انگلیسی در مطب

اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید. شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید.

انگلیسی در مطب

اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید.

شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود  پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید. همچنین در مطب دندانپزشک و یا در داروخانه نیازمند گفتن یک سری جملات کاربردی هستید.

اگر به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستید و مطالب مربوط به پزشکی برایتان جذاب هسستند پیشنهاد می کنم حتما مقالات مرتبط با این مبحث را در سایت مطالعه کنید. مطالب موجود در این مقاله آنقدر کاربردی و مهم هستند که در دوره های آنلاین انگلیسی ناچار خواهید بود مبلغ فراوانی بابت یادگیری آنها بپردازید. اما این مطالب همگی به رایگان در سایت دکتر زبان همراه با ترجمه و تلفظ در اختیار شماست و می توانید به راحتی از آنها استفاده کنید.

 

رفتن نزد دکتر

 

I think you should see a doctor. 

فکر میکنم باید به یک دکتر مراجعه کنید.

 

You look very pale. Shall I call the ambulance?  

رنگ پریده بنظر میرسی.به  آمبولانس زنگ بزنم؟

 

I’m ill. I don’t feel well. I need a doctor. I must see a doctor.  

مریضم. حالم خوب نیست. به دکتر نیاز دارم. باید پیش برم.

 

Doctor Bulb’s surgery hours are from 9 to 12 every morning.  

ساعات کار مطب دکتر بالب هر روز صبح از ساعت 9 تا 12 است.

 

Where do I find the GP’s office (general practitioner  office)?  

کجا میتوانم مطب دکتر عمومی پیدا کنم؟

 

What are the consulting hours of the ENT (ear, nose and throat) specialist?  

ساعات مشاوره متخصصین گوش،بینی و حلق چه ساعاتی است؟

 

Do I have to make an appointment?  

آیا باید نوبت بگیرم؟

 

 

سوالات پزشک و پاسخ های بیمار

 

What’s the matter? Where’s the pain? What do you complain of?  

مشکل چیه؟ کجای بدنتون درد داره؟ ناراحتی شما چیه؟

 

Have you taken your temperature?  

آیا درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفته اید؟

 

For how long have you been feeling ill?  

چند وقته که مریض هستید؟

 

Take your clothes off. I’ll examine you. Let me take your pulse, please.  

 

لباسها یتان را در بیاورید. من شما را معاینه میکنم. لطفاًاجازه بدهید نبض شما را بگیرم.

 

I’ll measure your blood pressure.  

فشار خون شما را اندازه می گیرم.

 

Your blood pressure is rather high. Your blood pressure is too low.  

فشارخون شما نسبتاً بالا است. فشارخون شما خیلی پایینه.

 

Let me sound your back. Take a deep breath. I’ll check your lungs.  

اجازه بدید صدای پشتتون رو بشنوم.نفس عمیق بکشید. ریه ها تون رو چک می کنم.

 

Can I have a look? Where does it hurt?  

میتوانم نگاهی بیاندازم؟ کجا درد میکنه؟

 

Does it hurt here? Breath out slowly.  

اینجا درد می کنه؟ آروم نفستون رو بیرون بدین.

 

Show me your tongue. Poke out your tongue.  

زبانتون را به من نشان بدین. زبانتون را در بیارید.

 

Have you got any other symptoms?  

هیچ عارضه ی دیگه ای دارید؟

 

What infectious diseases have you had?  

تا بحال چه بیماریهای عفونی  داشته اید؟

 

What have you eaten/drunk?  

چی خورده اید/نوشیده اید؟

 

Have you been injured?  

آیا زخمی شده اید؟

 

Don’t worry. There’s no serious problem.  

نگران نباشید. چیز خاصی نیست.

 

I don’t think it’s too serious. 

فکر نمی کنم خیلی جدی باشه.

 

You’ve got to be vaccinated against tetanus.  

باید واکسن کُزاز بزنید.

 

You must stay in bed and take this medicine three times a day, after meals. 

باید استراحت کنید و روزانه سه بار بعد از غذا دارو مصرف کنید.

 

I’ll dress the wound and put a plaster on your arm. 

من روی زخم شما گاز استریل میگذارم و دستتون رو گچ می گیرم.

 

You must follow a diet, you need to rest and you shouldn’t worry.  

باید رژیم بگیری، باید استراحت کنی و نباید نگران باشی.

 

Your test results have come in. The blood test came back negative.  

نتایج آزمایش شما آمده. جواب آزمایش خون منفی است.

 

The biopsy shows a tumour.  

آزمایش نمونه برداری نشون میده که تومور دارید.

 

You should consult a specialist.  

باید با یک متخصص مشورت کنید.

 

We’ll know more in a few days.  

ظرف چند روز آینده میفهمیم.

 

It would be better if you went to hospital. 

اگه  بیمارستان بری بهتره.

 

I think you’ll have to stay in hospital for a week.  

فکر می کنم ناچار باشی یک هفته در بیمارستان بستری بشی.

 

Hopefully, there won’t be any complications.  

امیدوارم مشکل حادی نباشه.

 

I don’t think you need chemotherapy.  

فکر نمی کنم به شیمی درمانی نیاز داشته باشید.

 

I’ll give you a prescription. Take this medicine three times a day / after meals / an hour before lunch.  

برای شما یه نسخه می نویسم. سه بار در روز این دارو را بخورید / بعد از  غذا/ یک ساعت قبل از نهار.

 

You’ll soon be well again.  

خیلی زود دوباره خوب خواهی شد.

 

Come back next week if you don’t feel better.  

اگر بهتر نشدید هفته بعد مراجعه کنید.

 

علائم و نشانه های بیمار

 

I’ve got a high temperature. 

تبم بالاست.

 

I feel really rough.  

خیلی بدحالم.

 

I’m shattered/exhausted.  

کوفته و بی حالم/ خسته ام.

 

Could you check my blood pressure? I’ve got high blood pressure.  

ممکنه فشار خونم را اندازه بگیرید؟ فشار خونم بالاست.

 

There’s a sharp pain here.  

اینجا تیر میکشه.

 

I’ve got a pain in my limbs.  

دست و پاهام درد داره.

 

I feel dizzy. 

سرگیجه دارم.

 

 I’ve got a kidney problem.  

مشکل کلیه دارم.

 

 I’ve lost weight.  

وزنم کم شده.

 

I always feel bad after meals.  

همیشه بعد از غدا حالم بد میشه.

 

 I’ve got a stomach ache.  

معده درد دارم.

 

I’ve got a splitting headache.  

سردرد شدید دارم.

 

I often have nosebleeds.  

اغلب اوقات خون دماغ میشم.

 

I have diarrhea.  

اسهال دارم.

 

I’ve lost my appetite.  

اشتها ندارم.

 

I’ve got circulation problems.  

مشکل گردش خون دارم.

 

 I sweat all night.  

تمام شب عرق می کنم.

 

My ears are buzzing.  

گوشهام  وز وز می کنن.

 

I’ve got an upset stomach.  

ناراحتی معده دارم.

 

I’ve sprained my wrist/ankle.  

مچ دستم/قوزک پایم رگ به رگ شده.

 

 My hand/foot is badly swollen.  

دستم / پایم ورم کرده.

 

I think I’ve pulled a muscle in my leg/arm.  

فکر کنم ماهیچه ساق پا/ دستم کشیده شده.

 

I’ve had scarlet fever, mumps, the measles. 

به مخملک، اوریون، سرخک  مبتلا شده ام.

 

Is it something serious?  

آیا مشکل جدیه؟

 

Is this a common problem at my age?  

آیا این مشکل برای سن من عادیه؟

 

When will the tests results come in? 

نتایج آزمایش کِی می آید؟

 

 Are you going to run more tests? 

آیا می خواهید آزمایش بیشتری انجام بدین؟

 

Do I have to be operated on? Will I need surgery? 

آیا باید عمل بشم؟ آیا نیاز به جراحی دارم؟

 

How long do I have to stay in hospital?  

چه مدت باید در بیمارستان بستری باشم؟

 

I hope there won’t be any complications.  

امیدوارم مشکل جدی نباشه.

 

Could you prescribe some medicine for me?  

