درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

must and can’t

 

ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:

 

هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.

اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت می‌گی که حتماً دما بالای ۳۰ درجه‌س، حتی اگه دقیق نمی‌دونی.

 

حالا، وقتی از “can’t” استفاده می‌کنی، یعنی با اطمینان می‌گی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:

 

رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمی‌تونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ می‌خوابه!

Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!

 

اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت می‌خوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.

 

Part A:

 

گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده می‌کنیم:

 

استفاده از “must”

وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده می‌کنیم:

مثال‌:

هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.

The weather is so cold; it must be below freezing.

علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.

 

Ali looks so tired; he must have stayed up late.

اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.

He’s always busy; he must have a lot on his plate.

از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده می‌کنیم:

 

مثال‌:

تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!

You just had dinner; you can’t be hungry again!

 

سارا می‌گه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمی‌تونه درست باشه!

Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!

 

دوستت می‌گه که هیچ‌وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنه، ولی همیشه برنامه‌ها رو می‌شناسه؛ امکان نداره!

Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!

 

Part B:

 

برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده‌اند، از must have و can’t have استفاده می‌کنیم.

 

استفاده از “must have” برای گذشته

 

وقتی فکر می‌کنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، می‌گیم:

 

من کیفم رو پیدا نمی‌کنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.

I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.

 

صدای گریه می‌اومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.

I heard crying; the child must have been scared.

 

اون همیشه کاراشو به موقع انجام می‌ده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.

She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.

 

استفاده از “can’t have” برای گذشته

وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:

 

گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.

He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.

 

چراغ‌ها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.

The lights were off; they can’t have been home.

 

اگه واقعاً بارون می‌اومد، لباساش خیس می‌شد؛ حتماً بارونی نبوده.

If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.

 

ساختار جملات:

 

حالفاعل + must/can’t + فعل
گذشتهفاعل + must have/can’t have + اسم/فعل

 

 

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه

 

28.1

 

2. must

 

3. can’t

 

4. must

 

5. must

 

6. can’t

 

7. must

 

8. can’t

 

9. must

 

10. can’t

 

11. must

 

28.2

 

3. know

 

4. have left

 

5. be

 

6. have been

 

7. be looking

 

8. have heard

 

9. have been

 

10. be joking

 

11. get / be getting or have

 

28.3

 

3. It must have been very expensive.

 

4. They must have gone away.

 

5. I must have left it in the restaurant last night.

 

6. It can’t have been easy for her.

 

7. He must have been waiting for somebody.

 

8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.

 

9. I must have forgotten to lock it.

 

10. They must have been having a party.

 

11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …

 

12. He can’t have worn them much.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

can, could and (be) able to

 

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده می‌کنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.

 

این درس کمک می‌کنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعی‌تر و درست‌تر باشه.

 

Part A:

“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده می‌شود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

می‌تونم اینجا پارک کنم؟

Can I park here?

علی می‌تونه پیانو بزنه.

Ali can play the piano.

 

اگر بخوای، می‌تونم فردا بهت سر بزنم.

I can visit you tomorrow if you like.

 

تو می‌تونی از لپ‌تاپ من استفاده کنی.

You can use my laptop.

 

 

Part B:

 

وقتی می‌خواهیم بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده می‌کنیم.

 

متأسفم، ولی نمی‌تونم امشب بیام مهمونی.

Sorry, I can’t come to the party tonight.

 

اون نمی‌تونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.

She can’t drive; she doesn’t have a license yet.

 

Part C:

 

بعضی وقتا “could” حالت گذشته‌ی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده می‌کنیم:

 see, hear, smell, taste, feel, remember, understand

 

وقتی بچه بودم، می‌تونستم خیلی سریع بدوم.

When I was a kid, I could run very fast.

 

همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.

As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.

 

دیشب نمی‌تونستم بخوابم.

I couldn’t sleep last night.

 

 

Part D:

از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده می‌کنیم.

 

وقتی بچه بود، سارا می‌تونست سه تا زبان یاد بگیره.

Sara could learn three languages when she was a child.

 

آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.

The fire spread quickly, but everyone was able to escape.

 

دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.

I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.

از “couldn’t” در تمام موقعیت‌ها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده می‌کنیم.

 

پدرم نمی‌تونست شنا کنه.

My father couldn’t swim.

 

اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.

Andy tried, but he couldn’t win the match.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم می‌کنیم.

 

اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دوره‌های ما، هم اصول پایه‌ای زبان رو یاد می‌گیرین و هم مهارت‌های کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا می‌خواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!

 

 

پاسخنامه تمرین درس 26ام

 

26.1

 

3. can

 

4. be able to

 

5. been able to

 

6. can (or will be able to)

 

7. be able to

 

8. can

 

9. be able to

 

26.2

 

Example answers:

 

2. I used to be able to run fast.

 

3. I’d like to be able to play the piano.

 

4. I’ve never been able to get up early.

 

26.3

 

2. could run

 

3. can wait

 

4. couldn’t sleep

 

5. can’t hear

 

6. couldn’t believe

 

26.4

 

2. was able to finish it

 

3. were able to solve it

 

4. was able to get away

 

26.5

 

4. couldn’t

 

5. managed to

 

6. could

 

7. managed to

 

8. could

 

9. couldn’t

 

10. managed to

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

I will and I’m going to

 

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

 

وقتی از “I will” استفاده می‌کنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف می‌زنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که می‌گیم: «اوه، در رو باز می‌کنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده می‌شه که از قبل برای یه کاری برنامه‌ریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».

 

این درس به شما کمک می‌کنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.

 

Part A:

 

تفاوت بین “”will و “be going to”

 

Will (We’ll invite …)

 

Let’s have a party

بیا یه مهمونی بگیریم

 

That’s a great idea. We’ll invite lots of people.

فکر خوبیه. خیلی‌ها رو دعوت می‌کنیم.

 

از “Will” (… We’ll invite ما دعوت می‌کنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده می‌کنیم. مهمونی یه فکر جدیده.

 

بعد همون روز، هلن مکس رو می‌بینه:

 

Sarah and I have decided to have a party.

من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.

 

We’re going to invite lots of people.

می‌خوایم خیلی‌ها رو دعوت کنیم.

ما از “(be) going to” استفاده می‌کنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلی‌ها رو دعوت کنه.

 

مقایسه کن:

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ می‌زنم.»

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، می‌دونم. قراره بهش زنگ بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’

آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمی‌دونستم. می‌رم بهش سر بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’

آنا بیمارستانه. – «آره، می‌دونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»

 

Part B :

 

اتفاقات و وضعیت‌های آینده (پیش‌بینی آینده)

 

از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیت‌های آینده استفاده می‌کنیم. پس می‌تونی بگی:

 

I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.

فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.

 

Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.

اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.

 

وقتی می‌گیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق می‌افته، نشون می‌ده یه اتفاقی تو آینده می‌افته. مثلاً:

 

Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)

اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.

(می‌تونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)

 

مقایسه کن:

 

We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.

قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع می‌شه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول می‌کشه.

(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)

 

Jane will be late for the meeting. She’s always late.

جین دیر می‌رسه به جلسه. همیشه دیر میاد.

(این رو می‌گم چون می‌دونم جین چه جوریه)

 

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه درس 23

 

23.1

 

2. I’ll lend

 

3. I’m going to wash

 

4. I’ll show

 

5. are you going to paint

 

6. I’m going to buy

 

7. I’ll have

 

8. I’m not going to finish

 

9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study

 

10. I’ll call

 

11. he’s going to have … he’s going to do

 

23.2

 

2. I’ll see

 

3. I’m going to sell

 

4. you’ll find (you’re going to find is also possible)

 

5. a I’m going to throw 

5. b I’ll have it.

 

6. a I’ll take

 

6. b Amy is going to take (or Amy is taking)

 

23.3

 

2. d

 

3. h

 

4. g

 

5. c

 

6. a

 

7. e

 

8. b

 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم. 

درس بیست و دوم: English Grammar in Use

will and shall – Part 2

 

خب بریم قسمت دوم دو تا از کلمات کوچولو اما پرکاربردی که برای حرف زدن از آینده تو انگلیسی استفاده می‌کنیم: will و shall. شاید براتون سوال پیش بیاد که این دو تا چه فرقی با هم دارن؟ بریم نکات مهمی رو با هم تو این درس یاد بگیریم.

 

Part A:

 

 

وقتی که کسی قبلاً برنامه‌ریزی کرده یا تصمیم گرفته کاری رو انجام بده از “will” استفاده نمی‌کنیم:

 

Lisa is working next week. (not Lisa will work)

لیزا هفته بعد کار می‌کنه.

 

Are you going to watch TV this evening? (not will you watch)

امشب می‌خوای تلویزیون نگاه کنی؟

 

وقتی می‌خوایم بگیم که چیزی رو می‌دونیم یا باور داریم که در آینده اتفاق می‌افته (نه چیزی که کسی قبلاً تصمیم گرفته) از “will” استفاده می‌کنیم. مثلاً:

 

Kate has her driving test next week. Chris and Joe are talking about it.

کیت هفته بعد امتحان رانندگی داره. کریس و جو دارن در موردش صحبت می‌کنن.

 

 

Joe believes that Kate will pass the driving test.

جو فکر می‌کنه کیت امتحان رانندگی رو قبول می‌شه.

 

He is predicting the future.

اون داره آینده رو پیش‌بینی می‌کنه.

 

وقتی اتفاق یا شرایطی رو در آینده پیش‌بینی می‌کنیم، از “will” یا “won’t” استفاده می‌کنیم. چندتا مثال دیگه:

 

They’ve been away a long time. When they return, they’ll find a lot of changes here.

اونا خیلی وقته که رفته‌ان. وقتی برگردن، می‌بینن که اینجا خیلی تغییر کرده.

 

‘Where will you be this time next year?’ ‘I’ll be in Japan.’

“سال دیگه همین موقع کجا هستی؟” “تو ژاپن خواهم بود.”

 

That plate is hot. If you touch it, you’ll burn yourself.

اون بشقاب داغه. اگه دست بزنی، خودتو می‌سوزونی.

 

Anna looks completely different now. You won’t recognise her.

آنا الان کاملاً متفاوت به نظر میاد. نمی‌تونید بشناسیدش.

 

When will you get your exam results?

کی نتایج امتحانتو می‌گیری؟

 

مقایسه کن:

 

I think James is going to the party on Friday. (= I think he has already decided to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی می‌ره. (یعنی فکر می‌کنم اون قبلاً تصمیم گرفته که بره)

 

I think James will go to the party on Friday. (= I think he will decide to go)

فکر می‌کنم جیمز جمعه به مهمونی بره. (یعنی فکر می‌کنم اون تصمیم می‌گیره که بره)

 

Part B:

 

ما معمولاً از “will” (یا “’ll”) همراه با این کلمات استفاده می‌کنیم:

 

Probably

احتمالاً

 

I’ll probably be home late tonight.

احتمالاً امشب دیر می‌رسم خونه.

 

I’m sure

مطمئنم

 

Don’t worry about the exam. I’m sure you’ll pass.

نگران امتحان نباش. مطمئنم قبول می‌شی.

 

I think

فکر می‌کنم

 

 

Do you think Sarah will like the present we bought her?

فکر می‌کنی سارا کادویی که براش خریدیم رو دوست داشته باشه؟

 

I don’t think

فکر نمی‌کنم

 

I don’t think the exam will be very difficult.

فکر نمی‌کنم امتحان خیلی سخت باشه.

 

I wonder

با خودم می‌گم / نمی‌دونم

 

I wonder what will happen.

نمی‌دونم چه اتفاقی می‌افته.

 

بعد از I hope عموما از زمان حال استفاده می کنیم. 

I hope Kate passes the driving test.

امیدوارم کیت امتحان رانندگی رو قبول بشه.

 

I hope it doesn’t rain tomorrow.

امیدوارم فردا بارون نیاد.

 

Part C:

معمولاً از “will” برای صحبت درباره آینده استفاده می‌کنیم، اما بعضی وقت‌ها از “will” برای صحبت درباره الان هم استفاده می‌کنیم:

 

Don’t phone Amy now. She’ll be busy. (= she’ll be busy now)

الان به امی زنگ نزن. احتمالاً مشغوله. (یعنی الان مشغوله)

 

 

Part D:

 

معمولاً “shall” رو فقط با “I” و “we” استفاده می‌کنیم. می‌تونی بگی:

 

I shall or I will (I’ll)  / We shall or we will (we’ll)

من خواهم / ما خواهیم 

 

I shall be late this evening. (or I will be)

من امشب دیر می‌رسم. (یا من خواهم رسید)

 

We shall probably go to France in June. (or We will probably go)

احتمالاً ماه ژوئن می‌ریم فرانسه. (یا ما خواهیم رفت)

 

توی انگلیسی محاوره‌ای معمولاً از “I’ll” و “we’ll” استفاده می‌کنیم:

 

We’ll probably go to France.

احتمالاً می‌ریم فرانسه.

 

منفی “shall” می‌شه “shall not” یا “shan’t”:

 

I shan’t be here tomorrow. (or I won’t be)

من فردا اینجا نخواهم بود. (یا من نخواهم بود)

 

معمولاً از “shall” با “he/she/it/you/they” استفاده نمی‌کنیم:

 

She will be very angry. (not She shall be)

اون خیلی عصبانی می‌شه. (نه “اون خواهد شد”)

 

اگه می‌خواین مکالمه‌تون رو به سطح حرفه‌ای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک می‌کنه تو مکالمات روزمره‌تون مثل یک بومی‌زبان حرفه‌ای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین می‌تونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون می‌کنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که می‌خوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!

 

همین حالا ثبت‌نام کنین و مکالمه‌تون رو متحول کنین!

 

 

پاسخنامه

 

22.1

 

2. won’t

 

3. ’ll / will

 

4. won’t

 

5. ’ll / will

 

6. won’t

 

22.2

 

2. It will look

 

3. you’ll like / you will like

 

4. You’ll enjoy / You will enjoy

 

5. You’ll get / You will get

 

6. people will live

 

7. we’ll meet / we will meet

 

8. she’ll come / she will come

 

9. she’ll mind

 

10. it will be

 

22.3

 

2. Do you think it will rain?

 

3. When do you think it will end?

 

4. How much do you think it will cost?

 

5. Do you think they’ll get married? / … they will get married?

 

6. What time do you think you’ll be back? / … you will be back?

 

7. What do you think will happen?

 

22.4

 

Example answers:

 

2. I’ll be in bed.

 

3. I’ll be at work.

 

4. I’ll probably be at home.

 

5. I don’t know where I’ll be.

 

22.5

 

2. I’ll never forget it.

 

3. You’ll laugh

 

4. I’m going

 

5. will win

 

6. is coming

 

7. It won’t hurt

 

8. What will happen

 

9. we’re going

 

 

درس هجدهم: English Grammar in Use

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی استفاده می‌شود که در گذشته به‌طور مداوم انجام می‌دادیم اما اکنون دیگر انجام نمی‌دهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادت‌های گذشته اشاره دارد.

درس هجدهم: English Grammar in Use

used to (do)

 

درس 18 کتاب English Grammar in Use به موضوع “used to (do)” اختصاص دارد. در این بخش، از این ساختار برای صحبت کردن درباره‌ی کارهایی استفاده می‌شود که در گذشته به‌طور مداوم انجام می‌دادیم اما اکنون دیگر انجام نمی‌دهیم. به عبارت دیگر، “used to” به رفتارها و عادت‌های گذشته اشاره دارد.

نکات کلیدی:

1. “used to” برای توصیف عادات و رویدادهای گذشته: این ساختار برای بیان کارهایی است که در گذشته به‌طور مرتب انجام می‌گرفت ولی دیگر تکرار نمی‌شوند.

مثال:

I used to play football every weekend when I was younger.

(من در جوانی هر آخر هفته فوتبال بازی می‌کردم، ولی حالا دیگر این کار را نمی‌کنم.)

 

2. “used to” برای توصیف حالت‌های گذشته: همچنین از این ساختار می‌توان برای توصیف وضعیت‌ها یا شرایطی که در گذشته وجود داشته و اکنون تغییر کرده‌اند، استفاده کرد.

مثال:

There used to be a cinema in this town, but it closed down a few years ago.

(قبلاً در این شهر یک سینما وجود داشت، ولی چند سال پیش تعطیل شد.)

 

Part A:

 

Nicola doesn’t travel much these days.

نیکولا این روزا زیاد سفر نمی‌کنه.

 

She prefers to stay at home.

ترجیح می‌ده خونه بمونه.

 

But she used to travel a lot.

ولی قبلا زیاد سفر می‌کرد.

 

She used to go away two or three times a year.

قبلا سالی دو سه بار می‌رفت سفر.

 

She used to travel a lot = she travelled often in the past, but she doesn’t do this any more.

قبلا زیاد سفر می‌کرد = قبلا زیاد سفر می‌رفت، ولی دیگه این کارو نمی‌کنه.

 

Part B :

 

I used to do something = I did it often in the past, but not any more:

من قبلا یه کاری رو انجام می‌دادم = قبلا زیاد انجامش می‌دادم، ولی دیگه نه:

 

I used to play tennis a lot, but I don’t play very much now.

من قبلا خیلی تنیس بازی می‌کردم، ولی الان زیاد بازی نمی‌کنم.

 

David used to spend a lot of money on clothes. These days he can’t afford it.

دیوید قبلا خیلی پول لباس می‌داد. این روزا دیگه نمی‌تونه از پسش بربیاد.

 

‘Do you go to the cinema much?’ ‘Not now, but I used to.’ (= I used to go)

“زیاد سینما میری؟” “الان نه، ولی قبلا می‌رفتم.”

 

ما همچنین از used to برای چیزایی استفاده می‌کنیم که قبلا درست بودن، ولی الان دیگه نیستن:

 

This building is now a furniture shop. It used to be a cinema.

این ساختمون الان یه مغازه مبلمانه. قبلا یه سینما بود.

 

I used to think Mark was unfriendly, but now I realise he’s a very nice person.

من قبلا فکر می‌کردم مارک آدم سردیه، ولی الان فهمیدم آدم خیلی خوبیه.

 

I’ve started drinking coffee recently. I never used to like it before.

من تازگیا شروع کردم به قهوه خوردن. قبلا اصلا دوست نداشتم.

 

Lisa used to have very long hair when she was a child.

لیزا وقتی بچه بود موهاش خیلی بلند بود.

 

Part C:

 

‘I used to do something’ is past. There is no present. You cannot say ‘I use to do’.

“قبلا یه کاری رو انجام می‌دادم” برای گذشته‌ست. برای زمان حال نیست. نمی‌تونی بگی “من عادت دارم یه کاری رو انجام بدم.”

 

برای حرف زدن درباره حال، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم (مثلا: I do).

 

 

We used to live in a small village, but now we live in a city.

ما قبلا تو یه دهکده کوچیک زندگی می‌کردیم، ولی الان تو شهر زندگی می‌کنیم.

 

There used to be four cinemas in the town. Now there is only one.

قبلا تو شهر چهار تا سینما بود. الان فقط یه دونه مونده.

 

Part D:

 

فرم سوالی معمولی اینه: ? …did (you) use to

 

Did you use to eat a lot of sweets when you were a child? (= did you do this often?)

وقتی بچه بودی زیاد شیرینی می‌خوردی؟ (= آیا این کارو زیاد می‌کردی؟)

 

فرم منفی به صورت … didn’t use to هست (used not to … هم ممکنه):

 

I didn’t use to like him. (or I used not to like him.)

من قبلا ازش خوشم نمی‌اومد. (یا: من قبلا ازش خوشم نمی‌اومد.)

 

Part E:

 

مقایسه کن I used to do و I was doing:

 

I used to watch TV a lot. (= I watched TV often in the past, but I don’t do this any more)

من قبلا زیاد تلویزیون تماشا می‌کردم. (= تو گذشته زیاد تلویزیون می‌دیدم، ولی دیگه این کارو نمی‌کنم)

 

I was watching TV when Rob called. (= I was in the middle of watching TV)

داشتم تلویزیون می‌دیدم که راب زنگ زد. (= وسط تماشای تلویزیون بودم)

 

Part F:

 

I used to do و I am used to doing رو با هم قاطی نکن (به درس ۶۱ نگاه کن). ساختار و معانیشون فرق داره:

 

I used to live alone. (= I lived alone in the past, but I no longer live alone.)

من قبلا تنها زندگی می‌کردم. (= قبلا تنها زندگی می‌کردم، ولی دیگه تنها زندگی نمی‌کنم.)

 

I am used to living alone. (= I live alone, and it’s not a problem for me because I’ve lived alone for some time.)

من به تنها زندگی کردن عادت دارم. (= الان تنها زندگی می‌کنم و برام مشکلی نیست چون مدتیه اینطوری زندگی می‌کنم.)

 

 

یادگیری زبان جدید مثل باز کردن دری به روی یه دنیای تازه‌ست! با دونستن یه زبان دیگه، می‌تونی راحت‌تر با آدمای جدید ارتباط بگیری، سفر کنی، شغل‌های بهتر پیدا کنی، و حتی فیلم‌ها و کتاب‌های زیان اصلی رو بدون زیرنویس و ترجمه بخونی.

 

حالا اگه بخوای به هدفت برسی و یه زبان رو سریع و راحت یاد بگیری، دوره‌های ما دقیقاً همون چیزیه که نیاز داری! با ما یادگیری زبان رو قدم به قدم و تو فضای دوستانه‌ای تجربه می‌کنی. فرقی نداره از کجا شروع کنی، ما اینجاییم تا کمکت کنیم تا به نتیجه‌ای که می‌خوای برسی.

 

 

پاسخنامه تمرین های درس هجدهم

 

18.1

 

2. used to have/ride

 

3. used to live

 

4. used to be

 

5. used to eat/like/love

 

6. used to take

 

7. used to be

 

8. used to work

 

18.2

 

2. used

 

3. used to be

 

4. did

 

5. used to

 

6. use

 

7. to

 

8. be able

 

9. didn’t

 

18.3

 

2–6

 

She used to be very lazy, but she works very hard these days.

 

She didn’t use to like cheese, but she eats lots of cheese now. or She used not to like cheese, but …

 

She used to play the piano, but she hasn’t played the piano for a long time. / … played it for a long time.

 

She didn’t use to drink tea, but she likes it now. or She used not to drink tea, but …

 

She used to have a dog, but it died two years ago

18.4

 

Example answers:

 

3. I used to be a vegetarian, but now I eat meat sometimes.

 

4. I used to watch TV a lot, but I don’t watch it much now.

 

5. I used to hate getting up early, but now it’s no problem.

 

7. I didn’t use to drink coffee, but I drink it every day now.

 

8. I didn’t use to like hot weather, but now I love it

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری