چطور سریع انگلیسی یاد بگیرم؟

بیایید یک نگاه دوستانه و دقیق به یادگیری سریع زبان انگلیسی داشته باشیم. همان‌طور که می‌دانید، یادگیری یک زبان جدید می‌تواند هیجان‌انگیز، چالش‌برانگیز و حتی گاهی گیج‌کننده باشد.

چطور سریع انگلیسی یاد بگیرم؟

خب، دوستان عزیز، بیایید یک نگاه دوستانه و دقیق به یادگیری سریع زبان انگلیسی داشته باشیم.

 

همان‌طور که می‌دانید، یادگیری یک زبان جدید می‌تواند هیجان‌انگیز، چالش‌برانگیز و حتی گاهی گیج‌کننده باشد. اما نگران نباشید! در این مقاله، قدم به قدم به شما نشان می‌دهم که چطور می‌توانید با سرعت بیشتری به سطحی برسید که بتوانید به راحتی ارتباط برقرار کنید و اعتماد به نفس داشته باشید. صحبت ما فقط درباره سرعت نیست؛ بلکه درباره یادگیری عمیق، پیوسته و مؤثر است.

 

۱. هدف‌گذاری و ایجاد عادت‌های زبانی

 

اولین نکته مهم، تعیین اهداف کوچک و قابل دستیابی است. اگر تازه شروع کرده‌اید، هدف اولیه می‌تواند یادگیری مکالمات پایه و عبارات روزمره باشد، مثل سلام و احوال‌پرسی یا سفارش غذا. یکی از کلیدهای اصلی یادگیری سریع، تمرکز روی عادت‌های کوچک و روزانه است. برای مثال، فقط ۱۰ تا ۱۵ دقیقه تمرین روزانه می‌تواند در طول زمان تغییرات بزرگی ایجاد کند.

 

چطور سریع انگلیسی یاد بگیرم؟

 

۲. تمرین مکالمه و استفاده از زبان انگلیسی در موقعیت‌های واقعی

 

تمرکز اصلی باید بر روی صحبت کردن و گوش دادن باشد. مهم است که هر روز خود را در موقعیتی قرار دهید که به انگلیسی فکر کنید، حتی اگر تنها هستید. به خودتان انگلیسی فکر کنید، داستان‌های کوتاه بسازید و صدای خود را ضبط کنید. می‌توانید حتی از خود سوال بپرسید و به آنها جواب دهید. با تمرین روزانه مکالمه و گوش دادن، عادت می‌کنید که به جای تمرکز بر ترجمه، مستقیم به انگلیسی فکر کنید.

 

۳. تماشای فیلم‌ها و شنیدن پادکست‌های انگلیسی

 

برای تقویت مهارت‌های شنیداری، سعی کنید به فیلم‌ها، سریال‌ها و پادکست‌های انگلیسی گوش دهید. اما نکته مهم این است که ابتدا محتواهای سطح پایین‌تر را انتخاب کنید تا گوش‌تان به ریتم و آهنگ زبان عادت کند. اگر مبتدی هستید، از سریال‌های با زبان ساده و داستان‌های آشنا استفاده کنید. یکی از مزایای استفاده از منابع سرگرم‌کننده این است که یادگیری را به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل می‌کند و از خستگی شما جلوگیری می‌کند.

 

۴. یادگیری لغات کاربردی به جای لغات پیچیده

 

یکی از اشتباهاتی که بسیاری از زبان‌آموزان مرتکب می‌شوند، این است که از ابتدا به سراغ لغات پیچیده و دشوار می‌روند. در عوض، روی یادگیری لغاتی که در زندگی روزمره کاربرد دارند، تمرکز کنید. برای این منظور می‌توانید از «دفترچه لغت» استفاده کنید و هر روز تعدادی لغت کاربردی جدید یاد بگیرید. این کلمات را در جملات و موقعیت‌های مختلف به کار ببرید تا به حافظه بلندمدت منتقل شوند.

 

۵. تکنیک‌های خاص برای یادگیری سریع‌تر

 

  • استفاده از فلش کارت‌ها: فلش کارت‌ها ابزار قدرتمندی برای یادگیری لغات و عبارات جدید هستند. فلش کارت‌ها کمک می‌کنند تا لغات و عبارات را به‌طور مرتب مرور کنید و آن‌ها را بهتر به خاطر بسپارید.

 

  • تکنیک سایه‌زنی: تکنیک سایه‌زنی به این صورت است که شما جمله‌ای را می‌شنوید و بلافاصله آن را تکرار می‌کنید. این روش به شما کمک می‌کند تا به تلفظ، ریتم و لحن زبان انگلیسی مسلط شوید.

 

  • استفاده از منابع آنلاین: با توجه به دنیای دیجیتال امروز، اپلیکیشن‌ها و سایت‌های زیادی وجود دارند که می‌توانند به شما کمک کنند. منابعی مثل Duolingo، Memrise، و BBC Learning English از جمله منابع عالی برای تقویت مهارت‌های زبانی شما هستند.

 

۶. غلبه بر ترس و اشتباهات

 

بسیاری از افراد به خاطر ترس از اشتباه کردن، از صحبت کردن به زبان انگلیسی دوری می‌کنند. اما باید بدانید که اشتباه کردن بخشی از فرآیند یادگیری است. هر چه بیشتر اشتباه کنید، بیشتر یاد می‌گیرید. پس خجالت نکشید! با اعتماد به نفس به صحبت بپردازید و به اشتباهات خود به عنوان یک فرصت برای یادگیری نگاه کنید.

 

چطور سریع انگلیسی یاد بگیرم؟

معرفی دوره‌های تخصصی مکالمه دکتر زبان

 

حالا که با نکات و روش‌های یادگیری زبان آشنا شدید، شاید به دنبال یک برنامه‌ی منظم و هدفمند باشید. دوره‌های مکالمه دکتر زبان دقیقاً با همین هدف طراحی شده‌اند که شما را به سرعت و با رویکردی عملی به زبان انگلیسی مسلط کنند.

 

1. دوره‌ی کمربند مشکی مکالمه سریع: این دوره مخصوص زبان‌آموزان مبتدی تا متوسط طراحی شده و مدت آن سه ماه است. شما با روزی ۴۵ دقیقه تمرین می‌توانید به مکالمات عمومی مسلط شوید. این دوره روی مهارت‌های شنیداری و گفتاری تمرکز دارد و به شما کمک می‌کند تا به راحتی در موقعیت‌های مختلف، از جمله مکالمات روزمره، صحبت کنید.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک: این دوره برای افرادی طراحی شده که قصد دارند از سطح مبتدی تا سطح نمره ۷ آیلتس پیشرفت کنند. در این دوره شما به‌طور کامل روی هر چهار مهارت زبانی (خواندن، نوشتن، شنیدن و صحبت کردن) کار می‌کنید. این دوره یک پایه قوی برای ورود به دوره آیلتس ایجاد می‌کند.

 

این دوره‌ها طی سال‌های گذشته نتایج عالی و واقعی داشته‌اند و زبان‌آموزان با سرعت و اعتماد به نفس بالا به هدف‌های خود رسیده‌اند. اگر به دنبال یادگیری سریع و کاربردی زبان انگلیسی هستید، این دوره‌ها می‌توانند انتخابی ایده‌آل برای شما باشند.

 

به یاد داشته باشید که یادگیری زبان یک مسیر طولانی است و انتظار نداشته باشید ظرف 10 جلسه به زبان انگلیسی مسلط شوید!!  اما با ابزارهای مناسب، انگیزه و کمی پشتکار، می‌توانید این مسیر را سریع‌تر و با لذت بیشتری طی کنید!

 

 

 

کریسمس با جملات قشنگ انگلیسی و ترجمه فارسی

شاید خیلیا این روزا رو فقط یه مناسبت خارجی بدونن، ولی واقعیت اینه که کریسمس پر از پیامای خوب و حس‌های مثبت برای همه‌ست. حالا بیایید با چند جمله‌ی قشنگ به زبان انگلیسی و ترجمه‌شون، این حال خوب رو با هم تقسیم کنیم.

کریسمس با جملات قشنگ انگلیسی و ترجمه فارسی

 

 

 

 

 

 

 

 

کریسمس رسیده و وقتشه که حال و هوای این روزای قشنگ رو جشن بگیریم!

 

شاید خیلیا این روزا رو فقط یه مناسبت خارجی بدونن، ولی واقعیت اینه که کریسمس پر از پیامای خوب و حس‌های مثبت برای همه‌ست. حالا بیایید با چند جمله‌ی قشنگ به زبان انگلیسی و ترجمه‌شون، این حال خوب رو با هم تقسیم کنیم.

 

 

🎄 Merry Christmas and a Happy New Year!

🎅 کریسمس مبارک و سال نو پر از شادی!

 

🎁 Wishing you peace, love, and joy this holiday season.

🎁 براتون آرامش، عشق و شادی توی این فصل تعطیلات آرزو می‌کنم.

 

🌟 May your days be filled with magic and happiness!

🌟 امیدوارم روزهاتون پر از جادو و خوشحالی باشه!

 

❄️ Let the spirit of Christmas fill your heart and home with warmth.

❄️ بذارید روح کریسمس قلب و خونه‌تون رو پر از گرما کنه.

 

🔥 May this Christmas bring you closer to all those that you treasure in your heart.

🔥 امیدوارم این کریسمس شما رو به عزیزاتون نزدیک‌تر کنه.

 

🎄 May the blessings of the holiday season be with you today and always.

🎄 امیدوارم نعمت‌های این فصل تعطیلات همیشه همراهتون باشه.

 

🎁 Christmas is not just a season, it’s a feeling. Wishing you that feeling forever.

🎁 کریسمس فقط یه فصل نیست، یه حسه. امیدوارم این حس قشنگ همیشه همراهتون باشه.

 

🎅 May your heart and home be filled with all the joys of the season.

🎅 قلب و خونه‌تون پر از شادی‌های این فصل بشه.

 

🌟 Wishing you a Christmas that’s merry and bright!

🌟 کریسمسی پر از شادی و روشنایی براتون آرزو می‌کنم!

 

❄️ May this Christmas be full of moments of warmth, laughter, and good cheer.

❄️ امیدوارم این کریسمس پر از لحظه‌های گرم، خنده‌دار و پر از شادی باشه.

 

🎄 Sending you love and light this holiday season.

🎄 عشق و نور رو توی این فصل تعطیلات به سمتتون می‌فرستم.

 

🎁 May your Christmas sparkle with moments of love, laughter, and goodwill.

🎁 کریسمستون بدرخشه از لحظه‌های عشق، خنده و خیرخواهی.

 

🎅 Here’s to a season filled with warmth, comfort, and good cheer!

🎅 براتون یه فصل پر از گرما، آرامش و شادی آرزو می‌کنم!

 

🌟 Wishing you a season full of magic, wonder, and peace.

🌟 براتون فصلی پر از جادو، شگفتی و آرامش آرزو می‌کنم.

 

❄️ May your dreams come true this Christmas!

❄️ امیدوارم رویا‌هاتون توی این کریسمس به حقیقت تبدیل بشه!

 

🔥 May the holiday season bring only happiness and joy to you and your loved ones.

🔥 امیدوارم فصل تعطیلات فقط خوشحالی و شادی براتون بیاره.

 

🎄 Wishing you the gift of love, the blessing of hope, and the promise of a brighter tomorrow.

🎄 براتون هدیه عشق، نعمت امید و وعده فردایی روشن رو آرزو می‌کنم.

 

🎁 Christmas is about giving, sharing, and spreading love. Wishing you all of these and more!

🎁 کریسمس یعنی بخشش، اشتراک‌گذاری و پخش عشق. براتون اینا و حتی بیشتر از اینا رو آرزو دارم!

 

🔥”Wishing you a Christmas filled with love, laughter, and cherished memories.”

🔥آرزوی کریسمسی پر از عشق، خنده و خاطرات ارزشمند برای شما دارم.

 

❄️”May the magic of Christmas bring joy to your heart and light to your home.”

❄️امیدوارم جادوی کریسمس شادی را به قلبتان و روشنایی را به خانه‌تان بیاورد.

 

🌟”Merry Christmas! May the season’s blessings fill your life with happiness and peace.”

🌟کریسمس مبارک! امیدوارم برکت‌های این فصل زندگی‌تان را پر از شادی و آرامش کند.

 

🎅”Here’s to a festive season filled with warmth, kindness, and all the things that make you smile.”

🎅به امید فصلی جشن‌آلود پر از گرما، مهربانی و همه چیزهایی که لبخند بر لبانتان می‌آورد.

 

🎁”May your Christmas sparkle with moments of love and laughter, and may the year ahead be your best one yet!”

🎁امیدوارم کریسمس شما با لحظاتی پر از عشق و خنده بدرخشد و سال پیش رو بهترین سال زندگی‌تان باشد!

 

🎄”Sending you heartfelt wishes for a joyful and bright Christmas celebration.”

🎄بهترین آرزوها را برای جشنی شاد و درخشان در کریسمس به شما می‌فرستم.

 

🔥”May the holiday spirit bring warmth to your heart and endless joy to your days.”

🔥امیدوارم روح تعطیلات گرما به قلبتان و شادی بی‌پایان به روزهایتان بیاورد.

 

❄️”Merry Christmas and may your days ahead be as beautiful as this season of giving.”

❄️کریسمس مبارک و امیدوارم روزهای پیش رویتان به زیبایی این فصل بخشندگی باشد.

 

🌟”Celebrate this Christmas with all the love and light your heart can hold.”

🌟این کریسمس را با تمام عشق و نوری که قلبتان می‌تواند در بر گیرد جشن بگیرید.

 

🎁”Wishing you and your loved ones a magical Christmas and a prosperous New Year.”

🎁آرزوی کریسمسی جادویی و سال نوی پر رونق برای شما و عزیزانتان دارم.

 

کریسمس فقط یه روز یا یه مناسبت نیست، یه بهونه‌ست برای اینکه کنار عزیزامون باشیم، عشق و شادی رو تقسیم کنیم و لحظه‌های قشنگ بسازیم. امیدوارم امسال همه‌ی ما بتونیم این حس خوب رو تجربه کنیم و با بقیه به اشتراک بذاریم. 🎄✨

چگونه افراد را توصیف کنیم؟

امروز قصد دارم درباره یک موضوع خیلی جالب صحبت کنم که همیشه در مکالمات روزمره بهش نیاز دارید: چطور افراد رو به انگلیسی توصیف کنیم؟

چگونه افراد را توصیف کنیم؟

 

 

 

 

 

 

 

سلام دوستان عزیز!

 

امروز قصد دارم درباره یک موضوع خیلی جالب صحبت کنم که همیشه در مکالمات روزمره بهش نیاز دارید: چطور افراد رو به انگلیسی توصیف کنیم؟

 

وقتی می‌خواهید درباره ظاهر یا شخصیت کسی حرف بزنید، باید لغات و عباراتی رو بلد باشید که دقیقاً منظور شما رو برسونند. بنابراین بیایید نگاهی به این موضوع داشته باشیم و ببینیم چطور می‌تونیم از این کلمات و عبارات در مکالمات روزمره استفاده کنیم.

 

توصیف ظاهر افراد

 

ظاهر افراد اولین چیزی هست که در موردش حرف می‌زنیم، بنابراین باید لغاتی داشته باشیم که بتونیم به دقت کسی رو توصیف کنیم. اینجا چند تا از این لغات و اصطلاحات رو با هم یاد می‌گیریم:

 

  • Tall (قد بلند): کسی که قدش از میانگین بالاتره.

 

  • Short (کوتاه قد): کسی که قدش از میانگین کوتاه‌تره.

 

  • Slim (لاغر): کسی که بدنش ظریف و لاغره.

 

  • Chubby (تپلی): کسی که بدنش کمی تپل و پرتره.

 

  • Curvy (خوش اندام): معمولاً برای توصیف زنی که اندام زیبا و متناسب داره.

 

  • Bald (کچل): کسی که مو نداره.

 

  • Bearded (ریش‌دار): کسی که ریش داره.

 

حالا بیایید چند جمله با این کلمات بسازیم:

 

“My brother is really tall and slim. He looks like a basketball player!”

برادرم واقعاً قدبلند و لاغره. شبیه بازیکن بسکتباله!

 

چگونه افراد را توصیف کنیم؟

 

“She’s got a curvy figure, and she’s very confident about it.”

اون اندام خوش‌فرمی داره و خیلی بهش افتخار می‌کنه.

 

توصیف شخصیت افراد

 

حالا بیایید به شخصیت افراد بپردازیم. شخصیت هرکسی مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و خصوصیاتیه که بهش شکل می‌ده. وقتی می‌خواهید شخصیت کسی رو توصیف کنید، می‌تونید از این لغات استفاده کنید:

 

  • Outgoing (برونگرا): کسی که دوست داره با دیگران ارتباط برقرار کنه.

 

  • Shy (خجالتی): کسی که در ارتباط با دیگران کمی مضطرب و کم‌رو هست.

 

  • Hardworking (سخت‌کوش): کسی که همیشه تلاش می‌کنه و پشتکار زیادی داره.

 

  • Easy-going (آرام و بی‌خیال): کسی که راحت و بدون استرس با مسائل کنار میاد.

 

  • Moody (دمدمی مزاج): کسی که حالت‌های روحی‌ش سریع عوض می‌شه.

 

  • Generous (سخاوتمند): کسی که از کمک به دیگران دریغ نمی‌کنه.

 

  • Stubborn (لج‌باز): کسی که خیلی سرسخت و انعطاف‌ناپذیره.

 

  • Reliable (قابل اعتماد): کسی که همیشه می‌تونید روش حساب کنید.

 

  • Confident (با اعتماد به نفس): کسی که به خودش و توانایی‌هاش اعتماد داره.

 

برای تمرین بیشتر، چند تا مثال می‌زنم:

 

“My friend is very outgoing. She can make friends with anyone, anywhere!”

دوستم خیلی برونگراست. اون می‌تونه با هر کسی و هر جایی دوست بشه!

 

“He’s hardworking and reliable. You can always count on him to get the job done.”

اون سخت‌کوش و قابل اعتماده. همیشه می‌تونی روش حساب کنی که کار رو انجام بده.

 

ترکیب توصیف ظاهر و شخصیت

 

گاهی اوقات نیاز دارید هم ظاهر و هم شخصیت یک نفر رو توصیف کنید. بیایید چند جمله ترکیبی داشته باشیم:

 

“She’s a tall, confident woman with a great sense of humor.”

اون یک زن قد بلند و با اعتماد به نفس با حس شوخ‌طبعی عالیه.

 

“She’s short but very energetic and always full of ideas.”

اون قد کوتاهه، ولی خیلی پرانرژی و همیشه پر از ایده است.

 

چگونه افراد را توصیف کنیم؟

 

استفاده از ساختارهای جمله برای بیان احساسات

 

وقتی می‌خواهید نظر یا احساستون رو نسبت به دیگران بیان کنید، از ساختارهایی مثل “I admire him because…” یا “She inspires me to…” استفاده کنید. این ساختارها خیلی کاربردی و مفید هستند.

 

مثال‌ها:

“I admire my dad because he’s always hardworking and never complains.”

پدرم رو تحسین می‌کنم چون همیشه سخت‌کوشه و هیچ‌وقت شکایت نمی‌کنه.

 

“She inspires me to be more confident and take risks in life.”

اون من رو تشویق می‌کنه که با اعتماد به نفس‌تر باشم و در زندگی ریسک کنم.

 

مکالمه کوتاه درباره افراد

 

حالا بیایید یک مکالمه عامیانه بین دو نفر رو در این زمینه داشته باشیم تا بهتر درک کنید که چطور می‌تونید از این عبارات استفاده کنید.

 

Emma: “Hey, did you meet Sarah’s new boyfriend?”

هی، دوست‌پسر جدید سارا رو دیدی؟

 

Jake: “Yeah, I did! He’s really tall and kinda chubby, but super friendly.”

آره، دیدم! خیلی قد بلنده و یکم تپله، ولی فوق‌العاده دوستانه‌ست.

 

Emma: “I heard he’s really hardworking too. Sarah said he’s always staying late at work.”

شنیدم خیلی هم سخت‌کوشه. سارا می‌گفت همیشه تا دیر وقت توی شرکت می‌مونه.

 

Jake: “Totally! And he’s outgoing. He was chatting with everyone at the party last night.”

کاملاً! و خیلی هم برونگراست. دیشب تو مهمونی با همه داشت حرف می‌زد.

 

Emma: That’s great! He sounds like a cool guy. I’m happy for Sarah.”

عالیه! به نظر آدم باحالی میاد. خوشحالم برای سارا.

 

معرفی دوره‌های مکالمه دکتر زبان

 

در آخر اگر دوست دارید مهارت مکالمه انگلیسی‌تون رو خیلی سریع تقویت کنید، من دو دوره‌ی فوق‌العاده رو بهتون معرفی می‌کنم که هر کدوم نتایج عالی و واقعی ارائه می‌دن:

 

1. دوره کمربند مشکی مکالمه سریع: این دوره مخصوص کساییه که از سطح مبتدی تا متوسط هستند و می‌خوان با روزی ۴۵ دقیقه مطالعه، تو مدت سه ماه مکالمات عمومی رو مسلط بشن. این دوره روی دو مهارت لیسنینگ و اسپیکینگ تمرکز داره و خیلی سریع شما رو به سطح قابل قبولی می‌رسونه.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک: این دوره برای افرادیه که می‌خوان از سطح مبتدی تا نمره ۷ آیلتس پیش برن و هر چهار مهارت زبانی رو یاد بگیرن. این دوره یک آمادگی عالی برای شرکت در دوره‌های آیلتس و رسیدن به تسلط کامل در انگلیسیه.

 

اگه دوست دارید که مکالمه‌ی انگلیسی‌تون رو با سرعت بالا تقویت کنید و آماده هر موقعیتی باشید، یکی از این دوره‌ها قطعاً مناسب شماست!

با تمرین و تکرار این لغات و عبارات، خیلی راحت می‌تونید توصیف کنید که چه کسی چه شکلیه و چه شخصیتی داره. امیدوارم که از این مقاله لذت برده باشید و به کارتون بیاد!

 

 

تقویت مکالمه با گفتگوهای ذهنی

یکی از موضوعات بسیار مهم و تاثیرگذار در یادگیری زبان؛ گفتگوهای ذهنی است و اینکه چطور می‌تونن به شما کمک کنن که زبان انگلیسی رو بهتر یاد بگیرید، تلفظتون رو تقویت کنید و حتی اعتماد به نفس بیشتری برای مکالمات واقعی به دست بیارید.

تقویت مکالمه با گفتگوهای ذهنی

سلام به همه علاقه‌مندان به زبان انگلیسی!

خیلی خوشحالم که اینجا هستم و می‌تونم در مورد یکی از موضوعات بسیار مهم و تاثیرگذار در یادگیری زبان با شما صحبت کنم؛ گفتگوهای ذهنی و اینکه چطور می‌تونن به شما کمک کنن که زبان انگلیسی رو بهتر یاد بگیرید، تلفظتون رو تقویت کنید و حتی اعتماد به نفس بیشتری برای مکالمات واقعی به دست بیارید.

 

حالا شاید بپرسید: گفتگوهای ذهنی یعنی چی؟

 

درواقع، گفتگوهای ذهنی یعنی اون لحظاتی که شما در ذهنتون با خودتون صحبت می‌کنید؛ شاید در مورد روزتون فکر می‌کنید، یا دارید تصمیم می‌گیرید که چه کاری باید انجام بدید. خب، حالا اگه این گفتگوها رو به انگلیسی انجام بدید، بدون نیاز به کسی دیگه، می‌تونید به تقویت زبان انگلیسی‌تون کمک کنید.

 

تقویت مکالمه با گفتگوهای ذهنی

 

 

 

چطور از گفتگوهای ذهنی برای تمرین زبان استفاده کنیم؟

 

بیاید با این شروع کنیم که گفتگوهای ذهنی چطور می‌تونن توی فرآیند یادگیری زبان موثر باشن.

وقتی شما در ذهنتون با خودتون به انگلیسی صحبت می‌کنید، در واقع دارید یک “تمرین مخفی” انجام می‌دید. این تمرین به شما اجازه می‌ده که بدون ترس از اشتباه کردن یا نگرانی از قضاوت دیگران، زبان رو با خیال راحت تمرین کنید.

 

برای مثال:

  • فرض کنید در ذهنتون دارید تصور می‌کنید که توی یک کافه نشسته‌اید و با یک دوست بومی‌زبان دارید صحبت می‌کنید. اون از شما می‌پرسه:

“Hey, how was your day?”

شما توی ذهنتون جواب می‌دید:

“It was great! I went to the park, had a nice walk, and even read a book.”

این نوع مکالمات ذهنی نه تنها به شما کمک می‌کنن که با واژه‌ها و ساختارهای گرامری بیشتر آشنا بشید، بلکه تلفظتون هم بدون اینکه حتی صدایی از دهنتون خارج بشه، بهبود پیدا می‌کنه.

 

تکنیک‌های مختلف برای ایجاد گفتگوهای ذهنی موثر

 

برای اینکه گفتگوهای ذهنی به طور موثر به یادگیری زبان شما کمک کنن، باید از چند تکنیک ساده ولی کارآمد استفاده کنید. اجازه بدید بعضی از این تکنیک‌ها رو با هم مرور کنیم:

 

1. گفت‌وگوی درونی روزانه:

این ساده‌ترین تکنیکیه که می‌تونید هر روز انجام بدید. فقط کافیه هر فعالیت روزمره‌ای که انجام می‌دید، توی ذهنتون به انگلیسی بیان کنید. مثلاً وقتی دارید صبحانه می‌خورید، با خودتون بگید:

“I’m having a cup of coffee and some toast. After breakfast, I’ll go to work and maybe meet my friend for lunch.”

 

2. خودگفتاری موقعیتی:

این تکنیک خیلی جذابه! شما در موقعیت‌های مختلف، مثلا وقتی در حال راه رفتن، رانندگی یا حتی خرید کردن هستید، با خودتون مکالمه می‌کنید. مثلاً اگه توی سوپرمارکت هستید، به جای اینکه فقط لیست خریدتون رو بررسی کنید، در ذهنتون به انگلیسی بگید:
“Alright, I need to buy some apples, bread, and milk. Oh, and I should remember to get some eggs for breakfast tomorrow.”

تقویت مکالمه با گفتگوهای ذهنی

3. تجسم مکالمه با یک فرد بومی:

این تکنیک یکی از قوی‌ترین روش‌ها برای تقویت مهارت‌های مکالمه‌ایه. تصور کنید که با یک فرد بومی در حال مکالمه هستید و سعی کنید به سوالات اون پاسخ بدید. این کار شما رو مجبور می‌کنه تا به سرعت به سوالات جواب بدید و از ساختارهای گرامری مختلف استفاده کنید.

 

4. مرور موقعیت‌های گذشته:

فرض کنید در گذشته توی یک موقعیت قرار داشتید که به انگلیسی صحبت کردن نیاز داشتید، اما اون زمان نتونستید خوب عمل کنید. حالا در ذهن خودتون اون موقعیت رو مرور کنید و سعی کنید مکالمه رو به بهترین شکل ممکن انجام بدید. این به شما کمک می‌کنه که در موقعیت‌های آینده، اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید.

 

تاثیر گفتگوهای ذهنی بر اعتماد به نفس در مکالمه

 

شاید برای بعضی از شما سوال باشه که چطور این تمرینات ذهنی می‌تونن روی اعتماد به نفس شما تاثیر بذارن؟

خب، اجازه بدید یه مثال بزنم. فرض کنید شما هر روز توی ذهنتون دارید مکالماتی رو تمرین می‌کنید. شما دارید واژه‌ها رو مرور می‌کنید، جملات رو درست می‌کنید، و حتی تلفظ کلمات رو بدون اینکه صدایی از دهنتون خارج بشه، بهبود می‌بخشید.

حالا وقتی در یک مکالمه واقعی قرار می‌گیرید، مغز شما این تمرینات رو به یاد میاره و با اطمینان بیشتری عمل می‌کنه. انگار که مغز شما قبلاً چندین بار این مکالمات رو انجام داده و حالا توی دنیای واقعی فقط باید تکرارش کنه.

 

به همین خاطر، هرچی بیشتر با خودتون تمرین کنید، اعتماد به نفس شما توی مکالمات واقعی بیشتر می‌شه. شما دیگه از اشتباه کردن نمی‌ترسید، چون می‌دونید که توی ذهن خودتون بارها و بارها اون موقعیت رو تمرین کردید.

 

معرفی دوره‌های مکالمه دکتر زبان

 

حالا که در مورد اهمیت گفتگوهای ذهنی و تاثیر اون‌ها بر یادگیری زبان صحبت کردیم، باید بگم که این تنها یک بخش از فرآیند یادگیریه. برای اینکه بتونید واقعاً توی مکالمات انگلیسی مسلط بشید، نیاز دارید که در کنار تمرینات ذهنی، به صورت اصولی و منظم هم آموزش ببینید.

 

اینجاست که دوره‌های مکالمه دکتر زبان می‌تونن کمک بسیار بزرگی به شما کنن:

 

  • دوره کمربند مشکی مکالمه سریع:
    این دوره سه ماهه، مخصوص زبان‌آموزان مبتدی تا متوسط طراحی شده. اگه شما به دنبال یادگیری سریع مکالمات عمومی هستید و می‌خواهید با روزی فقط ۴۵ دقیقه تمرین، مهارت‌های اسپیکینگ و لیسنینگ خودتون رو تقویت کنید، این دوره برای شما عالیه.

تمرکز این دوره روی یادگیری مکالمات روزمره و ایجاد تسلط در ارتباطات اجتماعی هست. شما با تمرینات مستمر و استفاده از تکنیک‌های مکالمه‌ای، به سرعت پیشرفت می‌کنید و می‌تونید با اعتماد به نفس در موقعیت‌های مختلف به انگلیسی صحبت کنید.

 

  • دوره مکالمه آنلاین فرمول یک:
    دوره مکالمه آنلاین فرمول یک برای کسانیه که می‌خوان از سطح مبتدی شروع کنن و تا رسیدن به نمره ۷ آیلتس پیش برن. توی این دوره، هر چهار مهارت زبانی (لیسنینگ، اسپیکینگ، ریدینگ و رایتینگ) به صورت جامع و کامل پوشش داده می‌شه.
    این دوره بهترین انتخاب برای کسانیه که قصد دارن وارد دنیای آیلتس بشن و می‌خوان با آمادگی کامل در آزمون آیلتس شرکت کنن.

ما طی چند سال گذشته، نتایج واقعی و عالی‌ای از هر دو دوره گرفتیم. زبان‌آموزانی که این دوره‌ها رو گذروندن، به سرعت توانستن مکالمات روزمره رو با تسلط کامل انجام بدن و در آزمون‌های زبان موفق باشن.

 

نتیجه‌گیری

در نهایت، باید بگم که یادگیری زبان انگلیسی نیاز به تلاش مستمر و خلاقانه داره. گفتگوهای ذهنی یک روش ساده ولی بسیار قدرتمند برای تقویت زبان شماست. این تکنیک رو با تمرینات منظم و شرکت در دوره‌های آموزشی ترکیب کنید تا به بهترین نتایج برسید.

 

به یاد داشته باشید، شما هر روز می‌تونید با ذهن خودتون یک مکالمه جدید داشته باشید، بدون اینکه حتی نیاز به یک پارتنر زبان داشته باشید!

 

درس بیست و نهم: English Grammar in Usemay and might - Part 1 Part A) در این درس یاد می‌گیریم چطور باmay and mightدرباره احتمال وقوع چیزی صحبت کنیم.   از may و might برای بیان چیزی که ممکن است رخ دهد استفاده می‌کنیم. مثال‌ها:   He may come to the party. ممکنه اون به مهمونی بیاد.   They might know the answer. شاید اونا جواب رو بدونن.   شکل منفی may not و might not است.   مثال‌ها: She may not want to join us. ممکنه [...]

درس بیست و نهم: English Grammar in Use

may and might – Part 1

Part A)

در این درس یاد می‌گیریم چطور باmay and mightدرباره احتمال وقوع چیزی صحبت کنیم.

 

از may و might برای بیان چیزی که ممکن است رخ دهد استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

 

He may come to the party.

ممکنه اون به مهمونی بیاد.

 

They might know the answer.

شاید اونا جواب رو بدونن.

 

شکل منفی may not و might not است.

 

مثال‌ها:

She may not want to join us.

ممکنه اون نخواد به ما ملحق بشه.

He might not be at home.

شاید اون خونه نباشه.

 

تفاوت بین may be و maybe

 

may be (دو کلمه): بعد از آن فعل می‌آید و به معنی «ممکن است باشد» است.

 

He may be tired.

ممکنه خسته باشه.

 

maybe (یک کلمه): به معنی «شاید» است و به‌تنهایی استفاده می‌شود.

Maybe he forgot.

شاید فراموش کرده.

 

۴. مثال‌های بیشتر:

فرض کنید دنبال کسی به نام «سم» هستید و کسی نمی‌داند او کجاست.

 

He may be in the kitchen.

ممکنه توی آشپزخونه باشه.

 

He might be talking to a friend.

شاید داره با یه دوست حرف می‌زنه.

 

She may know where he went.

ممکنه اون بدونه کجا رفته.

 

Part B)

 

برای صحبت درباره احتمال در گذشته، از may have یا might have استفاده می‌کنیم.

 

مثال‌ها:

A: Why didn’t Sarah answer her phone?

چرا «سارا» جواب تلفنش رو نداد؟

B: She may have been busy.

شاید سرش شلوغ بوده.

 

A: I can’t find my keys anywhere.

کلیدام رو هیچ جا پیدا نمی‌کنم.

B: You might have left them in the car.

شاید توی ماشین جا گذاشتی.

 

A: Why wasn’t Mark at the office yesterday?

چرا «مارک» دیروز توی دفتر نبود؟

 

B: He might not have known about the meeting.

شاید خبر نداشته که جلسه هست.

 

A: David looked upset this morning.

امروز صبح «دیوید» ناراحت به نظر می‌رسید.

B: He may not have slept well.

شاید خوب نخوابیده.

 

Part C)

 

could هم شبیه به may و might است و برای بیان احتمال استفاده می‌شود.

 

مثال‌ها:

This story could be true.

این داستان ممکنه واقعی باشه.

 

You could have forgotten your wallet at home.

شاید کیف پولت رو خونه جا گذاشتی.

 

تفاوت couldn’t با may not و might not:

 

He couldn’t have left already. It’s too early.

امکان نداره اون تا حالا رفته باشه. خیلی زوده.

 

She might not have heard the phone ringing.

ممکنه صدای زنگ تلفن رو نشنیده باشه.

 

در آخر باید بگم که توی دوره‌های مکالمه‌مون، گرامر رو خیلی راحت و بی‌دردسر یاد می‌دیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد می‌گیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار می‌بری و یاد می‌گیری.

 

پس اگه می‌خوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دوره‌های ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!

 

خب بریم سراغ تمرین های این درس!

 

 

پاسخنامه

 

29.1

 

2. might know

 

3. might be Brazilian

 

4. may not be possible

 

5. may be Tom’s

 

6. might be driving

 

7. might have one

 

8. may not be feeling well

 

29.2

 

2. have been

 

3. have arrived

 

4. be waiting

 

5. have told

 

6. have gone

 

7. be watching

 

8. have

 

9. have left

 

10. have heard

 

11. have forgotten

 

29.3

 

2. might not have wanted

 

3. couldn’t have been

 

4. couldn’t have tried

 

5. might not have been American

درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

بین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:
هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

درس بیست و هشتم: English Grammar in Use

must and can’t

 

ببین، وقتی تو انگلیسی از “must” استفاده می‌کنی، یعنی چیزی رو با قطعیت می‌گی؛ یعنی مطمئنی اون چیز درسته. مثلاً:

 

هوا چقدره گرمه! حتماً امروز دماش بالای ۳۰ درجه است.

This weather is so hot! It must be over 30 degrees today.

اینجا چون هوا خیلی گرمه، داری با قطعیت می‌گی که حتماً دما بالای ۳۰ درجه‌س، حتی اگه دقیق نمی‌دونی.

 

حالا، وقتی از “can’t” استفاده می‌کنی، یعنی با اطمینان می‌گی که یه چیزی امکان نداره درست باشه. مثلاً:

 

رضا میگه ساعت ۵ صبح از خواب بیدار شده.
نمی‌تونه درست باشه، چون همیشه تا ۱۰ می‌خوابه!

Reza says he woke up at 5 am. That can’t be true because he always sleeps till 10!

 

اینجا چون رضا همیشه تا دیر وقت می‌خوابه، مطمئنی که اون حرفش دروغ یا اشتباهه.

 

Part A:

 

گاهی وقتی مطمئنیم یه چیزی درست یا غلطه، از must و can’t استفاده می‌کنیم:

 

استفاده از “must”

وقتی از must زمانی که باور داریم که چیزی قطعاً درسته استفاده می‌کنیم:

مثال‌:

هوا خیلی سرده؛ حتماً دما زیر صفره.

The weather is so cold; it must be below freezing.

علی خیلی خسته به نظر میاد؛ حتماً دیر وقت خوابیده.

 

Ali looks so tired; he must have stayed up late.

اون همیشه مشغول کاره؛ حتماً خیلی سرش شلوغه.

He’s always busy; he must have a lot on his plate.

از can’t وقتی مطمئنیم چیزی امکان نداره درست باشه استفاده می‌کنیم:

 

مثال‌:

تازه شام خوردی؛ امکان نداره دوباره گرسنه باشی!

You just had dinner; you can’t be hungry again!

 

سارا می‌گه ۱۰۰ کیلومتر رو تو یه ساعت دویده؛ نمی‌تونه درست باشه!

Sara says she ran 100 kilometers in an hour; that can’t be true!

 

دوستت می‌گه که هیچ‌وقت تلویزیون نگاه نمی‌کنه، ولی همیشه برنامه‌ها رو می‌شناسه؛ امکان نداره!

Your friend says he never watches TV, but he knows all the shows; it can’t be possible!

 

Part B:

 

برای صحبت درباره چیزهایی که در گذشته اتفاق افتاده‌اند، از must have و can’t have استفاده می‌کنیم.

 

استفاده از “must have” برای گذشته

 

وقتی فکر می‌کنیم یه چیزی در گذشته قطعاً اتفاق افتاده، می‌گیم:

 

من کیفم رو پیدا نمی‌کنم؛ حتماً تو تاکسی جا گذاشتم.

I can’t find my bag; I must have left it in the taxi.

 

صدای گریه می‌اومد؛ حتماً بچه ترسیده بوده.

I heard crying; the child must have been scared.

 

اون همیشه کاراشو به موقع انجام می‌ده؛ حتماً این بار هم تموم کرده.

She always finishes her tasks on time; she must have completed this one too.

 

استفاده از “can’t have” برای گذشته

وقتی مطمئنیم چیزی در گذشته اتفاق نیفتاده:

 

گفته که تو جلسه بوده، ولی من اونجا دیدمش؛ امکان نداره درست گفته باشه.

He said he was in a meeting, but I saw him there; he can’t have been telling the truth.

 

چراغ‌ها خاموش بودن، حتماً کسی خونه نبوده.

The lights were off; they can’t have been home.

 

اگه واقعاً بارون می‌اومد، لباساش خیس می‌شد؛ حتماً بارونی نبوده.

If it was really raining, his clothes would be wet; it can’t have been raining.

 

ساختار جملات:

 

حالفاعل + must/can’t + فعل
گذشتهفاعل + must have/can’t have + اسم/فعل

 

 

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه

 

28.1

 

2. must

 

3. can’t

 

4. must

 

5. must

 

6. can’t

 

7. must

 

8. can’t

 

9. must

 

10. can’t

 

11. must

 

28.2

 

3. know

 

4. have left

 

5. be

 

6. have been

 

7. be looking

 

8. have heard

 

9. have been

 

10. be joking

 

11. get / be getting or have

 

28.3

 

3. It must have been very expensive.

 

4. They must have gone away.

 

5. I must have left it in the restaurant last night.

 

6. It can’t have been easy for her.

 

7. He must have been waiting for somebody.

 

8. She can’t have understood what I said. or She couldn’t have understood what I said.

 

9. I must have forgotten to lock it.

 

10. They must have been having a party.

 

11. The driver can’t have seen the red light. or The driver couldn’t have seen …

 

12. He can’t have worn them much.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن.

درس بیست و هفتم: English Grammar in Use

could (do) and could have (done)

 

توی زبان انگلیسی، استفاده درست از فعل‌های کمکی مثل “could” و “could have” می‌تونه تأثیر زیادی روی معنی جمله‌ها بذاره. این دوتا عبارت مخصوصاً وقتی می‌خوایم درباره توانایی، امکان یا فرصت‌هایی که تو گذشته بوده صحبت کنیم، خیلی کاربرد دارن. تو درس ۲۷ کتاب “English Grammar in Use” این تفاوت‌ها رو بررسی می‌کنیم.

 

به‌طور ساده، “could” رو وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم یه توانایی یا امکان تو گذشته وجود داشته. ولی “could have” بیشتر برای مواقعیه که می‌خوایم بگیم یه کاری رو می‌شد انجام داد ولی انجام ندادیم؛ یعنی تو گذشته این امکان بوده، ولی اتفاق نیفتاده.

 

با یاد گرفتن این مباحث، می‌تونیم تو صحبت‌ کردن و نوشتن جمله‌های دقیق‌تر و مؤثرتری به کار ببریم و تفاوت‌های ظریفی که این دو ساختار دارن رو بهتر بفهمیم.

 

 

Part A :

“Could” در بسیاری از موارد شکل گذشته‌ی “can” است (به درس قبل مراجعه کن):

 

 

الان: گوش کن، دارم صدایی می‌شنوم.

Listen, I can hear a noise.

 

گذشته: دیروز که خوب گوش کردم، توانستم صدایی بشنوم.

Yesterday, when I listened carefully, I could hear a noise.

 

اما “could” همیشه به معنای گذشته نیست. از این کلمه می‌توان برای بیان کارهایی که ممکن است در حال یا آینده انجام دهیم، استفاده کرد. به ویژه وقتی که در حال پیشنهاد دادن یا اشاره به یک امکان هستیم:

 

مثال:
امشب چیکار کنیم؟ می‌تونیم بریم پارک قدم بزنیم.

We could go for a walk in the park.

 

وقتی به لندن سفر می‌کنی، می‌تونی پیش دوستت بمونی.

When you go to London, you could stay with your friend.

 

نکته: استفاده از “could” میزان اطمینان کمتری نسبت به “can” نشون می‌ده.

Part B:

 

ما از “could” (و نه “can”) برای بیان موقعیت‌هایی استفاده می‌کنیم که غیرواقعی یا کمی اغراق‌شده هستند:

 

انقدر خسته‌ام که می‌تونم یک هفته بخوابم.

I’m so tired, I could sleep for a whole week.

 

مقایسه:

 

من می‌تونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (واقعی و عملی).

I can stay with my friend when I go to Tehran.

شاید بتونم وقتی به تهران می‌رم پیش دوستم بمونم (احتمالی).

Maybe I could stay with my friend when I go to Tehran.

 

Part C:

 

از “could” (نه “can”) برای بیان چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکن است الان یا در آینده اتفاق بیفتند:

 

داستان ممکنه واقعی باشه، ولی بعید می‌دونم.

The story could be true, but I doubt it.

 

نمی‌دونم سارا کی می‌رسه، ممکنه هر لحظه بیاد.

I don’t know when Sara will arrive; she could get here anytime.

 

مقایسه:

هوای شمال خیلی زود تغییر می‌کنه (به‌طور کلی).

The weather can change quickly in the north.

الان هوا خوبه، ولی ممکنه بعداً تغییر کنه.

The weather is nice now, but it could change later.

 

Part D:

 

از “could have” استفاده می‌کنیم وقتی می‌خواهیم بگیم چیزی در گذشته ممکن بود اتفاق بیفته ولی نیفتاد:

 

من دیروز انقدر خسته بودم که می‌تونستم تا ظهر بخوابم.

I was so tired yesterday, I could have slept until noon.

 

چرا توی هتل موندی؟ می‌تونستی بیای پیش من بمونی.

Why did you stay in a hotel? You could have stayed with me.

 

Part E:

 

وقتی از “couldn’t” استفاده می‌کنیم، یعنی یک کار برای ما ممکن نبوده:

من نمی‌تونستم توی یه شهر شلوغ زندگی کنم؛ اذیت می‌شدم.

I couldn’t live in a busy city; it would be too stressful.

 

الان همه چیز خوبه. اوضاع نمی‌تونست بهتر از این باشه.

Everything is perfect now; it couldn’t be better.

 

برای گذشته:

ما یک تعطیلات عالی داشتیم؛ نمی‌تونست بهتر از این باشه.

We had a great holiday; it couldn’t have been better.

 

مقایسه:

من الان نمی‌تونم ۱۰ کیلومتر بدوم؛ اصلاً آمادگی ندارم.

I couldn’t run 10 kilometers now; I’m not fit enough.

دیروز نمی‌تونستم بدوم چون پام درد می‌کرد.

I couldn’t run yesterday because my leg was hurting.

 

 

اگه می‌خواید این مباحث رو بهتر یاد بگیرید و تو مکالماتتون مسلط‌تر بشید، پیشنهاد می‌کنیم تو دوره‌های مکالمه ما شرکت کنید. تو این دوره‌ها، نه‌تنها این گرامرها رو یاد می‌گیرید، بلکه کلی تمرین و مکالمه واقعی داریم که باعث می‌شه بتونید سریع‌تر پیشرفت کنید و تو صحبت‌ کردن اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید! 😊

 

پاسخنامه تمرین درس 27

 

27.1

 

2. e          3. b

 

4. f           5. a

 

6. d

 

27.2

 

2. could          3. can

 

4. could          5. can

 

6. can            7. could

 

8. can            9. could

 

10. could

 

27.3

 

2. could have come

 

3. could be

 

4. could have been

 

5. could have

 

6. could come

 

7. have moved

 

8. gone

 

27.4

 

3. couldn’t wear

 

4. couldn’t have managed

 

5. couldn’t have been

 

6. couldn’t afford (or couldn’t manage)

 

7. couldn’t have studied

 

8. couldn’t stand

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره.

درس بیست و ششم: English Grammar in Use

can, could and (be) able to

 

توی این درس قراره درباره‌ی استفاده از can، could و (be) able to صحبت کنیم. اینا همشون برای بیان توانایی یا امکان انجام کاری به کار میرن، اما هر کدوم توی موقعیت‌های مختلفی استفاده میشن. مثلا، can بیشتر برای زمان حال و could برای گذشته به کار میره. اما وقتی بخوایم در مورد توانایی خاصی توی گذشته حرف بزنیم، معمولا از was/were able to یا managed to استفاده می‌کنیم تا بگیم که تونستیم کاری رو انجام بدیم.

 

این درس کمک می‌کنه که بدونیم کی باید از can و could استفاده کنیم و کی از (be) able to، تا جملاتمون طبیعی‌تر و درست‌تر باشه.

 

Part A:

“can” برای بیان توانایی انجام کاری در زمان حال یا اجازه داشتن برای انجام آن استفاده می‌شود. از این فعل همراه با مصدر بدون “to” استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

می‌تونم اینجا پارک کنم؟

Can I park here?

علی می‌تونه پیانو بزنه.

Ali can play the piano.

 

اگر بخوای، می‌تونم فردا بهت سر بزنم.

I can visit you tomorrow if you like.

 

تو می‌تونی از لپ‌تاپ من استفاده کنی.

You can use my laptop.

 

 

Part B:

 

وقتی می‌خواهیم بگوییم نمی‌توانیم کاری را انجام دهیم یا انجام آن ممنوع است، از “can’t” استفاده می‌کنیم.

 

متأسفم، ولی نمی‌تونم امشب بیام مهمونی.

Sorry, I can’t come to the party tonight.

 

اون نمی‌تونه رانندگی کنه؛ هنوز گواهینامه نداره.

She can’t drive; she doesn’t have a license yet.

 

Part C:

 

بعضی وقتا “could” حالت گذشته‌ی “can” هست. ما “could” رو مخصوصاً برای این افعال استفاده می‌کنیم:

 see, hear, smell, taste, feel, remember, understand

 

وقتی بچه بودم، می‌تونستم خیلی سریع بدوم.

When I was a kid, I could run very fast.

 

همین که وارد آشپزخونه شدم، بوی قهوه رو حس کردم.

As soon as I walked into the kitchen, I could smell coffee.

 

دیشب نمی‌تونستم بخوابم.

I couldn’t sleep last night.

 

 

Part D:

از “could” برای بیان توانایی کلی در گذشته استفاده می‌کنیم، اما وقتی می‌خواهیم درباره موفقیت در یک موقعیت خاص صحبت کنیم، از “was/were able to” یا “managed to” استفاده می‌کنیم.

 

وقتی بچه بود، سارا می‌تونست سه تا زبان یاد بگیره.

Sara could learn three languages when she was a child.

 

آتش خیلی سریع پخش شد، ولی همه تونستن فرار کنن.

The fire spread quickly, but everyone was able to escape.

 

دیروز دنبال کیفم گشتم، ولی نتونستم پیداش کنم.

I looked for my bag yesterday, but I couldn’t find it.

از “couldn’t” در تمام موقعیت‌ها برای بیان ناتوانی در گذشته استفاده می‌کنیم.

 

پدرم نمی‌تونست شنا کنه.

My father couldn’t swim.

 

اندی تلاش کرد، ولی نتونست مسابقه رو ببره.

Andy tried, but he couldn’t win the match.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی دیگه یه مهارت اضافه نیست، بلکه یه نیازه! از کار و تحصیل گرفته تا سفر و حتی دسترسی به اطلاعات بیشتر، همه جا با زبان انگلیسی سر و کار داریم. بدون دونستن انگلیسی، انگار داریم خودمون رو از یه دنیای بزرگ محروم می‌کنیم.

 

اما یادگیری زبان هم روش خودش رو داره و باید اصولی جلو رفت. توی دوره‌های ما، هم اصول پایه‌ای زبان رو یاد می‌گیرین و هم مهارت‌های کاربردی رو که توی دنیای واقعی بهش نیاز دارین. پس اگه واقعا می‌خواین زبانتون رو تقویت کنین و به هدفای زبانیتون برسین، ما کنارتون هستیم تا توی این مسیر موفق بشین!

 

 

پاسخنامه تمرین درس 26ام

 

26.1

 

3. can

 

4. be able to

 

5. been able to

 

6. can (or will be able to)

 

7. be able to

 

8. can

 

9. be able to

 

26.2

 

Example answers:

 

2. I used to be able to run fast.

 

3. I’d like to be able to play the piano.

 

4. I’ve never been able to get up early.

 

26.3

 

2. could run

 

3. can wait

 

4. couldn’t sleep

 

5. can’t hear

 

6. couldn’t believe

 

26.4

 

2. was able to finish it

 

3. were able to solve it

 

4. was able to get away

 

26.5

 

4. couldn’t

 

5. managed to

 

6. could

 

7. managed to

 

8. could

 

9. couldn’t

 

10. managed to

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن.

درس بیست و پنجم: English Grammar in Use

when I do and when I’ve done if and when

 

درس ۲۵ کتاب English Grammar in Use درباره‌ی تفاوت استفاده از عبارت‌های when I do و when I’ve done هست و اینکه چطور با کلمه‌ی if ترکیب می‌شن. این فصل بهتون یاد می‌ده که چه موقع باید از زمان حال ساده (مثل when I do) استفاده کنید و چه موقع باید سراغ زمان حال کامل (مثل when I’ve done) برید.

 

این موضوع به‌ویژه توی مکالمه‌های روزمره خیلی مهمه، چون استفاده درست از این عبارت‌ها باعث می‌شه صحبت‌هاتون طبیعی‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر برسه. در واقع، یادگیری این نکته کمک می‌کنه تا بتونید وقتی دارید درباره‌ی کارهایی که قراره انجام بشن یا بعد از اتمامشون صحبت می‌کنید، دقیق‌تر و واضح‌تر منظور خودتون رو برسونید.

 

Part A:

 

Amy is on a train. She’s calling a friend

امی توی قطاره. داره به یکی از دوستاش زنگ می‌زنه.

 

‘I’ll call you again later when I arrive’ is a sentence with two parts:

«بعداً وقتی برسم دوباره بهت زنگ می‌زنم» یه جمله‌ است که از دو قسمت تشکیل شده:

 

The main part: I’ll call you again later

قسمت اصلی: «بعداً دوباره بهت زنگ می‌زنم»

 

And when … : when I arrive

و قسمت بعدی «وقتی که…»: «وقتی که برسم»

 

زمان جمله  آینده‌ست، ولی امی می‌گه:

 

when I arrive (not when I will arrive)

«وقتی که برسم» (نه «وقتی که خواهم رسید»)

 

ما می‌گیم

 

When I do something (not will do)

وقتی که کاری رو انجام می‌دم (نه انجام خواهم داد)

 

When something happens (not will happen)

وقتی که اتفاقی می‌افته (نه اتفاق خواهد افتاد)

 

چندتا مثال دیگه:

 

We’ll go out when it stops raining. (not when it will stop)

می‌ریم بیرون وقتی که بارون بند بیاد. (نه وقتی که بارون خواهد ایستاد)

 

When you are here again, you must come and see us. (not When you will be)

وقتی دوباره اینجا بودی، باید بیای و ما رو ببینی. (نه وقتی که خواهی بود)

 

Don’t forget to lock the door when you go out. (not will go)

فراموش نکن در رو قفل کنی وقتی می‌ری بیرون. (نه وقتی که خواهی رفت)

 

همین قانون برای کلمات while / before / after / as soon as / until هم صدق می‌کنه:

 

What are you going to do while I’m away? (not while I will be)

می‌خوای چی کار کنی وقتی من نیستم؟ (نه وقتی که خواهم بود)

 

Before you go, there’s something I want to ask you.

قبل از اینکه بری، یه چیزی هست که می‌خوام ازت بپرسم.

 

Wait here until I come back. Or … till I come back.

اینجا منتظر بمون تا برگردم.

 

Part B :

 

می‌تونی بعد از کلمات when / after / until / as soon as از حال کامل (have done) هم استفاده کنی:

 

Can I have the newspaper when you’ve finished with it?

میشه روزنامه رو بهم بدی وقتی خوندیش؟

 

Don’t say anything while Ian is here. Wait until he has gone.

وقتی ایان اینجاست چیزی نگو. صبر کن تا بره.

 

از حال کامل زمانی استفاده می‌کنیم تا نشون بدیم یه کار قبل از کار دیگه‌ای تموم شده. این دوتا کار همزمان اتفاق نمی‌افتن:

 

When I’ve phoned Kate, we can go out. (= first I’ll phone Kate and after that we can go out)

وقتی به کیت زنگ زدم، می‌تونیم بریم بیرون. (یعنی اول به کیت زنگ می‌زنم و بعدش می‌تونیم بریم بیرون)

 

اگه دوتا کار همزمان اتفاق می‌افتن از حال کامل استفاده نکن :

 

When I phone Kate, I’ll ask her about the party. (not when I’ve phoned)

وقتی به کیت زنگ می‌زنم، درباره مهمونی ازش می‌پرسم. (نه «وقتی که زنگ زدم»)

 

خیلی وقتا می‌تونیم هم از حال ساده هم از حال کامل استفاده کنیم :

 

I’ll come as soon as I finish.

میام همین که تموم کنم.

یا

I’ll come as soon as I’ve finished.

میام همین که تموم کرده باشم.

 

You’ll feel better after you have something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی بخوری.

یا

You’ll feel better after you’ve had something to eat.

حالت بهتر میشه بعد اینکه یه چیزی خورده باشی.

 

Part C :

 

If و when

 

بعد از if معمولاً از حال ساده (مثل if I do / if I see) برای آینده استفاده می‌کنیم:

 

I’ll be angry if it happens again. (not if it will happen)

اگه دوباره اتفاق بیفته، عصبانی می‌شم.

 

Hurry up! If we don’t hurry, we’ll be late.

عجله کن! اگه عجله نکنیم، دیر می‌رسیم.

 

از if (نه when) برای چیزهایی استفاده می‌کنیم که ممکنه اتفاق بیفتن (یا نیفتن):

 

If it is raining this evening, I won’t go out. (not when it is raining)

اگه امشب بارون بیاد، نمی‌رم بیرون. (نه «وقتی که بارون میاد»)

 

Don’t worry if I’m late tonight. (not when I’m late)

نگران نباش اگه امشب دیر کردم. (نه «وقتی دیر می‌کنم»)

 

If they don’t come soon, I’m not going to wait for them.

اگه زود نیان، منتظرشون نمی‌مونم.

 

از when برای چیزهایی که حتماً اتفاق می‌افتن استفاده می‌کنیم. مقایسه کن:

 

I might go out later. (it’s possible) If I go out, I’ll get some bread.

ممکنه بعداً برم بیرون. (یعنی ممکنه) اگه برم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

I’m going out later. (for sure) When I go out, I’ll get some bread.

قطعاً بعداً می‌رم بیرون. (یعنی حتماً) وقتی می‌رم بیرون، یه کم نون می‌گیرم.

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه تمرین درس 25 ام

 

25.1

 

2. we’ll let

 

3. starts

 

4. it changes

 

5. I’ll make

 

6. I’m 40

 

7. I’ll wait

 

8. he grows up

 

9. you’re

 

10. is

 

11. will be

 

12. you’ve had

 

25.2

 

2. she goes

 

3. you know

 

4. I’ll wait / I will wait … you’re / you are

 

5. Will you still be … I get

 

6. there are … I’ll let / I will let

 

7. You won’t recognise / You will not recognise … you see

 

8. you need … I’m / I am

 

25.3

 

2. it gets dark

 

3. you decide or you’ve decided / you have decided

 

4. you’re in Hong Kong / you go to Hong Kong

 

5. build the new road or ’ve built the new road / have built the new road

 

6. she apologises or she’s apologised / she has apologised

 

25.4

 

2. if              3. If

 

4. when       5. If

 

6. When       7. if

 

8. if

درس بیست و چهارم: English Grammar in Use

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، می‌خواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم.

درس بیست و چهارم: English Grammar in Use

will be doing and will have done

 

در درس 24 کتاب English Grammar in Use، می‌خواهیم دو ساختار مهم آینده یعنی “will be doing” و “will have done” رو یاد بگیریم. این دو زمان هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن و در موقعیت‌های متفاوتی استفاده می‌شن.

 

تو زندگی روزمره، وقتی می‌خوایم بگیم یه کاری در آینده در حال انجام خواهد بود (مثل «فردا این موقع دارم می‌رم باشگاه»)، از “will be doing” استفاده می‌کنیم. اما وقتی می‌خوایم بگیم یه کاری رو توی آینده تموم کردیم و انجام شده (مثل «تا آخر این هفته این پروژه رو تموم کرده‌ام»)، از “will have done” استفاده می‌کنیم.

 

این درس کمک می‌کنه بتونیم این دو زمان رو از هم تشخیص بدیم و راحت‌تر بگیم توی آینده دقیقاً چه اتفاقی می‌افته یا چه چیزی به نتیجه رسیده.

 

Part A:

 

این مثال رو ببین:

 

These people are standing in a queue to get into the cinema.

این آدما تو صف ایستادن که برن داخل سینما.

 

Half an hour from now, the cinema will be full. Everyone will be watching the film.

نیم ساعت دیگه سینما پر می‌شه. همه دارن فیلم رو تماشا می‌کنن.

 

Three hours from now, the cinema will be empty. The film will have finished.

سه ساعت دیگه سینما خالی می‌شه. فیلم تموم شده.

 

Everyone will have gone home.

همه رفتن خونه.

 

Part B:

 

آینده استمراری، یعنی من وسط انجام کاری هستم.

 

This time next week I’ll be on holiday. I’ll be lying on the beach or swimming in the sea.

این موقع هفته دیگه من تو تعطیلاتم. دارم کنار ساحل دراز کشیدم یا تو دریا شنا می‌کنم.

 

You have no chance of getting the job. You’ll be wasting your time if you apply.

هیچ شانسی برای گرفتن این کار نداری. اگه درخواست بدی، وقتتو هدر می‌دی.

 

مقایسه آینده استمراری با آینده ساده:

 

Don’t phone between 7 and 8. We’ll be eating.

بین ساعت ۷ تا ۸ زنگ نزن. داریم شام می‌خوریم.

 

Let’s wait for Liz to arrive and then we’ll eat.

بذار منتظر بمونیم تا لیز برسه و بعد شام می‌خوریم.

 

مقایسه کن:

 

At 10 o’clock yesterday, Tina was in her office. She was working. (past continuous)

ساعت ۱۰ دیروز، تینا تو دفترش بود. داشت کار می‌کرد. (گذشته استمراری)

 

It’s 10 o’clock now. She is in her office. She is working. (present continuous)

الان ساعت ۱۰ه. تینا تو دفترشه. داره کار می‌کنه. (حال استمراری)

 

At 10 o’clock tomorrow, she will be in her office. She will be working. (future continuous)

فردا ساعت ۱۰، تینا تو دفترشه. داره کار می‌کنه. (آینده استمراری)

 

Part C:

 

از “آینده استمراری” برای کارهایی که قراره تو آینده کامل بشن هم استفاده می‌کنیم.

 

مثلاً:

 

The government will be making a statement about the crisis later today.

دولت امروز بعداً یه بیانیه درباره بحران می‌ده.

 

Later in the programme, I’ll be talking to the Minister of Education.

بعداً تو برنامه، با وزیر آموزش صحبت می‌کنم.

 

The team’s star player is injured and won’t be playing in the game on Saturday.

ستاره تیم مصدوم شده و شنبه تو بازی حضور نداره.

 

وقتی از فرم will be (doing) استفاده می‌کنیم، will (do) “آینده استمراری” شبیه going to (do) آینده ساده عمل می کنه.

 

Part D:

 

“آینده کامل” یعنی کاری تا یه زمانی تو آینده کامل می‌شه.

 

مثلاً:

 

Sally always leaves for work at 8.30 in the morning. She won’t be at home at 9 o’clock – she’ll have gone to work.

سالی همیشه ساعت ۸:۳۰ صبح می‌ره سر کار. ساعت ۹ خونه نیست – رفته سر کار.

 

We’re late. The film will already have started by the time we get to the cinema.

ما دیر کردیم. وقتی برسیم سینما، فیلم شروع شده.

 

مقایسه کن:

 

Ted and Amy have been married for 24 years. (present perfect)

تد و امی ۲۴ ساله که ازدواج کردن. (حال کامل)

 

 

Next year they will have been married for 25 years. (future perfect)

سال دیگه ۲۵ سال از ازدواجشون گذشته. (آینده کامل)

 

When their son was born, they had been married for three years. (past perfect)

وقتی پسرشون به دنیا اومد، سه سال از ازدواجشون گذشته بود. (گذشته کامل)

 

تا حالا چند بار شده که توی مسافرت، کار، یا حتی اینترنت با انگلیسی مواجه شدید و حس کردید که کاش می‌تونستید راحت‌تر مکالمه کنید؟ انگلیسی فقط یه زبان نیست؛ یه کلید برای دنیای بزرگ‌تره!

 

ما توی دوره‌های مکالمه انگلیسی‌مون، بهت کمک می‌کنیم که بدون استرس، راحت و روان صحبت کنی. تمرینات کاملاً عملی و کاربردی هستن، یعنی از همون جلسات اول می‌تونی جملات ساده بسازی و توی موقعیت‌های مختلف ازشون استفاده کنی. هر چی زودتر شروع کنی، زودتر نتیجه می‌بینی!

 

پس اگه می‌خوای بدون دردسر، انگلیسی رو مثل یه دوست یاد بگیری و توی موقعیت‌های مختلف ازش استفاده کنی، دوره‌های مکالمه ما دقیقاً همون چیزیه که دنبالش بودی. بیا و با ما همراه شو!

 

پاسخنامه تمرین درس 24ام

 

24.1

 

2. b is true

 

3. a and c are true

 

4. b and d are true

 

5. c and d are true

 

6. c is true

 

24.2

 

2. be going

 

3. won’t be playing

 

4. will be starting

 

5. be watching

 

6. will you be doing

 

7. won’t be going

 

8. will be landing

 

24.3

 

2. we’ll be playing / we will be playing

 

3. She’ll be waiting / She will be waiting

 

4. it will have finished (or it will be finished)

 

5. you’ll still be living / you will still be living

 

6. she’ll have travelled / she will have travelled

 

7. I’ll be staying / I will be staying

 

8. he’ll have spent / he will have spent

 

9. I won’t be doing / I will not be doing

 

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

درس بیست و سوم: English Grammar in Use

I will and I’m going to

 

درس ۲۳ کتاب English Grammar in Use درباره دو تا از پرکاربردترین ساختارهای آینده در زبان انگلیسی یعنی “I will” و “I’m going to” صحبت می‌کنه. این دو تا ساختار رو هر دو برای صحبت درباره‌ی آینده استفاده می‌کنیم، ولی هر کدوم یه حالت خاصی دارن.

 

وقتی از “I will” استفاده می‌کنیم، معمولاً داریم درباره یه تصمیم ناگهانی حرف می‌زنیم، چیزی که همون لحظه تصمیم گرفتیم انجام بدیم، مثل وقتی که می‌گیم: «اوه، در رو باز می‌کنم». ولی “I’m going to” بیشتر برای وقتی استفاده می‌شه که از قبل برای یه کاری برنامه‌ریزی کردیم، مثلاً: «قراره فردا برم خرید».

 

این درس به شما کمک می‌کنه تا بتونید این تفاوت رو بهتر درک کنید و بدونید کِی و کجا از هر کدوم استفاده کنید.

 

Part A:

 

تفاوت بین “”will و “be going to”

 

Will (We’ll invite …)

 

Let’s have a party

بیا یه مهمونی بگیریم

 

That’s a great idea. We’ll invite lots of people.

فکر خوبیه. خیلی‌ها رو دعوت می‌کنیم.

 

از “Will” (… We’ll invite ما دعوت می‌کنیم…) برای اعلام یه تصمیم جدید استفاده می‌کنیم. مهمونی یه فکر جدیده.

 

بعد همون روز، هلن مکس رو می‌بینه:

 

Sarah and I have decided to have a party.

من و سارا تصمیم گرفتیم یه مهمونی بگیریم.

 

We’re going to invite lots of people.

می‌خوایم خیلی‌ها رو دعوت کنیم.

ما از “(be) going to” استفاده می‌کنیم وقتی از قبل تصمیم گرفتیم کاری رو انجام بدیم. هلن قبل از اینکه با مکس حرف بزنه، تصمیم گرفته بود که خیلی‌ها رو دعوت کنه.

 

مقایسه کن:

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Has he? OK, I’ll call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «واقعاً؟ باشه، بهش زنگ می‌زنم.»

 

‘Gary has been trying to contact you.’ ‘Yes, I know. I’m going to call him.’

گری سعی کرده باهات تماس بگیره. – «آره، می‌دونم. قراره بهش زنگ بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Really? I didn’t know. I’ll go and visit her.’

آنا بیمارستانه. – «واقعاً؟ نمی‌دونستم. می‌رم بهش سر بزنم.»

 

‘Anna is in hospital.’ ‘Yes, I know. I’m going to visit her this evening.’

آنا بیمارستانه. – «آره، می‌دونم. قراره امشب بهش سر بزنم.»

 

Part B :

 

اتفاقات و وضعیت‌های آینده (پیش‌بینی آینده)

 

از “will” و “going to” برای اتفاقات و وضعیت‌های آینده استفاده می‌کنیم. پس می‌تونی بگی:

 

I think the weather will be nice later. Or I think the weather is going to be nice later.

فکر کنم هوا بعداً خوب بشه. یا فکر کنم هوا قراره بعداً خوب بشه.

 

Those shoes are well-made. They’ll last a long time. Or Those shoes are well-made. They’re going to last a long time.

اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. خیلی دوام میارن. یا اون کفش‌ها خوب ساخته شدن. قراره خیلی دوام بیارن.

 

وقتی می‌گیم قراره چیزی اتفاق بیفته، به خاطر وضعیت فعلی بهش باور داریم. چیزی که الان داره اتفاق می‌افته، نشون می‌ده یه اتفاقی تو آینده می‌افته. مثلاً:

 

Look at those black clouds. It’s going to rain. (not it will rain)

اون ابرهای سیاه رو نگاه کن. قراره بارون بیاد.

(می‌تونیم ببینیم که قراره بارون بیاد – الان ابرهای سیاه تو آسمون هستن)

 

مقایسه کن:

 

We’re going to be late. The meeting starts in five minutes and it takes 15 minutes to get there.

قراره دیر کنیم. جلسه پنج دقیقه دیگه شروع می‌شه و رسیدن به اونجا 15 دقیقه طول می‌کشه.

(الان مشخصه که وقت کافی برای رسیدن به اونجا نداریم)

 

Jane will be late for the meeting. She’s always late.

جین دیر می‌رسه به جلسه. همیشه دیر میاد.

(این رو می‌گم چون می‌دونم جین چه جوریه)

 

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه درس 23

 

23.1

 

2. I’ll lend

 

3. I’m going to wash

 

4. I’ll show

 

5. are you going to paint

 

6. I’m going to buy

 

7. I’ll have

 

8. I’m not going to finish

 

9. (What) is he going to study / (What)’s he going to study

 

10. I’ll call

 

11. he’s going to have … he’s going to do

 

23.2

 

2. I’ll see

 

3. I’m going to sell

 

4. you’ll find (you’re going to find is also possible)

 

5. a I’m going to throw 

5. b I’ll have it.

 

6. a I’ll take

 

6. b Amy is going to take (or Amy is taking)

 

23.3

 

2. d

 

3. h

 

4. g

 

5. c

 

6. a

 

7. e

 

8. b

 

تحصیل در خارج از کشور

تحصیل در خارج از کشور، به یکی از آرزوهای اصلی دانشجویان در سراسر جهان تبدیل شده است؛ دانشجویانی که به دنبال کیفیت آموزش، تجربه‌های جهانی و ایجاد آینده شغلی موفق هستند.

تحصیل در خارج از کشور

چرا یادگیری انگلیسی کلید تحصیل در خارج از کشور است: روندها، مهارت‌ها و فرصت‌ها

 

تحصیل در خارج از کشور، به یکی از آرزوهای اصلی دانشجویان در سراسر جهان تبدیل شده است؛ دانشجویانی که به دنبال کیفیت آموزش، تجربه‌های جهانی و ایجاد آینده شغلی موفق هستند. در این مقاله، به بررسی روندهای تحصیل در خارج می‌پردازیم و اینکه چگونه تسلط بر زبان انگلیسی، برای پذیرش در دانشگاه‌های معتبر جهانی، از جمله دانشگاه‌های انگلستان ضروری است.

 

رشد تحصیل در خارج از کشور و نیاز به مهارت‌های زبان انگلیسی

 

در سال‌های اخیر، تعداد دانشجویانی که به دنبال تحصیل در کشورهای دیگر هستند، به‌طور مداوم افزایش یافته است. این روند عمدتاً به‌خاطر دسترسی به سیستم‌های آموزشی باکیفیت، کسب تجربه‌های چندفرهنگی و افزایش فرصت‌های شغلی است. این موضوع به‌ویژه در کشورهای انگلیسی‌زبان مانند انگلستان، ایالات متحده، کانادا و استرالیا پررنگ‌تر است که دانشگاه‌های معتبری دارند.

اما پذیرش در این دانشگاه‌های برتر، تنها با نمرات خوب و موفقیت‌های علمی به‌دست نمی‌آید؛ بلکه تسلط بر زبان انگلیسی نیز شرط لازم است. بیشتر دانشگاه‌ها نمرات آزمون‌های استاندارد زبان انگلیسی، مانند IELTS یا TOEFL را به عنوان معیاری برای ارزیابی سطح زبان دانشجویان بین‌المللی می‌پذیرند. به همین دلیل، تقویت مهارت‌های زبان انگلیسی نه تنها برای پذیرش دانشگاهی، بلکه برای موفقیت تحصیلی و حرفه‌ای اهمیت دارد.

 

چرا مهارت زبان انگلیسی برای تحصیل در خارج از کشور اهمیت دارد؟

 

زبان انگلیسی فقط یک وسیله ارتباطی نیست؛ بلکه پلی است که شما را با منابع علمی، استادان و هم‌کلاسی‌های بین‌المللی متصل می‌کند. در اینجا دلایلی ذکر شده است که چرا تسلط بر انگلیسی برای تحصیل و زندگی روزمره در خارج از کشور حیاتی است:

 

1. آمادگی تحصیلی: در ارائه‌ها، نوشتن مقالات و شرکت در امتحانات، مهارت‌های زبان انگلیسی به شما کمک می‌کند تا با محتوای درسی به‌خوبی درگیر شوید.

 

مهارت‌های ارتباطی: تحصیل در خارج شامل تعاملات اجتماعی متعددی از پروژه‌های گروهی تا آشنایی با دانشجویان از فرهنگ‌های دیگر است. تسلط بر انگلیسی می‌تواند در ایجاد دوستی‌ها، شرکت در بحث‌ها و احساس یکپارچگی به شما کمک کند.

 

فرصت‌های شغلی: تسلط بر انگلیسی قابلیت استخدام شما را در بازار کار جهانی افزایش می‌دهد. بسیاری از شرکت‌های چندملیتی به‌ویژه در کشورهای انگلیسی‌زبان، به متقاضیانی با مهارت‌های قوی زبان انگلیسی اولویت می‌دهند.

 

دسترسی به منابع: بسیاری از انتشارات و منابع علمی دنیا به زبان انگلیسی هستند. اگر به زبان انگلیسی تسلط داشته باشید، به راحتی می‌توانید از این منابع بهره‌مند شوید و دانش خود را گسترش دهید.

 

 

مهارت‌های کلیدی زبانی برای تحصیل در خارج از کشور

 

برای تحصیل در کشورهای انگلیسی‌زبان، تمرکز بر چهار مهارت اصلی زبان به شما کمک می‌کند که نیازهای دانشگاهی را برآورده کرده و اعتماد به نفس بیشتری به عنوان دانشجوی بین‌المللی داشته باشید:

 

1. لیسنینگ (Listening): شما نیاز دارید تا سخنرانی‌ها، بحث‌های گروهی و دستورالعمل‌ها را به‌خوبی متوجه شوید. لیسنینگ قوی به شما در یادداشت‌برداری و درک جزئیات کمک می‌کند.

 

2. اسپیکینگ (Speaking): از بحث درباره ایده‌ها با هم‌کلاسی‌ها تا ارائه پروژه‌ها و ارتباط با اساتید، مهارت اسپیکینگ به شما کمک می‌کند تا با اطمینان صحبت کنید.

 

3. ریدینگ (Reading): تحصیل در دانشگاه شامل خواندن گسترده‌ای است، از کتاب‌های درسی تا مقالات تحقیقاتی. شما باید مهارت درک مطلب قوی داشته باشید تا بتوانید به‌خوبی با مطالب همراه شوید.

 

4. رایتینگ (Writing): نوشتن مؤثر برای موفقیت در دوره‌های دانشگاهی ضروری است، جایی که مقالات، تکالیف و پروژه‌ها جزء ارزیابی‌های شما هستند. تمرکز بر بهبود گرامر، دایره لغات و ساختار کلی نوشته ضروری است.

 

 

روندهای زبانی در آموزش عالی: افزایش آموزش‌های ترکیبی و آنلاین

 

همچنین، بسیاری از دانشگاه‌ها دوره‌های آنلاین و ترکیبی را ارائه می‌دهند. این بدان معناست که دانشجویان بین‌المللی باید نه تنها با محیط کلاس درس سنتی، بلکه با پلتفرم‌های مجازی نیز راحت باشند. از آنجایی که دوره‌ها ممکن است نیازمند تعامل آنلاین با هم‌کلاسی‌ها و اساتید باشند، مهارت در نگارش و مکالمه انگلیسی ضروری‌تر می‌شود.

 

علاوه بر این، دانشگاه‌های بیشتری دوره‌ها و حتی مدارک تحصیلی خود را به زبان انگلیسی در کشورهای غیر انگلیسی‌زبان (مانند آلمان، هلند و اسکاندیناوی) ارائه می‌دهند. اگر امکان تحصیل در کشورهایی مانند انگلستان برایتان فراهم نیست، می‌توانید از این دوره‌ها بهره‌مند شوید.

 

 

بهبود مهارت‌های انگلیسی: دوره‌های فشرده برای هر سطح

 

اگر به دنبال ارتقای سریع مهارت‌های زبان انگلیسی خود هستید، شرکت در دوره‌های زبان انگلیسی می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. در ادامه دو دوره آموزشی معرفی شده‌اند که می‌توانند شما را در مسیر یادگیری زبان کمک کنند، خواه مبتدی باشید یا هدف رسیدن به نمره بالای آیلتس را داشته باشید.

 

1. دوره کمربند مشکی مکالمه سریع دکتر زبان

اگر به‌تازگی با انگلیسی آشنا شده‌اید یا در سطح متوسط هستید، دوره سه ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع برای شما طراحی شده است. این دوره به شما کمک می‌کند که با روزی ۴۵ دقیقه تمرین، در مکالمات روزمره به‌راحتی صحبت کنید. تمرکز اصلی این دوره بر لیسنینگ و اسپیکینگ است که مهارت‌های ضروری برای مکالمات عمومی محسوب می‌شوند. در پایان دوره، شما پایه‌ای قوی در مکالمه به دست خواهید آورد که اعتماد به نفس شما را در محیط‌های انگلیسی‌زبان بالا می‌برد.

 

2. دوره مکالمه آنلاین فرمول یک دکتر زبان

برای دانشجویانی که قصد دارند نمره ۷ آیلتس یا بیشتر کسب کنند و به سطح پیشرفته برسند، دوره مکالمه آنلاین فرمول یک گزینه‌ای ایده‌آل است. این دوره شما را از سطح مبتدی به آمادگی کامل برای آیلتس می‌رساند و هر چهار مهارت زبانی را پوشش می‌دهد: لیسنینگ، اسپیکینگ، ریدینگ و رایتینگ. با یک برنامه ساختارمند، مهارت‌های لازم برای موفقیت در آیلتس و تحصیل در محیط‌های انگلیسی‌زبان را به‌دست می‌آورید.

در طی سال‌ها، هر دو دوره نتایج عالی و واقعی برای دانشجویان به همراه داشته و به آنها کمک کرده است تا شکاف بین سطح کنونی و هدف نهایی خود را پر کنند.

 

جمع‌بندی

 

تصمیم برای تحصیل در خارج از کشور، تصمیمی است که زندگی شما را تغییر می‌دهد و درهایی به سوی تجربه‌ها و فرصت‌های بی‌پایان باز می‌کند. یادگیری انگلیسی، اولین و مهم‌ترین قدم برای دستیابی به این رویا است. با یادگیری زبان انگلیسی، نه تنها شرایط پذیرش دانشگاهی را برآورده می‌کنید، بلکه می‌توانید به‌طور کامل از فرصت‌های موجود در محیط‌های آکادمیک بین‌المللی استفاده کنید.

 

برای هر کسی که آماده آغاز این سفر است، پیشنهاد می‌کنم که دوره‌های دکتر زبان را به عنوان روشی مؤثر برای تسلط به زبان و رسیدن به اهداف خود در نظر بگیرید.

 

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری