درس هفدهم: English Grammar in Use

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند.

درس هفدهم: English Grammar in Use

have and have got

داشتن

 

در زبان انگلیسی، برای بیان مالکیت یا داشتن چیزی، دو روش رایج وجود دارد: استفاده از “have” و “have got.” این دو عبارت هر دو به معنای داشتن یا مالک چیزی بودن استفاده می‌شوند، اما در موقعیت‌ها و سبک‌های مختلفی کاربرد دارند.

 

در این درس، تفاوت‌های اصلی بین این دو روش را بررسی می‌کنیم و یاد می‌گیریم که چگونه از هر یک در مکالمات روزمره به درستی استفاده کنیم.

 

Part A:

Have and have got (= برای مالکیت، روابط، بیماری‌ها، قرارها و .. استفاده می شوند!)

می‌تونید از have یا have got استفاده کنید. هیچ فرقی توی معنی ندارن. می‌تونید بگید:

 

They have a new car. Or They’ve got a new car.

اونا یه ماشین جدید دارن.

 

Lisa has two brothers. Or Lisa has got two brothers.

لیزا دوتا برادر داره.

 

I have a headache. Or I’ve got a headache.

من سردرد دارم.

 

Our house has a small garden. Or Our house has got a small garden.

خونه‌مون یه باغچه کوچیک داره.

 

He has a few problems. Or He’s got a few problems.

اون یه سری مشکل داره.

 

I have a driving lesson tomorrow. Or I’ve got a driving lesson tomorrow.

من فردا کلاس رانندگی دارم.

 

اگر معانی (مالکیت و غیره)، از فرم‌های استمراری استفاده نمی‌کنیم.  مثلا: I’m having 

 

We’re enjoying our holiday. We have / We’ve got a nice room in the hotel. (not We’re having a nice room)

داریم از تعطیلاتمون لذت می‌بریم. یه اتاق خوب تو هتل داریم.

 

برای گذشته از had استفاده می‌کنیم (معمولا بدون got )

 

Lisa had long hair when she was a child. (not Lisa had got)

لیزا وقتی بچه بود موهاش بلند بود.

 

Part B:

تو جملات سوالی و منفی سه فرم ممکنه:

 

 

I don’t have any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t got any questions.

من سوالی ندارم.

Or I haven’t any questions. (less usual)

من سوالی ندارم. (کمتر رایجه)

 

She doesn’t have a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t got a car.

اون ماشین نداره.

Or She hasn’t a car. (less usual)

اون ماشین نداره. (کمتر رایجه)

 

Do you have any questions?

سوالی داری؟

Or Have you got any questions?

سوالی داری؟

Or Have you any questions? (less usual)

سوالی داری؟ (کمتر رایجه)

 

Does she have a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she got a car?

اون ماشین داره؟

Or Has she a car? (less usual)

اون ماشین داره؟ (کمتر رایجه)

 

تو جملات سوالی و منفی گذشته از did/didn’t استفاده می‌کنیم:

 

Did you have a car when you were living in Paris?

وقتی پاریس زندگی می‌کردی ماشین داشتی؟

 

I didn’t have my phone, so I couldn’t call you.

تلفنم رو نداشتم، واسه همین نتونستم بهت زنگ بزنم.

 

Lisa had long hair, didn’t she?

لیزا موهاش بلند بود، نه؟

 

Part C:

 

Have breakfast / have a shower / have a good time etc.

صبحونه خوردن / دوش گرفتن / خوش گذروندن و غیره

 

ما همچنین از have ( نه have got )  برای کارهایی که انجام می‌دیم یا تجربه می‌کنیم استفاده می‌کنیم.

Have got تو این عبارات ممکن نیست.

 

مقایسه کن:

 

Sometimes I have (= eat) a sandwich for my lunch. (not I’ve got)

بعضی وقتا برای ناهار یه ساندویچ می‌خورم.

But I’ve got / I have some sandwiches. Would you like one?

ولی من چندتا ساندویچ دارم. یکی می‌خوای؟

 

می‌تونی از فرم‌های استمراری (مثلI’m having ) با این عبارات استفاده کنی:

 

We’re enjoying our holiday. We’re having a great time.

داریم از تعطیلات لذت می‌بریم. خیلی خوش می‌گذره.

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’

مارک کجاست؟ داره دوش می‌گیره.

 

تو جملات سوالی و منفی از do/does/did استفاده می‌کنیم:

 

I don’t usually have a big breakfast. (not I usually haven’t)

من معمولا صبحونه مفصل نمی‌خورم.

 

Where does Chris usually have lunch?

کریس معمولا کجا ناهار می‌خوره؟

 

Did you have trouble finding somewhere to stay? (not Had you)

مشکلی داشتی برای پیدا کردن جایی واسه موندن؟

 

اگه می‌خوای توی مکالمه‌های روزمره روان و راحت باشی و همه این قواعد رو توی صحبتات درست به کار ببری، دوره مکالمه ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع من دقیقا برای تو طراحی شده! توی این دوره، همزمان با یادگیری گرامر، کلی تمرین مکالمه داریم تا بتونی به راحتی ازشون استفاده کنی.

 

اگه قصد مهاجرت یا سفر داری و می‌خوای توی مکالمه‌ها کم نیاری، همین الان ثبت‌نام کن و یه قدم بزرگ بردار!

 

 

پاسخنامه تمرین 17

 

17.1

 

2. h

 

3. c

 

4. g

 

5. b

 

6. a

 

7. e

 

8. f

 

17.2

 

3. don’t have / haven’t got (haven’t is less usual)

 

4. didn’t have

 

5. doesn’t have / hasn’t got (hasn’t is less usual)

 

6. do you have / have you got (have you is less usual)

 

7. didn’t have

 

8. Does he have / Has he got (Has he is less usual)

 

9. did you have

 

10. don’t have / haven’t got

 

11. had … didn’t

 

17.3

 

3. I didn’t have / hadn’t got my phone

 

4. I have a cold or I’ve got a cold

 

5. OK

 

6. I didn’t have any energy

 

7. OK (or It hasn’t got many shops.)

 

8. Did you have (Had you is unusual)

 

9. OK

 

10. he had a beard

 

11. OK (or We’ve got plenty of time.)

 

12. do you have a shower

 

17.4

 

2. has a break

 

3. had a party

 

4. have a look

 

5 ’s having / is having a nice time

 

6. had a chat

 

7. Did you have trouble

 

8. had a baby

 

9. was having a shower

 

10. haven’t had a holiday / haven’t had a break

 

درس شانزدهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.

درس شانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect continuous (I had been doing)

گذشته کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که برای توصیف کارهایی استفاده می‌شه که توی گذشته برای یه مدت زمانی ادامه داشتن، ولی قبل از یه اتفاق دیگه تموم شدن. به این زمان می‌گیم Past Perfect Continuous.
مثلاً وقتی می‌خوایم بگیم: «من سه ساعت بود که داشتم درس می‌خوندم قبل از اینکه دوستم زنگ بزنه.» اینجا داریم نشون می‌دیم که یه کار (درس خوندن) برای یه مدتی توی گذشته ادامه داشته و بعدش یه اتفاق دیگه (زنگ زدن دوست) افتاده.

 

حالا با هم تمرین می‌کنیم و یاد می‌گیریم چطور از این ساختار استفاده کنیم.

 

Part A:

 

Yesterday morning I got up and looked out of the window. The sun was shining, but the ground was very wet.

دیروز صبح بیدار شدم و از پنجره بیرون رو نگاه کردم. خورشید می‌تابید، اما زمین خیلی خیس بود.

 

It had been raining.

بارون اومده بود.

 

It was not raining when I looked out of the window. The sun was shining. But it had been raining before.

وقتی از پنجره بیرون رو نگاه کردم بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود.

 

مثالهای بیشتر:

My hands were dirty because I’d been repairing my bike.

دست‌هام کثیف بودند چون داشتم دوچرخه‌ام رو تعمیر می‌کردم

 

Tom was tired when he got home. He’d been working hard all day.

تام خسته بود وقتی رسید خونه. تمام روز سخت کار کرده بود

 

I went to Madrid a few years ago and stayed with a friend of mine. She hadn’t been living there very long, but she knew the city very well.

من چند سال پیش رفتم مادرید و پیش یکی از دوستام موندم. اون مدت زیادی نبود که اونجا زندگی می‌کرد، ولی شهر رو خیلی خوب می‌شناخت.

 

می‌تونی بگی که یه چیزی قبل از اتفاق افتادن یه چیز دیگه در حال انجام بوده.

We’d been playing tennis for about half an hour when it started to rain heavily.

حدود نیم ساعت داشتیم تنیس بازی می‌کردیم که یه دفعه بارون شدیدی شروع شد.

 

Part B:

مقایسه کن «have been -ing» (حال کامل استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

Past perfect continuous

گذشته کامل استمراری

 

At last the bus came. I’d been waiting for 20 minutes. (before the bus came)

بالاخره اتوبوس اومد. 20 دقیقه بود که منتظرش بودم. (قبل از اینکه اتوبوس بیاد)

 

James was out of breath. He’d been running. (= he had been …)

جیمز نفسش بریده بود. داشت می‌دوید. (= اون داشت می‌دوید)

 

Present perfect continuous

حال کامل استمراری

 

 

I hope the bus comes soon. I’ve been waiting for 20 minutes. (before now)

امیدوارم اتوبوس زود بیاد. 20 دقیقه‌ست که منتظرم. (قبل از الآن)

 

James is out of breath. He’s been running. (= he has been …)

جیمز نفسش بریده. داشته می‌دویده. (= اون در حال دویدن بوده)

 

Part C:

 

مقایسه کن «was -ing» (گذشته استمراری) و «had been -ing» (گذشته کامل استمراری)

 

It wasn’t raining when we went out. The sun was shining. But it had been raining, so the ground was wet.

وقتی رفتیم بیرون بارون نمی‌اومد. خورشید می‌تابید. ولی قبلش بارون اومده بود، واسه همین زمین خیس بود.

 

Katherine was lying on the sofa. She was tired because she’d been working hard.

کاترین روی مبل دراز کشیده بود. خسته بود چون سخت کار کرده بود.

 

Part D:

 

بعضی از فعل‌ها (مثلاً know) معمولاً به صورت استمراری (be + -ing) استفاده نمی‌شن.

 

We were good friends. We had known each other for years. (not had been knowing)

ما دوستای خوبی بودیم. سال‌ها بود که همدیگه رو می‌شناختیم. (نه had been knowing)

 

A few years ago Lisa cut her hair really short. I was surprised because she’d always had long hair. (not she’d been having)

چند سال پیش، لیسا موهاشو خیلی کوتاه کرد. تعجب کردم چون همیشه موهاش بلند بود. (نه she’d been having)

 

اگه می‌خواید صحبت کردنتون مثل نیتیوها طبیعی به نظر برسه، باید زبان رو مثل خودشون یاد بگیرید و یه بانک پر و پیمون از لغات و اصطلاحاتی داشته باشید که توی انگلیسی روزمره و محاوره‌ای استفاده می‌شن.

 

توی این کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی، کلی اصطلاح و عبارت رو معرفی کردم که همشون توی انگلیسی واقعی به کار می‌رن و بهتون کمک می‌کنن مثل نیتیوها حرف بزنید.

 

 

پاسخنامه درس 16

 

16.1

 

2. They’d been playing football. / They had been playing …

 

3. I’d been looking forward to it. / I had been looking forward …

 

4. She’d been having a bad dream. / She had been having …

 

5. He’d been watching a film. / He had been watching …

 

6. They’d been waiting a long time. / They had been waiting …

 

16.2

 

2. I’d been waiting / I had been waiting … I realised (that) I was (in …)

 

3. went … had been working or had worked

 

4. had been playing … started

 

5. Example answerI’d been walking for about ten minutes when a car suddenly stopped just behind me.

 

16.3

 

2. We’d been travelling

 

3. He was looking

 

4. She’d been running

 

5. He was walking

 

6. I’d had it

 

7. I’d been going

 

8. I’ve been training

 

9. (When I finally arrived,) she was waiting … she’d been waiting (such a long time)

 

10. a) he was already working  b) had already been working  c) He’s been working

درس پانزدهم: English Grammar in Use

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

درس پانزدهم: English Grammar in Use

Past perfect (I had done)

گذشته کامل (ماضی بعید)

 

“تا حالا شده بخوای یه داستان رو تعریف کنی که توش دو تا اتفاق پشت سر هم افتاده باشن و بخوای اولی رو بگی، بعد بری سراغ دومی؟ برای این کار از زمان گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

 

مثلاً فرض کن اول غذا رو درست کرده بودی (قبل از اینکه مهمونا برسن) و بعدش نشستی که منتظر بمونی. اون‌جایی که می‌خوای بگی غذا رو درست کرده بودی، از گذشته کامل استفاده می‌کنی. حالا با هم ببینیم چطور از این زمان استفاده کنیم و داستان‌هامون رو دقیق‌تر بگیم.”

 

Part A:

 

 

Sarah and Paul went to the same party last week, but they didn’t see each other.

هفته پیش سارا و پاول رفتن به همون مهمونی، ولی همدیگه رو ندیدن.

 

Paul left the party at 10:30 and Sarah arrived at 11:00.

پاول ساعت ۱۰:۳۰ مهمونی رو ترک کرد و سارا ساعت ۱۱ رسید.

 

So when Sarah arrived at the party, Paul wasn’t there. He had gone home.

پس وقتی سارا رسید به مهمونی، پاول اونجا نبود. اون رفته بود خونه.

 

گذشته کامل ساده به این صورت ساخته می‌شه: had + شکل سوم فعل (مثل gone/seen/finished و غیره).

 

بعضی وقتا درباره چیزی که تو گذشته اتفاق افتاده صحبت می‌کنیم:

 

Sarah arrived at the party.

سارا به مهمونی رسید .

 

این شروع داستانه. بعد، اگه بخوایم درباره اتفاقایی که قبل از این زمان افتاده صحبت کنیم، از گذشته کامل (had …) استفاده می‌کنیم:

 

When Sarah arrived at the party, Paul had already gone home.

وقتی سارا به مهمونی رسید، پاول قبلاً رفته بود خونه.

 

چندتا مثال دیگه:

 

When we got home last night, we found that somebody had broken into the flat.

دیشب که رسیدیم خونه، دیدیم که یکی زده بود به خونه.

 

Karen didn’t come to the cinema with us. She’d already seen the movie.

کارن با ما نیومد سینما. اون قبلاً فیلمو دیده بود.

 

At first I thought I’d done the right thing, but I soon realized that I’d made a big mistake.

اول فکر کردم کار درست رو کردم، ولی بعدش فهمیدم اشتباه بزرگی کردم.

 

The people sitting next to me on the plane were nervous. They hadn’t flown before. or They’d never flown before. 

آدمایی که کنارم تو هواپیما نشسته بودن، استرس داشتن. اونا قبلاً پرواز نکرده بودن.

 

Part B:

 

مقایسه حال کامل و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

I wasn’t sure who she was. I’d seen her before, but I couldn’t remember where.

مطمئن نبودم اون کیه. قبلاً دیده بودمش، ولی یادم نمیومد کجا.

 

We weren’t hungry. We’d just had lunch.

ما گرسنه نبودیم. تازه ناهار خورده بودیم.

 

The house was dirty. They hadn’t cleaned it for weeks.

خونه کثیف بود. هفته‌ها بود که تمیزش نکرده بودن.

Present perfect:

حال کامل:

 

Who is that woman? I’ve seen her before, but I can’t remember where.

اون زنه کیه؟ قبلاً دیدمش، ولی یادم نمیاد کجا.

 

We aren’t hungry. We’ve just had lunch.

ما گرسنه نیستیم. تازه ناهار خوردیم.

 

The house is dirty. They haven’t cleaned it for weeks.

خونه کثیفه. هفته‌هاست تمیزش نکردن.

Part C:

 

مقایسه گذشته ساده و گذشته کامل

 

Past perfect:

گذشته کامل:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: No, he’d already left.

نه، اون قبلاً رفته بود.

 

Kate had just got home when I phoned. She’d been at her mother’s house.

کیت تازه رسیده بود خونه وقتی بهش زنگ زدم. قبلاً خونه‌ی مامانش بود.

Past simple:

گذشته ساده:

 

A: Was Tom there when you arrived?

وقتی رسیدی، تام اونجا بود؟

 

B: Yes, but he left soon afterwards.

آره، ولی بعدش سریع رفت.

 

Kate wasn’t at home when I phoned. She was at her mother’s house.

وقتی به کیت زنگ زدم، خونه نبود. خونه‌ی مامانش بود.

اگه از اون دسته افرادی هستید که دوست دارید انگلیسی رو سریع و بدون دردسر یاد بگیرید، کتاب “مکالمه بدون گرامر” دقیقاً همون چیزیه که دنبالشید. توی این کتاب، شما بدون نیاز به حفظ کردن قوانین پیچیده گرامری و بدون تمرین‌های کسل‌کننده، می‌تونید طی سه ماه مکالمه‌های روزمره رو یاد بگیرید.

 

نکته جالبش اینه که اصلاً نیازی به معلم یا کلاس نیست، همه‌چیز رو خودتون به صورت خودآموز یاد می‌گیرید. اگه دنبال یادگیری راحت و کاربردی هستید، این کتاب قطعاً می‌تونه کمک‌تون کنه!

پاسخنامه درس 15

 

15.1

 

3. It had changed a lot.

 

4. I hadn’t heard it before.

 

5. She’d arranged to do something else. / She had arranged …

 

6. The film had already started.

 

7. We hadn’t been there before.

 

8. I hadn’t seen him for five years.

 

9. They’d just had lunch. / They had just had …

 

10. He’d never played before. / He had never played …

 

15.2

 

2. there was … She’d gone / She had gone

 

3. He’d just come back from / He had just come back from … He looked

 

4. got a phone call He was He’d sent her / He had sent her … she’d never replied (to them) / she had never replied (to them)

 

15.3

 

2. I went

 

3. had gone

 

4. he’d already travelled / he had already travelled

 

5. broke

 

6. we saw … had broken … we stopped

 

 

 

درس چهاردهم: English Grammar in Use

در این درس می‌خوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).

درس چهاردهم: English Grammar in Use

Present perfect and past 2 (I have done and I did) 

حال کامل و گذشته ساده – قسمت دوم

 

در این درس می‌خوایم به یکی از موضوعات مهم توی گرامر زبان انگلیسی بپردازیم: تفاوت بین حال کامل (I have done) و گذشته ساده (I did).

 

خیلی وقت‌ها ممکنه براتون سوال بشه که کی باید از حال کامل استفاده کنید و کی از گذشته ساده. مثلاً وقتی می‌خوایم در مورد تجربه‌ها یا کارهایی که تا الان انجام دادیم صحبت کنیم، یا وقتی داریم درباره یه زمان مشخص در گذشته حرف می‌زنیم.

 

توی این درس قراره با مثال‌های ساده و کاربردی این تفاوت رو یاد بگیریم تا بتونید توی مکالمات روزمره بهتر از این دو زمان استفاده کنید.

 

Part A:

وقتی درباره زمانی که تمام شده صحبت می‌کنید (مثلاً دیروز، ده دقیقه پیش، سال ۱۹۹۹ یا وقتی بچه بودید)، از حال کامل

 (I have done) استفاده نکنید. باید از گذشته ساده استفاده کنید.

 

 

It was very cold yesterday. (not has been)

دیروز خیلی سرد بود. (نه “سرد بوده است”)

 

Paul and Lucy arrived ten minutes ago. (not have arrived)

پاول و لوسی ده دقیقه پیش رسیدند.

 

Did you eat a lot of sweets when you were a child? (not have you eaten)

وقتی بچه بودی، زیاد شیرینی می‌خوردی؟

 

I got home late last night. I was very tired and went straight to bed.

دیشب دیر به خونه رسیدم. خیلی خسته بودم و مستقیم رفتم بخوابم.

 

 

برای پرسیدن از گذشته استفاده کن  “?…When کی…؟” یا ” ?…What time چه ساعتی…؟”:

 

When did your friends arrive? (not have … arrived)

دوستات کی رسیدن؟

 

What time did you finish work?

چه ساعتی کارت تموم شد؟

 

مقایسه کن:

 

Past simple

گذشته ساده

Tom lost his key yesterday . He couldn’t get into the house.

تام دیروز کلیدشو گم کرد.نتونست وارد خونه بشه.

 

When did Carla leave?

کارلا کی رفت؟

 

Present perfect

حال کامل

 

Tom has lost his key. He can’t get into the house.

.تام کلیدشو گم کرده. نمی‌تونه وارد خونه بشه

 

Is Carla here or has she left?

کارلا اینجاست یا رفته؟

 

Part B :

Past simple (did)

گذشته ساده (انجام دادم)

 

I did a lot of work yesterday.

دیروز خیلی کار کردم.

از گذشته ساده برای زمان تمام‌شده در گذشته استفاده می‌کنیم. مثل:

Yesterday دیروز/ last week هفته پیش  / from 2010 to 2014  از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴.

It didn’t rain last week.

هفته پیش بارون نیومد.

 

Did you see Anna this morning? (it is now afternoon or evening)

امروز صبح آنا رو دیدی؟ (الان دیگه بعدازظهر یا شبه)

 

Did you see Ben on Sunday?

یکشنبه بن رو دیدی؟

 

I worked here from 2010 to 2014. (I don’t work here now)

من از ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴ اینجا کار کردم. (الان دیگه اینجا کار نمی‌کنم)

 

A: Was Lisa at the party on Sunday?

لیزا یکشنبه تو مهمونی بود؟

B: I don’t think so. I didn’t see her.

فکر نکنم. من ندیدمش.

 

We waited (or were waiting) for an hour. (we are no longer waiting)

ما یه ساعت منتظر موندیم. (دیگه منتظر نیستیم)

 

Jack lived in New York for ten years. Now he lives in Los Angeles.

جک ده سال تو نیویورک زندگی کرد. الان تو لس آنجلس زندگی می‌کنه.

 

I never rode a bike when I was a child.

وقتی بچه بودم، هیچ وقت دوچرخه‌سواری نکردم.

 

After you come back from holiday you say: It was a really good holiday. I really enjoyed it.

بعد از اینکه از تعطیلات برمی‌گردی، می‌گی: تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً لذت بردم.

 

 

Present perfect (have done)

حال کامل (انجام داده‌ام)

 

I’ve done a lot of work today.

.امروز خیلی کار انجام دادم

از حال کامل برای یه دوره زمانی که تا الان ادامه داشته استفاده می‌کنیم. مثل

Todayامروز / this week این هفته/ since 2010  از سال ۲۰۱۰

 

 

It hasn’t rained this week.

.این هفته بارون نیومده

Have you seen Anna this morning? (it is still morning now)

  امروز صبح آنا رو دیدی؟

Have you seen Ben recently? (in the last few days or weeks)

تازگی‌ها بن رو دیدی؟

 

I’ve been working here since 2010. (I still work here now)

.من از سال ۲۰۱۰ اینجا کار می‌کنم

 

I don’t know where Lisa is. I haven’t seen her. (= I haven’t seen her recently)

.نمی‌دونم لیزا کجاست. ندیدمش

 

We’ve been waiting for an hour. (we are still waiting now)

.یه ساعته داریم منتظر می‌مونیم

 

Jack lives in Los Angeles. He has lived there for seven years.

جک توی لس آنجلس زندگی می‌کنه. هفت ساله که اونجا زندگی می‌کنه

 

I’ve never ridden a horse. (in my life)

.تا حالا تو عمرم اسب‌سواری نکردم

 

It’s the last day of your holiday. You say : It’s been a really good holiday. I’ve really enjoyed it.

امروز آخرین روز تعطیلاتتونه. می‌گی : تعطیلات خیلی خوبی بود. واقعاً ازش لذت بردم.

 

 

 

**”کتاب اسپیکینگ تیک آف“؟ چیزی فراتر از یه کتاب زبان! **

خسته شدی از کتاب‌های زبان خشک و خسته‌کننده؟ دنبال یه کتابی هستی که همه‌جوره به کارت بیاد و انگلیسی رو برات شیرین کنه؟ پس “اسپیکینگ تیک آف” exactly همون چیزیه که دنبالشی!

این کتاب یه همراه همیشگی برای همه زبان‌آموزاست، چه مبتدی باشی که تازه میخوای پا تو دنیای انگلیسی بذاری، چه حرفه ای که دنبال ارتقای سطح زبانته.

چرا این کتاب اینقدر خاصه؟

  • زبان روزمره، هرجا که بخوای: از فرودگاه و هتل بگیر تا رستوران و دکتر، هرجایی که بری جمله‌های کاربردی و پرکاربرد این کتاب به دادت می‌رسه.

 

  • سفر از مبتدی تا حرفه‌ای: جمله‌ها از ساده شروع میشن و کم‌کم سخت‌تر میشن تا بتونی با سرعت خودت پیشرفت کنی و به یه انگلیسی‌زبان مسلط تبدیل بشی.

 

  • گنجینه‌ای برای معلم‌ها: اگه معلم زبان هستی، این کتاب یه گنجینه‌ست برات. با استفاده از این کتاب می‌تونی کلاس‌های متنوع و پویایی رو برای دانشجوهات طراحی کنی.

 

خلاصه بگم که:اسپیکینگ تیک آف” یه ابزار همه کاره برای یادگیری انگلیسیه. چه بخوای بری سفر، چه بخوای پیشرفت کنی، چه بخوای به بقیه درس بدی، این کتاب کمکت می‌کنه تا به راحتی و با لذت به هدفت برسی.

پس همین الان “کتاب اسپیکینگ تیک آف” رو تهیه کن و به دنیای انگلیسی زبان‌ها پرواز کن! ✈️

 

 

پاسخنامه تمرین درس 14

 

14.1

 

3. OK

 

4. I bought

 

5. Where were you

 

6. Maria left school

 

7. OK

 

8. OK

 

9. OK

 

10. When was this bridge built?

 

14.2

 

2. The weather has been cold recently.

 

3. It was cold last week.

 

4. I didn’t eat any fruit yesterday.

 

5. I haven’t eaten any fruit today.

 

6. Emily has earned a lot of money this year.

 

7. She didn’t earn so much last year.

 

8. Have you had a holiday recently?

 

14.3

 

3. I didn’t sleep

 

4. There was … there were

 

5. worked … he gave

 

6. She’s lived / She has lived

 

7. died … I never met

 

8. I’ve never met / I have never met

 

9. I haven’t seen

 

10. Did you go … was

 

11. It’s been / It has been … it was

 

12. have you lived / have you been living … did you live … did you live

 

14.4

 

Example answers:

 

2. I haven’t bought anything today.

 

3. I didn’t watch TV yesterday.

 

4. I went out with some friends yesterday evening.

 

5. I haven’t been to the cinema recently.

 

6. I’ve read a lot of books recently

درس دوازدهم: English Grammar in Use

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است.

درس دوازدهم: English Grammar in Use

for and since when ? and how long ?

 

در این درس به دو واژه‌ی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” می‌پردازیم. این دو واژه به ما کمک می‌کنند تا بازه‌های زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است. همچنین، سوالاتی مثل “?…How long” و “?…When” به ما کمک می‌کنند تا به زمان دقیق وقوع یا مدت زمان یک رویداد پی ببریم.

برای مثال:

  • از “for” برای نشان دادن مدت زمان استفاده می‌کنیم:
    I have lived here for 5 years. (من ۵ سال است که اینجا زندگی می‌کنم.)

 

  • از “since” برای اشاره به نقطه شروع زمانی استفاده می‌کنیم:
    She has been studying since 9 AM. (او از ساعت ۹ صبح در حال مطالعه است.)

 

همچنین در این درس به نحوه پرسیدن و پاسخ دادن به سوالاتی مثل “How long have you …?” و “When did you …?” نیز می‌پردازیم که در مکالمات روزمره بسیار مهم هستند.

 

Part A:

 

for و since رو زمانی استفاده می‌کنیم تا بگیم یه چیزی چه مدت زمانیه که داره اتفاق میفته.

 

از since وقتی استفاده می‌کنیم که بخوایم بگیم از چه زمانی یه چیزی شروع شده:

 

We’ve been waiting since 8 o’clock.

ما از ساعت ۸ منتظریم.

 

 

Sally has been working here since April. (= from April until now)

سالی از آوریل اینجا کار می‌کنه. (= از آوریل تا الان)

 

I haven’t seen Tom since Monday.

من از دوشنبه تام رو ندیدم.

از for به همراه یه بازه زمانی استفاده می‌کنیم:

 

We’ve been waiting for two hours.

ما دو ساعته که منتظریم.

 

 

Sally has been working here for six months. (not since six months)

سالی شش ماهه که اینجا کار می‌کنه. (نه “از شش ماه پیش”)

 

I haven’t seen Tom for three days.

من سه روزه که تام رو ندیدم.

Part B:

ما اغلب for رو حذف می‌کنیم (اما معمولاً تو جمله‌های منفی این کار رو نمی‌کنیم):

 

They’ve been married for ten years. Or They’ve been married ten years.

اونا ده ساله که ازدواج کردن. یا اونا ده ساله ازدواج کردن.

 

They haven’t had a holiday for ten years. (you need for)

اونا ده ساله که تعطیلات نداشتن. (اینجا نیاز به for داریم)

 

تو جمله‌های منفی می‌تونی از in به جای for استفاده کنی (مثل “من … نیستم” و غیره):

 

They haven’t had a holiday in ten years. (= for ten years)

اونا ده ساله که تعطیلات نرفتن. (= برای ده سال)

 

ما از for به همراه “همه‌ی …” (مثل “همه روز” یا “تمام عمرم”) استفاده نمی‌کنیم:

 

I’ve lived here all my life. (not for all my life)

من تمام عمرم اینجا زندگی کردم.

 

Part C :

 

مقایسه کن: when…؟ (گذشته ساده) با how long…؟ (حال کامل):

 

A: When did it start raining?

کی بارون شروع شد؟

 

B: It started raining an hour ago / at 1 o’clock.

بارون یه ساعت پیش / ساعت ۱ شروع شد.

 

A: How long has it been raining?

چه مدت بارون میاد؟

 

B: It’s been raining for an hour / since 1 o’clock.

یه ساعته که بارون میاد / از ساعت ۱ بارون میاد.

 

A: When did Joe and Kate first meet?

جو و کیت کی اولین بار همدیگه رو دیدن؟

 

B: They first met when they were at school/ a long time ago .

اونا اولین بار تو مدرسه همدیگه رو دیدن.

 

A: How long have they known each other?

اونا چه مدت همدیگه رو می‌شناسن؟

 

B: They’ve known each other for a long time / since they were at school.

اونا خیلی وقته همدیگه رو می‌شناسن / از وقتی تو مدرسه بودن همدیگه رو می‌شناسن.

 

Part D:

 

It’s two years since I last saw Joe. Or It’s been two years since… (= I haven’t seen Joe for two years)

دو ساله که جو رو آخرین بار دیدم. یا دو ساله که … (= من جو رو دو ساله ندیدم)

 

It’s ages since we went to the cinema. Or It’s been ages since… (= We haven’t been to the cinema for ages)

خیلی وقته که سینما نرفتیم. یا خیلی وقته که … (= مدت‌هاست نرفتیم سینما)

 

How long is it since Mrs Hill died? Or How long has it been since

چقدر از فوت خانم هیل می‌گذره؟ یا چقدر از وقتی که …؟

 

اگر دوست دارید این مباحث و دیگر نکات مهم گرامری را در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید و مهارت‌های مکالمه‌تان را به سطح بالاتری برسانید، دوره‌ی ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع ما دقیقاً برای شما طراحی شده است. این دوره، مکالمات روزمره شما را دگرگون خواهد کرد و با پشتیبانی مستمر، شما را در مسیر یادگیری همراهی می‌کنیم.
برای ثبت‌نام و اطلاعات بیشتر، روی این لینک کلیک کنید.

 

پاسخنامه

 

12.1

 

2. for (also correct without for)

 

3. for (also correct without for) 

 

4. since

 

5. for

 

6. since

 

7. since

 

8. for

 

12.2

 

2. How long have you had this car?

 

3. How long have you been waiting?

 

4. When did your course start?

 

5. When did Anna arrive in London?

 

6. How long have you known each other?

 

12.3

 

3. He has been ill/unwell since Sunday.

 

4. She got married a year ago.

 

5. I’ve had a headache since I woke up.

 

6. The meeting started/began at 9 o’clock.

 

7. I’ve been working in a hotel for six months. / I’ve been working there …

 

8. Kate started learning Japanese a long time ago.

 

12.4

 

2. No, I haven’t seen Lisa/her for about a month.

 

3. No, I haven’t been swimming for a long time.

 

4. No, I haven’t ridden a bike for ages.

 

6. No, it’s about a month since I (last) saw Lisa/her. or No, it’s been about a month since …

 

7. No, it’s a long time since I (last) went swimming. or No, it’s been a long time since …

 

8. No, it’s ages since I (last) rode a bike. or No, it’s been ages since …

درس نهم: English Grammar in Use

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.

درس نهم: English Grammar in Use

Present perfect continuous (I have been doing)

زمان حال کامل استمراری

 

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده می‌شه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس می‌خونی، می‌تونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس می‌خونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد می‌گیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوت‌هایی با زمان‌های دیگه داره.”

 

Part A :

 

It’s been raining.

داره بارون میاد.

Is it raining?

الان داره بارون میاد؟

 

No, but the ground is wet.

نه، ولی زمین خیسه.

 

It’s been raining. (= It has been …)

بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)

 

ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing

 

ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده می‌کنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:

 

Why are you out of breath? Have you been running?

چرا نفست بند اومده؟ داشتی می‌دویدی؟

 

Paul is very tired. He’s been working hard.

پل خیلی خسته‌ست. سخت کار کرده.

 

Why are you so tired? What have you been doing?

چرا اینقدر خسته‌ای؟ داشتی چیکار می‌کردی؟

 

I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.

داشتم با آماندا حرف می‌زدم و اونم با من موافقه.

 

Where have you been? I’ve been looking for you.

کجا بودی؟ داشتم دنبالت می‌گشتم.

 

Part B :

 

 It began raining two hours ago and it is still raining.

دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.

 

How long has it been raining?

چقدر وقته داره بارون میاد؟

 

It’s been raining for two hours. (= It has been …)

دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)

 

ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده می‌کنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since  ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.

 

How long have you been learning English? (= you’re still learning English)

چقدر وقته داری انگلیسی یاد می‌گیری؟ (= هنوزم داری یاد می‌گیری)

Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.

بن داره تلویزیون می‌بینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.

 

Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.

کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت می‌گردم.

 

Chris hasn’t been feeling well recently.

کریس تازگیا حالش خوب نبوده.

 

می‌تونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:

 

Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.

سیلویا یه تنیس‌باز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی می‌کرده.

 

Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.

هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو می‌بینن. سال‌هاست دارن اونجا می‌رن.

 

Part C :

 

 

مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری (  have been doing ) :

 

I’ve been working hard. Now I’m going to have a break.

سخت کار کردم. حالا می‌خوام استراحت کنم.

 

The ground is wet. It’s been raining.

زمین خیسه، بارون اومده.

 

We’ve been waiting for an hour.

یه ساعته منتظریم.

 

Don’t disturb me now. I’m working.

الان مزاحمم نشو، دارم کار می‌کنم.

 

We need an umbrella. It’s raining.

باید چتر بیاریم، بارون میاد.

 

Hurry up! We’re waiting.

بدو! منتظریم.

 

 

“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسی‌تون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما می‌تونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمی‌مون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درس‌ها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید می‌تونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبت‌نام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیک‌تر بشید!”

 

پاسخنامه درس 9

 

9.1

 

2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television

 

3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis

 

4. ’s been running / has been running 

 

9.2

 

2. Have you been waiting long?

 

3. What have you been doing?

 

4. How long have you been working here?

 

5. How long have you been doing that?

 

9.3

 

2. ’ve been waiting / have been waiting

 

3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese

 

4. She’s been working there / She has been working there

 

5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy

 

9.4

 

2. I’ve been looking / I have been looking

 

3. are you looking

 

4. She’s been teaching / She has been teaching

 

5. I’ve been thinking / I have been thinking

 

6. he’s working / he is working

 

7. She’s been working / She has been working

 

8. you’re driving / you are driving

 

9. has been travelling

 

درس پنجم: English Grammar in Use

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهم‌ترین زمان‌های گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.

درس پنجم: English Grammar in Use

Past Simple (I did)

گذشته ساده (من انجام دادم)

 

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهم‌ترین زمان‌های گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ داده‌اند و حالا تمام شده‌اند، به کار می‌رود. مثلا:

 

I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)

چرا Past Simple مهمه؟

 

بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple می‌تونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستان‌ها: برای تعریف داستان‌ها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.

نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتن‌های رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک می‌کنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.

 

A)

 

Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.

 

ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سال‌های ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی  پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.

 

افعال lived، started، wrote، was و died  همگی در زمان گذشته ساده هستن.

 

B)

 

خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed  ختم میشن .

 

I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.

من الان توی یه آژانس مسافرتی کار می‌کنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار می‌کردم.

 

They invited us to their party, but we decided not to go.

اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.

 

 

The police stopped me on my way home last night.

دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.

 

Laura passed her exam because she studied very hard.

لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.

 

اما خیلی از فعل ها بی‌قاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:

 

Write → wrote

نوشتن ← نوشت

 

Mozart wrote more than 600 pieces of music.

موتسارت  بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.

 

See → saw

دیدن ← دید

 

We saw Alice in town a few days ago.

چند  روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم

 

Go → went

رفتن ← رفت

 

I went to the cinema three times last week.

هفته گذشته سه بار به سینما رفتم

 

Shut → shut

بستن ← بست

 

It was cold, so I shut the window.

هوا  سرد بود، پس پنجره رو بستم.

 

 C)

 

توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده می‌کنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)

 

I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?

از مهمونی خیلی لذت بردم.  تو از اون لذت بردی؟

 

How many people did they invite to the wedding?

چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟

 

I didn’t buy anything because I didn’t have any money.

من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.

 

Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’

« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»

 

گاهی اوقات “do”  فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)

 

What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)

آخر هفته چیکار کردی ؟

 

I didn’t do anything. (not I didn’t anything)

من هیچ کاری نکردم .

 

D)

 

گذشته be(am/is/are) میشه was/were

 

I was annoyed because they were late.

من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.

 

 

Was the weather good when you were on holiday?

هوا خوب بود وقتی  توی تعطیلات بودید؟

 

They weren’t able to come because they were so busy.

اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.

 

I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.

من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.

 

Did you go out last night or were you too tired?

دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟

 

 

خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.

 

خسته شدی از اینکه انگلیسی‌ت خوب نیست؟

می‌خوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟

دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!

با این دوره فوق‌العاده، تو فقط ۳ ماه می‌تونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفه‌ای تمام‌عیار!

با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟

  • انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جمله‌ت رو چطوری بگی.
  • اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف می‌زنی.
  • درهای جدید به روت باز میشه: فرصت‌های شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا می‌کنی.

 

برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.

پاسخنامه

 

5.1

2. had

3. She walked to work

4. It took her (about) half an hour

5. She started work

6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.

7. She finished work

8. She was tired when she got home.

9. She cooked / She made

10. She didn’t go

11. She went to bed

12. She slept

 

5.2

2. taught

3. sold

4. fell … hurt

5. threw … caught

6. spent … bought … cost

 

5.3

2. did you travel / did you go

3. did it take (you) / was your trip / were you there

4. did you stay

5. Was the weather

6. Did you go to / Did you see / Did you visit

5.4

3. didn’t disturb

4. left

5. were

6. didn’t sleep

7. didn’t cost

8. flew

9. didn’t have

10. wasn’t

 

 

درس سوم: English Grammar in Use

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

درس سوم: English Grammar in Use

Present continuous and present simple 

زمان حال استمراری و زمان حال ساده‌ – قسمت اول

 

سلام دوستان! می‌خوایم بریم سراغ درس سوم کتاب English grammar in use دو تا از مهم‌ترین زمان‌های فعل در زبان انگلیسی، یعنی حال ساده و حال استمراری. این دو تا زمان خیلی به هم شبیه هستن، اما کاربردهای خیلی متفاوتی دارن.

حال ساده رو میشه یه جور عادت یا روتین روزانه تصور کرد. مثلاً وقتی می‌گیم “I eat breakfast every morning” یعنی هر روز صبح صبحانه می‌خورم، یه عادت روزمره. یا وقتی می‌گیم “She likes coffee” یعنی اون قهوه رو دوست داره، یه علاقه دائمی.

حال استمراری اما یه کم فرق داره. این زمان برای کارهایی استفاده میشه که همین الان در حال انجام هستن یا یه کار موقتی و در حال تغییر. مثلاً وقتی می‌گیم “I am watching TV now” یعنی الان دارم تلویزیون نگاه می‌کنم، یه کار موقت. یا وقتی می‌گیم “It is raining” یعنی الان بارون میاد، یه اتفاقی که همین الان داره می‌افته.

A) Compare:

مقایسه کنید:

Present continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

برای کارهایی که موقع صحبت کردن یا نزدیک  اون اتفاق میوفته، از زمان حال استمراری استفاده می کنیم. یعنی کار کامل و تموم نشده .

 

 

The water is boiling. Be careful.

آب داره می جوشه. مراقب باش.

 

Listen to those people. What language are they speaking?

به اون آدما گوش کن. اونا به چه زبونی صحبت میکنن؟

 

Let’s go out. It isn’t raining now.

بیایید بریم بیرون. الان بارون نمیباره.

 

‘I’m busy.’ ‘What are you doing?’

“مشغولم.” “چیکار می‌کنی ؟”

 

I’m getting hungry. Let’s go and eat.

داره گرسنم میشه . بیا بریم غذا بخوریم.

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.

کیت میخواد توی ایتالیا کار کنه، پس اون زبان ایتالیایی یاد میگیره.

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان با سرعت داره زیاد میشه .

 

برای موقعیت‌های موقتی (چیزایی که برای مدت کوتاهی ادامه دارن)، از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم:

 

I’m living with some friends until I find a place of my own.

من با چندتا دوست زندگی می‌کنم تا یه جایی برای خودم پیدا کنم.

 

A: You’re working hard today.

الف: امروز داری حسابی کار می‌کنی.

 

B: Yes, I have a lot to do.

ب: بله، کارای زیادی دارم که انجام بدم .

 

Present simple (I do)

زمان حال ساده

 

 

برای چیزایی که به طور کلی یا به طور مکرر اتفاق میوفته، از زمان حال ساده استفاده میکنیم.

 

 

 

 

Water boils at 100 degrees Celsius.

آب توی دمای 100 درجه سانتی‌گراد میجوشه.

 

Excuse me, do you speak English?

ببخشید،  انگلیسی صحبت می‌کنید؟

 

It doesn’t rain very much in summer.

تابستونا بارون زیاد نمی باره.

 

What do you usually do at weekends?

معمولاً آخر هفته‌ها چیکار می‌کنید؟

 

I always get hungry in the afternoon.

همیشه بعد از ظهر گرسنم میشه.

 

Most people learn to swim when they are children.

بیشتر مردم وقتی بچه ان، شنا یاد میگیرن.

 

Every day the population of the world increases by about 200,000 people.

هر روز به جمعیت جهان حدود 200،000 نفر اضافه میشه .

 

برای موقعیت‌های دائمی (چیزایی که برای مدت طولانی ادامه دارن)، از زمان حال ساده استفاده می‌کنیم:

 

My parents live in London. They have lived there all their lives.

پدر و مادرم توی لندن زندگی میکنن. اونا کل عمرشون رو  آنجا زندگی کردن.

 

Joe isn’t lazy. He works hard most of the time.

جو تنبل نیست. اون بیشتر اوقات زیاد کار میکنه.

 

B)

 

I always do and I’m always doing

همیشه انجام میدم و همیشه در حال انجام هستم

 

I always do something = I do it every time:

من همیشه این کار رو انجام میدم:

 

I always go to work by car. (not I’m always going)

همیشه با ماشین میرم  سر کار.

 

I’m always doing something = I do it too often or more often than normal.

همیشه در حال انجام یه کاری هستم: من این کار رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول انجام میدم.

 

I’ve lost my keys again . I’m always loosing them .

دوباره کلیدم رو گم کردم . مدام گمشون می‌کنم .

 

I’m always losing them = I lose them too often ,or more often than normal.

من همیشه اونا رو گم می‌کنم. (من اونا رو بیش از حد یا بیشتر از حد معمول گم می‌کنم.)

 

Paul is never satisfied. He’s always complaining. (= he complains too much)

پال اصلا راضی نیست. اون همیشه شکایت میکنه. (اون بیش از حد شکایت میکنه)

 

 

You’re always looking at your phone. Don’t you have anything else to do?

همیشه به گوشیت نگاه می‌کنی. کار دیگه ای نداری انجام بدی؟

 

خب دوستان بریم و تمرین های این درس رو حل کنیم تا مشخص بشه چقدر خوب این درس رو یاد گرفتید. حتما جوابهای خودتون رو با پاسخنامه چک کنید.

 

ما با استفاده از روش‌های نوین و جذاب، یادگیری زبان انگلیسی را برای شما به یک تجربه لذت‌بخش تبدیل کرده‌ایم. در دوره جامع 13 ماهه مکالمه آنلاین، نه تنها گرامر و لغات جدید رو یاد می‌گیرید، بلکه مهارت‌های مکالمه خودتون رو در شرایط واقعی تقویت می‌کنید.

پاسخنامه درس سوم

 

3.1

3. is trying        4. phones

5. OK               6. are they talking

7. OK               8. Ok

9. It’s getting / It is getting

10. I’m coming / I am coming

11. He always starts

12. OK

3.2

2. a Are you listening

    b Do you listen

3. a flows

    b is flowing / ’s flowing

4. a I don’t do

    b do you usually do

5. a She’s staying / She is staying

   b She always stays

3.3

2. She speaks

3. Everybody’s waiting / Everybody is waiting

4. do you pronounce

5. isn’t working / is not working / ’s not working

6. is improving

7. lives

8. I’m starting / I am starting

9. They’re visiting / They are visiting

10. does your father do

11. it doesn’t take

12. I’m learning / I am learning …

     Is teaching / ’s teaching

3.4

2. It’s always breaking down.

3. I’m always making the same mistake. / … that mistake.

4. You’re always leaving your phone at home.

درس دوم: English Grammar in Use

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

درس دوم: English Grammar in Use

Unit 2: Present Simple (I do)

زمان حال ساده (انجام می‌دهم)

 

سلام بچه ها! بیایید با هم زمان حال ساده رو فتح کنیم!

 

خب بچه‌ها، آماده‌اید که یکی از ساده‌ترین و در عین حال مهم‌ترین زمان‌های فعل در انگلیسی رو یاد بگیریم؟ زمان حال ساده یه جور عکس فوری از کارهایی که ما هر روز انجام می‌دیم، عادت‌هامون و چیزهایی که همیشه صادقه، می‌گیره.

 

مثلاً می‌تونی بگی: “من هر روز صبح قهوه می‌خورم.” یا “آسمان آبی است.”

چرا زمان حال ساده مهمه؟ چون با استفاده از این زمان می‌تونیم درباره خودمون، اطرافیانمون و چیزهایی که همیشه اتفاق می‌افته، صحبت کنیم. مثلاً می‌تونی بگی: “دوستم هر روز صبح ساعت 7 بیدار میشه.” یا “گربه من موهای نرمی داره.”

تو این درس یاد بگیریم:

  • چطور جمله‌های ساده با زمان حال بسازیم.
  • چه وقت از زمان حال ساده استفاده کنیم.
  • چه کلماتی بهمون کمک می‌کنن تا بفهمیم که باید از زمان حال ساده استفاده کنیم.

 

پس آماده باشید تا با هم این زمان رو کامل یاد بگیریم و جمله‌های انگلیسی‌مون رو روان‌تر و طبیعی‌تر کنیم.

A)

این مثال رو ببینید:

Alex is a bus driver, but now he is in bed asleep.

الکس یک راننده اتوبوسه، اما الان در تخت خوابیده.

 

He is not driving a bus. (He is asleep.)

او الان اتوبوس نمی‌رونه (او خوابه).

 

but he drives a bus. He is a bus driver.

اما او اتوبوس می رونه. او راننده اتوبوسه.

 

B)

 

از زمان حال ساده برای صحبت درباره چیزهای کلی استفاده می‌کنیم. از این زمان برای گفتن اینکه چیزی همیشه یا مکرراً اتفاق می‌افته یا به طور کلی درسته، استفاده می‌کنیم. مثلا:

 

 

Nurses look after patients in hospitals.

پرستارها از بیماران در بیمارستان مراقبت می‌کنند.

 

I usually go away at weekends.

من معمولاً آخر هفته‌ها به سفر می‌رم.

 

The earth goes round the sun.

زمین به دور خورشید می‌چرخه.

 

The café opens at 7:30 in the morning.

کافه ساعت ۷:۳۰ صبح باز می‌شه.

 

نکته مهم: در زمان حال ساده، وقتی فاعل جمله آقا، خانم یا یک غیر انسان است به فعل جمله s یا es اضافه می کنیم. به مثالهای زیر دقت کن!

I work, but he works.

من کار می‌کنم، او کار می‌کند.

You go, but it goes.

تو می‌روی،  آن می‌رود.

They teach, but my sister teaches.

آن‌ها تدریس می‌کنند،  خواهرم تدریس می‌کند.

I have, but he has.

من دارم،  او دارد.

 

C)

از دو فعل کمکی do/does  برای ساختن جملات سوالی و منفی استفاده می‌کنیم.

 

Do I/we/you/they work?

آیا من/ما/شما/آن‌ها کار می‌کنیم؟

 

Does he/she/it work?

آیا او کار می‌کند؟

 

I/we/you/they don’t work.

من/ما/شما/آن‌ها کار نمی‌کنیم.

 

He/she/it doesn’t work.

او کار نمی‌کند.

 

به این مثالها دقت کن!

 

I come from Canada. Where do you come from?

من اهل کانادا هستم. شما اهل کجا هستید؟

 

 

 

I don’t go away very often.

من زیاد سفر نمی‌کنم.

 

What does this word mean? (Not “What means this word?”)

معنی این کلمه چیست؟

 

Rice doesn’t grow in cold climates.

برنج در آب و هوای سرد رشد نمی‌کند.

 

در مثال‌های زیر، do  فعل اصلی هم هست.

 

What do you do? (I work in a shop.)

شما چه کار می‌کنید؟ (من در یک مغازه کار می‌کنم.)

 

He’s always so lazy. He doesn’t do anything to help.

او همیشه خیلی تنبله. او هیچ کمکی نمی کنه.

 

D)

از زمان حال ساده برای بیان گفتن میزان دفعات انجام یک کار استفاده می‌کنیم.

 

I get up at 8 o’clock every morning.

من هر روز صبح ساعت ۸ بیدار می‌شوم.

 

How often do you go to the dentist?

چند وقت یک بار به دندان‌پزشک می‌روی؟

 

Julie doesn’t drink tea very often.

جولی خیلی زیاد چای نمی‌نوشد.

 

Robert usually goes away two or three times a year.

رابرت معمولاً دو یا سه بار در سال به سفر می‌ره.

 

E)

I promise / I apologize etc.

از زمان حال ساده برای قول دادن، عذرخواهی کردن، پیشنهاد دادن و … استفاده میشه.

 

I promise I won’t be late. (not I’m promising)

قول میدم دیر نیام.

 

‘What do you suggest I do?’ ‘I suggest that you …’

پیشنهاد می‌دی چکار کنم؟ پیشنهاد میدم که…

 

به چند نمونه دیگه دقت کنید:

I apologize

عذرخواهی می‌کنم…

 

I advise

…، توصیه می‌کنم…

 

I insist …

اصرار می کنم…

 

I agree …

موافقم…

 

I refuse …

قبول نمی‌کنم…

 

 

امروز با هم زمان حال ساده رو یاد گرفتیم. یادمون باشه که زمان حال ساده برای بیان عادت‌ها، حقایق و اتفاقات همیشگی استفاده میشه. برای ساختن جمله در زمان حال ساده، معمولاً فعل رو به شکل ساده میاریم، اما در سوم شخص مفرد “s” یا “es” به فعل اضافه می‌کنیم.

 

حالا نوبت شماست. از دکمه زیر سوالات درس رو دانلود کن بهشون جواب بده و بعد با پاسخنامه چک کن. هرچی بیشتر تمرین کنید، به این زمان مسلط‌ تر می‌شید. اگه سوالی داشتید، حتما زیر همین مقاله بپرسید. موفق باشید!”

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

 

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

پاسخنامه درس دوم

 

2.1

2. go       3. causes

4. closes   5. live

6. take       7. connects

 

2.2

2. do the banks close

3. don’t use

4. does Maria come

5. do you do

6. does this word mean

7. doesn’t do

8. takes … does it take

 

2.3

3. rises         4. make

5. don’t eat    6. doesn’t believe

7. translates   8. don’t tell

9. flows

 

2.4

2. Does your sister play tennis?

3. How often do you go to the cinema?

4. What does your brother do?

5. Do you speak Spanish?

6. Where do your grandparents live?

 

2.5

2. I promise      3. I insist

4. I apologise     5. I recommend

6. I agree

درس اول: English Grammar in Useدرس اول: English Grammar in Use

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

درس اول: English Grammar in Use

Unit 1: Present Continuous (I am doing)

زمان حال استمراری

 

تو زبان انگلیسی، زمان‌ها نقش مهمی توی حرف زدن دارن. یکی از زمان‌هایی که خیلی کاربرد داره، حال استمراری هست. این زمان برای گفتن کارهایی استفاده می‌شه که الان یا دور و بر همین موقع دارن انجام می‌شن. اگه درست از این زمان استفاده کنیم، خیلی راحت‌تر و با اعتماد به نفس بیشتر می‌تونیم درباره کارهای روزمره حرف بزنیم.

 

چرا باید گرامر رو توی دل مکالمه یاد بگیریم؟

یاد گرفتن گرامر انگلیسی فقط حفظ کردن چندتا قاعده سخت نیست. گرامر چیزی نیست که فقط تو کتاب بمونه؛ بلکه باید تو مکالمات واقعی به کار بره. تو دنیای امروز، انگلیسی یه ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباطه و اگه نتونیم گرامر رو توی حرف زدن استفاده کنیم، دانسته‌هامون بی‌فایده می‌شه.

 

مثلاً تو درس اول کتاب English Grammar in Use، با زمان حال استمراری آشنا می‌شیم که خیلی تو مکالمات روزانه استفاده می‌شه. فرض کن می‌خوای به کسی بگی “دارم درس می‌خونم” یا “دارم روی پروژه‌م کار می‌کنم”، از همین زمان استفاده می‌کنی. اگه نتونی درست از این زمان استفاده کنی، حرف‌هات ممکنه عجیب به نظر برسه.

 

اما این فقط یه مثاله. یادگیری گرامر باید تو دل مکالمه باشه و با تمرین مداوم. فقط اینجوریه که می‌تونی سریع و با اعتماد به نفس مکالمه‌ت رو قوی کنی و تو موقعیت‌های واقعی بهتر عمل کنی.

 

Sarah is in her car. She is on her way to work.

سارا سوار ماشینشه و داره میره سر کار.

She’s driving to work.

داره با ماشین میره سر کار.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

این به این معناست که او همین الان در حال رانندگیه، در لحظه‌ای که ما صحبت می‌کنیم. این عمل هنوز تمام نشده است.

 

ساختار زمان حال استمراری:

am/is/are + -ing + فاعل 

 

I am (= I’m) driving.

من دارم رانندگی می‌کنم.

 

He/She/It (= he’s etc.) is working.

او (مذکر/مونث) داره کار می‌کنه.

 

We/You/They (= we’re etc.) are doing.

ما/شما/آنها دارند کاری انجام می‌دهند.

 

دارم کاری انجام می‌دهم = اون کار رو شروع کرده‌ام و هنوز تمام نشده. وسط انجام اون کارم.

 

Please don’t make so much noise. I’m trying to work. (not “I try”)

لطفاً اینقدر سر و صدا نکن. دارم سعی می‌کنم کار کنم.

 

‘Where’s Mark?’ ‘He’s having a shower.’ (not “He has a shower”)

«مارک کجاست؟» «داره دوش می‌گیره.»

 

Let’s go out now. It isn’t raining any more. (not “It doesn’t rain”)

بیا الان بریم بیرون. دیگه باران نمیاد.

 

How’s your new job? Are you enjoying it?

کار جدیدت چطوره؟ ازش لذت می‌بری؟

 

What’s all that noise? What’s happening?

این همه سر و صدا برای چیه؟ چه اتفاقی داره می‌افته؟

 

گاهی اوقات عمل در لحظه صحبت کردن رخ نمی‌ده. مثلا:

 

Steve is talking to a friend on the phone. He says: “I’m reading a really good book at the moment. It’s about a man who … “

استیو داره با تلفنی با یک دوستش صجبت می کنه. او می گه: «الان دارم یک کتاب خیلی خوب می‌خونم. کتاب درباره مردیه که …

 

استیو می‌گه “در حال خوندنم”، اما در زمان صحبت کردن، کتاب رو نمی‌خونه. منظورش اینه که خوندن کتاب رو شروع کرده.،اما هنوز اون رو تموم نکرده. او در حال خوندن کتابه.

 

 

Kate wants to work in Italy, so she’s learning Italian.
(but perhaps she isn’t learning Italian at the time of speaking)

کیت می‌خواد در ایتالیا کار کنه، بنابراین داره ایتالیایی یاد می‌گیره.
(اما شاید در لحظه صحبت کردن او مشغول یادگیری ایتالیایی نیست.)

 

He is not reading the book at the time of speaking. He means that he has started it, but has not finished it yet.

او در لحظه صحبت کردن، در حال خواندن کتاب نیست. منظورش اینه که کتاب را شروع کرده، اما هنوز تمام نکرده.

 

Some friends of mine are building their own house. They hope to finish it next summer.

چند تا از دوستانم دارند خانه خودشون رو می‌سازند. اونا امیدوارند که تابستان آینده خونه رو تمام کنند.

 

می‌تونیم از زمان حال استمراری همراه با today امروز / this week (این هفته) / this year (امسال) و غیره استفاده کنید:

 

You’re working hard today.

امروز داری خیلی سخت کار می‌کنی.

 

درس اول: English Grammar in Use

 

Yes, I have a lot to do.

بله، خیلی کار دارم.

 

The company I work for isn’t doing so well this year.

شرکتی که براش کار می‌کنم امسال خوب عمل نمی کنه

 

وقتی درباره تغییری صحبت می‌کنیم که شروع به اتفاق افتادن کرده از زمان حال استمراری استفاده می‌کنیم. در این حالت معمولا از این افعال به این شکل استفاده می‌کنیم:

getting: گرفتن، بدست آوردن، رسیدن به، دریافت کردن

becoming: شدن، تبدیل شدن، گردیدن

changing: تغییر کردن، دگرگون شدن

improving: بهبود یافتن، پیشرفت کردن

starting: شروع کردن، آغاز کردن

increasing: افزایش یافتن، زیاد شدن

rising: بالا رفتن، افزایش یافتن، طلوع کردن

falling: افتادن، کاهش یافتن

growing: رشد کردن، بزرگ شدن

 

Is your English getting better?

انگلیسیت داره بهتر می‌شه؟

 

The population of the world is increasing very fast.

جمعیت جهان بسیار سریع در حال افزایشه.

 

At first I didn’t like my job, but I’m starting to enjoy it now.

در ابتدا از شغلم خوشم نمی‌اومد، اما الان دارم ازش لذت می‌برم.

 

دوره فرمول یک یا دوره کمربند مشکی راهی سریع برای تسلط به گرامر و مکالمه

اگه می‌خوای سریع و درست حسابی هم گرامر و هم مکالمه انگلیسی رو یاد بگیری، دوره‌های ما برای همین منظور طراحی شدن. تو دوره فرمول یک، گرامر رو به صورت کاربردی و ساده یاد می‌گیری و بلافاصله تو مکالمات واقعی ازش استفاده می‌کنی. تو دوره کمربند مشکی مکالمه هم می‌تونی به سطحی برسی که با خیال راحت انگلیسی حرف بزنی و هر جایی که بخوای ارتباط برقرار کنی.

 

این دوره‌ها بر اساس تمرین‌های واقعی طراحی شدن که تو کوتاه‌ترین زمان ممکن بهترین نتیجه رو بگیری. پس اگه می‌خوای انگلیسی رو توی زندگی واقعی حرف بزنی، همین الان یکی از دوره‌های ما رو انتخاب کن و یه تجربه متفاوت از یادگیری زبان داشته باش!

 

پاسخنامه درس اول

1.1

2.  He’s tying / He is tying         3. They’re crossing / They are crossing

4. He’s scratching / He is scratching    5. She’s hiding / She is hiding

6. They’re waving / They are waving

1.2

2. e    3. g    4. a    5. d    6. h   7. b   8. c

1.3

2. Why are you crying?            3. Is she working today?

4. What are you doing these days?      5. What is she studying? / What’s she studying?

6. What are they doing?                     7. Are you enjoying it?

8. Why are you walking so fast?

1.4

3. I’m not listening / I am not listening

4. She’s having / She is having

5. He’s learning / He is learning

6. they aren’t speaking / they’re not speaking / they are not speaking

7. it’s getting / it is getting

8. isn’t working / ’s not working / is not working

9. I’m looking / I am looking

10. It’s working / It is working

11. They’re building / They are building

12. He’s not enjoying / He is not enjoying

13. The weather’s changing / The weather is changing

14. He’s starting / He is starting 

درس بعدی

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری