
اصطلاحات ورزشی پرکاربرد برای ورزش دوستان

اصطلاحات در محاورات روزمره کاربرد فراوانی دارند. به همین دلیل آشنایی با آنها برای فراگیران انگلیسی زبان بسیار ضروری است.
بخصوص اگر قصد شرکت در آزمون آیلتس با نمره ۷ یا بالاتر را دارید، استفاده از اصطلاحات برای قبولی در آزمون بسیار بسیار حائز اهمیت هستند!
اصطلاحات در اغلب زبانهای مدرن وجود دارند و نمی توان همه آنها را کلمه به کلمه ترجمه کرد.بلکه باید معنا و مفهوم سمبلیک آنها را در نظر گرفت.
بنابراین توصیه می کنم برخی اصطلاحات را از زبان فارسی به انگلیسی برگردانید و ببینید کدام اصطلاحات در زبان انگلیسی با زبان فارسی مشترک هستند.
در این مقاله به معرفی چند عبارت و اصطلاح پرکاربرد در زمینه ورزش می پردازیم. استفاده از این عبارات و اصطلاحات در مکالمات روزمره در موقعیتهای اجتماعی، کاری و البته ورزشی بسیار متداول است.
شروع کردن، آغاز کردن | kick off |
شروع کردن، آغاز کردن | get the ball rolling |
شروع کردن، آغاز کردن | get a head start |
شروع کردن، آغاز کردن | be first out of the gate |
شروع کردن، آغاز کردن | play ball |
شروع کردن، آغاز کردن | make a flying start |
زود شروع کردن، عجله کردن | jump the gun |
گُل به خودی زدن | score an own goal |
خارج از فهم و تجربه شما بودن | be out of your depth |
غرق در مشکلات، گرفتار | in deep water |
کار کسی زار بودن، تو دردسر افتادن | be for the high jump |
ازکسی حمایت کردن | go to bat for someone |
ازکسی حمایت کردن | being in your corner |
شانس باهات نیست./ احتمال داره شکست بخورید. | the odds may be against you |
دست به اقدام زدن | step up to the plate |
خراب کردن | drop the ball |
کوتاه نیا، رحم نکن. | Don’t pull your punches |
اون روی سکه را نشان دادن | play hardball |
تسلیم شدن، لُنگ انداختن | don’t throw in the towel |
یک موقعیت کاملا متفاوت و دشوار | a whole new ball game |
بی دردسر، آسان | Plain sailing |
تصمیم با شماست. | The ball is in your court |
صاحب اختیار بودن | Call the shots |
در آخرین لحظه شانس آوردن | Saved by the bell |
در شرایط برابر و مساوی | A level playing field |