Pictorial vocabularies/bedroom
1. Air-conditioner
دستگاه تهویه مطبوع
Though the air-conditioner gave off warm air, he felt cold.
با وجود گرمایی که دستگاه تهویه هوا بیرون میداد، او احساس سرما کرد.
2. Clothes valet
جالباسی
She bought a new clothes valet to hang her clothes.
او یک جالباسی جدید خرید تا لباسهایش را آویزان کند.
3. Bed
تختخواب
He felt too lazy to get out of bed.
او احساس کرد که برای بیرون آمدن از رختخواب، خیلی بی حال است.
4. Anglepoise lamp/ Balanced-arm lamp
چراغ با بازوی شناور
I need the artificial light of anglepoise lamp on the writing table.
من برای میز تحریرم به چراغی با بازوی شناور نیاز دارم.
5. Cot (U.K)/ Crib (U.S)
تخت بچه
The baby is fast asleep in his cot.
کودک در تخت خواب خود به سرعت به خواب میرود.
6. Upholstered bench
نیمکت راحتی نرم
We sat down on the upholstered bench.
ما روی نیمکت راحتی نرم نشستیم.
7. Bedside table
میز کنار تختخواب
Ginny groped for her glasses on the bedside table.
جینی، کورمال کورمال به دنبال عینکش در روی میز کنار تخت گشت.
8. Bookshelf
قفسه کتاب
Jack edged the dictionary in on the bookshelf.
جک دیکشنری را بر روی لبهی قفسه کتاب قرار داد.
9. Bureau (U.K)/ Desk (U.S)
میز تحریر
He deposited the books on the desk.
او کتاب را روی میز تحریر گذاشت.
10. Chest of drawers (U.K)/ Dresser (U.S)
میز آرایش کشودار
He bought a dresser, a pair of night tables, two bookcases for his books and records.
او یک میز آرایش کشودار، یک جفت پا تختی و دو قفسه کتاب برای کتابها و مدارکش خرید.
11. Clock
ساعت
I forbid anyone to touch that clock.
من دست زدن به آن ساعت را برای همه ممنوع میکنم.
12. Fan
پنکه
There is a fan in our room.
در اتاق ما یک پنکه وجود دارد.
13. Pillow
بالش
I rest my head on a soft pillow filled with feather.
من سرم را روی یک بالش نرم پردار گذاشتم.
14. Hat stand
چوب لباسی / جالباسی
Hang your hat on the hat stand.
کلاهات را روی جا لباسی آویزان کن.
15. Dressing table
میز آرایش
I left it on her dressing table with a note.
من آن را به همراه یک یادداشت، روی میز آرایشش گذاشتم.
16. Table lamp
چراغ رومیزی / آباژور
I sat down and he turned on a table lamp.
من نشستم و او آباژور را روشن کرد.
17. Mirror
آینه
She was looking at her reflection in the mirror.
او به تصویرش در آینه نگاه میکرد.
18. Curtains
پرده
She blinked when I opened the curtains.
وقتی پردهها را کنار زدم، او چشمهایش را باز و بسته کرد.
19. Ironing board
میز اتو
I need to buy a new ironing board.
من باید یک میز اتوی جدید بخرم.
20. Television
تلویزیون
I saw the Olympic Games on television.
من بازیهای المپیک را از تلویزیون تماشا کردم.
21. Telephone
تلفن
The telephone rang and interrupted my train of thought.
تلفن زنگ زد و رشته افکارم را پاره کرد.
22. Hope chest
صندوق جهیزیه / جعبهای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در آن میگذارد
There is a hope chest in the corner of the room.
در گوشه اتاق، یک صندوق نگهداری جهیزیه وجود دارد.
23. Picture
عکس/ تصویر
She wanted a famous artist to paint her picture.
او میخواست که یک نقاش مشهور تصویرش را نقاشی کند.
24. Nightstand
میز پاتختی / میز کوچک کنار تخت
Books are always in his suitcase or on his nightstand.
کتابها همیشه در چمدانش یا روی میز کنار تختش هستند.