درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

must and can’t

 

ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:

 

هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.

اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت می‌گی که حتماً دما بالای ۳۰ درجه‌س، حتی اگه دقیق نمی‌دونی.

 

حالا، وقتی از “can’t” استفاده می‌کنی، یعنی با اطمینان می‌گی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:

 

رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمی‌تونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ می‌خوابه!

Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!

 

اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت می‌خوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.

 

Part A:

 

گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده می‌کنیم:

 

استفاده از “must”

وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده می‌کنیم:

مثال‌:

هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.

The weather is so cold; it must be below freezing.

علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.

 

Ali looks so tired; he must have stayed up late.

اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.

He’s always busy; he must have a lot on his plate.

از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده می‌کنیم:

 

مثال‌:

تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!

You just had dinner; you can’t be hungry again!

 

سارا می‌گه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمی‌تونه درست باشه!

Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!

 

دوستت می‌گه که هیچ‌وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنه، ولی همیشه برنامه‌ها رو می‌شناسه؛ امکان نداره!

Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!

 

Part B:

 

برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده‌اند، از must have و can’t have استفاده می‌کنیم.

 

استفاده از “must have” برای گذشته

 

وقتی فکر می‌کنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، می‌گیم:

 

من کیفم رو پیدا نمی‌کنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.

I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.

 

صدای گریه می‌اومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.

I heard crying; the child must have been scared.

 

اون همیشه کاراشو به موقع انجام می‌ده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.

She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.

 

استفاده از “can’t have” برای گذشته

وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:

 

گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.

He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.

 

چراغ‌ها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.

The lights were off; they can’t have been home.

 

اگه واقعاً بارون می‌اومد، لباساش خیس می‌شد؛ حتماً بارونی نبوده.

If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.

 

ساختار جملات:

 

حالفاعل + must/can’t + فعل
گذشتهفاعل + must have/can’t have + اسم/فعل

 

 

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه

 

28.1

 

2. must

 

3. can’t

 

4. must

 

5. must

 

6. can’t

 

7. must

 

8. can’t

 

9. must

 

10. can’t

 

11. must

 

28.2

 

3. know

 

4. have left

 

5. be

 

6. have been

 

7. be looking

 

8. have heard

 

9. have been

 

10. be joking

 

11. get / be getting or have

 

28.3

 

3. It must have been very expensive.

 

4. They must have gone away.

 

5. I must have left it in the restaurant last night.

 

6. It can’t have been easy for her.

 

7. He must have been waiting for somebody.

 

8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.

 

9. I must have forgotten to lock it.

 

10. They must have been having a party.

 

11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …

 

12. He can’t have worn them much.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

could (do) and could have (done)

 

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوت‌ها رو بررسی می‌کنیم.

 

به‌طور ساده، “could” رو وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که می‌خوایم بگیم یه کاری رو می‌شد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.

 

با یاد گرفتن این مباحث، می‌تونیم تو صحبت‌ کردن و نوشتن جمله‌های دقیق‌تر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوت‌های ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.

 

 

Part A :

“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشته‌ی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):

 

 

الان: گوش کن، دارم صدایی می‌شنوم.

Listen, I can hear a noise.

 

گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.

Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.

 

اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه می‌توان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:

 

مثال:
امشب چیکار کنیم؟ می‌تونیم بریم پارک قدم بزنیم.

We could go for a walk in the park.

 

وقتی به لندن سفر می‌کنی، می‌تونی پیش دوستت بمونی.

When you go to London, you could stay with your friend.

 

نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون می‌ده.

Part B:

 

ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیت‌هایی استفاده می‌کنیم که غیرواقعی یا کمی اغراق‌شده هستند:

 

انقدر خسته‌ام که می‌تونم یک هفته بخوابم.

I’m so tired, I could sleep for a whole week.

 

مقایسه:

 

من می‌تونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).

I can stay with my friend when I go to Tehran.

شاید بتونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (احتمالی).

Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.

 

Part C:

 

از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:

 

داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید می‌دونم.

The story could be true, but I doubt it.

 

نمی‌دونم سارا کی می‌رسه، ممکنه هر لحظه بیاد.

I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.

 

مقایسه:

هوای شمال خیلی زود تغییر می‌کنه (به‌طور کلی).

The weather can change quickly in the north.

الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.

The weather is nice now, but it could change later.

 

Part D:

 

از “could have” استفاده می‌کنیم وقتی می‌خواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:

 

من دیروز انقدر خسته بودم که می‌تونستم تا ظهر بخوابم.

I was so tired yesterday, I could have slept until noon.

 

چرا توی هتل موندی؟ می‌تونستی بیای پیش من بمونی.

Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.

 

Part E:

 

وقتی از “couldn’t” استفاده می‌کنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:

من نمی‌تونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت می‌شدم.

I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.

 

الان همه چیز خوبه. اوضاع نمی‌تونست بهتر از این باشه.

Everything is perfect now; it couldn’t be better.

 

برای گذشته:

ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمی‌تونست بهتر از این باشه.

We had a great holiday; it couldn’t have been better.

 

مقایسه:

من الان نمی‌تونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.

I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.

دیروز نمی‌تونستم بدوم چون پام درد می‌کرد.

I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.

 

 

اگه می‌خواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلط‌تر بشید، پیشنهاد می‌کنیم تو دوره‌های مکالمه ما شرکت کنید. تو این دوره‌ها، نه‌تنها این گرامرها رو یاد می‌گیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث می‌شه بتونید سریع‌تر پیشرفت کنید و تو صحبت‌ کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊

 

پاسخنامه تمرین درس 27

 

27.1

 

2. e          3. b

 

4. f           5. a

 

6. d

 

27.2

 

2. could          3. can

 

4. could          5. can

 

6. can            7. could

 

8. can            9. could

 

10. could

 

27.3

 

2. could have come

 

3. could be

 

4. could have been

 

5. could have

 

6. could come

 

7. have moved

 

8. gone

 

27.4

 

3. couldn’t wear

 

4. couldn’t have managed

 

5. couldn’t have been

 

6. couldn’t afford (or couldn’t manage)

 

7. couldn’t have studied

 

8. couldn’t stand

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

can, could and (be) able to

 

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده می‌کنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.

 

این درس کمک می‌کنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعی‌تر و درست‌تر باشه.

 

Part A:

“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده می‌شود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

می‌تونم اینجا پارک کنم؟

Can I park here?

علی می‌تونه پیانو بزنه.

Ali can play the piano.

 

اگر بخوای، می‌تونم فردا بهت سر بزنم.

I can visit you tomorrow if you like.

 

تو می‌تونی از لپ‌تاپ من استفاده کنی.

You can use my laptop.

 

 

Part B:

 

وقتی می‌خواهیم بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده می‌کنیم.

 

متأسفم، ولی نمی‌تونم امشب بیام مهمونی.

Sorry, I can’t come to the party tonight.

 

اون نمی‌تونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.

She can’t drive; she doesn’t have a license yet.

 

Part C:

 

بعضی وقتا “could” حالت گذشته‌ی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده می‌کنیم:

 see, hear, smell, taste, feel, remember, understand

 

وقتی بچه بودم، می‌تونستم خیلی سریع بدوم.

When I was a kid, I could run very fast.

 

همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.

As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.

 

دیشب نمی‌تونستم بخوابم.

I couldn’t sleep last night.

 

 

Part D:

از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده می‌کنیم.

 

وقتی بچه بود، سارا می‌تونست سه تا زبان یاد بگیره.

Sara could learn three languages when she was a child.

 

آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.

The fire spread quickly, but everyone was able to escape.

 

دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.

I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.

از “couldn’t” در تمام موقعیت‌ها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده می‌کنیم.

 

پدرم نمی‌تونست شنا کنه.

My father couldn’t swim.

 

اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.

Andy tried, but he couldn’t win the match.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم می‌کنیم.

 

اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دوره‌های ما، هم اصول پایه‌ای زبان رو یاد می‌گیرین و هم مهارت‌های کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا می‌خواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!

 

 

پاسخنامه تمرین درس 26ام

 

26.1

 

3. can

 

4. be able to

 

5. been able to

 

6. can (or will be able to)

 

7. be able to

 

8. can

 

9. be able to

 

26.2

 

Example answers:

 

2. I used to be able to run fast.

 

3. I’d like to be able to play the piano.

 

4. I’ve never been able to get up early.

 

26.3

 

2. could run

 

3. can wait

 

4. couldn’t sleep

 

5. can’t hear

 

6. couldn’t believe

 

26.4

 

2. was able to finish it

 

3. were able to solve it

 

4. was able to get away

 

26.5

 

4. couldn’t

 

5. managed to

 

6. could

 

7. managed to

 

8. could

 

9. couldn’t

 

10. managed to

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن.

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

when I do and when I’ve done if and when

 

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن. این فصل بهتون یاد می‌ده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.

 

این موضوع به‌ویژه توی مکالمه‌های روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارت‌ها باعث می‌شه صحبت‌هاتون طبیعی‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک می‌کنه تا بتونید وقتی دارید درباره‌ی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت می‌کنید، دقیق‌تر و واضح‌تر منظور خودتون رو برسونید.

 

Part A:

 

Amy is on a train. She’s calling a friend

امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ می‌زنه.

 

‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:

«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ می‌زنم» یه جمله‌ است که از دو قسمت تشکیل شده:

 

The main part: I’ll call you again later

قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ می‌زنم»

 

And when … : when I arrive

و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»

 

زمان جمله  آینده‌ست، ولی امی می‌گه:

 

when I arrive (not when I will arrive)

«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)

 

ما می‌گیم

 

When I do something (not will do)

وقتی که کاری رو انجام می‌دم (نه انجام خواهم داد)

 

When something happens (not will happen)

وقتی که اتفاقی می‌افته (نه اتفاق خواهد افتاد)

 

چندتا مثال دیگه:

 

We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)

می‌ریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)

 

When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)

وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)

 

Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)

فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی می‌ری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)

 

همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق می‌کنه:

 

What are you going to do while I’m away? (not while I will be)

می‌خوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)

 

Before you go, there’s something I want to ask you.

قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که می‌خوام ازت بپرسم.

 

Wait here until I come back. Or … till I come back.

اینجا منتظر بمون تا برگردم.

 

Part B :

 

می‌تونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:

 

Can I have the newspaper when you’ve finished with it?

میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟

 

Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.

وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.

 

از حال کامل زمانی استفاده می‌کنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگه‌ای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمی‌افتن:

 

When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)

وقتی به کیت زنگ زدم، می‌تونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ می‌زنم و بعدش می‌تونیم بریم بیرون)

 

اگه دوتا کار همزمان اتفاق می‌افتن از حال کامل استفاده نکن :

 

When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)

وقتی به کیت زنگ می‌زنم، درباره مهمونی ازش می‌پرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)

 

خیلی وقتا می‌تونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :

 

I’ll come as soon as I finish.

میام همین که تموم کنم.

یا

I’ll come as soon as I’ve finished.

میام همین که تموم کرده باشم.

 

You’ll feel better after you have something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.

یا

You’ll feel better after you’ve had something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.

 

Part C :

 

If و when

 

بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده می‌کنیم:

 

I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)

اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی می‌شم.

 

Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.

عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر می‌رسیم.

 

از if (نه when) برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):

 

If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)

اگه امشب بارون بیاد، نمی‌رم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)

 

Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)

نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر می‌کنم»)

 

If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.

اگه زود نیان، منتظرشون نمی‌مونم.

 

از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق می‌افتن استفاده می‌کنیم. مقایسه کن:

 

I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.

ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.

قطعاً بعداً می‌رم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی می‌رم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه تمرین درس 25 ام

 

25.1

 

2. we’ll let

 

3. starts

 

4. it changes

 

5. I’ll make

 

6. I’m 40

 

7. I’ll wait

 

8. he grows up

 

9. you’re

 

10. is

 

11. will be

 

12. you’ve had

 

25.2

 

2. she goes

 

3. you know

 

4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are

 

5. Will you still be … I get

 

6. there are … I’ll let / I will let

 

7. You won’t recognise / You will not recognise … you see

 

8. you need … I’m / I am

 

25.3

 

2. it gets dark

 

3. you decide or you’ve decided / you have decided

 

4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong

 

5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road

 

6. she apologises or she’s apologised / she has apologised

 

25.4

 

2. if              3. If

 

4. when       5. If

 

6. When       7. if

 

8. if

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم. 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

will and shall – Part 2

 

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.

 

Part A:

 

 

وقتی که کسی قبلاً برنامه‌ریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

Lisa is working next week. (not Lisa will work)

لیزا هفته بعد کار می‌کنه.

 

Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)

امشب می‌خوای تلویزیون نگاه کنی؟

 

وقتی می‌خوایم بگیم که چیزی رو می‌دونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق می‌افته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده می‌کنیم. مثلاً:

 

Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.

کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت می‌کنن.

 

 

Joe believes that Kate will pass the driving test.

جو فکر می‌کنه کیت امتحان رانندگی رو قبول می‌شه.

 

He is predicting the future.

اون داره آینده رو پیش‌بینی می‌کنه.

 

وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیش‌بینی می‌کنیم، از “will” یا “won’t” استفاده می‌کنیم. چندتا مثال دیگه:

 

They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.

اونا خیلی وقته که رفته‌ان. وقتی برگردن، می‌بینن که اینجا خیلی تغییر کرده.

 

‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’

“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”

 

That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.

اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو می‌سوزونی.

 

Anna looks completely different now. You won’t recognise her.

آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمی‌تونید بشناسیدش.

 

When will you get your exam results?

کی نتایج امتحانتو می‌گیری؟

 

مقایسه کن:

 

I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی می‌ره. (یعنی فکر می‌کنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)

 

I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر می‌کنم اون تصمیم می‌گیره که بره)

 

Part B:

 

ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده می‌کنیم:

 

Probably

احتمالاً

 

I’ll probably be home late tonight.

احتمالاً امشب دیر می‌رسم خونه.

 

I’m sure

مطمئنم

 

Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.

نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول می‌شی.

 

I think

فکر می‌کنم

 

 

Do you think Sarah will like the present we bought her?

فکر می‌کنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟

 

I don’t think

فکر نمی‌کنم

 

I don’t think the exam will be very difficult.

فکر نمی‌کنم امتحان خیلی سخت باشه.

 

I wonder

با خودم می‌گم / نمی‌دونم

 

I wonder what will happen.

نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته.

 

بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم. 

I hope Kate passes the driving test.

امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.

 

I hope it doesn’t rain tomorrow.

امیدوارم فردا بارون نیاد.

 

Part C:

معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، اما بعضی وقت‌ها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده می‌کنیم:

 

Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)

الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)

 

 

Part D:

 

معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده می‌کنیم. می‌تونی بگی:

 

I shall or I will (I’ll)  / We shall or we will (we’ll)

من خواهم / ما خواهیم 

 

I shall be late this evening. (or I will be)

من امشب دیر می‌رسم. (یا من خواهم رسید)

 

We shall probably go to France in June. (or We will probably go)

احتمالاً ماه ژوئن می‌ریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)

 

توی انگلیسی محاوره‌ای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده می‌کنیم:

 

We’ll probably go to France.

احتمالاً می‌ریم فرانسه.

 

منفی “shall” می‌شه “shall not” یا “shan’t”:

 

I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)

من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)

 

معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمی‌کنیم:

 

She will be very angry. (not She shall be)

اون خیلی عصبانی می‌شه. (نه “اون خواهد شد”)

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

 

پاسخنامه

 

22.1

 

2. won’t

 

3. ’ll / will

 

4. won’t

 

5. ’ll / will

 

6. won’t

 

22.2

 

2. It will look

 

3. you’ll like / you will like

 

4. You’ll enjoy / You will enjoy

 

5. You’ll get / You will get

 

6. people will live

 

7. we’ll meet / we will meet

 

8. she’ll come / she will come

 

9. she’ll mind

 

10. it will be

 

22.3

 

2. Do you think it will rain?

 

3. When do you think it will end?

 

4. How much do you think it will cost?

 

5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?

 

6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?

 

7. What do you think will happen?

 

22.4

 

Example answers:

 

2. I’ll be in bed.

 

3. I’ll be at work.

 

4. I’ll probably be at home.

 

5. I don’t know where I’ll be.

 

22.5

 

2. I’ll never forget it.

 

3. You’ll laugh

 

4. I’m going

 

5. will win

 

6. is coming

 

7. It won’t hurt

 

8. What will happen

 

9. we’re going

 

 

درس بیست و یکم: English Grammar in Usewill and shall - part 1   درس بیست و یکم از کتاب "English Grammar in Use" به بررسی استفاده از "will" و "shall" در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.   "Will" به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.   "Shall" به [...]

درس بیست و یکم: English Grammar in Use

will and shall – part 1

 

درس بیست و یکم از کتاب “English Grammar in Use” به بررسی استفاده از “will” و “shall” در زبان انگلیسی می‌پردازد. این دو فعل مدلهایی هستند که برای بیان آینده در زبان انگلیسی استفاده می‌شوند، هرچند با تفاوت‌هایی که در کاربرد آن‌ها وجود دارد.

 

“Will” به عنوان یک فعل کمکی برای بیان آینده و تصمیم‌گیری فوری استفاده می‌شود، مانند بیان نقطه نظر شخص درباره آینده یا اظهار فرمایشات عمومی.

 

“Shall” به عنوان یک فعل کمکی معمولاً برای بیان پیشنهاد، درخواست، یا تعهدات شخصی استفاده می‌شود، به ویژه در زمانی که صحبت از آینده نزدیک یا فرمال تر است.

