اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی
آیا می دونید دونستن اصطلاحات مد و فشن در زبان انگلیسی به عنوان بخشی از حوزه واژگان یک ضرورت محسوب میشه؟ اگه بخواین به انگلیسی در مورد مد و سبک پوشش صحبت کنید چی می گین؟ از چه لغات و اصطلاحات مربوط به مد باید استفاده می کنید تا بتونید در مورد ظاهر و نحوه پوشش یک شخص صحبت کنید؟
این روزها و با توجه به تبلیغاتی که از تلویزیون و رسانه های مختلف میشه، روز به روز به تعداد افراد علاقه مند به صنعت مد و پوشاک افزوده میشه و خیلی از کلمه ها و اصطلاحات انگلیسی مربوط به اون وارد زبان ما شده و به کار میره.
اگه شما از اون دسته از افرادی هستین که به این صنعت علاقه دارین و می خواین اصطلاحات خوب و خیلی کاربردی مد و استایل رو به انگلیسی بدونین و از اون ها برای توصیف ظاهر خودتون یا اطرافیانتون استفاده کنین، پس تو این مقاله با من همراه باشین. از این کلمه ها و عبارات مربوط به مد استفاده کنید و سعی کنید مترادف های دیگه ای برای سبک پوشش یاد بگیرید.
تفاوت بین مد و استایل
خیلی از ما، مد و استایل رو با هم یکی می دونیم. اما واقعیت اینه که این دوتا کلمه با هم خیلی فرق دارن. میشه گفت که فشن، مد و استایل، از کلمه های کلیدی دنیای مد هستن و قطعاً اون ها رو بارها و بارها شنیدین. اما معنای دقیق اون ها و تفاوتشون با هم رو هم می دونین؟
الآن معنی دقیق هرکدوم رو توضیح می دم.
مد (فشن) سبکیه که تو یه دوران خاصی محبوب میشه و عده ای ازش استفاده می کنن؛ اما بعد از یه مدتی از تب و تاب می افته. اما استایل (سبک پوشش) روشی هست که شما با اون، ذائقه و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو به بقیه نشون می دین.
اول چند تا کلمه مربوط به مد و استایل یاد بگیریم و ببینیم چندتاشو می دونستین یا شنیده بودین:
1. fashionable = someone who wears the newest clothes
مد روز
“That style of jeans isn’t very fashionable.” (Opposite – unfashionable / out of fashion)
“اون سبک شلوار جین خیلی مطابق مد روز نیست.”
2. in = if something is “in”, it’s fashionable
مُد روز
“Are skinny jeans still in?”
“آیا شلوار جین های تنگ و چسبان هنوز رو مد هستن؟”
3. a la mode = a French phrase to mean fashionable
مد روز (این لغت فرانسوی است.)
“Vintage fashion is very a la mode at the moment.”
“در حال حاضر سبک لباس های وینتیج خیلی رو مد هستن.”
4. trendy (noun = trend) = fashionable
شیک (اسم = باب روز)
“All her daughters are very trendy.”
“همه دخترانش خیلی شیک و روی مد هستن.”
5. the latest (from the catwalk / runway) = the most recent fashion (from the fashion shows, and modelled on the catwalk / runway)
جدیدترین مد
“I like keeping up with the latest fashions.”
“من دوست دارم طبق جدیدترین مدهای روز پیش برم.”
6. all the rage = currently very fashionable
بسیار رایج
“It’s all the rage to wear your trousers very low on your waist.”
“این که شلوارت رو خیلی پایین تر از کمرت بپوشی بسیار مد هست.”
7. fashion victim = someone who follows fashion but doesn’t think about if it looks good on them
مدپرست / مدگرا
“Why did she get those boots? They’re horrible! I think she’s a bit of a fashion victim.”
” چرا اون چکمهها رو خرید؟ خیلی زشت هستن! به نظرم اون یه جورایی مدپرسته.”
کلمات مترادف استایل (سبک لباس پوشیدن)
اگه بخواین همیشه فقط کلمه style رو تو جملاتتون به کار ببرین، صحبت هاتون خیلی ساده و تکراری به نظر می رسه. پس چند تا کلمه مترادف با اونو یاد بگیرین تا جایگزین style کنین و دیگران رو با دانش واژگانی خودتون حسابی تحت تاثیر قرار بدین.
8. stylish = with style
شیک
“He wore a very stylish waistcoat.”
“اون جلیقه بسیار شیکی پوشید.”
9. chic = elegant
زیبا و شیک
“Parisian women always look so chic.”
“زنان پاریس همیشه بسیار آراسته و شیک به نظر می رسن.”
نکته 1: برای مردان می توانید از کلمه “debonair (متمدن)” یا ” dapper (زنده دل)” استفاده کنید.
“I saw a very debonair man in the street.”
“یک مرد خیلی شیک و متمدن در خیابان دیدم.”
“Who’s that dapper gentleman over there?”
“اون جنتلمن زنده دلی که اونجاست، کیه؟”
نکته 2: (کلمه “dapper” معمولاً برای آقایون سن بالا استفاده می شه.)
10. classy = showing sophisticated taste
خیلی شیک
“She always wears classy jewellery – nothing you can find in the usual high street jewellers.”
“اون همیشه از جواهرات شیک و عالی استفاده می کنه – چیزی که توی خیابون های معمول جواهرفروشی نمی تونین پیدا کنین.”
11. snazzy = stylish
شیک و گیرا
“I like your new shoes. Very snazzy!”
“از کفش های جدیدت خوشم میاد. خیلی شیکن!”
12. a snappy dresser = a person who dresses with great attention to detail and who looks good
فرد شیک پوش
“Colin is a very snappy dresser. He always looks very well presented.”
“کالین یه آدم خیلی شیک پوشه. اون همیشه با ظاهر خیلی خوب دیده میشه.”
13. have a sense of style = know what makes you look good and stylish
داشتن درک از سلیقه و آراستگی
“Carla has such a good sense of style. She always looks fabulous.”
“کارلا درک خیلی خوبی از شیک پوشی داره. اون همیشه فوقالعاده به نظر می رسه.”
14. a style icon = someone who is well known for their sense of style (and who people want to copy)
مظهر شیک پوشی
“Audrey Hepburn is a style icon for millions of women.”
“آدری هپبورن برای میلیون ها زن، نماد و مظهر شیک پوشی است.”
15. to scrub up well = to look good when you make an effort with smart clothes
خوش ظاهر بودن
“I think we’ve scrubbed up pretty well for the wedding!”
“به نظرم به اندازه کافی برای عروسی خوش لباس شدیم!”
انواع استایل
به لباس هایی که پوشیدین نگاه کنین! می دونین تو انگلیسی به ترکیبی که الان پوشیدین چی میگن؟ این جا با چند تا کلمه و مثال براتون توضیح دادم:
16. formal / informal
رسمی / غیر رسمی
“He always wears formal clothes to work. He’s always in a suit.”
“اون همیشه لباس رسمی برای کار می پوشه و کت و شلوار به تن داره.”
17. smart casual = the clothes you can wear which are half way between formal and casual
اسمارت کژوال ( لباس هایی که بین رسمی وغیر رسمی هستند.)
“The invitation says ‘smart casual’ so you don’t need to wear a suit.”
“تو دعوتنامه نوشته که سبک لباس اسمارت کژوال است، بنابراین نیازی نیست کت و شلوار بپوشی.”
18. leisure wear = clothes like tracksuits that you wear to be comfortable at home
لباس راحتی
“We’re always in our ‘leisure wear’ on Sundays.”
“ما همیشه یکشنبه ها لباس راحتی مون رو می پوشیم.”
19. vintage = clothes from more than 30 years ago
وینتیج ( لباس های که متعلق به بیش از 30 سال پیش هستند.)
“If you keep that leather jacket for another few years, it will be vintage!”
اگه چند سال دیگه هم اون کت چرمی رو نگه داری، دوباره مد میشه!”
(به جای کلمه vintage میشه از کلمه ” retro” به معنی “باز رواجی” استفاده کرد.)
عباراتی با “rag“
کلمه “rag” هم از اون عبارت های عامیانه ای هست که برای “لباس و پوشاک” استفاده میشه. تو انگلیسی چند تا اصطلاح داریم که کلمه “rag” در اون ها به کار رفته که فارسی اون رو تا به حال خیلی شنیدین. مثل:
20. the rag trade = the clothing industry
صنعت پوشاک
“Her grandparents worked in the rag trade in East London.”
“پدربزرگ و مادربزگش در صنعت پوشاک در شرق لندن کار می کردن.”
21. from rags to riches = a type of story where someone goes from being poor to very rich
از فرش به عرش ( اشاره به یک داستان که در آن شخصی از فقر به ثروت می رسه.)
“Her new book is a typical rags to riches story.”
“کتاب جدید اون، نوعی داستان از فرش به عرش رسیدنه.”
22. glad rags = your best clothes
لباس پلوخوری
“Look at this photo of us in our glad rags!”
“به این عکس که لباس های پلوخوریمونو پوشیدیم نگاه کن!”
امیدوارم که اگه اهل مد و شیک پوشیدن هستین با استفاده از این کلمات و عبارت ها بتونین خودتون یا استایل و سلیقه خودتون در لباس پوشیدن رو پیدا کنین و خیلی راحت اونو توصیف کنین.
راستی! استایل شما چیه؟ ویژگی های سبک پوششتون رو در بخش نظرات در همین زیر برای ما و دوستان دیگه بنویسید!
سلام من رشته فشن می خونم و اتفاقا دنبال این مطالب بودم. واقعا ازتون ممنونم خیلی مفید بود. البته هنوز خیلی اصطلاحات دیگه هست که می تونستید معرفی کنید. ولی باز هم ممنونم همین مقدار هم کمک بزرگی بود.
سلام مهرسا جان.
خواهش می کنم. امیدوارم مورد استفاده قرار بگیره
از زحماتي كه مي كشيد واقعا ممنونيم. خيلي مفيد بود
ممنون سینای عزیزم
خیلی عالی و اموزنده بود
مرسی
وای خیلی عالی بود ممنون I
ممنون مهسا جان از کامنت پر از محبتت
بسیار عالی و کاربردی بود متشکرم
سپاسگزارم خیلی مفید بود . ممکنه درمورد لباس های مربوط به اوقات خاص هم توضیح بدید مثل کاژوال و سواره لباس رسمی شب و ازاین دست اصطلاحات.
بله ستاره جان
حتما
عالی بود دستتون درد نکنه.