12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی

در مقاله ” ۱۲ حرکت فیزیکی مهم به انگلیسی” این عبارت های فعلی را به شما معرفی می کنم. این عبارت ها در انگلیسی واقعی کاربرد های فراوانی دارند.

12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی

حرکات فیزیکی مهم در زبان انگلیسی کدامند؟ اگر مفاهیمی مثل جمع کردن، بالا کشیدن زیپ، به خود پیچیدن، پخش کردن و مانند اینها را بخواهیم در زبان انگلیسی بیان کنیم از چه عبارت های فعلی باید استفاده کنیم؟

 

در مقاله “ ۱۲ حرکت فیزیکی مهم به انگلیسی” این عبارت های فعلی را به شما معرفی می کنم. این عبارت ها در انگلیسی واقعی کاربرد های فراوانی دارند. پس لطفاً تا انتهای این مطلب با من همراه باشید!

 

1. roll up

لوله کردن، جمع کردن

 

She rolled the mat up.

اون حصیر را لوله کرد.

 

2. deal out

ورق دادن، پخش کردن

 

He dealt the cards out.

اون کارتها را پخش کرد.

 

3. stick out

بیرون آوردن

 

She stuck her tongue out.

اون زبونش رو بیرون آورد.

 

4. zip up

بستن زیپ

 

12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی

 

He zipped his jacket up.

اون زیپ کاپشنش رو بست.

 

double up = double over

دولا شدن

 

He doubled up in pain.

اون از درد دولا شد.

 

6. take up # let sth down

(لباس) تو گرفتن، کوتاه کردن

 

She took the skirt up.

اون دامن را تو گرفت.

 

7. prop up

پایه زدن زیرِ، با شمع راست نگه داشتن

 

12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی

 

We propped the tree up.

ما زیر درخت پایه زدیم.

 

8. screw up

مچاله کردن (کاغذ، …)

 

I screwed the letter up.

من نامه را مچاله کردم.

 

9. curl up

خود را جمع کردن

 

She curled up on the sofa.

اون روی کاناپه خودش رو جمع کرد.

 

10. mop up

(آب و غیره) پاک کردن

 

I mopped up the spilt milk.

من شیر ریخته شده را پاک کردم.

 

11. chuck away = chuck sth out

دور انداختن

 

I chucked the packet away.

من پاکت را دور انداختم.

 

12. spread out

پهن کردن (سفره، فرش، نقشه و …)

 

12 حرکت فیزیکی مهم در انگلیسی

 

She spread the map out on the desk.

اون روی میز نقشه را پهن کرد.

 

We spread out the tablecloths and set the tables.

ما سفره ها رو پهن کردیم و میزها رو چیدیم.

 

 

 

 

کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی

 

 

 

 

 

 

۱۰ عبارت فعلی که باید بدانید.

می دانید منظور از عبارت فعلی چیست؟ عبارات فعلی بسیارمتداول تر از آنند که به نظر می رسند هر چند در ابتدا شاید دشوار و یا حتی ساختگی به نظر بیایند. به طور کلی “عبارت فعلی” = فعل + حرف اضافه/جز قید. در یادگیری زبان انگلیسی دانستن عبارات فعلی محتلف از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد زیرا این دسته عبارات به خصوص در مکالمات واقعی بسیار استفاده می شوند.   از این روز در این مقاله به معرفی ۱۰ عبارت […]

۱۰ عبارت فعلی که باید بدانید.

می دانید منظور از عبارت فعلی چیست؟

عبارات فعلی بسیارمتداول تر از آنند که به نظر می رسند هر چند در ابتدا شاید دشوار و یا حتی ساختگی به نظر بیایند. به طور کلی “عبارت فعلی” = فعل + حرف اضافه/جز قید.

در یادگیری زبان انگلیسی دانستن عبارات فعلی محتلف از اهمیت بسیاری برخوردار می باشد زیرا این دسته عبارات به خصوص در مکالمات واقعی بسیار استفاده می شوند.

 

از این روز در این مقاله به معرفی ۱۰ عبارت فعلی پر کاربرد می پردازیم.

 

1. Go Ahead:      اجازه- مجوز 

The company has been given the go-ahead to build a new supermarket.

مجوز ساخت یک سوپرمارکت جدید به این شرکت د اده شده است.

 

2. Try on:       (پرو کردن – امتحان کردن (لباس                   

The salesman gave her the yellow dress to try on.

فروشنده آن لباس زرد رنگ را به او داد تا پرو کند.

 

3. Carry on:       ادامه دادن                                           

The receptionist was worried about her work until the boss told her to carry on with her good work.

متصدی پذیرش نگران کارش بود تا اینکه رئیس به او گفت تا به کارش ادامه دهد.

 

4. Fed up:        خسته شدن از – کلافه شدن از                               

I’m really fed up with this constant rain.

از این باران دائمی خسته شدم.

 

drzaban

 

5. Top up:           پر کردن                                         

I’ll just top up the teapot.

همین الان قوری چای را پر خواهم کرد.

6. Blurt out:           پراندن – لودادن                                             

I was excited and blurted out the answer in the exam.

من در امتحان هیجان زده شدم و جواب را لو دادم.

 

7. Get by:           سر کردن – گذراندن                                                       

I could get by on fruits everyday.

من توانستم هر روز را با خوردن میوه سر کنم.

8. Call off:       کنسل کردن – لغو شدن                                              

They have had to call off the match at the last minute.

آن ها ناچار شدن در آخرین لحظه مسابقه را کنسل کنند.

 

9. Get Along:      روزگار گذراندن – سر کردن                                  

How are you getting along at playing the violin?

چطور می توانی با ویولن زدن روزگار بگذرانی؟

 

10. Watch out:            مراقب بودن                                                  

Watch out! There is a deep well behind.

مراقب باش! پشت سر یک چاه عمیق وجود دارد.

 

 

 

اگر به کاملترین مجموعه اصطلاحات پر کاربرد زبان انگلیسی و اصطلاحات عامیانه علاقه مند هستید می توانید این اصطلاحات را به صورت ویدئویی در سایت دکتر زبان مشاهده کنید.

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری