

گلچین کلمات از باغ زبان انگلیسی
از کجا باید شروع کنم؟راستی از بین این همه کلمه باید چه کلماتی را باید یاد بگیرم؟ مطمئن ام اغلب شما هنگام یادگیری یک زبان جدید چنین سوالاتی را از خودتان می پرسید.
اما وقتی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستیم به چه صورت بایستی کلمات را انتخاب کنیم؟
بر اساس تجربه می توانم بگویم که دراغلب مدلهای یادگیری زبان، هنوز شیوه سنتی یادگیری لغات از طرفداران بیشتری برخوردار است.
در این روش ابتدا لغات روزمره ساده و بر اساس دسته بندی هایی مانند پوشاک، حیوانات، اعضای بدن و غیره آموزش داده می شود.
در گام بعدی زبان اموز به یادگیری لغات مربوط به مشاغل، کاریابی و بیان احساسات می پردازد.
هم چنان که زبان اموز پیشرفت می کند، به مرحله ای می رسد که به یادگیری لغات و مفاهیم دشوارتر در حوزه های مختلف مثل علوم و سیاست و گرمایش جهانی می پردازد.
حال یک سوال: آخرین باری که لغاتی مثل فیل، جلیقه و پا را استفاده کردید کِی بود؟ لغاتی مثل جلسه مدیران و لایه ازون را چطور؟
وقتی با یک فرد انگلیسی زبان وارد صحبت می شوید نمی آیید در مورد حیوانات و عناصر شیمیایی و اقتصاد صحبت کنید. مگر اینکه اساسا به صحبت کردن در مورد این موضوعات علاقه مند باشید.
متاسفانه بسیاری از اپلیکیشن های آموزش زبان از این روش پیروی می کنند.
به نظر من نحوه انتخاب کلمات برای یادگیری یک زبان خارجی نباید به این صورت باشد.
احتمالا می پرسید پس به چه روشی باید باشد.در اینجا به معرفی یک روش متفاوت می پردازیم. روشی که بتوانید با افراد، مکالمات واقعی داشته باشید نه مکالماتی که شما را ناچار سازد تا در مورد پیژامه و طوطی فیروزه ای صحبت کنید!
لیست واژگان را بر اساس اهدافتان مشخص کنید.
هنگام یادگیری لغات در هر زبان خارجی اولین سوالی که باید از خودتان بپرسید این است که: هدف من از یادگیری زبان چیست؟
می خواهید بعد از یادگیری یک مجموعه لغت بتوانید با آنها چه کاری انجام دهید؟
می خواهید با دیگران پیرامون چه موضوعاتی مکالمه کنید؟
بعد از پاسخ به این سوالات می توانید بفهمید چه دسته ای از لغات را باید یاد بگیرید. فرض کنید شما فردی هستید که اغلب با دیگران پیرامون لغات مربوط به حوزه یادگیری زبان، نمایشگاه های فرش، سریال کمدی فرندز یا فیلمهای زبان اصلی صحبت می کنید.
اگر بخواهید با دیگران رابطه معنا داری ایجاد کنید باید بدانید چگونه با افراد در مورد موضوعات مورد علاقه تان صحبت کنید.
بنابراین برای فردی که می خواهد زبان ژاپنی یاد بگیرد کلماتی مثل پرنده، گل و کراوات چندان با اهمیت نیستند. در عوض این فرد باید روی کلماتی تمرکز کند که در توصیف سریال های زبان اصلی، صحبت پیرامون نمایشگاه ها و مسائل مربوط به یادگیری زبان کمک کنند.
اهداف خود را در خصوص مکالماتی که می خواهید در زبان مبدا انجام دهید به طور دقیق مشخص کنید! صرفا نگویید می خواهم به انگلیسی صحبت کنم. بجای آن مشخص کنید که دقیقا می خواهید در مورد چه موضوعی صحبت کنید؟ به این ترتیب به طور ویژه روی لغاتی تمرکز خواهید کرد که برای رسیدن به این اهداف به آنها نیازمندید.
کلماتی را انتخاب کنید که به پیشرفت شما کمک می کنند.
برای اطمینان از این که انرژی خود را برای یادگیری کلمات درست صرف می کنید، سوال بعدی که بایستی از خودتان بپرسید این است که:
آیا یادگیری این دسته از کلمات، کمکی به پیشرفت من خواهد کرد؟
آیا این کلمات در رسیدن به اهدافم به من کمک خواهند کرد؟
همواره لغاتی را یاد بگیرید که برای رسیدن به اهداف خاص به آنها نیاز دارید. مابقی لغات را فراموش کنید زیرا حاصلی جز حواس پرتی برایتان نخواهند داشت!
لغاتی را یاد بگیرید که بیشترین تاثیر را برایتان داشته باشند.
به همین دلیل است که قبلا نیز گفته ام برای همه فراگیران نمی توان کتابهای ۵۰۴ واژه یا ۱۱۰۰ واژه را معرفی کرد. مثل این می ماند که برای همه بیماران بخواهیم یک نسخه تجویز کنیم!!! این کتابها برای افرادی مناسب هستند که قصد شرکت در آزمونهای ارشد و دکتری را دارند. ولی یادگیری لغات موجود در این دو کتاب کمک چندانی به مکالمات انگلیسی واقعی نمی کند.
احتمالا اسم قانون ۸۰/۲۰ یا اصل پاراتو را شنیده اید. کاربرد این قانون در یادگیری زبان به این مفهوم است که باید ۲۰ درصد کلماتی را یاد بگیرید که ۸۰ درصد مواقع با آنها سروکار دارید.
مثلا اگر هدف شما مکالمه کردن در خصوص شغل و توصیف ظاهر افراد خانواده است، باید ببینید آن ۲۰ درصد کلماتی که در ۸۰ درصد مکالمه به آنها نیاز دارید کدامند؟ رایج ترین لغات در هر زبانی که یاد می گیرید کدامند؟ این لغات همان لغاتی هستند که باید بیشتر وقت و انرژی خود را برای یادگیری آنها صرف کنید.
از کجا بفهمیم این ۲۰ درصد کلمات کدامند؟
یکی از ساده ترین راه ها جستجو در گوگل است. نیازی نیست دوباره چرخ را اختراع کنید. می توانید رایج ترین کلمات در زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسه، یا هر زبان دیگری را که می خواهید در اینترنت جستجو کنید.
یک راه دیگر برای مشخص کردن این دسته کلمات وجود دارد که البته کمی زمان بر و پر زحمت است. اما به کمک آن می توانید بفهمید شخص شما بیشتر از چه کلماتی استفاده می کنید.
در این روش باید روزانه لغاتی که در فارسی بیشتر استفاده می کنید را یادداشت کنید.
صدای خود را ضبط کنید و به الگوهای کلامی که هر روز استفاده می کنید خوب توجه کنید.
یک روز به بررسی پرکاربردترین افعال، یک روز به بررسی پرکاربردترین اسمها و یک روز به بررسی پر کاربردترین صفات بپردازید.
اگر این کلمات را در فارسی زیاد استفاده می کنید، پس احتمال زیاد همین کلمات در زبان مبدا زیاد به کارتان خواهند آمد!
وقتی پرکاربردترین کلمات را مشخص کردید می توانید از آنها برای بیان مفاهیمی که معادلی برایشان نمی شناسید استفاده کنید.
مثلا فرض کنید کلمه “اتومبیل” را می دانید اما معادل “اتوبوس” را بلد نیستید. تنها کاری که باید بکنید این است که به توصیف کلمه اتوبوس بپردازید تا مخاطب شما متوجه منظورتان بشود. مثلا بگویید:
It’s like a big car for more than 20 people to travel around a city.
یا مثلا کلمه “راه رفتن” را به انگلیسی می دانید اما لغت “دویدن” را به انگلیسی نمی دانید چه بگویید. کافی است بگویید:
It’s like walking but much faster.
می بینید؟ کار به همین سادگی است! نیازی نیست برای روان صحبت کردن همه لغات انگلیسی را یاد بگیرید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که ببینید آن ۲۰ درصد کلماتی که شما را در رسیدن به هدفتان کمک می کنند کدامند؟
و یک نکته مهم دیگر:
نگران کلماتی که بلد نیستید نباشید، بابت کلماتی که می دانید خوشحال باشید و جشن بگیرید!
لغاتی را انتخاب کنید که بیشتر از بقیه لغات آنها را می بیند یا می شنوید.
اگر یک سری کلمات را بیشتر از بقیه لغات می بینید یا می شنوید پس حتما با این لغات بیشتر سر و کار خواهید داشت.
لغاتی که بیشتر در مکالمات می شنوید یا در متنها می بینید را در یک دفتر ثبت کنید. سپس این لغات را مرتب مرور کنید. این لغات را به عنوان بخشی از برنامه یادگیری زبان انگلیسی خود قرار دهید. قطعا بعد از مدت کوتاهی از پیشرفت خودتان شگفت زده خواهید شد! شک نکنید. قول می دهم!
کلماتی را انتخاب کنید که بیشتر از بقیه دوستشان دارید.
احتمالا شما نیز هنگام یادگیری انگلیسی این تجربه را داشته اید که بانک واژگانتان خیلی ضعیف بوده و نتوانسته اید خودتان باشید. وقتی سعی می کنید چیزی را به شکلی با مزه بیان کنید اما نمی دانید چطور؟
به همین دلیل است که اگر زبان آموز سطح پیشرفته ای باشید، می توانید هدف خود را بر یادگیری لغاتی بگذارید که بیشتر از بقیه لغات برایتان جذاب و گیرا هستند.
این لغات باید لغاتی باشند که در زبان فارسی به شما کمک می کنند تا مفاهیم و منظور خود را منتقل کنید.
چطور به شکلی موثر لغات را یاد بگیریم؟
برای این منظور می توانید به مقاله یادگیری لغات و ۴ استراتژی ضروری مراجعه کنید.
آیا می خواهید زبان با تسلط زبان انگلیسی را صحبت کنید؟
اگر به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستید دوره مکالمه آنلاین فرمول ۱ دوره ای است که پاسخگوی نیازهای شماست. اگر می خواهید در مورد این دوره بیشتر بدانید، روی عکس زیر کلیک کنید.

سه روش حرفه ای حفظ لغات
احتمالا واژگان مهم ترین بخش در یادگیری هر زبان به شمار می رود. بدون واژگان، نمی توان صحبت کرد. با یک بانک واژگان مختصر می توانیم منظور خودمان را بیان کنیم؛ بی آنکه با گرامر آن زبان آشنایی داشته باشیم.
مانند: آب، غذا، اتوبوس و … .
توسعه بانک لغات امری است بسیار مهم و کلیدی، اما از طرفی می تواند خیلی نیز خسته کننده باشد. اما برای اینکه به زبان انگلیسی کاملا مسلط صحبت کنید، باید بهره مناسبی از واژگان داشته باشید. همانطور که می دانید سخت ترین بخش هر آزمون مانند TOEFL یا IELTS ، مربوط به بخش واژگان است.
برای رقابت در سطوح اجرایی یا دانشگاهی نیازمند درک کامل کلمات پیچیده و اصطلاحات خاص هستید.
از دیگر دلایل مهم یادگیری واژگان این است که می توانید دقیق تر و مختصرتر صحبت کنید. یعنی بتوانید با تعداد کلماتِ کمتر، منظور بیشتری را به طرف مقابل برسانید.
بسیاری از زبان آموزان به همین دلیل، می خواهند که دایره واژگان خود را افزایش دهند.
اگر یادگیری و حفظ کلمات به روشی نادرست انجام پذیرد، این موضوع به سرعت به امری کسالت بار تبدیل شده و شما را از پای در خواهد آورد.
مطمئنا بسیاری از شما با افزایش دایره واژگان خود می توانید انگلیسی را راحت تر صحبت کنید.
اما چه طور؟
همه زبان آموزان دوست دارند با مردم کشورهای مختلف صحبت کنند. به کلاسهای مختلف می روند اما اغلب آنان هیچ وقت نمی توانند به آن زبان به خوبی صحبت کنند. در نتیجه احساس بازنده بودن می کنند!
این دسته زبان آموزان معمولا لیستی خسته کننده و بالا بلند از لغات تهیه می کنند که اغلب کارایی چندانی ندارد. زیرا به دلیل فراموشی لغاتی که به تازگی یاد گرفته اند، احساس سرخوردگی به آن ها دست می دهد. همچنین وقتی نمی توانند بهترین کلمه را در موقعیت مناسب استفاده کنند، مضطرب می شوند.
اما آیا تقصیر از این افراد است؟ آیا آن ها افرادی کندذهن یا ناتوان هستند؟ البته که نه!
در واقع مشکل اینجاست که این افراد تلاش می کنند، زبان انگلیسی را به روشی قدیمی و منسوخ شده یاد بگیرند.
برای شناخت مردم یک کشور باید بتوانید به زبان آن ها صحبت کنید. یادگیری واژگان اگر از راه درست انجام شود خیلی سخت نیست. به خواندن این مقاله ادامه دهید تا برایتان بگویم که چه طور می توان به طور موثرتری، واژگان جدید را یاد گرفت.
استراتژی های حفظ کردن لغت
در اینجا در مورد دو روش به خاطر سپاری کلمات جدید و یک روش دیگر برای افزایش واژگان در موقعیت های خاص صحبت می کنم.
در هر سطحی از زبان انگلیسی که قرار دارید می توانید از این استراتژی ها استفاده کنید. این استراتژی ها، حفظ لغات را برای شما آسان تر می کنند.
۱. هرگز کلمات را به تنهایی یاد نگیرید.
معنی کلمات را در جمله یاد بگیرید. مثلا اگر می خواهید معنی کلمه annoying را یاد بگیرید، جمله ای را یادداشت کنید که این کلمه در آن به کار رفته باشد.
بهتر است جمله ای که انتخاب می کنید، مربوط به زندگی واقعی و روزمره خودتان باشد.
مغز شما چیزی را که مربوط به شما باشد، سریع تر به یاد می آورد. چیزهایی که خنده دار، ناراحت کننده و یا خجالت آور هستند. هر احساسی می تواند به ساخت یک جمله شخصی کمک کند.
به عنوان مثال، جمله
My husband is very ‘annoying’ when he watches soccer.
همسرم موقع تماشای فوتبال خیلی اعصاب خرد کن می شود.
My friend doesn’t stop talking. It’s frickin ‘annoying’.
دوستم نمی تواند جلوی صحبت کردنش را بگیرد؛ این کارش واقعا آزار دهنده است.
این جملات در صورت واقعی بودن در زندگی شخصیتان، می توانند گزینه های خوبی باشند. زیرا می توانید موقع خواندن، آنها را تجسم کنید.
این روش دو مزیت دارد:
اول اینکه اگر کلمه ای را در این چارچوب قرار دهید، احتمال یادگیری آن بیشتر می شود. مثلا در مثال بالا کلمه annoying (آزاردهنده) را به همسرتان ربط داده اید، بنابراین این کلمه را عملا به زندگی خود وارد کرده اید. قرار دادن کلمات در موقعیت واقعی، احتمال به خاطر سپاری و به یاد آوری آنها را بیشتر می کند. اما، چرا؟ چون که کارکرد مغز ما به این صورت است. در واقع مغز انسان، عاشق یادگیری چیزهایی است که برایش آشنا هستند.
مزیت دوم این که وقتی کلمه مورد نظر را در یک جمله قرار می دهید، یاد می گیرید که چگونه از آن کلمه (یا گروه کلمات) به شکل درست استفاده کنید. مثلا کلمه remind (یادآوری کردن) را در این جمله در نظر بگیرید:
That restaurant reminds me of my ex-friend.
اون رستوران مرا یاد دوستم می اندازد.
در اینجا نه تنها کلمه remind را یاد می آموزیم، بلکه کاربرد حرف اضافه of و ضمیر me در کنار کلمه remind را نیز یاد می گیرید.
۲. یک وضعیت یا کلمه مشابه در زبان مادری را با کلمه جدید پیوند دهید.
هنگامی که می خواهید، یک کلمه جدید را یاد بگیرید، به روش زیر عمل کنید:
چشمانتان را ببندید و ببینید با فکر کردن به کلمه مورد نظر چه چیزی یا چه موقعیتی به ذهنتان خطور می کند. به عبارت دیگر، آن کلمه شما را یاد چه چیزی می اندازد؟
فرض کنید می خواهیم کلمه pious (وارسته، با ایمان) را یاد بگیریم. می توانیم این کلمه را با “پایه” در فارسی ربط دهیم. مثلا بگوییم علی پایه اس.
Ali PIOUSLY said his prayers every night before bed.
علی هر شب قبل از خواب نمازش را با وارستگی می خواند.
یا کلمه fertile (حاصلخیز) را می توان با کلمه “فرت و فرت” شبیه سازی کرد.
Most fiction writers have FERTILE imaginations.
اغلب نویسندگان رمانهای علمی تخیلی نخیلات باروری دارند.
این روش که به نمانیک معروف است سالهاست که در دنیا امتحان خود راپس داده؛پس چرا شما امتحانش نمی کنید؟ نمانیک عبارت است از همراه کردن یک داستان یا تصویر با کلمه مربوطه به نحوی که راحت تر و سریع تر بتوانیم آن لغت را به خاطر بیاوریم.
۳. و اما در پایان تکنیکی به شما ارائه می دهم که با خیال راحت بتوانید در هر موقعیتی صحبت کنید.
آیا همیشه در مورد اینکه نمی توانید با افراد انگلیسی زبان زمانی شاد را سپری کنید، ناراحتید؟ از اینکه فقط می توانید در مورد مسائل کاری صحبت کنید، معذبید؟
به نظر من، باید بتوانید در مورد همه مسائل زندگی، به انگلیسی صحبت کنید. اما چه طور می توانید دایره واژگانتان را برای هر موقعیت افزایش دهید؟
به توصیف پیرامون خود بپردازید.
وقتی در خیابان قدم می زنید، در حال آشپزی هستید. یا در حال تماشای فیلمی مستند در مورد اسکیموها هستید، از خودتان بپرسید که که چه طور می توانید درباره این موقعیت ها، به انگلیسی صحبت کنید.
اگر موضوع و یا موقعیتی وجود دارد که واژه ای درباره آن نمی دانید، با استفاده از استراتژی هایی که در بالا ذکر شد، کلمات مربوط به آن را یاد بگیرید. سپس خود را در آن وضعیت مشابه قرار داده و با صحبت کردن با خود در مورد آنچه می بینید، کلمات را تمرین کنید.
به عنوان مثال، وقتی در محل کارتان نشسته اید، به اطراف نگاه کنید و سعی کنید ببینید که هر فردی چه لباسی پوشیده است. نام لباس هایی که نمی دانید را یادداشت کنید و از استراتژی های مذکور برای حفظ کردن آنان استفاده کنید.
یا هنگامی که در خیابان قدم می زنید، فکر کنید که در حال آدرس دادن یک فروشگاه به یک شخص هستید یا محصولات آن را توضیح می دهید. اینجاست که متوجه خواهید شد که این کار تا چه حد دشوار است.
اما بدون قرار دادن خود در آن موقعیت خاص، هرگز یاد نمی گیرید که چگونه باید در آن موقعیت صحبت کنید.
با این تکنیک، انگلیسی را وارد زندگی روزمره تان می کنید. این کار خیلی بهتر از زمانی است که از روی اجبار سعی در یادگیری انگلیسی دارید.
یادگیری از روی اجبار مثل این است که در یک کلاس درس بنشینید و تلاش کنید تا با استفاده از عکس در مورد گیاهان دارویی چینی یاد بگیرید. این کار کاملا غیر واقعی و بی فایده است. باید به چین سفر کنید و از نزدیک با گیاهان دارویی آشنا شوید.
این یک روش خودآموز است. و از آنجایی که در اکثر اوقات روز، انگلیسی صحبت نمی کنید، می توانید از زمان خود برای کشف دنیای انگلیسی خود استفاده کنید.
چه واژگانی را می دانید؟ چه موقعیت هایی هستند که فکر می کنید نمی توانید در آنها، به خوبی انگلیسی صحبت کنید؟
شما بهترین معلمِ خودتان هستید و می توانید آنچه را می خواهید، به خودتان آموزش دهید.
از یک یا هر سه روش مذکور که فکر می کنید واقعا می تواند به شما در حفظ واژگان جدید کمک کند، استفاده کنید. هر سه روش را امتحان کنید و ببینید کدام یک برای شما بهتر است.
من شخصا روش دوم را دوست دارم. واقعا برای من خوب است. اما شما فقط با امتحان کردن هر سه روش می توانید تشخیص دهید که کدام یک برای شما بهتر است.
و از همه مهمتر اینکه از استفاده کردن کلمات جدید در مکالمات، نترسید.
با اطمینان صحبت کنید و بدانید که اشتباه کردن، موجب بهتر شدن شما می شود.
آیا با استراتژی های دیگر برای حفظ لغات، آشنایی دارید؟ از آن ها استفاده می کنید؟ ترفند شما برای یادگیری لغات جدید چیست؟
نظر خود را در پایین این صفحه برای ما و کاربران سایت بنویسید.