luck out: شانس آوردن
Beats me: نمیدونم
I’m out of luck: شانس ندارم
I see what you mean: متوجه ام
Plan out: طراحی و برنامه ریزی کردن
Tell: مطلع کردن/گفتن یک داستان /امر کردن به کسی
Say: برای نقل قول استفاده میشود
Speak: موارد رسمی یا صحبت در مورد زبانها
Talk: غیررسمی تر است و به مکالمات اشاره دارد
On top of sth.: قادر به کنترل چیزی بودن
Then: سپس
Than: (نسبت به(برای مقایسه صفات