pictorial vocabularies/ illness
1. Fever
تب
He’s got a headache and a slight fever.
او سردرد و تب خفیف دارد.
2. High blood pressure
فشار خون بالا
High blood pressure imposes an extra load on the heart.
فشار خون بالا فشار زیادی به قلب وارد می کند.
3. Broken arm
بازوی شکسته
Jackson had a broken arm.
جکسون یک بازوی شکسته داشت.
4. Injury
آسیب/ صدمه
He suffered a serious injury and obliged him to give up work.
او دچار یک آسیب جدی شد و مجبور شد که کارش را رها کند.
5. Diabetes
دیابت
My doctor wants me to be tested for diabetes.
دکترم از من خواست که آزمایش دیابت بدم.
6. Sore finger
انگشت زخمی
He used his sore finger as a pretext for not going to school.
او از انگشت زخمی اش به عنوان دستاویزی برای غیبت از مدرسه استفاده کرد.
7. Toothache
دندان درد
I have got toothache, so I must go to a dentist.
من دندان درد دارم، از این رو باید به یک دندانپزشک مراجعه کنم.
8. Stomachache
معده درد
He was so nervous that he got a stomachache.
آنقدر عصبانی شد که معده درد گرفت.
9. Sprain
رگ به رگ شدن
The most common type of sprain is the ankle sprain.
رایج ترین نو ع رگ به رگ شدن، رگ به رگ شدن قوزک پا است.
10. Bed rest
تخت بیمار در بیمارستان
The doctor puts his foot in a cast and imposes bed rest.
دکتر پایش را گچ گرفت و به او استراحت مطلق داد.
11. Blood tests
آزمایش خون
They did blood tests on him for signs of vitamin deficiency.
به علت بروز علائم کمبود ویتامین، آنها از او آزمایش خون گرفتند.
12. Diet
رژیم
Diet and exercise are equally important.
رژیم و ورزش به یک اندازه اهمیت دارند.
13. Surgery
جراحی
Your condition is serious and requires surgery.
شرایط شما وخیم است و به عمل جراحی نیاز دارید.
14. Exercise
تمرین
You need to take some exercise to loosen up your muscles.
تو باید وزش کنی تا عضلاتت از خشکی در بیاید.
15. Physical therapy
فیزیوتراپی
The doctor said she should be given a physical therapy.
دکتر گفت او باید تحت درمان فیزیو تراپی قرار بگیرد.
16. Shot (U.S)/ Jab (U.K)
آمپول
The nurse is coming to give you a shot.
پرستار دارد می آید تا به شما آمپول بزند.
17. Massage
ماساژ
Massage may help to increase blood flow to specific areas of the body.
ماساژ بخشهای مخصوصی از بدن ممکن است، به افزایش جریان خون شما کمک کند.
18. X-ray
عکس رنگی اشعه ایکس
She was advised to have an X-ray.
به او توصیه شد که عکس رنگی بگیرد.
19. Eye exam
تست بینایی /سنجش بینایی
The best way to prevent vision loss is to get routine eye exams.
بهترین راه برای پیشگیری از آسیب بینایی، این است که به طور منظم تست بینایی بدهیم.
20. Pressure measuring
دستگاه فشار خون
The doctor required that she needed to take pressure measuring.
بنا به اجبار دکتر ناچار شد فشارش را بگیرد.
21. Examination
آزمایش
When an examination is in order, the doctors do it.
وقتی آزمایش لازم باشد، دکتر آن را انجام می دهد.
22. Infusion
دم کرده
Doctors prepared an infusion of medicinal herbs.
پزشکان برای او جوشانده ای از گیاهان دارویی را آماده کردند.