لیست کامل پیشوندها و پسوندهای انگلیسی همراه با معنی

 

مبحث یادگیری و حفظ واژگان جدید، همواره یکی از بزرگترین مشکلات و دغدغه های دانشجویان و زبان آموزان بوده و هست و همیشه به دنبال راه و روشی آسون و راحت برای حفظ کلمه ها هستن. خوشبختانه روش های زیادی برای یادگیری واژگان جدید وجود داره که هر فرد متناسب با نحوه یادگیری خودش، می تونه از یکی یا ترکیبی از اون ها استفاده کنه.

 

همانطور که در مقاله  10 روش یادگیری لغات زبان انگلیسی اشاره کردیم، یکی از این روش ها، استفاده از پیشوند و پسوند و ریشه کلماته. این روش به این دلیل کمک کننده هست که کلمات رو در حالت ها و دسته بندی های مختلف قرار میده و ساختار ذهن هم به صورتی هست که مطالب دسته بندی شده رو بهتر تجزیه و تحلیل می کنه و به خاطر می سپاره.

 

برای همین فکر کردم شاید خالی از لطف نباشه که تو این مقاله درباره پیشوندها و پسوندها مطلبی بنویسم و در پایان اون میزان یادگیری شما رو با چند تا تست امتحان کنم. پس با من همراه باشین.

 

واحدهای زبانی بسته به محل قرارگیریشون در کلمه، به سه دسته پیشوند (prefix)، پسوند (suffix) و میان وند (infix) تقسیم می شن و در اثر تغییر در هر کدوم، نقش یا معنی کلمه تغییر می کنه.

 

– پیشوندها همیشه به آغاز و ابتدای کلمه ها اضافه می شن و نقش به سزایی در تغییر معنی اصلی اون دارن.

 

– از طرف دیگه، پسوندها اجزایی هستن که به انتهای واژه ها افزوده می شن ولی برخلاف پیشوندها، معنی کلمه ها رو را عوض نمی کنن؛ بلکه معمولاً نقش گرامری واژه ها رو دگرگون می کنن.

 

– میان وندها هم در میانه کلمات قرار می گیرن و چون به نسبت دیگر وندها در زبان انگلیسی زیاد معمول نیستن، در این مقاله بهشون اشاره ای نمی کنم.

 

معنی پیشوند

 

 

پیشوند، حرف یا گروهی از حروف هستند که در ابتدای یک کلمه ظاهر میشن و معنی اصلی اون رو تغییر می دن. یک مثال ساده از پیشوند، می تونه خود کلمه “prefix” باشه که با پیشوند “pre” به معنی “قبل از، پیش از” ، شروع شده.

 

بسیار مهمه که بدونیم هر کدام از پیشوند ها چه معنایی دارن، چون به شما کمک می کنن تا معنی هر کلمه جدیدی که یاد می گیرید رو متوجه بشین، اما باید حواستون باشه که گاهی اوقات یک پیشوند می تونه بیشتر از یک معنی داشته باشه.

 

مثلاً، پیشوند “im” می تونه هم به معنی “نه و نفی” باشه و هم به معنی “داخل”.  مثال:

 

impossible           غیر ممکن

 

immature            نابالغ

 

Immure             محصور کردن

Immigrant:        مهاجر

 

لیست پیشوندهای مهم (Prefix) همراه با معنی و مثال:

EXAMPLES MEANING PREFIX
antenatal, anteroom, antedate

پیش از تولد، پیشخوان، پیش‌تاریخ

before ante-
antibiotic, antidepressant, antidote

آنتی‌بیوتیک، ضد افسردگی، پادزهر

against, opposing anti-
circumstance, circumvent, circumnavigate

شرایط، دور زدن، دور زدن (معمولاً در مورد دور زدن یک مکان جغرافیایی مانند کره زمین یا قاره استفاده می شود)

around circum-
co-worker, co-pilot, co-operation

همکار، کمک خلبان، همکاری

with co-
devalue, defrost, derail, demotivate

بی‌ارزش کردن، ذوب شدن، خارج از مسیر شدن، بی‌انگیزه کردن

off, down, away from de-
disagree, disappear, disintegrate, disapprove

مخالفت کردن، ناپدید شدن، متلاشی شدن، عدم تأیید

opposite of, not dis-
embrace, encode, embed, enclose, engulf

در آغوش گرفتن، رمزگذاری کردن، جاسازی کردن، محصور کردن، بلعیدن

cause to, put into em-, en-
epicenter, episcope, epidermis

مرکز زمین لرزه، پریسکوپ، اپیدرم (لایه خارجی پوست)

upon, close to, after epi-
ex-president, ex-boyfriend, exterminate

رئیس جمهور قبلی، دوست پسر قبلی، نابود کردن

former, out of ex-
extracurricular, extraordinary, extra-terrestrial

فوق برنامه، غیرعادی، فرازمینی

beyond, more than extra-
forecast, forehead, foresee, foreword, foremost

پیش‌بینی، پیشانی، پیش‌بینی کردن، پیش‌گفتار، مهم‌ترین

before fore-
homosexual, homonuclear, homoplastic

همجنسگرا، هم هسته‌ای، هم شکل

same homo-
hyperactive, hyperventilate

بیش فعال، نفس نفس زدن سریع

over, above hyper-
impossible, illegal, irresponsible, indefinite

غیرممکن، غیرقانونی، نامحدود

not il-, im-, in-, ir-
insert, import, inside

قرار دادن، وارد کردن، داخل

into im-, in-
infrastructure, infrared, infrasonic, infraspecific

زیرساخت، مادون قرمز، فروصوتی، زیرگونه ای

beneath, below infra-
interact, intermediate, intergalactic, intranet

تعامل، واسطه، بین کهکشانی، اینترنت داخلی

between inter-, intra-
macroeconomics, macromolecule

کلان‌اقتصاد، درشت‌مولکول

large macro-
microscope, microbiology, microfilm, microwave

میکروسکوپ، میکروب‌شناسی، میکروفیلم، مایکروویو

small micro-
midfielder, midway, midsummer

هافبک، نصف راه / میانه راه، اوج تابستان

middle mid-
misinterpret, misfire, mistake, misunderstand

سوء تعبیر، عدم شلیک، اشتباه، سوء تفاهم

wrongly mis-
monotone, monobrow, monolithic

یکنواخت، تک‌ابرو، یکپارچه

one, singular mono-
nonsense, nonentity, nondescript

بی‌معنی، هیچ‌کس، نامشخص

not, without non-
omnibus, omnivore, omnipotent

مجموعه قوانین، همه چیزخوار، قادرمطلق

all, every omni-
parachute, paramedic, paradox

چتر نجات، پاراپزشکی، پارادوکس

beside para-
post-mortem, postpone, post-natal

پس از مرگ، تعویق انداختن، پس از تولد

after post-
prefix, predetermine, pre-intermediate

پیشوند، از پیش تعیین کردن، متوسطه پایین

before pre-
return, rediscover, reiterate, reunite

بازگشت، کشف دوباره، تکرار کردن، دوباره متحد شدن

again re-
semicircle, semi-final, semiconscious

نیم‌دایره، نیمه‌نهایی، نیمه‌هوشیار

half semi-
submerge, submarine, sub-category, subtitle

غرق شدن، زیردریایی، زیر دسته‌بندی، زیرنویس

under sub-
superfood, superstar, supernatural, superimpose

ابرغذا، ابرستاره، فرا طبیعی، روی هم قرار دادن

above, over super-
thermometer, thermostat, thermodynamic

دماسنج، ترموستات، ترمودینامیکی

heat therm-
transport, transnational, transatlantic

حمل و نقل، فرامرزی، فرااقیانوس اطلس

across, beyond trans-
triangle, tripod, tricycle

مثلث، سه پایه، سه چرخه

three tri-
unfinished, unfriendly, undone, unknown

ناتمام، غیر دوستانه، انجام نشده، ناشناخته

not un-
unicycle, universal, unilateral, unanimous

تک چرخه، جهانی، یک طرفه، متفق القول

one uni-

معنی پسوند

 

 

پسوند (suffix) حرف یا گروهی از حروفه که معمولاً به انتهای یک کلمه اضافه می شه تا وضعیت گرامری مناسب با اون رو در جمله تغییر بده.

