31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که در آن مقاله قبل به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد.از این رو در این مقاله می خواهیم نام داروها و وسایل پزشکی را به انگلیسی آموزش دهیم.

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که قبلا به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد. از این رو در این مقاله می خواهیم 31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرکاربرد را به انگلیسی آموزش دهیم.

 

 

1. pill  

قرص

 

2. tablet  

قرص

 

3. capsule  

کپسول

 

4. syrup  

شربت

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

5. ointment  

پماد

 

6. cream  

کِرِم

 

7. eye drops  

قطره چشم

 

8. injection  

آمپول

 

9. tranquilizer  

آرامبخش

 

10. pain-killer 

مُسَکن

 

11. antiseptic  

داروی ضدعفونی

 

12. anti febrile  

داروی تب بُر

 

13. dressing  

باند، گاز استریل

 

14. bandage  

بانداژ

 

15. cast  

گچ

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

16. brace  

آتل، (در دندانسازی) سیم

 

17. gauze  

گاز پانسمان

 

18. plaster  

گچ گرفتن

 

19. elastic tape  

باند کشی

 

20. thermometer  

دماسنج

 

21. stethoscope  

(پزشکی) گوشی

 

22. syringe  

سرنگ

 

23. forceps  

پَنس

 

24. scissors  

قیچی

 

25. oxygen mask  

ماسک اکسیژن

 

26. test tube  

لوله آزمایش

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

27. vial  

شیشه آمپول، دارو

 

28. IV bag  

کیسه سرم

 

29. blood pressure monitor  

دستگاه اندازه گیری فشار خون

 

30. crutches  

عصا

 

31. wheelchair  

ویلچر

 

 

 

 

 

 

101 کلید مکالمه آسان

 

 

 

 

 

 

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید.

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید. هر چند تعداد لغات و اصطلاحات انگلیسی پزشکی بسیار فراوانند، اما در این مقاله به آموزش پرکاربردترین اصطلاحات مربوط به بیماریها می پردازیم.

 

1. feel ill, sick

حال ندار و بیمار بودن

 

2. have a temperature

تب داشتن

 

have a temperature

 

3. have a pain in your back, chest, waist, arm, shoulder

درد پشت، سینه،کمر، دست و شانه داشتن

 

4. have a headache

سردرد داشتن

 

5. feel weak

ضعف داشتن

 

 

6. feel dizzy

سرگیجه داشتن

 

7. suffer from stomach cramps

دل پیچه داشتن

 

8. have a black eye

کبود شدن پای چشم

 

9. have a swollen, sprained ankle, wrist, foot

ورم کردن، پیچ خوردن قوزک پا، مچ دست و پا

 

10. have a lump

ورم داشتن داشتن

 

11. have a broken leg

دچار شکستگی پا شدن

 

12. have a fracture

شکستگی داشتن (در بخشی از بدن)

 

13. burn, cut a finger

سوختن یا بریدن انگشت

 

14. sprain an ankle

رگ به رگ شدن قوزک پا

 

15. be allergic to antibiotics

آلرژی داشتن به آنتی بیوتیک

 

16. produce an allergic reaction

آلژی داشتن نسبت به چیزی

 

17. come down with a cold

مبتلا به سرما خوردگی شدن

 

18. be in bed with a cold

بخاطر سرما خوردگی در رختخواب افتادن

 

19. have a heart attack, stroke

سکته قلبی/ مغزی کردن

 

20. suffer from asthma, malnutrition, diabetes

مبتلا به  آسم، سو تغذیه یا دیابت بودن

 

21. fight cancer, depression, addiction, alcoholism

مبارزه کردن با سرطان، افسردگی، اعتیاد یا الکل

 

22. (go to) see a doctor

پیش دکتر رفتن

 

23. examine a patient

معاینه کردن بیمار

 

examine a patient - drzaban.com

24. take/ feel your pulse

گرفتن نبض

 

25. take/ measure your temperature

درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفتن

 

26. diagnose an illness/ disease

تشخیص دادن بیماری

 

27. diagnose a condition, disorder

تشخیص یک وضعیت  یا اختلال

 

28. prescribe medicine

تجویز کردن دارو

 

29. make up a prescription

نسخه نوشتن

 

30. take someone to hospital

کسی را به بیمارستان بردن

 

31. undergo an examination, operation

تحت معاینه یا عمل جراحی قرار گرفتن

 

32. dress a wound

پانسمان کردن زخم

 

33. a bandaged arm, leg

دست یا پای پاند پیچی شده

 

34. put on a plaster

گچ گرفتن

 

put on a plaster - drzaban.com35. give an injection

آمپول زدن

 

36. have a blood test

آزمایش خون دادن

 

37. prevent the spread of disease

پیشگیری از شیوع بیماری

 

38. enhance, build immunity to a disease

بالا بردن مصونیت/ ایمن سازی بدن در برابر یک بیماری

 

 

کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری