انگلیسی با طعم پاپ کُرن

اگر می خواهید از طریق فیلم به یادگیری زبان بپردازید، برای آن که بتوانید به طور کامل صحبتهای بازیگران را بفهمید قطعا با مشکلاتی روبرو خواهید شد. با رعایت موارد گفته شده در این مقاله می توانید بهترین نتیجه را از تماشای فیلمهای زبان اصلی به عنوان ابزاری قدرتمند برای یادگیری زبان انگلیسی بگیرید!   نخست ببینیم چرا زبان را باید از طریق فیلم یاد بگیریم؟   در پاسخ به این سوال که چرا بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی از […]

انگلیسی با طعم پاپ کُرن

اگر می خواهید از طریق فیلم به یادگیری زبان بپردازید، برای آن که بتوانید به طور کامل صحبتهای بازیگران را بفهمید قطعا با مشکلاتی روبرو خواهید شد. با رعایت موارد گفته شده در این مقاله می توانید بهترین نتیجه را از تماشای فیلمهای زبان اصلی به عنوان ابزاری قدرتمند برای یادگیری زبان انگلیسی بگیرید!

 

نخست ببینیم چرا زبان را باید از طریق فیلم یاد بگیریم؟

 

در پاسخ به این سوال که چرا بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی از طریق فیلم و سریال است باید گفت یادگیری زبان از طریق فیلم از جمله متدهای موثری است که کمتر جایگزینی می توان برای آن پیدا کرد. امروزه تقریبا به هر زبانی که علاقه مند باشید می توانید فیلم مورد علاقه خود را به آن زبان پیدا کنید. اولین دلیل که چرا بایستی از طریق فیلم زبان را بیاموزیم این است که از طریق تماشای فیلم با نحوه مکالمات واقعی افراد بومی زبان – انگلیسی واقعی – آشنا می شویم.

 

با گوش کردن به این نوع صحبت ها قادر خواهیم شد صحبتهای افراد بومی زبان را نیز در موقعیت های گوناگون و محیط واقعی بهتر و راحت تر متوجه شویم.

 

دوم این که هنگام تماشای فیلم لغات و اصطلاحات را در متن فیلم یاد می گیریم. در واقع ناچار نیستیم لغات را به صورت مجزا یاد بگیریم. اگر معنای کلمه ای را متوجه نشدیم می توانیم از داستان فیلم و همین طور زبان بدن بازیگران فیلم کمک بگیریم. همچنین می توانیم کاربردهای مختلف و مناسب کلمات را در موقعیت های گوناگون یاد بگیریم.

 

و بلاخره این که تماشای فیلم، اعتیاد آور و با حال است. وقتی به این روش عادت کنیم دیدن فیلمهای زبان اصلی به یکی از سرگرمی های لذت بخش برای ما تبدیل می شود. در نتیجه ی ماهیت اعتیاد آور فیلم های زبان اصلی مهارتهای زبانی ما نیز تا حد بسیار زیادی افزایش خواهد یافت.

 

حالا می پردازیم به معرفی 10 اشتباه رایج زبان آموزان هنگام تماشای فیلم و راهکارهای برخورد با این اشتباهات. برای آن که بتوانید از تماشای فیلم حداکثر استفاده را ببرید باید این موارد را بکار ببندید.

 

اشتباه شماره 1: تماشای فیلم بدون دریافت کمک

برخی از زبان آموزان همواره وسوسه می شوند که به تنهایی به تماشای فیلمهای زبان بنشینند. چون فکر می کنند می دانند که چگونه باید فیلم های زبان اصلی را تماشا کنند.

 

راهکار:
قبل از اینکه سراغ فیلمهای طولانی بروید از سایت YouTube ویدیوهای کوتاه تماشا کنید. در یوتیوب فیلم های کوتاه بسیاری به زبانهای مختلف موجود است و بسیاری از آنها دارای زیرنویس هستند. مثلا آهنگ “Paint Me” با دو زیرنویس انگلیسی-کُره ای برای فراگیران زبان کُره ای مناسب است. بعد از تماشای فیلمهای کوتاه می توانید سراغ فیلمهای طولانی تر بروید.

از منابع اضافی کمک بگیرید. برای یافتن معانی لغات حین تماشای فیلم می توانید از اپلیکیشن های ترجمه همراه با ترجمه صوتی استفاده کنید. این اپلیکیشن ها برای Android و همین طور iOS موجود هستند.

 

اشتباه شماره 2: انتخاب فیلم نامناسب

 

شاید تماشای پرفروش ترین فیلم ها وسوسه برانگیز باشد، اما بزرگترین همیشه به معنای بهترین نیست، بویژه وقتی بحث بر سر یادگیری زبان باشد. اغلب زبان آموزان صرفا یک فیلم را بر اساس علاقه شخصی انتخاب می کنند نه بر اساس سطح دشواری و لغات به کار رفته در آن فیلم. البته بدون شک بایستی در انتخاب فیلم موضوع علاقه شخصی را هم لحاظ کرد اما قطعا موارد بیشتری نیز وجود دارد که باید در نظر گرفت.

 

راهکار:

سطح دشواری فیلم را بررسی کنید.
ابتدا باید سطح دشواری فیلم را بررسی کنید. غالبا می توانید این کار را بر اساس سبک فیلم انجام دهید. مثلا بیشتر فیلمهای کودکان نسبتا ساده هستند. فیلمهای اکشن نیز قابل فهم هستند چون غالبا متکی بر صحنه های فیلم هستند تا دیالوگهای آن. البته درک فیلمهای معروف و پرمحتوا (مانند فیلمهایی که موفق به دریافت اسکار می شوند) معمولا برای زبان آموزان کمی دشوار ترند زیرا برای درک آنها حتما باید از زیرنویس استفاده کرد.

 

لغات خاصی را مورد هدف قرار دهید.
باید ببینید در یک فیلم چه نوع لغاتی بکار رفته است. برای مثال، در یک فیلم جنایی ممکن است تعداد زیادی واژه های تخصصی استفاده شده باشد که شاید اصلا نیازی به یادگیری آنها نداشته باشید. اما برخی فیلمها مانند فیلمهای عاشقانه کمدی معمولا شامل لغات عامیانه تری هستند. به همین نحو اگر بخواهید یک سری لغات خاص را یاد بگیرید، بهتر است فیلمی را انتخاب کنید که این دسته لغات خاص در آن فیلم استفاده شده باشند.

 

لذت بردن را فراموش نکنید!

 

انگلیسی با طعم پاپ کُرنو بلاخره ببینید از تماشای چه نوع فیلمی لذت می برید. لذت بردن از تماشای یک فیلم عامل اصلی حفظ انگیزه برای تماشای فیلم و متعاقب آن یادگیری از طریق دیدن فیلم است. بدیهی است که نباید با تماشای فیلمهایی که لذت بخش نیستند خودمان را برای یادگیری زبان به زحمت بیندازیم!

 

اشتباه شماره 3: تماشای فیلم بدون برنامه ریزی

برخی زبان آموزان تصور می کنند برای تماشای یک فیلم تنها کاری که باید انجام دهند تهیه مقداری تنقلات مثل چیپس و ذرت بو داده و نوشیدنی است. اگر بدون برنامه ریزی به تماشای یک فیلم بپردازید کار خود را از آنچه هست دشوار تر می کنید. مسلما اگر درمورد یک فیلم چیزی ندانید، فهمیدن آن فیلم برایتان مشکل تر خواهد شد. زیرا ممکن است بیشتر تمرکز شما معطوف شخصیتهای فیلم شده و توجه کمتری به وجوه زبانی فیلم بنمایید. بدتر از همه این که، اگر درک فیلم برای شما مشکل باشد، ممکن است علاقه خود را کلا نسبت به تماشای فیلم از دست بدهید. درنتیجه از فرصت بهبود تقویت مهارتهای زبان از طریق یکی از جذاب ترین روشهای ممکن محروم شوید.

 

راهکار:

کمی تحقیق کنید.

از قبل کمی خود را آماده کنید. قبل از تماشای فیلم بررسی مختصری درمورد آن انجام دهید. اگر می توانید خلاصه ای از فیلم را در اینترنت پیدا کرده و بخوانید. معمولا می توانید خلاصه ای از فیلمهای معروف خارجی زبان را از دو سایت IMDB و Wikipedia پیدا کنید. خواندن خلاصه فیلم از قبل به شما کمک می کند تا مواردی که احیانا حین تماشای فیلم از دست می دهید را متوجه شوید.

 

بازیگران فیلم را بشناسید.

قبل از تماشای فیلم اطلاعاتی را راجع به بازیگران فیلم به دست بیاورید. به این ترتیب موقع تماشای فیلم زمان شما برای شناسایی بازیگران و نقش آنها در فیلم هدر نمی رود.

 

اشتباه شماره 4: یادگیری با یک فیلم بلند

اغلب زبان آموزان به مطالب طولانی گوش نمی کنند زیرا فعالیتهای شنیداری معمولا کوتاه هستند. افراد علاقه مند به فیلم غالبا تصور می کنند چون می توانند یک فیلم را به زبان مادری خود تماشا کنند پس حتما می توانند همان فیلم را به زبان انگلیسی نیز تماشا کنند. اگر چه میتوان یک فیلم را به زبان مورد نظر تماشا کرد، اما یادگیری انگلیسی از طریق فیلمهای طولانی می تواند طاقت فرسا باشد. چون فهمیدن زبان مورد نظر نیاز به تمرکز و فکر زیاد دارد.

 

راهکار:

فیلم را به چند بخش تقسیم کنید.
یکی از رروشهای مناسب برای ساده سازی فیلم تقسیم کردن آن به چند بخش است. بجای اینکه سعی کنید همه فیلم را یکباره تماشا کنید، آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. شاید هنوز آمادگی آن را نداشته باشید که یک فیلم دوساعته به زبان انگلیسی تماشا کنید، اما احتمالا می توانید به راحتی یک قسمت از آن را کار کنید. تقسیم یک فیلم به چند بخش به شما این اطمینان را می دهد که برای تقویت مهارت شنیداری با حجم زیادی از مطلب روبرو نیستید.

 

اشتباه شماره 5: سرسری تماشا کردن فیلم

وقتی یک فیلم را به زبان فارسی تماشا می کنید، به راحتی همه آن را دنبال می کنید و البته شاید در این بین فقط چند دفعه برای خوردن خوراکی از مقابل تلوزیون بلند شوید. اما اگر بخواهید یک فیلم زبان اصلی را یکسره تماشا کنید احتمالا ناچار خواهید شد یادگیری لغات و قواعد گرامری را به شکل سرسری انجام دهید.

 

انگلیسی با طعم پاپ کُرن
چندین دلیل برای این امر وجود دارد. ابتدا،شاید چیزی را جا بیاندازید. ممکن است درک جزییات مهم به زبان انگلیسی برایتان سخت تر باشد، در نتیجه سر درگم شوید. بعلاوه، تکرار کردن برای یادگیری زبان مهم است و تماشای بی وقفه یک فیلم مجالی برای تکرار کردن باقی نمی گذارد. در نتیجه نمی توانید لغات و قواعد گرامری را به خاطر بسپارید.

 

راهکار:

برای پردازش اطلاعات به خودتان استراحت بدهید.

برای این که اطلاعات به خوبی در مغز شما پردازش شوند به خودتان استراحت های متعدد بدهید. بعد از هر یک یا دو صحنه بهتر است درباره چیزی که دیدید فکر کنید. چه اتفاقی افتاد؟ چه لغت جدیدی شنیدید؟ مرور این موارد به شما فرصت می دهد تا فیلمی را که تماشا می کنید در مغز خود پردازش کنید.

 

بارها و بارها یک فیلم را تماشا کنید!
سعی کنید صحنه های مهم و کلیدی را چندین بار تماشا کنید، به نقل قولهای جالب، لغات جدید یا ساختارهای گرامری دشوار توجه ویژه ای داشته باشید. اگر مطلبی را دوست دارید سعی کنید آن را بخاطر بسپارید! اینکار نه تنها به شما کمک می کند تا لغات را بخاطر بسپارید بلکه به شما کمک می کند تا در مکالمات خود از آن ساختارها و لغات نیز استفاده کنید.

 

اشتباه شماره 6: انتظار داشته باشید که بلافاصله متوجه صحبتهای فیلم بشوید.

 

برخی زبان آموزان به غلط تصور می کنند چون قبلا کلاس زبان رفته اند و یا به طور خودآموز زبان خوانده اند، پس بایستی بتوانید تمام فیلم را بلافاصله بفهمند. الزاما این گونه نیست. بسیاری از زبان آموزان در درک جملات بومی زبانها با مشکل روبرو هستند هر چند خیلی منابع را راحت تر متوجه می شوند. بنابراین حتی دانش آموزانی که سالهای زیادی زبان خوانده اند ممکن است قادر به درک سریع و درست فیلم های زبان اصلی نباشند. بعلاوه اگر توقع داشته باشید که بلافاصله متوجه یک فیلم شوید و این امر محقق نشود به خودتان آسیب می زنید، زیرا ممکن است نا امید و بی انگیزه شوید.

 

راهکار:

از خودتان انتظار معقول داشته باشید.
برای فرار از این مهلکه از خودتان انتظارات رویایی نداشته باشید. مطمئن باشید که متوجه بخشی از فیلم خواهید شد. اما بدانید که نفهمیدن همه فیلم چیزی نیست که بخاطرش خجالت بکشید زیرا این امر دانش کلی شما را زیر سوال نخواهد برد. حتی اگر خیلی هم زبان بخوانید، درک صحبتهای بومی زبانها نیازمند زمان است. به تماشای فیلم ادامه دهید و بدانید ممکن است در برخی مواقع نتوانید در نخستین بار بطور کامل محتویات یک فیلم را بفهمید.

 

اشتباه شماره 7: فیلم را منفعلانه تماشا کنید.

 

بیشتر مواقع ممکن است با یک فیلم ارتباط برقرار نکنید. در این صورت ممکن است تصور کنید کسانی که با آنها به تماشای فیلم نشسته اید دیگر رغبتی به ادامه تماشای فیلم با شما نخواهند داشت. بیشتر افراد به شکلی منفعل – یعنی بی سر و صدا – به تماشای فیلم مورد علاقه خود می پردازند. اما وقتی در حال یادگیری زبان هستید باید بیشتر درگیر شوید.

درست است که با تماشای فیلم به نوعی مهارت لیسنینگ خود را تقویت می کنید اما پا را فراتر گذاشته و به غیر از گوش کردن مهارتهای دیگر را نیز تمرین کنید. گوش دادن، صحبت کردن و نوشتن، مهارتهای متفاوتی هستند. اگرچه تماشای فیلم مهارت شنیداری شما را تقویت می کند، اما معمولا تاثیر چندانی بر مهارت اسپیکینگ و رایتینگ ندارد، که این موضوع خود منجر به عدم تعادل در یادگیری مجموعه مهارتهای زبان در شما خواهد شد. اما اگر کمی بیشتر تلاش کنید، می توانید فیلم را به نوعی تمرین سازنده برای تقویت زبان انگلیسی تبدیل کنید.

 

راهکار:

فیلم دیدن و صحبت کردن را با هم ترکیب کنید.

برای اینکه از تماشای یک فیلم بهره بیشتری ببرید، باید سعی کنید علاوه بر گوش دادن صحبت هم بکنید. برای مثال در صحنه ای خاص از دیالوگها فیلم را استاپ کرده و سعی کنید حدس بزنید بازیگران قصد دارند چه جملاتی بگویند. وقتی جمله ای دلنشین را می شنوید، آن را با صدای بلند با خودتان تکرار کنید. خلاصه مهم این است که تا می توانید صحبت کنید.

 

بنویسید.
بعلاوه، همیشه یک دفتر و خودکار کنار خود داشته باشید. هنگام تماشای فیلم یادداشت برداری کنید. کلماتی را که نمی دانید یادداشت کنید، عباراتی را که دوست دارید و هر چیز دیگری که از شنیدنش لذت می برید را یادداشت کنید. به عنوان یک چالش اضافه، بعد از تماشای یک صحنه از فیلم سعی کنید آن را به زبان انگلیسی خلاصه کنید.

 

اشتباه شماره 8: یافتن معنای کلمات در دیکشنری

انگلیسی با طعم پاپ کُرن

وای خدایا! معنی این لغت را نمی دانم باید سریعا معنی آن را در دیکشنری پیدا کنم. هنگام تماشای یک فیلم زبان اصلی احتمالا این کلمات را زیاد بر زبان می آورید. یافتن معنای دقیق کلماتی که صد درصد معنای آن را نمیدانید می تواند وسوسه انگیز باشد. شاید یافتن معانی لغات جدید به افزایش بانک واژگان شما کمک کند، اما نمیتواند تمرین شنیداری خوبی برایتان محسوب شود. زیرا اینقدر روی معانی تک تک کلمات تمرکز می کنید که از درک پیام کلی متن باز خواهید ماند.

باید بدانید که تمرین لیسنینگ از طریق فیلم اهمیت زیادی دارد زیرا به شما این امکان را میدهد تا متناسب با متن هرکلمه ای را که نمی دانید حدس بزنید. شاید در مکالمات کلماتی را بشنوید که معنایش را ندانید. مشخص کردن معنای کلمات بر اساس موقعیت بکار رفته برای آن کلمات به شما کمک می کند تا برای چنین موقعیتهایی آماده شوید.

 

راهکار:

سعی کنید مفهوم کلی را بفهمید.
بجای تمرکز بر تک تک کلمات بر مفهوم کلی تمرکز کنید. اگر یک یا دو کلمه را از دست دادید، هیچ اشکالی ندارد. گاهی اوقات منطقی نیست که فیلم را استاپ کرده و دنبال معنای تک تک کلمات نا آشنا بروید. باید یاد بگیرید کلماتی را که متوجه نمی شوید از متن فیلم حدس بزنید. زیرا در امر یادگیری زبان این مهارت بسیار مهم است.

 

اشتباه شماره 9: متکی بودن بیش از اندازه به زیرنویس

حتی هنگامی که چند کلمه را جا می اندازید، زیرنویس ها ابزاری عالی برای کمک به درک فیلم هستند. البته باید مراقب باشید که بیش از اندازه به آنها متکی نشوید زیرا در این صورت ممکن است به طور ناخوداگاه به جای این که به فیلم گوش کنید فقط در حال خواندن زیرنویس فیلم باشید.

 

راهکار:

برای استفاده از زیرنویس استراتژی داشته باشید.

برای این که دایما به خواندن زیرنویس فیلم سرگرم نشوید بهتر است دارای استراتژی باشید. مثلا می توانید به صورت متناوب بخشهایی از فیلم را با زیرنویس و بخشهایی از آن را بدون زیرنویس تماشا کنید. یک سکانس را بدون زیرنویس ببینید سپس زیرنویس را روشن کنید تا ببینید چه مقدار از آن را متوجه شده اید. حالا زیرنویس را خاموش کنید تا ببینید آیا می توانید همان سکانس را بدون زیر نویس بفهمید.

 

از زیرنویس ها بطور سطحی رد شوید.

 


اگر نمی خواهید بخشهای یک فیلم را مرتب تکرار کنید می توانید برای نحوه خواندن زیرنویس ها یک استراتژی طراحی کنید. به محض اینکه زیر نویس ظاهر شد می توانید سریعا از آن رد شده و روی نحوه انجام مکالمات محاوره ای تمرکز کنید. بخاطر داشته باشید که زیرنویس ها فقط یک ابزار هستند. هدف نهایی شما باید این باشد که از اتکا به زیرنویس رها شوید.

 

اشتباه شماره 10: یادگیری به تنهایی

 

برخی افراد فکر می کنند که تماشای فیلم اغلب چیزی است که باید به تنهایی انجام دهیم. به این ترتیب ناچار نخواهیم شد خوراکی هایمان را موقع تماشای فیلم با دیگران سهیم شویم! در پاسخ باید گفت یادگیری زبان ذاتا یک کار تعاملی است. بهترین روش تقویت مهارت های مکالمه از طریق انجام مکالمات واقعی است.

راهکار:

به صورت جمعی به تماشای فیلم بپردازید.

برای این که مهارت های زبانی خود را واقعا تقویت کنید، باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. البته، این بدان معنا نیست که باید از تماشای فیلم های مورد علاقه خود چشم بپوشید! می توانید یک کلوپ فیلم به زبان انگلیسی راه اندازی کنید.

یک گروه از زبان آموزان یا صرفا چند دوست را گِرد هم جمع کنید، سپس یک فیلم زبان اصلی را انتخاب کرده و به صورت گروهی تماشا کنید و بعدا در مورد آن بحث کنید. این کار علاوه بر این که تمرینی موثر برای تقویت لیسنینگ به شمار می رود به شما در تمرین مکالمه نیز کمک کرده و می تواند موضوعات متعددی برای بحث کردن ایجاد کند .
در اینترنت با علاقه مندان به تماشای فیلم ارتباط برقرار کنید.

می توانید با سایر علاقه مندان به تماشای فیلم به صورت آنلاین ارتباط برقرار کنید. انجمن های بسیاری برای زبان های خاص در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال، علاقه مندان به فیلمای زبان اسپانیایی می توانند در انجمن فیلم Foro de cine پست بگذارند. برای پیدا کردن یک انجمن کافی است نام زبان و “انجمن فیلم” را به زبان مورد نظر خود را در اینترنت جستجو کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

 

 

1. Hit the woodwork: 

خوردن به تیر دروازه

He almost had it, but unfortunately it hit the woodwork.

نزدیک بود گُل بزنه اما متاسفانه توپ به تیرک دروازه اصابت کرد.

 

2. They got stuck in:  

با اشتیاق و حرارت بازی کردن

 


They got stuck in right from kick-off and truly deserved to win.

اونها از شروع بازی خیلی با حرارت بازی کردند و به حق شایسته بودند بازی را ببرند.

 

3. The goalkeeper made a howler:  

دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد

 

They were in the lead, but then the goalkeeper made a howler and the other team scored.

اونها جلو بودند،اما بعد دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد و تیم حریف گُل زد.

 

 

4. It’s a game of two halves:  

هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

Well, they may be losing now, but it’s a game of two halves!

خب شاید اونها الان بازنده باشند، اما هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

 

5. Ran the defense ragged:  

خط دفاع را از پا در آوردن

 

He deserves to be Man of the Match. He scored a hat-trick and ran the defence ragged!

اون لیاقت عنوان “قهرمان مسابقه” را داره. اون سه گُل پیاپی زد و خط دفاع را از پا درآورد.

 

 

 

اصطلاحات مرتبط با فوتبال

در ادامه این مقاله اصطلاحاتی را معرفی می کنیم که با عبارات بالا متفاوت هستند. چرا که از این دسته اصطلاحات می توان در مکالمات مختلف و نه فقط فوتبال استفاده کرد.

6. Get the ball rolling:  

کاری را شروع کردن

We need to have everything ready for the party by next week, so if you could please get the ball rolling by inviting everyone, that would be really helpful.

ما باید همه چیز را برای مهمانی هفته آینده آماده کنیم، بنابراین اگه بتونی بی زحمت از دعوت کردن همه شروع کنی، واقعا کمک بزرگی کردی.

 

 

7. Get a kick out of something:  

کیف کردن از تماشا یا انجام چیزی

She really gets a kick out of doing wheelies on her motorcycle in front of an audience.

او از تک چرخ زدن با موتور مقابل یک دسته تماشاچی لذت میبره.

 

 

8. To kick something off, to kick-start something:  

شروع کردن

We’re going to kick-start the summer with a lovely weekend trip to the countryside.

خیال داریم تابستان رو با یک سفر فوق العاده به حومه شهر شروع کنیم.

 

 

9. To keep one’s eye on the ball:  

شش دانگ حواس را جمع کردن

If you want to be a successful businessman, you need to keep your eye on the ball all the time.

اگر می خوای یک تاجر موفق بشی باید همیشه شش دانگ حواست رو جمع کنی.

 

 

10. take one’s eye off the ball:  

گیج بازی در آوردن و توجه نداشتن

He took his eye off the ball when he shouldn’t have done, and the rival company managed to snatch the deal from him.

اون موقعی که نباید بی دقتی می کرد بی دقتی کرد و شرکت رقیب موفق شد معامله رو از چنگ اون در بیاره.

 

 

11. To watch from the sidelines:  

ایستادن و از بیرون گود تماشا کردن

You never supported me when I needed you. You just watched from the sidelines!

وقتی بهت نیاز داشتم هرگز از من حمایت نکردی. فقط ایستادی و از بیرون گود تماشا کردی.

 

 

12. To move the goalposts:  

ناجوانمردانه شرایط را تغییر دادن

Jessica quit her job because her boss kept moving the goalposts about her promotion prospects.

جسیکا کارش رو ترک کرد چون مدیرش دایما شرایط ارتقای شغلی او را به طور غیر منصفانه ای تغییر می داد.

 

 

13. To be on the ball:  

بر اوضاع مسلط بودن

 

What’s wrong with you? You used to be on the ball with your work all the time.

چت شده؟ قبلا همیشه در کارِت به اوضاع مسلط بودی.

 

 

14. A political football:  

موضوع جنجالی

Retirement age is a big political football in the European Union’

سن دوره بازنشستگی در اتحادیه اروپا یک موضوع بحث برانگیزه.

 

 

15. At this (late) stage in the game:  

در این نقطه

There’s nothing we can do at this stage in the game. You should’ve told me earlier.

در این شرایط کاری از دست ما بر نمیاد. باید زودتر به من می گفتی.

 

 

16. To kick someone around:  

با خشونت و بی رحمی با کسی رفتار کردن

I don’t think it’s fair the way you kick him around all the time. He deserves some respect.

فکر می کنم منصفانه نیست که همیشه با اون با خشونت رفتار می کنی. اون شایسته کمی احترامه.

 

 

17. To score an own goal:  

تیشه به ریشه خود زدن

Unfortunately, Sarah scored an own goal by quitting her job before signing her new contract.

متاسفانه، سارا قبل از امضای قرارداد جدیدش، با دست کشیدن از کارش تیشه به ریشه خودش زد.

 

 

18. To take sides:  

طرف کسی را گرفتن

I’m not taking sides. I think you’re both wrong, so I’m not getting involved!

من طرف کسی را نمی گیرم. فکر می کنم هردوی شما اشتباه می کنید، برای همین مداخله نمی کنم.

 

 

 

19. To blow the whistle on someone:  

لو دادن

 


She was offered a lot of money as a bribe, because she threatened to blow the whistle on the company’s illegal activities.

به اون پول زیادی به عنوان رشوه پیشنهاد شد، چون اون تهدید کرد که فعالیتهای غیرقانونی شرکت رو لو میده.

 

 

20. A game plan:  

اسراتژی تست شده

 

We need to come up with a better game plan; this idea will never work!

باید یک استراتژی که قبلا تست شده پیدا کنیم، این ایده جواب نمی ده.

 

 

21. Know the score:  

اوضاع دستِ کسی بودن

 

I don’t need to explain anything else to my boss, he knows the score.

لازم نیست چیز دیگه ای رو برای مدیرم توضیح بدم، اون اوضاع دستشه.

 

 

اولین کسی باشید که نظر خود را در پایین این صفحه درج می کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالیفوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود. به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، [...]

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالی

فوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود.

به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، در این مقاله به آموزش اصطلاحات پرکاربرد  مربوط به جام جهانی فیفا و لغات مرتبط با فوتبال می پردازیم. اگر دوست دارید در مورد جام جهانی و لغات و اصطلاحات مربوط به فوتبال با جزئیات بیشتری با دوستان خود صحبت کنید این مقاله را از دست ندهید!

 

Broadcast: 

پخش

 

Were you able to watch the live broadcast of the match between Brazil and Spain?

 تونستی پخش زنده بازی بین برزیل و اسپانیا رو تماشا کنی؟

 

 

Fever pitch: 

هیجان بیش از حد جمعیت

 

The Real Madrid fans reached fever pitch as they scored the equalizing goal in the last few seconds of the match.

 وقتی رئال مادرید در دقایق پایانی مسابقه گُل تساوی را به ثمر رساند، هواداران رئال مادرید به اوج هیجان رسیدند.

 

Group stage:    

 

گروه بندی

 

Croatia, Cameroon, Brazil and Mexico make up group A of the FIFA world cup 2014. I predict Brazil will be the winner of the group.

 کرواسی، کامرون، برزیل و مکزیک گروه A از جام جهانی 2014 را تشکیل می دهند. پیش بینی می کنم برزیل برنده این گروه بشه.

 

 

Host country: 

کشور میزبان

 

The host country for the 2018 World Cup is Russia.

 کشور میزبان جام جهانی 2018 روسیه است.

 

National anthem:  

سرود ملی

 

All players proudly sing their national anthem before playing an international match.

 همه بازیکنان قبل از بازی بین المللی با افتخار سرود ملی خود را می خوانند.

 

National team:  

تیم ملی

 

Spain has one of the strongest National teams in the world.

 اسپانیا دارای یکی از قوی ترین تیم های ملی در جهان است.

 

Knockout stage: 

مرحله حذفی

 

They can’t lose a game in the knockout stage. This is too important!

 اونها نمی توانند بازی را در مرحله حذفی ببازند. این خیلی مهم است!

 

Qualify: 

واجد شرایط بودن

 

This year Albania did not qualify to take part in the 2014 games.

 امسال آلبانی برای شرکت در بازی های 2014 واجد شرایط نبود.

 

Quarter-finals: 

یک چهارم نهایی

 

There are some strong teams in this year’s quarter-final.

در مسابقات یک چهارم نهایی امسال چند تیم پر قدرت حضور دارند.

 

Runners-up: 

نایب قهرمان

 

Atletico Madrid were runners-up in the 2014 Champions League.

اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانی 2014 نایب قهرمان بود.

 

Semi-finals: 

نیمه نهایی

 

Every team plays their hardest in the semi-finals because it’s a great honor to reach the finals.

 هر تیم در مرحله نیمه نهایی خود سخت ترین بازی خود را انجام میدهد، چون راه یابی به فینال افتخار بزرگی است.

 

Sponsor: 

حامی

 

One of the official sponsors of the 2014 FIFA World Cup is Coca-Cola.

 کوکا کولا، یکی از حامیان رسمی جام جهانی 2014 است.

 

The finals: 

مراحل نهایی

 

The finals of the 2014 Champions League were dominated by Spain and England.

در مرحله نهایی لیگ قهرمانی 2014  برتری با دو تیم اسپانیا و انگلیس بود.

 

The final:  

مرحله پایانی

 

The Champions League final between Real Madrid and Atletico Madrid was a very exciting match.

 فینال لیگ قهرمانانی بین رئال مادرید و اتلتیکو مادرید بازی بسیار هیجان انگیزی بود.

 

Trophy:  

جام

 

The team held up the trophy excitedly to show appreciation to their fans.

 اون تیم به منظور نشان دادن قدردانی از هوادارنش با هیجان کاپ قهرمانی را بالا برد.

 

  

واژگان غیر رسمی انگلیسی بین فوتبال دوستان

در ادامه این مقاله به معرفی واژگان غیر رسمی انگلیسی می پردازیم تا بتوانید حین تماشا یا بازی فوتبال با دوستان خود از این دسته کلمات و اسلنگهای جالب استفاده کنید.

Get stuck in:  

با تمام توان بازی کردن

 

Look at those guys play! They’re really getting stuck in!

 به اون بچه ها نگاه کن! آنها واقعا با تمام توانشون بازی می کنن!

 

Have a lot of pace:  

سرعت زیادی داشتن

 

Look at Jane go!

 طرز رفتن جین را نگاه کن!

Wow, she’s got a lot of pace, I’m impressed!

وای! اون خیلی سریعه، تحت تأثیر قرار گرفتم!

 Yes, she sure is fast!

 بله، واقعا تند و تیزه!

Stunning nutmeg: 

لایی محشر

Vahid Amiri made a stunning nutmeg on Pique!

وحید امیری یه لایی محشر به پیکه زد.

 Have a sweet left foot: 

چپ پا

 

Man, did see that goal of Paul’s?

 پسر، گُل پال رو دیدی؟

Yeah, he’s got a sweet left foot. I can’t even kick with my right foot like that!

 بله، او با پای چپ خیلی قشنگ بازی می کنه. من حتی نمی تونم  مثل اون با  پای راستم ضربه بزنم.

 

Man on! 

پشت سرت!

 

Jose screamed “man on” when he saw a player from the opposition behind Marcello.

 وقتی خوزه یکی از بازیکنان تیم حریف را پشت سر مارسلو دید فریاد زد “پشت سرت”

 

Pull off a great/amazing save:  

گرفتن گُل حتمی

 

Peter’s one of the best goalkeepers ever. He’s always able to pull of great saves.

پیتر یکی از بهترین دروازه بانانی بوده که تا بحال وجود داشتن. اون همیشه می تونه گلهای حتمی را بگیره.

Put it in the back of the net: 

گُل زدن

 

Sam is always able to put the ball in the back of the net.

 سام همیشه می تواند توپ رو داخل تور دروازه بکنه.

 

We were robbed! 

حق کشی کردند!

 

The referee was totally biased and sided with the other team. We should have won, we were robbed!

داور کاملا متعصب بود و طرف اون یکی تیم رو گرفت. ما باید برنده می شدیم، اما حق کشی کردند!

 

و اما در قسمت پایانی این مقاله چند لغت دیگر را بررسی می کنیم.

 

Assistant referee:  

کمک داور

 

Assistant referees used to be called ‘linesmen’, but the term was changed in 1996.

قبلا به کمک داورها ،”داور کنار” می گفتند. اما در سال 1996 این واژه تغییر کرد.

 

Corner kick: 

ضربه کُرنر

 

The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar.

بعداز اینکه دروازه بان توپ رو از بالای دروازه به بیرون هدایت کرد، داور یک ضربه کُرنر اعلام کرد.

 

Defender: 

مُدافع

 

Defenders include left backs, right backs and central defenders.

مدافعین شامل دفاع چپ،راست و دفاع وسط می شوند.

 

Dive: 

شیرجه زدن

 

Many people see diving as a form of cheating and think players who dive should be sent off.

به نظر بسیاری از افراد شیرجه زدن نوعی تقلبه و فکر می کنند که بازیکنانی که شیرجه میزنند باید از بازی اخراج بشن.

 

Draw: 

تساوی

 

The game ended in a draw/ tie,with each team having scored two goals.

بازی با یک تساوی به پایان رسید، هر تیم  دو گل به ثمر رساند.

 

Extra time:  

وقت اضافه

 

We won the game by scoring the only goal in extra time.

ما با امتیاز تنها یک گل در وقت اضافه بازی را بردیم.

 

Foul: 

خطا

 

The referee blew his whistle and gave a penalty kick for a foul in the penalty area.

داور سوت خودش را به صدا در آورد و یک ضربه پنالتی بخاطر خطا در محوطه جریمه گرفت.

 

Goal: 

گُل

 

Manchester United beat Chelsea by three goals to one.

منچستر یونایتد سه  به یک چلسی را شکست داد.

 

Goalkeeper: 

دروازه بان

 

The goalkeeper tried to stop the penalty kick by diving to his left, but the penalty taker kicked the ball past him and scored.

دروازه بان با شیرجه از سمت چپ سعی کرد ضربه پنالتی رو بگیره،اما……و گل را به ثمر رساند.

 

Goal line: 

خط گُل

 

The referee thought a defender was the last player to touch the ball before it went over the goal line, and awarded a corner kick.

داور فکر کرد یکی از مدافعین آخرین بازیکنی بوده که پیش از اینکه توپ به خط گُل برسه توپ را لمس کرده،و یک ضربه کُرنر  اعلام کرد.

 

Handball: 

هَند

 

The ball hit Mark on the arm and the referee awarded a free kick to his opponents for handball.

توپ به بازوی مارک اصابت کرد و داور به نفع حریفش یک ضربه آزاد گرفت.

 

League: 

لیگ

 

The Spanish Football League, known as ‘La Liga’, includes famous clubs like Real Madrid and Barcelona.

لیگ فوتبال اسپانیا، به نام “لالیگا”، شامل باشگاه های معروفی مانند رئال مادرید و بارسلونا می شود.

 

Offside: 

آفساید

 

The assistant referee raised his flag to indicate to the referee that one of the forward players was in an offside position.

کمک داور پرچمش رو بالا برد تا به داور نشان بده که یکی از بازیکنان فوروارد در موقعیت آفساید بود.

 

Pass: 

پاس دادن

 

David saw a teammate and passed the ball to him.

دیوید هم تیمی اش رو دید و توپ را بهش پاس داد.

 

 

Penalty: 

پنالتی

 

Our defender tackled their striker in the penalty box, but the referee thought it was a foul and gave them a penalty.

مدفع ما روی مهاجم در محوطه پنالتی تکل رفت، اما داور فکر کرد خطاست و برای آنها پنالتی گرفت.

 

Penalty area: 

محوطه جریمه

 

The tackle was just outside the penalty area, but the referee thought it was inside the area and gave them a penalty.

تکل بیرون از محوطه جریمه بود اما داور  فکر کرد داخل محوطه بود و برای اونها پنالتی گرفت.

 

Penalty kick: 

ضربه پنالتی

 

Their best striker took the penalty kick, but our goalkeeper blocked his shot and they didn’t score the goal.

بهترین مهاجم آنها ضربه پنالتی رو  گرفت، اما دروازه بان ما جلوی شوتش رو گرفت و آنها توپ رو گل نکردند.

 

Penalty shootout: 

ضربات پنالتی

 

Our team won the penalty shootout by four goals to three, and we were the new champions.

تیم ما در ضربات پنالتی چهار به سه برنده شد و ما قهرمان جدید این دوره از مسابقات شدیم.

 

Penalty spot: 

نقطه پنالتی

 

I felt very nervous as I put the ball on the penalty spot and stepped back to take the kick.

درحالیکه توپ را روی نقطه پنالتی قرار دادم و برای زدن ضربه به عقب رفتم، احساس کردم خیلی مضطرب هستم.

 

Pitch: 

زمین

 

It had rained all morning, so the pitch was soft and muddy and difficult to run on.

تمام صبح باران بارید، به همین خاطر زمین نرم و گِل آلود بود و دویدن روی اون سخت بود.

 

Professional: 

حرفه ای

 

David Beckham became a professional player at 17 when he signed a contract with Manchester United.

دیوید بکهام در سن 17 سالگی زمانی که با تیم منچستر یونایتد قرارداد بست یک بازیکن حرفه ای شد.

 

Red card:  

کارت قرمز

 

The referee had already given Lee a yellow card, so when he committed another foul he was given a red card and sent off.

داور به لی یک کارت زرد داد، برای همین وقتی او مرتکب خطای دیگری شد به او کارت قرمز داد و اون رو اخراج کرد.

 

Shoot: 

پرتاب کردن

 

Ronaldo took the free kick and scored a great goal by shooting over the wall.

رونالدو ضربه آزاد را گرفت و با پرتاب توپ از روی دیوار دفاعی یک گل عالی به ثمر رسوند.

 

Striker: 

مهاجم

 

We’re not scoring enough goals, so our manager wants to get a new striker.

ما به اندازه کافی گُل نزدیم، بنابراین مدیر ما میخواد یک مهاجم جدید بگیره.

 

Substitute: 

تعویض

 

They were losing by a goal with ten minutes to go, so the manager decided to substitute one of his defenders with a forward.

از اونجاییکه اونها یک گُل خورده بودند و ده دقیقه از بازی باقی مانده بود، به همین دلیل مربی تصمیم گرفت تا یکی از مدافعانش را با یک یک بازیکن فوروارد تعویض کند.

 

Tackle: 

تکل زدن

 

One of the defenders tackled David and kicked the ball out of play.

یکی از مدافعان به پای دیوید تکل رفت و توپ را به خارج از زمین ارسال کرد.

 

Tactical: 

تاکتیکی

 

They were losing, so the manager made tactical substitutions and replaced two defenders with more attacking players.

آنها داشتند می باختند  به همین دلیل مربی یک تعویض تاکتیکی انجام داد و دو مدافع   را  با دو بازیکن مهاجم جایگزین کرد.

 

Throw in: 

پرتاب کردن

 

After Joe kicked the ball out, one of the other team’s players threw it in with a long throw into the penalty box.

بعد از اینکه جو توپ را بیرون انداخت، یکی از بازیکنان تیم دیگر آن را با یک پرتاب بلند به محوطه جریمه پرتاب کرد.

 

Touchline: 

خط کنار زمین

 

The manager stood on the touchline shouting instructions to his players.

مربی روی خط کناری زمین ایستاد و درحالیکه فریاد میزد به بازیکناش دستور می داد.

 

Wall: 

دیوار دفاعی

 

The defenders formed a wall to block the free kick, and the referee pushed them back ten metres.

مدافعان برای مسدود کردن ضربه آزاد یک دیوار دفاعی درست کردند و داور آنها را ده متر به عقب برگرداند.

 

Yellow card: 

کارت زرد

 

If Jose gets another yellow card, he’ll miss the next match.

اگر خوزه یک کارت زرد دیگه بگیره، بازی بعدی را از دست خواهد داد.

 

Spectator: 

تماشاچی

 

There weren’t many spectators at the game because of the rain.

به دلیل باران، تعداد تماشاچیان خیلی نبود.

 

Stands: 

سکو

 

There was a lot of excitement in the stands as the fans cheered for their teams.

درحالیکه تماشاچیان تیمشان را تشویق میکردند هیجان زیادی در سکوها برپا بود.

 

Striker: 

مهاجم گُلزن

 

Lionel Messi is one of the best strikers in the world. He has scored the most goals ever for Barcelona.

لیونل مسی یکی از بهترین مهاجمان دنیاست. او بیشترین گل را برای بارسلونا به ثمر رسانده است.

 

 

اگر به موضوع این مقاله علاقه مندید حتما مقاله “کالوکیشن های مربوط به کلمه Goal” را از دست ندهید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

15 مانع جدی در یادگیری زبان

یادگیری زبان جدید کار ساده ای نیست، با این حال هستند زبان آموزان بسیاری که خود با دست خودشان این فرایند را دشوارتر می سازند. این دسته از زبان آموزان اغلب مرتکب اشتباهاتی رایج شده و خود را در موانعی بزرگ محصور می سازند.

15 مانع جدی در یادگیری زبان

 

 

 

 

 

 

 

یادگیری زبان جدید کار ساده ای نیست، با این حال هستند زبان آموزان بسیاری که خود با دست خودشان این فرایند را دشوارتر می سازند. این دسته از زبان آموزان اغلب مرتکب اشتباهاتی رایج شده و خود را در موانعی بزرگ محصور می سازند که به راستی یادگیری زبان را با چالش روبرو می سازد. لطفا پس از خواندن این مقاله شما دیگر جزو این دسته افراد نباشید! و حالا می پردازیم به معرفی این موانع.

 

1. ترجمه کردن را کنار بگذارید!

ترجمه  فقط  باید در مراحل اولیه یادگیری زبان انجام شود. وقتی لغات اولیه یک زبان را یاد گرفتید، باید از فکر کردن به زبان مادری و تلاش برای ترجمه کلمه به  کلمه دست بردارید. زیرا این عامل سرعت شما را پایین آورده و تمرکز تان را محدود می سازد! وقتی از کسی جمله ای می شنوید، روی کلمات و اصطلاحاتی که بلد هستید تمرکز کنید و درک خود از صحبت های آن فرد را بر اساس مواردی که می دانید افزایش دهید.

 

2. از اشتباه کردن نترسید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان

ترس مانع  بسیار بزرگی برای پیشرفت کردن است. اگر قواعد  گرامری را بلدید اما توانایی انجام یک مکالمه صحیح را ندارید، بدین معنا نیست که باید از صحبت کردن به زبان انگلیسی خودداری کنید. از فکر کردن به اینکه مردم ممکن است چه واکنشی نشان دهند و در موردتان چه خواهند گفت دست بردارید. هر فردی ممکن است اشتباه  کند و از اشتباهاتش نی درس می گیرد –  و این روش در یادگیری موثر به شما کمک می کند.

 

3. از منفی بافی دست بردارید.

داشتن نگرش منفی نه تنها هیچ کمکی به بهتر شدن یادگیری نمی کند، بلکه روند یادگیری را هم سخت تر می کند. اگر متوجه شدید که در حال منفی بافی هستید باید به سرعت نگرش خود را تغییر دهید! به چند نمونه از این قبیل منفی بافی ها دقت کنید:

  • چرا همیشه اشتباه می کنم؟ لابد خیلی احمقم.
  • همیشه اشتباه می کنم، هیچ وقت در این کارمهارت پیدا نمی کنم.
  • نمیدونم چی بگم، انگلیسی حرف زدن خیلی سخته.

 

سعی کنید این قبیل جملات منفی را به جملاتی مثبت تغییر دهید. بجای این که بگویید “من هرگز در اینکار بهتر نمی شوم” بگویید ” تلاشم را خواهم کرد، مطمئنم که به زودی در اینکار مهارت پیدا خواهم کرد.”

 

بجای این که بگویید “ببخشید، من انگلیسی صحبت نمی کنم، متوجه نمی شم چی می گین” بگویید “ببخشید، من تازه دارم یاد می گیرم چطور انگلیسی صحبت کنم، ممکنه لطفاً کمی آهسته تر صحبت کنید؟” مثبت اندیشی به  شما کمک میکند تا سرعت یادگیری تان خیلی بالاتر برود.


4. اضطراب را کنار بگذارید.

هربار فرصت حرف زدن پیدا کردید به انگلیسی حرف بزنید. اگر به صحبت کردن فکر کنید، بیشتر مضطرب خواهید شد. کافی است خودتان را رها کنید و صحبت کنید! هرچه بیشتر صحبت کنید ، احساس اطمینان و راحتی بیشتری در صحبت کردن پیدا خواهید کرد. و سریع تر یاد خواهید گرفت که چطور بطور صحیح به زبان انگلیسی صحبت کنید! بهتر است ازحاشیه امن خود بیرون بیایید، اما هرچه بیشتر به انگلیسی صحبت کنید بیشتر احساس آرامش و راحتی خواهید کرد.

 

5. وقتی افراد متوجه منظور شما نمی شوند موضوع را شخصی نکنید و به دل نگیرید.

هر چقدر هم برای یادگیری و انجام یک مکالمه صحیح سخت تلاش کنید، در پاره ای از موارد فردی وجود خواهد داشت که  نمی تواند متوجه صحبت های شما شود. این مساله همیشه اتفاق می افتد و کاملا طبیعی است. به دلیل تعداد بالای افراد انگلیسی زبان در جهان ، طیف گسترده ای از لهجه ها وجود دارد که برخی از آنها به سختی قابل فهم هستند! از بین بردن لهجه مادری  به طور کامل، کار بسیار دشواری است، بنابراین خیلی به خودتان سخت نگیرید!

 

6. عذر خواهی نکنید!

هیچ کس همه چیز را نمی داند – ازین رو بخاطر این که بی نقص انگلیسی صحبت نمی کنید عذر خواهی نکنید! شما هنوز در حال یادگیری هستید، یادگیری هر چیزی نیاز به زمان دارد. هرچقدر درباره مهارتهایی که به تازگی آموخته اید صحبت کنید و تمرین کنید، بیشتر پیشرفت خواهید کرد. حتی  انگلیسی زبانها نیز طی چند ماه انگلیسی صحبت کردن را یاد نمی گیرند. نکته مهم این است که شما در حال تلاش هستید. بیشتر افراد متوجه این موضوع بوده و آن را درک می کنند. پس فقط آرام باشید و شروع  به صحبت کردن کنید!

 

7. فقط به یادگیری در کلاس بسنده نکنید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان - دکتر زبان

یادگیری در محیط کلاس های حضوری یا دوره های آنلاین عالی است زیرا  می توانید سوال بپرسید،اطلاعات دقیق از معلم بگیرید، و آموخته های خود را با همکلاسی هایتان به اشتراک بگذارید، اما علاوه بر به کار گیری زبان انگلیسی در زندگی روزمره، بایستی از هر فرصتی که پیدا می کنید با افراد مختلف به زبان انگلیسی مکالمه کنید. اگر بیرون ازکلاس مکالمه انگلیسی را تمرین نکنید، مهارت شما برای پیشرفت در این زمینه بسیار اندک باقی خواهد ماند. و این یکی از مهمترین نکاتی است که باید بخاطر داشته باشید. این بهترین راه برای یادگیری است و بی شک این موضوع  بر سرعت یادگیری شما تاثیر خواهد گذاشت.

 

8. تسلیم نشوید!

همیشه وقتی در ابتدای یادگیری هر موضوع جدید هستیم آن موضوع به نظر سخت و دشوار می رسد، اما اگر مداومت و پشتکار  داشته باشیم یادگیری آسانتر خواهد شد! اگر می خواهید پیشرفت کنید باید به تمرین ادامه دهید، در غیر اینصورت روند پیشرفت شما سخت تر خواهد شد. ورزشکاران حرفه ای ناچارند همین شیوه را در پیش بگیرند. آنها همواره سخت تمرین می کنند زیرا اگر این کار را نکنند، روند پیشرفت شان خیلی سخت خواهد شد!

 

9. نگرانی را کنار بگذارید!

با فکر کردن به این موضوع که آیا دیگران متوجه صحبتهایم می شوند یا خیر فرصت انگلیسی حرف زدن را بیهوده هدر ندهید. اعتماد به نفس داشته باشید و نگرش مثبت “می توانم از پس این کار بر بیایم” را حفظ کنید. خجالت نکشید! حداقل در مورد یادگیری نگران نباشید زیرا قرار است لذت ببرید. هر چه یادگیری لذت بخش تر باشد، راحت تر یاد می گیرید!

 

10. دست از مقایسه خود با دیگر افراد انگلیسی زبان بردارید!

مهم نیست سطح  زبان انگلیسی شما چیست، فقط سخت کار کنید تا به هدفتان برسید. روند یادگیری در همه افراد یکسان نیست. بعضی افراد زبان انگلیسی را راحت تر از دیگران یاد می گیرند، و برخی دیگرزمان زیادی را صرف پیشرفت در این زمینه می کنند. صِرف این که دوستان شما سریع تر از شما یاد می گیرند به این معنی نیست که شما دارید مسیر را اشتباهی می روید.

 

11. لطفاً شیوه های آموزشی کهنه و بی مصرف را دور بریزید!

هر چند قبلا برای مدتهای مدید متدهای  گرامر- ترجمه  و حفظ قواعد، معیار یادگیری زبان انگلیسی به شمار می رفتند، اما احتمالا موثرترین شیوه های یادگیری زبان نیستند. دلیل آن هم این است که بعضی از دانش آموزان سالهای زیادی زبان انگلیسی می خوانند و تمام قواعد ساختار دستور زبان و جمله را می دانند، اما هنوز برای  انجام یک مکالمه ساده به زبان انگلیسی با مشکل روبرو هستند. چیزی که مهم است این است که باید زمان قابل توجهی را صرف تمرکز بر کاربرد  مکالمه ای زبان و نقش های آن کرده و زبان را از طریق تعامل با افراد در موقعیت های مختلف یاد بگیرید.

 

12. فقط بر یادگیری یک مهارت تمرکز نکنید و از یادگیری دیگر مهارتها غافل نشوید!

اگر هدف شما فقط صحبت کردن با افراد انگلیسی زبان است، می توانید روی مهارت خواندن و نوشتن تمرکز کمتری داشته باشید، اما فراموش نکنید که نباید بیش از حد این مهارتها را نادیده بگیرید، زیرا این مهارتها نیز برای سلیس صحبت کردن ضروری هستند. نه تنها باید روی بهبود مهارت های اسپیکینگ خود تمرکز کنید، بلکه باید زمان کافی را به تمرین مهارت های ریدینگ، رایتینگ و لیسنینگ اختصاص دهید. هرگز نباید تاثیراتی که این مهارت ها بر یکدیگر دارند را دست کم بگیرید!

 

13. هیچ گاه به مدت طولانی مطالعه نکنید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان - دکتر زبان

اگر ساعت ها جلوی یک کتاب یا صفحه کامپیوتر بنشینید و  مرتبا به مرور قواعد گرامری و فلش کارت بپردازید، این امر باعث نمی شود سریع تر یاد بگیرید! باید زمان مطالعه خود را به بازه های   30 دقیقه ای تقسیم کرده و بعد از آن بیشتر وقت خود را سخاوتمندانه  صرف تمرین مهارت های یاد گرفته شده کنید. بهتر است 30 دقيقه مطالعه كنيد، سپس یک زنگ تفریح داشته باشید و در صورت نیاز مجدداً به مطالعه کردن بپردازید ، اما مطالعه طولاني و بدون وقفه بدون هیچ گونه تفریحی، مغزتان را خیلی خسته خواهد کرد.

 

14. به یادگیری به عنوان یک کار سخت و طاقت فرسا نگاه نکنید!

گاهی اوقات فراگیران مطالعه انگلیسی را با چیزی ناخوشایند پیوند می زنند. این امر باعث می شود که زبان به یک “کار کسل کننده” تبدیل شود. باید کاری  را انجام دهید که دوست دارید، نه کاری که مجبور به انجام آن هستید. یادگیری را به یک فعالیت سرگرم کننده تبدیل کنید، در این صورت وقتی در حال یادگیری هستید از انجام آن لذت خواهید برد. مثلا:

  • اگر در خیابان قدم میزنید، در مورد چیزهای پیرامون خود در ذهنتان جملاتی ساده بسازید.
  • هر روز یک کلمه جدید یاد بگیرید و سعی کنید آن لغت را در مکالمه استفاده کنید.
  • یک ویدئو خنده دار در اینترنت تماشا کرده و آن را برای یک نفر تعریف کنید.
  • یک مقاله در مورد تیم ورزشی مورد علاقه خود (یا هرچیز دیگری که به آن علاقه دارید) بخوانید.
  • با افرادی که در انجمن های اینترنتی هستند در ارتباط باشید.

 

هر چه زودتر کلاس های خسته کننده ، قوانین گرامری سخت و یا تکالیف طولانی را کنار بگذارید. در عوض به فکر یک برنامه تلویزیونی خنده دار به زبان انگلیسی،  مکالمات جالب با افراد مختلف – به زبان انگلیسی و یا یادگیری زبان انگلیسی از طریق آهنگ های مورد علاقه خود باشید! اگر می خواهید یاد بگیرید که تا چه اندازه خوب انگلیسی صحبت کنید، باید این موارد را انجام دهید. آیا تا به حال شنیده اید یا دیده اید که فردی از انجام کاری متنفر باشد و موفق شده باشد؟ قطعا خیر.


15. فرهنگ را نادیده نگیرید!

هر زبانی تشکیل شده از بسیاری از اصطلاحات  پیچیده فرهنگی که تقریبا غیرممکن است بتوان در کتابها و دوره های آموزشی به اندازه کافی به این موارد پرداخت. به عنوان مثال، روشی که یک فرد عادی با افراد دیگر در اجتماع خود ارتباط برقرار می کند در کتابهای آموزشی به طور کامل آموزش داده نمی شود. همه فرهنگ ها و جوامع کوچک دارای حرکات مختلف بدن، اینتونیشن ، اصطلاحات عامیانه، نزدیکی، مجاورت، اصوات، پُرکننده ها و میان برها هستند! اگر می خواهید زبان یک گروه افراد را یاد بگیرید بهترین کار این است که با آنها عجین شده و این موارد را از آنها یاد بگیرید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انگلیسی در مطب

اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید. شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید.

انگلیسی در مطب

اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید.

شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود  پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید. همچنین در مطب دندانپزشک و یا در داروخانه نیازمند گفتن یک سری جملات کاربردی هستید.

اگر به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستید و مطالب مربوط به پزشکی برایتان جذاب هسستند پیشنهاد می کنم حتما مقالات مرتبط با این مبحث را در سایت مطالعه کنید. مطالب موجود در این مقاله آنقدر کاربردی و مهم هستند که در دوره های آنلاین انگلیسی ناچار خواهید بود مبلغ فراوانی بابت یادگیری آنها بپردازید. اما این مطالب همگی به رایگان در سایت دکتر زبان همراه با ترجمه و تلفظ در اختیار شماست و می توانید به راحتی از آنها استفاده کنید.

 

رفتن نزد دکتر

 

I think you should see a doctor. 

فکر میکنم باید به یک دکتر مراجعه کنید.

 

You look very pale. Shall I call the ambulance?  

رنگ پریده بنظر میرسی.به  آمبولانس زنگ بزنم؟

 

I’m ill. I don’t feel well. I need a doctor. I must see a doctor.  

مریضم. حالم خوب نیست. به دکتر نیاز دارم. باید پیش برم.

 

Doctor Bulb’s surgery hours are from 9 to 12 every morning.  

ساعات کار مطب دکتر بالب هر روز صبح از ساعت 9 تا 12 است.

 

Where do I find the GP’s office (general practitioner  office)?  

کجا میتوانم مطب دکتر عمومی پیدا کنم؟

 

What are the consulting hours of the ENT (ear, nose and throat) specialist?  

ساعات مشاوره متخصصین گوش،بینی و حلق چه ساعاتی است؟

 

Do I have to make an appointment?  

آیا باید نوبت بگیرم؟

 

 

سوالات پزشک و پاسخ های بیمار

 

What’s the matter? Where’s the pain? What do you complain of?  

مشکل چیه؟ کجای بدنتون درد داره؟ ناراحتی شما چیه؟

 

Have you taken your temperature?  

آیا درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفته اید؟

 

For how long have you been feeling ill?  

چند وقته که مریض هستید؟

 

Take your clothes off. I’ll examine you. Let me take your pulse, please.  

 

لباسها یتان را در بیاورید. من شما را معاینه میکنم. لطفاًاجازه بدهید نبض شما را بگیرم.

 

I’ll measure your blood pressure.  

فشار خون شما را اندازه می گیرم.

 

Your blood pressure is rather high. Your blood pressure is too low.  

فشارخون شما نسبتاً بالا است. فشارخون شما خیلی پایینه.

 

Let me sound your back. Take a deep breath. I’ll check your lungs.  

اجازه بدید صدای پشتتون رو بشنوم.نفس عمیق بکشید. ریه ها تون رو چک می کنم.

 

Can I have a look? Where does it hurt?  

میتوانم نگاهی بیاندازم؟ کجا درد میکنه؟

 

Does it hurt here? Breath out slowly.  

اینجا درد می کنه؟ آروم نفستون رو بیرون بدین.

 

Show me your tongue. Poke out your tongue.  

زبانتون را به من نشان بدین. زبانتون را در بیارید.

 

Have you got any other symptoms?  

هیچ عارضه ی دیگه ای دارید؟

 

What infectious diseases have you had?  

تا بحال چه بیماریهای عفونی  داشته اید؟

 

What have you eaten/drunk?  

چی خورده اید/نوشیده اید؟

 

Have you been injured?  

آیا زخمی شده اید؟

 

Don’t worry. There’s no serious problem.  

نگران نباشید. چیز خاصی نیست.

 

I don’t think it’s too serious. 

فکر نمی کنم خیلی جدی باشه.

 

You’ve got to be vaccinated against tetanus.  

باید واکسن کُزاز بزنید.

 

You must stay in bed and take this medicine three times a day, after meals. 

باید استراحت کنید و روزانه سه بار بعد از غذا دارو مصرف کنید.

 

I’ll dress the wound and put a plaster on your arm. 

من روی زخم شما گاز استریل میگذارم و دستتون رو گچ می گیرم.

 

You must follow a diet, you need to rest and you shouldn’t worry.  

باید رژیم بگیری، باید استراحت کنی و نباید نگران باشی.

 

Your test results have come in. The blood test came back negative.  

نتایج آزمایش شما آمده. جواب آزمایش خون منفی است.

 

The biopsy shows a tumour.  

آزمایش نمونه برداری نشون میده که تومور دارید.

 

You should consult a specialist.  

باید با یک متخصص مشورت کنید.

 

We’ll know more in a few days.  

ظرف چند روز آینده میفهمیم.

 

It would be better if you went to hospital. 

اگه  بیمارستان بری بهتره.

 

I think you’ll have to stay in hospital for a week.  

فکر می کنم ناچار باشی یک هفته در بیمارستان بستری بشی.

 

Hopefully, there won’t be any complications.  

امیدوارم مشکل حادی نباشه.

 

I don’t think you need chemotherapy.  

فکر نمی کنم به شیمی درمانی نیاز داشته باشید.

 

I’ll give you a prescription. Take this medicine three times a day / after meals / an hour before lunch.  

برای شما یه نسخه می نویسم. سه بار در روز این دارو را بخورید / بعد از  غذا/ یک ساعت قبل از نهار.

 

You’ll soon be well again.  

خیلی زود دوباره خوب خواهی شد.

 

Come back next week if you don’t feel better.  

اگر بهتر نشدید هفته بعد مراجعه کنید.

 

علائم و نشانه های بیمار

 

I’ve got a high temperature. 

تبم بالاست.

 

I feel really rough.  

خیلی بدحالم.

 

I’m shattered/exhausted.  

کوفته و بی حالم/ خسته ام.

 

Could you check my blood pressure? I’ve got high blood pressure.  

ممکنه فشار خونم را اندازه بگیرید؟ فشار خونم بالاست.

 

There’s a sharp pain here.  

اینجا تیر میکشه.

 

I’ve got a pain in my limbs.  

دست و پاهام درد داره.

 

I feel dizzy. 

سرگیجه دارم.

 

 I’ve got a kidney problem.  

مشکل کلیه دارم.

 

 I’ve lost weight.  

وزنم کم شده.

 

I always feel bad after meals.  

همیشه بعد از غدا حالم بد میشه.

 

 I’ve got a stomach ache.  

معده درد دارم.

 

I’ve got a splitting headache.  

سردرد شدید دارم.

 

I often have nosebleeds.  

اغلب اوقات خون دماغ میشم.

 

I have diarrhea.  

اسهال دارم.

 

I’ve lost my appetite.  

اشتها ندارم.

 

I’ve got circulation problems.  

مشکل گردش خون دارم.

 

 I sweat all night.  

تمام شب عرق می کنم.

 

My ears are buzzing.  

گوشهام  وز وز می کنن.

 

I’ve got an upset stomach.  

ناراحتی معده دارم.

 

I’ve sprained my wrist/ankle.  

مچ دستم/قوزک پایم رگ به رگ شده.

 

 My hand/foot is badly swollen.  

دستم / پایم ورم کرده.

 

I think I’ve pulled a muscle in my leg/arm.  

فکر کنم ماهیچه ساق پا/ دستم کشیده شده.

 

I’ve had scarlet fever, mumps, the measles. 

به مخملک، اوریون، سرخک  مبتلا شده ام.

 

Is it something serious?  

آیا مشکل جدیه؟

 

Is this a common problem at my age?  

آیا این مشکل برای سن من عادیه؟

 

When will the tests results come in? 

نتایج آزمایش کِی می آید؟

 

 Are you going to run more tests? 

آیا می خواهید آزمایش بیشتری انجام بدین؟

 

Do I have to be operated on? Will I need surgery? 

آیا باید عمل بشم؟ آیا نیاز به جراحی دارم؟

 

How long do I have to stay in hospital?  

چه مدت باید در بیمارستان بستری باشم؟

 

I hope there won’t be any complications.  

امیدوارم مشکل جدی نباشه.

 

Could you prescribe some medicine for me?  

آیا میتونید مقداری دارو برای من تجویز کنید؟

 

How often should I take this medicine? 

چند وقت یکبار باید این دارو را مصرف کنم؟

 

Shall I come back next week if I don’t get better? 

اگه بهتر نشدم باید هفته  آینده  مراجعه کنم؟

 

در مطب دندانپزشکی

 

I’ve got a pain in my back teeth and my gum is bleeding. 

دندون عقبی من درد میکنه و لثه ام خون ریزی داره.

 

I’ve lost a filling.  

ماده پُر کننده دندونم ریخته.

 

My denture’s broken. 

دندون مصنوعی ام شکسته.

 

Does the tooth have to be extracted or can you replace the filling?  

آیا باید این دندون رو بکشید یا میتونید  پُرش کنید؟

 

در داروخانه

 

Would you make up this prescription for me?  

ممکنه این نسخه را برای من بپیچید؟

 

Shake well before use. Not to be taken orally.  

قبل از مصرف خوب تکان بدین. این دارو برای استعمال خارجی نیست (خوردنی نیست).

 

Can I get a packet of vitamin tablets?  

ممکنه یک بسته قرص ویتامین بهم بدین؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی

در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی را  به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.

متخصصین پزشکی به انگلیسی

در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.

 

1. Nurse  

پرستار

 


2. Allergist  

متخصص آلرژی

 

3. Anesthesiologist  

متخصص یا تکنسین بیهوشی

 

4. Cardiologist  

متخصص قلب

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

5. Dentist  

دندانپزشک

 

6. Dermatologist  

متخصص پوست

 

7. Gynecologist  

متخصص زنان و زایمان

 

8. Midwife  

ماما

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

9. Neurologist  

متخصص مغز و اعصاب

 

10. Oncologist  

متخصص تومور

 

11. Ophthalmologist  

چشم پزشک

 

12. Pediatrician  

متخصص اطفال

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

13. Physical therapist  

فیزیوتراپ

 

14. Psychiatrist  

روانپزشک

 

15. Radiologist  

رادیولوژیست

 

 

 

 

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که در آن مقاله قبل به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد.از این رو در این مقاله می خواهیم نام داروها و وسایل پزشکی را به انگلیسی آموزش دهیم.

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که قبلا به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد. از این رو در این مقاله می خواهیم 31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرکاربرد را به انگلیسی آموزش دهیم.

 

 

1. pill  

قرص

 

2. tablet  

قرص

 

3. capsule  

کپسول

 

4. syrup  

شربت

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

5. ointment  

پماد

 

6. cream  

کِرِم

 

7. eye drops  

قطره چشم

 

8. injection  

آمپول

 

9. tranquilizer  

آرامبخش

 

10. pain-killer 

مُسَکن

 

11. antiseptic  

داروی ضدعفونی

 

12. anti febrile  

داروی تب بُر

 

13. dressing  

باند، گاز استریل

 

14. bandage  

بانداژ

 

15. cast  

گچ

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

16. brace  

آتل، (در دندانسازی) سیم

 

17. gauze  

گاز پانسمان

 

18. plaster  

گچ گرفتن

 

19. elastic tape  

باند کشی

 

20. thermometer  

دماسنج

 

21. stethoscope  

(پزشکی) گوشی

 

22. syringe  

سرنگ

 

23. forceps  

پَنس

 

24. scissors  

قیچی

 

25. oxygen mask  

ماسک اکسیژن

 

26. test tube  

لوله آزمایش

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

27. vial  

شیشه آمپول، دارو

 

28. IV bag  

کیسه سرم

 

29. blood pressure monitor  

دستگاه اندازه گیری فشار خون

 

30. crutches  

عصا

 

31. wheelchair  

ویلچر

 

 

 

 

 

 

101 کلید مکالمه آسان

 

 

 

 

 

 

بیماری های رایج به انگلیسی

اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماریها به زبان انگلیسی برایتان بسیار ضروری است. پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.

بیماری های رایج به انگلیسی

اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماری های رایج به انگلیسی برایتان بسیار ضروری است.

 

پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.

 

مطالعه دو مقاله بیماریها و 41 لغت کاربردی و 38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری هم توصیه می شود.

 

 

1. flu    

آنفلوآنزا

 

2. cold   

سرما خوردگی

 

3. diarrhea  

اسهال

 

4. pneumonia  

ذات الریه

 

5. Mumps  

اوریون

 

6. Measles  

سرخک

 

بیماری های رایج به انگلیسی

7. Chickenpox  

آبله مرغون

 

8. scarlet fever  

مخملک

 

9. tonsillitis  

التهاب لوزه

 

بیماری های رایج به انگلیسی

10. bronchitis   

برونشیت

 

11. indigestion  

سوء هاضمه

 

12. ulcer  

زخم

 

13. appendicitis  

آپاندیس

 

14. hepatitis  

هپاتیت

 

15. heart attack  

حمله قلبی

 

16. heart disease  

بیماری قلبی

 

17. stroke  

سکته

 

18. arthritis  

آرتروز

 

19. asthma  

آسم

 

20. lung cancer  

سرطان ریه

 

21. diabetes  

دیابت

 

22. amnesia  

فراموشی

 

23. nervous breakdown  

آشفتگی روانی

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید.

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید. هر چند تعداد لغات و اصطلاحات انگلیسی پزشکی بسیار فراوانند، اما در این مقاله به آموزش پرکاربردترین اصطلاحات مربوط به بیماریها می پردازیم.

 

1. feel ill, sick

حال ندار و بیمار بودن

 

2. have a temperature

تب داشتن

 

have a temperature

 

3. have a pain in your back, chest, waist, arm, shoulder

درد پشت، سینه،کمر، دست و شانه داشتن

 

4. have a headache

سردرد داشتن

 

5. feel weak

ضعف داشتن

 

 

6. feel dizzy

سرگیجه داشتن

 

7. suffer from stomach cramps

دل پیچه داشتن

 

8. have a black eye

کبود شدن پای چشم

 

9. have a swollen, sprained ankle, wrist, foot

ورم کردن، پیچ خوردن قوزک پا، مچ دست و پا

 

10. have a lump

ورم داشتن داشتن

 

11. have a broken leg

دچار شکستگی پا شدن

 

12. have a fracture

شکستگی داشتن (در بخشی از بدن)

 

13. burn, cut a finger

سوختن یا بریدن انگشت

 

14. sprain an ankle

رگ به رگ شدن قوزک پا

 

15. be allergic to antibiotics

آلرژی داشتن به آنتی بیوتیک

 

16. produce an allergic reaction

آلژی داشتن نسبت به چیزی

 

17. come down with a cold

مبتلا به سرما خوردگی شدن

 

18. be in bed with a cold

بخاطر سرما خوردگی در رختخواب افتادن

 

19. have a heart attack, stroke

سکته قلبی/ مغزی کردن

 

20. suffer from asthma, malnutrition, diabetes

مبتلا به  آسم، سو تغذیه یا دیابت بودن

 

21. fight cancer, depression, addiction, alcoholism

مبارزه کردن با سرطان، افسردگی، اعتیاد یا الکل

 

22. (go to) see a doctor

پیش دکتر رفتن

 

23. examine a patient

معاینه کردن بیمار

 

examine a patient - drzaban.com

24. take/ feel your pulse

گرفتن نبض

 

25. take/ measure your temperature

درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفتن

 

26. diagnose an illness/ disease

تشخیص دادن بیماری

 

27. diagnose a condition, disorder

تشخیص یک وضعیت  یا اختلال

 

28. prescribe medicine

تجویز کردن دارو

 

29. make up a prescription

نسخه نوشتن

 

30. take someone to hospital

کسی را به بیمارستان بردن

 

31. undergo an examination, operation

تحت معاینه یا عمل جراحی قرار گرفتن

 

32. dress a wound

پانسمان کردن زخم

 

33. a bandaged arm, leg

دست یا پای پاند پیچی شده

 

34. put on a plaster

گچ گرفتن

 

put on a plaster - drzaban.com35. give an injection

آمپول زدن

 

36. have a blood test

آزمایش خون دادن

 

37. prevent the spread of disease

پیشگیری از شیوع بیماری

 

38. enhance, build immunity to a disease

بالا بردن مصونیت/ ایمن سازی بدن در برابر یک بیماری

 

 

کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی

بیماریها و 41 لغت کاربردی

شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمه‌ای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.

بیماریها و 41 لغت کاربردی

شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمه‌ای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.

 

ز نیرو بود مرد را راستی                                ز سستی کژی زاید و کاستی

 

در روایتی هم از امام صادق ع آمده: «اگر این پنج چیز در زندگی کسی نباشد زندگی خوب و خوشی نخواهد داشت: سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت، همسر یا دوست موافق.» ذکر همین چند جمله در نشان دادن اهمیت سلامتی کفایت می کند تا بدانیم چرا باید دایما در حفظ سلامتی خود بکوشیم.

در یادگیری زبان انگلیسی دانستن لغات و اصطلاحات کاربردی متعدد در حوزه انگلیسی واقعی و مکالمات روزمره انگلیسی از اهمیتی بسزا برخوردار است. یادگیری لغات و اصطلاحات مرتبط با بیماری نیز از این قاعده مستثنی نیست.  از این رو در این مقاله و مقاله های بعد به آموزش لغات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به بیماری می پردازیم.

 

1. Pain


درد

 

Suddenly she felt a sharp pain in her neck, shoulder, waist, arm, leg, stomach.

ناگهان او درد شدیدی در گردن، شانه، کمر، دست، پا و معده اش احساس کرد.

 

Take an aspirin to relieve the pain.

برای تسکین درد یه دونه آسپرین بخور.

 

2. Ache

درد ممتد

 

I can’t sleep because my head aches too bad.

نمی توانم بخوابم چون سرم خیلی شدید درد میکنه.

I have a terrible headache, backache, stomach-ache.

سردرد ، کمر درد و معده درد خیلی شدیدی دارم.

 

3. Ill

بیمار، مریض

 

My elder sister is seriously ill in St John’s hospital.

خواهر بزرگترم بسختی بیماره و در بیمارستان سنت جان بستریه.

The children started to feel ill an hour after the meal.

بچه ها یک ساعت بعد از صرف غدا بیمارشدند.

 

4. Sick

مریض جسمی/ روانی

 

I feel very sick, I don’t think I can work today.

حالم خیلی بده ،فکر نمیکنم  امروز بتونم  سر کار برم.

Be careful with the cake, too much of it can make you sick.

مراقب اون کیک باش،خوردن بیش از حدش میتونه مریضت کنه.

 

5. Sore

دردناک

 

I have a sore throat, I mustn’t take that cold drink.

من گلو درد دارم، نباید اون نوشیدنی سرد رو بخورم.

She says her stomach is still sore after the operation.

اون میگه هنوز بعد  از عمل جراحی معده اش درد میکنه.

His feet were sore after the bicycle trip.

بعد از سفر با دوچرخه پاهایش درد میکرد.

 

6. Illness

بیماری

 

Our secretary missed a lot of work through illness last month.

ماه پیش بخاطر بیماری منشی خیلی از کارها تلنبار شد.

Flue can be a serious illness if you aren’t careful enough.

اگر به اندازه کافی مراقب نباشی آنفلوانزا میتونه بیماری خطرناکی باشه.

 

7. Disease

بیماری (اغلب عفونی)

 

Peter’s uncle suffers from a rare blood disease.

عموی پیتر دچار بیماری نادر خونیه.

A fatty diet increases the risk of heart disease.

رژیم غذایی پرچرب خطر ابتلا به بیماری قلبی را افزایش میده.

The government is planning further health measures to prevent the spread of disease.

به منظور جلوگیری از شیوع بیماری، دولت در حال تدارک تدابیر بهداشتی به منظور سلامت است.

 

8. Heal

بهبود یافتن( به لحاظ جسمی و روحی)

 

As I see it will take a long time for your wounds to heal.

اینطور که من می بینم زمان زیادی طول میکشه تا زخمهات خوب بشه.

This ointment will help to heal your scratches.

این پماد کمک می کنه تا خراشهای شما بهبود پیدا کنه.

The tea you made really healed me.

اون چایی که درست کردی واقعا حالم رو خوب کرد.

 

9. Cure

معالجه کردن، درمان کردن

 

He was seriously ill for a long time, but the doctor cured him at last.

او برای مدتی طولانی بشدت بیمار بود ،اما بلاخره دکتر درمانش کرد.

Scarlet fever is a serious illness, but it can be cured fairly fast.

مخملک نوعی بیماری جدی است، اما میشه نسبتا به سرعت درمانش کرد.

 

10. Cure

درمان

 

There is no known cure for this illness but it can be treated.

برای این بیماری درمان شناخته شده ای وجود نداره اما قابل درمانه.

I’m afraid you must be taken to hospital for the cure.

متاسفانه برای درمان باید به بیمارستان منتقل بشین.

 

11. Treat

درمان کردن

 

I was treated for flu, but later I was diagnosed with pneumonia.

ابتدا بخاطر بیماری آنفلوانزا تحت درمان قرار گرفتم اما بعدا پزشکان تشخیص دادند که مبتلا به ذات الریه هستم.

This illness is usually treated with antibiotics and a strict diet.

این بیماری معمولاً با آنتی بیوتیک و رژیم سخت درمان میشه.

 

12. Treatment

معالجه، درمان

 

Doctors apply various treatments for this illness.

پزشکان برای این بیماری درمانهای متعددی را بکار می گیرند.

My sister goes to a wellness centre to receive beauty treatments.

خواهرم برای درمان زیبایی به مرکز سلامت میره.

 

13. Diagnose

تشخیص دادن

 

بیماریها و 41 لغت کاربردی

The blood test is used to diagnose all kinds of diseases.

آزمایش خون برای تشخیص همه انواع بیماری مورد استفاده قرار می گیره.

She was diagnosed (as) (a) diabetic in her early childhood.

پزشکان تشخیص دادند که که از سنین کودکی مبتلا به بیماری دیابت نوع الف هست.

 

14. Diagnosis

تشخیص پزشکی

 

The doctors didn’t share every detail of the diagnosis with the patient’s family.

پزشکان همه جزئیات تشخیص خود را با خانواده بیمار در میان نگذاشتند.

We had to wait a lot for the exact diagnosis after the examination.

ما مجبور شدیم بعد از معاینه برای تشخیص دقیق بیماری مدت زیادی منتظر بمونیم.

 

15. Injury

آسیب

They were lucky to escape the fight without serious injuries.

آنها خوش شانس بودند که بدون آسیب جدی از دعوا گریختند.

There were only minor injuries in the crash.

تنها چند آسیب جزیی در آن تصادف وجود داشت.

 

16. Injure

آسیب زدن به

He injured his finger when he was cutting the meat.

وقتی داشت گوشت رو تکه می کرد به انگشت خودش آسیب زد.

Nobody was killed in the accident, but two people were seriously injured.

هیچ کسی در حادثه تصادف کشته نشد، اما دو نفر بشدت آسیب دیدند.

 

17. Wound

زخم،جراحت

He died from the wounds that he had received in the crash.

او بخاطر جراحاتی ناشی از تصاف فوت کرد.

He was taken to hospital although his wounds didn’t seem too serious.

با وجودیکه جراحاتش  خیلی جدی بنظر نمیرسید، اما به بیمارستان منتقل شد.

 

18. Cut

بریدگی

 

He had such a deep cut on his arm that he was taken to hospital.

بریدگی روی بازویش بحدی عمیق بود که او را به بیمارستان بردند.

The victim had several cuts on his chest, still he survived.

قربانی چندین بریدگی روی سینه اش داشت ، با این وجود زنده ماند.

 

19. Bruise

کوفتگی، کبودی

 

He was covered in bruises at the end of the football match.

در پایان مسابقه فوتبال بدنتش تمام کبود شده بود.

The man came to the surgery with a huge bruise over his eye.

اون مرد بخاطر کبودی بزرگی که دور چشمش بود وارد اتاق جراحی شد.

 

20. Scratch

خراش، خاراندن

 

The cat continuously scratched itself behind the ear.

اون گربه دائما پشت گوشش را میخارونه.

She had a long scratch on her arm when she came out of the rose garden.

وقتی که از باغ گلهای رز بیرون اومد خراش بزرگی روی  بازویش بود.

 

21. Infection

عفونت

Wash your hands carefully to decrease the risk of infection.

برای کاهش خطر ابتلا به عفونت دستهاتون رو خوب بشورید.

She almost died from blood infection.

او  تقریبا بخاطر ابتلا به عفونت فوت کرد.

 

22. Inflammation

التهاب، ورم

My knee was twice the size of the other one due to the inflammation.

زانویم در نتیجه ورم  دوبرابر بزرگتر ازاون یکی زانویم شده بود.

You had better not eat fatty food so soon after your stomach inflammation.

بهتره بعد از ورم معده ات به این زودی غذای چرب نخوری.

 

23. Symptom

علامت، نشانه

 

You don’t necessarily need a doctor with symptoms like a headache or sore throat.

لزوماً بخاطر علائمی مثل سر درد یا گلو درد به دکتر نیاز ندارید.

Depression can cause physical symptoms, too.

افسردگی هم  میتونه موجب بیماریهای جسمی بشه.

 

24. Temperature

دما، تب

 

I feel so weak, I think I have a temperature.

خیلی احساس ضعف دارم، فکر کنم تب دارم.

She had such a high temperature that she was immediately taken to hospital.

بحدی تبش بالا بود که فوراً به بیمارستان منتقل شد.

 

25. Fever

تب

 

Did you take aspirin to reduce the fever?

آیا  برای پایین آمدن تب آسپرین خوردید؟

Our daughter has been diagnosed with scarlet fever.

دکتر تشخیص داد که دختر ما مبتلا به بیماری مخملک هست.

 

26. Cold

سرما خوردگی

 

بیماریها و 41 لغت کاربردی

I think I caught a cold on the ice rink yesterday.

فکر کنم دیروز در زمین پاتیناژ سرما خوردم.

She can’t come to school, she’s in bed with a cold.

اون نمیتونه به مدرسه بیاید، سرما خورده و در رختخواب خوابیده.

 

27. Flu

آنفلوانزا

Please don’t visit us this week, the whole family has the flu.

لطفاً این هفته به  دیدن ما نیایید، چون همه خانواده  مبتلا به آنفلوانزا هستند.

If you’re not careful enough and you don’t take antibiotics, you may even die from the flu.

اگر به اندازه کافی مراقب نباشید و آنتی بیوتیک نخورید، حتی ممکنه بخاطر آنفلونزا بمیرید.

 

28. Vomit

استفراغ کردن

 

There must have been something wrong with the food as both children vomited shortly after the meal.

حتما این غذا یه مشکلی داره چون بچه ها هر دو  بلافاصله  بعد از خوردن غذا استفراغ کردند.

I’m afraid I’m pregnant; I vomit after getting up every morning.

ببخشید من باردارم، هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب استفراغ میکنم.

 

29. Medicine

دارو

 

You look so pale. Haven’t you taken your medicine this morning?

رنگت خیلی پریده. آیا امروز صبح داروهات  رو نخوردی؟

The doctor prescribed three kinds of medicine for me.

پزشک سه نوع دارو برای من تجویز کرد.

 

30. Antibiotics

آنتی بیوتیک

 

My mum’s throat infection went away after she started the antibiotics.

عفونت گلوی مادرم سه روز پس از شروع آنتی بیوتیک خوب شد.

Hot tea won’t be enough to cure your flu, I think you also need antibiotics.

چای داغ برای درمان آنفولانزا کافی نیست، فکر می کنم  به آنتی بیوتیک هم نیاز داری.

 

31. pain killer

مُسکن

 

I had such a horrible headache last night that I took two pain killers.

شب گذشته چنان سردرد شدیدی داشتم که دوعدد مسکن خوردم.

She says she doesn’t think it’s a good idea to take pain killers too often.

اون میگه فکر نمیکنه مصرف زیاد مُسکن ایده خوبی باشه.

 

32. blood pressure

فشارخون

Drink some coffee if you feel your blood pressure is too low.

اگه احساس میکنی فشار خونت پایینه کمی قهوه بنوش.

High blood pressure increases the risk of having a heart attack.

فشار خون بالا خطر ابتلا به حمله قلبی رو افزایش میده.

 

33. Pulse

نبض، ضربان قلب

 

The doctor started the examination with taking my pulse and blood pressure.

دکتر با گرفتن نبض و فشار خون من  شروع به معاینه کرد.

He has such a weak pulse that it’s hard to feel.

اونقدر ضربانش ضعیفه که به سختی میشه اونو احساس کرد.

 

34. x-ray

عکس رادیولوژی

 

They took x-rays of my knee to make sure it wasn’t broken.

از زانویم عکس رادیولوژی گرفتند تا مطمئن بشن که نشکسته.

The doctor says that the x-ray has proved his suspicion of cancer, but I don’t believe him.

دکتر  میگه  با این عکس شکش  نسبت به ابتلا به سرطان رفع شده اما من حرفش رو باور نمیکنم.

 

35. Patient

بیمار

 

The doctor examined the patient very carefully but he didn’t find any disorder.

دکتر بیمار را با دقت معاینه کرد اما هیچ اختلالی در بدن اون مشاهده نکرد.

There were so many patients in the doctor’s surgery that I didn’t wait and I went home.

آنقدر بیمار در مطب دکتر  بود که منتظر نشدم و به خانه برگشتم.

 

36. Surgery

اتاق عمل

 

I wanted to see a doctor but the surgery was closed.

می خواستم دکتر را ببینم اما مطب تعطیل بود.

I hope they can cure me with medicine and I don’t need undergo surgery.

امیدوارم  با دارو منو معالجه کنند و نیاز به انجام عمل جراحی نداشته باشم.

 

37. Operation

عمل جراحی

 

The operation was successful but the patient died.

عمل جراحی موفقیت آمیز بود اما بیمار مُرد.

The doctor says I can hardly escape an operation.

دکتر میگه  که من بسختی میتونم از عمل جراحی فرار کنم.

 

38. operate on somebody (for something)

بخاطر …کسی را مورد عمل جراحی قرار دادن

 

He soon recovered after he was operated on for appendicitis.

پس از اینکه بخاطر آپاندیس تحت عمل جراحی قرار گرفت او خیلی زود بهبود پیدا کرد.

The doctor ordered to take my brother to hospital and they will operate on him tomorrow.

دکتر توصبه کرد که برادرم را به بیمارستان ببرم و آنها او را تحت عمل جراحی قرار خواهند داد.

 

39. operating theatre

اتاق عمل

 

The patient died on the way to the operating theatre.

بیمار در مسیر رفتن به اتاق عمل جان داد.

She felt nervous as she looked round the operating theatre.

همانطور که اطراف اتاق عمل را نگاه کرد مضطرب شد.

 

40. chemist’s (shop)

داروخانه

 

The doctor suggested to go to the chemist’s for the medicine straight from the surgery.

دکتر پیشنهاد کرد برای تهیه دارو مستقیم از مطب به داروخانه برم.

This syrup is also sold in the supermarket, so you don’t need to go to the chemist’s.

این شربت در سوپرمارکت هم فروخته میشه، بنابراین نیازی نیست به داروخانه بروی.

 

41. Prescription

نسخه

 

Unfortunately, the doctor forgot to sign the prescription and so the chemist refused to give me the medicine.

متاسفانه دکتر فراموش کرد که نسخه را امضا کند و بنابراین داروخانه از دادن دارو به من خودداری کرد. 

Keep this prescription even though you don’t need the medicine now; you may need it later.

این نسخه را نگه دار حتی اگه الان به این دارو نیز نداری، ممکنه بعدا بهش نیاز پیدا کنی.

 

در پایان برای تان آرزوی سلامتی دارم و دعا می کنم که هیچ گاه نیازمند بیمارستان نشوید. به قول حضرت حافظ

 

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد                 وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

ممنون که این مقاله را مطالعه کردید. لطفا اولین کسی باشید که نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و کاربرانمان درج می کنید.

زمانها در زبان انگلیسی

برخی از زبان آموزان می خواهند بدانند که اهمیت گرامر در زبان انگلیسی چیست؟ و اساسا گرامر آری یا خیر؟ در پاسخ به این سوال که آیا باید گرامر بخوانیم یا نه باید گفت نمی توان نقش گرامر را به عنوان سنگ زیر بنای یک زبان نادیده گرفت.

زمانها در زبان انگلیسی

برخی از زبان آموزان می خواهند بدانند که اهمیت گرامر در زبان انگلیسی چیست؟ و اساسا گرامر آری یا خیر؟ در پاسخ به این سوال که آیا باید گرامر بخوانیم یا نه باید گفت نمی توان نقش گرامر را به عنوان سنگ زیر بنای یک  زبان نادیده گرفت. لیکن همان طور که در دوره 9 استراتژی یادگیری سریع زبان انگلیسی توضیح داده ام ابتدا باید مشخص کنید هدف شما از یادگیری انگلیسی چه نوع انگلیسی هست؛ انگلیسی واقعی یا انگلیسی رسمی؟

 

اگر هدف شما سفر کردن و صحبت کردن با افراد بومی زبان است در این صورت باید انگلیسی واقعی را یاد بگیرید. یعنی تمرکز اصلی خودتان را بر توانایی درک مطالبی که می شنوید و صحبت کردن بدون تلاش و بدون فکر کردن بگذارید. پیشنهاد می کنم توضیحات بیشتر را در این باره در کتاب 4 راز یادگیری زبان انگلیسی بخوانید.

 

اما اگر هدف شما صرفا شرکت در یک آزمون خاص است، در این صورت باید انگلیسی کتابی را یاد بگیرید. یعنی نکات گرامری خاص تا بتوانید در بخش سوالات مربوط به گرامر نمره قابل قبولی کسب کنید.

 

پس اگر هدف شما یادگیری انگلیسی کتابی است و می خواهید با زمانها در زبان انگلیسی بیشتر آشنا شوید، به خواندن این مقاله ادامه دهید.

 

زمان ها در زبان انگلیسی به 4 گروه کلی تقسیم می شوند:

  1. حال
  2. گذشته
  3. آینده
  4. آینده در گذشته

 

هر کدام از این زمانها دارای 4 حالت می باشد. بنابراین در زبان انگلیسی 16 زمان وجود دارد.

1. مهمترین کاربردهای زمان حال ساده:

 

بیان فعالیتهای  تکراری و عادی

 

We usually go fishing at weekends.

ما معمولاً آخر هفته ها به ماهیگیری میرویم.

 

بیان واقعیتهای علمی

An ostrich has two legs.

شتر مرغ دو پا دارد.

 

بیان کارهایی که در آینده نزدیک حتما اتفاق می افتد

My cousin leaves Shiraz for the U.S.A tomorrow.

پسرخاله ام فردا شیراز را به مقصد آمریکا ترک خواهد کرد.

 

در گزارشات ورزشی یا روایت کردن داستان

In the story, the father kills his son by mistake.

در این داستان، پدر به اشتباه پسر خویش را می کشد.

 

Ali Daee passes the ball to Ronaldo.

علی دایی توپ را به رونالدو پاس می ده.

 

در عناوین روزنامه ها

President Rouhani Returns From His Trip to China.

رئیس جمهور روحاتی فردا از سفر خود به چین باز می گردد.

 

2. مهمترین کاربردهای زمان حال استمراری

بیان کارهایی که در لحظه صحبت کردن در حال انجام شدن هستند.

I’m watching a film on TV now.

الان در حال تماشای فیلمی در تلویزیون هستم.

 

بیان کارهایی که در آینده نزدیک انجام می شوند.

We are visiting the museum tomorrow.

ما فردا به دیدن موزه می ریم.

 

برای بیان جملات حال با افعال غیر حرکتی ارادی

Be quite please; I’m thinking.

لطفا ساکت باشید، دارم فکر می کنم.

 

با افعال هشدار دهنده

Be careful! The car is coming.

مراقب باش! ماشین داره میاد.

 

3. مهمترین کاربردهای زمان حال کامل (ماضی نقلی)

 

3. مهمترین کاربردهای زمان حال کامل (ماضی نقلی)

بیان کاری که در گذشته رخ داده اما اثر آن به صورت فیزیکی یا ذهنی موجود است.

I have seen that movie.

من آن فیلم را دیده ام.

 

در بندهای وصفی پس از صفات عالی به شرطی که زمان حال باشد.

This is the best meal I have ever eaten.

این بهترین غذایی است که تا به حال خورده ام.

 

بیان کاری که در گذشته آغاز شده و تا زمان حال ادامه داشته است. در این مورد معولا یکی از حروف اضافه since, for به کار می رود.

I have studied for IELTS with Dr Zaban since last month.

از ماه پیش برای آزمون آیلتس با مجموعه دکتر زبان خوانده ام.

 

She has lived in London for 5 years.

او به مدت 5 سال در لندن زندگی کرده است.

 

4. مهمترین کاربردهای حال کامل استمراری

بیان کاری که در گذشته شروع شده تا زمان حال ادامه یافته و پس از این ممکن است در آینده نیز ادامه یابد.

Mom has been cleaning the kitchen since this morning.

مامان از امروز صبح مشغول تمیزکاری آشپزخانه بوده است.

 

بیان کاری که طی دوره ای به طور مکرر انجام شده است.

Every morning they meet in the same café. The have been going there for years.

اون ها هر روز صبح همدیگر را در همان کافه می بینند. اون ها سال هاست که به اونجا می روند.

 

6. مهمترین کاربردهای گذشته ساده

بیان کاری که در گذشته مشخص انجام و اتمام یافته است.

We watched the football game last night.

ما دیشب مسابقه فوتبال را دیدیم.

 

بیان کاری که در گذشته به صورت عادت انجام گرفته است.

He got up at 5 every morning.

او هر روز صبح ساعت 5 از خواب بیدار می شود.

 

در جملات شرطی نوع دوم

If I were you, I would be more careful.

اگه جای تو بودم بیشتر احتیاط می کردم.

 

برای بیان جملات آرزو مرتبط با زمان حال

I wish he called me now.

ایکاش اون الان بهم زنگ می زد.

 

6. مهمترین کاربردهای زمان گذشته استمراری

بیان کاری که در زمان مشخصی در گذشته ادامه داشته است.

They were swimming at 7 o’clock yesterday.

اونها دیروز ساعت 7 در حال شنا کردن بودن.

 

بیان کاری که در گذشته ادامه داشته و کار دیگری با آن تلاقی پیدا کرده است.

 I was jogging in the park when it started to rain.

داشتم در پارک می دویدم که باران شروع به باریدن کرد.

 

بیان کارهایی که همزمان با هم در گذشته ادامه داشته اند.

My brother was reading book while my sister was cooking pizza.

برادرم در حال خواندن کتاب بود در حالی که خواهرم مشغول درست کردن پیتزا بود.

 

7. مهمترین کاربردهای زمان گذشته کامل (ماضی بعید)

بیان کاری که در گذشته قبل از یک عمل یا یک زمان انجام شده است.

When he came into the class, the teacher had started the lesson.

وقتی وارد کلاس شد، معلم درس را شروع کرده بود.

 

در جملات شرطی نوع سوم

If I had known her phone number I would have called her.

اگر شماره او را می دانستم به اون تلفن کرده وبدم.

 

در جملات آرزو مرتبط با زمان گذشته

I wish he had found my wallet yesterday.

ایکاش او دیروز کیف پولم را پیدا کرده بود.

 

8. مهمترین کاربردهای زمان گذشته کامل استمراری

بیان کاری که قبل از عمل یا زمانی در گذشته برای مدتی ادامه داشته است.

They had been living in Florida before 1978.

آن ها قبل از سال 1978 در فلوریدا زندگی می کردند.

 

بیان کاری که در گذشته مدتی ادامه داشته اما عمل دیگری آن را قطع کرده است.

Everybody had just been talking about her when she suddenly appeared.

همه داشتن در باره او صحبت می کردند که یهو ظاهر شد.

 

9. مهمترین کاربردهای زمان آینده ساده

بیان کاری که در زمان مشخصی انجام خواهد شد.

They will hold the meeting at 7 tomorrow.

آن ها فردا ساعت 7 جلسه را برگزار خواهند کرد.

 

در جملات شرطی نوع اول

If I am late again, dad will be very angry.

اگر باز هم دیر بیایم، پدر خیلی عصبانی خواهد شد.

 

تصمیم گیری در مورد انجام کاری در لحظه ی صحبت کردن.

Oh, wait a minute. I will go and shut the door.

اوه، یک لحظه صبر کن. می رم درب رو می بندم.

 

برای بیان تعارف یا پیشنهاد. در این حالت از shall I / we به صورت جمله سوالی استفاده می کنیم.

Shall I help you with that?

می تونم در آن کار بهتون کمک کنم؟ (تعارف)

 

10. مهمترین کاربردهای زمان آینده استمراری

بیان کاری که در زمان یا دوره معینی از آینده در حال انجام باشد.

Don’t telephone after 9 – she will be having a dinner party.

بعد از ساعت 9 زنگ نزن – او مشغول ترتیب دادن ضیافت شام خواهد بود.

 

پرسش مودبانه در مورد برنامه های افراد

Will you be using the car tomorrow?

آیا فردا از ماشین استفاده خواهی کرد؟

 

11. مهمترین کاربردهای زمان آینده کامل

برای بیان حدس و گمان مربوط به گذشته

You will have seen from my post card that I was in Parris last week.

احتمالا از کارت پستالم متوجه شده ای که من هفته پیش در پاریس بوده ام.

 

بیان کاری که در گذشته شروع شده و پس از مدتی در آینده به اتمام خواهد رسید.

By the end of this summer, he will have been away from home for 10 years.

تا پایان تابستان امسال او 10 سال می شود که دور از خانه بوده است.

 

12. مهمترین کاربردهای زمان آینده کامل استمراری

بیان تکمیل یک کار ادامه دار پیش از زمان یا کار دیگری در آینده

I will have been cleaning my room for 5 hours when you return.

وقتی شما برگردید 5 ساعت می شود که مشغول تمییز کردن اتاقم بوده ام.

 

بیان کاری که تا زمان مشخصی در آینده ادامه خواهد داشت.

I’ll be dirty because I’ll have been paying football.

من کثیف خواهم شد چون مشغول بازی فوتبال خواهم بود.

 

13. مهمترین کاربردهای زمان آینده در گذشته ساده

بیان کاری که در گذشته یک فعل آینده محسوب می شود.

In 1969, I arrived in the city where I should spend 10 happy years.

در سال 1969 وارد شهری شدم که قرار بود 10 سال را به خوشی در آنجا سپری کنم.

 

بیان جملات شرطی نوع دوم

If Shadi knew you live here, she would come to see you.

اگر شادی می دانست که اینجا زندگی می کنید به دیدنتان می آمد.

 

14. مهمترین کاربردهای زمان آینده در گذشته استمراری

مانند آینده در گذشته ساده است، با این تفاوت که بر استمرار عمل تاکید می کند.

If I were you, I should be studying at a university.

اگر جای تو بودم، در یک دانشگاه شروع به درس خواندن می کردم.

 

15. مهمترین کاربردهای زمان آینده در گذشته کامل

بیان کاری که قبل از لحظه معینی که نسبت به زمان گذشته آینده محسوب می شود تمام و کامل شده باشد.

She felt that she would have prepared the report by 9 the following night.

او گمان می کرد تا ساعت 9 شب بعد گزارش را تهیه کرده است.

 

در جملات شرطی نوع سوم

If we had studied well, we would have passed the test.

اگر خوب درس خوانده بودیم در امتحان قبول شده بودیم.

 

16. مهمترین کاربردهای زمان آینده در گذشته کامل استمراری

مانند آینده در گذشته کامل است با این تفاوت که استمرار عمل مورد تاکید قرار می گیرد.

What would you have been buying yesterday if you had had enough money?

اگر دیروز پول کافی می داشتی در حال خریدن چه چیزی می بودی؟

 

اگر می خواهید گرامر را در قالب مکالمه یاد بگیرید، پیشنهاد ما کتاب مکالمه بدون گرامر است. حتما نمونه کتاب را دانلود کنید.

 

از این که نظرخود را در مورد این مقاله در بخش دیدگاهها برای ما و کاربران عزیزمان درج می کنید از شما بینهایت متشکرم!

 

 

اگر به مطالب بیشتر گرامر علاقمند هستید حتما بخش گرامر به روایت دکتر زبان را ببینید!

اصطلاحات خوراکی در انگلیسی

در این مقاله به بررسی اصطلاحات انگلیسی مرتبط با خوراکی ها می پردازیم. این دسته از اصطلاحات، آموزش زبان انگلیسی را با تنوع همراه کرده و بالطبع یادگیری زبان انگلیسی را برای زبان آموزان شیرین تر می سازد.

اصطلاحات خوراکی در انگلیسی

در این مقاله به بررسی اصطلاحات انگلیسی مرتبط با خوراکی ها می پردازیم. این دسته از اصطلاحات، آموزش زبان انگلیسی را با تنوع همراه کرده و بالطبع یادگیری زبان انگلیسی را برای زبان آموزان شیرین تر می سازد.

 

1. Egghead

نابغه و درسخون

 

I think Jane will do well in her finals. She has always been a kind of egghead from elementary school all the way through college.

فکر میکنم جِین در امتحان نهایی  اش موفق خواهد شد.اون همیشه از دوران ابتدایی تا پایان دانشگاه یه جورایی تیزهوش بوده است.

 

SON: MUM, ONE OF THE KIDS IN SCHOOL CALLED ME AN EGGHEAD TODAY.

پسر: مامان،امروز یکی از بچه ها توی مدرسه بهم گفت نابغه.

 

MUM: WHY DID THEY CALL YOU THAT?

مامان: چرا به این نام صدات زدن؟

 

SON: I THINK IT’S BECAUSE THE OTHER KIDS THINK I AM REALLY SMART. THEY SAID THAT I’M ALWAYS READING BOOKS AND THAT I ALWAYS HAVE THE RIGHT ANSWER TO THE TEACHER’S QUESTIONS.

پسر:فکر کنم چون تصور می کنن من خیلی  باهوشم. اونها می گن من همیشه  در حال کتاب خوندن هستم وهمیشه به سوالات معلم پاسخ درست میدم.

 

MUM: WELL, YOU ARE VERY INTELLIGENT. NEXT TIME SOMEBODY CALLS YOU AN EGGHEAD JUST REPLY BACK TO THEM SAYING, “I KNOW” AND WALK AWAY WITH YOUR HEAD HELD HIGH.

مامان:خب تو خیلی باهوشی.دفعه بعد اگه کسی بهت گفت بچه درسخون تو هم بهش بگو،”میدونم” و اصلا هم خَم به ابروت نیار.

 

2. Big cheese

آدم کله گنده، با نفوذ

 


Do you know Peter? He’s a big cheese at the company, he may help you to get a good job there.

پیتر رو میشناسی؟ اون در شرکت یه شخص مهم و با نفوده. شاید بهت کمک کنه توی شرکت یه کار خوب بگیری.

 

MARY: I HAD A TERRIBLE DAY AT WORK TODAY.

مری:امروزسر کار  روز بسیار بدی داشتم.

 

ALICE: WHY?

آلیس: چرا؟

 

MARY: EVER SINCE TOM GOT HIS PROMOTION HE THINKS HE IS THE BIG CHEESE OF THE COMPANY. ALL HE DOES IS ORDER US AROUND ALL DAY.

مری :از وقتی که تام ترفیع گرفته فکر میکنه  توی شرکت شخص قدرتمندیه. تنها کاری که می کنه اینه که تمام روز فقط به ما  دستور میده.

 

ALICE: CAN YOU TAK TO HIM ABOUT IT?

آلیس: میتوانی دراین مورد باهاش صحبت کنی؟

 

MARY: I DON’T THINK SO, HE IS TOO INFLUENTIAL NOW. HE COULD FIRE ME IF I DO SOMETHING HE DOESN’T LIKE.

مری: فکر نمیکنم .الان خیلی نفوذ داره. اگر کاری علیرغم میلش انجام بدهم  ممکنه اخراجم کنه.

 

3. Couch potato

خوره تلویزیون

My uncle is a couch potato, you never see him without the remote control in his hand.

دایی من خوره تلویزیونه. هیچوقت اونو نمی بینی که کنترل تلوزیون دستش  نباشه.

 

JENNY: WHERE IS ANDREW? HE SAID HE WOULD JOIN US FOR LUNCH TODAY.

جِنی : اندرو کجاست؟ گفت امروز میاد با هم ناهار بخوریم.

 

MARY: I WENT TO PICK HIM UP EARLIER AND HE WAS IN HIS PYJAMAS WATCHING STAR WARS. I FOUND HIM IN THE SAME SPOT YESTERDAY WHEN I WENT TO HANG OUT WITH HIM. I DON’T THINK HE HAS MOVED FROM THAT COUCH ALL WEEKEND.

مِری: من زودتر رفتم دنبالش و اون با پیژامه نشسته بود داشت فیلم جنگ ستارگاران رو تماشا می کرد. دیروز هم که رفتم باهاش بیرون برم همین وضعیت رو داشت. فکر نمیکنم  تمام آخر هفته رو حتی از روی اون مبل تکون خورده باشه.

 

JENNY: HE IS SO LAZY, IT IS UNBELIEVABLE! HE’S A COUCH POTATO, HE NEEDS TO GO OUTSIDE AND ENJOY LIFE.

جِنی: اون خیلی تنبله، آدم باورش نمی شه! اون خوره تلویزیونه، باید بیرون بره و از زندگی لذت ببره.

 

MARY: YOU’RE RIGHT, HE’S SPENDING TOO MUCH TIME ON THAT COUCH WATCHING TELEVISION.

مری: حق با توست،اون روی اون مبل وقت خیلی زیادی رو صرف تماشای تلویزیون میکنه.

 

4. Tough cookie

 آدم سمج

 


There is a tough cookie on the phone, he insists to talk to the manager, shall I put him through?

یک آدم سمج پشت خطه،اصرار داره که با مدیر صحبت کنه، اجازه هست اونو وصل کنم؟

 

MOTHER 1: HOW IS SARAH?

مادر 1: حال سارا چطوره؟

 

MOTHER 2: SARAH IS GREAT BUT SHE IS VERY BUSY. SHE IS A FULL-TIME STUDENT AND WORKING 30 HOURS A WEEK TO PAY OFF HER STUDENT LOANS. I DON’T KNOW HOW SHE HAS TIME FOR IT ALL.

مادر 2: سارا عالیه اما سرش خیلی شلوغ است.او یک دانشجوی تمام وقت است و 30 ساعت در هفته کار میکند تا بدهی / شهریه دانشجویی اش راتسویه کند.نمیدانم با این همه کار چطور وقت میاورد.

 

MOTHER 1: WOW! SHE REALLY IS A TOUGH COOKIE! SHE HAS A PLAN AND SHE’S WORKING AS HARD AS SHE CAN TO REACH HER GOAL.

مادر 1: واو! اون دختر خیلی سمجیه! اون برنامه داره و تا جایی که می تونه سخت کار میکنه تا به اهدافش برسه.

 

MOTHER 2: YES, SHE IS. WE ARE VERY PROUD OF HER.

مادر2: بله همین طوره. ما خیلی بهش افتخار میکنیم.

 

5. Top banana

رهبر گروه، رئیس

 

I don’t know when we’ll finish, ask Jack, he’s the top banana here.

نمیدانم کارمون کِی تمام میشه،از جک سوال کن، اینجا همه کاره اونه.

 

JOHN: OUR TEAM IS IN DISARRAY.

جان: تیم ما خیلی بهم ریخته است.

 

JEREMY: WHAT DO YOU MEAN?

جرِمی: منظورت چیه؟

 

JOHN: WE HAVE NO ORDER, NO AIMS AND NO DIRECTION. WE NEED A LEADER, A TOP BANANA THAT CAN MOTIVATE THE TEAM AND DRIVE US TO THE FINISH LINE.

جان: ما نه نظم داریم، نه هدف و نه مدیریت. ما به یک مدیر نیاز داریم، به یک رهبر نیاز داریم که بتونه به تیم انگیزه بده و ما را به خط پایان برسونه.

 

JEREMY: YOU’RE RIGHT. I THINK YOU SHOULD BE THE LEADER. YOU’RE ORGANISED, AMBITIOUS, A TEAM PLAYER AND INTELLIGENT. I KNOW THE REST OF THE TEAM WILL AGREE. WHAT DO YOU THINK?

جِرِمی: درست می گی. فکر میکنم تو باید رهبر تیم بشی. تو آدم منظم ، بلند پرواز، دارای روحیه کار تیمی و باهوش هستی. می دونم که بقیه اعضای تیم هم موافقت می کنند. نظرت چیه؟

 

JOHN: I WOULD BE HONOURED TO BE THE TOP BANANA OF THIS TEAM!

جان: برای من افتخاره که رئیس این تیم باشم.

 

6. Bad apple

آدم دردسر ساز، شرور


He’s a real bad apple. If I were you, I wouldn’t let my daughter go out with him.

اون واقعا آدم شروریه. اگه جای تو بودم ،اجازه نمی دادم دخترم با او بیرون بره.

 

GEORGE: WHERE IS KEVIN NOWADAYS?

جورج: این روزها کوین کجاست؟

 

PAUL: HE’S DOING TIME IN PRISON. HE WAS ARRESTED LAST YEAR.

پال: فعلا زندانه. سال گذشته دستگیر شد.

 

GEORGE: I’M NOT SURPRISED.

جورج: تعجب نمی کنم.

 

PAUL: WHY?

پال: چرا؟

 

GEORGE: HE WAS ALWAYS THE BAD APPLE OF THE FAMILY. THEY WERE NEVER ABLE TO DISCIPLINE HIM WHEREAS HIS SISTER WAS ALWAYS SO GOOD.

جورج: اون همیشه برای خانواده دردسر ساز بوده. اونها هیچ وقت نتونستند  اونو تربیت کنند درصورتی که خواهرش همیشه خیلی خوب بود.

 

PAUL: YOU’RE RIGHT. I REMEMBER IN SCHOOL HE WAS ALWAYS GETTING IN TROUBLE FOR FIGHTING AND  POOR  ATTENDANCE  BUT HIS SISTER WAS SO FRIENDLY AND WELL MANNERED. SHE WAS COMPLETELY DIFFERENT TO KEVIN. HE REALLY IS THE BAD APPLE OF THAT FAMILY, HIS POOR PARENTS.

پال: حق با توست.یادمه در مدرسه همیشه بخاطر دعوا و درس نخوندن توی دردسر می افتاد. اما خواهرش خیلی مهربون و مودب بود. او کاملا با کوین فرق داشت.کوین واقعا بچه دردسرساز این خانواده است. بیچاره والدینش.

 

7. Sour grapes

دماغ سوخته 


The losers say they don’t mind that they couldn’t win the cup, but I’m sure this is only sour grapes.

اون تیمی که باخته می گه براشون مهم نیست که نتونستند جام روببرند،اما من مطمئن ام که دماغشون سوخته.

 

ANNA: DID YOU HEAR THAT KIM LOST HER JOB?

آنا: شنیده ای که کیم کارش رو از دست داده؟

MELISSA: REALLY? I SAW HER YESTERDAY AND SHE DIDN’T SAY ANYTHING.

ملیسا: واقعا. دیروز دیدمش ولی چیزی نگفت.

 

ANNA: SHE’S PRETENDING THAT DOESN’T CARE THAT SHE WAS FIRED BUT IT’S JUST A BUNCH OF SOUR GRAPES.

آنا: اون وانمود میکنه که براش اهمیتی نداره که اخراج شده اما حسابی دماغش سوخته.

 

MELISSA: SHE LOVED THAT JOB OF COURSE SHE CARES.

ملیسا: اون عاشق این کار بود البته که براش مهمه.

 

ANNA: I KNOW BUT SHE WANTS EVERYONE TO THINK SHE IS HAPPY AND DIDN’T LIKE HER JOB ANYWAY.

آنا: میدانم اما اون میخواد همه فکرکنند که خوشحاله و اصلا شغلش را دوست نداشته.

 

8. Lemon law

قانون لیمو (گارانتی استرداد پول در صورت معیوب بودن یک جنس – در آمریکا)

 

Unfortunately, his new car had an engine defect, but he received a complete refund in accordance with the lemon law.

متاسفانه، موتور ماشین جدیدش خراب شد، اما طبق قانون لیمو تمام پولش رو پس گرفت.

 

CORINNE: I CAN’T BELIEVE IT! THE SOUND ON MY NEW TELEVISION ISN’T WORKING.

کُرین: باورم نمی شه! تلویزیون جدیدم صدا نداره.

 

ELI:  HOW DID YOU BREAK YOUR NEW TELEVISION ALREADY? YOU HAVE ONLY HAD IT FOR THREE DAYS.

اِلی: چطور به این زودی تلویزیون جدیدت رو خراب  کردی؟ فقط سه روزه که اونو خریدی.

 

CORINNE: I THINK IT WAS SOLD TO ME LIKE THIS, I COULDN’T HAVE BROKEN IT ALREADY.

کُرین: فکر کنم این تلویزیون راهمینطور که هست  به من فروختن، من این قدر زود خرابش نکردم.

 

ELI: IF THEY SOLD YOU A FAULTY TELEVISION SET, YOU CAN GET YOUR MONEY BACK.

اِلی: اگه تلویزیون خراب به تو فروخته باشند، میتونی پولت رو پس بگیری.

 

CORINNE: HOW CAN I GET MY MONEY BACK?

کُرین: چطور میتونم پولم رو پس بگیرم؟

 

ELI: IN ACCORDANCE TO THE LEMON LAW YOU MUST BE GIVEN A COMPLETE REFUND IF YOU WERE SOLD A FAULTY PRODUCT.

کُرین: طبق قانون لیمو اگه جنسی که بهت می فروشن معیوب باشه باید تمام پولت رو بهت پس بدن.

 

CORINNE: THAT’S BRILLIANT, I’LL CONTACT MY LAWYER NOW.

کُرین: عالیه ،همین الان با وکیلم تماس می گیرم.

 

9. A bun in the oven

حامله بودن

 

I have a bun the oven, the baby is due in 7 months.

من حامله ام، بچه ام هفت ماه دیگه به دنیا میاد.

 

They’ve got a bun in the oven! This will be their first baby.

آنها یه بچه توی راه دارند. این اولین فرزندشونه.

 

ZOE: I WENT TO THE DOCTOR TODAY.

امروز رفتم دکتر.

 

MIA: WHY DID YOU GO TO THE DOCTOR?

برای چی دکتر رفتی؟

 

ZOE: I THOUGHT I HAD A VIRUS AS I HAVEN’T BEEN FEELING VERY WELL. BUT THE DOCTOR SAID IT WASN’T A VIRUS.

ازآنجایی که حالم خیلی خوب نبود فکر کردم ویروس گرفتم،اما دکتر گفت ویروس نیست.

 

MIA: SO WHAT IS WRONG WITH YOU?

پس مشکلت چیه؟

 

ZOE: I’M PREGNANT!

من باردارم!

 

MIA: CONGRATULATIONS! YOU’VE GOT A BUN IN THE OVEN! THAT’S FANTASTIC NEWS!

تبریک می گم. تو حامله ای. این خبر عالیه!

 

10. Bring home the bacon

نان آور خانه

You need to find a good job and bring home the bacon.

باید یه کار پیدا کنی و نان آور خانواده بشی.

 

LUCAS: I WANT TO QUIT MY JOB, BUT I CAN’T.

لوکاس: می خواهم کارم رو ول کنم، اما  نمی توانم.

 

NOAH: WHY CAN’T YOU QUIT YOUR JOB?

نوح: چرا نمی تونی کارت رو ول کنی؟

 

LUCAS: I NEED THAT JOB TO SUPPORT MY FAMILY, THEY ARE RELYING ON MY INCOME.

لوکاس: من برای تامین خانواده ام به اون  کار نیاز دارم، آنها خیلی به درآمد من متکی هستند.

 

NOAH: YOU BRING HOME THE BACON, THAT MUST BE A LOT OF PRESSURE.

تو نان آور خانواده هستی، باید فشار زیادی روی تو باشه.

 

LUCAS: IT IS. I WOULD LOVE TO QUIT MY JOB RIGHT NOW, BUT I KNOW I SHOULD FIND A NEW JOB FIRST.

همینطوره. از خدامه همین الان این کار رو ول کنم، اما میدانم اول باید یک کار جدید پیدا کنم.

 

11. Cheesy 

بدرد نخور

The novel received terrible reviews and was even said to be cheesy as many critics thought it was too predictable.

این رمان انتقادات بسیار تندی دریافت کرد و حتی گفتند که مزخرف و بدرد نخوره، همونطوری که خیلی از منتقدین فکر می کردند این انتقادات کاملا قابل پیش بینیه.

 

JACK: HOW WAS THE NEW MOVIE?

جک: فیلم جدید چطور بود؟

 

LUKE: IT WAS OK, I THOUGHT IT COULD HAVE BEEN BETTER THOUGH.

خوب بود، اگرچه فکر می کنم می تونست بهتر ازین باشه.

 

JACK: WHAT DO YOU MEAN?

جک: منظورت چیه؟

 

LUKE: I JUST THOUGHT IT WAS REALLY PREDICTABLE AND CHEESY. I KNEW WHAT THE CHARACTERS WERE GOING TO SAY BEFORE THEY SAID IT AND IT JUST SEEMED VERY FORCED AND FAKE.

لوک: فکر کردم یه فیلم  قابل پیش بینی و مزخرفه. قبل از اینکه بازیگرها حرف بزنند میدونستم چی می خوان بگن و به نظرم خیلی تصنعی و بی روح بود.

 

JACK: THAT IS DISAPPOINTING

جک : نا امیدکننده است.

 

LUKE: IT IS, THE MOVIE WAS FULL OF CLICHES AND THE STORYLINE WAS SO OBVIOUS AND HAS BEEN DONE BEFORE SO MANY TIMES.

لوک : همینطوره، فیلم پر بود از صحنه های کلیشه ای و مسیر داستان خیلی واضح بود و قبلا چندین بار مثل این فیلم ساخته شده بود.

 

JACK: I WON’T BE GOING TO WATCH THAT MOVIE THEN.

جک: پس من به تماشای این فیلم نمیرم.

 

LUKE: I WOULDN’T RECOMMEND IT.

لوک: من این فیلم رو پیشنهاد نمی کنم.

 

12. Full of beans

سرزنده و پرانرژی

The kids were full of beans after the birthday party.

بعد از مهمونی تولد بچه ها حسابی سرحال بودند.

 

MAGGIE: HOW IS KEVIN?

مگی: کوین چطوره؟

PETER: KEVIN IS GREAT, HE IS ABOUT TO START COLLEGE AND IS EXCITED TO LIVE ON CAMPUS.

پیتر: کوین عالیه، قراره دانشگاه رو شروع کند و برای زندگی در محیط کالج هیجان زده است.

 

MAGGIE: I DIDN’T KNOW HE WAS MOVING AWAY, IS HE NERVOUS ABOUT LIVING ALONE?

مگی: نمیدونستم  داره میره، آیا از تنها زندگی کردن مضطرب نیست؟

PETER: NOT AT ALL! HE IS FULL OF BEANS, HE CAN’T WAIT TO HAVE HIS OWN APARTMENT AND DO WHATEVER HE WANTS, WHENEVER HE WANTS. HIS PARENTS ARE VERY STRICT SO HE IS LOOKING FORWARD TO THE FREEDOM.

اصلا ! اون خیلی سرحاله. بی صبرانه منتظره تا برای خودش آپارتمان  بگیره و هر کاری دلش می خواد انجام بده.والدینش خیلی بهش سخت می گیرند به همین خاطر اون دنبال آزادیه.

 

MAGGIE: I HOPE IT ALL WORKS OUT FOR HIM! – I’M SURE IT WILL, HE’S A VERY BRIGHT, YOUNG MAN.

امیدوارم این وضعیت برای اون کارساز باشه! مطمئنم همینطوره. او پسر جوان و بسیار  باهوشیه.

 

13. A Piece of cake

مثل آب خوردن

 

The exam was a piece of cake. I knew all the answers, I was finished within half an hour.

امتحان خیلی آسون بود. همه پاسخ ها رو میدونستم، ظرف نیم ساعت امتحانم رو تمام کردم.

 

MARY: WOULD YOU MIND HELPING ME PACK AND MOVE MY STUFF TO THE NEW APARTMENT?

ماری : مشکلی نیست برای جمع کردن و بردن وسایلم  به آپارتمان جدید بهم کمک کنی ؟

 

JOHN: OF COURSE NOT!

جان: البته که نه.

 

MARY: ARE YOU SURE? I HAVE A LOT OF BIG FURNITURE AND DELICATE CROCKERY.

ماری: مطمئنی؟ من کلی اسباب وسایل بزرگ و ظرف و ظروف چینی دارم .

 

JOHN: I’M POSITIVE, IT WILL BE A PIECE OF CAKE IF THE TWO OF US DO IT TOGETHER. WE’LL HAVE EVERYTHING PACKED AND MOVED BY THE END OF THE WEEK

جان: شک ندارم اگر هردوی ما اینکار را انجام بدیم مثل آب خوردنه خواهد بود. ما همه چیز را بسته بندی می کنیم و تا آخر هفته اسباب کشی می کنیم.

 

MARY: THANK YOU SO MUCH, YOU ARE A LIFESAVER!

ماری: خیلی سپاسگزارم، تو یه فرشته واقعی هستی.

 

JOHN: DON’T MENTION IT, I’M HAPPY TO HELP!

حرفش رو هم نزن.خوشحال میشم بهت کمک کنم.

 

14. Spill the beans

فاش کردن راز

 

They spilled the beans last night to their family and friends. They are quitting their jobs and travelling around the world for a year. They kept it a secret for months.

اونها دیشب از این راز پرده برداشتند و به خانواده و دوستانشان گفتند. اونها می خواهند کارشون رو ول کنند و بمدت یک سال دور دنیا بگردند. آنها این موضوع را به مدت چندین ماه مثل یک راز نگه داشتند.

 

ELLA: THIS BROWN BREAD IS AMAZING!

این نون قهوه ای واقعا فوق العاده است.

 

EVELYN: THANK YOU, I MADE IT.

ممنوم. من درستش کردم.

 

ELLA: REALLY? I’M VERY IMPRESSED, I WOULD LOVE TO TRY BAKE IT AT HOME. CAN I HAVE THE RECIPE?

واقعا! جا خوردم، میخواهم توی خانه پختن این نون رو امتحان کنم. میشه دستور پختش رو به من بدی؟

EVELYN: I’M SORRY BUT IT’S A FAMILY RECIPE, I’M NOT ALLOWED TO TELL ANYONE OUTSIDE OF THE FAMILY, THE SECRET RECIPE.

متاسفم اما این دستور پخت خانوادگیه، اجازه ندارم غیر از اعضای خانواده به کسی این دستور طبخ سری را بگم.

 

ELLA: YOU WOULDN’T SPILL THE BEANS TO YOUR CLOSEST FRIEND, WOULD YOU? I PROMISE I’LL KEEP THE RECIPE A SECRET.

الا: این راز رو برای نزدیکترین دوستت فاش نمی کنی، درسته؟ قول میدهم این دستور پخت را مثل یک راز مخفی نگه دارم.

 

EVELYN: I WISH I COULD BUT I CAN’T, IT’S A SECRET THAT’S BEEN IN THE FAMILY FOR GENERATIONS.

اولین: ای کاش میتوانستم اما نمیتوانم. این راز نسلهاست که در خانواده بوده است.

 

ELLA: OK, I UNDERSTAND.

بسیار خب، درک می  کنم.

 

15. Take with a pinch of salt

با دیده تردید نگریستن، مظنون بودن به


Detectives have to be skeptical and suspicious when interviewing suspects. They have to take everything being said with a pinch of salt.

کاراگاهها مجبورن وقتی با افراد مظنون صحبت میکنند شکاک و بدگمان باشند. اونها بایستی نسبت به هر چیزی مشکوک باشند.

 

NATALIE: HAVE YOU TALKED TO BRUNA RECENTLY?

ناتالی:این اواخر با برونا صحبت کرده ای؟

VIVIAN: NO, I HAVEN’T, HAVE YOU?

ویویان: نه، تو چطور؟

 

NATALIE: YEAH, I WAS TALKING TO HER YESTERDAY. SHE TOLD ME THAT SHE IS GOING TO BOOK A ONE WAY TICKET TO THAILAND AND TRAVEL AROUND ASIA FOR SIX MONTHS.

ناتالی: آره، دیروز داشتم باهاش صحبت می کردم. بهم گفت خیال داره یک بلیط یکطرفه به مقصد تایلند رزرو کنه و بمدت شش ماه دور آسیا سفر کند.

VIVIAN: WOW, THAT SOUNDS AMAZING!

ویویان: اوو؛ عالیه!

 

NATALIE: I DON’T BELIEVE HER THOUGH, I ALWAYS TAKE WHAT SHE SAYS WITH A PINCH OF SALT.

ناتالی : اما من حرفش رو باور نمی کنم، من همیشه به حرفهایش شک دارم.

 

VIVIAN: WHY?

ویویان: چرا؟

 

NATALIE: I THINK SHE EXAGGERATES A LOT, I’VE EVEN CAUGHT HER LYING BEFORE.

ناتالی: فکر می کنم خیلی مبالغه میکنه، حتی قبلا یک بار که دروغ می گفت مچش رو گرفتم.

VIVIAN: I KNOW WHAT YOU MEAN, I HAVE HAD TO QUESTION WHAT SHE HAS SAID IN THE PAST, BEFORE.

ویویان: میدونم چی می گی، من حرفهایی که قبلا گفته را خوب بررسی کردم.

 

16. Butter up

خود شیرینی کردن، چاپلوسی کردن

The employer buttered up to the manager as he wanted to be promoted to the new position in work.

اون کارمند بخاطر اینکه می خواست در پست جدید در کارش ترفیع بگیره، چاپلوسی مدیرش رو کرد.

 

PIPER: MY SON TRIED TO BUTTER ME UPYESTERDAY BECAUSE HE WANTS TO GO TO THE PARTY TONIGHT.

پیپر: دیروز پسرم بخاطر اینکه میخواهد امشب به مهمانی برود سعی کرد برای من خودشیرینی کنه.

 

 NORA: WHAT DID HE DO TO BUTTER YOU UP?

نورا: برای خودشیرینی چه کار کرد؟

 

PIPER: HE STARTED COMPLIMENTING ME AND OFFERED TO COOK DINNER FOR THE REST OF THE FAMILY. I TOLD HIM HE COULD COOK DINNER BUT THAT HE STILL WASN’T GOING TO THE PARTY.

پیپر: شروع کرد به تعریف و تمجید از من و پیشنهاد داد خودش  برای همه خانواده شام درست کنه. بهش گفتم میتونه شام درست کنه اما حتی با این کار نمی تونه به مهمونی بره.

 

 NORA: HOW DO YOU KNOW HE WASN’T TRYING TO DO SOMETHING NICE FOR YOU?

نورا: از کجا میدونی نمی خواسته یک کار خوب برای تو انجام بده؟

 

PIPER: I KNOW BECAUSE HE HATES COOKING AND HE REALLY WANTED TO GO TO THIS PARTY TONIGHT.

پیپر : میدونم چون از غذا پختن متنفره و واقعاً می خواست که امشب به این مهمونی بره.

NORA: POOR ANDREW, WHY ISN’T HE ALLOWED TO GO TO THE PARTY?

بیچاره اندرو، چرا اجازه نداره به مهمونی بره؟

 

PIPER: HE’S GROUNDED BECAUSE HE MISSED HIS CURFEW LAST WEEKEND.

پیپر: هفته پیش قانون خاموشی رو رعایت نکرد و حالا باید توی اتاقش حبس باشه.

NORA: I UNDERSTAND, AT LEAST YOU WEREN’T PERSUADED BY HIS FLATTERY.

نورا: متوجه شدم، حداقل تو با خودشیرینی اون خام نشدی.

PIPER: HE SHOULD KNOW BETTER THAN TO TRY TO BUTTER ME UP!

پیپر: بهتره اینو بفهمه تا این که بخواد برای من خودشیرینی کنه!

 

لطفا نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و کاربران عزیزمان درج کنید. ضمنا اگر به آموزش آنلاین زبان انگلیسی علاقه مندید می توانید در  دوره مکالمه آنلاین فرمول یک شرکت کنید.

صفحه اصلی محصولات دوره ها حساب کاربری
Social media & sharing icons powered by UltimatelySocial