

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.
درس بیست و هفتم: English Grammar in Use
could (do) and could have (done)
توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعلهای کمکی مثل “could” و “could have” میتونه تأثیر زیادی روی معنی جملهها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی میخوایم درباره توانایی، امکان یا فرصتهایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوتها رو بررسی میکنیم.
بهطور ساده، “could” رو وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که میخوایم بگیم یه کاری رو میشد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.
با یاد گرفتن این مباحث، میتونیم تو صحبت کردن و نوشتن جملههای دقیقتر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوتهای ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.
Part A :
“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشتهی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):
الان: گوش کن، دارم صدایی میشنوم.
Listen, I can hear a noise.
گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.
Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.
اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه میتوان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:
مثال:
امشب چیکار کنیم؟ میتونیم بریم پارک قدم بزنیم.
We could go for a walk in the park.
وقتی به لندن سفر میکنی، میتونی پیش دوستت بمونی.
When you go to London, you could stay with your friend.
نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون میده.
Part B:
ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیتهایی استفاده میکنیم که غیرواقعی یا کمی اغراقشده هستند:
انقدر خستهام که میتونم یک هفته بخوابم.
I’m so tired, I could sleep for a whole week.
مقایسه:
من میتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).
I can stay with my friend when I go to Tehran.
شاید بتونم وقتی به تهران میرم پیش دوستم بمونم (احتمالی).
Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.
Part C:
از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده میکنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:
داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید میدونم.
The story could be true, but I doubt it.
نمیدونم سارا کی میرسه، ممکنه هر لحظه بیاد.
I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.
مقایسه:
هوای شمال خیلی زود تغییر میکنه (بهطور کلی).
The weather can change quickly in the north.
الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.
The weather is nice now, but it could change later.
Part D:
از “could have” استفاده میکنیم وقتی میخواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:
من دیروز انقدر خسته بودم که میتونستم تا ظهر بخوابم.
I was so tired yesterday, I could have slept until noon.
چرا توی هتل موندی؟ میتونستی بیای پیش من بمونی.
Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.
Part E:
وقتی از “couldn’t” استفاده میکنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:
من نمیتونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت میشدم.
I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.
الان همه چیز خوبه. اوضاع نمیتونست بهتر از این باشه.
Everything is perfect now; it couldn’t be better.
برای گذشته:
ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمیتونست بهتر از این باشه.
We had a great holiday; it couldn’t have been better.
مقایسه:
من الان نمیتونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.
I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.
دیروز نمیتونستم بدوم چون پام درد میکرد.
I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.
اگه میخواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلطتر بشید، پیشنهاد میکنیم تو دورههای مکالمه ما شرکت کنید. تو این دورهها، نهتنها این گرامرها رو یاد میگیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث میشه بتونید سریعتر پیشرفت کنید و تو صحبت کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊
پاسخنامه تمرین درس 27
27.1
2. e 3. b
4. f 5. a
6. d
27.2
2. could 3. can
4. could 5. can
6. can 7. could
8. can 9. could
10. could
27.3
2. could have come
3. could be
4. could have been
5. could have
6. could come
7. have moved
8. gone
27.4
3. couldn’t wear
4. couldn’t have managed
5. couldn’t have been
6. couldn’t afford (or couldn’t manage)
7. couldn’t have studied
8. couldn’t stand

درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
درس بیستم: English Grammar in Use
I’m going to (do)
درس بیستم کتاب English Grammar in Use به معرفی ساختار “I’m going to (do)” میپردازد که برای بیان قصد یا برنامهای که از قبل برای آینده داریم، استفاده میشود.
در این درس، فراگیران با چگونگی بیان تصمیمها و برنامههای شخصی که قبلاً در موردشان فکر کردهاند، آشنا میشوند. این ساختار به زبانآموزان کمک میکند تا موقعیتهایی که تصمیمگیری و نیت انجام یک عمل از قبل مشخص شده است را به درستی در زبان انگلیسی بیان کنند. به علاوه، این درس به تفاوتهای ظریفی که میان استفاده از “I’m going to” و سایر زمانهای آینده مثل “will” وجود دارد، اشاره میکند.
Part A:
I am going to do something یعنی من تصمیمم رو گرفتم که یه کاری رو انجام بدم و قصد دارم انجامش بدم:
‘Are you going to eat anything?’ ‘No, I’m not hungry.’
«میخوای چیزی بخوری؟» «نه، گشنه نیستم.»
A: I hear Sarah won the lottery. What is she going to do with the money?
الف: شنیدم سارا تو قرعهکشی برنده شده. با پولش میخواد چیکار کنه؟
B: She’s going to buy a new car.
ب: میخواد یه ماشین نو بخره.
I’m just going to make a quick phone call. Can you wait for me?
فقط میخوام یه تماس سریع بگیرم. میتونی منتظر من بمونی؟
This cheese smells horrible. I’m not going to eat it.
این پنیر بوی بدی میده. من نمیخوام بخورمش.
Part B:
I am doing and I am going to do
من دارم انجام میدم و من قراره انجام بدم
I am doing = یعنی قبلاً قطعی شده یا ترتیبش داده شده. مثلاً ترتیبش رو دادی که جایی بری یا کسی رو ببینی:
I’m leaving next week. I’ve booked my flight.
من هفته دیگه دارم میرم. بلیط پروازم رو رزرو کردم.
What time are you meeting Emily this evening?
امشب چه ساعتی با امیلی قرار داری؟
I am going to do something = یعنی تصمیم گرفتم انجامش بدم. شاید ترتیبش رو داده باشم، شاید هم نه.
A: Your shoes are dirty.
الف: کفشهات کثیفه.
B: Yes, I know. I’m going to clean them. (= I’ve decided to clean them, but I haven’t arranged this with anybody)
ب: آره، میدونم. میخوام تمیزشون کنم. (یعنی تصمیم گرفتم تمیزشون کنم، ولی با کسی اینو هماهنگ نکردم)
I don’t want to stay here. Tomorrow I’m going to look for somewhere else to stay.
نمیخوام اینجا بمونم. فردا میخوام یه جای دیگه برای موندن پیدا کنم.
مقایسه کن:
I don’t know what I’m doing tomorrow. (= I don’t know my schedule or plans)
نمیدونم فردا چی کار دارم میکنم. (یعنی نمیدونم برنامم چیه یا چه کارهایی دارم)
I don’t know what I’m going to do about the problem. (= I haven’t decided what to do)
نمیدونم با این مشکل چی کار کنم. (یعنی هنوز تصمیم نگرفتم که چی کار کنم)
اغلب فرقشون کوچیکه و هر دو حالت ممکنه درست باشه.
Part C:
همچنین میتونی بگی «قراره یه اتفاقی بیفته» در آینده. مثلاً:
The man isn’t looking where he is going.
اون مرد حواسش نیست داره کجا میره.
He is going to walk into the wall.
اون داره میره بخوره به دیوار.
When we say that ‘something is going to happen’, the situation now makes this clear.
وقتی میگیم «قراره یه چیزی اتفاق بیفته»، موقعیت الان این رو واضح میکنه.
The man is walking towards the wall now, so we can see that he is going to walk into it.
اون مرد الان داره به سمت دیوار میره، پس میتونیم ببینیم که داره میره بخوره بهش.
چند تا مثال دیگه:
Look at those black clouds! It’s going to rain. (we can see the clouds now)
به اون ابرهای سیاه نگاه کن! قراره بارون بگیره. (میتونیم الان ابرها رو ببینیم)
I feel terrible. I think I’m going to be sick. (I feel terrible now)
حالم خیلی بده. فکر کنم قراره مریض بشم. (الان حالم بده)
The economic situation is bad now and things are going to get worse.
وضعیت اقتصادی الان بده و اوضاع بدتر هم میشه.
Part D:
من قرار بود یه کاری رو انجام بدم = یعنی قصد داشتم انجامش بدم، ولی انجامش ندادم:
We were going to travel by train, but then we decided to drive instead.
ما قرار بود با قطار سفر کنیم، ولی بعد تصمیم گرفتیم که با ماشین بریم.
I was just going to cross the road when somebody shouted ‘Stop!’
من فقط داشتم میرفتم از خیابون رد بشم که یکی داد زد «بایست!»
میتونی بگی «قراره یه چیزی اتفاق بیفته» (ولی نیفتاد):
I thought it was going to rain, but it didn’t.
فکر کردم قراره بارون بگیره، ولی نگرفت.
در آخر باید بگم که توی دورههای مکالمهمون، گرامر رو خیلی راحت و بیدردسر یاد میدیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد میگیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار میبری و یاد میگیری.
پس اگه میخوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دورههای ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!
خب بریم سراغ تمرین های این درس!
پاسخنامه تمرین درس بیستم
20.1
2. What are you going to wear?
3. Where are you going to put it?
4. Who are you going to invite?
5. How are you going to cook it?
20.2
2. I’m going to try
3. I’m going to say
4. I’m going to wash
5. I’m not going to accept
6. I’m going to learn
7. I’m going to run
8. I’m going to complain
9. I’m not going to tell
20.3
2. He’s going to be late.
3. The boat is going to sink.
4. They’re going to run out of petrol.
5. It’s going to cost a lot (of money) to repair the car.
20.4
2. was going to buy
3. were going to play
4. was going to phone
5. was going to be
6. was going to give up
7. were you going to say

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.
درس پنجم: English Grammar in Use
Past Simple (I did)
گذشته ساده (من انجام دادم)
در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند و حالا تمام شدهاند، به کار میرود. مثلا:
I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)
چرا Past Simple مهمه؟
بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple میتونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستانها: برای تعریف داستانها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.
نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتنهای رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک میکنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.
A)
Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.
ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.
افعال lived، started، wrote، was و died همگی در زمان گذشته ساده هستن.
B)
خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed ختم میشن .
I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.
من الان توی یه آژانس مسافرتی کار میکنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار میکردم.
They invited us to their party, but we decided not to go.
اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.
The police stopped me on my way home last night.
دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.
Laura passed her exam because she studied very hard.
لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.
اما خیلی از فعل ها بیقاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:
Write → wrote
نوشتن ← نوشت
Mozart wrote more than 600 pieces of music.
موتسارت بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.
See → saw
دیدن ← دید
We saw Alice in town a few days ago.
چند روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم
Go → went
رفتن ← رفت
I went to the cinema three times last week.
هفته گذشته سه بار به سینما رفتم
Shut → shut
بستن ← بست
It was cold, so I shut the window.
هوا سرد بود، پس پنجره رو بستم.
C)
توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده میکنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)
I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?
از مهمونی خیلی لذت بردم. تو از اون لذت بردی؟
How many people did they invite to the wedding?
چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟
I didn’t buy anything because I didn’t have any money.
من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.
‘Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’
« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»
گاهی اوقات “do” فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)
What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)
آخر هفته چیکار کردی ؟
I didn’t do anything. (not I didn’t anything)
من هیچ کاری نکردم .
D)
گذشته be(am/is/are) میشه was/were
I was annoyed because they were late.
من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.
Was the weather good when you were on holiday?
هوا خوب بود وقتی توی تعطیلات بودید؟
They weren’t able to come because they were so busy.
اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.
I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.
من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.
Did you go out last night or were you too tired?
دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟
خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
پاسخنامه
5.1
2. had
3. She walked to work
4. It took her (about) half an hour
5. She started work
6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.
7. She finished work
8. She was tired when she got home.
9. She cooked / She made
10. She didn’t go
11. She went to bed
12. She slept
5.2
2. taught
3. sold
4. fell … hurt
5. threw … caught
6. spent … bought … cost
5.3
2. did you travel / did you go
3. did it take (you) / was your trip / were you there
4. did you stay
5. Was the weather
6. Did you go to / Did you see / Did you visit
5.4
3. didn’t disturb
4. left
5. were
6. didn’t sleep
7. didn’t cost
8. flew
9. didn’t have
10. wasn’t