اصطلاحات مرتبط با رنگ ها

دانستن اصطلاحات مرتبط با رنگها در یادگیری زبان انگلیسی ضروری است. به همین منظور در این مقاله به بررسی اصطلاحات مرتبط با رنگ ها به صورت طبقه بندی شده می پردازیم.

اصطلاحات مرتبط با رنگ ها

 

 

 

 

 

 

 

دانستن اصطلاحات مرتبط با رنگها در یادگیری زبان انگلیسی ضروری است. به همین منظور در این مقاله به بررسی اصطلاحات مرتبط با رنگ ها به صورت طبقه بندی شده می پردازیم.

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ سفید

 

1. “To wave a white flag” 

پرچم سفید نشان دادن، کوتاه آمدن

 

 

While I was arguing with my mom about the party I waved a white flag. There was no point in arguing. She wasn’t going to change her mind.

زمانی که داشتم درباره مهمانی با مادرم بحث می کردم کوتاه اومدم! بحث به نتیجه ای نرسید. قصد نداشت نظرش رو تغییر بده.

 

 

2. “As white as a ghost”

 مثل گچ سفید شدن، رنگ پریده شدن

 

My friend turned as white as a ghost when she realized there was a stranger standing at her bedroom window.

دوستم وقتی متوجه شد یک غریبه پشت پنجره اتاق خوابش ایستاده رنگش مثل گچ سفید شد.

 

 

3. “To tell a white lie” 

دروغ مصلحتی گفتن

 

 

We had to tell our mom a white lie about the money. We couldn’t let her know we’d spent it all on chocolate.

مجبور شدیم درمورد پول به مادرمان دروغ مصلحتی بگوییم، نتونستیم بگذاریم بفهمه که همه پول رو برای خرید شکلات  خرج کردیم.

 

 

اصطلاحات مربوط به رنگ سیاه

 

4. “As black as coal” 

مثل زغال سیاه، سیاه سوخته

 

There were many clouds last night and the sky was as black as coal.

 دیشب ابرهای زیادی در آسمان بود و آسمان مثل زغال سیاه شده بود.

 

 

5. “Black and blue” 

سیاه و کبود شدن

 

After John lost the wrestling match he was black and blue. The other guy was very strong.

 بعد از این که جان مسابقه کشتی را باخت سیاه و کبود شده بود. اون یکی پسره خیلی قوی بود.

 

 

6. “Black eye” 

کبود شدن پای چشم

 

When Mel fell down and hit her face on her brother’s toy truck she got a black eye.

وقتی صورت مِل بر اثر زمین خوردن به کامیون اسباب بازی برادرش خورد پای چشمش سیاه شد.

 

7. “Black market” 

بازار سیاه

 

People who can’t buy a gun legally with a permit usually can buy one on the black market.

افرادی که نمی توانند قانونا اسلحه بخرند معمولا می توانند از بازار سیاه تهیه کنند.

 

 

8. “Black sheep of the family” 

نخاله یا مایه ننگ خانواده

 

 

Al is the only one in his family who hasn’t gone to college. He’s the only one who doesn’t have a proper job. He’s considered to be the black sheep of the family.

 ال تنها عضو از خانواده است که به دانشگاه نرفته.او تنها کسی است که شغل مناسبی هم نداره. ال نخاله خانواده محسوب می شود.

 

 

9. “Black tie event” 

رویداد مهم

 

The Oscars is one of the world’s most famous black tie events.

  اسکار یکی از مشهور ترین رویداد های رسمی و مجلل جهان است. (black tie  اصطلاحا کت و شلوار رسمی به همرا پاپیون سیاه رنگ است که در محافل رسمی و باشکوه می پوشند، این اصطلاح در امریکا کاربرد زیادی دارد.)

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ آبی

 

10. “Feel blue” 

دپرس بودن، پکر بودن

 

Can you call Sally and try and make her laugh? She’s feeling blue after Mike left.

 می تونی با سالی تماس بگیری و بخندونیش؟ بعد از اینکه مایک رفته پکر و دپرس شده.

 

 

11. “Blue blood”

دارای اصل و نسب، نجیب زاده

 

It’s no surprise he likes to go to the opera. He’s got blue blood.

 تعجبی نداره که اون دوست داره به اوپرا بره چون یه اشراف زادس.

 

 

12. “Out of the blue” 

 

ناگهانی، غیرمنتظره

 

Mary just showed up at the house out of the blue yesterday. We thought she was still in Europe.

دیروز مری خیلی غیرمنتظره به خانه اومد. ما فکر کردیم هنوز اروپاست.

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ قرمز  

 

13. “Catch someone red-handed”

 مچ کسی را گرفتن، سر بزنگاه کسی را گیر انداختن

 

 

We caught Jake and Julia red-handed. They were hugging and kissing even though they deny it (say it’s not true).

 – ما مچ جک و جولیا رو گرفتیم. آنها در حال بغل کردن و بوسیدن هم بودند هر چند این موضوع را انکار کردند.

 

 

 

14. “To paint the town red” 

عیاشی کردن، خوشگذارنی کردن

 

 

Our exams are finished. Now it’s time to go out, celebrate and paint the town red.

 امتحاناتمون تمام شد. حالا وقتشه بریم بیرون، جشن بگیریم و عیاشی کنیم.

 

 

15. “A red flag” 

علامت خطر، هشدار

 

 

Even though there were red flags in the relationship, Alice ignored them. Now she’s getting a divorce.

 هرچند در این رابطه علامتهای خطری وجود داشت،  اما آلیس اون ها رو قبول نکرد. حالا داره طلاق می گیره.

 

 

 

16. “Red hot” 

بازار چیزی داغ بودن، چیزی روی مد و بورس بودن

 

 

When the iPhone first entered the market it was red hot. Shops sold them all quickly and people had to wait to buy their new phones.

 وقتی آیفون برای اولین بار وارد بازار شد خیلی رو بورس بود! مغازه ها بسرعت آنها را می فروختند و مردم مجبور بودند منتظر بمانند تا جدیدش رو بخرند.

 

 

17. “Red tape” 

مقررات دست و پا گیر، تشریفات اداری

 

 

When people apply for a visa for another country there’s usually a lot of red tape.

 وقتی افراد برای اقامت یه کشور دیگه درخواست میدن، معمولا با تشریفات اداری زیادی درگیر می شوند.

 

 

18. “Roll out the red carpet”

 

با تشریفات فراوان از کسی پذیرایی و استقبال کردن

 

 

Simon is the favorite child. Every time he returns home to Australia his parents roll out the red carpet for him.

سایمون بچه عزیز دردونه است. هربار که به خانه شان در استرالیا برمی گرده پدر و مادرش کلی ازش با تشریفات استقبال می کنند.

 

 

اصطلاحات مرتبط با رنگ سبز

 

 

19. “Get/ give the green light”

چراغ سبز نشون دادن، اجازه شروع چیزی را به کسی دادن

 

After two years of waiting, the Smith family was given the green light to build a house on their land.

بعد از دوسال انتظار، به خانواده اسمیت اجازه دادند تا در زمینشان خانه بسازند. (توضیح: در بسیاری از کشورهای غربی شما باید برای ساخت وساز در زمین خود اجازه کسب کنید. اینکار میتواند گاهی اوقات مدت زمان زیادی به طول بیانجامد)

 

 

 

20. “The grass is always greener on the other side of the fence” 

 مرغ همسایه غازه

 

 

Many people still see America as the land of dreams. But what they don’t realize is that the grass isn’t always greener on the other side of the fence.

  خیلی از مردم هنوز کشور آمریکا را سرزمین آرزوها می دانند .اما چیزی که نمی دانند این است که همیشه آواز دهل شنیدن از دور خوش است.

 

 

 

21. “Green thumb”

خوش دست بودن، دست خوب داشتن

 

My grandmother has a real green thumb. Every sunny day she’s outside planting more flowers in her garden.

مادر بزرگم واقعا دست خوبی تو باغبانی داره. روزهای آفتابی بیرون از خانه به کاشتن گل در باغش مشغول است.

 

 

 

 

 

 

 

 

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟ اصلا چه فایده ای دارد؟ این همه وقت و انرژی بگذاریم که چی؟ بله، احتمالا افرادی که نسبت به یادگیری انگلیسی معترض هستند حق داشته باشند. اما باید بگویم اگر چه یادگیری زبان انگلیسی ممکن است چالش برانگیز و زمان بر باشد، اما همچنان نمی توان ارزش بالای یادگیری و فرصت های بسیاری را که ایجاد می کندنادیده گرفت.

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم؟ اصلا چه فایده ای دارد؟ این همه وقت و انرژی برای یادگیری زبان بگذاریم که چی؟

 

بله، احتمالا افرادی که نسبت به یادگیری انگلیسی معترض هستند حق داشته باشند. اما باید بگویم اگر چه یادگیری زبان انگلیسی ممکن است چالش برانگیز و زمان بر باشد، اما همچنان نمی توان ارزش بالای یادگیری و فرصت های بسیاری را که ایجاد می کندنادیده گرفت.

 

امروزه یادگیری زبان انگلیسی امری بسیار مهم است و عزم تمام مردم دنیا بر این است که آن را به عنوان زبان دوم فرا بگیرند. بسیاری از کشورها این زبان را به عنوان زبان دوم در برنامه های درسی مدارس خود جای می دهند و کودکان از همان سنین پایین شروع به یادگیری این زبان می کنند.

 

ولی آیا می دانید واقعا چرا زبان انگلیسی مهم است؟ و چرا ارزشش را دارد برای یادگیری زبان انگلیسی سرمایه گذاری کنیم؟ در اینجا به 14 دلیل موجه در خصوص فراگیری زبان انگلیسی اشاره می کنیم:

 

1. دومین زبان رایج دنیا!

انگلیسی دومین زبان رایج در جهان و زبان رسمی پنجاه و سه کشور است.  از هر پنج نفر یک نفر قادر به صحبت با این زبان بوده یا حداقل این زبان را می فهمد. . در کل جهان بیشتر از چهارصد میلیون نفر به زبان انگلیسی صحبت می کنند. گفته می شود تا سال 2020، جمعیتی بالغ بر 2 میلیارد نفر در سراسر جهان به یادگیری زبان انگلیسی خواهند بود.

 

2. ورود به مراکز آموزشی دلخواه خود

از طریق این زبان امکان ادامه تحصیل در هزاران مدرسه در سراسر جهان وجود دارد. اگر این زبان را بلد باشید، فرصت های بسیار زیادی برای شما به وجود می اید تا بتوانید مدرسه ای مناسب و درخور سلیقه خود  پیدا کرده و دوره های آموزشی روز دنیا را ببینید.

 

3. امکان دسترسی به دنیایی از سرگرمی ها!

انگلیسی زبان صنعت رسانه است! بسیاری از فیلم ها،  کتاب ها و آهنگهای درجه یک به زبان انگلیسی معرفی و منتشر می شوند. از این رو، شما با یادگیری زبان انگلیسی به یک منبع بزرگ سرگرمی دست می یابید. و به فرهنگی جدید با درک بزرگتر دست می یابید. اگر بتوانید به این زبان صحبت کنید، دیگر نیازی نیست متکی به ترجمه و زیرنویس فیلمها، آهنگها و کتابها باشید.

 

4. دسترسی بیشتر به اینترنت!

 

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

 

طبق گزارش Education First، انگلیسی زبان اینترنت است. روزانه 565 میلیون نفر از اینترنت استفاده می کنند و 52 درصد از بیشترین بازدید ها از سایت های انگلیسی زبان می باشد. یادگیری این زبان مهم است چرا که دسترسی بیش از نیمی از محتوای اینترنت را در اختیارتان قرار می دهد. اگر انگلیسی بلد باشید می توانید به میلیاردها صفحه از اطلاعات موجود در اینترنت دست پیدا کنید که برای دیگران قابل دسترسی نیست.

 

5. یافتن فرصت های شغلی فراوان!

بسیاری از کمپانی های بزرگ جهان دانستن زبان انگلیسی را برای کارکنان خود الزامی می دانند. در بعضی موارد هم این کمپانی ها الزام می کنند که کارکنان فقط از زبان انگلیسی استفاده کنند. همچنان که دنیا بیشتر به یکپارچگی نزدیک می شود (برقراری بهتر ارتباطات)، نیاز کمپانی های بزرگ برای ارتباطات بهتر هم کاملا طبیعی است.

 

همانطور که مدیرعامل اجرایی راکتون به سی ان ان گفت، “اگر می خواهید در کشورهای دیگر هم موفق باشید، باید ارکان خود را بین المللی کنید زیرا مردم سراسر دنیا زبان انگلیسی را می دانند و از آن برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده می کنند.

 

یادگیری زبان انگلیسی برای کارمندان بسیار حائز اهمیت است. این زبان نقش مهمی در پروسه تبدیل شدن به یک شرکت به یک کمپانی بین المللی دارد.”

 

6. انگلیسی زبان کسب و کار!

انگلیسی زبان غالب در تجارت است. تسلط به این زبان برای افراد جویای کار در تمام دنیا تبدیل به یک ضرورت شده است. تحقیقات سراسر جهان نشان می دهد که روابط تجارت های برون مرزی، اغلب با زبان انگلیسی انجام می شود و بسیاری از کمپانی های بین المللی به زبان انگلیسی مسلط هستند.

 

کمپانی های جهانی مانند ایرباس، کرایسلر، فست ریتیلینگ، نوکیا، رنو، سامسونگ، ساپ، تکنیکالر و مایکروسافت در پکن، زبان انگلسی را به عنوان زبان رسمی خود انتخاب کرده اند.

 

علاوه بر این، در سال 2010، کمپانی راکتون یادگیری زبان انگلیسی را برای 7.100 کارمند ژاپنی خود الزامی کرد. اهمیت یادگیری زبان انگلیسی در بازارهای بین المللی بسیار زیاد است. این زبان به طور حتم می تواند زندگی شغلی و اجتماعی شما را دگرگون کند.

10 مزیت دو زبانه بودن

7. یافتن درکی جدید از علوم!

دانستن یک زبان خارجی نه تنها قدرت مغز شما را افزایش می دهد، بلکه می توانید از زبان انگلیسی برای یادگیری بیشتر و بیشتر استفاده کنید. بسیاری از آثار بزرگان ادبیات، علوم، تاریخ و علوم اجتماعی به زبان انگلیسی نوشته شده است.

 

جان مک هورتر نیز در یکی از سخنرانی های جالب خود 4 دلیل قانع کننده برای یادگیری زبان ارائه می کند.

 

4 دلیل قانع کننده برای یادگیری یک زبان جدید از نگاه جان مک هورتر

8. سهولت در سفر به هر نقطه در دنیا!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

با دانستن انگلیسی می توانید به مکان های مختلف دنیا سفر کنید و به راحتی با دیگر افراد ارتباط برقرار کنید زیرا اغلب مردم دنیا به این زبان صحبت می کنند. هر چند بد نیست تعداد محدودی از لغات در زبان های دیگر را نیز بلد باشید که نشان دهنده ادب و احترام نسبت به آن زبان هم هست، اما انگلیسی به شما در داشتن جزییات سفر کمک می کند.

 

حین سفر متوجه خواهید شد که برخی از بهترین تعاملات شما با افراد خیابانی است که سعی دارند چیزی را به شما بفروشند یا کسانی که دوست دارند در تعامل با شما مهارتهای انگلیسی خود را بهبود دهند. زبان انگلیسی شکاف ارتباطاتی شما را هموار ساخته و سفر شما را لذت بخش تر می سازد.

 

9. زبان انگلیسی، زبان ارتباطات بین الملل!

این یک واقعیت تاریخی است که طی چند قرن گذشته دو کشور انگلیس و آمریکا به دلیل قدرت بالای اقتصادی، تاکیدی فراوان بر گسترش زبان انگلیسی داشته و آنرا به یک زبان بین المللی تبدیل کرده اند.

 

تاریخ پیچیده است و همیشه دلپذیر نیست. زبان انگلیسی از طریق جنگ، تجارت، بردگی و مبلغان مذهبی گسترش یافت. امروزه می بینیم که زبان انگلیسی در همه جای دنیا تکلم می شود.

 

هر چند نمی توانیم اتفاقاتی که در گذشته افتاده است را تغییر دهیم، اما می توانیم از زبان انگلیسی به عنوان یک ابزار قدرت مثبت بهره ببریم. می توانیم با استفاده از آن مردمان جهان را گِرد هم آورده، با افراد خارجی ارتباط برقرار کرده و همدیگر را بهتر درک کنیم و دنیا را به محل بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنیم.

 

 

10. یادگیری درباره فرهنگ های دیگر!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

زبان و فرهنگ دو مقوله جدا ناشدنی از هم هستند. به زبان ساده تر، دانستن زبان انگلیسی درک بهتری از نحوه تفکر، زندگی و کار افراد انگلیسی زبان به شما می دهد. اگر چیزی درباره فرهنگ مردمان انگلیسی زبان ندانید، ممکن است در ارتباطات خود دچار سوتفاهم شوید. برای ایجاد ارتباط قوی در زبان انگلیسی دانستن لغات به تنهایی کافی نیست!

 

بلکه بایستی با مواردی مثل لحن، زبان بدن و حالات صورت آشنا باشید. چه بسا تصور کنید که یک انگلیسی زبان در حال توهین یا تحقیر شماست در حالی که واقعا این گونه نیست. باید یاد بگیرید کدام یک از کلمات و حالت ها در فرهنگ انگلیسی پسندیده و کدام یک ناپسند هستند تا در برخورد با دوستان و همکاران انگلیسی زبان خود دچار سو تفاهم نشوید!

 

11. سهولت در یادگیری زبانهای مرتبط!

این زبان براساس الفبای ساده ای شکل گرفته و یادگیری آن بدون اغراق در مقایسه با سایر زبانها سریع و آسان تر است. بیشتر افراد فکر می کنند که یادگیری زبان کار مشکلی است. در بسیاری از موارد، یادگیری زبان انگلیسی برای افرادی خاص آسان تر است، چون به زبان مادری آنها مرتبط می شود.

 

برای مثال، اروپایی ها زبان انگلیسی را بهتر یاد می گیرند. زبان آلمانی بسیار نزدیک به انگلیسی است. زبان فرانسه تا حد زیادی متاثر از انگلیسی است. البته برای افرادی که در کشورهای مختلف جهان زندگی می کنند و زبانشان ارتباطی با انگلیسی ندارد، این زبان می تواند بسیار غریب به نظر بیاید و خسته کننده و یا گیج کننده باشد.

شاید به خواندن این مقاله هم علاقه مند باشید!

آسان ترین و سخت ترین زبانها

البته موارد مهمی وجود دارد که یادگیری زبان را برای همه آسان می کند.شاید بپرسید چه جور مواردی؟

پاسخ این است که منابع قابل دسترس! زیرا انگلیسی مانند یک زبان همه جانبه است و در همه جای دنیا پیدا می شود و شما می توانید برای یادگیری زبان از منابع فراوانی استفاده کنید. در اینترنت حجم های بالایی از منابع رایگان وجود دارد. گاهی اوقات باید هزینه ناچیزی برای ثبت نام در یک دوره آنلاین پرداخت کنید اما بسیاری از این دوره ها ارزش این سرمایه گذاری را دارند.

 

بنابراین شروع کنید! انیمیشن ها و برنامه های کمدی انگلیسی را در یوتیوب، نت فلیکس، هولو و یا دیگر وب سایت ها تماشا کنید. دروس رایگان را در سایت های جالبی نظیر drzaban.com پیدا کنید. زبان انگلیسی همه جا هست! از این موقعیت نهایت استفاده را ببرید!

 

12. دنبال کردن علوم روز را از منابع دست اول!

زبان انگلیسی زبان علوم است. اگر می خواهید با مرجع علوم صحبت کنید، چیزی را نشر دهید و یا از آنها مطلبی یاد بگیرید باید زبان انگلیسی را یاد بگیرید. داروسازان، مهندسین و پزشکان در سراسر جهان باید زبان انگلیسی را در کنار دیگر دروس خود در دانشگاه یاد بگیرند.

 

در اکثر موارد، دروس آنها به زبان انگلیسی تدریس می شود و یا از یک منبع انگلیسی استفاده می شود. در اکثر مدارس پزشکی آمریکا یادگیری زبان انگلیسی به عنوان بخشی الزامی از دوره کارشناسی است. در سایر کشورها نیز این اتفاق در حال رخ دادن است.

 

پژوهش های علمی در درجه اول به زبان انگلیسی منتشر می شوند، و بیشتر تحقیقات به زبان انگلیسی نوشته می شوند تا دانشمندان بین المللی بتوانند آنها را بخوانند.

 

13. کمک در افزایش اعتماد به نفس!

چرا باید انگلیسی یاد بگیریم

بعید است فردی را پیدا کنید که آرزو نداشته باشد بتواند به زبان دیگری صحبت کند. همه افراد دوست دارند برای وزین کردن رزومه خود حداقل یک زبان بلد باشند. روزانه با صرف حداقل یک ربع وقت می توانید این مهارت را کسب کنید. سپس می توانید به خودتان در توانایی ایجاد ارتباط با افراد گوناگون افتخار کنید.

 

یادگیری زبان امری دشوار است و همه این را می دانند. افراد به تعهد شما نسبت به یادگیری انگلیسی احترام می گذارند و از شما حمایت می کنند. بسیاری به دنبال شما خواهند بود تا درباره شما و دیدگاه هایتان یاد بگیرند. آنها می خواهند اندیشه ها، امیدها، ترس ها و نظرات شما را از فرهنگهای دیگر بدانند. در نتیجه احساس ویژه تر و اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد.

 

14. تقویت مغز و حافظه!

یادگیری زبان انگلیسی شما را باهوش تر  و مغز شما را قوی نگه می دارد. دانشمندان ثابت کرده اند که افراد دو زبانه ها  قادر به درک سریع تر مفاهیم و نمرات بهتر در آزمونها هستند. چه کسی را می شناسید که این را مزیت را دوست نداشته باشد؟

 

زبان انگلیسی کلیدی است که قفل بسته دنیایی از امکانات جدید را برای شما باز می کند. پس با این مزایایی که از یادگیری زبان انگلیسی دانستیم، برای یادگیری زبان انگلیسی لحظه ای درنگ نکنید! منابع رایگان فراوانی در اینترنت وجود دارند که می توانید استفاده کنید.

 

اگر هم می خواهید موثرتر و سریع تر نتیجه بگیرید توصیه می کنم حتما در یک دوره مطمئن شرکت کنید. دوره ای که واقعا ارزش صرف زمان و پول ارزشمند شما را داشته باشد. ما در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک همه آنچه یک زبان آموز برای تسلط به زبان انگلیسی نیاز دارد را آموزش می دهیم. این دوره تنها دوره ای است که همه افراد به آن نیاز دارند. تنها دوره…!

 

 

حتما نظرات شرکت کنندگان این دوره را ببینید و اگر دوست داشتید سریعا تغییرات را احساس کنید نگاهی به این دوره نیز نیندازید!

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

به راستی علت حضور ما در این سیاره چیست؟ بهترین پاسخی که می توان به این سوال داد این است که “برای عشق ورزیدن”. سخن از عشق در کلام عرفا بسیار گفته شده مثلا حضرت حافظ می فرماید:

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

به راستی علت حضور ما در این سیاره چیست؟  بهترین پاسخی که می توان به این سوال داد  این است که “برای عشق  ورزیدن”.  سخن از عشق در کلام عرفا بسیار گفته شده مثلا حضرت حافظ می فرماید:

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی    عشق داند که در این دایره سرگردانند

 

یا شیخ ابو سعید ابوالخیر می فرماید:

وا فریادا زعشق وا فریادا         کارم به یکی طرفه نگار افتادا

گر داد من شکسته دادا دادا       ورنه من و عشق هر چه بادا بادا

 

عشق زیباترین، هیجان انگیزین و وصف ناشدنی ترین احساسی است که بشر می تواند تجربه کند. هر چند عشق زمینی را نمی توان با عشق الهی یکی دانست، اما قطعا عشق زمینی مقدمه ای است بر عشق الهی زیرا همه  ما به کسی احتیاج داریم که عاشقش باشیم.

در این مقاله به معرفی 45 تا از جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی می پردازیم.

 

1. Every day I look at you and feel love and inspiration.

هرروز تو را می نگرم و احساس عشق و الهام بخشی میکنم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

 

2. If I were spelling out my favorite thing in the world, it’d be spelled “Y-O-U”

اگر می خواستم چیز مورد علاقه ام را در دنیا رو هجی کنم به این صورت هجی میشد: تو

 

 

3. I don’t even want to think about what life would be like without you.

حتی نمی خواهم  به این موضوع فکر کنم که زندگی بی تو چگونه خواهد بود.

 

 

4. Everything you do in my life adds to my happiness, subtracts from my sadness, and multiplies my joy!

هر چه کنی شادی ام افزون، غمهایم کاسته و شادی ام را دو چندان می کند!

 

 

5. I can’t wait to spend the rest of our lives together.

بی صبرانه منتظرم تا بقیه عمرمان را با هم زندگی کنیم.

 

 

6. Sometimes I can’t stop looking at you… you look too damn good.

گاهی نمیتوانم از نگاه کردن به تو دست بردارم. تو بیش از حد زیبایی.

 

 

7. You are the person I want to spend my life with – my soul mate.

تو تنها کسی هستی که میخواهم عمرم را با او سر کنم – ای همزاد روح من.

 

 

8. You are the sunshine in my day and the moonlight of my nights.

تو درخشش خورشید روزهای منی و نور مهتابِ شبهای من.

 

 

9. I just wouldn’t feel complete without you.

بدون تو حس میکنم که کامل نیستم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

10. I can’t believe how hard I’ve fallen for you.

باور نمی کنم تا این اندازه تو را این قدر دوست دارم.

 

 

11. I feel such powerful adoration for you and only you.

فقط و فقط بخاطر توست که چنین تحسین قوی را احساس می کنم.

 

 

12. You are my treasure – the most precious thing in my life.

تو گنج منی – با ارزش ترین چیز در زندگی ام.

 

 

13. I love you more and more every day.

هر روز بیشتر و بیشتر عاشق تو می شم.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

14. When I wake up, I’m smiling, because it’s another day with you.

وقتی از خواب بر می خیزم، لبخند می زنم، چون روز دیگری را با تو آغاز می کنم.

 

 

 

15. I will never love another person with as much intensity as I love you.

هرگز به این اندازه که عاشق تو هستم کسی دیگری را دوست نخواهم داشت.

 

 

16. You are the best friend/spouse in the entire world.

تو بهترین دوست / همسر در تمام دنیا هستی.

 

 

17. Every time I see you, you leave me breathless.

هر زمان که تو را می بینم نفسم بند می آید.

 

 

18. To you – the only person I will ever love.

تقدیم به تو – تنها کسی که همیشه دوستش خواهم داشت.

 

 

19. I can’t say it enough – I love you more than anything.

هر قدر بگویم که تو را بیشتر از هرچیز دیگری دوست دارم، باز هم کم گفته ام.

 

 

20. I’m crazy about you.

دیوانه تو ام.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

21. I’ve fallen for you.

عاشق تو گشته ام.

 

 

22. I adore you.

تو را می پرستم.

 

 

23. I’m head over heels for you.

برای تو سر از پا نمی شناسم.

 

 

24. You’re the love of my life.

توعشق زند گی ام هستی.

 

 

25. I’m addicted to you.

به تو وابسته ام.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

26. I’m drawn to you.

در وجودت غرق شده ام.

 

 

27. You’re my everything.

تو همه چیز من هستی.

 

 

28. You’re my other half.

تو نیمه دیگر من هستی.

 

 

29. I’m all about you.

فقط به تو فکر میکنم.

 

 

30. I’m smitten with you.

هلاک تو هستم.

 

 

31. You turn me inside out.

تو مرا زیر و رو می کنی.

 

 

32. I just want you be my side always.

دلم میخواد همیشه فقط کنارم باشی.

 

 

33. You make life worth living.

تو به زندگی معنا می بخشی.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

34. I don’t know why, but I can’t stop thinking about you.

نمیدانم چرا ولی نمیتوانم از فکر کردن به تو دست بردارم.

 

 

35. I want you, and only you.

فقط و فقط تو را می خواهم.

 

 

36. I fell in love with you over and over again.

بارها و بارها عاشق تو شدم.

 

 

37. Imagining life without you is impossible.

تصور زندگی، بدون تو نا ممکن است.

 

38. You make my heart warm and happy.

تو به قلبم گرما و شادی می بخشی.

 

 

39. You’re the light of my life.

تو نور زندگی منی.

 

جملات عاشقانه انگلیسی با ترجمه فارسی

 

 

40. I will support you through the good times and the bad.

در تمام دوران خوشی و ناخوشی تکیه گاه تو خواهم بود.

 

 

41. I love you more than any word can say.

تو را بیشتر از آنچه در قالب کلام بگنجد دوست دارم.

 

 

42.You are incredible.

تو فوق العاده ای.

 

 

43. I’m out of breath for you.

نفسم برای تو بند می آید.

 

 

44. I’m lost without you.

بدون تو معنایی ندارم.

 

 

45. You make my heart skip a beat.

برای تو قلبم را از ضربان باز می ایستد.

 

بهترین شعر یا جمله ای که در مورد عشق بیشتر از همه دوست داشته اید کدام است؟ لطفا آنرا برای ما و کاربران عزیزمان بنویسید. ضمنا نظر خودتان را در مورد این مقاله برای ما ثبت کنید.

 

 

 

 

 

دوره مکالمه آنلاین فرمول 1

 

 

 

 

 

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

جملات و اصطلاحات روزمره انگلیسی از جمله مواردی هستند که در مکالمات روزمره انگلیسی کاربرد فراوانی دارند. از این رو در این مقاله سعی کردیم 20 اصطلاح انگلیسی روزمره  را به شما عزیزان معرفی کنیم که همه این موارد در مکالمات روزمره انگلیسی آمریکایی و بریتیش کاربرد زیادی دارند.

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

 

 

 

 

 

 

جملات و اصطلاحات روزمره انگلیسی از جمله مواردی هستند که در مکالمات روزمره انگلیسی کاربرد فراوانی دارند. از این رو در این مقاله سعی کردیم 20 اصطلاح انگلیسی روزمره  را به شما عزیزان معرفی کنیم که همه این موارد در مکالمات روزمره انگلیسی آمریکایی و بریتیش کاربرد زیادی دارند. و اگر دایما از این موارد در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید قطعا مهارت شما در حوزه جملات کاربردی زبان انگلیسی به شدت تقویت خواهد شد.

 

1. Hit the book

خرخوانی کردن، به شدت درس خواندن

 

 “Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week!”

“متاسفم امشب نمی تونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید بچسبم به درس (خرخونی کنم). هفته بعد یه امتحان سخت دارم.”

 

2. Hit the sack

به رختخواب رفتن، شیرجه زدن توی رختخواب

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“It’s time for me to hit the sack I’m so tired.”

“خیلی خسته ام وقتشه که توی رختخواب شیرجه بزنم.”

 

3. Twist someone’s arm

قانع کردن، مخ کسی را زدن

 

“Jake you should really come to the party, it’s going to be so much fun and there’s going to be many celebrities there.”

“جیک، واقعا باید به این مهمونی بیای، خیلی بهمون خوش میگذره و افراد معروف هم قراره اونجا باشن.”

 

“Celebrities? Okay, you’ve twisted my arm, I’ll come!”

” افراد معروف؟ قانع شدم، میام.”

 

 

4. Up in the air

بلاتکلیف بودن، معلق بودن

 

“Jane have you set a date for the wedding yet?”

“جین هنوز تاریخی برای مراسم ازدواجت تعیین نکردی؟”

 

“Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted. Hopefully we’ll know soon and we’ll let you know as soon as possible.”

“نه دقیقا، برنامه هنوز مشخص نیست مطمئن نیستیم که خانواده هامون میتونن برای اون روز آماده باشن. امیدوارم زودتر بفهمیم و زمانی که بفهمیم سریع بهت خبر میدم.”

 

 

5. Stab someone in the back

از پشت خنجر زدن، نامردی کردن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

“Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week?”

“شنیدی که سارا هفته پیش به کِیت چه نامردی کرده؟”

 

“No! I thought they were best friends, what did she do?”

“نه، فکر می کردم که اونها بهترین دوستای هم هستن، چیکار کرده؟”

 

“She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and instead Sarah got one.”

“به مدیرشون گفته کیت علاقه ای به گرفتن ترفیع درکارش نداره و سارا به جای او ترفیع گرفته!”

 

“Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re no friends anymore.”

“وای! این آخر نامردیه! تعحبی نداره که دیگه باهم دوست نیستند.”

 

 

6. Lose your touch

از دست دادن توانایی، مهارت کاری را از دست دادن

 

“I don’t understand why none of the girls here want to speak to me.”

“نمی دونم چرا هیچ کدام از دخترهای اینجا نمیخوان باهام صحبت کنن.”

 

“It looks like you’ve lost your touch with the ladies.”

“به نظر میاد مهارتت رو در ارتباط گرفتن با خانم ها از دست دادی.”

 

“Oh no, they used to love me, what happened?

“وای نه! اونها قبلا عاشقم بودن، چه اتفاقی افتاده؟”

 

 

7. Sit tight

موقعیت خود را حفظ کردن، صبور بودن

 

“Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out?”

“خانم کارتر، درباره زمان اومدن نتایج آزمون چیزی می دونید؟”

 

“Who knows Johnny, sometimes they come out quickly and other times it takes some time, you’re just going to have to sit tight and wait.”

“کسی چه میدونه جانی، گاهی اوقات نتایج خیلی زود میاد ولی بعضی وقت ها طول می کشه، باید صبور باشی و منتظر بمونی.”

 

 

8. Pitch in

همکاری کردن، سهیم شدن در هزینه

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“What are you going to buy Sally for her birthday?”

“برای تولد سالی چی می خوای بخری؟”

 

“I don’t know I don’t have much money.”

“نمی دونم، پول زیادی ندارم.”

 

“Maybe we can all pitch in and buy her something great.”

“شاید همگی بتونیم کمکت کنیم و یه چیز خیلی خوب براش بخریم.”

 

 

9. Go cold turkey

عادتی را به یکباره ترک کردن، توقف ناگهانی چیزی

 

“Shall I get your mom a glass of wine?”

“می تونم مامانت رو به یک لیوان آبجو دعوت کنم؟”

 

“No, she’s stopped drinking?”

“نه، الکل رو ترک کرده.”

 

“Really, why?”

“واقعا، چرا؟”

 

“I don’t know. A few months ago, she just announced one day she’s quitting drinking.”

“نمی دونم، چند ماه پیش یه روز یکهو گفت که الکل رو ترک کرده.”

 

“She just went cold turkey?”

“یهویی ترک کرده؟”

 

“Yes, just like that!”

“آره، اینطور به نظر میاد!”

 

 

10. Face the music

عاقبت اعمال خود را چشیدن، روبرو شدن با عواقب منفی کار

 

“I can’t understand why I failed math.”

“نمیتونم بفهمم چرا تو امتحان ریاضی رد شدم.”

 

“You know you didn’t study hard and you’re going to have to face the music and sit the exam again next semester if you really want to graduate when you do.”

“میدونی تو خیلی درس نخوندی و الان داری با عواقبش روبرو میشی و دوباره باید این امتحان رو بدی اگر واقعا دفعه بعد میخوای فارغ التحصیل بشی باید درس بخونی.”

 

 

11. (Be) On the ball

هوشیار بودن، تیز و بز بودن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

“Wow, you’ve already finished your assignments? There not due till next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized.”

“وای! تو تمام تکالیفت رو انجام دادی؟ چیزی تا هفته بعد نمونده، تو واقعا تیزی. کاش منم میتونستم منظم تر باشم.”

 

 

12. Ring a bell

خاطره ای را زنده کردن، به خاطر آوردن، به نظر آشنا امدن

 

“You’ve met my friend Amy Adams, right?”

“تو دوست من ایمی آدامز رو دیدی، درسته؟”

 

“Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year?”

“امم، مطمئن نیستم ولی این اسم به نظرم آشناس، ایمی همونیه که پارسال یه پاریس رفت؟”

 

 

13. Rule of thumb

حساب سر انگشتی، قاعده تجربی

 

“As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner.”

“به عنوان یک قاعده تجربی تو باید هزینه شام دوست دخترت رو هم حساب کنی.”

 

“Why? There’s no rule stating that!”

“چرا؟ هیچ قانونی اینو نمیگه!”

 

“Yes, but it’s what all gentlemen do.”

“آره ولی همه مرد های باشخصیت این کارو انجام میدن.”

 

 

14. Under the weather

ناخوش بودن، مریض بودن

 

“What’s wrong with Katy, mom?”

“مامان کیتی چش شده؟”

 

“She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest.”

“زیاد حالش خوب نیست، واسه همین ساکت باش و بذار استراحت کنه.”

 

 

15. Blow off steam

آتش چیزی یا کسی خوابیدن

 

“Why is Nick so angry and where’s he gone?”

“چرا نیک اینقدر عصبانیه؟ کجا رفته؟”

 

“He had a fight with his brother and he’s gone for a run to blow off his steam.”

“با برادرش دعواش شده رفته بدوه تا عصبانیاش فروکش کنه.”

 

 

16. Look a million dollars (bucks)

عالی و فوق العاده به نظر رسیدن

 

20 اصطلاح انگلیسی روزمره

 

“Wow, Mary, you look a million dollars (bucks) this evening. I love your dress!”

“وای مری امشب فوق العاده به نظر میرسی، عاشق لباست هستم.”

 

17. Cut to the chase

سر اصل مطلب رفتن، بی مقدمه حرف زدن، صحبت را کوتاه کردن

 

“Hi guys, as we don’t have much time here, I’m going to cut to the chase and talk about the major problems we’ve been experiencing in the office lately.”

“سلام دوستان، از اونجایی که زیاد وقت نداریم می رم سر اصل مطلب و می خواهم درباره مشکلات اصلی که اخیرا در شرکت با اون مواجه شده ایم صحبت کنم.”

 

 

18. Find your feet

جای پای خود را محکم کردن، عادت کردن، جا افتادن

 

“Lee, how’s your son doing in America?”

“لی، پسرت در امریکا چیکار می کنه؟”

 

“He’s doing okay. He’s learned where the college is but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all.”

“خوبه. یاد گرفته دانشگاه کجاست ولی هنوز داره با چیزای دیگه آشنا می شه، فکر کنم زمان می بره تا کامل جا بیافته.”

 

 

19. Get over something

فراموش کردن اتفاق ناخوشایند، کنار آمدن

 

“How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet?”

“پاولا چطوره؟ تونسته با مرگ سگش کنار بیاد؟”

 

“I think so. She’s already talking about getting a new one.”

“اینطور فکر می کنم، اخیرا داره به خریدن یه سگ جدید فکر می کنه.”

 

 

20. Keep your chin up

سر خود را بالا گرفتن، نا امید نشدن، قوی بودن

 

– Hey, Karen, have you had any luck finding work yet?

– کارن، هنوز شانسی برای پیدا کردن کار نداشتی؟

– No, nothing, it’s really depressing, there’s nothing out there!

– نه، هیچی، واقعا نا امید کننده اس، اون بیرون هیچ کاری پیدا نمی شه!

– Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress!

– نگران نباش به زودی پیدا می کنی، قوی باش رفیق، نگران نباش!

 

 

 

 

 

 

101 روش برای گفتن آفرینترجمه اصطلاحات فارسی به انگلیسی اغلب کار دشواری به نظر می رسد. بویژه وقتی می خواهیم شخصی را تشویق کنیم. در یکی از درسهای محصول انگلیسی ترافیکی ده روش رایج برای تشویق افراد را معرفی کرده ایم.   اما در اینجا می خواهیم 101 روش گفتن آفرین در انگلیسی را به شما معرفی کنیم تا هر موقع خواستید زیر یک پست خوب از فردی تعریف کنید یا به هر مناسبت دیگری به اصطلاحاتی برای این منظور نیاز داشتید، بتوانید انبوهی [...]

101 روش برای گفتن آفرین

ترجمه اصطلاحات فارسی به انگلیسی اغلب کار دشواری به نظر می رسد. بویژه وقتی می خواهیم شخصی را تشویق کنیم. در یکی از درسهای محصول انگلیسی ترافیکی ده روش رایج برای تشویق افراد را معرفی کرده ایم.

 

اما در اینجا می خواهیم 101 روش گفتن آفرین در انگلیسی را به شما معرفی کنیم تا هر موقع خواستید زیر یک پست خوب از فردی تعریف کنید یا به هر مناسبت دیگری به اصطلاحاتی برای این منظور نیاز داشتید، بتوانید انبوهی از اصطلاحات انگلیسی به فارسی را در اختیار داشته باشید.

 

البته فراموش نکنید که فقط خواندن این اصطلاحات کافی نیست و باید هر روز در نوشتار و گفتار خودتان از این اصطلاحات که جزو پرکاربرد ترین جملات انگلیسی نیز هستند استفاده کنید تا به خوبی ملکه ذهنتان شوند.

 

1. You’ve got it made!  

بارک الله

 

I have a good job and a nice little family. I have it made.

من یه شغل خوب و یه خانواده کوچیک دارم.  من موفق ام.

 

2. Super!  

عالی!

 

_Last year I was graduated from university.

سال گذشته از دانشگاه فارغ التحصیل شدم.

-Super!

عالیه!

 

3. That’s right!  

خوبه!

 

I find you work in the sales department?’

برای تو  یک کار خوب در بخش فروش پیدا کردم.

 ‘That’s right.’

عالیه.

 

 

4. That’s good! 

عالیه!

 

I’ve booked a table in a good restaurant.’

یه میز توی یه ستوران خوب رزرو کردم.

‘Oh, that’s good.’

اوه، عالیه.

 

 

5. You are very good at that. 

تو این کار عالی هستی.

 

Did you sew this dress?

این لباس رو خودت دوختی.

-Yes.

بله

Super! So you are very good at that.

عالیه ! پس خیلی تو این کار واردی.

 

 

6. Good work!  

آفرین!

 

– Eventually, I won the gold medal at the Olympics.

بالاخره تو المپیک مدال طلا گرفتم.

-Good work!

آفرین!

 

7. Exactly right!  

خیلی عالی!

101 روش برای گفتن آفرین

 

 

8. You’ve just about got it.  

دیگه داری راه می افتی.

 

9. You are doing a good job!  

داری عالی پیش میری.

 

Your interview is so excellent. You are doing a good job!

مصاحبه ات عالی بود. داری عالی پیش میری.

 

10. That’s it!  

خودشه!

 

Slowly … slowly. Yeah, that’s it.

آرومتر…آرومتر… آره خودشه.

 

11. Now you’ve figured it out.  

الان یاد گرفتی.

 

 

12. Great!  

عالی!

 

Did you enjoy your dinner?

از شامتون لذت بردید؟

Yes. Great!

بله .عالیه!

 

13. I knew you could do it.  

میدونستم از پسش بر میای.

 

Clap her…your answer is right. I knew you could do it.

تشویقش کنید…جوابت درسته. میدونستم از پسش برمیای.

 

14. Congratulations!  

تبریک میگم!

 

Sara, Congratulations! I have a good news! You are pregnant.

سارایه خبر خوب برات دارم. تبریک میگم! تو بارداری.

 

15. Not bad.  

بد نیست.

 

Jack what do you think about yesterday? Was my lecture good?

جَک نظرت درباره دیروز چیه؟ سخنرانی ام خوب بود؟

Oh, not  bad. You should try a lot.

اوه بد نبود. باید بیشتر تلاش کنی.

 

 

16. Keep working on it; you’re improving. 

همین جور ادامه بده، داری پیشرفت می کنی.

 

 

17. Now you have it.  

حالا شد.

 

18. You are learning fast. 

داری خوب پیش میری.

 

19. Good for you!  

آفرین!

 

‘I’m having driving lessons and taking my test next month.’

دارم تعلیم رانندگی می رم و ماه دیگه امتحان رانندگی دارم.

‘Good for you!’

آفرین.

 

 

20. Couldn’t have done it better myself. 

خودم به این خوبی نمی تونستم.

 

 

21. Beautiful! 

عالیه!

 

He bought a beautiful dress for my birthday gift.

او یه پیراهن زیبا برای تولدم خرید.

 – Beautiful!

عالیه!

 

22. You’re a class act!  

کارت حرف نداره!

 

23. Star work!  

عالی!

 

24. Hats off to you!  

احسنت!

101 روش برای گفتن آفرین

 

25. You’re getting better and better.  

داری بهتر و بهتر میشی.

 

26. You’re on the right track now.  

الان دیگه راه افتادی.

 

 

27. Nice going.  

آفرین.

 

28. You haven’t missed a thing. 

بی نقص و عالی.

 

29. Wow!  

حیرت انگیزه!

 

Wow! That’s a great car!

وای! عجب ماشینی.

 

30. That’s the way.  

خودشه، آفرین.

 

31. Keep up the good work.  

آفرین ادامه بده.

 

Keep up the good work. Finally you did it very well

ادامه بده. بلاخره موفق شدی.

 

32. Terrific!  

عالی!

 

33. Nothing can stop you now. 

الان هیچ چیز مانع تو نیست.

 

34. That’s the way to do it. 

 

35. Sensational!  

عالی، فوق العاده!

 

You look sensational.”

عالی بنظر میرسی.

 

 

36. You’ve got your brain in gear today.  

عالیه داری راه میافتی.

 

 

37. That’s better.  

اینطوری بهتره.

 

Oh, thank you so much. That’s better

اوه خیلی ممنونم. اینجوری بهتره.

 

 

38. Excellent!  

عالی!

 

I’ll bring the books tomorrow early in the morning.’

فردا صبح زود کتابها رو میارم.

‘Excellent.’

عالیه.

 

39. That was first class work.  

حرف نداری.

– At the last minute, I booked a good hotel for the Christmas holidays.

در لحظه آخر یه هتل خوب برای تعطیلات کریسمس رزرو کردم.

– That was first class work.

کارت درسته.

 

 

40. That’s the best ever.  

بهترینه.

 

Wow, when did you buy your new car?!

اوو، کِی ماشین جدیدت رو خریدی؟

That’s the best ever.

بهترینه.

 

41. You did that very well.  

خیلی خوب از پسش بر اومدی.

 

-Dad…dad…I passed in midterm exam

بابا..بابا… توی امتحان میانترم قبول شدم.

-Really! You did that very well.

واقعا! خیلی خوب از پسش براومدی.

 

 

42. Perfect!  

عالی!

 

Perfect! Your speaking is better than before.

فوق العاده است!صحبت کردنت بهتر از قبل شده.

 

 

43. That’s better than ever.  

بهتر از همیشه.

 

This food is so delicious. That’s better than ever.

غذا خیلی خوشمزه است. از همیشه بهتر شده.

 

44. Much better!  

خیلی بهتر شد!

 

 

45. Fine! 

عالیه!

 

Fine! You’re playing piano skillfully.

عالیه!خیلی خوب پیانو میزنی.

 

 

46. Nice going.  

آفرین.

 

 

47. Fantastic! 

عالی!

101 روش برای گفتن آفرین

 

I’ve passed my driving test.’

در امتحان رانندگی قبول شدم.

 ‘Fantastic!’

عالیه!

 

48. Tremendous! 

فوق العاده!

 

The weather here is so great. Why don’t you come here?

اینجا هوا عالیه.چرا نمیای اینجا؟

Really! Tremendous! I’ll come there at this weekend

واقعا! فوق العاده است!آخر همین هفته میام اونجا.

 

 

49. That’s great.  

عالیه.

101 روش برای گفتن آفرین

 

That’s great. Your birthday party is so good.

فوق العاده است. مهمانی تولدت خیلی خوبه.

 

50. Congratulations, you got it right! 

تبریک می گم، یاد گرفتی!

 

 

51. You did a lot of work today.  

امروز خیلی کار کردی.

 

Excellent Jack. You did a lot of work today.

عالیه جک. امروز خیلی کار کردی.

 

52. Marvelous! 

عالی!

 

‘How was your holiday?’

تعطیلات چطور بود؟

‘Marvellous!’

عالی!

 

53. Cool!  

جالبه!

 

Our office has a sunny room with an interesting view.

دفتر ما یه اتاق آفتابگیر با یک چشم انداز جالب داره.

Cool!

جالبه!

 

 

54. Now that’s what I call a fine job.  

حالا این شد یه چیزی.

 

 

55. You’ve got the hang of it!  

داری لِم کار رو یاد می گیری!

 

 

56. I’ve never seen anyone do it better.  

تا بحال ندیدم کسی بهتر از تو این کارو انجام بده.

 

 

57. It’s a classic. 

فوق العادست.

 

 

58. Right on! 

آفرین!

 

 

59. It’s a masterpiece!  

شاهکاره!

 

 

60. Keep on trying!  

به تلاش ادامه بده! آفرین!

 

101 روش برای گفتن آفرین

 

Keep on trying! Good for you! Undoubtedly you will pass  the exam.

به تلاش ادامه بده.آفرین.بدون شک تو در امتحان قبول میشی.

 

61. Good job! 

بارک الله!

 

You make an effort to cook dinner. Good job!

برای پختن شام خیلی زحمت کشیدی. آفرین!

 

62. That’s really nice. 

واقعا خوبه.

 

The weather is rainy today.  I like it. That’s really nice.

امروز هوا بارونیه. این هوا رو دوست دارم. خیلی قشنگه.

 

 

63. Top notch!  

عالی!

 

101 روش برای گفتن آفرین

 

64. That’s clever. 

احسنت.

 

 

65. Stunning!  

بی نظیره!

 

 

66. Muy Bien! 

عالی!

 

 

67. Superior work. 

بی نظیره.

 

101 روش برای گفتن آفرین

 

Our aim is to provide our clients with the best quality service at all times.

هدف ما اینه که مرتب بهترین خدمات را به مشتریانمون بدیم.

Ah, Superior work!

بی نظیره!

 

68. I knew you could do it. 

می دونستم از پسش بر میای.

 

 

69. You’re doing fine. 

کارت عالیه.

 

Don’t worry, you’re doing fine. Keep at it.

نگران نباش کارت عالیه .ادامه بده

 

 

70. Good thinking. 

فکر خوبیه.

 

101 روش برای گفتن آفرین

That was good thinking, Doc – I wish I could go to sleep in three seconds all the time!’

فکر خوبی بود دکتر. ای کاش می تونستم همیشه ظرف سه ثانیه به خواب برم.

 

71. Good going.  

عالیه.

 

Mary: “Dad, I got an A+ on my midterm exam!”

 

مری: پدر من توی امتحان میان ترم نمره  A+گرفتم!

Bill: “Goodgoing, sweetie!”

بیل:عالیه، عزیزم !

 

 

72. Wonderful!  

حیرت آوره! /فوق العاده است!

101 روش برای گفتن آفرین

 

I baked a delicious cake for his birthday.

برای تولدش یه کیک خوشمزه پختم.

Really! Wonderful!

واقعا؟  فوق العاده است!

 

 

73. That’s a real work of art. 

معرکه اس.

 

– I finally got a great grade in the final exam.

بالاخره در امتحان نهایی نمره خوب گرفتم.

– That’s a real work of art.

معرکه است.

 

74. Superb! 

عالی!

 

Superb! Your performance was so good.

فوق العاده است! اجرات خیلی خوب بود.

 

 

75. Good remembering!  

ایوالله.

 

 

76. You’ve got that down pat.  

کاملا یاد گرفتی.

 

 

77. You certainly did well today. 

امروز کارت عالی بود.

 

Goodbye Jack. You certainly did well today.

خداحافظ جک. امروز کارت عالی بود.

 

 

78. Keep it up! 

ادامه بده.

101 روش برای گفتن آفرین

You’re doing a good job, boys. Keep it up.

آفرین پسرها، ادامه بدین.

 

79. Outstanding! 

فوق العاده!

 

Your painting is so beautiful. Outstanding!

نقاشیت خیلی زیباست.فوق العاده است!

 

80. You’re really improving. 

واقعا داری پیشرفت می کنی.

 

 

81. You are learning a lot.  

داری حسابی یاد می گیری.

 

 

82. Good going.  

آفرین، تبریک می گم.

 

 

83. I’m impressed.  

تحت تاثیر قرار گرفتم.

 

You are singing so beautiful. I’m impressed.

خیلی قشنگ آواز میخونی. تحت تاثیر قرار گرفتم.

 

 

84. You must have been practicing. 

باید خیلی تمرین کرده باشی.

 

You were dancing  so beautiful that I immersed your performance. You must have been practicing.

اونقدر زیبا میرقصیدی که غرق در اجرات شدم. باید خیلی تمرین کرده باشی.

 

 

85. First rate work!  

حرف نداره!

 

 

86. I like that. 

خوشم میاد.

 

 

87. Way to go. 

احسنت.

 

‘Way to go, Steve! We were proud to see you are successful.’

احسنت استیو! وقتی میبینیم تو موفق هستی افتخار می کنیم.

 

 

88. You’ve just about mastered that. 

داری اوستا میشی.

 

What do you think about my new book?

نظرت در مورد کتاب جدیدم چیه؟

Ah,I think you’ve just about mastered that.

فکر می کنم داری استاد میشی.

 

 

89. It couldn’t be better!

از این بهتر نمی شه!

 

 

90. Sweet!  

عالی!

 

 

91. Super-Duper! 

عالی!

 

 

92. Out of sight. 

احسنت.

 

Your effort is so admirable. Out of sight!

تلاشت قابل تحسینه. احسنت!

 

 

93. It looks like you’ve put a lot of work into this. 

معلومه خیلی زحمت کشیدی.

 

Your report is so good. Your manager will admire you. It looks like you’ve put a lot of work into this.

گزارشت فوق العاده شده.مدیرت خیلی تحسینت میکنه. بنظر میاد خیلی زحمت کشیدی.

 

 

94. Radical!  

احسنت!

 

 

95. Very resourceful!  

عالی!

 

 

96. That’s A+ work. 

عالیه!

 

97. Very interesting. 

خیلی جالبه.

 

Baby, did you like the movie?

عزیزم فیلم رو دوست داشتی.

Yes, very interesting.

بله خیلی جالب بود.

 

 

98. Good thinking. 

احسنت.

 

99. That’s a good point.  

احسنت.

 

 

100. High five.  

بزن قدش.

 

 

101. That’s coming along nicely. 

عالی.

 

 

خب ببین دوست عزیز، اگه میخوای حرف زدنت رو روان‌تر و راحت‌تر کنی، یه کتاب خیلی خوب بهت معرفی می‌کنم که به دردت می‌خوره: 101 کلید مکالمه آسان. این کتاب یه جورایی یه راهنمای کامل و کاربردیه که کلی جمله و عبارت آماده رو بهت یاد می‌ده تا بتونی تو هر موقعیتی حرف بزنی و قاطی جمع نری.

توی این کتاب چی پیدا می‌کنی؟ 101 قالب آماده برای مکالمه‌های روزمره! یعنی هر موقعیتی که فکرشو بکنی، از سلام و احوالپرسی گرفته تا بحث کردن سر یه موضوع، این کتاب یه جواب آماده برات داره. دیگه لازم نیست نگران باشی که چی باید بگی یا چطوری باید جمله‌ت رو بسازی.

چرا این کتاب به دردت می‌خوره؟ چون با تمرین این قالب‌ها، دیگه تو مکالمه‌ها لُکنت زبان نمی‌گیری و با اعتماد به نفس بیشتری حرف می‌زنی. انگار که یه کتابچه راهنما همیشه همراهته تا کمکت کنه.

پس اگه میخوای زبانت رو تقویت کنی و راحت‌تر با بقیه ارتباط برقرار کنی، حتما این کتاب رو بخون. پشیمون نمیشی!

 

 

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟

اگر خانمی باردار هستید و می خواهید فرزندی چند زبانه پرورش دهید، احتمالا تعجب خواهید کرد اگر بدانید که نوزاد شما همین حالا در رحم شما در حال یادگیری دو یا چند زبان است.

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟

قبل از شروع بحث از آن جایی که موضوع این مقاله در مورد بارداری است، بد نیست اول از همه یک اصطلاح کاربردی در این زمینه یاد بگیریم. این اصطلاح کاربردی عبارت است از:

 

have a bun in the oven        باردار بودن  

 

Ex. I have a bun in the oven.    .من باردار هستم  

Ex. She has a bun in the oven.  .اون خانم باردار است

 

 

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟

 

و اما برای بسیاری از افراد جای سوال است که تاثیر یادگیری زبان انگلیسی روی جنین چیست؟ آیا می توان در دوران باداری به جنین، زبان آموزش داد؟ دوران جنینی و یادگیری زبان چه ارتباطی با هم دارند؟در سایت نی نی سایت مقاله جالبی با عنوان آموزش جنین در دوران بارداری، افزایش هوش و یادگیری وجود دارد که نشان دهنده اهمیت یادگیری جنین است.

 

اگر خانمی باردار هستید و می خواهید فرزندی چند زبانه پرورش دهید، احتمالا  تعجب خواهید کرد اگر بدانید که نوزاد شما همین حالا در رحم  شما در حال یادگیری دو یا چند زبان است. پس شاید بهتر باشد با برنامه ریزی روزانه برای یادگیری زبان انگلیسی همگام با فرزند خود به یادگیری زبان اقدام کنید.

 

با عضویت در پیج اینستاگرام دکتر زبان می توانید صدها آموزش ویدئویی رایگان را دریافت کنید و تجربه لذت بخش از یادگیری انگلیسی در دوران بارداری داشته باشید! همین حالا عضو شوید!

شاید تعجب کنید و بپرسید مگر یادگیری زبان قبل از تولد هم امکان پذیر است؟

 

باید بگویم بله. هر چند یادگیری دو یا چند زبان توسط جنین موضوعی جدید بوده و تحقیقات در این راستا همچنان ادامه دارد، اما آنچه مسلم است این است که بی شک فرزند شما زمانی که در رحم است در معرض زبان قرار دارد!

 

تحقیقاتی که توسط گروهی از دانشمندان روانشناس انجام شده نتایجی بسیار جالب را نشان می دهد.

 

آنها دو گروه نوزاد را بررسی کردند. نوزادان تک زبانه ای که در دوران جنینی فقط به زبان انگلیسی گوش کرده بودند و نوزادانی که مادرانشان به دو زبان انگلیسی و تگالوگ (زبان رسمی فیلیپین) صحبت می کردند.

 

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟

 

آنها دریافتند که شدت علاقه به یادگیری در آن دسته از نوزادانی که مادرانشان در دوران بارداری به زبان های مختلف صحبت می کردند خیلی بیشتر بوده و حتی از قدرت بیشتری در تفکیک این زبانها برخوردارند!

 

محققان در کشورهای آمریکا و سوئد طی تحقیقات دیگری شواهدی را یافته اند که نشان می دهد ما پیش از تولد شروع به یادگیری زبان می کنیم.

 

در این تحقیق چهل نوزاد پسر و دختر که تقریبا سی ساعت بیشتر از زمان تولدشان نگذشته بود به طور تصادفی در معرض حروف صدادار متفاوت در زبانهای انگلیسی و سوئدی قرار گرفتند. یکی از این حروف صدادار عبارت بود از صدای “e” در انگلیسی مثل sweet که در زبان سوئدی با علامت “eu” نشان داده می شود. این صدا در لغت فرانسوی Oeuf، به معنای تخم مرغ نیز وجود دارد.

 

در این آزمایش پژوهشگران واکنش نوزادان به هر صدا را بر اساس شدت مکیدن پستانکی که به کامپیوتر متصل بود اندازه گیری کردند.

 

در هر گروه، وقتی نوزادان صداهای مربوط به زبان خارجی را می شنیدند، با شدت بیشتری پستانک را می مکیدند. به عبارت دیگر نوزادان آمریکایی هنگامی که حروف صدادار سوئدی را می شنیدند پستانک را محکم تر می مکیدند و در مقابل نوزادان سوئدی نیز وقتی حروف صدادار زبان انگلیسی را می شنیدند با شدت بیشتر پستانک را مکیدند.

 

پاتریشا کویی – یکی از افراد اصلی این تحقیق و مدیر اجرایی موسسه  تحقیقاتی یادگیری و علوم مغزی در دانشگاه واشنگتن می گوید: نتایج تحقیقات نشان می دهد که نوزادان با توانایی تشخیص زبان های مختلف متولد می شوند و برای آشنایی با یک زبان خارجی بسیار کنجکاو هستند.

 

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟

 

پاتریشا اظهار می دارد که نوزادان از زمانی که در رحم مادر هستند شروع به یادگیری می کنند. وی ادامه می دهد که جنین در ده هفته آخر، یعنی زمانی که سیستم شنوایی کاملا فعال است نه تنها قادر به شنیدن اصوات و کلمات است و به صداها توجه می کند، بلکه این اصوات را بخاطر آورده و یاد می گیرد.”

 

کریستین موون، مدیر این تحقیق و استاد روانشناسی در دانشگاه واشنگتن می گوید صدای خیلی بلند می تواند توانایی شنیدن جنین را مختل کند. همچنین ممکن است موجب تخریب کانالهای شود که در قشر شنوایی ساخته می شوند. در نتیجه نه تنها توانایی شنیداری بلکه توانایی تشخیص اصوات را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

فرزند خود را در معرض  زبان های مختلف قرار دهید!

یادگیری زبان توسط مادر بر میزان حساسیت مغز نوزاد در خصوص یادگیری زبان و توانایی پردازش گفتار آنها تاثیر می گذارد. بنابراین کودک نه تنها اصوات را تجربه می کند، بلکه در دوران جنینی تجربه ای جدید از یک زبان را به دست می آورد. بنابراین نوزادانی که مادرانشان در دوران بارداری با آنها صحبت کرده اند قطعا نسبت به نوزادانی که چنین تجربه ای نداشته اند، در زمینه یادگیری زبان برتری چشمگیری خواهند داشت!

 

قرارگیری جنین در معرض زبان طی ده هفته آخر بارداری از حساسیت و شدت بسیار بیشتری برخوردار است.

 

نوزاد پس از تولد در 6 ماه نخست نسبت به زبان از حساسیت بیشتری برخوردار است.

 

جنین چگونه زبان یاد می گیرد؟ 

 

تحقیقات دیگر نشان می دهد که کودکان طی 6 ماه اول تولد سوای از محیط فرهنگی که در آن متولد می شوند، نسبت به ترکیب انواع اصوات از ذهنی کاملا باز برخوردار هستند.

 

از شش ماهگی تا یک سالگی مهارتهای یادگیری زبان کودک محدود به محیطی می گردد که در آن قرار گرفته است. بنابراین اگر قصد دارید فرزند خود را با اصوات زبان  چینی ماندارین آشنا کنید، باید قبل از تولد امکان دسترسی نوزاد به آین اصوات را فراهم کنید.

 

جالب آن است که تعامل انسانی تنها راه برای یادگیری یک زبان است. پاتریشا کویی در سخنرانی فوق العاده  خود درباره جنین و نوزادانی صحبت می کند که در معرض برنامه های رادیو یا تلویزیون قرار گرفته اند.

 

 

نتیجه این که توانایی یادگیری زبان در کودک تقریبا تنها از طریق بخش اجتماعی مغز تحریک می شود! این بدان معناست که تعامل اجتماعی مادر با افراد  خارجی زبان امری است حیاتی! بنابراین گوش دادن صِرف به برنامه های تلویزیونی و رادیویی خارجی کمک چندانی به نوزادان در یادگیری زبان خارجی نمی کند.  برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به این مقاله انگلیسی نیز مراجعه کنید.

 

بنابراین، اگر واقعا می خواهید به کودک خود زبان دیگری را آموزش دهید با داشتن برنامه ریزی روزانه برای یادگیری زبان انگلیسی فردی را پیدا کنید که به آن زبان صحبت می کند و با آن فرد به صحبت بپردازید. تا به این ترتیب بین کودک شما و آن فرد نوعی پیوند اجتماعی ایجاد شود. این فرد می تواند یک پرستار انگلیسی زبان باشد یا یکی از مدرسین دوره مکالمه آنلاین فرمول یک یا حتی یک مهمان خارجی زبان.

 

برای تسهیل این هدف یک نقشه راه یادگیری زبان طراحی کرده ایم که به شما کمک می کند مسیر درست یادگیری سریع و لذت بخش زبان انگلیسی را پیدا کنید. و بتوانید بدون اشتباه در کوتاهترین زمان فرزند دو زبانه محبوب خود را پرورش و آینده ای درخشان برای او ترسیم کنید.

 

پیشنهاد می کنم حتما با عضو شدن در پیج اینستاگرام دکتر زبان، کانال تلگرام و سایت دکتر زبان از صدها مطلب رایگان ارائه شده به صورت روزانه استفاده کنید. به این ترتیب با یک تیر دو نشان می زنید. هم  بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی در منزل را تجربه می کنید و هم دوران بارداری را به دوره ای سرشار از یادگیری تبدیل می نمایید!

 

از شما متشکرم که این مقاله را مطالعه کردید. با آرزوی سلامتی برای شما  و فرزند دلبندتان و تجربه ای شیرین از دوران بارداری…!

 

 

 

 

 

101 روش برای یادگیری زبان انگلیسی

اگر تا به حال برای یادگیری زبان انگلیسی اقدام کرده اید احتمالا روشهای مختلفی را تست کرده اید مثل:
آموزش زبان انگلیسی از صفر، آموزش زبان انگلیسی آنلاین، آموزش زبان انگلیسی در 50 روز، آموزش زبان انگلیسی تصویری، آموزش زبان انگلیسی در خانه، آموزش زبان انگلیسی رایگان، آموزش زبان انگلیسی نصرت، آموزش زبان انگلیسی مکالمه و …

101 روش برای یادگیری زبان انگلیسی

 

اگر تا به حال برای یادگیری زبان انگلیسی اقدام کرده اید احتمالا روشهای مختلفی را تست کرده اید مثل:

آموزش زبان انگلیسی از صفر، آموزش زبان انگلیسی آنلاین، آموزش زبان انگلیسی در 50 روز، آموزش زبان انگلیسی تصویری،  آموزش زبان انگلیسی در خانه، آموزش زبان انگلیسی رایگان، آموزش زبان انگلیسی نصرت، آموزش زبان انگلیسی مکالمه و …

 

اما سوال این است که واقعا کدام یک از این روشها برای یادگیری زبان انگلیسی موثرترین و بهترین هستند؟

 

پاسخ این سوال بستگی به تیپ یادگیری شما دارد. این که شما چگونه بهتر یاد می گیرید. درست مثل این که ببینیم هر فردی دقیقا از چه نوع ورزشی لذت می برد: پیاده روی، فوتبال، کوهنوردی و …

 

به این منظور به معرفی 101 روش برای یادگیری زبان انگلیسی می پردازیم که  اگر نه همه این روشها، ولی قطعا تعدادی از آنها برای هر فراگیر زبان از هر تیپ یادگیری که باشد موثر خواهد بود. ضمنا لزومی ندارد همه این روشها را به ترتیب انجام دهید. می توانید بسته به علاقه خود چند روش را تست کرده و سپس چند روش دیگر را امتحان کنید. مطمئن باشید ضرر نمی کنید. پس بیایید این 101 روش را با هم دیگر بررسی کنیم.

 

1. هرگز از اشتباه کردن نترسید.

اعتماد به نفس داشته باشید. دیگران زمانی می‌توانند اشتباهات شما را تصحیح کنند که متوجه این اشتباهات بشوند. پس تا می توانید اشتباه کنید تا بیشتر یاد بگیرید!

 

2. خودتان را در انگلیسی محصور کنید.

خود را در یک محیط انگلیسی زبان قرار دهید تا به طور غیر منفعل زبان را یاد بگیرید. بهترین روش یادگیری هر زبان صحبت کردن به آن زبان است.

 

3. هر روز تمرین کنید.

برای خودتان یک برنامه‌ی مطالعه داشته باشید. ببینید واقعا می خواهید در هفته چند ساعت به یادگیری زبان اختصاص دهید و نسبت به اجرای آن متعهد باشید. یک برنامه‌ی روزانه طراحی کنید.

 

4. خانواده و دوستان‌تان را از برنامه‌ی مطالعه‌ی خود مطلع کنید.

از آنان بخواهید تا مشوق شما بوده و اجازه ندهید سد راهتان شوند.

 

5. چهار مهارت اصلی خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش کردن را تمرین کنید.

برای تقویت زبان باید همه این چهار مهارت را با هم تمرین کنید.

 

6. لغات و اصطلاحات جدیدی را که یاد می گیرید در یک دفترچه یادداشت کنید.

آنها را قالب در جمله به کار برده و تلاش کنید تا موقع صحبت کردن، حداقل سه بار از این کلمات و اصطلاحات استفاده کنید. فراموش نکنید تنها و ماندگارترین روش برای ثبت دایمی لغات و اصطلاحات هر زبان استفاده از آنها در گفتار و نوشتار خودتان است.

 

7. هر روز به سایت دکتر زبان مراجعه کنید.

بسته به سطح خود یکی از درسهای آن را کامل کنید.

 

8. یکی از معمول‌ترین روش‌های یادگیری لغات عبارتست از حفظ کردن لیست لغات برای آزمون.

این روش فقط برای تمرین در کوتاه مدت مناسب است؛ زیرا اغلب اطلاعاتی که برای آزمون فراگرفته‌اید را نمی توانید در ذهن خود نگه ‌دارید.

 

9. از ساعت بدن خود استفاده کنید.

اگر فردی هستید که جزو افرادی هستید که نمی‌توانید در صبح‌ مطالعه کنید، بعد از ظهرها مطالعه کنید.

 

10. کلمات را در قالب جمله یاد بگیرید.

بخاطر آوردن آن کلمات ساده تر خواهد بود تا این که بخواهید کلمات را به صورت تک تک به یاد بیاورید.

 

11. برای خودتان یک برنامه‌ی آزمون طراحی کنید.

وقتی مجبورید برای چیزی مطالعه کنید، سخت تر کار خواهید کرد.

 

12. آنقدر سهل انگار نباشید که با خودتان بگویید زبان خواندن در حد پاس کردن آزمون برایم کافی است.

 

 

سعی کنید تصویر بزرگتر را ببینید. اگر سطح شما در زبان انگلیسی عالی باشد، چه فرصتهای بی نظیر شغلی و تحصیلی پیش رویتان ققرار خواهد گرفت؟ کیفیت زندگی تان تا چه میزان ارتقا پیدا خواهد کرد؟

 

13. برای خودتان اهداف بلند مدت تعیین کنید.

برای رسیدن به آنها تمرکز کنید.

 

14. برای خودتان اهداف کوتاه مدت نیز در نظر بگیرید.

و پس از رسیدن به این اهداف به خودتان پاداش بدهید.

 

15. برای خود فضایی را فراهم کنید که با اشتیاق نه از سر اجبار زبان بخوانید.

وقتی چیزی را یاد می گیرید، یادگیری شما بیشتر می شود زیرا اجباری در کار نیست و در واقع خودتان چنین می خواهید. برای ایجاد این فضا می توانید به یادگیری با چیزهایی که بیشتر به آنها علاقه مندید بپردازید مثل آهنگ های انگلیسی، فیلمها و سریالهای انگلیسی، داستانهای انگلیسی و …

 

16. ببینید چه چیزهایی برای شما بهتر جواب می‌دهد.

در گذشته برای چه روشهایی برای شما بیشترین بازدهی را داشته اند. آن روشها را پیدا کرده و فقط به همان روشها بچسبید. همان طور که می دانید فراگیران به سه دسته شنیداری، دیداری و عملگرا تقسیم می شوند. برای اطلاعات بیشتر مقاله “چگونه در بخاطر سپاری مطالب از دیگران پیشتازتر باشیم؟” را مطالعه کنید.

 

17. نحوه یادگیری خود را ارزیابی کنید.

این شیوه می تواند حفظ کردن، خواندن، صحبت کردن، خلاصه‌نویسی یا روشهای دیگر باشد. ببینید بهترین روش مطالعه کردن برای شما چه روشی است. ممکن است این روش مطالعه کردن به تنهایی در یک محیط آرام باشد یا حتی به صورت گروهی.

 

18. از دیگران کمک بگیرید.

اگر چیزی را نمی دانید سوال کنید. از معلم، همکلاسی‌ها یا دوستان خود کمک بخواهید.

 

19. تنها رمز یادگیری هر زبان سه چیز است: مرور! مرور! مرور!

 

دایما به مرور مطالبی که از پیش آموخته اید بپردازید.

 

20. هرگز بیش از ۳۰ دقیقه مطالعه‌ نکنید.

سعی کنید هر نیم ساعت یک بار یک استراحت داشته باشید، هوای تازه تنفس کنید و پاهای خود را حرکت دهید.

 

21. برای رسیدن به سطوح بالاتر عجله نکنید.

سعی کنید روی سطح فعلی خود تمرکز کنید. حتما این سخن سعدی را شنیده اید که: یک دسته گُل دماغ پرور از خرمن صد گیاه بهتر!

 

22. بجای تماشای تلویزیون، دی‌وی‌دی زبان انگلیسی تماشا کنید.

 

 

بهتر است یک فیلم را چندین بار تماشا کنید تا مطالبی را که بار نخست متوجه نشده اید را کاملا هضم کنید.

 

23. تماشای برنامه های انگلیسی در تلویزیون فقط به شما کمک می کند تا لغات جدید را برای اولین بار و با تلفظ صحیح بشنوید.

این نوع یادگیری بیشتر به درد سطوح پیشرفته می خورد. این روش ابزاری عالی برای صحبت کردن با افراد بومی زبان است. زیرا دیگر ناچار نمی شوید از آنها بخواهید تا حرف خود را تکرار کنند!

 

24. از کتاب‌ داستانهای سطح‌بندی شده استفاده کنید.

این کتاب‌ها ویژه‌ی سطح شما نوشته شده‌اند. یک رمان کامل بخوانید. نگران نباشید از پس این کار بر می‌آیید. بعد از اتمام رمان حس خوبی خواهید داشت.

 

25. کتابهای کودکان حاوی کلمات ساده‌تری هستند و بهترین جایگزین برای کتاب‌های سطح‌بندی شده است.

 

26. روزنامه‌ها را از خاطر نبرید!

یکی از بهترین ابزارها برای پیدا کردن ساختارهای مجهول همین روزنامه ها هستند. با خواندن مقالات در روزنامه های مختلف می توانید ساختار جملات مجهول را بهتر درک کنید. در اینجا به معرفی چند منبع کاربردی می پردازیم:

ESPN Soccer

Midfield Dynamo Football Site

National Geographic Kids

Kids Discover. Sports Illustrated for Kids

Runners World

Time for Kids article “Should Plastic Straws Be Banned?”

 

27. ابتدا مفهوم کلی یک متن را بخوانید.

نگران فهمیدن تک تک کلمات نباشید. در ادامه بر‌گردید و معنای لغات جدید را در دیکشنری مناسب جستجو کنید.

 

28. برای درک معنی یک کلمه در جمله به کلمات پیرامون آن لغت نگاه کنید.

معمولا این کلمات سرنخ خوبی برای پیدا کردن معنا و مفهوم لغت مورد نظر به دست می دهند. سعی کنید معنی کلمه را از موضوع متن حدس بزنید.

 

29. ریشه کلمات را یاد بگیرید.

ریشه لغات به شما کمک می کنند تا بتوانید معانی لغات را حدس بزنید. به این دو مثال توجه کنید:

scribe = write     نوشتن

min = small         کوچک

 

30. وقتی یک کلمه جدید یاد می‌گیرید، به شکلهای مختلف آن کلمه نیز فکر کنید.

مانند:

beautiful         (صفت)

beauty            (اسم)

beautifully    (قید حالت)

 

31. پیشوندهایی مانند dis-،  un- و re- و پسوندها مانند -ly، -ment  و -ful را یاد بگیرید.

پیشوندها و پسوندها به شما کمک می کنند تا معنی کلمات را یاد گرفته و بانک واژگان خود را توسعه دهید.

 

32. زبان انگلیسی برخلاف زبانهای ژاپنی و فرانسه از استرس کلمات بهره می جوید.

بخشهای کلمات جدید را بشمارید و ببینید استرس هر کلمه در کدام سیلاب قرار دارد. در هر کلمه یک استرس وجود دارد و آن استرس هم همیشه روی حروف صدادار قرار دارد. استرس در افعال دوبخشی روی بخش دوم قرار می گیرد. مثال: (beGIN)

در اسامی و صفات دو بخشی، استرس روی سیلاب اول قرار می گیرد. مثال: (TEAcher) یا (HAPpy)

 

33. هر جا که می‌توانید از انگلیسی استفاده کنید. به همین سادگی!

 

34. هیچ گاه از زبان مادری خود به انگلیسی ترجمه نکنید.

برای تقویت شیوایی کلام خود به انگلیسی فکر کنید. با خودتان حرف بزنید… اما نه در جایی مثل اتوبوس که مردم فکر کنند لابد دیوانه شده‌اید!!

 

35. نمی توان صرفا با خواندن از روی یک کتاب انگلیسی را یاد گرفت.

انگلیسی را مانند رانندگی کردن فقط با انجام دادن یاد می گیرید یعنی نوشتن و صحبت کردن!

 

36. بر خلاف بسیاری از مدرسین باید بگویم که طبیعی ترین و بهترین روش برای یادگیری قواعد دستور زبان از طریق صحبت کردن حاصل می شود نه با خواندن کتابهای متعدد گرامر!

حتما شما هم قبول دارید که پدر و مادر ما هیچ وقت برای آموزش صحبت کردن به ما زمانها و هزاران نکته ریز و درشت گرامر را آموزش ندادند. بلکه به سادگی با ما صحبت کردند و ما نیز آنقدر صحبت کردیم و اشتباه کردیم تا بلاخره طریقه صحیح جمله سازی را یاد گرفتیم. برای همین است که قبلا نیز گفتم تا می توانید اشتباه کنید تا بیشتر یاد بگیرید!

 

37. برای خود یک دفترچه خاطرات روزانه داشته باشید.

ابتدا با چند جمله کوتاه شروع به نوشتن کنید و به مرور هر روز عادت کنید بیشتر و بیشتر بنویسید.

 

38. یک وبلاگ به زبان انگلیسی بنویسید و نوشته‌های خود را با دیگر افراد دنیا به اشتراک بگذارید.

 

39. برای اینکه نویسنده‌ی بهتری بشوید، از طوفان فکری استفاده کنید. 

تا آنجا که می توانید بدون توجه به گرامر و املای لغات هر ایده ای به ذهنتان می رسد را روی کاغذ بیاورید. سپس به ساختار گرامری فکر کنید. بعد از آن با استفاده از گرامر و دیکته صحیح ایده‌ی خود را بنویسید. در نهایت یک بار آن متن را کامل بخوانید، یا از شخص دیگری بخواهید تا اشتباهات آن را تصحیح کند.

 

40. به علامت گذاری ها توجه کنید.

زیرا یک علامت نشانه گذاری مانند یک ویگول می تواند به طور کلی مفهوم منظور شما را به مخاطب دگرگون کند. به مثالهای زیر دقت کنید:

“A woman, without her man, is nothing.”

یک زن، بدون همسرش هیچ است.

“A woman: without her, man is nothing.”

زن کسی است که مردش بدون او هیچ است.

 

مثال دیگری که در زبان فارسی داریم این گونه است: “بخشش، لازم نیست اعدامش کنید.” و همین جمله با تغییر ویرگول “بخشش لازم نیست، اعدامش کنید.”

 

41. از ته دل آواز بخوانید!

 

 

به همه نشان دهید که چه صدای زیبایی دارید! آهنگ‌های انگلیسی یاد بگیرید و دائما آنها را زمزمه کنید تا اینتونیشن و شیوایی کلام شما تقویت شود. برای اطلاعات بیشتر به مقاله “انگلیسی از طریق آهنگ با 8 راهکار عالی” مراجعه کنید.

 

42. اگر کسی نیست که با او به انگلیسی صحبت کنید، از این روشها استفاده کنید: دوستان آنلاین، چت‌روم‌ها، انجمن‌ها.

همین طور می توانید مقاله “6 روش تمرین مکالمه زبان انگلیسی” را مطالعه کنید.

 

43. دایما تکنیک سایه را تمرین کنید.

به این صورت که به جملات انگلیسی گوش کنید و همراه با گوینده آن جملات را تکرار کنید. به ریتم و اینتونیشن جملات دقت کنید.

 

44. به برنامه های انگلیسی‌ رادیو گوش کنید.

حتی اگر با تمرکز گوش کنید، حداقل گوش‌ها یتان را آموزش می دهید.

 

45. آهنگها و جملات موجود در سی‌دی‌های انگلیسی را تقلید کنید.

این تمرین برای تقویت اینتونیشن، تلفظ و ریتم گفتار شما بسیار عالی است.

 

46. به تمرین دیکته بپردازید!

به یک سی‌دی یا صحبتهای یک دوست انگلیسی زبان گوش کرده هر چه می‌شنوید را بنویسید. حتما می دانید که دیکته در آزمون آیلتس به چه میزان حیاتی است!

 

47. صدای خود را ضبط کنید و به تلفظ و اینتونیشن خود گوش کنید.

این کار به شما کمک می کند تا بفهمید در چه بخشهایی مشکل دارید. البته هیچ کسی دوست ندارد صدای خودش را بشنود، اما شما جسور باشید و این کار را انجام دهید.

 

48. جلسات مدرس خود را ضبط کنید.

این روش برای مرور کردن خیلی مفید است. بعلاوه می توانید به سرعت صحبت کردن و اینتونیشن معلم تان گوش کنید.

 

49. استفاده از دیکشنری بدون ترجمه را فراموش نکنید.

از دیکشنری انگلیسی به انگلیسی استفاده کنید تا علاوه بر فکرکردن به انگلیسی ناچار به ترجمه نباشید.

 

50. به هیچ وجه از کار کردن با دیکشنری نهراسید.

اگر از کار کردن با دیکشنری سطح پیشرفته می ترسید، می توانید از دیکشنری‌های المنتری استفاده کنید.

 

51. خیلی به دیکشنری خود متکی نباشید.

دیکشنری فقط باید در حکم یک ابزار کمکی باشد نه معلم اصلی شما. سعی کنید معنی لغات را حدس بزنید، نه اینکه مستقیما به دیکشنری مراجعه کنید.

 

52. هرگز تسلیم نشوید. مثبت نگر باشید!

گاهی اوقات حس می‌کنید که با سرعت یادگیری شما به اندازه کافی نیست. همه فراگیران چنین احساسی دارند، پس نگران نباشید. بلاخره به نتیجه خواهید رسید! به قول حضرت حافظ هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور!

 

53. از یادگیری لذت ببرید.

وقتی لذت می‌بریم، طبیعتا بیشتر یاد می‌گیریم.

 

54. اگر هنگام صحبت کردن، مضطرب می شوید، قبل از آن که چیزی بگویید، دو بار نفس عمیق بکشید.

هنگام آرامش بهتر می توانید صحبت می‌کنید.

 

55. هر چند از گاهی به کتاب‌ها و سی‌دی‌هایی که در گذشته از آنها استفاده کردید نگاهی بیندازید تا انگیزه شما مضاعف شود.

قطعا از این که این مطالب برایتان بسیار ساده به نظر می رسند تعجب خواهید کرد! اینجاست که باید به خودتان تبریک بگویید زیرا سطح زبان شما ارتقا پیدا کرده است.

 

56. هیچ‌گاه برای یادگیری زبان انگلیسی نه زود است نه دیر. همه بهانه ها را برای یادگیری زبان کنار بگذارید.

پول ندارم، وقت ندارم، ای بابا دیگه از من گذشته، اصلا چرا زبان یاد بگیرم؟ و … منتظر چه هستید؟ برخیزید و همین امروز گامی جدی بردارید فردا شاید دیر باشد! جمله معروف جیم ران را به خاطر داشته باشید: “اگر واقعا خواهان انجام کاری باشید راهش را پیدا خواهید کرد، وگر نه بهانه اش را!” بد نیست بدانید که بسیاری از شرکت کنندگان دوره مکالمه آنلاین فرمول یک جزو مدیران پر مشغله ای هستند که علاوه بر مدیریت کسب و کار خود در حال ادامه تحصیل در سطوح فوق لیسانس و دکترا می باشند. این زبان آموزان عزیز با وجود سن بالا همچنان از چهره های موفق و درخشان دوره ما محسوب می شوند.

 

57. اهمال کاری سد راه موفقیت است.

برای جلوگیری از اهمال کاری باید ببینید چه چیزی مانع یادگیری زبان در شما می شود اهمال کاری یا عادات بدتان.

 

58. خود را دست کم نگیرید!

اگر هنوز به نتیجه‌ی مورد نظر خود نرسیده‌اید، به خاطر این نیست که استعداد یادگیری زبان ندارید، بلکه به این دلیل است که هنوز شیوه مخصوص یادگیری خود را پیدا نکرده اید.

 

59. از منابعی استفاده کنید که منطبق با سطح زبان شما باشد.

از متون یا منابع شنیداری که خیلی بالاتر یا پایین تر از سطح شما هستند استفاده نکنید. از منابعی استفاده کنید که شما را به چالش بکشد تا اینکه باعث دلسردی شما شوند. باید هر منبعی استفاده می کنید حداقل 75 درصد آن را متوجه شوید.

 

60. به هیچ وجه اصرار نداشته باشید که بدون لهجه صحبت کنید.

لهجه شما بخشی مهم از ماهیت فرهنگی شماست که باید در پاسداشت و نگهداشت آن بکوشید. افراد بومی زبان خیلی از شنیدن لهجه افراد غیر انگلیسی زبان لذت می‌برند. البته این سخن به این معنا نیست که منکر لهجه درست هنگام اسپیکینگ شویم. ولی بخاطر داشته باشید بر خلاف نظر برخی مدرسین، داشتن لهجه خوب در اولویت دوم و سوم امتیازات یک زبان آموز محسوب می شود نه اولین امتیاز!

 

61. انگلیسی، انگلیسی است!

انواع مختلفی از انگلیسی وجود دارد، بریتانیایی، آمریکایی، آفریقای جنوبی و… . هیچ کدام از آنها اشتباه نیستند و هیچ کدام نسبت به دیگری مزیتی ندارند. انگلیسی، انگلیسی است!

 

62. وسواس را کنار بگذارید!

به جای وسواس بی مورد سعی کنید تفاوت‌های انگلیسی بریتانیایی و آمریکایی را درک کنید و متعاقبا از کلمات این دو سبک انگلیسی استفاده کنید. مثلا آمریکایی‌ها به آسانسور Elevator و بریتانیایی‌ها Lift می‌گویند.

 

63. همراه خود فلش کارت داشته باشید.

 

 

می‌توانید لغات جدید را روی این کارت‌های کوچک نوشته و هر زمان کمترین وقت آزاد داشتید نگاهی کوتاه به آنها بیندازید.

 

64. از برگه یادداشتهای چسب دار استفاده کنید و آنها را همه جای خانه بچسبانید.

می‌توانید نام اشیا منزل را روی این برگه ها نوشته و روی هر یک بچسبانید!

 

65. از یادگیری عبارات فعلی غافل نشوید.

در انگلیسی صدها عبارت فعلی پرکاربرد وجود دارد. هر چه بیشتر روی معنی آنها تمرکز کنید، بیشتر می‌توانید معنی عبارات فعلی جدید را حدس بزنید. کم‌کم به ساختار این نوع عبارات پی خواهید برد.

 

66. شهود و بینش خود را به کار بگیرید. ببینید دلتان به شما چه می‌گوید.

قطعا وقتی ببینید حدس اولتان در مورد هر چیز تا چه اندازه دقیق است متعجب خواهید شد. همان طور که قبلا نیز اشاره کردیم اعتماد به نفس را فراموش نکنید.

 

67. از پراکندگی افکار خودداری کنید. درباره‌ی چیزی که می‌خواهید بگویید کمی فکر کنید.

شما با گرامر آشنایی دارید، اما ممکن است نتوانید موقع صحبت کردن به درستی از آن استفاده کنید.

 

68. با افراد جدید آشنا شوید.

سعی کنید با افراد انگلیسی زبان ارتباط ایجاد کنید. می‌توانید عضو یک انجمن شده یا به مکانهایی که گردشگران خارجی در آنها حضور دارند بروید و با آنها ارتباط ایجاد کنید.

 

69. همواره اولین کسی باشید که سر صحبت را به زبان انگلیسی باز می‌کند.

سعی کنید مکالمه را ادامه داده زنجیره را نبرید و هنگام گوش کردن به فرد مقابل از کلماتی استفاده کنید که گوینده را ترغیب به صحبت بیشتر کند مثل:

 really?    واقعا

 go on …      …خب، ادامه بده

 What happened then?     بعدش چی شد؟

منتظر نباشید تا دیگران با شما صحبت کنند. خودتان آغازگر باشید.

 

70. اهل بحث باشید!

با دیگران به صورت گروهی درباره‌ی موضوعی مشخص صحبت کنید. هر فرد باید دارای یک دیدگاه (ولو مخالف دیدگاه شما) باشد. سپس راجع به آن دیدگاه بحث کنید. سعی کنید منظورتان را منتقل کنید. به دقت به صحبت افراد گوش کنید. گوش دادن فعال در کلاس به شما کمک می‌کند تا از جلسات مطالعه گروهی مطالب بیشتری یاد گرفته و مشارکت بیشتری داشته باشید.

روی فردی که در حال صحبت کردن است تمرکز کنید. حرکات اضافی انجام ندهید و کاری دیگران و اتفاقات پیرامون نداشته باشید. شش دانگ حواستان جمع گوینده باشد. همه حرکات او را دنبال کنید و سعی کنید دقیقا آنچه می گوید را دنبال کنید. تکرار آن چه شنیده‌اید احتمالا به شما کمک می‌کند تا بتوانید افکار آنها را بهتر درک کنید.

 

71. یادگیری لغات انگلیسی به تنهایی کافی نیست.

شاید بتوانید به یک طوطی هم کلمات انگلیسی بیاموزید اما این به معنی نیست که طوطی قادر به انگلیسی صحبت کردن است. به جز لغت باید گرامر هم یاد بگیرید.

 

72. صرف زمان افعال که توسط انگلیسی‌زبان‌ها استفاده می‌شود، برای صحبت پیرامون زمان آنها است.

شاید برخی زمانها را نتوانید عینا در زبان فارسی پیدا کنید. آنچه مهم است این است که نسبت به زمانها در زبان انگلیسی شناخت کافی داشته باشید و بتوانید در نوشتار و گفتار خود به شکلی صحیح از آنها استفاده کنید. برای اطلاعات بیشتر در این خصوص می توانید به مقاله ”زمانها در زبان انگلیسی” مراجعه کنید.

 

73. افعال بی قاعده انگلیسی را یاد بگیرید.

در انگلیسی افعال بی‌قاعده‌ی زیادی وجود دارد. باید خوب تمرین کنید تا بخوبی آنها را یاد بگیرید.

 

74. به تلاشتان ادامه دهید!

اگر از صحبت کردن به زبان انگلیسی غافل شوید، خیلی طول نمی کشد که می‌بینید که سطح انگلیسی تان پایین آمده و تلاش‌های سخت شما هم به هدر رفته است.

 

75. یادگیری و تلاش را به بهانه نمره‌ی بد به تعویق نیندازید.

گاهی اوقات دانش‌آموزان به راحتی در آزمونهای مدرسه و دانشگاه نمرات خوبی می گیرند، اما در ایجاد ارتباط با دیگران از طریق انگلیسی صحبت کردن ضعیف هستند. اگر می توانیدراحت و سلیس به انگلیسی صحبت کنید، باید به خودتان افتخار کنید.

 

76. هوشمندانه تلاش کنید!

 

فراموش نکنید که هر گاه سخت تلاش کرده اید، موفق شده اید.

 

77. با دوستان انگلیسی بیاموزید.

یک نفر را برای تمرین کردن پیدا کنید تا بتوانید با هم دیگر تمرین کرده و به همدیگر انگیزه بدهید.

 

78. یادتان باشد انگلیسی به همان شکلی که نوشته می شود تلفظ نمی‌شود.

مثلا کلمه‌ی ough دارای شش تلفظ متفاوت است. الفبای فونتیک را یاد بگیرید. به این ترتیب می توانید کلمات موجود در دیکشنری را درست تلفظ کنید. ما در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک علاوه بر اصول مکالمه همه اصول تلفظ را از پایه آموزش می دهیم.

 

79. گوشهای خود را به صدای شوآ صدای (ə) عادت دهید.

 

 

شوآ یک حرف صدادار بدون استرس و خنثی است. شوآ رایج ترین صدا در انگلیسی است. برای مثال می‌توان به صدای حرف a در کلمه‌ی about و u در کلمه‌ی supply اشاره کرد.

 

80. فراموش نکنیدکه هر چه سطح زبان شما قوی تر باشد به همان نسبت با سرعت کم تری پیشرفت می کنید.

معمولا بیشترین سرعت پیشرفت زمانی رخ می‌دهد که در سطوح مبتدی هستید. تصور نکنید که چیزی یاد نمی‌گیرید، مسئله فقط این است که سرعت پیشرفت شما نا محسوس است.

 

81. حواستان باشد که از زبان انگلیسی نسبت به هر موقعیتی (رسمی و غیر رسمی) بجا و اصولی استفاده کنید.

مثلا استفاده از اصطلاحات عامیانه در جمع دوستان اشکالی ندارد، اما در یک جلسه‌ی کاری اصلا درست نیست. ببینید بهتر است کلمات و عباراتی که آموخته‌اید را در چه موقعیتی بایستی به کار برد.

 

82. انگلیسی کتابی با انگلیسی واقعی ( نوع انگلیسی بکار رفته در محاورات عامیانه) تفاوت بسیاری دارد.

برای یادگیری اصطلاحات عامیانه بهترین کار تماشای فیلم است. برای آشنایی بیشتر با بهترین مجموعه انگلیسی واقعی به محصول “انگلیسی واقعی به سبک فرندز” مراجعه کنید.

 

83. هنر رنگ آمیزی در اسپیکینگ را جدی بگیرید!

یاد گرفتن اصطلاحات کار ساده ای نیست، اما استفاده از آنها در اسپیکینگ بسیار شما را ذوق زده کرده و به رنگ آمیزی اسپینگ شما به عنوان یک زبان آموز حرفه ای کمکی شایان می‌کند.

 

84. بومی های انگلیسی زبان هنگام صحبت کردن معمولا کلمات را به یکدیگر متصل می کنند.

این اتصال می تواند به یکی از این دو روش انجام شود: روش اول عبارتست از اتصال حرف بی صدا در آخر یک کلمه به ابتدای حرف صدادار در کلمه بعدی. مثال:

فرم نوشتاریturn off
فرم گفتاریtur-noff

 

فرم نوشتاریCan I have a bit of egg?
فرم گفتاریca-ni-ha-va-bi-to-vegg?

 

روش دوم اتصال حرف صدادار در آخر یک کلمه به ابتدای حرف صدادار در کلمه بعدی. مثال:

فرم گفتاری صدا در انتهای اولین کلمهفرم نوشتاری
payyall/eɪ/pay all
theyend/i:/the end
lieyon/aɪ/lie on

 

فرم نوشتاریThey all buy at the arcade.
فرم گفتاریtheyyall buyyat theyarcade

 

فرم گفتاری صدا در انتهای اولین کلمهفرم نوشتاری
gowout/əʊ/go out
toowoften/u:/too often

 

فرم نوشتاریYou all go out too often.
فرم گفتاریyouwall gowout toowoften

 

باید این قوانین را یاد گرفته تمرین کنید تا مهارت شنیداری و تلفظ شما تقویت شود.

 

85. از اینترنت به عنوان منبعی غنی استفاده کنید.

 

 

همچنین به منابع متعددی که در سایت دکتر زبان معرفی کرده ایم مراجعه کنید. به عنوان نمونه می توانید نُه اپلیکیشن پر کاربرد را در مقاله ”یادگیری زبان انگلیسی با 9 اپلیکیشن فوق العاده موبایل” ببینید.

 

86. نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.

ببینید در چه بخش‌هایی نیاز به یادگیری و تقویت بیشتر دارید. البته، نباید نقاط قوت خود را هم نادیده نگیرید. به خودتان بابت هر پیشرفت پاداش بدهید.

 

87. اشتباهات خود را کنار بگذارید.

احتمالا بارها و بارها دچار اشباهات گرامری می شوید. از آزمون‌های انگلیسی همراه با پاسخنامه به عنوان ابزاری برای مطالعه استفاده کنید. اشتباهات خود را بررسی کنید و روی یک یا دو اشتباه خود تمرکز کنید. از کتابهای گرامر مورد علاقه‌ی خود برای چک کردن قواعد دستور زبان استفاده کنید.

 

88. از حروف تعیین (a/an, the) به شکل درست استفاده کنید.

برای آشنایی بیشتر با کاربرد حروف تعریف به بخش “گرامر به روایت دکتر زبان” مراجعه کنید.

 

89. برای اینکه بهتر صحبت کنید، از تصویر سازی کنید.

مثلا پیش از رفتن به رستوران، به این فکر کنید که پیشخدمت به شما چه جملاتی خواهد گفت و این که قرار است خودتان از چه جملات و عباراتی استفاده کنید.

 

90. زبان بدن و حرکات بدن بیشترین میزان یک ارتباط را تشکیل می دهند.

 

زبان بدن و حرکات بدن در فرهنگ‌ها و کشورهای مختلف معانی متفاوت دارد. برای مثال در کشورهای انگلیس، استرالیا و نیوزلند معنای علامت V با کشورهای دیگر فرق می کند. اگر کف دست به سمت شخص اشاره کننده و پشت دست به سمت ناظر باشد نشانه توهین است. در حالی که در بین فرهنگهای دیگر به مفهوم پیروزی است. این مفهوم در مورد نشان دادن شصت به افراد نیز به همین صورت است.

 

91. ساده‌ترین کار خوابیدن است!

بعد از خواب کافی می‌توانید یادگیری بهتری داشته و طبیعتا تمرکز بیشتری خواهید داشت. به مقاله “یادگیری زبان در خواب، رویا یا واقعیت” مراجعه کنید.

 

92. اگر از نظر مالی برایتان امکان پذیر است در یک انگلیسی زبان در یک دوره آموزش مکالمه شرکت کنید.

اما اگر چنین شرایطی را ندارید بهترین پیشنهاد ما شرکت در دوره بین المللی “مکالمه آنلاین فرمول یک” است. در این دوره شرکت کنندگان از سراسر دنیا شرکت دارند.

 

93. اگر در خارج از ایران تحصیل می‌کنید، سعی کنید با مردم دیگر کشورها نیز ارتباط برقرار کنید نه فقط مردم کشور خودتان.

سعی کنید با افراد غیر فارسی زبان هم اتاق شوید. سعی کنید با مردمان کشورهای دیگر وقت بگذرانید و از فرهنگ آنها کسب تجربه کنید.

 

94. به فرصت های بزرگتر فکر کنید!

آیا تا بحال به کارکردن یا شرکت در یک دوره‌ی آموزشی در خارج از ایران فکرکرده اید؟

 

95. سرمایه گذاری برای آموزش خود را جدی بگیرید!

 

برای خودتان یک معلم حرفه‌ای بگیرید. هیچ کس نمی خواهد چیزهای اشتباه یاد بگیرد.

 

96. هیچ کس نمی‌تواند تمام زبان انگلیسی را یاد بگیرید.

شما هم نیازی نیست خودتان را به دردسر بیندازید. یک راه میانبر و کاربردی این است که به یادگیری کلماتی بپردازید که از نظر تلفظ با هم یکسان هستند ولی معنا و دیکته متفاوتی دارند. مثال:

stationary/stationery            ثابت / لوازم التحریر

brake/break ترمز / شکستن

coarse/course درشت / دوره

peace/piece              صلح / قطعه

whole/hole           کُل / سوراخ

stare/stair       خیره شدن / پله

 

97. اگر در سطح مبتدی هستید ببینید یک جمله را به چه روشهای دیگری می توانید بیان کنید.

این کار باعث می‌شود شنیدن جملات شما برای مخاطبین جذاب باشد. البته مراقب باشید از جملات دشوار استفاده نکنید. مثلا ببینید برای گفتن خداحافظی به غیر از Goodbye از چه جملات دیگر می توانید استفاده کنید. صدها نمونه از این جملات را می توانید در محصول پر مخاطب “انگلیسی ترافیکی” پیدا کنید.

 

98. وقتی در یک دوره آموزش مکالمه ثبت نام می کنید همواره برای کلاس درس آماده باشید.

سعی کنید تکالیف خود را سریعا انجام دهید و در زمان لازم آنها را ابه استاد راهنما ارائه کنید. پیش از کلاس یادداشت‌ها و درسها را مرور کنید. این کار به آماده شدن حافظه‌تان کمک کرده و برای یادگیری درس آماده می شوید.

 

99. در کلاس کاملا متمرکز باشید.

به درس توجه کنید و به بیرون پنجره نگاه نکنید. هیچ وقت دیر نکنید و همیشه چند دقیقه قبل از شروع درس، در کلاس حاضر باشید. کنار افرادی که انگلیسی صحبت نمی‌کنند ننشینید. موبایلتان را خاموش کنید. منظم باشید باشید و کتاب، دفترچه و خودکار به همراه داشته باشد.

 

100. برای درس خواندن، مکانی راحت و آرام پیدا کنید.

باید جایی را انتخاب کنید که بتوانید ۱۰۰ درصد تمرکز کنید.

 

101. آخرین و مهمترین نکته این که برای کسب نتیجه عالی و تضمینی در “دوره مکالمه آنلاین فرمول یک” شرکت کنید!

مهم نیست در چه سطحی از زبان انگلیسی هستید. در این دوره می توانید انگلیسی را از صفر صفر شروع کرده و به نمره هفت آزمون بین المللی آیلتس برسید.

 

 

 

 

امام حسین از دیدگاه کریس هیووِر

امام حسین‌(ع) شخصیتی است که محدود به یک مکان و یک مذهب و یک عده خاص نیست. امروزه می بینیم که حتی هموطنان زرتشتی و مسیحی عزیزمان در روز عاشورا به احترام امام حسین علیه السلام و حرکت او به سوگ می‌نشینند و یا در مراسم عزاداریش شرکت می‌کنند.

امام حسین از دیدگاه کریس هیووِر

“… مردی از خانه‌ی فاطمه بیرون آمده است، تنها و بی کس، با دست‌های خالی، یک تنه بر روزگار وحشت و ظلمت و آهن یورش برده است. جز “مرگ” سلاحی ندارد! اما او ، فرزند خانواده‌ای است که “هنر خوب مردن” را، در مکتب حیات، خوب آموخته است…”

                                                                                                                                                                     (دکتر شریعتی)

 

امام حسین از دیدگاه کریس هیووِر

 

امام حسین‌(ع) شخصیتی است که محدود به یک مکان و یک مذهب و یک عده خاص نیست. امروزه می بینیم که حتی هموطنان زرتشتی و مسیحی عزیزمان در روز عاشورا به احترام امام حسین علیه السلام و حرکت او به سوگ می‌نشینند و یا در مراسم عزاداریش شرکت می‌کنند.

امام حسین با فداکاری‌های خود چنان درسی به تاریخ داد که مذاهب دیگر نیز نتوانسته‌اند خاموش بنشینند. چنانچه علمای غیر مسلمان سخن‌های بسیاری در وصف ایشان به میان آورده‌اند. از جمله ایروینگ، واشنگتن مورخ آمریکایی می گوید “در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگ های تفدیده عراق، روح حسین فناناپذیر است ; ای پهلوان، و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین!”

در این مقاله به صحبتهای کریس هیووِر اندیشمند مسیحی ایرلندی تبار در مورد امام حسین می پردازیم. به منظور تقویت لیسینینگ فایل صوتی همراه با متن و ترجمه نیز ارائه شده است:

 

 

If we are to understand the meaning of Karbala,

اگر می خواهیم مفهوم کربلا را درک کنیم،

 

 we need to take it out of an Iraqi context, out of a Shia context, out of a Muslim context, and to see it as a piece profoundly of human drama.

باید به آن فراتر از سرزمین عراق، فراتر از یک بحث مربوط به شیعیان یا مسلمانان نگاه کنیم، باید واقعه کربلا را بعنوان یک بخش از سرگذشت بشریت ببینیم.

 

As a community, we have a history.

ما انسان ها یک تاریخ جمعی داریم.

 

We didn’t just start with our own generation.

ما اولین نسل بشر نیستیم .

 

And we can look back into how other human beings lived the human project.

می توانیم به گذشته و نحوه زندگی انسانهای دیگر نگاه کنیم.

 

 We can take examples from them. We can also take warnings from them.

می توانیم از آنها الگو بگیریم  و همچنین می توانیم از آن درس عبرت و هشدار بگیریم.

 

These are the circumstances that led these people to do these terrible things.

این که انسان ها تحت آن شرایط آن اعمال ناپسند انجام دادند.

 

 This is the person who in this situation responded in this wonderful and noble way.

و این شخص در این شرایط به این شکل عالی و شرافتمندانه عمل کرد.

 

I, as a Christian, would also want to take my own lessons in remembering the events of Karbala.

من نیزکه مسیحی هستم  دوست دارم با یادآوری وقایع کربلا از آنان درس بگیرم.

 

To understand the importance of Imam Hussein, we need to go back to the time of the Prophet himself.

برای درک اهمیت امام حسین بایستی به دوران خود پیامبر برگردیم.

 

Because the Prophet designates his successor as Ali to lead the community.

زیرا پیامبر(ص) حضرت علی(ع) را بعنوان جانشین خود برای رهبری جامعه منصوب می کند .

 

And so we start to establish a principle of God deciding who should be the leader of the community.

و این اصل شکل می گیرد که خداوند است که  رهبر جامعه را تعیین می کند.

 

 Everybody accepts that Yazid is a very bad example of Muslim life, let alone of Muslim leadership.

همه اتفاق نظر دارند که یزید نمونه ای زشت از زندگی یک مسلمان بود تا چه رسد به این که بخواهد رهبریت مسلمین را داشته باشد.

 

He openly disobeyed the command of God. He openly disobeyed the Sharia.

او علنا علیه دستورات الهی عمل می کرد. صراحتا احکام الهی را زیر پا می گذاشت.

 

It is a crisis of leadership and a crisis of deciding how are you going to respond when injustice and tyranny is facing you.

در این هنگام بحران رهبری پیش می آید و این بحران که دربرابر ظلم و عصیان چگونه باید پاسخ گفت.

 

Now, we have here a Hadith of Prophet Muhammad which enables us to get a sense of importance of this.

حدیثی از پیامبر (ص) داریم که اهمیت این موضوع را به ما نشان میدهد.

 

 He says on one occasion the greatest Jihad is to speak the word of truth into the face of a tyrant.

او به مناسبتی می فرماید:  ” بزرگترین جهاد گفتن حرف حق در برابر سلطان جائر است . ”

 

 This is the highest challenge to any human being. To actually face down a tyrant and not give in.

این سخت ترین چالش برای هر انسانی است. این که جلوی یک فرد ظالم بایستد و تسلیم نشود.

 

So this is what’s going on in the mind of Hussein in Medina with his community, and he knows that in a very short period of time he is going to be faced with the demand to make an oath of allegiance to Yazid, who(m) he knows to be a totally unworthy person to lead the community.

بنابراین در مدینه ، در ذهن حسین علیه السلام این موضوع می گذرد و او می داند که چیزی نمانده تا یزید از او  بخواهد که با او بیعت کند و او می داند که یزید برای رهبری جامعه شخصی کاملا بی کفایت است .

 

Something dramatic has happened in the Muslim community at this stage.

در این مرحله در جامعه اسلامی اتفاقی هولناک در حال شکل گیری است.

 

We’re not even yet fifty years after the death of the prophet, and we are about to see the prophet’s own grandson being massacred.

هنوز 50 سال از درگذشت پیامبر نگذشته و ما در آستانه قتل عام نوه پیامبر قرار داریم.

 

The night before the battle, Imam Hussein gathers together his people and says to them: Look! Tomorrow we are going to be attacked. Please, it’s me they want. Go away. Leave.

شب قبل از نبرد امام حسین (ع) یاران خود را جمع می کند و به آنها می گوید: ببینید فردا به ما حمله خواهند کرد. آنها با من کار دارند خواهش می کنم شما از اینجا بروید.

 

امام حسین از دیدگاه کریس هیووِر

And they respond: We won’t go. We’ll stay. We will die with you.

اما آنها پاسخ می دهند ما نخواهیم رفت. ما می مانیم و همراه تو کشته می شویم.

 

And now we see another huge human dimension of the question:

در اینجا با بُعدی عظیم ازاین مساله روبرو می شویم:

 

What do you do if you are the supporter of an upright, honest, just person who is facing injustice?

و آن این که اگر شما مدافع یک فرد نجیب، درستکار و شرافتمند بودید که تحت ظلم واقع شده چه می کردید؟

 

 Do you stand with him even at the cost of your own life? Or do you run to save yourself?

آیا درکنارش می ماندید حتی به قیمت از دست دادن جانتان؟ یا برای نجات جان خود می گریختید؟

 

Hussein dies in the desert. His followers are killed with him. These are, in the terms of the world, pretty insignificant acorns. And yet it reminds us that God’s acorns grow into mighty oak trees. Because here we are 2000 years after the time of Jesus, 1400 years after the time of Hussein, and we remember them and they are examples to us still and their names live on in the lives of their followers in ways that they could not possibly have imagined.

حسین (ع) دربیابان کشته می شود یارانش همراه او کشته می شوند. در نگاه و ادبیات بشری اینها  دانه های بلوطی بیش نبودند و با این حال یادآور آن هستند که دانه های بلوط خدایی تبدیل به درختان عظیم بلوط می شوند. چون می بینیم با اینکه 2000 سال از میلاد مسیح (ع) می گذرد و 1400 سال از زمان امام حسین (ع ) می گذرد،

 

And it reminds us then in our life of faith what matters is not the impact that we have, how can we measure it, but how faithful are we to what God calls us to do and to plant in the trust that the acorn that we plant today however small it may be, in God’s good grace and in God’s good time can grow into a mighty oak.

ما هنوز آنها رابه یاد می آوریم و آنها برایمان الگو هستند و نام آنها در زندگی پیروانشان زنده است بصورتی که خود آنها هم نمی توانستند تصورش را بکنند و به ما هم در مورد زندگی ایمانی خودمان یادآوری می کند که مهم این نیست که اثری که می گذاریم چقدر قابل اندازه گیری است، بلکه مهم آن است که چقدر به دستورات خداوند پایبند هستیم و اینکه آن دانه های بلوط را بکاریم و اعتماد داشته باشیم که دانه بلوطی که امروز می کاری هر چقدر هم کوچک به لطف خدا و هرزمان که خدا بخواهد می تواند به درخت بلوطی عظیم تبدیل شود.

 

This is the life of faith. We do not ask to see results now.

زندگی ایمانی این گونه است.ما در پی نتایج آنی نیستیم.

 

در پایان توجه شما را به خاطره ای شگرف از دکتر زرین کوب در باب روز عاشورا دعوت می کنم.

 

روز عاشورا بود و درمراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص باحضور تعداد زیادی تحصیل کرده وبه اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی،  نگاهی به بنرتبلیغاتی که اسم و تصویرم  را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و درگوشه ای نشستم.

 

دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند. برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود. هر چه بیشترفکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم. ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :

 

ببخشیدشما استاد زرین کوب هستید ؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین طور که صحبت می کرد،دقیق نگاهش می کردم،این بنده خدا چراباید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی باچهره ای چین خورده و آفتاب سوخته،متین و سنگین و باوقار.

 

می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده ،و دراوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ وشروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه،و چه زیبا غزل حافظ را می خواند. پرسیدم: حالا چرامشتاق دیدن بنده بودید؟

گفت: سؤالی داشتم.

 

گفتم: بفرما.

 

پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟

 

گفتم: خب بله ،صددرصد.

 

گفت: ولی من اعتقاد ندارم.

 

پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با اولذت می بردم)

گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم،یک زحمتی برای من می کشید؟

 

گفتم: اگر ازدستم بر بیاد ،حتما ،چرا که نه؟

 

گفت: یک فال برام بگیرید.

 

گفتم: ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم.

 

بلافاصله دیوانی جیبی ازجیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما

 

مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام؛ می خوام ببینم حافظ درمورد امروز ( روز عاشورا )چی میگه؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ ،عاشورا ،اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟ باوجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ،غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟

گفتم: هیچی، الان، در خدمتتان هستم.

چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم:

 

زان یار دلنوازم شکریست با شکایت

گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت

 

بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم

یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت

 

رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس

گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت

 

در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا

سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

 

چشمت به غمزه ما راخون خورد و می‌پسندی

جانا روا نباشد خونریز را حمایت

 

در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود

از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت

 

از هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود

زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت

 

ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم

یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت

 

این راه را نهایت صورت کجا توان بست

کش صد هزار منزل بیش است در بدایت

 

هر چند بردی آبم روی از درت نتابم

جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت

 

عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ

قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت

 

خدای من این غزل  اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم. این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهارستون بدنش می لرزید  ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود.

 

متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده  ،حالا دیگه می دونستم  سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ،ایمان پیدا کردم استاد ،گریه امانش نمی داد … آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.

 

پیشنهاد میکنم  هر وقت حال خوشی داشتید ، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد این اشعار را زمزمه کنید. متن انگلیسی زیارت عاشورا را می توانید از اینجا بخوانید!

 

 

انگلیسی با طعم پاپ کُرن

اگر می خواهید از طریق فیلم به یادگیری زبان بپردازید، برای آن که بتوانید به طور کامل صحبتهای بازیگران را بفهمید قطعا با مشکلاتی روبرو خواهید شد. با رعایت موارد گفته شده در این مقاله می توانید بهترین نتیجه را از تماشای فیلمهای زبان اصلی به عنوان ابزاری قدرتمند برای یادگیری زبان انگلیسی بگیرید!   نخست ببینیم چرا زبان را باید از طریق فیلم یاد بگیریم؟   در پاسخ به این سوال که چرا بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی از […]

انگلیسی با طعم پاپ کُرن

اگر می خواهید از طریق فیلم به یادگیری زبان بپردازید، برای آن که بتوانید به طور کامل صحبتهای بازیگران را بفهمید قطعا با مشکلاتی روبرو خواهید شد. با رعایت موارد گفته شده در این مقاله می توانید بهترین نتیجه را از تماشای فیلمهای زبان اصلی به عنوان ابزاری قدرتمند برای یادگیری زبان انگلیسی بگیرید!

 

نخست ببینیم چرا زبان را باید از طریق فیلم یاد بگیریم؟

 

در پاسخ به این سوال که چرا بهترین روش یادگیری زبان انگلیسی از طریق فیلم و سریال است باید گفت یادگیری زبان از طریق فیلم از جمله متدهای موثری است که کمتر جایگزینی می توان برای آن پیدا کرد. امروزه تقریبا به هر زبانی که علاقه مند باشید می توانید فیلم مورد علاقه خود را به آن زبان پیدا کنید. اولین دلیل که چرا بایستی از طریق فیلم زبان را بیاموزیم این است که از طریق تماشای فیلم با نحوه مکالمات واقعی افراد بومی زبان – انگلیسی واقعی – آشنا می شویم.

 

با گوش کردن به این نوع صحبت ها قادر خواهیم شد صحبتهای افراد بومی زبان را نیز در موقعیت های گوناگون و محیط واقعی بهتر و راحت تر متوجه شویم.

 

دوم این که هنگام تماشای فیلم لغات و اصطلاحات را در متن فیلم یاد می گیریم. در واقع ناچار نیستیم لغات را به صورت مجزا یاد بگیریم. اگر معنای کلمه ای را متوجه نشدیم می توانیم از داستان فیلم و همین طور زبان بدن بازیگران فیلم کمک بگیریم. همچنین می توانیم کاربردهای مختلف و مناسب کلمات را در موقعیت های گوناگون یاد بگیریم.

 

و بلاخره این که تماشای فیلم، اعتیاد آور و با حال است. وقتی به این روش عادت کنیم دیدن فیلمهای زبان اصلی به یکی از سرگرمی های لذت بخش برای ما تبدیل می شود. در نتیجه ی ماهیت اعتیاد آور فیلم های زبان اصلی مهارتهای زبانی ما نیز تا حد بسیار زیادی افزایش خواهد یافت.

 

حالا می پردازیم به معرفی 10 اشتباه رایج زبان آموزان هنگام تماشای فیلم و راهکارهای برخورد با این اشتباهات. برای آن که بتوانید از تماشای فیلم حداکثر استفاده را ببرید باید این موارد را بکار ببندید.

 

اشتباه شماره 1: تماشای فیلم بدون دریافت کمک

برخی از زبان آموزان همواره وسوسه می شوند که به تنهایی به تماشای فیلمهای زبان بنشینند. چون فکر می کنند می دانند که چگونه باید فیلم های زبان اصلی را تماشا کنند.

 

راهکار:
قبل از اینکه سراغ فیلمهای طولانی بروید از سایت YouTube ویدیوهای کوتاه تماشا کنید. در یوتیوب فیلم های کوتاه بسیاری به زبانهای مختلف موجود است و بسیاری از آنها دارای زیرنویس هستند. مثلا آهنگ “Paint Me” با دو زیرنویس انگلیسی-کُره ای برای فراگیران زبان کُره ای مناسب است. بعد از تماشای فیلمهای کوتاه می توانید سراغ فیلمهای طولانی تر بروید.

از منابع اضافی کمک بگیرید. برای یافتن معانی لغات حین تماشای فیلم می توانید از اپلیکیشن های ترجمه همراه با ترجمه صوتی استفاده کنید. این اپلیکیشن ها برای Android و همین طور iOS موجود هستند.

 

اشتباه شماره 2: انتخاب فیلم نامناسب

 

شاید تماشای پرفروش ترین فیلم ها وسوسه برانگیز باشد، اما بزرگترین همیشه به معنای بهترین نیست، بویژه وقتی بحث بر سر یادگیری زبان باشد. اغلب زبان آموزان صرفا یک فیلم را بر اساس علاقه شخصی انتخاب می کنند نه بر اساس سطح دشواری و لغات به کار رفته در آن فیلم. البته بدون شک بایستی در انتخاب فیلم موضوع علاقه شخصی را هم لحاظ کرد اما قطعا موارد بیشتری نیز وجود دارد که باید در نظر گرفت.

 

راهکار:

سطح دشواری فیلم را بررسی کنید.
ابتدا باید سطح دشواری فیلم را بررسی کنید. غالبا می توانید این کار را بر اساس سبک فیلم انجام دهید. مثلا بیشتر فیلمهای کودکان نسبتا ساده هستند. فیلمهای اکشن نیز قابل فهم هستند چون غالبا متکی بر صحنه های فیلم هستند تا دیالوگهای آن. البته درک فیلمهای معروف و پرمحتوا (مانند فیلمهایی که موفق به دریافت اسکار می شوند) معمولا برای زبان آموزان کمی دشوار ترند زیرا برای درک آنها حتما باید از زیرنویس استفاده کرد.

 

لغات خاصی را مورد هدف قرار دهید.
باید ببینید در یک فیلم چه نوع لغاتی بکار رفته است. برای مثال، در یک فیلم جنایی ممکن است تعداد زیادی واژه های تخصصی استفاده شده باشد که شاید اصلا نیازی به یادگیری آنها نداشته باشید. اما برخی فیلمها مانند فیلمهای عاشقانه کمدی معمولا شامل لغات عامیانه تری هستند. به همین نحو اگر بخواهید یک سری لغات خاص را یاد بگیرید، بهتر است فیلمی را انتخاب کنید که این دسته لغات خاص در آن فیلم استفاده شده باشند.

 

لذت بردن را فراموش نکنید!

 

انگلیسی با طعم پاپ کُرنو بلاخره ببینید از تماشای چه نوع فیلمی لذت می برید. لذت بردن از تماشای یک فیلم عامل اصلی حفظ انگیزه برای تماشای فیلم و متعاقب آن یادگیری از طریق دیدن فیلم است. بدیهی است که نباید با تماشای فیلمهایی که لذت بخش نیستند خودمان را برای یادگیری زبان به زحمت بیندازیم!

 

اشتباه شماره 3: تماشای فیلم بدون برنامه ریزی

برخی زبان آموزان تصور می کنند برای تماشای یک فیلم تنها کاری که باید انجام دهند تهیه مقداری تنقلات مثل چیپس و ذرت بو داده و نوشیدنی است. اگر بدون برنامه ریزی به تماشای یک فیلم بپردازید کار خود را از آنچه هست دشوار تر می کنید. مسلما اگر درمورد یک فیلم چیزی ندانید، فهمیدن آن فیلم برایتان مشکل تر خواهد شد. زیرا ممکن است بیشتر تمرکز شما معطوف شخصیتهای فیلم شده و توجه کمتری به وجوه زبانی فیلم بنمایید. بدتر از همه این که، اگر درک فیلم برای شما مشکل باشد، ممکن است علاقه خود را کلا نسبت به تماشای فیلم از دست بدهید. درنتیجه از فرصت بهبود تقویت مهارتهای زبان از طریق یکی از جذاب ترین روشهای ممکن محروم شوید.

 

راهکار:

کمی تحقیق کنید.

از قبل کمی خود را آماده کنید. قبل از تماشای فیلم بررسی مختصری درمورد آن انجام دهید. اگر می توانید خلاصه ای از فیلم را در اینترنت پیدا کرده و بخوانید. معمولا می توانید خلاصه ای از فیلمهای معروف خارجی زبان را از دو سایت IMDB و Wikipedia پیدا کنید. خواندن خلاصه فیلم از قبل به شما کمک می کند تا مواردی که احیانا حین تماشای فیلم از دست می دهید را متوجه شوید.

 

بازیگران فیلم را بشناسید.

قبل از تماشای فیلم اطلاعاتی را راجع به بازیگران فیلم به دست بیاورید. به این ترتیب موقع تماشای فیلم زمان شما برای شناسایی بازیگران و نقش آنها در فیلم هدر نمی رود.

 

اشتباه شماره 4: یادگیری با یک فیلم بلند

اغلب زبان آموزان به مطالب طولانی گوش نمی کنند زیرا فعالیتهای شنیداری معمولا کوتاه هستند. افراد علاقه مند به فیلم غالبا تصور می کنند چون می توانند یک فیلم را به زبان مادری خود تماشا کنند پس حتما می توانند همان فیلم را به زبان انگلیسی نیز تماشا کنند. اگر چه میتوان یک فیلم را به زبان مورد نظر تماشا کرد، اما یادگیری انگلیسی از طریق فیلمهای طولانی می تواند طاقت فرسا باشد. چون فهمیدن زبان مورد نظر نیاز به تمرکز و فکر زیاد دارد.

 

راهکار:

فیلم را به چند بخش تقسیم کنید.
یکی از رروشهای مناسب برای ساده سازی فیلم تقسیم کردن آن به چند بخش است. بجای اینکه سعی کنید همه فیلم را یکباره تماشا کنید، آن را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید. شاید هنوز آمادگی آن را نداشته باشید که یک فیلم دوساعته به زبان انگلیسی تماشا کنید، اما احتمالا می توانید به راحتی یک قسمت از آن را کار کنید. تقسیم یک فیلم به چند بخش به شما این اطمینان را می دهد که برای تقویت مهارت شنیداری با حجم زیادی از مطلب روبرو نیستید.

 

اشتباه شماره 5: سرسری تماشا کردن فیلم

وقتی یک فیلم را به زبان فارسی تماشا می کنید، به راحتی همه آن را دنبال می کنید و البته شاید در این بین فقط چند دفعه برای خوردن خوراکی از مقابل تلوزیون بلند شوید. اما اگر بخواهید یک فیلم زبان اصلی را یکسره تماشا کنید احتمالا ناچار خواهید شد یادگیری لغات و قواعد گرامری را به شکل سرسری انجام دهید.

 

انگلیسی با طعم پاپ کُرن
چندین دلیل برای این امر وجود دارد. ابتدا،شاید چیزی را جا بیاندازید. ممکن است درک جزییات مهم به زبان انگلیسی برایتان سخت تر باشد، در نتیجه سر درگم شوید. بعلاوه، تکرار کردن برای یادگیری زبان مهم است و تماشای بی وقفه یک فیلم مجالی برای تکرار کردن باقی نمی گذارد. در نتیجه نمی توانید لغات و قواعد گرامری را به خاطر بسپارید.

 

راهکار:

برای پردازش اطلاعات به خودتان استراحت بدهید.

برای این که اطلاعات به خوبی در مغز شما پردازش شوند به خودتان استراحت های متعدد بدهید. بعد از هر یک یا دو صحنه بهتر است درباره چیزی که دیدید فکر کنید. چه اتفاقی افتاد؟ چه لغت جدیدی شنیدید؟ مرور این موارد به شما فرصت می دهد تا فیلمی را که تماشا می کنید در مغز خود پردازش کنید.

 

بارها و بارها یک فیلم را تماشا کنید!
سعی کنید صحنه های مهم و کلیدی را چندین بار تماشا کنید، به نقل قولهای جالب، لغات جدید یا ساختارهای گرامری دشوار توجه ویژه ای داشته باشید. اگر مطلبی را دوست دارید سعی کنید آن را بخاطر بسپارید! اینکار نه تنها به شما کمک می کند تا لغات را بخاطر بسپارید بلکه به شما کمک می کند تا در مکالمات خود از آن ساختارها و لغات نیز استفاده کنید.

 

اشتباه شماره 6: انتظار داشته باشید که بلافاصله متوجه صحبتهای فیلم بشوید.

 

برخی زبان آموزان به غلط تصور می کنند چون قبلا کلاس زبان رفته اند و یا به طور خودآموز زبان خوانده اند، پس بایستی بتوانید تمام فیلم را بلافاصله بفهمند. الزاما این گونه نیست. بسیاری از زبان آموزان در درک جملات بومی زبانها با مشکل روبرو هستند هر چند خیلی منابع را راحت تر متوجه می شوند. بنابراین حتی دانش آموزانی که سالهای زیادی زبان خوانده اند ممکن است قادر به درک سریع و درست فیلم های زبان اصلی نباشند. بعلاوه اگر توقع داشته باشید که بلافاصله متوجه یک فیلم شوید و این امر محقق نشود به خودتان آسیب می زنید، زیرا ممکن است نا امید و بی انگیزه شوید.

 

راهکار:

از خودتان انتظار معقول داشته باشید.
برای فرار از این مهلکه از خودتان انتظارات رویایی نداشته باشید. مطمئن باشید که متوجه بخشی از فیلم خواهید شد. اما بدانید که نفهمیدن همه فیلم چیزی نیست که بخاطرش خجالت بکشید زیرا این امر دانش کلی شما را زیر سوال نخواهد برد. حتی اگر خیلی هم زبان بخوانید، درک صحبتهای بومی زبانها نیازمند زمان است. به تماشای فیلم ادامه دهید و بدانید ممکن است در برخی مواقع نتوانید در نخستین بار بطور کامل محتویات یک فیلم را بفهمید.

 

اشتباه شماره 7: فیلم را منفعلانه تماشا کنید.

 

بیشتر مواقع ممکن است با یک فیلم ارتباط برقرار نکنید. در این صورت ممکن است تصور کنید کسانی که با آنها به تماشای فیلم نشسته اید دیگر رغبتی به ادامه تماشای فیلم با شما نخواهند داشت. بیشتر افراد به شکلی منفعل – یعنی بی سر و صدا – به تماشای فیلم مورد علاقه خود می پردازند. اما وقتی در حال یادگیری زبان هستید باید بیشتر درگیر شوید.

درست است که با تماشای فیلم به نوعی مهارت لیسنینگ خود را تقویت می کنید اما پا را فراتر گذاشته و به غیر از گوش کردن مهارتهای دیگر را نیز تمرین کنید. گوش دادن، صحبت کردن و نوشتن، مهارتهای متفاوتی هستند. اگرچه تماشای فیلم مهارت شنیداری شما را تقویت می کند، اما معمولا تاثیر چندانی بر مهارت اسپیکینگ و رایتینگ ندارد، که این موضوع خود منجر به عدم تعادل در یادگیری مجموعه مهارتهای زبان در شما خواهد شد. اما اگر کمی بیشتر تلاش کنید، می توانید فیلم را به نوعی تمرین سازنده برای تقویت زبان انگلیسی تبدیل کنید.

 

راهکار:

فیلم دیدن و صحبت کردن را با هم ترکیب کنید.

برای اینکه از تماشای یک فیلم بهره بیشتری ببرید، باید سعی کنید علاوه بر گوش دادن صحبت هم بکنید. برای مثال در صحنه ای خاص از دیالوگها فیلم را استاپ کرده و سعی کنید حدس بزنید بازیگران قصد دارند چه جملاتی بگویند. وقتی جمله ای دلنشین را می شنوید، آن را با صدای بلند با خودتان تکرار کنید. خلاصه مهم این است که تا می توانید صحبت کنید.

 

بنویسید.
بعلاوه، همیشه یک دفتر و خودکار کنار خود داشته باشید. هنگام تماشای فیلم یادداشت برداری کنید. کلماتی را که نمی دانید یادداشت کنید، عباراتی را که دوست دارید و هر چیز دیگری که از شنیدنش لذت می برید را یادداشت کنید. به عنوان یک چالش اضافه، بعد از تماشای یک صحنه از فیلم سعی کنید آن را به زبان انگلیسی خلاصه کنید.

 

اشتباه شماره 8: یافتن معنای کلمات در دیکشنری

انگلیسی با طعم پاپ کُرن

وای خدایا! معنی این لغت را نمی دانم باید سریعا معنی آن را در دیکشنری پیدا کنم. هنگام تماشای یک فیلم زبان اصلی احتمالا این کلمات را زیاد بر زبان می آورید. یافتن معنای دقیق کلماتی که صد درصد معنای آن را نمیدانید می تواند وسوسه انگیز باشد. شاید یافتن معانی لغات جدید به افزایش بانک واژگان شما کمک کند، اما نمیتواند تمرین شنیداری خوبی برایتان محسوب شود. زیرا اینقدر روی معانی تک تک کلمات تمرکز می کنید که از درک پیام کلی متن باز خواهید ماند.

باید بدانید که تمرین لیسنینگ از طریق فیلم اهمیت زیادی دارد زیرا به شما این امکان را میدهد تا متناسب با متن هرکلمه ای را که نمی دانید حدس بزنید. شاید در مکالمات کلماتی را بشنوید که معنایش را ندانید. مشخص کردن معنای کلمات بر اساس موقعیت بکار رفته برای آن کلمات به شما کمک می کند تا برای چنین موقعیتهایی آماده شوید.

 

راهکار:

سعی کنید مفهوم کلی را بفهمید.
بجای تمرکز بر تک تک کلمات بر مفهوم کلی تمرکز کنید. اگر یک یا دو کلمه را از دست دادید، هیچ اشکالی ندارد. گاهی اوقات منطقی نیست که فیلم را استاپ کرده و دنبال معنای تک تک کلمات نا آشنا بروید. باید یاد بگیرید کلماتی را که متوجه نمی شوید از متن فیلم حدس بزنید. زیرا در امر یادگیری زبان این مهارت بسیار مهم است.

 

اشتباه شماره 9: متکی بودن بیش از اندازه به زیرنویس

حتی هنگامی که چند کلمه را جا می اندازید، زیرنویس ها ابزاری عالی برای کمک به درک فیلم هستند. البته باید مراقب باشید که بیش از اندازه به آنها متکی نشوید زیرا در این صورت ممکن است به طور ناخوداگاه به جای این که به فیلم گوش کنید فقط در حال خواندن زیرنویس فیلم باشید.

 

راهکار:

برای استفاده از زیرنویس استراتژی داشته باشید.

برای این که دایما به خواندن زیرنویس فیلم سرگرم نشوید بهتر است دارای استراتژی باشید. مثلا می توانید به صورت متناوب بخشهایی از فیلم را با زیرنویس و بخشهایی از آن را بدون زیرنویس تماشا کنید. یک سکانس را بدون زیرنویس ببینید سپس زیرنویس را روشن کنید تا ببینید چه مقدار از آن را متوجه شده اید. حالا زیرنویس را خاموش کنید تا ببینید آیا می توانید همان سکانس را بدون زیر نویس بفهمید.

 

از زیرنویس ها بطور سطحی رد شوید.

 


اگر نمی خواهید بخشهای یک فیلم را مرتب تکرار کنید می توانید برای نحوه خواندن زیرنویس ها یک استراتژی طراحی کنید. به محض اینکه زیر نویس ظاهر شد می توانید سریعا از آن رد شده و روی نحوه انجام مکالمات محاوره ای تمرکز کنید. بخاطر داشته باشید که زیرنویس ها فقط یک ابزار هستند. هدف نهایی شما باید این باشد که از اتکا به زیرنویس رها شوید.

 

اشتباه شماره 10: یادگیری به تنهایی

 

برخی افراد فکر می کنند که تماشای فیلم اغلب چیزی است که باید به تنهایی انجام دهیم. به این ترتیب ناچار نخواهیم شد خوراکی هایمان را موقع تماشای فیلم با دیگران سهیم شویم! در پاسخ باید گفت یادگیری زبان ذاتا یک کار تعاملی است. بهترین روش تقویت مهارت های مکالمه از طریق انجام مکالمات واقعی است.

راهکار:

به صورت جمعی به تماشای فیلم بپردازید.

برای این که مهارت های زبانی خود را واقعا تقویت کنید، باید با دیگران ارتباط برقرار کنید. البته، این بدان معنا نیست که باید از تماشای فیلم های مورد علاقه خود چشم بپوشید! می توانید یک کلوپ فیلم به زبان انگلیسی راه اندازی کنید.

یک گروه از زبان آموزان یا صرفا چند دوست را گِرد هم جمع کنید، سپس یک فیلم زبان اصلی را انتخاب کرده و به صورت گروهی تماشا کنید و بعدا در مورد آن بحث کنید. این کار علاوه بر این که تمرینی موثر برای تقویت لیسنینگ به شمار می رود به شما در تمرین مکالمه نیز کمک کرده و می تواند موضوعات متعددی برای بحث کردن ایجاد کند .
در اینترنت با علاقه مندان به تماشای فیلم ارتباط برقرار کنید.

می توانید با سایر علاقه مندان به تماشای فیلم به صورت آنلاین ارتباط برقرار کنید. انجمن های بسیاری برای زبان های خاص در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال، علاقه مندان به فیلمای زبان اسپانیایی می توانند در انجمن فیلم Foro de cine پست بگذارند. برای پیدا کردن یک انجمن کافی است نام زبان و “انجمن فیلم” را به زبان مورد نظر خود را در اینترنت جستجو کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

21 اصطلاح در زمین فوتبال

در مقاله قبل به معرفی اصطلاحات پر کاربرد در ورزش فوتبال پرداختیم. در ادامه بخش دیگری از این اصطلاحات و لغات را با هم بررسی می کنیم که در آموزش زبان انگلیسی بسیار رایج بوده و از طرفی هر زبان آموز در یادگیری زبان انگلیسی باید بهره ای از این لغات و اصطلاحات پر کاربرد داشته باشد.

 

 

1. Hit the woodwork: 

خوردن به تیر دروازه

He almost had it, but unfortunately it hit the woodwork.

نزدیک بود گُل بزنه اما متاسفانه توپ به تیرک دروازه اصابت کرد.

 

2. They got stuck in:  

با اشتیاق و حرارت بازی کردن

 


They got stuck in right from kick-off and truly deserved to win.

اونها از شروع بازی خیلی با حرارت بازی کردند و به حق شایسته بودند بازی را ببرند.

 

3. The goalkeeper made a howler:  

دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد

 

They were in the lead, but then the goalkeeper made a howler and the other team scored.

اونها جلو بودند،اما بعد دروازه بان اشتباه احمقانه ای کرد و تیم حریف گُل زد.

 

 

4. It’s a game of two halves:  

هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

Well, they may be losing now, but it’s a game of two halves!

خب شاید اونها الان بازنده باشند، اما هر تیم در یک نیمه بهتر بازی می کنه.

 

5. Ran the defense ragged:  

خط دفاع را از پا در آوردن

 

He deserves to be Man of the Match. He scored a hat-trick and ran the defence ragged!

اون لیاقت عنوان “قهرمان مسابقه” را داره. اون سه گُل پیاپی زد و خط دفاع را از پا درآورد.

 

 

 

اصطلاحات مرتبط با فوتبال

در ادامه این مقاله اصطلاحاتی را معرفی می کنیم که با عبارات بالا متفاوت هستند. چرا که از این دسته اصطلاحات می توان در مکالمات مختلف و نه فقط فوتبال استفاده کرد.

6. Get the ball rolling:  

کاری را شروع کردن

We need to have everything ready for the party by next week, so if you could please get the ball rolling by inviting everyone, that would be really helpful.

ما باید همه چیز را برای مهمانی هفته آینده آماده کنیم، بنابراین اگه بتونی بی زحمت از دعوت کردن همه شروع کنی، واقعا کمک بزرگی کردی.

 

 

7. Get a kick out of something:  

کیف کردن از تماشا یا انجام چیزی

She really gets a kick out of doing wheelies on her motorcycle in front of an audience.

او از تک چرخ زدن با موتور مقابل یک دسته تماشاچی لذت میبره.

 

 

8. To kick something off, to kick-start something:  

شروع کردن

We’re going to kick-start the summer with a lovely weekend trip to the countryside.

خیال داریم تابستان رو با یک سفر فوق العاده به حومه شهر شروع کنیم.

 

 

9. To keep one’s eye on the ball:  

شش دانگ حواس را جمع کردن

If you want to be a successful businessman, you need to keep your eye on the ball all the time.

اگر می خوای یک تاجر موفق بشی باید همیشه شش دانگ حواست رو جمع کنی.

 

 

10. take one’s eye off the ball:  

گیج بازی در آوردن و توجه نداشتن

He took his eye off the ball when he shouldn’t have done, and the rival company managed to snatch the deal from him.

اون موقعی که نباید بی دقتی می کرد بی دقتی کرد و شرکت رقیب موفق شد معامله رو از چنگ اون در بیاره.

 

 

11. To watch from the sidelines:  

ایستادن و از بیرون گود تماشا کردن

You never supported me when I needed you. You just watched from the sidelines!

وقتی بهت نیاز داشتم هرگز از من حمایت نکردی. فقط ایستادی و از بیرون گود تماشا کردی.

 

 

12. To move the goalposts:  

ناجوانمردانه شرایط را تغییر دادن

Jessica quit her job because her boss kept moving the goalposts about her promotion prospects.

جسیکا کارش رو ترک کرد چون مدیرش دایما شرایط ارتقای شغلی او را به طور غیر منصفانه ای تغییر می داد.

 

 

13. To be on the ball:  

بر اوضاع مسلط بودن

 

What’s wrong with you? You used to be on the ball with your work all the time.

چت شده؟ قبلا همیشه در کارِت به اوضاع مسلط بودی.

 

 

14. A political football:  

موضوع جنجالی

Retirement age is a big political football in the European Union’

سن دوره بازنشستگی در اتحادیه اروپا یک موضوع بحث برانگیزه.

 

 

15. At this (late) stage in the game:  

در این نقطه

There’s nothing we can do at this stage in the game. You should’ve told me earlier.

در این شرایط کاری از دست ما بر نمیاد. باید زودتر به من می گفتی.

 

 

16. To kick someone around:  

با خشونت و بی رحمی با کسی رفتار کردن

I don’t think it’s fair the way you kick him around all the time. He deserves some respect.

فکر می کنم منصفانه نیست که همیشه با اون با خشونت رفتار می کنی. اون شایسته کمی احترامه.

 

 

17. To score an own goal:  

تیشه به ریشه خود زدن

Unfortunately, Sarah scored an own goal by quitting her job before signing her new contract.

متاسفانه، سارا قبل از امضای قرارداد جدیدش، با دست کشیدن از کارش تیشه به ریشه خودش زد.

 

 

18. To take sides:  

طرف کسی را گرفتن

I’m not taking sides. I think you’re both wrong, so I’m not getting involved!

من طرف کسی را نمی گیرم. فکر می کنم هردوی شما اشتباه می کنید، برای همین مداخله نمی کنم.

 

 

 

19. To blow the whistle on someone:  

لو دادن

 


She was offered a lot of money as a bribe, because she threatened to blow the whistle on the company’s illegal activities.

به اون پول زیادی به عنوان رشوه پیشنهاد شد، چون اون تهدید کرد که فعالیتهای غیرقانونی شرکت رو لو میده.

 

 

20. A game plan:  

اسراتژی تست شده

 

We need to come up with a better game plan; this idea will never work!

باید یک استراتژی که قبلا تست شده پیدا کنیم، این ایده جواب نمی ده.

 

 

21. Know the score:  

اوضاع دستِ کسی بودن

 

I don’t need to explain anything else to my boss, he knows the score.

لازم نیست چیز دیگه ای رو برای مدیرم توضیح بدم، اون اوضاع دستشه.

 

 

اولین کسی باشید که نظر خود را در پایین این صفحه درج می کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالیفوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود. به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، [...]

جام جهانی و اصطلاحات فوتبالی

فوتبال یکی از محبوب ترین بازی های دنیاست. تقریبا همه افراد در همه کشورها فوتبال بازی می کنند. از بچه های خردسال در کوچه و خیابان و زمینهای خاکی گرفته تا  بازیکنهای حرفه ای در استادیوم های بزرگ. امروزه  میلیاردها نفر در سراسر جهان به تماشای فوتبال حرفه ای می نشینند و احتمالا این ورزش از پر بیننده ترین ورزش  های جهان محسوب می شود.

به منظور ایجاد تنوع در یادگیری انگلیسی و نیز به بهانه جام جهانی 2018 روسیه، در این مقاله به آموزش اصطلاحات پرکاربرد  مربوط به جام جهانی فیفا و لغات مرتبط با فوتبال می پردازیم. اگر دوست دارید در مورد جام جهانی و لغات و اصطلاحات مربوط به فوتبال با جزئیات بیشتری با دوستان خود صحبت کنید این مقاله را از دست ندهید!

 

Broadcast: 

پخش

 

Were you able to watch the live broadcast of the match between Brazil and Spain?

 تونستی پخش زنده بازی بین برزیل و اسپانیا رو تماشا کنی؟

 

 

Fever pitch: 

هیجان بیش از حد جمعیت

 

The Real Madrid fans reached fever pitch as they scored the equalizing goal in the last few seconds of the match.

 وقتی رئال مادرید در دقایق پایانی مسابقه گُل تساوی را به ثمر رساند، هواداران رئال مادرید به اوج هیجان رسیدند.

 

Group stage:    

 

گروه بندی

 

Croatia, Cameroon, Brazil and Mexico make up group A of the FIFA world cup 2014. I predict Brazil will be the winner of the group.

 کرواسی، کامرون، برزیل و مکزیک گروه A از جام جهانی 2014 را تشکیل می دهند. پیش بینی می کنم برزیل برنده این گروه بشه.

 

 

Host country: 

کشور میزبان

 

The host country for the 2018 World Cup is Russia.

 کشور میزبان جام جهانی 2018 روسیه است.

 

National anthem:  

سرود ملی

 

All players proudly sing their national anthem before playing an international match.

 همه بازیکنان قبل از بازی بین المللی با افتخار سرود ملی خود را می خوانند.

 

National team:  

تیم ملی

 

Spain has one of the strongest National teams in the world.

 اسپانیا دارای یکی از قوی ترین تیم های ملی در جهان است.

 

Knockout stage: 

مرحله حذفی

 

They can’t lose a game in the knockout stage. This is too important!

 اونها نمی توانند بازی را در مرحله حذفی ببازند. این خیلی مهم است!

 

Qualify: 

واجد شرایط بودن

 

This year Albania did not qualify to take part in the 2014 games.

 امسال آلبانی برای شرکت در بازی های 2014 واجد شرایط نبود.

 

Quarter-finals: 

یک چهارم نهایی

 

There are some strong teams in this year’s quarter-final.

در مسابقات یک چهارم نهایی امسال چند تیم پر قدرت حضور دارند.

 

Runners-up: 

نایب قهرمان

 

Atletico Madrid were runners-up in the 2014 Champions League.

اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانی 2014 نایب قهرمان بود.

 

Semi-finals: 

نیمه نهایی

 

Every team plays their hardest in the semi-finals because it’s a great honor to reach the finals.

 هر تیم در مرحله نیمه نهایی خود سخت ترین بازی خود را انجام میدهد، چون راه یابی به فینال افتخار بزرگی است.

 

Sponsor: 

حامی

 

One of the official sponsors of the 2014 FIFA World Cup is Coca-Cola.

 کوکا کولا، یکی از حامیان رسمی جام جهانی 2014 است.

 

The finals: 

مراحل نهایی

 

The finals of the 2014 Champions League were dominated by Spain and England.

در مرحله نهایی لیگ قهرمانی 2014  برتری با دو تیم اسپانیا و انگلیس بود.

 

The final:  

مرحله پایانی

 

The Champions League final between Real Madrid and Atletico Madrid was a very exciting match.

 فینال لیگ قهرمانانی بین رئال مادرید و اتلتیکو مادرید بازی بسیار هیجان انگیزی بود.

 

Trophy:  

جام

 

The team held up the trophy excitedly to show appreciation to their fans.

 اون تیم به منظور نشان دادن قدردانی از هوادارنش با هیجان کاپ قهرمانی را بالا برد.

 

  

واژگان غیر رسمی انگلیسی بین فوتبال دوستان

در ادامه این مقاله به معرفی واژگان غیر رسمی انگلیسی می پردازیم تا بتوانید حین تماشا یا بازی فوتبال با دوستان خود از این دسته کلمات و اسلنگهای جالب استفاده کنید.

Get stuck in:  

با تمام توان بازی کردن

 

Look at those guys play! They’re really getting stuck in!

 به اون بچه ها نگاه کن! آنها واقعا با تمام توانشون بازی می کنن!

 

Have a lot of pace:  

سرعت زیادی داشتن

 

Look at Jane go!

 طرز رفتن جین را نگاه کن!

Wow, she’s got a lot of pace, I’m impressed!

وای! اون خیلی سریعه، تحت تأثیر قرار گرفتم!

 Yes, she sure is fast!

 بله، واقعا تند و تیزه!

Stunning nutmeg: 

لایی محشر

Vahid Amiri made a stunning nutmeg on Pique!

وحید امیری یه لایی محشر به پیکه زد.

 Have a sweet left foot: 

چپ پا

 

Man, did see that goal of Paul’s?

 پسر، گُل پال رو دیدی؟

Yeah, he’s got a sweet left foot. I can’t even kick with my right foot like that!

 بله، او با پای چپ خیلی قشنگ بازی می کنه. من حتی نمی تونم  مثل اون با  پای راستم ضربه بزنم.

 

Man on! 

پشت سرت!

 

Jose screamed “man on” when he saw a player from the opposition behind Marcello.

 وقتی خوزه یکی از بازیکنان تیم حریف را پشت سر مارسلو دید فریاد زد “پشت سرت”

 

Pull off a great/amazing save:  

گرفتن گُل حتمی

 

Peter’s one of the best goalkeepers ever. He’s always able to pull of great saves.

پیتر یکی از بهترین دروازه بانانی بوده که تا بحال وجود داشتن. اون همیشه می تونه گلهای حتمی را بگیره.

Put it in the back of the net: 

گُل زدن

 

Sam is always able to put the ball in the back of the net.

 سام همیشه می تواند توپ رو داخل تور دروازه بکنه.

 

We were robbed! 

حق کشی کردند!

 

The referee was totally biased and sided with the other team. We should have won, we were robbed!

داور کاملا متعصب بود و طرف اون یکی تیم رو گرفت. ما باید برنده می شدیم، اما حق کشی کردند!

 

و اما در قسمت پایانی این مقاله چند لغت دیگر را بررسی می کنیم.

 

Assistant referee:  

کمک داور

 

Assistant referees used to be called ‘linesmen’, but the term was changed in 1996.

قبلا به کمک داورها ،”داور کنار” می گفتند. اما در سال 1996 این واژه تغییر کرد.

 

Corner kick: 

ضربه کُرنر

 

The referee awarded a corner kick after the goalkeeper tipped the ball over the bar.

بعداز اینکه دروازه بان توپ رو از بالای دروازه به بیرون هدایت کرد، داور یک ضربه کُرنر اعلام کرد.

 

Defender: 

مُدافع

 

Defenders include left backs, right backs and central defenders.

مدافعین شامل دفاع چپ،راست و دفاع وسط می شوند.

 

Dive: 

شیرجه زدن

 

Many people see diving as a form of cheating and think players who dive should be sent off.

به نظر بسیاری از افراد شیرجه زدن نوعی تقلبه و فکر می کنند که بازیکنانی که شیرجه میزنند باید از بازی اخراج بشن.

 

Draw: 

تساوی

 

The game ended in a draw/ tie,with each team having scored two goals.

بازی با یک تساوی به پایان رسید، هر تیم  دو گل به ثمر رساند.

 

Extra time:  

وقت اضافه

 

We won the game by scoring the only goal in extra time.

ما با امتیاز تنها یک گل در وقت اضافه بازی را بردیم.

 

Foul: 

خطا

 

The referee blew his whistle and gave a penalty kick for a foul in the penalty area.

داور سوت خودش را به صدا در آورد و یک ضربه پنالتی بخاطر خطا در محوطه جریمه گرفت.

 

Goal: 

گُل

 

Manchester United beat Chelsea by three goals to one.

منچستر یونایتد سه  به یک چلسی را شکست داد.

 

Goalkeeper: 

دروازه بان

 

The goalkeeper tried to stop the penalty kick by diving to his left, but the penalty taker kicked the ball past him and scored.

دروازه بان با شیرجه از سمت چپ سعی کرد ضربه پنالتی رو بگیره،اما……و گل را به ثمر رساند.

 

Goal line: 

خط گُل

 

The referee thought a defender was the last player to touch the ball before it went over the goal line, and awarded a corner kick.

داور فکر کرد یکی از مدافعین آخرین بازیکنی بوده که پیش از اینکه توپ به خط گُل برسه توپ را لمس کرده،و یک ضربه کُرنر  اعلام کرد.

 

Handball: 

هَند

 

The ball hit Mark on the arm and the referee awarded a free kick to his opponents for handball.

توپ به بازوی مارک اصابت کرد و داور به نفع حریفش یک ضربه آزاد گرفت.

 

League: 

لیگ

 

The Spanish Football League, known as ‘La Liga’, includes famous clubs like Real Madrid and Barcelona.

لیگ فوتبال اسپانیا، به نام “لالیگا”، شامل باشگاه های معروفی مانند رئال مادرید و بارسلونا می شود.

 

Offside: 

آفساید

 

The assistant referee raised his flag to indicate to the referee that one of the forward players was in an offside position.

کمک داور پرچمش رو بالا برد تا به داور نشان بده که یکی از بازیکنان فوروارد در موقعیت آفساید بود.

 

Pass: 

پاس دادن

 

David saw a teammate and passed the ball to him.

دیوید هم تیمی اش رو دید و توپ را بهش پاس داد.

 

 

Penalty: 

پنالتی

 

Our defender tackled their striker in the penalty box, but the referee thought it was a foul and gave them a penalty.

مدفع ما روی مهاجم در محوطه پنالتی تکل رفت، اما داور فکر کرد خطاست و برای آنها پنالتی گرفت.

 

Penalty area: 

محوطه جریمه

 

The tackle was just outside the penalty area, but the referee thought it was inside the area and gave them a penalty.

تکل بیرون از محوطه جریمه بود اما داور  فکر کرد داخل محوطه بود و برای اونها پنالتی گرفت.

 

Penalty kick: 

ضربه پنالتی

 

Their best striker took the penalty kick, but our goalkeeper blocked his shot and they didn’t score the goal.

بهترین مهاجم آنها ضربه پنالتی رو  گرفت، اما دروازه بان ما جلوی شوتش رو گرفت و آنها توپ رو گل نکردند.

 

Penalty shootout: 

ضربات پنالتی

 

Our team won the penalty shootout by four goals to three, and we were the new champions.

تیم ما در ضربات پنالتی چهار به سه برنده شد و ما قهرمان جدید این دوره از مسابقات شدیم.

 

Penalty spot: 

نقطه پنالتی

 

I felt very nervous as I put the ball on the penalty spot and stepped back to take the kick.

درحالیکه توپ را روی نقطه پنالتی قرار دادم و برای زدن ضربه به عقب رفتم، احساس کردم خیلی مضطرب هستم.

 

Pitch: 

زمین

 

It had rained all morning, so the pitch was soft and muddy and difficult to run on.

تمام صبح باران بارید، به همین خاطر زمین نرم و گِل آلود بود و دویدن روی اون سخت بود.

 

Professional: 

حرفه ای

 

David Beckham became a professional player at 17 when he signed a contract with Manchester United.

دیوید بکهام در سن 17 سالگی زمانی که با تیم منچستر یونایتد قرارداد بست یک بازیکن حرفه ای شد.

 

Red card:  

کارت قرمز

 

The referee had already given Lee a yellow card, so when he committed another foul he was given a red card and sent off.

داور به لی یک کارت زرد داد، برای همین وقتی او مرتکب خطای دیگری شد به او کارت قرمز داد و اون رو اخراج کرد.

 

Shoot: 

پرتاب کردن

 

Ronaldo took the free kick and scored a great goal by shooting over the wall.

رونالدو ضربه آزاد را گرفت و با پرتاب توپ از روی دیوار دفاعی یک گل عالی به ثمر رسوند.

 

Striker: 

مهاجم

 

We’re not scoring enough goals, so our manager wants to get a new striker.

ما به اندازه کافی گُل نزدیم، بنابراین مدیر ما میخواد یک مهاجم جدید بگیره.

 

Substitute: 

تعویض

 

They were losing by a goal with ten minutes to go, so the manager decided to substitute one of his defenders with a forward.

از اونجاییکه اونها یک گُل خورده بودند و ده دقیقه از بازی باقی مانده بود، به همین دلیل مربی تصمیم گرفت تا یکی از مدافعانش را با یک یک بازیکن فوروارد تعویض کند.

 

Tackle: 

تکل زدن

 

One of the defenders tackled David and kicked the ball out of play.

یکی از مدافعان به پای دیوید تکل رفت و توپ را به خارج از زمین ارسال کرد.

 

Tactical: 

تاکتیکی

 

They were losing, so the manager made tactical substitutions and replaced two defenders with more attacking players.

آنها داشتند می باختند  به همین دلیل مربی یک تعویض تاکتیکی انجام داد و دو مدافع   را  با دو بازیکن مهاجم جایگزین کرد.

 

Throw in: 

پرتاب کردن

 

After Joe kicked the ball out, one of the other team’s players threw it in with a long throw into the penalty box.

بعد از اینکه جو توپ را بیرون انداخت، یکی از بازیکنان تیم دیگر آن را با یک پرتاب بلند به محوطه جریمه پرتاب کرد.

 

Touchline: 

خط کنار زمین

 

The manager stood on the touchline shouting instructions to his players.

مربی روی خط کناری زمین ایستاد و درحالیکه فریاد میزد به بازیکناش دستور می داد.

 

Wall: 

دیوار دفاعی

 

The defenders formed a wall to block the free kick, and the referee pushed them back ten metres.

مدافعان برای مسدود کردن ضربه آزاد یک دیوار دفاعی درست کردند و داور آنها را ده متر به عقب برگرداند.

 

Yellow card: 

کارت زرد

 

If Jose gets another yellow card, he’ll miss the next match.

اگر خوزه یک کارت زرد دیگه بگیره، بازی بعدی را از دست خواهد داد.

 

Spectator: 

تماشاچی

 

There weren’t many spectators at the game because of the rain.

به دلیل باران، تعداد تماشاچیان خیلی نبود.

 

Stands: 

سکو

 

There was a lot of excitement in the stands as the fans cheered for their teams.

درحالیکه تماشاچیان تیمشان را تشویق میکردند هیجان زیادی در سکوها برپا بود.

 

Striker: 

مهاجم گُلزن

 

Lionel Messi is one of the best strikers in the world. He has scored the most goals ever for Barcelona.

لیونل مسی یکی از بهترین مهاجمان دنیاست. او بیشترین گل را برای بارسلونا به ثمر رسانده است.

 

 

اگر به موضوع این مقاله علاقه مندید حتما مقاله “کالوکیشن های مربوط به کلمه Goal” را از دست ندهید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

15 مانع جدی در یادگیری زبان

یادگیری زبان جدید کار ساده ای نیست، با این حال هستند زبان آموزان بسیاری که خود با دست خودشان این فرایند را دشوارتر می سازند. این دسته از زبان آموزان اغلب مرتکب اشتباهاتی رایج شده و خود را در موانعی بزرگ محصور می سازند.

15 مانع جدی در یادگیری زبان

 

 

 

 

 

 

 

یادگیری زبان جدید کار ساده ای نیست، با این حال هستند زبان آموزان بسیاری که خود با دست خودشان این فرایند را دشوارتر می سازند. این دسته از زبان آموزان اغلب مرتکب اشتباهاتی رایج شده و خود را در موانعی بزرگ محصور می سازند که به راستی یادگیری زبان را با چالش روبرو می سازد. لطفا پس از خواندن این مقاله شما دیگر جزو این دسته افراد نباشید! و حالا می پردازیم به معرفی این موانع.

 

1. ترجمه کردن را کنار بگذارید!

ترجمه  فقط  باید در مراحل اولیه یادگیری زبان انجام شود. وقتی لغات اولیه یک زبان را یاد گرفتید، باید از فکر کردن به زبان مادری و تلاش برای ترجمه کلمه به  کلمه دست بردارید. زیرا این عامل سرعت شما را پایین آورده و تمرکز تان را محدود می سازد! وقتی از کسی جمله ای می شنوید، روی کلمات و اصطلاحاتی که بلد هستید تمرکز کنید و درک خود از صحبت های آن فرد را بر اساس مواردی که می دانید افزایش دهید.

 

2. از اشتباه کردن نترسید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان

ترس مانع  بسیار بزرگی برای پیشرفت کردن است. اگر قواعد  گرامری را بلدید اما توانایی انجام یک مکالمه صحیح را ندارید، بدین معنا نیست که باید از صحبت کردن به زبان انگلیسی خودداری کنید. از فکر کردن به اینکه مردم ممکن است چه واکنشی نشان دهند و در موردتان چه خواهند گفت دست بردارید. هر فردی ممکن است اشتباه  کند و از اشتباهاتش نی درس می گیرد –  و این روش در یادگیری موثر به شما کمک می کند.

 

3. از منفی بافی دست بردارید.

داشتن نگرش منفی نه تنها هیچ کمکی به بهتر شدن یادگیری نمی کند، بلکه روند یادگیری را هم سخت تر می کند. اگر متوجه شدید که در حال منفی بافی هستید باید به سرعت نگرش خود را تغییر دهید! به چند نمونه از این قبیل منفی بافی ها دقت کنید:

  • چرا همیشه اشتباه می کنم؟ لابد خیلی احمقم.
  • همیشه اشتباه می کنم، هیچ وقت در این کارمهارت پیدا نمی کنم.
  • نمیدونم چی بگم، انگلیسی حرف زدن خیلی سخته.

 

سعی کنید این قبیل جملات منفی را به جملاتی مثبت تغییر دهید. بجای این که بگویید “من هرگز در اینکار بهتر نمی شوم” بگویید ” تلاشم را خواهم کرد، مطمئنم که به زودی در اینکار مهارت پیدا خواهم کرد.”

 

بجای این که بگویید “ببخشید، من انگلیسی صحبت نمی کنم، متوجه نمی شم چی می گین” بگویید “ببخشید، من تازه دارم یاد می گیرم چطور انگلیسی صحبت کنم، ممکنه لطفاً کمی آهسته تر صحبت کنید؟” مثبت اندیشی به  شما کمک میکند تا سرعت یادگیری تان خیلی بالاتر برود.


4. اضطراب را کنار بگذارید.

هربار فرصت حرف زدن پیدا کردید به انگلیسی حرف بزنید. اگر به صحبت کردن فکر کنید، بیشتر مضطرب خواهید شد. کافی است خودتان را رها کنید و صحبت کنید! هرچه بیشتر صحبت کنید ، احساس اطمینان و راحتی بیشتری در صحبت کردن پیدا خواهید کرد. و سریع تر یاد خواهید گرفت که چطور بطور صحیح به زبان انگلیسی صحبت کنید! بهتر است ازحاشیه امن خود بیرون بیایید، اما هرچه بیشتر به انگلیسی صحبت کنید بیشتر احساس آرامش و راحتی خواهید کرد.

 

5. وقتی افراد متوجه منظور شما نمی شوند موضوع را شخصی نکنید و به دل نگیرید.

هر چقدر هم برای یادگیری و انجام یک مکالمه صحیح سخت تلاش کنید، در پاره ای از موارد فردی وجود خواهد داشت که  نمی تواند متوجه صحبت های شما شود. این مساله همیشه اتفاق می افتد و کاملا طبیعی است. به دلیل تعداد بالای افراد انگلیسی زبان در جهان ، طیف گسترده ای از لهجه ها وجود دارد که برخی از آنها به سختی قابل فهم هستند! از بین بردن لهجه مادری  به طور کامل، کار بسیار دشواری است، بنابراین خیلی به خودتان سخت نگیرید!

 

6. عذر خواهی نکنید!

هیچ کس همه چیز را نمی داند – ازین رو بخاطر این که بی نقص انگلیسی صحبت نمی کنید عذر خواهی نکنید! شما هنوز در حال یادگیری هستید، یادگیری هر چیزی نیاز به زمان دارد. هرچقدر درباره مهارتهایی که به تازگی آموخته اید صحبت کنید و تمرین کنید، بیشتر پیشرفت خواهید کرد. حتی  انگلیسی زبانها نیز طی چند ماه انگلیسی صحبت کردن را یاد نمی گیرند. نکته مهم این است که شما در حال تلاش هستید. بیشتر افراد متوجه این موضوع بوده و آن را درک می کنند. پس فقط آرام باشید و شروع  به صحبت کردن کنید!

 

7. فقط به یادگیری در کلاس بسنده نکنید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان - دکتر زبان

یادگیری در محیط کلاس های حضوری یا دوره های آنلاین عالی است زیرا  می توانید سوال بپرسید،اطلاعات دقیق از معلم بگیرید، و آموخته های خود را با همکلاسی هایتان به اشتراک بگذارید، اما علاوه بر به کار گیری زبان انگلیسی در زندگی روزمره، بایستی از هر فرصتی که پیدا می کنید با افراد مختلف به زبان انگلیسی مکالمه کنید. اگر بیرون ازکلاس مکالمه انگلیسی را تمرین نکنید، مهارت شما برای پیشرفت در این زمینه بسیار اندک باقی خواهد ماند. و این یکی از مهمترین نکاتی است که باید بخاطر داشته باشید. این بهترین راه برای یادگیری است و بی شک این موضوع  بر سرعت یادگیری شما تاثیر خواهد گذاشت.

 

8. تسلیم نشوید!

همیشه وقتی در ابتدای یادگیری هر موضوع جدید هستیم آن موضوع به نظر سخت و دشوار می رسد، اما اگر مداومت و پشتکار  داشته باشیم یادگیری آسانتر خواهد شد! اگر می خواهید پیشرفت کنید باید به تمرین ادامه دهید، در غیر اینصورت روند پیشرفت شما سخت تر خواهد شد. ورزشکاران حرفه ای ناچارند همین شیوه را در پیش بگیرند. آنها همواره سخت تمرین می کنند زیرا اگر این کار را نکنند، روند پیشرفت شان خیلی سخت خواهد شد!

 

9. نگرانی را کنار بگذارید!

با فکر کردن به این موضوع که آیا دیگران متوجه صحبتهایم می شوند یا خیر فرصت انگلیسی حرف زدن را بیهوده هدر ندهید. اعتماد به نفس داشته باشید و نگرش مثبت “می توانم از پس این کار بر بیایم” را حفظ کنید. خجالت نکشید! حداقل در مورد یادگیری نگران نباشید زیرا قرار است لذت ببرید. هر چه یادگیری لذت بخش تر باشد، راحت تر یاد می گیرید!

 

10. دست از مقایسه خود با دیگر افراد انگلیسی زبان بردارید!

مهم نیست سطح  زبان انگلیسی شما چیست، فقط سخت کار کنید تا به هدفتان برسید. روند یادگیری در همه افراد یکسان نیست. بعضی افراد زبان انگلیسی را راحت تر از دیگران یاد می گیرند، و برخی دیگرزمان زیادی را صرف پیشرفت در این زمینه می کنند. صِرف این که دوستان شما سریع تر از شما یاد می گیرند به این معنی نیست که شما دارید مسیر را اشتباهی می روید.

 

11. لطفاً شیوه های آموزشی کهنه و بی مصرف را دور بریزید!

هر چند قبلا برای مدتهای مدید متدهای  گرامر- ترجمه  و حفظ قواعد، معیار یادگیری زبان انگلیسی به شمار می رفتند، اما احتمالا موثرترین شیوه های یادگیری زبان نیستند. دلیل آن هم این است که بعضی از دانش آموزان سالهای زیادی زبان انگلیسی می خوانند و تمام قواعد ساختار دستور زبان و جمله را می دانند، اما هنوز برای  انجام یک مکالمه ساده به زبان انگلیسی با مشکل روبرو هستند. چیزی که مهم است این است که باید زمان قابل توجهی را صرف تمرکز بر کاربرد  مکالمه ای زبان و نقش های آن کرده و زبان را از طریق تعامل با افراد در موقعیت های مختلف یاد بگیرید.

 

12. فقط بر یادگیری یک مهارت تمرکز نکنید و از یادگیری دیگر مهارتها غافل نشوید!

اگر هدف شما فقط صحبت کردن با افراد انگلیسی زبان است، می توانید روی مهارت خواندن و نوشتن تمرکز کمتری داشته باشید، اما فراموش نکنید که نباید بیش از حد این مهارتها را نادیده بگیرید، زیرا این مهارتها نیز برای سلیس صحبت کردن ضروری هستند. نه تنها باید روی بهبود مهارت های اسپیکینگ خود تمرکز کنید، بلکه باید زمان کافی را به تمرین مهارت های ریدینگ، رایتینگ و لیسنینگ اختصاص دهید. هرگز نباید تاثیراتی که این مهارت ها بر یکدیگر دارند را دست کم بگیرید!

 

13. هیچ گاه به مدت طولانی مطالعه نکنید!

15 مانع جدی در یادگیری زبان - دکتر زبان

اگر ساعت ها جلوی یک کتاب یا صفحه کامپیوتر بنشینید و  مرتبا به مرور قواعد گرامری و فلش کارت بپردازید، این امر باعث نمی شود سریع تر یاد بگیرید! باید زمان مطالعه خود را به بازه های   30 دقیقه ای تقسیم کرده و بعد از آن بیشتر وقت خود را سخاوتمندانه  صرف تمرین مهارت های یاد گرفته شده کنید. بهتر است 30 دقيقه مطالعه كنيد، سپس یک زنگ تفریح داشته باشید و در صورت نیاز مجدداً به مطالعه کردن بپردازید ، اما مطالعه طولاني و بدون وقفه بدون هیچ گونه تفریحی، مغزتان را خیلی خسته خواهد کرد.

 

14. به یادگیری به عنوان یک کار سخت و طاقت فرسا نگاه نکنید!

گاهی اوقات فراگیران مطالعه انگلیسی را با چیزی ناخوشایند پیوند می زنند. این امر باعث می شود که زبان به یک “کار کسل کننده” تبدیل شود. باید کاری  را انجام دهید که دوست دارید، نه کاری که مجبور به انجام آن هستید. یادگیری را به یک فعالیت سرگرم کننده تبدیل کنید، در این صورت وقتی در حال یادگیری هستید از انجام آن لذت خواهید برد. مثلا:

  • اگر در خیابان قدم میزنید، در مورد چیزهای پیرامون خود در ذهنتان جملاتی ساده بسازید.
  • هر روز یک کلمه جدید یاد بگیرید و سعی کنید آن لغت را در مکالمه استفاده کنید.
  • یک ویدئو خنده دار در اینترنت تماشا کرده و آن را برای یک نفر تعریف کنید.
  • یک مقاله در مورد تیم ورزشی مورد علاقه خود (یا هرچیز دیگری که به آن علاقه دارید) بخوانید.
  • با افرادی که در انجمن های اینترنتی هستند در ارتباط باشید.

 

هر چه زودتر کلاس های خسته کننده ، قوانین گرامری سخت و یا تکالیف طولانی را کنار بگذارید. در عوض به فکر یک برنامه تلویزیونی خنده دار به زبان انگلیسی،  مکالمات جالب با افراد مختلف – به زبان انگلیسی و یا یادگیری زبان انگلیسی از طریق آهنگ های مورد علاقه خود باشید! اگر می خواهید یاد بگیرید که تا چه اندازه خوب انگلیسی صحبت کنید، باید این موارد را انجام دهید. آیا تا به حال شنیده اید یا دیده اید که فردی از انجام کاری متنفر باشد و موفق شده باشد؟ قطعا خیر.


15. فرهنگ را نادیده نگیرید!

هر زبانی تشکیل شده از بسیاری از اصطلاحات  پیچیده فرهنگی که تقریبا غیرممکن است بتوان در کتابها و دوره های آموزشی به اندازه کافی به این موارد پرداخت. به عنوان مثال، روشی که یک فرد عادی با افراد دیگر در اجتماع خود ارتباط برقرار می کند در کتابهای آموزشی به طور کامل آموزش داده نمی شود. همه فرهنگ ها و جوامع کوچک دارای حرکات مختلف بدن، اینتونیشن ، اصطلاحات عامیانه، نزدیکی، مجاورت، اصوات، پُرکننده ها و میان برها هستند! اگر می خواهید زبان یک گروه افراد را یاد بگیرید بهترین کار این است که با آنها عجین شده و این موارد را از آنها یاد بگیرید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری