

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
درس بیست و هشتم: English Grammar in Use
must and can’t
ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده میکنی، یعنی چیزی رو با قطعیت میگی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.
This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.
اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت میگی که حتماً دما بالای ۳۰ درجهس، حتی اگه دقیق نمیدونی.
حالا، وقتی از “can’t” استفاده میکنی، یعنی با اطمینان میگی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:
رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمیتونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ میخوابه!
Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!
اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت میخوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.
Part A:
گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده میکنیم:
استفاده از “must”
وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده میکنیم:
مثال:
هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.
The weather is so cold; it must be below freezing.
علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.
Ali looks so tired; he must have stayed up late.
اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.
He’s always busy; he must have a lot on his plate.
از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده میکنیم:
مثال:
تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!
You just had dinner; you can’t be hungry again!
سارا میگه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمیتونه درست باشه!
Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!
دوستت میگه که هیچوقت تلویزیون نگاه نمیکنه، ولی همیشه برنامهها رو میشناسه؛ امکان نداره!
Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!
Part B:
برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتادهاند، از must have و can’t have استفاده میکنیم.
استفاده از “must have” برای گذشته
وقتی فکر میکنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، میگیم:
من کیفم رو پیدا نمیکنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.
I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.
صدای گریه میاومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.
I heard crying; the child must have been scared.
اون همیشه کاراشو به موقع انجام میده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.
She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.
استفاده از “can’t have” برای گذشته
وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:
گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.
He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.
چراغها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.
The lights were off; they can’t have been home.
اگه واقعاً بارون میاومد، لباساش خیس میشد؛ حتماً بارونی نبوده.
If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.
ساختار جملات:
حال | فاعل + must/can’t + فعل |
گذشته | فاعل + must have/can’t have + اسم/فعل |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه
28.1
2. must
3. can’t
4. must
5. must
6. can’t
7. must
8. can’t
9. must
10. can’t
11. must
28.2
3. know
4. have left
5. be
6. have been
7. be looking
8. have heard
9. have been
10. be joking
11. get / be getting or have
28.3
3. It must have been very expensive.
4. They must have gone away.
5. I must have left it in the restaurant last night.
6. It can’t have been easy for her.
7. He must have been waiting for somebody.
8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.
9. I must have forgotten to lock it.
10. They must have been having a party.
11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …
12. He can’t have worn them much.

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده میکنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.
درس بیست و دوم: English Grammar in Use
will and shall – Part 2
خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده میکنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.
Part A:
وقتی که کسی قبلاً برنامهریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمیکنیم:
Lisa is working next week. (not Lisa will work)
لیزا هفته بعد کار میکنه.
Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)
امشب میخوای تلویزیون نگاه کنی؟
وقتی میخوایم بگیم که چیزی رو میدونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق میافته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده میکنیم. مثلاً:
Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.
کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت میکنن.
Joe believes that Kate will pass the driving test.
جو فکر میکنه کیت امتحان رانندگی رو قبول میشه.
He is predicting the future.
اون داره آینده رو پیشبینی میکنه.
وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیشبینی میکنیم، از “will” یا “won’t” استفاده میکنیم. چندتا مثال دیگه:
They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.
اونا خیلی وقته که رفتهان. وقتی برگردن، میبینن که اینجا خیلی تغییر کرده.
‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’
“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”
That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.
اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو میسوزونی.
Anna looks completely different now. You won’t recognise her.
آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمیتونید بشناسیدش.
When will you get your exam results?
کی نتایج امتحانتو میگیری؟
مقایسه کن:
I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)
فکر میکنم جیمز جمعه به مهمونی میره. (یعنی فکر میکنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)
I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)
فکر میکنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر میکنم اون تصمیم میگیره که بره)
Part B:
ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده میکنیم:
Probably
احتمالاً
I’ll probably be home late tonight.
احتمالاً امشب دیر میرسم خونه.
I’m sure
مطمئنم
Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.
نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول میشی.
I think
فکر میکنم
Do you think Sarah will like the present we bought her?
فکر میکنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟
I don’t think
فکر نمیکنم
I don’t think the exam will be very difficult.
فکر نمیکنم امتحان خیلی سخت باشه.
I wonder
با خودم میگم / نمیدونم
I wonder what will happen.
نمیدونم چه اتفاقی میافته.
بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم.
I hope Kate passes the driving test.
امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.
I hope it doesn’t rain tomorrow.
امیدوارم فردا بارون نیاد.
Part C:
معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، اما بعضی وقتها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده میکنیم:
Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)
الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)
Part D:
معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده میکنیم. میتونی بگی:
I shall or I will (I’ll) / We shall or we will (we’ll)
من خواهم / ما خواهیم
I shall be late this evening. (or I will be)
من امشب دیر میرسم. (یا من خواهم رسید)
We shall probably go to France in June. (or We will probably go)
احتمالاً ماه ژوئن میریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)
توی انگلیسی محاورهای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده میکنیم:
We’ll probably go to France.
احتمالاً میریم فرانسه.
منفی “shall” میشه “shall not” یا “shan’t”:
I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)
من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)
معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمیکنیم:
She will be very angry. (not She shall be)
اون خیلی عصبانی میشه. (نه “اون خواهد شد”)
اگه میخواین مکالمهتون رو به سطح حرفهای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک میکنه تو مکالمات روزمرهتون مثل یک بومیزبان حرفهای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین میتونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون میکنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که میخوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!
همین حالا ثبتنام کنین و مکالمهتون رو متحول کنین!
پاسخنامه
22.1
2. won’t
3. ’ll / will
4. won’t
5. ’ll / will
6. won’t
22.2
2. It will look
3. you’ll like / you will like
4. You’ll enjoy / You will enjoy
5. You’ll get / You will get
6. people will live
7. we’ll meet / we will meet
8. she’ll come / she will come
9. she’ll mind
10. it will be
22.3
2. Do you think it will rain?
3. When do you think it will end?
4. How much do you think it will cost?
5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?
6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?
7. What do you think will happen?
22.4
Example answers:
2. I’ll be in bed.
3. I’ll be at work.
4. I’ll probably be at home.
5. I don’t know where I’ll be.
22.5
2. I’ll never forget it.
3. You’ll laugh
4. I’m going
5. will win
6. is coming
7. It won’t hurt
8. What will happen
9. we’re going

درس بیست و یکم: English Grammar in Use
will and shall – part 1
درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی میپردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده میشوند، هرچند با تفاوتهایی که در کاربرد آنها وجود دارد.
“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیمگیری فوری استفاده میشود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.
“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده میشود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.
در این درس، ما به تفاوتها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونههایی از استفادههای آنها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.
Part A:
ما از “I’ll” وقتی استفاده میکنیم که تازه تصمیم گرفتهایم کاری انجام بدیم.
“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”
“اوه، در رو باز گذاشتم. میرم و میبندمش.”
“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”
“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”
“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”
“به مکس زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ میزنم.”
ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جملهها استفاده نمیکنیم:
“I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)
الان بهش زنگ میزنم.
ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده میکنیم:
I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.
یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.
I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.
فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خستهام.
توی انگلیسی محاورهای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل میشه:
I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)
میبینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمیمونم.
Part B :
ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیتها استفاده میکنیم:
پیشنهاد دادن برای انجام کاری
That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)
به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت میکنم.
قبول کردن انجام کاری
A: Can you give Tom this book?
میتونی این کتاب رو به تام بدی؟
B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.
حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش میدم.
قول دادن برای انجام کاری
Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.
مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس میدم.
I won’t tell anyone what happened. I promise.
قول میدم به کسی نگم چی شده.
ما از “won’t” استفاده میکنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع میکنه:
I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.
سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمیکنه.
The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)
ماشین روشن نمیشه. (یعنی ماشین “نمیخواد” روشن بشه)
“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:
Will you please turn the music down? It’s too loud.
میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.
Part C:
ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیمگیری یا برنامهریزی شدن استفاده نمیکنیم:
I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)
شنبهی آینده میرم تعطیلات.
مقایسه کن:
I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)
من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیمگیری شده)
A: I’ll meet you at half past ten, OK?
ساعت ۱۰:۳۰ میبینمت، اوکی؟
B: Fine. See you then. (decided now)
خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)
Part D:
ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we” استفاده میکنیم.
ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده میکنیم:
Shall I open the window? (= do you want me to open it?)
پنجره رو باز کنم؟ (یعنی میخوای پنجره رو باز کنم؟)
I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)
من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)
‘Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’
«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»
‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’
«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»
“ ?… shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:
Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)
در رو ببندم؟ (یعنی میخوای من در رو ببندم؟)
Will you shut the door? (= I want you to shut it)
در رو میبندی؟ (یعنی میخوام تو در رو ببندی)
ما با استفاده از روشهای نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد میگیرید، بلکه مهارتهای مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت میکنید.
پاسخنامه
21.1
2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put
3. I’ll check
4. I’ll do
5. I’ll show
6. I’ll have
7. I’ll stay / I’ll wait
8. I’ll try
21.2
2. I think I’ll go to bed.
3. I think I’ll go for a walk.
4. I don’t think I’ll have (any) lunch.
5. I don’t think I’ll go swimming today.
21.3
3. I’ll meet
4. I’ll stay
5. I’m having
6. I won’t forget
7. we’re going
8. Are you doing
9. Will you do
10. Do you go
11. won’t tell
12. I’ll do
21.4
2. Where shall we go (on holiday)?
3. Shall I buy it?
4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?
5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?
6. What time shall we meet?

خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
درس نوزدهم: English Grammar in Use
Present tenses (I am doing / I do) for the future
زمانهای حال برای آینده
خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
1. حال استمراری (I am doing)
از حال استمراری استفاده میکنیم وقتی که میخوایم دربارهی برنامههای قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامهریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:
من فردا دارم میرم باشگاه.
I’m going to the gym tomorrow.
اون دوشنبه داره میره مسافرت.
She’s going on a trip on Monday.
تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف میزنیم. چون این یه کاریه که برنامهریزی شده.
2. حال ساده (I do)
ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده میکنیم که معمولاً طبق برنامه انجام میشن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلمها، یا کلاسها. مثلاً:
کلاس زبانم ساعت ۳ شروع میشه.
My English class starts at 3.
قطار ساعت ۶ حرکت میکنه.
The train leaves at 6.
اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، چون یه برنامهی مشخص و رسمی هست.
Part A:
حال استمراری (دارم انجام میدم) با معنی آینده
This is Ben’s diary for next week.
این دفترچهی برنامهی بن برای هفتهی بعده.
He is playing tennis on Monday afternoon.
اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی میکنه.
He is going to the dentist on Tuesday morning.
اون سهشنبه صبح میره دندونپزشکی.
He is meeting Kate on Friday.
اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.
تو همهی این مثالها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامهریزی کرده که این کارا رو انجام بده.
I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:
دارم یه کاری رو انجام میدم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامهریزی کردم که انجامش بدم:
A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)
الف: شنبه شب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چیکار میکنی”)
B: I’m going to the cinema. (not I go)
ب: میخوام برم سینما. (نه اینکه “میرم سینما”)
A: What time is Katherine arriving tomorrow?
الف: کاترین فردا چه ساعتی میرسه؟
B: Half past ten. We’re meeting her at the station.
ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.
I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.
فردا کار نمیکنم، پس میتونیم بریم یه جایی بیرون.
Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.
استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمیکنه. پاش آسیب دیده.
معمولاً برای صحبت کردن دربارهی کارهایی که برنامهریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمیکنیم:
What are you doing tonight? (not What will you do)
امشب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)
Alex is getting married next month. (not will get)
الکس ماه بعد ازدواج میکنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)
ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده میکنیم. این مخصوصاً برای فعلهای حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده میشه.
I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)
خستهام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “میرم بخوابم”)
‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)
تینا، آمادهای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)
Part B:
حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده
ما از حال ساده وقتی درباره برنامههای زمانبندی شده مثل زمانهای حمل و نقل یا سینما صحبت میکنیم، استفاده میکنیم .
I have to go. My train leaves at 11.30.
من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت میکنه.
What time does the film start tonight?
فیلم امشب چه ساعتی شروع میشه؟
The meeting is at nine o’clock tomorrow.
جلسه فردا ساعت 9 هست.
میتونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت میکنی که برنامههاشون مثل یک جدول زمانبندی ثابت شده است استفاده کنی.
I start my new job on Monday.
من دوشنبه کار جدیدم رو شروع میکنم.
What time do you finish work tomorrow?
چه ساعتی فردا کارت تموم میشه؟
اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده میشه.
What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)
فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟
مقایسه کن:
Present simple زمان حال ساده What time does the train arrive? قطار چه ساعتی میرسه؟ The film starts at 8.15. فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع میشه. | Present continuous زمان حال استمراری What time are you arriving? کی میرسی؟ I’m going to the cinema this evening امشب دارم میرم سینما. |
وقتی در مورد قرارها، کلاسها، امتحانها و غیره صحبت میکنی، میتونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.
I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.
من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
19.1
2. How long are you going for?
3. When are you leaving?
4. Are you going alone?
5. Are you travelling by car?
6. Where are you staying?
19.2
2. We’re having
3. I’m not working
4. I’m leaving
5. are you going
6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming
7. I’m going
8. He’s working / He is working
19.3
Example answers:
2. I’m working tomorrow morning.
3. I’m not doing anything tomorrow evening.
4. I’m going swimming next Sunday.
5. I’m going to a party this evening.
19.4
2. Are you going
3. he’s moving / he is moving
4. I’m going / I am going … does it start
5. we’re meeting / we are meeting
6. Are you doing
7. does this term end … starts
8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting
9. Are you watching
10. leaves … arrives
11. It finishes
12. I’m not using / I am not using

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند.
درس هفدهم: English Grammar in Use
have and have got
داشتن
در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند، اما در موقعیتها و سبکهای مختلفی کاربرد دارند.
در این درس، تفاوتهای اصلی بین این دو روش را بررسی میکنیم و یاد میگیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.
Part A:
Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماریها، قرارها و .. استفاده می شوند!)
میتونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. میتونید بگید:
They have a new car. Or They’ve got a new car.
اونا یه ماشین جدید دارن.
Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.
لیزا دوتا برادر داره.
I have a headache. Or I’ve got a headache.
من سردرد دارم.
Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.
خونهمون یه باغچه کوچیک داره.
He has a few problems. Or He’s got a few problems.
اون یه سری مشکل داره.
I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.
من فردا کلاس رانندگی دارم.
اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرمهای استمراری استفاده نمیکنیم. مثلا: I’m having
We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)
داریم از تعطیلاتمون لذت میبریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.
برای گذشته از had استفاده میکنیم (معمولا بدون got )
Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)
لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.
Part B:
تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:
I don’t have any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t got any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t any questions. (less usual) من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)
She doesn’t have a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t got a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t a car. (less usual) اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)
| Do you have any questions? سوالی داری؟ Or Have you got any questions? سوالی داری؟ Or Have you any questions? (less usual) سوالی داری؟ (کمتر رایجه)
Does she have a car? اون ماشین داره؟ Or Has she got a car? اون ماشین داره؟ Or Has she a car? (less usual) اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه) |
تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده میکنیم:
Did you have a car when you were living in Paris?
وقتی پاریس زندگی میکردی ماشین داشتی؟
I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.
تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.
Lisa had long hair, didn’t she?
لیزا موهاش بلند بود، نه؟
Part C:
Have breakfast / have a shower / have a good time etc.
صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره
ما همچنین از have ( نه have got ) برای کارهایی که انجام میدیم یا تجربه میکنیم استفاده میکنیم.
Have got تو این عبارات ممکن نیست.
مقایسه کن:
Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)
بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ میخورم.
But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?
ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی میخوای؟
میتونی از فرمهای استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:
We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.
داریم از تعطیلات لذت میبریم. خیلی خوش میگذره.
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’
مارک کجاست؟ داره دوش میگیره.
تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده میکنیم:
I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)
من معمولا صبحونه مفصل نمیخورم.
Where does Chris usually have lunch?
کریس معمولا کجا ناهار میخوره؟
Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)
مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه تمرین 17
17.1
2. h
3. c
4. g
5. b
6. a
7. e
8. f
17.2
3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)
4. didn’t have
5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)
6. do you have / have you got (have you is less usual)
7. didn’t have
8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)
9. did you have
10. don’t have / haven’t got
11. had … didn’t
17.3
3. I didn’t have / hadn’t got my phone
4. I have a cold or I’ve got a cold
5. OK
6. I didn’t have any energy
7. OK (or It hasn’t got many shops.)
8. Did you have (Had you is unusual)
9. OK
10. he had a beard
11. OK (or We’ve got plenty of time.)
12. do you have a shower
17.4
2. has a break
3. had a party
4. have a look
5 ’s having / is having a nice time
6. had a chat
7. Did you have trouble
8. had a baby
9. was having a shower
10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده میشه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان میگیم Past Perfect Continuous.
درس شانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect continuous (I had been doing)
گذشته کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده میشه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان میگیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی میخوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس میخوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون میدیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.
حالا با هم تمرین میکنیم و یاد میگیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.
Part A:
Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.
دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید میتابید، اما زمین خیلی خیس بود.
It had been raining.
بارون اومده بود.
It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.
وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمیاومد. خورشید میتابید. ولی قبلش بارون اومده بود.
مثالهای بیشتر:
My hands were dirty because I’d been repairing my bike.
دستهام کثیف بودند چون داشتم دوچرخهام رو تعمیر میکردم
Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.
تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود
I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.
من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی میکرد، ولی شهر رو خیلی خوب میشناخت.
میتونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.
We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.
حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی میکردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.
Part B:
مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)
Past perfect continuous گذشته کامل استمراری
At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came) بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)
James was out of breath. He’d been running. (= he had been …) جیمز نفسش بریده بود. داشت میدوید. (= اون داشت میدوید)
| Present perfect continuous حال کامل استمراری
I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now) امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقهست که منتظرم. (قبل از الآن)
James is out of breath. He’s been running. (= he has been …) جیمز نفسش بریده. داشته میدویده. (= اون در حال دویدن بوده) |
Part C:
مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)
It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.
وقتی رفتیم بیرون بارون نمیاومد. خورشید میتابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.
Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.
کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.
Part D:
بعضی از فعلها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمیشن.
We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)
ما دوستای خوبی بودیم. سالها بود که همدیگه رو میشناختیم. (نه had been knowing)
A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)
چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)
اگه میخواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاورهای استفاده میشن.
توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار میرن و بهتون کمک میکنن مثل نیتیوها حرف بزنید.
پاسخنامه درس 16
16.1
2. They’d been playing football. / They had been playing …
3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …
4. She’d been having a bad dream. / She had been having …
5. He’d been watching a film. / He had been watching …
6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …
16.2
2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)
3. went … had been working or had worked
4. had been playing … started
5. Example answer: I’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.
16.3
2. We’d been travelling
3. He was looking
4. She’d been running
5. He was walking
6. I’d had it
7. I’d been going
8. I’ve been training
9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)
10. a) he was already working b) had already been working c) He’s been working

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
درس پانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect (I had done)
گذشته کامل (ماضی بعید)
“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اونجایی که میخوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده میکنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستانهامون رو دقیقتر بگیم.”
Part A:
Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.
هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.
Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.
پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.
So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.
پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.
گذشته کامل ساده به این صورت ساخته میشه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).
بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت میکنیم:
Sarah arrived at the party.
سارا به مهمونی رسید .
این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده میکنیم:
When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.
وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.
چندتا مثال دیگه:
When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.
دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.
Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.
کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.
At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.
اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.
The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before.
آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.
Part B:
مقایسه حال کامل و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where. مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.
We weren’t hungry. We’d just had lunch. ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.
The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks. خونه کثیف بود. هفتهها بود که تمیزش نکرده بودن. | Present perfect: حال کامل:
Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where. اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.
We aren’t hungry. We’ve just had lunch. ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.
The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks. خونه کثیفه. هفتههاست تمیزش نکردن. |
Part C:
مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: No, he’d already left. نه، اون قبلاً رفته بود.
Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house. کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونهی مامانش بود. | Past simple: گذشته ساده:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: Yes, but he left soon afterwards. آره، ولی بعدش سریع رفت.
Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house. وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونهی مامانش بود. |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه درس 15
15.1
3. It had changed a lot.
4. I hadn’t heard it before.
5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …
6. The film had already started.
7. We hadn’t been there before.
8. I hadn’t seen him for five years.
9. They’d just had lunch. / They had just had …
10. He’d never played before. / He had never played …
15.2
2. there was … She’d gone / She had gone
3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked
4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)
15.3
2. I went
3. had gone
4. he’d already travelled / he had already travelled
5. broke
6. we saw … had broken … we stopped

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
درس هفتم: English Grammar in Use
Present perfect 1 (I have done)
حال کامل (ماضی نقلی)
در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند اما تأثیر آنها تا کنون ادامه دارد، بسیار مفید است. در این درس، ساختار، کاربردها و تفاوتهای زمان حال کامل با سایر زمانها را بررسی خواهیم کرد.”
Part A :
به این مثال دقت کن:
Tom can’t find his key. He’s lost his key. (= He has lost …)
He has lost his key = He lost it and he doesn’t have it now.
تام نمیتونه کلیدش رو پیدا کنه. اون کلیدش رو گم کرده . (= اون کلیدش رو گم کرده و هنوز هم اونو نداره.)
Have lost / has lost ساختار زمان حال کامل ساده است.
زمان حال ساده به شکل have/has + قسمت سوم فعل (past participle) ) ساخته میشه . قسمت سوم فعل معمولا به ed- ختم میشه ( مثل finished/decided ) ، اما خیلی از فعل ها بی قاعده هستن ( مثل lost/done/written )
Part B :
برای بیان یک چیز ی که به تازگی اتفاق افتاده:
Ow! I’ve cut my finger.
آخ! انگشتم رو بریدم.
The road is closed. There’s been an accident. (= There has been …)
جاده بسته است. یه تصادف اتفاق افتاده.
Police have arrested two men in connection with the robbery.
پلیس دو مرد رو در ارتباط با سرقت دستگیر کرده .
وقتی از زمان حال کامل استفاده میکنیم، ارتباطی با زمان حال وجود داره. عملی که توی گذشته انجام شده، الان نتیجه داره:
Tom has lost his key. (= he doesn’t have it now)
تام کلیدش رو گم کرده . (= اون هنوز کلیدش رو نداره.)
He told me his name, but I’ve forgotten it. (= I can’t remember it now)
اون اسمش رو به من گفت، اما من اونو فراموش کردم. (= الان نمیتونم اونو به یاد بیارم.)
Sally is still here. She hasn’t gone out. (= she is here now)
سالی هنوز اینجاست. اون بیرون نرفته . (= اون الان اینجاست.)
I can’t find my bag. Have you seen it? (= do you know where it is now?)
من نمیتونم کیفم رو پیدا کنم. اونو دیدی؟ (= میدونی الان کجاست؟)
مقایسه Gone و been:
James is on holiday. He has gone to Italy. (= he is there now or on his way there)
جیمز توی تعطیلاته. اون به ایتالیا رفته . (= او الان اونجاست یا تو راهه.)
Amy is back home now. She has been to Italy. (= she has now come back)
امی الان به خونه برگشته . اون به ایتالیا رفته بود. (= او الان بازگشته .)
Part C :
شما میتونید از زمان حال کامل با کلمه های just، already و yet استفاده کنید.
just = کمی قبل (مدت کوتاهی پیش)
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
Hello. Have you just arrived?
«سلام. تازه رسیدی؟»
Already = زودتر از انتظار
‘Don’t forget to pay the bill.’ ‘I’ve already paid it.’
«فراموش نکن که صورتحساب رو پرداخت کنی.» «من قبلاً اونو پرداخت کردم.»
‘What time is Mark leaving?’ ‘He’s already left .’
«مارک کی میره؟» «اون قبلاً رفته .»
Yet = تا حالا.
از yet استفاده میکنیم تا نشون بدیم انتظار داریم چیزی اتفاق بیوفته. از yet توی جملات سوالی و منفی استفاده میکنیم.
Has it stopped raining yet?
« آیا بارون بند اومده؟»
I’ve written the email, but I haven’t sent it yet.
«من ایمیل رو نوشتم، اما هنوز اونو ارسال نکردم.»
Part D :
می تونید از گذشته ساده (did, went, had و غیره) هم توی مثالهای این صفحه استفاده کنید. پس میتونید بگید:
Ben isn’t here. He’s gone out. or He went out.
بن اینجا نیست. اون بیرون رفته .
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’ or ‘No, I just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
“با یادگیری زمان حال کامل، گام مهمی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشتهاید. اما یادگیری زبان یک سفر بیپایان است.
برای اینکه بتوانید به طور روان و سیال به زبان انگلیسی صحبت کنید، نیاز به تمرین مداوم و تعامل با زبان دارید. به شما پیشنهاد میکنیم در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنید تا بتوانید گرامر را در قالب مکالمههای واقعی تمرین کرده و مهارتهای گفتاری خود را تقویت کنید. این دوره تاکنون به بسیاری از زبانآموزان کمک کرده است تا به اهداف زبانی خود برسند.”
پاسخنامه درس هفتم
7.1
2. Her English has improved.
3. My bag has disappeared.
4. Lisa has broken her leg.
5. The bus fare has gone up.
6. Dan has grown a beard.
7. It’s stopped raining. / It has stopped raining.
8. My sweater has shrunk. / My sweater’s shrunk.
7.2
2. been
3. gone
4. gone
5. been
7.3
2. Have you seen it
3. I’ve forgotten / I have forgotten
4. he hasn’t replied
5. has it finished
6. The weather has changed
7. You haven’t signed
8. have they gone
9. He hasn’t decided yet
10. I’ve just seen her / I have just seen her
11. He’s already gone / He has already gone
12. Has your course started yet
You can also use the past simple (Did you see, he didn’t reply etc.) in this exercise.
7.4
2. he’s just gone out / he has just gone out or he just went out
3. I haven’t finished yet. or I didn’t finish yet.
4. I’ve already done it. / I have already done it. or I already did it. / I did it already.
5. Have you found a place to live yet? or Did you find a place …?
6. I haven’t decided yet. or I didn’t decide yet.
7. she’s just come back / she has just come back or she just came back