

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.
درس بیست و هفتم: English Grammar in Use
could (do) and could have (done)
توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوتها رو بررسی میکنیم.
بهطور ساده، “could” رو وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که میخوایم بگیم یه کاری رو میشد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.
با یاد گرفتن این مباحث، میتونیم تو صحبت کردن و نوشتن جملههای دقیقتر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوتهای ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.
Part A :
“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشتهی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):
الان: گوش کن، دارم صدایی میشنوم.
Listen, I can hear a noise.
گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.
Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.
اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه میتوان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:
مثال:
امشب چیکار کنیم؟ میتونیم بریم پارک قدم بزنیم.
We could go for a walk in the park.
وقتی به لندن سفر میکنی، میتونی پیش دوستت بمونی.
When you go to London, you could stay with your friend.
نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون میده.
Part B:
ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیتهایی استفاده میکنیم که غیرواقعی یا کمی اغراقشده هستند:
انقدر خستهام که میتونم یک هفته بخوابم.
I’m so tired, I could sleep for a whole week.
مقایسه:
من میتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).
I can stay with my friend when I go to Tehran.
شاید بتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (احتمالی).
Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.
Part C:
از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:
داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید میدونم.
The story could be true, but I doubt it.
نمیدونم سارا کی میرسه، ممکنه هر لحظه بیاد.
I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.
مقایسه:
هوای شمال خیلی زود تغییر میکنه (بهطور کلی).
The weather can change quickly in the north.
الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.
The weather is nice now, but it could change later.
Part D:
از “could have” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:
من دیروز انقدر خسته بودم که میتونستم تا ظهر بخوابم.
I was so tired yesterday, I could have slept until noon.
چرا توی هتل موندی؟ میتونستی بیای پیش من بمونی.
Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.
Part E:
وقتی از “couldn’t” استفاده میکنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:
من نمیتونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت میشدم.
I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.
الان همه چیز خوبه. اوضاع نمیتونست بهتر از این باشه.
Everything is perfect now; it couldn’t be better.
برای گذشته:
ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمیتونست بهتر از این باشه.
We had a great holiday; it couldn’t have been better.
مقایسه:
من الان نمیتونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.
I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.
دیروز نمیتونستم بدوم چون پام درد میکرد.
I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.
اگه میخواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلطتر بشید، پیشنهاد میکنیم تو دورههای مکالمه ما شرکت کنید. تو این دورهها، نهتنها این گرامرها رو یاد میگیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث میشه بتونید سریعتر پیشرفت کنید و تو صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊
پاسخنامه تمرین درس 27
27.1
2. e 3. b
4. f 5. a
6. d
27.2
2. could 3. can
4. could 5. can
6. can 7. could
8. can 9. could
10. could
27.3
2. could have come
3. could be
4. could have been
5. could have
6. could come
7. have moved
8. gone
27.4
3. couldn’t wear
4. couldn’t have managed
5. couldn’t have been
6. couldn’t afford (or couldn’t manage)
7. couldn’t have studied
8. couldn’t stand

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن.
درس بیست و پنجم: English Grammar in Use
when I do and when I’ve done if and when
درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use دربارهی تفاوت استفاده از عبارتهای when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمهی if ترکیب میشن. این فصل بهتون یاد میده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.
این موضوع بهویژه توی مکالمههای روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارتها باعث میشه صحبتهاتون طبیعیتر و حرفهایتر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک میکنه تا بتونید وقتی دارید دربارهی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت میکنید، دقیقتر و واضحتر منظور خودتون رو برسونید.
Part A:
Amy is on a train. She’s calling a friend
امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ میزنه.
‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:
«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ میزنم» یه جمله است که از دو قسمت تشکیل شده:
The main part: I’ll call you again later
قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ میزنم»
And when … : when I arrive
و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»
زمان جمله آیندهست، ولی امی میگه:
… when I arrive (not when I will arrive)
«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)
ما میگیم
When I do something (not will do)
وقتی که کاری رو انجام میدم (نه انجام خواهم داد)
When something happens (not will happen)
وقتی که اتفاقی میافته (نه اتفاق خواهد افتاد)
چندتا مثال دیگه:
We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)
میریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)
When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)
وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)
Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)
فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی میری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)
همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق میکنه:
What are you going to do while I’m away? (not while I will be)
میخوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)
Before you go, there’s something I want to ask you.
قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که میخوام ازت بپرسم.
Wait here until I come back. Or … till I come back.
اینجا منتظر بمون تا برگردم.
Part B :
میتونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:
Can I have the newspaper when you’ve finished with it?
میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟
Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.
وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.
از حال کامل زمانی استفاده میکنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگهای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمیافتن:
When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)
وقتی به کیت زنگ زدم، میتونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ میزنم و بعدش میتونیم بریم بیرون)
اگه دوتا کار همزمان اتفاق میافتن از حال کامل استفاده نکن :
When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)
وقتی به کیت زنگ میزنم، درباره مهمونی ازش میپرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)
خیلی وقتا میتونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :
I’ll come as soon as I finish.
میام همین که تموم کنم.
یا
I’ll come as soon as I’ve finished.
میام همین که تموم کرده باشم.
You’ll feel better after you have something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.
یا
You’ll feel better after you’ve had something to eat.
حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.
Part C :
If و when
بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده میکنیم:
I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)
اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی میشم.
Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.
عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر میرسیم.
از if (نه when) برای چیزهایی استفاده میکنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):
If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)
اگه امشب بارون بیاد، نمیرم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)
Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)
نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر میکنم»)
If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.
اگه زود نیان، منتظرشون نمیمونم.
از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق میافتن استفاده میکنیم. مقایسه کن:
I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.
ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون میگیرم.
I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.
قطعاً بعداً میرم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی میرم بیرون، یه کم نون میگیرم.
اگه میخواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاورهای استفاده میشن.
توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار میرن و بهتون کمک میکنن مثل نیتیوها حرف بزنید.
پاسخنامه تمرین درس 25 ام
25.1
2. we’ll let
3. starts
4. it changes
5. I’ll make
6. I’m 40
7. I’ll wait
8. he grows up
9. you’re
10. is
11. will be
12. you’ve had
25.2
2. she goes
3. you know
4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are
5. Will you still be … I get
6. there are … I’ll let / I will let
7. You won’t recognise / You will not recognise … you see
8. you need … I’m / I am
25.3
2. it gets dark
3. you decide or you’ve decided / you have decided
4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong
5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road
6. she apologises or she’s apologised / she has apologised
25.4
2. if 3. If
4. when 5. If
6. When 7. if
8. if

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم.
درس بیست و چهارم: English Grammar in Use
will be doing and will have done
در درس 24 کتاب English Grammar in Use، میخواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم. این دو زمان هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن و در موقعیتهای متفاوتی استفاده میشن.
تو زندگی روزمره، وقتی میخوایم بگیم یه کاری در آینده در حال انجام خواهد بود (مثل «فردا این موقع دارم میرم باشگاه»)، از “will be doing” استفاده میکنیم. اما وقتی میخوایم بگیم یه کاری رو توی آینده تموم کردیم و انجام شده (مثل «تا آخر این هفته این پروژه رو تموم کردهام»)، از “will have done” استفاده میکنیم.
این درس کمک میکنه بتونیم این دو زمان رو از هم تشخیص بدیم و راحتتر بگیم توی آینده دقیقاً چه اتفاقی میافته یا چه چیزی به نتیجه رسیده.
Part A:
این مثال رو ببین:
These people are standing in a queue to get into the cinema.
این آدما تو صف ایستادن که برن داخل سینما.
Half an hour from now, the cinema will be full. Everyone will be watching the film.
نیم ساعت دیگه سینما پر میشه. همه دارن فیلم رو تماشا میکنن.
Three hours from now, the cinema will be empty. The film will have finished.
سه ساعت دیگه سینما خالی میشه. فیلم تموم شده.
Everyone will have gone home.
همه رفتن خونه.
Part B:
آینده استمراری، یعنی من وسط انجام کاری هستم.
This time next week I’ll be on holiday. I’ll be lying on the beach or swimming in the sea.
این موقع هفته دیگه من تو تعطیلاتم. دارم کنار ساحل دراز کشیدم یا تو دریا شنا میکنم.
You have no chance of getting the job. You’ll be wasting your time if you apply.
هیچ شانسی برای گرفتن این کار نداری. اگه درخواست بدی، وقتتو هدر میدی.
مقایسه آینده استمراری با آینده ساده:
Don’t phone between 7 and 8. We’ll be eating.
بین ساعت ۷ تا ۸ زنگ نزن. داریم شام میخوریم.
Let’s wait for Liz to arrive and then we’ll eat.
بذار منتظر بمونیم تا لیز برسه و بعد شام میخوریم.
مقایسه کن:
At 10 o’clock yesterday, Tina was in her office. She was working. (past continuous)
ساعت ۱۰ دیروز، تینا تو دفترش بود. داشت کار میکرد. (گذشته استمراری)
It’s 10 o’clock now. She is in her office. She is working. (present continuous)
الان ساعت ۱۰ه. تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (حال استمراری)
At 10 o’clock tomorrow, she will be in her office. She will be working. (future continuous)
فردا ساعت ۱۰، تینا تو دفترشه. داره کار میکنه. (آینده استمراری)
Part C:
از “آینده استمراری” برای کارهایی که قراره تو آینده کامل بشن هم استفاده میکنیم.
مثلاً:
The government will be making a statement about the crisis later today.
دولت امروز بعداً یه بیانیه درباره بحران میده.
Later in the programme, I’ll be talking to the Minister of Education.
بعداً تو برنامه، با وزیر آموزش صحبت میکنم.
The team’s star player is injured and won’t be playing in the game on Saturday.
ستاره تیم مصدوم شده و شنبه تو بازی حضور نداره.
وقتی از فرم will be (doing) استفاده میکنیم، will (do) “آینده استمراری” شبیه going to (do) آینده ساده عمل می کنه.
Part D:
“آینده کامل” یعنی کاری تا یه زمانی تو آینده کامل میشه.
مثلاً:
Sally always leaves for work at 8.30 in the morning. She won’t be at home at 9 o’clock – she’ll have gone to work.
سالی همیشه ساعت ۸:۳۰ صبح میره سر کار. ساعت ۹ خونه نیست – رفته سر کار.
We’re late. The film will already have started by the time we get to the cinema.
ما دیر کردیم. وقتی برسیم سینما، فیلم شروع شده.
مقایسه کن:
Ted and Amy have been married for 24 years. (present perfect)
تد و امی ۲۴ ساله که ازدواج کردن. (حال کامل)
Next year they will have been married for 25 years. (future perfect)
سال دیگه ۲۵ سال از ازدواجشون گذشته. (آینده کامل)
When their son was born, they had been married for three years. (past perfect)
وقتی پسرشون به دنیا اومد، سه سال از ازدواجشون گذشته بود. (گذشته کامل)
تا حالا چند بار شده که توی مسافرت، کار، یا حتی اینترنت با انگلیسی مواجه شدید و حس کردید که کاش میتونستید راحتتر مکالمه کنید؟ انگلیسی فقط یه زبان نیست؛ یه کلید برای دنیای بزرگتره!
ما توی دورههای مکالمه انگلیسیمون، بهت کمک میکنیم که بدون استرس، راحت و روان صحبت کنی. تمرینات کاملاً عملی و کاربردی هستن، یعنی از همون جلسات اول میتونی جملات ساده بسازی و توی موقعیتهای مختلف ازشون استفاده کنی. هر چی زودتر شروع کنی، زودتر نتیجه میبینی!
پس اگه میخوای بدون دردسر، انگلیسی رو مثل یه دوست یاد بگیری و توی موقعیتهای مختلف ازش استفاده کنی، دورههای مکالمه ما دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. بیا و با ما همراه شو!
پاسخنامه تمرین درس 24ام
24.1
2. b is true
3. a and c are true
4. b and d are true
5. c and d are true
6. c is true
24.2
2. be going
3. won’t be playing
4. will be starting
5. be watching
6. will you be doing
7. won’t be going
8. will be landing
24.3
2. we’ll be playing / we will be playing
3. She’ll be waiting / She will be waiting
4. it will have finished (or it will be finished)
5. you’ll still be living / you will still be living
6. she’ll have travelled / she will have travelled
7. I’ll be staying / I will be staying
8. he’ll have spent / he will have spent
9. I won’t be doing / I will not be doing

درس بیست و یکم: English Grammar in Use
will and shall – part 1
درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی میپردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده میشوند، هرچند با تفاوتهایی که در کاربرد آنها وجود دارد.
“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیمگیری فوری استفاده میشود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.
“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده میشود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.
در این درس، ما به تفاوتها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونههایی از استفادههای آنها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.
Part A:
ما از “I’ll” وقتی استفاده میکنیم که تازه تصمیم گرفتهایم کاری انجام بدیم.
“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”
“اوه، در رو باز گذاشتم. میرم و میبندمش.”
“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”
“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”
“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”
“به مکس زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ میزنم.”
ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جملهها استفاده نمیکنیم:
“I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)
الان بهش زنگ میزنم.
ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده میکنیم:
I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.
یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.
I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.
فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خستهام.
توی انگلیسی محاورهای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل میشه:
I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)
میبینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمیمونم.
Part B :
ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیتها استفاده میکنیم:
پیشنهاد دادن برای انجام کاری
That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)
به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت میکنم.
قبول کردن انجام کاری
A: Can you give Tom this book?
میتونی این کتاب رو به تام بدی؟
B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.
حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش میدم.
قول دادن برای انجام کاری
Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.
مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس میدم.
I won’t tell anyone what happened. I promise.
قول میدم به کسی نگم چی شده.
ما از “won’t” استفاده میکنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع میکنه:
I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.
سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمیکنه.
The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)
ماشین روشن نمیشه. (یعنی ماشین “نمیخواد” روشن بشه)
“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:
Will you please turn the music down? It’s too loud.
میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.
Part C:
ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیمگیری یا برنامهریزی شدن استفاده نمیکنیم:
I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)
شنبهی آینده میرم تعطیلات.
مقایسه کن:
I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)
من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیمگیری شده)
A: I’ll meet you at half past ten, OK?
ساعت ۱۰:۳۰ میبینمت، اوکی؟
B: Fine. See you then. (decided now)
خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)
Part D:
ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we” استفاده میکنیم.
ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده میکنیم:
Shall I open the window? (= do you want me to open it?)
پنجره رو باز کنم؟ (یعنی میخوای پنجره رو باز کنم؟)
I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)
من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)
‘Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’
«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»
‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’
«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»
“ ?… shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:
Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)
در رو ببندم؟ (یعنی میخوای من در رو ببندم؟)
Will you shut the door? (= I want you to shut it)
در رو میبندی؟ (یعنی میخوام تو در رو ببندی)
ما با استفاده از روشهای نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذتبخش تبدیل کردهایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد میگیرید، بلکه مهارتهای مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت میکنید.
پاسخنامه
21.1
2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put
3. I’ll check
4. I’ll do
5. I’ll show
6. I’ll have
7. I’ll stay / I’ll wait
8. I’ll try
21.2
2. I think I’ll go to bed.
3. I think I’ll go for a walk.
4. I don’t think I’ll have (any) lunch.
5. I don’t think I’ll go swimming today.
21.3
3. I’ll meet
4. I’ll stay
5. I’m having
6. I won’t forget
7. we’re going
8. Are you doing
9. Will you do
10. Do you go
11. won’t tell
12. I’ll do
21.4
2. Where shall we go (on holiday)?
3. Shall I buy it?
4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?
5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?
6. What time shall we meet?

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
درس بیستم: English Grammar in Use
I’m going to (do)
درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیمها و برنامههای شخصی که قبلاً در موردشان فکر کردهاند، آشنا میشوند. این ساختار به زبانآموزان کمک میکند تا موقعیتهایی که تصمیمگیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوتهای ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمانهای آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره میکند.
Part A:
I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:
‘Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’
«میخوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»
A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?
الف: شنیدم سارا تو قرعهکشی برنده شده. با پولش میخواد چیکار کنه؟
B: She’s going to buy a new car.
ب: میخواد یه ماشین نو بخره.
I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?
فقط میخوام یه تماس سریع بگیرم. میتونی منتظر من بمونی؟
This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.
این پنیر بوی بدی میده. من نمیخوام بخورمش.
Part B:
I am doing and I am going to do
من دارم انجام میدم و من قراره انجام بدم
I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:
I’m leaving next week. I’ve booked my flight.
من هفته دیگه دارم میرم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.
What time are you meeting Emily this evening?
امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟
I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.
A: Your shoes are dirty.
الف: کفشهات کثیفه.
B: Yes, I know. I’m going to clean them. (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)
ب: آره، میدونم. میخوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)
I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.
نمیخوام اینجا بمونم. فردا میخوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.
مقایسه کن:
I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)
نمیدونم فردا چی کار دارم میکنم. (یعنی نمیدونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)
I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)
نمیدونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)
اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.
Part C:
همچنین میتونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:
The man isn’t looking where he is going.
اون مرد حواسش نیست داره کجا میره.
He is going to walk into the wall.
اون داره میره بخوره به دیوار.
When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.
وقتی میگیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح میکنه.
The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.
اون مرد الان داره به سمت دیوار میره، پس میتونیم ببینیم که داره میره بخوره بهش.
چند تا مثال دیگه:
Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)
به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (میتونیم الان ابرها رو ببینیم)
I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)
حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)
The economic situation is bad now and things are going to get worse.
وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم میشه.
Part D:
من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:
We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.
ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.
I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’
من فقط داشتم میرفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»
میتونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):
I thought it was going to rain, but it didn’t.
فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.
در آخر باید بگم که توی دورههای مکالمهمون، گرامر رو خیلی راحت و بیدردسر یاد میدیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد میگیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار میبری و یاد میگیری.
پس اگه میخوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دورههای ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!
خب بریم سراغ تمرین های این درس!
پاسخنامه تمرین درس بیستم
20.1
2. What are you going to wear?
3. Where are you going to put it?
4. Who are you going to invite?
5. How are you going to cook it?
20.2
2. I’m going to try
3. I’m going to say
4. I’m going to wash
5. I’m not going to accept
6. I’m going to learn
7. I’m going to run
8. I’m going to complain
9. I’m not going to tell
20.3
2. He’s going to be late.
3. The boat is going to sink.
4. They’re going to run out of petrol.
5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.
20.4
2. was going to buy
3. were going to play
4. was going to phone
5. was going to be
6. was going to give up
7. were you going to say

خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
درس نوزدهم: English Grammar in Use
Present tenses (I am doing / I do) for the future
زمانهای حال برای آینده
خیلی وقتها ما از زمان حال استفاده میکنیم تا درباره آینده حرف بزنیم. دو تا زمان مهم که این کار رو باهاشون انجام میدیم، حال استمراری و حال ساده هستن.
1. حال استمراری (I am doing)
از حال استمراری استفاده میکنیم وقتی که میخوایم دربارهی برنامههای قطعی و کارهایی که از قبل براشون برنامهریزی کردیم، صحبت کنیم. مثلاً:
من فردا دارم میرم باشگاه.
I’m going to the gym tomorrow.
اون دوشنبه داره میره مسافرت.
She’s going on a trip on Monday.
تو اینجا زمان حاله، ولی داریم درباره آینده حرف میزنیم. چون این یه کاریه که برنامهریزی شده.
2. حال ساده (I do)
ما از حال ساده برای چیزهایی استفاده میکنیم که معمولاً طبق برنامه انجام میشن، مثل زمان حرکت قطارها، ساعت شروع فیلمها، یا کلاسها. مثلاً:
کلاس زبانم ساعت ۳ شروع میشه.
My English class starts at 3.
قطار ساعت ۶ حرکت میکنه.
The train leaves at 6.
اینجا هم داریم از حال ساده برای صحبت درباره آینده استفاده میکنیم، چون یه برنامهی مشخص و رسمی هست.
Part A:
حال استمراری (دارم انجام میدم) با معنی آینده
This is Ben’s diary for next week.
این دفترچهی برنامهی بن برای هفتهی بعده.
He is playing tennis on Monday afternoon.
اون دوشنبه بعد از ظهر تنیس بازی میکنه.
He is going to the dentist on Tuesday morning.
اون سهشنبه صبح میره دندونپزشکی.
He is meeting Kate on Friday.
اون جمعه قراره با کیت ملاقات کنه.
تو همهی این مثالها، بن از قبل تصمیم گرفته و برنامهریزی کرده که این کارا رو انجام بده.
I’m doing something (tomorrow etc.) = I have already decided and arranged to do it:
دارم یه کاری رو انجام میدم (فردا و غیره) = از قبل تصمیم گرفتم و برنامهریزی کردم که انجامش بدم:
A: What are you doing on Saturday evening? (not What do you do)
الف: شنبه شب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چیکار میکنی”)
B: I’m going to the cinema. (not I go)
ب: میخوام برم سینما. (نه اینکه “میرم سینما”)
A: What time is Katherine arriving tomorrow?
الف: کاترین فردا چه ساعتی میرسه؟
B: Half past ten. We’re meeting her at the station.
ب: ده و نیم. قراره تو ایستگاه ببینیمش.
I’m not working tomorrow, so we can go out somewhere.
فردا کار نمیکنم، پس میتونیم بریم یه جایی بیرون.
Steve isn’t playing football next Saturday. He’s hurt his leg.
استیو شنبه آینده فوتبال بازی نمیکنه. پاش آسیب دیده.
معمولاً برای صحبت کردن دربارهی کارهایی که برنامهریزی کردیم انجام بدیم از “will” استفاده نمیکنیم:
What are you doing tonight? (not What will you do)
امشب داری چیکار میکنی؟ (نه اینکه “چه کار خواهی کرد”)
Alex is getting married next month. (not will get)
الکس ماه بعد ازدواج میکنه. (نه اینکه “ازدواج خواهد کرد”)
ما از زمان حال استمراری برای عملی که درست قبل از شروعش هستیم استفاده میکنیم. این مخصوصاً برای فعلهای حرکتی مثل “رفتن”، “آمدن”، “ترک کردن” و… استفاده میشه.
I’m tired. I’m going to bed now. Goodnight. (not I go to bed now)
خستهام. دارم میرم بخوابم. شب بخیر. (نه اینکه “میرم بخوابم”)
‘Tina, are you ready yet?’ ‘Yes, I’m coming.’ (not I come)
تینا، آمادهای؟ آره، دارم میام. (نه اینکه “میام”)
Part B:
حال ساده (من انجام میدم) با معنی آینده
ما از حال ساده وقتی درباره برنامههای زمانبندی شده مثل زمانهای حمل و نقل یا سینما صحبت میکنیم، استفاده میکنیم .
I have to go. My train leaves at 11.30.
من باید برم. قطارم ساعت 11:30 حرکت میکنه.
What time does the film start tonight?
فیلم امشب چه ساعتی شروع میشه؟
The meeting is at nine o’clock tomorrow.
جلسه فردا ساعت 9 هست.
میتونی از حال ساده وقتی درباره افرادی صحبت میکنی که برنامههاشون مثل یک جدول زمانبندی ثابت شده است استفاده کنی.
I start my new job on Monday.
من دوشنبه کار جدیدم رو شروع میکنم.
What time do you finish work tomorrow?
چه ساعتی فردا کارت تموم میشه؟
اما زمان استمراری برای سایر قرارهای شخصی بیشتر استفاده میشه.
What time are you meeting Kate tomorrow? (not do you meet)
فردا چه ساعتی با کیت قرار داری؟
مقایسه کن:
Present simple زمان حال ساده What time does the train arrive? قطار چه ساعتی میرسه؟ The film starts at 8.15. فیلم ساعت ۸:۱۵ شروع میشه. | Present continuous زمان حال استمراری What time are you arriving? کی میرسی؟ I’m going to the cinema this evening امشب دارم میرم سینما. |
وقتی در مورد قرارها، کلاسها، امتحانها و غیره صحبت میکنی، میتونی از “I have” یا “I’ve got” استفاده کنی.
I have an exam next week. Or I’ve got an exam next week.
من هفته دیگه امتحان دارم. یا هفته دیگه امتحان دارم. (هردو درستن)
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
19.1
2. How long are you going for?
3. When are you leaving?
4. Are you going alone?
5. Are you travelling by car?
6. Where are you staying?
19.2
2. We’re having
3. I’m not working
4. I’m leaving
5. are you going
6. Laura isn’t coming / Laura’s not coming
7. I’m going
8. He’s working / He is working
19.3
Example answers:
2. I’m working tomorrow morning.
3. I’m not doing anything tomorrow evening.
4. I’m going swimming next Sunday.
5. I’m going to a party this evening.
19.4
2. Are you going
3. he’s moving / he is moving
4. I’m going / I am going … does it start
5. we’re meeting / we are meeting
6. Are you doing
7. does this term end … starts
8. We’re going / We are going … Who’s getting / Who is getting
9. Are you watching
10. leaves … arrives
11. It finishes
12. I’m not using / I am not using

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند.
درس هفدهم: English Grammar in Use
have and have got
داشتن
در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده میشوند، اما در موقعیتها و سبکهای مختلفی کاربرد دارند.
در این درس، تفاوتهای اصلی بین این دو روش را بررسی میکنیم و یاد میگیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.
Part A:
Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماریها، قرارها و .. استفاده می شوند!)
میتونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. میتونید بگید:
They have a new car. Or They’ve got a new car.
اونا یه ماشین جدید دارن.
Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.
لیزا دوتا برادر داره.
I have a headache. Or I’ve got a headache.
من سردرد دارم.
Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.
خونهمون یه باغچه کوچیک داره.
He has a few problems. Or He’s got a few problems.
اون یه سری مشکل داره.
I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.
من فردا کلاس رانندگی دارم.
اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرمهای استمراری استفاده نمیکنیم. مثلا: I’m having
We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)
داریم از تعطیلاتمون لذت میبریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.
برای گذشته از had استفاده میکنیم (معمولا بدون got )
Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)
لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.
Part B:
تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:
I don’t have any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t got any questions. من سوالی ندارم. Or I haven’t any questions. (less usual) من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)
She doesn’t have a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t got a car. اون ماشین نداره. Or She hasn’t a car. (less usual) اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)
| Do you have any questions? سوالی داری؟ Or Have you got any questions? سوالی داری؟ Or Have you any questions? (less usual) سوالی داری؟ (کمتر رایجه)
Does she have a car? اون ماشین داره؟ Or Has she got a car? اون ماشین داره؟ Or Has she a car? (less usual) اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه) |
تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده میکنیم:
Did you have a car when you were living in Paris?
وقتی پاریس زندگی میکردی ماشین داشتی؟
I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.
تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.
Lisa had long hair, didn’t she?
لیزا موهاش بلند بود، نه؟
Part C:
Have breakfast / have a shower / have a good time etc.
صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره
ما همچنین از have ( نه have got ) برای کارهایی که انجام میدیم یا تجربه میکنیم استفاده میکنیم.
Have got تو این عبارات ممکن نیست.
مقایسه کن:
Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)
بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ میخورم.
But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?
ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی میخوای؟
میتونی از فرمهای استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:
We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.
داریم از تعطیلات لذت میبریم. خیلی خوش میگذره.
‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’
مارک کجاست؟ داره دوش میگیره.
تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده میکنیم:
I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)
من معمولا صبحونه مفصل نمیخورم.
Where does Chris usually have lunch?
کریس معمولا کجا ناهار میخوره؟
Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)
مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟
اگه میخوای توی مکالمههای روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.
اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و میخوای توی مکالمهها کم نیاری، همین الان ثبتنام کن و یه قدم بزرگ بردار!
پاسخنامه تمرین 17
17.1
2. h
3. c
4. g
5. b
6. a
7. e
8. f
17.2
3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)
4. didn’t have
5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)
6. do you have / have you got (have you is less usual)
7. didn’t have
8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)
9. did you have
10. don’t have / haven’t got
11. had … didn’t
17.3
3. I didn’t have / hadn’t got my phone
4. I have a cold or I’ve got a cold
5. OK
6. I didn’t have any energy
7. OK (or It hasn’t got many shops.)
8. Did you have (Had you is unusual)
9. OK
10. he had a beard
11. OK (or We’ve got plenty of time.)
12. do you have a shower
17.4
2. has a break
3. had a party
4. have a look
5 ’s having / is having a nice time
6. had a chat
7. Did you have trouble
8. had a baby
9. was having a shower
10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
درس پانزدهم: English Grammar in Use
Past perfect (I had done)
گذشته کامل (ماضی بعید)
“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده میکنیم.
مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اونجایی که میخوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده میکنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستانهامون رو دقیقتر بگیم.”
Part A:
Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.
هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.
Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.
پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.
So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.
پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.
گذشته کامل ساده به این صورت ساخته میشه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).
بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت میکنیم:
Sarah arrived at the party.
سارا به مهمونی رسید .
این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده میکنیم:
When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.
وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.
چندتا مثال دیگه:
When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.
دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.
Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.
کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.
At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.
اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.
The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before.
آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.
Part B:
مقایسه حال کامل و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where. مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.
We weren’t hungry. We’d just had lunch. ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.
The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks. خونه کثیف بود. هفتهها بود که تمیزش نکرده بودن. | Present perfect: حال کامل:
Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where. اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.
We aren’t hungry. We’ve just had lunch. ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.
The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks. خونه کثیفه. هفتههاست تمیزش نکردن. |
Part C:
مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل
Past perfect: گذشته کامل:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: No, he’d already left. نه، اون قبلاً رفته بود.
Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house. کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونهی مامانش بود. | Past simple: گذشته ساده:
A: Was Tom there when you arrived? وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟
B: Yes, but he left soon afterwards. آره، ولی بعدش سریع رفت.
Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house. وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونهی مامانش بود. |
اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرینهای کسلکننده، میتونید طی سه ماه مکالمههای روزمره رو یاد بگیرید.
نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همهچیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد میگیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً میتونه کمکتون کنه!
پاسخنامه درس 15
15.1
3. It had changed a lot.
4. I hadn’t heard it before.
5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …
6. The film had already started.
7. We hadn’t been there before.
8. I hadn’t seen him for five years.
9. They’d just had lunch. / They had just had …
10. He’d never played before. / He had never played …
15.2
2. there was … She’d gone / She had gone
3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked
4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)
15.3
2. I went
3. had gone
4. he’d already travelled / he had already travelled
5. broke
6. we saw … had broken … we stopped

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.
درس نهم: English Grammar in Use
Present perfect continuous (I have been doing)
زمان حال کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس میخونی، میتونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس میخونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد میگیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوتهایی با زمانهای دیگه داره.”
Part A :
It’s been raining.
داره بارون میاد.
Is it raining?
الان داره بارون میاد؟
No, but the ground is wet.
نه، ولی زمین خیسه.
It’s been raining. (= It has been …)
بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)
ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing
ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده میکنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:
Why are you out of breath? Have you been running?
چرا نفست بند اومده؟ داشتی میدویدی؟
Paul is very tired. He’s been working hard.
پل خیلی خستهست. سخت کار کرده.
Why are you so tired? What have you been doing?
چرا اینقدر خستهای؟ داشتی چیکار میکردی؟
I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.
داشتم با آماندا حرف میزدم و اونم با من موافقه.
Where have you been? I’ve been looking for you.
کجا بودی؟ داشتم دنبالت میگشتم.
Part B :
It began raining two hours ago and it is still raining.
دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.
How long has it been raining?
چقدر وقته داره بارون میاد؟
It’s been raining for two hours. (= It has been …)
دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)
ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده میکنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.
How long have you been learning English? (= you’re still learning English)
چقدر وقته داری انگلیسی یاد میگیری؟ (= هنوزم داری یاد میگیری)
Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.
بن داره تلویزیون میبینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.
Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.
کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت میگردم.
Chris hasn’t been feeling well recently.
کریس تازگیا حالش خوب نبوده.
میتونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:
Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.
سیلویا یه تنیسباز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی میکرده.
Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.
هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو میبینن. سالهاست دارن اونجا میرن.
Part C :
مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری ( have been doing ) :
![]() I’ve been working hard. Now I’m going to have a break. سخت کار کردم. حالا میخوام استراحت کنم.
The ground is wet. It’s been raining. زمین خیسه، بارون اومده.
We’ve been waiting for an hour. یه ساعته منتظریم.
| ![]() Don’t disturb me now. I’m working. الان مزاحمم نشو، دارم کار میکنم.
We need an umbrella. It’s raining. باید چتر بیاریم، بارون میاد.
Hurry up! We’re waiting. بدو! منتظریم.
|
“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسیتون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما میتونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمیمون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درسها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید میتونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبتنام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیکتر بشید!”
پاسخنامه درس 9
9.1
2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television
3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis
4. ’s been running / has been running
9.2
2. Have you been waiting long?
3. What have you been doing?
4. How long have you been working here?
5. How long have you been doing that?
9.3
2. ’ve been waiting / have been waiting
3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese
4. She’s been working there / She has been working there
5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy
9.4
2. I’ve been looking / I have been looking
3. are you looking
4. She’s been teaching / She has been teaching
5. I’ve been thinking / I have been thinking
6. he’s working / he is working
7. She’s been working / She has been working
8. you’re driving / you are driving
9. has been travelling

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
درس هفتم: English Grammar in Use
Present perfect 1 (I have done)
حال کامل (ماضی نقلی)
در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند اما تأثیر آنها تا کنون ادامه دارد، بسیار مفید است. در این درس، ساختار، کاربردها و تفاوتهای زمان حال کامل با سایر زمانها را بررسی خواهیم کرد.”
Part A :
به این مثال دقت کن:
Tom can’t find his key. He’s lost his key. (= He has lost …)
He has lost his key = He lost it and he doesn’t have it now.
تام نمیتونه کلیدش رو پیدا کنه. اون کلیدش رو گم کرده . (= اون کلیدش رو گم کرده و هنوز هم اونو نداره.)
Have lost / has lost ساختار زمان حال کامل ساده است.
زمان حال ساده به شکل have/has + قسمت سوم فعل (past participle) ) ساخته میشه . قسمت سوم فعل معمولا به ed- ختم میشه ( مثل finished/decided ) ، اما خیلی از فعل ها بی قاعده هستن ( مثل lost/done/written )
Part B :
برای بیان یک چیز ی که به تازگی اتفاق افتاده:
Ow! I’ve cut my finger.
آخ! انگشتم رو بریدم.
The road is closed. There’s been an accident. (= There has been …)
جاده بسته است. یه تصادف اتفاق افتاده.
Police have arrested two men in connection with the robbery.
پلیس دو مرد رو در ارتباط با سرقت دستگیر کرده .
وقتی از زمان حال کامل استفاده میکنیم، ارتباطی با زمان حال وجود داره. عملی که توی گذشته انجام شده، الان نتیجه داره:
Tom has lost his key. (= he doesn’t have it now)
تام کلیدش رو گم کرده . (= اون هنوز کلیدش رو نداره.)
He told me his name, but I’ve forgotten it. (= I can’t remember it now)
اون اسمش رو به من گفت، اما من اونو فراموش کردم. (= الان نمیتونم اونو به یاد بیارم.)
Sally is still here. She hasn’t gone out. (= she is here now)
سالی هنوز اینجاست. اون بیرون نرفته . (= اون الان اینجاست.)
I can’t find my bag. Have you seen it? (= do you know where it is now?)
من نمیتونم کیفم رو پیدا کنم. اونو دیدی؟ (= میدونی الان کجاست؟)
مقایسه Gone و been:
James is on holiday. He has gone to Italy. (= he is there now or on his way there)
جیمز توی تعطیلاته. اون به ایتالیا رفته . (= او الان اونجاست یا تو راهه.)
Amy is back home now. She has been to Italy. (= she has now come back)
امی الان به خونه برگشته . اون به ایتالیا رفته بود. (= او الان بازگشته .)
Part C :
شما میتونید از زمان حال کامل با کلمه های just، already و yet استفاده کنید.
just = کمی قبل (مدت کوتاهی پیش)
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
Hello. Have you just arrived?
«سلام. تازه رسیدی؟»
Already = زودتر از انتظار
‘Don’t forget to pay the bill.’ ‘I’ve already paid it.’
«فراموش نکن که صورتحساب رو پرداخت کنی.» «من قبلاً اونو پرداخت کردم.»
‘What time is Mark leaving?’ ‘He’s already left .’
«مارک کی میره؟» «اون قبلاً رفته .»
Yet = تا حالا.
از yet استفاده میکنیم تا نشون بدیم انتظار داریم چیزی اتفاق بیوفته. از yet توی جملات سوالی و منفی استفاده میکنیم.
Has it stopped raining yet?
« آیا بارون بند اومده؟»
I’ve written the email, but I haven’t sent it yet.
«من ایمیل رو نوشتم، اما هنوز اونو ارسال نکردم.»
Part D :
می تونید از گذشته ساده (did, went, had و غیره) هم توی مثالهای این صفحه استفاده کنید. پس میتونید بگید:
Ben isn’t here. He’s gone out. or He went out.
بن اینجا نیست. اون بیرون رفته .
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’ or ‘No, I just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
“با یادگیری زمان حال کامل، گام مهمی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشتهاید. اما یادگیری زبان یک سفر بیپایان است.
برای اینکه بتوانید به طور روان و سیال به زبان انگلیسی صحبت کنید، نیاز به تمرین مداوم و تعامل با زبان دارید. به شما پیشنهاد میکنیم در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنید تا بتوانید گرامر را در قالب مکالمههای واقعی تمرین کرده و مهارتهای گفتاری خود را تقویت کنید. این دوره تاکنون به بسیاری از زبانآموزان کمک کرده است تا به اهداف زبانی خود برسند.”
پاسخنامه درس هفتم
7.1
2. Her English has improved.
3. My bag has disappeared.
4. Lisa has broken her leg.
5. The bus fare has gone up.
6. Dan has grown a beard.
7. It’s stopped raining. / It has stopped raining.
8. My sweater has shrunk. / My sweater’s shrunk.
7.2
2. been
3. gone
4. gone
5. been
7.3
2. Have you seen it
3. I’ve forgotten / I have forgotten
4. he hasn’t replied
5. has it finished
6. The weather has changed
7. You haven’t signed
8. have they gone
9. He hasn’t decided yet
10. I’ve just seen her / I have just seen her
11. He’s already gone / He has already gone
12. Has your course started yet
You can also use the past simple (Did you see, he didn’t reply etc.) in this exercise.
7.4
2. he’s just gone out / he has just gone out or he just went out
3. I haven’t finished yet. or I didn’t finish yet.
4. I’ve already done it. / I have already done it. or I already did it. / I did it already.
5. Have you found a place to live yet? or Did you find a place …?
6. I haven’t decided yet. or I didn’t decide yet.
7. she’s just come back / she has just come back or she just came back

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.
درس پنجم: English Grammar in Use
Past Simple (I did)
گذشته ساده (من انجام دادم)
در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند و حالا تمام شدهاند، به کار میرود. مثلا:
I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)
چرا Past Simple مهمه؟
بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple میتونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستانها: برای تعریف داستانها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.
نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتنهای رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک میکنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.
A)
Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.
ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.
افعال lived، started، wrote، was و died همگی در زمان گذشته ساده هستن.
B)
خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed ختم میشن .
I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.
من الان توی یه آژانس مسافرتی کار میکنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار میکردم.
They invited us to their party, but we decided not to go.
اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.
The police stopped me on my way home last night.
دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.
Laura passed her exam because she studied very hard.
لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.
اما خیلی از فعل ها بیقاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:
Write → wrote
نوشتن ← نوشت
Mozart wrote more than 600 pieces of music.
موتسارت بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.
See → saw
دیدن ← دید
We saw Alice in town a few days ago.
چند روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم
Go → went
رفتن ← رفت
I went to the cinema three times last week.
هفته گذشته سه بار به سینما رفتم
Shut → shut
بستن ← بست
It was cold, so I shut the window.
هوا سرد بود، پس پنجره رو بستم.
C)
توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده میکنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)
I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?
از مهمونی خیلی لذت بردم. تو از اون لذت بردی؟
How many people did they invite to the wedding?
چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟
I didn’t buy anything because I didn’t have any money.
من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.
‘Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’
« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»
گاهی اوقات “do” فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)
What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)
آخر هفته چیکار کردی ؟
I didn’t do anything. (not I didn’t anything)
من هیچ کاری نکردم .
D)
گذشته be(am/is/are) میشه was/were
I was annoyed because they were late.
من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.
Was the weather good when you were on holiday?
هوا خوب بود وقتی توی تعطیلات بودید؟
They weren’t able to come because they were so busy.
اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.
I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.
من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.
Did you go out last night or were you too tired?
دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟
خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
پاسخنامه
5.1
2. had
3. She walked to work
4. It took her (about) half an hour
5. She started work
6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.
7. She finished work
8. She was tired when she got home.
9. She cooked / She made
10. She didn’t go
11. She went to bed
12. She slept
5.2
2. taught
3. sold
4. fell … hurt
5. threw … caught
6. spent … bought … cost
5.3
2. did you travel / did you go
3. did it take (you) / was your trip / were you there
4. did you stay
5. Was the weather
6. Did you go to / Did you see / Did you visit
5.4
3. didn’t disturb
4. left
5. were
6. didn’t sleep
7. didn’t cost
8. flew
9. didn’t have
10. wasn’t

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم.
درس چهارم: English Grammar in Use
Present continuous and present simple
زمان حال استمراری و زمان حال ساده – قسمت دوم
سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم. مثلاً یاد میگیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادتها و حقایق. آمادهاید تا زبان انگلیسیتون رو قویتر کنیم؟
A)
از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.
بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».
فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:
Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem
I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)
من گرسنمه . یه چیزی میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»
Do you understand what I mean?
فهمیدی چی میگم؟
Anna doesn’t seem very happy right now.
آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمیرسه.
B) Think=فکر کردن
نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمیکنیم:
I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)
فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.
What do you think of my idea?(= what is your opinion?)
نظر شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)
نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده میشود، میتوان از زمانهای استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.
I’m thinking about what happened. I often think about It.
دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر میکنم.
Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)
نیکی داره به ترک کردن شغلش فکر میکنه ( اون داره اونو بررسی میکنه )
C : See / hear / smell / taste / look / feel
معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده میکنیم
Do you see that man over there?(not are you seeing)
اون مرد رو اونجا میبینی ؟
The room smells. Let’s open a window.
اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.
This soup doesn’t taste very good.
این سوپ خیلی خوشطعم نیست.
میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:
You look well today.
Or
You’re looking well today.
امروز خوب بنظر میرسی
How do you feel now?
Or
How are you feeling now?
چجوری حس میکنی؟
But = اما
I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)
من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .
D: Am/is/are being
می تونید بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:
I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.
(being selfish = behaving selfishly now)
نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.
‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’
«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»
Compare: مقایسه کنید
He never thinks about other people. He’s very selfish.
(= he is selfish generally, not only now)
اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)
I don’t like to take risks. I’m a very careful person.
من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.
ما از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده میکنیم. این حالت معمولاً توی موقعیتهای دیگه ممکن نیست:
Sam is ill. (not is being ill)
سم بیماره.
Are you tired? (not are you being tired)
خستهای؟
خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.
پاسخنامه
4.1
2. believes
3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember
4. I’m using / I am using
5. I need
6. consists
7. does he want
8. is he looking
9. Do you recognise
10. I’m thinking / I am thinking
11. do you think
12. he seems
4.2
2. I’m thinking.
3. Who does this umbrella belong to?
4. This smells good.
5. Is anybody sitting there?
6. These gloves don’t fit me.
4.3
3. OK (I feel is also correct) 4. does it taste
5. OK 6. do you see
7. OK
4.4
2. ’s / is 3. ’s being / is being
4. ’re / are 5. are you being
6. Are you