آیا میتونید مقداری دارو برای من تجویز کنید؟

 

How often should I take this medicine? 

چند وقت یکبار باید این دارو را مصرف کنم؟

 

Shall I come back next week if I don’t get better? 

اگه بهتر نشدم باید هفته  آینده  مراجعه کنم؟

 

در مطب دندانپزشکی

 

I’ve got a pain in my back teeth and my gum is bleeding. 

دندون عقبی من درد میکنه و لثه ام خون ریزی داره.

 

I’ve lost a filling.  

ماده پُر کننده دندونم ریخته.

 

My denture’s broken. 

دندون مصنوعی ام شکسته.

 

Does the tooth have to be extracted or can you replace the filling?  

آیا باید این دندون رو بکشید یا میتونید  پُرش کنید؟

 

در داروخانه

 

Would you make up this prescription for me?  

ممکنه این نسخه را برای من بپیچید؟

 

Shake well before use. Not to be taken orally.  

قبل از مصرف خوب تکان بدین. این دارو برای استعمال خارجی نیست (خوردنی نیست).

 

Can I get a packet of vitamin tablets?  

ممکنه یک بسته قرص ویتامین بهم بدین؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی

در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی را  به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.

متخصصین پزشکی به انگلیسی

در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.

 

1. Nurse  

پرستار

 


2. Allergist  

متخصص آلرژی

 

3. Anesthesiologist  

متخصص یا تکنسین بیهوشی

 

4. Cardiologist  

متخصص قلب

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

5. Dentist  

دندانپزشک

 

6. Dermatologist  

متخصص پوست

 

7. Gynecologist  

متخصص زنان و زایمان

 

8. Midwife  

ماما

 

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

9. Neurologist  

متخصص مغز و اعصاب

 

10. Oncologist  

متخصص تومور

 

11. Ophthalmologist  

چشم پزشک

 

12. Pediatrician  

متخصص اطفال

متخصصین پزشکی به انگلیسی - دکتر زبان

13. Physical therapist  

فیزیوتراپ

 

14. Psychiatrist  

روانپزشک

 

15. Radiologist  

رادیولوژیست

 

 

 

 

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که در آن مقاله قبل به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد.از این رو در این مقاله می خواهیم نام داروها و وسایل پزشکی را به انگلیسی آموزش دهیم.

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که قبلا به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد. از این رو در این مقاله می خواهیم 31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرکاربرد را به انگلیسی آموزش دهیم.

 

 

1. pill  

قرص

 

2. tablet  

قرص

 

3. capsule  

کپسول

 

4. syrup  

شربت

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

5. ointment  

پماد

 

6. cream  

کِرِم

 

7. eye drops  

قطره چشم

 

8. injection  

آمپول

 

9. tranquilizer  

آرامبخش

 

10. pain-killer 

مُسَکن

 

11. antiseptic  

داروی ضدعفونی

 

12. anti febrile  

داروی تب بُر

 

13. dressing  

باند، گاز استریل

 

14. bandage  

بانداژ

 

15. cast  

گچ

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

16. brace  

آتل، (در دندانسازی) سیم

 

17. gauze  

گاز پانسمان

 

18. plaster  

گچ گرفتن

 

19. elastic tape  

باند کشی

 

20. thermometer  

دماسنج

 

21. stethoscope  

(پزشکی) گوشی

 

22. syringe  

سرنگ

 

23. forceps  

پَنس

 

24. scissors  

قیچی

 

25. oxygen mask  

ماسک اکسیژن

 

26. test tube  

لوله آزمایش

 

31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی

27. vial  

شیشه آمپول، دارو

 

28. IV bag  

کیسه سرم

 

29. blood pressure monitor  

دستگاه اندازه گیری فشار خون

 

30. crutches  

عصا

 

31. wheelchair  

ویلچر

 

 

 

 

 

 

101 کلید مکالمه آسان

 

 

 

 

 

 

بیماری های رایج به انگلیسی

اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماریها به زبان انگلیسی برایتان بسیار ضروری است. پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.

بیماری های رایج به انگلیسی

اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماری های رایج به انگلیسی برایتان بسیار ضروری است.

 

پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.

 

مطالعه دو مقاله بیماریها و 41 لغت کاربردی و 38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری هم توصیه می شود.

 

 

1. flu    

آنفلوآنزا

 

2. cold   

سرما خوردگی

 

3. diarrhea  

اسهال

 

4. pneumonia  

ذات الریه

 

5. Mumps  

اوریون

 

6. Measles  

سرخک

 

بیماری های رایج به انگلیسی

7. Chickenpox  

آبله مرغون

 

8. scarlet fever  

مخملک

 

9. tonsillitis  

التهاب لوزه

 

بیماری های رایج به انگلیسی

10. bronchitis   

برونشیت

 

11. indigestion  

سوء هاضمه

 

12. ulcer  

زخم

 

13. appendicitis  

آپاندیس

 

14. hepatitis  

هپاتیت

 

15. heart attack  

حمله قلبی

 

16. heart disease  

بیماری قلبی

 

17. stroke  

سکته

 

18. arthritis  

آرتروز

 

19. asthma  

آسم

 

20. lung cancer  

سرطان ریه

 

21. diabetes  

دیابت

 

22. amnesia  

فراموشی

 

23. nervous breakdown  

آشفتگی روانی

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید.

38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید. هر چند تعداد لغات و اصطلاحات انگلیسی پزشکی بسیار فراوانند، اما در این مقاله به آموزش پرکاربردترین اصطلاحات مربوط به بیماریها می پردازیم.

 

1. feel ill, sick

حال ندار و بیمار بودن

 

2. have a temperature

تب داشتن

 

have a temperature

 

3. have a pain in your back, chest, waist, arm, shoulder

درد پشت، سینه،کمر، دست و شانه داشتن

 

4. have a headache

سردرد داشتن

 

5. feel weak

ضعف داشتن

 

 

6. feel dizzy

سرگیجه داشتن

 

7. suffer from stomach cramps

دل پیچه داشتن

 

8. have a black eye

کبود شدن پای چشم

 

9. have a swollen, sprained ankle, wrist, foot

ورم کردن، پیچ خوردن قوزک پا، مچ دست و پا

 

10. have a lump

ورم داشتن داشتن

 

11. have a broken leg

دچار شکستگی پا شدن

 

12. have a fracture

شکستگی داشتن (در بخشی از بدن)

 

13. burn, cut a finger

سوختن یا بریدن انگشت

 

14. sprain an ankle

رگ به رگ شدن قوزک پا

 

15. be allergic to antibiotics

آلرژی داشتن به آنتی بیوتیک

 

16. produce an allergic reaction

آلژی داشتن نسبت به چیزی

 

17. come down with a cold

مبتلا به سرما خوردگی شدن

 

18. be in bed with a cold

بخاطر سرما خوردگی در رختخواب افتادن

 

19. have a heart attack, stroke

سکته قلبی/ مغزی کردن

 

20. suffer from asthma, malnutrition, diabetes

مبتلا به  آسم، سو تغذیه یا دیابت بودن

 

21. fight cancer, depression, addiction, alcoholism

مبارزه کردن با سرطان، افسردگی، اعتیاد یا الکل

 

22. (go to) see a doctor

پیش دکتر رفتن

 

23. examine a patient

معاینه کردن بیمار

 

examine a patient - drzaban.com

24. take/ feel your pulse

گرفتن نبض

 

25. take/ measure your temperature

درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفتن

 

26. diagnose an illness/ disease

تشخیص دادن بیماری

 

27. diagnose a condition, disorder

تشخیص یک وضعیت  یا اختلال

 

28. prescribe medicine

تجویز کردن دارو

 

29. make up a prescription

نسخه نوشتن

 

30. take someone to hospital

کسی را به بیمارستان بردن

 

31. undergo an examination, operation

تحت معاینه یا عمل جراحی قرار گرفتن

 

32. dress a wound

پانسمان کردن زخم

 

33. a bandaged arm, leg

دست یا پای پاند پیچی شده

 

34. put on a plaster

گچ گرفتن

 

put on a plaster - drzaban.com35. give an injection

آمپول زدن

 

36. have a blood test

آزمایش خون دادن

 

37. prevent the spread of disease

پیشگیری از شیوع بیماری

 

38. enhance, build immunity to a disease

بالا بردن مصونیت/ ایمن سازی بدن در برابر یک بیماری

 

 

کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی

بیماریها و 41 لغت کاربردی

شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمه‌ای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.

بیماریها و 41 لغت کاربردی

شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمه‌ای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.

 

ز نیرو بود مرد را راستی                                ز سستی کژی زاید و کاستی

 

در روایتی هم از امام صادق ع آمده: «اگر این پنج چیز در زندگی کسی نباشد زندگی خوب و خوشی نخواهد داشت: سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت، همسر یا دوست موافق.» ذکر همین چند جمله در نشان دادن اهمیت سلامتی کفایت می کند تا بدانیم چرا باید دایما در حفظ سلامتی خود بکوشیم.

در یادگیری زبان انگلیسی دانستن لغات و اصطلاحات کاربردی متعدد در حوزه انگلیسی واقعی و مکالمات روزمره انگلیسی از اهمیتی بسزا برخوردار است. یادگیری لغات و اصطلاحات مرتبط با بیماری نیز از این قاعده مستثنی نیست.  از این رو در این مقاله و مقاله های بعد به آموزش لغات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به بیماری می پردازیم.

 

1. Pain


درد

 

Suddenly she felt a sharp pain in her neck, shoulder, waist, arm, leg, stomach.

ناگهان او درد شدیدی در گردن، شانه، کمر، دست، پا و معده اش احساس کرد.

 

Take an aspirin to relieve the pain.

برای تسکین درد یه دونه آسپرین بخور.

 

2. Ache

درد ممتد

 

I can’t sleep because my head aches too bad.

نمی توانم بخوابم چون سرم خیلی شدید درد میکنه.

I have a terrible headache, backache, stomach-ache.

سردرد ، کمر درد و معده درد خیلی شدیدی دارم.

 

3. Ill

بیمار، مریض

 

My elder sister is seriously ill in St John’s hospital.

خواهر بزرگترم بسختی بیماره و در بیمارستان سنت جان بستریه.

The children started to feel ill an hour after the meal.

بچه ها یک ساعت بعد از صرف غدا بیمارشدند.

 

4. Sick

مریض جسمی/ روانی

 

I feel very sick, I don’t think I can work today.

حالم خیلی بده ،فکر نمیکنم  امروز بتونم  سر کار برم.

Be careful with the cake, too much of it can make you sick.

مراقب اون کیک باش،خوردن بیش از حدش میتونه مریضت کنه.

 

5. Sore

دردناک

 

I have a sore throat, I mustn’t take that cold drink.

من گلو درد دارم، نباید اون نوشیدنی سرد رو بخورم.

She says her stomach is still sore after the operation.

اون میگه هنوز بعد  از عمل جراحی معده اش درد میکنه.

His feet were sore after the bicycle trip.

بعد از سفر با دوچرخه پاهایش درد میکرد.

 

6. Illness

بیماری

 

Our secretary missed a lot of work through illness last month.

ماه پیش بخاطر بیماری منشی خیلی از کارها تلنبار شد.

Flue can be a serious illness if you aren’t careful enough.

اگر به اندازه کافی مراقب نباشی آنفلوانزا میتونه بیماری خطرناکی باشه.

 

7. Disease

بیماری (اغلب عفونی)

 

Peter’s uncle suffers from a rare blood disease.

عموی پیتر دچار بیماری نادر خونیه.

A fatty diet increases the risk of heart disease.

رژیم غذایی پرچرب خطر ابتلا به بیماری قلبی را افزایش میده.

The government is planning further health measures to prevent the spread of disease.

به منظور جلوگیری از شیوع بیماری، دولت در حال تدارک تدابیر بهداشتی به منظور سلامت است.

 

8. Heal

بهبود یافتن( به لحاظ جسمی و روحی)

 

As I see it will take a long time for your wounds to heal.

اینطور که من می بینم زمان زیادی طول میکشه تا زخمهات خوب بشه.

This ointment will help to heal your scratches.

این پماد کمک می کنه تا خراشهای شما بهبود پیدا کنه.

The tea you made really healed me.

اون چایی که درست کردی واقعا حالم رو خوب کرد.

 

9. Cure

معالجه کردن، درمان کردن

 

He was seriously ill for a long time, but the doctor cured him at last.

او برای مدتی طولانی بشدت بیمار بود ،اما بلاخره دکتر درمانش کرد.

Scarlet fever is a serious illness, but it can be cured fairly fast.

مخملک نوعی بیماری جدی است، اما میشه نسبتا به سرعت درمانش کرد.

 

10. Cure

درمان

 

There is no known cure for this illness but it can be treated.

برای این بیماری درمان شناخته شده ای وجود نداره اما قابل درمانه.

I’m afraid you must be taken to hospital for the cure.

متاسفانه برای درمان باید به بیمارستان منتقل بشین.

 

11. Treat

درمان کردن

 

I was treated for flu, but later I was diagnosed with pneumonia.

ابتدا بخاطر بیماری آنفلوانزا تحت درمان قرار گرفتم اما بعدا پزشکان تشخیص دادند که مبتلا به ذات الریه هستم.

This illness is usually treated with antibiotics and a strict diet.

این بیماری معمولاً با آنتی بیوتیک و رژیم سخت درمان میشه.

 

12. Treatment

معالجه، درمان

 

Doctors apply various treatments for this illness.

پزشکان برای این بیماری درمانهای متعددی را بکار می گیرند.

My sister goes to a wellness centre to receive beauty treatments.

خواهرم برای درمان زیبایی به مرکز سلامت میره.

 

13. Diagnose

تشخیص دادن

 

بیماریها و 41 لغت کاربردی

The blood test is used to diagnose all kinds of diseases.

آزمایش خون برای تشخیص همه انواع بیماری مورد استفاده قرار می گیره.

She was diagnosed (as) (a) diabetic in her early childhood.

پزشکان تشخیص دادند که که از سنین کودکی مبتلا به بیماری دیابت نوع الف هست.

 

14. Diagnosis

تشخیص پزشکی

 

The doctors didn’t share every detail of the diagnosis with the patient’s family.

پزشکان همه جزئیات تشخیص خود را با خانواده بیمار در میان نگذاشتند.

We had to wait a lot for the exact diagnosis after the examination.

ما مجبور شدیم بعد از معاینه برای تشخیص دقیق بیماری مدت زیادی منتظر بمونیم.

 

15. Injury

آسیب

They were lucky to escape the fight without serious injuries.

آنها خوش شانس بودند که بدون آسیب جدی از دعوا گریختند.

There were only minor injuries in the crash.

تنها چند آسیب جزیی در آن تصادف وجود داشت.

 

16. Injure

آسیب زدن به

He injured his finger when he was cutting the meat.

وقتی داشت گوشت رو تکه می کرد به انگشت خودش آسیب زد.

Nobody was killed in the accident, but two people were seriously injured.

هیچ کسی در حادثه تصادف کشته نشد، اما دو نفر بشدت آسیب دیدند.

 

17. Wound

زخم،جراحت

He died from the wounds that he had received in the crash.

او بخاطر جراحاتی ناشی از تصاف فوت کرد.

He was taken to hospital although his wounds didn’t seem too serious.

با وجودیکه جراحاتش  خیلی جدی بنظر نمیرسید، اما به بیمارستان منتقل شد.

 

18. Cut

بریدگی

 

He had such a deep cut on his arm that he was taken to hospital.

بریدگی روی بازویش بحدی عمیق بود که او را به بیمارستان بردند.

The victim had several cuts on his chest, still he survived.

قربانی چندین بریدگی روی سینه اش داشت ، با این وجود زنده ماند.

 

19. Bruise

کوفتگی، کبودی

 

He was covered in bruises at the end of the football match.

در پایان مسابقه فوتبال بدنتش تمام کبود شده بود.

The man came to the surgery with a huge bruise over his eye.

اون مرد بخاطر کبودی بزرگی که دور چشمش بود وارد اتاق جراحی شد.

 

20. Scratch

خراش، خاراندن

 

The cat continuously scratched itself behind the ear.

اون گربه دائما پشت گوشش را میخارونه.

She had a long scratch on her arm when she came out of the rose garden.

وقتی که از باغ گلهای رز بیرون اومد خراش بزرگی روی  بازویش بود.

 

21. Infection

عفونت

Wash your hands carefully to decrease the risk of infection.

برای کاهش خطر ابتلا به عفونت دستهاتون رو خوب بشورید.

She almost died from blood infection.

او  تقریبا بخاطر ابتلا به عفونت فوت کرد.

 

22. Inflammation

التهاب، ورم

My knee was twice the size of the other one due to the inflammation.

زانویم در نتیجه ورم  دوبرابر بزرگتر ازاون یکی زانویم شده بود.

You had better not eat fatty food so soon after your stomach inflammation.

بهتره بعد از ورم معده ات به این زودی غذای چرب نخوری.

 

23. Symptom

علامت، نشانه

 

You don’t necessarily need a doctor with symptoms like a headache or sore throat.

لزوماً بخاطر علائمی مثل سر درد یا گلو درد به دکتر نیاز ندارید.

Depression can cause physical symptoms, too.

افسردگی هم  میتونه موجب بیماریهای جسمی بشه.

 

24. Temperature

دما، تب

 

I feel so weak, I think I have a temperature.

خیلی احساس ضعف دارم، فکر کنم تب دارم.

She had such a high temperature that she was immediately taken to hospital.

بحدی تبش بالا بود که فوراً به بیمارستان منتقل شد.

 

25. Fever

تب

 

Did you take aspirin to reduce the fever?

آیا  برای پایین آمدن تب آسپرین خوردید؟

Our daughter has been diagnosed with scarlet fever.

دکتر تشخیص داد که دختر ما مبتلا به بیماری مخملک هست.

 

26. Cold

سرما خوردگی

 

بیماریها و 41 لغت کاربردی

I think I caught a cold on the ice rink yesterday.

فکر کنم دیروز در زمین پاتیناژ سرما خوردم.

She can’t come to school, she’s in bed with a cold.

اون نمیتونه به مدرسه بیاید، سرما خورده و در رختخواب خوابیده.

 

27. Flu

آنفلوانزا

Please don’t visit us this week, the whole family has the flu.

لطفاً این هفته به  دیدن ما نیایید، چون همه خانواده  مبتلا به آنفلوانزا هستند.

If you’re not careful enough and you don’t take antibiotics, you may even die from the flu.

اگر به اندازه کافی مراقب نباشید و آنتی بیوتیک نخورید، حتی ممکنه بخاطر آنفلونزا بمیرید.

 

28. Vomit

استفراغ کردن

 

There must have been something wrong with the food as both children vomited shortly after the meal.

حتما این غذا یه مشکلی داره چون بچه ها هر دو  بلافاصله  بعد از خوردن غذا استفراغ کردند.

I’m afraid I’m pregnant; I vomit after getting up every morning.

ببخشید من باردارم، هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب استفراغ میکنم.

 

29. Medicine

دارو

 

You look so pale. Haven’t you taken your medicine this morning?

رنگت خیلی پریده. آیا امروز صبح داروهات  رو نخوردی؟

The doctor prescribed three kinds of medicine for me.

پزشک سه نوع دارو برای من تجویز کرد.

 

30. Antibiotics

آنتی بیوتیک

 

My mum’s throat infection went away after she started the antibiotics.

عفونت گلوی مادرم سه روز پس از شروع آنتی بیوتیک خوب شد.

Hot tea won’t be enough to cure your flu, I think you also need antibiotics.

چای داغ برای درمان آنفولانزا کافی نیست، فکر می کنم  به آنتی بیوتیک هم نیاز داری.

 

31. pain killer

مُسکن

 

I had such a horrible headache last night that I took two pain killers.

شب گذشته چنان سردرد شدیدی داشتم که دوعدد مسکن خوردم.

She says she doesn’t think it’s a good idea to take pain killers too often.

اون میگه فکر نمیکنه مصرف زیاد مُسکن ایده خوبی باشه.

 

32. blood pressure

فشارخون

Drink some coffee if you feel your blood pressure is too low.

اگه احساس میکنی فشار خونت پایینه کمی قهوه بنوش.

High blood pressure increases the risk of having a heart attack.

فشار خون بالا خطر ابتلا به حمله قلبی رو افزایش میده.

 

33. Pulse

نبض، ضربان قلب

 

The doctor started the examination with taking my pulse and blood pressure.

دکتر با گرفتن نبض و فشار خون من  شروع به معاینه کرد.

He has such a weak pulse that it’s hard to feel.

اونقدر ضربانش ضعیفه که به سختی میشه اونو احساس کرد.

 

34. x-ray

عکس رادیولوژی

 

They took x-rays of my knee to make sure it wasn’t broken.

از زانویم عکس رادیولوژی گرفتند تا مطمئن بشن که نشکسته.

The doctor says that the x-ray has proved his suspicion of cancer, but I don’t believe him.

دکتر  میگه  با این عکس شکش  نسبت به ابتلا به سرطان رفع شده اما من حرفش رو باور نمیکنم.

 

35. Patient

بیمار

 

The doctor examined the patient very carefully but he didn’t find any disorder.

دکتر بیمار را با دقت معاینه کرد اما هیچ اختلالی در بدن اون مشاهده نکرد.

There were so many patients in the doctor’s surgery that I didn’t wait and I went home.

آنقدر بیمار در مطب دکتر  بود که منتظر نشدم و به خانه برگشتم.

 

36. Surgery

اتاق عمل

 

I wanted to see a doctor but the surgery was closed.

می خواستم دکتر را ببینم اما مطب تعطیل بود.

I hope they can cure me with medicine and I don’t need undergo surgery.

امیدوارم  با دارو منو معالجه کنند و نیاز به انجام عمل جراحی نداشته باشم.

 

37. Operation

عمل جراحی

 

The operation was successful but the patient died.

عمل جراحی موفقیت آمیز بود اما بیمار مُرد.

The doctor says I can hardly escape an operation.

دکتر میگه  که من بسختی میتونم از عمل جراحی فرار کنم.

 

38. operate on somebody (for something)

بخاطر …کسی را مورد عمل جراحی قرار دادن

 

He soon recovered after he was operated on for appendicitis.

پس از اینکه بخاطر آپاندیس تحت عمل جراحی قرار گرفت او خیلی زود بهبود پیدا کرد.

The doctor ordered to take my brother to hospital and they will operate on him tomorrow.

دکتر توصبه کرد که برادرم را به بیمارستان ببرم و آنها او را تحت عمل جراحی قرار خواهند داد.

 

39. operating theatre

اتاق عمل

 

The patient died on the way to the operating theatre.

بیمار در مسیر رفتن به اتاق عمل جان داد.

She felt nervous as she looked round the operating theatre.

همانطور که اطراف اتاق عمل را نگاه کرد مضطرب شد.

 

40. chemist’s (shop)

داروخانه

 

The doctor suggested to go to the chemist’s for the medicine straight from the surgery.

دکتر پیشنهاد کرد برای تهیه دارو مستقیم از مطب به داروخانه برم.

This syrup is also sold in the supermarket, so you don’t need to go to the chemist’s.

این شربت در سوپرمارکت هم فروخته میشه، بنابراین نیازی نیست به داروخانه بروی.

 

41. Prescription

نسخه

 

Unfortunately, the doctor forgot to sign the prescription and so the chemist refused to give me the medicine.

متاسفانه دکتر فراموش کرد که نسخه را امضا کند و بنابراین داروخانه از دادن دارو به من خودداری کرد. 

Keep this prescription even though you don’t need the medicine now; you may need it later.

این نسخه را نگه دار حتی اگه الان به این دارو نیز نداری، ممکنه بعدا بهش نیاز پیدا کنی.

 

در پایان برای تان آرزوی سلامتی دارم و دعا می کنم که هیچ گاه نیازمند بیمارستان نشوید. به قول حضرت حافظ

 

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد                 وجود نازکت آزرده گزند مباد

 

ممنون که این مقاله را مطالعه کردید. لطفا اولین کسی باشید که نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و کاربرانمان درج می کنید.

صفحه اصلی فروشگاه مقالات حساب کاربری