The Butler’s Bad Day

THE BUTLER’S BAD DAY

روز بد پیش خدمت

The Superintendent of Civic Projects was a busy man.

مدیر پروژه های شهری مرد پرمشغله ای بود.

 

He worked every day of the week and had fancy parties at his house every night.

او هرروز هفته کار میکرد و هرشب مهمانی های باشکوهی در خانه اش برپا بود.

 

However, if there was someone busier than him, it was his butler.

هر چند اگر فرد پرمشغله تری از او جود داشت، آن فرد کسی نبود جز پیشخدمت او.

 

He worked all day organizing the superintendent’s parties and

او تمام روز را به سروسامان دادن به مهمانی های رئیس اش مشغول بود.

 

then cleaned up after them late at night.

و شب بعد از رفتن همه تا دیر وقت به مرتب کردن خانه مشغول بود.

 

Hence, while the superintendent slept soundly, snoring loudly in his bed, the butler was still awake.

از این رو موقعی که مدیر در خواب عمیقی فرو می رفت و با صدای بلند در رختخوابش خروپف می کرد خدمتکار هنوز بیدار بود.

 

Sadly, though the butler was always overworked,

متاسفانه باوجود اینکه خدمتکار همیشه از فرط کار بسیار، خیلی خسته بود،

 

his profession’s intrinsic nature demanded he never be outspoken.

اما طبیعت شغلش اینگونه اقتضا میکرد که او هرگز رُک نباشد.

 

Therefore, his employer never knew the butler hadn’t slept for several days.

به همین دلیل کارفرمای او اصلا نمیدانست که خدمتکارش چند روز است که نخوابیده است.

 

On any day the butler might make a mistake.

هیچ روزی نبود که از خدمتکار اشتباهی سر نزند.

 

One day, the superintendent said, “ This particular party is important.

یک روز رئیسش به او گفت ” این مهمانی خاص، بسیار مهم است.

 

People from the ministry are coming.

چند نفر از وزارتخانه می آیند.

 

Everything must be perfect.”

همه چیز باید بدون نقص باشد.”

 

The butler began preparing at once.

پیشخدمت فوراً شروع به آماده سازی تدارکات مهمانی کرد.

 

First he went to the attic to get more chairs and tables.

اول از همه به اتاق زیر شیروانی رفت تا چند میز و صندلی اضافه بیاورد.

 

But on his descent, he realized he needed to make the food.

اما موقع پایین آمدن،متوجه شد که بایستی غذا درست کند.

 

A gourmet dinner was necessary for such a party.

برای چنین مهمانی شام خوشمزه و منحصربفردی لازم بود.

 

He boiled water in a kettle for soup and chopped some beef into chunks.

آب را برای پختن سوپ در کتری جوشاند و مقداری گوشت گوساله را تکه تکه کرد.

 

Just as he was starting the soup, he remembered that he had to sweep the veranda.

درست در همان وقت که مشغول پختن سوپ بود یادش آمد که بایستی ایوان را جارو کند.

 

As he was sweeping the veranda, he realized that he had to clean the sauna.

درحالیکه ایوان رو جارو می کرد متوجه شد که بایستی حمام سونا را تمیز کند.

 

By this time, the first guests had arrived.

در همین فاصله ،اولین مهمانان وارد رسیدند.

 

The veranda was still dirty.

ایوان هنوز کثیف بود.

 

There were not enough chairs for the guests to sit on, and the soup tasted too pungent.

بقدر کافی صندلی برای نشستن مهمانان نبود، و بوی بدی از سوپ به مشام می رسید.

 

Some guests were dissatisfied.

چند نفر از مهمانان ناراحت شدند.

 

They started to make a fuss, and the party was filled with a din of complaints.

آنها شروع به اعتراض کردن نمودند و مهمانی پر از هل هله اعتراضات شد.

 

The superintendent’s party was a disaster.

مهمانی رییس به گند کشیده شد.

 

He wondered why his butler had made so many mistakes.

او مانده بود بود که چطور پیش خدمتش این همه اشتباه کرده است.

 

At last, the butler admitted to being exhausted.

سرانجام پیشخدمت اعتراف کرد که از کار زیاد از پای درآمده است.

 

His boss felt pity for the butler.

رئیسش دلش برای او سوخت.

 

He had no idea the butler was so tired.

او فکر نمی کرد پیشخدمت تا این حد خسته باشد.

 

He said, “You should have told me earlier, then we could have avoided this whole ordeal.”

او گفت”بایستی زودتر به من می گفتی،آنوقت میتوانستیم ازاین مصیبت جلوگیری کنیم.”

 

LEXICAL BANK

EXAMPLE MEANING WORD
There were two windows in their attic اتاق زیر شیروانی attic
When they broke open the rock, they saw it was filled with chunks of gold تکه بزرگ چیزی chunk
Most of the important civic buildings are located downtown شهری civic
During the space shuttle’s descent, the Earth became larger and larger فرود descent
The din of the rusty machinery made the factory a horrible place to work صدای بلند و گوشخراش din
He was dissatisfied with his meal ناراضی کردن،رنجاندن dissatisfy
The child made an awful fuss because she didn’t want to go to bed قیل و قال fuss
In order to get a gourmet meal, you have to eat at an expensive restaurant لذیذ gourmet
John forgot the key. Hence, we couldn’t open the door ازین رو ، بنابراین hence
Paper money has no intrinsic value. It is useful simply because society says it is ذاتی ،باطنی intrinsic
The soup was being cooked in a large kettle کتری kettle
The Ministry of Trade is responsible for taxing imports and exports وزارتخانه ministry
Driving in the snowstorm was an ordeal she’d never forget تجربه تلخ و ناخوشایند ordeal
She was an outspoken critic about the new banking laws آدم رُک،صریح outspoken
After working for three weeks with only one day of rest, Judy was overworked خسته شدن از کار زیاد overwork
The dress shop didn’t have the particular dress she was looking for ویژه ، خاص particular
The garlic made the soup taste so pungent that the chef wouldn’t serve it بد مزه و بد بو pungent
It was impossible to get to sleep because my husband snored خروپف کردن snore
The nearest opponent was ten meters behind. She won the race soundly به راحتی و بدون دردس soundly
The superintendent decided to close the schools because of the weather مدیر مجموعه superintendent

Exercise 1

Write C if the italicized word is used correctly. Write I if the word is used incorrectly.

1. ….. The caffeine in the tea gave him more energy. Hence, he was more alert.

2. ….. Mom, something smells good in the kitchen. I can’t wait for din.

3. ….. The cat waited outside the door and made a fuss until someone let her inside the house.

3. ….. See that politician over there? He works in the Ministry of Truth.

4. ….. The need to protect one’s family is an intrinsic quality found in many animals.

Exercise 2

Answer the questions.
1. How was the butler while the superintendent slept soundly and snored?
————————————————————————————————-

2. On his descent from the attic, what did the butler realize?
————————————————————————————————-

3. How could the butler have avoided the entire ordeal?
————————————————————————————————-

4. Just as he started the soup, what did the butler remember?
————————————————————————————————-

5. Why was the party filled with a din of unhappy guests making a fuss?
————————————————————————————————-

فقط یک کلیک تا کشف داستان‌های جذاب و یادگیری عبارات طلایی! همین حالا بزن روی عکس و خودت تجربه کن!

 

4 دیدگاه برای “The Butler’s Bad Day

  1. باسلام
    این متن ها رو من چندین بار گوش میدم وهر بار حس می کنم مهارت شنیداری و وقتی سعی می کنم همزمان با گوینده با صدای بلند بخونم مهارت گفتاریم بهتر شده وهم دایره لغاتم پیشرفت داره واز شر دردسرای حفظ لغت بدون متن هم راحت شدم که واقعا کار سختی بوده برام، متشکرم خیلی ممنون

    1. سلام فاطمه جان
      شما در حقیقت تکنیک سایه رو انجام می دهید که بسیار روش موثری است. آفرین به شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

محدودیت زمانی مجاز به پایان رسید. لطفا کد امنیتی را دوباره تکمیل کنید.