 

پسوندها به انتهای واژه ها می چسبن و نقش دستوری اون رو عوض می کنن. اما پسوندها هم مثل پیشوندها معانی و انواع متفاوتی دارن و بسته به این که هدف ما ساخت اسم یا فعل یا صفت و یا قید هست، پسوندهای متفاوتی مورد نیاز هست. مثلاً فعل read (خواندن) با اضافه کردن پسوند er– به انتهای اون، به reader (خواننده کتاب یا متن) تبدیل می شه که یک اسم هست و یا با اضافه کردن پسوند able– به صفت readable (خواندنی) تبدیل می شه.

 

لیست پسوندهای مهم (suffix) همراه با معنی و مثال:

EXAMPLE MEANING SUFFIX
پسوندهای اسم ساز
democracy, accuracy, lunacy

دموکراسی، دقت، دیوانگی

state or quality -acy
remedial, denial, trial, criminal

جبرانی، انکار، دادگاه، جنایی

the action or process of -al
nuisance, ambience, tolerance

مزاحمت، فضاسازی، تحمل

state or quality of -ance, -ence
freedom, stardom, boredom

آزادی، ستارگی، بی‌حوصلگی

place or state of being -dom
reader, creator, interpreter, inventor, collaborator, teacher

خواننده، خالق، مترجم، مخترع، همکار، آموزگار

person or object that does a specified action -er, -or
Judaism, scepticism, escapism

یهودیت، شکاکیت، فرارگرایی،

doctrine, belief -ism
Geologist, protagonist, sexist, scientist, theorist, communist

زمین‌شناس، قهرمان داستان، تبعیض‌گرای جنسی، دانشمند، نظریه‌پرداز، کمونیست

person or object that does a specified action -ist
extremity, validity, enormity

نهایت، اعتبار، عظمت

quality of -ity, -ty
enchantment, argument

سحر، بحث

condition -ment
heaviness, highness, sickness

سنگینی، ارتفاع، بیماری

state of being -ness
friendship, hardship, internship

دوستی، دشواری، کارآموزی

position held -ship
position, promotion, cohesion

موقعیت، ارتقا، همبستگی

state of being -sion, -tion
پسوندهای فعل ساز
mediate, collaborate, create

وساطت کردن، همکاری کردن، خلق کردن

become -ate
sharpen, strengthen, loosen

تیز کردن، محکم کردن، باز کردن

become -en
justify, simplify, magnify, satisfy

توجیه کردن، ساده کردن، بزرگ کردن، راضی کردن

make or become -ify, -fy
publicise, synthesise, hypnotise

عمومی کردن، ترکیب کردن، مسخ کردن

become -ise, -ize
پسوندهای صفت ساز
edible, fallible, incredible, audible

قابل خوردن، قابل اشتباه، باورنکردنی، قابل شنیدن

capable of being -able, -ible
fiscal, thermal, herbal, colonial

مالی، حرارتی، گیاهی، استعماری

having the form or character of -al
picturesque, burlesque, grotesque

دلنشین، مضحکه، زننده

in a manner of or resembling -esque
handful, playful, hopeful, skilful

تعداد کمی، بازیگوش، امیدوار، با مهارت

notable for -ful
psychological, hypocritical, methodical, nonsensical, musical

روانشناختی، ریاکار، با برنامه، نامفهوم، موسیقایی

having the form or character of -ic, -ical
pious, jealous, religious, ridiculous

پرهیزگار، غیور، مذهبی، مسخره

characterised by -ious, -ous
squeamish, sheepish, childish

ناراحت، معذب، بچه گانه

having the quality of -ish
inquisitive, informative, attentive

کنجکاو، آموزنده، با دقت

having the nature of -ive
meaningless, hopeless, homeless

بی‌ معنی، ناامید، بی‌خانمان / بی‌خانواده

without -less
dainty, beauty, airy, jealousy

ظریف، زیبایی، هوادار / سبک، حسادت / غیرت

characterised by -y
پسوندهای قید ساز
softly, slowly, happily, crazily, madly

به آرامی، به کندی، با خوشحالی، به طور دیوانه وار، به طور کورکورانه،

related to or quality -ly
towards, afterwards, backwards, inward

به سمت، بعد از، به عقب، به داخل

direction -ward, -wards
otherwise, likewise, clockwise

در غیر این صورت، به همین ترتیب، در جهت عقربه های ساعت

in relation to -wise

فرم های ترکیبی

بعد از این که تفاوت بین پیشوندها و پسوندها رو متوجه شدین، این نکته رو هم باید بدونین که هر کلمه ای که دارای ترکیبات پیشوندی هست، لزوماً پیشوند نیست. یعنی چی؟

 

یعنی گاهی اوقات کلمه ها، فرم های ترکیبی (combining forms) به خودشون می گیرن که ظاهراً شبیه پیشوند هستن، اما در حقیقت پیشوند نیستن و متفاوت از اون ها عمل می کنن. بازم متوجه نشدین؟ اشکالی نداره. الان دقیق تر توضیح می دم.

 

مثلاً پسوند non- رو در نظر بگیرین که به معنی ‘not’ یا  ‘without’ هست و در کلمه ‘nonsense’ استفاده می شه. وقتی non- رو از کلمه برداریم، بقیه لغت یعنی ‘sense’ بازم برای خودش معنی داره؛ هر چند متفاوت.

 

اما فرم های ترکیبی به ابتدای کلمات می چسبن؛ به عنوان بخش اصلی از کلمه محسوب می شن و نمی شه اون ها رو حذف کرد. برای همین گاهی اوقات به اون ها اصطلاح “پیشوندهای آفتاب پرست” هم میگن. چون دقیقاً مثل آفتاب پرست عمل می کنن و شکل هجی کردن و فرم فیزیکی خودشون رو تغییر می دن تا متناسب با کلمه ‌ای باشن که به اون می چسبن.

 

بنابراین، فرم های ترکیبی به عنوان پیشوند عمل می کنن اما متفاوت از اون ها و نمی تونن برداشته بشن، چون بعد از حذف شدنشون، حروف باقیمانده دیگه به عنوان یک کلمه مستقل، کامل و با معنی نخواهد بود.

 

چند مثال از پیشوندهای دارای فرم ترکیبی:

 

EXAMPLE MEANING COMBINING FORM EXAMPLE MEANING PREFIX
companion, comrade, community with, jointly com-, con- comprise, connote with, alongside com-, con-
contraceptive, contradict against contra- contraindicate against contra-
descend down, away de- devalue opposite de-
exhort out ex- ex-husband former ex-
apathy, anaemic not, without a-, an- amoral not, without a-
inebriate, indulge into in- inconvenient not in-
homogeneous same homo- homograph, homophone same homo-
magnificent, magnanimous, magnitude, magnify great magn- magnate great magn-
paradox beside para- paragraph, paramedic beside para-
substitute under sub- submarine under sub-
transmit, transcend through, across trans- transnational, transparent across trans-
triceps, triathlon three tri- triangle, tripod three tri-

با شرکت در آزمون زیر، میزان یادگیری خود را از این مبحث بسنجید!

33 دیدگاه برای “لیست کامل پیشوندها و پسوندهای انگلیسی همراه با معنی

  1. سلام لطفا نمونه هایی از واژگان رو بگید ک دارای هر س جز کلمه پیشوند،ریشه،وپسوند باشن

  2. درود باتشکر ازمطالب خوبتون
    برای بحث وندها( پیشوند و پسوند وریشه ) آیا کتاب مرجعی مثل دیکشنری هاوجودداره که این سه جز رو درلغات تجزیه کرده باشه؟ ممنون میشم معرفی کنید

  3. سلام عرض ادب
    سپاسگزاریم از شما جناب دکتر ، مطلبی که در اختیار ما قرار دادین عالی و سودمند بود.

  4. ببخشید فرق accessible با accessable با توجه به پسوندشون چیه؟

  5. سلام ببخشید چجوری این پسوندهارو حفظ کنیم!؟
    آیا قاعده ای دارند !؟🥺من خیلی سختمه برای حفظ کردن این پسوندها و پیشوندها

  6. خوب بود
    ولی ای کاش معنی کلمات رو هم به فارسی توی اون جدول اضافه میکردی تا بیشتر قابل درک بشه

  7. درود بر شما. عالی و آموزنده بود اگر معانی لغات باprefixو suffix ها ذکر شده بود برای مبتدیان یادگیری بهتری داشت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.