How god makes plan for you

?How god makes plan for you

چطور خدا برات برنامه ریزی می کنه؟

 

 

 

 

Once upon a time, a large ship found itself in the midst of a fierce storm at sea.

روزی روزگاری یه کشتی بزرگ توی یه طوفان شدید وسط دریا گیر کرد.

 

Tragically, the ship sank, and everyone on board drowned except for one man.

متأسفانه کشتی غرق شد و همهٔ آدم‌های توش غرق شدن، به جز یه نفر.

 

By some miracle, this man managed to survive and washed up unconscious on a deserted island.

به طرز معجزه‌آسایی این مرد زنده موند و بیهوش به یه جزیرهٔ متروکه رسید.

 

When he came to, he realized he was alone on the island with no one in sight for miles.

وقتی به هوش اومد، فهمید که تنهاست و تا کیلومترها هیچ‌کسی دیده نمی‌شه.

 

Desperate and feeling abandoned, he looked up at the sky and cried out, “Oh God, please help me! Send me some aid!”

ناامید و حس ترک‌شدگی داشت؛ به آسمون نگاه کرد و فریاد زد: «خدایا، کمکم کن! برام کمکی بفرست!»

 

Days passed, but no help came.

روزها گذشت، ولی کمکی نرسید.

 

After several days, his prayers turned to silence. Despair set in, and his patience wore thin.

بعد از چند روز، دیگه دعاهاش تموم شد. ناامیدی تو دلش افتاد و صبرش تموم شد.

 

Determined to survive, he gathered branches to build a makeshift tent and started fishing for food.

تصمیم گرفت زنده بمونه؛ برای همین شاخه‌ها رو جمع کرد تا یه چادر موقتی بسازه و شروع به ماهی‌گیری برای غذا کرد.

 

He lived like this for about 15 to 20 days, slowly losing hope that anyone would come to rescue him.

اینطوری حدود ۱۵ تا ۲۰ روز زندگی کرد و کم‌کم داشت امیدش رو برای نجات از دست می‌داد.

 

With nothing else to do, he built a small hut from the branches he collected.

چون کار دیگه‌ای نداشت، یه کلبه کوچیک از شاخه‌هایی که جمع کرده بود، ساخت.

 

One day, after returning from the jungle with some coconuts, he was devastated to find his hut engulfed in flames and completely destroyed.

یه روز، وقتی با چند تا نارگیل از جنگل برگشت، با دیدن اینکه کلبه‌اش توی آتیشه و کاملاً نابود شده، شوکه شد.

 

He looked up at the sky again, tears streaming down his face, and cried, “Oh God, I asked for your help, and this is what you do? You let the house I built burn down! Why? Why are you so cruel?”

دوباره به آسمون نگاه کرد، اشک از چشماش می‌ریخت و فریاد زد: «خدایا، ازت کمک خواستم و این کارت بود؟ گذاشتی خونه‌ای که ساختم بسوزه! چرا؟ چرا انقدر بی‌رحمی؟»

 

That night, he cried himself to sleep, overwhelmed with hopelessness.

اون شب با گریه خوابید، پر از ناامیدی بود.

 

The next morning, a loud noise jolted him awake.

صبح روز بعد، صدای بلندی اونو از خواب پروند.

 

He opened his eyes to see a large ship anchored next to his island.

چشماش رو باز کرد و دید یه کشتی بزرگ کنار جزیره‌اش لنگر انداخته.

 

Overjoyed, he quickly climbed aboard.

از خوشحالی سریع سوار کشتی شد.

 

Once on the ship, he asked the captain, “How did you know I was stranded on that deserted island?”

وقتی سوار کشتی شد، از کاپیتان پرسید: «چطور فهمیدین که من تو اون جزیره متروکه گیر افتادم؟»

 

The captain replied, “We saw the smoke signal from the fire. We knew someone must be there, so we came to investigate.”

کاپیتان جواب داد: «ما دود آتیش رو دیدیم. فهمیدیم یه نفر باید اونجا باشه، برای همین اومدیم بررسی کنیم.»

 

It dawned on the man that the fire that had destroyed his hut was the very signal that led to his rescue.

مرد تازه فهمید که همون آتیشی که کلبه‌اش رو نابود کرده بود، همون سیگنالی بوده که باعث نجاتش شده.

 

He realized that what he thought was a disaster was actually part of God’s plan to save him.

فهمید که چیزی که فکر می‌کرد یه فاجعه است، در واقع قسمتی از نقشه خدا برای نجاتش بوده.

 

Humbled, he thanked God and asked for forgiveness.

با فروتنی از خدا تشکر کرد و طلب بخشش کرد.

 

In our own lives, when we face difficulties, our faith can falter, and we become impatient, questioning why things are happening to us.

تو زندگی خودمون هم وقتی با مشکلات مواجه می‌شیم، ممکنه ایمانمون سست بشه و بی‌صبر بشیم و بپرسیم چرا این اتفاق‌ها داره برامون می‌افته.

 

But we don’t always understand his plans for us. He knows what we need and when we need it.

اما همیشه نقشه خدا رو برای خودمون درک نمی‌کنیم. اون می‌دونه چی لازم داریم و کی بهش نیاز داریم.

 

When your plans seem to be failing and everything feels like it’s going against you, trust in his plan.

وقتی نقشه‌هات داره شکست می‌خوره و همه‌چی انگار علیه توئه، به نقشه خدا اعتماد کن.

 

He always has a way, even if it’s not immediately clear.

اون همیشه یه راه داره، حتی اگه فوراً مشخص نباشه.

 

Never lose hope.

هیچ‌وقت امیدت رو از دست نده.

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.