درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

must and can’t

 

ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:

 

هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.

اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت می‌گی که حتماً دما بالای ۳۰ درجه‌س، حتی اگه دقیق نمی‌دونی.

 

حالا، وقتی از “can’t” استفاده می‌کنی، یعنی با اطمینان می‌گی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:

 

رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمی‌تونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ می‌خوابه!

Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!

 

اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت می‌خوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.

 

Part A:

 

گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده می‌کنیم:

 

استفاده از “must”

وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده می‌کنیم:

مثال‌:

هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.

The weather is so cold; it must be below freezing.

علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.

 

Ali looks so tired; he must have stayed up late.

اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.

He’s always busy; he must have a lot on his plate.

از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده می‌کنیم:

 

مثال‌:

تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!

You just had dinner; you can’t be hungry again!

 

سارا می‌گه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمی‌تونه درست باشه!

Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!

 

دوستت می‌گه که هیچ‌وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنه، ولی همیشه برنامه‌ها رو می‌شناسه؛ امکان نداره!

Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!

 

Part B:

 

برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده‌اند، از must have و can’t have استفاده می‌کنیم.

 

استفاده از “must have” برای گذشته

 

وقتی فکر می‌کنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، می‌گیم:

 

من کیفم رو پیدا نمی‌کنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.

I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.

 

صدای گریه می‌اومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.

I heard crying; the child must have been scared.

 

اون همیشه کاراشو به موقع انجام می‌ده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.

She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.

 

استفاده از “can’t have” برای گذشته

وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:

 

گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.

He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.

 

چراغ‌ها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.

The lights were off; they can’t have been home.

 

اگه واقعاً بارون می‌اومد، لباساش خیس می‌شد؛ حتماً بارونی نبوده.

If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.

 

ساختار جملات:

 

حال فاعل + must/can’t + فعل
گذشته فاعل + must have/can’t have + اسم/فعل

 

 

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه

 

28.1

 

2. must

 

3. can’t

 

4. must

 

5. must

 

6. can’t

 

7. must

 

8. can’t

 

9. must

 

10. can’t

 

11. must

 

28.2

 

3. know

 

4. have left

 

5. be

 

6. have been

 

7. be looking

 

8. have heard

 

9. have been

 

10. be joking

 

11. get / be getting or have

 

28.3

 

3. It must have been very expensive.

 

4. They must have gone away.

 

5. I must have left it in the restaurant last night.

 

6. It can’t have been easy for her.

 

7. He must have been waiting for somebody.

 

8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.

 

9. I must have forgotten to lock it.

 

10. They must have been having a party.

 

11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …

 

12. He can’t have worn them much.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.