10. Does it ring a bell?!
واست آشنا نیست؟!
Shirley: Guess who I met at the grocery store.
شرلی : حدس بزن چه کسی را در فروشگاه دیدم؟
Leonard: I can’t imagine.
لئونارد : نمی تونم حدس بزنم.
Shirley: Do you remember Mr. Johnson from our old neighborhood.
شرلی : همسایه قدیمی ما ، آقای جانسون رو یادت میائ؟
Leonard: That name rings a bell, but I can’t place him.
لئونارد : این اسم واسم آشناست،اما یادم نمیاد.
Shirley: He used to live in the building next to ours.
شرلی : او قبلا در ساختمانی نزدیک ساختمان ما زندگی می کرد.
Leonard: Oh yes, now I remember. He had dark hair and wore glasses.
لئونارد : اوه ، بله، الان یادم اومد. موهای تیره داشت و عینک میزد.
استاد عزيز واقعا ازتون ممنونم. خيلي خيلي مفيد بود
سلام. ممنون مهسا جان