 

در این درس، ما به تفاوت‌ها و موارد کاربردی این دو فعل مدل خواهیم پرداخت و نمونه‌هایی از استفاده‌های آن‌ها را خواهیم دید تا بتوانیم بهترین شکل ممکن را برای بیان آینده در مکالمات خود انتخاب کنیم.

 

Part A:

 

ما از “I’ll” وقتی استفاده می‌کنیم که تازه تصمیم گرفته‌ایم کاری انجام بدیم.

 

“Oh, I left the door open. I’ll go and shut it.”

“اوه، در رو باز گذاشتم. می‌رم و می‌بندمش.”

 

“What would you like to drink?” “I’ll have orange juice, please.”

“چی دوست داری بنوشی؟” “یه آب پرتقال لطفاً.”

 

“Did you call Max?” “Oh no, I forgot. I’ll call him now.”

“به مکس  زنگ زدی؟” “اوه نه، یادم رفت. الان بهش زنگ می‌زنم.”

 

ما از زمان حال ساده (مثل I do یا I go) تو این جمله‌ها استفاده نمی‌کنیم:

 

 

I’ll phone him now.” (not “I phone him now”)

الان بهش زنگ می‌زنم.

 

ما معمولاً از … I think I’ll … / I don’t think I’ll (فکر کنم یا فکر نکنم) استفاده می‌کنیم:

 

I’m a little hungry. I think I’ll have something to eat.

یکم گشنمه. فکر کنم یه چیزی بخورم.

 

I don’t think I’ll go out tonight. I’m too tired.

فکر نکنم امشب برم بیرون. خیلی خسته‌ام.

 

توی انگلیسی محاوره‌ای، “will not” معمولاً به “won’t” تبدیل می‌شه:

 

I can see you’re busy, so I won’t stay long. (= I will not stay long)

می‌بینم که سرت شلوغه، پس زیاد نمی‌مونم.

 

Part B :

 

ما معمولاً از “I’ll” تو این موقعیت‌ها استفاده می‌کنیم:

 

پیشنهاد دادن برای انجام کاری

 

That bag looks heavy. I’ll help you with it. (not I help)

به نظر میاد کیفت سنگینه. من کمکت می‌کنم.

 

قبول کردن انجام کاری

 

A: Can you give Tom this book?

می‌تونی این کتاب رو به تام بدی؟

 

B: Sure, I’ll give it to him when I see him this afternoon.

حتماً، بعدازظهر که دیدمش بهش می‌دم.

 

قول دادن برای انجام کاری

 

Thanks for lending me the money. I’ll pay you back on Friday.

مرسی که بهم پول قرض دادی. جمعه بهت پس می‌دم.

 

I won’t tell anyone what happened. I promise.

قول می‌دم به کسی نگم چی شده.

 

ما از “won’t” استفاده می‌کنیم وقتی کسی از انجام کاری امتناع می‌کنه:

 

I’ve tried to give her advice, but she won’t listen.

سعی کردم بهش مشاوره بدم، ولی گوش نمی‌کنه.

 

The car won’t start. (= the car ‘refuses’ to start)

ماشین روشن نمی‌شه. (یعنی ماشین “نمی‌خواد” روشن بشه)

 

“ ?(do something) Will you” یعنی لطفاً این کار رو انجام بده:

 

Will you please turn the music down? It’s too loud.

میشه لطفاً صدای موزیک رو کم کنی؟ خیلی بلنده.

 

Part C:

 

ما از “will” برای چیزهایی که از قبل تصمیم‌گیری یا برنامه‌ریزی شدن استفاده نمی‌کنیم:

 

I’m going on holiday next Saturday. (not I’ll go)

شنبه‌ی آینده می‌رم تعطیلات.

 

مقایسه کن:

 

I’m meeting Kate tomorrow morning. (decided before)

من فردا صبح با کیت قرار دارم. (از قبل تصمیم‌گیری شده)

 

A: I’ll meet you at half past ten, OK?

ساعت ۱۰:۳۰ می‌بینمت، اوکی؟

 

B: Fine. See you then. (decided now)

خیلی خوب، تا بعد. (الان تصمیم گرفته شد)

 

Part D:

 

ما بیشتر از “shall” تو سوالات “?… shall I … ?” / “shall we”  استفاده می‌کنیم.

ما از “?… shall I … ?” / “shall we” برای پرسیدن اینکه انجام دادن کاری اوکیه یا برای پیشنهاد گرفتن استفاده می‌کنیم:

 

Shall I open the window? (= do you want me to open it?)

پنجره رو باز کنم؟ (یعنی می‌خوای پنجره رو باز کنم؟)

 

I’ve got no money. What shall I do? (= what do you suggest?)

من هیچ پولی ندارم. چیکار کنم؟ (پیشنهادی داری؟)

 

Shall we go?’ ‘Just a minute. I’m not ready yet.’

«بریم؟» «یه لحظه صبر کن. هنوز آماده نیستم.»

 

‘Where shall we have lunch?’ ‘Let’s go to Marino’s.’

«کجا ناهار بخوریم؟» «بیا بریم مارینو.»

 

 

“ ?…  shall I” رو با ” ?… will you ” مقایسه کن:

 

 

Shall I shut the door? (= do you want me to shut it?)

در رو ببندم؟ (یعنی می‌خوای من در رو ببندم؟)

 

Will you shut the door? (= I want you to shut it)

در رو می‌بندی؟ (یعنی می‌خوام تو در رو ببندی)

 

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

 

پاسخنامه

 

21.1

 

2. I’ll turn / I’ll switch / I’ll put

 

3. I’ll check

 

4. I’ll do

 

5. I’ll show

 

6. I’ll have

 

7. I’ll stay / I’ll wait

 

8. I’ll try

 

21.2

 

2. I think I’ll go to bed.

 

3. I think I’ll go for a walk.

 

4. I don’t think I’ll have (any) lunch.

 

5. I don’t think I’ll go swimming today.

 

21.3

 

3. I’ll meet

 

4. I’ll stay

 

5. I’m having

 

6. I won’t forget

 

7. we’re going

 

8. Are you doing

 

9. Will you do

 

10. Do you go

 

11. won’t tell

 

12. I’ll do

 

21.4

 

2. Where shall we go (on holiday)?

 

3. Shall I buy it?

 

4. Shall we get a taxi (or) (shall we) walk?

 

5. What shall I give/buy/get Helen (for her birthday)?

 

6. What time shall we meet?

 

درس بیستم: English Grammar in Use

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

درس بیستم: English Grammar in Use

I’m going to (do)

 

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” می‌پردازد که برای بیان قصد یا برنامه‌ای که از قبل برای آینده داریم، استفاده می‌شود.

 

در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیم‌ها و برنامه‌های شخصی که قبلاً در موردشان فکر کرده‌اند، آشنا می‌شوند. این ساختار به زبان‌آموزان کمک می‌کند تا موقعیت‌هایی که تصمیم‌گیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوت‌های ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمان‌های آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره می‌کند.

 

 

Part A:

 

I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:

 

Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’

«می‌خوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»

 

A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?

الف: شنیدم سارا تو قرعه‌کشی برنده شده. با پولش می‌خواد چیکار کنه؟

 

 

B: She’s going to buy a new car.

ب: می‌خواد یه ماشین نو بخره.

 

I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?

فقط می‌خوام یه تماس سریع بگیرم. می‌تونی منتظر من بمونی؟

 

This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.

این پنیر بوی بدی می‌ده. من نمی‌خوام بخورمش.

 

Part B:

 

I am doing and I am going to do

من دارم انجام می‌دم و من قراره انجام بدم

 

I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش  داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:

 

I’m leaving next week. I’ve booked my flight.

من هفته دیگه دارم می‌رم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.

 

What time are you meeting Emily this evening?

امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟

 

 I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.

 

A: Your shoes are dirty.

الف: کفش‌هات کثیفه.

 

B: Yes, I know. I’m going to clean them.  (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)

ب: آره، می‌دونم. می‌خوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)

 

I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.

نمی‌خوام اینجا بمونم. فردا می‌خوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.

 

مقایسه کن:

 

I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)

نمی‌دونم فردا چی کار دارم می‌کنم. (یعنی نمی‌دونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)

 

I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)

نمی‌دونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)

 

اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.

 

Part C:

 

همچنین می‌تونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:

 

The man isn’t looking where he is going.

اون مرد حواسش نیست داره کجا می‌ره.

 

He is going to walk into the wall.

اون داره می‌ره بخوره به دیوار.

 

When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.

وقتی می‌گیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح می‌کنه.

 

The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.

اون مرد الان داره به سمت دیوار می‌ره، پس می‌تونیم ببینیم که داره می‌ره بخوره بهش.

 

چند تا مثال دیگه:

 

Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)

به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (می‌تونیم الان ابرها رو ببینیم)

 

I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)

حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)

 

The economic situation is bad now and things are going to get worse.

وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم می‌شه.

 

Part D:

من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:

 

We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.

ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.

 

I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’

من فقط داشتم می‌رفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»

 

می‌تونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):

 

I thought it was going to rain, but it didn’t.

فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.

 

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

 

 

پاسخنامه تمرین درس بیستم

 

20.1

 

2. What are you going to wear?

 

3. Where are you going to put it?

 

4. Who are you going to invite?

 

5. How are you going to cook it?

 

20.2

 

2. I’m going to try

 

3. I’m going to say

 

4. I’m going to wash

 

5. I’m not going to accept

 

6. I’m going to learn

 

7. I’m going to run

 

8. I’m going to complain

 

9. I’m not going to tell

 

20.3

 

2. He’s going to be late.

 

3. The boat is going to sink.

 

4. They’re going to run out of petrol.

 

5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.

 

20.4

 

2. was going to buy

 

3. were going to play

 

4. was going to phone

 

5. was going to be

 

6. was going to give up

 

7. were you going to say

درس شانزدهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.

درس شانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect continuous (I had been doing)

گذشته کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی می‌خوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس می‌خوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون می‌دیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.

 

حالا با هم تمرین می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.

 

Part A:

 

Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.

دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید می‌تابید، اما زمین خیلی خیس بود.

 

It had been raining.

بارون اومده بود.

 

It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.

وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود.

 

مثالهای بیشتر:

My hands were dirty because I’d been repairing my bike.

دست‌هام کثیف بودند چون داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم

 

Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.

تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود

 

I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.

من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی می‌کرد، ولی شهر رو خیلی خوب می‌شناخت.

 

می‌تونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.

We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.

حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی می‌کردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.

 

Part B:

مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

Past perfect continuous

گذشته کامل استمراری

 

At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came)

بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)

 

James was out of breath. He’d been running. (= he had been …)

جیمز نفسش بریده بود. داشت می‌دوید. (= اون داشت می‌دوید)

 

Present perfect continuous

حال کامل استمراری

 

 

I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now)

امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقه‌ست که منتظرم. (قبل از الآن)

 

James is out of breath. He’s been running. (= he has been …)

جیمز نفسش بریده. داشته می‌دویده. (= اون در حال دویدن بوده)

 

Part C:

 

مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.

وقتی رفتیم بیرون بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.

 

Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.

کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.

 

Part D:

 

بعضی از فعل‌ها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)

ما دوستای خوبی بودیم. سال‌ها بود که همدیگه رو می‌شناختیم. (نه had been knowing)

 

A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)

چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه درس 16

 

16.1

 

2. They’d been playing football. / They had been playing …

 

3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …

 

4. She’d been having a bad dream. / She had been having …

 

5. He’d been watching a film. / He had been watching …

 

6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …

 

16.2

 

2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)

 

3. went … had been working or had worked

 

4. had been playing … started

 

5. Example answerI’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.

 

16.3

 

2. We’d been travelling

 

3. He was looking

 

4. She’d been running

 

5. He was walking

 

6. I’d had it

 

7. I’d been going

 

8. I’ve been training

 

9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)

 

10. a) he was already working  b) had already been working  c) He’s been working

درس یازدهم: English Grammar in Use

تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

درس یازدهم: English Grammar in Use

how long have you (been) … ?

جند وقته که … بوده ای؟

 

“تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام می‌ده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان می‌خونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار می‌کنی؟ توی این درس می‌خوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.

 

این ساختارها خیلی توی مکالمه‌های روزمره استفاده می‌شن و کمک می‌کنن که بفهمیم یه نفر از چه زمانی کاری رو شروع کرده و همچنان داره انجامش می‌ده یا نه.”

 

Part A :

 

Dan and Kate are married. They got married exactly 20 years ago, so today is their 20th wedding anniversary.

دن و کیت زن و شوهرن. اونا دقیقا ۲۰ سال پیش ازدواج کردن، پس امروز بیستمین سالگرد ازدواجشونه.

 

They have been married for 20 years.

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن.

 

We say: They are married. (present)

ما می‌گیم: اونا زن و شوهرن. (زمان حال)

 

But How long have they been married? (not How long are they married?)

ولی می‌پرسیم: چند وقته ازدواج کردن؟ (نگیم: چند وقته زن و شوهرن؟)

 

They have been married for 20 years. (not They are married for 20 years)

اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن. (نگیم: اونا ۲۰ ساله زن و شوهرن)

 

 

از زمان حال کامل (present perfect)  برای صحبت درباره چیزی که در گذشته شروع شده و همچنان ادامه داره استفاده می‌کنیم.

 

مقایسه زمان حال و زمان حال کامل:

Paul is in hospital.

پُل توی بیمارستانه.

 

He’s been in hospital since Monday. (= He has been …) (not Paul is in hospital since Monday)

اون از دوشنبه توی بیمارستانه.

 

We know each other very well.

ما همدیگه رو خیلی خوب می‌شناسیم.

 

We’ve known each other for a long time. (not We know)

ما مدت زیادیه که همدیگه رو می‌شناسیم.

 

Do they have a car?

اونا ماشین دارن؟

 

How long have they had their car?

چقدر وقت میشه که ماشین دارن؟

 

She’s waiting for somebody.

اون منتظر کسیه.

 

She hasn’t been waiting very long.

زیاد منتظر نبوده.

 

Part B :

.I’ve known / I’ve had / I’ve lived etc.  حال کامل یا ماضی نقلی هستند.

I’ve been learning / I’ve been waiting حال کامل استمراری هستند.

 

وقتی از ” how long’” استفاده می‌کنیم، بیشتر حالت استمراری رو استفاده می کنیم:

 

 I’ve been learning English since January.

من از ژانویه دارم انگلیسی یاد می‌گیرم.

 

It’s been raining all morning.

از صبح تا حالا داره بارون میاد.

 

Richard has been doing the same job for 20 years.

ریچارد ۲۰ ساله که داره همین کار رو می‌کنه.

 

How long have you been driving?’ ‘Since I was 17.’

“چقدر وقت میشه رانندگی می‌کنی؟” “از وقتی ۱۷ سالم بود.”

 

بعضی از افعال مثل know و like به طور معمول در حالت استمراری استفاده نمی‌شن:

 

How long have you known Jane?(not have you been knowing)

چقدر وقت می‌شه که جین رو می‌شناسی؟

 

 

I’ve had these shoes for ages. (not I’ve been having)

مدت‌هاست که این کفش‌ها رو دارم.

 

Part C:

برای فعل‌های ” live” و ” work”، می‌تونی هم از حال کامل استمراری استفاده کنی هم از حال کامل ساده:

 

Julia has been living in this house for a long time. Or Julia has lived

جولیا مدت زیادیه که تو این خونه زندگی می‌کنه.

 

How long have you been working here? Or How long have you worked here?

چقدر وقته اینجا داری کار می‌کنی؟ یا چقدر وقته اینجا کار کردی؟

 

ولی با “همیشه”، از حالت ساده استفاده می‌کنیم.

 

I’ve always lived in the country. (not always been living)

من همیشه تو روستا زندگی کردم. (نه “همیشه زندگی می‌کردم”)

 

Part D:

 

می‌گیم «… I haven’t (done something) since/for » (زمان حال کامل ساده):

 

I haven’t seen Tom since Monday. (= Monday was the last time I saw him)

من از دوشنبه تام رو ندیدم. (یعنی آخرین باری که دیدمش دوشنبه بود)

 

Sarah hasn’t phoned for ages. (= the last time she phoned was ages ago)

سارا مدت‌هاست زنگ نزده. (یعنی آخرین باری که زنگ زد خیلی وقت پیش بود)

 

“تو دوره مکالمه 3 ماهه‌ کمربند مشکی مکالمه سریع، ما 4 زمان اصلی رو با تمرینات کامل آموزش دادیم تا شما بتونید به راحتی تو مکالمه‌های روزمره ازشون استفاده کنید. اگه دوست دارید تو این دوره شرکت کنید، از اینجا ثبت‌نام کنید!”

 

پاسخنامه 

 

11.1

 

2. have you lived

 

3. It’s raining

 

4. has been

 

5. Have you been waiting

 

6. We’re living

 

7. I haven’t known

 

8. She’s

 

9. have you had

 

10. I’ve been feeling

 

11.2

 

2. How long have you known Katherine?

 

3. How long has your sister been in Australia?

 

4. How long have you been teaching English? / How long have you taught English?

 

5. How long have you had that jacket?

 

6. How long has Joe been working at the airport? / How long has Joe worked at the airport?

 

7. Have you always lived in Chicago?

 

11.3

 

3. ’s been / has been

 

4. ’s / is

 

5. haven’t played

 

6. ’ve been waiting / have been waiting

 

7. ’ve known / have known

 

8. hasn’t been

 

9. lives or ’s living / is living

 

10. ’s lived / has lived or ’s been living / has been living

 

11. ’s been watching / has been watching

 

12. haven’t watched

 

13. ’ve had / have had

 

14. haven’t been

 

15. ’ve always wanted / have always wanted

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری