵ سال از ازدواجشون گذشته. (آینده کامل)
When their son was born, they had been married for three years. (past perfect)
وقتی پسرشون به دنیا اومد، سه سال از ازدواجشون گذشته بود. (گذشته کامل)
تا حالا چند بار شده که توی مسافرت، کار، یا حتی اینترنت با انگلیسی مواجه شدید و حس کردید که کاش میتونستید راحتتر مکالمه کنید؟ انگلیسی فقط یه زبان نیست؛ یه کلید برای دنیای بزرگتره!
ما توی دورههای مکالمه انگلیسیمون، بهت کمک میکنیم که بدون استرس، راحت و روان صحبت کنی. تمرینات کاملاً عملی و کاربردی هستن، یعنی از همون جلسات اول میتونی جملات ساده بسازی و توی موقعیتهای مختلف ازشون استفاده کنی. هر چی زودتر شروع کنی، زودتر نتیجه میبینی!
پس اگه میخوای بدون دردسر، انگلیسی رو مثل یه دوست یاد بگیری و توی موقعیتهای مختلف ازش استفاده کنی، دورههای مکالمه ما دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. بیا و با ما همراه شو!
پاسخنامه تمرین درس 24ام
24.1
2. b is true
3. a and c are true
4. b and d are true
5. c and d are true
6. c is true
24.2
2. be going
3. won’t be playing
4. will be starting
5. be watching
6. will you be doing
7. won’t be going
8. will be landing
24.3
2. we’ll be playing / we will be playing
3. She’ll be waiting / She will be waiting
4. it will have finished (or it will be finished)
5. you’ll still be living / you will still be living
6. she’ll have travelled / she will have travelled
7. I’ll be staying / I will be staying
8. he’ll have spent / he will have spent
9. I won’t be doing / I will not be doing

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
درس بیست و سوم: English Grammar in Use
I will and I’m going to
درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت میکنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت دربارهی آینده استفاده میکنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.
وقتی از “I will” استفاده میکنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف میزنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که میگیم: «اوه، در رو باز میکنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده میشه که از قبل برای یه کاری برنامهریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».
این درس به شما کمک میکنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.
Part A:
تفاوت بین “”will و “be going to”
Will (We’ll invite …)
Let’s have a party
بیا یه مهمونی بگیریم
That’s a great idea. We’ll invite lots of people.
فکر خوبیه. خیلیها رو دعوت میکنیم.
از “Will” (… We’ll invite ما دعوت میکنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده میکنیم. مهمونی یه فکر جدیده.
بعد همون روز، هلن مکس رو میبینه:
Sarah and I have decided to have a party.
من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.
We’re going to invite lots of people.
میخوایم خیلیها رو دعوت کنیم.
ما از “(be) going to” استفاده میکنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلیها رو دعوت کنه.
مقایسه کن:
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ میزنم.»
‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’
گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، میدونم. قراره بهش زنگ بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’
آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمیدونستم. میرم بهش سر بزنم.»
‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’
آنا بیمارستانه. – «آره، میدونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»
Part B :
اتفاقات و وضعیتهای آینده (پیشبینی آینده)
از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیتهای آینده استفاده میکنیم. پس میتونی بگی:
I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.
فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.
Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.
اون کفشها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفشها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.
وقتی میگیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق میافته، نشون میده یه اتفاقی تو آینده میافته. مثلاً:
Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)
اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.
(میتونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)
مقایسه کن:
We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.
قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع میشه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول میکشه.
(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)
Jane will be late for the meeting. She’s always late.
جین دیر میرسه به جلسه. همیشه دیر میاد.
(این رو میگم چون میدونم جین چه جوریه)
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه درس 23
23.1
2. I’ll lend
3. I’m going to wash
4. I’ll show
5. are you going to paint
6. I’m going to buy
7. I’ll have
8. I’m not going to finish
9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study
10. I’ll call
11. he’s going to have … he’s going to do
23.2
2. I’ll see
3. I’m going to sell
4. you’ll find (you’re going to find is also possible)
5. a I’m going to throw
5. b I’ll have it.
6. a I’ll take
6. b Amy is going to take (or Amy is taking)
23.3
2. d
3. h
4. g
5. c
6. a
7. e
8. b

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده میکنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.
درس بیست و دوم: English Grammar in Use
will and shall – Part 2
خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده میکنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.
Part A:
وقتی که کسی قبلاً برنامهریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمیکنیم:
Lisa is working next week. (not Lisa will work)
لیزا هفته بعد کار میکنه.
Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)
امشب میخوای تلویزیون نگاه کنی؟
وقتی میخوایم بگیم که چیزی رو میدونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق میافته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده میکنیم. مثلاً:
Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.
کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت میکنن.
Joe believes that Kate will pass the driving test.
جو فکر میکنه کیت امتحان رانندگی رو قبول میشه.
He is predicting the future.
اون داره آینده رو پیشبینی میکنه.
وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیشبینی میکنیم، از “will” یا “won’t” استفاده میکنیم. چندتا مثال دیگه:
They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.
اونا خیلی وقته که رفتهان. وقتی برگردن، میبینن که اینجا خیلی تغییر کرده.
‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’
“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”
That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.
اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو میسوزونی.
Anna looks completely different now. You won’t recognise her.
آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمیتونید بشناسیدش.
When will you get your exam results?
کی نتایج امتحانتو میگیری؟
مقایسه کن:
I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)
فکر میکنم جیمز جمعه به مهمونی میره. (یعنی فکر میکنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)
I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)
فکر میکنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر میکنم اون تصمیم میگیره که بره)
Part B:
ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده میکنیم:
Probably
احتمالاً
I’ll probably be home late tonight.
احتمالاً امشب دیر میرسم خونه.
I’m sure
مطمئنم
Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.
نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول میشی.
I think
فکر میکنم
Do you think Sarah will like the present we bought her?
فکر میکنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟
I don’t think
فکر نمیکنم
I don’t think the exam will be very difficult.
فکر نمیکنم امتحان خیلی سخت باشه.
I wonder
با خودم میگم / نمیدونم
I wonder what will happen.
نمیدونم چه اتفاقی میافته.
بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم.
I hope Kate passes the driving test.
امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.
I hope it doesn’t rain tomorrow.
امیدوارم فردا بارون نیاد.
Part C:
معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، اما بعضی وقتها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده میکنیم:
Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)
الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)
Part D:
معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده میکنیم. میتونی بگی:
I shall or I will (I’ll) / We shall or we will (we’ll)
من خواهم / ما خواهیم
I shall be late this evening. (or I will be)
من امشب دیر میرسم. (یا من خواهم رسید)
We shall probably go to France in June. (or We will probably go)
احتمالاً ماه ژوئن میریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)
توی انگلیسی محاورهای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده میکنیم:
We’ll probably go to France.
احتمالاً میریم فرانسه.
منفی “shall” میشه “shall not” یا “shan’t”:
I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)
من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)
معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمیکنیم:
She will be very angry. (not She shall be)
اون خیلی عصبانی میشه. (نه “اون خواهد شد”)
اگه میخواین مکالمهتون رو به سطح حرفهای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک میکنه تو مکالمات روزمرهتون مثل یک بومیزبان حرفهای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین میتونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون میکنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که میخوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!
همین حالا ثبتنام کنین و مکالمهتون رو متحول کنین!
پاسخنامه
22.1
2. won’t
3. ’ll / will
4. won’t
5. ’ll / will
6. won’t
22.2
2. It will look
3. you’ll like / you will like
4. You’ll enjoy / You will enjoy
5. You’ll get / You will get
6. people will live
7. we’ll meet / we will meet
8. she’ll come / she will come
9. she’ll mind
10. it will be
22.3
2. Do you think it will rain?
3. When do you think it will end?
4. How much do you think it will cost?
5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?
6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?
7. What do you think will happen?
22.4
Example answers:
2. I’ll be in bed.
3. I’ll be at work.
4. I’ll probably be at home.
5. I don’t know where I’ll be.
22.5
2. I’ll never forget it.
3. You’ll laugh
4. I’m going
5. will win
6. is coming
7. It won’t hurt
8. What will happen
9. we’re going

درس بیست و یکم: English Grammar in Use
will and shall – part 1
درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی میپردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده میشوند، هرچند با تفاوتهایی که در کاربرد آنها وجود دارد.
“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیمگیری فوری استفاده میشود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.
“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده میشود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.
در این درس، ما به تفاوتها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونههایی از استفادههای آنها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.
Part A:
ما از “I’ll” وقتی استفاده میکنیم که تازه تصمیم گرفتهایم کاری انجام بدیم.
“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”
“اوه، در رو باز گذاشتم. میرم و میبندمش.”
“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”
“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”
“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”
“به مکس زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ میزنم.”
ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جملهها استفاده نمیکنیم:
“I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)
الان بهش زنگ میزنم.
ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده میکنیم:
I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.
یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.
I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.
فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خستهام.
توی انگلیسی محاورهای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل میشه:
I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)
میبینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمیمونم.
Part B :
ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیتها استفاده میکنیم:
پیشنهاد دادن برای انجام کاری
That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)
به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت میکنم.
قبول کردن انجام کاری
A: Can you give Tom this book?
میتونی این کتاب رو به تام بدی؟
B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.
حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش میدم.
قول دادن برای انجام کاری
Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.
مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس میدم.
I won’t tell anyone what happened. I promise.
قول میدم به کسی نگم چی شده.
ما از “won’t” استفاده میکنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع میکنه:
I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.
سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمیکنه.
The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)
ماشین روشن نمیشه. (یعنی ماشین “نمیخواد” روشن بشه)
“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:
Will you please turn the music down? It’s too loud.
میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.
Part C:
ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیمگیری یا برنامهریزی شدن استفاده نمیکنیم:
I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)
شنبهی آینده میرم تعطیلات.
مقایسه کن:
I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)
من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیمگیری شده)
A: I’ll meet you at half past ten, OK?
ساعت ۱۰:۳۰ میبینمت، اوکی؟
B: Fine. See you then. (decided now)
خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)
Part D:
ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we” استفاده میکنیم.
ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده میکنیم:
Shall I open the window? (= do you want me to open it?)
پنجره رو باز کنم؟ (یعنی میخوای پنجره رو باز کنم؟)
I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)
من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)
‘Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’
«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»
‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’
«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»
“ ?… shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:
Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)
در رو ببندم؟ (یعنی میخوای من در رو ببندم؟)
Will you shut the door? (= I want you to shut it)
در رو میبندی؟ (یعنی میخوام تو در رو ببندی)
ما با استفاده از روشهای نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد میگیرید، بلکه مهارتهای مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت میکنید.
پاسخنامه
21.1
2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put
3. I’ll check
4. I’ll do
5. I’ll show
6. I’ll have
7. I’ll stay / I’ll wait
8. I’ll try
21.2
2. I think I’ll go to bed.
3. I think I’ll go for a walk.
4. I don’t think I’ll have (any) lunch.
5. I don’t think I’ll go swimming today.
21.3
3. I’ll meet
4. I’ll stay
5. I’m having
6. I won’t forget
7. we’re going
8. Are you doing
9. Will you do
10. Do you go
11. won’t tell
12. I’ll do
21.4
2. Where shall we go (on holiday)?
3. Shall I buy it?
4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?
5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?
6. What time shall we meet?

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
درس بیستم: English Grammar in Use
I’m going to (do)
درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیمها و برنامههای شخصی که قبلاً در موردشان فکر کردهاند، آشنا میشوند. این ساختار به زبانآموزان کمک میکند تا موقعیتهایی که تصمیمگیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوتهای ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمانهای آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره میکند.
Part A:
I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:
‘Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’
«میخوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»
A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?
الف: شنیدم سارا تو قرعهکشی برنده شده. با پولش میخواد چیکار کنه؟
B: She’s going to buy a new car.
ب: میخواد یه ماشین نو بخره.
I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?
فقط میخوام یه تماس سریع بگیرم. میتونی منتظر من بمونی؟
This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.
این پنیر بوی بدی میده. من نمیخوام بخورمش.
Part B:
I am doing and I am going to do
من دارم انجام میدم و من قراره انجام بدم
I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:
I’m leaving next week. I’ve booked my flight.
من هفته دیگه دارم میرم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.
What time are you meeting Emily this evening?
امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟
I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.
A: Your shoes are dirty.
الف: کفشهات کثیفه.
B: Yes, I know. I’m going to clean them. (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)
ب: آره، میدونم. میخوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)
I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.
نمیخوام اینجا بمونم. فردا میخوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.
مقایسه کن:
I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)
نمیدونم فردا چی کار دارم میکنم. (یعنی نمیدونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)
I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)
نمیدونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)
اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.
Part C:
همچنین میتونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:
The man isn’t looking where he is going.
اون مرد حواسش نیست داره کجا میره.
He is going to walk into the wall.
اون داره میره بخوره به دیوار.
When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.
وقتی میگیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح میکنه.
The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.
اون مرد الان داره به سمت دیوار میره، پس میتونیم ببینیم که داره میره بخوره بهش.
چند تا مثال دیگه:
Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)
به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (میتونیم الان ابرها رو ببینیم)
I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)
حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)
The economic situation is bad now and things are going to get worse.
وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم میشه.
Part D:
من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:
We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.
ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.
I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’
من فقط داشتم میرفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»
میتونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):
I thought it was going to rain, but it didn’t.
فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.
در آخر باید بگم که توی دورههای مکالمهمون، گرامر رو خیلی راحت و بیدردسر یاد میدیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد میگیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار میبری و یاد میگیری.
پس اگه میخوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دورههای ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!
خب بریم سراغ تمرین های این درس!
پاسخنامه تمرین درس بیستم
20.1
2. What are you going to wear?
3. Where are you going to put it?
4. Who are you going to invite?
5. How are you going to cook it?
20.2
2. I’m going to try
3. I’m going to say
4. I’m going to wash
5. I’m not going to accept
6. I’m going to learn
7. I’m going to run
8. I’m going to complain
9. I’m not going to tell
20.3
2. He’s going to be late.
3. The boat is going to sink.
4. They’re going to run out of petrol.
5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.
20.4
2. was going to buy
3. were going to play
4. was going to phone
5. was going to be
6. was going to give up
7. were you going to say

خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
درس نوزدهم: English Grammar in Use
Present tenses (I am doing / I do) for the future
زمانهای حال برای آینده
خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
1. حال استمراری (I am doing)
از حال استمراری استفاده میکنیم وقتی که میخوایم دربارهی برنامههای قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامهریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:
من فردا دارم میرم باشگاه.
I’m going to the gym tomorrow.
اون دوشنبه داره میره مسافرت.
She’s going on a trip on Monday.
تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف میزنیم. چون این یه کاریه که برنامهریزی شده.
2. حال ساده (I do)
ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده میکنیم که معمولاً طبق برنامه انجام میشن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلمها، یا کلاسها. مثلاً:
کلاس زبانم ساعت ۳ شروع میشه.
My English class starts at 3.
قطار ساعت ۶ حرکت میکنه.
The train leaves at 6.
اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، چون یه برنامهی مشخص و رسمی هست.
Part A:
حال استمراری (دارم انجام میدم) با معنی آینده
This is Ben’s diary for next week.
این دفترچهی برنامهی بن برای هفتهی بعده.
He is playing tennis on Monday afternoon.
اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی میکنه.
He is going to the dentist on Tuesday morning.
اون سهشنبه صبح میره دندونپزشکی.
He is meeting Kate on Friday.
اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.
تو همهی این مثالها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامهریزی کرده که این کارا رو انجام بده.
I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:
دارم یه کاری رو انجام میدم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامهریزی کردم که انجامش بدم:
A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)
الف: شنبه شب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چیکار میکنی”)
B: I’m going to the cinema. (not I go)
ب: میخوام برم سینما. (نه اینکه “میرم سینما”)
A: What time is Katherine arriving tomorrow?
الف: کاترین فردا چه ساعتی میرسه؟
B: Half past ten. We’re meeting her at the station.
ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.
I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.
فردا کار نمیکنم، پس میتونیم بریم یه جایی بیرون.
Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.
استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمیکنه. پاش آسیب دیده.
معمولاً برای صحبت کردن دربارهی کارهایی که برنامهریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمیکنیم:
What are you doing tonight? (not What will you do)
امشب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)
Alex is getting married next month. (not will get)
الکس ماه بعد ازدواج میکنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)
ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده میکنیم. این مخصوصاً برای فعلهای حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده میشه.
I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)
خستهام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “میرم بخوابم”)
‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)
تینا، آمادهای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)
Part B:
حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده
ما از حال ساده وقتی درباره برنامههای زمانبندی شده مثل زمانهای حمل و نقل یا سینما صحبت میکنیم، استفاده میکنیم .
I have to go. My train leaves at 11.30.
من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت میکنه.
What time does the film start tonight?
فیلم امشب چه ساعتی شروع میشه؟
The meeting is at nine o’clock tomorrow.
جلسه فردا ساعت 9 هست.
میتونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت میکنی که برنامههاشون مثل یک جدول زمانبندی ثابت شده است استفاده کنی.
I start my new job on Monday.
من دوشنبه کار جدیدم رو شروع میکنم.
What time do you finish work tomorrow?
چه ساعتی فردا کارت تموم میشه؟
اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده میشه.
What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)
فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟
مقایسه کن:
Present simple زمان حال ساده What time does the train arrive? قطار چه ساعتی میرسه؟ The film starts at 8.15. فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع میشه. | Present continuous زمان حال استمراری What time are you arriving? کی میرسی؟ I’m going to the cinema this evening امشب دارم میرم سینما. |
وقتی در مورد قرارها، کلاسها، امتحانها و غیره صحبت میکنی، میتونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.
I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.
من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
19.1
2. How long are you going for?
3. When are you leaving?
4. Are you going alone?
5. Are you travelling by car?
6. Where are you staying?
19.2
2. We’re having
3. I’m not working
4. I’m leaving
5. are you going
6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming
7. I’m going
8. He’s working / He is working
19.3
Example answers:
2. I’m working tomorrow morning.
3. I’m not doing anything tomorrow evening.
4. I’m going swimming next Sunday.
5. I’m going to a party this evening.
19.4
2. Are you going
3. he’s moving / he is moving
4. I’m going / I am going … does it start
5. we’re meeting / we are meeting
6. Are you doing
7. does this term end … starts
8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting
9. Are you watching
10. leaves … arrives
11. It finishes
12. I’m not using / I am not using

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
درس هجدهم: English Grammar in Use
used to (do)
درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن دربارهی کارهایی استفاده میشود که در گذشته بهطور مداوم انجام میدادیم اما اکنون دیگر انجام نمیدهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادتهای گذشته اشاره دارد.
نکات کلیدی:
1. “used to” برای توصیف عادات و رویدادهای گذشته: این ساختار برای بیان کارهایی است که در گذشته بهطور مرتب انجام میگرفت ولی دیگر تکرار نمیشوند.
مثال:
I used to play football every weekend when I was younger.
(من در جوانی هر آخر هفته فوتبال بازی میکردم، ولی حالا دیگر این کار را نمیکنم.)
2. “used to” برای توصیف حالتهای گذشته: همچنین از این ساختار میتوان برای توصیف وضعیتها یا شرایطی که در گذشته وجود داشته و اکنون تغییر کردهاند، استفاده کرد.
مثال:
There used to be a cinema in this town, but it closed down a few years ago.
(قبلاً در این شهر یک سینما وجود داشت، ولی چند سال پیش تعطیل شد.)
Part A:
Nicola doesn’t travel much these days.
نیکولا این روزا زیاد سفر نمیکنه.
She prefers to stay at home.
ترجیح میده خونه بمونه.
But she used to travel a lot.
ولی قبلا زیاد سفر میکرد.
She used to go away two or three times a year.
قبلا سالی دو سه بار میرفت سفر.
She used to travel a lot = she travelled often in the past, but she doesn’t do this any more.
قبلا زیاد سفر میکرد = قبلا زیاد سفر میرفت، ولی دیگه این کارو نمیکنه.
Part B :
I used to do something = I did it often in the past, but not any more:
من قبلا یه کاری رو انجام میدادم = قبلا زیاد انجامش میدادم، ولی دیگه نه:
I used to play tennis a lot, but I don’t play very much now.
من قبلا خیلی تنیس بازی میکردم، ولی الان زیاد بازی نمیکنم.
David used to spend a lot of money on clothes. These days he can’t afford it.
دیوید قبلا خیلی پول لباس میداد. این روزا دیگه نمیتونه از پسش بربیاد.
‘Do you go to the cinema much?’ ‘Not now, but I used to.’ (= I used to go)
“زیاد سینما میری؟” “الان نه، ولی قبلا میرفتم.”
ما همچنین از used to برای چیزایی استفاده میکنیم که قبلا درست بودن، ولی الان دیگه نیستن:
This building is now a furniture shop. It used to be a cinema.
این ساختمون الان یه مغازه مبلمانه. قبلا یه سینما بود.
I used to think Mark was unfriendly, but now I realise he’s a very nice person.
من قبلا فکر میکردم مارک آدم سردیه، ولی الان فهمیدم آدم خیلی خوبیه.
I’ve started drinking coffee recently. I never used to like it before.
من تازگیا شروع کردم به قهوه خوردن. قبلا اصلا دوست نداشتم.
Lisa used to have very long hair when she was a child.
لیزا وقتی بچه بود موهاش خیلی بلند بود.
Part C:
‘I used to do something’ is past. There is no present. You cannot say ‘I use to do’.
“قبلا یه کاری رو انجام میدادم” برای گذشتهست. برای زمان حال نیست. نمیتونی بگی “من عادت دارم یه کاری رو انجام بدم.”
برای حرف زدن درباره حال، از زمان حال ساده استفاده میکنیم (مثلا: I do).
We used to live in a small village, but now we live in a city.
ما قبلا تو یه دهکده کوچیک زندگی میکردیم، ولی الان تو شهر زندگی میکنیم.
There used to be four cinemas in the town. Now there is only one.
قبلا تو شهر چهار تا سینما بود. الان فقط یه دونه مونده.
Part D:
فرم سوالی معمولی اینه: ? …did (you) use to
Did you use to eat a lot of sweets when you were a child? (= did you do this often?)
وقتی بچه بودی زیاد شیرینی میخوردی؟ (= آیا این کارو زیاد میکردی؟)
فرم منفی به صورت … didn’t use to هست (used not to … هم ممکنه):
I didn’t use to like him. (or I used not to like him.)
من قبلا ازش خوشم نمیاومد. (یا: من قبلا ازش خوشم نمیاومد.)
Part E:
مقایسه کن I used to do و I was doing:
I used to watch TV a lot. (= I watched TV often in the past, but I don’t do this any more)
من قبلا زیاد تلویزیون تماشا میکردم. (= تو گذشته زیاد تلویزیون میدیدم، ولی دیگه این کارو نمیکنم)
I was watching TV when Rob called. (= I was in the middle of watching TV)
داشتم تلویزیون میدیدم که راب زنگ زد. (= وسط تماشای تلویزیون بودم)
Part F:
I used to do و I am used to doing رو با هم قاطی نکن (به درس ۶۱ نگاه کن). ساختار و معانیشون فرق داره:
I used to live alone. (= I lived alone in the past, but I no longer live alone.)
من قبلا تنها زندگی میکردم. (= قبلا تنها زندگی میکردم، ولی دیگه تنها زندگی نمیکنم.)
I am used to living alone. (= I live alone, and it’s not a problem for me because I’ve lived alone for some time.)
من به تنها زندگی کردن عادت دارم. (= الان تنها زندگی میکنم و برام مشکلی نیست چون مدتیه اینطوری زندگی میکنم.)
یادگیری زبان جدید مثل باز کردن دری به روی یه دنیای تازهست! با دونستن یه زبان دیگه، میتونی راحتتر با آدمای جدید ارتباط بگیری، سفر کنی، شغلهای بهتر پیدا کنی، و حتی فیلمها و کتابهای زیان اصلی رو بدون زیرنویس و ترجمه بخونی.
حالا اگه بخوای به هدفت برسی و یه زبان رو سریع و راحت یاد بگیری، دورههای ما دقیقاً همون چیزیه که نیاز داری! با ما یادگیری زبان رو قدم به قدم و تو فضای دوستانهای تجربه میکنی. فرقی نداره از کجا شروع کنی، ما اینجاییم تا کمکت کنیم تا به نتیجهای که میخوای برسی.
پاسخنامه تمرین های درس هجدهم
18.1
2. used to have/ride
3. used to live
4. used to be
5. used to eat/like/love
6. used to take
7. used to be
8. used to work
18.2
2. used
3. used to be
4. did
5. used to
6. use
7. to
8. be able
9. didn’t
18.3
2–6
• She used to be very lazy, but she works very hard these days.
• She didn’t use to like cheese, but she eats lots of cheese now. or She used not to like cheese, but …
• She used to play the piano, but she hasn’t played the piano for a long time. / … played it for a long time.
• She didn’t use to drink tea, but she likes it now. or She used not to drink tea, but …
• She used to have a dog, but it died two years ago
18.4
Example answers:
3. I used to be a vegetarian, but now I eat meat sometimes.
4. I used to watch TV a lot, but I don’t watch it much now.
5. I used to hate getting up early, but now it’s no problem.
7. I didn’t use to drink coffee, but I drink it every day now.
8. I didn’t use to like hot weather, but now I love it