

اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید. شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید.
انگلیسی در مطب
اگر در یک کشور خارجی ناچار به مراجعه به پزشک شوید، قطعا پزشک سوالاتی در خصوص علایم بیماری از شما خواهد پرسید.
شما نیز باید در مورد علایم و نشانه های بیماری خود پاسخهایی مرتبط به پزشک ارایه کنید. همچنین در مطب دندانپزشک و یا در داروخانه نیازمند گفتن یک سری جملات کاربردی هستید.
اگر به دنبال یادگیری زبان انگلیسی هستید و مطالب مربوط به پزشکی برایتان جذاب هسستند پیشنهاد می کنم حتما مقالات مرتبط با این مبحث را در سایت مطالعه کنید. مطالب موجود در این مقاله آنقدر کاربردی و مهم هستند که در دوره های آنلاین انگلیسی ناچار خواهید بود مبلغ فراوانی بابت یادگیری آنها بپردازید. اما این مطالب همگی به رایگان در سایت دکتر زبان همراه با ترجمه و تلفظ در اختیار شماست و می توانید به راحتی از آنها استفاده کنید.
رفتن نزد دکتر
I think you should see a doctor.
فکر میکنم باید به یک دکتر مراجعه کنید.
You look very pale. Shall I call the ambulance?
رنگ پریده بنظر میرسی.به آمبولانس زنگ بزنم؟
I’m ill. I don’t feel well. I need a doctor. I must see a doctor.
مریضم. حالم خوب نیست. به دکتر نیاز دارم. باید پیش برم.
Doctor Bulb’s surgery hours are from 9 to 12 every morning.
ساعات کار مطب دکتر بالب هر روز صبح از ساعت 9 تا 12 است.
Where do I find the GP’s office (general practitioner office)?
کجا میتوانم مطب دکتر عمومی پیدا کنم؟
What are the consulting hours of the ENT (ear, nose and throat) specialist?
ساعات مشاوره متخصصین گوش،بینی و حلق چه ساعاتی است؟
Do I have to make an appointment?
آیا باید نوبت بگیرم؟
سوالات پزشک و پاسخ های بیمار
What’s the matter? Where’s the pain? What do you complain of?
مشکل چیه؟ کجای بدنتون درد داره؟ ناراحتی شما چیه؟
Have you taken your temperature?
آیا درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفته اید؟
For how long have you been feeling ill?
چند وقته که مریض هستید؟
Take your clothes off. I’ll examine you. Let me take your pulse, please.
لباسها یتان را در بیاورید. من شما را معاینه میکنم. لطفاًاجازه بدهید نبض شما را بگیرم.
I’ll measure your blood pressure.
فشار خون شما را اندازه می گیرم.
Your blood pressure is rather high. Your blood pressure is too low.
فشارخون شما نسبتاً بالا است. فشارخون شما خیلی پایینه.
Let me sound your back. Take a deep breath. I’ll check your lungs.
اجازه بدید صدای پشتتون رو بشنوم.نفس عمیق بکشید. ریه ها تون رو چک می کنم.
Can I have a look? Where does it hurt?
میتوانم نگاهی بیاندازم؟ کجا درد میکنه؟
Does it hurt here? Breath out slowly.
اینجا درد می کنه؟ آروم نفستون رو بیرون بدین.
Show me your tongue. Poke out your tongue.
زبانتون را به من نشان بدین. زبانتون را در بیارید.
Have you got any other symptoms?
هیچ عارضه ی دیگه ای دارید؟
What infectious diseases have you had?
تا بحال چه بیماریهای عفونی داشته اید؟
چی خورده اید/نوشیده اید؟
آیا زخمی شده اید؟
Don’t worry. There’s no serious problem.
نگران نباشید. چیز خاصی نیست.
I don’t think it’s too serious.
فکر نمی کنم خیلی جدی باشه.
You’ve got to be vaccinated against tetanus.
باید واکسن کُزاز بزنید.
You must stay in bed and take this medicine three times a day, after meals.
باید استراحت کنید و روزانه سه بار بعد از غذا دارو مصرف کنید.
I’ll dress the wound and put a plaster on your arm.
من روی زخم شما گاز استریل میگذارم و دستتون رو گچ می گیرم.
You must follow a diet, you need to rest and you shouldn’t worry.
باید رژیم بگیری، باید استراحت کنی و نباید نگران باشی.
Your test results have come in. The blood test came back negative.
نتایج آزمایش شما آمده. جواب آزمایش خون منفی است.
آزمایش نمونه برداری نشون میده که تومور دارید.
You should consult a specialist.
باید با یک متخصص مشورت کنید.
We’ll know more in a few days.
ظرف چند روز آینده میفهمیم.
It would be better if you went to hospital.
اگه بیمارستان بری بهتره.
I think you’ll have to stay in hospital for a week.
فکر می کنم ناچار باشی یک هفته در بیمارستان بستری بشی.
Hopefully, there won’t be any complications.
امیدوارم مشکل حادی نباشه.
I don’t think you need chemotherapy.
فکر نمی کنم به شیمی درمانی نیاز داشته باشید.
I’ll give you a prescription. Take this medicine three times a day / after meals / an hour before lunch.
برای شما یه نسخه می نویسم. سه بار در روز این دارو را بخورید / بعد از غذا/ یک ساعت قبل از نهار.
خیلی زود دوباره خوب خواهی شد.
Come back next week if you don’t feel better.
اگر بهتر نشدید هفته بعد مراجعه کنید.
علائم و نشانه های بیمار
تبم بالاست.
خیلی بدحالم.
کوفته و بی حالم/ خسته ام.
Could you check my blood pressure? I’ve got high blood pressure.
ممکنه فشار خونم را اندازه بگیرید؟ فشار خونم بالاست.
اینجا تیر میکشه.
دست و پاهام درد داره.
سرگیجه دارم.
مشکل کلیه دارم.
وزنم کم شده.
I always feel bad after meals.
همیشه بعد از غدا حالم بد میشه.
معده درد دارم.
I’ve got a splitting headache.
سردرد شدید دارم.
اغلب اوقات خون دماغ میشم.
اسهال دارم.
اشتها ندارم.
I’ve got circulation problems.
مشکل گردش خون دارم.
تمام شب عرق می کنم.
گوشهام وز وز می کنن.
ناراحتی معده دارم.
مچ دستم/قوزک پایم رگ به رگ شده.
My hand/foot is badly swollen.
دستم / پایم ورم کرده.
I think I’ve pulled a muscle in my leg/arm.
فکر کنم ماهیچه ساق پا/ دستم کشیده شده.
I’ve had scarlet fever, mumps, the measles.
به مخملک، اوریون، سرخک مبتلا شده ام.
آیا مشکل جدیه؟
Is this a common problem at my age?
آیا این مشکل برای سن من عادیه؟
When will the tests results come in?
نتایج آزمایش کِی می آید؟
Are you going to run more tests?
آیا می خواهید آزمایش بیشتری انجام بدین؟
Do I have to be operated on? Will I need surgery?
آیا باید عمل بشم؟ آیا نیاز به جراحی دارم؟
How long do I have to stay in hospital?
چه مدت باید در بیمارستان بستری باشم؟
I hope there won’t be any complications.
امیدوارم مشکل جدی نباشه.
Could you prescribe some medicine for me?
آیا میتونید مقداری دارو برای من تجویز کنید؟
How often should I take this medicine?
چند وقت یکبار باید این دارو را مصرف کنم؟
Shall I come back next week if I don’t get better?
اگه بهتر نشدم باید هفته آینده مراجعه کنم؟
در مطب دندانپزشکی
I’ve got a pain in my back teeth and my gum is bleeding.
دندون عقبی من درد میکنه و لثه ام خون ریزی داره.
ماده پُر کننده دندونم ریخته.
دندون مصنوعی ام شکسته.
Does the tooth have to be extracted or can you replace the filling?
آیا باید این دندون رو بکشید یا میتونید پُرش کنید؟
در داروخانه
Would you make up this prescription for me?
ممکنه این نسخه را برای من بپیچید؟
Shake well before use. Not to be taken orally.
قبل از مصرف خوب تکان بدین. این دارو برای استعمال خارجی نیست (خوردنی نیست).
Can I get a packet of vitamin tablets?
ممکنه یک بسته قرص ویتامین بهم بدین؟

در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی را به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.
متخصصین پزشکی به انگلیسی
در مقاله قبل به معرفی داروها و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرداختیم. در این مقاله لغات مربوط به متخصصین پزشکی به انگلیسی بررسی می کنیم. داشتن دایره واژگان زیاد یکی از ملزومات اصلی در یادگیری زبان انگلیسی است. پس سعی کنید با استفاده از لغات مربوط به پزشکی در نوشتار و گفتار خود دامنه واژگان خود را هر روز بیشتر و بیشتر افزایش دهید.
پرستار
متخصص آلرژی
متخصص یا تکنسین بیهوشی
متخصص قلب
دندانپزشک
متخصص پوست
متخصص زنان و زایمان
ماما
متخصص مغز و اعصاب
متخصص تومور
چشم پزشک
متخصص اطفال
فیزیوتراپ
روانپزشک
رادیولوژیست

اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که در آن مقاله قبل به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد.از این رو در این مقاله می خواهیم نام داروها و وسایل پزشکی را به انگلیسی آموزش دهیم.
31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی
اگر مقاله قبل را دنبال کرده باشید می دانید که قبلا به معرفی بیماری های رایج به انگلیسی پرداختیم. این مطالب برای دوستداران رشته پزشکی بسیار جذاب بود و با استقبال فراوان روبرو شد. از این رو در این مقاله می خواهیم 31 دارو و تجهیزات پزشکی در انگلیسی پرکاربرد را به انگلیسی آموزش دهیم.
قرص
قرص
کپسول
شربت
پماد
کِرِم
قطره چشم
آمپول
آرامبخش
مُسَکن
داروی ضدعفونی
داروی تب بُر
باند، گاز استریل
بانداژ
گچ
آتل، (در دندانسازی) سیم
گاز پانسمان
گچ گرفتن
باند کشی
دماسنج
(پزشکی) گوشی
سرنگ
پَنس
قیچی
ماسک اکسیژن
لوله آزمایش
شیشه آمپول، دارو
کیسه سرم
دستگاه اندازه گیری فشار خون
عصا
ویلچر

اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماریها به زبان انگلیسی برایتان بسیار ضروری است. پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.
بیماری های رایج به انگلیسی
اگر در یک کشور انگلیسی زبان بیمار شوید و به بیمارستان و یا مطب پزشک مراجعه کنید دانستن نام بیماری های رایج به انگلیسی برایتان بسیار ضروری است.
پس اگر قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارید بیایید در این مقاله اسامی بیماریهای رایج به زبان انگلیسی را با همدیگر بررسی کنیم.
مطالعه دو مقاله بیماریها و 41 لغت کاربردی و 38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری هم توصیه می شود.
آنفلوآنزا
سرما خوردگی
اسهال
ذات الریه
اوریون
سرخک
آبله مرغون
مخملک
التهاب لوزه
برونشیت
سوء هاضمه
زخم
آپاندیس
هپاتیت
حمله قلبی
بیماری قلبی
سکته
آرتروز
آسم
سرطان ریه
دیابت
فراموشی
آشفتگی روانی

در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید.
38 اصطلاح کاربردی در مورد بیماری
در مقاله قبل از اهمیت یادگیری لغات و اصطلاحات پرکاربرد و ارتباط آن با یادگیری زبان انگلیسی گفتیم. و اشاره کردیم که یادگیری لغات و اصطلاحات پزشکی به شما کمک می کند تا در مکالمات روزمره راحت تر بتوانید در محیط بیمارستان، داروخانه و یا مطب پزشکان ارتباط ایجاد کنید. هر چند تعداد لغات و اصطلاحات انگلیسی پزشکی بسیار فراوانند، اما در این مقاله به آموزش پرکاربردترین اصطلاحات مربوط به بیماریها می پردازیم.
1. feel ill, sick
حال ندار و بیمار بودن
2. have a temperature
تب داشتن
3. have a pain in your back, chest, waist, arm, shoulder
درد پشت، سینه،کمر، دست و شانه داشتن
4. have a headache
سردرد داشتن
5. feel weak
ضعف داشتن
6. feel dizzy
سرگیجه داشتن
7. suffer from stomach cramps
دل پیچه داشتن
8. have a black eye
کبود شدن پای چشم
9. have a swollen, sprained ankle, wrist, foot
ورم کردن، پیچ خوردن قوزک پا، مچ دست و پا
10. have a lump
ورم داشتن داشتن
11. have a broken leg
دچار شکستگی پا شدن
12. have a fracture
شکستگی داشتن (در بخشی از بدن)
13. burn, cut a finger
سوختن یا بریدن انگشت
14. sprain an ankle
رگ به رگ شدن قوزک پا
15. be allergic to antibiotics
آلرژی داشتن به آنتی بیوتیک
16. produce an allergic reaction
آلژی داشتن نسبت به چیزی
17. come down with a cold
مبتلا به سرما خوردگی شدن
18. be in bed with a cold
بخاطر سرما خوردگی در رختخواب افتادن
19. have a heart attack, stroke
سکته قلبی/ مغزی کردن
20. suffer from asthma, malnutrition, diabetes
مبتلا به آسم، سو تغذیه یا دیابت بودن
21. fight cancer, depression, addiction, alcoholism
مبارزه کردن با سرطان، افسردگی، اعتیاد یا الکل
22. (go to) see a doctor
پیش دکتر رفتن
23. examine a patient
معاینه کردن بیمار
24. take/ feel your pulse
گرفتن نبض
25. take/ measure your temperature
درجه حرارت بدنتان را اندازه گرفتن
26. diagnose an illness/ disease
تشخیص دادن بیماری
27. diagnose a condition, disorder
تشخیص یک وضعیت یا اختلال
28. prescribe medicine
تجویز کردن دارو
29. make up a prescription
نسخه نوشتن
30. take someone to hospital
کسی را به بیمارستان بردن
31. undergo an examination, operation
تحت معاینه یا عمل جراحی قرار گرفتن
32. dress a wound
پانسمان کردن زخم
33. a bandaged arm, leg
دست یا پای پاند پیچی شده
34. put on a plaster
گچ گرفتن
35. give an injection
آمپول زدن
36. have a blood test
آزمایش خون دادن
37. prevent the spread of disease
پیشگیری از شیوع بیماری
38. enhance, build immunity to a disease
بالا بردن مصونیت/ ایمن سازی بدن در برابر یک بیماری

شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمهای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.
بیماریها و 41 لغت کاربردی
شما هم جمله معروف عقل سالم در بدن سالم است را شنیده اید که ترجمهای از عبارت معروف لاتین Mens sana in corpore sano به همین معنی است. فردوسی بزرگ نیز به شکلی دیگر این مفهوم را بیان می کند.
ز نیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی
در روایتی هم از امام صادق ع آمده: «اگر این پنج چیز در زندگی کسی نباشد زندگی خوب و خوشی نخواهد داشت: سلامتی، امنیت، بی نیازی، قناعت، همسر یا دوست موافق.» ذکر همین چند جمله در نشان دادن اهمیت سلامتی کفایت می کند تا بدانیم چرا باید دایما در حفظ سلامتی خود بکوشیم.
در یادگیری زبان انگلیسی دانستن لغات و اصطلاحات کاربردی متعدد در حوزه انگلیسی واقعی و مکالمات روزمره انگلیسی از اهمیتی بسزا برخوردار است. یادگیری لغات و اصطلاحات مرتبط با بیماری نیز از این قاعده مستثنی نیست. از این رو در این مقاله و مقاله های بعد به آموزش لغات و اصطلاحات انگلیسی مربوط به بیماری می پردازیم.
1. Pain
درد
Suddenly she felt a sharp pain in her neck, shoulder, waist, arm, leg, stomach.
ناگهان او درد شدیدی در گردن، شانه، کمر، دست، پا و معده اش احساس کرد.
Take an aspirin to relieve the pain.
برای تسکین درد یه دونه آسپرین بخور.
2. Ache
درد ممتد
I can’t sleep because my head aches too bad.
نمی توانم بخوابم چون سرم خیلی شدید درد میکنه.
I have a terrible headache, backache, stomach-ache.
سردرد ، کمر درد و معده درد خیلی شدیدی دارم.
3. Ill
بیمار، مریض
My elder sister is seriously ill in St John’s hospital.
خواهر بزرگترم بسختی بیماره و در بیمارستان سنت جان بستریه.
The children started to feel ill an hour after the meal.
بچه ها یک ساعت بعد از صرف غدا بیمارشدند.
4. Sick
مریض جسمی/ روانی
I feel very sick, I don’t think I can work today.
حالم خیلی بده ،فکر نمیکنم امروز بتونم سر کار برم.
Be careful with the cake, too much of it can make you sick.
مراقب اون کیک باش،خوردن بیش از حدش میتونه مریضت کنه.
5. Sore
دردناک
I have a sore throat, I mustn’t take that cold drink.
من گلو درد دارم، نباید اون نوشیدنی سرد رو بخورم.
She says her stomach is still sore after the operation.
اون میگه هنوز بعد از عمل جراحی معده اش درد میکنه.
His feet were sore after the bicycle trip.
بعد از سفر با دوچرخه پاهایش درد میکرد.
6. Illness
بیماری
Our secretary missed a lot of work through illness last month.
ماه پیش بخاطر بیماری منشی خیلی از کارها تلنبار شد.
Flue can be a serious illness if you aren’t careful enough.
اگر به اندازه کافی مراقب نباشی آنفلوانزا میتونه بیماری خطرناکی باشه.
7. Disease
بیماری (اغلب عفونی)
Peter’s uncle suffers from a rare blood disease.
عموی پیتر دچار بیماری نادر خونیه.
A fatty diet increases the risk of heart disease.
رژیم غذایی پرچرب خطر ابتلا به بیماری قلبی را افزایش میده.
The government is planning further health measures to prevent the spread of disease.
به منظور جلوگیری از شیوع بیماری، دولت در حال تدارک تدابیر بهداشتی به منظور سلامت است.
8. Heal
بهبود یافتن( به لحاظ جسمی و روحی)
As I see it will take a long time for your wounds to heal.
اینطور که من می بینم زمان زیادی طول میکشه تا زخمهات خوب بشه.
This ointment will help to heal your scratches.
این پماد کمک می کنه تا خراشهای شما بهبود پیدا کنه.
The tea you made really healed me.
اون چایی که درست کردی واقعا حالم رو خوب کرد.
9. Cure
معالجه کردن، درمان کردن
He was seriously ill for a long time, but the doctor cured him at last.
او برای مدتی طولانی بشدت بیمار بود ،اما بلاخره دکتر درمانش کرد.
Scarlet fever is a serious illness, but it can be cured fairly fast.
مخملک نوعی بیماری جدی است، اما میشه نسبتا به سرعت درمانش کرد.
10. Cure
درمان
There is no known cure for this illness but it can be treated.
برای این بیماری درمان شناخته شده ای وجود نداره اما قابل درمانه.
I’m afraid you must be taken to hospital for the cure.
متاسفانه برای درمان باید به بیمارستان منتقل بشین.
11. Treat
درمان کردن
I was treated for flu, but later I was diagnosed with pneumonia.
ابتدا بخاطر بیماری آنفلوانزا تحت درمان قرار گرفتم اما بعدا پزشکان تشخیص دادند که مبتلا به ذات الریه هستم.
This illness is usually treated with antibiotics and a strict diet.
این بیماری معمولاً با آنتی بیوتیک و رژیم سخت درمان میشه.
12. Treatment
معالجه، درمان
Doctors apply various treatments for this illness.
پزشکان برای این بیماری درمانهای متعددی را بکار می گیرند.
My sister goes to a wellness centre to receive beauty treatments.
خواهرم برای درمان زیبایی به مرکز سلامت میره.
13. Diagnose
تشخیص دادن
The blood test is used to diagnose all kinds of diseases.
آزمایش خون برای تشخیص همه انواع بیماری مورد استفاده قرار می گیره.
She was diagnosed (as) (a) diabetic in her early childhood.
پزشکان تشخیص دادند که که از سنین کودکی مبتلا به بیماری دیابت نوع الف هست.
14. Diagnosis
تشخیص پزشکی
The doctors didn’t share every detail of the diagnosis with the patient’s family.
پزشکان همه جزئیات تشخیص خود را با خانواده بیمار در میان نگذاشتند.
We had to wait a lot for the exact diagnosis after the examination.
ما مجبور شدیم بعد از معاینه برای تشخیص دقیق بیماری مدت زیادی منتظر بمونیم.
15. Injury
آسیب
They were lucky to escape the fight without serious injuries.
آنها خوش شانس بودند که بدون آسیب جدی از دعوا گریختند.
There were only minor injuries in the crash.
تنها چند آسیب جزیی در آن تصادف وجود داشت.
16. Injure
آسیب زدن به
He injured his finger when he was cutting the meat.
وقتی داشت گوشت رو تکه می کرد به انگشت خودش آسیب زد.
Nobody was killed in the accident, but two people were seriously injured.
هیچ کسی در حادثه تصادف کشته نشد، اما دو نفر بشدت آسیب دیدند.
17. Wound
زخم،جراحت
He died from the wounds that he had received in the crash.
او بخاطر جراحاتی ناشی از تصاف فوت کرد.
He was taken to hospital although his wounds didn’t seem too serious.
با وجودیکه جراحاتش خیلی جدی بنظر نمیرسید، اما به بیمارستان منتقل شد.
18. Cut
بریدگی
He had such a deep cut on his arm that he was taken to hospital.
بریدگی روی بازویش بحدی عمیق بود که او را به بیمارستان بردند.
The victim had several cuts on his chest, still he survived.
قربانی چندین بریدگی روی سینه اش داشت ، با این وجود زنده ماند.
19. Bruise
کوفتگی، کبودی
He was covered in bruises at the end of the football match.
در پایان مسابقه فوتبال بدنتش تمام کبود شده بود.
The man came to the surgery with a huge bruise over his eye.
اون مرد بخاطر کبودی بزرگی که دور چشمش بود وارد اتاق جراحی شد.
20. Scratch
خراش، خاراندن
The cat continuously scratched itself behind the ear.
اون گربه دائما پشت گوشش را میخارونه.
She had a long scratch on her arm when she came out of the rose garden.
وقتی که از باغ گلهای رز بیرون اومد خراش بزرگی روی بازویش بود.
21. Infection
عفونت
Wash your hands carefully to decrease the risk of infection.
برای کاهش خطر ابتلا به عفونت دستهاتون رو خوب بشورید.
She almost died from blood infection.
او تقریبا بخاطر ابتلا به عفونت فوت کرد.
22. Inflammation
التهاب، ورم
My knee was twice the size of the other one due to the inflammation.
زانویم در نتیجه ورم دوبرابر بزرگتر ازاون یکی زانویم شده بود.
You had better not eat fatty food so soon after your stomach inflammation.
بهتره بعد از ورم معده ات به این زودی غذای چرب نخوری.
23. Symptom
علامت، نشانه
You don’t necessarily need a doctor with symptoms like a headache or sore throat.
لزوماً بخاطر علائمی مثل سر درد یا گلو درد به دکتر نیاز ندارید.
Depression can cause physical symptoms, too.
افسردگی هم میتونه موجب بیماریهای جسمی بشه.
24. Temperature
دما، تب
I feel so weak, I think I have a temperature.
خیلی احساس ضعف دارم، فکر کنم تب دارم.
She had such a high temperature that she was immediately taken to hospital.
بحدی تبش بالا بود که فوراً به بیمارستان منتقل شد.
25. Fever
تب
Did you take aspirin to reduce the fever?
آیا برای پایین آمدن تب آسپرین خوردید؟
Our daughter has been diagnosed with scarlet fever.
دکتر تشخیص داد که دختر ما مبتلا به بیماری مخملک هست.
26. Cold
سرما خوردگی
I think I caught a cold on the ice rink yesterday.
فکر کنم دیروز در زمین پاتیناژ سرما خوردم.
She can’t come to school, she’s in bed with a cold.
اون نمیتونه به مدرسه بیاید، سرما خورده و در رختخواب خوابیده.
27. Flu
آنفلوانزا
Please don’t visit us this week, the whole family has the flu.
لطفاً این هفته به دیدن ما نیایید، چون همه خانواده مبتلا به آنفلوانزا هستند.
If you’re not careful enough and you don’t take antibiotics, you may even die from the flu.
اگر به اندازه کافی مراقب نباشید و آنتی بیوتیک نخورید، حتی ممکنه بخاطر آنفلونزا بمیرید.
28. Vomit
استفراغ کردن
There must have been something wrong with the food as both children vomited shortly after the meal.
حتما این غذا یه مشکلی داره چون بچه ها هر دو بلافاصله بعد از خوردن غذا استفراغ کردند.
I’m afraid I’m pregnant; I vomit after getting up every morning.
ببخشید من باردارم، هر روز صبح بعد از بیدار شدن از خواب استفراغ میکنم.
29. Medicine
دارو
You look so pale. Haven’t you taken your medicine this morning?
رنگت خیلی پریده. آیا امروز صبح داروهات رو نخوردی؟
The doctor prescribed three kinds of medicine for me.
پزشک سه نوع دارو برای من تجویز کرد.
30. Antibiotics
آنتی بیوتیک
My mum’s throat infection went away after she started the antibiotics.
عفونت گلوی مادرم سه روز پس از شروع آنتی بیوتیک خوب شد.
Hot tea won’t be enough to cure your flu, I think you also need antibiotics.
چای داغ برای درمان آنفولانزا کافی نیست، فکر می کنم به آنتی بیوتیک هم نیاز داری.
31. pain killer
مُسکن
I had such a horrible headache last night that I took two pain killers.
شب گذشته چنان سردرد شدیدی داشتم که دوعدد مسکن خوردم.
She says she doesn’t think it’s a good idea to take pain killers too often.
اون میگه فکر نمیکنه مصرف زیاد مُسکن ایده خوبی باشه.
32. blood pressure
فشارخون
Drink some coffee if you feel your blood pressure is too low.
اگه احساس میکنی فشار خونت پایینه کمی قهوه بنوش.
High blood pressure increases the risk of having a heart attack.
فشار خون بالا خطر ابتلا به حمله قلبی رو افزایش میده.
33. Pulse
نبض، ضربان قلب
The doctor started the examination with taking my pulse and blood pressure.
دکتر با گرفتن نبض و فشار خون من شروع به معاینه کرد.
He has such a weak pulse that it’s hard to feel.
اونقدر ضربانش ضعیفه که به سختی میشه اونو احساس کرد.
34. x-ray
عکس رادیولوژی
They took x-rays of my knee to make sure it wasn’t broken.
از زانویم عکس رادیولوژی گرفتند تا مطمئن بشن که نشکسته.
The doctor says that the x-ray has proved his suspicion of cancer, but I don’t believe him.
دکتر میگه با این عکس شکش نسبت به ابتلا به سرطان رفع شده اما من حرفش رو باور نمیکنم.
35. Patient
بیمار
The doctor examined the patient very carefully but he didn’t find any disorder.
دکتر بیمار را با دقت معاینه کرد اما هیچ اختلالی در بدن اون مشاهده نکرد.
There were so many patients in the doctor’s surgery that I didn’t wait and I went home.
آنقدر بیمار در مطب دکتر بود که منتظر نشدم و به خانه برگشتم.
36. Surgery
اتاق عمل
I wanted to see a doctor but the surgery was closed.
می خواستم دکتر را ببینم اما مطب تعطیل بود.
I hope they can cure me with medicine and I don’t need undergo surgery.
امیدوارم با دارو منو معالجه کنند و نیاز به انجام عمل جراحی نداشته باشم.
37. Operation
عمل جراحی
The operation was successful but the patient died.
عمل جراحی موفقیت آمیز بود اما بیمار مُرد.
The doctor says I can hardly escape an operation.
دکتر میگه که من بسختی میتونم از عمل جراحی فرار کنم.
38. operate on somebody (for something)
بخاطر …کسی را مورد عمل جراحی قرار دادن
He soon recovered after he was operated on for appendicitis.
پس از اینکه بخاطر آپاندیس تحت عمل جراحی قرار گرفت او خیلی زود بهبود پیدا کرد.
The doctor ordered to take my brother to hospital and they will operate on him tomorrow.
دکتر توصبه کرد که برادرم را به بیمارستان ببرم و آنها او را تحت عمل جراحی قرار خواهند داد.
39. operating theatre
اتاق عمل
The patient died on the way to the operating theatre.
بیمار در مسیر رفتن به اتاق عمل جان داد.
She felt nervous as she looked round the operating theatre.
همانطور که اطراف اتاق عمل را نگاه کرد مضطرب شد.
40. chemist’s (shop)
داروخانه
The doctor suggested to go to the chemist’s for the medicine straight from the surgery.
دکتر پیشنهاد کرد برای تهیه دارو مستقیم از مطب به داروخانه برم.
This syrup is also sold in the supermarket, so you don’t need to go to the chemist’s.
این شربت در سوپرمارکت هم فروخته میشه، بنابراین نیازی نیست به داروخانه بروی.
41. Prescription
نسخه
Unfortunately, the doctor forgot to sign the prescription and so the chemist refused to give me the medicine.
متاسفانه دکتر فراموش کرد که نسخه را امضا کند و بنابراین داروخانه از دادن دارو به من خودداری کرد.
Keep this prescription even though you don’t need the medicine now; you may need it later.
این نسخه را نگه دار حتی اگه الان به این دارو نیز نداری، ممکنه بعدا بهش نیاز پیدا کنی.
در پایان برای تان آرزوی سلامتی دارم و دعا می کنم که هیچ گاه نیازمند بیمارستان نشوید. به قول حضرت حافظ
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد
ممنون که این مقاله را مطالعه کردید. لطفا اولین کسی باشید که نظر خود را در مورد این مقاله برای ما و کاربرانمان درج می کنید.