

در این درس، تفاوت بین زمان حال کامل (Present Perfect) و گذشته ساده (Past Simple) را یاد میگیریم. هر دو زمان برای صحبت کردن در مورد اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده میشوند، اما کاربردهای خاص خود را دارند.
درس سیزدهم: English Grammar in Use
Present perfect and past 1 (I have done and I did)
حال کامل و گذشته ساده
در این درس، تفاوت بین زمان حال کامل (Present Perfect) و گذشته ساده (Past Simple) را یاد میگیریم. هر دو زمان برای صحبت کردن در مورد اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند، استفاده میشوند، اما کاربردهای خاص خود را دارند.
Present Perfect بیشتر برای زمانی استفاده میشود که به نتیجه یا تأثیر اتفاقی که در گذشته رخ داده، توجه داریم و این اتفاق تا زمان حال مرتبط است. به عنوان مثال:
- I have lived in Tehran for 10 years. (من ۱۰ سال در تهران زندگی کردهام و هنوز هم زندگی میکنم.)
Past Simple بیشتر برای صحبت درباره اتفاقات کاملاً گذشته استفاده میشود، زمانی که آن اتفاق تمام شده و دیگر ارتباطی به زمان حال ندارد. به عنوان مثال:
- I lived in Tehran for 10 years. (من ۱۰ سال در تهران زندگی کردم، اما حالا دیگر آنجا زندگی نمیکنم.)
در طول این درس، با مثالها و تمرینها میبینیم که چگونه این دو زمان به درستی در جملات مختلف استفاده میشوند.
Part A:
این مثال رو مطالعه کنید:
Tom is looking for his key. He can’t find it.
تام دنبال کلیدش میگرده. نمیتونه پیداش کنه.
He has lost his key. (present perfect)
اون کلیدش رو گم کرده.
یعنی الان کلیدش رو نداره.
ده دقیقه بعد :
Now Tom has found his key. He has it now.
الان تام کلیدش رو پیدا کرده. الان کلیدش رو داره.
Has he lost his key? No, he has found it.
کلیدش رو گم کرده؟ نه، اون رو پیدا کرده.
Did he lose his key? Yes, he did.
آیا او کلیدش را گم کرد؟ بله، گم کرد.
He lost his key (past simple)
اون کلیدش رو گم کرد (گذشته ساده)
But now he has found it. (present perfect)
ولی الان پیداش کرده. (حال کامل)
زمان حال کامل (چیزی اتفاق افتاده است) یک زمان حال است. به ما دربارهی وضعیت فعلی میگوید.
‘Tom has lost his key’ = he doesn’t have his key now (see Unit 7).
“تام کلیدش رو گم کرده” یعنی الان کلیدش رو نداره (ببینید درس 7).
گذشته ساده (چیزی که اتفاق افتاده) فقط در مورد گذشته بهمون میگه. اگه کسی بگه “تام کلیدش رو گم کرده”، نمیدونیم که الان کلید رو داره یا نه. فقط میدونیم که اون کلیدش رو در زمانی در گذشته گم کرده.
مقایسه زمان حال کامل با گذشته ساده
They’ve gone away. They’ll be back on Friday. (they are away now)
اونا رفتن. جمعه برمیگردن. (اونا الان نیستن)
They went away, but I think they’re back at home now. (not They’ve gone away)
اونا رفتن، ولی فکر میکنم الان برگشتن خونه. (نه اینکه هنوز رفته باشن)
It has stopped raining now, so we don’t need the umbrella. (it isn’t raining now)
الان بارون قطع شده، پس نیازی به چتر نداریم. (الان بارون نمیاد)
It stopped raining for a while, but now it’s raining again. (not It has stopped)
یه مدت بارون بند اومده بود، ولی الان دوباره داره میباره. (نه اینکه هنوز متوقف شده باشه)
Part B:
میتونی از زمان حال کامل برای اتفاقات جدید یا اخیر استفاده کنی:
I’ve repaired the washing machine. It’s working OK now.
من ماشین لباسشویی رو تعمیر کردم. الان درست کار میکنه.
‘Hannah has had a baby! It’s a boy.’ ‘That’s great news.’
“هانا بچهدار شده! یه پسره.” “چه خبر خوبی!”
معمولاً میتونی از گذشته ساده هم استفاده کنی:
I repaired the washing machine. It’s working OK now.
من ماشین لباسشویی رو تعمیر کردم. الان درست کار میکنه.
برای چیزهایی که جدید یا اخیر نیستند، از گذشته ساده استفاده کن (نه حال کامل):
Mozart was a composer. He wrote more than 600 pieces of music. (not has been … has written)
موتزارت آهنگساز بود. اون بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت. (نه اینکه بگیم “بوده” یا “نوشته”)
My mother grew up in Italy. (not has grown)
مادرم تو ایتالیا بزرگ شد. (نه اینکه بگیم بزرگ شده)
مقایسه کن:
Somebody has invented a new type of washing machine.
یه نفر یه مدل جدید از ماشین لباسشویی اختراع کرده.
Who invented the telephone? (not has invented)
چه کسی تلفن رو اختراع کرد؟ (نه اینکه بگیم اختراع کرده)
Part C:
از زمان حال کامل برای دادن اطلاعات جدید استفاده میکنیم (ببینید درس 7). ولی اگه بخوایم در موردش بیشتر صحبت کنیم، معمولاً از گذشته ساده استفاده میکنیم:
A: Ow! I’ve burnt myself.
آخ! خودم رو سوزوندم.
B: How did you do that? (not have you done)
چطوری این کار رو کردی؟
A: I picked up a hot dish. (not have picked)
یه ظرف داغ برداشتم.
A: Look! Somebody has spilt something on the sofa.
نگاه کن! یه نفر یه چیزی روی مبل ریخته.
B: Well, it wasn’t me. I didn’t do it. (not hasn’t been … haven’t done)
خب، من نبودم. من این کار رو نکردم.
اگه قصد مهاجرت داری و میخوای مکالمهات رو تقویت کنی، میتونی تو دوره جامع مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنی. این دوره کمکت میکنه با اعتماد به نفس بیشتر حرف بزنی و برای مهاجرت آماده بشی. تازه، پشتیبانی هم داریم که همه سوالاتت رو جواب میدیم!
پاسخنامه درس 13
13.1
2. has gone
3. forgot
4. went
5. had
6. has broken
13.2
3. did William Shakespeare write
4. OK
5. Who invented
6. OK
7. We washed
8. Where were you born?
9. OK
10. Albert Einstein was the scientist who developed
13.3
3. I’ve forgotten / I have forgotten
4. arrested
5. it’s improved / it has improved
6. Have you finished
7. I applied
8. It was
9. There’s been / There has been
10. did you find … It was
11. He’s / He has broken … or He broke … did that happen … He fell

سلام به همه ی دوستداران زبان انگلیسی! مسعود اکبری هستم و خیلی خوشحالم که امروز با شما هستم. همه ما یه روزی با این ترس دست و پنجه نرم کردیم: ترس از صحبت کردن به زبان انگلیسی.قلبمون تند تند میزنه و دستانمون عرق می کنه. انگار یه دیوار بزرگ جلوی دهنمونو گرفته و اجازه نمیده که آزادانه به این زبان حرف بزنیم. اما نگران نباشید، من اینجا هستم تا با سالها تجربه در حوزه یادگیری و آموزش زبان انگلیسی […]
از ترس صحبت کردن تا تسلط بر انگلیسی
سلام به همه ی دوستداران زبان انگلیسی! مسعود اکبری هستم و خیلی خوشحالم که امروز با شما هستم.
همه ما یه روزی با این ترس دست و پنجه نرم کردیم: ترس از صحبت کردن به زبان انگلیسی.قلبمون تند تند میزنه و دستانمون عرق می کنه. انگار یه دیوار بزرگ جلوی دهنمونو گرفته و اجازه نمیده که آزادانه به این زبان حرف بزنیم. اما نگران نباشید، من اینجا هستم تا با سالها تجربه در حوزه یادگیری و آموزش زبان انگلیسی بهتون بگم که این ترس قابل غلبه است و شما هم می تونید به راحتی به زبان انگلیسی صحبت کنید.
چرا از صحبت کردن به زبان انگلیسی می ترسیم؟
دلایل این ترس خیلی متنوعه. رایج ترین این دلایل اینهاست:
1. نگرانی از قضاوت: بسیاری از ما نگران این هستیم که دیگران درباره ما چه فکری میکنند. ممکن است فکر کنید اگر اشتباه کنید یا خوب صحبت نکنید، مردم شما را مسخره میکنند. اما حقیقت این است که همه ما اشتباه میکنیم و این جزئی از یادگیری است.
2. عدم اعتماد به نفس: اگر به تازگی زبان را شروع کردهاید یا به اندازه کافی تجربه ندارید، ممکن است احساس کنید از بقیه عقب هستید. اما شما باید به خودتان اعتماد کنید! یادگیری زبان یک سفر است و هرکس با سرعت خود پیش میرود.
3. فشار اجتماعی: در جمعهای بزرگ، ممکن است احساس کنید تحت فشار هستید تا به سرعت صحبت کنید و این میتواند به ترس شما اضافه کند. به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید آرامش خود را حفظ کنید و با آرامش صحبت کنید.
4. نگرانی از لهجه و تلفظ: بسیاری از افراد نگران لهجه یا نحوهی تلفظ خود هستند. اما باید بدانید که لهجه بخشی از هویت شماست و هیچ کس از شما انتظار ندارد که مانند یک سخنران بومی صحبت کنید.
بعضی ها فکر میکنن لهجه شون خوب نیست و بعضی ها هم احساس میکنن که لغات کافی رو بلد نیستن. اما مهمترین دلیل این ترس، کمبود اعتماد به نفس هست. وقتی به توانایی های خودمون ایمان نداشته باشیم، طبیعی است که از صحبت کردن بترسیم.
راهکارهایی برای غلبه بر ترس از صحبت کردن
- نقشآفرینی: یکی از بهترین روشها برای غلبه بر ترس از صحبت کردن، نقشآفرینی هست. جلوی آینه بایستید و با خودتون به انگلیسی صحبت کنید. انگار که دارید با یه دوستتون صحبت میکنید.
- مکالمه با خود: در طول روز، سعی کنید با خودتون به انگلیسی فکر کنید و با صدای بلند صحبت کنید. این کار به شما کمک میکنه تا به زبان انگلیسی عادت کنید و از آن راحتتر استفاده کنید.
- استفاده از اپلیکیشنهای زبانآموزی: اپلیکیشنهای زیادی وجود دارن که به شما کمک میکنن تا مهارتهای مکالمه خودتون رو تقویت کنید. این اپلیکیشنها معمولاً تمرینهای شنیداری و گفتاری متنوعی رو ارائه میدهند.
- پیوستن به گروههای گفتگو: شرکت در گروههای گفتگوی آنلاین یا حضوری، فرصت خوبی برای تمرین صحبت کردن با افراد دیگه است.
- کلاسهای آنلاین: کلاسهای آنلاین زبان انگلیسی، یک روش عالی برای یادگیری سریع و موثر هستند. در این کلاسها، شما میتوانید با مدرس و سایر دانشجوها به صورت تعاملی صحبت کنید.
چرا باید بر ترس از صحبت کردن غلبه کنیم؟
صحبت کردن به زبان انگلیسی، فقط یه مهارت نیست، بلکه یه ابزار قدرتمند برای ارتباط برقرار کردن با افراد از سراسر دنیاست. با غلبه بر ترس از صحبت کردن، شما میتونید:
- مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشید: صحبت کردن به زبان انگلیسی به شما کمک میکند تا ایدههای خود را به روشنی بیان کنید و با دیگران به طور موثر ارتباط برقرار کنید.
- فرصتهای شغلی بیشتری داشته باشید: بسیاری از شرکتها به دنبال افرادی هستند که به چند زبان مسلط باشند.
- سفرهای لذتبخشتری را تجربه کنید: با مسلط بودن به زبان انگلیسی، میتوانید به راحتی در سفرهای خارجی ارتباط برقرار کنید و از فرهنگهای مختلف لذت ببرید.
- دانش خود را افزایش دهید: شما میتوانید به منابع اطلاعاتی بیشتری دسترسی پیدا کنید و دانش خود را در زمینههای مختلف گسترش دهید.
- هر روز تمرین کنید: حتی اگر فقط ۱۰ دقیقه در روز به صحبت کردن اختصاص دهید، تأثیر بزرگی بر روی مهارتهای شما خواهد داشت. میتوانید یک موضوع انتخاب کنید و در مورد آن صحبت کنید.
- فقط صحبت کنید: وقتی که با دیگران صحبت میکنید، سعی کنید به جای اینکه نگران اشتباهاتتان باشید، فقط صحبت کنید. تمرکز بر روی محتوا مهمتر از نحوهی بیان است.
- اشتباه کنید: فراموش نکنید که اشتباه کردن یک بخش طبیعی از یادگیری است. اگر اشتباه کنید، فقط بخندید و ادامه دهید. هیچکس کامل نیست!
اگر به دنبال یک راهکار سریع و موثر برای تقویت مهارتهای مکالمه خود هستید، دورههای مکالمه دکتر زبان بهترین گزینه برای شماست. ما دو دوره اصلی داریم:
- دوره کمربند مشکی مکالمه سریع: این دوره برای افرادی مناسب است که میخواهند در کوتاهترین زمان ممکن، مهارتهای مکالمه خود را به سطح خوبی برسانند. این دوره بر روی تقویت مهارتهای شنیداری (listening) و گفتاری (speaking) تمرکز دارد و از تکنیکهای یادگیری فعال مانند تمرینهای مکالمه، نقشآفرینی و بازخورد فوری استفاده میکند.
- دوره مکالمه آنلاین فرمول یک: این دوره برای افرادی طراحی شده که میخواهند برای آزمون آیلتس آماده شوند. در این دوره، تمام مهارتهای زبانی شامل خواندن (reading)، نوشتن (writing)، گوش دادن (listening) و صحبت کردن (speaking) به طور کامل آموزش داده میشود.
چرا دورههای دکتر زبان؟
- تدریس توسط استاد مجرب: مسعود اکبری با تالیف بیش از 12 کتاب چاپ شده و نوزده سال سابقه تدریس تخصص و صلاحیت کافی را در زمینه آموزش زبان انگلیسی دارد.
- تمرکز بر روی مکالمه: در دورههای ما، شما فرصت زیادی برای صحبت کردن خواهید داشت.
- استفاده از متدهای آموزشی نوین: ما از جدیدترین متدهای آموزشی برای آموزش زبان انگلیسی استفاده میکنیم.
- گارانتی رضایت مشتری: اگر از دورههای ما راضی نباشید، هزینه شما را برمیگردانیم.
نتیجه گیری
غلبه بر ترس از صحبت کردن، یک چالش بزرگ نیست، بلکه یک سفر هیجانانگیز است. با کمی تلاش و تمرین، شما میتوانید به رویاهای خود برسید و به زبان انگلیسی مسلط شوید. پس همین الان دست به کار شوید و اولین قدم را بردارید.
برای ثبتنام در دورههای مکالمه دکتر زبان، به وبسایت ما مراجعه کنید.
موفق و پیروز باشید!
مسعود اکبری

در این درس به دو واژهی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” میپردازیم. این دو واژه به ما کمک میکنند تا بازههای زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است.
درس دوازدهم: English Grammar in Use
for and since when … ? and how long … ?
در این درس به دو واژهی بسیار پرکاربرد در زبان انگلیسی یعنی “for” و “since” میپردازیم. این دو واژه به ما کمک میکنند تا بازههای زمانی را مشخص کنیم و بفهمیم که یک اتفاق چه مدت است که رخ داده یا از چه زمانی شروع شده است. همچنین، سوالاتی مثل “?…How long” و “?…When” به ما کمک میکنند تا به زمان دقیق وقوع یا مدت زمان یک رویداد پی ببریم.
برای مثال:
- از “for” برای نشان دادن مدت زمان استفاده میکنیم:
I have lived here for 5 years. (من ۵ سال است که اینجا زندگی میکنم.)
- از “since” برای اشاره به نقطه شروع زمانی استفاده میکنیم:
She has been studying since 9 AM. (او از ساعت ۹ صبح در حال مطالعه است.)
همچنین در این درس به نحوه پرسیدن و پاسخ دادن به سوالاتی مثل “How long have you …?” و “When did you …?” نیز میپردازیم که در مکالمات روزمره بسیار مهم هستند.
Part A:
for و since رو زمانی استفاده میکنیم تا بگیم یه چیزی چه مدت زمانیه که داره اتفاق میفته.
از since وقتی استفاده میکنیم که بخوایم بگیم از چه زمانی یه چیزی شروع شده:
We’ve been waiting since 8 o’clock. ما از ساعت ۸ منتظریم.
Sally has been working here since April. (= from April until now) سالی از آوریل اینجا کار میکنه. (= از آوریل تا الان)
I haven’t seen Tom since Monday. من از دوشنبه تام رو ندیدم. | از for به همراه یه بازه زمانی استفاده میکنیم:
We’ve been waiting for two hours. ما دو ساعته که منتظریم.
Sally has been working here for six months. (not since six months) سالی شش ماهه که اینجا کار میکنه. (نه “از شش ماه پیش”)
I haven’t seen Tom for three days. من سه روزه که تام رو ندیدم. |
Part B:
ما اغلب for رو حذف میکنیم (اما معمولاً تو جملههای منفی این کار رو نمیکنیم):
They’ve been married for ten years. Or They’ve been married ten years.
اونا ده ساله که ازدواج کردن. یا اونا ده ساله ازدواج کردن.
They haven’t had a holiday for ten years. (you need for)
اونا ده ساله که تعطیلات نداشتن. (اینجا نیاز به for داریم)
تو جملههای منفی میتونی از in به جای for استفاده کنی (مثل “من … نیستم” و غیره):
They haven’t had a holiday in ten years. (= for ten years)
اونا ده ساله که تعطیلات نرفتن. (= برای ده سال)
ما از for به همراه “همهی …” (مثل “همه روز” یا “تمام عمرم”) استفاده نمیکنیم:
I’ve lived here all my life. (not for all my life)
من تمام عمرم اینجا زندگی کردم.
Part C :
مقایسه کن: when…؟ (گذشته ساده) با how long…؟ (حال کامل):
A: When did it start raining?
کی بارون شروع شد؟
B: It started raining an hour ago / at 1 o’clock.
بارون یه ساعت پیش / ساعت ۱ شروع شد.
A: How long has it been raining?
چه مدت بارون میاد؟
B: It’s been raining for an hour / since 1 o’clock.
یه ساعته که بارون میاد / از ساعت ۱ بارون میاد.
A: When did Joe and Kate first meet?
جو و کیت کی اولین بار همدیگه رو دیدن؟
B: They first met when they were at school/ a long time ago .
اونا اولین بار تو مدرسه همدیگه رو دیدن.
A: How long have they known each other?
اونا چه مدت همدیگه رو میشناسن؟
B: They’ve known each other for a long time / since they were at school.
اونا خیلی وقته همدیگه رو میشناسن / از وقتی تو مدرسه بودن همدیگه رو میشناسن.
Part D:
It’s two years since I last saw Joe. Or It’s been two years since… (= I haven’t seen Joe for two years)
دو ساله که جو رو آخرین بار دیدم. یا دو ساله که … (= من جو رو دو ساله ندیدم)
It’s ages since we went to the cinema. Or It’s been ages since… (= We haven’t been to the cinema for ages)
خیلی وقته که سینما نرفتیم. یا خیلی وقته که … (= مدتهاست نرفتیم سینما)
How long is it since Mrs Hill died? Or How long has it been since…
چقدر از فوت خانم هیل میگذره؟ یا چقدر از وقتی که …؟
اگر دوست دارید این مباحث و دیگر نکات مهم گرامری را در مکالمات روزمره خود به کار بگیرید و مهارتهای مکالمهتان را به سطح بالاتری برسانید، دورهی ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع ما دقیقاً برای شما طراحی شده است. این دوره، مکالمات روزمره شما را دگرگون خواهد کرد و با پشتیبانی مستمر، شما را در مسیر یادگیری همراهی میکنیم.
برای ثبتنام و اطلاعات بیشتر، روی این لینک کلیک کنید.
پاسخنامه
12.1
2. for (also correct without for)
3. for (also correct without for)
4. since
5. for
6. since
7. since
8. for
12.2
2. How long have you had this car?
3. How long have you been waiting?
4. When did your course start?
5. When did Anna arrive in London?
6. How long have you known each other?
12.3
3. He has been ill/unwell since Sunday.
4. She got married a year ago.
5. I’ve had a headache since I woke up.
6. The meeting started/began at 9 o’clock.
7. I’ve been working in a hotel for six months. / I’ve been working there …
8. Kate started learning Japanese a long time ago.
12.4
2. No, I haven’t seen Lisa/her for about a month.
3. No, I haven’t been swimming for a long time.
4. No, I haven’t ridden a bike for ages.
6. No, it’s about a month since I (last) saw Lisa/her. or No, it’s been about a month since …
7. No, it’s a long time since I (last) went swimming. or No, it’s been a long time since …
8. No, it’s ages since I (last) rode a bike. or No, it’s been ages since …

سلام به همه علاقهمندان به زبان انگلیسی! خیلی خوشحالم که اینجا هستم و میخوام امروز در مورد یکی از موضوعاتی صحبت کنم که احتمالاً بیشتر شما باهاش دست و پنجه نرم کردید: کابوسهای یادگیری زبان انگلیسی! همونطور که میدونید، یادگیری زبان جدید مثل کوهنوردی میمونه. یه سری جاها صعودتون سریع و لذتبخشه، ولی یه جاهایی هم هست که انگار وسط طوفان گیر کردید و نمیدونید چطور باید به قله برسید. بیاید با چندتا از رایجترین […]
چالشهای یادگیری انگلیسی
سلام به همه علاقهمندان به زبان انگلیسی!
خیلی خوشحالم که اینجا هستم و میخوام امروز در مورد یکی از موضوعاتی صحبت کنم که احتمالاً بیشتر شما باهاش دست و پنجه نرم کردید: کابوسهای یادگیری زبان انگلیسی! همونطور که میدونید، یادگیری زبان جدید مثل کوهنوردی میمونه. یه سری جاها صعودتون سریع و لذتبخشه، ولی یه جاهایی هم هست که انگار وسط طوفان گیر کردید و نمیدونید چطور باید به قله برسید.
بیاید با چندتا از رایجترین کابوسها و چالشهایی که زبانآموزان تجربه میکنن شروع کنیم.
فراموش کردن کلمات در مکالمه
اولین کابوس: شما دارید بهخوبی صحبت میکنید، ناگهان یه کلمه که قرار بود در جملهتون باشه، از ذهنتون پاک میشه. انگار کلمه از ذهنتون فرار کرده! فکر میکنید: “چرا الان؟ چرا همین الان که وسط مکالمهام؟”
این کابوس خیلی رایجه. یادگیری زبان یه سفره که نیاز به تمرین داره. به یاد داشته باشید که حتی افراد بومی زبان هم گاهی کلمات رو فراموش میکنن. کلید اینجاست که خودتون رو آماده کنید و بهجای پرفکت بودن، به خودتون فرصت خطا بدید. تمرین کنید که وقتی یک کلمه رو نمیدونید یا فراموش کردید، از کلمات جایگزین یا جملات سادهتر استفاده کنید. مثلاً، اگه کلمه “breathtaking” (نفسگیر) رو فراموش کردید، میتونید بگید “really beautiful” (واقعاً زیبا) و همچنان به مکالمه ادامه بدید.
درک نکردن کامل فیلمها و سریالهای زبان اصلی
دومین کابوس: نشستن جلوی تلویزیون، دیدن یه فیلم یا سریال موردعلاقهتون و ناگهان متوجه شدن که هیچی از دیالوگها نمیفهمید. “این چیه که گفت؟ مگه اینا انگلیسی حرف نمیزنن؟” این یکی از بزرگترین چالشهای زبانآموزانه، بهخصوص وقتی پای لهجهها، اصطلاحات عامیانه و سرعت مکالمات به میان میاد. که البته در کتاب انگلیسی واقعی آمریکایی این موضوعات رو آموزش دادم. می تونید نمونه رایگان این کتاب رو هم از اینجا دانلود کنید.
راهحل؟ تمرکز روی گوش دادن به انگلیسی در قالبهای مختلف. شروع با چیزای سادهتر مثل کارتونها یا پادکستهای آموزشی و بعد رفتن سراغ فیلمها و سریالها. زیرنویسها هم میتونن کمک بزرگی باشن. ابتدا با زیرنویس انگلیسی ببینید، و بعد به مرور زیرنویس رو حذف کنید تا گوشتون به سرعت و لهجههای مختلف عادت کنه. در مقاله یادگیری انگلیسی با فیلم یه عالمه کارتون و فیلم خفن برای همه سطوح معرفی کردم حتما ببینید. یادتون باشه یادگیری زبان یه ماراتونه، نه یه مسابقه سرعت!
استرس مکالمه با افراد بومی زبان
یکی دیگه از کابوسهای رایج زبان آموزان، مکالمه با افراد بومی زبانه که دیگه واویلاست! تصور کنید تو یه جلسه کاری، یا مصاحبه انگلیسی یا تو کافهای هستید و ناگهان باید با یه بومی زبان انگلیسی صحبت کنید. این استرس ممکنه باعث شه خیلی از چیزایی که یاد گرفتید، نتونید به زبون بیارید. این یکی از بزرگترین ترسهای زبانآموزانه.
برای غلبه بر این ترس، باید خودتون رو تو شرایط واقعی بذارید. مکالمه با بومیها حتی اگه اولش ترسناک باشه، به مرور زمان به یه چالش شیرین تبدیل میشه. اپلیکیشنهای مکالمه آنلاین، شرکت در گروههای گفتگو یا حتی صحبت با خودتون جلوی آینه میتونه بهتون کمک کنه که این کابوس رو به یه تجربه لذتبخش تبدیل کنید.
اصطلاحات پیچیده و کلمات جدید
بیایید صادق باشیم! انگلیسی پر از اصطلاحات و کلماته که در نگاه اول پیچیده و یادگیری اونها حتی غیرممکن بهنظر میرسن. وقتی با یه لیست طولانی از کلمات مواجه میشید که باید حفظ کنید، احساس میکنید که دارید تو یه دریای بیپایان غرق میشید. ولی خبر خوب اینه که شما نیازی به حفظ کردن همهچی ندارید! تمرکز کنید روی کلماتی که بیشتر استفاده میشن و به مرور زمان دایره لغاتتون رو گسترش بدید. قانون پاراتو یا 80/20 در یادگیری زبان انگلیسی اینجا هم کاربرد داره ها!
یکی از بهترین روشها اینه که از اون کلمات در مکالمات روزمرهتون استفاده کنید. هر چی بیشتر از کلمات جدید استفاده کنید، راحتتر یادتون میمونه. مثلاً وقتی میخواهید بگید چیزی عالی بود، بهجای “good” از “amazing” یا “fantastic” استفاده کنید.
ترس از شکست در آزمونها
همه ما میدونیم که آزمونهای زبان مثل آیلتس و تافل و کنکور دکتری میتونن کابوس واقعی باشن. خیلیها بهخاطر استرس از این آزمونها اصلاً شروع به یادگیری نمیکنن یا نیمهراه رها میکنن. ولی اینجا نکته مهمیه: آزمون فقط یه مرحله از سفر یادگیری زبانه. مهمترین چیز تسلط به مهارتهای زبانیه. وقتی با دقت و تلاش مداوم به یادگیری ادامه بدید، نتیجه خودبهخود میاد!
حالا که درباره کابوسها و چالشهای یادگیری زبان انگلیسی صحبت کردیم، وقتشه یه خبر خوب بهتون بدم! اگه میخواید واقعاً این چالشها رو کنار بذارید و به سطح بالایی از تسلط در مکالمه انگلیسی برسید، ما دورههای فوقالعادهای داریم که میتونه بهتون کمک کنه.
اول از همه، دوره کمربند مشکی مکالمه سریع. این دوره ۳ ماهه است و برای افراد مبتدی تا سطح متوسط طراحی شده. با روزی فقط ۴۵ دقیقه مطالعه، میتونید به مکالمات عمومی مسلط بشید. تو این دوره روی دو مهارت اصلی اسپیکینگ و لیسنینگ تمرکز میکنیم. بهترین بخش این دوره اینه که شما رو تو محیطی قرار میده که مجبورید از زبان انگلیسی استفاده کنید و این کمک میکنه تا ترسهاتون از مکالمه از بین بره.
دومین دورهمون، دوره مکالمه آنلاین فرمول یک هست. اگه هدف شما رسیدن به سطح نمره ۷ آیلتس و مسلط شدن به هر چهار مهارت زبانیه، این دوره مخصوص شماست. این دوره شما رو از سطح مبتدی به سطحی میرسونه که برای ورود به دوره آیلتس کاملاً آماده بشید. ما طی سالها نتایج فوقالعادهای از این دورهها گرفتیم و مطمئنیم شما هم میتونید به نتایج عالی برسید.
پس کابوسها رو پشت سر بذارید و از این فرصتها برای بهتر شدن در زبان انگلیسی استفاده کنید!
موفق باشید!

تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام میده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان میخونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار میکنی؟ توی این درس میخوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.
درس یازدهم: English Grammar in Use
how long have you (been) … ?
جند وقته که … بوده ای؟
“تا حالا شده از کسی بپرسید که چقدر وقتِ یه کاری رو انجام میده؟ مثلاً چقدر وقته داری زبان میخونی یا چقدر وقته توی این شرکت کار میکنی؟ توی این درس میخوایم یاد بگیریم چطور با ساختارهای ‘How long have you…’ و ‘How long have you been…’ درباره مدت زمان انجام یک کار سوال کنیم.
این ساختارها خیلی توی مکالمههای روزمره استفاده میشن و کمک میکنن که بفهمیم یه نفر از چه زمانی کاری رو شروع کرده و همچنان داره انجامش میده یا نه.”
Part A :
Dan and Kate are married. They got married exactly 20 years ago, so today is their 20th wedding anniversary.
دن و کیت زن و شوهرن. اونا دقیقا ۲۰ سال پیش ازدواج کردن، پس امروز بیستمین سالگرد ازدواجشونه.
They have been married for 20 years.
اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن.
We say: They are married. (present)
ما میگیم: اونا زن و شوهرن. (زمان حال)
But How long have they been married? (not How long are they married?)
ولی میپرسیم: چند وقته ازدواج کردن؟ (نگیم: چند وقته زن و شوهرن؟)
They have been married for 20 years. (not They are married for 20 years)
اونا ۲۰ ساله که ازدواج کردن. (نگیم: اونا ۲۰ ساله زن و شوهرن)
از زمان حال کامل (present perfect) برای صحبت درباره چیزی که در گذشته شروع شده و همچنان ادامه داره استفاده میکنیم.
مقایسه زمان حال و زمان حال کامل:
Paul is in hospital.
پُل توی بیمارستانه.
He’s been in hospital since Monday. (= He has been …) (not Paul is in hospital since Monday)
اون از دوشنبه توی بیمارستانه.
We know each other very well.
ما همدیگه رو خیلی خوب میشناسیم.
We’ve known each other for a long time. (not We know)
ما مدت زیادیه که همدیگه رو میشناسیم.
Do they have a car?
اونا ماشین دارن؟
How long have they had their car?
چقدر وقت میشه که ماشین دارن؟
She’s waiting for somebody.
اون منتظر کسیه.
She hasn’t been waiting very long.
زیاد منتظر نبوده.
Part B :
.I’ve known / I’ve had / I’ve lived etc. حال کامل یا ماضی نقلی هستند.
I’ve been learning / I’ve been waiting حال کامل استمراری هستند.
وقتی از ” how long’” استفاده میکنیم، بیشتر حالت استمراری رو استفاده می کنیم:
I’ve been learning English since January.
من از ژانویه دارم انگلیسی یاد میگیرم.
It’s been raining all morning.
از صبح تا حالا داره بارون میاد.
Richard has been doing the same job for 20 years.
ریچارد ۲۰ ساله که داره همین کار رو میکنه.
‘How long have you been driving?’ ‘Since I was 17.’
“چقدر وقت میشه رانندگی میکنی؟” “از وقتی ۱۷ سالم بود.”
بعضی از افعال مثل know و like به طور معمول در حالت استمراری استفاده نمیشن:
How long have you known Jane?(not have you been knowing)
چقدر وقت میشه که جین رو میشناسی؟
I’ve had these shoes for ages. (not I’ve been having)
مدتهاست که این کفشها رو دارم.
Part C:
برای فعلهای ” live” و ” work”، میتونی هم از حال کامل استمراری استفاده کنی هم از حال کامل ساده:
Julia has been living in this house for a long time. Or Julia has lived …
جولیا مدت زیادیه که تو این خونه زندگی میکنه.
How long have you been working here? Or How long have you worked here?
چقدر وقته اینجا داری کار میکنی؟ یا چقدر وقته اینجا کار کردی؟
ولی با “همیشه”، از حالت ساده استفاده میکنیم.
I’ve always lived in the country. (not always been living)
من همیشه تو روستا زندگی کردم. (نه “همیشه زندگی میکردم”)
Part D:
میگیم «… I haven’t (done something) since/for » (زمان حال کامل ساده):
I haven’t seen Tom since Monday. (= Monday was the last time I saw him)
من از دوشنبه تام رو ندیدم. (یعنی آخرین باری که دیدمش دوشنبه بود)
Sarah hasn’t phoned for ages. (= the last time she phoned was ages ago)
سارا مدتهاست زنگ نزده. (یعنی آخرین باری که زنگ زد خیلی وقت پیش بود)
“تو دوره مکالمه 3 ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع، ما 4 زمان اصلی رو با تمرینات کامل آموزش دادیم تا شما بتونید به راحتی تو مکالمههای روزمره ازشون استفاده کنید. اگه دوست دارید تو این دوره شرکت کنید، از اینجا ثبتنام کنید!”
پاسخنامه
11.1
2. have you lived
3. It’s raining
4. has been
5. Have you been waiting
6. We’re living
7. I haven’t known
8. She’s
9. have you had
10. I’ve been feeling
11.2
2. How long have you known Katherine?
3. How long has your sister been in Australia?
4. How long have you been teaching English? / How long have you taught English?
5. How long have you had that jacket?
6. How long has Joe been working at the airport? / How long has Joe worked at the airport?
7. Have you always lived in Chicago?
11.3
3. ’s been / has been
4. ’s / is
5. haven’t played
6. ’ve been waiting / have been waiting
7. ’ve known / have known
8. hasn’t been
9. lives or ’s living / is living
10. ’s lived / has lived or ’s been living / has been living
11. ’s been watching / has been watching
12. haven’t watched
13. ’ve had / have had
14. haven’t been
15. ’ve always wanted / have always wanted

در این درس میخواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا بهتازگی تموم شدهاند، استفاده میشوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.
درس دهم: English Grammar in Use
Present perfect continuous and simple
(I have been doing and I have done)
زمان حال کامل استمراری و حال ساده
در این درس میخواهیم به تفاوت بین حال کامل استمراری و حال کامل ساده بپردازیم. این دو زمان برای توصیف کارهایی که در گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته یا بهتازگی تموم شدهاند، استفاده میشوند، ولی هر کدومشون کاربرد خاص خودشون رو دارن.
حال کامل استمراری بیشتر روی طول مدت یک فعالیت تمرکز داره. مثلاً:
- دارم میگم: «چند ساعت که دارم کار میکنم.» (I’ve been working for hours.) اینجا مهمه که مدت زمان انجام کار چقدر بوده.
اما حال کامل ساده برای وقتی هست که میخوایم نتیجه یک کار رو بگیم، نه خود فرآیند رو. مثلاً:
- «کارمو تموم کردم.» (I’ve finished my work.) تو این جمله نتیجه مهمه، نه اینکه چقدر طول کشیده.
حالا تو این درس میخوایم یاد بگیریم که چطور بین این دوتا انتخاب کنیم و ازشون به درستی استفاده کنیم.
Part A :
![]()
The bedroom was green. Now it is yellow. اتاق خواب قبلاً سبز بود. الان زرد شده .
She has painted her bedroom. اون اتاق خوابش رو رنگ کرده.
has painted به زمان حال کامل ساده اشاره داره. اینجا مهم اینه که کاری تموم شده. ‘She has painted یه عمل کامل شده است. ما در مورد نتیجه فعالیت (the painted bedroom) فکر میکنیم، نه خود فعالیت. | ![]()
There is paint on Kate’s clothes. روی لباسهای کیت رنگه.
She has been painting her bedroom. اون داشته اتاق خوابش رو رنگ میکرده .
‘has been painting’ به زمان حال کامل استمراری اشاره داره. ما در مورد انجام یه فعالیت فکر میکنیم. مهم نیست که این فعالیت تموم شده یا نه. توی این مثال، فعالیت (painting the bedroom) هنوز تموم نشده. |
Part B:
مقایسه این مثالها
My bike is OK again now. I’ve repaired it. (= I’ve finished repairing it.) دوچرخهام الان دوباره درست شده. تعمیرش کردم. (= تعمیرش رو تموم کردم.)
Somebody has eaten all the chocolates. The box is empty. یه نفر همه شکلاتها رو خورده. جعبه خالیه.
Where’s the book I gave you? What have you done with it? کتابی که بهت دادم کجاست؟ باهاش چیکار کردی؟
Have you ever played tennis? تا حالا تنیس بازی کردی؟ | My hands are very dirty. I’ve been repairing my bike. دستام خیلی کثیفن. داشتم دوچرخهام رو تعمیر میکردم.
Joe has been eating too much recently. He should eat less. جو اخیراً خیلی زیاد غذا میخوره. باید کمتر بخوره.
It’s nice to see you again. What have you been doing since we last met? خوشحالم دوباره میبینمت. از آخرین باری که دیدیمت چیکارا کردی؟
Where have you been? Have you been playing tennis? کجا بودی؟ داشتی تنیس بازی میکردی؟ |
Part C:
ما از حالت ساده استفاده میکنیم تا بگیم چقدر، چند تا یا چند بار (برای کارهایی که تموم شدن).
How many pages of that book have you read? چند صفحه از اون کتاب رو خوندی؟
Amy has sent lots of emails this morning. اِمی امروز صبح کلی ایمیل فرستاده.
They’ve played tennis three times this week. اونا این هفته سه بار تنیس بازی کردن.
I’m learning Arabic, but I haven’t learnt very much yet. دارم عربی یاد میگیرم، اما هنوز خیلی چیزا یاد نگرفتم.
| ما از حالت استمراری استفاده میکنیم تا بگیم چقدر طول کشیده (برای چیزی که هنوز در حال انجامه).
How long have you been reading that book? چند وقته داری اون کتاب رو میخونی؟
Amy is writing emails. She’s been writing emails all morning. اِمی داره ایمیل مینویسه. کل صبح ایمیل مینوشت.
They’ve been playing tennis since 2 o’clock. اونا از ساعت ۲ دارن تنیس بازی میکنن.
I’m learning Arabic, but I haven’t been learning it very long. دارم عربی یاد میگیرم، اما خیلی وقت نیست که شروع کردم. |
Part D :
بعضی از فعلها (مثل know) معمولا به شکل استمراری (be + -ing) استفاده نمیشن.
I’ve known about the problem for a long time. (not I’ve been knowing)
من مدت زیادیه که از این مشکل خبر دارم.
How long have you had that camera? (not have you been having)
چند وقته که اون دوربین رو داری؟
اما توجه داشته باشید که میتونید از want و mean توی حال کامل استمراری (have/has been + -ing) استفاده کنید:
I’ve been meaning to phone Anna, but I keep forgetting
من میخواستم به آنا زنگ بزنم، اما مدام فراموش میکنم.
در این درس یاد گرفتیم که چطور از حال کامل استمراری و حال کامل ساده استفاده کنیم و تفاوتهای مهم این دو رو فهمیدیم. برای درک بهتر و تمرین بیشتر، بهترین راه اینه که ازشون در مکالمههای روزمره استفاده کنید. اگر به دنبال بهبود مهارتهای مکالمه خودتون هستید،
ما دورههای مکالمه ی بسیار کاربردی داریم که به شما کمک میکنه راحتتر و طبیعیتر انگلیسی صحبت کنید. برای مشاوره یا اطلاعات بیشتر میتونید به آیدی dr_zaban در تلگرام به ما پیام بدید تا راهنماییتون کنیم.
پاسخنامه درس دهم
10.1
2. She’s been travelling / She has been travelling … She’s visited / She has visited …
3. He’s won / He has won … He’s been playing tennis / He has been playing …
4. They’ve been making / They have been making … They’ve made / They have made …
10.2
2. Have you been waiting long?
3. Have you caught any fish?
4. How many people have you invited?
5. How long have you been teaching?
6. How many books have you written? How long have you been writing books?
7. How long have you been saving (money)? How much money have you saved?
10.3
2. Somebody’s broken / Somebody has broken
3. Have you been working
4. Have you ever worked
5. has she gone
6. I’ve had / I have had
7. I’ve been watching / I have been watching
8. He’s appeared / He has appeared
9. I haven’t been waiting
10. you’ve been crying / you have been crying
11. it’s stopped / it has stopped
12. They’ve been playing / They have been playing
13. I’ve lost / I have lost … Have you seen
14. I’ve been reading / I have been reading … I haven’t finished
15. I’ve read / I have read

توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده.
درس نهم: English Grammar in Use
Present perfect continuous (I have been doing)
زمان حال کامل استمراری
توی این درس قراره با یه زمان جدید آشنا بشیم که بهش میگن ‘حال کامل استمراری’. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته شروع شده و تا همین الان ادامه داشته یا اثراتش تا الان مونده. مثلاً اگه چند ساعته داری درس میخونی، میتونی بگی ‘من چند ساعته دارم درس میخونم’. یعنی از گذشته شروع شده و تا الان ادامه داشته. حالا توی این درس، یاد میگیریم چطوری از این زمان استفاده کنیم و چه تفاوتهایی با زمانهای دیگه داره.”
Part A :
It’s been raining.
داره بارون میاد.
Is it raining?
الان داره بارون میاد؟
No, but the ground is wet.
نه، ولی زمین خیسه.
It’s been raining. (= It has been …)
بارون اومده. (= بارون در حال اومدن بوده…)
ساختار حال کامل استمراری : Have/has been + -ing
ما از حال کامل استمراری برای کاری استفاده میکنیم که تازه تموم شده یا همین الآن تموم شده:
Why are you out of breath? Have you been running?
چرا نفست بند اومده؟ داشتی میدویدی؟
Paul is very tired. He’s been working hard.
پل خیلی خستهست. سخت کار کرده.
Why are you so tired? What have you been doing?
چرا اینقدر خستهای؟ داشتی چیکار میکردی؟
I’ve been talking to Amanda and she agrees with me.
داشتم با آماندا حرف میزدم و اونم با من موافقه.
Where have you been? I’ve been looking for you.
کجا بودی؟ داشتم دنبالت میگشتم.
Part B :
It began raining two hours ago and it is still raining.
دو ساعت پیش بارون شروع شد و هنوزم داره میاد.
How long has it been raining?
چقدر وقته داره بارون میاد؟
It’s been raining for two hours. (= It has been …)
دو ساعته که داره بارون میاد. (= باریدن ادامه داشته…)
ما از زمان حال کامل استمراری به این شکل استفاده میکنیم، مخصوصاً با “چقدر وقته” ( how long ) ، “به مدت ” ( for ) ، “از وقتی که”( since ) فعالیت هنوزم ادامه داره (مثل این مثال) یا تازه تموم شده.
How long have you been learning English? (= you’re still learning English)
چقدر وقته داری انگلیسی یاد میگیری؟ (= هنوزم داری یاد میگیری)
Ben is watching TV. He’s been watching TV all day.
بن داره تلویزیون میبینه. کل روز تلویزیون تماشا کرده.
Where have you been? I’ve been looking for you for the last half hour.
کجا بودی؟ نیم ساعته دارم دنبالت میگردم.
Chris hasn’t been feeling well recently.
کریس تازگیا حالش خوب نبوده.
میتونی از حال کامل استمراری برای کارهای تکراری استفاده کنی:
Silvia is a very good tennis player. She’s been playing since she was eight.
سیلویا یه تنیسباز خیلی خوبه. از ۸ سالگی تنیس بازی میکرده.
Every morning they meet in the same café. They’ve been going there for years.
هر روز صبح تو همون کافه همدیگه رو میبینن. سالهاست دارن اونجا میرن.
Part C :
مقایسه زمان حال استمراری ( am doing ) و حال کامل استمراری ( have been doing ) :
![]() I’ve been working hard. Now I’m going to have a break. سخت کار کردم. حالا میخوام استراحت کنم.
The ground is wet. It’s been raining. زمین خیسه، بارون اومده.
We’ve been waiting for an hour. یه ساعته منتظریم.
| ![]() Don’t disturb me now. I’m working. الان مزاحمم نشو، دارم کار میکنم.
We need an umbrella. It’s raining. باید چتر بیاریم، بارون میاد.
Hurry up! We’re waiting. بدو! منتظریم.
|
“خب دوستان، اگه دوست دارید مکالمه انگلیسیتون رو حسابی قوی کنید، دوره مکالمه ما رو از دست ندید! تو این دوره قراره کلی تمرین عملی داشته باشیم و شما میتونید با خیال راحت از پشتیبانی دائمیمون استفاده کنید. هر سوالی داشتید، ما اینجاییم که کمکتون کنیم. دسترسی به درسها هم همیشگیه، پس هر وقت خواستید میتونید دوباره بهشون برگردید و مرور کنید. همین الان ثبتنام کنید و یه قدم بزرگ به مکالمه روان نزدیکتر بشید!”
پاسخنامه درس 9
9.1
2. ’s been watching TV / has been watching TV or … watching television
3. ’ve been playing tennis / have been playing tennis
4. ’s been running / has been running
9.2
2. Have you been waiting long?
3. What have you been doing?
4. How long have you been working here?
5. How long have you been doing that?
9.3
2. ’ve been waiting / have been waiting
3. ’ve been learning Japanese / have been learning Japanese
4. She’s been working there / She has been working there
5. They’ve been going there / They have been going there or … going to Italy
9.4
2. I’ve been looking / I have been looking
3. are you looking
4. She’s been teaching / She has been teaching
5. I’ve been thinking / I have been thinking
6. he’s working / he is working
7. She’s been working / She has been working
8. you’re driving / you are driving
9. has been travelling

سلام بچهها! امروز میخوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحتتر از چیزیه که فکر میکنین.
درس هشتم: English Grammar in Use
Present perfect 2
حال کامل (ماضی نقلی) – قسمت دوم
سلام بچهها! امروز میخوایم یه زمان جدید یاد بگیریم که توی انگلیسی خیلی کاربرد داره: زمان حال کامل قسمت دوم. شاید اسمش یه کم پیچیده به نظر بیاد، ولی قول میدم که یاد گرفتنش خیلی راحتتر از چیزیه که فکر میکنین.
با این زمان میتونیم در مورد کارهایی حرف بزنیم که تو گذشته انجام شده، ولی نتیجه یا اثرش تا الان مونده. مثلا وقتی میخوایم بگیم: “من تا حالا این فیلم رو دیدم” یا “اون تا حالا به لندن رفته”، از همین زمان استفاده میکنیم.
حالا با هم چند تا مثال میزنیم و قدم به قدم این زمان رو یاد میگیریم. آمادهاید؟ بزن بریم!
Part A :
Dave: Have you travelled a lot, Jane?
دیو: جین، زیاد سفر کردی؟
Jane: Yes, I’ve been to lots of places.
جین: آره، به جاهای زیادی رفتم.
Dave: Really? Have you ever been to China?
دیو: واقعاً؟ تا حالا چین رفتی؟
Jane: Yes, I’ve been to China twice.
جین: آره، دوبار چین رفتم.
Dave: What about India?
دیو: هند چطور؟
Jane: No, I haven’t been to India.
جین: نه، هند نرفتم .
وقتی درباره دوره زمانی صحبت میکنیم که از گذشته تا الان ادامه داره، از حال کامل استفاده میکنیم (have been / have travelled). تو اینجا، دیو و جین درباره مکانهایی که جین در طول زندگیش رفته، صحبت میکنن که دورهایه که تا الان ادامه داره.
به همین شکل میگیم:
Have you ever eaten caviar?
تا به حالا خاویار خوردی؟
We’ve never had a car.
ما تا به حالا ماشین نداشتیم.
I don’t know what the film is about. I haven’t seen it.
نمیدونم فیلم درباره چیه. اونو ندیدم.
Susan really loves that book. She’s read it three times. (She’s = She has)
سوزان واقعاً عاشق اون کتابه. اون سه بار اونو خونده.
It’s a really boring movie. It’s the most boring movie I’ve ever seen.
این فیلم واقعاً خستهکننده است. خستهکنندهترین فیلمیه که تا حالا دیدم.
Been (to) = visited: بازدید کرده
I’ve never been to Canada. Have you been there?
من اصلا به کانادا نرفتم. تو اونجا رفتی؟
Part B :
توی مثالای زیر هم، گوینده ها درباره دورهای صحبت میکنن که تا الان ادامه داره (اخیراً recently، توی چند روز گذشته in the last few days، تا حالا so far، از وقتی که رسیدم since I arrived و غیره):
Have you heard anything from Ben recently?
اخیراً از بن خبری داشتی؟
I’ve met a lot of people in the last few days.
من توی چند روز گذشته با آدمای زیادی ملاقات کردم.
Everything is going well. There haven’t been any problems so far.
همه چی خوب پیش میره. تا الان هیچ مشکلی نبوده .
The weather is bad here. It’s (= It has ) rained every day since I arrived. (= from when I arrived until now)
اینجا هوا بده. از وقتی که رسیدم، هر روز بارون باریده .
It’s good to see you again. We haven’t seen each other for a long time.
دیدن دوبارهات خوبه. ما خیلی وقته که همدیگه رو ندیدیم.
به همین شکل، از حال کامل با today، this evening، this year و غیره استفاده میکنیم، وقتی این دورهها تو زمان صحبت کردن هنوز تموم نشده:
I’ve drunk four cups of coffee today.
امروز چهار فنجان قهوه خوردم.
Have you had a holiday this year?
امسال تعطیلات داشتی؟
I haven’t seen Tom this morning. Have you?
امروز صبح تام رو ندیدم. تو دیدی؟
Part C :
ما میگیم: «این اولین باریه که یه چیزی اتفاق افتاده ». به عنوان مثال:
Don is having a driving lesson. It’s his first lesson.
دان در حال آموزش رانندگیه. این اولین درس اونه.
ما میتونیم بگیم:
It’s the first time he has driven a car. (not drives)
این اولین باریه که اون ماشین رونده .
Or He hasn’t driven a car before.
یا اون قبلاً ماشین نرونده .
Or He has never driven a car before.
یا اون اصلا ماشین نرونده.
به همین شکل میگیم:
Sarah has lost her passport again. This is the second time this has happened. (not happens)
سارا دوباره پاسپورتش رو گم کرده . این دومین باریه که این اتفاق افتاده .
Andy is phoning his girlfriend again. It’s the third time he’s phoned her this evening.
اندی دوباره داره به دوست دخترش زنگ میزنه. این سومین باریه که امشب به اون زنگ زده .
اگه میخواین مکالمهتون رو به سطح حرفهای برسونین، یه خبر خوب براتون دارم! ما یه دوره ۳ ماهه کمربند مشکی مکالمه سریع داریم که به شما کمک میکنه تو مکالمات روزمرهتون مثل یک بومیزبان حرفهای بشین. این دوره دسترسی دائمی داره، یعنی هر زمانی که خواستین میتونین دوباره مطالب رو مرور کنین. تازه، همراه این دوره پشتیبانی هم هست که هر وقت سوالی داشتین، راهنماییتون میکنیم. این یه فرصت عالیه برای کسایی که میخوان تو کمترین زمان بیشترین پیشرفت رو تو مکالمه داشته باشن!
همین حالا ثبتنام کنین و مکالمهتون رو متحول کنین!
پاسخنامه
8.1
2. Have you ever been to California?
3. Have you ever run a marathon?
4. Have you ever spoken to a famous person?
5. What’s the most beautiful place you’ve ever visited? / … you have ever visited?
8.2
3. haven’t eaten
4. I haven’t played (it)
5. I’ve had / I have had
6. I haven’t read
7. I’ve never been / I haven’t been
8. it’s happened / it has happened or that’s happened / that has happened
9. I’ve never tried / I haven’t tried or I’ve never eaten / I haven’t eaten
10. ’s been / has been
11. I’ve never seen / I haven’t seen
8.3
Example answers:
2 I. haven’t travelled by bus this week.
3. I haven’t been to the cinema recently.
4. I haven’t read a book for ages.
5. I haven’t lost anything today.
8.4
2. It’s the first time they’ve seen a giraffe. / … they have seen …
3. She’s / She has never ridden a horse before.
4. This is the second time they’ve been to Japan. / … they have been to Japan.
5. It’s not the first time she’s / she has / Emily has stayed at this hotel.
6. He’s / He has / Ben has never played tennis before. or He/Ben hasn’t played tennis before.

در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
درس هفتم: English Grammar in Use
Present perfect 1 (I have done)
حال کامل (ماضی نقلی)
در درس هفتم کتاب English Grammar in Use، به یکی از پرکاربردترین زمانهای زبان انگلیسی یعنی زمان حال کامل (Present Perfect) میپردازیم.
این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند اما تأثیر آنها تا کنون ادامه دارد، بسیار مفید است. در این درس، ساختار، کاربردها و تفاوتهای زمان حال کامل با سایر زمانها را بررسی خواهیم کرد.”
Part A :
به این مثال دقت کن:
Tom can’t find his key. He’s lost his key. (= He has lost …)
He has lost his key = He lost it and he doesn’t have it now.
تام نمیتونه کلیدش رو پیدا کنه. اون کلیدش رو گم کرده . (= اون کلیدش رو گم کرده و هنوز هم اونو نداره.)
Have lost / has lost ساختار زمان حال کامل ساده است.
زمان حال ساده به شکل have/has + قسمت سوم فعل (past participle) ) ساخته میشه . قسمت سوم فعل معمولا به ed- ختم میشه ( مثل finished/decided ) ، اما خیلی از فعل ها بی قاعده هستن ( مثل lost/done/written )
Part B :
برای بیان یک چیز ی که به تازگی اتفاق افتاده:
Ow! I’ve cut my finger.
آخ! انگشتم رو بریدم.
The road is closed. There’s been an accident. (= There has been …)
جاده بسته است. یه تصادف اتفاق افتاده.
Police have arrested two men in connection with the robbery.
پلیس دو مرد رو در ارتباط با سرقت دستگیر کرده .
وقتی از زمان حال کامل استفاده میکنیم، ارتباطی با زمان حال وجود داره. عملی که توی گذشته انجام شده، الان نتیجه داره:
Tom has lost his key. (= he doesn’t have it now)
تام کلیدش رو گم کرده . (= اون هنوز کلیدش رو نداره.)
He told me his name, but I’ve forgotten it. (= I can’t remember it now)
اون اسمش رو به من گفت، اما من اونو فراموش کردم. (= الان نمیتونم اونو به یاد بیارم.)
Sally is still here. She hasn’t gone out. (= she is here now)
سالی هنوز اینجاست. اون بیرون نرفته . (= اون الان اینجاست.)
I can’t find my bag. Have you seen it? (= do you know where it is now?)
من نمیتونم کیفم رو پیدا کنم. اونو دیدی؟ (= میدونی الان کجاست؟)
مقایسه Gone و been:
James is on holiday. He has gone to Italy. (= he is there now or on his way there)
جیمز توی تعطیلاته. اون به ایتالیا رفته . (= او الان اونجاست یا تو راهه.)
Amy is back home now. She has been to Italy. (= she has now come back)
امی الان به خونه برگشته . اون به ایتالیا رفته بود. (= او الان بازگشته .)
Part C :
شما میتونید از زمان حال کامل با کلمه های just، already و yet استفاده کنید.
just = کمی قبل (مدت کوتاهی پیش)
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
Hello. Have you just arrived?
«سلام. تازه رسیدی؟»
Already = زودتر از انتظار
‘Don’t forget to pay the bill.’ ‘I’ve already paid it.’
«فراموش نکن که صورتحساب رو پرداخت کنی.» «من قبلاً اونو پرداخت کردم.»
‘What time is Mark leaving?’ ‘He’s already left .’
«مارک کی میره؟» «اون قبلاً رفته .»
Yet = تا حالا.
از yet استفاده میکنیم تا نشون بدیم انتظار داریم چیزی اتفاق بیوفته. از yet توی جملات سوالی و منفی استفاده میکنیم.
Has it stopped raining yet?
« آیا بارون بند اومده؟»
I’ve written the email, but I haven’t sent it yet.
«من ایمیل رو نوشتم، اما هنوز اونو ارسال نکردم.»
Part D :
می تونید از گذشته ساده (did, went, had و غیره) هم توی مثالهای این صفحه استفاده کنید. پس میتونید بگید:
Ben isn’t here. He’s gone out. or He went out.
بن اینجا نیست. اون بیرون رفته .
‘Are you hungry?’ ‘No, I’ve just had lunch.’ or ‘No, I just had lunch.’
«گشنهای؟» «نه، من تازه ناهار خوردم.»
“با یادگیری زمان حال کامل، گام مهمی در جهت تسلط بر زبان انگلیسی برداشتهاید. اما یادگیری زبان یک سفر بیپایان است.
برای اینکه بتوانید به طور روان و سیال به زبان انگلیسی صحبت کنید، نیاز به تمرین مداوم و تعامل با زبان دارید. به شما پیشنهاد میکنیم در دوره مکالمه آنلاین فرمول یک ما شرکت کنید تا بتوانید گرامر را در قالب مکالمههای واقعی تمرین کرده و مهارتهای گفتاری خود را تقویت کنید. این دوره تاکنون به بسیاری از زبانآموزان کمک کرده است تا به اهداف زبانی خود برسند.”
پاسخنامه درس هفتم
7.1
2. Her English has improved.
3. My bag has disappeared.
4. Lisa has broken her leg.
5. The bus fare has gone up.
6. Dan has grown a beard.
7. It’s stopped raining. / It has stopped raining.
8. My sweater has shrunk. / My sweater’s shrunk.
7.2
2. been
3. gone
4. gone
5. been
7.3
2. Have you seen it
3. I’ve forgotten / I have forgotten
4. he hasn’t replied
5. has it finished
6. The weather has changed
7. You haven’t signed
8. have they gone
9. He hasn’t decided yet
10. I’ve just seen her / I have just seen her
11. He’s already gone / He has already gone
12. Has your course started yet
You can also use the past simple (Did you see, he didn’t reply etc.) in this exercise.
7.4
2. he’s just gone out / he has just gone out or he just went out
3. I haven’t finished yet. or I didn’t finish yet.
4. I’ve already done it. / I have already done it. or I already did it. / I did it already.
5. Have you found a place to live yet? or Did you find a place …?
6. I haven’t decided yet. or I didn’t decide yet.
7. she’s just come back / she has just come back or she just came back

سلام دوستان! توی این درس میخوایم دربارهی گذشته استمراری حرف بزنیم. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته، برای یه مدت در حال انجام بوده.
درس ششم: English Grammar in Use
Unit 6: Past Continuous (I was doing)
گذشته استمراری (من داشتم انجام میدادم)
سلام دوستان! توی این درس میخوایم دربارهی گذشته استمراری حرف بزنیم. این زمان وقتی استفاده میشه که بخوایم بگیم یه کاری تو گذشته، برای یه مدت در حال انجام بوده. مثلا وقتی میگیم: “من داشتم درس میخوندم” یعنی یه بازهای از زمان رو داریم که توش مشغول انجام اون کار بودیم.
این زمان کمک میکنه بهتر بتونیم توضیح بدیم که یه کار دقیقا کی و چطور در گذشته اتفاق افتاده و چقدر طول کشیده. تو این درس با مثالها و تمرینها یاد میگیریم چطور این زمان رو به درستی استفاده کنیم.
A)
Yesterday Karen and Joe played tennis. They started at 10 o’clock and finished at 11:30. So, at 10:30 they were playing tennis.
دیروز کارن و جو تنیس بازی کردن. اونا ساعت 10 شروع کردن و ساعت 11:30 تمام کردن. پس، ساعت 10:30 اونا داشتن تنیس بازی میکردن.
They were playing = They were in the middle of playing, they had not finished
آنها داشتند بازی میکردند = آنها وسط بازی کردن بودند، هنوز بازیشان تمام نشده بود.
ساختار زمان گذشته استمراری : was/were + -ing
B)
I was doing something = من وسط انجام اون کار توی یه زمان مشخص بودم. یه اتفاق یا شرایط خاصی که توی گذشته شروع شده ، اما هنوز ادامه داره و کامل نشده .
This time last year I was living in Hong Kong.
پارسال این موقع، من توی هنگ کنگ زندگی میکردم.
What were you doing at 10 o’clock last night?
دیشب ساعت 10 چیکار میکردی؟
I waved to Helen, but she wasn’t looking.
به هلن دست تکان دادم، اما اون نگاه نمیکرد.
C)
مقایسه I was doing زمان ماضی استمراری و I did زمان ماضی ساده
I did عمل انجام شده We walked home after the party last night. (= all the way, completely): ما بعد از مهمونی دیشب کل راه رو تا خونه پیاده اومدیم
Kate watched TV a lot when she was ill last year. کیت پارسال وقتی مریض بود خیلی تلویزیون نگاه میکرد | I was doing در میانهی یک عمل We were walking home when I met Dan. (in the middle of walking home) ما داشتیم برمیگشتیم به خونه وقتی من دان رو دیدم. (وسط راه برگشت به خونه) Kate was watching TV when we arrived. .کیت داشت تلویزیون نگاه که میکرد که ما رسیدیم |
C)
می تونیم بگیم که یه اتفاق (گذشته ساده) در وسط اتفاق دیگه (گذشته استمراری) رخ داده.
Matt phoned while we were having dinner.
مت زنگ زد وقتی ما داشتیم شام میخوردیم .
It was raining when I got up.
وقتی از خواب بیدار شدم بارون میبارید.
I saw you in the park yesterday. You were sitting on the grass and reading a book.
دیروز توب پارک دیدمت. روی چمن نشسته بودی داشتی کتاب میخوندی
I hurt my back while I was working in the garden.
در حین کار توی باغ، کمرم آسیب دید.
اما از گذشته ساده برای بیان اینکه یه چیز بعد از یه چیز دیگه اتفاق افتاده استفاده میکنیم.
I was walking along the road when I saw Dan. So I stopped and we talked for a while.
من داشتم کنار جاده پیاده می رفتم که جان رو دیدم. بنابراین ایستادم و کمی با هم صحبت کردیم.
مقایسه کنید:
When Karen arrived, we had dinner. (= Karen arrived, and then we had dinner): وقتی کارن رسید، شام خوردیم. (یعنی کارن رسید و بعد شام خوردیم.) | When Karen arrived, we were having dinner. (= we had already started before she arrived): وقتی کارن رسید، داشتیم شام میخوردیم. (یعنی قبل از رسیدن کارن، شروع کرده بودیم.) |
E)
بعضی از فعل ها مثل know (دانستن) و want (خواستن) بهطور معمول فرم استمراری استفاده نمیشن. مثلا:
We were good friends. We knew each other well. (not we were knowing)
ما دوستان خوبی بودیم. ما همدیگه رو خوب میشناختیم.
I was enjoying the party, but Chris wanted to go home. (not was wanting)
من از مهمانی لذت میبردم، اما کریس میخواست به خونه بره.
در آخر باید بگم که توی دورههای مکالمهمون، گرامر رو خیلی راحت و بیدردسر یاد میدیم. طوری که توی دل مکالمه، کم کم خودت یاد میگیری بدون اینکه نیاز باشه کلی قواعد حفظ کنی. هر چی بیشتر حرف بزنی، بیشتر گرامر رو به کار میبری و یاد میگیری.
پس اگه میخوای راحت و طبیعی گرامر رو قوی کنی، دورههای ما برات بهترین انتخابه! برای مشاوره به ما ایمیل بزن یا در تلگرام به آیدی dr_zaban پیام بده!
خب بریم سراغ تمرین های این درس!
پاسخنامه درس ششم
6.1
2. wasn’t listening
3. were sitting
4. was working
5. weren’t looking
6. was snowing
7. were you going
8. was looking
6.2
2. e 3. a
4. g 5. c
6. d 7. b
6.3
1. didn’t see … was looking
2. was cycling … stepped …
was going … managed …
didn’t hit
6.4
2. were you doing
3. Did you go
4. were you driving … happened
5. took … wasn’t looking
6. didn’t know … did
7. saw … was trying
8. was walking … heard … was
following … started
9. wanted … changed
10. dropped … was doing … didn’t break

در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم.
درس پنجم: English Grammar in Use
Past Simple (I did)
گذشته ساده (من انجام دادم)
در درس پنجم کتاب جذاب English Grammar in Use، قراره به یکی از مهمترین زمانهای گذشته در زبان انگلیسی، یعنی Past Simple یا گذشته ساده بپردازیم. این زمان برای بیان اتفاقاتی که در گذشته رخ دادهاند و حالا تمام شدهاند، به کار میرود. مثلا:
I went to the cinema yesterday. (دیروز به سینما رفتم.)
She studied for her exam last night. (دیشب برای امتحانش درس خواند.)
چرا Past Simple مهمه؟
بیان تجربیات گذشته: با استفاده از Past Simple میتونیم درباره اتفاقاتی که در گذشته برامون افتاده، با دیگران صحبت کنیم.
روایت داستانها: برای تعریف داستانها و اتفاقات گذشته، Past Simple یک ابزار ضروری است.
نوشتن ایمیل، نامه و گزارش: در نوشتنهای رسمی و غیررسمی، Past Simple به ما کمک میکنه تا به طور دقیق وقایع گذشته رو توصیف کنیم.
A)
Wolfgang Amadeus Mozart was an Austrian musician and composer. He lived from 1756 to 1791. He started composing at the age of five and wrote more than 600 pieces of music. He was only 35 years old when he died.
ولفگانگ آمادئوس موتزارت یه موسیقی دان و آهنگساز اتریشی بود. اون بین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۹۱ زندگی کرد. اون توی پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و بیشتر از ۶۰۰ قطعه موسیقی نوشت. اون فقط ۳۵ سالش بود که درگذشت.
افعال lived، started، wrote، was و died همگی در زمان گذشته ساده هستن.
B)
خیلی اوقات فعل های باقاعده تو زمان گذشته ساده به””-ed ختم میشن .
I work in a travel agency now. Before that, I worked in a department store.
من الان توی یه آژانس مسافرتی کار میکنم. قبل از اون توی یه فروشگاه کار میکردم.
They invited us to their party, but we decided not to go.
اونا ما رو به مهمونی شون دعوت کردن، اما ما تصمیم گرفتیم نریم.
The police stopped me on my way home last night.
دیشب پلیس تو راه خونه ، منو متوقف کرد.
Laura passed her exam because she studied very hard.
لورا امتحانش رو پاس کرد چون خیلی سخت درس خونده بود.
اما خیلی از فعل ها بیقاعده هستن. گذشته ساده اونا به -ed ختم نمیشه. برای مثال:
Write → wrote
نوشتن ← نوشت
Mozart wrote more than 600 pieces of music.
موتسارت بیشتر از 600 قطعه موسیقی نوشت.
See → saw
دیدن ← دید
We saw Alice in town a few days ago.
چند روز پیش آلیس رو توی شهر دیدیم
Go → went
رفتن ← رفت
I went to the cinema three times last week.
هفته گذشته سه بار به سینما رفتم
Shut → shut
بستن ← بست
It was cold, so I shut the window.
هوا سرد بود، پس پنجره رو بستم.
C)
توی جمله های سوالی و منفی از did/didn’t + مصدر استفاده میکنیم (لذت بردن/دیدن/رفتن و…..)
I enjoyed the party a lot. Did you enjoy it?
از مهمونی خیلی لذت بردم. تو از اون لذت بردی؟
How many people did they invite to the wedding?
چند نفر رو به عروسی دعوت کردن؟
I didn’t buy anything because I didn’t have any money.
من چیزی نخریدم چون پولی نداشتم.
‘Did you go out?’ ‘No, I didn’t.’
« بیرون رفتی؟» «نه، نرفتم.»
گاهی اوقات “do” فعل اصلی توی جمله است. مثلا : (did you do?، I didn’t do)
What did you do at the weekend? (not What did you at the weekend?)
آخر هفته چیکار کردی ؟
I didn’t do anything. (not I didn’t anything)
من هیچ کاری نکردم .
D)
گذشته be(am/is/are) میشه was/were
I was annoyed because they were late.
من ناراحت بودم چون اونا دیر کردن.
Was the weather good when you were on holiday?
هوا خوب بود وقتی توی تعطیلات بودید؟
They weren’t able to come because they were so busy.
اونا نتونستن بیان چون خیلی مشغول بودن.
I wasn’t hungry, so I didn’t eat anything.
من گرسنه نبودم، پس چیزی نخوردم.
Did you go out last night or were you too tired?
دیشب بیرون رفتی یا خیلی خسته بودی؟
خب دوستان بریم برای تمرینات این درس. حتما تمرینات رو انجام بدید و با پاسخنامه چک کنید. هر جایی هم که سوال داشتید برام کامنت کنید.
خسته شدی از اینکه انگلیسیت خوب نیست؟
میخوای تو هر جمعی حرف بزنی و بدرخشی؟
دوره مکالمه انگلیسی کمربند مشکی، راه حلته!
با این دوره فوقالعاده، تو فقط ۳ ماه میتونی از یه مبتدی کامل تبدیل بشی به یه حرفهای تمامعیار!
با دوره کمربند مشکی مکالمه سریع چه چیزی به دست میاری؟
- انگلیسی روان: دیگه نگران این نیستی که جملهت رو چطوری بگی.
- اعتماد به نفس بالا: با خیال راحت تو هر جمعی انگلیسی حرف میزنی.
- درهای جدید به روت باز میشه: فرصتهای شغلی و تحصیلی بیشتری پیدا میکنی.
برای مشاوره و ثبت نام در تلگرام به آیدی @dr_zaban پیام بده.
پاسخنامه
5.1
2. had
3. She walked to work
4. It took her (about) half an hour
5. She started work
6. She didn’t have (any) lunch. / … eat (any) lunch.
7. She finished work
8. She was tired when she got home.
9. She cooked / She made
10. She didn’t go
11. She went to bed
12. She slept
5.2
2. taught
3. sold
4. fell … hurt
5. threw … caught
6. spent … bought … cost
5.3
2. did you travel / did you go
3. did it take (you) / was your trip / were you there
4. did you stay
5. Was the weather
6. Did you go to / Did you see / Did you visit
5.4
3. didn’t disturb
4. left
5. were
6. didn’t sleep
7. didn’t cost
8. flew
9. didn’t have
10. wasn’t

سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم.
درس چهارم: English Grammar in Use
Present continuous and present simple
زمان حال استمراری و زمان حال ساده – قسمت دوم
سلام دوستان! یادتون هست که در درس قبل گفتیم زمانهای حال ساده و حال استمراری هر کدوم کاربرد خاص خودشون رو دارن. توی این درس میخوایم با مثالهای جدید و موقعیتهای مختلف، درکمون رو از این دو زمان کاملتر کنیم. مثلاً یاد میگیریم که چطور از حال استمراری برای توصیف اتفاقاتی که همین الان در حال وقوعه استفاده کنیم و از حال ساده برای بیان عادتها و حقایق. آمادهاید تا زبان انگلیسیتون رو قویتر کنیم؟
A)
از زمان های استمراری ( منتظرم ، داره بارون میباره و….) برای کار ها و اتفاقایی که شروع شدن اما هنوز تموم نشدن استفاده می کنیم.
بعضی از فعل ها (مثلا دونستن و دوست داشتن) معمولاً اینجوری استفاده نمیشن . نمی گیم «دارم می دونم»، «اونا دارن دوست می دارن». می گیم «می دونم»، «اونا دوست دارن».
فعل های زیر معمولاً تو زمان حال استمراری استفاده نمیشن:
Like – Want – Need – Prefer – Know – Realise – Understand – Recognise – Believe – Suppose – Remember – Mean – Belong – Fit – Contain – Consist – seem
I’m hungry. I want something to eat. (not I’m wanting)
من گرسنمه . یه چیزی میخوام بخورم . «نه دارم میخوام»
Do you understand what I mean?
فهمیدی چی میگم؟
Anna doesn’t seem very happy right now.
آنا الان خیلی خوشحال به نظر نمیرسه.
B) Think=فکر کردن
نکته: وقتی که « think » به معنای «اعتقاد داشتن» یا « نظرداشتن» باشه، از زمان استمراری استفاده نمیکنیم:
I think Mary is Canadian, but I’m not sure . (not I’m thinking)
فکر کنم ماری کاناداییه، اما مطمئن نیستم.
What do you think of my idea?(= what is your opinion?)
نظر شما در مورد ایده من چیه؟( نظر شما چیه؟)
نکته: وقتی کلمه “think” به معنای “فکر کردن” (به چیزی) استفاده میشود، میتوان از زمانهای استمراری (مانند حال استمراری یا گذشته استمراری) استفاده کرد.
I’m thinking about what happened. I often think about It.
دارم به اتفاقایی که افتاد فکر میکنم. بیشتر به اون فکر میکنم.
Nicky is thinking of giving up her job.(= she is considering it)
نیکی داره به ترک کردن شغلش فکر میکنه ( اون داره اونو بررسی میکنه )
C : See / hear / smell / taste / look / feel
معمولاً با فعل های دیدن/شنیدن/بو کردن/چشیدن از زمان حال ساده (نه استمراری) استفاده میکنیم
Do you see that man over there?(not are you seeing)
اون مرد رو اونجا میبینی ؟
The room smells. Let’s open a window.
اتاق بو میده. بیایید یه پنجره باز کنیم.
This soup doesn’t taste very good.
این سوپ خیلی خوشطعم نیست.
میتونید از زمان حال ساده یا استمراری برای توصیف اینکه یه نفر چجوری به نظر میرسه یا احساس میکنه استفاده کنید:
You look well today.
Or
You’re looking well today.
امروز خوب بنظر میرسی
How do you feel now?
Or
How are you feeling now?
چجوری حس میکنی؟
But = اما
I usually feel tired in the morning. (not I’m usually feeling)
من معمولا صبح ها احساس خستگی میکنم .
D: Am/is/are being
می تونید بگید «اون در حال … بودنه»، «تو در حال … بودنی» و …. تا رفتار کسی رو در حال حاضر توصیف کنید:
I can’t understand why he’s being so selfish. He isn’t usually like that.
(being selfish = behaving selfishly now)
نمی تونم بفهمم چرا اون اینقدر خودخواه رفتار می کنه. اون معمولاً اینطوری نیست.
‘The path is icy. Don’t slip.’ ‘Don’t worry. I’m being very careful.’
«مسیر یخیه. لیز نخور.» «نگران نباش. من خیلی مراقبم.»
Compare: مقایسه کنید
He never thinks about other people. He’s very selfish.
(= he is selfish generally, not only now)
اون اصلا به بقیه فکر نمیکنه. اون خیلی خودخواهه. (اون کلا خودخواهه ، نه فقط الان .)
I don’t like to take risks. I’m a very careful person.
من دوست ندارم ریسک کنم. من یه آدم خیلی محتاطم.
ما از «am/is/are being» برای توصیف رفتار یک شخص (= انجام کاری که میتونه کنترل کنه) در حال حاضر استفاده میکنیم. این حالت معمولاً توی موقعیتهای دیگه ممکن نیست:
Sam is ill. (not is being ill)
سم بیماره.
Are you tired? (not are you being tired)
خستهای؟
خب دوستان حتما تمرینات درس رو کار کنید و با پاسخنامه چک کنید.
پاسخنامه
4.1
2. believes
3. I don’t remember / I do not remember or I can’t remember
4. I’m using / I am using
5. I need
6. consists
7. does he want
8. is he looking
9. Do you recognise
10. I’m thinking / I am thinking
11. do you think
12. he seems
4.2
2. I’m thinking.
3. Who does this umbrella belong to?
4. This smells good.
5. Is anybody sitting there?
6. These gloves don’t fit me.
4.3
3. OK (I feel is also correct) 4. does it taste
5. OK 6. do you see
7. OK
4.4
2. ’s / is 3. ’s being / is being
4. ’re / are 5. are you being
6. Are you